به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "بیرجند" در نشریات گروه "زراعت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «بیرجند» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی بیرجند در مقالات مجلات علمی
  • مصطفی زنگویی، سهیل پارسا*، مجید جامی الاحمدی، علی ایزانلو

    خارشتر (Alhagi camelorum Fisch) گیاهی از خانواده بقولات با خواص دارویی و قابلیت تولید علوفه است. به منظور بررسی تاثیر شوری آب آبیاری، تراکم و اکوتیپ بر غلظت عناصر معدنی اندام هوایی و ریشه خارشتر پژوهشی در دو منطقه، مزرعه دانشکده کشاورزی بیرجند و حجت آباد سربیشه در سال 1399، به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. سطوح شوری شامل 3.5، 7.5 و 12 دسی زیمنس بر متر به عنوان کرت های اصلی و سطوح تراکم (10 و 20 بوته در مترمربع) و اکوتیپ (کرند و وشمگیر) به عنوان کرت های فرعی به صورت فاکتوریل در نظر گرفته شدند. اعمال حداکثر شوری آب آبیاری در مقایسه با شاهد، عملکرد علوفه تر را در بیرجند از 2756 به 1868 و در سربیشه از 2425 به 1931 کیلوگرم در هکتار کاهش داد. همچنین شوری سبب افزایش معنی دار سدیم اندام هوایی در سربیشه از 1.39 به 2.68 درصد و سدیم ریشه در بیرجند از 0.126 به 0.159 درصد و کاهش معنی دار پتاسیم ریشه در سربیشه از 3.94 به 1.78 درصد گردید. با افزایش تراکم منیزیم اندام هوایی در بیرجند از 0.023 به 0.016 و در سربیشه از 0.028 به 0.020 درصد کاهش یافت. همچنین منیزیم ریشه در بیرجند به طور معنی داری (از 0.015 به 0.011) و پتاسیم ریشه در سربیشه از 5.6 به 4.8 درصد کاهش یافت ولی سدیم اندام هوایی در هر دو مکان به طور معنی داری افزایش یافت. مقادیر منیزیم اندام هوایی خارشتر کمتر از حد مطلوب برای دام بود و کشت با تراکم 20 بوته در مترمربع این مشکل را تشدید نمود. اکوتیپ کرند در سربیشه پتاسیم کمتری نسبت به اکوتیپ وشمگیر داشت بنابراین کیفیت علوفه بالاتری داشت. علوفه تولیدی در سربیشه نسبت به بیرجند پتاسیم کمتری داشت. با توجه به وسعت اراضی شور کشور، توسعه کشت خارشتر می تواند به رونق تولید علوفه کمک موثری نماید.

    کلید واژگان: اکوتیپ کرند و وشمگیر, بیرجند, ترکیب عناصر, سربیشه, علوفه خارشتر
    Mostafa Zangoie, Soheil Parsa *, Majid Jami Al-Ahmadi, Ali Izanloo
    Introduction

    Camelthorn is a perennial plant belonging to fabaceae family. Camelthorn tolerance to salinity is very high and it’s a halophyte plant. By using halophyte plants as species with potential for production in saline lands, many outturns can be produced in these areas, one of these products is fodder needed by livestock. Salinity and plant density are factors affecting forage quality. Increased salinity created by sodium chloride leads to an increase in sodium ions in the plant and affects the balance of sodium to potassium ratio and forage quality. Different plant ecotypes and genotypes absorb different amounts of elements in their culture medium. Considering that one of the most important areas for the development of cultivation of this plant is saline lands, which have been excluded from cultivation due to irrigation with saline water for many years with increasing soil salinity, It is necessary to study the nutrients changes in plant organs, which is one of the factors affecting forage quality in field conditions with irrigation with salt water. This study investigates the effect of irrigation water salinity in two ecotypes and different densities on the forage yield accumulation of nutrients in shoot and roots in field conditions in two locations.

    Materials and methods

    The experiment was conducted as a split factorial in a randomized complete block design with three replications. The experiment was analyzed in two separate locations. Experimental sites included the farm of the Faculty of Agriculture of Birjand University and the Hojjatabad farm of Peyvande Khavaran agro-industry located in Sarbishe. The experiment was conducted in 1399. Experimental Factors include ecotypes at two levels: Krond and Voshmgir, Irrigation water salinity at 3 levels of 3.5, 7.5 and 12 dS.m-1 and plant density at two levels were 10 and 20 plants per square meter. The main plots were considered as salinity levels and the sub-plots were considered as a combination of density and ecotype levels. Sampling was performed to measurement the nutrients of shoots and roots of camelthorn in mid-October. Shoot sodium, potassium, calcium and magnesium were measured at the end of the growing season.

    Results and discussion

    The results showed that there is a negative relationship between the salinity and the forage yield. Application of maximum salinity level compare to the control reduced the forage fresh yield from 2825 to 1868 in Birjand and from 2425 to 1931 kg.ha-1 in Sarbishe. The increase salinity caused a significant increase in shoot sodium in Sarbishe from 1.39 to 2.68 percentages and root sodium in Birjand from 0.126 to 0.159 percentages and a significant decrease in root potassium in Sarbishe from 3.94 to 1.78 percentage of the plant dry matter. With the increase of plant density, the magnesium of aerial parts decreased from 0.023 to 0.016 percentages in Birjand and from 0.028 to 0.02 percentages of the plant dry matter in Sarbishe. Also, root magnesium decreased significantly in Birjand (from 0.015 to 0.011%) and root potassium decreased from 5.6 to 4.8 percentages in Sarbishe, but Shoot sodium increased significantly in both places. The effect of ecotype was significant on shoot sodium and magnesium in Birjand, shoot and root potassium and root magnesium in Sarbishe.The Krond ecotype had less potassium in Sarbishe than the Voshmgir ecotype statistically significant, so it had higher forage quality. Forage produced in Sarbishe had less potassium than Birjand, so it was of higher quality.

    Conclusion

    Although the increase in salinity caused a decrease in the camelthorn forage yield. However, this plant had an acceptable yield in high soil salinity at the end of the season. Therefore, it is possible to produce forage in very salty lands through the cultivation of this plant. Magnesium levels of camelthorn shoot were less than the required level of livestock and supplementary feeding should be considered to meet the need for magnesium and prevent complications of magnesium deficiency in long-term feeding of camelthorn forage. The shoot potassium is higher than the critical level for livestock and in case of long-term feeding; it should be consumed in combination with low-potassium fodder. Also, due to the higher shoot potassium of Voshmgir ecotype in Sarbishe, the use of Krond ecotype is recommended because of the lower potassium level. Shoot potassium level in Sarbishe was lower than Birjand (9 in Sarbishe and 12% in Birjand), so forage produced in Sarbishe was more desirable. The shoot sodium and calcium levels are optimal and there is no need to supplementary nutrition the livestock to provide these elements. Although increased salinity increased shoot sodium, it had no effect on potassium (only root potassium in Sarbishe decreased with increasing salinity), therefore, in salinity conditions, camelthorn can maintain the potassium level of its shoots and this feature is one of the factors affecting the plant's tolerance to salinity. Increasing sodium concentration was associated with decreasing root potassium concentration, indicating competition of sodium with potassium for uptake. Also, higher sodium concentration of shoots than roots can be considered as an effective factor in salinity tolerance by increasing the gradient of osmotic potential from roots to shoots.

    Keywords: Birjand, Camelthorn forage, Krond, Voshmgir Ecotypes, Mineral composition, Sarbishe region
  • فرهاد آذرمی آتاجان*، حسین حمامی، مصطفی یعقوب زاده
    سابقه و هدف

    کمبود آب و پایین بودن حاصلخیزی خاک از مهم‎ترین عوامل محدودکننده رشد و عملکرد گیاهان در مناطق خشک و نیمه‎خشک است. با توجه به تثبیت بخش اعظم کودهای فسفاته به‎ویژه در خاک‎های آهکی، مصرف بیش از حد این کودها علاوه بر کارایی کمتر،مشکلات زیست محیطی و اقتصادی نیز به دنبال دارد. استفاده از ریزجانداران مفید خاکزی می تواند علاوه بر تامین عناصر غذایی مورد نیاز گیاه، تحمل آن را به تنش های محیطی به ویژه خشکی افزایش دهد. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی نقش باکتری های حل کننده فسفات (Pseudomonas fluorescens 187 و Pseudomonas fluorescens sp.) و قارچ های مایکوریزا (گونه های مختلفGlomus)بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم و بهبود کارایی مصرف آب در سطوح مختلف آب آبیاری است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار بر روی گندم (رقم آنفارم 4) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند در سال زراعی 97-1396 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح آب آبیاری (I0، I1، I2 و I3 به ترتیب معادل 100، 75، 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی (FC)) و چهار سطح تیمار کودی (F0، F1، F2 و F3 به ترتیب شاهد، ریزجانداران محرک رشد گیاه، سوپرفسفات تریپل به مقدار 150 کیلوگرم در هکتار و ریزجانداران محرک رشد گیاه+ سوپرفسفات تریپل به مقدار 75 کیلوگرم در هکتار) بود. پس از رسیدگی کامل، از هر کرت تعداد 10 بوته با رعایت اثر حاشیه‏ای انتخاب سپس ارتفاع و تعداد پنجه آن ها اندازه‎گیری شد. پس از برداشت نیز شاخص های طول سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، غلظت فسفر دانه و درصد کلونیزاسیون ریشه اندازه گیری و شاخص برداشت و کارایی مصرف آب نیز محاسبه شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که با کاهش مصرف آب از 100 درصد به 50 درصد ظرفیت زراعی پارامترهای ارتفاع بوته (19 درصد)، تعداد پنجه (35 درصد)، تعداد سنبله (22 درصد)، تعداد دانه در سنبله (17 درصد)، وزن هزار دانه (20 درصد) و عملکرد دانه (35 درصد) گندم کاهش، ولی غلظت فسفر دانه (42 درصد) به طور معنی داری افزایش یافت. تنش آبی عملکرد دانه را در مقایسه با عملکرد بیولوژیک بیشتر کاهش داد. از طرف دیگر، کاربرد ریزجانداران محرک رشد گیاه و کود فسفاته موجب افزایش پارامترهای فوق در سطوح مختلف آب آبیاری شد. بر اساس نتایج، در بیشتر شاخص های مورد مطالعه از جمله تعداد سنبله، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و غلظت فسفر دانه تفاوت معنی‎داری بین کاربرد کود فسفاته و ریزجانداران محرک رشد گیاه+ 50 درصد کود شیمیایی در سطوح مختلف آب آبیاری مشاهده نشد. کاربرد همزمان ریزجانداران محرک رشد گیاه با50 درصد کود شیمیایی در سطوح آب آبیاری 75، 50 و 25 درصد ظرفیت زراعی، عملکرد دانه را به ترتیب 79، 88 و 75 درصد و عملکرد بیولوژیک را به ترتیب 57، 71 و 61 درصد نسبت به همان سطح آبیاری افزایش داد. همچنین با کاهش مصرف آب از 100 درصد به 25 درصد ظرفیت زراعی، درصد کلونیزاسیون ریشه 33 درصد و با مصرف کود فسفاته مقدار آن22 درصد کاهش یافت. هم چنین با کاهش مصرف آب از 100 به 25 درصد ظرفیت زراعی، کارایی مصرف آب حدود 3/2 برابر افزایش یافت.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده، اگرچه در بیشتر شاخص های اندازه‎ گیری شده کاربرد کودهای شیمیایی بیش ترین تاثیر را در افزایش این شاخص‎ها داشت ولی، کاربرد ریزجانداران محرک رشد گیاه همراه با 50 درصد کود فسفاته از لحاظ آماری تفاوتی با کاربرد کامل کود شیمیایی نداشت. به عبارتی، با توجه به مشکلات زیست محیطی کودهای شیمیایی می توان تا حدود 50 درصد مصرف کودهای شیمیایی را بدون تاثیر معنی دار بر عملکرد، کاهش داد. بنابراین کاربرد کودهای شیمیایی و ریزجانداران محرک رشد گیاه در شرایط کمبود آب در تولید گندم توصیه می شود.

    کلید واژگان: بیرجند, فسفر, کمبود آب, گندم, مایکوریزا
    Farhad Azami-Atajan *, Hossein Hammami, Mostafa Yaghoobzadeh
    Background and Objectives

    Water deficit and low soil fertility are the most important factors limiting plant growth and yield in arid and semiarid regions. The use of chemical fertilizers is the most common way to provide the necessary nutrients for plants including phosphorus. Due to the fixation of high amount of the phosphate fertilizers, especially in calcareous soils, overuse of these fertilizers in addition to their low efficiency, also causes environmental and economic problems.In addition to providing plant nutrients, use of beneficial soil microorganisms can increase tolerance to environmental stresses such as drought. Therefore, the aim of this study was to investigate the role of mycorrhizal fungi and phosphate solubilizing bacteria on yield and yield components of wheat and improving the efficiency of phosphate fertilizers at different levels of irrigation water.

    Materials and Methods

    This study was conducted as a factorial experiment in a randomized complete block design with three replications on wheat (Anfarm 4 cultivar) at the research farm of Faculty of Agriculture, Birjand University in crop year 2017-2018.Experimental treatments consisted of four levels of irrigation water (I0, I1, I2 and I3, 100%, 75%, 50% and 25% of field capacity (FC), respectively) and four levels of fertilizer treatment (F0, F1, F2 and F3, Control, plant growth promoting microorganisms (PGPM), 150 kg ha-1 triple super phosphate (TSP), and PGPM+ 75 kg ha-1 TSP, respectively). For determination of the plant height and tiller number, 10 plants were selected from each plot and then their numbers counted. Also, the spike number, spike length, number of seeds per spike, 1000-seeds weight, grain and biological yield, seed P concentration, root colonization and water use efficiency was recorded.

    Results and discussion

    Results showed that with decreasing water use to 25% of FC, plant height (19%), tiller number (35%), spike number (22%), grain number (17%), 1000-grain weight (20%) and grain yield (35%) decreased, but the seed P concentration (42%) was increased. Water stress reduced grain yield more than biological yield. Application of irrigation water by 75%, 50% and 25% of FC, decreased grain yield by 25, 36 and 44% and biological yield by 21%, 30% and 38%, respectively. On the other hand, application of PGPM and chemical fertilizers increased the above parameters at various irrigation water levels. According to the results, there was no significant difference between TSP application and PGPM+ 50% TSP application at different levels of irrigation water for most of the studied indices such as spike number, seed number, 1000-seeds weight, grain yield and seed P concentration. Combined application of PGPM+ 50% TSP at irrigation water levels of 75, 50 and 25% of FC, increased grain yield by 79, 88 and 75% and biological yield by 57, 71 and 61%, respectively compared with the same irrigation water levels. The positive effect of PGPM on yield and yield components of wheat, especially under water deficit conditions,can be attributed to the production of auxin, organic acids and siderophore by bacteria, and the colonization of roots by fungi and access to more soil points, thereby increasing the uptake of nutrients such as phosphorus and water for the plant.

    Conclusion

    According to the results, although the application of chemical fertilizers had the most effect on most of the measured indices, the application of PGPM with 50% of chemical fertilizer was not statistically different from the full application of fertilizer. In other words, due to the environmental problems and high cost of chemical fertilizers, Therefore, the simultaneous application of chemical fertilizer and PGPM is recommended, especially in conditions of water scarcity in wheat production.

    Keywords: Birjand, Mycorrihiza, Phosphorus, Water Deficiency, Wheat
  • سیدغلامرضا قریشی*، عباس خاشعی سیوکی، علی بیکی

    شوری یکی از مشکلات عمده تولید محصولات کشاوزی در مناطق خشک و نیمه خشک است. این تحقیق با هدف بررسی اثر سطوح مختلف غلظت شوری روی عملکرد اجزای زعفران با استفاده از فرمهای مختلف در دانشکده کشاورزی دانشگاه بیرجند انجام شد. بدین منظور طرح آزمایشی طی دوره زمانی 1385- 1387 به صورت کرت های خرد شده با استفاده از شوری آب آبیاری با هدایت الکتریکی5/1 (شاهد)،5/3 ،5/5 و5/7 دسی زیمنس بر متر به عنوان تیمار اصلی و فرمهای مختلف ازت (فرم ازت جامد، جامد - محلول و محلول) به عنوان تیمار فرعی در چهارتکرار اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان دادکه شرایط تنش شوری روی همه پارامترها اثر معنی داری دارد حتی در سال استفاده از فرمهای مختلف ازت اثر معنی داری داشت . در شرایط شوری بالا ، استفاده از فرم جامد ازت بالاترین عملکرد اقتصادی g/m2 18/0درسال 1385 ، g/m2 48/0 درسال 1386 و 29/0 g/m2 در سال 1387 نشان داد.. بطور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که در مناطق خشک می توان از آب شور تا 5/5 دسی زیمنس بر متر برای زعفران استفاده نمود. همچنین با استفاده از محلول پاشی ازت در سطوح پایین شوری و استفاده از فرم جامد ازت در شرایط شوری بالا امکان افزایش عملکرد برای زعفران وجود دارد. 

    کلید واژگان: ازت, بیرجند, زعفران, غلظت شوری, کود دهی
    Abbas Khashei, Ali Bayki, S.G. Ghoreshi*

     In the arid and semi-arid regions salinity stress has a great role of productivity.The main aspire of this study was to weigh up the influence of various levels of salinity stress on yield and yield components of Saffron (Crocus sativus L.) under different nitrogen application forms at College of Agriculture,University of Birjand. Three years experiment (2006-2008) was performed using split-plot design using salinity of irrigation water as main-plot factor, and nitrogen application form as sub-plot factor in four replicates. Four levels of salt concentration included, irrigation water of 1.5 dSm−1 (as control), 3.5 dSm−1, 5.5 dSm−1 and 7.5 dSm−1 and sub-plot treatments consisted of three application forms of nitrogen encompass solid application, solid-foliar application, and foliar application were employed in this study. The results indicated that all study parameters were influenced by different salt stress concentrations. However, various application forms of nitrogen statistically affected saffron production only in 2006.). Highest economic yield under highest salt concentration were reached under solid application of nitrogen in 2006 (0.18 gr.m-2), 2007 (0.48 gr.m-2), and 2008 (0.29 gr.m-2). In conclusion, saline water up to 5.5 dSm−1 could be applied for saffron production in saline areas. Also, Foliar application of nitrogen in lower levels of salinity and solid application under higher salinity stress might be increasing saffron production in east of Iran.

    Keywords: Birjand, Fertilizer, Saffron, salt concentration, nitrogen
  • علی حسین نیا، عباس محمدی *
    تولید زعفران، با ارزش ترین گیاه دارویی و ادویه ای شرق ایران، تحت تاثیر بیمارگرهای مختلفی قرار می گیرد. این تحقیق با هدف جداسازی، شناسایی و بررسی بیماری زایی جدایه های Alternaria alternata به عنوان عامل پوسیدگی کورم و برگ گیاه زعفران، در سال های 94-1393 با نمونه برداری از خاک و بافت های گیاهی نواحی مختلف دشت بیرجند صورت گرفت. جدایه های قارچی به کمک محیط کشت عصاره سیب زمینی دکستروز آگار جداسازی و خصوصیات ریخت شناسی آن ها بر روی محیط کشت سیب زمینی هویج آگار بررسی شد. دی ان آی ژنومی جدایه های قارچی به روش CTAB استخراج و زیر واحدهای ریبوزومی به کمک آغازگرهای ITS1 و ITS4 تکثیر گردیدند. آزمون بیماری زایی جدایه ها بر روی گیاه زعفران به سه روش تلقیح برگ های بریده شده، تلقیح کورم زعفران در شرایط آزمایشگاهی و تلقیح گیاه زعفران درون گلخانه انجام شد. بر اساس خصوصیات ریخت شناسی، 80 جدایه A. alternata در این تحقیق از دشت بیرجند شامل شهرستان های بیرجند، خوسف و سربیشه جداسازی گردیدند. در آزمون های بیماری زایی، پس از 3 تا 5 روز، برگ های بریده شده در محل تلقیح ابتدا کلروز و سپس نکروز بافت ها مشاهده گردید. کورم ها در محل تلقیح پوسیده شده و برگ های گیاهان تلقیح شده در گلخانه نیز دچار زردی و خشکیدگی شدند. شدت پوسیدگی و توسعه آن در جدایه های مختلف تقریبا یکسان و پس 5 از روز غده های آلوده، پوسیده شده و بافت برگ ها نکروزه گردیدند. توالی ناحیه ITS جدایه ها 100 درصد با توالی جدایه های A. alternata بانک ژن شباهت داشتند و در شجره فیلوژنتیکی با آن ها در یک گروه قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد که A. alternata پتانسیل ایجاد پوسیدگی کورم، لکه برگی، کلروز و نکروز برگ های زعفران را در صورت وجود شرایط بیماری زایی، دارا است. این تحقیق اولین گزارش از بیماری زایی این قارچ روی بافت های مختلف زعفران در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه است.
    کلید واژگان: بیرجند, بیماری زایی, پوسیدگی, تلقیح, لکه برگی
    Ali Hossainnia, Abbas Mohammadi *
    Saffron is one of the most important herbs and spices in the East of Iran and its production is affected by various pathogens. This study is aimed at isolation, identification and pathogenicity detection of Alternaria alternata isolates as leave spot and corm rot of saffron agents. Soil samples and infected plant tissues were collected from different areas of the Birjand plain (Birjand, Khusf and Sarbishe) during the years 2014-15. Alternaria species were isolated by potato dextrose agar medium and their morphological characteristics were studied on the potato carrot agar medium. For molecular studies, genomic DNA was extracted by the CTAB method and ribosomal subunits of fungal isolates were amplified using ITS1 and ITS4 primers. Based on morphological characteristics, 80 isolates of A. alternata were isolated. The ITS regions sequences of selected isolates had 100 similarities with A. alternata spices sequences in NCBI and MycoBank. These isolates caused chlorosis and necrosis on detached leaves, the inoculated corm was rotten and inoculated plants showed chlorosis and necrosis on leaves after 3-5 days. The results showed that A. alternata in the Birjand plain can cause corm rot and leaf chlorosis and necrosis is saffron. This study is the first report of the virulence of this fungus on saffron tissue in the East of Iran.
    Keywords: Birjand, Inoculation, Leaf spot, Pathogenicity, Rot
  • محمدحسین نجفی مود، علی شهیدی، عباس خاشعی سیوکی
    به منظور تعیین تابع برتر آب - شوری – پارامترهای کمی عملکرد (تعداد قوزه در متر مربع، وزن قوزه، ارتفاع بوته، کیل وش) دو رقم پنبه ورامین و خرداد بررسی تاثیر شوری و مقادیر آب آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم پنبه در شرایط اقلیمی بیرجند اجرا شد. طرح آماری بلوکهای خرد شده تصادفی در قالب فاکتوریل بود که در شرایط اقلیمی خشک و در 3 سطح شوری و 4 سطح مقدار آب آبیاری انجام گردید. کشت به صورت کرتی و در ابعاد 4 در 5 متر و در 8 اردیبهشت انجام شد. برای این کار توابع به فرمهای خطی ساده، کاب داگلاس، درجه دوم و متعالی مورد استفاده قرار گرفتند. در ابتدا نتایج جداول ضرایب توابع و آماره F نشان دادند که کلیه توابع مندرج در فوق توانسته اند برآورد تعیین کننده و معنی داری از پارامترهای تعداد قوزه در متر مربع، وزن قوزه و ارتفاع بوته داشته باشند. همچنین بررسی ضرایب تعیین معادلات خطوط رگرسیون رسم شده و آماره t استیودنت مندرج در نمودار خط رگرسیون بین مقادیر اندازه گیری شده و پیش بینی شده نتایج فوق را تایید کردند. بنابراین در مرحله بعد نسبت به رتبه بندی و تعیین تابع برتر در بین آنها اقدام گردید. به این منظور از پنج شاخص آماری ریشه میانگین مربعات خطا، ضریب تعیین، بازده مدل، خطای بیشینه و ضریب مقدار باقیمانده استفاده گردید. نتایج بدست آمده در مورد هر دو رقم پنبه ورامین و خرداد نشان دادند که برای پارامتر وزن قوزه تابع درجه دوم به ترتیب با ضریب تعیین 80% و 89٪ و برای پارامترهای تعداد قوزه در متر مربع و ارتفاع بوته تابع متعالی به ترتیب با ضرایب تبیین 98%، 95%، 99% و 90% توانستند به عنوان تابع برتر نسبت به سایر توابع در منطقه اقلیمی بیرجند معرفی شوند. همچنین هیچکدام از توابع مورد مطالعه نتوانستند برآورد قابل قبولی از پارامتر کیل وش داشته باشند، زیرا آماره F که تاثیر معنی دار تابع را در برآورد پارامترهای مورد مطالعه نشان میدهد، برای پارامتر فوقالذکر معنی دار نبود.
    کلید واژگان: تنش خشکی, تنش شوری, تابع تولید, پنبه, بیرجند
    Najafi Mood, M.H., A. Shahidi, A. Khashei Siuki
    In order to determine the best water - salt - quantitative parameters (number of bolls per square meter, boll weight, plant height, lint percentage) of cotton cultivars Varamin and Khordad, a research project examined the impact of salinity and irrigation water levels on yield and yield components of these two cultivars cotton in Birjand climatic conditions. The statistical design was a factorial randomized block split under climatic dry conditions with three levels of salinity and four levels of irrigation water. Sowing was done using basin method with dimensions of 4 x 5 meter on 28 April. Simple linear, Cobb-Douglas, quadratic and transcendental functions were used for this research. First, the results of functions coefficients tables and F value showed that all functions mentioned above were able to provide a determinant and significant estimation of the parameters the number of bolls per square meter, boll weight and plant height. Moreover, coefficients of determination of the plotted regression lines and the t-student statistic in regression line between the measured and predicted values confirmed the above results. So, the next step was to rank and identify the best function among them. To achieve this, five statistical parameters including root of the mean square error, coefficient of determination, modeling efficiency, the maximum error and coefficient of residual was used. The results obtained with both cotton cultivars of Varamin and Khordad showed that for the parameter of boll weight the quadratic function with a coefficient of determination of 80 and 89%,, respectively, and for the parameters of number of bolls per square meter and plant height transcendental functions with determination coefficients of 98, 95, 99 and 90% were able to be introduced as the superior functions amongst all others in the climatic area of Birjand. Additionally, none of the studied functions not able to provide an acceptable estimation of the lint percentage, because F value which showed the significant estimation of the studied parameters was not significant for the above mentioned parameter.
    Keywords: Birjand, Cotton, Deficit irrigation, Production function, Salinity stress
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال