به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "animal manure" در نشریات گروه "زراعت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «animal manure» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • محسن رشدی*، رقیه جعفرپور، علی نصرالله زاده اصل، علیرضا عیوضی، جواد خلیلی محله

    به منظور کاهش اثرات تنش خشکی با تیمارهای مختلف سوپر جاذب در ارقام گندم دو آزمایش مجزا در شهرستان های ارومیه و خوی استان آذربایجان غربی اجرا شد. آزمایش ها به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار طی سال زراعی 1399-1398 انجام گرفت. فاکتور اصلی سه رژیم رطوبتی شامل 70، 140 و 210 میلی متر تبخیر از تشتک کلاس A بود. ترکیب سطوح تیمارهای مختلف سوپر جاذب در ارقام گندم سطوح فاکتور فرعی را تشکیل دادند. به طوری که کود دامی گاوی به میزان 40 تن در هکتار (به عنوان سوپر جاذب طبیعی)، سوپر جاذب شیمیایی Tarawat A-200 به میزان 200 کیلوگرم در هکتار و عدم کاربرد سوپر جاذب (شاهد) به همراه دو رقم گندم نان تجاری میهن و حیدری بودند. نتایج تجزیه مرکب داده ها نشان داد که صفات ارتفاع بوته، عملکرد دانه، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، غلظت نیتروژن، فسفر و پتاس در اندام هوایی اختلاف آماری معنی داری را بین سطوح مختلف تیمارها و اثرات متقابل آنها حداقل در سطح احتمال پنج درصد داشتند. بیشترین عملکرد دانه در هر دو شهرستان ارومیه و خوی مربوط به رقم میهن در آبیاری 70 میلی متر مربوط به تیمار سوپر جاذب شیمیایی به ترتیب به میزان 7930 و 7760 کیلوگرم در هکتار بود. در مقابل در تیمار آبیاری 140 میلی متر و عدم مصرف سوپر جاذب در هر دو رقم میهن و حیدری، کمترین عملکرد دانه را به ترتیب 1490 و 2110 کیلوگرم در هکتار در شهرستان های ارومیه و خوی داشتند. غلظت نیتروژن و پتاسیم دراندام هوایی در تیمار سوپر جاذب شیمیایی بیشتر از کود دامی و شاهد بود درصورتی که غلظت فسفر در اندام هوایی در تیمار کودی دامی بیشتر از سوپر جاذب شیمیایی و شاهد بود. بر اساس نتایج آزمایش با مصرف خاکی پلی مر سوپر جاذب شیمیایی در درجه اول و کود دامی به عنوان سوپر جاذب طبیعی در درجه دوم، راهکار مناسبی جهت کاهش اثرات تنش رطوبتی در مناطق خشک و نیمه خشک استان و اقلیم های مشابه شناخته شدند.

    کلید واژگان: آبیاری, پتاسیم, عملکرد دانه, کود دامی
    M. Roshdi*, R. Jafarpoor, A. Nasrollah Zadeh Asl, A. R. Eivazi, J. Khalili Mahhaleh
    Introduction

    Bread wheat is the most important cereal and the source of calories in human nutrition worldwide. The effect of moisture stress on the quality properties of wheat is complex and is influenced by genotype, environment and their interaction. Superabsorbent polymers last for 5 -7 years in soil and can absorb water up to 200 to 400-fold of their own weight. Superabsorbent polymers are divided into two major groups, depending on their source: natural-based mateials, such as animal manures, and chemical materials. This experiment aimed to study the response of bread wheat cultivars to moisture stress and the ameliorative effects of superabsorbants on these responses.

    Materials and Methods

    In order to investigate the adverse effects of drought stress on wheat cultivars in the presence of different superabsorbent treatments, two separate experiments were conducted in Urmia and Khoy cities located in West Azerbaijan province, Iran. The experiments were carried out as a split factorial based on a randomized complete block design with three replications in two years (2019 and 2020). The main factor was the three moisture regimes including irrigation after evaporation of 70, 140, and 210 mm water from the class-A pan. The combination of levels of different superabsorbent treatments in wheat cultivars formed the sub-factor levels: cow manure at a rate of 40000 kg/ha (as a natural superabsorbent), chemical superabsorbent (Taravat A-200) at a rate of 200 kg/ha,  and no use of superabsorbent (control) along with two commercial cultivars of bread wheat, Mihan and Heidari. Bartlett's test was performed for the uniformity of the variances of the experimental errors. A combined analysis of variance of the two years was conducted after ensuring the uniformity of the variances of the experimental errors. The comparison of means was done with Duncan's multi-range test at the five percent probability level with MStatc statistical software.

    Results and Discussion

    The combined analysis of variance showed that the effects of different levels of treatments and their interactions were significant at 5% probability level for plant height, grain yield, grains/spike, 1000 grains weight, concentration of nitrogen, phosphorus and potassium in shoot. The highest grain yield in both locations (Urmia and Khoy) was observed for the Mihan cultivar when irrigated after 70 mm evaporation and using the chemical superabsorbent treatment, with 7930 and 7760 kg/ha in the mentioned locations, respectively. In contrast, both Mihan and Heydari cultivars had the lowest grain yield of 1490 and 2110 kg/ha in Urmia and Khoy cities, respectively, when irrigated after 140 mm evaporation and no use of superabsorbent. The concentration of nitrogen and potassium in the shoot in the presence of superabsorbent treatment was higher than those of manure and the control treatments. Meanwhile, the concentration of phosphorus in the shoot in the presence of manure treatment was higher than those of the superabsorbent and the control.

    Conclusions

    Based on the results of our experiment, using superabsorbent and animal manure as a natural superabsorbent, appeared as suitable solutions to reducing the adverse effects of drought stress on wheat crop in arid and semi-arid areas of the West West Azerbaijan province.

    Keywords: Animal Manure, Grain Yield, Irrigation, Potassium
  • محمد میرزاخانی*، محمدرضا داوری

    آفتابگردان یکی از مهم ترین گیاهان روغنی در جهان محسوب می شود. به منظور بررسی تاثیر روش های تغذیه شیمیایی، دامی و زیستی توام با محلول پاشی محرک های زیستی گیاهی بر عملکرد دانه آفتابگردان، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آموزشی دانشگاه پیام نور اراک، درسال1392 انجام شد. تیمار روش های تغذیه در چهار سطح شامل: مصرف 300 کیلوگرم کود اوره (شاهد)، 150 کیلوگرم کود اوره + 15 تن کود دامی، 15 تن کود دامی + کاشت لوبیا بالارونده جهت تثبیت نیتروژن، 150 کیلوگرم کود اوره در هکتار + کاشت لوبیا بالارونده جهت تثبیت نیتروژن و تیمار محلول پاشی محرک های رشد گیاهی در چهار سطح شامل:مصرف ورمی واش، مصرف ورمی واش غنی شده، مصرف بیوفرمنت و کاربرد ریزجانداران موثر موجود در خاک بکر مناطق جنگلی + محلول حاوی تخم بلدرچین بود. نتایج نشان داد که اثر سطوح تیمار روش های تغذیه گیاهی بر ارتفاع ساقه، وزن خشک ساقه و برگ ها، عملکرد دانه، شاخص باروری گیاه و تعداد دانه در متر مربع، معنی دار بود. همچنین اثر تیمار محلول پاشی محرک های زیستی رشد گیاهی نیز بر صفات قطر ساقه، وزن خشک ساقه و برگ ها، عملکرد دانه، شاخص باروری گیاه، وزن هزار دانه و تعداد دانه در متر مربع معنی دار بود. در بین سطوح تیمار روش های تغذیه گیاهی، مصرف 300 کیلوگرم کود اوره در هکتار با میانگین 3705 کیلوگرم و تیمار (150 کیلوگرم در هکتار اوره + کاشت لوبیا بالارونده) با میانگین 3031 کیلوگرم در هکتار دانه به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. در بین سطوح تیمار،محرک های زیستی نیز بیشترین و کمترین مقدار عملکرد دانه با میانگین 3744 و 3031 کیلوگرم در هکتار به ترتیب از محلول پاشی با ریزجانداران موثر و ورمی واش غنی بدست آمد.

    کلید واژگان: بیوفرمنت, کود دامی, نیتروژن, ورمی, واش
    Mohammad Mirzakhani *, Mohammadreza Davari

    The sunflower is one of the most important oily plants in the world. To study different methods of chemical fertilizer, biological and manure nutrition with foliar application of plant biostimulant on grain yield in sunflower, a factorial arrangement of treatment in a randomized complete block design with three replications was carried out in a field of Payaam Nour Arak University in Markazi province in the year of 2013. Nutrition methods [N1= 300 Kg ha-1 Urea (Control), N2= 50% of nutrition by Urea + 50% of nutrition by FAM (15-ton ha-1), N3= 50% of nutrition by FAM + 50% of nutrition by nitrogen fixation of Phaseolus sp.), N4= 50% of nutrition by Urea + 50% of nutrition by nitrogen fixation of Phaseolus sp.) and plant bio-stimulants (B1= Foliar with wermiwash, N2= Foliar with enrich wermiwash, N3= Foliar with bio ferment, N4= Foliar with effective microorganisms + quail egg) were assigned in plots. Results indicated that the effect of different levels of nutrition methods on the characteristics such as stem height, dry weight of stem and leaves, grain yield, productivity index of plant and number of grain per m-2 were significant. The Effect of plant bio-stimulants treatment on the characteristics such as stem diameter, dry weight of stem and leaves, grain yield, productivity index of plant, 1000 grain weight and the number of grain per m-2 were also significant. The maximum and minimum of grain yield (3705 and 3133 kg ha-1) were obtained with the 300 Kg ha-1 Urea (Control) and (50% of nutrition by Urea + 50% of nutrition by nitrogen fixation of Phaseolus sp.) treatments, respectively. In the biostimulant treatment, the most and least amount of grain yield with an average of 3744 and 3031 Kg ha-1, were spray of effective microorganisms and enriched vermiwash, respectively.

    Keywords: Animal manure, bioferment, nitrogen, Vermiwash
  • حمداله اسکندری *، کامیار کاظمی
    این پژوهش به منظور بررسی اثر نوع کود در سطوح مختلف آبیاری بر عملکرد دانه و تولید روغن کنجد (Sesamum indicum L.) (توده بومی شادگان، با طول دوره رشد متوسط و متحمل به آفات و گرما) درسال زراعی 96-1395 در شهرستان شادگان بررسی شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. سطوح آبی در سه سطح شامل آبیاری پس از 100، 200 و 300 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A در کرت های اصلی و نوع کود به عنوان عامل فرعی در چهار سطح شامل شاهد، کود شیمیایی شامل کود فسفره به میزان 250 و کود نیتروژنه از نوع اوره به میزان 100 کیلوگرم در هکتار، کود گاوی به میزان 30 تن در هکتار (با میزان رطوبت 14 درصد) و کود کمپوست (50 درصد زباله شهری و 50 درصد تفاله نیشکر) به میزان 30 تن در هکتار (با میزان رطوبت 21 درصد) در کرت های فرعی قرار گرفتند. تیمارهای کود شیمیایی و کمپوست به صورت جداگانه اعمال شدند. صفات مورفولوژیک (ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، تعداد شاخه فرعی در بوته)، عملکرد و اجزای عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن برای ارزیابی تیمارها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که عملکرد دانه کنجد در سطح آبیاری 300 میلی متر تبخیر به طور معنی داری (P≤0.01) کمتر از سطح آبیاری 100 و 200 میلی متر تبخیر (به ترتیب 63.5 و 40 درصد) بود. عملکرد دانه کنجد با کاربرد کود شیمیایی، دامی و کمپوست به طور معنی داری (P≤0.01) و به ترتیب 5/47، 34 و 16 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت. بیشترین (8/52 درصد) درصد روغن با استفاده از کود شیمیایی و سطح اول آبیاری (100 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر) به دست آمد. بیشترین عملکرد روغن کنجد (644.5 کیلوگرم در هکتار) در سطح اول آبیاری به دست آمد که به طور معنی داری (P≤0.01) بیشتر از سطوح دوم و سوم آبیاری (به ترتیب 17 و 43 درصد) بود. بیشترین درصد افزایش عملکرد روغن با استفاده از کود شیمیایی ثبت گردید که 52 درصد بیشتر از شاهد بود. به طورکلی، برای تولید دانه باشد، سطح آبیاری را می توان به 200 میلی متر تبخیر افزایش داد. با توجه به عدم تفاوت معنی دار عملکرد دانه، مصرف کود دامی برای تولید عملکرد دانه مطلوب با کود شیمیایی برابری می کند و قابل توصیه است.
    کلید واژگان: تنش خشکی, شاخص برداشت, عملکرد, کمپوست, کود دامی
    Hamdollah Eskandari *, Kamyar Kazemi
     
    Introduction
    Undr the condition of simoultaniousley irrigation of some crops, there is a shortage of water for irrigation. In this conditions, scheduling of the irrigation is crucial. In irrigation programs, evaporation pan is widley used. There are some reports for the effet of deficit irrigation on grain yield of sesame, where drought stress reduced growth and grain yield of sesame from 1212 to 624 kg ha-1 (Mehrabi and Ehsanzadeh, 2012). Application of fertilizers with ecological source, including animal manure and compost, can be used instead of chemical fertilizers, where application of such fertilizers can supply nutrients for crops, increase soil fertility and also maintain organic matter of the soil. Since the effect of fertilizer on the grain yield of sesame under different irrigation conditions is not well documented, the current research was aimed to determine the response of sesame to the source of nutrient under drought stress conditions.
    Materials and Methods
    A field experiment was conducted in Shadegan, Khuzestan province, during 2016-17 growing season to evaluate the effect of chemical and organic fertilizers on yield and yield components of seasame under different irrigation conditions. The experiment was conducted as a split plot based on RCBD with three replication where irrigation levels (irrigation after 100, 200 and 300 mm evaporation from evaporation pan) were assigned as main plot and fertilizer type (control, chemical fertilizer including 250 and 100 kg ha-1 phosphorous and nitrogen fertilizers, respectively, 30 t ha-1 animal manure and 30 t ha-1 compost) were allocated to sub plots. All compost, animal manure and ammonium phosphate and half of nitrogen fertilizer were applied before planting. At harvest time, plant height, leaf number per plant, branch per plant, capsule per plant, grain per capsule, 1000-grain weight and grain yield were measure. Harvest index and oil percentage were also determined.
    Results and discusions

    The highest plant highet was achieved in 100 mm evaporation from evaporation pan which was not significantly difference with the irrigation interval of 200 mm mm evaporation from evaporation pan. The lowest plant height was recorded in control treatment which was 25, 20 and 10 percent lower than that of chemical fertilizer, animal manure and composr, respectively. the most leaf number was recorded in 100 mm evaporation from evaporation pan. Application of chemical fertilizer produced the highest leaf number. Irrigation interval of 100 mm evaporation from evaporation pan had the highest branch per plant.
    Sesame had the highest capsule per plant and 1000-grain weight in 100 mm evaporation from evaporation pan which was not significantly difference with 200 mm evaporation from evaporation pan. Application of chemical and animal fertilizers produced highest capsule per plant. However, compost had no significant effect on this trait. Irrigation after 300 mm evaporation from evaporation pan resulted in te highest harvest index.
    The lowest oil percentage (47.5%) of sesame was achieved in 300 mm evaporation from evaporation pan and no application of fertilizer. The highest oil yield of sesame was recorded in 100 mm evaporation from evaporation pan which was 17% and 43% more than that of 200 and 300 mm evaporation from evaporation pan. Application of animal manure and compost resulted in 35.5% and 16% increase of oil yield.
    Keywords: Animal manure, Compost, Drought stress, Grain yield, Harvest index
  • محمد میرزاخانی *، محمدرضا داوری
    استفاده از روش های تغذیه تلفیقی گیاهان می تواند باعث افزایش کمیت و کیفیت محصولات زراعی گردد. به منظور بررسی کاربرد میکروارگانیسم های موثر بر عملکرد روغن آفتابگردان در سال 1392 آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل روش های مختلف تغذیه در چهار سطح: N1: مصرف300 کیلوگرم کود اوره (شاهد)، N2: 150 کیلوگرم کود اوره + 15 تن کود دامی در هکتار، N3: 15 تن کود دامی + کاشت لوبیا بالارونده جهت تثبیت نیتروژن، N4: 150 کیلوگرم کود اوره + کاشت لوبیا بالارونده جهت تثبیت نیتروژن و محلول پاشی محرک های رشد گیاهی در چهار سطح: B1: مصرف ورمی واش، B2: ورمی واش غنی شده، B3: بیوفرمنت و B4: استفاده از میکروارگانیسم های موثر+ محلول حاوی تخم بلدرچین بود. نتایج نشان داد که تیمار محلول پاشی محرک های زیستی تغییر معنی داری در برخی صفات مانند تعداد برگ سبز در گیاه، کل بیوماس خشک، شاخص برداشت طبق، عملکرد روغن دانه، وزن هکتولیتر و کار آیی مصرف نیتروژن ایجاد کرد. با مقایسه میانگین ها مشخص گردید که تیمار (50 درصد تغذیه با کود دامی + 50 درصد تغذیه با گیاه لگوم) با میانگین 72/16 درصد بیش ترین و تیمار (50 درصد تغذیه با کود شیمیایی اوره + 50 درصد تغذیه با کود دامی) با میانگین 02/11 درصد کم ترین مقدار کارآیی مصرف نیتروژن را داشتند. هم چنین در بین سطوح تیمار محرک های زیستی هم بیش ترین کارآیی مصرف نیتروژن با میانگین 46/15 درصد مربوط به تیمار (محلول پاشی میکروارگانیسم های موثر + محلول حاوی تخم بلدرچین) و کم ترین آن با میانگین 59/12 درصد مربوط به تیمار محلول پاشی ورمی واش غنی شده بود.
    کلید واژگان: روش های تغذیه, کارآیی مصرف نیتروژن, کود دامی, محرک های زیستی
    Mohammad Mirzakhani *, Mohammad Reza Davari
    Use of integrated plant nutrition methods could improve the quantity and quality of crops. This study was carried out in order to study of effects of effective microorganisms and enriched vermiwash with different methods of plant nutrition on sunflower yield in during 2013. The experiment was done as a factorial arrangement of treatments, in a randomized complete blocks design with three replications. Treatments consisted of different nutrition methods [N1= 300kg ha-1 Urea (Control), N2= 50% of nutrition by Urea + 50% of nutrition by FAM (15ton ha-1), N3= 50% of nutrition by FAM + 50% of nutrition by nitrogen fixation of Phaseolus sp.), N4= 50% of nutrition by Urea + 50% of nutrition by nitrogen fixation of Phaseolus sp.) and foliar spray of plant bio-stimulants (B1= Foliar with vermiwash, B2= Foliar with enrich vermiwash, B3= Foliar with bioferment, B4= Foliar with effective microorganisms + quail egg). The results indicated that the foliar spray of plant bio-stimulants caused marked changes in characteristics such as number of green leaf, dry biomass, harvest index of head, oil yield, hectoliter weight and nitrogen use efficiency. The maximum and minimum of nitrogen use efficiency (16.72 and 11.02%) were obtained with the (50% of nutrition by animal manure + 50% of nutrition by nitrogen fixation of phaseolus) and (50% of nutrition by animal manure + 50% of nutrition by 150kg ha-1 Urea) treatments, respectively. Furthermore, in the treatments of bio-stimulat levels, the most and least amounts of nitrogen use efficiency with averages of 15.46 and 12.59% were obtained with foliar spray of (effective microorganism + quail egg) and enriched vermiwash, respectively.
    Keywords: Nutrition methods, Nitrogen use efficiency, Animal manure, Bio-stimulant
  • محمد فرمهینی فراهانی، محمد میرزاخانی *، نورعلی ساجدی
    به منظور بررسی اثر تنش آبی و مصرف مواد جاذب رطوبت مانند کود دامی، زئولیت و بنتونیت روی برخی ویژگی های زراعی و پروتئین دانه گندم رقم الوند، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 90-1389 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل آبیاری در سه سطح 100، 85 و70 درصد نیاز آبی گیاه بودند که در کرت های اصلی اعمال شدند و مواد جاذب رطوبت در شش سطح شامل شاهد، 30 تن کود دامی در هکتار، 15 تن کود دامی + 4 تن زئولیت در هکتار، 15 کود دامی تن + 2 تن بنتونیت در هکتار، 4 تن زئولیت + 2 تن بنتونیت در هکتار و 15 تن کود دامی + 4 تن زئولیت + 2 تن بنتونیت در هکتار بودند که در کرت های فرعی مصرف شدند. اثرات متقابل تیمار مواد جاذب رطوبت و آبیاری باعث کاهش معنی دار شاخص برداشت و تعداد خوشه در مترمربع در سطح یک درصد شد. هم چنین نتایج نشان داد که بیش ترین مقدار پروتئین به تیمار آبیاری براساس70 درصد نیاز آبی گیاه با میانگین 44/15 درصد و کم ترین آن به تیمار آبیاری شاهد با میانگین 58/13 درصد اختصاص داشت. بیش ترین و کم ترین عملکرد دانه به ترتیب با میانگین 6590 و 3500 کیلوگرم در هکتار مربوط به ترکیب آبیاری شاهد + 15 تن کود دامی + 4 تن زئولیت در هکتار و ترکیب آبیاری 70 درصد نیاز آبی گیاه + 15 تن کود دامی بود.
    کلید واژگان: بنتونیت, تنش خشکی, درصد پروتئین, زئولیت, کود دامی
    Mohammad Famahini Farahani, Mohammad Mirzakhani *, Nour Ali Sajedi
    In order to evaluate the effect of water stress and water absorbent materials on some agronomic traits and seed protein of Alvand wheat, this study was carried out in the field of Islamic Azad University, Arak branch in 2010- 2011. A split-plot arrangement of treatment in a randomized complete block design with three replications was used. The experiment consisted of three irrigation treatments (100%, 85% and 70% of plant water requirement) that applied in the main plot and water absorbent materials on six levels (controls, 30 tons animal manure per hectare, 15 tons animal manure 4 tons zeolite per hectare, 15 tons animal manure per hectare 2 tons bentonite per hectare, 4 tons zeolite per hectare 2 tons bentonite per hectare and 15 tons animal manure per hectare 2 tons bentonite per hectare 4 tons zeolite per hectare that used in the sub plots. Results showed that the highest grain protein content obtained from 70% irrigation with average of 15.44 percent and lowest protein content was determined in normal irrigation treatment with average of 13.58 percent. The maximum and minimum grain yield with the average of 6590 and 3500 kg ha-1 were related to the combination of normal irrigation 15 tons animal manure 4 tons zeolite per hectare and 70% irrigation 15 tons animal manure per hectare, respectively.
    Keywords: Animal manure, Bentonit, Drought stress, Protein content, Zeolite
  • رضا میرزایی تالارپشتی، مجید رستمی
    به منظور بررسی تاثیر انواع کودهای آلی و شیمیایی بر روی خصوصیات رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد گوجه فرنگی، آزمایشی با شش تیمار و سه تکرار و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقاتی دانشگاه شهید بهشتی انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل شاهد، کود شیمیایی، کود گاوی، کود مرغی، ورمی کمپوست و کمپوست زباله بودند. بر اساس نتایج اثر تیمارها بر ارتفاع بوته، قطر ساقه، تعداد شاخه فرعی و شاخص سطح برگ معنی دار بود. تیمار ورمی کمپوست و کود شیمیایی بیش ترین(2/6) و تیمار شاهد کم ترین (3/3) شاخص سطح برگ را داشتند. بالاترین وزن خشک اندام های هوایی در واحد سطح در تیمارهای ورمی کمپوست و کود شیمیایی و کمترین مقدار آن در تیمار شاهد مشاهده شد. در همه تیمارهای کودی عملکرد و اجزای عملکرد نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت. تیمار کود شیمیایی و ورمی کمپوست به ترتیب با عملکرد 9/22 و 8/20 تن در هکتار بیش ترین و تیمار شاهد با 5/7 تن در هکتار کم ترین عملکرد میوه را داشتند. اثر تیمارهای آزمایشی بر تعداد میوه در بوته معنی دار بود ولی تیمارهای مختلف تاثیر معنی داری بر میانگین وزن میوه نداشتند. کاربرد کودهای آلی و شیمیایی موجب افزایش معنی دار تعداد گل در مقایسه با تیمار شاهد شد به صورتی که تعداد گل در بوته در تیمار کود شیمیایی و ورمی کمپوست در مقایسه با تیمار عدم مصرف کود به ترتیب 143 و 129 درصد افزایش یافت. با توجه به اثرات مثبت و معنی دار همه کودهای آلی مورد مطالعه در این آزمایش به نظر می رسد که می توان گوجه فرنگی را به عنوان یک گیاه مهم جهت تولید در نظام‏های کشاورزی ارگانیک و کم‏نهاده مورد توجه قرار داد.
    کلید واژگان: تغذیه گیاهی, عملکرد اقتصادی, کمپوست, کود دامی
    R. Mirzaei Talarposhti, M. Rostami
    Introduction
    Although using animal manures and crop residues as a traditional method for increasing soil fertility and crop yield has a long history but Conventional agricultural systems rely on the use of chemical fertilizer due to its immediate availability of nutrients. In many of modern agricultural systems using chemical fertilizers as a fast and easiest way to reduce nutrient deficiency and increasing soil fertility is considered. Intensive and continuous use of chemical fertilizers leads to decreasing the stability and sustainability of agricultural systems and also poses major threat to environment and human health. Organic fertilizers have positive effects on physiochemical and biological attributes of soil and could be classified in three different groups (i.e. Animal manures, green manure and composts).Using animal manure not only increase soil fertility but also could result in increasing infiltration, aeration and water holding capacity of soil. The main role of these fertilizers is related to physical change in soil. Different types of composts such as municipal waste compost and vermicompost also have similar positive effects, but usually the farmers observe the main effect of these organic fertilizers in long term. In order to investigate the effects of different types of organic fertilizers on growth indexes, yield and yield component of tomato (Lycopersicon sculentum L.) current experiment was conducted.
    Materials And Methods
    The experiment was conducted based on randomized complete block design (RCBD) with three replications and six treatments in the research station of Shahid Beheshti University. The experimental treatments were: Control or no fertilizer (NF), chemical fertilizer (CF), cow manure (CM), poultry manure (PM), vermicompost (VC) and municipal waste compost (MC). Considering nitrogen concentration in all of the treatments different amounts of these fertilizers were used based on nitrogen recommendation for the field, so in all of the treatments the total amount of applied nitrogen was equal (ca. 150 kg ha-1). Tomato seedlings were transplanted in experimental plots when the height of seedling reached to 15-20 cm. Total amount of tomato yield calculated at the end of growing season after four harvests. At the end of growing season by using five plants from each plot the dry weight of shoot, plant height, number of lateral branches and the number of fruits measured. Analysis of variance was performed using SAS and mean comparisons done by Duncan’s multiple range test (P ≤ 0.05).
    Results And Discussion
    Based on results effects of experimental treatments on shoot dry matter, plant height, number of lateral branches, number of flowers and fruits per plant and leaf area index (LAI) was significant. Using all type of fertilizers comparing to control treatment resulted in increase shoot dry matter and the highest amount of shoot dry matter observed in VM and CF treatments. Different treatments have significant effect on plant height and highest amount of this trait observed in PM treatment. There was no significant difference between CM and control treatment for plant height and number of lateral branches but the highest number of lateral branches observed in MC treatment. The highest LAI (6.2) observed in VC and CF whereas the lowest LAI (3.3) was in control treatment. Effect of treatments on total yield also was significant and highest amounts of yield observed in CF (22.9 ton ha-1) and VC (20.8 ton ha-1) but the lowest was in control treatment (7.5 ton ha-1). Treatment effect on all of yield component except mean weight of fruit was significant and by using CF and VC the number of flower per plant comparing to control treatment increased 143 and 129 percent respectively.
    Conclusions
    Although in this experiment the highest amount of crop yield obtained in CF treatment, but by replacement of chemical fertilizer with vermicompost tomato yield decreased just about 10%, so it seems that by considering the environmental issues, using vermicompost instead of chemical fertilizer is justified. In all of the organic treatments tomato fruit yield significantly was higher than control treatment so it could be concluded that organic fertilizers directly through nutritional effects and indirectly by amending soil physical and chemical properties could increase the yield of tomato.
    Keywords: Animal manure, Compost, Economical yield, Plant nutrition
  • حسین میر سیدحسینی، ریحانه ایوانی، غلامرضا ثواقبی
    مواد آلی بر مبنای نسبت C/N و نوع تر یکبات می توانند تاثیر متفاوتی بر زیست فراهمی عناصر در خاک داشته باشند. این تحقیق به منظور بررسی تاثیر منابع مختلف کودهای آلی بر زیست فراهمی دو عنصر مس و روی در خاک انجام شد. خاکی با بافت رسی سیلتی و سه نوع کود آلی شامل کود دامی، لجن فاضلاب و کمپوست زباله شهری در 2 سطح 25 / 1%، 5/ 2% و شاهد در نظر گرفته شد. آزمایش در دو مرحله انکوباسیون و کاشت گل خانه ای ذرت ). Zea mays L ( به اجراء درآمد. هر دو آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار به همراه شاهد بودند. در آزمایش اول، خاک های تیمارشده با کودهای آلی به مدت هشت هفته در رطوبت ظرفیت مزرعه و دمای 25 درجه سانتی گراد تحت انکوباسیون قرارگرفتند؛ و نمونه های خاک در فواصل زمانی صفر، چهار و هشت هفته از داخل گل دانها برداشته شدند. نتایج نشان داد که بیشینه میزان روی ) Zn ( قابل عصاره گیری به روش DTPA به ترتیب با 41 / 148 و 156 / 7 mg kg-1 به دو سطح 1/ 25 و 2/ 5 درصد تیمار لجن فاضلاب شهری، و کمینه آن با 103 / 74 mg kg-1 به کود دامی تعلق داشت. بیش ترین میزان مس ) Cu ( قابل استخراج با DTPA به ترتیب با 10 / 28 ، 45 / 28 و 28 / mg kg-141 مربوط به دو سطح 1/ 25 و 2/ 5درصد تیمار کمپوست زباله شهری و سطح 2/ 5 درصد لجن فاضلاب شهری بود. بررسی تغ ییرات زمانی نشان داد که با گذشت زمان مقدار عنصر روی کاهش ولی عنصر مس تا زمان چهار هفته افزایش )و بعد از آن کاهش( یافت. نتایج کشت گل دانی نشان داد که تمامی تیمارها به جز تیمارهای لجن فاضلاب شهری باعث افزایش عمل کرد گیاه شدند. بیشینه میزان روی و مس جذب شده توسط گیاه )به ترتیب با 18 / 82 mg kg-1 و 1/ 15 ( مربوط به لجن فاضلاب شهری بود.
    کلید واژگان: ذرت, کود دامی, کمپوست زباله شهری, لجن فاضلاب شهری
    H. Mir Seied Hoseini, R. Ivani, Gh Savabeghi
    Organic matter based on their composition and the C/N ratio can have different effects on nutrient bioavailability in soil. This research was conducted to investigate the effects of various sources of organic fertilizers on bioavailability of Cu and Zn in soil. A silty clay soilsample and three organic fertilizers including animal manure, sewage sludge and municipal compost in two levels of 1.25 and 2.5% W/W bases were included for the experiment. The experiment was conducted in two stages of incubation and greenhouse cultivation of corn (Zea mays L.). Both experiments were in factorial complete randomized design with 6 treatments in 4 replications plus the control. In the first experiment treated soils were incubated at field capacity moisture and 25˚C temperature for 8 weeks during which subsamples were taken at 0, 4 and 8 weeks and were analyzed for available Zn and Cu. The results showed that the highest amount of DTPA extractable Zn were 148.4 and 156.7 mg kg-1for the sewdge sludge at the 1.25 and 2.5 percent treatments respectively, and the lowest was related to manure treatment with 103.7 mg kg-1. The highest amount of DTPA axtractable Cu was for the compost treatment with 28.1 and 28.4 mg kg-1in the levels used, and it was 28.4 mg kg-1in the swedge sludge treatment at 2.5% level. Comparison of the changes over time showed that available Zn content decreased but Cu content increased up to 4 week and then decreased. The results of the greenhouse experiment showed that all treatments except sewdge sludge increased some plant growth factors such as yield Zn content and the highest Zn and Cu uptake by plant were in the sewdge sludge treatment with 18.8 and 1.15 mg kg-1.
    Keywords: Corn, animal manure, sewage sludge, municipal compost
  • حمیدرضا عثمانی رودی، علی معصومی، حسن حمیدی، سید علیرضا رضوی
    زمان اولین آبیاری در زعفران (Crocus sativus L.)، عاملی بحرانی است که بر کمیت و کیفیت آن تاثیرگذار می باشد. استفاده از کودهای آلی نیز به عنوان ابزاری جهت نیل به بهبود عملکرد زعفران بسیار موثر می باشد. بدین منظور، آزمایشی تحت عنوان مطالعه تاثیر تاریخ اولین آبیاری و تیمارهای کود آلی بر عملکرد و برخی خصوصیات رویشی زعفران در شرایط اقلیمی خواف، به صورت کرت های خردشده و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی وابسته به مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان خواف در سال زراعی 92-1391 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه تاریخ اولین آبیاری (15 مهر، 30 مهر و 15 آبان ماه) و پنج سطح کود (شاهد، 5 لیتر در هکتار هیومیک اسید، 40 لیتر در هکتار هیومیک اسید، 5 تن در هکتار کود دامی و 40 تن در هکتار کود دامی) بودند. صفات مورد ارزیابی شامل عملکرد و تعداد گل، وزن تر کل بنه، متوسط وزن هر بنه، تعداد کل بنه، تعداد بنه سبک تر از 4، 6-4، 8-6 و بیشتر از 8 گرم و طول برگ بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاریخ اولین آبیاری بر کلیه صفات مورد مطالعه به استثنای وزن تر کل بنه و متوسط وزن هر بنه زعفران اثر معنی داری در سطح یک درصد داشت. اثر تیمارهای مختلف کود آلی نیز بر کلیه صفات مورد بررسی به استثنای تعداد بنه کمتر از 4 گرم معنی دار بود. نتایج آزمایش نشان داد که بیش ترین عملکرد (613/92 کیلوگرم در هکتار) و تعداد گل (80/25) و تعداد بنه با وزن 6-4 گرم (93/40) با اولین آبیاری در 30 مهرماه حاصل شد. درحالی که بیش ترین وزن تر کل بنه (58/563 گرم در مترمربع)، متوسط وزن هر بنه (58/6 گرم)، تعداد کل بنه در مترمربع (13/85)، تعداد بنه با وزن 6 تا 8 گرم (87/22) و سنگین تر از 8 گرم (00/8) در شرایط اولین آبیاری در تاریخ 15 آبان ماه به دست آمد. تاریخ اولین آبیاری 15 مهرماه از نظر تعداد بنه کمتر از 4 گرم و طول برگ نسبت به سایر تاریخ های اولین آبیاری برتری نشان داد. علاوه بر این نتایج حاکی از برتری تیمار کودی 40 تن در هکتار کود دامی از نظر کلیه صفات مورد مطالعه بود. به طوری که عملکرد گل و وزن تر کل بنه در این تیمار نسبت به شاهد (بدون کود) به ترتیب 78/15 و 44/37 درصد افزایش یافت.
    کلید واژگان: تعداد بنه, تعداد گل کود دامی, هیومیک اسید, وزن بنه
    Hamid Reza Osmani Roudi, Ali Masoumi, Hassan Hamidi, Seyed Alireza Razavi
    In order to investigate the effects of first irrigation date and organic fertilizers on growth and yield characteristics of saffron، an experiment was conducted as a split-plot based on a randomized complete-block design with three replications، in Khaf city during growing season 2013-2014. Date of first irrigation treatment in three levels (15 September، 30 October and 15 November) was allocated as main plots and fertilizer treatment in five levels (control، humic acid at 5 and 40 liters per hectare، cow manure at 5 and 40 t. ha-1) was set as subplots. Analysis of variance showed that the date of first irrigation had a significant effect on all studied traits except for total fresh weight of corm and the average weight of corm of saffron. Effects of different organic fertilizer treatments on all studied traits were significant، except for corm number with 8 g (8. 00) weight were obtained in first irrigation on 6th November. The first irrigation at 7th October was superior to the other irrigation treatments for corm number with
    Keywords: Animal manure, Corm number, Corm weight, Humic acid, Number of flower
  • الهیار خادم، احمد گلچین، اسماعیل زارع
    به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف کودهای گاوی و مرغی و گوگرد عنصری بر میزان عناصر غذایی قابل جذب خاک و جذب این عناصر توسط گیاه ذرت(Zea mays L.)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و با سه تکرار انجام گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح. ، 10 و 20 تن در هکتار کودهای گاوی و مرغی و سه سطح. ، 25/0 و 5/0 درصد گوگرد عنصری بود. صفات اندازه گیری شده شامل pH خاک، شوری خاک، فسفر قابل جذب، میزان عناصر کم مصرف آهن، روی، مس و منگنز، وزن خشک ذرت، غلظت عناصر غذایی جذب شده در بافت گیاه و میزان جذب عناصر غذایی بود. نتایج نشان داد که اثر سطوح مختلف کود بر میزان شوری، فسفر و عناصر کم مصرف قابل جذب خاک معنی دار بود. با افزایش سطح کود مصرفی بر میزان شوری، فسفر و عناصر کم مصرف قابل جذب خاک افزوده شد، در حالیکه اثر معنی داری بر واکنش خاک نداشت. اثر سطوح گوگرد بر میزان شوری، فسفر و عناصر کم مصرف و واکنش خاک معنی دار بود و با افزایش میزان گوگرد مصرفی واکنش خاک کاهش یافت، در حالی که شوری و عناصر کم مصرف خاک افزایش یافتند. میزان فسفر قابل جذب خاک با افزایش میزان گوگرد مصرفی تا سطح 25/0درصد افزایش و پس از آن با افزودن 5/0درصد گوگرد، کاهش پیدا کرد. اثر سطوح کود و گوگرد بر میزان فسفر جذب شده و وزن خشک گیاه معنی دار بود و با افزایش میزان کود و گوگرد مصرفی، وزن خشک گیاه و میزان فسفر جذب شده افزایش یافت. به طور کلی نتایج نشان داد که استفاده توام از کودهای دامی و گوگرد اثر بهتری نسبت به کاربرد جداگانه این مواد دارد.
    کلید واژگان: ذرت (Zea mays L, ), گوگرد, کود دامی, فسفر, عناصر کم مصرف
    Allahyar Khadem, Ahmad Golchin, Esmaeil Zaree
    In order to study the effects of different levels of cow and chicken manure and elemental sulfur (S) on availability of plant nutrients and their uptake by Corn (Zea mays L.)، a factorial experiment was conducted using a completely randomized design and three replication. Experimental treatments were three levels (0، 10 and 20 ton ha-1) of cow and chicken manures، and three levels (0، 0. 25% and 0. 5%) of S that were applied to a calcareous soil. Soil pH and salinity، soil available phosphorous (P) and micronutrients (Fe، Zn، Cu and Mn)، corn dry weight، corn uptake of micronutrients and concentrations of micronutrients in corn tissues were measured in different treatments. The results showed that the rates of applied manure had significant effects on soil properties and soil available P and micronutrients and soil salinity increased as the rates of applied manures increased. However soil pH was not affected by the rates of applied manures. The rates of applied S also had significant effects on pH and salinity of soil and plant available P and micronutrients. The soil salinity and pant available micronutrients increased but the soil pH decreased as the rates of applies S increased. The plant available P increased when the application rates of S was 0. 25% but by increasing the rate of applied S to 0. 5% the plant available P decreased significantly. The interactive effects of manure and S application rates were significant on corn dry weight and P uptake and these traits increased as the application rates of manures and S increased. In general، the results showed that use of manure and S simultaneously، was more effective than the separate application of them.
    Keywords: Corn (Zea mays L.), Sulfur, Animal manure, Phosphorous, Micronutrients
  • پریساعلی زاده، سیف الله فلاح

    مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات قطع آبیاری و کودهای نیتروژن دار (کود اوره، کود مرغی،کود گاوی و کود مرغی + کود اوره به نسبت 1:1) بر رشد و عملکرد ذرت علوفه ای انجام شد. آزمایش به صورت کرت های خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار اجرا گردید. کرت-های اصلی شامل دو سطح آبیاری (آبیاری کامل و قطع آب در مرحله گلدهی به مدت دو هفته) بود و کرت های فرعی شامل عدم کود دهی و کاربرد 200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منابع کود اوره، کود مرغی، کود گاوی و تلفیق کود گاوی با اوره (به نسبت 1:1) بودند. نتایج نشان داد که اثر قطع آبیاری در مرحله گلدهی فقط بر رطوبت خاک، رطوبت نسبی برگ، نسبت وزن برگ به ساقه و عملکرد علوفه تر معنی دار بود، در حالی که رطوبت خاک، رطوبت نسبی برگ، ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، وزن تر برگ، وزن تر ساقه، وزن تر بلال، نسبت وزن برگ به ساقه و عملکرد علوفه تر به طور معنی داری تحت تاثیر کودهای نیتروژن دار قرار گرفت. اثرات متقابل آبیاری با کود بر شاخص سطح برگ و عملکرد علوفه تر معنی دار گردید. بیشترین عملکرد علوفه تر (60 تن در هکتار) با کاربرد جداگانه کود مرغی در شرایط آبیاری کامل مشاهده گردید که اختلاف معنی داری با تیمار تلفیقی نداشت. به طور کلی، مشخص گردید که بکارگیری جداگانه کود مرغی یا تلفیق کود گاوی+ اوره در شرایط آبیاری نرمال و تنش خشکی موجب تولید بالاتر در مقایسه با کود اوره جداگانه می شود.

    کلید واژگان: تنش خشکی, عملکرد علوفه, کود دامی, کود تلفیقی
    Alizadehp., Fallah, S

    The objective of this study was to evaluate the effects of cut-off irrigation and N amendments (urea fertilizer, poultry manure, cattle manure, poultry manure + cattle manure as 1:1 ratio) on the growth and yield of forage maize. The experiment was conducted as split–split plot treatment arrangement with four replications. Main plots consisted of two irrigation regimes (complete irrigation and cut-off irrigation at silking stage for two weeks) and sub-plots were control (without N amendment) and application of 200 kg N ha-1in the form of urea fertilizer, poultry manure, cattle manure, and cattle manure + urea fertilizer (1:1). Results indicated thatcut-off irrigation had a significant effect on soil moisture, leaf relative water content, leaf weight /stem weight and fresh forage yield, while soil moisture, leaf relative water content, plant height, leaf area index, fresh leaf weight, fresh stem weight, fresh ear weight, leaf weight /stem weight and fresh forage yield were significantly affected by N amendments.Irrigation and N amendment had significant interaction effects for leaf area index and fresh forage yield. The highest fresh forage yield, equal to 60 Mg ha-1, was recorded for normal irrigation and treated soil with solitary poultry manure, without significant differences with urea fertilizer + cattle manure. In general, solitary application of poultry manure or integration of urea fertilizer with cattle manure achieved the highest yield under normal irrigation and drought stress conditions in comparison to solitary application of urea fertilizer

    Keywords: Drought stress, Forage yield, Animal manure, Integrated fertilizer
  • احمد احمدیان، احمد قنبری، محمد گلوی، براتعلی سیاه سر، الیاس آرزمجو

    به منظور بررسی اثر تنش خشکی و مصرف کود دامی بر میزان عناصر غذایی، اسانس و اجزای شیمیایی آن در دانه گیاه دارویی زیره سبز، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی زهک از توابع شهرستان زابل انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل: دفعات آبیاری در سه سطح(2، 3 و 4 بار آبیاری در مراحل همزمان با کاشت، پس از استقرار کامل، مرحله ی آغاز گلدهی و مرحله ی شروع پر شدن دانه) و کود دامی در دو سطح (عدم مصرف و مصرف 20 تن در هکتار کود دامی) بود. شاخص های شیمیایی اسانس با دستگاه کروماتوگرافی گازی (GC) انداز ه گیری شد. نتایج نشان داد که دفعات آبیاری بر میزان عناصر سدیم، کلسیم، منیزیم، آهن، فسفر و پتاسیم به طور بسیار معنی داری موثر بود؛ در حالی که بر میزان منگنز، روی و مس تاثیر معنی داری نداشت. بیشترین مقدار عناصر سدیم، کلسیم و منیزیم و کمترین میزان پتاسیم، فسفر و عناصر کم مصرف در تیمار دو بار آبیاری بدون مصرف کود دامی مشاهده شد. مصرف کود دامی تاثیر معنی داری بر میزان عناصر مورد مطالعه به جز سدیم نداشت. برهمکنش کود دامی و دفعات آبیاری به طور معنی داری بر درصد اسانس و میزان شاخص های شیمیایی آن موثر بودند. بیشترین میزان کومین آلدهید و پاراسیمن و کمترین میزان بتاپینن، گاماترپینن و آلفاپینن در تیمار سه بار آبیاری با مصرف کود دامی به دست آمد. نتایج آزمایش حاکی از وجود یک رابطه ی مکملی بین ترکیبات اصلی اسانس زیره سبز تحت شرایط تنش رطوبت و عناصر غذایی خاک می باشد.

    کلید واژگان: اجزای اسانس, تنش خشکی, زیره سبز, کود دامی, کیفیت
    Ahmadian A.*, A. Ghanbari, M. Gholavi, B. Siahsar, E. Arazmjo

    To study the effects of water stress and animal manure on nutrients concentration, essential oil percentage and its chemical components in Cuminum cyminum, an experiment was conducted at the Agricultural Research Station of Zahak, Zabol, during 2003–2004 in a randomized complete block design arranged in factorial with four replicates. Treatments were there irrigation (I1: two times irrigation, I2: three times irrigation and I3: four times irrigation) and two animal manure levels (F1: no manure and F2: 20 ton/ha manure). The chemical composition of the essential oil was examined by gas- chromatography (GC) and GC-MS. The effect of water stress on Na, Ca, Mg, Fe, P and K percentages was significant but its effect on Mn, Zn and Cu was not significant. I1F1 had maximum of Na, Ca, Mg and minimum of micro nutrients. Using of animal manure was not effected on nutrients. The effect of water stress and animal manure were significant on essential oil and its chemical compositions. I2F2 had the highest of cuminaldehyde and ρ-cymene and the lowest of β-pinene, γ-terpinene and α-pinene. Result showed that there is a correlation among the main components of cumin essential oil under water and mineral stress.

    Keywords: Animal manure, Cumin, Essential oil constituents, quality, water stress
  • تکتم کبودی، رضا قربانی*، مهدی نصیری محلاتی، علی اصغر محمدآبادی، سرور خرم دل

    به منظور ارزیابی اثر مقادیر و زمان مصرف انواع کمپوست های آلی بر جمعیت علف های هرز و عملکرد زیره سبز (Cuminum cyminum L.) آزمایشی در سال زراعی 88-1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. سه نوع کمپوست آلی (مرغی، گاوی و بقایای بستر قارچ) در سه مقدار (صفر، 20 و 40 تن در هکتار) و سه زمان مصرف (همزمان با کاشت، یک ماه بعد و نیمه اسفند ماه) بصورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با اختصاص نوع کمپوست، مقدار و زمان مصرف به ترتیب به کرت های اصلی، فرعی و فرعی در چهار تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج این آزمایش بیشترین تعداد گونه علف های هرز موجود در زیره سبز، گونه های پهن برگ بوداند. علف های هرز پاییزه شامل خاکشیر ایرانی و تلخ، گندمک، یولاف وحشی، شاهتره و درشتوک و علف های هرز بهاره آن شامل سلمه، هفت بند، سیزاب و تاجریزی بودند. تراکم تمام گونه های علف های هرز بجز گندمک و خاکشیر تلخ و نیز تراکم کل علف های هرز بطور معنی دار تحت تاثیر مقدار مصرف کمپوست قرار گرفت. بیشترین تراکم کل علف های هرز در تیمار مصرف کمپوست بستر قارچ و نیز مصرف در یک ماه بعد از کاشت مشاهده شد. اثر مقدار و زمان مصرف کمپوست بر زیست توده خشک علف های هرز معنی دار بود، بطوریکه کمترین زیست توده علف های هرز در شرایط مصرف کمپوست گاوی در نیمه اسفند ماه حاصل شد. با افزایش میزان مصرف کمپوست، زیست توده علف های هرز افزایش یافت. بدین ترتیب، چنین به نظر می رسد که باتوجه به دسترسی آسان و مقرون به صرفه بودن کمپوست گاوی، مصرف این نوع کمپوست می تواند به کاهش تراکم علف های هرز در مزرعه زیره سبز کمک نماید.

    کلید واژگان: زیره سبز, کود دامی, کمپوست بستر قارچ
    Toktam Kaboodi, Reza Ghorbani, Mehdi Nassiri Mahallati, Ali Asghar, Soror Khorramdel

    In order to evaluate the effects of types, rates and application times of various organic composts on weed population and biomass in cumin, a field experiment was conducted as split-split plot based on randomized complete block with four replications at Agricultural Research Station, Ferdowsi University of Mashhad during 2008-2009 growing season. Three compost types (poultry, cow and mushroom bed residue), compost rates (0, 20 and 40 t. ha-1) and compost application time (at planting date, 30 days after planting and 105 days after planting) were allocated to main plot, sub-plot and sub-sub plot, respectively. The most important weed species were broadleaf species. Winter weeds were mainly Descurinia sophia, Sisymberium irio, Stellaria media, Avena fatua, Malcolmia africana, Fumaria parviflora، and spring weeds were Chenopodium album, Polygonum aviculare, Veronica sp. and Solanum nigrum. Expect Stellaria media and Sisymberium irio, weed density in other species and also total weed density were significantly affected by compost types and rates and its application date. The highest total weed density observed with using mushroom-bed compost, applied one month after planting. Results showed that organic compost type, rate and time of application had significant effects on fresh and weed dry biomass. The lowest weed biomass was observed in cow compost plots. Compost application in 105 days after planting had lowest weed biomass. With increasing compost rates weed biomass was also increased. In conclusion, based on the results of the present study and considering the easy availability and low cost of cow manure, application of cow manure compost could help in reduction in weed density and biomass in cumin fields.

    Keywords: animal manure, Cuminum cyminum, mushroom compost
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال