به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "parasitic weed" در نشریات گروه "زراعت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «parasitic weed» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • فریبا میقانی*، محمدرضا کرمی نژاد، ولی الله یوسف آبادی

    معرفی ارقام چغندرقند با توانایی تحمل سس، یک راهکار مناسب در مدیریت این علف هرز انگل محسوب می شود و انجام تحقیقات جامع در این حوزه، از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این اساس و طی یک آزمایش گلدانی و مزرعه ای، تحمل هشت رقم چغندرقند شامل اکباتان،SBSI061 ، آرتا، آریا، سینا، شکوفا، پایا و شریف، نسبت به سس ارزیابی شد. آزمایش گلدانی، بهار سال1400 در گلخانه بخش تحقیقات علف های هرز موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور و آزمایش مزرعه ‎ای، بهار سال 1401 در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور واقع در مشکین دشت استان البرز اجرا شد. از میان صفات مورد بررسی، وزن تر ریشه چغندرقند، وزن تر سس و نسبت وزن تر سس به اندام هوایی چغندرقند، نقش مهمی در تعیین تحمل یا حساسیت ارقام چغندرقند به سس داشتند. نتایج نشان داد که رقم اکباتان و شکوفا به ترتیب کمترین و بیشترین کاهش این صفات را در شرایط آلوده به سس نشان دادند؛ زیرا کاهش وزن تر ریشه در رقم اکباتان، کمترین (41/5 و 14 درصد به ترتیب در گلخانه و مزرعه) و در رقم شکوفا، بیشترین (63/5 و 96 درصد به ترتیب در گلخانه و مزرعه) مقدار بود. از سوی دیگر، سس در حضور رقم اکباتان و شکوفا، به ترتیب دارای کمترین (41 گرم در گلدان و 16 گرم در متر مربع در مزرعه) و بیشترین (82/5 گرم در گلدان و 52/3 گرم در متر مربع در مزرعه) وزن تر بود. علاوه بر این، نسبت وزن تر سس به اندام هوایی چغندرقند، در حضور رقم اکباتان و شکوفا، به ترتیب کمترین (0/97 و 0/11 به ترتیب در گلخانه و مزرعه) و بیشترین مقدار (2/53 و 0/46 به ترتیب در گلخانه و مزرعه) بود. بدین ترتیب، در میان ارقام بررسی شده، اکباتان و شکوفا به عنوان ارقامی به ترتیب با تحمل و حساسیت بیشتر نسبت به سس معرفی می شوند.

    کلید واژگان: تحمل, چغندرقند, رقم, سس, علف هرز انگل
    F. Meighani *, Mohamadreza Karaminejad, Valiollah Yosefabadi

    Introduction of sugar beet cultivars with tolerance to dodder is considered an inevitable necessity in the management of this parasitic weed, and conducting comprehensive research in this area is of great importance. Therefore, the tolerance of eight sugar beet cultivars including Ekbatan, SBSI061, Arta, Aria, Sina, Shokoofa, Paya, and Sharif, was evaluated against dodder in pot and field trials. The pot trial was carried out in the spring of 2021 in the greenhouse of the weed research department and in the spring of 2022 in the research field of Iranian Research Institute of Plant Protection in Meshkindasht, Alborz. Among studied traits, fresh weight of sugar beet root, dodder fresh weight, and the ratio of dodder fresh weight to shoot fresh weight of sugar beet played an important role in determining the tolerance or susceptibility of sugar beet cultivars to dodder. Results showed that Ekbatan and Shokoofa experienced the lowest and highest reduction of the above-mentioned traits, respectively under contamination with dodder; because the root fresh weight reduction was the lowest (41.5 and 14% in greenhouse and field, respectively) in Ekbatan and the highest (63.5 and 96% in greenhouse and field, respectively) in Shokoofa. On the other hand, in the presence of Ekbatan and Shokoofa cultivars, dodder had the lowest (41 g pot-1 and 16g m-2 in the field) and the highest (82.5g pot-1 in the pot and 52.3 g m-2 in the field). In addition, the ratio of fresh weight of dodder to shoot of sugar beet was the lowest (0.97 and 0.11 in greenhouse and field, respectively) in Ekbatan and the highest (2.53 and 0.46 in greenhouse and field, respectively) in Shokoofa, respectively. Therefore, among studied cultivars, Ekbatan and Shokoofa are introduced as cultivars with greater tolerance and susceptibility to dodder, respectively.

    Keywords: Cultivar, Dodder Tolerance, Parasitic Weed, Sugar Beet
  • حسین نجفی*، فریبا میقانی، محمدرضا کرمی نژاد

    به منظور بررسی کارایی دو علف کش سس آوت (پروپیزامید SC 50%) و استمت (اتوفومزات SC 50%) و اختلاط آنها با برخی از علف کش های رایج چغندرقند در کنترل سس و سایر علف های هرز (باریک برگ و پهن برگ) و هم چنین اثر بقایای آنها بر محصول بعد یعنی گندم، آزمایشی در کرج طی سال 1395- 1394 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 17 تیمار و چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل: پروپیزامید 2، 2/5 و 3 لیتر در هکتار از ماده تجاری، اتوفومزات 1/5، 2 و 2/5 لیتر در هکتار از ماده تجاری، بتانال پراگرس ااف (فن ‍ مدیفام+دس مدیفام+اتوفومزات) سه لیتر در هکتار از ماده تجاری، گالانت سوپر (هالوکسی فوپ آرمتیل) یک لیتر در هکتار از ماده تجاری، اختلاط دو علف کش (فن مدیفام+دس مدیفام+اتوفومزات) و هالوکسی فوپ آرمتیل با پروپیزامید و اتوفومزات در دوزهای توصیه شده و 25 درصد کمتر از دوز توصیه شده و شاهد بدون کنترل علف های هرز. سمپاشی در مرحله دو تا چهار برگی چغندرقند و قبل از اتصال سس انجام شد. نتایج بیانگر اثر معنی دار تیمارهای علف کش و اختلاط آنها بر وزن تر و خشک سس و سایر علف های هرز و همچنین عملکردریشه چغندرقند است. پروپیزامید دو لیتر در هکتار به عنوان بهترین تیمار، منجربه کاهش 99 درصدی وزن خشک سس شد. پروپیزامید و اتوفومزات کارایی مناسبی در کنترل سایر علف های هرز نداشتند و لذا باید در اختلاط با فن مدیفام+دس مدیفام+اتوفومزات و هالوکسی فوپ آرمتیل به کار روند. اختلاط اتوفومزات+ هالوکسی فوپ آرمتیل و پروپیزامید+ هالوکسی فوپ آرمتیل در دوزهای توصیه شده به ترتیب ضمن کاهش 99/8 و 98/2 درصدی در کنترل علف های هرز، بیش از 85 درصد افزایش عملکردریشه چغندرقند را موجب شدند. بررسی باقی مانده علف کش ها، بیان گر عدم اثر سوء آنها بر گندم بود. بر اساس نتایج این بررسی، بهترین تیمار برای کنترل علف های هرز مزارع چغندرقند کاربرد علف کش های پروپیزامید و اختلاط آن با بتانال پراگرس ااف و یا گالانت سوپر می باشد.

    کلید واژگان: اختلاط علف کش, چغندرقند, سس, علف هرز انگل, کنترل شیمیایی
  • Bipana Acharya *, Anjana Bista, Sanju Jyawali, Nabin Darai
    Orobanche species, commonly known as broomrape, are root holo-parasite of the family Orobanchaceae.  In Nepal two species, Orobanche aegyptiaca and O. cernua are causing threat to wide range of important vegetables and crops of family Brassicaceae and Solanaceae. To evaluate non-host plants as potential trap crops, different crop plants were tested in two Orobanche infested tomato fields of Lalbandi, Sarlahi, South-Eastern part of Nepal in 2018 -19. Orobanche seed density in soil samples collected from plots before planting and after harvest of each crop species were recorded and compared for the seed bank. On the basis of Orobanche seed bank reduction in both the fields, the investigated crop species like Capsicum frutescens, Cicer arietinum, Lens culinaris and Vicia faba were classified as highly potential trap crops and reduced seed bank from 52 to 70%. Crops like Cuminum cyminum, Daucus carota, Foeniculum vulgare, Phaseolus vulgaris, Sessamum orientale and Trigonella foenum-graecum were classified as moderately potential trap crops and reduced Orobanche seed bank from 41 to 52 %. The other tested crops like Allium cepa, Allium sativum, Coriandrum sativum, Glycine max, Hordeum vulgare, Pisum sativum, Solanum tuberosum, Raphanus sativus are classified as non- potential trap crops. Among all the tested crops Capsicum frutescens, Cicer arietinum, Lens culinaris and Vicia faba were identified as the potential trap crop to reduce Orobanche seed bank in infested tomato fields.
    Keywords: broomrape, Holo-parasite, Infested, Parasitic weed, Seed density
  • رضا درویش زاده*، ایرج برنوسی

    به منظور مطالعه مقاومت توتون به علف هرز گل ‏جالیز، دو آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در شرایط ‏دارای گل جالیز و بدون گل جالیز در مرکز تحقیقات توتون ارومیه طی دو سال 87-1386 و 1387-88 اجرا شد. نتایج نشان داد که گل ‏جالیز باعث کاهش مقدار کلیه صفات مورد مطالعه می شود و صفات خشک اندام هوایی بوته (31%) و وزن خشک ریشه (30%) به ترتیب بیشترین کاهش را داشتند و به عنوان حساس ترین صفات شناخته شدند. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که صفات تعداد برگ، وزن خشک اندام هوایی و وزن خشک ریشه بیشترین همبستگی مثبت و معنی داری را با عملکرد برگ توتون در شرایط حضور علف هرز گل جالیز و بدون گل جالیز دارند. بنابراین می توان از این صفات جهت گزینش ارقام پرمحصول توتون استفاده نمود. همچنین مشخص شد که بین عملکرد برگ در شرایط گل جالیز و بدون گل جالیز با شاخص های میانگین هندسی و هارمونیک و شاخص تحمل تنش همبستگی مثبت بالایی وجود دارد. لذا می توان از این شاخص ها جهت ارزیابی تحمل به علف هرز گل جالیز در توتون استفاده نمود. تجزیه کلاستر، ژنوتیپ های مورد مطالعه را در سه گروه حاوی ژنوتیپ های حساس (42 ژنوتیپ)، ژنوتیپ های دارای  تحمل متوسط (13 ژنوتیپ) و ژنوتیپ های متحمل (9 ژنوتیپ) گروه بندی نمود. در مجموع با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق می ‏ توان ژنوتیپ های C.H.T.209.12e و C.H.T.209.12e×F.K.40-1 و ژنوتیپ های SPT413، SPT432 و SPT412 را به ترتیب متحمل ترین و حساس ترین ژنوتیپ های توتون به علف هرز گل ‏جالیز معرفی نمود.

    کلید واژگان: توتون شرقی, تجزیه کلاستر, علف هرز پارازیت, شاخص تحمل, عملکرد برگی
    Reza Darvishzadeh*, Iraj Bernousi

    In order to study the resistance of tobacco genotypes to Broomrape (Orobanche cernua L.), two experiments based on the randomized complete block design with three replications were conducted at non-stress and broomrape stress conditions at the tobacco research center of Urmia for two sucsessive years (2007-2009). The results showed that the broomrape infestation reduced the mean of all studied traits. The maximum reduction was recorded in aerial part dried weight (31%) and root dried weight (30%), respectively. So that, these traits were known as susceptible traits. The traits such as number of leaves, aerial part dried weight and root dried weight showed highly positive and significant correlation with tobacco yield at non-stress and stress conditions, respectively. So, one can use these traits for selecting tobacco genotypes with high yield performence. It was also found that there is a high correlation between the tobacco yield in non-stress and stress conditions with harmonic and geometric mean indices and stress tolerance index, so these indices can be used to assess tolerance to Broomrape stress in tobacco. Cluster analysis grouped the studied genotypes into three clusters containing susceptible genotypes (42 genotypes), moderately resistant (13 genotypes) and resistance (9 genotypes). In overall, the genotypes C.H.T.209.12e, C.H.T.209.12e×F.K.40-1 and genotypes SPT413, SPT432 and SPT412 are introduced as the most resistance and the highest susceptible genotypes to Broomram, respectively.

    Keywords: Cluster Analysis, Genetic Resistance, Oriental Tobacco, Parasitic Weed, Leaf Yield af yield
  • ابراهیم ایزدی دربندی*، مجید عنابستانی، عباس شمس آبادی
    به منظور بررسی تحمل ژنوتیپ های خربزه به گل جالیز آزمایشی، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی شرکت برکت در سبزوار انجام شد. در این آزمایش 14 ژنوتیپ (شامل ملون، مگسی، خاتونی، نیشابوری، طبسی، طالبی، جیم آباد، ایوانکی، تاشکندی، میانه، میانه آتشبار، اترک، گالیا کی هان و هیبرید گالیا) خربزه در زمینی که سابقه آلودگی به گل جالیز را داشت، کشت شدند. تیمارهای شاهد عدم آلوده به گل جالیز (کرت های فاقد آلودگی) نیز در هریک از ژنوتیپ های خربزه در قطعه زمینی با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و مدیریت مشابه کشت شدند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ های مورد بررسی خربزه، اختلاف معنی داری در وزن میوه و زیست توده گیاه داشتند و پارازیته شدن آنها به گل جالیز منجر به کاهش معنی دار وزن میوه و زیست توده همه ژنوتیپ ها شد. با توجه به ماهیت متفاوت ژنوتیپ های مورد مطالعه، ژنوتیپ های خربزه از نظر تحمل گل جالیز اختلاف معنی داری با هم داشتند. در بین ارقام مورد مطالعه خربزه، ژنوتیپ جیم آباد، کمترین تلفات میوه و وزن بوته را داشت و از طرفی از قابلیت پارازیته شدن بالایی به گل جالیز نیز برخوردار بود. این به این معنی است که این ژنوتیپ در بین ژنوتیپ های مورد بررسی خربزه در این مطالعه از تحمل نسبی بالاتری به گل جالیز برخوردار است.
    کلید واژگان: حساسیت, تحمل, علف هرز انگلی, گل جالیز, خربزه
    E. Izadi, Darbandi*, M. Annabestani, A. Shamsabadi
    In order to study the melon genotypes to broomrape,  an experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications at Barekat research field of Jovein  in Sabzevar, east of Iran. Seeds of 14 genotypes of melon (Melon, Magasi, Khatouni, Nishabour, Tabassi, Tallebi, Jim Abad, Eyvankay, Tashkendi, Mianeh, Mianeh atashbar, Atrak, Galia kayhan, Galia hybrid) were planted in a farm with a history of broomrape infestation and control treatments for each genotype were also planted in a farm with no history of broomrape infestation,  but with the same physical and chemical properties of soil and management. The results showed that melon genotypes were significantly different based on fruit weight and plant biomass. Infestation broomrape led to a significant reduction in fruit  weight and plant biomass. Melon genotypes tolerance to broomrape were significantly different. Among the melon genotypes, Jim Abad had the lowest fruit and plant weight loss. However its parasitization by broomrape was also the highest. This means that Jim Abad genotype is more tolerant to broomrape compared with other evaluated melon genotypes.
    Keywords: Broomrape, Parasitic weed, Melon, Sensitivity, Tolerance
  • مریم شوریابی، ابراهیم ایزدی دربندی، محمدحسن راشد محصل، علی گنجعلی
    به منظور ارزیابی تحمل برخی ارقام و توده های گوجه فرنگی (Lycopersicon esculentum L.) به گل جالیز مصری pers. ) Orobanche aegyptiaca) مصری آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در شرایط گلخانه ای انجام شد. در این آزمایش 23 رقم و 4 توده محلی گوجه فرنگی در دو سری تیمار آلوده به گل جالیز و شاهد (عاری از گل جالیز) کشت شدند. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش، ارقام و توده های گوجه فرنگی مورد بررسی اختلاف معنی داری در زیست توده داشتند و گل جالیز وزن تر و خشک همه ی ارقام و توده های گوجه فرنگی را بطور معنی داری کاهش داد. ارقام و توده های گوجه فرنگی از نظر تحمل به گل جالیز اختلاف معنی داری با هم داشتند. به طور کلی بر اساس نتایج به دست آمده می توان ارقام اوربانا و GS15 و مارکونی را در کنار توده های گوجه فرنگی، ارقام حساستر در مقابل گل جالیز مصری معرفی کرد؛ حال آنکه ارقام کال جی ان، پرایمو، هیبرید پتوپرایدV، هیبرید زمان و هیبرید سوپرست با وجودی که از قابلیت پارازیته شدن بالایی در مواجهه با گل جالیز برخودار بودند، اما مشاهده شد در مقایسه با دیگر ارقام کمترین میزان کاهش وزن اندام های هوایی و ریشه را در حضور گل جالیز به خود اختصاص دادند. همچنین مقایسه توده ها و ارقام گوجه فرنگی نشان داد علی رغم تولید زیست توده بالاتر توده ها در شرایط عاری از گل جالیز، در شرایط پارازیته شدن به گل جالیز توده ها از حساسیت بیشتری برخوردار بودند و آسیب شدیدتری را متحمل شدند.
    کلید واژگان: ارقام حساس, بیومس, ریشه, علف هرز انگل
    MARYAM SHOORYABI, Ebrahim Izadi, Darbandi, Mohammad Hassan Rashed Mohassel, Ali Ganjali
    In order to study to evaluate the tolerance of some tomato (Lycopersicon esculentum L.) cultivars and landraces to Egyptian broomrape (Orobanche aegyptiaca pers.) an experiment was conducted as completely randomized design with 3 replications in greenhouse conditions. In this experiment, 23 cultivars and 4 landraces of tomato were planted in two series of treatments (infected and uninfected (control) with broomrape). Results showed that tomato cultivars and landraces had a significant difference in their biomass and broomrape reduced fresh and dry weight of all all tomato cultivars and landraces significantly. Urbana, GS15, Marconi cultivars and all landraces of tomato were the most susceptible hosts to broomrape. In contrast Cal-jN3, Primo, Hyb.Petopride V, Hyb.Xaman and Hyb.Super Set showed lowest loss percent of shoot and root dry weight in present of broomrape compared to other cultivars. Also, comparison of tomato landraces and cultivars showed that despite higher biomass production of the landraces in control treatments, they were more susceptible and suffered more severe damage in infected treatments
    Keywords: Biomass, parasitic weed, root, susceptible varieties
  • فریبا میقانی، نوشین نظام آبادی، محمدرضا کرمی نژاد، ناصر جعفر زاده
    به منظور کنترل شیمیایی سس زراعی (Cuscuta campestris Yun.) که در مزارع چغندرقند (Beta vulgaris L.) کشور در حال گسترش است، آزمایشی با علف کش های پس رویشی متالاکلر (با نام تجاری دوآل گلد) 1، 2، 5/2 و 3 لیتر، پروپیزامید با دو فرمولاسیون سوسپانسیون غلیظ با نام تجاری برست و فرمولاسیون پودر مرطوب شونده با نام تجاری کرب 1، 5/1، 2 و 5/2 لیتر/کیلوگرم و اتوفومزات (با نام تجاری اتو) 1، 5/1، 2 و 5/2 لیتر انجام شد. کارایی علف کش ها در کنترل سس زراعی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 17 تیمار و چهار تکرار در گلخانه موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور و 16 تیمار در مزارع تحقیقاتی واقع در کرج و ارومیه بررسی شد. تیمارها در مرحله چهار برگی چغندرقند و قبل از اتصال سس زراعی به آن اعمال گردیدند.کارایی تیمارهای علف کش بر وزن تر و خشک سس زراعی و عملکرد چغندرقند ارزیابی شد. نتایج گلخانه نشان داد پروپیزامید برست 5/2 لیتر/کیلوگرم در هکتار به عنوان بهترین تیمار، منجر به بیشترین کاهش وزن تر و خشک سس زراعی (93 تا 99 درصد نسبت به شاهد آلوده به سس زراعی) و بیشترین افزایش وزن تر و خشک (51 تا 94 درصد) اندام هوایی چغندرقند رقم رسول مشاهده شد. بر اساس نتایج پژوهش مزرعه ای نیز پروپیزامید 2 تا 5/2 لیتر/کیلوگرم در هکتار و اتوفومزات 5/2 لیتر در هکتار، بهترین تیمارها در کاهش وزن تر و خشک سس زراعی (کاهش 52 تا 93 درصدی نسبت به شاهد آلوده به سس زراعی) و افزایش عملکرد چغندرقند (حداقل 43 درصد) بودند. از آنجایی که کاربرد فرمولاسیون سوسپانسیون کپسوله (SC) بدلیل انحلال راحت تر در آب و عدم ایجاد ریزگرد هنگام اختلاط با آب ارجحیت دارد، می توان پروپیزامید برست 2 تا 5/2 لیتر و اتوفومزات 5/2 لیتر در هکتار را برای کنترل سس زراعی در چغندرقند توصیه کرد.
    کلید واژگان: فرمولاسیون, علف کش پس رویشی, علف هرز انگل, مدیریت شیمیایی
    Fariba Meighani, Noushin Nezamabadi, Mohammad Reza Karaminejad, Naser Jafarzadeh
    To investigate chemical control of dodder (Cuscuta campestrisYunk.) which is spreading insugarbeet fields, an experiment was conducted using metolachlor (commercial name Dual gold) at 1, 2, 2.5 &3 Lha-1, two formulations of propizamid (Wettable Powder: WP), commercial name Kerb and Suspension Concentrate: SC), commercial name Burst) at 1, 1.5, 2 &2.5 L/kg ha-1 and ethofumesate (commercial name Etho) 1, 1.5, 2 & 2.5 Lha-1. The experiment was performed in the Weed Research Department greenhouse, Karaj and Orumieh fields. The expermints were carried out in a randomized complete blocks design with 17 treatments and 4 replications in the greenhouse and 16 treatments with 4 replications in the fields. All dosages were sprayed at 4 leaf stages of sugarbeet and before dodder attatchment. The effect of herbicide treatments was analysed on dodder fresh and dry weight and sugarbeet yield. Greenhouse results indicated that propizamid Burst 2.5 Lha-1 as the the best herbicide treatment and caused the most decrease in dodder fresh and dry weight (93 to 99%, compared to dodder infested control), and also the most increase in sugarbeet shoot fresh and dry weight (51 to 94%) with Rasool cultivar. Based on field studies, propizamid Burst 2 to 2.5 Lha-1 and ethofumesate 2.5 Lha-1 were the best treatments. As SC formulation is safer and easier to apply than WP formulation, propizamid Burst 2 to 2.5 Lha-1 and ethofumesate 2.5 Lha-1 are recommended for dodder control in sugarbeet.
    Keywords: Chemical management, Formulation, Parasitic weed, Post-emergence herbicide
  • ابراهیم کازرونی منفرد، سمیه تکاسی*، محمد بناییان اول، علی قنبری، حمید رحیمیان مشهدی، پرنیلسن کودسک

    به منظور بررسی کارآیی علف کش های ریم سولفورون، ایمازاپیک و ایمازاماکس در کنترل گل جالیز مصری (Orobanche aegyptiaca) آزمایش های گلخانه ای و آزمایشگاهی در دانشگاه آرهوس دانمارک انجام شد. ابتدا غلظت های 0.05، 0.25، 1.25، 6.25 و 31.25 میکرومول سه علف کش بر روی بذور گل جالیز مصری بدون حضور گیاه میزبان، با کاربرد ماده محرک جوانه زنی GR24 در ظروف پتری مورد بررسی قرار گرفتند. سپس کاربرد شاخساره ای سه علف کش در کنترل گل جالیز و رشد گوجه فرنگی در دو رقم هیبرید پتوپراید2 و ویوا در گلخانه بررسی شدند. تیمارها شامل 4 غلظت ریم سولفورون (25، 50، 75 و 100 گرم ماده موثره در هکتار)، 4 غلظت ایمازاپیک (5 ،10، 15 و 20 گرم ماده موثره در هکتار) و 4 غلظت ایمازاماکس (0.4، 0.8، 1.2 و 1.6 گرم ماده موثره در هکتار) بودند. هر غلظت 1 ، 2 و 3 بار در زمان های 15، 29 و 43 روز بعد از انتقال نشای گوجه فرنگی اعمال شدند. نتایج آزمایش پتری دیش نشان داد که دو علف کش ریم سولفورون و ایمازاپیک موجب کاهش معنی داری در طول ریشه چه بذور گل جالیز نسبت به شاهد گردیدند. نتایج آزمایش گلدانی هم نشان داد که پاسخ دو رقم گوجه فرنگی به تیمارهای علف کشی متفاوت بودند. رقم ویوا از رقم هیبرید پتوپراید2 برتر بود و زیست توده بالاتری تولید کرد. علف کش ریم سولفورون علف کش مناسبی جهت کنترل گل جالیز در گوجه فرنگی ارزیابی شد. تیمارهای سه بار کاربرد غلظت های 25 و 50 و 75 گرم ماده موثره در هکتار علف کش ریم سولفورون، خصوصا در رقم ویوا بهترین تیمارهای علف کش از نظر تولید ماده خشک گوجه فرنگی بودند. تیمارهای دو بار کاربرد غلظت 5 گرم ماده موثره در هکتار و یک بار کاربرد غلظت 10 گرم ماده موثره در هکتار علف کش ایمازاپیک نیز در رقم ویوا تیمارهای نسبتا خوبی بودند ولی تیمارهای علف کش ایمازاماکس در این آزمایش در کنترل گل جالیز تیمارهای مناسب نبودند.

    کلید واژگان: ایمیدازولینون, رقم, سولفونیل اوره, علف هرز انگلی, کنترل شیمیایی
    E. Kazerooni Monfared, S. Tokasi*, M. Banayan Aval, A. Ghanbari, H. Rahimiyan Mashhadi, P.N. Kudsk

    Experiments, in Petri dish and greenhouse, were carried out to investigate the efficiency of three herbicides (rimsulfuron, imazapic and imazamox) in controling broomrape. In Petri dish study, herbicides were applied at 0.05, 0.25, 1.25, 6.25 and 31.25 micro-mole doses to broomrape seeds at germination stage without a host plant and adding GR24 as stimulator. In the greenhouse experiments, the efficiency of these herbicides to control broomrape in two varieties of tomato (Viva and Hyb.Petopride II) was investigated. Treatments were four doses of rimsulfuron (25, 50, 75 and 100 g ai/ha), imazapic (5, 10, 15 and 20 g ai/ha) and imazamox (0.4, 0.8, 1.2 and 1.6 g ai/ha) at one, two and three applications. Results of Petri-dish experiments showed that rimsulfuron and imazapic significantly reduced radicle elongation of seedlings as compared to the control, while, imazamox did not have any effect on broomrape seed. Each dose was applied for one, two and three times with in 15, 29 and 43 days after within transplanting tomato seedlings. Results of pot experiments indicated that the responses of two tomato varieties herbicides were different. Viva was responsive to herbicidal effect and produced higher biomass than Hyb.Petopride II. Rimsulfuron was a suitable herbicide in tomato to control broomrape. Rimsulfuron at doses of 25, 50 and 75 g ai/ha (three times of application) were the best doses, specially in viva were the best treatments for broomrape control and producing tomato biomass. Imazapic also, at 5 g ai/ha (two times of application) and 10 g ai/ha (single application) was an effective treatments in variety of viva. Imazamox treatments did not appear to be suitable herbicides in this study.

    Keywords: Sulfonylureas, Imidazolinones, parasitic weed, variety, chemical control
  • ناصر جعفرزاده*، هاشم هادی، علیرضا پیرزاد، محمدعلی باغستانی، رامین ملکی
    استان آذریابجان غربی به دلیل دارا بودن شرایط مطلوب آب وهوایی، دومین قطب تولید چغندر قند در ایران می باشد. علف های هرز بخصوص سس زراعی یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر کاهش عملکرد کمی و کیفی چغندرقند می باشند. به منظور ارزیابی تاثیر سس زراعی بر رنگیزه های فتوسنتزی و عملکرد کمی وکیفی چغندرقند، آزمایشی با استفاده از آزمون t جفت شده در سال زراعی 1393 در چهار مزرعه در شهرستان ارومیه انجام شد. مزارع مورد مطالعه تاریخ کاشت یکسان (دهه سوم فروردین ماه)، تراکم یکنواخت (8 بوته در مترمربع) و رقم یکسان (اکباتان) داشتند. در این آزمایش از هر مزرعه، 30 بوته سالم و 30 بوته آلوده به سس انتخاب شدند. ویژگی های فیزیولوژیک و عملکرد به ترتیب در مرحله استقرار بوته (12-8 برگی) و در زمان برداشت مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که سس زراعی اثرات منفی برکارآئی فتوسنتزی برگ های چغندرقند داشتند، به طوری که کلروفیل a، b و کلروفیل کل به ترتیب 38، 18 و 30 درصد کاهش یافتند، ولی کاروتن تغییر معنی داری نداشت. از طرف دیگر صفات عملکرد ریشه 25 درصد، قند 8/1 درصد، عملکرد قند ناخالص 3/24 درصد، عملکرد قند خالص 5/18 درصد و وزن خشک اندام های هوایی 18 درصد کاهش یافتند. همچنین نتایج ناخالصی های ریشه نشان داد که سس زراعی نیتروژن و سدیم را افزایش داد (به ترتیب 3/37 و 2/28 درصد) و پتاسیم تغییر معنی داری نداشت.
    کلید واژگان: پتاسیم, سدیم, علف هرز انگل, کاروتنوئید, کلروفیل
    Naser Jafarzadeh*, Hashem Hadi, Alirezapirzad, Mohammad Ali Bagestani, Ramin Maleki
    Due to its favorable weather conditions, west Azarbayejan province is the second-largest producer of sugar beet in Iran. Weeds, especially field dodder, is one of the most important components that has negative effects on the quality and quantity of sugarbeet. In order to evaluate the effect of field dodder on the photosynthetic pigments and yield (quality and quantity) of sugar beet, a study using paired t-test was carried out on four farms in Urmieh-West Azarbayejan, during 2014. Studied farms had similar date of planting (first ten days of April), uniform density (8 plants per square meter) and same cultivar (Ecbatan). In this research, 30 healthy plants and 30 plants infected with field dodder were selected from each farm. Physiological and tecnicall characteristics were evaluated at the established plant stage (8-12 leaves) and at the harvest stage of sugerbeet Results showed that dodder affected efficiency of photosynthesis on sugarbeet leaves, such that it reduced chlorophylls a and b and total chlorophyll by 30,18, and 38% respectively, but the amount of carotene was not affected. It also reduced yield by 25%, root sugar content by 108%, impure sugar by 18.5% and foliage dry weight by 18%. Dodder also increased root nitrogen content by 37.3%, but had no effect on potassium content.
    Keywords: Carotenoid, Chlorophyll, Parasitic weed, Potassium, Sodium
  • امیرضا خرازی، منصور منتظری، جواد انگجی، بابک دلخوش

    یکی از تنگناها پژوهش های پایه روی گل جالیز، عدم جوانه زنی رضایت بخش بذر این گیاه انگلی، بویژه در غیاب میزبان می باشد. در این تحقیق، تاثیر چند فاکتور روی جوانه زنی بذرهای گل جالیز مصری (Orobanche aegyptiaca) در شرایط آزمایشگاهی (in vitro) و بدون حضور میزبان آن بررسی شد. غوطه ور نمودن بذرها در اسید سولفوریک با غلظت های 50 و 100 درصد، هر یک به مدت 30 و 60 ثانیه، قرار دادن آنها در معرض اسید جیبرلیک با غلظت های صفر (شاهد) 100، 250 و 500 پی پی ام (ppm) و انکوباسیون در دماهای 15، 20 و 25 درجه سلسیوس از تیمارهای آزمایش بودند که بصورت فاکتوریل اجرا شد. نتایج نشان داد که اسید جیبرلیک موجب کاهش معنی داری جوانه زنی بذرها شد. غوطه ور نمودن بذرها در اسید سولفوریک با غلظت50% به مدت 60 ثانیه و انکوباسیون در دمای 15 درجه سلسیوس، با 44% جوانه زنی، بطور معنی داری بیش از سایر تیمارها موجب افزایش جوانه زنی بذر این گیاه انگلی شد. روی جوانه زنی بذرها، تاثیر فاکتور دما چشمگیرتر از دو فاکتور دیگر بود.

    کلید واژگان: گل جالیز مصری, خواب, سرما دهی, جوانه زنی, اسید سولفوریک, اسید جیبرلیک
    A. R. Kharazi, M. Montazeri, J. Angadji, B. Delkhosh

    A constrain for basic research on broomrape is unsatisfactory seed germination of this parasitic weed, particularly in the absent of host plant. In this research, the effect of few factors on seed germination of Egyptian broomrape (Orobanche aegyptiaca) was studied in vitro and in the absence of host plant as a factorial experiment. Immersing the seeds in sulfuric acid at 100 or 50 percent concentration for 30 or 60 seconds, exposing them to gibberellic acid at 0 (control) 100, 250 or 500 ppm and incubation at 15, 20 or 25 oC were the treatments. The results indicated that gibberellic acid at all concentrations significantly reduced the seed germination. Immersing the seeds in sulfuric acid at 50% concentration for 60 seconds and incubation at 15 oC, with 44% germination, significantly enhanced the germination more than the other treatments. On seed germination, the effect of temperature was more pronounced than two other factors.

    Keywords: Gibberellic acid, parasitic weed, seed germination, sulphuric acid
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال