به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "هیدروکلوئیدها" در نشریات گروه "صنایع غذایی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «هیدروکلوئیدها» در نشریات گروه «کشاورزی»
جستجوی هیدروکلوئیدها در مقالات مجلات علمی
  • بهاره دهقان، رضا اسماعیل زاده کناری*، زینب رفتنی امیری

    به کارگیری آب پنیر به عنوان محصول جانبی کارخانجات لبنی در فرمولاسیون نوشیدنی میوه ای، با داشتن ارزش تغذیه ای بالا بهترین راه برای برگرداندن آن به جیره غذایی انسان می باشد. بی ثباتی کلوییدی و یا دوفاز شدن یک مشکل اساسی در تهیه نوشیدنی بر پایه آب پنیر می باشد. باتوجه به افزایش روزافزون مصرف هیدروکلوییدها در صنایع غذایی و قیمت بالای صمغ های تجاری، به کارگیری و استفاده از صمغ های بومی اهمیت فراوانی یافته است. تاثیر افزودن صمغ های بومی (ترکیبی از کتیرا، فارسی و مرو) و صمغ تجاری (پکتین) در پایداری نوشیدنی، ویسکوزیته، مقادیر پتانسیل زتا و رنگ نوشیدنی بررسی گردید. نهایتا نمونه ها از لحاظ ویژگی های چشایی مورد ارزیابی حسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کمترین آب اندازی (2/4 درصد) مربوط به نمونه حاوی صمغ تجاری و بیشترین آن (92 درصد) مربوط به نمونه شاهد (بدون صمغ) بود (05/0< P). هرچند این اختلاف در بین نمونه های تجاری و بومی معنی دار نبود. بیشترین میزان پتانسیل زتا (7/19-) و ویسکوزیته (3/60)، به ترتیب مربوط به نمونه حاوی صمغ تجاری و صمغ های بومی بود. از نظر اکثر ویژگی های حسی، نوشیدنی حاوی صمغ های بومی و تجاری امتیازات خوبی کسب کردند و می توانند به عنوان نمونه های خوب معرفی گردند. با توجه به یافته های این بررسی، تولید نوشیدنی پیناکولادا (ترکیبی از آب میوه نارگیل و آناناس) بر پایه آب پنیر با کم ترین میزان رسوب و دوفاز شدن با استفاده از ترکیبی از صمغ های بومی امکان پذیر می باشد

    کلید واژگان: نوشیدنی, آب پنیر, آناناس و نارگیل, پایدارسازی, هیدروکلوئیدها
    Bahareh Dehghan, Reza Esmaeil Zadeh Kenari *, Zeynab Raftani Amiri

    The utilization of whey as a by-product of dairy factories in the formulation of fruit drinks, with its high nutritional value, is the best way to return it to the human diet. Colloidal instability or serum separation is a major problem of whey-based beverages. Due to the increasing consumption of hydrocolloids in the food industry and the high price of commercial gums, the use of native gums has become very important.The effect of native gums (a combination of tragacanth, Persian, and sage seed) and commercial gum (pectin) were investigated on stability, viscosity, zeta potential values, and color of beverages. Finally, a sensory evaluation was made on the drink samples.The results showed that the lowest serum separation (4.2%) was related to the sample containing commercial gum and the highest value (92%) was related to the control sample (without gum)(P< 0.05). However, this difference was not significant between commercial and native samples. The highest zeta potential (-19.7) and viscosity (60.3) were related to samples containing commercial gum and native gums, respectively. In terms of sensory evaluation, drinks containing native and commercial gums scored well and can be introduced as good examples.According to the result of this study, it is possible to produce pinacolada drink (a combination of coconut and pineapple juice) based on whey with the least amount of sediment and serum separation using a combination of native gums.

    Keywords: Drinks, Whey, Pineapple, Coconut, Stabilization, Hydrocolloids
  • علی معتمدزادگان*

    در این پژوهش تاثیر هیدروکلوئیدهای مختلف به عنوان پایدارکننده (ژلاتین با قدرت ژل بالا (HBG)، ژلاتین با قدرت ژل پایین  (LBG)، ژلاتین پوست ماهی (FSG) ، پکتین با متوکسیل پایین (LMP)  و نشاسته تاپیوکای اصلاح شده (MS) در چهار غلظت متفاوت بر ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و رئولوژیکی ماست مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که در همه نمونه ها به غیر از پکتین، مقدار PH طی زمان کاهش یافت و رونداسیدی شدن در نمونه حاوی نشاسته اصلاح شده به طور چشمگیری بیش تر از سایر نمونه ها بود. نمونه حاوی LMP با مقدار 57 درصد و نمونه حاوی HBG با مقدار 6/78 درصد به  ترتیب کم ترین و بیش ترین ظرفیت نگهداری آب را داشتند. در غلظت های پایین، پایدارکننده ها سبب تشکیل بافتی ضعیف در ماست شدند درحالی که در غلظت های بالا، تمام انواع ژلاتین یکنواختی بافت ماست را بهبود بخشیدند  و بیش ترین قوام بافت در نمونه حاوی HBG مشاهده شد. ویسکوزیته نمونه ها نیز باافزودن پایدارکننده ها افزایش یافت و بین غلظت پایدارکنند ه ها و ویسکوزیته رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین تمام انواع ژلاتین محدوده دانه ای شدن را کاهش دادند، اما نشاسته به طور معنی داری سبب افزایش این پارامتر در تمام غلظت ها شد (p<0.05). بااین حال  ژلاتین پوست ماهیبیش ترین تاثیر را بر کاهش دانه ای شدن نشان داد.

    کلید واژگان: ماست, هیدرو کلوئیدها, ژلاتین, پکتین, نشاسته اصلاح شده, هیدروکلوئیدها
    Ali Motamedzadegan*

    In current study, the effect of different hydrocolloids as stabilizer (high bloom gelatin (HBG), low bloom gelatin (LBG), cold water fish skin gelatin (FSG), low methoxyl pectin (LMP) and modified tapioca starch (MS)), was investigated on physicochemical and rheological properties of yogurt in four concentrations. The results showed that in all samples, except pectin, PH decreased over time, but pH reduction in the sample containing modified starch (MS), was significantly higher than other samples. The LMP sample and the HBG sample had the lowest and highest water holding capacity (WHC) with 57 and 78.6 percent respectively. At low concentrations, the stabilizers produced loose tissue in yogurt, but at high concentrations all types of gelatin improved the uniformity of yogurt tissue. The highest tissue consistency was observed in the HBG sample. Also, viscosity of the samples increased with the addition of stabilizers, and there was a significant relationship between stabilizers concentration and viscosity. All of types of gelatin decreased number of grains but starch significantly increased graininess in all concentrations (p<0.05). However FSG showed the best effect and decreasing of graininess.

    Keywords: yogurt, hydrocolloids, Gelatin, pectin, modified starch
  • شیما جلدانی، بهزاد ناصحی *، حسن برزگر، نیاز علی سپهوند
    با توجه به جایگاه ویژه انواع نان در سبد مصرفی خانوار، افزایش کیفیت و ارزش غذایی آن یکی از راه های ارتقاء سلامت مصرف کننده است. کینوا شبه غله ای است که به دلیل ویژگی های ارزشمند غذایی از جمله مقدار لیزین و فیبر بالا مورد توجه است. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثر افزودن آرد کامل کینوا در دامنه 0 تا 15 درصد بر ویژگی های نان بربری با استفاده از شیوه سطح پاسخ بود. نتایج نشان داد که افزایش مقدار آرد کامل کینوا سبب کاهش شاخص های رنگی و افزایش افت وزن می شود. بررسی یافته های پردازش تصویر نیز حاکی از آن است که افزودن این آرد سبب کاهش همگنی و افزایش تباین و انتروپی تیمارها نسبت به نمونه شاهد شده است. همچنین افزایش سفتی و کاهش ارتجاعیت در بافت نان ها همگام با افزیش غنی سازی طی نگهداری مشاهده شد. با این حال تولید نمونه حاوی 1/9 درصد آرد کامل کینوا و 25/1 درصد صمغ زانتان علاوه بر دارا بودن بهترین کیفیت، زمینه افزایش سلامتی مصرف کنندگان را فراهم می کند.
    کلید واژگان: فراسودمند, هیدروکلوئیدها, پردازش تصویر
    Jaldani SH_Nasehi B *_Barzegar H_Sepahvand N
    Flat breads are the most consumed bread in Iran. Barbari is one of them, it is a traditional flat leavened Iranian bread and one of the most popular breads consumed in Iran and some other countries in the Middle East. The aim of this study was to evaluate the effect of substitution of wheat flour by whole quinoa flour (0-15% substitution) and xanthan gum (0-1.5%) on quality properties of Barbari. Quinoa is pseudo cereals that because of the valuable features such as lysine and fiber is concerned. The results showed that adding this ingredient decreased homogeneity and increased contrast and entropy. The increase firmness and reduce springiness in the context of breads along with increasing enrichment was observed during storage. However, samples containing 9.1% quinoa flour and 1.25% of xanthan gum in addition to having the best quality.
    Keywords: Functional, Hydrocolloids, Image processing
  • صابر ملازاده، نارملا آصفی*
    یکی از قدیمی ترین فرایندهای پخت انواع مواد غذایی ازجمله ماهی، سرخ کردن عمیق است، که طی آن انتقال هم زمان جرم و حرارت باعث خروج آب و نفوذ روغن به داخل ماده غذایی می شود. حضور مقادیر بالای چربی از نتایج منفی فرایند مذکور است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر پوشش های خوراکی (صمغ کربوکسی متیل سلولز، پکتین و ایزوله پروتئین زئین ذرت) با دو روش غوطه وری و اسپری کردن قبل از فرایند سرخ کردن بر میزان جذب روغن و خواص کیفی قطعه های فیله ماهی قزل آلای تحت شرایط سرخ کردن عمیق می باشد. آزمون های شیمیایی (درصد رطوبت و چربی)، اندازه گیری درصد پوشش دهی، راندمان سرخ کردن و ارزیابی حسی روی نمونه ها انجام شد. نتایج نشان داد تمامی پوشش های خوراکی مورد استفاده در مقایسه با نمونه کنترل سبب کاهش ازدست رفتن آب و درنتیجه محدودشدن ورود روغن به ماده غذایی می گردد. به طوری که بالاترین درصد رطوبت و کمترین میزان جذب روغن متعلق به نمونه های پوشش دهی شده با پکتین 1 درصد به روش غوطه وری می باشد. کمترین درصد رطوبت و راندمان سرخ شدن (53/60 درصد) و بالاترین میزان جذب روغن متعلق به نمونه شاهد می باشد. بالاترین درصد پوشش دهی مربوط به نمونه پوشش داده شده با زئین به روش غوطه وری است. بررسی خصوصیات حسی نیز نشان داد که پوشش دهی تاثیر منفی برخواص حسی فیله های ماهی نمی گذارد.
    کلید واژگان: پوشش دهی, سرخ کردن عمیق, ماهی قزل آلا, هیدروکلوئیدها
    Saber Mollazadeh, Narmela Asefi *
    One of the oldest processes of cooking all kinds of the foods, such as fish, is deep frying, during which simultaneous transfer of mass and heat leads to water loss and penetration of oil into the foodstuff. The presence of high amounts of fat is one of the negative consequences of this process. The aim of this paper was to evaluate the effects of edible coating (Carboxymethyl Cellulose gum, pectin and protein isolate of zein corn) on the absorption of oil and qualitative properties of salmon fillets under deep frying by two methods of immersion and spraying before frying process. Therefore, Chemical experiments (percent of moisture and fat), measuring the percent of covering, frying efficiency and sensory evaluation were done on the samples. The results show that all the used edible coats lead to the decrease of water loss and consequently, it limits the penetration of oil into the foodstuffs in comparison with control sample. As the results showed, the highest percent of moisture and the lowest amount of oil absorption belonged to the samples covered with pectin 1% by the method of immersion. Moreover, the lowest percent of the moisture and frying efficiency (60.53%) and the highest amount of oil penetration belonged to control sample. The highest amount of covering is related to the sample covered with zein applying immersion metthod. Besides, evaluating the sensory characteristics showed that covering had no negative impact on the sensory characteristics on the fillets.
    Keywords: Deep frying, Edible Coatings, Hydrocolloid, Rainbow Trout Fish
  • نسیم صادق نیا، محمدحسین عزیزی، مهدی سیدین اردبیلی، مهرداد محمدی
    نان غذای سنتی است که عموما«از آرد گندم تهیه می شود. نان های مسطح قدیمی ترین و مشهورترین نان های سراسر جهان می باشند. ترکیب اصلی مسئول تعیین کیفیت نان گلوتن می باشد که بعنوان یک جز پروتئینی تشکیل دهنده ساختمان نان مطرح می باشد. گرچه این پروتئین مهم می باشد اما می تواند در افرادی که مستعد بیماری سلیاک هستند، ایجاد مشکل نماید. به همین منظور از هیدروکلوئیدها به منظور جایگزین کردن گلوتن و تقلید خواص ویسکوالاستیکی آن استفاده گردید. به منظور بررسی تاثیر هیدروکلوئیدهای زانتان و CMC بر رفتار رئولوژیکی خمیر، این صمغ هادر مقادیر 5/0، 1 و 5/ 1٪ بر اساس وزن آرد اضافه شدند و اثر هر کدام از آنها به صورت جداگانه در غلظت های مذکور و هم به صورت تلفیقی در مقادیر 5/ 0 و 1٪ مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمون فارینوگراف در بین دو هیدروکلوئید زانتان و CMC در مقادیر مورد استفاده، تیمار 4 (5/ 1% زانتان) و سپس تیمار 11(1٪ زانتان و 1٪ CMC) بالاترین مقدار جذب آب را ارائه کردند. با افزایش مقدار زانتان مقدار جذب آب به طور معنی داری افزایش بیشتری در مقایسه با CMC پیدا کرد. زانتان باعث کاهش زمان گسترش خمیر و CMC بر عکس باعث افزایش زمان گسترش خمیر در آزمون فارینوگراف گردید. خمیر حاصل از افزودن زانتان فارینوگرام مشابه آرد گندم داد. در آزمون رئولوژیکی نوسانی خمیر، افزودن هیدروکلوئیدها باعث افزایش مدولهای ویسکوز و الاستیک گردید و با افزایش میزان آنها، مقدار این مدولها افزایش یافت. تیمار 4 بالاترین میزان مدول الاستیک را در بین تیمارهای صمغ تنها، داشت. مقدار تانژانت دلتا(δ) در نمونه های حاوی CMC بیشتر از مقدار این پارامتر در نمونه های حاوی زانتان بود و در تیمار7 (5/1٪(CMC از بیشترین مقدار برخوردار بود. در همه تیمارهای تلفیقی هر دو مدول رالاستیک (G'') و ویسکوز(G») از مدول های مربوطه در تیمارهای حاوی تنها یک صمغ بالاتر بودند. همچنین در حضور زانتان، مقدار و شدت زیاد افزایش tanδ در فرکانس های بالا، آنطور که در تیمارهای حاوی CMC به تنهایی دیده می شد، نیز کمتر گردید. تیمار 11 مدول الاستیک و ویسکوز و تانژانت دلتا بیشتر از تیمار 4 داشت. بنابراین در تمام تیمارها زانتان نقش بارزی در افزایش میزان جذب آب، کاهش زمان گسترش خمیر، افزایش مدول الاستیک و کاهش تانژانت دلتا ارائه داد.
    کلید واژگان: هیدروکلوئیدها, رئولوژی, خمیر, زانتان, کربوکسی متیل سلولز, نان بدون گلوتن
    Nasim Sadegh Nia, Mohammad Hossein Azizi, Mahdi Seyedin Ardebili, Mehrdad Mohammadi
    Bread is traditional food generally prepared from wheat flour. Flat breads are the oldest and well-known kinds of bread worldwide. The main wheat component responsible for bread quality is gluten, which is an essential structure-binding protein. Although important, this protein can cause health problems in predisposed individuals with celiac disease. Consequently hydrocolloids are used to substitute for gluten and mimic the viscoelastic properties of it. In order to consider the influence of xanthann and CMC on dough rheological properties, they used in 0.5,1,1.5% to evaluate the influence of each level separately and in 0.5, 1% (flour basis) for incorporative effects of them. In farinogragh measuring, treatment4 (1.5%Xanthan) and treatment11 (1%CMC,1%Xanthan) resulted in highest water absorption. Increasing the level of xanthan led to increasing water absorption significantly in comparison to CMC. Xanthan and CMC decrease and increased dough time development respectively. Addition of xanthan resulted in a farinogram which resembled that of a standard farinogram obtained by wheat flour. In dough dynamic measuring, hydrocolloids caused higher viscoelastic modulus and increasing the level of them made them greater. The highest G' was in treatment4, between used separate gum treatments. tanδ in treatments contain CMC was more than treatments contain xanthan and it was the most in treatment7(1.5%CMC). G' and G" in treatments contain incorporative gums was more than treatments contain separate gums. In these treatments, Xanthan decrease the tanδ resulted in treatments including CMC seperately. Treatment11 has higher dynamic modulus and tanδ than treatment4. In all cases xanyhan had affect on increasing water adsorption, decreasing dough time development, elastic modulus acceleration and decreasing tanδ.
    Keywords: Carboxymethylcellulose(CMC), Coeliac, Hydrocolloids, Rheology, Xanthan
  • بهناز لایق، عسگر فرح ناکی، مهسا مجذوبی*

    برخی از هیدروکلوئیدها قادر به افزایش کیفیت نان و تعویق بیاتی آن می باشند. با هدف بهبود کیفیت و کاهش بیاتی نان قالبی، پکتین و پکتین با اتصالات عرضی هر یک در غلظتهای صفر، 0/5، 0/75و 1% وزنی آرد به فرمولاسیون نان افزوده شدند و تاثیرات این ترکیبات بر خصوصیات خمیر و نان بررسی گردید. نتایج حاصل نشان داد که افزودن پکتین و پکتین با اتصالات عرضی بر جذب آب آرد تاثیر مثبت داشت. تعیین پارامترهای فارینوگراف خمیر نشان داد که افزودن این ترکیبات باعث کاهش زمان رسیدن و افزایش درجه سست شدن خمیر گردید در حالی که سایر خصوصیات فارینوگرافی بدون تغییر باقی ماند. نمونه شاهد دارای بیشترین سفتی بافت و نمونه ی حاوی پکتین 1% کمترین سفتی را نشان داشت. بیشترین حجم مخصوص نان در مورد نمونه حاوی پکتین 0/5% دیده شد. تعیین رنگ پوسته نانها تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد در حالی که رنگ مغز نان شاهد بیشترین مقدار روشنایی را داشت. به طور کلی استفاده از پکتین و پکتین با اتصالات عرضی توانست در بهبود خواص نان و تعویق بیاتی آن موثر واقع شود. اگرچه اثرات مثبت پکتین نسبت به پکتین اصلاح شده بر کیفیت نان بیشتر بود.

    کلید واژگان: نان قالبی, پکتین, پکتین اصلاح شده, خمیر, بیاتی, هیدروکلوئیدها
    M. Majzoobi, B. Layegh, A. Farahnaky

    Some hydrocolloids are capable of improving the quality of bread and retarding staling. With the aim of improving the quality and delaying the staling of pan bread pectin and cross-linked pectin were added at 0، 0. 5، 0. 75 and 1% (w/w، flour basis) to the bread recipe and effected of these components on the properties of dough and bread were studied. The results showed that addition of pectin and cross-linked pectin had positive effects on water absorption of the flour. Determination of the farinograph parameters of the dough showed that addition of these components could decrease the dough arrival time، while increased the dough softening، however، other farinograph parameters remained unchanged. The control sample had the hardest texture while the sample containing 1% pectin and 0. 5% cross-linked pectin had the softest texture. The highest volume was observed for the bread containing 0. 5% pectin. Determination of the crust color showed no significant differences between breads containing either pectin or cross-linked pectin، while the control had the lightest crumb color. In general، addition of pectin and cross-linked pectin could improve the quality of bread and delay its staling. However، pectin had more positive effects on bread quality compared to the cross-linked pectin.

    Keywords: Pan bread, Pectin, Dough, Cross-linked pectin, Staling, Hydrocolloids
  • سمیه رحیمی طبالوندانی، سلیمان عباسی، محمدحسین عزیزی
    کپسوله کردن (Encapsulation) فرایندی است که در طی آن مواد حساس یا پوشش شونده (هسته) با مواد پوشش دهنده (دیواره)، اغلب از جنس مواد بسپاری (پلیمری)، پوشانیده می شوند. بیشتر روش های ریزکپسول سازی (Microencapsulation) نیاز به دستگاه های پیچیده، کار آزمایشگاهی طولانی مدت و صرف هزینه زیادی دارند. بنابراین، در این پژوهش از شیوه ای جدید برای تولید ریزکپسول در مدت زمان بسیار کوتاه و صرف هزینه کم استفاده شده است که در آن با استفاده از امواج مایکروویو و اختلاف مقدار ثابت دی الکتریک بین مواد هسته و دیواره، ریزکپسول ها به راحتی تهیه می شوند. در این مطالعه بلور های اسیدسیتریک خوراکی (هسته) با موادی مانند پودر ثعلب، پودر کتیرا، نشاسته تصفیه شده، ساکاروز، گوار، آگاروز، پودر ژلاتین، کربوکسی متیل سلولز رشته ای، اینولین، پکتین، کازیین، و سوربیتول (دیواره) به نسبت های 1 به 2 تا 1به 100 (نسبت هسته به دیواره) مخلوط شده و هر یک از مخلوط ها در مدت زمان های تا 600 ثانیه (بسته به نوع ماده دیواره) و شدت های 10، 30، 50، 70 و 100 درصد توسط مایکروویو آزمایشگاهی مورد تیمار قرار گرفتند. ریزکپسول های تهیه شده با الک هایی با مش مشخص جدا سازی شده و ساختار ظاهری آن ها از لحاظ پوشش دار شدن و یکنواختی به کمک دو چشمی مورد بررسی و توسط دوربین دیجیتال عکس آن ها تهیه شد. یافته ها نشان دادند که از میان مواد آزمایش شده اینولین، کازیین، پکتین با درجه متوکسیل پایین (9.5 درصد)، کربوکسی میتل سلولز رشته ای، و سوربیتول به ترتیب بالاترین کارایی را از لحاظ کیفی و بازده کپسول سازی داشتند. در ضمن، بالاترین بازده در نسبت اختلاط 1 به 10 و شدت 100 درصد مشاهده شد. هم چنین، مناسب ترین مدت تیمار برای کازئین 400 ثانیه، اینولین 75 ثانیه، کربوکسی متیل سلولز رشته ای 400 ثانیه، پکتین با درجه متوکسی پایین (9.5 درصد) و سوربیتول هر کدام 100 ثانیه بود.
    کلید واژگان: کپسول سازی, اسید سیتریک, امواج مایکروویو, هیدروکلوئیدها
    Encapsulation process is a method by which sensitive materials (core) are covered with polymeric materials (wall). As most encapsulation techniques need complicated equipments، long laboratory works and are expensive، therefore، in this study a new technique is utilized for producing microcapsules at a very short time and low cost. This technique is based on the difference between dielectric constants of core and wall materials as well as electromagnetic energy. Edible citric acid crystals (core) were combined with some coating materials such as salab، gum tragacanth، refined starch، sucrose، guar gum، agarose، gelatin، fibrosis carboxymethylcellulose (CMC)، inulin، low and high methoxyl pectin (LMP & HMP)، casein، and sorbitol at ratios about 1:2 up to 1:100 (core: wall). Each mixture was treated up to 600 seconds (depending on the type of wall materials) at various microwave power intensities (10–100 %). Afterwards، the prepared microcapsules were separated by distinct (with defined mesh No.) sieves and their apparent structure and quality were evaluated using binocular and their photographs were taken by a microscope equipped with digital camera. Our findings revealed that amongst the materials were examined only inulin، casein، LMP (9. 5%)، fibrosis CMC، and sorbitol were able to produce high quality as well as highly efficient microcapsules، respectively. In addition، the highest coating efficiency was seen at 100% microwave power intensity (1200W) at 1:10 mixing ratio. Moreover، the optimum microwave treating time for casein، inulin، fibrosis CMC، LMP (9. 5%)، and sorbitol was 400، 75، 400، 100، and 100 seconds، respectively.
    Keywords: Encapsulation, Citric acid, Microwaves, Hydrocolloids
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال