جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آتش" در نشریات گروه "آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع"
تکرار جستجوی کلیدواژه «آتش» در نشریات گروه «کشاورزی»-
سابقه و هدف
آتش سوزی در مراتع آثار مخربی را در سیمای سرزمین، عملکرد و خدمات اکوسیستم های مرتعی بر جای می گذارد. علیرغم تلاش های متخصصان، تصمیم گیران، ذینفعان و ادارات دولتی در دهه های اخیر برای کاهش اثرات آتش سوزی، تعداد آن و خسارات اقتصادی و انسانی مرتبط با آن، در سراسر جهان در حال افزایش است. یکی از مهم ترین اقدامات برای کاهش آسیب های ناشی از آتش سوزی، پیش بینی و پیشگیری از وقوع آتش سوزی است که مبتنی بر تعیین محدوده خطر یا مناطق مستعد و بالقوه برای آتش سوزی می باشد. هدف از این تحقیق شناسایی و تعیین مناطق حساس به آتش سوزی در مراتع قشلاق محمدقلی شهرستان اراک استان مرکزی می باشد.
مواد و روش هامراتع مورد مطالعه به مساحت 3100 هکتار با اقلیم خشک تا نیمه خشک در 15 کیلومتری جنوب شرق شهر اراک در استان مرکزی واقع شده است. ارتفاع منطقه 1900 تا 2500 متر از سطح دریا و میانگین بارندگی 225 میلی متر، اکسترم های حرارتی منطقه 11- (بهمن) تا 35 درجه سانتی گراد (مرداد) است. بمنظور پهنه بندی خطر آتش سوزی در منطقه از 9 عامل درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از شبکه آبراهه، خاک شناسی و درصد پوشش گیاهی استفاده شد. رویدادهای آتش سوزی به عنوان مبنایی برای پیش بینی وقوع آتش سوزی در آینده در نظر گرفته شدند. مناطق غیر آتش سوزی نیز مشخص و انتخاب شدند. برای پهنه بندی و پیش بینی آتش از دو مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) و مدل جنگل تصادفی (RF) استفاده شد. به منظور ارزیابی نتایج این مدلها از نمایه های آماری ضریب تبیین (R2: همبستگی بین داده های مشاهده ای و برآوردی)، ریشه دوم میانگین مربعات خطا (RMSE: انحراف مقادیر پیش بینی شده با مقادیر مشاهده شده) و ضریب کارایی (CE: بین منفی بی نهایت و 1 قرار دارد، هرچه به یک نزدیک تر باشد بیانگر کارایی بالاتر مدل در پیش بینی است) استفاده گردید. خروجی مدل های جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان بین 1 و صفر قرار دارد که به 5 (طبقه) منطقه با خطرات خیلی کم تا خیلی زیاد آتش سوزی تقسیم می شود. مدلها مهم ترین متغیرهای موثر در آتش سوزی گذشته را شناسایی کرده و سپس به پهنه بندی خطر آتش سوزی در منطقه خواهند پرداخت.
نتایجبه ترتیب متغیرهای پوشش گیاهی، جهت، شیب و ارتفاع بیشترین تاثیر را در آتش سوزی داشتند و متغیرهای زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از شبکه آبراهه و خاک شناسی به دلیل داشتن ضرایب نامناسب و غیر معنی دار از فرآیند مدلسازی حذف شدند. حساس ترین طبقه شیب در وقوع آتش سوزی، طبقه 25-12 درصد و بالاتر از آن و طبقه 8-12 کمترین وقوع آتش سوزی را دارد. همچنین بیشترین آتش سوزی در ارتفاع 2100-1900 متر و کمترین آن در ارتفاع 2500-2400 رخ داده است. به لحاظ جهت نیز دامنه های جنوب غربی و جنوب بیشترین و دامنه های شمالی و جهت بدون شیب کمترین وقایع آتش سوزی را داشته اند. پوشش گیاهی نیز با فراهم کردن مواد سوختی لازم، بیشترین وقوع آتش سوزی را در پوشش 75-50 درصد و کمترین آن را در پوشش زیر 25 درصد نشان داده است. با توجه به نتایج حاصل از اجرای مدل ها، مدل ماشین بردار پشتیبان با ضریب کارایی 86/0 و خطای 05/3 در مرحله آزمون، مدل دقیق تری در این مطالعه می باشد. همچنین نتایج به دست آمده نشان داد که ازلحاظ خطر آتش سوزی، 11 درصد مراتع موردمطالعه در طبقه خیلی کم، 16 درصد در طبقه کم، 35 درصد در طبقه خطر متوسط، 17 درصد در طبقه خطر زیاد و 21 درصد در طبقه خطر خیلی زیاد قرارگرفته است.
نتیجه گیریشیبها و ارتفاعات بالا با پوشش گیاهی حداکثری (منبع سوختی مناسب) منطقه و شدت چرای کمتر، بیشترین وقایع آتش سوزی را دارند. در حالیکه در پوشش های اندک به دلیل ناکافی بودن ماده سوختی و در شیب های پایین به دلیل تغییر کاربری مراتع به زراعی احتمال رخداد آتش سوزی کمتری دارند. محدوه جهت جنوب نیز با دریافت حرارت خورشیدی بیشتر، پوشش غالب گون و گرامینه های یک ساله مواد سوختی مناسبی برای آتش سوزی فراهم می کند. از بین مدل های انتخابی نیز، مدل ماشین پشتیبان بردار نسبت به مدل جنگل تصادفی عملکرد بهتری در پهنه بندی و پیش بینی خطر آتش سوزی داشت که ناشی از توانایی آن در ادغام متغیرهای ورودی زیاد بدون تغییر آنها می باشد و با برقراری ارتباطات غیرخطی بین متغیرها، عوامل موثر را شناسایی می نماید و می تواند اطلاعات ارزشمندی جهت کنترل و پیشگیری از آتش سوزی برای مدیران عرصه های مرتعی فراهم کند.
کلید واژگان: آتش, پیشگیری, مراتع, اراکJournal of Rangeland, Volume:16 Issue: 2, 2022, PP 413 -426Background and objectivesRangeland fires have devastating effects on the landscape, performance and services of rangeland ecosystems. Despite the efforts of experts, decision makers, stakeholders and government agencies in recent decades to reduce the effects of fire, its number and related economic and human losses are increasing worldwide. One of the most important measures to reduce the damage caused by fire is to predict and prevent the occurrence of fire, which is based on determining the danger zone or areas prone and potential for fire. The purpose of this study is to identify and determine areas sensitive to fire in the winter rangelands of Mohammad Gholi in Arak city of Markazi province.
MethodologyThe studied rangelands with an area of 3100 hectares with arid to semi-arid climate are located 15 km southeast of Arak city in Markazi province. The altitude of the region is 1900 to 2500 meters (a.s.l) and the average annual rainfall is 225 mm. The thermal extremes of the region are -11 (February) to 35 degrees Celsius (August). In order to zoning the fire risk in the region, 9 factors of slope, direction of slope, altitude, geology, land use, distance from the road, distance from the waterway network, soil science and vegetation percentage were used. Fire events were considered as a basis for predicting future fires. Non-fire areas were also identified and selected. For backup zoning and fire prediction, two support machine models (SVM) and random forest model (RF) were used. In order to evaluate the results of these models, the statistical indices of coefficient of explanation (R2: correlation between observational and estimated data), the square root of the mean squared error (RMSE: deviation of predicted values from observed values) and efficiency coefficient (CE: coefficient of efficiency: between infinite negative and 1, the closer to one indicates the higher the performance of the model in forecasting) was used. The output of RF and SVM models is between 1 and zero, which is divided into 5 (floors) of the area with very low to very high fire hazards. The models will identify the most important variables affecting the past fire and then zoning the fire risk in the region.
ResultsVegetation, direction, slope and altitude variables had the greatest impact on fire, respectively, and the variables of geology, land use, distance from the road, distance from the waterway network and soil science were removed from the modeling process due to inappropriate and insignificant coefficients. Were. The most sensitive slope floor in case of fire is 12-25% and above and floor 8-12 has the lowest fire incidence. Also, the highest fire occurred at an altitude of 2100-1900 meters and the lowest at an altitude of 2500-2400. In terms of direction, the southwestern and southern slopes had the most and the northern slopes and the non-sloping direction had the least fire events. Vegetation, by providing the necessary fuel, has shown the highest incidence of fire in the coverage of 50-75% and the lowest in the coverage below 25%. According to the results of the implementation of the models, the support vector machine model with a coefficient of efficiency of 0.86 and an error of 3.55 in the test phase is a more accurate model in this study. The results also showed that in terms of fire risk, 11% of the rangelands were in the very low category, 16% in the low category, 35% in the medium risk category, 17% in the high risk category and 21% in the very high risk category are located.
ConclusionHigh slopes and heights with maximum vegetation (suitable fuel source) in the area and lower grazing intensity have the highest incidence of fire. While in low cover due to insufficient fuel and in low slopes due to change of Rangelands to agriculture, fire is less likely to occur. The area to the south also provides suitable fuel for the fire by receiving more solar heat, dominant cover of Astragalus and dense cover of annual grasses. Among the selected models, the vector support machine model had better performance in zoning and fire risk prediction than the random forest model, which is due to its ability to integrate many input variables without changing them, and Establishing nonlinear relationships between variables identifies effective factors and can provide valuable information for fire control and prevention to rangeland managers.
Keywords: Fire, Prevention, Rangeland, Arak -
Zagros forests are one of the important natural ecosystems in Iran with high plant diversity and variety of plant communities. In recent decades, fire events have frequently occurred in some of these ecosystems. The purpose of this research is to investigate the composition and diversity of herbaceous species after nine years of fire occurrence in the forests of Zagros in western Iran. For this purpose in 2015, an area of 40 ha that had burned in 2006 was selected and compared with the unburned area (control area). In both areas, 80 plots were selected. The optimal size of plots was determined based on Whittaker's nested plot sampling and minimal area method. Then, vegetation cover percent of each herbaceous species was estimated according to Van der Marel criterion in each plot. The results showed that the fire reduced the diversity, evenness and richness indices, but this decrease was not significant between Shannon-Wiener (P= 0.57) and species density index (P= 0.06). Species Avena fatua with 21.51 and 18.56% had the highest coverage in the burned and control areas, respectively. In addition, the average of herbaceous percent cover was significantly higher in the burned area (P<0.05). Also, Fabaceae, Asteraceae and Poaceae families were the most important families in both areas. The overall results of this study revealed that many species are able to restore their primary conditions over time.Keywords: Disturbance, Diversity, fire, Persian oak, Plant species composition
-
حضور گونه های گیاهی در کنار یکدیگر موجب ایجاد روابط زیستی در بین آنها می شود. این روابط بسیار پیچیده و متغیر هستند که در بین آنها تسهیل و رقابت بیش ترین تاثیر را بر کارکرد زیست بوم دارند. از جمله عوامل محیطی که بر روابط زیستی تاثیر دارد آشفتگی های محیطی از جمله آتش می باشد. این مطالعه به دنبال بررسی اثر آتش سوزی بر روابط زیستی تسهیلی و رقابتی در بین گیاهان بالشتکی و زیرآشکوب آنها می باشد. بنابراین، برای بررسی اثر آتش سوزی بر روی روابط زیستی تعداد 25 پایه اسپرس زنده و 25 لکه سوخته اسپرس و نیز به صورت جفتی برای هر کدام از پایه ها پلاتی در فضای بیرون به صورت تصادفی انتخاب گردید و گونه های آن ثبت و سپس روابط زیستی محاسبه شد. طبق نتایج بدست آمده اثر آتش سوزی بر درصد پوشش کل گونه ها معنی دار نبود ولی موجب افزایش پهن برگان چندساله (از 7/4 به 3/11درصد)، ژئوفیت ها (از 1/0 به 5/0درصد)، پهن برگان یکساله (از 1/0 به 3/2درصد)، گندمیان یکساله (از 0 به 1/0درصد) و موجب کاهش گندمیان چندساله (از 2/7 به 9/4 درصد)، بوته ای ها (از 8/3 به 8/0درصد) و گیاهان بالشتکی (از 7/1 به 4/0درصد) شد. و بر لگوم ها تاثیر معنی داری نداشت. با توجه به آزمون تی غیرجفتی، اثر آتش سوزی بر روابط زیستی در کل موجب افزایش تسهیل گونه ها نسبت به منطقه شاهد شده است، و همچنین آتش سوزی تاثیر معنی داری بر گروه های کارکردی نداشت.کلید واژگان: آتش, آشفتگی, اسپرس, تسهیل, رقابت, روابط زیستی, گروه های کارکردیThe presence of plant species together causes biotic interactions. These interactions are very complex and variable among species which facilitation and competition have the highest impact on ecosystem function. Disturbances including fire are among the environmental factors affecting the biotic interactions. This study aimed on understanding the effect of fire on biotic interactions of cushions and grassland species. Therefore, to survey the effects of fire on the biotic interaction, 30 individuals of non burned Onobrychis cornuta and also 30 individuals of burnt patches were selected. In addition, 30 paired plots for each individual was randomly established close to each patches. According to our results, the effect of fire was not significant on total cover, but fire increased the perennial forbs (from 4.7 to 11.3 %), geophytes (from 0.1 to 0.5 %), annual forbs (from 0.1 to 2.3 %), annual grasses (from 0 to 0.1 %) and also decreased the perennial grasses (from 7.2 to 4.9 %), shrubs (from 3.8 to 0.8 %) and cushions (from 1.7 to 0.4 %) and no significant effects on legumes. Only the annual grasses increased under the burned patches. According to the T-test results of total biotic interactions, fire facilitated species but it was not significant for functional groups.Keywords: Fire, Disturbance, Onobrychis Cornuta, Facilitation, Competition, Biotic Interaction, Functional Groups
-
این تحقیق به منظور دست یابی به اثر آتش سوزی گیاه بالشتکی Onobrychis cornuta بر تراکم و غنای گونه ای بانک بذر خاک ذخیره شده توسط این گیاهان در مراتع واز استان مازندران انجام شد. برای این منظور سیزده پایه گیاه بالشتکی به تصادف انتخاب شد. نمونه های بانک بذر خاک قبل از آتش سوزی در دو عمق (5-0و10-5 سانتی متر) جمع آوری شد و سپس گیاهان بالشتکی سوزانده شدند. نمونه های خاک پس از آتش سوزی در همان دو عمق با فاصله یک هفته بعد جمع آوری شدند. نمونه جهت جوانه زنی بذرها تحت شرایط مناسب در گلخانه قرار گرفتند. بذرهای جوانه زده شناسایی شده و تراکم در متر مربع و غنای گونه ای محاسبه و بین نمونه های قبل و بعد از آتش مقایسه شدند. جهت مقایسه اثر آتش، عمق و اثر متقابل آن ها بر ویژگی های بانک بذر خاک از آزمون تجزیه واریانس دوطرفه استفاده شد. علاوه بر این، جهت مقایسه ویژگی های بانک بذر خاک بین دو عمق و همچنین بین قبل و بعد از آتش سوزی از آزمون t تست زوجی استفاده شد. نتایج نشان داد که تراکم بانک بذر خاک پهن برگان و گندمیان قبل از آتش سوزی در عمق 10 – 0 سانتی متر به طور معنی داری (به ترتیب 025/0=p و 038/0=p) از تراکم بانک بذر خاک پهن برگان و گندمیان بعد از آتش سوزی در همین عمق بیشتر بود. همچنین غنای بانک بذر خاک پهن برگان و گندمیان قبل از آتش سوزی در عمق 10 – 0 سانتی متر به طور معنی داری (به ترتیب 004/0=p و 031/0=p) از غنای گونه ای بانک بذر پهن برگان و گندمیان بعد از آتش سوزی در همین عمق بیشتر بود. تراکم و غنای گونه ای در عمق 5-0 سانتی متر قبل از آتش سوزی به طور معنی داری (به ترتیب 013/0=p و 014/0=p) بیش تر از بعد از آتش سوزی در همین عمق بود. تفاوت معنی داری بین تراکم و غنای گونه ای بانک بذر خاک در عمق 10-5 سانتی متر قبل و بعد از آتش وجود نداشت.کلید واژگان: آتش, تراکم بانک بذر, حوزه واز, عمق, غنای گونه ای, گیاه بالشتکی
-
از آنجایی که آتش سبب تغییر خصوصیات خاک می شود؛ آگاهی از اثرات آتش سوزی بر روی خاک جهت مدیریت مراتع پس از آتش سوزی اهمیت دارد. مطالعه ای برای بررسی تاثیر آتش بر روی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و هیدرولوژیکی خاک مرتع در منطقه چرات شهرستان سوادکوه انجام گرفت. نمونه برداری در دو تیپ گیاهی Astragalus gossypinus و Artemisia aucheri انجام و تعداد 120 نمونه خاک برداشت شد. طرح آزمایش به صورت فاکتوریل با پایه کاملا تصادفی با 3 تکرار بود. پنج تیمار شامل خاک شاهد، خاک سوخته با مشعل و خاک سوخته در کوره با دمای 100،300 و 500 درجه سانتیگراد برای آزمایش آماده گردید. در آزمایشگاه ویژگی های بافت، رطوبت اشباع، pH، ماده آلی، ظرفیت زراعی، نقطه پژمردگی، رطوبت در دسترس و ظرفیت نگه داری اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که با افزایش دما درصد ذرات شن و pH خاک افزایش و درصد رس، سیلت و رطوبت اشباع کاهش یافت. در مجموع حرارت و آتش به طور قابل توجهی پتانسیل خاک برای نگهداری رطوبت و نفوذپذیری را کاهش داده است. در نتیجه با تغییر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خصوصا هیدرولوژیکی خاک، محیط زندگی میکروارگانیسم ها و ریشه های گیاهان تغییر کرده و میزان رواناب و فرسایش افزایش می یابد.کلید واژگان: نگه داشت آب خاک, آتش, تیمارهای حرارتی, Astragalus gossypinus, Artemisia aucheri, مرتع چرات
-
آتش به عنوان یک عامل بوم شناختی، دارای اثرات منفی یا مثبت بر اجزای تشکیل دهنده بوم-سازگان ها می باشد. در این تحقیق، اثر آتش بر برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در مراتع قشلاقی بهشهر مورد ارزیابی قرار گرفت. به طوری که یک محدوده ی معرف آتش سوزی در اراضی مرتعی و یک محدوده در اراضی مرتعی تبدیل شده به زراعت، جهت نمونه برداری انتخاب و در کنار هر یک از آن ها، یک منطقه همگن به عنوان شاهد (بدون حریق) تعیین شد. نمونه برداری از خاک به روش سیستماتیک- تصادفی با استفاده از سه ترانسکت 100 متری که بر روی هر یک از آن ها 10 محل نمونه برداری (جمعا 30 نمونه) به صورت تصادفی تعیین گردید، انجام شد و نمونه های خاک از عمق صفر تا 15سانتی متری برداشت گردید. خصوصیات فیزیکوشیمیایی نمونه های خاک شامل چگالی ظاهری، رطوبت، بافت، پتاسیم، فسفر، نیتروژن، کربنات کلسیم معادل، کربن آلی، اسیدیته و قابلیت هدایت الکتریکی خاک در آزمایشگاه تعیین شد. در نهایت داده های به دست آمده از طریق آزمون t و با استفاده از نرم افزار SPSS v.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که آتش سوزی در مراتع مورد مطالعه اثر معنی داری بر کاهش رطوبت (P≤ 0.01) و کربن آلی خاک (P≤ 0.05) داشته ولی میزان فسفر (P≤ 0.01)، پتاسیم، قابلیت هدایت الکتریکی و اسیدیته خاک را به طور معنی داری (P≤ 0.05) افزایش داده است. در صورتی که در مراتع تبدیل شده به زراعت اختلاف معنی دار تنها در افزایش پتاسیم (P≤ 0.05) و کاهش رطوبت (P≤ 0.01) مشاهده گردید. به طور کلی نتایج نشان داد که خصوصیات شیمیایی خاک در بوم سازگان های طبیعی نسبت به مناطق دست خورده توسط انسان، واکنش مشخص و محسوس تری نسبت به آتش از خود نشان داده است. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده، لزوم اجرای برنامه های مدیریتی نظیر کنترل شدت و مدت آتش جهت هدایت اثرات بعدی آتش ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: مراتع جلگه ای, بوم سازگان, خاک, آتش, بهشهرThe fire as one of the ecological factor has positive or negative effects on ecosystems components. Therefore, this study was evaluated the effect of fire on some soil physico-chemical properties in winter rangelands of Behshahr. So that two burned sites were selected in rangelands and changed rangelands to wheat and barley with two control areas (unburned) in each of them. The soil sampling was done by three transects (100m) with ten sample points in random-systematic method (total 30 samples in each area). Soil samples were taken in 0-15cm depth. The soil physico-chemical properties such as bulk density, moisture, texture, potassium, phosphorus, nitrogen, calcium carbonate, organic carbon, acidity and electrical conductivity were measured in lab. Finally, the data was analyzed by paired t-Test in SPSS19 Software. The results showed that the fire in rangelands had significant effect on moisture (P≤ 0.01) and organic carbon (P≤ 0.05) reduction but P (P≤ 0.01), K, EC and pH (P≤ 0.05) have been increased. While K had significant increase (P≤ 0.05) and moisture had reduction (P≤ 0.01) in changed rangelands. Generally the results showed that soil chemical characteristics in natural ecosystems had clear and more specific reaction against the fire in comparison to changed rangelands. Also according to the results, it is necessary to manage intensity and time of fire to control the fire next effects.Keywords: Plain Rangelands, Ecosystem, Soil, Fire, Behshahr
-
آتش در مراتع مناطق نیمه استپی استان چهارمحال و بختیاری، با توجه به تکرار وقوع و وسعتی که در بر می گیرد، یکی از مهم ترین عواملی است که ترکیب، تنوع، ساختار، و عملکرد جوامع گیاهی را تحت تاثیر قرار می دهد. این مطالعه، با هدف بررسی تاثیر آتش سوزی های سال های 1385، 1387، و 1388 بر ترکیب، تنوع، و چگونگی احیای گونه های گیاهی و انتخاب دام، در مراتع نیمه استپی منطقه کرسنگ استان چهارمحال و بختیاری انجام گرفته است و به دنبال اثبات این موضوع است که آیا، با توجه به شرایط حاکم بر مناطق نیمه استپی، می توان از آتش به عنوان ابزاری مدیریتی استفاده کرد یا خیر؟ در آتش سوزی های رخ داده، در سال های مختلف، مناطق حریق و شاهد مشخص و در هر یک از این مناطق یک ترانسکت 200 متر مربعی به شکل تصادفی- سیستماتیک مستقر شد. در طول هر ترانسکت، با استفاده از پلات های دو متر مربعی، درصد پوشش گونه ها، تعداد گونه های احیاشده بعد از آتش سوزی، و تعداد گونه های چراشده اندازه گیری شد. به ترتیب، از مقیاس بندی چندبعدی غیر متریک و تجزیه واریانس دوطرفه برای بررسی اثر آتش سوزی بر ترکیب و تنوع و انتخاب دام استفاده شد. نتایج نشان داد در مناطقی که در سال های 1387 و 1388 آتش سوزی رخ داده اختلاف معنی داری در ترکیب و تنوع پوشش گیاهی در بین مناطق حریق و شاهد وجود دارد، ولی این اختلاف در منطقه ای که در سال 1385 آتش گرفت وجود ندارد. این موضوع نشان می دهد احیای پوشش گیاهی پس از یک دوره چهارساله ممکن خواهد بود. اکثر گونه های گندمی، نظیر Agropyron repens و Bromus tomentellus، در سال اول پس از آتش سوزی، به ترتیب، 90 و 80 درصد پایه های سوخته خود را احیا کردند، در حالی که گونه های بوته ای، نظیر Astragalus adscendens و Astragalus susianus، فقط قادر بودند، به ترتیب، 60 و 40 درصد پایه های سوخته خود را احیا کنند. همچنین، نتایج نشان داد در مناطقی که در سال های 1387 و 1388 آتش سوزی رخ داده دام گونه های مناطق حریق را به شکل معنی داری بیش از مناطق شاهد انتخاب کرد، در حالی که این اختلاف برای منطقه ای که بیش از 4 سال از آتش سوزی آن می گذرد معنی دار نبود. اگرچه بعد از یک دوره کوتاه، ترکیب و تنوع پوشش گیاهی به شرایط اولیه خود بازگشت و آتش به جایگزینی علفزار به جای یک بوته زار منجر شد و این موضوع باعث افزایش انتخاب دام و احتمالا عملکرد آن در این منطقه شد، پیشنهاد دادن آتش، به عنوان ابزاری مدیریتی، باید در چارچوب مدیریت کلی مرتع قرار گیرد و استفاده صرف از آن، بدون مدیریت دام و مدیریت انسان در مراتع نیمه استپی، به شکست خواهد انجامیدکلید واژگان: آتش, احیای اکوسیستم مرتعی, ترکیب گیاهی, تنوع گیاهی, چرای تاخیری, مقیاس بندی چندبعدی غیر متریکFire is one of the most important ecological factors in semi-steppe rangelands directing plant community composition, diversity, structure and function of ecosystems. Our primary aim was to examine the effect of fire on plant community composition, diversity, plant species restoration and animal selectivity in semi-steppe rangeland in Karsanak region, Chaharmahal & Bakhtiari province in years 2005, 2008 and 2009. To do so, sampling was performed in burned and control areas using quadrates (2*2 m) installed along a 200 meter transect and plant cover, number of restored and grazed plant species estimated within them. There was a significant difference in plant community composition and diversity between the burdened and control areas in years 2008 and 2009. However, no significant difference was observed for year 2005. This may confirm that a four year period is needed to restore vegetation after fire. Most of graminoids species such as Agropron repense and Bromus tomentellus were restored by 90 and 80 percent respectively whereas, shrub species such as Astragalus adcendense and Astragalus susianus restored by 60 and 40 percent just one year after fire. The results also showed that animals selected burdened areas significantly more than controls in areas burned in 2008 and 2009, while the selectivity was the same for control and burned areas in 2005.Keywords: Fire, Non, metric Multidimentional scaling, Plant composition, Plant diversity, Random, systematic, Rangeland rehabilitation
-
پدیده آتش سوزی به شدت می تواند پوشش گیاهی و خاک را تحت تاثیر قرار دهد و از چرخه های مختلف اکوسیستمی جلوگیری کند. میزان فعالیت آنزیم ها شاخص حساسی برای بررسی کیفیت خاک هستند و تغییر در فعالیت آنها می تواند توان اکوسیستم را متاثر نموده و جذب مواد غذایی توسط گیاهان را تغییر دهد. این پژوهش در دو سال در فصل های بهار و پاییز (دو و سه سال پس از آتش سوزی) در مرتع کردان انجام گردید. از عمق 20-0 سانتی متری خاک نمونه برداری شد. سه آنزیم اسید فسفاتاز، آلکالین فسفاتاز و دهیدروژناز با استفاده از واکنش با سوبسترا و با اسپکتروفتومتر سنجش شدند. نتایج نشان داد که به طور کلی فعالیت آنزیم های خاک در هر دو سال انجام پژوهش در پاییز بیشتر بوده است. اگرچه این تفاوت در خصوص آلکالین فسفاتاز چندان زیاد نبوده است. اما دو سال پس از آتش سوزی فعالیت هر سه آنزیم در منطقه شاهد بیشتر از فعالیت آنها در منطقه آتش سوزی شده بود. علت این کاهش فعالیت در سالهای نخست پس از آتش سوزی می تواند به دلیل از کار افتادن سیستم آنزیمی و افزایش فسفات معدنی در اثر آتش باشد. به طوری که سه سال پس از آتش سوزی روند فعالیت آنزیم های خاک در منطقه آتش سوزی شده، نزدیک شدن به منطقه شاهد و حتی مانند فعالیت آلکالین فسفاتاز و دهیدروژناز بیشتر از آن بوده است. این دو آنزیم شاخص زیستی برای میکروارگانیسم های خاک محسوب می شوند، بنابراین می توان انتظار داشت که افزایش آنها نشان دهنده بالا رفتن ذی توده ی میکروبی منطقه ی آتش سوزی شده باشد.
کلید واژگان: آتش, آنزیم های خاک, مرتع کردان, پایشFire can severely affect vegetation and soil and prevent different cycles of ecosystems. Enzymes quantities are sensitive indices for soil quality, and the changes in their activity can affect the ability of ecosystem and alter nutrient uptake by plants. This investigation was carried out in Kordan rangeland in spring and autumn for two years. Soil was sampled from 0-20 cm depth. Three enzymes including acid phosphatase, alkaline phosphatase and dehydrogenase were assessed by reaction with substrate. Our results showed that the activities of all studied enzymes were significantly higher in soils in September at both areas. However, this difference was not high for alkaline phosphatase. Two years after fire, the activity of all studied enzymes was higher at control site. The reasons for this decrease may be due to the destruction of enzymatic system and increasing inorganic phosphate because of fire. Three years after fire, the activity of enzymes increased and for alkaline phosphatase and dehydrogenase was more than control site. These enzymes are considered as biological indices for soil microorganisms therefore, it can be expected that its increase indicates increasing microbial biomass in fire area.Keywords: fire, soil enzymes, rangeland, monitoring
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.