به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "index" در نشریات گروه "آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع"

تکرار جستجوی کلیدواژه «index» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • پوریا قباخلو، محمدکیا کیانیان*، امین صالح پور جم، شیما نیکو
    مقدمه

    محیط پیرامون انسان به دلیل مسائلی مانند توسعه صنعتی، پیشرفت تکنولوژی، رشد جمعیت و استخراج ناپایدار منابع تجدیدناپذیر، تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است. در میان منابع طبیعی تجدیدپذیر، جنگل ها همیشه نقش حیاتی ایفا کرده اند و از طریق فعالیت های انسانی و بهره برداری بی رویه، به ویژه جوامع جنگل نشین را تحت تاثیر قرار داده اند و تخریب قابل توجهی را متحمل شده اند. مدیریت منابع طبیعی شامل هماهنگی تعاملات انسان با محیط طبیعی است. این شامل تخریب زمین در اثر عوامل مختلفی مانند فرسایش بادی و آبی، تخریب پوشش گیاهی و کاهش منابع آب است. هدف از این پژوهش شناسایی معیارها و شاخص های موثر بر عدم مشارکت پایدار جوامع روستایی در طرح های بیابان زدایی، اولویت بندی این معیارها و شاخص ها بر اساس نظر کارشناسان و ارائه راهکارهایی برای افزایش مشارکت ذی نفعان محلی است.

    مواد و روش ها

    گرمسار که در غرب استان سمنان قرار دارد، یکی از هشت شهرستان آن است. جوامع این پژوهش، روستاهای غیاث آباد، شورقاضی و محسن آباد از توابع شهرستان گرمسار هستند، که دارای طرح بیابان زدایی هستند. عوامل متعددی بر عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی دخالت دارند، که این عوامل قابل طبقه بندی در قالب معیارها و شاخص های مربوطه اند. این عوامل مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، پرسش از کارشناسان منطقه مشخص گردیده و طبقه بندی می شوند. به منظور اولویت بندی معیارها و شاخص های موثر در عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی، به ترتیب از پرسش نامه های مرتبط با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و نیز پرسشنامه با طیف لیکرت به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده گردید. همچنین، پیش از اولویت بندی معیارها شاخص های مربوطه، روایی پرسش نامه به تایید خبرگان رسید. در این پژوهش از کارشناسان ادارات جنگلداری، آبخیزداری، مرتع و بیابان، استعدادیابی اراضی و برخی از کارشناسان اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سمنان و کارشناسان اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان گرمسار با سابقه بالای 15 سال نظرسنجی صورت گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه های تحلیل سلسله مراتبی توسط 30 نفر از کارشناسان خبره، از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی برای اولویت بندی معیارهای موثر بر عدم مشارکت مردم در طرح های بیابان زدایی استفاده شد. در نهایت، از آزمون فریدمن برای اولویت بندی شاخص ها و تعیین اهمیت نسبی آنها بر عدم مشارکت مردم در طرح های بیابانزدایی استفاده شد.

    نتایج و بحث

    طبق نتایج، معیار آموزشی، مهم ترین معیار عدم مشارکت مردمی در طرح های بیابان زدایی از دیدگاه کارشناسان (48/0) می باشد و معیارهای برنامه ریزی (29/0)، اقتصادی (13/0) و اجتماعی (07/0) در مراحل بعدی اولویت قرار دارند. از دیدگاه کارشناسان، شاخص «عدم استفاده از گروه های مروج محلی» با میانگین رتبه 72/11، بیشترین اولویت نسبی و شاخص «عدم اعتماد به نتایج پروژه ها» با میانگین رتبه 15/6، کمترین اولویت نسبی را در عدم مشارکت مردم در طرح های بیابان زدایی منطقه دارد. با توجه به یافته های مربوط به موانع مشارکت در روستای غیاث آباد، شاخص «عدم استفاده از گروه های مروج محلی» با رتبه 73/10 در اولویت اول قرار گرفت. در مورد روستای محسن آباد نیز شاخص «نقش ضعیف رسانه های محلی در پیشبرد طرح های بیابان زدایی و تشویق مشارکت جامعه» با رتبه 50/10، بالاترین اولویت را به خود اختصاص داده است. همچنین یافته های روستای شور قاضی نشان می دهد، که شاخص «پایین بودن سطح سواد در جامعه محلی» با رتبه 88/9 نگرانی اصلی است.

    نتیجه گیری

    به طور کلی، اجرای موفقیت آمیز پروژه های بیابان زدایی به شدت متکی بر دستیابی به حداکثر مشارکت ساکنان محلی در مراحل اجرا و نگهداری است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر عدم مشارکت روستاییان در طرح های بیابان زدایی انجام شد. در نتیجه کارشناسان بر اهمیت آموزش و افزایش آگاهی عمومی برای افزایش مشارکت تاکید دارند. ویدئوهای آموزشی مرتبط و همچنین بازدید از پروژه های موفق در سایر مناطق با همراهی ریش سفیدان و اعضای شورای روستا و به اشتراک گذاشتن تجربیات و مشاهدات میدانی خود با اهالی روستا باعث افزایش دانش و آگاهی آنان در مورد ظرفیت های اشتغال در این پروژه ها می شود. علاوه بر این، چنین ابتکاراتی به کاهش اثرات نامطلوب سیل، طوفان های گرد و غبار و خشکسالی کمک خواهد کرد و در نتیجه رفاه کلی ساکنان را بهبود می بخشد.

    کلید واژگان: بیابان زایی, AHP, شاخص, فریدمن, مشارکت
    Pouria Qoobakhlo, Mohammadkia Kianian Golafshani *, Amin Salehpour Jam, Shima Nikoo
    Introduction

    The human environment has experienced significant changes due to issues such as industrial development, technological advancement, population growth, and unsustainable extraction of non-renewable resources. Natural resource management includes the coordination of human interactions with the natural environment Desertification is a complex issue, which is caused by both natural processes and human actions. This includes land degradation due to various factors such as wind and water erosion, destruction of vegetation and reduction of water resources. The purpose of this research is to identify the criteria and indicators affecting the non-sustainable participation of rural communities in desertification projects, to prioritize these criteria and indicators based on the opinion of experts and to provide solutions to increase the participation of local stakeholders. 

    Materials and methods

    Garmsar, which is located in the west of Semnan province, is one of its eight cities. The communities of this research, the villages of Ghiyath Abad, Shorkazi and Mohsen Abad are part of Garmsar city, which have desertification plans. Several factors are involved in the non-participation of people in desertification projects, which can be classified in the form of relevant criteria and indicators. These factors are identified and classified based on library studies, questions from regional experts. In order to prioritize the criteria and indicators effective in the non-participation of people in desertification projects, respectively, questionnaires related to the process of hierarchical analysis (AHP) and a questionnaire with a Likert scale were used as measurement tools. Also, before prioritizing the criteria of the relevant indicators, the validity of the questionnaire was approved by the experts. In this research, there will be a survey of experts from the departments of forestry, watershed management, pasture and desert, land assessment, etc., of the general natural resources department of the province and Garmsar city, with an experience of more than 15 years. After completing the hierarchical analysis questionnaires by 30 expert experts, the hierarchical analysis process was used to prioritize the effective criteria on people's non-participation in desertification projects. Finally, Friedman's test was used to prioritize the indicators and determine their relative importance on people's non-participation in the combating desertification projects. 

    Results and Discussion

    According to the results, the educational criterion is the most important criterion of people's non-participation in desertification projects from the point of view of experts (0.48), and the planning (0.29), economic (0.13) and social (0.07) criteria are in the next stages. are priority. From the point of view of experts, the index of "non-use of local promoter groups", with an average rank of 11.72, has the highest relative priority, and the index of "lack of trust in the results of projects" with an average rank of 6.15, has a lowest relative priority in the non-participation of people in the desertification projects of the region. Regarding the findings related to barriers to participation in Ghiyathabad village, the index of "non-use of local promoter groups" was identified as the first priority with a rank of 10.73. In the case of Mohsen Abad village, the index of "weak role of local media in promoting desertification projects and encouraging community participation" has been assigned the highest priority with a rating of 10.50. Also, the findings of Shur Ghazi village show that the index of "low level of literacy in the local community" with a rank of 9.88 is a major concern. 

    Conclusion

    In general, the successful implementation of desertification projects relies heavily on achieving maximum participation of local residents during the implementation and maintenance phases. This research was carried out with the aim of identifying factors affecting the non-participation of villagers in desertification projects. As a result, experts emphasize the importance of education and increasing public awareness to increase participation. Related educational videos, as well as visiting successful projects in other regions, accompanied by elders and members of the village council, and sharing their field experiences and observations with the villagers will increase their knowledge and awareness about the employment capacities in this project. It will be In addition, such initiatives will help reduce the adverse effects of floods, dust storms and droughts, thereby improving the overall well-being of residents.

    Keywords: Desertification, AHP, Index, Friedman, Participation
  • مرتضی اکبری*، علی اصغر طالبان فرد، مهسا پاکدین، مریم شاهرخی

    پژوهش حاضر با هدف ارزیابی شدت خطر بیابان زایی براساس مدل جهانی ESAs و ارائه راهبردهای مدیریتی مبتنی بر برنامه ریزی سناریو در خراسان رضوی انجام شد. در این تحقیق از 5 معیار اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، فرسایش و مدیریت انسانی و 20 شاخص استفاده شد. امتیازدهی شاخص ها با استفاده از پرسشنامه و براساس نظرات کارشناسان، مدیران و افراد باتجربه در موضوع بیابان زایی و به همراه بازدیدهای میدانی صورت گرفت. ارائه راهبردها و استراتژی های مدیریتی نیز به روش دلفی، برنامه ریزی سناریو و در قالب پنل های کارشناسی انجام شد. نتایج نشان داد که معیار پوشش گیاهی با ارزش 419/1، بیشترین اهمیت را در گسترش بیابان زایی خراسان رضوی داشته است. سپس، معیارهای مدیریت انسانی، اقلیم، فرسایش و خاک نیز به ترتیب مهم ترین عوامل شدت خطر بیابان زایی بوده اند. بخش های شمال غربی استان به دلیل تغییرات شدید کاربری اراضی و شدت فرسایش آبی و بخش های مرکزی، شرقی و جنوبی نیز به دلیل استمرار خشکسالی، تخریب پوشش گیاهی و شدت فرسایش بادی در شرایط بحرانی بیابان زایی قرار دارند. این موضوع می تواند یک هشدار جدی برای مدیریت اراضی در خراسان رضوی باشد؛ لذا برای کاهش خطر بیابان ز ایی، 6 راهبرد مدیریتی و 41 استراتژی اجرایی در قالب سه رویکرد مبتنی بر توسعه پایدار و تحلیل سناریوهای آینده نگر پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: آینده پژوهشی, تخریب سرزمین, روش دلفی, شاخص, فرسایش خاک
    Morteza Akbari *, Aliasghar Talebanfard, Mahsa Pakdin, Maryam Shahrokhi
    Introduction

    Desertification is one of the most significant process of land degradation in all the world, especially in arid and semi-arid regions. In the United Nations Convention to Combat Desertification report (1994), Desertification is land degradation in dry-lands, resulting from various factors, including both climatic variations and human activities. This process is always associated with soil degradation, pollution and reduction of water resources, vegetation and other biological resources in natural and ecological conditions. Therefore, determining the main factors of this process can be very effective in proper land management. This research was conducted with the aim of zoning sensitivity areas to the desertification intensity based on ESAs model and providing management strategies based on scenario planning in Razavi Khorasan province.

    Materials and Methods

    In this research, five criteria such as climatic quality, soil, vegetation, erosion and management (human activities), and 20 indicators such as soil texture, soil depth, rock fragment, parent Material, vegetation density, fire risk, rainfall. drought, water and wind erosion, land use change, mining, livestock density in pasture, etc. were used. were used. Scoring and weighting of the indicators was done using a questionnaire and based on the expert opinions of specialists, executive managers and field experiments. The designed questionnaire included 21 questions, that classified in the form of 5 criteria of soil, climate, vegetation, erosion and management, which were distributed among the statistical population in two rounds. Management strategies and policies were also obtained in the Delphi method in the form of expert panels (brainstorming).

    Results and Discussion

    The results showed that the vegetation criteria with indicators such as the reduction of vegetation, the increase in the risk of fire in pastures and forests due to the continuous droughts of the past two decades and the increase in the intensity of wind and water erosion, with a value of 1.419, has had the greatest value and importance in expansion the intensity of desertification. After that, factors such as human activities (management), climate, erosion and soil respectively have had the greatest impact on the sensitivity areas to desertification in Khorasan Razavi province. In terms of the critical situation, the high percentage of the areas in the northwestern regions such as Quchan and Chenaran township due to the impacts of drought, severe changes in land use and water has become desertification. In the central, eastern and southern parts due to drought, land use changes, lack of optimal land management and wind erosion, main reason has been the expansion of desertification. Besides that, all the townships of Khorasan Razavi province have fragile conditions. This issue can be considered as an important and serious warning for the future management of Khorasan Razavi province. Therefore, in order to provide effective ways to deal with the intensity of desertification, based on the opinion of experts and specialists in the current research, by considering only the priority indicators of each of the criteria, the number of 10 cross matrix of the important indicators of each of the criteria, 20 scenarios, 6 strategies and more than 40 strategies were obtained. So that, by using the suggested strategies could be planned and managed according to regional and local conditions, to reduce the intensity of desertification.

    Conclusions

    The ESAs model uses four criteria of management, vegetation, soil quality and climate mainly to evaluate areas sensitive to desertification. So that, in this research, due to the importance of the erosion (water and wind erosion), for zoning map of sensitivity areas to desertification were used. In order to provide management plans (strategies and policy), to reduce and combat desertification in Khorasan Razavi province, management strategies such as; -sustainable management of vegetation, - water resources management and watershed management, - soil management, - livestock management and reduction of environmental hazards caused by human activities, -education, promotion and culture and sustainable management. Therefore, in this research, only the important strategies and policy that can provide a comprehensive vision of land management in Khorasan Razavi province, were suggested.

    Keywords: Delphi method, Futures studies, Index, Land degradation, Soil erosion
  • حمیدرضا جعفری ندوشن، سعیده کلانتری*، مهدی تازه
    سابقه و هدف

    اهمیت مطالعات اجتماعی و اقتصادی در بررسی تخریب مراتع از  اولویت های مهم مدیریتی می باشد. بررسی نقش مسایل اجتماعی و اقتصادی در تخریب مراتع، می تواند منجر به کاهش تخریب در این اکوسیستم شود.به همین دلیل، این تحقیق با هدف شناسایی مهمترین فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی موثر در تخریب مراتع منطقه نیوک و اولویت بندی معیارهای مذکور با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است، تا اطلاعات کاملی از علل تخریب مراتع منطقه را در اختیار قرار دهد. با توجه به اینکه تاکنون تحقیقی در این زمینه، در منطقه مذکور صورت نگرفته است ضرورت انجام تحقیق حاضر را دوچندان می کند.

    مواد و روش ها

      محدوده حوزه نیوک از لحاظ تقسیمات کشوری در استان یزد، قراردارد. در این پژوهش ابتدا با مطالعه منابع و مشاوره با متخصصین مربوطه، مهم ترین معیارهای اقتصادی- اجتماعی دخیل در تخریب مراتع منطقه تعیین شده و پرسشنامه ای جهت امتیازدهی و محاسبه وزن و اولویت این معیارها طراحی و توسط تعداد کافی از خبرگان تکمیل شد. با استفاده از نظرات کارشناسان و بررسی سوابق تحقیق، شاخص های اقتصادی و اجتماعی معیارها و زیر معیارهای مربوطه در منطقه مورد بررسی، شناسایی گردید و ساختار سلسله مراتبی شکل گرفت. معیارهای اصلی تحقیق شامل شاخص های اقتصادی و شاخص های اجتماعی می باشد. شاخص های اقتصادی به سه زیر معیار دام و دامداری، قطع و برداشت و تغییر کاربری و طرح ها تقسیم بندی می گردد. شاخص های اجتماعی نیز شامل سه زیر معیار جمعیت، فقر و عوامل نهادی می باشد. زیر معیارهای در نظر گرفته شده برای معیار دام و دامداری شامل تعداد زیاد دام، چرای بی رویه از سطح مراتع، نوع دام، تغییر شیوه دامداری از سنتی به صنعتی، عدم رعایت زمان ورود و خروج دام، پراکنش نامناسب دام در مرتع و سیستم چرایی نامناسب می باشد. برای شاخص های اجتماعی سه  زیر معیار اصلی جمعیت، فقر و عوامل نهادی شناسایی گردید. در مجموع برای شاخص های اجتماعی 3 معیار اصلی و 14 زیر معیار شناسایی گردید.

    نتایج

    مقایسه زوجی بین شاخص های اقتصادی و اجتماعی نشان داد شاخص های اقتصادی با وزن 667/0 اولویت اول را در تخریب مراتع منطقه نیوک داشته و شاخص های اجتماعی با وزن 333/0 اولویت دوم می باشد. از بین معیارهای اصلی مورد بررسی شاخص های اقتصادی، زیر معیار تغییر کاربری و طرح ها با وزن 683/0 بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است. در رتبه بعدی زیر معیار دام و دامداری با وزن 200/0 قرار دارد. زیر معیار قطع و برداشت با وزن 177/0 در رتبه سوم قرار گرفت. از بین معیارهای اصلی شاخص های اجتماعی،  معیار عوامل نهادی با وزن 637/0 در اولویت اول قرار دارد و عوامل فقر و جمعیت با وزن های 258/0 و 105/0 در رتبه های بعدی قرار دارند. نتایج نشان می دهد از بین کلیه زیر معیارهای مورد بررسی زیر معیارهای تبدیل مراتع به معدن، احداث جاده های دسترسی معادن و دخالت سیاسی در منابع طبیعی با وزن های 176/0، 083/0 و 082/0 در اولویت اول تا سوم قرار گرفتند؛ که 2 زیر معیار اول از شاخص های اقتصادی و معیار سوم از شاخص های اجتماعی تخریب مراتع منطقه نیوک می باشد. زیر معیارهای وضعیت سواد و تغییر ترکیب سنی جمعیت با وزن های 004/0 و 003/0 در اولویت آخر قرار گرفتند. این زیر معیارها مربوط به شاخص های اجتماعی بوده اند.

    نتیجه گیری

    می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که مهم ترین عوامل تخریب منطقه، تغییر کاربری و تبدیل مراتع به معادن، احداث جاده های دسترسی معادن ، عوامل نهادی و دخالت در منابع طبیعی و عدم مدیریت یکپارچه منابع طبیعی می باشد. به منظور جلوگیری از تخریب مراتع در منطقه ، لازم است احداث هر گونه معدن و راه های ارتباطی مربوط به معادن، به حداقل رسیده و پیشنهاد می شود با توجه به فعالیت معادن ، حقوق عرفی مرتعداران در نظر گرفته شود و همچنین مشارکت دامداران در تصمیم گیریها، گسترده تر گردد تا امکان موفقیت طرحها با همراهی ذینفعان، به حداکثر برسد.

    کلید واژگان: تحلیل سلسله مراتبی, شاخص, مرتع, معیار
    Hamidreza Jafari Nadoshan, Saeideh Kalantari *, Mehdi Tazeh
    Background and objectives

    Social and economic studies are important in investigating rangeland destruction. Investigating the role of social and economic issues in rangeland destruction can reduce destruction in this ecosystem. For this reason, this research has been done to identify the most important socioeconomic factors affecting rangeland destruction in the Niyuk region and prioritize the mentioned criteria using an Analytical Hierarchical process to provide complete information about the causes of rangeland destruction in the region. Considering that no research has been done in this area so far, it increases the necessity of conducting the present research.

    Methodology

    Niuk area is located in Yazd province according to country divisions. In this research, first, by studying the sources and consulting with the relevant experts, the most important socioeconomic criteria involved in the destruction of rangelands in the area were determined, and a questionnaire was designed to score and calculate the weight and priority of these criteria. Enough experts completed it. The region's socioeconomic indicators, criteria, and sub-criteria were identified using experts' opinions and research records, and a hierarchical structure was formed. The main criteria include economic and social indicators. Economic indicators are divided into three sub-criteria: livestock and animal husbandry, cutting and harvesting, and change of land use and plans.The sub-criteria considered for the standard of livestock and livestock farming includes a large number of livestock, indiscriminate grazing of rangelands, type of livestock, change of livestock farming method from traditional to industrial, non-observance of livestock entry and exit time, improper distribution of livestock in the rangelands and improper grazing system. Three main sub-criteria of population, poverty, and institutional factors were identified for social indicators. Three main criteria and 14 sub-criteria were identified for social indicators.

    Results

    A paired comparison between economic and social indicators showed that economic indicators weighing 0.667 have the priority in destroying rangelands. Social indicators with a weight of 0.333 have second priority. Among the main criteria examined by economic indicators, the sub-criterion of change of use and plans with a weight of 0.683 has been allocated the most. It is below the livestock and animal husbandry standard with a 0.200 weight. It was ranked third for cut and harvest with a 0.177 weight.Among the main criteria of social indicators, the criterion of institutional factors with a weight of 0.637 is the priority, and the factors of poverty and population are in the next ranks with weights of 0.258 and 0.105. The results showed that the sub-criteria of converting rangelands into mines, building access roads to mines, and political interference in natural resources were ranked first to third with weights of 0.176, 0.083, and 0.082. The first two sub-criteria of economic indicators and the third criterion of social indicators are the destruction of rangelands in the Newek region. The sub-criteria of literacy status and age composition of the population with weights of 0.004 and 0.003 were placed in the last priority. These sub-criteria were related to social indicators.

    Conclusion

    It can be concluded that the most important factors of the region's destruction are the change of land use and conversion of rangelands to mines, construction of access roads to mines, institutional factors and interference with natural resources, and lack of integrated management of natural resources. To prevent the destruction of rangelands in the region, it is necessary to minimize the construction of any mines and communication ways related to mines, and it is suggested that considering the activity of mines, the customary rights of pastoralists should be considered and the participation of ranchers in decision-making should be expanded to maximize the possibility of the success of projects with the support of stakeholders.

    Keywords: Hierarchical analysis process, Index, rangeland, Criteria
  • Hassan Malvandi *, Somaye Azimi, Mina Sarvary Korojdeh

    In order to determine the mercury content in muscle of roach (Rutilus rutilus) and its potential risks when consumed, samples of the fish were caught in two important fishing areas, Bandar Anzali and Bandar Torkaman. The mean concentration of mercury was 438 and 61 µg Kg-1 dw for Bandar Anzali and Bandar Torkaman, respectively. The maximum allowable fish consumption rates were respectively 0.57 Kg per week and 10.86 meals per month for Bandar Anzali and 2.74 Kg per week and 52.47 meals per month for Bandar Torkaman. Hazard quotient (HQ) values for fish samples in both regions were less than one. Correlation results showed no significant relationship between morphological parameters and mercury concentrations in muscle tissue in either region, although there was a significant negative correlation when the samples from both regions were pooled together. The concentrations of mercury in fish in both Bandar Anzali and Bandar Torkaman areas were lower than world standards. Overall, fortunately, the mercury levels in the fish were unlikely to have adverse effects on the health of fish or consumers, although continuous monitoring of contaminant levels is necessary due to the chemical properties of mercury and the frequent introduction of other contaminants into the waters in these areas.

    Keywords: Pollution, Heavy metals, Contamination, Fish, Index
  • حمزه سعیدیان*

    یکی از مهم ترین بلایای طبیعی، پدیده خشکسالی است و در صورتی که بیش از یک فصل یا یک دوره زمانی بلند، به طول انجامد دارای اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. خشکسالی را می توان معادل یک دوره یا شرایط آب و هوایی خشک و غیر عادی دانست که به اندازه کافی دوام داشته تا عدم تعادل جدی در وضعیت هیدرولوژیکی یک ناحیه ایجاد کند. در این تحقیق 19 شاخص خشکسالی مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی ها نشان داد که هر شاخصی با توجه به ماهیتی که دارد می تواند در مناطق مختلف مورد استفاده قرار گیرد و همه شاخص ها به نوبه خود و در مناطق سازگار با ماهیت این شاخص ها می توانند پایش مناسبی از خشکسالی داشته باشند. شاخص مناسب باید با توجه به منطقه مورد مطالعه، شاخص های منابع آب، شاخص های مربوط به گیاه و شاخص های مربوط به ریسک محصولات کشاورزی و اقتصادی و اجتماعی انتخاب شود. طبق بررسی منابع مورد مطالعه شاخص های دهک ها، بارش استاندارد شده، شدت خشکسالی پالمر، شاخص گیاهی اختلاف نرمال شده، شاخص بارش - تبخیر و تعرق استاندارد شده و شاخص بالم و مولی از پرکاربردترین و مناسب ترین شاخص های خشکسالی می باشند. همچنین ضعیف ترین شاخص خشکسالی مورد مطالعه، شاخص درصد نرمال بارش و قوی ترین شاخص های خشکسالی، شاخص های بارش - تبخیر و تعرق استاندارد و شاخص بالم و مولی می باشند. پیشنهاد می شود که با توجه به اینکه هر کدام از شاخص های خشکسالی در شرایط خاصی ایجاد شده اند یا در ایران مورد استفاده قرار نگیرند و یا اینکه با احتیاط مورد استفاده قرار گیرند. نتایج کلی تحقیق بیان می کند که بهتر است که در ارتباط با شاخص های خشکسالی با توجه به داده های هواشناسی و هیدرولوژیکی ایران، مدل سازی های آماری رگرسیونی خطی و غیر خطی بومی با توجه به اقلیم های خاص ایران صورت گیرد و شاخص چند متغیره خشکسالی ایرانی معرفی شود که قطعا نتایج ارزشمندتری به دنبال خواهد داشت.

    کلید واژگان: خشکسالی, شاخص, اقلیم, وسعت خشکسالی
    Hamzeh Saeediyan *
    Introduction

    One of the most important natural disasters is drought phenomenon. If it lasts longer than a season or a long period, it will have economic, social and environmental effects. Drought has no absolute definition and has a specific definition in each region. Each drought varies in severity, duration and extent. Moreover, Drought can be considered as the equivalent of a dry and unusual period or climate that lasts long enough to create a serious imbalance in the hydrological state of a region. Drought can also be regarded as an inevitable phenomenon, including disasters that cannot be prevented but can be managed and organized. Drought indices are an important tool for monitoring and evaluating drought and establish an accurate relationship between many climatic parameters. The information obtained from the indices can be useful for planners, designers and managers of water resources, which is also confirmed by comparative studies of indices.

    Materials and Methods

    This study focuses on studies of drought indices and how they function on different time and place scales. In order to conduct this research, the required materials were collected from domestic and foreign sources. In this study, 19 drought indices used in Iran and the world are evaluated, the results of different researchers are investigated, andlogical conclusions are made from different researches.

    Results and discussion

    The results showed that each index can be used in different regions according to its nature and water resources indicators, plant-related indicators and risk indicators of agricultural, economic and social indices. All indicators in turn and in areas compatible with the nature of these indicators can have a good prediction of drought, and these indicators all should not be compared because the results of this comparison will not be appropriate, but they should be selected appropriately according to the study area. Meanwhile, time scale is very important in each of the indicators and should be considered in order to achieve a more reliable result. Another point that was obtained from the results of this study is that most of the indices used in Iran and the world have paid more attention to the severity of drought andless to the duration, extent and frequency of drought, which is one of the weaknesses of existing drought indices in Iran and the world. An index of drought can persist in the world to pay for the severity, duration, frequency and extent of drought simultaneously and accordingly, it can definitely have appropriate predictions.

    Conclusion

    The results showed that the indices of DI, SPI, PDSI, SPEI, BMDI index are the most widely used drought indices. The results also showed that the weakest drought index is the PNPI index and the strongest indeices of drought are SPEI and BMDI indices. In general, in order to use drought indices, the time and place scale related to those indices should be considered in their use. Since each index of drought has been created under certain conditions,  it is suggested that they should not be used in Iran or be used with caution. The overall results of this study suggest that it is better to conduct native statistical models of linear and nonlinear regression according to specific climates of Iran in relation to drought indices according to Iranian meteorological and hydrological data and be introduced multivariate Iranian drought index which definitely has more valuable results.

    Keywords: Drought, index, Climate, Drought extent
  • غلامرضا قهاری، سید مسعود سلیمان پور*، امین صالح پور جم، علی اکبر نوروزی، غلامعلی نکوئیان

    منطقی ترین راهکار برای حفظ منابع طبیعی، مشارکت همه جانبه ی مردم است. این مساله ضمن کاهش هزینه های اجرایی، ضامن موفقیت و اجرای موثرتر طرح ها خواهد بود. به این منظور، پژوهش حاضر اقدام به شناسایی و اولویت بندی شاخص ها و زیرشاخص های موثر بر موانع مشارکت پایدار جوامع روستایی در طرح های آبخوان داری از دیدگاه بهره برداران در حوزه ی آبخیز بیشه زرد استان فارس نموده است. جامعه ی آماری این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 83 نفر از بهره برداران و ساکنان این حوضه بودند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه مشتمل بر چهار شاخص و دوازده زیرشاخص با طیف لیکرت استفاده شد. با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه ی 23) اهمیت شاخص ها و زیرشاخص ها توسط آزمون t مشخص شد و به منظور اولویت بندی شاخص ها و زیرشاخص های موثر، از آزمون ناپارامتری فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد در اولویت بندی  شاخص ها از دیدگاه بهره برداران به ترتیب شاخص های "آموزشی-ترویجی"، "طراحی-اجرایی"، "اجتماعی" و "اقتصادی" با میانگین رتبه های 9/75، 9/49، 6/98 و 5/93 به عنوان شاخص ای موثر، و در اولویت بندی زیرشاخص ها به ترتیب "عدم توجه به نیروی محلی در اجرای طرح ها (اشتغال زایی)" و "دیربازده بودن طرح ها" با میانگین رتبه  های 11/40 و 5/74 دارای بیشینه و کمینه ی اولویت در موانع مشارکت در طرح های آبخوان داری در این حوزه ی آبخیز تعیین شدند. این یافته نشان دهنده ی آن است که در صورتی که وضعیت اشتغال در این حوزه ی آبخیز حل شود؛ مردم حاضرند نسبت به صرف زمان در به نتیجه رسیدن طرح ها اقدام کنند. پیشنهاد می شود مدیران عرصه های منابع طبیعی نسبت به برنامه ریزی و انجام فعالیت های آموزشی-ترویجی کاربردی مرتبط با مباحث منابع طبیعی و آبخوان داری اقدام نمایند.

    کلید واژگان: پرسش نامه, شاخص, طرح های آبخوان داری, مشارکت
    Gholam Reza Ghahari, Seyed Masoud Soleimanpour*, Amin Salehpour Jam, Ali Akbar Noroozi, Gholam Ali Nekooeian

    Engaging people to conserve natural resources is the most rational way. This by reducing the running costs will guarantee the success and implementation of the projects more effectively. For this purpose, the present study was conducted to identify and prioritize the effective indices and sub-indices on the lack of sustainable participation of rural communities in aquifer management projects from the beneficiarychr('39')s viewpoint in Bishezard watershed of Fars province. In this research, 83 stakeholders and residents of the watershed was chosen as statistical population using Cochran formula. To collect data, a questionnaire consisting of four indices and twelve sub-indices with Likert scale was used. The significance of indices and sub-indices was determined by SPSS software (version 23) using t-test and the Friedman nonparametric test was used to prioritize the effective indices and sub-indices. The results showed that in the prioritization of indices from the beneficiarychr('39')s point of view "educational-promotion", "design-executive", "social" and "economic" indices were ranked with an average of 9.75, 9.49, 6.98 and 5.93 as effective indicators, respectively and in sub-indices, "Lack of attention to local force in project implementation (employment)" and "Late-yielding projects" with an average of 11.40 and 5.74 had the highest and lowest priority in non-participation in aquifer management projects, respectively. This finding indicates that if employment is resolved in this watershed, people are willing to take the time accomplish projects. It is recommended that managers of natural resources plan and implement practical training and promotion activities related to natural resources and aquifer management issues.

    Keywords: Aquifer Management Project, Index, Participation, Questionnaire
  • مسعود عشقی زاده، یاسر اسماعیلیان *

    با توجه به محدودیت هایی که در اندازه گیری میدانی پوشش گیاهی وجود دارد؛ کاربرد شاخص های گیاهی جهت برآورد بیوماس عرصه های مرتعی با استفاده از داده های ماهواره ای در مطالعات مرتع می تواند بسیار کاربردی باشد. در این راستا، لازم است شاخص های گیاهی مناسب شناسایی گردند. هدف از این پژوهش بررسی امکان برآورد بیوماس مراتع با استفاده از شاخص های گیاهی حاصل از اطلاعات رقومی ماهواره لندست 8 و تعیین مناسب ترین آنها در مناطق نیمه خشک شمال شرق کشور می باشد. برای این منظور مقادیر متوسط شاخص های گیاهی NDVI، TDVI، SAVI، ARVI، EVI، OSAVI، IPVI، GRVI و GNDVI درون هر واحد یک هکتاری از شبکه حوضه مورد مطالعه، محاسبه گردید. سپس، همبستگی این مقادیر با متوسط مقادیر اندازه گیری شده میدانی این واحدها از طریق رگرسیون خطی مورد بررسی قرار گرفت و مدل رگرسیونی هر شاخص جهت برآرود بیوماس مشخص گردید. در نهایت، نتایج حاصل مورد اعتبارسنجی قرار گرفت و نقشه بیوماس عرصه برای هر شاخص تهیه شد. نتایج نشان داد تمامی شاخص ها از همبستگی بالا و قابل قبولی با داده های واقعی بیوماس برخوردار بودند. بر اساس نتایج اعتبارسنجی، شاخص گیاهی SAVI با ضریب تبیین 79/0 و مقدار ریشه میانگین مربعات خطای 73/14 درصد مناسب ترین شاخص گیاهی جهت برآورد بیوماس در منطقه بود. این شاخص ها با بکارگیری طول موج های قرار گرفته در محدوده باند آبی، اثر ریزگردها را در محاسبات اصلاح نموده که باعث کاهش اثر اتمسفری شده و بهبود نتایج محاسبه شاخص NDVI را در پی دارد و می توان آن را شاخص NDVI اصلاح شده نیز نامید. بر اساس نتایج بدست آمده، شاخص های گیاهی که از نسبت گیری باندهای مادون قرمز نزدیک و قرمز مریی حاصل می شوند، همبستگی بالایی با بیوماس دارند. به طور کلی هرچه شاخص های گیاهی از باندهای با طول موج کوتاه تر استفاده کنند، در مناطق خشک و نیمه خشک که بیشتر تحت تاثیر ریزگردها می باشند، دقت برآوردها کاهش می یابد.

    کلید واژگان: بیوماس, سنجش از دور, شاخص گیاهی, ماهواره لندست, همبستگی
    Masoud Eshghizadeh *, Yaser Esmaeilian

    Due to the limitations of field measurements of vegetation, the application of plant indexes to estimate rangeland biomass using satellite data can be very useful in rangeland studies. For this purpose, it is necessary to identify appropriate vegetation indices. The aim of this study is to investigate the possibility of estimating rangeland biomass using plant indices obtained from digital data of Landsat 8 satellite and determining the most appropriate ones in semi-arid regions of the northeast of the country. For this purpose, the average values of plant indices NDVI, TDVI, SAVI, ARVI, EVI, OSAVI, IPVI, GRVI, and GNDVI within each unit of one hectare of the studied basin network were calculated. Then, the correlation of these values with the average measured field values of these units was examined by linear regression, and the regression model of each index was determined to estimate biomass. Finally, the results were validated and a field biomass map was prepared for each index. The results showed that all indexes had a high and acceptable correlation with real biomass data. Based on the validation results, the SAVI plant index with a coefficient 0.79 and root-mean-square error of 14.73% was the most suitable plant index for estimating biomass in the region. By using the wavelengths located in the blue band, these indicators modify the effect of dust in the calculations, which reduces the atmospheric effect and improves the results of calculating the NDVI index, and it can be called the modified NDVI index. According to the results, plant indices obtained from the ratio of near and visible infrared bands are highly correlated with biomass. In general, the shorter the wavelengths used by plant indices, the lower the accuracy of estimates in arid and semi-arid regions.

    Keywords: biomass, Landsat Remote, Sensing vegetation, index
  • علی اکبر نظری *، شهرام خلیقی، مهسا عبدالشاه نژاد، سینا صیادی، مجید حبیبی
    رشد فعالیت های صنعتی طی 200 سال گذشته در دنیا منجر به افزایش بی سابقه غلظت گازهای گلخانه ای در اتمسفر و افزایش دما در لایه های پایین اتمسفر شده است. بی نظمی در وضعیت بارندگی ها، خشکسالی ها و  بیابان زایی در نقاط مختلف دنیا در ارتباط با چنین تغییرات اقلیمی مرتبط دانسته شده است. از آنجایی که پدیده بیابان زایی به عنوان یکی از بارزترین وجوه تخریب منابع طبیعی در جهان مطرح شده است، در این پژوهش با بررسی روند گذشته و حال وضعیت بیابان زایی، شرایط آینده در قالب پنج بازه زمانی 1367-1358، 1387-1358، 1420-1391، 1450-1421 و 1480-1451 با بهره گیری از مدل تعیین شدت بیابان زایی IMDPA تعیین شد. برای هر کدام از معیارهای مورد نظر (اقلیم و زمین شناسی-ژئومورفولوژی) با توجه به شرایط منطقه، چند شاخص انتخاب شد. ابتدا دما و بارش گذشته مورد بررسی قرار گرفت و سپس پیش بینی تغییرات اقلیم در آینده با استفاده از دو مدل اقلیمی HADCM3 و GFDL2.1 و سه سناریوی A2، B1 و A1B از سری مدل های گردش عمومی جو و ریز مقیاس نمایی برای داده های آینده صورت گرفت. سپس، نقشه کاربری اراضی در دو دوره 1365 و 1389 در چهار طبقه تهیه شد و به عنوان ورودی مدل زنجیره ای مارکوف برای پیش بینی تغییرات کاربری آینده در سه دوره 1419، 1449 و 1479 استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میزان شدت بیابان زایی در طول زمان تغییر کرده که این تغییرات از طبقه کم به متوسط و طبقه متوسط به شدید متفاوت بوده، با مقایسه دوره های مختلف می توان بیان کرد که بیابان زایی در طول زمان افزایش پیدا کرده است. زیرا تغییر از طبقه ای به طبقه دیگر صورت گرفته، بیابان زایی پیشروی خواهد داشت. همچنین، روند اهمیت شاخص های اقلیمی در آینده به سمت استمرار بیشتر خشکسالی خواهد بود.
    کلید واژگان: گازهای گلخانه ای, شاخص, مدل زنجیره ای مارکوف, معیار, IMDPA
    Ali Akbar Nazari Samani *, Shahram Khalighi, MAHSA Abdolshahnejad, Sina Syadi, Majid Habibi
    Greenhouse gases have continued to increase in the atmosphere. This is largely due to industrial activities. The warming effect of greenhouse gas, increased over the last 200 years, due to carbon dioxide; hence the temperature of the lower levels of atmosphere will be increased. The climate change across the world resulted in an increased drought; disturbance in rainfall as well as desertification. Desertification has been caused by a variety of factors such as climate change. It is a significant natural resources problem. The aim of this study was to evaluate the desertification during five periods (1978-1987, 1978-2007, 2012-2041, 2042-2071, and 2072-2101) during the last, present, and future, using IMDPA model as well as climate and geology-geomorphology criteria. For each criterion, some indexes were selected, using area condition. First, air temperature and precipitation during the previous time was evaluated. Then, the climate change was estimated using two climatic models of HADCM3 and GFDL2.1 and three scenarios of A2, B1 and A1B of GCM as well as small scale exponentially. The land use map for four classes in two periods (1986 and 2010) was prepared and used for input data to the Markov chain for estimating future land changes through the three periods (1419, 1449, and 1479). Results were used as the land use index for working unit in geology-geomorphology criterion. It was assumed that the tolerance of stone to the erosion and slope of maps were constants. Hence, this criterion was studied during five periods. Results showed that the intensity of desertification was increased during the time.
    Keywords: Criteria, Greenhouse gases, Index, IMDPA, Markov chain model
  • Gh. Mahtabi, F. Taran
    Climatic conditions have a major influence in attracting tourists to a city in different months. In this study, the potential of Isfahan and Rasht as arid and humid cities, respectively, was investigated in terms of attracting tourists during a year. For this purpose, the Holiday Climate Index (HCI), which has been designed based on daily climate information, was used. The results showed that in Isfahan, with rising air temperature and reducing air humidity in March, April and May, the mean value of HCI is more than 69 and climatic condition is "very good". Also, from September 14, the value of HCI reaches above 69 and shows "very good" condition and this condition continues until the end of October. Therefore, these two periods are the best times for presence of tourists in Isfahan. In Rasht, in April and May, because of climate variables suitability (sunshine hours, cloudiness, and weather temperature) in comparison to other months, the mean value of HCI is equal to 66 (acceptable). It seems that the stable climate condition and therefore HCI value provide a suitable period for tourism in Rasht. In other months, because of high humidity and precipitation, the value of HCI is less than 60.
    Keywords: Air humidity, Air temperature, Climate, Index, Thermal comfort
  • مصطفی طالشی *، اسماعیل علی اکبری، مصطفی جعفری، سیدجعفر سیداخلاقی
    شاخص های تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی، یکی از معیارهای اساسی در فرایند برنامه ریزی و ارزیابی برنامه های سازگاری با اثرات مخاطرات طبیعی در مناطق روستایی بشمار می آید. ارزیابی وسنجش میزان تاب آوری جوامع روستایی، یکی از مهم ترین ابزارها در تشخیص پایداری سکونتگاه های روستایی به هنگام بروز مخاطرات طبیعی می باشد. شاخص های تاب آوری در مقیاس محلی و روستایی پس از ایجاد و تدوین، می توانند روش مفیدی جهت بررسی مکان ها (روستاها) و مقایسه بین و درون هر ناحیه برای جوامع فراهم نمایند. با توجه به آنچه که بیان شد، توجه به شاخص گذاری در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها اجتناب ناپذیراست. آنچه مسلم است، درحوزه سنجش وارزیابی تاب آوری در محیط های روستایی بویژه در برابر مخاطرات محیطی شاخص های مشخصواستانداردی وجود ندارد،از اینرو تدوین و اعتبار سنجی شاخص های مناسب برای تحلیل تاب آوری روستایی، ضروری است. با بهره گیری از این شاخصها می توان میزان تاب آوری را در برابر مخاطرات مورد ارزیابی و سنجش قرار داد. مقاله پیش رو در صدد است به شناسایی، تدوین و اعتبار سنجی شاخص های مناسب و بومی سازی شده تاب آوری در مناطق روستایی در شرایط خشکسالی و کم آبی بپردازد، تا برنامه ریزان و محققان بتواننددر مطالعات تاب آوری، خشکسالی و بحران آب از این شاخصها، که به تایید و توافق کارشناسان و خبرگان رسیده است، استفاده نمایند. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی با استفاده از پرسشنامه در سطح خبرگان و متخصصان می باشد. در این پژوهش معیارها وشاخصهای مختلفی از ادبیات نظری استخراج و از طریق پرسشنامه در معرض داوری تعداد 35 نفر از خبرگان و کارشناسان متخصص موضوعی قرار گرفت. در این پژوهش تعداد25 شاخص مناسب مورد تایید متخصصان، کارشناسان امور اجرایی و نخبگان محلی معرفی گردیده است. از شاخص های مناسب و دارای بیشترین اجماع می توان به شاخص هایی همچون؛روند رشد و یا کاهش منابع طبیعی روستا، احتمال مهاجرت از روستا، دسترسی به انواع منابع آب کشاورزی، میزان سطوح اراضی کشاورزی (مالکیت)، وضعیت پوشش بیمه و خدمات اضطراری، توسعه کشاورزی، میزان تنوع معیشتی خانوار، توان پس انداز خانوار و دورنمای فعالیتهای کسب و کار غیرکشاورزی روستا در آینده اشاره نمود. نتایج این تحقیق می تواند آغازی برای تدوین مدل ملی شاخص های ارزیابی تاب آوری روستایی، ایجاد بانک اطلاعات شاخص های تاب آوری و کمی نمودن آن ها در راستای رسیدن به توسعه پایدار وهمچنین کاهش اثرات تغییر اقلیم و خشکسالی در مناطق روستایی کشور باشد. همچنین دستگاه های اجرایی می توانند با استفاده از شاخص های معرفی شده در راستای بهبود وضعیت جوامع روستایی متاثر از خشکسالی و کم آبی در همه ابعاد برنامه ریزی کنند.
    کلید واژگان: اعتبارسنجی, تاب آوری روستایی, خشکسالی, حبله رود
    Mostafa Taleshi *, Esmaeil Aliakbari, Mostafa Jafari, Seyed Jafar Seyed Akhlaghi
    Resilience indicators against environmental hazards are one of the basic criteria in planning and evaluating adaptation programs with the effects of natural hazards in rural areas. The present paper seeks to identify, formulate and validating of resilience indicators in rural areas to drought so that planners and researchers can study these resiliency, drought and water crisis indicators, which are confirmed by and the agreement of experts and experts has come to the fore. The research method is descriptive-analytic, using questionnaires of experts and experts. In this research, different criteria and indices of theoretical literature were extracted and 35 questionnaires were subject to arbitration by experts and expert experts. In this research, 25 suitable indicators approved by experts, executive experts and local experts have been introduced. The most suitable indicators and the most consensus can be indicators such as: livelihoods of the household, the growth trend or decrease in the natural resources of the village, the probability of immigration from the village, access to various agricultural water resources, the level of agricultural land (ownership), the state of insurance coverage and Emergency services, agricultural development, household saving potential, and the prospects for non-farm business in the future. The results of this research can be the beginning for the development of a national model of rural resilience assessment indicators, the establishment of resilience index data banks and their quantitative reduction in order to achieve sustainable development and also reduce the effects of climate change and drought in rural areas of the country.
    Keywords: Rural Resilience, index, validation, Draught, Hableroud Watershed Basine, Iran
  • مرتضی مفیدی چلان، حسین بارانی، احمد عابدی سروستانی، جواد معتمدی، علیرضا دربان استانه
    رزیابی پایداری زیست محیطی- بوم شناختی، به عنوان یکی از مهم ترین ابزارها در فرآیند برنامه ریزی توسعه پایدار بوده و لذا توجه به آن در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها اجتناب ناپذیر است. در ارتباط با سنجش پایداری زیست محیطی- بوم شناختی در مراتع و مخصوصا سامان های عرفی شاخص های مشخصی وجود ندارد درنتیجه در حال حاضر تدوین و اعتبار سنجی شاخص های ارزیابی پایداری زیست محیطی جهت سنجش پایداری در سامان های عرفی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش 40 شاخص ارزیابی پایداری زیست محیطی- بوم شناختی از طریق مصاحبات اکتشافی و مرور منابع مختلف تدوین و از طریق پرسشنامه در معرض قضاوت و داوری متخصصان دانشگاهی، کارشناسان امور اجرایی و خبرگان محلی قرار گرفت. برای اعتبار سنجی و دستیابی به اجماع نظر علاوه بر آماره های توصیفی از آزمون کروسکال والیس استفاده شد. شاخص هایی مانند تنوع جانوری، کیفیت بصری، سطح آلودگی صوتی و درجه آلودگی هوا علیرغم اینکه در منابع خیلی تکرار شدند به جهت عدم تناسب با سامانهای عرفی مرتعی در معیار تناسب منطقه ای امتیازات پایینی به خود اختصاص دادند. در بین شاخص ها بیشترین امتیاز مربوط به شاخص مساحت مرتع و پایین ترین آن مربوط به شاخص درجه آلودگی هوا در سامان می باشد. در این پژوهش تعداد 16 شاخص در قالب شش مولفه مورد تایید متخصصان، کارشناسان امور اجرایی و نخبگان محلی معرفی گردیده است که می تواند در بخش مراتع شروعی برای تدوین مدل ملی شاخص های ارزیابی پایداری، ایجاد بانک اطلاعات شاخص های پایداری و کمی نمودن آن ها در راستای رسیدن به توسعه پایدار در بخش منابع طبیعی و بخصوص مراتع کشور باشد. همچنین دستگاه های اجرایی می توانند با استفاده از شاخص های معرفی شده جهت بهبود وضعیت مراتع، بهره برداران و حرکت به سمت پایداری در همه ابعاد برنامه ریزی کنند.
    کلید واژگان: پایداری زیست محیطی, بوم شناختی, شاخص, اعتبارسنجی, سامان عرفی, مراتع ییلاقی
    Morteza Mofidi Chelan, Hosein Barani, Ahmad Abedi Sarvestani, Javad Moetamedi, Alireza Darban Astane
    Evaluation of environmental-ecological sustainability is considered as one of the most important tools in sustainable development planning process. Therefore, attention to this issue is inevitable in policy-making and planning. There are no definite indices in relation to assessing environmental-ecological sustainability in rangelands and range allotments. Consequently, developing and validating of environmental sustainability evaluation indices in order to assessing sustainability in range allotments seem to be necessary. In the present study, 40 assessing indices of environmental-ecological sustainability were studied through exploratory interviews and literature review and then were subjected to the judgment of university professionals, experts and local elites using questionnaires. For validation and consensus, in addition to descriptive statistics, Kruskal–Wallis one-way analysis of variance was used. Indices like animal diversity, visual quality, sonic pollution level and air pollution level received low scores due to lack of suitability with rangeland allotments in regional scale. Among the indices, the highest and lowest scores were related to rangeland area and air pollution level, respectively. In the present study, 16 indices, as six components, were introduces, which could be a start point for developing a national model of evaluating sustainability indices, creating database of sustainability indices and quantifying them for obtaining sustainable development in natural resources, especially rangelands. Also, executive organizations could apply these indices for improving rangelands and beneficiaries’ condition as well as moving toward sustainability.
    Keywords: Environmental-ecological sustainability, Index, Validation, pastoral units, summer rangelands
  • معصومه بحری، محمدتقی دستورانی، مسعود گودرزی*
    مطالعه تغییرات اقلیمی و تاثیر آن بر شدت و تواتر خشکسالی های دهه های آتی می تواند به برنامه ریزی به منظور استفاده صحیح منابع آب و سازگاری با آثار مخرب پدیده خشکسالی کمک شایانی نماید. در این پژوهش به ارزیابی تغییرات اقلیمی دوره 2030-2011 و اثر آن بر خشکسالی حوزه آبخیز اسکندری پرداخته شده است. بدین منظور پس از ارزیابی توانایی LARS-WG در شبیه سازی دوره 2008-1965 بر اساس سناریوی پایه، اقدام به ریز مقیاس نمایی برون دادهای مدل HadCM3 تحت دو سناریوی A2 و B1 و پیش بینی دمای کمینه، بیشینه و بارش و بررسی شاخص خشکسالی SPI شده است. بر اساس سناریوهای A2 و B1 دمای کمینه افزایش 0.3 تا 1.6 درجه سانتی گراد را در ماه های مارس، ژوئن، ژوئیه و سپتامبر خواهد داشت. بیشترین و کمترین افزایش دمای بیشینه به ترتیب مربوط به می و فوریه به میزان 1.6 و 0.02 درجه سانتی گراد است. نتایج نشان از افزایش 7.2 تا 10.9 درصدی متوسط بارش سالانه دارد. اما از آن جایی که تعداد روزهای تر افزایشی نخواهند داشت، بنابراین، بر شدت بارش های حدی افزوده می شود. بیشترین کاهش بارندگی مربوط به ماه های آوریل و می بوده و با توجه به این که این کمبود بارندگی با تاخیر چند ماهه نمود پیدا می کند، شدیدترین خشکسالی با توجه به SPI شش ماهه مربوط به آگوست و شدیدترین خشکسالی بر اساس SPI دوارده ماهه متعلق به دسامبر است. تحلیل سالانه این شاخص نشان داد که 75 درصد سال ها وضعیتی نرمال دارد، بنابراین، حوزه آبخیز اسکندری در دهه 2020 با افزایش فراوانی وقوع خشکسالی روبه رو نخواهد بود، اما انتظار می رود، بارش ها به سمت فصل گرم جابه جا شوند.
    کلید واژگان: شاخص, ریز مقیاس نمایی, HadCM3, LARS, WG, SPI
    Masoumeh Bahri, Mohammadtaghi Dastorani, Masoud Goodarzi*
    Studies of climate change and its impacts on the frequency and intensity of future droughts can help programming for the management of water resource and adaptation of the destructive effects of this phenomenon. The aim of this research is trying to assess the climate change in 2011-2030 period and its impact on drought in Eskandari Basin. To achieve this purpose, after validating Lars-WG to generate weather parameters, HadCM3 output downscaled under A2 and B1 scenarios. Next, minimum and maximum temperature and precipitation was predicted. Also, SPI index was calculated. Underlying these scenarios minimum temperature growth dramatically in March, June, July and September 0.3 to 1.6 °C. Additionally, highest and lowest increment in maximum temperature will occur about 0.02 and 1.6 in May and April, respectively. However, the results indicated an increase of 7.2 to 10.9 percent in the average of annual precipitation, but due to the fact that there is no any increase in the number of wet days, extreme rainfall intensity will soar remarkably. Substantial reduction in precipitation belongs to May and April. Regarding this issue, this shortage will affect with several months lag and the most severe agricultural drought will occur in August and hydrological drought will fall out in December based on six and 12 months SPI, respectively. Annual analysis showed that 75 percent of the years are in normal condition. Therefore, in Eskandari Basin, increasing drought frequency will not be expected in 2020s. But, precipitation oriented towards warm seasons.
    Keywords: Downscaling, HadCM3, Index, LARS, WG, SPI
  • سادات فیض نیا، الهام سادات ابریشم

    در این تحقیق از روش ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابانی زایی اراضی(IMDPA) برای ارزیابی پتانسیل بیابان زایی منطقه درخت سنجد استفاده شد. پس از بررسی ها و ارزیابی های اولیه، چهار معیار اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، زمین شناسی و ژئومورفولوژی مهم ترین معیارهای موثر در بیابان زایی این منطقه انتخاب شدند. با استفاده از روش فوق، امتیازات شاخص های هر معیار تعیین شد و ارزش آن معیار با محاسبه میانگین هندسی امتیاز شاخص های آن محاسبه گردید. سپس، با استفاده از GIS، نقشه شدت بیابان زایی منطقه تهیه شد. برای این منظور، لایه های رستری معیارهای مذکور روی هم گذاری و تلفیق شد و میانگین هندسی معیارها محاسبه گردید. در نهایت، با تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده، به کمک مدل IMDPA نقشه شدت بیابان زایی منطقه به دست آمد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد که کلاس شدت بیابان زایی در 37/0 درصد از منطقه کم، در 80 درصد از منطقه متوسط، و در 63/19 درصد از منطقه شدید است. معیار پوشش گیاهی، با ارزش عددی 05/3، بیشترین تاثیر و معیار زمین شناسی، با ارزش عددی 8/1، کمترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه دارند. همچنین، معیارهای اقلیم و خاک به ترتیب، با ارزش عددی 04/2 و 21/2، شدت بیابان زایی متوسط را نشان می دهند.

    کلید واژگان: درخت سنجد, شاخص, شدت بیابان زایی, مدل IMDPA, معیار
    Elham Alsadat Abrisham, Sadat Feiznia

    The Derakhte Senged area is located in south of Neishaboor town at Khorasan Razavi province. In this research، desertification intensity of Derakht senged area was evaluated using IMDPA، one of the newest method to Assess desertification potential in arid and semi arid regions of Iran. To evaluate desertification intensity، based on the primary research in this area، 4 criteria were selected including vegetation cover، soil، climate، geology and geomorphology. Each criterion was assessed based on the selected indices which result in qualitative mapping of each criterion cased on geometric mean of the indices. Then، sensitive map of region was extracted using geometric mean of all criteria. By laminate of thematic databases layers and using geometric mean of main criteria intensity map was obtained. The results showed that 0. 37 % of study area categorized in low class، 80% was medium and 19. 63% involved high class of desertification. Analysis of desertification criteria in this region showed that among study criteria، vegetation cover criteria is a major problem with a geometric average of 3. 05 which shows high class، while geology and geomorphology with a weighted average of 1. 8، has moderate effect in desertification. Also، climate and soil criteria with a geometric average of 2. 04 and 2. 21 show medium class desertification.

    Keywords: criteria, Derakhte Senged, desertification severity, IMDPA model, index
  • Hassan Khosravi, Gholamreza Zehtabian, Hassan Ahmadi, Hossein Azarnivand
    Desertification in arid, semi-arid and dry sub-humid regions is a global environmental problem. Considering the increasing importance of desertification and its complexity, the necessity of giving attention to desertification criteria and indices is essential. Models and methods such as MEDALUS, UNEP-FAO, and others have been proposed on local and national scales. In this research, IMDPA was selected from among different existing methods, and desertification intensity was evaluated on the basis of two criteria, soil and water, and 13 indices: soil depth, electrical conductivity of soil, texture, gravel percentage, drainage, sodium absorption ratio, type of geologic formation, slope, groundwater table fluctuation, electrical conductivity of water, color concentration, water crisis index, and water shortage for livestock and wildlife. Each criterion was assessed based on the selected indices which resulted in the qualitative mapping of each criterion based on the geometric average of the indices. Finally, a sensitive map of the region was extracted using the geometric average of all criteria. Thematic databases with a 1:50000 scale resolution were integrated and elaborated in a GIS based on ILWIS and arcGIS. Analysis of desertification criteria in the Kashan region showed that, among the studied criteria, water criterion is a major problem in the study area. It has a geometric average of 3.59 which shows very high class, while soil criterion with a weighted average of 2.12 stands in the medium class of desertification. The results also showed that groundwater decrease and water crisis index with a quantitative value of 3.72 classified in a very high class of degradation and depth with quantitative value of 1.20 classified in a low class of desertification were the most and least effective factors, respectively, among the studied indices on land degradation.
    Keywords: Land Degradation, IMDPA Model, Index, Criteria, Kashan
  • مریم رهبرعالم، سید رشید فلاح شمسی
    با توجه به رشد روزافزون جمعیت و کاهش سرانه ی زمین برای تامین غذا ، پدیده ی بیابان زایی که با کاهش استعداد باروری اراضی، کاهش تولیدات کشاورزی، افزایش تلفات منابع آب و خاک، کاهش کمی وکیفی منابع مرتعی و غیره همراه است، به روند کاهش امکانات و منابع در برابر رشد جمعیت شتاب بیشتری می دهد. در واقع جدی ترین اثر نامطلوب بیابان زایی،کاهش توان تولید و تهدید امنیت غذایی و از بین بردن ساختارهای بنیادی زیستی است. بنابراین امروزه مسئله بیابان زایی و جلوگیری از توسعه ی آن در حوزه ی بین المللی و ملی جزء مهمترین مسایل مطرح می باشد. به منظور بررسی شدت بیابان زایی منطقه علامرودشت، از مدل بیابان زایی IMDPA استفاده گردید. برای ارزیابی پتانسیل بیابان زایی 3 معیار خاک، آب و پوشش گیاهی در نظر گرفته شد. در این مدل برای معیار خاک 4 شاخص هدایت الکتریکی، درصد سنگ و سنگریزه عمقی، بافت و عمق خاک ، برای معیار آب، 4 شاخص هدایت الکتریکی، میزان کلر، میزان جذب سدیم و افت سطح آب زیر زمینی و برای معیار پوشش گیاهی 3 شاخص وضعیت پوشش گیاهی، تجدید پوشش گیاهی و بهره برداری از پوشش گیاهی در نظر گرفته شدند. بر پایه شاخص های گزینش شده برای هر معیار، از میانگین هندسی شاخص ها در هر معیار، نقشه کیفی معیار مورد نظر بدست آمد و در پایان از میانگین هندسی معیارها، نقشه شدت بیابان زایی تهیه شد. نقشه شدت بیابان زایی بدست آمده نشان دهنده ی کلاس متوسط تا شدید روند بیابان زایی در منطقه می باشد. با توجه به ارزیابی های صورت گرفته مشخص شد که معیار آب با میانگین وزنی 78/2 (کلاس شدید) ، همچنین پوشش گیاهی با میانگین وزنی 77/2 (کلاس شدید) بیشترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه دارند و معیار خاک با میانگین وزنی 07/2 در کلاس بیابان زایی متوسط قرار دارد.
    کلید واژگان: بیابان زایی, مدلIMDPA, معیار, شاخص, علامرودشت لارستان
    Maryam Rahbaralam, Seyed Rashid Fallah Shamsi
    Desertification process as a great problem effects most of the countries in the world especially developing countries. This process has high rate in arid and semi-arid countries as Iran. Alamarvdasht area due to the existence of decimation of water and soil resources, desertification is increasing. IMDPA model was selected to study the most effective criterion and indicator in the Alamarvdasht region. In this case study criteria including: water, vegetation cover and soil were studied and some indicators for each criterion were considered based on local condition. Then final map of desertification intensity of region was prepared by composing the layers and using of their geometrical average. According to the three selected criteria, the map of desertification shows the medium and high levels of desertification. The water criterion with average value of 2.78 and vegetation criterion with value of 2.77 were settled in high class while the soil criterion with value of 2.07 were considered as medium class of desertification.
    Keywords: Desertification, Criterion, Index, IMDPA Model, Alamarvdasht , Larestan
  • E. Heydari Alamdarloo, A. Azareh, H. Khosravi, J. Rafiee Sharifabad
    Desertification refers to land degradation phenomenon in arid, semi-arid and dry sub-humid areas, resulting from various factors including climate variation and human activities. For evaluation and mapping of desertification many research have been conducted leading to regional and local models. In this research, among different existing methods IMDPA was selected and desertification intensity was evaluated on the basis of 2 criteria and 8 indices including: soil (soil depth, Electrical Conductivity, texture and gravel percentage) and climate (precipitation, aridity index and drought index). Each criterion was assessed based on the selected indices which result in qualitative mapping of each criterion cased on geometric average of the indices. Finally, sensitive map of region was extracted using geometric average of all criteria. Thematic databases, with a 1:50000 scale resolution, were integrated and elaborated in a GIS based on ArcGIS. Analysis of desertification criteria in Aminabad region showed that among study criteria, climate criterion is a major problem in the study area with a geometric average of 2.3 which shows medium class while soil criterion with a weighted average of 1.28 stands in low class of desertification. Also 17.98 ha of area (14.5 %) was categorized in low class of desertification, 75.02ha (60.5%) and 6.2ha (5%) of the area have high and very high class of desertification, respectively.
    Keywords: Land Degradation, Desertification, IMDPA Model, Index, Criterion
  • سید مهرداد طباطبایی فر*، غلامرضا زهتابیان، محمد رحیمی، حسن خسروی، شیما نیکو
    نخستین گام در بیابان زدایی، جلوگیری از گسترش بیابان می باشد؛ که این مسئله باید متکی بر شناخت پدیده هایی است که با کنش واندرکنش با یکدیگر در یک ناحیه تغییراتی را به وجود می آورند و منجر به بیابان زایی می شوند. در این پژوهش با استفاده از روش ایرانی IMDPA شدت بیابان زایی دشت گرمسار در 4 دوره زمانی 75-1373، 81-1375، 88-1381 و 90-1388 مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از بررسی و ارزیابی های اولیه دو معیار اقلیم و آب به عنوان مهم ترین معیارهای موثر در بیابان زایی منطقه در نظر گرفته شد. برای معیار اقلیم 3 شاخص خشکی ترانسو، بارش سالانه و شاخص خشکسالی و برای معیار آب 3 شاخص افت آب زیرزمینی، هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم درنظر گرفته شد. سپس براساس مدل مذکور به هر شاخص امتیاز ددهی شدو با میانگین هندسی نقشه های وضعیت بیابان زایی در نرم افزار ARCGIS9.3برای 4 دوره زمانی تهیه شد؛ سپس با تلفیق نقشه معیارها به روش متوسط هندسی، نقشه وضعیت بیابان زایی برای 4 دوره به دست آمد. از بین شاخص های بررسی شده در این دوره، چهار شاخص خشکی ترانسو، افت آب زیرزمینی، هدایت الکتریکی آب و شاخص بارش سالانه به ترتیب با ارزش عددی 81/3، 17/3، 11/3 و 09/3 بیشترین تاثیر و دو شاخص نسبت جذب سدیم، شاخص خشکسالی به ترتیب با ارزش عددی 17/1 و 63/1 کمترین تاثیر را در بیابان زایی دشت گرمسار دارند. تجزیه و تحلیل معیارهای بیابان زایی در منطقه گرمسار نشان داد که در میان معیارهای مورد بررسی، معیار آب بیشترین اثر را بر روی تخریب زمین و بیابان زایی از سال 1373 داشته است.
    کلید واژگان: شدت بیابان زایی, آب و اقلیم, شاخص, IMDPA, گرمسار
    Seyed Mehrdad Tabatabaeefar*, Gholam Reza Zehtabian, Mohammad Rahimi, Hassan Khosravi, Shima Nikoo
    Desertification consists of land degradation in arid, semi-arid and dry sub-humid areas induced by climate change and human activities. For evaluation and mapping of desertification many research have been conducted leading to regional and local models. In this research, among different existing methods, IMDPA‌ model was selected and desertification intensity of Garmsar plain was evaluated based on 2 criteria and 6 indices including: climate (precipitation, drought and aridity index) and water (groundwater table depletion, electrical conductivity, sodium absorption ratio) over four periods; 1995-1997, 1997-2003, 2003-2009 and 2010-2012. Each criterion was assessed based on the selected indices resulted in qualitative mapping of each criterion based on geometric average of the indices. Finally, desertification map of the region was extracted using geometric average of criteria for each period. Thematic databases, with a 1:50000 scale resolutions were integrated and elaborated in ArcGIS9.3. The results showed that during the periods, four indices including groundwater table depletion, electrical conductivity, aridity index and precipitation index have the most significant effects on desertification with the values of 3.81, 3.17, 3.11 and 3.09, respectively. Also two indices including Sodium absorption ratio and drought have the least effect on desertification with the values of 1.17, 1.63 of the Plain, respectively. Also, analysis of desertification criteria in Garmsar region showed that among studied criteria, water criteria have had the most effect on land degradation and desertification since 1994.
    Keywords: Desertification intensity, Water, climate criteria, Index, IMDPA, Garmsar
  • عبدالغنی الرئیسی، غلامرضا زهتابیان، حسن احمدی، حسن خسروی، مصطفی دستورانی
    بیابان‎زایی عبارت است از تخریب اراضی در مناطق خشک، نیمه خشک تا خشک جنب مرطوب به سبب اثرات گوناگون ناشی از اعمال مخرب عامل انسانی. جهت ارزیابی و تهیه نقشه بیابان زایی تاکنون تحقیقات بسیار زیادی در داخل و خارج کشور صورت گرفته که منجر به ارائه مدل های منطقه ای فراوانی شده است. به منظور ارائه یک مدل منطقه ای و ارزیابی کمی وضعیت فعلی بیابان زایی محدوده ای با وسعت4770 هکتار در منطقه کهیر کنارک (چابهار) - بیابان های ساحلی - در نظر گرفته شد. در این تحقیق ابتدا براساس تلفیق اطلاعات مربوط به نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، عکس هوایی و بازدید های صحرایی، منطقه مورد مطالعه به 7 رخساره تفکیک گردید که هر رخساره ژئومورفولوژی به عنوان واحد اصلی ارزیابی وضعیت فعلی بیابان زایی مدنظر قرار گرفت. با توجه به تجزیه، تحلیل و تلفیق روش IMDPA که جدیدترین و مطرح ترین مدل بیابان زایی در داخل کشور محسوب می گردد، تلاش گردید تا معیارها و شاخص های موثر بر بیابان زایی انتخاب شوند و در قالب یک مدل منطقه ای بیابان زایی و با توجه به ارزش عددی هر یک از شاخص ها در هر واحد کاری و سپس در کل منطقه مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند. در نهایت وضعیت فعلی شدت بیابان زایی منطقه با تاکید بر چهار معیار اقلیم ‎، پوشش گیاهی، کیفیت خاک، فرسایش بادی و 16 شاخص در چهار کلاس کم، متوسط، شدید و بسیار شدید برآورد گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در مدل پیشنهادی منطقه ای، عرصه ی مورد مطالعه از نظر شدت بیابان زایی در حدود 74/1321هکتار (71/27 درصد) در کلاس متوسط(II) و حدود 30/2639 هکتار (33/55 درصد) در کلاس شدید (III) قرار دارد. از بین معیارهای مورد بررسی، معیار تخریب خاک بالاترین درصد وزنی را به خود اختصاص داده است و از بین شاخص های مورد بررسی، میزان بارش، ترکم پوشش گیاهی، دوری و نزدیکی به نهشته های ماسه بادی، بهره برداری از پوشش و زهکشی به ترتیب بیشترین درصد وزنی را به خود اختصاص داده اند. همچنین متوسط وزنی ارزش کمی در کل منطقه 5325/1=DS برآورد گردید که بیانگر وجود کلاس شدت بیابان زایی بسیار شدید در کل منطقه می باشد.
    کلید واژگان: بیابان زایی, معیار, شاخص, مدل IMDPA, میانگین هندسی, کهیر کنارک (چابهار)
    Raeesia., Zehtabian, Gh, Ahmadih., Khosravi, H.
    Desertification refers to land degradation phenomenon in arid، semi-arid and dry sub-humid areas، resulting from various factors including: climatic and anthropogenic activities. There are vast natural areas in Iran، which have susceptible and fragile ecosystem and desert condition. In order to challenging with desertification، it is necessary to do some scientific research and assessment in different parts of the world. In this respect، a comprehensive model entitled «Iranian Model of Desertification Potential Assessment» has been prepared in Iran. In this research، among different existing methods IMDPA was selected and desertification intensity was evaluated on the basis of 4 criteria including: Climate، vegetation cover، soil and wind erosion and 16 indices. Each criterion was assessed based on the selected indices which result in qualitative mapping of each criterion cased on geometric average of the indices. Finally، sensitive map of region was extracted using geometric average of all criteria. Analysis of desertification criteria in Konarak region showed that among study criteria، soil criteria is a major problem in the study area with a geometric average of 1. 7 which shows very high class while wind erosion criteria with a weighted average of 1. 63 stands in second order of desertification class. Among the whole study area، 27. 71% was found to be in medium and about 53. 33% in very high class of desertification.
    Keywords: Desertification, Criteria, Index, Geometric Average, Konarak
  • سعیده ناطقی، غلامرضا زهتابیان، حسن احمدی
    دشت سگزی به لحاظ گستردگی و شدت فرایند بیابان زایی یکی از مناطق بحرانی استان اصفهان محسوب می شود. این منطقه به دلیل وجود مراکز صنعتی، پایگاه هوایی شهید بابایی، فرودگاه بین المللی شهید بهشتی، خطوط راه آهن، جاده ترانزیت اصفهان- بندرعباس، مراکز کشاورزی، نزدیکی به شهر تاریخی اصفهان از موقعیت راهبردی خاصی برخوردار می باشد؛ در نتیجه شناسایی علت اصلی پدیده بیابان زایی، عوامل اصلی و شاخصهای موثر که موجبات بیابانی شدن اراضی را در منطقه باعث گردیده است از اهداف مهم و اصلی این مطالعه می باشد. بدین منظور برای بررسی شدت بیابان زایی منطقه دشت سگزی از مدل IMDPA استفاده شد. در این مطالعه دو معیار زمین شناسی- ژئومورفولوژی و معیار خاک که مشتمل بر 7 شاخص حساسیت سازند، کاربری اراضی و شیب براساس معیار زمین شناسی- ژئومورفولوژی و بافت خاک، عمق خاک، درصد سنگ و سنگریزه و هدایت الکتریکی برای معیار خاک مورد بررسی قرار گرفت. سپس نقشه شدت بیابان زایی منطقه از امتیازدهی هر شاخص با کمک جدولهای مربوطه و میانگین هندسی آنها بدست آمد. بنابراین با توجه به میانگین هندسی معیارها مشخص شد که معیار خاک با ارزش عددی 4/3 و معیار زمین شناسی- ژئومورفولوژی با ارزش عددی3 در کلاس بیابان زایی شدید قرار دارند و درنهایت شدت بیابان زایی منطقه 26/3DS= بدست آمد که نشان می دهد منطقه از لحاظ بیابان زایی در کلاس شدید قرار دارد. تجزیه و تحلیل شاخصها نشان می دهد که شاخص هدایت الکتریکی با ارزش عددی 75/3 در کلاس خیلی شدید قرار دارد که بیشترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه دارد.
    کلید واژگان: بیابان زایی, IMDPA, شاخص, معیار, منطقه سگزی اصفهان
    Nateghi, S. Zehtabian, G.H., Ahmadi, H
    Segzi plain is one of the most critical areas of the province in terms of the extent and severity of desertification process. This area has a special strategic position due to the industrial centers, Shahid Babaee airport, Shahid Beheshti International Airport, railroads, transit road of Bandar Abbas- Esfahan, agricultural centers and vicinity to historical city of Esfahan. Consequently, investigation on the main cause of desertification phenomenon is the main objective of this study. Therefore, IMDPA model was used to study desertification intensity in Segzi plain. In this research, two criteria including geology – geomorphology and soil, consisting of seven indicators (sensitivity of the formation, land use, and slope based upon geology – geomorphology criterion, and soil texture, soil depth, percentage of stone and gravel, and EC based upon soil criterion) were studied. Desertification intensity map was generated by using geometric mean of criteria. With regard to the geometric mean of criteria, soil criterion, with a numerical value of 3.4, and geology – geomorphology criterion, with a numerical value of 3, were classified in severe desertification class. Finally, the severity of desertification (DS) was calculated to be 3.26 indicating that the region was in severe desertification class. Results showed that EC, with an average value of 3.75, was classified as very intense indicator and had the most impact on desertification of the region.
    Keywords: desertification, IMDPA, index, criterion, Segzi plain of Esfahan
  • الهام سادات شکوهی، غلامرضا زهتابیان، علی طویلی
    بیش از 80 درصد از سطح کشور ایران از آب و هوای خشک و نیمه خشک برخوردار است و به همین دلیل بیشتر در معرض خطر بیابان زایی قرار دارد. اقدامات اجرایی در رابطه با کنترل بیابان زایی باید متکی بر شناخت وضعیت فعلی بیابانی شدن و شدت آن باشد. بدین منظور امتیازدهی به شاخص ها جهت بررسی شدت بیابان زایی منطقه خضرآباد براساس مدل IMDPA صورت گرفت. در این تحقیق دو معیار آب و خاک با 10 شاخص جهت مطالعه حساسیت اراضی دشت یزد به بیابانزایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. با استفاده از روش فوق هر یک از شاخص های مورد مطالعه در واحدهای کاری مورد بررسی و امتیازدهی قرار گرفت. لایه های اطلاعاتی هر شاخص در محیط نرم افزاری ArcGIS تهیه گردید. پس از آن با تلفیق لایه ها و محاسبه میانگین هندسی معیارها نقشه شدت بیابان زایی منطقه مورد مطالعه به دست آمد. با توجه به دو معیار انتخاب شده، نقشه نهایی بیابان زایی منطقه نشان دهنده شدت متوسط بیابان زایی است. معیار خاک با ارزش عددی 21/2 در کلاس متوسط و معیار آب با ارزش عددی 46/1 در کلاس کم و ناچیز قرار گرفتند. در میان شاخص های مورد مطالعه، شاخص عمق خاک بیشترین تاثیر و شاخص های SAR [نسبت جذب سدیم] و Cl کلر آب کمترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه دارند. بر اساس ارزیابی های انجام شده، متوسط هندسی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس دو معیار مورد بررسی برابر 76/1 تعیین شده است که بر اساس طبقه بندی کلاس شدت بیابان زایی برای کل منطقه متوسط برآورد شده است.
    کلید واژگان: معیار, شاخص, بیابان زایی, IMDPA و خضرآباد, اله آباد
    E. S. Shokoohi, Gh. R. Zehtabian, A. Tavili
    More than 80% of Iran’s area has arid and semi arid climate. Therefore، Iran is exposed to desertification process. Practical activities in controlling desertification must be based on current desertification situation and its severity. Based on this theory، evaluating desertification rate indices in Khezrabad region was done based on IMDPA model. In this research two factors with 10 indices were investigated. Each of the investigated indices was analyzed and scored based on work units. Data layers of each index were made by Arc GIS software. By compiling data layers and calculating geometric mean of indices، desertification rate map of the region was then prepared. According to the selected indices، final desertification map shows the mean rate of desertification. Soil index by 2. 21 scoring value was classified in median class while water index by 1. 46 scoring value was classified in poor class. Soil depth had the biggest influence while SAR and Cl of water had the least influence on desertification. Based on the assessments، geometrical mean of desertification rate quantity value for the entire region was 1. 76، thus the entire region was classified in median class.
    Keywords: Criterion, Index, Desertification, IMPDA, Khezrabad, Elah Abad
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال