به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تاریخ نگاری معماری" در نشریات گروه "هنر و معماری"

جستجوی تاریخ نگاری معماری در مقالات مجلات علمی
  • هاله حاج یاسینی*، مصطفی کیانی

    تاریخ نگاری مدرن ایران در میانه های دوره قاجار، از عوامل تعیین کننده در زمینه سازی برای ظهور تاریخ نگاری معماری ایران است. در این مقاله به این پرسش پاسخ گفته ایم که در پیگیری ریشه های تاریخ نگاری معماری ایران، تاریخ نگاری نیمه دوم دوره قاجار، به مثابه دوره آغازین تاریخ نگاری مدرن ایران، چه جایگاهی داشته است؟ روش تحقیق تفسیری-تاریخی است و در آن به بررسی نمونه هایی از نخستین تاریخ نامه های مدرن ایران در این دوره پرداخته ایم و کوشیده ایم نقش آنها را در تحول رویکرد به معماری در آثار پژوهشی آشکار کنیم. این بررسی نشان می دهد از جمله پیامدهای نگاه مدرن در تاریخ نگاری ایران، پیدا شدن مفهوم «ایران باستان» بود و همچنین استفاده از اسناد معتبر اهمیت پیدا کرد. در نتیجه معماری ایران نخست به مثابه نوعی شاهد کالبدی در کنار دیگر شواهد باستان شناختی به تاریخ نامه های عمومی راه یافت. مورخان در این مرحله بر نقوش و کتیبه ها تمرکز داشتند و کلیت آثار معماری موضوع توجه آنها نبود. دسترسی به منابع بیشتر و آشنایی مورخان با حوزه های مختلف پژوهش تاریخی در غرب، به تدریج معماری را به موضوعی تخصصی در تاریخ عمومی تبدیل کرد و دریافتی از آن در تاریخ نامه ها ظاهر شد که به معماری همچون کلی منسجم نظر داشت. به کارگیری زبان معمارانه در پرداختن به بناها و توصیف ویژگی های کالبدی و فضایی ابنیه از نشانه های تخصصی شدن رویکرد به معماری در این آثار است. در نهایت با شکل گیری نهادهای متولی آثار تاریخی در ایران و گسترش توجه به معماری در میان پژوهشگران ایرانی و غربی، به تدریج تک نگاری ها و آثار پراکنده ای درباره معماری منتشر شد که از نخستین نشانه های تبدیل تاریخ معماری ایران به حوزه ای مستقل در تحقیق بود.

    کلید واژگان: معماری ایران, تاریخ معماری ایران, تاریخ نگاری مدرن ایران, تاریخ نگاری معماری
    Haleh Hajyasini *, Mostafa Kiani

    The Historiography of Iranian architecture is deemed to appear as a field of inquiry around the beginning of the 20th century. Among the various factors giving rise to it, the modern Iranian historiography has an outstanding role. In this article we seek to clarify this role by analyzing the way the first generation of the modern Iranian historians regarded architecture. To this end, we have investigated a selection of modern histories, written during the second half the Qajar era, using the interpretative methods. We have traced the changes in the perception of architecture in these texts and its implications for the subject, as it gradually undertook different roles in historiographies, moving from a mere material evidence towards a technical, independent field of academic research. In pre-Modern histories, built environment was only addressed to provide a setting for the events the historians intended to describe and writing about architecture was a way to appraise the achievement of kings and rulers. This study pinpoints the first instances where this tradition gave way to a new manner of regarding architecture in Iranian historiography. With the outset of modern historiography “Ancient Persia” emerged as a dominant narrative. The historians also started to gradually base their work on reliable facts and evidence, which included material remnants of ancient times such as coins and decorative objects, and later on, more prominent archaeological findings like buildings. Ancient architecture had become a source for obtaining knowledge of the past, although the scale it was perceived didn’t surpass the inscriptions or ornaments of the structures. As the scope of the general histories expanded to cover a wide range of historical subjects complementary to political chronologies, freestanding chapters were allocated to architecture. The historians consulted the western architectural surveys and even ventured the historical sites to study and measure the buildings. The architectural works in their writings were represented in their entirety and they utilized an almost technical terminology to describe the physical and spatial aspects of the buildings. Illustrations and detailed plans were also used to provide further information. This approach presented architecture to the Persian audience as a subject of historical inquiry and thus, paved the way for a new generation of researchers to view history of architecture as an independent field of study. The first pieces on history of Iranian architecture, independent from general histories, were articles written by art historians or archaeologist, working as delegates for western research centers, and were introduced to Iranians through the activities of newly-founded cultural institutes such as Anjoman-e-Athar-e-Melli. The accumulation of these efforts during the next decades finally lead to the publication of the first surveys of Iranian architecture.

    Keywords: Iranian Architecture, Architectural historiography of Iran, Architectural Historiography, Modern Iranian Historiography
  • سودابه ادیب زاده، محسن عباسی هرفته*، احمد امین پور

    بیان مسئله:

     تاریخ نگاری معماری در ایران، همچون سایر حوزه های مبانی نظری معماری، به جایگاهی شایسته دست نیافته است، و از سوی دیگر آثار تاریخ نگاری موجود نیز آن قدر مورد بررسی قرار نگرفته اند که از این رهاورد داشته ها و نداشته های این حوزه مشخص شود و مسیر تاریخ نگاری معماری ایران روشن تر شود. لذا بررسی آثار تاریخ نگاری معماری امری ضروری به نظر می رسد؛ این پژوهش به دنبال پاسخگویی به سوالات ذیل است: «آرتور پوپ» با چه نگرش ها و روش هایی به شناخت معماری ایران پرداخته است؟ این روش ها و نگرش ها در چه زمینه ها و بستری شکل گرفته اند؟ و حاصل به کارگیری این روش ها و نگرش ها در شناخت معماری ایران چه بوده است؟

    هدف پژوهش: 

    هدف از این پژوهش بررسی آثار مکتوب آرتور پوپ به منظور شناخت نگرش ها و روش های او و نیز دستاورد او در به کارگیری آن ها برای شناخت معماری ایران است.

    روش پژوهش:

     به منظور دستیابی به این هدف، نظریه زمینه ای یا گراندد تیوری به عنوان روش پژوهش مورد استفاده قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    نتیجه حاصل بیانگر آن بود که آرتور پوپ، متاثر از اقتضایات زمانه و نیازهای تاریخ نگاری معماری ایران در آن دوره زمانی، نگرش ها و روش هایی را در شناخت معماری ایران به کار گرفت و با کمک آن تاریخ نامه ای از معماری ایران ارایه داد که اگرچه بیشتر معطوف به جنبه های کالبدی معماری ایران است، اما به جز کالبد به وجوه دیگری از معماری ایران چون فضا و زمینه های شکل گیری نیز تا اندازه ای توجه دارد، و تاریخ نگاری معماری او بیش از تاریخ نگاران هم دوره خود واجد رنگ و بویی معمارانه است. او همچنین بیش از دیگران تلاش کرد تا نگاهش را به نگاه انسان ایرانی نزدیک کند؛ لذا می توان پوپ را تاریخ نگاری دانست که، با درنظرگرفتن اقتضایات زمانه اش، به نحوی قابل قبول برای نگارش تاریخ نامه ای درباره معماری ایران تلاش کرد.

    کلید واژگان: تاریخ نگاری معماری, نگرش تاریخ نگار, روش تاریخ نگار, آرتور پوپ
    Soodabeh Adibzadeh, Mohsen Abbasiharofteh *, Ahmad Aminpoor

    Problem statement: 

    Architectural historiography in Iran, like other fields of theoretical foundations of architecture, has not achieved a proper position, and on the other hand, existing historiographical works have been less studied to determine the asset and lack of asset in this field through this achievement and to more clarify the path of Iranian architectural historiography. Therefore, it seems necessary to study the works of architectural historiography. Thus, in the present study, the following questions are addressed: Which attitudes and methods has Arthur Pope used to study Iranian architecture? What are the fields and contexts in which these methods and attitudes have been formed? What has been the result of applying these methods and attitudes for understanding Iranian architecture?

    Research objectives

    This study was conducted to review the written works by Arthur Pope to identify his attitudes and methods as well as his achievement in using them for understanding Iranian architecture.

    Research method

    For this purpose, grounded theory was used as the research method.

    Conclusion

    The result showed that Arthur Pope, influenced by the requirements of the time and the needs of Iranian architectural historiography in that period, has used attitudes and methods to understand Iranian architecture through which, he has presented a history of Iranian architecture. Although, it is more focused on the physical aspects of Iranian architecture; but apart from the physical aspects, he has also paid some attention to other aspects of Iranian architecture, such as space and backgrounds of formation. His architectural historiography has more architectural color and sense than other historians of his time. He has also tried further than them to present his view closer to that of an Iranian person. Therefore, he can be considered a historian who has made acceptable efforts in writing a history book about Iranian architecture, taking into account the requirements of his time.

    Keywords: Architectural Historiography, Historians’ Attitude, Historians’ Method, Arthur Pope
  • سودابه ادیب زاده*، محسن عباسی هرفته، احمد امین پور
    تاریخ نگاری معماری از حوزه های با اهمیت در معماری است و مسئله اصلی آن است که در ایران چنان که باید مورد توجه تاریخ نگاران داخلی قرار نگرفته است. از سویی دیگر آثار تاریخ نگاری موجود که عمدتا حاصل کار تاریخ نگاران غربی است، کمتر مورد نقد واقع شده و نقاط ضعف و قوت آنها مشخص نیست. لذا در این پژوهش به نقد و بررسی آثار تاریخ نگاری آندره گدار به عنوان یکی از تاریخ نگاران تاثیرگذار در حوزه تاریخ معماری ایران پرداخته می شود. ضرورت این نقد از آن جهت است که این آثار در حالی به عنوان منبعی معتبر برای مطالعه معماری ایران مورد استفاده قرار می گیرند که مورد بازخوانی و نقد واقع نشده اند. بنابراین مشخص نیست که تاریخ نگار مبتنی بر نگرش خاص خود و روش تاریخ نگاری اش به چه وجوهی از معماری ایران با چه کیفیتی پرداخته، از کدام وجوه غافل مانده و بررسی آنها از سویی نقایص موجود را روشن می کند، نیز از سویی دیگر می تواند راهنمایی باشد برای نگاشت تاریخ معماری ایران توسط تاریخ نگاران ایرانی. هدف از این پژوهش نقد و بررسی تاریخ نگاری آندره گدار به عنوان یکی از تاریخ نگاران تاثیرگذار در حوزه تاریخ نگاری معماری ایران با توجه به زمینه ها و بستر تاریخ نگاری او و نحوه انعکاس این زمینه ها در آثار تاریخ نگاری اوست. در این پژوهش استخراج داده ها از آثار مکتوب تاریخ نگاری گدار، بخش بزرگی از فرآیند پژوهش است و بنابراین نظریه زمینه ای که نظریه ای برگرفته از داده هایی است که در طی فرایند پژوهش به صورت نظام مند گردآوری و تحلیل شده اند؛ به عنوان روش این پژوهش انتخاب شد. نتایج حاصل بیانگر آن بود که آندره گدار تحت تاثیر زمینه های زمانه خود با نگرشی خاص به تاریخ نگاری معماری ایران پرداخته که در نوع شناخت او از معماری ایران تاثیر گذار بوده است و به طور کلی می توان او را تاریخ نگاری جزیی نگر، محصول محور و بی توجه به زمینه های تاثیر گذار در معماری، کالبد محور و بی توجه به وجوه معمارانه معرفی کرد.
    کلید واژگان: تاریخ نگاری معماری, نقد تاریخ نگاری معماری, زمینه های تاریخ نگاری, آندره گدار
    Soodabeh Adibzadeh *, Mohsen Abbasi Harofteh, Ahmad Aminpoor
    Architectural historiography is one of the most important areas in architecture, and the main problem is that in Iran, it is not considered by domestic historians as it should; on the other hand, the existing historiographical works, which are mainly the result of the work of Western historians, are less criticized and their strengths and weaknesses are unclear. Therefore, in this research, as one of the historians influencing the history of Iranian architecture, Andre Godard’s historiographical works will be criticized and investigated. These works used as a reliable source for the study of Iranian architecture have not been reread and criticized, its criticizing is necessary. It is not clear that what aspects of the Iranian architecture is investigated by the historian based on his particular attitude and his historiography method and which aspects are neglected. Therefore their review clarifies the existing defects, on the one hand, and on the other hand, it can be a guide for mapping the history of Iranian architecture by Iranian historians.
    The objective of this research is to criticize and investigate Andre Godard’s historiography considering the fields and context of his historiography and how to reflect these fields in his historiography works. In this research, extraction of data from the written works of Godard’s historiography is a large part of the research process, and therefore the grounded theory that is a theory derived from the data collected and analyzed systematically during the research process was selected as the method of this research. The results of this study indicated that Andre Godard influenced by the fields of his era has investigated the historiography of Iranian architecture with a particular attitude which affected type of his recognition from Iranian architecture and in general, he can be introduced as a partial thinking historian, product-centered and regardless of the influential fields in architecture, Physics-centered, regardless of architectural aspects.
    Keywords: Historiography of architecture, Critique of historiography of architecture, fields of historiography, Andre Godard
  • مجید حیدری دلگرم، محمدرضا بمانیان، مجتبی انصاری
    تاریخ معماری ایران رشته ای است که هرچند پیشینه ای در سده اخیر دارد، مبانی و موضوعات آن هنوز محل بحث است. یکی از مهم ترین ابزارهای تاریخ نگاری معماری و هنر، سبک شناسی است. در این مقاله، به مقایسه مقاصد سبک شناسی دو تن از مهم ترین مورخان معماری ایرانی، یعنی محمدکریم پیرنیا و دونالد ویلبر می پردازیم. هدف مقاله تامل در سبک شناسی معماری ایرانی و نشان دادن اثر مقاصد سبک شناختی بر تجربه تاریخ نگاری معماری است. مقاله به روش تحلیل مایگانی، مفاهیم را از تاریخ نامه اصلی هریک از دو نویسنده، یعنی کتاب های سبک شناسی معماری ایرانی و معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان استخراج می کند. سپس با استدلال منطقی، آن مفاهیم را در مقابل یکدیگر قرار می دهد. برای این منظور، ابتدا مقدماتی را مقایسه می کنیم که پیرنیا و ویلبر برای تدوین روایت های سبکی شان از تاریخ معماری فراهم کرده اند؛ سپس عناصر روایی و اهداف سبک شناسی ایشان را تطبیق می دهیم. در مقدمات، تفاوت های ایشان را در طبقه بندی سبکی و تحدید مکانی و زمانی آثار نشان می دهیم و در مقایسه عناصر روایت، تفاوت های ایشان را در پرداختن به منشا سبک ها، مراحل سبک ها، و تحول سبک ها بررسی کرده ایم. عناصر فرعی تر روایت ازجمله ارتباط های سبک ها را با یکدیگر و همچنین مقاصد و تفاوت های تاریخ نامه های ایشان را برای معماران روشن کرده ایم. یافته های مقاله نشان می دهد رویکرد پیرنیا و ویلبر به سبک شناسی یکسان نیست. به نظر می رسد غایت های متفاوتی در پس تاریخ نویسی پیرنیا و ویلبر وجود داشته که باعث استخدام دو دستگاه متفاوت سبک شناسی شده است. در سبک شناسی پیرنیا، توجه به نقش مناطق در شکل گیری سبک های معماری، مشوق معماران است برای روی کردن به معماری بومی به هدف حرکت در مسیر معماری ایرانی. بااین حال از نظر پیرنیا هریک از سبک ها، قوت و ضعف هایی دارند و در مقام الگو هم ارز نیستند. او تحولات درونی معماری را عامل مهم تغییر سبک ها می داند. ویلبر قائل به نوعی پیوستگی در سبک های ایرانی است؛ چنان که گویی هر سبک از سبک قبلی خود زاده می شود. او قضاوت ارزشی درباره سبک ها نمی کند و تغییر سبک ها را بازتاب تحولاتی در بیرون از معماری می بیند. به این نحو، سبک شناسی پیرنیا را می توان معلمانه و درونی نامید و سبک شناسی ویلبر را مورخانه و بیرونی.
    کلید واژگان: سبک شناسی معماری, تاریخ نگاری معماری, محمدکریم پیرنیا, دونالد ویلبر
    Majid Heydari Delgarm, Mohammad Reza Bemanian, Mojtaba Ansari
    Although the discipline of Iranian architectural history has its roots in the recent century, its theories and discourses are still under debate. Stylistic analysis is one of the major tools in art and architectural historiography. In this paper, we discuss differences in the purposes behind the stylistic analyses provided by two major historians of Iranian architecture, namely Mohammad-Karim Pirnia and Donald Wilber. This paper aims to discuss the stylistic analysis of Iranian architecture and study the effects of its purposes on the product of architectural historiography. The study extracts concepts by thematic analysis of the principal histories written by the two authors, which are Sabk-shenāsi-ye me‘māri-ye Irāni [The Stylistic Analysis of Iranian Architecture] and The Architecture of Islamic Iran: The Il Khanid Period, and compares the concepts by logical reasoning. For this end, the basics in the stylistic narratives in the works of Pirnia and Wilber are compared first. Next, elements of narrative and purposes of their historical accounts are compared. In comparing the basics, the different approaches to formal parameters in stylistic classification as well as to temporal and local restrictions are studied. In comparing elements of narrative, the differences in theory regarding style origins, style phases, and style development are studied. Secondary elements of narrative such as the interrelation of styles are also studied, in addition to the benefits of each of the two stylistic approaches for architects. Findings suggest that the two approaches to stylistic analysis do not totally match. It could be stated that different purposes underlie the analyses of Pirnia and Wilber, resulting in different analytic systems. In Pirnia’s analysis, regional factors contribute to the formation of architectural styles, directing architects towards vernacular concerns in Iranian architecture. Nevertheless, every style in this approach has advantages and weaknesses, and as models, they are not of the same value. Pirnia regards internal changes inside the architectural atmosphere as the motive for changes in different styles. On the other hand, Wilber believes in some sort of continuity across Iranian architectural styles, such that if every style was conceived within its preceding style. He does not make value judgments about styles and sees their development as a reflection of changes outside the architectural atmosphere. Hence, the stylistic analysis of Pirnia could be interpreted as internal-educational, while that of Wilber could be thought of as external-historicistic.
    Keywords: Architectural stylistic analysis, Architectural historiography, Mohammad, Karim Pirnia, Donald Wilber
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال