به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سکونتگاه روستایی" در نشریات گروه "هنر و معماری"

  • سعیدمحمد صبوری*، سید امیرحسین گرکانی

    در این مقاله باتوجه به اینکه در ایران هرساله با رخداد مخاطرات طبیعی اعم از سیل، زلزله، زمین لغزش، فرونشست زمین و... روبه رو هستیم و سکونتگاه های شهری و روستایی از رخداد آن دچار خسارت و گاها منجر به جابه جایی سکونتگاه ها می گردد، به بررسی برخی جابه جایی سکونتگاه های روستایی و نحوه انتخاب سایت های جدید مبتنی بر رخداد مخاطرات طبیعی احتمالی پرداخته شده است.
    بررسی ها باتوجه به مشاهدات میدانی از 9 سایت جدید روستاهای جابه جا شده در استان های مختلف کشور و مخاطرات طبیعی و ژئوتکنیکی موجود در سایت های جدید و کاستی ها در مکان یابی، نحوه انتخاب و ساخت وساز در سایت های جدید شامل سایت جدید روستاهای قزل اطاق، آق تقه، خوجه لر، کوروک، چاتال، قپان علیا، قپان سفلی، پاشائی، ارازعلی شیخ و قره سعید شهرستان کلاله، قره چای شهرستان مانه و سملقان، عرب شهرستان بجنورد، علی آباد و اکوجان شهرستان قزوین، شارب ماء و سلیمان آباد شهرستان فاریاب و خلج شهرستان ماهنشان صورت گرفته است.
    با عنایت به بررسی های صورت گرفته در برخی سایت های جدید روستاهای جابه جا شده در کشور، مشخص شد که انتخاب شتاب زده سایت جدید، مکان یابی نادرست، عدم توجه به مخاطرات تهدیدکننده سایت انتخابی و عدم انجام مطالعات ژئوتکنیک باعث آسیب دیدن سکونتگاه های روستایی جدیدالاحداث شده است.
    لذا انجام بررسی های محیطی و شناخت مخاطرات طبیعی تهدیدکننده سایت های جدید و رعایت الزامات فنی به منظور کاهش آسیب پذیری و آثار رخداد سوانح طبیعی و انجام مواردی از قبیل عدم تصمیم گیری شتاب زده، مطالعات مکان یابی بهینه و انتخاب سایت مناسب و بررسی کلی مخاطرات طبیعی، بررسی مخاطرات تهدیدکننده سایت منتخب اعم از زلزله (فاصله از گسل های فعال)، سیل، زمین لغزش، خزش، روانه گلی، فرونشست و فروچاله، شن های روان، سنگ افتان مطابق چک لیست های مرتبط و جمع بندی نهایی مخاطرات تهدیدکننده سایت و ارائه راهکارهای کاهش آسیب پذیری، حفاری های ژئوتکنیکی و آزمایش های صحرایی و آزمایشگاهی به فراخور نیاز هر سایت و مطابق با شرایط ژئوتکنیکی هر سایت و مطالعات پایدارسازی و ایمن سازی در صورت نیاز، ضروری است. این اقدامات درنهایت منجر به رضایت ساکنین سایت جدید و موفقیت آمیز بودن جابه جایی می شود.

    کلید واژگان: سکونتگاه روستایی, سایت جدید, مخاطرات طبیعی, آسیب شناسی, جابجایی روستا
    Saeedmohammad Sabouri*, Seyed Amirhossien Garakani

    In this article, taking into account that every year in Iran, we are faced with the occurrence of natural hazards such as floods, earthquakes, landslides, subsidence, etc. Rural settlements and how to choose new sites based on the occurrence of possible natural hazards have been discussed. Investigations according to field observations of 9 new sites of relocated villages in different provinces of the country and natural and geotechnical hazards in new sites and shortcomings in locating, how to choose and build new sites, including the new site of the villages of Qazal Ataq, Agtageh, Khojaler, Kuruk, Chatal, Upper Qapan, Lower Qapan, Pashai, Arazali Sheikh and Qara Said of Kalaleh city, Qara Chai of Maneh city and Samalqan, Arab of Bojnord city, Aliabad and Ekojan of Qazvin city, Sharb Ma'a and Sulaimanabad of Faryab city and Khalj of Mahenshan city. Investigations according to field observations of 9 new sites of relocated villages in different provinces of the country and natural and geotechnical hazards in new sites and shortcomings in locating, how to choose and build new sites, including the new site of the villages of Qazal Ataq, Agtageh, Khojaler, Kuruk, Chatal, Upper Qapan, Lower Qapan, Pashai, Arazali Sheikh and Qara Said of Kalaleh city, Qara Chai of Maneh city and Samalqan, Arab of Bojnord city, Aliabad and Ekojan of Qazvin city, Sharb Ma'a and Sulaimanabad of Faryab city and Khalj of Mahenshan city. According to the investigations carried out in some new sites of relocated villages in the country, it was found that the hasty selection of the new site, incorrect location, not paying attention to the dangers of the selected site and not conducting geotechnical studies have caused damage to the newly built rural settlements. Therefore, conducting environmental surveys and identifying natural hazards threatening new sites and complying with technical requirements in order to reduce the vulnerability and effects of natural disasters and doing things such as not making hasty decisions, optimal location studies and choosing the right site, and general investigation of natural hazards, investigation of site threats Selected including earthquakes (distance from active faults), floods, landslides, creeping, mudslides, subsidence and sinkholes, quicksands, falling rocks according to the related checklists and the final summary of risks threatening the site and providing solutions to reduce vulnerability, geotechnical excavations and field tests and A laboratory that meets the needs of each site and in accordance with the geotechnical conditions of each site and stabilization and safety studies are necessary. These actions ultimately lead to the satisfaction of the residents of the new site and the successful relocation.

    Keywords: Rural Settlement, New Site, Natural Hazards, Pathology, Moving The Village
  • علی اکبر عنابستانی*، احسان تکلو

    نقش دهیاران به عنوان مدیران روستا در چگونگی ساخت وسازهای روستایی و توسعه کالبدی، از مهم ترین مسائلی است که نادیده گرفتن آن می تواند آسیب های جبران ناپذیری به برنامه های روستایی وارد کند. با اصلاح قانون شوراها در سال 1382 و اضافه شدن بند 10 به ماده 69 شوراهای اسلامی، تشکیل پرونده برای ایجاد بناها، تاسیسات و تفکیک اراضی در محدوده قانونی روستا به عهده دهیاری و صدور مجوز به بخشداری واگذار شد. ازاین رو، توجه به دهیاری ها در محیط روستایی و نقش آن ها در تحقق اهداف کالبدی روستایی اهمیت فراوانی یافته است. بنابراین در این پژوهش سعی شده است تا با تحلیل فضایی عوامل موثر بر نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی در محدوده مورد مطالعه، بستری مناسب برای رسیدن به توسعه روستایی فراهم گردد. روش تحقیق به صورت کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی است، جامعه آماری پژوهش حاضر، روستاهای دارای دهیاری درجه 5 و 6 شهرستان تویسرکان بوده است که تعداد آن ها به 16 روستا رسید. برای بررسی وضع موجود، تعداد220 پرسش نامه به وسیله روستائیان تکمیل گردید. به جهت تجزیه وتحلیل داده ها از شیوه های آماری توصیفی، استنباطی و تجزیه وتحلیل فضایی بر مبنای نرم افزارهای GIS، SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ مقدار آماره T در کل شاخص ها برابر با 480/13- است که بیانگر این امر است که در منطقه موردمطالعه نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی وضعت مناسبی ندارد. ولی بااین وجود، مولفه رعایت اصول بهداشتی و فرایند صدور مجوز نسبت به سایر مولفه ها از وضعیت بهتری برخوردار است. به نحوی که ازنظر روستائیان مولفه اصول بهداشتی با میانگین 34/3 و مولفه فرایند صدور مجوز با میانگین 07/3 دارای بیشترین اهمیت و مولفه های علائم و هشدارهای ایمنی و ارزش های فرهنگی با میانگین 07/2 دارای کمترین اهمیت هستند. تحلیل معادلات ساختاری نیز بیان کننده اثر بالای مسئولیت اجتماعی و رعایت ضوابط محیط زیستی و حقوق شهروندی در نظارت دهیاران است و درنهایت، نتایج تحلیل فضایی روستاها بر پایه میزان نظارت دهیاران بر ساخت وسازها از دیدگاه روستائیان نیز بیانگر این امر است که دهیاران برخی از روستاهای موردمطالعه عملکرد بهتری داشته اند.

    کلید واژگان: دهیاران, ساخت و ساز, نظارت, سکونتگاه روستایی, تویسرکان
    Aliakbar Anabestani*, Ehsan Takallu

    The role of Dehyar's as village managers in how rural construction and physical development is one of the most important issues that can be ignored, can cause irreparable damage to rural programs. With the amendment of the Law on Councils in 2003 and the addition of paragraph 10 to Article 69 of the Islamic Councils, the case for creating buildings, facilities and land segregation within the legal limits of the village was assigned to the district administration and issuing permits to the district. Therefore, paying attention to Dehyaries in the rural environment and their role in realizing rural physical goals has become very important, so in this research, it has been tried to play a role in creating rural development by spatial analysis of the factors affecting the supervision of Dehyar's on rural constructions. The research method is applied and the study method is descriptive-analytical. The statistical population of the present study was the villages with 5th and 6th degree Dehyaries of Tuyserkan County, the number of which reached 16 villages. To assess the current situation, 220 questionnaires were completed by the villagers. Descriptive and inferential statistical methods and spatial analysis based on GIS and SPSS software were used to analyze the data. The findings of the research show that according to the value of the T statistic in all indicators equal to -13.480, it indicates that in the studied area, the supervision of villagers on rural constructions is not in a good condition. However, compliance with health principles and the licensing process are in a better condition than other indicators. So that according to the villagers, the health principles index with an average of 3.34 and the licensing process index with an average of 3.07 have the most importance, and the indicators of safety signs and warnings and cultural values with an average of 2.07 have the least importance. The analysis of structural equations also shows the high effect of social responsibility and compliance with environmental regulations and citizenship rights in the monitoring of villagers, and finally, the results of the spatial analysis of villages based on the amount of monitoring of constructions by villagers from the villagers' point of view also indicates that some villagers They have performed better than the studied villages.

    Keywords: Dehyar's, construction, supervision, rural settlement, Tuyserkan
  • سعیدمحمد صبوری*، حسین حاجی عالی بیگی

    در این مقاله به بررسی فعالیت گسل کوشگ از طریق مشاهدات صحرایی زمین لغزش های مرتبط با فعالیت گسل کوشک و سایر شواهد فعالیت آن و تحلیل موقعیت مکانی سکونتگاه های روستایی محدوده مطالعاتی گسل کوشک پرداخته شده است. منطقه مورد بررسی در محدوده استان قزوین و در زون ساختاری البرز و در امتداد گسل کوشک بین مختصات طول جغرافیایی 25/50 تا 50/50 واقع شده است. در مقاطع انتخاب شده برای بررسی فعالیت گسل شواهدی از خردشدگی سنگ ها، چشمه های متعدد و زمین لغزش های قدیمی و جدید فراوانی مشاهده گردید که مشخص کننده فعالیت گسل می باشد. باتوجه به بررسی ها و مشاهدات صحرایی پهنه گسلی گسل کوشک در مقاطع بررسی شده، به میزان 260 متر  در طرفین گسل اندازه گیری گردید. از آنجایی که در محدوده گسل کوشک تعداد روستا وجود دارد که از بین انها کل بافت کالبدی روستای علی آباد بر روی پهنه گسل و  بخشی از روستاهای کوشک، زرآباد، گرمارود بالا، سیمیاردشت و حسن آباد بر روی پهنه گسیختگی گسل واقع شده اند. برای روستای علی آباد که کل بافت کالبدی آن واقع بر روی گسل کوشک است و همچنین برای روستاهای کوشک، زرآباد، گرمارود بالا، سیمیاردشت و حسن آباد که بخشی از بافت کالبدی آنها بر روی پهنه گسل کوشک واقع شده است، برای جلوگیری از مرگ و میر ناشی از گسیختگی سطحی حین زلزله و یا رخداد زمین لغزش ناشی از فعالیت گسل به منظور حفظ جان انسان ها، جابجایی روستا به نقطه دیگر و یا اصلاح سمت توسعه آتی روستا به خارج از حریم گسیختگی گسل کوشک ضروری می باشد. بدین منظور می توان در تهیه و یا بازنگری طرح هادی این روستاها، زون برشی تعیین شده برای گسل کوشک را ملاک توسعه آتی روستاها قرارداده و در تعیین سمت توسعه آتی این روستاها ساخت و ساز جدید بر روی پهنه زون برشی گسل کوشک را ممنوع اعلام کرد و در نقشه طرح هادی روستا گنجانده شود.

    کلید واژگان: حریم گسیختگی, گسل کوشک, زمین لغزش, آسیب پذیری, تکتونیک فعال, سکونتگاه روستایی
    Saeedmohammad Sabouri*, Hosien Hajialibeigi

    This paper investigates the activity of Kushk fault through field observations of landslides related to the activity of the Kushk fault and other evidence of its activity, and the location of rural settlements in the study area of the Kushk fault has been analyzed. The study area is located in Qazvin province and the Alborz structural zone along the Kushk fault between the coordinates of longitude 50.25 to 50.50. In the selected sections to study the fault activity, evidence of crushing rocks, numerous springs and many old and new landslides were observed, which describe the fault activity. According to field studies and observations, the fault zone of Kushk in the studied sections was measured at 260 m on both sides of the fault. There are a number of villages in the area of the Kushk fault, among which the whole physical fabric of Aliabad village is located on the fault zone and part of Kushk, Zarabad, Garmarud Bala, Simiardasht and Hassanabad villages are located on the fault rupture zone. To save human lives and prevent death due to surface rupture during an earthquake or landslide as a result of fault activity, it is necessary to move the villages to another point or modify the future development of the villages outside the rupture of the Kushk fault. For this purpose, in preparing or reviewing the guide plans of these villages, the shear zone designated for the Kushk fault can be considered as a criterion for the future development of villages and in determining their future development. New construction should be prohibited in the Kushk fault shear zone and it must be included in the rural guide plan.

    Keywords: rupture zone, Kushk fault, landslide, vulnerability, rural settlements
  • محمدابراهیم مظهری*، فاطمه پودات، علی حسینی

    روستا، نوعی دیرین از سکونتگاه های بشری است که مامن الگوی بومی سکونت بشر و شیوه های بدیع سازگاری با محیط است. روستاییان خالق مناظر فرهنگی بی بدیل هستند، مناظری که میراثی ماندگار برای نسل های آینده اند. به همین دلیل شناخت الگوهای غالب در مناظر روستایی همواره موردتوجه پژوهشگران بوده است. سازمان فضایی زیستگاه های انسانی را نتیجه ی مستقیم فرایندهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نهادی می دانند. هدف از این مطالعه، بررسی الگوی فضایی و پیکربندی کالبد روستایی و واکاوی تاثیر سبک زندگی و معیشت روستاییان در شکل گیری آن با مطالعه و قیاس دو روستا در جنوب غربی ایران می باشد. روستاهای موردمطالعه، روستای شلحه امام حسن در شهرستان آبادان، در امتداد رودخانه جزرومدی اروند و روستای حدبه ی خنافره در شهرستان شادگان در جوار تالاب شادگان می باشند که دارای محیط فرهنگی مشابه لیکن از نظر نوع معیشت متفاوت اند. روش این پژوهش از نوع مدل سازی و مطالعه موردی و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می باشد. با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در دو مقیاس منظر و بافت، الگوی فضایی روستاهای موردمطالعه کمی و مورد تجزیه وتحلیل هندسی قرار گرفت. مطالعه و قیاس نتایج حاکی از وجود تفاوت هایی در الگوی فضایی و پیکربندی کالبد روستا به رغم محیط فرهنگی و بستر اجتماعی مشابه هر دو روستا است. تجربه حاضر نشان داد که عوامل فرهنگی اجتماعی اگرچه در مقیاس مسکن بسیار تاثیرگذارند، اما در مقیاس منظر آنچه بیشتر می تواند نظام فضایی و الگوی سکونتگاه روستایی را تعیین کند، ظرفیت بهره برداری معیشتی از بستر جغرافیایی است. با توجه به ریشه های اقتصادی شکل گیری الگوی منحصربه فرد کالبد هر دو روستا، هرگونه تغییر در معیشت یا طبیعت مورد بهره برداری معیشتی روستاییان می تواند منجر به تغییر در ساخت و الگوی کالبد روستاهای موردمطالعه شود و تبعاتی چون آسیب های اجتماعی و مهاجرت به دنبال داشته باشد. این مهم، ضرورت شناخت الگوی فضایی سکونتگاه را پیش از هرگونه سیاست گذاری جدید و طرح های توسعه ای در سطح روستاها و یا در سطوح کلان و تاثیرگذار بر بستر جغرافیایی روشن می سازد.

    کلید واژگان: سکونتگاه روستایی, پیکربندی فضایی, الگو, شلحه امام حسن, حدبه ی خنافره
    MohamadEbrahim Mazhari*, Fatemeh Poodat, Ali Hosseini

    The village is a long-standing form of human settlement that embodies the vernacular pattern of human habitation and innovative ways of adapting to the environment. Village dwellers are the creators of unique cultural landscapes which are looked upon as the heritage for future generations. Therefore recognizing the dominant patterns in rural landscapes has always been of interest to researchers. The spatial organization has considered that human habitats are the direct result of social, economic, political, and institutional processes. By studying and comparing two villages located in southwestern of Iran, the study’s aim is to investigate the spatial pattern and configuration of the rural form and examine the effect of villagerschr('39') lifestyle and livelihood on the formation of those patterns. One of the village case studies is Shalheh-ye Emam Hasan located in Abadan city along the Arvand tidal river which enable the villagers to develop their gardens of palms as far as the tidewater is available. The other one is Hadbeh Khanafreh village in Shadegan city at the edge of Shadegan wetland in which the village dwellers’ livelihood is dominantly based on small livestock farms, keeping water buffaloes within their houses and hunting wetland fauna such as birds and fish. Both villages have similar cultural backgrounds and are inhabited by indigenous Arab tribes but the villages are different in terms of the type of the livelihood and settlement organization.The research method is case modeling and case study benefitting from Geographic Information System (GIS). By applying landscape metrics, the blocking, mass and space system, grain size, spatial distribution and arrangement, physical density, shape of texture patches, and texture connectivity, the spatial patterns of villages were quantitatively studied and analyzed geometrically in two scales of landscape and texture. The comparison of the results demonstrates that despite the similar cultural environment and social context, there are differences in the spatial pattern and configuration of two villages’ textures and landscapes. The dispersed pattern of the houses located in Shalheh is due to the vast area of the village and the rows of the palm grounds which are included in each house and this fact gives rise to the probability of houses accumulation in each block. Meanwhile, the amount of residential texture of Hadbeh is 32% of the village area due to its confinement with the wetland. Similarly, the numbers of building blocks in Shalheh village are twice that of Hadbeh. The building blocks of both villages have relatively similar dimensions. However, in Hadbeh, the building blocks are applied in the larger number of houses. Particularly, in spite of the similar social and cultural environment, residential units in Shalheh village are, on average, larger and owing to the land limitation in Hadbeh, the dwelling houses are smaller. Besides, the results of nearest neighbor distance and the connectivity demonstrate the compact arrangement of the houses in Hadbeh and the scattering distribution of the houses in Shalheh despite their linear form, moreover the studied area in Shahleh village is by far larger than Hadbah while just 1.8% of which is included by village blocks. This study found that rural economy is closely related to the geographical context and settlement order of the village and totally the combination of these factors play an effective role on the formation of the spatial pattern of the rural settlement’s texture. This research shows that although social and cultural factors are very influential on a housing scale, what can further determine the spatial structure and pattern of rural housing is the capacity to exploit the geographical context in favor of livelihood. Due to the economic roots result in formation of the unique structure in both villages, any variations in economy or natural resources involved in the economy of the villages can lead to changes in the structure and pattern of the studied landscapes and have subsequent consequences including social disorders or migration. This highlights the need to understand the spatial pattern of the settlement before any decision making and planning at rural or large scale on the geographical basis. The use of landscape metrics in this study has made it possible to compare those metrics and trace the root causes result in formation of vernacular patterns.

    Keywords: rural settlement, spatial configuration, landscape pattern, Shalheh-ye Emam Hasan, Hadbeh khanafereh, Iran
  • جعفر گنجعلی*، سمیه جهانگیری

    ساماندهی و نظام باز توزیع خدمات عمومی در سطح سکونتگاه های روستایی شهرستان شاهین شهر و میمه، متناسب با نرم ها و استانداردهای خدمات عمومی روستایی و با عنایت به معیارهای توسعه پایدار به ویژه نیل به عدالت مکانی با اهمیت می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری کلیه روستاهای شهرستان شاهین شهر ومیمه می باشد و حجم نمونه نیز کل روستاهای دارای سکنه در سکونتگاه های روستایی شهرستان شاهین شهر ومیمه بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از گاتمن و spss و مدل تحلیل عاملی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر آن بود که نظام توزیع فضایی خدمات عمومی در سطح شهرستان شاهین شهر و میمه نامتناسب بوده و به طور متناسب در سطح روستاها توزیع نشده است و در برخی روستاها کمترین خدمات هم وجود ندارد. این امر به گونه است که روستاهای سه و مورچه خورت به لحاظ خدمات عمومی در بهترین وضعیت و روستاهای رباط آغاکمال، چغاد، مراوند و باغ میران در بدترین وضعیت قرار دارند. در قسمت آزمون پیرسون مشاهده می گردد که ما بین شاخص های مختلف مکانی-فضایی با خدمات عمومی در سطح روستاهای شهرستان شاهین شهر و میمه، تنها مابین جمعیت و فاصله تا مرکز شهرستان با خدمات عمومی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. این امر بیانگر آن است که هر روستایی که دارای جمعیت بیشتری می باشند از خدمات بیشتری برخوردار بوده و روستاهایی هم که در فاصله کمتری از مرکز شهرستان قرار دارند از خدمات بیشتری برخوردار هستند. بر همین اساس در قسمت آزمون تی تست بین شاخص های مختلف خدمات عمومی تنها وضعیت شاخص ارتباطات و بازرگانی-خدماتی تا حدودی در وضعیت مطلوب می باشد و شاخص های آموزشی، فرهنگی و مذهبی، سیاسی-اداری و بهداشتی-درمانی در وضعیت نامتناسب می باشد.

    کلید واژگان: ساماندهی, نظام توزیع, خدمات, سکونتگاه روستایی, شاهین شهر
    Jafar Ganjali*, Somayeh Jahangiri

    Organizing and redistributing public services at the level of rural settlements of Shahinshahr and Meimeh counties, in accordance with the norms and standards of rural public services and considering the criteria of sustainable development, especially achieving justice is an important place. The present study is applied. The research method is descriptive-analytical. The statistical population is all the villages of Shahinshahr and Mimeh and The sample size was the total number of inhabited villages in rural settlements of Shahinshahr and Mimeh counties. The collected data were analyzed using Guttman and SPSS and factor analysis model. The results showed that the spatial distribution system of public services in Shahin Shahr and Maymeh counties was disproportionate and it is not evenly distributed in the villages and in some villages there are not the least services. This is due to the fact that the villages of Seh and Morche Khort are in the best condition in terms of public services and the villages of Robat Aghakmal, Chaghad, Maravand and Bagh Miran are in the worst condition. In the Pearson test section, it is observed that there is a positive and significant relationship between different spatial-locational indicators with public services in the villages of Shahinshahr and Meimeh counties, only between population and distance to the city center. This indicates that each village with a larger population has more services, and villages that are less far from the city center have more services. Accordingly, in the T-test section, among the various indicators of public services, only the status of the communication and trade-service index is somewhat favorable, and the educational, cultural and religious, politicaladministrative and health-treatment indicators are disproportionate.

    Keywords: Organization, Distribution System, Services, Rural Settlement, Shahinshahr
  • فاطمه رحیم بخش*، فرح حبیب، سید امیر حسین گرکانی
    پایین بودن سطح کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی بسیاری در این مناطق بدنبال دارد. از طرفی بهبود کیفیت زندگی در روستاها می تواند زمینه های توسعه منطقه ای را فراهم نماید لذا توجه به موضوع کیفیت زندگی در مفاهیم توسعه روستایی در سال های اخیر از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. هدف از این تحقیق، بررسی مولفه های سازنده کیفیت زندگی در روستاهای درب آستانه و باباپشمان استان لرستان است که پس از زلزله سال 1385 جابه جا شده اند. تحقیق حاضر از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری شامل خانوارهای ساکن در دو روستای بابا پشمان و درب آستانه بوده اند که جمعیت آن ها به ترتیب 500 و 860 نفر می باشد. نمونه گیری بر اساس طبقه بندی صورت گرفته و تعداد نمونه ها بر اساس سهم جمعیتی هر روستا توزیع و پرسشگری از آن ها به صورت تصادفی انجام شده است. بر اساس جدول مورگان حجم نمونه برای دو روستا با سطح اطمینان 95 درصد به ترتیب 100و 120 نفر انتخاب شده و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از شناسایی مولفه های تاثیرگذار بر بهبود کیفیت زندگی روستاییان معادله ای رگرسیونی برای سنجش کیفیت زندگی مشخص شد که بر آن اساس در روستای باباپشمان 81 درصد و در روستای درب آستانه 64 درصد بدست آمد. تحلیل واریانس نیز حاکی از تفاوت بین مولفه های مشخص شده بود که براساس آزمون بنفرونی تفاوت بین سطوح مولفه های مشخص شده، تعیین گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هر دو روستا از سطح کیفیت زندگی مطلوبی برخودار می باشند.
    کلید واژگان: روستای درب آستانه, روستای باباپشمان, سکونتگاه روستایی, کیفیت زندگی, توسعه روستایی
    Fatemeh Rahimbakhsh*, Farah Habib, Seysed Amir Hossein Garakani
    In the recent years, the strategic planning based on sustainability approach at the level of rural settlements has attracted particular attention. Accordingly, considering the disaster-prone characteristic of Iran and on the other hand, the adoption of the relocation policy in many of the rural settlements reconstruction after disasters, attention to the concept of life quality and the economic, social and cultural situation of villagers have been acted a very important role in the upcoming reconstructions planning. The low quality of life in rural areas and as a result, the migration of villagers to major cities, has pursued the numerous problems both in rural areas and in cities. The villagers' dissatisfaction of the life quality in rural settlements has been many social, economic, physical and environmental consequences in these areas. Intervention in rural settlements without identifying and considering components affecting the life quality of villagers caused the loss of the sense of belonging and the historic identity, the tribe dispersion, the destruction of the village physical integrity, and also the social and economic networks detachment, and in some cases desolating the constructed units without inhabitants or migration of villagers to cities and/or the surrounding villages. On the other hand, improving the life quality in villages can provide regional development opportunities. Therefore, attention to the life quality issue in rural development concepts is of great importance. The life quality possess the aspects of different issues together that can be defined in terms of objective and subjective dimensions. The life quality criteria are affected by the existence of unique natural, social, economic, and physical-spatial characteristics in the villages. In this study, based on the conducted investigations, the constructive dimensions of the life quality of villagers are defined as the qualities of education, health, infrastructures, security, residential environment, access to information, social welfare, location, employment and income, and solidarity and Social participation. According to the conceptual framework of studies about the rural’s living quality, it is possible to present a complete picture of the living quality by utilizing its parameters, which consists of the mentioned dimensions; these dimensions were studied in the Darbastaneh and Baba-pashman villages of Lorestan province as the reviewed and studied villages of this study after ten years of their formation. The present study is descriptive, analytical and survey. The statistical population consisted of inhabited households in two villages of Baba-pashman and Darbastaneh which their population respectively were been 500 and 860. Sampling was done according to classification and the number of samples was distributed according to the population's share of each village and their inquiry was selected randomly. According to Morgan table, sample rate for two villages with 95% confidence level respectively was selected 100 and 120, and data were analyzed through SPSS software. After identifying the effective components on improving the living quality of the villagers, the regression equation was defined to assess the living quality. Based on this, the living quality in the Baba-Pashman village were accrued 81% and 64% in the Darbastaneh village. Also the variance analysis indicated the difference between the specified components. Based on Bonferron's test, the differences between the levels of the specified components were determined. The results of this study indicate that both villages have a good quality of life.
    Keywords: Darbastaneh village, Baba-pashman village, Rural Settlement, Life Quality, Rural Development
  • سید رامین غفاری*، الهام افتخاری
    توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار روستایی با توجه به برقراری متناسب با فضای پیرامونی و مد نظر گرفتن شاخص های متعدد در آن می توان توسعه همه جانبه روستاها را به خوبی فراهم نماید. در شهرستان بوئین میاندشت به عنوان یکی از شهرستانهای با پتانسیل بالا به لحاظ روستانشینی به خصوص در دهستانهای کرچمبوی جنوبی و شمالی که به بحث کالبدی به خصوص در زمینه معماری بومی، استفاده از مصالح مقاوم همساز با شرایط محلی و... تاکنون پرداخته نشده است بر همین مبنا این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی –تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه روستاهای بخش کرچمبوی (می باشد و محدوده آماری کل منطقه در بردارنده محدوده دو دهستان کرچمبوی جنوبی و شمالی می باشد. جامعه آماری شامل4465 نفر جمعیت روستاهای مورد مطالعه در سرشماری سال 1390می باشد. تعداد نمونه برابر 354نفر بر اساس فرمول کوکران تعیین شدند و این 354 نفر بر حسب میزان جمعیت بین روستاهای توزیع شدند. در قسمت استنباطی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار استنباطی Topsis انجام می شود هم چنین برای تهیه نقشه ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی(Arc GIS9.3) استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که بر اساس مدل تحلیل تاپسیس مشاهده گردید که روستای بلطاق، هندوکش، تخماقلو و کرچ در رتبه های اول تا چهارم و روستای خلعت پوشان در آخرین رتبه قرار گرفته است و همچنین به لحاظ دسته بندی روستا و میزان توسعه در شاخص های کالبدی روستاهای بخش کرچمبوی شهرستان بوئین میاندشت در سه سطح توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و بسیار کم توسعه یافته به لحاظ توسعه کالبدی دسته بندی شده اند به گونه ای که تنها سه روستای هندوکش، تخماقلو و بلطاق در روستاهای توسعه یافته قرار گرفته اند و مابقی روستاها(8روستا در قسمت کمتر توسعه یافته و 7 روستا در قسمت بسیار کم توسعه یافته ) جای گرفته اند.
    کلید واژگان: توسعه روستایی, توسعه کالبدی, سکونتگاه روستایی, بخش کرچمبوی
    Seyed Raamin Ghaffari*, Elhaam Eftakhari
    The physical development of rural settlements as one of the most important indicators of sustainable rural development, due to the establishment of a suitable environment and considering several indicators, can provide comprehensive development of villages. In Boeing Miandasht as one of the high-potential cities in terms of villages, especially in the southern and northern Karchambu villages, which have focused on physical issues, especially in the field of indigenous architecture, the use of robust materials consistent with local conditions and so far has not been addressed. On this basis, this research is a descriptive-analytical type in terms of its purpose. The statistical population included all the villages of the Karchambu district, and the statistical area of the whole area covers the two districts of southern and northern Karchambu. The statistical population includes 4465 villagers in the census in 2011. The sample size was 354 according to the Cochran formula, and 354 people were distributed among villages in terms of population size. In the inferential part and the analysis of the data using the Topsis inferential statistics method, Geographic Information System (Arc GIS9.3) was used to prepare the maps. The results indicate that according to the analysis of TAPSIS, it was observed that the villages of Beltaq, Hindukush, Takhmaqlu and Karach were ranked first to fourth in the Khalat Poshan village. Also, according to the village classification and development rate in the physical indices of the villages of the Karchambu district of the Boeing Miandasht district, they are classified in three levels of developmed, less developed and very little developed in terms of physical development. As only the three Hindu Kush, Takhmaqlu and Beltaq villages are located in the developed area, the remaining villages are located as follow (8 villages are less developed and 7 villages are very developed).
    Keywords: Rural Development, Physical Development, Rural Settlements, the Kerchambu Section.
  • کیوان جهانگیری، بهروز قرنی آرانی*
    توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار روستایی با توجه به برقراری متناسب با فضای پیرامونی و مد نظر گرفتن شاخص های متعدد در آن می توان توسعه همه جانبه روستاها را به خوبی فراهم نماید. در شهرستان بوئین میاندشت به عنوان یکی از شهرستانهای با پتانسیل بالا به لحاظ روستانشینی به خصوص در دهستانهای کرچمبوی جنوبی و شمالی که به بحث کالبدی به خصوص در زمینه معماری بومی، استفاده از مصالح مقاوم همساز با شرایط محلی و... تاکنون پرداخته نشده است بر همین مبنا این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی –تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه روستاهای بخش کرچمبوی (می باشد و محدوده آماری کل منطقه در بردارنده محدوده دو دهستان کرچمبوی جنوبی و شمالی می باشد. جامعه آماری شامل4465 نفر جمعیت روستاهای مورد مطالعه در سرشماری سال 1390می باشد. تعداد نمونه برابر 354نفر بر اساس فرمول کوکران تعیین شدند و این 354 نفر بر حسب میزان جمعیت بین روستاهای توزیع شدند. در قسمت استنباطی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار استنباطی Topsis انجام می شود هم چنین برای تهیه نقشه ها از سیستم اطلاعات جغرافیایی(Arc GIS9.3) استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که بر اساس مدل تحلیل تاپسیس مشاهده گردید که روستای بلطاق، هندوکش، تخماقلو و کرچ در رتبه های اول تا چهارم و روستای خلعت پوشان در آخرین رتبه قرار گرفته است و همچنین به لحاظ دسته بندی روستا و میزان توسعه در شاخص های کالبدی روستاهای بخش کرچمبوی شهرستان بوئین میاندشت در سه سطح توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و بسیار کم توسعه یافته به لحاظ توسعه کالبدی دسته بندی شده اند به گونه ای که تنها سه روستای هندوکش، تخماقلو و بلطاق در روستاهای توسعه یافته قرار گرفته اند و مابقی روستاها(8روستا در قسمت کمتر توسعه یافته و 7 روستا در قسمت بسیار کم توسعه یافته ) جای گرفته اند.
    کلید واژگان: توسعه روستایی, توسعه کالبدی, سکونتگاه روستایی, بخش کرچمبوی
    Keivan Jahangiri, Behrouz Gharani Aarani*
    The physical development of rural settlements as one of the most important indicators of sustainable rural development, due to the establishment of a suitable environment and considering several indicators, can provide comprehensive development of villages. In Boeing Miandasht as one of the high-potential cities in terms of villages, especially in the southern and northern Karchamboui villages, which have focused on physical issues, especially in the field of indigenous architecture, the use of robust materials consistent with local conditions and so far has not been addressed. On this basis, this research is purpose-oriented and is of a descriptive-analytical nature. The statistical population of the study consisted of all the villages in the county of Karchamboui and the statistical area of the whole region comprising the two districts of South and North Karchamboui. The statistical population includes 4465 villagers in the census in 2011. The sample size was 354 according to the Cochran formula, and 354 people were distributed among villages in terms of population size. In the inferential part and the analysis of the data using the Topsis inferential statistics method, Geographic Information System (Arc GIS9.3) was used to prepare the maps. The results indicate that according to the analysis of Tapis, it was observed that the villages of Beltaq, Hindukush, Takmaqlu and Karach were ranked first to fourth and Khalat and Poshan villages were racked last. Also, according to the village classification and development rate in the physical indices of the villages of the Karchamboui district of the Boeing Miandasht district, they are classified in three levels of developed, less developed and very little developed in terms of physical development. As only three Hindu Kush villages are located in the developed villages, the remaining villages are located (8 villages are less developed and 7 villages are very developed).
    Keywords: rural development, physical development, rural settlements, the Karchamboui section
  • علی اکبر عنابستانی*، سیده سمیه خاتمی
    امروزه در جریان برنامه های توسعه روستایی «حفاظت و توسعه» از موانع اساسی در راه یکدیگر می باشند. از یک سو هم باید حافظ اصالت و ارزش مکان بود و از سوی دیگر در راستای تامین رفاه اقتصادی سکونتگاه های روستایی گام برداشت. قدر مسلم، پرداختن به احیای بافت باارزش، آثار و تبعات زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی به همراه خواهد داشت. هر چند شناسایی و حفاظت از بافت باارزش روستایی در جهت حفظ میراث فرهنگی و تاریخی اهمیت دارد، چگونگی حفاظت و رسیدگی به این گونه بافت ها اهمیتی مضاعف دارد. بدین منظور هدف از این مقاله بررسی تغییرات اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی بعد از اجرای طرح های بهسازی بافت های باارزش روستایی می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی– تحلیلی و رویکرد آن، پیمایشی می باشد. داده های مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده است. جامعه آماری شامل سه روستای نای بند شهرستان طبس، خور شهرستان خوسف و فورگ شهرستان در میان در استان خراسان جنوبی می باشد که طرح بهسازی بافت باارزش در آن اجرا شده است. از این میان با به کارگیری فرمول کوکران، تعداد 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مقیاس سنجش شاخص‏های مورد استفاده ترتیبی و ابزار سنجش، طیف لیکرت بوده است. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون ویلکاکسون (برای متغیرهای ناپارامتریک) و T نمونه های وابسته (برای متغیرهای پارامتریک) استفاده شده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بهسازی بافت باارزش با در نظر گرفتن کالبد و شرایط محیطی هر روستا و جلوگیری از ساخت و ساز غیربومی منجر به تغییرات اجتماعی، کالبدی، زیست-محیطی و اقتصادی مثبتی شده است اما وجود شرایط طبیعی نامساعد مانند بحران های طبیعی و استقرار نامناسب روستا، کیفیت طرح ها را به ویژه از بعد اقتصادی و زیست-محیطی پایین آورده است. بدین منظور جهت بهسازی و احیای بافت باارزش روستایی پیشنهادهایی در پنج مقوله شامل مرمت بافت، خدمت رسانی، گردشگرپذیری، امنیت و توسعه اجتماع محلی ارائه شده است که هر پنج مقوله به گونه ای لازم و ملزوم یکدیگرند و در راستای دست یافتن به توسعه مطلوب باید به هر پنج مقوله توجه گردد.
    کلید واژگان: بافت با ارزش روستایی, حفاظت, بهسازی, سکونتگاه روستایی, خراسان جنوبی
    Aliakbar Anabestani *, Sayyedeh Somayeh Khatami
    Introduction
    In rural development programs, the protection of existing values and development represent two conflicting goals. On the one hand the authenticity and local values need to be protected and on the other, there is a need to ensure the economic prosperity of rural settlements. The regeneration of valuable fabric of rural settlements will lead to environmental, physical, economic and social consequences. Existing literature shows that the regeneration of valuable rural areas and their preservation without any intervention in rural landscape or spaces for tourist interests alongside preserving local identity and values can prepare the ground for physical-spatial development of rural settlements. This literature places emphasis on integrative regeneration approaches that protect the authenticity, local values and economic growth and considers a developmental approach to preservation as suitable. Although the identification and protection of valuable rural fabric with the aim of preserving rural cultural and historical heritage is important, the methods of preservation and maintenance of these rural areas seem to be more critical. The purpose of this paper is to examine social, economic, physical and environmental changes following the implementation of regeneration programs in valuable rural areas.
    Methods
    This applied research adopts a descriptive-analytical approach, using survey as its main method of data collection. The statistical population of this study is consisted of residents of three villages of Naiband, khoor and the Forg in South Khorasan province, where the rural regeneration program has been implemented in their historically valuable rural fabric. Using Cochran’s formula, a sample of 310 subjects were determined. The questionnaire used ordinal and Likert-scale. To analyze the data, the Wilcoxon test (nonparametric variables) and T dependent samples (parametric variables) were used.
    Results
    Social dimension: To assess the social implications of the program, the status of these variables before and after the implementation have been compared. Results indicate a significant social changes after the implementation of the program in three villages.
    Physical dimension: Survey responses about the physical aspects of the program show a significant (significance level of less than 0.05) change (improvement) compared to the pre-implementation condition.
    Environmental aspects: Storm water runoff management, waste disposal management as well as the cleanliness of the villages are indicative of environmental improvement after the implementation of the program in valuable rural fabric. In particular, this difference is significant in Khor village.
    Economic dimension: Survey respondent's views on the economic changes resulted from the program indicate a significant improvement in all villages except for Naibad village.
    Conclusion
    This study shows that the regeneration program in valuable rural fabric has resulted in positive social, physical, environmental and economic changes, given that the program took into consideration the context of each village and avoid non-local methods and excessive physical intervention in these villages. However, factors such as unfavorable natural conditions such as natural hazards and poor location of villages have resulted in a lower quality planning in terms of economic and environmental aspects. In order to improve this program, the paper presents a number of suggestions under five categories of restoration of rural fabric, service providision, tourism, security and community development. All these five categories are interdependent and indispensable in order to achieve the desired development goals.
    Keywords: valuable rural fabric- rural fabric restoration program, rural development- South Khorasan rural settlements
  • سید امیرحسین گرکانی*، محمد علی وجدانی، فاطمه رحیم بخش، مهسا بشیری
    در اغلب برنامه های بازسازی پس از سانحه، سیاست جابه جایی کل یا بخشی از سکونتگاه، به عنوان راه حلی مناسب از لحاظ فنی، جهت کاهش خطر و ایمنی از پدیده هایی چون زلزله، سیل، رانش زمین و غیره مورد ملاحظه قرار می گیرد. بررسی تجارب مختلف حاکی از آن است به علت فقدان قوانین و دستورالعمل های مربوط به چگونگی مداخله در سکونتگاه های روستایی و از سویی نبود تعریفی فراگیر از مفاهیم درجاسازی و جابه جایی در سیاست های مداخله ای، ابهام در کاربرد این رویکردها و عدم مشارکت روستاییان در فرآیند بازسازی روستای جدید، پیامدهای جابه جایی به گونه ای بوده که عموما بازماندگانی که جابه جا شده اند از جابه جایی رضایت نداشته و جابه جایی اغلب به از دست دادن خوداتکایی روستاییان، حس تعلق به مکان و در مواردی خالی از سکنه ماندن واحد های احداثی در روستای جدید، منجر شده است. در بررسی ادبیات نظری مفهوم مشارکت تکیه گاه مفهومی هر یک از صاحب نظران از این مفهوم تا حدی متفاوت است به گونه ای که در یک جمع بندی کلی این مقاله مشارکت را فرآیندی تعریف می نماید مبتنی بر خرد جمعی و دانش بومی و فعالیتی است آگاهانه و داوطلبانه که با شرکت افراد ذینفع در همه ابعاد تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزیابی، با هدف توانمندسازی آنها همراه با کارایی بالاتر انجام می گیرد. این پژوهش به منظور تبیین مفهوم ارائه شده از مشارکت روستاییان در فرآیند جابه جایی و بازسازی سکونتگاه های روستایی انجام شده است. از آنجایی که حجم جامعه آماری مورد مطالعه روستاهای جابه جا شده جنوب استان کرمان 16روستا با 538 واحد احداثی می باشد، و امکان مطالعه همه آنها به دلیل محدودیت پژوهش ممکن نبود، سعی گردید با استفاده از فن آوری دقیق آماری، نمونه ای از این حجم انتخاب گردد تا بتوان نتایج بدست آمده از آن را با ضریب اطمینان قابل قبولی به کل جامعه آماری تعمیم داد. برای رسیدن به این منظور از روش نمونه گیری تصادفی 4 روستا از 16 روستای جابه جا شده در استان کرمان انتخاب شدند و با استفاده از رابطه کوکران تعداد 150 واحد احداثی به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد پیمایش قرار گرفته اند. یافته ها، حاکی از وجود رابطه ای مستقیم بین مشارکت روستاییان و اسکان ایشان در روستای جدید در سطوح تصمیم گیری برای جابه جایی، مکان یابی، طراحی، ساخت و نظارت بر اجرای روستای جدید است. از طرفی میزان فاصله روستای جدید از روستای قدیم با تعداد واحدهای خالی از سکنه، ارتباطی مستقیم و میزان خدمات ارائه شده در روستای جدید با تعداد واحدهای خالی از سکنه در روستای جدید، ارتباطی معکوس دارند.
    کلید واژگان: سکونتگاه روستایی, بازسازی, جابه جایی, مشارکت روستاییان, روستاهای کرمان
    Seyed Amir Hossein Garakani*, Mohammad Ali Vojdani, Fatteme Rahimbakhsh, Mahsa Bashiri
    In most post-disaster reconstruction programs, the policy of relocation of some parts or the whole settlement area is technically considered as a suitable solution for the risk reduction and safety against some phenomena such as earthquake, flood, landslide, etc. Studying different experiences reveals that due to the lack of rules and guidelines on how to intervene in rural settlements and also lack of a comprehensive definition of the concepts of in-situ reconstruction and relocation in intervention policies, ambiguity in the application of these approaches and lack of participation of the rural people in new village reconstruction process is such that the relocated survivors are generally not satisfied with relocation and it has often led to the loss of rural people's self-reliance and their loss of place attachment and in some cases, the constructed units in the new village are left unsettled. The theoretical literature study shows that the experts define the concept of participation somehow differently. Overall, the definition of participation in the present paper is based on collective wisdom and indigenous knowledge and it is a conscious and voluntary activity which is accomplished by participation of the beneficiaries in all aspects of decision-making, planning, implementation, monitoring and evaluation with the aim of empowering them by higher efficiency. This research seeks to illustrate the concept of rural people's participation in the process of relocation and reconstruction of rural settlements. Since the total study population was 16 villages relocated in south of Kerman province with 538 constructed units and all of which were not possible to be studied due to the study limitation, it was attempted to select a sample out of the population using exact statistical technology to over generalize the obtained results to the whole population with a logical reliability. Accordingly, using the random sampling, 4 out of 16 relocated villages in Kerman Province were selected and by using Cochran relation, 150 constructed units were surveyed via simple random sampling. The findings suggest that there is a direct relationship between participation of the rural people and their settlement in the new village in decision-makings on relocation, location selection, design, construction and monitoring the construction of the new village. Meanwhile, there is a direct relationship between the distance of the new village from the old one with vacant units. Further, there is a reverse relationship between the provided services in the new village and the number of vacant units in the new village.
    Keywords: Rural Settlement, Reconstruction, Relocation, Rural Participation, villages in Kerman
  • علی اکبر عنابستانی، ام البنین هراتی
    هر مکان روستایی با توجه به میزان جمعیت ساکن در آن، جهت پاسخگویی به نیازهای آنان باید عملکردها و کاربری های گوناگون را در خود داشته باشد. برای آن که فعالیت های مختلف در مکان های مناسب استقرار یابد و روابط مطلوبی با همدیگر داشته باشند، تدوین طرح ارزیابی کاربری زمین بدنبال تهیه برنامه کاربری اراضی ضروری به نظر می رسد. هدف این تحقیق، بررسی عوامل موثر بر تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی در طرح های هادی روستایی از دیدگاه سه گروه (کارشناسان بنیاد، اساتید و مشاورین طرح های هادی) می باشد. روش به کار رفته در این تحقیق، فرایند تحلیل سلسله مراتبی یا AHP است. به این ترتیب از ارتباط بین اهداف، معیارها، زیر معیارها و معرف ها یک ساختار سلسله مراتبی تهیه شده است. سپس ضریب اهمیت معیارها و زیر معیارها، وزن معرف ها، و امتیاز نهایی شاخص ها و معرف ها محاسبه و سازگاری منطقی قضاوت های کارشناسان مربوطه بررسی شد. مراحل یاد شده، با استفاده از نرم افزار Expert Choice، صورت گرفته است. دلایل تحقق پذیری در 5 گروه دلایل اقتصادی، اجتماعی، فضایی-کالبدی، اکولوژیک و سازمانی- مدیریتی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نظرات سه گروه اساتید دانشگاه، کارشناسان و مهندسین مشاور بنیاد مسکن، شاخص مدیریتی (با وزن 405/0)، اقتصادی (با وزن 3/0)، اجتماعی (با وزن 157/0)، فضایی- کالبدی (با وزن 098/0) و در نهایت شاخص اکولوژیک (با وزن 04/0) به ترتیب اولویت 1 تا 5 را در تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی دریافت کرده اند.
    کلید واژگان: عوامل اقتصادی, عوامل فضایی, عوامل اجتماعی, عوامل مدیریتی, عوامل اکولوژیک, سکونتگاه روستایی
    Aliakbar Anabestani, Omolbanin Harati
    Rural areas should include various functions and uses in order to fulfill the needs of their population. To establish different activities in appropriate places and favorably organize their relations with one another, it is necessary to develop a plan to evaluate the success rate of the proposed organization, thus the Land-use Plan was launched. The purpose of this study was to investigate the factors effective in the realization of proposed functions in Rural Guide Plans from the perspective of three groups (the experts of The Housing Foundation of the Islamic Republic of Iran, academic scholars, and consultant engineers responsible for Rural Guide Plans). With regard to the scope of the study, this is an applied research, but in nature it is a descriptive-analytical one. Analytical Hierarchy Process or AHP was used to make carful decisions in choosing the variables effective in realization of the applications in Rural Guide Plans, while taking the relevant priority of factors into consideration. Therefore, based on the relationship between the purposes, criteria, sub-criteria and indicators, a hierarchical structure was provided. Then, the index of importance of criterions, subcriteria, the weight of indicators, and the final scores of indexes and indicators were calculated and the logical compatibility of the expert's judgment was examined. The above-mentioned process was carried out by Expert Choice Software package. The reasons for realization were examined in five groups: economic, social, spatial-physical, ecological and organizational-managerial. According to the ideas of three groups, i.e., university professors, experts and consulting engineersfor the Housing Foundation of the Islamic Republic of Iran, the management index (weighing 0.405),economical index (weighing 0.3), social index (weighing 0.157), spatial-physical index (weighing 0.098) and ecological index (weighing 0.04) respectively received the 1st to 5th priority in realization of the proposed function. Field studies on rural areas of Iran confirm that managerial issues play an important role in realization or lack of realization of suggested land use for rural plans. It also shows that in rural communities, in addition to the role of village manager in communication between organizations for allocation of these function, there are other challenges like the lack offunds, the lack opportunities for public participation, and physical restrictions in some villages for locating specific land use, etc. Among the secondary indexes effective in the realization of suggested functions, the sub-indexes of proper allocation of proposed budget (weighing 0.19), integrated management (weighing 0.14) and proper management of budget (weighing 0.08) had the highest weight. On the other hands, factors such as proper underlying map (weighing 0.01), attention to climatic condition (weighing 0.01) and communication situation (weighing 0.01) had the lowest weight. Although this research, on a quantitative level, was conducted among three groups of the statistical population, it has tried to examine the factors effective in realization of proposed land use, the study results agree with the established facts of rural areas in Iran.
    Keywords: rural settlements, land use analysis, Rural Guide Plan, Analytical Hierarchy Process (AHP), Expert Choice Software
  • Farzad Mirzaee Ghalee, Behrang Kalantary, Mohammad Molaei Qelichi, Aeizh Azmi*
    The new question which is raised nowadays is that how rural and urban developments affect one another. Until three decades ago، most of the people believed that urban and rural developments were separate and completed each other only for resources. However، a closer look reveals that this is far from the truth today. Rural and urban relationship and scope have many vast effects on shape، growth and rual settlement development. This effect is both internal and external. Considering these relationships in the process of evolution and development of rural and urban centers، it is necessary to identify the causes of relationship and recognize the effects and results of economics، social-cultural and spatial structure. Therefore it is important that the negative effects of this relation to be reduced. It helps preservation and sustainable development in rural-urban relationship. This paper aims primarily to discuss about urban-rural relationship and then identify the effective components in this field. This investigation also deals with the current spatial links in Homeh District of Harsin county (in central section). In this investigation، we took advantage of SPSS software for analysis (for example correlation and regression). This paper shows that the concept of urban-rural relationship does not necessarily cause relationship between these two and believes that the case study region has not benefitted from this relationship. This paper shows that traditional patterns of rural-urban housing have changed to new architectures. Land ownership has decreased too. It also shows that the agricultural production has decreased and there are variety of land use in the region. The cost of comodity and house has increased which has caused cultural changes. The lands have also been devided in the region. The Results show that rural-urban linkage make many changes in economic، cultural and skeletal pattern in Harsin. The cities effect on their surrounding areas as per following: Foodstuff and workforce are sent to the cities from villages. The cities are the consumer of foodstuff received from the villages and they send workforce to the villages in return. The exchange of goods، workforce and money are the most obvious signs of the relationship between urban and rural areas. Other influences are less tangible: standardized curricula and increased access to education; the growing reach of the mass media; commercial advertising and campaigns by service organizations; the influence of cultural and religious networks، and the spread of urban services to the rural areas all increase the strength and depth of the interactions between them.
    Keywords: skeletal, spatial development, spatial effect, Harsin
  • فرح حبیب، سید امیر حسین گرکانی، سید مصطفی مختاباد امرئی، فاطمه رحیم بخش
    در اغلب «برنامه های بازسازی پس از سانحه»، سیاست جابجایی کل یا بخشی از سکونتگاه، به عنوان راه حلی مناسب از لحاظ فنی، جهت کاهش خطر و ایمنی از پدیده هایی چون زلزله، سیل، رانش زمین و غیره مورد ملاحظه قرار می گیرد. با این حال بررسی تجارب مختلف حاکی از آن است که پیامدهای جابجایی به گونه ای بوده که عموما بازماندگانی که جابجا شده اند به دلایل مختلفی از جمله عدم تطبیق معماری روستای بازسازی شده با معماری روستای قدیم در فرآیند بازتوانی، «از جابجایی رضایت نداشته و جابجایی اغلب به از دست دادن خوداتکایی روستاییان و حس تعلق به مکان در روستای جدید منجر شده است.» این مقاله روستا را به مثابه متنی می پندارد که از لایه های مختلفی تشکیل شده و با بررسی رویکردهای نشانه شناسی، به تحلیل چگونگی استحاله نشانه هایی چون «خط افق»، «نظام همسایگی»، «الگوی شبکه معابر» و غیره در روستای باباپشمان استان لرستان می پردازد. برای این منظور از «رویکرد نشانه شناسی معماری امبرتواکو» و تفکیک نشانه ها به «رمزگان تکنیکی»، «رمزگان تحلیلی» و «رمزگان معنایی» استفاده گردیده و برای سنجش میزان رضایت مندی روستاییان، از «روش پیمایشی» استفاده شده است. یافته های این پژوهش حاکی از «استحاله نشانه های مسکن روستای قدیم» و حفظ نشانه های بافت در روستای جدید است. بکارگیری نشانه هایی از روستای قدیم که مورد پذیرش روستاییان است موجب رضایت مندی روستاییان از بازسازی و سکونت در روستای جدید گردیده است، طراحی با تکیه بر تحلیل نشانه شناسی می تواند راهبردی برای طراحی روستاهایی باشد که می بایست از نو ساخته و یا جابجا شوند.
    کلید واژگان: سکونتگاه روستایی, جابجایی, بازسازی, نشانه شناسی, روستای باباپشمان
    Farah Habib, Seyed Amirhosein Garakani, Seyed Mostafa Mokhtabad Amarei, Fateme Rahim Bakhsh
    Most of reconstruction programs after the happenings, the total or partial policy of relocation of habitation, as an appropriate solution, respect to technical aspect, is considered for decreasing the risk and providing security for earthquake, flood, ground drift, etc. However, investigating different experiences predicate that the relocation consequences are in forms that generally the remainders which were transited for reasons as the lack of any the reconciliation at renovation of architecture in the new village with the old village in the process of rehabilitation, that there were no satisfaction and often the relocation caused the villagers lose their self-sufficiency and feel dependent to a place at the new village. At this article the village is assumed as a text which consists of different layers and by investigating the semiotics approaches, based on Lotman Symbolic theory, the manner of how the transformation signs such as the sky-line, the neighborhood system, the pavement network model, and etc. at the new village of Babapashaman at Lorestan Province are considered. With regard to transformation of the sings and satisfaction villagers, design with stress on semi logy analysis and utilization of old rural sings that is acceptable by villagers that must be rehabilitation or relocation can be use for designing villages.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال