جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فرایند تحلیل سلسله مراتبی" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
در این پژوهش با مطالعه ادبیات نظری، هفت مولفه اصلی برای سنجش میزان زیست پذیری در محلات مسکونی در نظر گرفته شد، که عبارتند از: سرمایه اجتماعی، عدالت اقتصادی، سرزندگی، هویت، محیط کالبدی سازگار، دسترسی و تاب آوری بافت. آن گاه با استفاده از آمارهای موجود، برداشت میدانی و پرسشنامه هر یک از سنجه ها را در دو بافت خودرو (محله غیاث آباد) و از پیش برنامه ریزی شده (محله مینودر) اندازه گیری شد. با استفاده از تکنیک AHP مولفه ها و شاخص های فوق الذکر وزن دهی و امتیاز نسبی هر یک از بافت های مورد نظر محاسبه شده است. بر اساس نتایج حاصل، میزان زیست پذیری محله غیاث آباد به عنوان بافت برنامه ریزی نشده معاصر شهر قزوین نسبت به محله مینودر با بافت برنامه ریزی شده، بالاتر است. به نظر می رسد یکی از دلایل مهم پایین بودن میزان زیست پذیری در محلات برنامه ریزی شده عدم توجه به مسایل اجتماعی-فرهنگی در فاز طراحی است. این بررسی اولویت های برنامه ریزی را در این دو بافت جهت دستیابی به زیست پذیری بالاتر را مشخص می سازد. براین اساس در بافت طراحی شده توجه به راهکارهایی جهت ارتقاء سرمایه اجتماعی، ارتقاء سرزندگی محیط شهر و ایجاد هویتی منحصر به فرد اشاره نمود. در بافت طراحی نشده، برنامه ریزی جهت ارتقاء سطح تاب آوری و حذف کاربری های ناسازگار می بایست در اولویت قرارگیرد.
کلید واژگان: زیست پذیری, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, محله, برنامه ریزی شدهLivability is one of the concepts that was raised at the same time as sustainability and is used together as a guiding principle for planning and urban planning policy. Paying attention to livability criteria in planning and designing cities and especially neighborhoods can create higher quality environments for citizens' lives. The purpose of this research is to investigate the livability level in two planned and unplanned contexts in Qazvin city. The current research has a descriptive-analytical quantitative approach. In this research, by studying the prevailing theoretical literature, seven main components were considered to measure the livability in residential areas, which are: social capital, economic justice, vitality, identity, compatible physical environment, access and context resilience. Then, using the available statistics, field survey and questionnaire, each of the parameters was measured in two contexts of the irregular (Ghiyasabad neighborhood) and pre-planned (Minoodar neighborhood). These two neighborhoods are at the same time in terms of their formation period, but different in terms of their formation method, and as a result, they have different physical, social, and cultural qualities, so they were selected for investigation. Then, for each of the 7 mentioned components, indicators and metrics were defined to make them measurable, and using the AHP technique, the components and indicators were weighted and the relative score of each of the target context was calculated. In the Analytical Hierarchy (AHP) method, after drawing the hierarchical tree, the weight of each of the criteria and indicators was calculated using a questionnaire that was provided to 21 experts and specialists in this field. The obtained weight was multiplied by the unscaled number of each index and finally the final weight of the options (in this research, Ghiyasabad and Minoodar neighborhoods) was obtained. The difference in the nature and quality of the physical, social and functional environment of these tissues has caused the difference in the livability of the neighborhoods. Based on the results, the livability of Ghiyasabad neighborhood as a contemporary unplanned fabric of Qazvin city is higher than Minoodar neighborhood with a planned fabric. It seems that One of the important reasons for the low level of livability in planned neighborhoods is the lack of attention to social-cultural issues in the design phase. In addition to the low level of social capital, the lack of collective spaces with local identity in the newly designed context of Minoodar neighborhood and the lack of functions and symbols of local indicators have caused a decrease in the sense of belonging among citizens. This review identifies planning priorities in these two contexts to achieve higher livability. Therefore, in the designed context, attention was paid to solutions for improving social capital, improving the vitality of the city environment and creating a unique identity. In the undesigned context, planning to improve the level of resilience and eliminate incompatible uses should be prioritized.
Keywords: Livability, hierarchical analysis process, neighborhood, planned -
رشد و توسعه فضایی بی رویه و بی برنامه شهرها در بیشتر مناطق جهان از بین رفتن زمین های کشاورزی و طبیعی را بدنبال داشته است. انتقال حق توسعه (TDR) یکی از رویکردها و سیاست های کاربری اراضی است که برای جلوگیری از تخریب زمینهای کشاورزی، زمینهای با ارزش طبیعی مثل جنگل و کاربریهای با ارزش تاریخی در کشورهای اروپای غربی و آمریکا بوجود آمد و در طی دهه های اخیر در کشورهای مختلف دنیا مطرح گردید. این رویکرد به دنبال این است که در نقاطی که بایستی حفاظت شوند، توسعه را کاهش یا حذف کند و در عوض میل به افزایش توسعه برای مناطقی که خواستار رشد هستند، را تقویت کند. مفهوم (TDR) در ایران از دهه 80 شمسی مطرح گردید و تحقیقات متعددی در این زمینه به انجام رسید و همچنین در برخی از طرح های توسعه شهری مطرح گردید ولی تاکنون به مرحله اجرایی نرسیده است. در این تحقیق هدف بررسی موانع اجرایی و دلایل عدم موفقیت این رویکرد در طرح های توسعه شهری در ایران می باشد. روش های مورد استفاده در این تحقیق نیز روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی(AHP) می باشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق بیانگر این می باشد که مهمترین و اثرگذارترین معیار طبق نظر متخصصان و کارشناسان معیار اقتصادی است و از نظر آن ها این معیار نسبت به سایر معیارها اثر بیشتری بر میزان تحقق پذیری برنامه های انتقال حق توسعه دارد.کلید واژگان: انتقال حق توسعه (TDR), فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, ارزیابیThe unplanned growth and development of cities in most regions of the world has led to the destruction of agricultural and natural lands. Transfer of Development Right (TDR) is one of the land use approaches and policies that prevent the destruction of agricultural lands, valuable natural lands such as forests and historically valuable land uses in the countries of Western Europe and America. During the last decades TDR approach raised in the other countries of the world. This approach seeks to reduce or eliminate development in places that should be protected, and instead encourages the willingness to increase development to areas that demand growth. The concept of TDR is proposed in Iran since the 1980s and several researches and urban development plans carried out in this field but has never been used practically. In this research, the aim is to investigate implementation obstacles and the reasons for the failure of this approach in urban development plans in Iran. The methods used in this research are Delphi and Analysis Hierarchy (AHP). The results obtained from this research indicates that economic factors are the most important and effective factors and this criterion has a greater effect than other factors on the realization of TDR programs.Keywords: Transfer of Development Right (TDR), Analysis Hierarchy process, Evaluation
-
از جنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتن حیات یا سیستم های واجد حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایش روان شناختی در خصوص«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. «ادوارد ویلسون» این اصطلاح را در مفهومی مشابه به منظور توصیف و توجیه «طلب ناخودآگاه پیوند با سایر ارکان حیات از جانب نوع بشر»، به کار گرفت. از سویی، یکی از مهم-ترین عوارض زیست در شهرهای امروزی، «کمرنگ شدن ارتباط با طبیعت» و بیگانگی نسبت به عناصر و فرایندهای طبیعی است که بازتابی خاص در مطالعات بین المللی داشته است در این مقاله با استفاده از روش پیمایش محور، اصول طراحی مبتنی بر معماری بیوفیلیک در عملکرد طراحی را برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار بررسی و تحلیل شده است؛ بدین منظور ابتدا مهم ترین موضوعات طراحی با این رویکرد بررسی شده و الگوهای مختلف آن شناسایی شده و سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، رویکردها و الگوهای شناسایی شده این نوع معماری در اولویت قرار می گیرند. نتایج تحققی نشان می دهد که در سه رویکرد اصلی طراحی مبتنی بر معماری بیوفیلیک به معنای (1) حضور طبیعت در الگوهای مکان یابی، (2) وجود عناصر و الگوهای آنالوگ طبیعی در محیط و (3) سیال بودن الگوهای فضایی است. همچنین الگوهای تعامل بصری با طبیعت و تجربه محسوس با آن در معماری از اولویت بیشتری برخوردار است.
کلید واژگان: طبیعت, معماری بیوفیلی, توسعه پایدار, فرآیند تحلیل سلسله مراتبیInternational Journal Of Culture and Biotechnology Architecture, Volume:1 Issue: 4, 2023, PP 133 -151From the terminological aspect, the term "biophilia" means "loving life or living systems" and was first used by "Eric Fromm" to explain a psychological tendency regarding the "attractiveness of all living things". ", Was used. "Edward Wilson" used this term in a similar sense to describe and justify "mankind's unconscious desire to connect with other elements of life". On the other hand, one of the most important complications of living in today's cities is the "diminished connection with nature" and alienation from natural elements and processes, which has had a special reflection in international studies. , the principles of design based on biophilic architecture have been reviewed and analyzed in design performance to achieve sustainable development goals; For this purpose, first, the most important design issues are examined with this approach and its different patterns are identified, and then, using the Analytical Hierarchy Process (AHP), the identified approaches and patterns of this type of architecture are prioritized. Realization results show that in the three main design approaches based on biophilic architecture, it means (1) the presence of nature in location patterns, (2) the presence of natural analog elements and patterns in the environment, and (3) the fluidity of spatial patterns. Also, patterns of visual interaction with nature and tangible experience with it in architecture have more priority.
Keywords: Nature, Biophilic Architecture, Sustainable Development, Hierarchical Analysis Process -
فضاهای عمومی شهری به عنوان یکی از عناصر مهم در ساختار شهری شامل میدان ها، خیابان ها، پلازاها، پارک ها و... هستند و همواره میزان عمومیت آن ها مورد بحث بوده است. اخیرا گرایش به سمت فضاهای نیمه عمومی و توجه کم تر به فضاهای عمومی شهری موجب کاهش میزان عمومیت و کارکرد و جایگاه پیشین این فضاها شده است و فضاهایی با کیفیت نامطلوب عمومیت شکل گرفته اند. هدف از این مطالعه، کاوش مفهوم عمومیت و مدل های ارزیابی آن، ارایه چارچوب مفهومی و سپس مدلی برای ارزیابی عمومیت فضاهای شهری است. جهت تدوین چارچوب مفهومی، مدل های ارزیابی صاحب نظران بومی و جهانی بررسی شد و مدل پیشنهادی ارزیابی عمومیت فضای شهری متشکل از چهار مولفه، هفت زیرمولفه و 30 نشانگر شکل گرفت. به منظور سنجش روایی و وزن دهی به مدل از نظرات 12 نفر از صاحب نظران و حرفه مندان حوزه ی شهری با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. در گام بعد ابتدا به دلیل امکان مقایسه صحیح تر و قراردادن داده ها در یک بازه یکسان، داده ها نرمال شده و سپس وزن دهی گروه خبرگان به صورت میانگین هر مولفه، زیرمولفه و نشانگر در بازه صفر تا یک مشخص شده است.نتایج وزن دهی خبرگان و تعیین ضریب اهمیت نهایی هر نشانگر به تدوین مدل نهایی ارزیابی عمومیت فضای شهری با چهار مولفه، هفت زیرمولفه و 26 نشانگر انجامید. سه نشانگر از مولفه ی پیکربندی کالبدی شامل « انعطاف پذیری مبلمان»، « عناصر سبز-آبی» و «تسهیلات دوچرخه»، همچنین نشانگر «دوربین های مداربسته» از مولفه ی مدیریت کنار گذاشته شدند. بر این اساس چهار مولفه پیکربندی کالبدی (0.33)، زندگی شهری (0.31)، مدیریت(0.2) و مالکیت(0.16) عمومیت فضای شهری را تبیین می کنند. این مدل می تواند به عنوان ابزاری در کنار سایر روش های متداول برای ارزیابی عمومیت فضای شهری از منظر تجربه زیسته کاربران و طراحان آن به کار رود.کلید واژگان: عمومیت, فضای شهری, مدل ارزیابی, گروه خبرگان, فرایند تحلیل سلسله مراتبیAs one of the prominent elements in urban structures, urban public spaces include squares, streets, plazas, parks, etc. These spaces have been always important for urban design and their quality of publicness has been discussed. The recent inclination towards semi-public spaces has led to the decline of these spaces’ publicness and function and has dragged them down from their previous position which has resulted in the emergence of spaces with unfavorable publicness quality. The present study seeks to explore the concept of publicness and models used to evaluate it, present a conceptual framework, and eventually propose a model for the evaluation of urban spaces’ publicness.To compile the conceptual framework, evaluation models proposed by domestic and international scholars were studied and the proposed model for evaluating the publicness of urban spaces was thus developed consisting of four components, seven sub-components, and 30 indicators. 12 urban experts and professionals were asked for their opinions using the hierarchical analysis method to assess the validity and assign weights to the model. Then the scores were normalized for better and more accurate comparison and the mean scores of the expert group were calculated for each component, sub-component, and indicators in a range between 0 to 1.Results of experts' weighting and determination of the final coefficients of each indicator led to the compilation of the final model for urban space publicness evaluation with four components, seven sub-components, and 26 indicators. Two components of “physical configuration” and “urban life” are related to the substantial dimension of urban design but the other two components of “ownership” and “management” are related to the procedural dimension of urban design. Three indicators of the “physical configuration” component consisting of “furniture flexibility”, “green-blue elements”, “bicycle facilities”, and CCTV indicator of “management” component were excluded. Hence, the four components of physical configuration (0.33), urban life (0.31), management (0.2), and ownership (0.16) make up the publicness of urban spaces. This model can be used as a tool alongside other conventional methods to evaluate the publicness of urban spaces from the perspective of designers and users' lived experiences.Keywords: Publicness, Urban space, Evaluation model, Expert group, AHP
-
پس از انقلاب صنعتی، بشر شیفته از دستاوردهای فناورانه به بهره برداری بیشتر و بیشتر از مواهب طبیعی پرداخت. تا پیش از آن، نرخ بهره برداری بشر بسیار کمتر از نرخ تولید و جذب زمین بود و بنابراین مشکلات زیست محیطی چندانی به چشم نمی خوردند؛ اما به تدریج با استثمار هر چه بیشتر بشر، شرایط طبیعت رو به تنزل گذاشت و هشدارها درباره پایدار نبودن فرایندهای انسانی به تعریف مفهوم توسعه پایدار منتج شد. ایران هم کشوری است که به دلیل بهره برداری های نادرست از منابع طبیعی، در معرض بحران های ،« نردبام پایداری » زیست محیطی بسیاری قرار دارد . ا ز همین رو، مقال ه حاض ر پس ا ز معرفی رویکردهای چهارگانه مفهوم بزرگ ترین و حیاتی ترین بحران های زیست محیطی ایران امروز را شناسایی می کند و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و بهره گیری از نظرات 20 متخصص حوزه های محیط زیست و شهرسازی، میزان تهدیدآمیز بودن هر یک از بحران ها را (AHP) (به صورت کمی مشخص می نماید . درنهایت، اولویت تهدید بحران ه ا و وز ن ه ر یک از آن ها به شرح زیر ب ه دست آمد : 1 4) تخلیه روستاها ،(3) آلودگی هوا (0,147 ،(2) تخریب جنگل ها، مراتع و زمین های کشاورزی (0,222 ،(خشک سالی (0,425 0,139) و 5) از دست رفتن تنوع زیستی (0,067). با شناسایی این اولویت ها، رویکردهای لازم برای هر یک از بحران ها از میان) برای مواجهه با تخریب ،« توسعه پایدار آرمانی » رویکردهای چهارگانه پیشنهاد شد. برای مواجهه با بحران خشک سالی رویکرد تخلیه روستاها و مهاجرت به » و « آلودگی هوا » برای مواجهه با ،« توسعه پایدار قوی » جنگل ها، مراتع و زمین های کشاورزی رویکرد و برای مواجهه با از دست رفتن تنوع زیستی یکی از دو رویکرد توسعه پایدار ضعیف یا « توسعه پایدار ضعیف » رویکرد « شهرها کنترل آلودگی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: توسعه پایدار, نردبام پایداری, بحران زیست محیطی, رویکردهای چهارگانه, فرایند تحلیل سلسله مراتبیAfter the Industrial Revolution, human beings, fascinated by technological achievements, became more and more exploited by natural resources. Prior to that, the rate of human exploitation was much lower than the rate of land production and absorption, so there were few environmental problems. Gradually, however, with the increasing exploitation of human beings, the conditions of nature declined, and warnings about the unsustainability of human processes led to the definition of the concept of sustainable development. Iran is also a country that is exposed to many environmental crises due to misuse of natural resources. Therefore, after introducing the four approaches of the concept of "sustainability ladder", the present article identifies the biggest and most vital environmental crises in Iran today and using the Analytic Hierarchy Process (AHP) and the opinions of 20 experts in the field of environment and urban development, quantifies the threat of each crisis. Finally, the threat priority of crises and the weight of each of them were obtained as follows: 1) Drought (0.425), 2) Destruction of forests, pastures and agricultural lands (0.222), 3) Air pollution (0.147), 4) Evacuation of villages (0.139) and 5) biodiversity loss (0.067). By identifying these priorities, the necessary approaches, among the four approaches, for each of the crises were proposed. To face the drought crisis, the approach of "ideal sustainable development", to face the destruction of forests, pastures and agricultural lands, the approach of "strong sustainable development", to face "air pollution" and "evacuation of villages and migration to cities", the approach of "weak sustainable de velopment" and to address biodiversity loss, either weak sustainable development or pollution control is suggested
Keywords: Sustainable Development, Sustainability Ladder, Environmental Crisis, Four Approaches, Analytic Hierarchy Process -
گردشگری روستایی با هدف گسترش امکانات و بهبود شرایط نسل کنونی و نسلهای آتی آسیب پذیر در مناطق روستایی انجام می شود. بوم گردی نیز بعنوان پایدارترین نوع گردشگری، با ظرفیت هایی که دارد، راهکاری اساسی در توسعه گردشگری روستایی محسوب می گردد. استان اردبیل هم با وجود جاذبه های منحصر بفرد طبیعی، پتانسیل توسعه بوم گردی روستایی را خواهد داشت. روش تحقیق در پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی با درنظرگیری هفت فاکتور شکل زمین، هیدرولوژی، کاربری اراضی، زیبایی های طبیعی و انسان ساخت و پوشش گیاهی و جانوری، پهنه های مستعد توسعه بوم گردی مکان یابی و مشخص گردیده اند. این فاکتورها، براساس چک لیست تهیه شده از طریق مصاحبه با کارشناسان گردشگری مورد ارزیابی قرار گرفته تا با بهره گیری از نرم افزارExpert choice وزن نهایی هریک از آنها تعیین می شود. بر اساس نتایج این تحقیق، زیبابیهای طبیعی با وزن 26/0 بالاترین ارجحیت و شکل زمین با وزن نهایی 07/0 کمترین ارجحیت در تعیین پهنه های مستعد را دارند. سپس با استفاده از شناخت و تحلیل محدوده مورد مطالعه توسط نرم افزار GIS، مشخص گردید که پهنه های دارای ارزش بالای توسعه بوم گردی 35 درصد از کل منطقه و پهنه های دارای ارزش نسبی مناسب 28 درصد و عموما در قسمتهای شمال، غرب و شمال غربی منطقه، پهنه های دارای ارزش کم 22 درصد و پهنه های فاقد ارزش 15 درصد را به خود اختصاص داده اند.
کلید واژگان: بوم گردی روستایی, گردشگری, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, توسعه پایدار, روستای سردابهRural tourism aims to expand the facilities and improve the vulnerability situation of current and future generations in rural areas. Ecotourism as the most sustainable type of tourism, with its capacities, is a fundamental solution in development of rural tourism. Ardabil province with unique natural attractions will have the potential to develop rural ecotourism. The research method in the present study is applied in terms of purpose and in terms of nature is descriptive-analytical and using the analytical hierarchy process (AHP) by considering seven factors including slope, hydrology, land use, natural and man-made beauties and vegetation and animals, in order to determine and location potential zones for ecotourism development. These factors, which have been evaluated, based on a checklist prepared through interviews with tourism experts, and finally, using Expert Choice software, the final weight of each of the criteria has been determined. Based on the results, natural beauties with a weight of 0.26 have the highest priority and the shape of the earth with a final weight of 0.07 has the lowest priority in determining susceptible areas. Then, using the knowledge and analysis of the study area by GIS software, it was found that areas with high value of ecotourism development, dedicated 35% of the total area, however areas with appropriate relative value of 28% and generally in the northern, western and northwestern parts of the region and low value zones account for 22% and non-value zones dedicated 16% from the total area.
Keywords: Rural Ecotourism, tourism, Analytical Hierarchy Process, Sustainable Development, Sardabeh Village -
محله به عنوان یک مکان- رفتار مهم، علاوه بر ظرفیت های فراوان اجتماعی، فرهنگی و کالبدی، نقش شایان توجهی در محله گزینی و گرایش به سکونت دایم شهروندان بر عهده دارد. پرداختن به این مهم از موضوعات اساسی در حیات اجتماعی بافت های تاریخی به شمار می آید؛ به گونه ای که متناسب با میزان و عمق شناخت از معیارهای محله گزینی، مسکن پذیری نیز از دوام و پایداری بیشتری برخوردار خواهد شد. پژوهش با طرح این پرسش که شاخصه های محله گزینی در بافت تاریخی شهر اصفهان چیست و آیا با جابه جایی مکان، شاخصه های محله گزینی نیز تغییر می کند؟ در پی آن است که به مولفه های موثر در انتخاب محله و شناسایی شاخصه های مکان گزینی در بافت تاریخی اصفهان دست یابد. روش پژوهش کیفی و در حوزه روش شناسی متکی به توصیف و تحلیل است. بدین منظور، سه محله درب امام، علیقلی آقا و جلفا در بافت تاریخی اصفهان مبتنی بر ماتریس گولر انتخاب شده و چهار شاخصه اصلی در محله گزینی یعنی امنیت، همسایگی سازگار، دسترسی به مرکز خرید و دسترسی به شبکه حمل ونقل عمومی، در نمونه ای با تعداد 90 نفر، مورد پرسش قرارگرفته و از طریق آزمون لیکرت دیدگاه پرسش شوندگان سنجش شده است؛ سپس با روش AHP، شاخصه های محله گزینی در محله های منتخب، ارزیابی شده و ضرایب اهمیت هر یک از شاخصه ها محاسبه و تحلیل شده است. استنتاج ها نشان می دهد که شاخصه امنیت بالاترین رتبه را در بین شاخصه ها کسب نموده است. همسایگی سازگار، دسترسی به مرکز خرید و شبکه حمل ونقل عمومی اولویت های مهم بعدی محله گزینی از سوی ساکنان تعیین شده اند و از این حیث، محله علیقلی آقا بالاترین رتبه در میان محله های بررسی شده را به خود اختصاص داده است.کلید واژگان: محله گزینی, بافت تاریخی, مولفه های کیفی, فرآیند تحلیل سلسله مراتبیNeighborhood, as an important behavioral setting, in addition to numerous social, cultural and physical aspects, has a very important role in neighborhood selection and creating a tendency among citizens to take up permanent residence. This is one of the main issues in the social life of historical contexts because by increasing the extent and depth of understanding of neighborhood selection criteria, housing will also be more durable. The present study aims to achieve effective factors in choosing the neighborhood in Isfahan city and to identify the criteria for neighborhood selection in the historical texture of Isfahan City. To this end, two main questions are raised: 1. What are the criteria for neighborhood selection in the historical texture of Isfahan? 2. Do the neighborhood selection criteria change with the spatial displacement? The present study is qualitative, descriptive and analytical research. To investigate the topic research, three Darb-e-Emam, Aligholi Agha and Jolfa neighborhoods in the historical texture of Isfahan City are selected using Goeller Scorecard and the four main neighborhood selection criteria, including security, neighborhood compatibility, access to shopping center and access to public transport network, are investigated. To investigate the aforementioned criteria in the selected neighborhoods, a sample of 90 persons are surveyed through a Likert scale questionnaire. Then, the data obtained from the questionnaires are analyzed using the AHP method and for each neighborhood, the importance coefficients of all criteria are calculated. The results of analysis show that according to the residents, among the neighborhood selection criteria, the security has the highest rating, followed by the neighborhood compatibility, access to shopping center and access to public transport network, respectively. Considering these criteria, the Aligholi Agha neighborhood obtains the highest ratings.Keywords: Neighborhood Selection, Historical texture, Qualitative factors, Analytic Hierarchy Process
-
بی شک امنیت به عنوان یکی از مولفه های کیفیت محیطی شناخته می شود. در این میان، پارک ها به عنوان بخشی از فضاهای باز شهری که زمینه ساز بستر کالبدی و اجتماعی مناسب، جهت افزایش کیفیت زندگی و سلامت جسمانی و روانی افراد هستند، باید بتوانند امنیت محیطی لازم را نیز در ادراک استفاده کنندگان آن فراهم آورند. به دنبال این مسئله، پژوهش حاضر، ارزیابی امنیت محیطی فضای پارک های محل های، بر پایه رویکرد CPTEDو تعیین شکاف بین ترجیح و ادراک ساکنان محله را هدف قرار داده است. روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی مبتنی بر پرسشنامه و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه اماری آن را ساکنان محله صابونپزخانه، واقع در منطقه 12 شهرداری تهران تشکیل می دهند و نمونه ها به شیوه تصادفی انتخاب شده اند. ابتدا ادراک و ترجیح امنیت محیطی فضای پارک سنجیده شده، سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، مولفه های موثر برامنیت محیطی، با تکیه بر شاخص های رویکرد CPTED، اولویت بندی شده است. پرسشنامه های جمع آوری شده، در محیط نرم افزار 22-SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که کمترین شکاف مربوط به شاخص های کنترل دسترسی و مدیریت و نگهداری و بیشترین شکاف مربوط به شاخص نظارت است و از دیدگاه استفاده کنندگان، شاخص نظارت و کنترل دسترسی بیشترین اهمیت را دارند. همچنین نتایج حاصل از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی نشان می دهد که زیرشاخص های «زیبایی و منظرسازی» و «نظافت و تعمیرات تجهیزات» از شاخص «مدیریت و نگهداری» و «تعریف ورودی» و «وجود نگهبانی» از شاخص «کنترل دسترسی» در رتبه های نخست قرار دارند. لذا در فرآیند ارزیابی پس از ساخت که به منظور شناخت و اصلاح نقاط ضعف احتمالی انجام می گیرد و نیز به منظورارائه راهکارهای طراحی فضای پارک در طرح های آتی با توجه به مولفه امنیت محیطی، توجه به اولویت و اهمیت شاخص های آن در ادراک و ترجیح ساکنان، به عنوان استفاده کنندگان اصلی فضا ضروری است.کلید واژگان: ادراک, پارک, امنیت, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی
-
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 48 (پاییز 1396)، صص 377 -392از فلسفه اسلامی به عنوان تلاشی عقلانی و استدلالی، جهت تبیین رابطه خداوند سبحان با عالم وجود و کشف خطوط کلی و امور جهان شناسانه عالم، نام برده شده است. این فلسفه الهی، در حوزه های گوناگون، تلاش دارد تا با بیانی عقلانی، در رفع شبهات از حریم دین کوشا باشد و انسان های غربت زده امروزی را به قرب الهی رهنمون ساخته و موجبات سعادت و رستگاری ایشان را فراهم آورد. در این زمینه به نظر می رسد هنر معماری متعالی، به عنوان دانشی عقلانی، منطبق با روح و فطرت انسانی و سود جسته از اندیشه ا ی الهی، می تواند وسیله ای باشد که فلسفه ی اسلامی را در راه تبیین رابطه ی خداوند سبحان و انسان غربت زده امروزی یاری کند. از اینرو مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش های تحقیق توصیفی – تحلیلی و تطبیقی و شیوه های تحقیق مرور متون، منابع و اسناد تصویری و مصاحبه و بهره گیری از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به تبیین رابطه میان فلسفه ی اسلامی و هنر معماری بپردازد و قانونمندی ها و اندیشه ی متعالی موجود در ورای این قانونمندی ها در هنر و معماری متعالی را تبیین نماید. به این منظور مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد جامع اصفهان، که از دیرباز برترین بستر تجلی اندیشه های والای قدسی در قالب صور فیزیکی بوده اند، تحلیل شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که به ترتیب حرکت از فرش به عرش؛ عدالت؛ تاکید بر مرکزیت؛ احترام به محیط طبیعی؛ وحدت؛ سادگی فضایی و دوری از الحاقات زائد؛ ضرباهنگ و تکرار؛ حس اکتشاف؛ نظم؛ تنوع (تنوع فرم ها، تنوع گونه ها، تنوع رنگ ها، تنوع عملکرد ها)؛ و ابداع و نوآوری از جمله قانونمندی هایی هستند که زمینه را برای بیانی نمادین و استعاری از تجلی ساحتی مقدس در تار و پود صوری کالبدی فراهم می آورند.کلید واژگان: فلسفه اسلامی, معماری متعالی, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, مسجد گوهر شاد, مسجد جامع اصفهانUrban Management, Volume:16 Issue: 48, 2017, PP 377 -392Today, cultural alienation and the influx of one-dimensional and purely human-centered materialistic ideology of the West have challenged Muslim communitie's beliefs, values and religious and spiritual thinking. Indeed propaganda, invasion and the spread of ideas of wealth accumulation, materialism, promiscuity, etc., are undermining the foundations of culture, faith and religious in these communities and in the long run, will cause the loss of cultural and social, religious and political identity. In these times and situations one is reminded again of what Martin Heidegger, the German intellectual, once said: Now only divinity can save us. Therefore, to fight back against the massive invasion targeted at the cultural foundations of the of pure Islamic spiritual beliefs, the use of rational thinking and reasoning to respond to and promote Islamic and divine beliefs, thoughts, wisdom and values seem imperative. This issue is within the domain of Islamic philosophy and since it guides the man towards the source of all life through wisdom and rational thinking and strives to eradicate doubt and uncertainty about the sacredness of religion, it is deemed a divine philosophy. But the divine-Islamic ideology and philosophy should not be provided only in limited fields and trends and through complicated means of presentation. The use of various methods, tools and techniques compatible with the spirit and human nature, on the basis of rational reasoning can advance the field of noble goals of Islamic philosophy, which is to create a unity between revelation and reason. It seems that art and architecture, as one of its branches, has always had a prominent place in promoting the spiritual and Islamic beliefs, on the basis of reasoning and in a manner consistent with human nature. Sacred and exalted art is the result of revelation of artist who tries to show modality of universe ultra with using symbolic expression and main resource of Islamic philosophy (manifested of God). It is clear that, sacred architecture is the best effect of sacred art that releases human spirits from mortal world and guides them to eternal world. It should be mention that, non- identity of current human is caused by the lack of understanding and esoteric intuition and creating mortal works that dispossess human from reaching God. Therefore, this research believes that revitalization of sacred principles and use of Islamic philosophy resource cause restoration of human identity. So, this manuscript used analytic- descriptive method and comparative method and reviewing literature and resource technique, reviewing visual documentation technique, interview technique and the analytic hierarchy process (AHP) technique to explain ideas, rules and principles that form and determine impacts of Islamic philosophy in Formation of Exalted Art and Architecture in Urban Environment. Also in this research, to explain the relation between Islamic philosophy spirit and spirit of sacred art and architecture, transcendental ideas of Mosque designing such as Goharshd Mosque and Jame Mosque of Isfahan have been reviewed. Results of this research indicate that climbing; balance; centralist; respect to environment; unity; simplicity; rhythm and repetition; sense of discovery; order; variety (colors, forms, functions, patterns and characters); and innovation are principles that provide the best field for symbolic expression of sacred elements in the physical forms.Keywords: Islamic philosophy, Exalted Architecture, AHP, Goharshd Mosque, Jame Mosque of Isfahan
-
پیاده راه سازی به عنوان نیرومندترین و اثرگذارترین جنبش طراحی مجدد خیابان، از راهکارهایی است که در دهه های اخیر به منظور کاهش تبعات منفی حضور گسترده خودرو در شهرها و رونق اجتماعی-اقتصادی و محیطی مراکز شهری به کار بسته می شود؛ به گونه ای که بسیاری از مدیران و سیاستگذاران شهرهای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه با امکانسنجی و اولویت بندی دقیق و سنجیده فضاها و خیابان های مساعد و سپس کاربست پروژه های پیاده راه سازی و آرام سازی آمد و شد، ضمن کاهش اثرات زیانبار محیط زیستی ناشی از خودرو- محوری، موجبات بازآفرینی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مراکز شهری را نیز فراهم آورده اند. در این راستا، پژوهش حاضر با روش ترکیبی (ارزیابی ویژگی های کالبدی و ادراکات زائران و مردم) و با هدف ارتقاء پیاده مداری در بافت مرکزی شهر قم، ابتدا به تشریح ادبیات جهانی در مورد پیاده راه سازی، اولویت بندی پروژه های پیاده و همچنین قابلیت پیاده روی خیابان پرداخته و سپس از طریق، کسب نظرات مردمی و زائران بر اساس پیمایش میدانی، تحلیل داده های ثانویه و همچنین نظرات متخصصان به اولویت بندی پیاده راه سازی مسیرهای اطراف حرم مطهر پرداخته است. انتخاب معیارها بر مبنای روش دلفی بوده و نظرات متخصصان بر اساس مدل تصمیم گیری چند معیاره (AHP) اعمال شده است. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که خیابان ارم به دلیل نقش مهم در پیوند دو عنصر اصلی مذهبی (حرم مطهر) و تجاری (بازار) و وجود فعالیت ها و کاربری های مختلف و متنوع، دسترسی به پارکینگ، طول و عرض مناسب، سرزندگی و حضور گسترده افراد پیاده و زائران، شیب مناسب، بهترین فضا جهت ایجاد پیاده راه می باشد.کلید واژگان: پیاده راه سازی, قابلیت پیاده روی, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, دلفی, حرم حضرت معصومه (س)In the last decades, pedestrianization as one of the most powerful and effective strategies for redesigning street has been employed to reduce the negative consequences of car dependency. Moreover, this strategy has been widely recognized as an effective policy to economic prosperity and revitalization of social life in the downtowns. Global experiences on pedestrianization revealed that this strategy could reduce environmental impacts of car-driven policies and might lead to socio-economic and physical regeneration of cities. However, in most developing countries like Iran, the over-emphasis on the priority of car mobility has led to reducing quality of urban life, especially in city centers. In this context, the Qom city as one of the Irans metropolises experienced similar problems over the last few decades. Like most urban centers, the downtown of this metropolis faces many problems such as economic decline and social and environmental deterioration. In the past few years, exacerbation of these issues has caused politicians and urban managers to put the pedestrian projects on their agenda. However, the main challenging issue for the planner is prioritizing the pedestrianization of routs due to financial limitations and walkability. Accordingly, this paper prioritizes the adjacent routs of Masoumeh holly shrine, Qom city, for implementing pedestrianization projects. The research method is combined and we used Delphi technique to criteria selection. Based on Delphi method 13 criteria were chosen to prioritize and choose the most appropriate street. Moreover, we have conducted a survey for exploring people and pilgrim's perspectives about quantities and qualities features of routs. Finally, AHP technique was used for weighing the criteria and ArcGIS platform was employed to overlay the criteria to make a composite map, which shows the appropriate route for the pedestrian project. The people and pilgrims perspectives about quantities and qualities features of routs showed that Eram St. was more appropriate than others routs for implementing pedestrian project. However, Moallem St. is the most unsuitable routs. Nonetheless, analyzing secondary data indicated that although Eram St. has appropriate width, length, parking facilities, and slope, many historical buildings lay in Azar Street. Finally, based on AHP and expert's opinions, 13 criteria were chosen to prioritize the streets. Social and economic indicators gained the highest scores. By using GIS, all these scores were entered to the base maps database. Thus, by the reclassification of layers, Eram was selected as the most appropriate street for pedestrianization. Generally, integrating the people and pilgrims perspectives, secondary analysis and experts views showed that Eram Street, because of enjoying mixed land uses and diverse activities, crowded pedestrian network, and the existence of parking facilities, is the most suitable route for beginning pedestrianization. Azar and Taleghani Streets were in the next priority.Keywords: Pedestrianization, Walkability, Analysis Hierarchical Process, Delphi, Holly shrine of Masoumeh in Qom City
-
حریم مفهومی در روابط انسانی است، با نمود ارزش های اسلامی، که این موضوع حائز اهمیت بودن و جایگاه آن را در مسکن ایرانی اسلامی نشان می دهد. حریم در دوره معاصر، با توجه به تاثیرپذیری روابط داخلی مسکن از نمونه های غربی در طراحی اولیه و همچنین به بهانه طرح انعطاف پذیرمسکن، در ساختار طراحی های فعلی ارزش بیشتری دارد، درواقع درک صحیح از ابعاد حریم در مسکن اجازه تغییرات و انعطاف در فضاهای داخلی را محدود می کند. با اعمال حریم، گزینه های انتخابی به تعداد نمونه های غربی در تغییرات پلان نخواهد بود. در این پژوهش ابعاد حریم در روابط فضاهای داخلی مسکن ایرانی اسلامی، به منظور درک تحلیل چگونگی هم جواری فضاها از حیث هدف کاربردی تبیین گردیده و به منظور عرضه یک مبانی طراحی، رعایت حریم فضاها در گستره ای از نظرات کارشناسان در چهار بعد حریم دیداری، شنیداری، بویایی، و حرکتی بررسی شده است.
در این پژوهش، با فرض این موضوع که در مسکن ایرانی اسلامی، به منظور رعایت حریم داخلی، همه فضاها بر هم تاثیرگذارند و هیچ یک نمی توانند به صورت مستقل اثرگذار باشند، از طریق تعیین اولویت های هم جواری فرضیه ثابت و میزان و اولویت اثرگذاری، با روشی تحلیلی و سلسله مراتبی دنبال شد، چهار بعد حریم معیارها و فضاهای داخلی مسکن و گزینه های پژوهش تعیین شدند و در مرحله اول با روش پیمایشی، از طریق پرسش نامه و نظر سنجی از فقها وکارشناسان علوم اسلامی، با روش تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل نرم افزاری Expert choice، رعایت حریم دیداری در فضای داخلی مسکن، با وزن نهایی 465/0، در رتبه اول تعیین شد و در مرحله دوم پیمایش با نظر خبرگان معماری اسلامی و روش تحلیلی فوق، اولویت ارزشی رعایت هم جواری فضاها نسبت به هم و درنهایت به صورت مجزا نسبت به همه ابعاد حریم مشخص شد. درواقع نگرش اصلی بر این است که، این پژوهش بتواند در درستی هم جواری طراحی فضاهای داخلی مسکن مفید گردد و بایدها و نبایدهای هم جواری ها را، به صورت کمی، در قالب استانداردی قابل تعمیم بیان کند.کلید واژگان: مسکن, هم جواری فضایی, فرایند تحلیل سلسله مراتبی, حریم -
بافت های تاریخی و قدیمی شهرها و روستاهای کشور جزئی از میراث فرهنگی و تاریخی آن ها محسوب می شوند. این بافت ها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. بنابراین حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر است. این فرسودگی ها علاوه بر پهنه های شهری در روستاها نیز دیده می شود. سنجش میزان فرسودگی کالبدی این پهنه ها جهت انتخاب الگوی مداخله صحیح ازجمله مهم ترین چالش های پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری است. از این رو تدوین الگوهای مناسب جهت شناسایی صحیح پهنه های فرسوده و اولویت بندی آن ها ضروری بهنظر می رسد.
بر این اساس هدف این پژوهش نخست، بازشناسی شاخص های فرسودگی کالبدی پهنه های شهری و روستایی است چراکه با توجه به مطالعات صورت گرفته نمی توان فرسودگی بافت های شهری را تنها منوط به 3 عامل نمود و بر اساس آن به تدوین الگوی مناسب جهت سنجش آسیب پذیری و فرسودگی کالبدی پرداخته شود. از دیگر جنبه هایی که این پژوهش بر آن تاکید دارد شیوه سنجش شاخص ها و بهره گیری از تحلیل فازی به جای تحلیل بولین است که در این پژوهش با بهره گیری از تحلیل مکانی- فازی با قابلیت پردازش داده های مبهم و تلفیق آن با روش 1TOPSIS، جهت سنجش شاخص ها به تدوین روشی مناسب جهت سنجش میزان فرسودگی پهنه های شهری و روستایی پرداخته شده است. برای تعیین کاربست این روش ترکیبی مورد نظر شهر مراوه تپه از استان گلستان در پژوهش حاضر انتخاب گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کل پهنه های شهر به 4 سطح قابل تقسیم است، که شامل پهنه های مطلوب، پهنه های فرسوده ی شدید کالبدی (اولویت اول مداخله)، پهنه های نسبتا فرسوده کالبدی (اولویت دوم) و پهنه های نیازمند بهسازی (اولویت سوم) می باشند.
کلید واژگان: فرسودگی کالبدی, پهنه های آسیب پذیر, روش ایده آل نقطه ای, تحلیل فازی, فرایند تحلیل سلسله مراتبیHistorical and ancient zones of cities are a part of historic and cultural heritage of settlements. These zones are occasionally affected by physical degradation and deterioration over timedue to lack of proper maintenance and performance. Thus، rehabilitation and proper maintenance، even renovation in some cases are essential for the survival of their physical structure and functional role. These challenges in rural areas are as strong as urban zones. The assessment of physical deterioration in these zones in order to select the best intervention pattern is one of the most important challenges facing the urban planners and managers…Therefore، it is necessary to develop strategies for proper prioritization and efficient intervention in the degrading zones. The first purpose of this study is recognizing the indicators of physical degradation in urban and rural zones، and the second is designing the suitable pattern for assessing vulnerability and physical degradation. Also، with the use of spatial analysis based on fuzzy logic instead of Boolean combinations، the study was able to process the ambiguous data and integrate it with TOPSIS. This process helped in detefinition of a model fot the assessment of the rate of physical degradation in different zones. To test this model in field practice، MaravehTappe City was selected as pilot research sample. Results show that the entire urban zone is divided into four areas base on the degree of degradation، including appropriate urban zones، zones of intense physical degradation (first priority for interventions)، the relatively degraded areas (second priority) and areas in need of rehabilitation (third priority).Keywords: Physical Degradation, Vulnerable Zones, TOPSIS, AHP, Urban, Rural Rehabilitation. -
در دهه های اخیر به دلیل پیدایش توسعه پایدار، مردم جهان توجه بیشتری به حفاظت از محیط زیست و منابع زیستی دارند. این نگرش مثبت باعث گردیده که مدیران صنایع مختلف در پی رویکرهای عملیاتی جهت ارتقاء عملکرد سازمانی خود با رعایت نکات زیست محیطی به عنوان یک مزیت رقابتی باشند. بدین منظور، هدف این مقاله، ارائه الگویی ترکیبی جهت خوشه بندی صنایع استان بوشهر از لحاظ توجه به میزان سبزیت در زنجیره تامین می باشد. برای این کار، شاخص موثر با مطالعه ادبیات موضوعی و مصاحبه با متخصصین شناسایی و سپس با بکارگیری رویکرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، میزان اهمیت هر یک از شاخص های موثر بر میزان سبز بودن مدیریت زنجیره تامین محاسبه گردیدند. سپس با بکارگیری رویکرد فازی سی مینز صنایع موجود در قلمرو مکانی تحقیق خوشه بندی گردیدند. لازم به ذکر است که جامعه آماری این پژوهش را مدیران،کارشناسان صنایع منطقه ویژه پارس جنوبی و نیز اساتید دانشگاهی تشکیل داده اند. جهت اکتساب داده های لازم از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که بسیاری از صنایع بدلیل درجه عضویت بسیار نزدیک هم در خوشه اول و هم در خوشه دوم قرار گرفتند. سپس به منظور تعیین میزان توجه به سبزیت صنایع هر خوشه، آزمون آماری تی استیودنت(t) در سطح معنی داری 0.05 انجام گرفت. نتایج تحلیل بیان می دارد که توجه صنایع عضو خوشه اول به محیط زیست بالاو در خوشه دو متوسط است. لذا، به مدیران صنایع عضو خوشه دو توصیه می گردد که جهت افزایش سطح توجه به محیط زیست، بر شاخص های آموزش و پژوهش، توجه به محیط و هزینه تمرکز بیشتری داشته باشند تا بتوانند علاوه بر افزایش عملکرد، معضلات زیست محیطی را نیز پیشگیری نمایند.
کلید واژگان: زنجیره تامین سبز, منطق فازی, فرایند تحلیل سلسله مراتبی, الگوریتم سی مینز, خوشه بندیToday human is engaged with a great crisis as a result of his unbalancing the life, neglecting indigenous and environmental factors, and hegemonic behavior toward nature. This has ended to creation of an approach called sustainable development whose main aims are to meet the essential needs, improvement of life quality, and better management of ecosystems. Obviously it is meaningless to discuss sustainability and sustainable development in the absence of cities and urban life. Cities are counted for as the main reasons for unsustainability the world over, however urban sustainability and global sustainability are the same concepts. Therefore, knowing key elements to reach this station is necessary, whereas recognition and prioritization of effective key elements in sustainable development is strategic and entails economic, social, and health-related results in the sequence of time. The current study is descriptive-analytic in which attempts have been made to estimate the importance of main indices of sustainable development based on the opinions of elites using a fuzzy hierarchical analysis process technic. Analysis of the data shows that from among main indices, urban health, desirable governmental system, and sustainable environment are respectively of the highest importance.Keywords: Urban Sustainable Development, Bushehr City, Fuzzy Logic, Fuzzy Hierarchical Analysis Process -
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 38 (بهار 1394)، صص 33 -42
بشر امروزی در اثر برهم زدن توازن زندگی، عدم توجه به فاکتورهای محیطی و بومی، رفتار سلطه جویانه و استفاده ابزاری از طبیعت به بحرانی عظیم گرفتار شده است و خود را در مواجهه با آینده ای مبهم و خطرزا می بیند. این امر سبب شکل گیری تدریجی رویکردی به نام توسعه پایدار شده که هدف اصلی آن، تامین نیازهای اساسی، بهبود سطح زندگی، اداره بهتر اکوسیستم ها می باشد. بدون شک بحث از پایداری و توسعه پایدار بدون توجه به شهرها و شهرنشینی بی معنی خواهد بود شهرها به عنوان عامل اصلی ایجادکننده ناپایداری در جهان به شمار می روند و در واقع پایداری شهری و پایداری جهانی هر دو مفهومی واحد هستند. بر این اساس با توجه به پیچیدگی ذاتی شهرها و ابعاد مختلف تاثیرگذاری آنها، شناخت عوامل اصلی و کلیدی در جهت دستیابی به پایداری شهری، ضروری به نظر می رسد. بنابراین، شناسایی و اولویت سنجی عوامل موثر بر توسعه پایداری شهری یک مسئله راهبردی بوده و در درازمدت دارای پیامدهای شگرف و با اهمیتی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، بهداشت و سلامت است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی- توصیفی است که در آن تلاش شده با بهره گیری از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، اهمیت سنجی از شاخص های توسعه پایدار بر اساس نظرات خبرگان داشته باشد. تحلیل داده ها نشان می دهد که از میان شاخص های اصلی، شاخص های سلامت شهری، سیستم دولتی مطلوب و محیط زیست پایدار به ترتیب دارای بیشترین اهمیت می باشند.
کلید واژگان: توسعه پایدار شهری, شهرستان بوشهر, منطق فازی, فرایند تحلیل سلسله مراتبیToday human is engaged with a great crisis as a result of his unbalancing the life, neglecting indigenous and environmental factors, and hegemonic behavior toward nature. This has ended to creation of an approach called sustainable development whose main aims are to meet the essential needs, improvement of life quality, and better management of ecosystems. Obviously it is meaningless to discuss sustainability and sustainable development in the absence of cities and urban life. Cities are counted for as the main reasons for unsustainability the world over, however urban sustainability and global sustainability are the same concepts. Therefore, knowing key elements to reach this station is necessary, whereas recognition and prioritization of effective key elements in sustainable development is strategic and entails economic, social, and health-related results in the sequence of time. The current study is descriptive-analytic in which attempts have been made to estimate the importance of main indices of sustainable development based on the opinions of elites using a fuzzy hierarchical analysis process technic. Analysis of the data shows that from among main indices, urban health, desirable governmental system, and sustainable environment are respectively of the highest importance.
Keywords: Urban Sustainable Development, Bushehr City, Fuzzy Logic, Fuzzy Hierarchical Analysis Process -
در دهه های اخیر توسعه حمل و نقل همگانی محور (TOD) به عنوان رویکردی جدید در راستای مفهوم توسعه پایدار شهری گسترش یافته است. این رویکرد درصدد است تا از طریق ایجاد یکپارچگی بین برنامه ریزی حمل و نقل شهری و کاربری زمین، مردم را به زندگی در ناحیه مجاور ایستگاه های حمل و نقل همگانی و استفاده از آن تشویق نماید. این رویکرد، در نهایت استفاده از خودرو شخصی را کاهش داده و سکونتگاهی انسان محور با پویایی بیشتر را به ارمغان می آورد. در واقع توسعه حمل و نقل همگانی محور با نفی شیوه توسعه پراکنده به عنوان مخرب منظر شهری و مروج فرهنگ استفاده خودرو محور، بر توسعه فشرده جوامع تاکید دارد. با توجه به این رویکرد و گسترش رویه توسعه پراکنده در شهرهای ایران منتج از مهاجرت های روستایی، شهر سنندج به عنوان نمونه موردی پژوهش انتخاب شده تا جنبه های مختلف توسعه حمل و نقل همگانی محور به ویژه الگوی کریدوری آن را در بلوار پاسداران این شهر دنبال کند. در این راستا، این پژوهش در پی آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، چارچوب الگوی کریدوری حمل و نقل همگانی محور به منظور افزایش پایداری و خلق یک محیط انسان دوستانه، افزایش قابلیت دسترسی، تقویت گزینه های حمل و نقل همگانی وکاهش چالش های زیست محیطی در بلوار پاسداران شهر سنندج به کار گرفته شود. به منظور دستیابی به نتایج بهتر، براساس ویژگی های مشترک کالبدی، عملکردی و ترافیکی، طول محور به دو بخش تقسیم و از فرآیند تحلیل سلسل همراتبی به عنوان یکی از روش های تصمیم سازی چند معیاره به منظور اولویت دهی به راهبردها استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که راهبردهای کاهش وابستگی به خودرو، پیاده راه سازی به همراه توسعه حمل و نقل همگانی و راهبرد افزایش دسترسی به حمل و نقل همگانی برای بخش اول و راهبردهای تقویت دسترسی به حمل و نقل همگانی، اتصال مسیرهای اصلی و بهبود حرکات پیاده برای بخش دوم محور جهت استفاده از پتانسیل های توسعه حمل و نقل همگانی محور و منافع آن بیشترین امتیاز را کسب کرده و در اولویت توسعه می باشند.
کلید واژگان: توسعه حمل و نقل همگانی محور, الگوی کریدوری حمل و نقل همگانی محور, کاربری زمین, حمل و نقل همگانی, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, بلوار پاسداران سنندجThe overlap between neo-traditional neighborhoods and the provision of transit services became an incentive for Peter Calthorpe to codify the concept of Transit-Oriented Development (TOD) in the late 1980’s. As a new approach, it has been developed in direction of sustainable urban development in recent decades. It aims to integrate land use and transportation planning system through the construction or extension of a rapid transit system along with the creation of compact, and walk-able neighborhoods (mixeduse communities) around transit stations will encourage people to live near transit station areas and use it to reduce the use of individual car and creates more safe, dynamic and friendly communities. This means that “TOD” developed as a new approach based on sustainable development principles. Since transit systems promote more efficient resource usage, cities are increasingly applying transit-based strategies to solve urban sprawl and urban planning dilemma. Considering this background and the existing challenges of Iranian cities including car-dependency, traffic congestion and hence the traffic-related pollution problems, and particularly the pattern of urban sprawl which is extending due to the wave of urban and rural migration, it is necessary to use such new approaches to reduce such challenges and create a driving force for sustainability of urban areas. In this regard, Sanandaj has been selected as case study of the research to pursue some aspects of TOD regarding its mixed-use corridor type for Pasdaran Boulevard. Sanandaj is situated in west of Iran and according to the 2011 Iranian census; the total population of Sanandaj is 375280. As the capital of Kurdistan province, it contains a wide range of industrial and institutional services. The same as other Iranian cities, Sanandaj also experienced the pattern of sprawl development mainly due to the topographic features of the city’s natural context, the wave of migration from rural areas and inadequate and unaffordable housing provision within the city. Residents of sprawl areas are commuting cross- suburbs to city and vice versa each day to reach urban services and homes. This daily movement which\ increases the number of trips by private cars is also worsening the Sanandaj’s urban challenges. Within this context, the study location is a 6.4 km corridor on Pasdaran Blvd which formed the main north-south corridor in Sanandaj. This corridor begins in downtown Sanandaj at Azadi sq., and runs across the Blvd through Deedgah Park to Jahad Sq. at the gateway to Kermanshah. This corridor serves as the primary gateway to Kermanshah and between the city and Baharan district and as an important principal corridor to move traffic north-south across the whole city of Sanandaj. Considering the above points, the study has been adopted a kind of Descriptive-Analytical method regarding the results of records and field survey conducted in spring 2012 to cover the followingAims1. Creating a comprehensive development approaches for the Pasdaran corridor that Takes advantage of its location and public transportation resources. 2. Creating an interconnected system of opportunities for transit station areas within the corridor 3. Intensifying development in proximity to the transit stations along Pasdaran corridor Regarding to the questions such as: the capabilities and limitations of land use, density of urban texture, characteristics of public transport such as traffic problems, accessibility and mobility, pedestrian and bicycle issues, bus services and parking facilities has been studied along the Pasdaran corridor. For more details, the Pasdaran corridor has been divided into two sections based on common physical, functional and traffic characteristics. For strategies and prioritizing them, a multi-criteria decision-making method including AHP has been used regarding to the certain aims including increasing sustainability and creation of people-friendly and dynamic environment, accessibility and providing sustainable transport options and reducing environmental challenges. The following strategies have got highest priority regarding each section to maximize TOD potential and benefits to the boulevard: Section one: Reducing car dependency, Pedestrianization along with development of public transport, Beautification of the public buildings sustainable architecture and paying more attention to the quality of public places Section two: increasing access to public transport, connectivity of main roads, improving pedestrian movement and access and more mixed-uses and transferring Incompatible functions Due to the proximity of first section to the city centre, its strategies are mainly in relation to the identity and sense of place preservation along with pedestrian-oriented development approach. On the contrary, the strategies of second section focus on the accessibility to public transport and car-dependency reduction. To achieve such strategies, it is necessary to create a legal framework for city’s spatial planning. Also, it is essential to integrate various sectors including private, public and government to pave the way for implementation of such strategies.Keywords: Transit, Oriented Development, Corridor Pattern of TOD, Land Use, Bus Transit Line, Analytical Hierarchy Process, Pasdaran Boulevard, Sanandaj -
مصرف انرژی ساختمان متاثر از تکنیک هایمتعددی می باشد که شامل تکنیکهای فعال و غیر فعال است. از جمله تکنیک های فعال مرتبط با بدنه ساختمان نوع مصالح، اندازه و نوع پنجره، عایق بندی حرارتی، بهره گیری از انرژی خورشید و جهت گیری ساختمان است. این پژوهش، رویکردی برای تعیین تاثیر و اولویت بندی پارامترهای اصلی تعدادی از تکنیک های ساختمانی بر مصرف انرژی، ارائه می کند.پارامترهای موثر در راستای کاهش مصرف انرژی ساختمان شامل تعداد ساکنین، مساحت ساختمان، تعداد طبقات، میزان همجواری، نسبت پنجره به دیوار، نسبت طول به عرض، تعداد بر (نما) ساختمان است. این پارامترها دارای نقش و اهمیت یکسان در میزان مصرف انرژی ساختمان نیستند؛ از این رو در این مقاله از فرایند تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین وزن پارامترهای اشاره شده استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که موثرترین پارامتر نسبت پنجره به دیوار بود. با توجه به ارزش این پارامتر (0.36)، فضای پنجره و مصالح آن از نظر مصرف انرژی در اولویت اول جای دارد. پارامتر مهم دیگر تعداد نماهای (بر های) ساختمان بود. اگر ساختمان دارای 1، 2، 3 یا چهار بر باشد، مصرف انرژی تفاوت قابل توجهی خواهد داشت. کم تاثیر ترین پارامتر تعداد ساکنین ساختمان بود.
کلید واژگان: مصرف انرژی ساختمان, فرایند تحلیل سلسله مراتبی, تابش خورشید, جهت گیریساختمانThe building sector is responsible for one-third of global final energy consumption and thus environmental damage، carbon dioxide production. Some reasons for ever increasing building energy consumption: climate change، increase in household electricity load، the growth of real estate، fast-growing household electrical appliances، changes in industrial structure، huge energy consumption of the existing buildings، and the lack of strict government supervision. The world''s total energy requirements are mostly used in sectors such as transportation، industry، residence، commerce، etc.. Although most of the energy consumption during the period 1973 to 2009 belonged to the industrial sector، it can be said that the proportion of residential buildings is very high and is increasing rapidly.. World Statistics published by the Department of Energy، United States of America in March 2010 shows that most houses widely use energy for heating and hot water and then cooling and lighting. Therefore، the revision of quality architectural design of buildings، based on the climatic principles، will be very effective in optimizing fuel consumption so that the energy consumption can be controlled wisely and optimally. On the other hand the use of renewable energy technologies can provide energy surplus of buildings and eliminate the problems associated with fossil energy in great extent. Adopting conservation measures on a large scale does allow reducing both electricity and total energy demand from present day levels while the building stock keeps growing. They simulate climate-dependent hourly building energy demands at user-defined scales، typically an individual state or utility zone. Due to the effective role of energy in economic development and its increasing consumption in parallel with the growth of human communities، considering resource constraints and preventing from facing with an energy crisis، the need for conservation through management application is necessary which demands new strategies and approaches in both environmental and architectural revisions for design and building. In particular، the high energy consumption especially in buildings is a major problem in developing countries which has economic and environmental impacts of prime importance while it is considered to be the most significant cornerstone of growth in different dimensions. Buildings، it is statistically shown، account for a third of total global energy consumption. Energy consumption in buildings is increasing due to several factors including climate change، increasing electrical energy consumption in households، real estate development، diversity of modern appliances، changes in industry structure، very high energy consumption in existing buildings and the lack of adequate supervision of the state.. Therefore، efforts must be focused on the control and management of energy consumption. The purpose of energy management is reducing energy consumption in a way that is logical and economical and can cause no negative effects on welfare and thermal comfort. So، a focus for building energy consumption efforts is of great importance. The occupant behavior and building manner can both increase the building energy consumption، especially residential ones. In the building quality part، there are many techniques affects on building energy consumption، which divide to passive and active. The passive ones are the techniques that related to the body and design of a building as material، utilization of solar radiation on the bodies، length and width of building، insulation، window، and so on without electrical or other energy portfolio، but the effect of these parameters was not equal. Therefore، this study presents an approach to determine the effect of main parameters of some of the building techniques on energy consumption. In this study، these parameters were identified and evaluated and finally were Prioritized. Not all of the parameters has equal role on energy consumption، which the mentioned weights indicated. The remainder of the paper organized as follows. Firstly، the parameters were identified by research and interview. The effective parameters recognized as the alternatives of the mentioned hierarchy3 step trees، which can be listed as follows: occupants; built area; Step No.; Proximity degree; Window to wall ratio; Length to width ratio; Side. Secondary، the questionnaire performed and completed by experts as architects، mechanical engineers and energy engineers. Analytic hierarchy process (AHP) and its applications in surveys related to buildings were presented. Up to now، the AHP method has been widely applied in the general policymaking in buildings. Next، the effective parameters on energy consumption evaluated، and in next section the AHP for the approach concernedexplained and resultsoffered. Finally، the last Section includes the concluding remarks. The weights and priorities of the effective parameter are illustrated. As a result، considering weight of factors in building designing process، the different parameters of BO can be classified and evaluated: First، the main effective parameter is window to wall ratio. Depends on the weight of this parameter (0. 36)، the window area and materials are important for building designers. Another main parameter is side no.، if a building has 1 or 2 or 3 or 4 side، its energy consumption differs fundamentally. Choosing the main direction، side and the side no. are all associated. One of the main results is about the building area depending on energy consumption، which considers having the main role، but in present survey concluded that the third effective parameter is area. The least effective parameter is occupant number، due to energy load of building space and quality، not building occupant. Urban designers and Architects considering Building Orientation (BO) and its parameters can design buildings that are energy efficient. If building orientation)BO (is considered، solar radiation absorbed by the surface structure of the building will become more favorable، and consequently the energy consumption will be reduced. However، if the building orientation (BO) is considered along with climatic factors، there will be direct effect of increased energy costs. In addition، urban designers must greatly pay attention to building sides while determining the building blocks as the transmitting surfaces are from outdoor to indoor in summer and vice versa in winter. Architects must also pay attention to different ratios of windows to create the proper ratio of heat transfer in the buildings. The materials used in the buildings are of great importance.Keywords: Building Energy consumption, Solar radiation, Building orientation (BO), Analytic Hierarchy Process (AHP) -
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 32 (پاییز 1392)، صص 153 -162یکی از چالش انگیز ترین بخش های سیستم مدیریت پسماند بویژه در شهرهای بزرگ، انتخاب روش دفع نهایی پسماند است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی روش بهینه دفع نهایی پسماند شهر تهران است. بدین منظور، تقدم و تاخر روش های دفع نهایی پیشنهادی پسماند شهر تهران، با ترکیب تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی تعیین گردید. قیاس روش های دفن در زمین، تولید RDF، بازیافت مواد همراه با دفن بقایا در زمین، تولید کمپوست و سوزاندن بدون استحصال انرژی بعنوان گزینه های تصمیم گیری انتخاب و با بگارگیری 4 گروه معیار اصلی شامل اثرات زیست محیطی، جنبه های اقتصادی، امور اجتماعی و ملاحظات تکنولوژیکی و 14 زیر معیار با هم مقایسه و رتبه بندی شدند. مقادیر ضریب نزدیکی حاصل از اجرای تکنیک تاپسیس فازی نشان داد که گزینه بازیافت مواد و دفن بقایا در زمین با ضریب نزدیکی 237/0 روش بهینه دفع نهایی پسماند شهر تهران است. تولید کمپوست، تولیدRDF، دفن در زمین و سوزاندن بدون استحصال انرژی بترتیب با ضرایب نزدیکی 212/0، 207/0، 195/0 و 148/0 در رتبه های بعدی جای گرفتند.
کلید واژگان: سیستم مدیریت پسماند, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی, دفع نهایی پسماند, Fuzzy TOPSISUrban Management, Volume:11 Issue: 32, 2013, PP 153 -162The purpose of this study is to evaluate the present and desired rural tourism in selected Provinces in mazandaran with marketing mix. In the present study، the under-investigation components of marketing mix consist of seven components (7P) of place، planning and management، evidences and physical facilities، publicity، people and staffs، price، and products. In line with this، field study and descriptive-analytic research method have been used، and the data has been collected according to researcher-made 48-question questionnaire in which the related items have been chosen regarding the features of geographical tourism. The staffs of Cultural Heritage and Tourism Organizations and Municipality were the sample and all of them have been tested from among the experts at this issue (N=90). The data analysis has been carried out by SPSS Software، and Mean Tests، Chi-Square، Wilcoxon and Friedman. To measure the significant difference between marketing mix items in two present and desired conditions by Wilcoxon test is an indication of the difference between the two compared conditions. Friedman test has been used for ranking the amount of effectiveness of components in the development of rural tourism and the results show the high importance of propaganda، people، and product components regarding the testable in having influence on the development of rural tourism in Babol، babolsar، mahmoodabad، and Sari provinces. Finally، it was found that the combination made of mixing the seven mentioned components with the significant level of 0/00 and the level of allowable error of 0/05 has the following capabilities; firstly، it shows the present condition of rural tourism marketing in the region well. Secondly، it results in the promotion of the level of rural development through expanding rural tourism in the studied region.Keywords: Rural Tourism, Marketing Mix (7P), Present, Desired Conditions, selected Provinces in mazandaran -
شهر سنندج در گذشته دور براساس مقتضیات معماری و اقلیم و تا اندازه ای ضروریات اقتصادی- اجتماعی تکوین یافته و به مقاوم سازی آن توجه نشده است. ریزدانگی قطعات، استفاده از مصالح نامرغوب در ساخت ابنیه، فرسوده بودن اغلب ساختمان ها و کمبود فضاهای عمومی و کمبود سرانه فضای سبز، عرض کم معابر و پیچ د رپیچ بودن آن ها و عدم رعایت اصول فنی و شهرسازی و آیین نامه 2800 در خصوص این بافت، سبب آسیب پذیری بالای این بافت شده و این امر طبیعی است که آنچه در رودبار و منجیل و بم اتفاق افتاده به شکل مشابه می تواند برای سنندج نیز اتفاق افتد. هدف اصلی از این پژوهش، ارائه روشی برای تحلیل آسیب پذیری لرزه ای بافت های قدیمی با استفاده از شاخص های آسیب پذیری لرزه ای به منظور کارآمد نمودن فرآیند مدیریت بحران زلزله در بخشی از هسته مرکزی و قدیمی شهر سنندج است. در این مقاله تلاش شده که مدلی براساس تحلیل فضایی برای بررسی میزان آسیب پذیری در اثر زلزله با استفاده از توابع تحلیل فضایی GIS ارائه شود که بتواند معیاری برای میزان خطرپذیری ناشی از زلزله در هسته مرکزی شهر سنندج باشد. بدین منظور با ترکیب فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و روش فازی به سنجش میزان آسیب پذیری محدوده مورد مطالعه پرداخته شده است. سپس به تحلیل آماری نقشه های آسیب پذیری و متغیرهای تحقیق به کمک نرم افزار SPSS پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که درصد بالایی از قطعات موجود در محدوده مورد مطالعه با آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله روبرو هستند و این امر لزوم برنامه ریزی صحیح جهت ساماندهی بافت مذکور را نمایان می سازد.کلید واژگان: آسیب پذیری, زلزله, هسته مرکزی سنندج, روش فازی, فرآیند تحلیل سلسله مراتبیUrban vulnerability is a widespread and multidimensional phenomenon that covers all the factors of the city which is rapidly increasing due to the factors interdependencies. Therefore¡ urban earthquake vulnerability has been studied from different perspectives and this research has tried to examine all the factors affecting vulnerability. It also has been tried to provide a model based on spatial analysis to investigate the earthquake vulnerability level¡ using GIS spatial analysis functions that can be considered as a criterion to determine the earthquake vulnerability level in Sanandaj downtown. Earthquake danger width map is made in three steps. The main maps that are effective in the destruction resulting from earthquakes¡ are ranked and rated based on their importance in the first step. These maps¡ in the second step¡ are turned into Fuzzy ones using Fuzzy functions. In the third step¡ these Fuzzy maps are merged according to each maps score based on hierarchy analysis method. It should be mentioned that maps related to the distance between users¡ open spaces and clinics are made using pathway axes and network analysis extensions. In this way¡ the real distance between any given places and neighboring usages can be calculated. Finally¡ main vulnerability factors and variables are analyzed statistically. According to the statistical analysis using SPSS software¡ it becomes evident that there is a meaningful correlation (R= 0.926¡ n= 1711) between the overall vulnerability of the being studied contexture and its physical vulnerability and also there is a direct and average relationship between overall vulnerability and access vulnerability. The relation between overall vulnerability and socio-economical vulnerability and the relation between physical vulnerability and access are direct and weak. The next table contains plural R values that measure the variability ratio of the dependent variable and also R square (determining coefficient) which is the value of dependent variable that is determined by the independent variables. For instance¡ according to the value of 0.861 for the determining coefficient physical vulnerability¡ this variable determines 86.1 percent of the changes of dependent variable (overall vulnerability). The results show that 90 percent of the contexture has average or over-average earthquake vulnerability¡ 42 percent of the pieces in the being studied district are high earthquake vulnerable and only 10 percent of the contexture of the being studied district are low earthquake vulnerable to. Parts with high earthquake vulnerable are not¡ generally¡ in a good condition from the viewpoint of all factors. In fact¡ high population density¡ high structure density¡ the pieced small narrow pathways and blind alleys¡ lack of access to open spaces and clinics¡ old buildings¡ low earthquake resistance structures¡ and high level of earthquake vulnerable for people are among some characteristics of these areas. Statistical analysis of the vulnerability maps and variables shows that the main factor of earthquake vulnerability of Sanandaj downtown is a physical factor. The main vulnerability factors including structures quality and skeleton¡ show the necessity of the paying more attention to the reforming of physical indexes of the Sanandaj contexture.Keywords: Vulnerability, Earthquake, Sanandaj Central Core, Fuzzy Logic, AHP
-
مجموعه تفریحی دیدگاه (پارک ملت) در موقعیت ورودی شهر سنندج با حوزه عملکردی در مقیاس شهر و پیشینه تاریخی غنی در خاطرات جمعی شهروندان که به دلیل بی توجهی و برخی اقدامات نادرست مدیریتی، کارکرد اجتماعی آن در رفع نیازهای فراغتی ساکنان کمرنگ شده، به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. به منظور پوشش هدف اصلی تحقیق که عنوان مقاله را در بر می گیرد، مقاله حاضر می کوشد تا با روش توصیفی_تحلیلی منتج از رویکرد غالب در مبانی نظری و تجربیات عملی، به راهبردهای احیای حیات اجتماعی این فضا دست یابد. داده های تحقیق از طریق مشاهدات میدانی، طراحی و تکمیل پرسشنامه در میان استفاده کنندگان و مصاحبه با افرادصاحب نظر جمع آوری شده و با کمک مدل تحلیلی سوات، سنجش وضعیت موجود و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، به عنوان یکی از روش های حل تصمیم گیری چندمعیاره اولویت بندی عوامل، حاصل شده است. سپس در مرحله پایانی با توجه به اولویت های به دست آمده، راهبردهای نهایی به منظور ارتقای عملکردی پارک تدوین شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که زیر مولفه های سرزندگی، پاکیزگی محیط و نفوذپذیری و حرکت به ترتیب بیشترین امتیاز را به دست آورده اند. این بدان معنی است که راهکارهای پیشنهادی باید بیشتر در راستای مولفه های مذکور و با اولویت آن ها در نظر گرفته شوند.
کلید واژگان: فضاهای گذران اوقات فراغت, پارکهای شهری, پارک دیدگاه سنندج, مدل سوات, فرایند تحلیل سلسله مراتبیHuman beings are rooted in nature, and when we travel in greenery areas, we become more aware of this connection. As we are more immersed in nature, we become more relaxed and comfortable and likely to make generous decisions. But rapidly growing urban population and changing patterns of work and live have increasingly removed our societies from the natural world and allowed ourselves to be encapsulated in an artificial environment. This created a widening gap between people and natural settings in modern era. For this reason, urban greenery areas, in addition to the aesthetic values, can make a significant contribution to well-being, health and also improve the quality of life by providing a setting for people gathering and social life interaction. Urban parks, as part of urban greenery areas and open public spaces, can generate tremendous values by providing open space and recreational opportunities. In this regard, it further contributes to larger urban policy objectives, such as job opportunities, youth development, public health, and community building. Apart from this, urban parks in developing countries are generally facing great problems due to the poor urban management, rapidly urban growth which is almost geared towards the automobile and resource crunch for the maintenance of existing parks/gardens and for the creation of new ones. Considering these, Deedgah recreational complex (Mellat Park) located along Pasdaran Boulevard, as the main north-south corridor in Sanandaj and gateway to Kermanshah, has been selected as case study of the research. Due to its location, function and long historical background, it gained a symbolic identity in the collective memory of the people. In recent years, its social life of the park is threatening due to some improper management practices concerning two underpass bridges have been built to ease traffic congestion. To reach the main aim defined as the title of research, a kind of descriptive-analytical method has been used regarding the results of literature review and field survey conducted in autumn 2011. For more information regarding the users’ view, the questionnaire and interview with experts has been used. To evaluate the existing conditions and for strategies and prioritizing them, SWOT and AHP as a decision-making methods has been used regarding certain spatial elements. The results show that Viability, Environmental health and Permeability respectively fall into the high-priority strategies for maximizing Deedgah recreational park function. This means that the proposed action plans should be more in line with the prioritized strategies.Keywords: Greenery areas, Urban parks, Deedgah park of Sanandaj, SWOT Analysis, AHP
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.