جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مشارکت اجتماعی" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
گسترش فرسودگی بافت های تاریخی ایران و عدم توان فنی و اجرایی نهادهای رسمی (دولت و شهرداری) در مرمت و احیای آن ها ضرورت پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مرمت و احیای پایدار بافت های تاریخی بر پایه حضور و دخالت مستقیم مردم در مرمت و احیای محلات تاریخی ایران است. سرمایه اجتماعی مهم ترین متغیر تاثیرگذار بر مشارکت شهروندان در رویدادهای اجتماعی است و همواره وابسته به سه متغیر مشارکت، اعتماد و انسجام اجتماعی است. سه متغیر ذکرشده همواره بر یکدیگر اثر مستقیم گذاشته و تقویت سرمایه اجتماعی وابسته به تقویت این متغیرها است که مدل پیشنهادی این پژوهش بر این اصل استوار است. روش شناسی این پژوهش بر پایه پژوهش های کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی و بر حسب هدف کاربردی می باشد. در این پژوهش داده های حاصل از مطالعات مرتبط به روش قیاسی و حرکت از کل به جزء تحلیل و متغیرهای موضوع سرمایه اجتماعی و مولفه های موثر بر آن ها استخراج، دسته بندی و وزن دهی شد. در ادامه به روش استقرایی و حرکت از جزء به کل، چارچوب نظری مدل پیشنهادی در جهت تقویت این مولفه ها و بر اساس فرهنگ بومی محلات تاریخی ایران، طراحی شد. تقویت متغیرهای اعتماد و مشارکت اجتماعی با راه اندازی نظام های غیر رسمی پایدار در جامعه سنتی ایران و تقویت متغیر انسجام اجتماعی با شناخت دقیق زمینه، آموزش، تبادل اطلاعات و تاکید بر پرورش ارزش های مشترک، فرصت های برابر و رفع چالش ها و کمبود های مشترک در محلات تاریخی هدف امکان پذیر است. مدل پیشنهادی تحت عنوان مدل توانمندسازی از یک طرف با تفویض اختیار به مردم و معتمدین محلی آن ها (نهادهای غیر رسمی) در تصمیم سازی، تصمیم گیری، اجرا، ارزیابی و کنترل طرح ها و برنامه ها و از طرف دیگر با تسهیلگری نهادهای رسمی در حل مشکلات و کمبودها، امکان توسعه پایدار مرمت و احیای محلات تاریخی ایران را فراهم می کند.کلید واژگان: مرمت و احیای پایدار بافت های تاریخی, توانمند سازی, مشارکت اجتماعی, انسجام اجتماعی, اعتماد اجتماعیThe growing decay of Iran’s historical fabrics and the technical and executive incapability by official institutions (the government and municipalities) of restoring and reviving them led the present study to develop a sustainable restoration and revival model of historical fabrics via direct public participation in restoring and reviving these historic sites. The most important variable influencing citizen participation in social contexts is social capital which is always associated with the three variables of social participation, trust, and cohesion. These three variables have always directly influenced each other and helped to strengthen social capital, with the proposed model of the study following this principle. Methodologically, the study was qualitative and had a descriptive-analytical design, as it also had an applied goal. Here in this study, the data from the related literature were analyzed deductively, i.e., moving from the whole to the parts, as social capital variables and the relevant components were extracted, categorized, and weighted. Later, the inductive method, i.e., moving from the parts to the whole, was used to develop the proposed model to strengthen these components based on the local culture of Iran’s historic neighborhoods. It was found that the variables of social participation and trust could be strengthened by establishing unofficial sustainable systems in Iran’s traditional society; in contrast, the variable of social cohesion could be strengthened by the complete knowledge of the subject, education, the exchange of information, and developing shared values, as well as creating equal opportunities and alleviating common challenges and shortcomings in historic neighborhoods. The proposed model, also called an empowerment model, would, on the one hand, delegate power to the public and local trustees (unofficial institutions) to engage in decision- and policy-making, executing, assessing, and controlling plans, while, on the other hand, help official institutions resolve problems and shortcomings to eventually provide a development model of sustainable restoration and revival for Iran’s historic neighborhoods.Keywords: Sustainable Restoration, Revival Of Historical Fabrics, Empowerment, Social Participation, Social Cohesion, Social Trust
-
بیان مسئله
به دنبال افزایش سریع جمعیت شهرها، مسائل اجتماعی بسیاری در شهرهای بزرگ پدید آمده که منجر به توجه به مفاهیم توسعه پایدار شده است. کلید موفقیت در احیای پایداری اجتماعی فضاهای شهری، حمایت از طرح هایی است که به لحاظ شرایط محلی، بسیج کننده مهارت و دانش محلی است. به علاوه فراوانی و تراکم نامتجانس شهرها، همبستگی، تعامل و توجه افراد نسبت به یکدیگر را کاهش داده است. امروزه تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی و از توجه به راه حل های معمارمحور (متمرکز) به شیوه های حل مسئله با تاکید بر ابتکارات جامعه است. لذا بایستی از نقش تجویزی معمار به معنای سازنده و هدایت کننده کل امور اجتماع به سوی نقشی به عنوان یکی از شرکای مهم اجتماعی گام برداشت.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش طراحی مشارکتی (شارت) به خلق فضایی شهری بپردازد و از این طریق امکان برقراری تعاملات اجتماعی را تسهیل کند و در راستای پایداری اجتماعی حرکت کند. روش پژوهش: این پژوهش دارای ماهیتی کاربردی است که به منظور آشنایی با ادبیات ناظر بر پژوهش از یک روش ترکیبی مبتنی بر راهبرد کیفی با تکیه بر تحقیقات میدانی براساس مدل «کارگاه طراحی یا شارت» شکل گرفته است.
نتیجه گیریاین پژوهش با ارائه مدل فرایند «کارگاه طراحی شارت» از طریق طراحی یک فضای شهری واقع در محدوده خیابان مطهری شمالی شیراز پرداخته است. این فرایند طی یک پیش کارگاه، چهار کارگاه اصلی و یک جلسه میانی و غیررسمی انجام شده و به طراحی فضای مذکور منتهی شده است. نتایج پژوهش، ضرورت وجود پیش کارگاه برای نظم کارگاه های اصلی و ایجاد دستور کار لازم جهت جلوگیری از انحراف جلسه و دور شدن از اهداف اصلی کار را توصیه می کند. حضور طراحان حرفه ای در نقش رهبر در کارگاه با توانایی طراحی و ترسیم به عنوان مهم ترین ارکان اصلی تشکیل جلسات کارگاه، از دیگر دستاوردهای این پژوهش است. ارائه راه حل های تکمیلی جهت اصلاح و بهبود فرایندهای طراحی مشارکتی از نتایج نهایی این پژوهش است.
کلید واژگان: طراحی فضاهای شهری, مشارکت اجتماعی, پایداری اجتماعی, تعامل اجتماعی, فرایند کارگاه طراحی شارتProblem statement: Following the rapid increase in urban population, numerous social issues have arisen in large cities, leading to a focus on sustainable development concepts. The key to success in revitalizing social sustainability in urban spaces lies in supporting projects that integrate local conditions, and mobilize local skills, and knowledge. Additionally, the heterogeneity and density of cities have reduced cohesion, interaction, and individuals’ attention to each other. Nowadays, there is a shift in perspective from prescriptive approaches to participatory ones, and from architect-centric solutions to problem-solving methods emphasizing community initiatives. Therefore, it is imperative to move from the prescriptive role of architects as constructors and directors of all social affairs towards a role as one of the important social partners.Research
objectiveThis study aims to address the creation of urban spaces using the Participatory Design Method (PDM) to facilitate social interactions and move towards social sustainability.Research
methodThis study, with its applied nature, adopted a combined approach based on a qualitative strategy relying on field research, using the “Design Workshop” or “Charette” model.
ConclusionThis research focused on presenting the process model of the “Charette Design Workshop” by designing an urban space located in the northern part of Mottahari Street, Shiraz. This process involved a pre-workshop, four main workshops, and an informal interim session, resulting in the design of the aforementioned space. The research findings recommend the necessity of having a pre-workshop to organize the main workshops and establish guidelines to prevent session deviation and straying from the main objectives. The presence of professional designers as leaders in the workshop, with their ability to design and articulate, formed the most important elements of workshop sessions, among other achievements of this research. Providing additional solutions for improving and enhancing participatory design processes is among the outcomes of this research.
Keywords: Urban Space Design, Social Participation, Social Sustainability, Social Interaction, Charette Design Workshop Process -
مجله صفه، پیاپی 102 (پاییز 1402)، صص 79 -98
فضاهای عمومی در ارتقای مشارکت اجتماعی شهروندان در توسعه محله ای شهرها می توانند نقش تعیین کننده داشته باشند. در این زمینه عوامل و معیارهای مختلفی، نظیر تعاملات اجتماعی، سلامت محیط، هویت و حس تعلق، امنیت و ایمنی، اعتماد عمومی، رفاه و توسعه اقتصاد محلی، دسترسی مناسب، تنوع خدمات شهری، و کیفیت زندگی، هریک در جای خود موثر هستند. در این فرایند، شناخت و سنجش میزان ظرفیت، منابع، پیش ران ها، و محدودیت ها در محله ها با سوال اصلی پژوهش های مرتبط می شوند و ضروری است تحلیل و ارزیابی شوند. با تحلیل معیارها و شاخص های کمی و کیفی مرتبط، می توان به مهم ترین عوامل کنش های اجتماعی در محله دست یافت. سوال اصلی پژوهش و هدف این تحقیق تبیین نقش فضاهای عمومی درون محله ای در ارتقای مشارکت اجتماعی است. در این پژوهش، محله کوی نصر تهران (گیشا) مطالعه موردی انتخاب گردیده که، همانند بسیاری از محله های مشابه، با چالش هایی در خصوص سوال اصلی و اول این پژوهش روبه روست. در قالب زمینه های مطرح در بستر فضاهای عمومی محله، مبتنی بر مشارکت اجتماعی، نقش معیارها و شاخص های منتخب که برگرفته از مبانی نظری تحقیق هستند، تحلیل شده اند. این تحلیل، با استفاده از ابزار پرسش نامه و مصاحبه نیمه ساختاریافته، ذیل مدل تحلیل محتوای آرونسون و روش SWOT صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مشارکت اجتماعی بیشترین همبستگی را با متغیر تنوع در خدمات موجود در فضاهای عمومی دارد. بین متغیر حس تعلق و متغیر حضور فعال در فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی نیز همبستگی زیادی وجود دارد. نتایج این پژوهش می تواند سهم علمی قابل توجهی در فرایند برنامه ریزی توسعه محله ای با هدف ایجاد بستر مناسب برای تامین خواسته های عمومی ساکنان به منظور ارتقای مشارکت اجتماعی داشته باشد.
کلید واژگان: فضاهای عمومی, مشارکت اجتماعی, تحلیل محتوای آرونسون, مدل SWOT, محله کوی نصر تهرانSoffeh, Volume:33 Issue: 102, 2023, PP 79 -98Public spaces play a key role in citizens’ participation in improving the urban environment. There are a series of factors and criteria including social interactions, environmental health, identity and the sense of belonging, safety and security, public trust, prosperity and local economic development, suitable access, variety of urban services and the quality of life all play important roles. Associated with the main question of this paper are assessments of capacities, resources, drives, and constraints of a given district, and hence the necessity of their analysis. An analysis of qualitative and quantitative criteria and indices can lead to a realisation of key factors of social actions. The main aim here is to offer an explanation for the role of public spaces in social participation. Tehran’s Kooy-e Nasr (Guisha) district is chosen for this study – typically facing above-mentioned challenges – and its public spaces were studied based on selected indices, using questionnaires and semi-structured interviews under Aronson content analysis model and the SWOT method. The results show that community participation is most associated with variety of services in public spaces. There are also noticeable correlations between the sense of belonging and active presence in public spaces, and social interactions. These results can play a significant part in district development planning to fulfil public demand for community participation.
Keywords: Public spaces, Community participation, Aronson content analysis, SWOT, Kooy Nasr Neighbourhood, Tehran -
نشریه شهر ایمن، پیاپی 21 (بهار 1402)، صص 143 -164
امروزه رویکرد تهدیدات از جنس سخت به سمت نرم و متکی به جنگ شناختی در جوامع در حال گذر است در شیوه چنین جنگی مخاطبین بدون اینکه متوجه فریب دشمن شده باشند با اقناع و تغییر رفتار در آن ها زمینه بحران ها و انقلاب های رنگین به وجود می آید؛ بنابراین برای مقابله با آن،کارکردهای دفاع غیرعامل موثراست؛ و نقش نهادها و سیاست گذاران در گشودن چنین فضاهایی نباید غفلت شود. سرمایه اجتماعی یکی از مهم ترین شاخص های رشد جوامع است. این مفهوم که از علوم اجتماعی وارد سیاست گذاری شده است، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری گسترده ای در روابط حکومت و جامعه دارد. سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه کارکرد سیاست های هشت گانه پدافند غیرعامل کشور چه تاثیری بر سرمایه اجتماعی در ایران، داشته است؟. روش تحقیق این تحقیق، موردی زمینه ای و با رویکرد آمیخته، ترکیبی شامل روش کیفی و کمی است. شامل تشریح روش پژوهش، ابزار اندازه گیری داده ها، جامعه آماری، روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه، سنجش روایی و پایایی پژوهش و نیز آزمون ها و نرم افزارهای آماری مورداستفاده جهت تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش کیفی و کمی میباشد. در بخش تحلیل کمی، از روش «رگرسیون خطی چندگانه»«متغیرهای هشت گانه مستقل» بر «متغیر وابسته» استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی 17 نفر و در بخش کمی 140 نفر از خبرگان در علوم بین رشته ای برآورد شده است. نتایج حاصله حاکی است که کارکرد سیاست های هشت گانه پدافند غیرعامل بر مولفه های سرمایه اجتماعی معنی دار و تاثیر آن ها بر مولفه های سرمایه اجتماعی متفاوت و قابل توجه بوده است.
کلید واژگان: سیاست گذاری, پدافند غیرعامل, سرمایه اجتماعی, اعتماد اجتماعی, مشارکت اجتماعی, انسجام اجتماعیJournal of safe city, Volume:6 Issue: 21, 2023, PP 143 -164Today, the approach of threats is changing from hard to soft and relying on psychological operations in societies. By persuading and changing their behavior, crises and colorful revolutions arise in them; therefore, to cope passive defense functions are effective; and the role of institutions and policymakers in opening such spaces should not be neglected. Social capital is one of the most important indicators of the growth of societies. This concept, which has entered politics from social sciences, has a wide impact on the relationship between government and society. The main question of the research is, what effect has the functioning of the country's eight passive defense policies had on social capital in Iran? The case study method is contextual; in the quantitative analysis section, the "multiple linear regression" method of "eight independent variables" is used on "dependent variable". The statistical population is 17 people in the qualitative part and 140 people in the quantitative part of experts in interdisciplinary sciences. The results indicate that the function of the eight passive defense policies on the components of social capital is significant and their impact on the components of social capital is different and significant.
Keywords: Policy Making, Passive Defense, Social Capital, Social Trust, Social Participation, Social Cohesion -
تدوین چارچوب و طراحی پیاده راه شهری با تاکید بر مشارکت اجتماعی شهروندان (نمونه موردی: بخشی از خیابان حکیم نزاری بیرجند)
جنبش پیاده محوری، تقویت حرکت پیاده در فضاهای شهری و ایجاد پیاده راه ها، روش هایی برای کاهش اثرات معضلاتی چون مشکلات ترافیکی و کندی جریان عبورومرور وسایل نقلیه، کاهش شدید فضای پارکینگ، افزایش استفاده از سوخت های فسیلی و مشکلات اجتماعی مانند سرزندگی و بازگرداندن جایگاه حرکت پیاده به فضای شهری می باشند. پیاده راه ها به عنوان معابری با نقش اجتماعی بالا و محدودسازی حرکت سواره، در واقع راهی برای بازپس گیری معابر عمومی به ویژه فضاهای شهری ارزشمند که دارای جاذبه های فرهنگی، تاریخی، تجاری و تفریحی برای عابران پیاده هستند، از وسایل نقلیه و پس دادن آن به انسان به منظور حرکت، تعاملات اجتماعی و فعالیت های تفریحی، گردشگری و تجاری است. امروزه ضرورت مشارکت شهروندان در بهبود وضعیت شهرها بر کسی پوشیده نیست. هدف این پژوهش با هدف کاربردی به دنبال ارتقاء کیفیت فضای شهری خیابان حکیم نزاری شهر بیرجند از طریق تبدیل آن به پیاده راه شهری است که با مشارکت شهروندان طراحی می شود. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع کاربردی بوده که به روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از مطالعه میدانی محدوده مورد نظر و پرسشنامه در زمینه نظر خواهی از کاربران خیابان حکیم نزاری شهر بیرجند و همچنین از بررسی های اسنادی و کتابخانه ای، مدارک و نقشه ها استفاده شده است و سرانجام با توجه به اطلاعا ت به دست آمده به بررسی نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدها در خیابان حکیم نزاری پرداخته شده است و سپس برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل SOWT استفاده شده است.از مهم ترین نتایج تحقیق می توان به ایجاد هویت شهری در بیرجند،رونق تعاملات اجتماعی و افزایش سطح رضایتمندی مردم از طریق این مهم اشاره کرد.
کلید واژگان: طراحی پیاده راه, مشارکت اجتماعی, خیابان حکیم نزاریDeveloping a framework and designing urban pedestrian paths with an emphasis on the social participation of citizens (Case study: Hakim Nizari Street in Birjand)The pivotal pedestrian movement, strengthening pedestrian movement in urban spaces and creating pedestrians are ways to reduce the effects of problems such as traffic problems and slowing the flow of vehicles, drastic reduction of parking space, increasing the use of fossil fuels and social problems such as vitality and restoring the position of pedestrian movement to urban space. Pedestrians, as passageways with high social roles and limiting the movement of riders, are in fact a way to reclaim public roads, especially valuable urban spaces that have cultural, historical, commercial and recreational attractions for pedestrians, from vehicles and give it back to humans in order to move, social interactions and recreational, tourism and commercial activities. Today, the necessity of citizens' participation in improving the situation of cities is not hidden to anyone. The aim of this study was to improve the quality of urban space of Hakim Nizari Street in Birjand by converting it into a city pedestrian which is designed with the participation of citizens. The method used in this study is an applied method which has been done by descriptive and analytical method. In order to collect the required data, field study of the desired area and questionnaire in the field of survey of users of Hakim Nizari Street in Birjand, as well as documentary and library surveys, documents and maps have been used and finally, according to the obtained information, the weaknesses and strengths, opportunities and threats in Hakim Nizari Street have been investigated and then analyzed for parsing. One of the most important results of this study is creating urban identity in Birjand, booming social interactions and increasing the level of people's satisfaction through this important issue.
Keywords: Pedestrian design, Social Participation, Hakim Nizari Street -
بیان مسیله:
ساختارهای پیچیده و ارزشمند شهرهای میراث جهانی به عنوان پیشینه و هویت جوامع، در طول تاریخ تکامل یافته و از نسلی به نسل بعد منتقل شده اند. پژوهشگران بسیاری، به دلیل اهمیت کالبدی، اجتماعی و فرهنگی این شهرها، سعی در به کارگیری رویکردهای نوین مدیریت و حفاظت از آن ها داشته اند و در طول سال ها، سازمان ها و نهادهای بین المللی متعددی در تلاش بوده اند تا در راستای تدوین شیوه های نوین مدیریتی، دستورالعمل هایی را با تاکید بر حضور فعال جوامع محلی ارایه دهند. اما بدیهی است که هریک از این شهرها با توجه به مشخصه ها و ساختار کالبدی، فرهنگی و اجتماعی خود، به یک ساختار مدیریتی کاربردی و ویژه همان شهر نیاز دارد و استفاده از یک رویکرد مدیریتی ثابت در تمامی جوامع امکان پذیر نیست.
هدف پژوهش:
هدف اصلی این مقاله بررسی میزان اثربخشی دستورالعمل های منشورهای بین المللی در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی در حفاظت و مدیریت شهرهای میراث جهانی و ارایه یک چارچوب انعطاف پذیر و کاربردی در اجرای موثر این رویکرد در این شهرهاست.
روش پژوهش:
این مقاله، با به کارگیری روش تحلیل محتوا در رتبه بندی دستورالعمل های منشورهای بین المللی در حوزه ارتقای مشارکت اجتماعی در مدیریت شهرهای میراث جهانی، به ارزیابی فرایند سیاست گذاری حفاظتی و مدیریتی در هشت شهر می پردازد، و سپس با مقایسهه نتایج به دست آمده، میزان اثربخشی این دستورالعمل ها را در ارتقای سطح مشارکت اجتماعی بررسی و تحلیل می کند.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد نقش فعال جوامع محلی در فرایند حفاظت و مدیریت شهرهای میراث جهانی موضوعی ضروری است و اجرای آن مستلزم پیروی از دستورالعمل های ارایه شده توسط سازمان های جهانی در حوزه مدیریت شهرهای تاریخی است. در اجرای این فرایند، لازم است توصیه های منشورها، در تناسب با ویژگی های ساختاری زمینه موردنظر بومی سازی شوند تا بتوانند بیشترین تاثیر را در اجرای رویکرد مشارکت اجتماعی داشته باشند.
کلید واژگان: سیاست گذاری, شهر میراث جهانی, منشورهای جهانی مدیریت شهری, جامعه محلی, مشارکت اجتماعیProblem statement:
The complex and valuable structures of World Heritage Cities, as historical profiles and identities of societies, have emerged and developed throughout history and have been inherited from one generation to another. Due to the physical, social, and cultural significance of these cities, numerous researchers have tried to apply novel approaches to conserving and managing them. Also, over the years, many international institutions have been trying to present guidelines following modern management methods focusing on the active role of local communities. However, considering its specific physical, social, and cultural structure, each of these cities requires a tailored operational management structure, and applying a one-size-fits-all management approach in all societies is not feasible.
Research objectiveThis article mainly aims to examine the efficacy of the international charters’ guidelines in enhancing community participation in the conservation and management of World Heritage Cities and presenting a flexible applied framework for effectively implementing such an approach in these cities.
Research methodWhile applying a content analysis method to rank the guidelines of the international charters that include an approach to increasing community participation in the management of World Heritage Cities, this article examines the process of conservation and management in eight cities. Then, by comparing the findings, it discusses the efficacy of these guidelines in increasing community participation.
ConclusionThe results show that the active role of local communities in the conservation and management process of World Heritage Cities is essential. Its implementation requires conformity to the guidelines presented by international organizations in the field of managing historical cities. In implementing this process, the recommendations of the charters must be localized to the structural features of any given context to achieve the highest possible efficacy of the community participation approach.
Keywords: Policymaking, World Heritage City, International Charters of City Management, Local community, Community participation -
بیان مساله
بافت تاریخی از تجربه طولانی مدت تعامل انسان با محیط بوجود آمده است اما می بینیم بعد از مداخلاتی که در بافت های تاریخی صورت گرفته، حضور و تعاملات اجتماعی مردم در بافت کمرنگ شده است، چراکه این طرح ها از بطن جامعه و محیط نبوده و در نتیجه احساس تعلق نیز ایجاد نمی کند. حفظ مکان تاریخی یا ایجاد مکان جدید در بافت تاریخی، از موضوعات مهم شهرسازی امروز بشمار می آید و از منظر حفاظت اجتماعی بافت، حایز اهمیت است. مکان سازی یعنی ایجاد مکان باکیفیت بوسیله مشارکت اجتماعی، که قصد داریم در طی بازآفرینی، بعنوان یکی از روش های مرمت شهری، از طریق آن کیفیت زندگی در بافت و تعاملات اجتماعی آنرا افزایش دهیم.
هدفنوعی از مکان سازی، مشروط و مقید به حفظ اصالت و ارزشهای بافت، با اقدامات برگشت پذیر، بوسیله مشارکت اجتماعات محلی، مد نظر این پژوهش است. و ارایه الگویی مناسب در خصوص نحوه اقدام در بافت های تاریخی متناسب با زمینه اجتماعی و بستر فرهنگی در شهرهای ایران امری ضروری به شمار می رود. در این مقاله تلاش شده به مکان سازی با رویکرد توسعه اجتماع محور و با هدف ارتقاء کیفیت محیطی و جاری نمودن تعاملات روزمره در عرصه بافت های تاریخی جهت بازآفرینی بافت ها، توجه دهد.
روشروش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد توصیفی - تحلیلی به شیوه مطالعات تطبیقی می باشد. و بدین منظور تجربیات داخلی و خارجی اقدامات در بافت های مشابه بافت تاریخی تهران بررسی شد تا از بررسی و تبیین چارچوب نمونه ها به چارچوب بازآفرینی در بافت های تاریخی ایران برسیم.یافته ها: دستاورد مهم این پژوهش تبیین ضرورت مکان سازی مشارکت مبناو اهمیت آن در پروژه های بازآفرینی بافت تاریخی، جهت تبلور ارزش ها در ساختار بافت امروزی، برای حفظ این بافت ها جهت مکان سازی خلاق درفضاهای شهری و ارتقاء کیفیت می باشد.
نتیجه گیریباتوجه به ضرورت مشارکت اجتماعی که از مطالعه پروژه های موفق داخلی و خارجی بازآفرینی دربافت تاریخی استنباط شد، و نظر به اهمیت بحثدلبستگی مکانی ساکنان در جلب مشارکت اجتماعی شان، اولویت رویکرد مکان سازی مشارکت مبنا جهت تقویت روحیه مشارکت جویانه ساکنان در بازآفرینی بافت های تاریخی مدنظر است.
کلید واژگان: بازآفرینی بافت تاریخی, مکان سازی, مشارکت اجتماعیBackgroundHistorical context was created from the long experience of human interaction with the environment, but we see that after the interventions that were applied in the historical contexts, the presence and social interactions of people in the context have diminished, because these projects are not from the heart of the society and the environment, hence it does not create dependency. Preserving a historical site or creating a new site in the historical context is one of the most important issues in urban planning in the modern world. Placemaking means creating a high-quality place through social participation, which we intend to increase the quality of life in the context and social interactions during regeneration, as one of the methods in urban reconstructions.
ObjectivesA type of placemaking, conditional and dependent on the preservation of the originality and values of the texture, with reversible measures, through the participation of local communities, is the aim of this study. In this article, an attempt has been made to pay attention to placemaking with a community-based development approach and to improve the quality of the environment and develop interactions in the field of historical textures to regenerate textures.
MethodThe method of this research is qualitative with a descriptive-analytical approach. For this purpose, the internal and external experiences of actions in similar contexts of Tehran's historical context were examined to reach the framework of regeneration in the historical contexts of Iran.
ResultThe important achievement of this study is to explain the obligation for placemaking with participation basis and its importance in historical texture regeneration projects, to create values in today’s texture structure, to preserve these textures for creative placemaking in urban spaces and quality improvement.
ConclusionConsidering the necessity of social participation which was concluded from the study of successful domestic and foreign regeneration projects in the historical context, and considering the importance of discussion of residents' sense of belonging in attracting their social participation, the priority of placemaking approach in participatory basis were considered to strengthen the participatory spirit of residents in the regenerating historical contexts.
Keywords: Historical contexts, Regeneration, Social participation, Placemaking -
بیان مسیله
امروزه پایداری شهرها بر مدار شهروندی و مشارکت شهرها استوار بوده و با تعهد جامعه شهروندی در اجتماعات سکونتی تحقق می یابد. قراردادهای اجتماعات محلی با معرفی از سوی سازمان هبیتات به عنوان فرآیندی مردمی معرفی شده اند که در تمامی برنامه های محلی به حضور مردم تاکید ویژه دارند. این رویکرد چند سالی است که مورد توجه بسیاری از کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته به منظور توانمندسازی و بهبود مدیریت محلی قرار گرفته است.
هدفبا توجه به نوآوری موضوع در ایران قصد بر آن است؛ تا با انتخاب محله آبکوه در شهر مشهد به عنوان مورد پژوهی به معرفی و امکان سنجی رهیافت قراردادهای اجتماعی در توانمندسازی محلی و با استفاده از روش نظریه ی زمینه ای پرداخته شود.
روشتبیین چارچوب موضوعی این پژوهش به روش کتابخانه ای و امکان سنجی اجرای رویکرد به روش میدانی همراه با مصاحبه و پرسشنامه است. روش پژوهش با توجه به هدف بیرونی کاربردی و ماهیت آن توصیفی - تحلیلی می باشد. نمونه گیری در مصاحبه و پرسشنامه به روش هدفمند و تا رسیدن به حد اشباع انجام شده است. شیوه ی تحلیل یافته ها بر اساس تحلیل محتوای جهت دار است.
یافته هانتایج تحلیل نشان از 193 کد باز، 12 زیر مقوله، 2 مقوله اصلی و یک هسته اصلی دارد که در تحقق پذیری رویکرد قراردادی در محله آبکوه مشهد نقش کلیدی دارند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج، اگرچه اجرا و پیاده سازی رویکرد قرارداد اجتماعات محلی در سطح محلات به ظاهر سهل و ممکن است، اما تحقق این رویکرد در محله آبکوه نیازمند یکپارچگی و همسو نمودن سازمان های دخیل در بافت است. از طرفی فقدان بودجه برای واگذاری اقدامات ساماندهی محله به شهروندان، ضعف یکپارچگی در امر مدیریت، تصمیم گیری و نظارت بر ساماندهی بافت های فرسوده و نیز ضعف فرهنگ مشارکت در مردم و مدیران شهری از مواردی است که پیش از پیاده سازی رویکرد باید در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: توانمندسازی ساکنان, مشارکت اجتماعی, رفتار مشارکتی, توافق نامه اجتماعی و محلی, تئوری زمینه ایBackgroundToday, the sustainability of cities is based on the citizenship and participation of cities and is achieved with the commitment of the civil society in residential communities. Local community contracts have been introduced by Habitat as a grassroots process that emphasizes the presence of people in all local programs. This approach has been considered by many developing countries for several years in order to empower and improve local governance.
ObjectivesDue to the innovation of the subject in Iran, it is intended; By selecting Abkooh neighborhood in Mashhad as a case study, the approach of social contracts in local empowerment should be introduced and feasibility study using the method of grounded theory.
MethodExplaining the thematic framework of this research by library method and feasibility study of field approach by interview with interview and questionnaire. The research method is descriptive-analytical according to the applied external purpose and its nature. Sampling in the interview and questionnaire was done in a purposeful manner until saturation. The method of analyzing the findings is based on content analysis.
ResultThe results of the analysis show 193 open source, 12 subcategories, 2 main categories and a core that play a key role in the feasibility of the conventional approach in the Abkooh neighborhood of Mashhad.
ConclusionAccording to the results, although the implementation of the local community contract approach at the neighborhood level may seem easy and possible, but the realization of this approach in Abkooh neighborhood requires the integration and alignment of organizations involved in the context. On the other hand, the lack of funding to delegate neighborhood organizing measures to citizens, the lack of integration in management, decision-making and monitoring the organization of worn-out structures and the weak culture of participation in people and city managers are some of the issues that must be considered before implementing the approach.
Keywords: Resident Empowerment, Social Participation, Participatory Behavior, Social, Local Agreement, Grounded theory -
بیان مسیله
نظریه کنشگر-شبکه، رویکردی نوین نسبت به حل مسایل مختلف از قبیل مشارکت اجتماعی دارد. این رویکرد جدید، بستری مناسب برای ردیابی کنشگران انسانی (مردم و عنصر قدرت) و غیرانسانی (فضا) ایجاد می کند. در این الگو، جهت ایجاد مشارکت اجتماعی، گونه ای از روابط قدرت در نظر گرفته شده که در آن، فضا نیز در کنار مردم و نهاد قدرت، به کنشگری می پردازد.
هدف پژوهشهدف پژوهش حاضر، تحلیل و تببین روند برهم کنش سه عنصر مردم، نهاد قدرت و فضا و تاثیر غایی آن در ایجاد مشارکت اجتماعی در سطح بازار تاریخی تبریز است.
روش پژوهشاین پژوهش با روش شناسی کیفی از نوع داده بنیاد، مبتنی بر نظریه کنشگر-شبکه، به مطالعه کنشگران انسانی و غیر انسانی موجود در شبکه می پردازد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، از نوع توصیفی تحلیلی است که روش کار با تاکید بر رویکرد زمینه گرایی و استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته (مبتنی بر روش های زمینه ای) صورت گرفته است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 45 نفر از بازاریان، متخصصین و مسیولین (مدیران شهری) به عنوان مطلعین این حوزه انجام شده است.
نتیجه گیریبسیاری از معضلات مربوط به نظام های شهری از جمله ساختار بازارهای تاریخی کشور، از عوامل غیردموکراتیکی مانند عدم مشارکت پذیری، نقض حقوق شهروندی، عدم آگاهی، عدم انعطاف پذیری در تصمیم های دولتی و زوال کثرت گرایی نشیت می گیرد. نتایج تحقیق براساس داده ها و مستندات مستخرج از مصاحبه ها حاکی از آن است که ارتقای مولفه فضایی بازار تاریخی تبریز در گرو افزایش آگاهی بازاریان و ایجاد نقش مثبت برای آنها در انواع تصمیم گیری های مختلف است. فرایندی که با ایجاد فرصت های برابر منجر به تقویت آگاهی شهروندان می شود و به جایگاه مردم، نه به عنوان مشکل بلکه به مثابه راه حل، ارج می نهد. البته در این میان و به موازات این مسیله، تقویت ساختارهای اقتصادی و همچنین تقویت حس تعلق خاطر می تواند نقشی دو چندان، ایفا نماید.
کلید واژگان: مشارکت اجتماعی, نظریه لاتور, روش زمینه ای, بازار تاریخی تبریزBagh-e Nazar, Volume:19 Issue: 107, 2022, PP 111 -126Problem statementThe actor-network theory offers a new approach to solving a variety of problems such as social participation. This new approach sets a good platform to track the trajectory of human (people and the element of power) and inhuman (space) actors. In this model, to create social participation, it is necessary to establish a kind of power relations in which space also acts alongside the people and the institution of power.
Research objectiveThe current study aims to analyze the process of interactions among the three elements of people, the institution of power and space, and explains its effect on social participation in the historic bazaar of Tabriz.
Research MethodThis research draws upon actor-network theory to examine human and nonhuman actors in the network using the qualitative method. The present study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of nature. To this end, the grounded theory method was used and semi-structured in-depth interviews were conducted (Data-driven methods). The data were gathered through in-depth interviews with 45 marketeers in the grand bazaar of Tabriz, experts, and authorities (city managers) as knowledgeable in this field.
ConclusionMany problems associated with urban systems, including the structure of historic markets in Iran, arise from non-democratic actors such as lack of participation, violation of civil rights, lack of awareness, inflexibility in government decisions, and the decline in pluralism. The results of the research based on the evidence and interviews indicate that the improvement of the spatial component of Tabriz historic bazaar depends on raising the awareness of marketeers and creating a positive role for them in various decisions. This process needs to create equal opportunities to raise the awareness of the citizens and respect the position of the people, not as a problem but as a solution. However, in parallel with this, strengthening both economic structures and the sense of belonging play a double role.
Keywords: Social participation, Latour theory, Grounded theory, Tabriz historic bazaar -
نشریه فرهنگ یزد، سال دوم شماره 8 (زمستان 1399)، صص 103 -133
مشارکت به معنای شراکت و همکاری در کاری، امری یا فعالیتی است که در ابعاد مختلف در جامعه صورت می گیرد. در بعد اجتماعی؛ مشارکت، در 5 بعد صورت می گیرد: کنش متقابل میان افراد، گروه های اجتماعی، سازمان های غیردولتی، اجتماع محلی و کل اجتماع؛ و در بعد فرهنگی، مشارکت یعنی شرکت داوطلبانه و آگاهانه افراد جامعه در ابعاد گوناگون زندگی فرهنگی آن جامعه؛ برای رسیدن به توسعه پایدار و همه جانبه زندگی فرهنگی. بنابراین در این پژوهش تلاش گردید تا میزان مشارکت پذیری اجتماعی و فرهنگی شهروندان یزدی مورد سنجش قرار گیرد و مهم ترین عوامل موثر بر آن بررسی شود. به لحاظ روش شناسی، پژوهش اخیر از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی محسوب می شود و به صورت میدانی (پیمایش) انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل همه ی افراد 18 سال به بالای ساکن شهر یزد است که براساس نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و براساس فرمول کوکران، 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد است و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آماره های توصیفی و استنباطی شامل (آزمون تی مستقل، همبستگی، آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داده است که متغیرهای وضعیت تحصیلات، تاهل و وضعیت درآمدی افراد، تاثیری بر مشارکت پذیری ندارند و متغیرهای سن، جنسیت، میزان بهره مندی از رسانه ها و سطح اعتماد اجتماعی رابطه معنی داری با مشارکت پذیری دارند.
کلید واژگان: مشارکت اجتماعی, مشارکت فرهنگی, اعتماد, بهره مندی از رسانهCulture of Yazd, Volume:2 Issue: 8, 2022, PP 103 -133Considering the importance of the role of citizen participation, in this article, after measuring the participation of citizens in Yazd, the most important factors affecting social and cultural participation were studied. The sample size of this study was 384 citizens of one district of Yazd, which was randomly selected, and the data collection tool was a standard questionnaire. Descriptive and correlation methods were used in this study. The data were extracted using SPSS software. Descriptive statistics were analyzed using central mean statistics and inferential statistics including (independent t-test, correlation, and analysis of variance). The results showed that the variables of education status, marital status and income status of individuals have no effect on participation, and the variables of age, gender, media usage and the level of social trust have a significant relationship with participation
Keywords: Social participation, Cultural Participation, Trust, Media usage -
رشد روزافزون جمعیت شهرنشین ، گسترش افقی شهرها و فرسودگی بافت های شهری ، سبب اتلاف سرمایه های اجتماعی ، اقتصادی و هدررفت زمین می شوند امروزه توسعه معماری میان افزا به عنوان راهکاری جهت احیاء و پویایی بافت های شهری و صرفه جویی در سرمایه ها مورد توجه قرار می گیرد. در مسیر تحقق "توسعه معماری میان افزا"، شرکت ارادی و آگاهانه افراد تحت عنوان"مشارکت اجتماعی" در امور، بسیار تسهیل کننده است که می تواند در قالب مشارکت محلی و ساده سازی فرایند معماری بروز یابد. در این پژوهش با فرض بر همبستگی دو متغیر فوق، سعی بر آن است تا عوامل افزایش دهنده مشارکت اجتماعی در توسعه معماری میان افزا، ضمن تبیین، اولویت بندی شوند. بدان سبب که توسعه معماری میان افزا با درنظر داشتن تنوع فرم و ظاهر ابنیه، اختلاط کاربری ها و افزایش حس تعلق، به عنوان راهکارهای توسعه، به ایجاد اعتماد در مردم ، کاهش تمرکزگرایی ، مشارکت و حضور موثر افراد در تمامی مراحل کمک می نماید. پس از مطالعات کتابخانه ای و میدانی، برای متغیرهای فوق؛ شاخص ها، مولفه ها و برای هر مولفه، گویه هایی و سپس با توجه به گویه ها، پرسشنامه ای تدوین و با استفاده از نرم افزار spss، پایایی پرسشنامه و در ادامه ضریب فریدمن برای تمامی مولفه های هر دو متغیر به صورت جداگانه محاسبه شد. با توجه به ماحصل تحقیق، جهت بهره مندی از مشارکت اجتماعی مردم در امور، لازم است آنان را مورد تشویق و توانمندسازی قرار داد. بنابر مطالب منتج از نمونه ی مورد مطالعه، شاخص کارکردی – عملکردی در متغیر توسعه معماری میان افزا به عنوان موثرترین عامل، مولفه وضعیت موجود محله(تامین نیاز کاربران) در دومین رده و پس از آن گویه توجه به هویت تاریخی محل که میان هر دو متغیر مشترک بوده در سومین رده قرار داشته و پس از آن ها سایر گویه های مشترک میان دو متغیر ، نظیر حس تعلق موثر بوده و عوامل دیگر در رتبه های بعدی قرار خواهند گرفت.
کلید واژگان: مشارکت اجتماعی, توسعه معماری میان افزا, بافت تاریخی -
مشارکت اجتماعی و سرمایه اجتماعی به عنوان شاخصها و مولفه های پایادرای اجتماعی مولفه ساوم شامول اجتماعی است که پایداری اجتماعی شامل اقداماتی در زمینه های طراحای شهری، عرصه های اجتمااعی و نابرابریهای فضایی میباشد. از سویی دیگار مشاارکت اجتمااعی باه عناوان یکای از معیارهای اصی سارمایه اجتماعی است که باعث همکاری بیشتر شهروندان با ارگانهای ذینفوذ در جهت تحقق بخشایدن باه طراحای فضاهای شهری میشود. هدف این پژوهش تبیین مولفه های سرمایه اجتماعی و مشارکت اجتمااعی باا کماک از روش توصیفی-تحلیلی و کیفی و میزان اثرگذاری سرمایه اجتمااعی بار مشاارکت اجتمااعی اسات. بنابراین با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده در محله شهشهان به بررسی و سنجش این رابطه پرداخته شده اسات. فرجام این پژوهش با کمک از تکینک SOAR به ارایه راهبردها و پیشنهاداتی در راستای تحقق طراحی شهری و همچنین رسیدن به اهداف مورد نظر منجر شده است. نتایج حاصله از یافته های پژوهش نشان میدهد کاه با توجه به مبانی نظری، مولفه ها و آیتم هایی نظیر: مشارکت و درگیر کردن مردم، اعتماد، آماوزش و دسترسای با اطلاعات، انجمنهای داوطلبانه، همکاری و همدلی و حمایت اجتماعی، گروه ها و محیطهای اجتماعی، زمیناه خانوادگی و موقعیت اجتماعی، تعامل اجتماعی، روابط اجتماعی، کانش هدفمند، وساطت اجتماعی، امنیات، رضایت، اوقات فراغت، تعهدات و ضمانت، شبکه های اجتماعی و فناوری، انسجام اجتماعی و پذیرش تفاوتها و هنجارها است که بر روی مشارکت اجتماعی تاثیر میگذارد.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, مشارکت اجتماعی, SOAR, طراحی شهری, شهشهانSocial participation and social capital are the indicators of social sustainability (the third indicator of social inclusion) which includes actions related to urban design, social fields and spatial inequality. On the other hand, social participation is one of the main standards of social capital that results in higher cooperation between citizens and controlling organizations in order to realize the design of urban spaces. The goal of this research is to clarify indicators of social capital and social participation using descriptive, analytical and qualitative methods, and to find out how much can social capital affect social participation. Therefore, we have studied and evaluated this matter in Shahshahan district, by questionnaires, interviews and observation. This research has resulted in presenting approaches and suggestions for the realization of urban design and also the mentioned goals, by employing SOAR technique. The results of this research show that the following indicators affect social participation: People's engagement and participation; Trust; Education and access to information; Voluntary associations; Social support, empathy and cooperation; Social groups and environments; Family background and social position; Social interaction, social relationship, purposeful action; Social intervention; Safety; Satisfaction; Leisure; Commitments and guarantees; Technology and social media; Social solidarity; Acceptance of differences and norms.
Keywords: Social capital, Social participation, SOAR, Urban design, Shahshahan -
آن چه امروزه توسعه و بهره وری خدمات شهری را تضمین می کند، مشارکت کلی همه ی شهروندان در فعالیت های شهری است که میتواند مشروعیت، مقبولیت و رضایت مندی شهروندان را برای مدیریت شهری توامان به ارمغان آورد. در این میان توجه به مشارکت مردم در اداره امور شهرها چندی است که در ایران به صورت علمی و عملی مطرح گردیده و اقدامات خوبی نیز در این راستا انجام گرفته اما به نظرمیرسد این فعالیت ها آنچنان که باید نتوانسته مشارکت های مردمی را به صورت واقعی در اداره امور شهری جذب نماید. با توجه به ماهیت این موضوع، در انجام پژوهش حاضر از روش مطالعه کتابخانه ای - اسنادی و تجزیه و تحلیل ثانویه بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که شهرداری ها در کشورهای پیشرفته، پتانسیل مدیریت مشارکتی، را به بهترین نحو برای ایفای بهتر وظایف خود به کار گرفته اند و بدین ترتیب خود را از یک سازمان صرفا خدماتی، به یک نهاد اجتماعی تبدیل نموده اند؛ اما شهرداری در جامعه ما بیشتر به عنوان یک سازمان خدماتی مطرح است و اگر شهرداری بخواهد خود را به عنوان یک نهاد اجتماعی فعال مطرح نماید، به دو پیش نیاز احتیاج دارد؛ نخست اینکه نهاد اجتماعی شهرداری در عین وابستگی متقابل با 5 نهاد اصلی جامعه، تا حدودی نیز باید دارای استقلال کارکردی باشد. دومین پیش نیاز اینکه مشارکت اجتماعی شهروندان در شهرداری است و بدین طریق است که این نهاد می تواند در همه شهروندان نهادینه شود. در نهایت پیشنهادهایی ارایه می گردد که بدین طریق شهرداری های کشور بتوانند با نهادینه کردن مشارکت اجتماعی در بین شهروندان، باعث شکل گیری ایده شهرداری به عنوان نهاد اجتماعی گردند.
کلید واژگان: شهرداری, مشارکت اجتماعی, شهروندان, مدیریت شهری -
در این مقاله سعی شده به بررسی و سنجش سرمایه اجتماعی در دهستان قرق شهرستان گرگان در شمال کشور بپردازد. در چارچوب نظر ی مقاله، سابقه استفاده از سرمایه اجتماعی مربوط به چه زمانی است و توسط چه کسانی توسعه و تکامل یافته است. در سیر تکاملی نظریه سر مایه اجتماعی، در مورد سطوح سرمایه اجتماعی و جایگاه آن بررسی می شود. بخش بعدی به رابطه سرمایه اجتماعی و اعتماد و مشارکت و انسجام اجتماعی اختصاص دارد. مواد، روش ها و خصوصیات منطقه و ویژگی های جغرافیایی و وضعیت موجود دهستان قرق موضوعات بخش های بعد را تشکیل می دهند. نهایتا در بخش آخر که نتیجه پژوهش می باشد، به تحلیل و تفسیر داده ها پرداخته می شود. این داده ها از طریق میدانی تهیه شده است و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. این مقاله با هدف بررسی و سنجش میزان سرمایع اجتماعی در مناطق روستایی تدوین شده است سیوال اصلی و فرضیه تحقیق عبارت است از: آیا میان سرمایه اجتماعی و رضایت ساکنین ناحیه مورد مطالعه ارتباط وجود دارد؟ نتایج این تحقیق به خوبی بیانگر رابطه همبستگی میان شش متغیر ویژگی های: شرکت در کارهای گروهی، اعتقاد به کارهای گروهی، اعتماد به همسایگان، اعتماد به مسیولین در اجرای وظایف، عضویت در شبکه های اجتماعی، تمایل به فعالیت یکپارچه در چارچوب سه مولفه اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی در جامعه آماری مورد مطالعه است.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, انسجام اجتماعی, مشارکت اجتماعی, اعتماد اجتماعی -
بیان مسئله
به نظر می رسد که امروزه به دلیل نبود دموکراسی مشورتی و مشارکتی، بسیاری از طرح ها و برنامه های شهری کشور ایران دارای ماهیتی تمامیت خواهانه، تمرکزگرایانه و انحصارطلبانه هستند. وجود این گونه ناکارآمدی ها در مراحل ارائه و اجرا، سبب نفی حقوق شهروندی و ترجیحات همگانی می شود. لذا، شهروندان در قبال پیامدهای منفی ناشی از اقدامات شهری احساس مسئولیت نمی کنند. همین طور، بستر مناسبی هم برای تاثیرگذاری آنها بر مراحل مختلف فرایندهای شهری و مطالبه حقوق و ارائه نظراتشان فراهم نشده است. بدین ترتیب، پروژه های شهرسازی کشورمان محوریت و نقش خود را به عنوان عاملی برای ایجاد ثبات و پایداری و ارتقای نقش مردم در توسعه و اداره شهر از دست داده اند. بنابراین، آنچه در این مقاله به عنوان انگیزه اصلی و اساس بحث مطرح است، نحوه ارتقای دموکراسی شهری در فرایندهای برنامه ریزی و طراحی شهری است.
هدفهدف اصلی این مقاله، واکاوی علل نبود زمینه مداخله دموکراتیک برای شهرنشینان و شهروندان در فرایندهای توسعه و مدیریت شهری، و همچنین یافتن راه حل هایی برای برون رفت از این معضل اجتماعی عمیق و گسترده است.فرضیه تحقیق: تحقق دموکراسی و مشارکت واقعی شهروندان در روند توسعه فضاهای شهری می تواند به تصمیم گیری های صحیح تر و کارآمدتر و همین طور اجرای موفقیت آمیزتر برنامه ها و طرح های شهری بیانجامد.
روش تحقیقروش تحقیق در این مقاله از نوع تحلیل محتوا و مقایسه ای است که طی آن، ضمن مطالعه ارکان نظام دموکراتیک، سعی می شود نحوه مداخله دموکراتیک شهرنشینان در فرایندهای توسعه و مدیریت شهری کشور ایران نیز با در نظر گرفتن اصول نظریه انتقادی بررسی شود؛ در واقع سعی شده تا از دل فرایند نقد و تحلیل ماهیت وضع موجود و مقایسه آن با ارکان لازم برای تحقق فرایند دموکراتیک شهری، بستری برای ارائه یافته ها و راه کارهای پیشنهادی فراهم شود. همچنین، برای جمع آوری اطلاعات نیز از مطالعات اسنادی، مصاحبه با مردم و همین طور مشاهدات میدانی استفاده شده است.
نتیجه گیریبسیاری از معضلات مربوط به نظام های شهری کشور ایران، از عوامل غیردموکراتیکی مانند عدم مشارکت پذیری، نبود همه شمولی، نقض حقوق شهروندی و عدالت شهری، قوانین شهری فاقد مشروعیت، عدم انعطاف پذیری و زوال کثرت گرایی نشئت می گیرد. لذا با تمهید معیارهایی همچون کثرت عقاید، همه شمولی، انعطاف پذیری، شکل گیری جوامع مردم نهاد، آموزش و گفتمان شهروندی، تنوع پذیری و رعایت حقوق شهروندان به شهر، می توان این فرایندها را دموکراتیزه و در نتیجه بستری برای بروز شکلی جامع از برنامه ریزی و طراحی شهری دموکراتیک فراهم کرد؛ فرایندی که با ایجاد فرصت های برابر منجر به تقویت دموکراسی شهری می شود و به جایگاه مردم، نه به عنوان مشکل بلکه به مثابه راه حل، ارج می نهد.
کلید واژگان: دموکراسی مشورتی و مشارکتی, عدالت شهری, مشارکت اجتماعی, شهرسازی دموکراتیک, حق به شهرProblem Statementit seems that in current times, many of the urban designs and plans in Iran have totalitarian, centralized, and monopolistic essences. This condition is predictably originated from the absence of deliberative and collaborative democracies; in light of the foregoing, the inefficiencies of the stages of presentation and implementation have led to neglecting the citizenship rights and the public preferences. Hence, citizens have little social responsibilities for the negative consequences of inefficient urban practices. In addition, an appropriate context is not provided for them to affect the various steps of urban processes, claiming their rights to the city, and expressing their opinions. In this spirit, the urban projects lose their basic figures in providing stability and promoting the role of people in urban development and management. Hence, the impetus behind this study is to improve the urban democracy in the process of urban planning and design.
Purposethis study attempts to investigate the reasons for the lack of democratic involvement by the citizens in the process of urban development and management, as well as to find some solutions to remove this widespread deep-rooted social dilemma. Research hypothesis: the realization of democracy and actual participation of citizens in the process of developing the urban spaces can lead to more accurate and efficient decision makings, as well as more successful implementation of urban plans and projects. Research
methodthis article was conducted through content analysis and comparative methods. While studying the pillars of the democratic system, the methods of democratic participation of citizens in the processes of urban development and management in Iran was studied regarding the Principles of the Critical Theory. In fact, an effort was made to provide a platform for presenting the findings and suggested solutions through the process of criticizing and analysing the current situation of the Iranian urban plans and designs along with comparing them with the necessary elements for the realization of democratic and people-friendly urban processes. This should be stated that the data collection method was based on interviews with people, studying documents, and also field observations.
Conclusionresults indicate that Dilemmas in the Iranian urban system have been originated from the non-democratic factors, such as the lack of participation, the lack of all-inclusiveness, the violation of citizenship rights and urban justice, illegitimate urban laws, inflexibility, the downfall of pluralism, and etc. Hence, through scheming criteria such as the diversity of opinions, all-inclusiveness, flexibility, forming NGOs, the citizen education and discourse, diversity and respecting the citizen’s rights, etc., these processes can be democratized and also a platform for the emergence of a comprehensive type of a democratic urban planning and design would be materialized; a process which strengthens the urban democracy and honors the position of people, not as the problem but as the solution, by creating equal opportunities in a disinterested fashion.
Keywords: Deliberative, Collaborative Democracy, Urban justice, Social participation, Democratic urban development, The right to the city -
در سیر تکامل رویکرد بازآفرینی شهری توجه به مقوله مشارکت اجتماعی، منجر به شکل گیری رویکرد بازآفرینی شهری اجتماع محور گردیده است. مشارکت مردمی در فرآیند بازآفرینی منجر به افزایش سرمایه اجتماعی، حس تعلق به مکان و مسئولیت پذیری نسبت به مکان خواهد شد و نهایتا پایداری اجتماعی را بوجود خواهد آورد. از آنجایی که مهارت و آگاهی کافی برای ورود به عرصه مشارکت در فرآیند توسعه محلی، امری ضروری است، به نظر می رسد دلیل عدم مشارکت مردمی در فرآیند مذکور، حاصل فقدان آموزش های مورد نیاز بوده است. با هدف تبیین رابطه بین آموزش و بازآفرینی شهری و همچنین تعیین نقش و جایگاه آموزش در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور، در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش تحقیق کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، نظریات، بیانیه ها و منشورهای بین المللی، واکاوی گردیده اند که در نهایت منجر به تشکیل مدل بازآفرینی شهری اجتماع محور از طریق آموزش شده است. همچنین در پی تبیین این رابطه و در پاسخ به این پرسش که «آموزش اجتماعی در فرآیند بازآفرینی شهری اجتماع محور چه تاثیری خواهد داشت؟»، نظریات و تجربیات موجود مورد بررسی قرار گرفته اند و سه نوع رویکرد تشخیص داده شده است: استقرار واحدهای آموزش عالی در محلات هدف، دسترسی عمومی و عادلانه به کاربری های آموزشی و آموزش های اجتماعی به ساکنان محلات هدف. نتایج تحقیق نشان می دهد اتخاذ رویکرد مشارکت بعنوان پارادایم برنامه ریزی، منجر به موفقیت پروژه های بازآفرینی شهری خواهد شد، و آموزش به اجتماع نباید ابزاری برای رسیدن به اهداف باشد بلکه ابزار اجرایی برای جلب مشارکت ساکنان باید در نظر گرفته شود و همچنین آموزش در این مفهوم به عنوان ابزاری برای نیل به توانمندسازی، ظرفیت سازی و نهادسازی در میان ساکنان محله خواهد بود که منجر به آگاهی بخشی و زمینه ساز مشارکت اجتماعی، عامل حساس سازی ساکنان نسبت به محیط و همچنین عامل مسئولیت پذیری افراد نسبت به توسعه آتی محله خواهد بود.کلید واژگان: بازآفرینی اجتماع محور, آموزش ساکنان, بافت های تاریخی, مشارکت اجتماعیDuring the evolution of the urban regeneration approach, paying attention to social participation has led to the formation of community-led urban regeneration. Social participation can improve social capital, sense of place and responsibility to place through community-led urban regeneration process. Since sufficient knowledge and skills are needed for individuals to participate in the process of local development, it seems that their lack of social participation in the aforementioned process is due to the lack of required education. With the aim of explaining the relationship between education and urban regeneration as well as determining the role of education in the process of community-led urban regeneration, this study utilized qualitative analysis and content analysis method to review the theories, statements, and international declarations and charters to compose the community-led urban regeneration through education. In order to determine the aforementioned relationship, the main objective addressed the effect of social education on the process of community-led urban regeneration. Based on a review of the existing theories and experiences, three approaches were identified: the establishment of higher education institutes in the target neighborhoods, public and fair access to educational facilities, and social education of the residents in the target neighborhoods. The results of the study showed that employing a participatory approach as a planning paradigm would lead to the success of urban regeneration projects. The important point is that social training and social education are not only means to achieve urban regeneration objectives but those should be considered as executive tools to increase the residents' participation. In addition, based on this concept, training is conceived as an enabling, empowering, capacity-building, and institutionalizing means for the residents that raises their awareness and leads to social participation. In fact, it can sensitize the residents to their environment and increase their responsibility toward upcoming development of their neighborhood.Keywords: Community-led urban regeneration, Education of the residents, Historic zones, Social participation
-
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 46 (بهار 1396)، صص 445 -458تصمیم گیری پایدار، با مشارکت شهروندان امکان پذیر است؛ چون در قرن حاضر جمعیت و نیازهای شهری افزایش پیداکرده و کاربرد فناوری اطلاعات هم یکی از خواسته های اصلی مدیران و شهروندان در عرضه کردن و مورداستفاده قرار دادن خدمات شهری است هدف از پژوهش بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در ارتقاء مشارکت اجتماعی شهروندان می باشد. روش تحقیق در این پژوهش ازنظر ماهیت توصیفی و تحلیلی بود. جامعه آماری موردمطالعه شامل کلیه شهروندان شهر تنکابن می باشند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول تعیین حجم نمونه کوکران تعداد 319 نفر به عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب و برای اندازه گیری متغیرها، داده ها از طریق پرسشنامه گردآوری شده و سپس از کدگذاری و امتیازدهی با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. با محاسبه مشخصه های توصیفی متغیرها و استخراج جداول و نمودارها، توزیع صفت های متغیر موردبررسی و فرضیه ها مورد آزمون قرار گرفت.یافته های تحقیق نشان داد که دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات بر میزان مشارکت تاثیر دارد. همچنین در سطح معناداری 05/0 تائید شد که سواد اطلاعاتی شهروندان بر متغیر رضایت از خدمات فناوری اطلاعات و میزان مشارکت اجتماعی شهروندان تاثیر دارد. بر اساس یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که کاربرد فناوری اطلاعات و توسعه زیرساخت های آن منجر به افزایش مشارکت اجتماعی شهروندان شده است.کلید واژگان: مشارکت اجتماعی, کاربرد فناوری اطلاعات, سواد رسانه ای, رضایت از فناوری اطلاعاتUrban Management, Volume:16 Issue: 46, 2017, PP 445 -458Stable decision making is possible with the participation of citizens; Because in the present century population and the needs of the urban has increased and the application of ICT as one of the main demands of managers and citizens used in the supply of urban services .Accordingly the aim of this study is investigating the impact of ICT in promoting social participation of citizens.The research method was descriptive - analytical in nature. The statistical population consisted of all citizens in Tonekabon that is based on simple random sampling method and Cochran sample size formula, 319 students were selected as sample size and to measure the variables,the data collected through questionnaires and then coded and Voted were analyzed using spss software. By calculating descriptive characteristics of the variables and extract tables and graphs, the distribution of variable traits examined and tested hypotheses.The results showed that access to ICT has an impact on participation rates. It was confirmed at the 0.05 significance level that information literacy of citizens impacts on satisfaction of IT services and the social participation of citizens.Based on these results, it is concluded that application of IT and development of its infrastructure, leading to increased social participation by citizens.Keywords: Community participation, use of information technology, media literacy, satisfaction of information technology
-
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 38 (بهار 1394)، صص 133 -150
امروزه برخورداری از بیشینه تعاملات اجتماعی و مراودات شهروندی در سطوح برنامه ریزی و طراحی شهری از اهمیت فراگیر برخوردار شده است؛ چنانچه این موضوع افزایش «کیفیت زندگی» و «رضایتمندی شهروندی» را به همراه داشته و در ایجاد شهرهای پاسخده به ساکنان تاثیرگذار خواهد بود. در عین حال در عصر مدرن، تعاملات و ارتباطات اجتماعی به خصوص در جوامع در حال توسعه بسیار کاهش پیدا کرده و به یکی از مشکلات شهرهای جهان سومی تبدیل شده است. از سویی دیگر، شهر گرگان دارای محله های قدیمی می باشد که تعاملات اجتماعی در آن به خصوص در محلات جدیدتر روز به روز در حال کاهش می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر، «روش پیمایشی» با ابزار گردآوری داده: «پرسشنامه» و «مطالعات میدانی» بوده است که از روش تحقیق تحلیل آماری نیز بهره برده است. لذا، در این پژوهش به بررسی فاکتورهای اجتماعی در یکی از محلات قدیمی شهر گرگان به نام محله درب نو پرداخته شده است. در این پژوهش 120 خانواده که به صورت تصادفی در این محله زندگی می کنند، انتخاب شده اند و با استفاده از نرم افزار spss میزان مشارکت، تعاملات و ارتباطات اجتماعی آنان را مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان نتایجی حاصل شده است که نشان می-دهد میزان ارتباطات، مشارکت ها و تعاملات اجتماعی در محله درب نو شهر گرگان بالاتر از حد متوسط بوده است. همچنین راهکارهایی در زمینه افزایش میزان تعاملات اجتماعی ارائه شده است.
کلید واژگان: تعاملات اجتماعی, مشارکت اجتماعی, بافت قدیمی, محله درب نوUrban Management, Volume:14 Issue: 38, 2015, PP 133 -150The maximum enjoyment of citizenship, social interactions and exchanges at all levels of planning and urban design is a very comprehensive; if this increase in quality of life and citizen satisfaction has led to the development of cities will be responsive to the people involved. However, in modern times, social interaction and communication, especially in developing countries is declining; And has become one of the problems of Third World cities. On the other hand, Gorgan is an old neighborhood social interactions, especially in newer neighborhoods of the day is declining. The methodology of this study, survey data collection tool questionnaire and field is that the method of statistical analysis is also used. Therefore, in this study, a social factor in the old quarters of the city of Gorgan new door has been paid to the neighborhood. The study randomly assigned 120 families who live in this neighborhood, they have chosen. And Using spss software involvement, their social interactions and communication is studied. The results show that the level of communication, participation and social interaction in the neighborhood of Gorgan new door has been above average. The solutions are presented in increasing the level of social interaction.
Keywords: social interaction, community involvement, old texture -
نشریه مدیریت شهری، پیاپی 37 (زمستان 1393)، صص 151 -164
-
با توجه به افزایش ناهنجاری های اجتماعی در جوامع امروزی، ضرورت بررسی احساس امنیت اجتماعی و عوامل موثر آن دارای ضرورت می باشد. نواحی روستایی کشورمان به عنوان سگونتگاه هایی که 30 درصد جمعیت کشورمان دارا می باشد، مکانی است برای زندگی و زیستن که شناخت عوامل احساس امنیت ساکنان آن از ضرورت های حفظ کمیت و کیفیت این جمعیت می باشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق، شامل خانوارهای روستاهای دهستان مرحمت آباد میانی، شهرستان میاندوآب واقع در استان آذربایجان غربی می باشد، این دهستان در سرشماری سال 1390، دارای 1616 خانوار و 7040 نفر جمعیت می باشد، طبق فرمول کوکران تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسشنامه 270 خانوار بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده به صورت آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (آزمون کندال، آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون) صورت گرفته است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می دهد، رابطه معناداری میان احساس امنیت اجتماعی و سرمایه اجتماعی خانوارهای روستاهای مورد مطالعه وجود دارد و با افزایش سرمایه اجتماعی احساس امنیت اجتماعی خانوارهای روستایی بهبود می یابد.
کلید واژگان: امنیت, اعتماد اجتماعی, انسجام اجتماعی, مشارکت اجتماعیHuman being chose social life in order to dominate nature, escape insecurity and threat, provide his basic needs and all in all to achieve security and a secure feeling; and on the other hand as the society and social contracts grew more and complicated he entered diverse relationships that separated the different aspects of life under rubrics of social, economic, political and cultural which endangered his security altogether. Thus human being has readied a new threat for his own security by forming a society in the first place, a threat that results from the social life itself. Considering the increasing level of social ills and problems in today's societies and communities, an analysis of the sense of social security seems as inevitable as crucial. Our country’s rural areas, as a host of 30 percent of the whole population, is a place for living so that gaining a knowledge of its people’s sense of security is a necessity in maintaining the population. One of the factors that can play an important role in households’ feeling of security is social capital and its diverse aspects. In the present study, this issue has been considered carefully and scientifically. Therefore, this is an applied research with a descriptive-analytical method. The sample includes the households of the villages in Marhamat Abad Myani rural district of Myandoab county which is located in West Azerbaijan province. According to the 2012 census, this rural area has 1616 households and a population of 7040. The needed sample was 270 according to the Cochran formula. Considering the number of households in every village, a certain number of households were randomly chosen for filling up the questionnaires so that the equal opportunity principle would be observed rightly. A questionnaire of 21 indicators related to the feeling of social security and 28 indicators related to social capital was designed. The level of reliability of the questionnaire was obtained using the Cronbach’s Alpha 0/71 which shows a proper reliability coefficient. The method of analyzing the data was descriptive (mean and standard deviation) and inferential (Kendall test, one-sample t-test, and the Pearson’s correlation coefficient). The study shows that in the indices of social security, having an equal education opportunity for all people and their taking part in elections are the means of the studied households’ sense of social security. The results demonstrate that among the indices related to low environmental pollution, items such as waste disposal, air and water pollution, hygiene and the possibility of entrusting capital to others are not in a very good condition. Also the results show that due to the lethal drought of recent years and Urmia Lake’s worsening situation, the households’ sense of security has been badly damaged and threatened. And in the end, it has been proven that the most effective dimension of social capital on the households’ sense of social security has been the social coherence dimension.Keywords: security, social confidence, social cohesion, social participation
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.