جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « architecture » در نشریات گروه « هنر و معماری »
-
بیان مسئله:
اکثر کشورها از جمله ایران، سند تحول آموزشی دارند که با ارئه الگوهای محتوایی جدید، تاثیراتی بر ارزش های آموزشی و ماهیت مدرسه می گذارد. در بسیاری از کشورها مانند فنلاند، سوئد و استرالیا، مدرسه به آموزش محدود نشده است و با عملکرد اجتماعی خود امکاناتی به جامعه اطراف عرضه می کند. اما در ایران، هنوز مدارس وارد این کارکرد نشده و مطالعات اندکی در این زمینه انجام شده است و تصویر روشنی نیز از گونه بندی مدارس وجود ندارد. این پژوهش در تلاش برای پاسخ به این سوالات است؛ سوال اول: الگوهای محتوایی سند تحول، گونه بندی مدارس را چطور تحت تاثیر قرار می دهد و چه گونه هایی از مدارس را توصیه می کند؟/ سوال دوم: الگوهای سازماندهی هندسی رایج در مدارس چیست و الگوهای محتوایی سند تحول چه الگوهای سازماندهی را می تواند برای مدارس توصیه کند؟
هدف پژوهش:
هدف این پژوهش، گونه بندی مدارس از نظر محوریت یادگیری و خدمات، فعالیت ها و کاربری های الحاقی و سپس تعیین الگوی سازماندهی هندسی متناسب با گونه مدارس است.
روش پژوهش:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، تحلیلی-استدلالی است. جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی انجام شده است. به منظور کنترل روایی و پایایی پژوهش از پرسشنامه نخبگانی استفاده شد. ابتدا الگوهای محتوایی از اسناد آموزشی استخراج و از نظر محوریت آموزشی و خدمات و کاربری های الحاقی تحلیل شدند که منجر به گونه بندی مدارس شد. در نهایت الگوهایی برای سازماندهی هندسی گونه ها براساس الگوهای هندسی پرتکرار گروتر تنظیم شد.
نتیجه گیریپژوهش مدارس را در قالب پارک مدرسه، مدارس طبیعت-ورزش-سلامت، مدارس علمی پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی و کارآفرینی گونه بندی می کند. مدارس اجتماعی، دسته بندی کلان گونه هاست. همچنین، هشت الگوی سازماندهی رایج در میان مدارس شناسایی شد و سازگاری این الگوها با گونه های شش گانه از نظر کاربری های الحاقی و محوریت آموزشی بررسی شد. برای مدارس اجتماعی، الگوی نیمه پراکنده و نیمه آزاد تا نیمه منسجم و نیمه متراکم و برای سایر مدارس، الگوی نیمه پراکنده و نیمه آزاد تا پراکنده و آزاد توصیه می شود.
کلید واژگان: مدرسه, اکوسیستم اجتماعی, هندسه, طراحی, معماریProblem statement:
Many countries, including Iran, have developed educational transformation documents that significantly influence educational values and the nature of schools by introducing new content models. In countries such as Finland, Sweden, and Australia, schools are not confined to education but also serve an important social role, offering various resources and services to the surrounding community. However, in Iran, schools have not yet fully embraced this broader function. Research in this area remains limited, and there is no clear or comprehensive classification system for different school types. This research is trying to answer these questions; First question: How do the content models of the Fundamental Transformation Document influence the classification of schools, and what types of schools does it recommend?/ Second question: What are the prevalent geometric organizational models in schools, and what organizational models can the Fundamental Transformation Document recommend?
Research objectiveThis study aims to classify schools based on their focus on learning, services, activities, and auxiliary functions, and to determine the appropriate geometric organizational models for school types identified in the research.
Research methodThis research is applied in terms of objectives and analytical-argumentative in terms of its methods. Data collection was conducted through library and documentary research. To ensure validity and reliability, an expert questionnaire was used. Initially, content models were extracted from educational documents and analyzed based on their focus on education, services, and auxiliary functions, leading to a classification of schools. Geometric organizational models were then set based on frequently occurring patterns of Grutter.
ConclusionThe study places schools into the following categories: park schools, nature-sport-health schools, scientific-research schools, social and cultural schools, and entrepreneurial schools. Social schools represent the broadest category. Eight common organizational patterns were identified. For social schools, a semi-dispersed and semi-free to semi-cohesive and semi-dense pattern is recommended and for other schools, a semi-dispersed and semi-free to scattered and free pattern is recommended.
Keywords: School, Ecosystem Social, Geometry, Design, Architecture -
بیان مسئله:
شناخت اصالت در معماری از موضوعات مهم و چالش برانگیز است، امروزه این موضوع بیشتر در حوزه مرمت و میراث فرهنگی بررسی و اظهارنظر در مورد اصالت یک بنای میراثی به کرات در گفتمان معماری مطرح شده است، اما به دلیل نظرات مختلف، گستردگی حیطه موضوع و عدم وجود معیار هایی دقیق برای پاسخگویی به مسائل مطرح شده در مورد اصالت آثار معماری، این موضوع در عین اهمیت مورد غفلت صاحب نظران واقع شده است، به طوری که در اکثر پژوهش های مرتبط با این موضوع تاثیرپذیری آنها از یکدیگر و تکرار کلیات به چشم می خورد.
هدف پژوهش:
از منظر این پژوهش یکی از مهم ترین حوزه هایی که می تواند در فهم چیستی اصالت و درک آن به پژوهشگران کمک کند، فلسفه است. مفهوم ادراک در معماری یکی از مهم ترین مسائل این حوزه است و شناخت دقیق آن نقش تاثیرگذاری در بازخوانی فرایند اصالت آثار معماری دارد. این پژوهش در تلاش برای پاسخ به این سوال است که مفهوم اصالت در معماری براساس مراتب ادراک در نظریه ملاصدرا واجد چه وجوهی است؟
روش پژوهش:
در این پژوهش با مبنا قراردادن دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا به عنوان شالوده نظری با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به تعریف مراتب ادراک انسان و شناسایی فرایند تحقق پذیری مراتب اصالت پرداخته و از روش استدلال منطقی تناظر میان مفاهیم اصالت و ادراک در معماری بیان می شود.
نتیجه گیریبنابراین متناظر با سه مرتبه ادراکات حسی، خیالی و عقلی از نظر ملاصدرا، سه مرتبه اصالت در مرتبه صورت، مفهوم و معنا تعریف می شود.
کلید واژگان: اصالت, ملاصدرا, مراتب ادراک, معماریProblem statement:
Understanding authenticity in architecture is a significant and challenging topic. Nowadays, this subject has been primarily explored in the fields of restoration and cultural heritage. Discussions regarding the authenticity of a heritage building frequently arise in architectural discourse. However, due to divergent opinions, the vast scope of the subject, and the lack of precise criteria to address the issues related to the authenticity of architectural works, this important topic has often been overlooked by experts. Consequently, many related studies reflect mutual influence and repetition of general ideas.
Research objectiveFrom the perspective of this study, one of the most important areas that can assist researchers in understanding the nature of authenticity is philosophy. The concept of perception in architecture is one of the key issues in this field, and a precise understanding of it plays a significant role in re-evaluating the process of authenticity in architectural works. Research question of this article is What dimensions does the concept of authenticity in architecture possess based on the levels of perception in Mulla Sadra’s theory?
Research methodThis study adopts Mulla Sadra’s Transcendent Theosophy as its theoretical foundation, employing a descriptive-analytical method to define the levels of human perception and to identify the process of actualizing the degrees of authenticity. Logical reasoning was used to illustrate the relationship between the concepts of authenticity and perception in architecture.
ConclusionAccordingly, corresponding to the three degrees of sensory, imaginative, and intellectual perceptions according to Mulla Sadra, three degrees of authenticity are defined in terms of form, concept, and meaning.
Keywords: Authenticity, Mulla Sadra, Levels Of Perception, Architecture -
کلات یا کلات نادری منطقه ای در شمال شرقی استان خراسان رضوی است که به دلیل وجود حصاری از کوه ها به عنوان یک قلعه طبیعی شناخته می شود. این محدوده در گذشته به دلیل برخورداری از حصاری طبیعی و دست ساز انسانی، از نظر دفاعی و نظامی اهمیت داشت. کلات در دوره نادرشاه افشار مورد توجه ویژه قرار گرفت و بناهایی به دستور وی در آن بر پا شد که از میان آنها می توان به عمارت معروف به « کاخ خورشید» اشاره نمود. این بنا شاخص ترین اثر برجامانده از دوره افشاریه در ایران می باشد . عمارت خورشید به لحاظ حجم ونمای بیرونی و نیز ابهام در عملکردش، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. هدف این پژوهش بررسی عملکرد وخصوصیات اصلی این بنا و تعیین جایگاه آن از نظر تاریخ معماری ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد طراحی عمارت خورشید تلفیقی از عناصر معماری ایرانی و هندی می باشد که به شیوه ایی ماهرانه در هم آمیخته شده اند، و از این نظر توانسته پیوندی میان سنت های معماری ایرانی با معماری گورکانیان هند بوجود آورد. بعلاوه این مطالعات نشان می دهد که عملکرد این بنا نه آرامگاه و نه کاخ بوده، بلکه بنایی یادمانی با کارکرد تشریفاتی بود که به دستور نادر ساخته شده تا یادآور نام و سلطنت وی باشد.کلید واژگان: یادمان, کاخ خورشید, کلات نادری, گورکانیان, معماریMonuments have a history of thousands of years and are usually among the oldest symbols of civilisation in various periods. In the Islamic world, a memorial is created to commemorate a person or an event, which is generally manifested in constructing a tomb, whose wide distribution in the Islamic lands is a testimony to this claim. The building known as "Kakh or Qasr-i Khurshid (Palace of the Sun)” in the city of Kalat in the north of Khurasan Razavi province is an example of this type of architecture. This structure was built on the orders of Nadir Shah Afshar (r.1736-47), although its primary function has always been debated owing to its distinct architecture and decorations. Kalat or Kalat-i Nadiri is known as a natural fortress due to a fence of mountains. So, throughout history, it has always been of interest from a defensive and military point of view. This area received particular attention during the reign of Nadir Shah, and several buildings were erected on his orders. Khurshid monument has always been the focus of researchers in terms of its size and appearance as well as the ambiguity of its function. The octagon includes a series of iwans connected by narrow corridors, creating a series of connected spaces of different scales that encircle the cylinder and are suitable for ambulating around the building. The building generally consists of two volumes: a lofty cylinder and an octagonal. The structure comprises three floors: the basement, the ground, and the first. Previous studies have expressed different opinions about the building’s function. Some consider it a palace, and some believe it was initially built as a tomb, which was later converted into a palace. This study aims to investigate the building's function and main architectural features and determine its place in the history of Iranian architecture. The analysis of the building shows that not only in terms of architecture but also concerning structure, significant measures have been taken for its durability and stability against the risk of earthquakes. The research also shows that the building was not a palace or a tomb, but it was built as a governmental monument with a ceremonial function to commemorate the name of its patron. The research findings show that the Khurshid building is a fusion of Iranian and Indian architecture, which are skillfully linked to perpetuate the name of the building’s patron. The structure characterises the idea of a tomb tower as a monument in a new composition. In this sense, it created a link between the traditions of Iranian architecture and the architecture of the Mughals of India. The wide range of decorations with Indian motifs attests to this claim.Keywords: Monument, Kakh-I Khurshid, Kalat-I Nadiri, Mughals, Architecture
-
یکی از زمینه های ارتباطی سینما و معماری تامل درمفاهیمی است که در سینما موجود بوده و در معماری قابل پیگیری است. دراین میان مفهوم "فاصله گذاری" سینماگران را متاثر ساخته است. تماشاگران درطول فیلم، دچار تشددهای عاطفی و همذات پنداری با بازیگران شده و همه چیز را واقعیت می انگارند، اما با "فاصله گذاری" این تفکر برهم زده می شود. آن ها آگاه می گردند که درحال تماشای یک نمایش هستند و از باور به واقعی بودن وقایع جداشده، بانگاهی بافاصله و هوشیار، باذهنی آماده تفکر به اثر می نگرند و خیال پردازی ها محو می گردد. مسئله پژوهش، پیگیری مفهوم "فاصله گذاری" در معماری و هدف آن خوانش نمودهایی از آن در آثارمعماری است. روش پژوهش کیفی بوده، ابتدا مبتنی بر منابع کتابخانه ای، مفهوم "فاصله گذاری" تشریح گردیده است. از سینما به عنوان یک حوزه واسط جهت تبیین بهتر "فاصله گذاری" استفاده شده و محتوای سکانس های برخی آثار سینمایی تحلیل گردیده اند. از تطبیق آن با معماری، مصداق هایی در آثارمعماری نمایش داده شده است. پنج مفهوم درون بودگی و بیرون بودگی، روایت اصلی و روایت فرعی، شیئیت و فضائیت، توازی روایت و زمان پریشی جمع بندی شده اند که می توانند به "فاصله گذاری" در معماری منتهی گردند. همچنین مشخص گردید که "فاصله گذاری" در معماری نیز موجودیت یافته و مخاطب معماری را به تفکر و خردورزی و اکتشاف در اثرمعماری دعوت می کند.کلید واژگان: معماری, سینما, فاصله گذاری, هنرهای نمایشیCinema has been constantly interacting with architecture since the early days of its formation. One of the fields of this interrelation is the exploration of concepts that exist in the theories of cinema and can betraced in the realm of architecture. The “distancing effect” concept, also known as estrangement oralienation effects, and V-effect (Verfremdungseffekt in German) which has influenced many theorists of cinema and filmmakers is one of them. This concept can be defined through an example. While watching a drama, individuals experience sensory and emotional tensions,identify themselves with the actors, and perceive everything as reality. However, this process is disturbed by the “distancing effect”. They become aware that they are watching a performance, and therefore they are separated from the belief that the events are real, viewing the work with a distant and analytical perspective, away from emotional conflicts. In this way, imaginations and illusions dissipate, and the audience remains fully alert with a seeking and active mind,ready to think. The “Distancing effect” has been developed in many art forms to break simple immersion and identification,provokig self-awareness, social awareness, and reflection. The focus of the present article is to explore “distancing effect” concept in architecture, with the aim of interpreting its manifestations in architectural works. The research method is qualitative, based on theoretical discussions in library resources, where “distancing effect” concept has been explained. Cinema has been employed as an intermediary domain for a better explanation of “distancing effect” approaches, allowing architectural instances be identifiedmore easily. The contents of sequences from selected cinematographic works have been analyzed. By adapting them to the world of architecture, examples of this concept have been illustrated in architectural works. In this article, five categories of insideness and outsideness, main narrative and sub-narrative, objectivity and spatiality, parallel narrative, and anachronism are summarized, which can lead to the “distancing effect” in both architecture and cinema. In conclusion, it became clear that the “distancing effect” concept is not solely dedicated to literature or dramatic arts, but it can also be revealed in the field of architecture. various works of cinema and architecture from a wide geographical range are presented as instances of the “distancing effect”. As demonstrated, different famous filmmakers such as Antonioni, Tarkovsky, Kiarostami, Wajda, Wenders, von Trier, Mankiewicz, Bertolucci, and others used the “distancing effect” in their works. Notebly, Brecht theorized his concept in the twentieth century, yet many of the buildings discussed in this research belong to an earlier historical period. This indicates that many architects have (un)consciously used this concept in their works as they want to invite individuals to think, explore, be active, interpret, and be aware of what they are observing. Ultimately, it can be articulated that the work of architecture plays a more significant role, it is not merely a space to provoke our sensations, but also a universe for deep contemplation and thought.Keywords: Architecture, Cinema, Distancing Effect, Performing Arts
-
بیومیمیک یا بیومیمتیک تقلید از مدل ها، سیستم ها و عناصر طبیعت به منظور حل مسائل پیچیده انسانی است. موجودات زنده ساختارها و مواد مناسبی را در طول زمان زمین شناسی از طریق انتخاب طبیعی ایجاد کرده اند. بیومیمتیک با الهام از راه حل های بیولوژیکی باعث پیدایش فناوری های جدید در مقیاس های ماکرو و نانو شده است. انسان ها برای پاسخ به مشکلات موجود در وجود ما، طبیعت را بررسی کرده اند. روش تحقیق، تصیفی- تحلیلی با ابزار داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و نمونه های موردی است. یافته های تحقیق نشان داده است که طبیعت، مشکلات مهندسی مانند توانایی های خوددرمانی، تحمل و مقاومت در برابر قرار گرفتن در معرض محیط، آب گریزی، خود مونتاژی و بهره برداری از انرژی خورشیدی را حل کرده است، یعنی بیومیمیک یک رویکرد قدیمی است، اما در مفهوم علمی جدید است و بازتابی کسترده در طراحی مد و معماری معاصر ایفا کرده است که مورد اشاره قرار گرفته است.
کلید واژگان: بیومیمیکری, طبیعت, معماری, طراحی مدInternational Journal Of Culture and Biotechnology Architecture, Volume:4 Issue: 14, 2024, PP 31 -49Biomimicry is the imitation of models, systems and elements of nature in order to solve complex human problems. Living organisms have developed appropriate structures and materials throughout geological time through natural selection. Biomimetics, inspired by biological solutions, has given rise to new technologies at the macro and nano scales. Humans have studied nature to answer the problems in our existence. The research method is descriptive-analytical with data tools including library studies and case examples. Research findings have shown that nature has solved engineering problems such as self-healing abilities, tolerance and resistance to environmental exposure, hydrophobicity, self-assembly and solar energy exploitation, that is, biomimicry is an old approach. It is, but it is new in the scientific sense and has played a role in contemporary fashion design and architecture, which has been mentioned.
Keywords: Biomimicry, Nature, Architecture, Fashion Design -
بلندمرتبه سازی از مسائل مورد مناقشه در حیطه نظر و عمل شهرسازی بوده و هست. موافقت ها و مخالفت هایی که برای آن وجود دارد و لزوم موضع گیری صحیح در این باره، ضرورت تحلیل و آسیب شناسی این مسئله را مشخص می نماید. آن چه که مسئله را در کشوری مانند ایران حساس تر می کند، مناسبات مربوط به هویت، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی- ایرانی و باورهای اعتقادی و نسبت آن ها با بلندمرتبه سازی است. مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران پیرامون مکانیابی و ضوابط و مقررات ساخت بناهای بلندمرتبه در محدوده شهر تهران (1400) و محتوای آن ضرورت پرداختن به این امر را دوچندان می نماید. لذا این سوالات مطرح می شود که: بلندمرتبه سازی چه پیامدهایی را در ابعاد مختلف فیزیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، حمل و نقلی و ترافیکی، زیست محیطی، کالبدی، و بصری در پی داشته و از منظر جهان بینی اسلامی، فرهنگ و فقه اسلامی چگونه ارزیابی می شود؟ مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران چگونه به نتایج پژوهش های مختلف و ارزش ها و بایسته های جهان بینی اسلامی، فرهنگ اسلامی-ایرانی و فقه اسلامی در ارتباط با بلندمرتبه سازی توجه نموده است؟ چه راهبردها و راهکارهایی برای اجتناب از آسیب های بلندمرتبه سازی در کشور قابل پیگیری است؟ هدف پژوهش حاضر آن است تا ضمن بررسی تاریخچه بلندمرتبه سازی، با مراجعه به پژوهش های مختلف صورت گرفته در ارزیابی بلندمرتبه ها، با نگاهی هویتی و فرهنگی، تحلیل و تبیینی از پیامدهای بلندمرتبه سازی در کشور را ارائه نماید و از این رهگذار به نقد و بررسی مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران بپردازد و در نهایت الزامات و راهبردهای مناسب در این زمینه را ارائه کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بلندمرتبه سازی در درازمدت بر ضد اهداف اولیه خود عمل می کند و آثار منفی مختلفی در ابعاد گوناگون بر شهر و شهروندان تحمیل می کند. بررسی معیارها، اصول و ارزش های جهان بینی اسلامی، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی-ایرانی و آرای فقهی نیز گویای آن است که بلندمرتبه سازی از جوانب مختلف در تعارض با آن ها قرار دارد و همین امر لطمات گسترده ای را در تعاملات اجتماعی، سبک زندگی، کیفیت زیستی افراد، و به خصوص بنیان خانواده برجای نهاده است. لذا توسعه و ترویج بلندمرتبه سازی منطقی نیست و علاوه بر آنکه سبب ارتقای کیفیات سکونت در شهر می شود؛ سبب تنزل آن نیز می گردد. بنابراین اقدام شورای عالی شهرسازی و معماری در تصویب مجوز بلندمرتبه سازی در تهران مثبت ارزیابی نمی شود و می تواند منشا مشکلات بعدی باشد. مصوبه اخیر این شورا از باب رویکردهای نظری، ضرورت و اهداف، تحقق پذیری و ضمانت اجرا و محتوا محل اشکال است.
کلید واژگان: بلندمرتبه سازی, شهر ایرانی- اسلامی, جهان بینی اسلامی, شورای عالی شهرسازی و معماری, کیفیات زیست شهریHigh-rise construction is one of the controversial issues in the urbanism, both theoretically and practically. The various opinions and the agreements and oppositions that exist for it and the need to take a correct position on this matter indicate the necessity of analysis and Critique of this issue. What makes the issue more sensitive in a country like Iran is the connection between identity, culture, Islamic-Iranian lifestyle and religious beliefs with high-rise construction. The approval of the supreme council of urbanism and architecture of Iran regarding the location and criterias and regulations for the construction of high-rise buildings in the city of Tehran (1400) and its content also doubles the need to investigate this issue. Therefore, these questions are raised: What are the consequences of high-rise development in physiological, social, economic, transportation and traffic, environmental, physical and visual dimensions, and how it is evaluated from the perspective of Islamic worldview, Islamic culture and jurisprudence? How has the approval of the Supreme Council of Urbanism and Architecture of Iran paid attention to the results of various researches and the values of Islamic worldview, Islamic-Iranian culture and Islamic jurisprudence in relation to high-rise construction? What strategies can be pursued to avoid the disadvantages of high-rise construction in the country?The purpose of the current research is to provide an analysis and explanation of the consequences of high-rise construction in the country with an identity and cultural perspective and with an emphasis on the criteria of Islamic worldview, as well as criticizing the approval of the supreme council of urbanism and architecture of Iran, and finally to provide appropriate strategies for high-rise construction. This is achieved by examining the history of high-rise construction in the world and Iran, meta-analysis of various researches on the evaluation of consequences of high-rise construction and precision in the opinions of researchers in this field.The results of the research indicate that high-rise construction - especially in residential use - in spite of the benefits have been mentioned for it, works against its primary goals in the long run and it imposes various negative effects in terms of physical-spatial, environmental, transportation, social, economic, landscape, etc. on the city and citizens. Examining the criteria, principles and values of the Islamic worldview, Islamic-Iranian culture and lifestyle, and jurisprudential opinions also show that high-rise construction conflicts with them from various aspects. This has left extensive damages in social interactions, lifestyle, quality of people life and especially the foundation of the family. Therefore, the development and promotion of high-rise construction is not logical, it does not improve the quality of living in the city, but it also causes its degradation. So, the action of the supreme council of urbanism and architecture in approving the high-rise construction permit in Tehran is not evaluated positively and can be the source of future problems for Tehran. The recent resolution of this council is flawed in terms of theoretical approaches, necessity, goals, possibility, implementation guarantee and content. Most of the goals that are mentioned in the justification of this resolution are due to the acceptance of the current flawed trend governing economic relations in cities, especially in the field of land and housing, which is based on capitalists' speculation, personal gain, monopoly and hoarding in the land and housing market. Clearly, the consequence of such a view results in high-rise construction. While in this regard, it is necessary to reform the economic system of the cities and eliminate the brokerage and speculation market, and the realization of the goals should be sought in them. According to the studies, the following strategies and solutions are presented to solve the damage of high-rise construction and to move away from this model: Short-term strategies and solutions: Exclusion of high-rise buildings to commercial, office and similar uses in specific and planned areas and serious avoidance of allocating them to residential use. Revision of high-rise construction criteria based on Islamic values and the qualities of Islamic-Iranian architecture and urbanism. Prevision of the supervisory institution with a detailed description of duties to monitor the implementation of high-rise construction criteria and also the provision of effective punitive policies in order to prevent the occurrence of violations. Prevision of financial and tax mechanisms to eliminate hoarding of land and housing. Provision of necessary services and infrastructure, especially in the field of transportation and urban traffic in high-rise built-up areas. Long-term strategies and solutions: Revision of land preparation plan considering the existence of sufficient land in Iran and the possibility of sustainable and regulated horizontal expansion of cities and settlements. Adopting economic measures based on Islamic teachings in order to convert land, building and housing from capital goods to consumer goods. Extraction of urban development patterns based on Islamic-Iranian identity and culture and by using the historical records and experiences of cities and hidden semantic values in them. Revival of suitable agricultural, industrial and commercial areas and directing the population of metropolises, especially Tehran, to these areas. Laying the foundation for increasing production and providing facilities for residents of villages and small and medium towns to prevent migration to metropolises and increase reverse migration. Revival of the neighborhood system in the existing high-rise built-up areas and creation the basis for increasing the socio-cultural interactions of high-rise buildings residents, in order to reduce the socio-cultural damages.
Keywords: High-Rise Construction, Islamic-Iranian City, Islamic Worldview, Supreme Council Of Urbanism, Architecture, Urban Living Qualities -
عبرت پذیری به معنای پرهیز از تکرار تجربیات و عملکردهای منفی، و پند و درس گرفتن از تجربیات مثبت گذشتگان است. آثار معماری در طول تاریخ، بر اساس انباشته ای از تجربیات انسانی پدید آمده و پیوسته با آزمون و خطا در تدام و استمرار بوده اند. عبرت پذیری به سبب کارکرد تربیتی آن، می تواند در معماری به عنوان روشی برای نقد و آموزش و بهره مندی از تجربیات مثبت و منفی آثار معماری گذشته، عمل کند. بر این اساس هدف پژوهش، تبیین کارکرد عبرت در وجوه مختلف آثار معماری است. رویکرد پژوهش کیفی است و با تکیه بر روش استدلال منطقی به دنبال تبیین مقوله عبرت پذیری در معماری در سه حوزه عبرت گیرنده، موضوع عبرت، و فرآیند عبرت می باشد. مقوله عبرت گیرنده در معماری، شامل معماران به عنوان خالقین اثر معماری، و مردم به عنوان خالقین زیربنای فرهنگی معماری است. موضوع عبرت وجوه مختلف معنایی و کالبدی معماری بوده و می تواند در فرآیندی خودآگاه یا ناخودآگاه به عبرت پذیر منتقل شود. از منظر عبرت پذیری، عبرت از تجربیات منفی و پند و درس از تجربیات مثبت در اثر معماری چه در وجه کالبدی و چه در وجه محتوایی آن و چه آگاهانه و چه غیرآگاهانه در هر زمان ضروری بوده و آنچه در وجوه معماری دارای خیر و حسن است، قابلیت عبرت و پند برای آیندگان دارد.نگاه عبرت به اثر معماری و بهره گیری از ابزار عبرت (عقلی با تدبیر، چشمی بینا، گوشی شنوا، زبانی گویا، و دلی پاک و فراگیر) می تواند عبرت گیرنده را با مشاهده ظاهر و تامل در باطن آثار معماری در تجزیه و تحلیل، نقد و شناخت و همچنین پند و عبرت از عملکردها و نقاط مثبت و منفی آثار معماری یاری رساند. عبرت پذیری از اثر معماری در فرآیندی خودآگاه و متکی بر ابزار عبرت و یا ناخودآگاه و با تکیه بر انباشته های ذهنی، قابل انجام است. فرآیند عبرت و نحوه انتقال درس و پند در معماری برای اهل فن و تخصص (معماران) بیشتر به صورت خودآگاه و برای عوام (مخاطبین معماری) بیشتر به صورت ناخودآگاه رخ می دهد. می توان با آموزش و آشنا کردن مخاطبان با ارزش های معماری گذشته دور و نزدیک، آن ها را به سمت عبرت آگاهانه از آثار معماری سوق داد.
کلید واژگان: عبرت پذیری, معماری, عبرت گیرنده, ابزارعبرت, فرآیند عبرتBeing able to take a lesson means avoiding repeating negative experiences and actions, and taking advice and learning from the positive experiences of the past. Throughout history, architectural works have emerged based on the accumulation of human experiences and have been continuous with trial and error. Based on this, the aim of the current research is to explain the function of lesson-taking in different aspects of architectural works. This research, relying on the method of logical reasoning, seeks to explain the category of learning in architecture in three areas: learning person, the subject of learning and the learning process. Due to its educational function, lesson-taking can act in architecture as a way to criticize, learn and benefit from the positive and negative experiences of past architectural works. The lesson-taking category in architectural works includes architects as the creators of the architectural work and people as the creators of the cultural infrastructure of architecture, who by being trained and equipped with the means of lesson-taking can acquire, transfer and correctly use the information of the subject of the lesson (architecture). The subject of lesson is the semantic and physical aspects of architecture, and from the point of view of lesson-taking, what is good and beautiful in these aspects has the ability to instruct and learned from. It is possible to take lessons from architectural works in a conscious process and based on the means of advisability or unconsciously and relying on mental accumulations throughout history. The lesson-taking process and the way of imparting lessons and tips in architecture occurs more consciously for technical and specialized people (architects) and more unconsciously for ordinary people (architecture's audience).Architects, under the condition of proper and sufficient education during their studies, due to their scientific and technical view on architectural works, can take advantage of positive and negative experiences of architectural works in a more conscious and self-aware manner; but people and architectural audiences would take lessons from the work of architecture unconsciously and unknowingly due to lack of sufficient expertise. This issue manifests itself mostly in connection with historical and remaining from the distant past architectural works that recognition, criticism, and education of them require expertise and historical knowledge. In other words, architects have an easier connection with architectural works from the distant and recent past, and audiences mostly with existing and belonging to the recent past architectural works. By educating and familiarizing the audience with the architectural values of the distant and recent past, it is possible to lead them towards a conscious lesson-taking from architectural works.
Keywords: Lesson-Taking, Architecture, Lesson-Taking Tool, Lesson-Taking Process -
از مسائل ضروری فراگیری در ایران دریافت و اعمال پیوند معنادار میان یادگیریهای طراحی محور مانند معماری و شهرسازی که دارای دروس کارگاهی و آتلیه هستند -به ویژه در دانشگاه- با رویکردهای اسلامی سازی از جمله «حکمی»، «بومی» و «به روز»سازی مصوبه شورای تحول انقلاب فرهنگی است. هدف این مقاله یافتن معنای حکمیسازی موثر در دروس این دانشکده ها است که میان علوم دقیقه و انسانی فعالیت دارند. روش پژوهش فراترکیب با مصاحبه عمیق و اشباع نظری است. ابتدا متون مرتبط با «نهادینگی دانش» همچنین «تجارب آموزش این رشته ها» از دهه پنجاه میلادی در جهان بررسی و راهبردهایی در کشورهای مختلف پیشرفته استخراج شدهاست. مطابق با سه هدف شورای مذکور، مطالب کدبندی و با مشارکت استادان و دانشجویان به اشباع نظری رسیدهاست. مشخص شده که در جهان رویکردهای مشابه گسترش یافته است. برای نیل به آنها، «نهادینگی دانش» حیاتی است که به کمک «آتلیه» در این دست مدارس تسریع می شود. پیوند میان دروس، دروس با حرفه، جامعه و علم جهانی، در بازنگری سرفصل از اولویتهاست. همچنین نسبت این سه چنین معین می شود که پیوند «حکمیسازی» با نقش اجتماعی طراح، «بومیگرایی» با تلفیق آتلیه با جامعه، «روزآمدی» با همکاری بین طراحان و سایر حرفه ها، استفاده از فناوری روز، نشر متون، و تاسیس مراکز پژوهشی بیشتر است. حکمیسازی موثر، مفهومی است که اهداف بومی و به روزسازی را دربرمی گیرد. ایده نهادینگی دانش در قالب نظام آتلیهای، نشستهای برنامه ریزی شده، بهرهگیری از مکتوبات اساتید، رویکردهای مهارتی دروس در قالب سرفصل پیشنهاد شدهاست. از یافته های پژوهش این است که هدف از سه رویکرد حکمی، بومی، و به روزسازی در امر آموزش باید مرجعیت یا «نهادینگی دانش» یعنی تولید، نشر، تبادل دانش باشد به شرطی که سبب تغییر و بهبود سیاست های اجتماع شرایط موجود شود. همچنین «نهادینگی دانش» در مدارس معماری و شهرسازی با نظام آتلیه مشارکتی، به طور موثرتری به انجام خواهد رسید.
کلید واژگان: آموزش و نظام یادگیری مشارکتی, نهادینگی دانش, حکمی بومی و به روزسازی, سرفصل دروس, معماری و شهرسازیThe article seeks a meaningful relationship between design-oriented academic courses in Iran, such as architecture and urban design courses, and three normative characteristics namely “Islamization”, “indigenization” and “up-to-dating” as a standard imparted by the Cultural Revolution Development Council in Iran. For this, the article uses ‘Knowledge Mobilization’(KM) as a key global concept to apply those three qualities. Knowledge Mobilization means more application of knowledge or better use of it, which means reducing the distance between theory and practice. Four steps are recommended in improving the quality of research and increasing its impact in the society:1. Ground the research question or problem in concrete and observable phenomena in order to appreciate and situate its multiple dimensions and manifestations. 2. Develop plausible concepts and models that represent the main aspects of the observed phenomena and that thereby provide a base for new theories to address the central research question. 3. Use appropriate methods to design the research and obtain empirical evidence of the concepts and plausible models for examining the question about the phenomenon being examined. 4. Apply and disseminate the research findings to address the research question from the perspectives of different academic and practitioner users (Van De Ven & Johnson, 2006, p. 810) Examining the impact of this global concept with common initiatives in Iran with the titles of efficiency, Islamic, ruling, local and modernization has not been compared so far. Also, in intermediate knowledge, for example, between the disciplines of art, technical sciences, humanities and social sciences, such as the disciplines of architecture and urban planning, which have a "design-oriented" nature, the distinction of this concept and its application has not been made much either in the world or in Iran. These fields of academia include workshops and studio course formats which makes them totally apart from the other disciplines. The research thus aims to find more effective methods to apply the norms into the courses. The relationship between the educational system, the experts or professional environment and the organizations related to urban management and most importantly the residents and the people can enrich the employment, development and participation. Also, the free presence of academics, professors, and students can introduce world literature and theories to the people with representative planning and implement scientific dimensions. In this way, establishing a relationship between the university and the profession causes employment and more efficiency of students' activities, and their efforts are prevented from being wasted (Noorian and Rezaei, 2015). Abdolhamid Noghreh-kar has shown that the relationship of "Islamic wisdom" with human processes, including the creation of works of art, architecture and urban planning, has five stages (idea, motivation, method, product, effect). Each stage has its sources and foundations, which identifies the direction, goals and results of the whole process. Therefore, the realization of a new civilization with an Islamic-Iranian identity cannot be an imitation of the current situation, the past or other civilizations. Rather, each stage should choose its sources from the Islamic school, i.e. Islamic beliefs and teachings, rulings, ethics, and Ijtihad solutions. According to his "Theory of Salam", every architectural work can be evaluated from two spiritual and engineering dimensions - each in six factors. The spiritual dimension has general, qualitative and top-down characteristics, timeless and placeless conditions. But engineering dimensions have minor features, slightly from bottom to top and interrelated to time and place conditions. According to this theory, every architectural work goes through five stages of creation and in each stage it can be evaluated according to six factors. Out of these five stages of creation, three are knowledge and insight, intention and motivation, the practical method related to the architect. The fourth step is the architectural effect itself and the fifth step is its effect on the audience. Therefore, in evaluating works, all five stages should be measured with six spiritual factors and six engineering factors. This theory was proposed to explain the road map of modern Islamic civilization in the working group of art, architecture and urban planning (Naghrekar, 1401; 1395). The research method is a combination of in-depth interviews and theoretical saturation. First, the texts related to "Knowledge Mobilization" as well as "Experiences in teaching these disciplines" from the 1950s have been reviewed and strategies have been extracted. Accordingly, and based on the three fundamental characteristics of the aforementioned council, the coding content has reached theoretical saturation with the participation of professors and students. It has been determined that Islamization includes localization and up-to-dating goals. To achieve those three, "Knowledge Mobilization" is vital, which is accelerated with the help of "Studio". The link between courses, courses with the profession, society and global science is one of the priorities in the revision of the pedagogy. The relationship of "Islamization" with the designer's social role; " indigenization " with the link between the studio and the society; "up-to-dating" with the cooperation between designers and other professions, the use of modern technology, the publication of texts and the establishment of more research centers. The idea of mobilization of knowledge in the form of a workshop system, planned meetings, use of professors' publications, skill approaches of courses is proposed in the form of pedagogies. The article highlights that the purpose of the Islamization, indigenization and updating in the matter of education should be "Knowledge Mobilization”, i.e. production, publication, exchange of knowledge, provided that it causes change and improvement of society's policies. This mobilization of knowledge in schools of architecture and urban design will take place with a more effective studio format of teaching.
Keywords: Education, Learning System, Knowledge Mobilization, Islamization, Indigenization, Rectification, Curriculum, Architecture, Urban Design, Planning, Pedagogy -
امروزه تعاریف مختلفی از معماری اسلامی برپایه نظام های فکری جریان های معاصر با هدف دستیابی به حقیقت های نهفته در آفرینش اثر معماری اسلامی ارائه شده است. غالب تعاریف موجود به علت جزء نگری از جامعیت لازم برخوردار نبوده و شناخت درستی از معماری اسلامی ارائه نمی دهد. در مسیر شناخت معماری اسلامی لازم است با نگاه معرفت شناسانه و هستی شناسانه به آن پرداخته شود. بنابر فرضیه تحقیق نظام معرفتی اسلام به علت جامعیت می تواند در سطح بندی و ارائه تعریف جامع و مانع از معماری اسلامی راهگشا باشد. این مقاله از یکسو رویکردی توصیفی- تحلیلی دارد و در آن از روش تحقیق تحلیل محتوایی بهره گرفته شده است. رهیافت کلی مقاله کیفی است و در مراحل مختلف انجام تحقیق از روش استدلال منطقی- تحلیلی از گزاره های مفهومی و نظری بر پایه منابع عقل و اجماع خبرگان به توصیف، تفسیر و تحلیل نظرات صاحب نظران نسبت به تعریف و مفهوم معماری اسلامی در قالب شناخت شناسی و هستی شناسی اسلامی پرداخته شده است. راهبرد مقاله تفسیری- تطبیقی است. نتایج حاصل از تحقیق به طور کلی نشان می دهد تعاریف موجود از معماری اسلامی از جامعیت لازم برخوردار نبوده و تنها بخشی از سیستم معرفتی را شامل می گردند و از آنها می توان با عنوان تجارب بشری در ارائه تعاریف معماری اسلامی بهره برد. دسته بندی نتایج به ما نشان می دهد سلسله مراتبی هستی شناسانه و پهنه ای معرفت شناسانه در ظهور معماری و معماری اسلامی وجود دارد که از جهان بینی علمی شروع می شود و تا جهان بینی توحیدی ادامه پیدا می کند هر یک از این سلسله مراتب سه گانه در هویت بخشی، پویایی و شکل گیری اثر معماری لازم است. براساس این دسته بندی نظام های فکری که در سطح جهان بینی الهی قرار می گیرند به واسطه قرارگیری در مراتب عقلی بالاتر از ظرفیت و وسعت نظر و شمولیت بیش تری نسبت به نظام های فکری معناگرا، وجودنگر، نسبی گرایی و واقع گرایی برخوردارهستند.
کلید واژگان: تعاریف, شناخت شناسی و هستی شناسی اسلامی, شیوه های نگرش, معماری اسلامی, مرتبه بندی و پهنه بندی.In order to achieve a comprehensive and complete definition of architecture to identify the hidden facts in the creation of architectural impact is necessary to do some actions to understand two aspects of architecture based on universe and wisdom understanding. Based on analyzing the Islamic wisdom system thesis presenting a comprehensive meaning of architecture. This article has a kind of descriptive and analytic approach from one side of view and in that way, we use analysing of content. This general approach of the article is qualitative and in various processes of doing this research style of logical-analytic approach of description and theoretical choices on the basis of mind and logic and gathering of experts thoughts were used. Analysis and interpretation of experts and schools in relation to defining the meaning of architecture in the style of understanding the universe and life were checked. This approach of the article is analytic and matching. The results generally show that the present definitions of architecture are facts that were made in a special kind of thinking system. These facts because of looking at details of the thinking system have the necessary comprehensiveness and just include some parts of the wisdom system and can be used as human experience in offering the meaning of architecture. Ranking and leveling of results will show that there is a frequent level of understanding of the universe and a group of wisdom understanding in the creation of architecture which began in scientific life understanding and continued to monotheistic life understanding.
Keywords: Definition, Architecture, Islamic Understanding, Islamic Understanding Of The Universe, Leveling, Ranking Based On Wisdom -
از آنجا که معماری کالبدی است بر پایه روابط درونی و بیرونی، محرمیت به عنوان یک مفهوم فرهنگی- اجتماعی در معماری همواره به صور گوناگون نمود داشته است. مطالعات نشان می دهد که فاصله ایجاد شده مابین لزوم شکل گیری محرمیت و چگونگی تجلی کالبدی آن وابسته به شرایط دوره تاریخی و یا موقعیت جغرافیایی، سبب شده است که علاوه بر کالبد محرمیت، چگونگی ادراک آن نیز به شدت متاثر از محیط فرهنگی باشد که در آن واقع شده است. بنابراین محرمیت مفهومی است که وجه ادراکی آن وابسته به فرهنگ و سبک زندگی و وجه کالبدی آن نمود یک مفهوم در معماری است. هدف اصلی تحقیق حاضر آن است که با شناسایی مولفه های محرمیت معماری و وجه تمایز آن متاثر از سبک زندگی در فرهنگ شرق و غرب، مبنایی برای آسیب شناسی مفهوم محرمیت در معماری معاصر تبیین نماید. بنابراین، پژوهشگران در پی پاسخگویی به این پرسش هستند که: سبک زندگی متفاوت در دو فرهنگ شرق و غرب چه تمایزی را در مولفه های محرمیت معماری سبب شده است؟ پژوهش مبتنی بر روش توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا، جهت دستیابی به نتیجه از استدلال منطقی بهره گرفته است. جمع آوری داده ها مطابق با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج موید آن است که تفاوت در سبک زندگی و به تبع آن نوع نگاه به محرمیت سبب شده است که در فرهنگ شرق با تاکید بیشتر بر شخص با هدف ایجاد حرمت و ارزش، محرمیت به عنوان یک پدیده حقیقی دیده شود؛ اما در فرهنگ غربی، با دیدی اجتماعی و با هدف حفظ روابط انسانی به عنوان پدیده ای حقوقی مدنظر بوده است که همسو با خلوت و قلمروپایی است.
کلید واژگان: فرهنگ غرب, فرهنگ شرق, سبک زندگی, محرمیت, معماری.Common features and differences in the architecture of different regions are the result of sharing and differences in tradition, religion, culture, lifestyle, and other factors in which architecture has grown. One of the most important factors is the cultural factor and the way of life that has caused different forms of architecture. Among these formal distinctions, we can mention how privacy is manifested in architecture, which is manifested in different ways according to culture and beliefs, lifestyle, as well as climatic and natural conditions. Examining the sources shows that there is not much affinity between the concept of privacy in Western culture and the concept of privacy in Eastern culture.
Keywords: Privacy, Lifestyle, Architecture, East Culture, West Culture -
بیان مسئله
مقاله حاضر در رابطه با تحلیل هندسی و طراحی مساجد در اعصار مختلف بر مبنای ساختار هندسه ی پنج ضلعی می باشد. مساجد شهر تبریز که در دوره ها و ادوار متفاوت تاریخی ساخته شده اند جهت مطالعه و بازخوانی هندسه پنج ضلعی انتخاب شده اند. معماری بناهایی با عظمت و البته جذاب در نگاه نخست، خبر از آگاهی سازندگان آن به علوم مختلف زمانه خود از جمله هندسه و ریاضی می دهد. آنچه که در این مطالعه درصدد یافتن پاسخی برآن هستیم این است که آیا در طراحی و ساخت مساجد سلجوقی تا صفوی در شهر تبریز از هندسه پنج ضلعی بهره گرفته شده است و آیا این استفاده در تمام دوره ها یکسان هست یا اینکه در دوره خاصی غالبیت این هندسه به وضوح خود را نشان می دهد.
اهمیت و ضرورت پژوهشمسجد تنها نمونه از انواع بناهای تاریخی ایران هست که معماران و هنرمندان همواره سعی میکردند بهترین تجربه ها وابتکارهای خود را درآن به کارگیرند تا عالی ترین نمونه های معماری راخلق کنند.به همین سبب بسیاری از دگرگونی های ساختاری در معماری سنتی ایران را میتوان در ساختمان مساجد مشاهده کرد. اگرچه ما نمی توانیم به معماری گذشته با تمام کمال و اصول خلاق آن بازگردیم،لیکن شناخت مکاتب ،امری ضروری میباشد .
روش تحقیقاین مقاله با روش توصیفی- تحلیلیبه بررسی هندسه پنج ضلعی درمعماری مساجد سنتی تبریز پرداخته است.
نتیجه گیرینتایج این تحقیق، چه به صورت مطالعه هندسی و چه مطالعه آماری، در بین هشت مسجد انتخاب شده در این شهر، حاکی از غالبیت هندسه پنج ضلعی در دوران صفوی و در بین چهار مسجد از مساجد نامبرده دارد. واژگان کلیدی: هندسه، پنج ضلعی، معماری، طراحی، مساجد سنتی، تبریز
کلید واژگان: هندسه, پنج ضلعی, معماری, طراحی, مساجد سنتی, تبریزJournal of Design and Planning in Architecture and Urban Planning, Volume:2 Issue: 3, 2024, PP 86 -103The application of geometric patterns in Iranian art and architecture has a long history. The design of geometric motifs, especially after Islam, has been employed to determine the dimensions of the structures and to obtain the desired proportions. The design of the structure is basically based on regular geometric shapes and their combinations, and among these shapes, regular pentagons play a more aesthetic role. The present study distinguishes and deals with the geometric analysis of mosques’ design and optimization in different periods of time which was performed on the structure of pentagon geometry. The mosques of Tabriz, built in different historical periods, were selected to study the adaptation of pentagonal geometry to the structure of mosques. The majesty and aesthetics of the buildings indicates that the architectures have skills on various sciences, including geometry and mathematics. Looking closely to the eight mosques from the Seljuk to the Safavid periods in Tabriz shows that the main problem in this study is adapting the pentagonal geometry to the structure of the mosque, both in plan and elevation.Furthermore, it will be investigated whether the pigeon geometry is used in the same way in all eras or whether the predominance of this structure can be determined in specific eras.The results show that the design and construction of the four Mosques including (Saheb-al-Amr, Kabood, Zahiriyeh, Haj Safar Ali) have been employed the Pentagon geometry effectively in both plan and elevation. The other mosques did not adapt the Pentagon geometry. With reference to the era of the mosques which has the conformity with the Pentagon geometry, it is clear that the Safavid architectures have been applied the Pentagon geometry more effective and prevailing than the other periods.
Keywords: Geometry, Pentagon, Architecture, Design, Mosques, Tabriz -
مسئله آموزش در کشور ایران پیشینه طولانی دارد و مدارس بخش مهمی از بناهای تاریخی کشور را تشکیل می دهند. دوره گذار از قاجار به پهلوی اول تنها به دلیل پایان و آغاز دو سلسله پادشاهی حائز اهمیت نیست؛ بلکه این دوران به دلیل تحولات و تغییرات اساسی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به تبع آن تغییرات در معماری و شهرسازی که در این دوران رخ می دهد، مورد توجه قرار می گیرد. در پی تحولات، گیلان همچون سایر مناطق ایران دچار تحولات فراوانی در دوره های مذکور شد؛ به سبب این تحولات، معماری مدارس آن نیز تحت تاثیر قرار گرفت. امروزه شناخت تحولات معماری بناها در دوره های مختلف، از مهم ترین نیازها در زمینه مطالعات معماری است؛ زیرا مطالعه و آموزش صحیح معماری گذشته، امکان اصلاح اشتباهات در معماری معاصر را فراهم می آورد. هدف این تحقیق، تحلیل تغییرات معماری مدارس گیلان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول می باشد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات معماری مدارس گیلان در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول چگونه بوده است؟ همچنین چه عواملی بر تغییرات معماری مدارس گیلان در دوره مذکور موثر بوده؟ و چه تغییراتی در وضعیت اجتماعی در این دوره روی داده است؟ لذا با روش توصیفی تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و کتابخانه ای، به شناخت مدارس گیلان (شامل: مدرسه های شهیدمدنی و شهیدمرحبا در آستارا، مدرسه های شهیدبهشتی (شاهپور)، 17شهریور (فروغ) و مریم در رشت و مدرسه شرف (مهدخت) در بندرانزلی) در بازه زمانی قاجار و پهلوی اول پرداخته شد. شناخت ویژگی های فضایی مدارس نشان داد که همزمان با پیشرفت نظام آموزشی در دوره مذکور، فضاهای جدید متناسب با کارکردهای جدید آموزشی در مدارس ایجاد شد که تا قبل از آن بی سابقه بود. به جهت تاثیرپذیری حکومت وقت از اندیشه های غرب، مدارس جدید گیلان در این دوره عموما به سبک اروپایی ساخته شده اند.
کلید واژگان: مدرسه, دوره قاجار, دوره پهلوی اول, گیلان, معماریThe issue of education in Iran has a long history and schools are an important part of the country's historical buildings. The period of transition from Qajar to Pahlavi I is not only important because of the end and beginning of two kingdoms; Rather, this era is considered due to the fundamental developments and changes in various political, economic, social and cultural dimensions and as a result the changes in architecture and urban planning that occur in this era. Historical sources point to several factors as the roots of this development. the most important of which are the improvement of political and economic relations with the Western world, the arrival of foreign teachers and religious missionaries to Iran, etc. The set of these developments directly affected the culture and education of the society. Following these developments, new goals and nature for education were proposed and the school buildings which with their traditional architectural model seemed unsuitable for the physical needs of the new educational system, was abandoned at once and the design of the schools was done in a new way. Knowing the architecture of a historical species such as schools is mandatory in any place as a part of the historical and cultural identity of the people of that land. Because it results getting familiar and discovering the hidden features in the architecture the schools of that region and paves the way for future researches. Guilan like other regions of Iran underwent many changes during the Qajar and Pahlavi historical periods. Due to these developments the architecture of its schools was also affected. The purpose of this research is to identify and analyze the architectural changes of Guilan schools and the factors affecting these changes in the mentioned period. In this research, with a descriptive-analytical method and based on field and library studies to identify and describe the schools of Guilan including: Shahid Madani School and Shahid Marhaba School in Astara, Shahpur School (Shahid Beheshti), Forough School, Maryam Elementary School and Shahpour or Shahid Beheshti School in city of Rasht - Shahid Madani School and Shahid Marhaba School in city of Astara - Sharaf School in the city of Bandar_e Anzali. in the Qajar and Pahlavi period. Recognizing the spatial features of the mentioned schools indicated that simultaneously with the progress of the educational system in the transition period from Qajar to Pahlavi new spaces were created in accordance with the new educational functions in schools which were unprecedented before. Due to the influence of the government of the time on western ideas the new schools of Guilan in this period were generally built in the European style.
Keywords: School, Qajar Period, First Pahlavi Period, Guilan, Architecture -
خلاقیت فردی یک توانمندی اکتسابی است و ارتقای سطح خلاقیت افراد بعنوان یکی از شاخص های کیفی یادگیری محسوب می شود. امروزه نیروی انسانی متخصص و خلاق، به عنوان مهمترین سرمایه سازمانی شناخته شده است که می تواند با اصلاح یا تغییر آگاهانه کارکردها و فرآیندهای سازمانی، موجبات ارتقا و توسعه پایدار سازمان خود را فراهم آورد. توجه به شرایط محیط آموزشی دانش آموزان یکی از مولفه های موثر بر ارتقای سطح خلاقیت آنها است. استفاده از رنگ های مناسب در فضاهای مدرسه یکی از عوامل ارتقادهنده حس تعلق به مدرسه می شود. بنابراین درک روحیه و احساس دانش آموزان و استفاده درست از رنگ های مختلف برای پاسخگویی به نیازهای روحی و روانشناختی دانش آموزان بسیار ضروری است. در این پژوهش به بررسی اثر رنگ آمیزی فضای آموزشی بر سطح خلاقیت ذهنی هنرجویان پایه دهم رشته معماری داخلی هنرستان 17 شهریور کرج پرداخته شده است. برای سنجش خلاقیت هنرجویان از آزمون خلاقیت تورنس بهره گیری شد. بدین منظور تعداد 16 نفر از مجموع 67 هنرجوی مشغول به تحصیل در هنرستان مورد نظر، به صورت کاملا تصادفی گزینش شدند. هنرجویان به صورت دو مرحله ای (قبل و بعد از اعمال تیمار رنگ آمیزی فضای آموزشی) مورد سنجش قرار گرفتند. نمرات کسب شده هنرجویان با استفاده از آزمون آماری ناپارامتریک ویلکاکسون در سطح اعتماد 95 درصد در نرم افزار SPSS 22 مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که رنگ آمیزی فضای آموزشی تاثیر معنیداری بر سطح خلاقیت هنرجویان داشته (05/0 < p) و میانگین رتبه های افزایش یافته و کاهش یافته هنرجویان به ترتیب برابر 11 و 4 بوده است. از آنجا که رنگها دارای تاثیرات فیزیولوژیکی و روانی بر انسانها هستند، با شناخت صحیح و بهره گیری بجا از آنها می توان به رشد خلاقیت فراگیران کمک کرد. توجه به ارتقای سطح خلاقیت هنرجویان در سطوح آموزشی پایه، می تواند از طریق تربیت کارشناسان خلاق و کارآمد در آینده، بستری مناسب جهت تحقق آرمانهای توسعه پایدار کشور را در پی داشته باشد.
کلید واژگان: آزمون خلاقیت تورنس, رنگ آمیزی محیط آموزشی, هنرجو, معماریRaf Quarterly Scientific Journal of Architecture, Restoration and Urbanism, Volume:1 Issue: 4, 2024, PP 65 -76Individual creativity is an acquired ability and improving the level of creativity of people is considered one of the quality indices of learning. Nowadays, expert and creative human resources are known as the most important organizational property, which can lead to the improvement and sustainable development of the organization through the conscious modification or change of organizational functions and processes. Since today’s students are the future builders of this country, therefore, it is very important to pay attention to the conditions of the educational environment as one of the important and effective components in improving the level of creativity of students. One of the determining factors in creating a sense of belonging to the school is the use of appropriate colors in the school spaces. The colors have different effects on people and this depends on their moods and feelings. Therefore, it is very necessary to use colors that suit the mental and psychological needs of students in school spaces and furniture. In this research, the effect of the painting of the educational space on the level of mental creativity of the 10th-grade students of the Interior Architecture school of 17th Shahrivar school of Karaj has been investigated. Torrance’s creativity test was used to measure students’ creativity. For this purpose, the number of 16 students from a total of 67 students studying in the desired school were selected randomly. The students were assessed in two stages (before and after applying the painting of the educational space). The scores obtained by the students were compared using the Wilcoxon non-parametric statistical test at a confidence level of 95% in the SPSS 22 software. The results showed that the painting of the educational space had a significant effect on the student’s creativity level (p < 0.05) and the average increased and decreased sores of the students were 11 and 4, respectively. The results showed that the painting of the educational space had a significant effect on the student’s creativity level (p < 0.05) and the average increased and decreased students’ ranks were 11 and 4, respectively. Since colors have physiological and psychological effects on humans, with proper understanding and proper use of them, it is possible to help the creativity of learners. Paying attention to improving the level of creativity of students in the basic educational levels, through the training of creative and efficient experts in the future, can lead to a suitable platform for realizing the goals of sustainable development of the country.
Keywords: Torrance Tests Of Creative Thinking (TTCT), Educational Space Painting, Student, Architecture -
از آنجا که هوای داخل بیمارستان می تواند تاثیر چشمگیری بر سلامت و بهبودی بیماران داشته باشد، تهویه مطبوع و کنترل عفونت های بیمارستانی نیازمند درک عمیقی از اصول تهویه داخلی و تعاملات میکروبیولوژیکی دارد این مطالعه با روش کیفی و باتوجه به رویکردهای تحلیلی و توصیفی و باهدف شناسایی عوامل موثر بر کیفیت هوای داخلی بیمارستان، ارزیابی تاثیر این راهکارها بر کاهش شیوع عفونت های بیمارستانی و بهبود کیفیت محیط های درمانی و بررسی نقاط قوت و ضعف فعلی در سیستم تهویه بیمارستانی از نظر کنترل عفونت به ارزیابی تاثیر جریان هوا و سیستم های تهویه مطبوع بر کنترل و مدیریت این باکتری ها در محیط های درمانی با استفاده از روش هایی چون مصاحبه با متخصصان، و تحلیل اطلاعات می پردازد. در این مقاله به طراحان و معماران توصیه می شود که تهویه مطبوع را نه به عنوان یک راهکار تکمیلی بلکه به عنوان جزئی اساسی از فرایند طراحی در نظر گیرند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که همکاری میان متخصصین معماری، مهندسی، و پزشکی می تواند به ابداع راهکارهایی هوشمندانه و موثر در مبارزه با بیماری های ناشی از عفونت ها و بهبود سطح سلامت جامعه منجر شود. نوآوری این تحقیق احتمالا شامل ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، می باشد. این نوآوری می تواند موجب تدوین یک چشم انداز تازه برای طراحی بیمارستان های آینده شود که همچنین به افزایش ایمنی بیمارستان ها و کاهش عفونت ها کمک خواهد کرد. این تحقیق به ارتباط بین دو حوزه مختلف، یعنی معماری و بهداشت عمومی، اشاره دارد و احتمالا می تواند به ارتقاء فرآیند طراحی بیمارستان ها و بهبود سلامت جامعه کمک کند. این نوع همکاری و هماهنگی بین اختصاص دهندگان مختلف، نه تنها به ارتقاء کیفیت محیط های درمانی و کاهش شیوع عفونت ها کمک می کند، بلکه همچنین به بهبود عملکرد و ایمنی بیمارستان ها و در نهایت به حفظ سلامت جامعه کمک می کند. با توجه به این موارد، تحلیل و بررسی موارد مرتبط با تاثیرات تهویه داخلی بیمارستان ها و ارتقاء هماهنگی بین حوزه های معماری و بهداشت می تواند یکی از راهکارهای اصلی برای بهبود و توسعه خدمات بهداشتی و درمانی باشد.کلید واژگان: معماری, طراحی بیمارستان, تهویه مطبوع, عفونت بیمارستانیRaf Quarterly Scientific Journal of Architecture, Restoration and Urbanism, Volume:1 Issue: 4, 2024, PP 99 -118Since the air inside the hospital can have a significant effect on the health and recovery of patients, air conditioning and control of hospital infections require a deep understanding of the principles of indoor ventilation and microbiological interactions. In this regard, improving knowledge on the effect of ventilation and design of hospital spaces on infection control emphasizes the importance of balancing architectural science and medical science in the field of improving treatment environments and reducing the effects of infection. This study is based on qualitative methods and according to analytical and descriptive approaches and aims to identify factors affecting the indoor air quality of the hospital, evaluate the effect of these strategies on reducing the prevalence of hospital infections and improving the quality of treatment environments, and examine the current strengths and weaknesses in the hospital ventilation system in terms of control. Infection evaluates the effect of air flow and air conditioning systems on the control and management of these bacteria in medical environments using methods such as interviews with experts and data analysis. In this article, designers and architects are advised to consider air conditioning not as a supplementary solution but as an essential part of the design process. The results of the research indicate that cooperation between architectural, engineering, and medical experts can lead to the creation of smart and effective solutions to fight diseases caused by infections and improve the health level of society. The innovation of this research probably includes the connection between two different fields, that is, architecture and public health. This innovation can create a new vision for the design of future hospitals, which will also help increase hospital safety and reduce infections. This research points to the connection between two different fields, i.e. architecture and public health, and can possibly help improve the design process of hospitals and improve community health. This type of cooperation and coordination between different providers not only helps to improve the quality of medical environments and reduce the spread of infections, but also helps to improve the performance and safety of hospitals and ultimately to maintain the health of the community. According to these cases, analysis and investigation of cases related to the effects of internal ventilation of hospitals and promotion of coordination between the areas of architecture and health can be one of the main solutions for improving and developing health and treatment services. This research bridges the gap between architecture and public health, offering innovative insights for future hospital designs and enhancing overall hospital safety and infection control. Through enhanced coordination and cooperation, the quality of medical environments can be improved, leading to better community health outcomes. Analysis and investigation of hospital ventilation systems and closer collaboration between architectural and health sectors are key steps towards enhancing healthcare services and promoting public health. The study also emphasizes the importance of air conditioning not just as a supplementary solution, but as an essential part of the design process in hospitals.Keywords: Architecture, Hospital Design, Air Conditioning, Hospital Infection
-
تقارن گریزی در آجرکاری سلجوقی، یکی از مفاهیم در دسترس اما دیریاب هنر دوران اسلامی است. کاربرد آجر در طرح های متنوع و فراوان هندسی بدون رعایت اصل تقارن در اضلاع بنا، تغییر و تحولی چشمگیر در ساختار آرایه های آجرکاری این دوران پدید آورد که در هیچ یک از ادوار تاریخی ایران سابقه نداشته است. توجه به این نکته که اصولا تغییرات در ساختار هنری یک جامعه سنتی به سادگی رخ نمی دهند و همزمانی این تغییرات با اوج گیری و کمال هنر آجرکاری ایران، موجب بروز تضادی در هنر این دوران شده که تا کنون توجه شایسته ای به آن نشده است. این در حالی است که بحث آجر و آجرکاری دوره سلجوقی از مباحث بسیار پر تکرار در پژوهش های داخلی و خارجی بوده و علیرغم بدیهی بودن اصل تقارن در هنر ایران، کمتر توجهی به موضوع تقارن گریزی در آجرکاری دوران سلجوقی نشده است. تبیین این ساختار شکنی بر اساس شکل گیری طبقه اجتماعی جدید (طبقه متوسط) به عنوان سفارش دهندگان و حامیان ایجاد ابنیه که از ذوق و سلیقه جدیدی پیروی می کردند، دارای اهمیت بسیار است. سلیقه حامیان و علاقه آجرکاران برای نمایش توانایی خود، سبک هنر مردمی را در آجرکاری این دوران رقم زد که به مانند تمام هنرهای مردمی متاثر از ساختارهای اجتماعی بود و با تغییرات سیاسی و اجتماعی بعد از دوران سلجوقیان، بلافاصله از رونق افتاد. این پژوهش در صدد است تا ابعاد جدیدی از هنر آجرکاری دوران سلجوقی را که تا کنون مورد غفلت قرار گرفته، آشکار نماید. پژوهش حاضر به روش تفسیری - تاریخی و با استناد به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.کلید واژگان: آجرکاری, سلجوقیان, تقارن, معماری, ساختار اجتماعیAvoidance of symmetry in Seljuk brickwork is one of the accessible but Difficult to understand concepts of Islamic art. The use of bricks in a variety of geometric designs without observing the principle of symmetry in the edges of the building led to a dramatic change in the structure of the brick arrays of this period that has never been experienced in any historical period in Iran. Note that changes in the artistic structure of a traditional society do not simply take place, and the coincidence of these with the height and perfection of Iranian brick art has caused a contradiction in the art of this era that has so far received little attention. However, the Seljuk era brick work debate has been a highly repetitive topic in domestic and foreign research, and despite the principle of symmetry in Iranian art, little attention has been paid to the issue of Avoidance of symmetry in Seljuk-era brickwork Explaining and interpreting this deconstruction of the new social class (middle class) as the sponsor of production that followed a new taste is of great importance. Sponsors' taste and bricklayer enthusiasm for displaying their ability, created the style of pop art in brickwork of that era that's like all the pop arts was influenced by social structures and with the political and social changes after the Seljuk era Immediately forgotten. This research aims to reveal new aspects of Seljuk-era brick art that have been neglected so far. This research is based on historical-interpretive method and based on library resources.Keywords: Symmetry, Seljuks, Brickwork, Social Structure, Architecture
-
مکان های مقدسی چون کلیسا و مسجد، در سینما جایگاه ویژه ای یافته و کارکردهایی به خود اختصاص می دهند. چنین توجهی، به تنهایی می تواند زمینه پژوهش درخوری - هم در عرصه سینما و هم در زمینه این مکان ها- محسوب شود. اگرچه مسجد، مکانی برای عبادت محسوب می شود اما در آثار سینمایی ایرانی، دارای کارکردهای مختلف عبادی، اجتماعی و حتی گاهی اقتصادی است. هدف پژوهش آن است که نشان دهد ویژگی های هنری مساجد در آثار سینمایی ایرانی چیست و از چه کارکردهای اجتماعی برخوردار است؟ در کنار آن، توجه به ظاهر و فیزیک این مکان نیز حائز اهمیت است؛ مثلا از منظر معماری خارجی و داخلی، اگرچه دارای هویت شناخته شده ای است که با گذر زمان تغییراتی به خود دیده است؛ کارکرد های آن با حفظ فلسفه نخستین اش همچنان پابرجاست؛ منظور، غیر از کارکردهایی است که اکثرا ماهیت اجتماعی داشته و بعدها تغییر می یابد. این پژوهش تطبیقی به دو روش پیمایشی و توصیفی- تحلیلی انجام شده و آثار سینمایی را از این منظر، در دو دوره پیش و پس از انقلاب بررسی کرده است. در نمونه های بررسی شده آثار سینمایی، آثار شاخص دو دوره انتخاب شده اند. سئوال اصلی آن است که چگونه می توان ظرفیت های فیزیکی و کارکردی مساجد در سینمای ایران را بررسی و به تحلیل جامع و درستی دست یافت.
کلید واژگان: سینما, معماری, مسجد, تطبیق, هنرHoly sites have a special sanctuary in cinema; for example churches or mosques; they each assign functions to themselves. To focus on this position can be counted as a relevant research field (in both cinematically and historical background of these holy sites). Although mosques are a place to worship and pray, but in Iranian cinematographic films, they have different functions in various fields like devotional, social or even sometimes economical. The aim of this research is to demonstrate what are the artistic features of mosques in Iranian movies and what social functions do they have? Besides these, it is also important to pay attention to the appearance and physics of these places. For example although it has a well-known identity in the point of exterior and interior architectural view, which has had a tune of change throughout time, but its functionality still stands with saving the primary philosophy. This meaning is other than the functions that were mostly social in nature and changed later on. This comparative research has been carried out by both survey and descriptive-analytical methods & has examined the cinematographic works from this point of view, in two periods before and after the Islamic revolution in Iran. In the examined examples of movies, the key works of both periods have been selected. The main question is: How can we study or examine the physical & functional capacities of mosques in Iranian cinema and achieve a comprehensive and correct analysis in this regard.
Keywords: Cinema, Architecture, Mosque, Adaptation, Art -
معماری و شهر هر جامعه مشتمل بر مجموعه عناصر و فعالیت هایی است که بر اساس مفاهیم و ارزش های مورد باور آن جامعه به گونه ای ایجاد می شوند که بتوانند جامعه را در راه وصول به آرمان های حیاتش یاری رسانند. از آن جایی که در سبک و شیوه زندگی اسلامی، معماری نقش جدی و حیاتی و اثربخش ایفا می کند، هدف این مقاله استخراج و کاربست مفاهیم معنوی از منابع اسلامی بوده که قابلیت استفاده در جهت طراحی معماری داشته و موجبات تعالی آن و ترویج سبک و شیوه زندگی در پرتو تعلیمات اسلامی را فراهم می نماید. چیستی و چگونگی نمود و تجلی این ارزش ها و مفاهیمی مانند «ذکر خدا»، «وحدت و لاشریک دانستن خداوند»، «خشیت و تواضع»، «پرهیز از اسراف و تجمل گرایی»، «تعقل و تفکر»، «حجاب و محرمیت»، «حجب و حیا» و «فضایل اخلاقی» همچون دوری از تمایلات نفسانی، حفظ و تجلی شعائر اسلامی و ترویج کفر، در معماری ایرانی اسلامی با روش توصیفی و تحلیلی و به کمک اسناد نوشتاری و در نمونه فضاهای مسکونی مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهد که بهره مندی از ویژگی های معنایی و بررسی ظرفیت های تفکر اسلامی و کاربست آنها در طراحی معماری، همچون اذکار الهی کتیبه های ورودی مساجد و منازل، نقش محوریت مسجد در شهرسازی اسلامی، کوتاهی ارتفاع ورودی ها و پایین آوردن سقف داخلی بنا که نمود حس کرنش بوده، می تواند معمار را در رسیدن به طراحی مطلوب و متعالی بهره مند گرداند و در نتیجه بستر مناسبی را برای ادراک مخاطب و تبلیغ و ترویج اندیشه معنوی از طریق معماری مهیا سازد.
کلید واژگان: ارزش معنوی, معماری, معماری اسلامی, منابع اسلامی, فضای سکونتIntroductionHistorically, architecture is considered the first art that was able to adapt itself to Islamic concepts, and was welcomed by Muslims. The favor of Muslims towards this art caused it to include religious and religious concepts as the only Islamic art for many years. After the rise of Islam, Muslim architects tried to present art that was formed from their beliefs; Therefore, in their works, they used the spiritual capacities available in Islamic sources. By using these capacities, which included divine messages, Muslim architects tried to use their works as a medium for spiritual elevation and spiritual progress towards the divine kingdom. Its manifestations can be seen in mosques, schools, tombs, baths, forts and markets. The appearance of Islamic thoughts, beliefs and values in the bricks and corners of this architecture is another part of the manifestation of the essence of the Almighty in the life of a Muslim. The fundamental concepts and theoretical foundations of architecture derived from the Qur'an and the manifestation of the Qur'anic culture in the history of Islamic architecture have been a manifestation of the Muslim architects' understanding of the interaction between architecture and culture. This article seeks to answer the question of what is the role of spiritual values in Islamic architecture and how can they be manifested in architecture and urban planning? Therefore, architectural capacities have been examined in the light of Islamic thought. The purpose of this research is to extract and express the spiritual capacities found in religious sources and their realization and manifestation in Islamic architecture and urban planning, and since Islamic urban planning is one of the essentials of creating an Islamic life, the findings of this article are aimed at improving the architecture of the residential space. will be used.
Research methodIn this article, using the exploratory method and the descriptive-analytical approach, and using library tools, the capacities and spiritual values that are effective in the design of architecture and the Islamic city in the society of living spaces in Iran, their extraction, manifestation and presentation are examined in the field method. The analysis is done.
Discussion and ConclusionIslamic architecture derived from diverse spiritual capacities and values can help in providing a suitable context and model for the promotion and dissemination of Islamic culture. In this type of architecture, every element evokes and illuminates thought and leads people towards spirituality. Simplicity and impartiality, avoiding unnecessary complexity and attracting attention, reviving and preserving the heritage of the past, compatibility with national, local and religious culture, paying attention to inner affairs while beauty and art, balance in form and compatibility with human nature, while diversity and Dynamics, prevention of distortion, humiliation and weakening of religion through architecture, attention and non-compliance with western style, symbols and methods in urban planning, architecture, decoration and interior design are among the results of this research. By relying on his experiences, thoughts, creativity and aesthetic spirit on the one hand, and the manifestation of spirituality and sacred concepts on the other hand, by creating an original work full of spiritual concepts and themes, in a material space and structure, a Muslim architect can succeed in to guide today's confused man to his destination through architecture and urban planning; Therefore, considering the richness of religious and spiritual teachings derived from Islamic sources, it is suggested that those involved in the field of architecture and urban planning in our country should make more and more serious efforts to recognize the capacities and spiritual values and make policies in this direction in order to achieve the desired design of various places.
Keywords: Spiritual Value, Architecture, Islamic Architecture, Islamic Resources, Living Space -
Design is a creative process that begins with a spark of imagination and culminates in the creation of a visually appealing product or structure. This journey is the embodiment of the designer's thoughts and ideas, which are expressed in the form of a final plan and the overall concept of the work. However, along the way, challenges may arise that require attention and resolution when necessary. Therefore, identifying and categorizing these challenges is also one of the important actions that architectural designers should not overlook. So in this research, which was conducted by a simple review method with a descriptive approach, the methods of design and the existing problems in this field are discussed. The results of this study showed that there are four methods analogical, pattern.based, logical, and theoretical, on which many buildings have been designed. The formation of the concept in the design process also involves various types of concepts under the titles: analogical, metaphorical, essential, programmatic, and idealistic, which are derived from design problems that may be extracted using one of the eight methods of theme, analogy, metaphor, experience, symbolism, context, scheme, scenario. The final results of the research showed that in design and concept creation, numerous problems can be identified in two main groups, which can be classified under the titles of: problems outside the designer (design problems) and problems related to the designer, each of which also has its own components.
Keywords: Design, Concept, Ideation, Architecture, Design Models, Concept Problems -
مجله صفه، پیاپی 106 (پاییز 1403)، صص 5 -21
هدف و پیشینه:
سابقه هزاران ساله معماری روشن می کند که میان انسان و معماری روابط و مناسبت هایی برقرار است. امروزه متاثر از فهم غالب از معماری این رابطه را به نحوی برقرار می دانیم؛ اما ممکن است که فهم امروزین ما چونان پرده ای زوایای پنهان و پیچیده رابطه انسان و معماری را از دید ما دور کرده باشد. در این تحقیق رابطه و مناسبت انسان و معماری را از دریچه ای نو و با تکیه بر فلسفه سیدمحمدحسین طباطبایی بررسی کرده ایم. تا کنون در هیچ تحقیقی از این منظر و متکی بر این دستگاه نظری به معماری یا رابطه انسان با معماری نپرداخته اند. تنها نمونه شایان توجه رساله دکتری نگارنده است با عنوان «تاریخ معماری در مقام معرفت» که در آن به منظور روشن کردن رابطه معماری با تاریخ و فهم چیستی تاریخ معماری از دستگاه نظری سیدمحمدحسین طباطبایی استفاده شده است.
مواد و روش هااین تحقیق در شمار تحقیق های غیرکمی است و روش و راهبرد اصلی آن به تاسی از شیوه سیدمحمدحسین طباطبایی و به فراخور نوع تحقیق های فلسفی استدلال عقلی است، اگرچه در بیان مقدمات نظری تحقیق و استخراج مفاهیم اصلی آن از منابع فلسفی یادشده و شرح آن مفاهیم از روش تحلیل مضمونی نیز بهره گرفته ایم. در این تحقیق ابتدا مراد از مفردات موضوع، یعنی مراد از انسان و معماری در جایگاه عملی انسانی، را روشن و سپس بخشی از دستگاه نظری طباطبایی را معرفی کرده ایم که متضمن جهان نگری فلسفی او و مبین رابطه انسان با اعمال صناعی اوست. در ادامه کوشیده ایم مفهوم معماری را با نظر به شیوه نگریستن طباطبایی به جهان شرح دهیم.
نتیجه و جمع بندی:
در این تحقیق رابطه انسان با معماری از منظر فلسفه طباطبایی را شرح و نشان داده ایم که اولا معماری در شمار اعمال صناعی انسان و یکی از حرکات ممکن در جهان است، و ثانیا هرگاه انسان به معماری می پردازد، در عین تصرف در ماده جهان، در نفس خودش نیز تصرف می کند و مقارن آنکه چیزی را در عالم ماده برپا می کند، نفس خودش را هم می سازد و معرفت می اندوزد و از این راه استکمال معرفتی می یابد.
کلید واژگان: معماری, انسان, صناعت, استکمال انسان, فلسفه سیدمحمدحسین طباطباییSoffeh, Volume:34 Issue: 106, 2024, PP 5 -21Background and objectivesInfluenced by the prevailing understanding of architecture, we take the relationship between humans and architecture for granted, but this understanding has also obscured some aspects of this relationship. In this research, we have studied the relationship between humans and architecture based on the philosophy of Seyed Mohammad Hossein Tabatabai. The main question of this research is: ‘What is the relationship between humans and architecture if we look at the world from Tabatabai’s philosophical point of view’. Until now, previous researches have never considered architecture or the relationship between humans and architecture from this point of view and based on these theoretical foundations. The only relevant example is this author’s doctoral dissertation entitled Architectural History as Knowledge, in which Tabatabai’s theoretical apparatus was used to clarify the relationship between architecture and history and to understand what architectural history is.
MethodsThe research is non-quantitative with its main method and strategy being rational reasoning, based on Tabatabai’s method and philosophical research methodologies. Nevertheless, the thematic analysis method is also used for exploring the theoretical foundations of the research and extracting main concepts from the mentioned philosophical sources and explaining them. We have first clarified the main terms of the discussion, that is, the meaning of ‘human’ and ‘architecture as a human practice’. Then we have introduced a part of Tabatabai’s theoretical system which includes his philosophical worldview and the relationship between humans and their practices. We have then tried to explain the concept of architecture in terms of Tabatabai’s way of looking at the world. Finally, we have described the relationship between humans and architecture from the perspective of Tabatabai philosophy.
Results and conclusionThe research shows that in Tabatabai’s worldview, firstly, architecture is among human crafts, one of the possible movements (Harkat) in the world, and secondly, whenever humans engage in architecture, whilst manipulating the world’s materiality, they also change themselves; at the same time establish something in the material world, they also build their own souls and accumulate knowledge, and in this way attain perfection.
Keywords: Architecture, Human, CRAFT, Human Perfection, Mohammad Hossein Tabatabai’S Philosophy -
فصلنامه نگره، پیاپی 71 (پاییز 1403)، صص 101 -119نقاشی قهوه خانه یا خیالی نگاری یکی از جلوه های هنر مردمی است. این شیوه، توانسته است با زبان ساده خود، مردم کوچه و بازار و با ویژگی های هنری اش، پژوهشگران را متاثر سازد. نقاشان قهوه خانه بر باورها و سنت های عامیانه تاکید دارند و نقاشی خود را با آنچه در ذهن دارند ترسیم می کنند. نقاشان خیالی نگار، مضامین پرده های خود را از متن جامعه، همان جایی که خود از آن برخاسته اند، انتخاب می کنند. از سویی دیگر، معماری ظرف زندگی است و همه صورت های زندگی در آن متجلی می شود. معماری (با همه گستردگی خود) در آثار هنری نمود می یابد و نقاشی قهوه خانه نیز به همین اعتبار، شایسته مطالعه معماری است. پس مسئله پژوهش، شناخت تحلیلی مفاهیم معماری، اجزا و عناصر سازه ای و معماری و عناصر تزیینی در آثار نقاشی قهوه خانه است. هدف اصلی تحقیق عبارت است از شناخت معماری در آثار نقاشی قهوه خانه به تفکیک نقاشان نسل های مختلف؛ و به تفکیک مضامین پرده ها. بر همین اساس، سوالات پژوهش عبارت اند از: 1. تغییر نسل در نقاشان قهوه خانه، چه تاثیری بر میزان خیالی نگاری معماری داشته است؟ 2. خیالی نگاری معماری در پرده های با کدام مضمون، بیشتر بوده است؟ روش تحقیق این مقاله، توصیفی- تحلیلی- تاریخی و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. متغیرهای مستقل تحقیق عبارت اند از مفاهیم معماری (شکل، فضا و نظم)؛ اجزا و عناصر (سازه ای و معماری)؛ عناصر تزیینی. متغیر وابسته نیز عبارت است از میزان خیالی نگاری معماری. نتایج مطالعه انجام شده نشان می دهد که میزان خیالی نگاری معماری در پرده های نقاشان نسل اول، کمتر از نقاشان نسل دوم است. همچنین میزان خیالی نگاری معماری در پرده های با مضمون رزمی بیش از سایر مضامین است.کلید واژگان: هنر مردمی, نقاشی قهوه خانه, خیالی نگاری, معماری, اجزا و عناصر, عناصر تزیینیNegareh journal, Volume:19 Issue: 71, 2024, PP 101 -119Ghahveh-Khaneh (Coffee house) painting is one of the most prominent manifestations of folk art. This style of painting is specific to painters who, despite their lack of education, succeeded in communicating what they had in mind through their special painting skills. Their thoughts originated from their pure perceptions of the social environment. In other words, imaginative Ghahveh-Khaneh painters (Khiyali-Negar) chose the themes of their paintings from the heart of society. On the other hand, architecture is a conveyor of life, and life, in all its forms, is only well expressed in architecture. Therefore, traces of architecture and all its aspects can be found in every work of both formal and folk arts. Similarly, due to its direct connection with the general public, coffee house painting is worth a search for traces of architecture in it. Therefore, the research problem started with the idea of examining the architectural spaces in Ghahveh-Khaneh paintings, but later, it went beyond the limits of spaces, toward architectural concepts, components, elements and decorations. The main objective of the present research is to examine the architectural aspects (spaces, components, elements and decorations) of Ghahveh-Khaneh paintings; categorized based on painters’ generations and their painting themes. The research questions are: 1. How has the generation change of Ghahveh-Khaneh painters affected the architectural Ghahveh-Khaneh paintings? 2. How have the painting themes affected the architectural Ghahveh-Khaneh paintings? The method employed in this research is a combination of historical and descriptive methods, combined with analytical methods. Documentary studies of this research started with resources available in Astan Quds Razavi Library as well as other databases. In the first stage, regardless of the architectural aspects, 215 paintings were collected. Next, emphasis was directly put on paintings that illustrated the architecture, and 55 paintings of the first and the second-generation painters with various themes were selected from among them accordingly. The independent research variables include architectural concepts (shape, space, and order), components and elements (structural and architectural), and decorative elements. According to the research questions, the dependent variable is the degree of imagination in imaginative painting (Khiyali-Negari). After choosing the paintings, they were examined based on their architectural components and indicators, and the findings were later analyzed using descriptive statistics. Ghahveh-Khaneh painting is a form of folk painting that holds a special place in the contemporary art of Iran as it originates from the heart of society. This type of painting generally has religious, combat, festive, and folk themes. This form of painting dates back to the end of the Qajar era. After the constitutional revolution of Iran, which raised public awareness, more attention was paid to folklore. At the request of the people and based on the orders placed by coffee house owners, the Ghahveh-Khaneh painters recreated the epic spirit and the history of the bravery of the Iranian people in this popular environment. Ghahveh-Khaneh paintings demonstrate numerous indications to help understand architecture, especially in terms of space, geometry, function, structure, and decorations. In terms of architectural demonstration, the paintings are generally divided into three categories. The first group includes paintings the main theme of which is architecture. The second group includes paintings the theme of which is not architecture; yet, they depict detailed architectural information. The third group includes paintings that neither have architectural themes nor happen in a built environment. The connection of such paintings to architecture relies on the painter's perception and imagination of the spaces. In the present research, three important aspects of architecture, i.e. architectural concepts, components and elements (structural and architectural), and decorative elements in Ghahveh-Khaneh paintings have been investigated. The study demonstrates that the degree of imagination in the paintings of the first generation painters is lower than that of the second generation painters. On the other hand, the degree of imagination in combat paintings was higher than other themes. The authors suggest finding the reasons behind these findings as a topic for future research.Keywords: Folk Art, Ghahveh-Khaneh (Coffee House) Painting, Khiyali-Negari (Imaginary Painting), Architecture, Components, Elements, Decorative Elements
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.