جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « despair andhopelessness » در نشریات گروه « هنر و معماری »
-
نشریه تئاتر، سال نهم شماره 90 (پاییز 1401)، صص 106 -123
مقالهی حاضر که به روش کیفی و توصیفی تحلیلی نوشته شده است سعی دارد با نگاهی انتقادی، یاس و ناامیدی را از منظر فلسفهی امید مارسل در یکی از آثار نمایشی ساعدی واکاوی کند. یاس و ناامیدی از جمله مفاهیمی است که پس از برخورد ایران و تمدن جدید در آثار برخی از نویسندگان ایرانی قابل مشاهده است. از این رو غلامحسین ساعدی نمایشنامههایی با محور جامعه متوسط شهری ایران نگاشت و لایههای یاس را در زندگی جامعه ایرانی زمانهی خود به نمایش گذاشت. از طرفی دیگر، گابریل مارسل، فیلسوف مسیحی و نمایشنامهنویس فرانسوی در برخورد با یاس برآمده از جنگهای جهانی و فروپاشی نظامهای فلسفی، امکانات فلسفهی امید خویش را برای عبور از یاس و ناامیدی حاصل از اتفاقات نیمه اول قرن بیستم نیل به تعالی انسان به نحوی انضمامی تعریف کرد. حال پرسش اصلی این پژوهش چگونگی نقد و بررسی مولفههای یاس و ناامیدی موجود در نمایشنامهی رگ و ریشه دربدری اثر غلامحسین ساعدی با تکیه بر فلسفهی امید گابریل مارسل است و اینکه چگونه با تکیه بر مفاهیمی مانند دیالکتیک امید، متافیزیک امید و امید مطلق میتوان مولفههای یاس در نمایشنامه رگ و ریشه دربدری ساعدی را مورد واکاوی قرار داد؟ همچنین در این جستار به چگونگی ارایهی راهکار برای تعالی و امید در شخصیتهای نمایشنامه با تکیه بر فلسفهی امید مارسل پرداخته میشود.
کلید واژگان: فلسفه ی امید مارسل, یاس و ناامیدی, آثار نمایشی ساعدی, نمایش نامه رگ و ریشه دربدری}Theater, Volume:9 Issue: 90, 2023, PP 106 -123The present article, which is written in a qualitative and descriptiveanalytical method; It tries to critically analyze hopelessness and despair from the perspective of Marcel’s philosophy of hope in one of Saedi’s plays. Despair and hopelessness are among the concepts that can be seen in the works of some Iranian writers after the collision between Iran and the modern civilization. Therefore, Gholamhossein Saedi has written plays centered on the average urban society of Iran and has displayed the layers of despair in the life of the Iranian society of his time. On the other hand, Gabriel Marcel; The Christian philosopher and French dramatist, faced with the despair caused by the world wars and the collapse of philosophical systems, defined the possibilities of his philosophy of hope to overcome the despair and hopelessness which were as result of the events of the first half of the 20th century, to achieve human excellence in a concrete way. Now, the main question of this research is how to criticize and investigate the components of despair and hopelessness in the play Root of misery by Gholam Hossein Saedi, relying on Gabriel Marcel’s philosophy of hope, And how, relying on concepts such as the dialectic of hope, the metaphysics of hope, and absolute hope, can we analyze the components of despair in the play Root of misery? Also, in this essay, it is discussed how to provide a solution for excellence and hope in the characters of the play, relying on Marcel’s philosophy of hope.
Keywords: Marcel’s Philosophy of Hope, Despair andhopelessness, Saedi, s Play, Root of misery}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.