جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "hafez" در نشریات گروه "هنر و معماری"
-
نشریه مطالعات هنر اسلامی، پیاپی 49 (بهار 1402)، صص 218 -232
دعا و نیایش در شعر فارسی، نشان از تلاش بنده برای اتصال به خالق است. شاعر فرصت ارزشمند هم سخنی با خداوند را از طریق دعا قدر می شناسد و فارغ از رد یا قبول دعا، خود را وامدار و شکرگزار معبود می داند. دعا در شعر بزرگان ادب فارسی، به ویژه در چهار رکن و ستون این ادبیات گران سنگ (فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ) به معنی واقعی، منشا آسمانی و قرآنی پیدا می کند و نتیجه لطف و رحمت بی منتهای کردگار عالم است که بر بندگان منت می گذارد و فرصت دعا و شهد جان فزای نیایش را به خاصان خود می دهد. مسیله پژوهش حاضر چگونگی انعکاس مقوله دعا و نیایش در نسخ مصور برجای مانده از شاعران بزرگ ایرانی فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی است. در این پژوهش تلاش خواهد شد به این سوال که تفاوت طرز نگاه و سبک شعری آن ها- با توجه به گوهر و فطرتی که داشتند- به بحث دعا و نیایش، علی رغم داشتن هدف غایی مشترک که متعالی ساختن روح و روان آدمی است، در حد وسع و طاقت پاسخ داده شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که دعا و نیایش در آثار این استوانه های ادب فارسی از سر درد و نیاز و زاری است و یک نوع احتیاج و التجاء است و درواقع کلید گشایش است.
اهداف پژوهش:
بررسی دعا و نیایش در شعر فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی.بررسی مسیله دعا و نیایش در نسخ مصور آثار فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی.
سوالات پژوهش:
دعا و نیایش در شعر فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی چه جایگاهی دارد؟مسیله دعا و نیایش در نسخ مصور آثار فردوسی، سعدی، حافظ و مولوی چگونه منعکس شده است؟
کلید واژگان: دعا, سبک زندگی, فردوسی, مولوی, سعدی و حافظIslamic Art Studies, Volume:20 Issue: 49, 2023, PP 218 -232Prayer in Persian poetry is a sign of my effort to connect with the Creator. The poet appreciates the valuable opportunity to speak to God through prayer, and regardless of rejecting or accepting prayer, he considers himself indebted and thankful to God. Prayer in the poetry of the greats of Persian literature, especially in the four pillars and pillars of this precious literature (Ferdowsi, Rumi, Saadi and Hafez) has a real, celestial and Qur'anic origin and is the result of the grace and mercy of the God of the world who blesses the servants and It gives the opportunity of prayer and the life-giving nectar of prayer to its special people. That is why prayer in the works of these pillars of Persian literature is a matter of pain, need and lamentation, and it is a kind of need and supplication, and in fact it is the key to opening. This article will try to answer the question that the difference between their way of looking and their poetic style - according to their essence and nature - in the discussion of prayer and supplication, despite having a common ultimate goal which is to transcend the human soul and psyche, to the extent Extent and strength to be answered.
Keywords: Prayer, Lifestyle, Ferdowsi, Rumi, Saadi, Hafez -
تاثیر پذیری حافظ از خواجوی کرمانی در مضامین مصور عاشقانه و عارفانه، بر اساس نظریه بینامتنیت ژرار ژنت
حافظ یکی از برجسته ترین شاعران زبان فارسی است. او در سروده های خود به آثار گذشتگان از جمله به اشعار خواجوی کرمانی توجهی ویژه داشته است. خواجو و خواجه هر دو بارها از موضوعات عاشقانه و عارفانه سخن گفته اند. در این مقاله، با بهره گیری از مبانی نظریه ی بینامتنیت ژرار ژنت، زمینه های همسانی های فکری و لفظی دو شاعر در غزلیات به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای بررسی شده است نتایج تحقیق حاکی از آن است که اثرپذیری حافظ از خواجو در زمینه ی مسایل ادبیات غنایی، عمدتا از نوع پنهان - تعمدی بوده است وچون غالبا بدون ذکر نام خواجو صورت گرفته است برخی ممکن است از آن به سرقت ادبی - هنری (نسخ و انتحال/ مسخ و اغاره) نام ببرند. مهم ترین متغیر غنایی که در غزلیات دو شاعر دیده می شود، به مناسبات میان عاشق و معشوق مرتبط است. البته، حافظ در پیوند با مسایل عرفانی نیز، توجهاتی به همتای کرمانی خود داشته است. در مجموع باید گفت که حافظ در غالب موارد، بی آنکه نامی از خواجو ببرد و یا با ذکر نشانه ای، مرجع اشعار را به او یادآور شود، لفظ و معنا را عینا از وی گرفته و در غزلیات خود انعکاس داده است. همچنین، مشخص شده است که زیر متن اصلی در برخی ابیات، قرآن بوده که هم خواجو و هم خواجه از مبانی این کتاب آسمانی وام گرفته و شعر خود را تقویت کرده اند.
اهداف پژوهش:
بررسی تاثیرپذیری مضامین مصور اشعار عاشقانه و عارفانه حافظ با خواجوی کرمانی. مطالعه ارتباط مضامین عاشقانه و عارفانه حافظ و خواجوی کرمانی براساس نظریه بینامنیت ژرار ژنت.
سوالات پژوهش:
حافظ در مضامین عاشقانه و عارفانه تا چه حد تحت تاثیر خواجوی کرمانی بوده است؟ براساس نظریه بینامتنیت ژراژ ژنت میان مضامین مصور عاشقانه و عارفته حافظ و خواجوی کرمانی چه ارتباطی وجود دارد؟
کلید واژگان: مفاهیم غنایی, خواجوی کرمانی, حافظ شیرازی, بینامتنیت, ژرار ژنتHafez is one of the most prominent Persian language poets. In order to strengthen his poems, he paid special attention to the works of the past, among which we can mention the poems of Khajooye Kermani. Khajoo and Khajeh have spoken many times on various issues, including lyrical and mystical issues, in the verse of the Divan of Ghazals. In this research, using the foundations of Genet's intertextual theory, the fields of intellectual and verbal similarities of the two poets in the scope of these topics have been investigated. The research method is descriptive-analytical and with a comparative approach. The results of the research indicate that Hafez's influence on Khajoo in the field of lyrical and mystical issues has been mainly of the hidden-intentional type and literary-artistic theft (copying and transfer / metamorphosis and exaggeration). The most important lyrical variable seen in the lyric poems of the two poets is related to the relationship between the lover and the beloved. Of course, Hafez, in connection with epistemological and mystical issues, has also paid attention to his Kermani counterpart. In general, it should be said that in most cases, Hafez, without mentioning Khajoo or mentioning the poet's reference to him by mentioning a sign, took the word and meaning from him and reflected it in his lyric poems. Also, it has been revealed that the main subtext of some verses is the Qur'an, from which both Khajoo and Khajeh have borrowed the principles of this divine book and strengthened their poetry.
Keywords: Influence, Khajooye Kermani, Hafez, intertextuality -
نشریه تئاتر، سال هشتم شماره 84 (بهار 1400)، صص 81 -112
رند قلندر مشتاق مالمت اغیار، امکان یکهای برای خلق درام استعالیی ایرانی است. حافظ، دراماتورژی نمونه است و از تیپ، شخصیتی متمایز میسازد که پیوسته آشنا و غریب است؛ حافظ رند را بازتولید و باز تعریف میکند و از این منظر میتوان او را متفکری هنرمند با روحیه ی اگزیستانسیالیستی دانست. اگر بخواهیم شعر حافظ را با درام مقایسه کنیم، شعر او درام استعالیی، نقلی، تاملی و تعاملیست. این درام استعالیی، شخصیتمحور و شاعرانه است. رند، از خوشنودی خالق، در برابر رنج و مالل زیستنی که میتواند وحشتافزا و ترسناک باشد، تجربه ای بدنمند و تنانه دارد. درام شاعرانه یا شعر دراماتیک دیالوگی است از سنخ اگزیستانس موجود فردی تیافته با بارقه هایی از حضور برای درک وجود انسانی که حرص تسخیر جهان را ندارد و مایل است آن را در خود کشف کند. شعر اگر حافظانه باشد، فیلسوف اگر هایدگر باشد و درامپرداز، اگر گابریل مارسل باشد، میشود پرسید: درام اگزیستانسیال چرا درامی شاعرانه و مناسب برای فرارفتن است و چگونه سوابق ما در این زمینه قابل اتکاء است؟ و البته میتوان شواهدی برای مطالعه ی تطبیقی فراتاریخی در اختیار گرفت که به هرمنوتیک حضور معطوف میشود. بررسی تبارشناسانه و تطبیقی پدیدارهای موجود در تحلیل هایدگر از شعر در مثال هولدرلین، رند و گناه و اصالت زیبایی به روایت حافظ و درام فلسفی به نقل از دیالوگ مارسل و پل ریکور، مبنای این پژوهش است. حافظ، با ترسیم چالشهای جهان زیستهی خود، درام حافظانه را بر بستر اسطوره ی آفرینش و درام گناه مقدر، بنیان مینهد و شخصیت رند را در قوارهای فرارونده به فرهنگ ما معرفی میکند؛ و این رند است که میتواند بار سنگین تاسیس درام استعالیی ایرانی را به دوش بکشد. این پژوهش براساس این فرضیه که »شخصیت رند در اشعار حافظ با توجه به ویژگیهای ساختاری و محتوایی، میتواند بستر تولید ساختاری و به ویژه بنمایه های ژرف ساختی بسیاری را در اختیار درام ایرانی قرار دهد«، در پی پاسخ به این پرسشهای اساسی است که: »چگونه میتوان از بنیان های فلسفی شعر حافظ برای تولید محتوای دراماتیک استفاده کرد؟« و »اساسا چه مولفه ها و ویژگی هایی از شخصیت پردازی رند را میتوان در ایدهپردازی، خلق و تولید شخصیتهای دراماتیک مورد استفاده قرار داد؟«، »ظرفیتها و مولفه های شعری شعر حافظ چگونه میتواند بنمایه های اندیشگانی درام امروز ایرانی را ارتقا دهد؟« و بالخره این پرسش مهم که »چگونه میتوان پیوندی تنگاتنگ بین اندیشه ی فلسفی و اندیشه ی دراماتیک ایجاد کرد؟«. براین اساس، این پژوهش ضمن انتخاب درام گابریل مارسل به عنوان نمونه ی موردی، درپی این است تا حرکت از فلسفه به شعر و از شعر به درام را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهد. در این مسیر آرا هایدگر به عنوان بنیان نظری پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند و همچنین مبنای فلسفی خلق درام گابریل مارسل الگوییست که در فرآیند تحقیق الگوهای الزم را در دسترس محقق قرار میدهد. این پژوهش همچنین سعی دارد تا به شیوهی تطبیقی-تحلیلی با استفاده از روش های کتابخانهای و منابع موجود به اهدافش دست یابد.
کلید واژگان: رند, درام شاعرانه, استعالیی, حافظ, اگزیستانسیالیسم, هایدگر, مارسل, ریکورTheater, Volume:8 Issue: 84, 2021, PP 81 -112A poetic drama or dramatic poem is a dialogue of the existential type of individualized existence with sparks of presence to understand the existence of a human being who has no greed to conquer the world and wants to discover it in himself. Why existential drama is poetic drama and is appropriate to transcend and how reliable our experiences are in this field? And, Of course, evidences can be found for a transhistorical comparative study that focuses on the hermeneutics of presence. The genealogical and comparative study of the existing phenomena in Heidegger’s analysis of «in the example of Holder Lane», Rend and Sin and the Originality of Beauty narrated by Hafez and the philosophical drama quoted by Marcel and Paul Ricoeur are the basis of this research. Hafez, by depicting the challenges of his living world, bases his drama on the myth of creation and the drama of destined sin, and introduces Rend’s character in a transcending shape to our culture; and this is only the Rend who can bear the heavy burden of establishing a transcendental Iranian drama. This study based on the hypothesis that “the Rend’s character in Hafez’s poems, according to its structural and content features, can provide a platform for structural production, especially many deep structural themes, for Iranian drama”, seeks to answer these basic questions: “How can the philosophical foundations of Hafez poetry be used for dramatic content?” “How can the capacities and poetic components of Hafez improve the ideological foundations of today’s Iranian drama?” And “Basically, what components and features of the Rend’s characterization can be used in the ideation, creation, and production of dramatic characters?” And finally, the important question, “How can a close connection be made between philosophical thought and dramatic thought?” Accordingly, while selecting Gabriel Marcel’s drama as a case study, this study seeks to study and research the movement from philosophy to poetry and from poetry to drama. In this respect, Heidegger’s views were studied as the theoretical basis of this research, and also the philosophical basis for the creation of Gabriel Marcel’s drama is a case study that provides the necessary models in the research process. This research also tries to achieve its goals in a comparative analytical way using library methods and available resources.
Keywords: Rend, Poetic Drama, Transcending, Hafez, Existentialism -
هیچ شاعری مانند «حافظ» در اعماق و زوایای ذهن و دل ایرانیان نفوذ نکرده است. او شاعر تمامی قرن ها است و بسیاری قشرها از عرفا و ادیبان تا مردم معمولی، هرکدام درون کلام حافظ، سخن دل خود را یافته اند. هم چنین ایده های جهان روا و انسانی حافظ در ادب فارسی، ظرفیت بزرگی برای جهانی شدن شخصیت او فراهم آورده است. نفوذ حافظ و شعر او در کشورهای شرقی و غربی متعددی قابل مشاهده است. بدین منظور برای فهم بهتر جامعیت فرهنگی حافظ بر کشورهای مختلف، در این پژوهش کوشیده ایم با اتخاذ روشی کتابخانه ای و مطالعه ای تطبیقی، اثرگذاری و نفوذ کلام حافظ را در ادبیات و فرهنگ کشورهای غرب و شرق بررسی نماییم. در حقیقت هدف این پژوهش نمایش تاثیر نفوذ کلام حافظ با درونمایه های انسانی بر شاعران و نویسندگان کشورهای غربی شامل آلمان و چک-اسلواکی، شبه قاره ی هند شامل بنگال و پاکستان، چین، قلمرو عثمانی و جایگاه حافظ در میان محققان عرب است. هم چنین قصد داریم انعکاس جامعیت فرهنگی حافظ در کشورهای نام برده را با مطالعه و مداقه ی تصاویر نسخه ی مصور حافظ (موجود در موزه ی دهلی نو) مورد بررسی قرار دهیم. نتیجه ی این مطالعه نشان می دهد که جامعیت فرهنگی حافظ از مرز ایران گذشته و به عمق کشورهای غرب و شرق رسیده است. تا آنجا که علاوه بر تاثیر فرهنگی اشعار حافظ بر برخی از کشورهای غرب و شرق، فرهنگ ایرانی و اسلامی نیز به این کشور ها نفوذ و گسترش پیدا کرده است و درونمایه ی شعر و فرهنگ ایرانی به عنوان نماد صلح و آسایش شناخته شده است.
اهداف پژوهش:
مطالعه ی راه های نفوذ اندیشه ی حافظ به کشورهای غرب و شرق. بررسی انعکاس جامعیت فرهنگی اثر حافظ در تصاویر نسخه مصور آن.
سوالات پژوهش:
نفوذ فکری و فرهنگی حافظ در کشورهای مختلف چگونه به وجود آمده است؟ اندیشه های حافظ چه تاثیراتی بر حیات فکری و فرهنگی کشورهای دیگر گذاشته است؟
کلید واژگان: حافظ, جامعیت فرهنگی, نفوذ فرهنگی, نسخه مصور حافظ, فرهنگ جهانیNo poet like Hafez has penetrated into the depths and angles of the mind and hearts of Iranians. He is the poet of all ages, and many strata, from mystics and writers to ordinary people, have each found their desired meanings in Hafez's words. Also, Hafez's worldview and humanistic themes in Persian literature have provided a great capacity for the globalization of his character; hence, Hafez's influence and poetry can be seen in many Eastern and Western countries. To this end, in order to better understand the cultural comprehensiveness of Hafez in diverse countries, this study attempts to study the influence and impact of Hafez's words in the literature and culture of Western and Eastern countries by adopting a library method and a comparative study. In fact, the aim of this study is to show the influence of Hafez's words with human themes on poets and writers of various countries including Germany and Czech-Slovakia, Indian subcontinent including Bengal and Pakistan, China, Ottoman Empire and Arab scholars. It is also intended to examine the reflection of Hafez's cultural comprehensiveness in these countries by studying and examining images of Hafez's illustrated manuscript (available at the New Delhi Museum). The results of this study show that Hafez's cultural comprehensiveness has crossed the border from Iran and reached the depths of Western and Eastern countries. In which that in addition to the cultural influence of Hafez's poems on a number of Western and Eastern countries, Iranian and Islamic culture has also penetrated and expanded and the theme of Iranian poetry and culture has been recognized as a symbol of peace and comfort.
Research objectives:
1. To study how the principals and ideas of Hafez has penetrated into the countries worldwide. 2. To examine the reflection of the cultural comprehensiveness of Hafez's work in the images of its illustrated version.
Research questions:
1. How did Hafez's intellectual and cultural influence originate in different countries? 2. How have Hafez's ideas influenced the intellectual and cultural life of other countries?
Keywords: Hafez, cultural comprehensiveness, cultural influence, illustrated version of Hafez, global culture, poetry -
یاد و خاطره، موضوع محوری تفکر شاعرانه حافظ است و به همینجهت حائز بیشترین اهمیت در نظام اندیشه اوست. حافظ شاعری متفکر است؛ به این معنا که شعر او متوجه به پاسخ به اساسیترین پرسشهای آدمیان یعنی پرسش از اساس هستی، هدف آفرینش جهان و انسان، معنای زندگی و... است. حافظ، سر آفرینش را عشق و دوستی میداند که در واقعهای ازلی به آفرینش جهان و انسان منجر شده است. انسان در این میان واجد هستی عاشقانه / رندانه است. زیرا برغم همه موجودات، درک و دریافتی از عشق دارد. حافظ به این جهت آدمی را دیوانه و خراب و مست مینامد. اما آدمی به دلیل همین درک و دریافت عاشقانهاش، دچار غربت و بیگانگی و در معرض خطر و در تهدید سیل فناست. حافظ شرط انسانی زیستن در جهانی آکنده از فراز و نشیب و درد و رنج را یادآوری خاطره آن واقعه ازلی سپردن بار امانت به انسان میداند.کلید واژگان: حافظ, تفکر شاعرانه, یاد و خاطره, وقایع ازلیRemembrance and memory are the crucial subjects of Hafez, s poetical thought turning them into the most important elements of his thought system. Hafez is a thoughtful poet, since his poetry aims at answering the most fundamental questions of the human being such as the basis of being, the goal behind the creation of the cosmos and mankind, the meaning of life and etc. He finds the secret of the life in love and friendship which have resulted in the creation of the cosmos and mankind in a primordial event. Man owns an astute love-oriented being because of an understanding of love, compared to other creatures, being called crazy, insane and drunk by Hafez, as a result. But for the same reason of understanding love, man is exposed to the dangers like loneliness and disappearance. Hafez believes that man must remember the primordial event of his "Reception of the Responsibility" in order to be able to survive in a world, full of pain and discomfort.Keywords: Hafez, Poetical Thought, Remembrance, Memory, Primordial Events
-
نقد کهن الگویی می کوشد کلیه عناصر فرهنگی را که بهطور ناخودآگاه در آفرینش اثر ادبی موثر بودهاند، مورد بررسی قرار دهد و بدین وسیله اثر ادبی، یا برخی بنمایه های موجود در آن را، در نسبت اثر با ناخودآگاه جمعی مولف، به ژرف ساخت کهن الگویی آن تاویل کند. میتوان از این روش، در شناخت بهتر نظام معنایی و ارائه تفسیری متفاوت از بافت نمادین غزل حافظ استفاده کرد.
بر همین اساس، در این جستار دو محور دنبال شده است: ابتدا ضمن ذکر زمینه های استفاده از برخی مبانی نظری این رویکرد، روش مدل های پیشنهادی برای بررسی شعر حافظ با این نظریه ارائه شده است. سپس- به عنوان «متن نمونه»- برای انتخاب و تحلیل عناصری نمادین از شعر حافظ، شخصیت اسطورهمانند «پیر مغان» برگزیده شده، با این نظریه در تحلیل و تاویل آن کوشش شده است.
در این پژوهش، به تحلیل روانشناختی مثلث سمبولیک پیر- جام- شراب در سطوح معنایی شعر وی پرداخته شده و در بررسی شکلگیری فرایند «فردیت» در لایه های استعاری شعر حافظ، این نتیجه حاصل شده که شخصیت پیر مغان، شخصیت نمادین است که از فرافکنی روان شناختی الگوی «انسان مثالی» (کامل) در شعر او حاصل شده است و در چرخه تکامل فردیت شعر وی، شاعر این الگوی کمال درونی را در ناخودآگاه متن خویش شبیه سازی کرده است.کلید واژگان: حافظ, نقد کهن الگویی, کهن الگو, ناخودآگاه, پیرمغان, جامCriticism of archetype tries to analyze and study all cultural elements that were unknowingly involved in creating the literal work and in doing so, it summarizes and paraphrases the literal work, or some of the elements within it, in relation with the unconscious feeling of the author. With consideration of this method, we can understand the meaning of poems of Hafez better and have a new look at the symbols presented in his poems.
Therefore, in this paper, two procedures have been followed: At first, besides introducing the backgrounds of using of some theoretical foundations of this approach, the suggested models procedure is presented for analysis of Hafezs poems using this method. Then, as an example, for selection and analysis of symbolic characters in Hafezs poem, Pir-e-Moghan has been chosen and we have tried to express this method in this paper.
In this research, we have considered the symbolic triangle of Pirbowl-wine psychologically and in process of the formation of individuality in Hafezs poem, we reach to this conclusion that the Pir-e-Moghan is a symbolic character which has been the outcome of the psychological projection of the model of ideal (perfect) man; and in the cycle of development of the individuality in his poem, the poet has simulated this model of inner perfection in the unconscious of his text.Keywords: Hafez, criticism of archetype, archetype, unconscious, Pir-e-Moghan, Jam
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.