به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "universe" در نشریات گروه "هنر و معماری"

جستجوی universe در مقالات مجلات علمی
  • سواره امیرعشایری، فرح حبیب، لیدا بلیلان اصل*، داریوش ستارزاده

    در مقاله حاضر به بررسی نقش هندسه و تعامل آن با خیال در خلق اثر معماری پرداخته می شود. فلاسفه و بزرگان از دیرباز به نقش مهم این دو (هندسه و خیال) در آفرینش هستی اشاره داشته اند. ظهور هندسه از شروع خلقت و نمود آن در تمامی کاینات امری غیرقابل انکار است. هندسه با ظهور در ساحت مادی- تجریدی، هم در ارتقای ماده و مرتبت آن و هم در نزول معنا توسط حضور خیال (با استفاده از ویژگی های صورتگری در عالم محسوس و معقول)، کمک نموده تا مواد شایسته معانی دربرگیرنده باشند، از این رو، نگارندگان در این مقاله بر آن اند، تا به تحلیل تعامل هندسه و خیال در خلق اثر معماری بپردازند. مقاله حاضر دارای رویکردی کیفی بوده و روند اصلی آن بر پایه پارادایم «تفسیرگرایی» استوار است. همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که هندسه و وجود معمار خلاق (در مقام انسان متعالی) با فعلیت به خیال در خلق اثر معماری، مهم ترین نقش را دارند که هندسه در ساحت نیمه تجریدیش با تخیل معمار به صورتگری خیال از عالم غیب می پردازد و او با آشنایی به علوم هندسی و ریاضیات، فنون ساخت و ترکیب فضاها، در تسلسل ارتقاء ماده و نزول معنا دست به خلق اثر معماری می زند.

    کلید واژگان: Universe, geometry, imagination, architecture, creative architect, matter, meaning
    Sware Amirashayeri, Farah Habib, Lida Balilan Asl*, Dariush Sattarzadeh

    A In this article the role of geometry and its interaction with imagination in creating the unique architectural will be explained. From long time ago philosophers and prominents have referred to important role that imagination and geometry have in the creation of universe. All over the universe, the emergence of geometry at beginning of creation is undeniable. Geometry with its manifestation at physical and abstract realm, in order to make meanings inclu sive; had helped both in matter promotion and its order and also in descent of mean ing by presence of imagination (using the features of formulating at tangible and sensible world). Therefore, in this article, the authors intend to analyze the interac tion between geometry and imagination in the creation of the unique architectural. The present article has a qualitative ap proach and its main procedure is based on the “interpretive” paradigm. Also results of research indicates that geometry and existence of creative architect (in the state of best human) with implementing imagi nation in creating the unique architectural have most important role which geometry in its half abstract realm along architect imagination tend to formulating of phan tom from absent world and he with ap preciation to geometric and mathematics science, construct and combination tech niques in progression of matter promotion and meaning degradation move to create the unique architectural.

    Keywords: Universe, geometry, imagination, architecture, creative architect, matter, meaning
  • غلامعلی احمدی، محمد رضا شمشیری*، جهانبخش رحمانی

    یکی از اصلی ترین مسایل خداشناسی، مسئله فاعلیت خداست. فاعلیت خدا- همانند فاعلیت هر فاعل دیگری- ربطی کامل به علم او به فعلش دارد که آن نیز یکی دیگر از اساسی ترین مسایل الهیات است. موضوع فاعلیت الهی از مباحث مهم تاریخ فلسفه بوده است. در این مجال، اصل فاعلیت و آفرینش الهی که در ادیان آسمانی از آموزه های اولیه دینی است، مورد بحث است و خاستگاه فعل و فاعلیت خدا به ذات و صفات ذاتی خداوند برمی گردد. علامه طباطبایی یکی از بزرگانی که به مبحث فاعلیت خدا در نظام هستی پرداخته است و به منزله یک فیلسوف صدرایی و مفسر حکمت متعالیه و هم به مثابه یک فیلسوف صاحب نظر، ضمن توضیح عقیده صدرا به نقد آن و بیان رای خویش مبادرت می کند. از دیدگاه او، از میان اقسام شش گانه فاعل، خدا را فاعل بالعنایه می داند. این فاعل، فاعلی است که به فعل خود علم دارد و آن را از روی اراده و اختیار انجام میدهد و همان علم او به فعل منشا صدور فعل است. در این پژوهش که با روش توصیفی _ تحلیلی به اندیشه و نگرش علامه طباطبایی از فاعلیت خدا در نظام هستی و انعکاس آن در کتیبه های معماری اسلامی به عنوان آثار هنری اسلامی می پردازد، به شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده این دیدگاه است که پس از مکاشفه و درک دیدگاه و نظریه فاعلیت خدا در نظام هستی از نگاه علامه طباطبایی، به عنوان تیوری آفرینش و خلقت می توان به آفرینش های هنری همچون کتیبه نگاری ها در معماری اسلامی و انعکاس اندیشه های عرفانی در این آثار هنری رسید.

    اهداف تحقیق:

    1-  بررسی نگاه علامه طباطبایی در مورد فاعلیت خدا در نظام هستی. 2-    بررسی چگونگی انعکاس این نگاه در کتیبه های بناهای اسلامی.

    سوالات تحقیق:

    1- نگاه علامه طباطبایی به موضوع فاعلیت خدا در نظام هستی چگونه است؟ 2-    اندیشه های عرفانی چگونه در کتیبه های بناهای اسلامی انعکاس یافته اند؟

    کلید واژگان: فاعلیت خدا, نظام هستی, علامه طباطبایی, کتیبه های بناهای اسلامی
    Gholamali Ahmadi, Mohammadreza Shamshiri *, Jahanbakhsh Rahmani

    One of the major issues of theology is the issue of God's agency. The agency of God - as the agency of every other agent - has a complete relation to his science, which is another of the fundamental questions expressed in theology. The subject of divine agency has been an important topic in the history of philosophy. In this occasion, the principle of divine agency and creation, which is one of the earliest religious teachings in the heavenly religions, is disputed, and the origin of God's action and agency goes back to the innate nature and attributes of God. Allameh Tabatabai, one of the great scholars who has dealt with the subject of God in the system of being, as a philosopher and interpreter of transcendent wisdom, as well as an expert philosopher, while explaining Sadra's beliefs and criticism. From his point of view, out of the six types of agents; God is considered as the superior. This agent is the agent who has knowledge of his verb and performs it by the will and authority of the agent, and all of his knowledge is the source of the act of issuing the verb. This research, which uses a descriptive-analytical approach to Allameh Tabataba'i's thought and attitude about the existence of God in the system of existence and its reflection in the inscriptions of Islamic architecture as Islamic artworks, has been done through library data collection. The results show that after the revelation and understanding of the viewpoints and theories of the agency of God in the system of existence from the point of view of Allameh Tabatabai, as a theory of creation and formation, one can make artistic creations such as inscriptions in Islamic architecture and reflecting mystical ideas.

    Research aims:

    1- To analyze the viewpoint of Allameh Tabatabai in regard to the agency of God in the universe. 2- To study the reflection of such a view in the inscriptions of Islamic structures.

    Research questions:

    1- How is the viewpoint of Allameh Tabatabai in regard to the agency of God in the universe? 2- How is such an outlook reflected in the inscriptions of Islamic structures?

    Keywords: Agency of God, Universe, Allameh Tabatabai, inscriptions of Islamic structures
  • عبدالحمید نقره کار، فرهنگ مظفر، سمانه تقدیر
    اگرچه در بیشتر نگرش های معناگرا نوع تعامل انسان با هستی را از موضوعات مهم و تاثیرگذار در حوزه خلق آثار معماری دانسته اند ولی ابعاد و جزئیات این تعامل به ویژه در نگرش اسلامی همراه با تاثیرات آن در معماری چندان روشن نشده است. این مقاله تلاش نموده با توجه به تعریف انسان، هستی، معماری و ظرفیت های هریک و نحوه تعامل آن ها با یکدیگر از منظر اسلام (با مبنا قراردادن دیدگاه حکمت متعالیه)، رابطه بین آن ها را در قالب مدلی کاربردی در حوزه معماری ارائه نموده و براساس آن تعریفی از معماری شایسته ارائه نماید. این مقاله با توجه به آموزه های اسلامی، (به ویژه حدیث حضرت علی (ع) به تعریف مراتب نفس انسان (نامی نباتی، حسی حیوانی، ناطقه قدسی، کلی الهی)، قوا و نیازهای او پرداخته و سپس باتوجه به مراتب هستی و ظرفیت های آن، به وسیله مدلی، تناظر بین مراتب وجودی نفس انسان و هستی را نشان داده است. همچنین با روش استدلال و استنباط منطقی ثابت می نماید معماری شایسته می تواند قابلی تهایی متناظر با مراتب وجود انسان و هستی داشته باشد و به انسان کمک نماید تا با استفاده از ابزار ادراکی خود (حس، خیال، عقل، قلب) درک مناسبی از مراتب هستی پیدا نموده و بستر اغنای نیازهای مراتب چهارگانه نفس خود را متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی در فضای معماری فراهم آورد. بنابر دستاوردهای این پژوهش هر اثر معماری متناسب با مرتبه وجودی معمار آن، دارای یک مرتبه وجودی است و هر اندازه بستر مناس بتری برای کمک به انسان در شناخت خود و هستی، و در راستای رشد و تعالی انسان برای رسیدن به مقام انسان کامل و قرب الی الله مهیا نماید، دارای مرتبه وجودی بالاتری بوده و از شایستگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
    کلید واژگان: انسان, هستی, معماری, مراتب وجود, مبانی اسلامی
    Abdol Hamid Noghrekar, Farhang Mozaffar, Samaneh Taghdir
    Although most kinds of human interaction with architecture are known but the dimensions and details of this interaction, especially in Islamic attitude is not so clear. This study attempted to define the human being, the architecture and capabilities of each and how they interact with each other from the perspective of Islam as well as the relationship
    between them in a functional model presented in the field of architecture. Concentrating on the philosophical principles, as the basis of theoretical research, has been the interest of contemporary researchers. Accordingly, attempts have taken place to shape purposeful and fundamental changes in the field of architecture, seeking to achieve practical results in
    this area. In this study, the basics of Transcendent Wisdom are considered as the theoretical foundation of research, and correspondence between universe, human and architecture are analyzed based on this consideration. Interaction between man and the universe is the most important topic in the field of creating architectural designs because architects
    design their environment in accordance to their viewpoints on this subject. Therefore, to achieve appropriate and qualified architecture we need a good and comprehensive definition of human being, universe, architecture and their relationship. Considering the definition of human, universe, and the capacity of each of them and how they interact with each other, in the context of Islam as well as referring to the vision of Transcendent Wisdom, will help us to present the relationship between them as a practical model in the field of architecture and define qualified architecture. This research, according to Islamic teachings, (especially in the Hadith of Imam Ali) deals with the definition of the human soul and their powers and needs as well as the levels of human soul (Nominal plant soul, Animal sensory soul, rational divine soul, general divine soul) and their capacity, has shown the levels of relationships between the human soul and the universe (Position of
    the Divine Nature, Reasonable universe, Universe of Kingdom, Universe of human being) in a model. Using logical reasoning and inferred method of research, this paper tends to prove that qualified architecture should make a communication between the capability of human soul levels and the universe, which will help human to use their perceptual tools (Senses, imagination, intellect, emotion) in order to reach better understanding of the universe. The most important thing about the relationship between man and architecture in this paper is based on the principle that: Architectural space can relatively meet the physical needs of human. Yet, in the case of spiritual needs, architectural space can only be a basis for spiritual perfection of human, because the perfection of man, unlike his physical affairs, is a voluntary and knowingly process rather than a compulsory affair. Research findings reveal that each architectural peace has an existential level of its own, in relate with the existential level of its creator, and it is certified in dependence to its ability in creating the grounds of human acknowledgment towards its being, and human improvement towards perfectness. The present research is a qualitative study, on the basis of logical reasoning. In the first step of this research, the powers and capabilities of human, universe and architectures are defined based on Islamic principles. The relationship between these mentioned variables are studied in the second stage, which leads to the presentation of research models as the findings of this step. Finally, we tried to define a communication model by a logical structure based on research findings. This structure will introduce and clarify the effects of human, universe and architecture on each other, and will develop the grounds of analyzing these three categories in order to improve the quality of architectural spaces. Finally, it should be noted that even though achieving specified definitions of the universe, human, architecture and their relationship is significant, yet, simplifying and appropriate structuring of the defined specifications are the most important issues, which this research is seeking to achieve. Through this process, architects could upgrade their understanding and apply it in their architecture. The presented principles and models of this research are functional in the field of art and urbanism, as they are in Architecture.
    Keywords: Human Being, Universe, Architecture, Levels of Human Soul, Islamic View
  • محمد لطیفی، خسرو دانشجو
    «خلق» فعل خدای تعالی است و خالقیت و خلاقیت هم صفت اوست، ولی از آنجا که خداوند آدمی را بر صورت خود آفریده و در گل او روح دمیده است، به واسطه خلیفه الله بودن باید متصف به اوصاف پروردگار و مظهر اسماء و صفات خداوندی بر روی زمین باشد.
    این پژوهش به دنبال آن است تا با مقایسه روند آفرینش طبیعت از منظر قرآن کریم نقشه راهی در جهت آفرینش و خلق آثار هنری و بالاخص معماری به دست آورد و در ادامه عملکرد یک معمار را در تعامل با چرخه هستی به بحث گذاشته و کلیتی نمودار گونه از روند آفرینشی وی ترسیم نماید.در این راه از روش تحلیلی- تفسیری بهره گرفته شده است که جمع آوری مطالب نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است.
    در پایان این مطالعه نشان می دهد، همان گونه که خداوند با دمیدن روح خلاقه خود در جسم بی جان، آدمی را می آفریند؛ انسان نیز در مقام جانشین وی با دمیدن روح خلاقه خود در کالبد مواد خام و بی جان به آنها زندگی می بخشد و بدینسان هنر از انسان زاییده می شود. از سویی آفرینش همواره به صورت فرآیندی انجام پذیر است و در تمامی مراحل آفرینش همواره عناصر متضاد در کنار یکدیگر وجود داشته و نقش تکاملی برای یکدیگر دارند؛ نوعی تنوع که همگی از یک سرچشمه جاری، و با هم به تکامل می رسند. به عبارت دیگر می توان چنین بیان کرد: در آفرینش؛ خداوند با تشابه پیوستگی را نمایان ساخته و با تنزیه؛ هویت و شخصیت را به هر عنصری عطا نموده است.
    کلید واژگان: آفرینش, جهان خلقت, معماری, تشبیه و تنزیه
    Mohhamad Latifie, Khosro Daneshjoo
    Create” is the Lord’s act and “creator” and “creativity” are among his characteristics. Since he has created the man from his effigy and has blown through his soil, as the Lord’s Caliph on earth, the man requires to be a symbol of the God’s characteristics. “Create” and “creation” are virtually ascribed to the man, as well, indicating the creation of artistic works and creativity in acts and deeds. They are meant to signify inventiveness, capability of dominating the creatures, tackling the problems, providing, preparing and constructing the most appropriate living conditions. This seems to be quite plausible in the present era since the man has gained power in dominating the creatures.
    The present study investigates a path to the creation of artistic works, in particular, architecture by comparing it to the procedure of creation in nature and generally to the universe regarding Islam and the Holy Quran. Also, it discusses the interaction between an architect and the whole universe and envisages a general perspective based upon his own creation.
    In this regard, this study seeks answers to the following questions:● Is the man_ himself as a creature _capable of creating?
    ● What are the principles and features taken into account regarding the creation of the universe?
    ● What are the commonalities between the creation of the universe and the creation of an architectural work?
    In so doing, a library research and a field study is applied considering interpretational analysis. It, then, follows that as the Lord endows the spirit of creation into the man’s corpse, the man his Caliph on earth_ also gives life to raw materials by blowing his spirit of creation and there comes the birth of Art from mankind. In a sense, creation is always performable and within the procedures of creation opposite elements are juxtaposed to supplement each other; a kind of variation from the same origin to perfection. In other words it can be pointed out that in creation the Lord has manifested integrity by similarity and has endowed identity to every element by purification.
    Keywords: Creation, Universe, Architecture, Similarity, Purification
  • حسن بلخاری قهی*
    الف: بنیاد ایده و عقیده انسان سنتی وحدت است و مبنای اندیشه انسان مدرن تجزیه. در این وحدت تمامی اجزا و ابعاد عالم با هم و به ویژه با انسان مرتبط اند و یا به روایت افلاطون در رساله تیمایوس، عالم و انسان خویش یکدیگرند. از جمله مصادیق این وحدت، بالاخص در تاریخ معماری سنتی، نسبت میان انسان، جهان، و معبد به عنوان خانه خدا است.
    ب: در جهان بینی سنت محوری که اصل تناظر یا همانندی عالم و آدم (جهان و انسان) بنیادی ترین مفهوم و مبنای آن به شمار می رود، معماری مقدس (معبد یا خانه خدا) جلوه نمادین این نسبت محسوب می شود. مثال بارز این معنا در حکمت هندو و به ویژه در فلسفه ودانتا (که کتابی چون اپانیشادها مظهر آن است) یافت می شود. در حکمت ودانتا مناسک صوری و کاملا عمل گرای قربانی به یک سیر و سلوک معنوی و درونی تبدیل می شود. در این تحویل به جای قربانی (انسان یا حیوان) نفس سالک قربانی می شود و به جای قربانی کننده (برهمن) سالک، خود در مقام قربانگر قرار می گیرد و نیز به جای معبد که محل انجام قربانی است، کالبد سالک جایگزین می شود و بدین صورت نسبتی میان انسان و معبد ایجاد می شود و مبتنی بر همین نسبت است که در معماری هندو و مسیحی کالبد انسان، ابعاد هندسی معبد را تعیین می کند. از دیگر سو، در تعالیم سنتی، معبد یا مکان مقدس خود یک عالم صغیر است و از منظر تمامی سنت گرایان نماد اتم عالم. چنین دیدگاهی از یک سو و تناظر میان ابعاد هندسی کالبد انسان و معبد از دیگر سو، معبد را به عنوان مظهر هندسی و کالبدی اصل تناظر میان انسان و جهان قرار می دهد. این مقاله نسبت میان انسان و جهان در فلسفه و هندسه معماری مقدس را مورد توجه قرار داده و آن را در حکمت اسلامی، و به طور خاص آرای اخوان الصفا، مورد تحلیل قرار خواهد داد.
    کلید واژگان: اصل تناظر, جهان, انسان, معبد, معماری مقدس
    Hasan Bolkhari Ghehi *
    Belief in unity is the basis of Traditionalists’ thought and polarity is the basis of Modernists. In a traditionalist worldview, all dimensions of universe are connected to eachother and especially to Homo. In point of Plato's view in Timaeus, human and universe are together. Correspondence between world, human and temple, a God's house, is a manifestation of this unity. Sacred architecture is the perfect symbol of the complete relationship between human and universe. Upanishads is the manifestation of this concept in Hinduism wisdom. Formal rituals of worship turn into inward ones in Vedanta Wisdom. Accordingly, instead of human or animal sacrifice, it is the soul of the wayfarer that is sacrificed. Furthermore, temple turns into the body of sacrifice and instead of sacrifier, that is the Brahman, the wayfarer himself becomes a sacrifier and the temple, as the place for sacrificing, is replaced with his body. In consequence, human body also determines temple’s geometrical dimensions both in Hindu and Christian architecture. In traditional teachings, sacred place or temple is a microcosm and is considered by almost all Traditionalists as the perfect symbol of universe. In essence, it follows from this worldview on the one hand and from the belief in the correspondence between geometrical dimensions of human body and temple on the other, that temple is the geometrical and incarnated example of principle of correspondence between human and macrocosm. This article considers the relation between human and universe in philosophy, and sacred architecture, especially in Islamic wisdom and Ikhwan al-Safa thoughts.
    Keywords: principle of correspondence, universe, human, temple, sacred architecture
  • محمد جواد صافیان

    هایدگر به پرسش از ذات هنر، از راهی متفاوت با روش های معمول و متعارف دوره جدید که در حیطه زیبایی شناسی قرار دارد، پاسخ می گوید. راه او در تقرب به ذات هنر و حقیقت کار هنری راهی است بسیار پر پیچ و خم و دشوار، زیرا (به نظر او) درک امروزی ما از هنر و کارهای هنری و نسبت کارهای هنری با ما، زیر حجاب موجودبینی تاریخی طولانی قرار گرفته است که خود حاصل غفلت از حقیقت وجود است. هایدگر تاریخ دو سه هزار ساله اخیر را تاریخ غفلت از وجود می داند. بشر با غفلت از وجود خود را به جای آن می نشاند و همه چیز را از منظر خود می نگرد و این منظر را عین حقیقت می انگارد.
    این وضعیت در تلقی ما از هنر و کار هنری به خوبی نمایان است. هایدگر برای غلبه بر غفلت تاریخی از وجود ساده ترین و بدیهی ترین مفاهیم ما را به چالش می کشد. مفاهیمی نظیر مفهوم شی ء و شی ء بودن شی ء، مفهوم ابزار بودن ابزار، مفهوم انسان و نحوه هستی آن، مفهوم زمین، مفهوم حقیقت و. .. تلقی ما از هنر و کار هنری بر همین مفاهیم استوار است و این مفاهیم در بستر غفلت از وجود شکل گرفته اند لذا برای نیل به ذات هنر باید بر این مفاهیم و غفلتی که در اساس این مفاهیم است غلبه کرد. هایدگر در روش پدیدارشناسی امکانهایی برای چنین مقصودی یافته است.
    راه پدیدارشناسانه هرمنوتیک دازاین را می توان در یک عبارت خلاصه کرد: بگذاریم اشیاء خود را نشان دهند. چیزی را بر آنها تحمیل نکنیم. همه تلاش هایدگر معطوف به همین نکته است. او با طرح پرسشهای پی درپی می خواهد خود از میان برخیزد تا چیزها، چه کارهای هنری، چه ابزارها، چه زمین، چه حقیقت، چه ذات آدمی و چه هر چیز دیگر خود را نشان دهند.

    کلید واژگان: پدیدار شناسی, هرمنوتیک, کار هنری, تفکیک و تخریب, ابزار, حقیقت, عالم, زمین
    Mohammad Javad Safian

    Heidegger responds to the questions of the nature of art in a different way from the common and conventional methods in the modern time, which are commonly based on aesthetics. The route he takes to get close to the nature of art and the truth of art is a tortuous and hard one. This is so because, in his view, our understanding and appreciation of art, art works, and their relationship to us is veiled by the long historical ontic, Which is by itself a product of the ignorance of being. Heidegger views the history of the late two or three thousand years as the history of the ignorance of being. Ignoring being, man regards himself as the very being, views everything from his own viewpoint, and takes this viewpoint as the very truth. This tendency is quite obvious in our view of art and art works. Heidegger calls into challenge the most obvious and taken for granted concepts such as object and the objectness of an object, tools and their concept, man and his existence, Earth, and the concept of truth. Our perception of art and artworks is based on these named concepts and they have been created on the basis of this ignorance of being. To get into the nature of art, therefore, one should rise above these concepts and the related ignorance. To do so, Heidegger has found some methods in his phenomenological approach. The hermeneutic phenomenological Dasian method can be reduced to: let the objects present themselves, and do not impose anything on them. By putting numerous questions forward, he is to rise above the common concepts in order to allow the objects (whether art works, tools, Earth, truth, human nature or else) present themselves.

    Keywords: Phenomenology, Hermeneutics, Art works, Separation, destruction, Truth, Universe, Earth
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال