جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آگاهی تغذیه ای" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه وهدف
فعالیت بدنی و تغذیه، مباحث مهمی درسلامت نوجوانان می باشند. هدف این مطالعه تعیین عوامل پیشگویی کننده آگاهی و رفتارهای تغذیه ای و فعالیت بدنی در دانش آموزان دختر پنجم ابتدایی بود.
روش کاراین مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی، روی480 دانش آموز دختر پنجم ابتدایی در شهرستان قدس، در سال 1399-1400 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، دو قسمتی سوالات زمینه ای وسوالات آگاهی و رفتار تغذیه ای و فعالیت بدنی، به صورت مجازی از طریق پیام رسان شاد جمع آوری شد. از نسبت و شاخص روایی محتوا برای روایی و از شاخص همبستگی درون خوشه ای برای پایایی پرسشنامه استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار27 SPSS انجام شد.
نتایجنتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از تاثیر متغیر های آگاهی تغذیه ای بر رفتار تغذیه ای(001/0>p، 159/0= β) و آگاهی فعالیت بدنی بر رفتار تغذیه ای بود(008/0=p، 120/0=β) در صورتی که متغیر آگاهی فعالیت بدنی بر رفتار فعالیت بدنی موثر نبود و همچنین متغیر آگاهی تغذیه ای نیز بر رفتار فعالیت بدنی تاثیری نداشت.
نتیجه گیریافزایش آگاهی در زمینه تغذیه و فعالیت بدنی، رفتار تغذیه ای دانش آموزان را بهبود می دهد ولی این افزایش آگاهی روی رفتار فعالیت بدنی تاثیری ندارد، به نظر می رسد سبک زندگی بی تحرک و وجود پاندمی COVID-19 به میزان چشمگیری باعث کاهش فعالیت بدنی شده است. با افزایش آگاهی، تا حدودی می توان رفتار تغذیه ای و فعالیت بدنی را بهبود بخشید.
کلید واژگان: آگاهی تغذیه ای, آگاهی فعالیت بدنی, رفتار تغذیه ای, رفتار فعالیت بدنی, دانش آموزان, پیشگویی کنندهBackground and AimPhysical activity and nutrition are important topics in adolescent health. This study aimed to determine the predictors of nutritional knowledge, behaviors, and physical activity in fifth-grade elementary school female students
Materials and MethodsThis cross-sectional descriptive-analytical study was performed on 480 female students in the fifth grade of the elementary school in Gods city in 2020-2021 by cluster random sampling. Data were collected using a researcher-made questionnaire two-part questionnaire of contextual questions and questions about knowledge, nutritional and physical activity, virtual in the Shad messenger. The content validity ratio and content validity index was used to determine validity, and the intra-cluster correlation index to determine the reliability, of the questionnaire. In data analysis, descriptive statistical tests, Pearson
correlation coefficient, and multiple regression analysis were performed using SPSS 27.ResultsThe results of multiple regression analysis showed the effect of nutritional knowledge variables on nutritional behavior (p <0.001, β = 0.159) and physical activity knowledge on nutritional behavior (p = 0.008, β = 0.120) if the Physical activity knowledge variable was not effective on physical activity behavior and also nutritional knowledge variable had no effect on physical activity behavior.
ConclusionIncreasing knowledge of nutrition and physical activity improves students' nutritional behavior, but this increase in knowledge does not affect physical activity behavior. The sedentary lifestyle and the presence of the Covid-19 pandemic appear to have significantly reduced physical activity. By increasing knowledge, nutritional behavior and physical activity can be improved to some extent
Keywords: Nutritional Knowledge, Knowledge of Physical Activity, Nutritional Behavior, Physical Activity Behavior, Students, Predictor -
هدف
این پژوهش با هدف سنجش تاثیر به کارگیری راهبرد آموزشی بازخوردمحور بر درک از بیماری، آگاهی تغذیه ای و تبعیت از رژیم غذایی در مبتلایان به پرفشاری خون خون انجام شد.
زمینهبه دلیل مزمن بودن بیماری پرفشاری خون و اهمیت تغذیه در کنترل آن، نقش کلیدی درک از بیماری و آگاهی در تبعیت از رژیم تغذیه ای و کنترل بیماری دارای اهمیت است.
روش کارتحقیق حاضر یک مطالعه نیمه تجربی دو گروهی همراه با پیش آزمون-پس آزمون است. براساس نمونه گیری و تخصیص تصادفی دو مرکز بهداشتی درمانی شهر فردوس (به عنوان مکان های حضور افراد گروه آزمون و کنترل) انتخاب گردید. با استفاده از روش تصادفی ساده، از میان بیماران دارای پرونده پرفشاری خون، تعداد 35 نفر در هر گروه آزمون و مداخله وارد شدند. این افراد پس از اعلام موافقت و براساس معیار ورود وارد مطالعه گردیدند. قبل و بعد از مداخله، ادراکات بیماری، آگاهی تغذیه ای و وضعیت تبعیت از رژیم غذایی بیماران توسط پرسشنامه خودگزارش دهی اندازه گیری و بین دو گروه مقایسه شد.
یافته هاپس از مداخله، میانگین نمره آگاهی تغذیه ای گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 17/48 با انحراف معیار 21/5 و 16/41 با انحراف معیار 51/0 بود که از نظر آماری، تفاوت معنی دار داشتند (56/9 t=؛0001/0P≤). پس از مداخله، میانگین نمره درک از بیماری در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 75/9 با انحراف معیار 81/1 و 72/7 با انحراف معیار 60/1 بود که از نظر آماری، تفاوت معنی دار داشتند (15/4 t=؛0001/0P≤). پس از مداخله، میانگین نمره تبعیت از رژیم درمانی در گروه آزمون و کنترل به ترتیب، 55/17 با انحراف معیار 17/4 و 88/16 با انحراف معیار 62/3 بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیریبا توجه به تاثیر مثبت روش آموزشی بازخوردمحور و نقش ویژه پرستاران در آموزش به بیمار، توجه به این روش آموزشی امری ضروری به نظر می آید. استفاده از این روش آموزشی به عنوان بخشی از مراقبت به منظور کاهش مشکلات بالینی بیماران پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: روش آموزشی بازخوردمحور, پرفشاری خون, درک از بیماری, آگاهی تغذیه ای, تبعیت از رژیم غذاییAimThe aim of this study was to examine the effect of teach back learning strategy on illness perception, nutritional knowledge and dietary adherence in people with hypertension.
Background. Because of the chronicity of hypertension and the importance of nutrition in hypertension control, illness perception and nutritional knowledge play an important role in adherence to nutritional regimen and disease control.MethodThe present study is a quasi-experimental study control group and pretest-posttest design. Based on random sampling, two health care centers in Ferdows were selected as the place for experimental and control group. Using a simple randomized method, of patients with hypertension, 35 individuals were recruited for each group. These people entered the study based on inclusion criteria and after that they signed the consent form. Before and after the intervention, illness perception, nutritional knowledge and dietary adherence were measured by self-report questionnaire and compared between the groups.
FindingsAfter intervention, the mean score of nutritional knowledge in experimental and control group was 48.17±5.21 and 41.16±0.51, respectively, and a statically significant difference was found between groups in terms of nutritional knowledge (P≤0.0001; t=9.56). After intervention, the mean score of illness perception in experimental and control group was 9.75±1.81 and 7.72±1.60, respectively, and there was a statically significant difference between groups in terms of illness perception (P≤0.0001; t=4.15). But no statically significant difference was found between experimental and control group in terms of dietary adherence (17.55±4.17 against 16.88±3.62).
ConclusionGiven the positive effects of teach back method and the special role of nurses in patient education, attention to this teaching method seems necessary. The use of this method of training is suggested as part of care process to reduce patients' clinical problems.
Keywords: Teach back method, Hypertension, Illness perception, Nutritional knowledge, Dietary adherence -
زمینه و هدففشارخون بالا در همه جوامع یکی از شایعترین معضلات سلامت عمومی میباشد که شیوع آن در زنان به خصوص زنان یائسه بالا است. آگاهی تغذی های نقش مهمی در مدیریت بیماری های مزمن از قبیل فشارخون بالا دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط آگاهی تغذیه ای با فشارخون بالا و شاخص های تن سنجی، در زنان یائسه شهر قم بود.روش کاراین پژوهش تحلیلی- مقطعی با جامعه پژوهش شامل زنان یائسه مبتلا به پرفشاری خون در شهر قم در سال 1393 بود که از بین این افراد 211 نفر به صورت نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، چک لیست شاخص های تن سنجی و پرسشنامه آگاهی تغذیه ای بعد از تایید روایی و پایایی از طریق مصاحبه سازمان یافته جمع آوری و با استفاده از SPSS-16 و با آزمونهای T مستقل، همبستگی پیرسون و ANOVA در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیانگین سن زنان یائسه 9/8 ±6/60 سال بود. اکثریت نمونه ها به لحاظ تحصیلات و شغل بیسواد و خانه دار بودند (1/71% و 1/99%). میانگین مدت ابتلا به فشارخون بالا 5/5±2/6 سال و میانگین و انحراف معیار آگاهی تغذیه ای در زنان یائسه 06/2±11/11 بود. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معنی داری را بین آگاهی تغذیه ای با فشار خون سیستولیک (005/0= p، 03/0- =r) و نسبت دورکمر به دورباسن (002/0= p، 215/0- =r) نشان داد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل از این پژوهش وجود برنامه های آموزشی مناسب در جهت ارتقای آگاهی تغذیه ای زنان یائسه ضروری است تا بدین وسیله موجب کاهش موارد فشارخون بالا در این گروه از جامعه گردد.کلید واژگان: فشارخون بالا, آگاهی تغذیه ای, شاخص های تن سنجی, زنان یائسهBackground and ObjectivesHypertension is one of the most common public health problems that its prevalence is high among women, especially in menopausal women. Nutritional awareness has a special place in management of chronic diseases such as hypertension. Therefore, this study was conducted to determine the relationship of nutritional awareness with hypertension with anthropometric indices in menopausal women.MethodsThis cross-sectional and descriptive study was conducted on the population consisted of menopausal women with hypertension in the city of Qom in 2014. Of the population, 211 subjects have been selected through multi-stage sampling. The data were collected using demographic information questionnaire; anthropometric indices check list and nutritional awareness questionnaire through an organized interview after confirmation of the validity and reliability. Data were analyzed by independent T-test, Pearson correlation coefficient and ANOVA in SPSS -16. P-values less than 0.05 were reported as statistically significant.ResultsThe mean and standard deviation of age in menopausal women was 60.6±8.9 years. Most of the subjects in terms of education and job were illiterate (71.1%) and housekeeper (99.1%). The mean duration of hypertension was 6.2±5.5 years. The mean and standard deviation of nutritional awareness in menopausal women was 11.11±2.06. Pearson correlation coefficient showed a significant inverse correlation between nutritional awareness and systolic blood pressure (r =-0.03, pConclusionAccording to the results of this study, implementation of proper training programs in order to improve nutritional awareness is essential for menopausal women and thereby to reduce the incidence of hypertension in this group of society.Keywords: Hypertension, Nutritional Awareness, Anthropometric Indices, Menopausal Women
-
سابقه و هدفاسید فولیک یک ماده مغذی مهم برای حفظ و ارتقای سلامت محسوب می شود و کمبود آن احتمال بروز بیماری های قلبی و عروقی، انواع مختلف سرطانها، و اختلالات عصبی شناختی را افزایش می دهد. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت اسید فولیک و برخی عوامل موثر بر آن در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشگی شهید بهشتی انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی، 346 نفر از دانشجویان دختر که دارای شرایط ورود به این بررسی بودند به طور تصادفی از دانشکده های مختلف انتخاب شدند. برای هر یک از دانشجویان پرسشنامه های مربوط به ویژگی های عمومی و وضعیت آگاهی شان در زمینه فولات و اهمیت دریافت آن تکمیل شد. فولات سرم به روش Radio Immunoassay RIA)) اندازه گیری شد. برای تعیین مقدار دریافت غذایی اسید فولیک از پرسشنامه های یادآمد خوراک سه روزه استفاده گردید. این اطلاعات با استفاده از نرم افزار FP (Food Processor) مورد آنالیز قرار گرفت.یافته هااز نظر سطح فولات سرم، 5/3، 7/32 و 8/63 درصد از دانشجویان به ترتیب دچار کمبود شدید، خفیف و طبیعی بودند. اکثریت جمعیت کل (93%) کمتر از مقدار توصیه شده اسید فولیک دریافت می کردند. نیمی از دانشجویان دارای آگاهی خوب و یا عالی در مورد اسید فولیک و اهمیت دریافت آن بودند. بین میزان آگاهی دانشجویان در مورد فولات با دریافت غذایی آن، و همچنین بین فولات سرم با دریافت غذایی آن ارتباطی مشاهده نشد. سطح فولات سرم در مصرف کنندگان مکمل مولتی ویتامین/ مینرال نسبت به سایرین، به طور معنی داری بیشتر بود (0001/0P<).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که شیوع کمبود فولات در دانشجویان مورد بررسی بالا و در حد قابل توجه است. با توجه به اهمیت دریافت فولات، برنامه ریزی برای اجرای مداخلات مناسب جهت افزایش دریافت آن ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: اسید فولیک, آگاهی تغذیه ای, دانشجویان دخترBackground And ObjectivesFolic acid has emerged as a key nutrient for optimizing health. Impaired folic acid status has been identified as a risk factor for cardiovascular disease, various types of cancers, and neurocognitive disorders. The study aimed to assess folic acid status and some related factors in female students of a medical university in Tehran, Iran.Materials And MethodsIn this cross-sectional, descriptive-analytical study, 346 female students were randomly selected from eight schools of Shahid Beheshti University of Medical Sciences. For each student, questionnaires about general characteristics and their knowledge in folic acid intake were completed. Serum folic acid concentrations were measured by Radio Immunoassay (RIA). Dietary folic acid intake was assessed by 3 days food recall questionnaire. These data were analyzed by Food Processor (FP).ResultsBased on the serum folate level, 3.5% and 32.7% of the students suffered from severe and mild deficiency, respectively. 63.8% had normal folate serum levels. Approximately 93% of students did not meet the reference dietary intake for folic acid (400 μg/day). Half of the students had good or excellent knowledge about folic acid and its properties. However, folic acid knowledge was not related to its intake. No correlation was found between folic acid concentrations in serum with folic acid intake from food. The serum folic acid concentrations were higher in multivitamin/ mineral supplement users than in non-users (p<0.0001).ConclusionsFolic acid deficiency is highly prevalent among students. Considering the importance of folic acid in health maintenance, appropriate intervention is necessary for adequate intake of folate.Keywords: Folic acid, Knowledge, Female Students
-
زمینه و هدفتغذیه ی نامناسب، زمینه ساز بسیاری از بیماری های شایع نظیر دیابت، سرطانها و بیماری های قلبی-عروقی می باشد. این مطالعه برای تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای و ارتباط آن با نمایه ی توده ی بدنی (BMI) دانشجویان انجام شد تا بتوان با استفاده از اطلاعات به دست آمده و شناخت وضعیت موجود در جهت افزایش سطح آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانشجویان و تقویت این شاخص ها برای دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی برنامه ریزی کرد.روش بررسیاین مطالعه از نوع مقطعی بوده است. نمونه ها 0 25 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کاشان سال 1388 شامل 148 دختر و 102 پسر (125 سال اولی و 125 سال چهارمی) به روش تصادفی از بین 1500 نفر انتخاب شده است و افراد با بیماری های خاص تاثیرگذار بر BMI از مطالعه خارج شدند. قد و وزن این دانشجویان اندازه گیری شد و نمایه ی توده ی بدنی به دست آمد و با صدک BMI برای سن مرکز کنترل و پیشگیری بیماری های آمریکا (CDC) مقایسه گردید. داده ها با استفاده از پرسش نامه، جمع آوری و با نرم افزار 11.5SPSS. انجام گرفت.
یافته هادر این بررسی، بین میزان آگاهی و نگرش دانشجویان سال اول و چهارم ارتباط معناداری وجود داشت (p001)، ولی در عملکرد این دو گروه ارتباط معناداری یافت نشد (p>0/05). در گروه 9/24-5/18= BMI در سال اولی ها و سال چهارمی ها آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای ارتباط معنا داری وجود داشت و در گروه های 5/18> BMI و 9/29- 25= BMI فقط در حیطه ی آگاهی ارتباط معنادار بود.
نتیجه گیریبا توجه به عملکرد نامناسب تغذیه ی دانشجویان و ارتباط معنادار BMIبا آگاهی و نگرش دانشجویان لزوم توجه به ارائه ی برنامه های مناسب تغذیه ای و اصلاح شیوه ی زندگی و نیز آموزش مداوم مباحث تغذیه ای به دانشجویان ضرورت دارد.
کلید واژگان: آگاهی تغذیه ای, نگرش تغذیه ای, عملکرد تغذیه ای, نمایه ی توده ی بدنی (BMI)IntroductionInappropriate feeding grounds for many common diseases such as diabetes, cancer and cardiovascular diseases. This study was conducted to determine knowledge, attitude and nutrition and its relationship with body mass index (BMI) was to allow students using data and recognize the status quo and in order to increase awareness, attitude and nutrition of students and strengthen The indicators and to plan for medical university students.Methods and Materials: This was a cross sectional study which included 250 subjects (148 female and 102 male) (125 of them where in first year and 125 in fourth) randomly selected among 1500 studens. Individuals with specific diseases affecting BMI were excluded. Height and weight were measured, and the students body mass indexes were obtained and BMI percentiles were compared with America Center Disease Control and Prevention (CDC). The data was collected and analized by software11.5SPSS.ResultsIn this review the knowledge and attitude there was a significant realationship between the knowledge of first fourth year students (p 001) both no was found between the performance of these two groups (P>0/05). In the BMI= 9/24-5/18 group in the first year and fourth year knowledge, attitude and performance was significantly related to nutrition. In 5 / 18> BMI and BMI = 9/29- 25 groups only significant relationship of awareness was found.ConclusionDue to inadequate performance of nutrition in students and the significant relationship of BMI with students knowledge and attitudes, it is necessary to provide the proper nutritional program and lifestyle modification and nutritional topics for students was are continuing their education.Keywords: nutritional knowledge, nutritional attitude, performance nutrition, body mass index(BMI) -
زمینه و هدفکم خونی فقر آهن یکی از مهمترین مشکلات تغذیه ای مخصوصا در بین زنان جوان است. راه های مختلفی برای مبارزه با کم خونی فقر آهن وجود دارد که از بین آنها تغییر در عادات غذایی مردم و دادن آموزش های تغذیه ای می تواند راه حل مناسبی باشد. هدف از این مطالعه تعیین اثر آموزش تغذیه بر کم خونی ناشی از فقر آهن در دختران دبیرستانی بود.روش بررسیدر این مطالعه نیمه تجربی 68 دختر دبیرستانی مبتلا به کم خونی فقر آهن به مدت 4 ماه تحت آموزش های تغذیه ای قرار گرفتند. مواد آموزشی از طریق بروشور، جزوه و سخنرانی و حاوی نکات تغذیه ای مربوط به شناسایی گروه های مختلف غذایی، افزاینده ها و کاهنده های جذب آهن، منابع غنی از آهن و سایر نکات تغذیه ای مفید بود. در آغاز و پایان مطالعه شاخص های هموگلوبین خون، فریتین و روی سرم مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین میزان آگاهی و نگرش افراد شرکت کننده در آغاز و پایان مطالعه مورد سنجش قرار گرفت. از آزمون های t زوجی و ویلکاکسون و همبستگی اسپیرمن برای تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد.یافته هامیزان هموگلوبین در آغاز و پایان مطالعه به ترتیب10±5/109، 13± 3/123 گرم در لیتر (001/0Pکلید واژگان: آموزش تغذیه, آگاهی تغذیه ای, روی سرم, زنان جوان, کم خونی فقر آهنBackground And AimIron-deficiency anemia is one of the main nutritional problems especially in young women. There are many strategies to combat iron deficiency anemia including change in food habits and nutritional education. Aim of this study was to determine the effect of nutritional education on iron deficiency anemia among high schools girls.MethodsIn this semi-experimental study 68 high schools girls with iron deficiency anemia were educated for 4 months. Education materials were included brochures pamphlets and lectures. During nutritional education sessions the girls were presented with a pamphlet in which nutritional topics such as food groups iron absorption enhancers and inhibitors good sources of iron and ways to improve absorption of iron from foods were explained in simple words. Hemoglobin serum ferritin and serum zinc were measured in the beginning and end of the intervention. The girl’s knowledge and their attitude about nutrition were also obtained before and after the study. Paired-t test Wilcoxon and Spearman tests were used for data analysis.ResultsThe amount of hemoglobin at the beginning and the end of the study were 109.5±10 g/l and 123.3±13 g/l respectively (P
-
مقدمهتغذیه مناسب از مهمترین نیازهای تامین سلامت جسمی فکری و به عبارتی رکن اساسی سلامت جامعه است. از جمله علل ایجاد مشکلات تغذیه ای می توان از ناآگاهی تغذیه ای والدین و اعمال روش های نادرست در تغذیه کودک را نام برد. این بررسی با هدف تعیین میزان تاثیر آموزش اصول صحیح بر میزان آگاهی زنان تشکل های غیر دولتی شهرستان ایلام انجام گرفت.مواد و روش هانوع مطالعه میدانی و در سال 1382 بصورت تصادفی ساده انجام گرفت. در این بررسی تعداد 312 نفر از زنان تشکل های غیر دولتی از بین 1212 نفر بصورت تصادفی ساده انتخاب گردید و پیش آزمون برای آنان به عمل آمد. پس از انجام آموزش لازم در مورد اصول تغذیه و گذشت سه هفته مجددا برای 214 نفر پس از آزمون به عمل آمد. متغیرهایی از قبیل سن، سواد، شغل و آگاهی افراد با استفاده از پرسشنامه مورد مطالعه و با استفاده از جداول فراوانی، درصد داده ها و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: نتایج حاصل نشان داد که 7/14 درصد افراد مورد مطالعه قبل از آموزش دارای آگاهی ضعیف در خصوص اصول تغذیه بودند که پس از آموزش به 3/2 درصد آگاهی کاهش یافت و از طرفی 8/13 درصد آنان قبل از آموزش دارای آگاهی خوب بودند که پس از آموزش به 43 درصد افزایش یافت. 7/16 درصد افراد با آگاهی خوب قبل از آموزش مشخصات گروه های غذائی را می دانستند که پس از آموزش به 3/45 درصد افزیش یافت (P < 0.000). 6/17 درصد افراد با آگاهی خوب قبل از آموزش بهترین منبع غذائی آهن را می شناختند که پس از آموزش به 3/47 درصد افزایش یافت (P < 0.001).
نتیجه گیری نهایی: بررسی اخیر و بررسی های انجام شده در سایر دانشگاه های داخلی و خارجی حکایت از ضعف آگاهی افراد مورد مطالعه در خصوص اصول تغذیه دارد. لذا آموزش مادران و زنان بر اساس سطح سواد آنان می تواند تاثیر مثبتی در ارتقاء وضعیت تغذیه ای جامعه داشته باشد.
کلید واژگان: تغذیه, زنان, آگاهی تغذیه ای -
سابقه و هدفمنابع انسانی جوان یک ثروت ملی برای رسیدن به توسعه پایدار در هر جامعه قلمداد می شود و از آنجا که تحقیقات انجام شده در ایران و سایر کشورها حاکی از وضعیت نابسامان تغذیه ای این گروه سنی می باشد، بدین منظور در این مطالعه وضعیت تن سنجی، آگاهی و رفتار تغذیه ای دختران نوجوان در سال 1382 مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هااین مطالعه به روش توصیفی - مقطعی و بر روی 235 نفر از دختران دانش آموز (14-11 سال) مدارس دولتی و غیر انتفاعی شهر تهران که نمونه های آنان از کل مناطق 7 و 2 آموزش و پرورش، بر اساس در دسترس بودن در هر مدرسه به طور تصادفی و به روش سیستماتیک انتخاب شدند، انجام پذیرفت. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک، تن سنجی، آگاهی تغذیه ای و رفتار غذایی برای کلیه نمونه ها توسط کارشناس تغذیه تکمیل گردید و داده های استخراج شده توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته هااز 235 دانش آموز مورد بررسی متوسط سن دختران 13 ± 1.1 سال و 76.3% دارای خانوارهای 5-2 نفره بودند. بررسی تن سنجی دختران دانش آموز نشان داد که به طور کل 14.3% آنان کم وزن و 54.9% دارای اضافه وزن می باشند. بررسی الگوی مصرف غذایی نشان داد که 25.4% و 19.6% این دانش آموزان به ترتیب در مدارس دولتی و غیرانتفاعی بدون صرف صبحانه سر کلاس درس حاضر می شدند و پرمصرف ترین وعده غذایی و میان وعده آنان در هر دو نوع مدرسه به ترتیب ناهار و ساعت 10 صبح بود. بررسی نتایج آگاهی تغذیه ای نمونه های مورد بررسی نشان داد 27.5% دختران در مدارس دولتی و 52.6% در مدارس غیرانتفاعی از آگاهی مطلوب تغذیه ای در مورد نیازمندی های تغذیه ای سنین خود برخوردار بودند.نتیجه گیرینتایج نشان داد که نوجوانان مورد بررسی از وضعیت مطلوب تن سنجی، الگوی مصرف غذایی و آگاهی تغذیه ای برخوردار نمی باشند و از آنجا که کم وزنی و چاقی در دوران نوجوانی احتمال خطر بیماری های مزمن را در سالهای بعد افزایش می دهد، ضرورت برنامه ریزی کاربردی برای این گروه سنی به عنوان اولویت های توسعه پایدار شفاف تر می نماید. بدیهی است این برنامه ها در صورتی موفق خواهند بود که با توجه به آگاهی، نگرش و عملکرد کنونی افراد طرح ریزی شوند.
کلید واژگان: دختران نوجوان, تن سنجی, الگوی, مصرف غذایی, آگاهی تغذیه ای -
بسیاری از بررسی ها و مطالعات نشان می دهند که آگاهی و عملکرد تغذیه ای دختران نوجوان ناکافی است. مطالعات اندکی در زمینه تاثیر آموزش تغذیه بر آگاهی، نگرش و عملکرد این گروه آسیب پذیر انجام گرفته است. با این وجود، کارایی روش های مختلف در این مطالعات مقایسه نشده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر دو روش آموزش تغذیه (جزوه آموزشی و بحث گروهی) بر آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان دختر سال اول راهنمایی منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 83-1382 انجام گرفت. در این مطالعه، 300 نفر دانش آموز به شکل سه گروه 100 نفری (آموزش از راه جزوه، آموزش از راه بحث گروهی و کنترل) از 11 مدرسه به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. با استفاده از آزمون اولیه و ثانویه، قبل و چهار هفته بعد از اجرای آموزش که از طریق تکمیل سه پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد صورت گرفت، اطلاعات جمع آوری شد. آموزش بصورت ارائه جزوه و جلسات بحث گروهی طی 4 جلسه یک ساعت و نیمه در دو گروه اجرا و به گروه کنترل نیز آموزشی داده نشد. نتایج بررسی نشان داد، قبل از اجرای آموزش، سطح نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد در سه گروه، تفاوت آماری معنی داری با یکدیگر نداشت. پس از اجرای آموزش، سطح نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد در دو گروه تحت آموزش نسبت به قبل از آن دارای ارتقای معنی دار بود (P<0.001). میزان افزایش ایجاد شده در نمرات آگاهی و نگرش در بین گروه ها با یکدیگر دارای تفاوت آماری معنی دار بود (P<0.001) و افزایش در سطح نمرات عملکرد در بین گروه ها با یکدیگر تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت (P=0.900) و بطورکلی مشخص گردید که هر دو روش جزوه و بحث گروهی، موجب افزایش سطح نمرات آگاهی و نگرش در گروه های تحت آموزش نسبت به قبل و نسبت به گروه کنترل و افزایش سطح عملکرد در گروه های تحت آموزش نسبت به قبل از اجرای آموزش گردید و روش بحث گروهی بدلیل مشارکت بیشتر دانش آموزان نسبت به روش جزوه آموزشی اثربخشی بیشتری در ارتقای سطح آگاهی داشت.
کلید واژگان: آموزش تغذیه, آگاهی تغذیه ای, عملکرد تغذیه ایMany studies indicate that the nutritional knowledge and practice of adolescent girls are inadequate. Few surveys were performanced about effect of nutrition education on knowledge, attitude and practice in this vulnerable group. The purpose of this study was to compare the effect of two nutrition education methods (guidebook and group discussion) on the nutritional knowledge, attitude and practice of first-grade guidance school girl students in Tehran ’s 8th district, in 2003.A total of 300 students were selected from 11 guidance schools by simple random sampling and divided into three 100-student groups: 1-guide-book, 2-group discussion, and 3-control. Data on the nutritional knowledge, attitude and practice were collected using pretest and posttest questionnaires. The students in group1 were given the guide-book and required to study it at home, while group 2 students were told to discuss among themselves the contents of the guide-book. The control group were given nothing to study or to do. The pre-test showed that the mean scores of nutrition knowledge (K), attitude (A) and practice (P) were not statistically different among the 3 groups. The scores for the 3 variables increased in the guide-book and discussion groups significantly at the end of the study period (in all cases, p<0.001), while the inter-group comparisons also showed that the K and A scores were statistically different among the 3 groups; the P, however, was not different among them.ConclusionBoth methods (guide-book and group discussion)increased the level of nutritional knowledge and attitude as compared to (a) – the control group,and (b) – the initial values. Also both methods increased the level of nutritional practice as compared to (b) – the initial values. The group discussion method was more effective than the guide-book method in the promotion of the nutritional knowledge of the students. -
سابقه و هدفشیوع بالای بیماری های غیرواگیر و عوامل خطرساز آنها، انجام مداخله ای تغذیه ای جهت پیشگیری ازاین بیماری ها را ضروری ساخته است. مطالعه حاضر با هدف فراهم آوردن داده های پایه ای در زمینه آگاهی، نگرش و عملکرد شهرنشینان تهرانی در مورد تغذیه و رابطه آن با عوامل خطرساز بیماری های عمده غیرواگیر، طی سال های 81-1380 به انجام رسید.مواد و روش هااین مطالعه به روش مقطعی در قالب مرحله دوم طرح «مطالعه قند و لیپید تهران» انجام گرفت. نمونه ها 826 نفر شامل: 457 زن و 369 مرد با محدوده سنی 70-20 سال، که به طور تصادفی از نمونه های مطرح قند و لیپید انتخاب شدند. جهت ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد از پرسشنامه ای، که از محاسبه امتیاز های بخش های سه گانه آن، چارک امتیازی به صورت، چارک اول به عنوان ضعیف، چارک دوم و سوم به عنوان متوسط و چارک آخر به عنوان مطلوب کدگذاری شد. داده ها بیوشیمیایی شامل قندخون ناشتا، غلظت کلسترول، تری گلیسرید و -DHL کلسترول با روش های استاندارد اندازه گیری و غلظت -LDL کلسترول محاسبه و نمایه توده بدنی (BMI) با اندازه گیری قد و وزن بدست آمد. برای تعیین وجود رابطه میان آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای افراد مورد بررسی با جنس، سن و میزان تحصیلات از آزمون آماری Chi-square و با نمایه توده بدنی، سطوح لیپید و لیپوپروتئین ها از همبستگی اسپیرمن استفاده شد. برای بررسی تفاوت این متغیرها در میان گروه های سنی، جنسی، تحصیلی و نیز گروه های طبیعی، مرزی و غیرطبیعی کلسترول تام، -LDL کلسترول، تری گلسیرید و BMI از آزمون آماری Kruakal-Wallis استفاده گردید. در تمام موارد مرز معنی دار به صورت P<0.05 تعریف شد.یافته هادر این تحقیق آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای به 3 حالت: مطلوب، متوسط و ضعیف تقسیم بندی شد. نتایج در مورد آگاهی 26.5، 52.7 و 20.8 درصد، در مورد نگرش 27.6، 48.9 و 23.5 درصد و در مورد عملکرد 27.4، 51.7 و 20.9 درصد محاسبه شد. میزان آگاهی افراد 50-30 سال در مقایسه با گروه های سنی بالاتر، بیشتر بود (P<0.01). میزان آگاهی افراد با سطح تحصیلات رابطه مستقیم داشت و افراد بی سواد و کم سواد نگرش ضعیف تری نسبت به سایر گروه ها داشتند (P<0.001). ولی عملکرد آنها در حوزه های مصرف چربی و عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی از دارندگان مدرک راهنمایی با دیپلم بهتر بود (P<0.001). عملکرد افراد متاهل نسبت به افراد مجرد، بهتر بود (P<0.001) و این تفاوت پس از تعدیل برای سن از بین رفت. سطح کلسترول تام و -LDL کلسترول با عملکرد تغذیه ای رابطه مستقیم داشتr=0.22)، (P<0.01. عملکرد افراد دارای سطح تری گلسیرید حد مرزی، بهتر از افراد طبیعی بود. افراد چاق عملکرد تغذیه ای مطلوب تری نسبت به افراد دارای اضافه وزن و یا وزن طبیعی داشتند و در ضمن نگرش افراد دارای اضافه وزن نسبت به افراد دارای وزن طبیعی بهتر بود. (P<0.001) نتیجه گیری و توصیه ها: سن، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل و وضعیت سلامتی از جمله مواردی هستند که می توانند در آگاهی، نگرش و عملکرد افراد تاثیر بگذراند. لذا لزوم از روش های مختلف جهت بهبود عملکرد تغذیه ای جامعه با در نظر گرفتن عوامل موثر برآن، ضروری به نظر می رشد.
کلید واژگان: آگاهی تغذیه ای, نگرش تغذیه ای, عملکرد تغذیه ای, نمایه توده بدن, لیپیدهای سرم
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.