به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اختلال وسواس" در نشریات گروه "پزشکی"

  • ناهید حبیب پور سعد آبادی، لیلا فراغت*، میثم عسگری
    هدف
    هدف این پژوهش، پیش بینی اختلال وسواس در اپیدمی کرونا بر اساس نشخوار فکری در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تفرش بود.
    مواد و روش ها
    این تحقیق از لحاظ زمانی از نوع مقطعی بود به این علت که در سال 1401 انجام پذیرفت و از لحاظ ژرفایی از نوع تحقیقات پهنانگر و از لحاظ معیار اجرایی تحقیق کاربردی، از نظر گردآوری اطلاعات جزو روش های تحقیق اسنادی و میدانی محسوب می گردد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تفرش در سال تحصیلی 1401-1400 بود که تعداد آن ها بنابر آمار کسب شده از مسئولین آموزش دانشگاه 581 نفر بود. نمونه آماری شامل 231 نفر از اعضای جامعه آماری مذکور بود که به منظور تعیین آن، از جدول مورگان بهره گرفته شد که این تعداد به دلیل شیوع کرونا ویروس به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های استاندارد وسواس فکری- عملی مادزلی (1997) و پرسش نامه نشخوار فکری (RRS) نولن هوکسما و مارلو (1991) بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه وتحلیل شدند و با بهره گیری از آمار توصیفی، به محاسبه میانگین و انحراف استاندارد پرداخته شد و از آمار استنباطی به روش رگرسیون چندگانه به روش همزمان و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه وتحلیل داده ها انجام شد.
    یافته ها
    یافته ها حاکی از آن است که علامت داربودن، درون گری و نکوهش خود با ضریب رگرسیونی به ترتیب برابر با (238/0، 303/0 و 266/0) رابطه مثبت و معناداری با اختلال وسواس دارند. 
    نتیجه گیری
    بنابراین این نتیجه حاصل شد که نشخوار فکری (علامت دار بودن، درونگری و نکوهش خود) می تواند اختلال وسواس را در اپیدمی کرونا در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تفرش پیش بینی کند.
    کلید واژگان: اختلال وسواس, اپیدمی کرونا, نشخوار فکری
    Nahid Habibpoursaadabadi, Leila Faraghat *, Maysam Askari
    Introduction
    The aim of this study was to predict obsessive-compulsive disorder in the corona epidemic based on rumination among the students of Islamic Azad University of Tafarsh Branch.
    Materials and Methods
    This research was cross-sectional in terms of time, due to the fact that it was carried out in 1401, and in terms of depth, it is a wide-ranging research, and in terms of the executive criteria of applied research, in terms of gathering information, it is considered one of the documentary and field research methods. The statistical population included all the students of Islamic Azad University of Tafarsh branch in the academic year of 1401-1401, whose number was 581 according to the statistics obtained from the university education officials. The statistical sample consisted of 231 members of the mentioned statistical population, and in order to determine it, Morgan’s table was used, and this number was selected by available sampling method due to the spread of the corona virus. The data collection tool was Madsley’s (1997) practical obsessive compulsive questionnaire and Nolen Hoeksma and Marlow’s (1991) rumination questionnaire (RRS).The collected data were analyzed using SPSS version 25 software, and the mean and standard deviation were calculated using descriptive statistics, and the data were analyzed using inferential statistics using the multiple regression method using the simultaneous method and Pearson’s correlation coefficient. Done.
    Results
    The findings indicate that symptomatology, introversion, and self-blame have a positive and significant relationship with obsessive-compulsive disorder with regression coefficients of (0.238, 0.303, and 0.266), respectively.Concolusion: Therefore, it was concluded that rumination (significance, introversion and self-condemnation) can predict obsessive-compulsive disorder in the corona epidemic among students of Islamic Azad University, Tafarsh branch.
    Keywords: Obsessive compulsive disorder, Corona Epidemic, Rumination
  • محسن سعیدمنش*، مهدی ترابی اردکانی، زهرا همتیان، سکینه کاظمی، زهرا سلیمانی تکلیمی
    زمینه و هدف

    از ویژگی‌های بیماران اختلال وسواسی-اجباری الگوهای نافذ کمال‌گرایی و انعطاف‌ناپذیری است. کمال‌گرایی پیامدهایی همچون افسردگی و اختلال‌های روده‌ای و احساس گناه را به‌دنبال دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تکنیک‌های شناختی شفقت‌درمانی بر کمال‌گرایی و احساس گناه در نوجوانان دختر مبتلا به وسواس در شهر یزد صورت گرفت.

    روش‌بررسی

    روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش‌آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر یزد تشکیل دادند که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. از بین آن‌ها 30 نفر مبتلا به وسواس به‌روش غیرتصادفی دردسترس انتخاب شدند و 15 نفر به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. سپس صرفا برای گروه آزمایش آموزش تکنیک‌های شفقت‌درمانی اجرا شد. در این پژوهش، پرسشنامه تجدیدنظرشده وسواس فکری-عملی (فوا و همکاران، 2002)، مقیاس کمال‌گرایی اهواز (نجاریان و همکاران، 1378) و پرسشنامه احساس گناه (کوگلر و جونز، 1992) به‌کار رفت. برای تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کوواریانس توسط نرم‌افزار SPSS استفاده شد. سطح معناداری 0٫05 درنظر گرفته شد.

    یافته‌ها

    نتایج نشان داد، با حذف اثر نمرات پیش‌آزمون، آموزش تکنیک‌های شفقت‌درمانی موجب کاهش معنادار نمرات متغیرهای کمال‌گرایی (0٫001>p) و احساس گناه (0٫003=p) پس از درمان در گروه آزمایش درمقایسه با گروه گواه شد.

    نتیجه‌گیری

    براساس یافته‌های پژوهش نتیجه گرفته می‌شود، تکنیک‌های شناختی شفقت‌درمانی می‌تواند به‌عنوان رویکردی موثر بر کاهش کمال‌گرایی و کاهش احساس گناه نوجوانان دختر مبتلا به وسواس شهر یزد استفاده شود.

    کلید واژگان: شفقت درمانی, کمال گرایی, احساس گناه, اختلال وسواس, نوجوانان
    Saeidmanesh M*, Torabi Ardakani M, Hemtian Z, Kazemi S, Soleimani Taklimi Z
    Background & Objectives

    The main characteristics of Obsessive –Compulsive Disorder (OCD) are unwanted, repetitive, and intrusive thoughts, as well as repetitive and disturbing systematical behaviors that are performed to avoid anxiety or neutralize obsessive thoughts. Obstructive patterns of perfectionism and inflexibility are characteristic of patients with OCD. Perfectionism is defined as a set of highly desirable criteria for performance and is associated with extreme critical evaluation. Perfectionism has consequences such as depression, irritable bowel syndrome, and guilt feeling. Compassionate therapy is one of the postmodern treatments and a behavioral approach. This treatment is based on physiological (psycho –neural) principles. Many studies have found self –compassion as a strong predictor of mental health promotion. Among the characteristics of patients with OCD are endemic patterns of perfectionism and rigidity. This study aimed to investigate the effectiveness of compassionate therapy on perfectionism and guilt feeling in female adolescents with OCD living in Yazd City, Iran.

    Methods

    This research method was quasi –experimental with a pretest –posttest design with a control group. The statistical population consisted of all female secondary high school students in Yazd who were studying in the 2016 –2017 academic year. The sample consisted of 30 female high school students with OCD. They were randomly assigned to the experimental and control groups. The number of students in each group was 15. In the experimental group, students were trained in self –improvement techniques. However, these techniques were not taught to the control group. The study data were collected using Obsessive –Compulsive Inventory–Revised (Foa et al., 2002), Ahwaz Perfectionism Scale (Najarian et al., 1999), and Guilt Inventory (Kugler & Jones, 1992). The experimental group was treated with compassionate therapy techniques in eight sessions, but the control group did not receive any intervention. The collected data were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics, including an analysis of covariance in SPSS software. The level of significance was considered 0.05.

    Results

    The results showed that by removing the effect of pretest scores, teaching compassion therapy techniques significantly reduced the scores of perfectionism (p<0.001) and guilt (p=0.003) in the experimental group compared to the control group.

    Conclusion

    Based on the research findings, the techniques of compassionate mind therapy can be used as a practical approach to reducing perfectionism and the guilt of female adolescents with OCD.

    Keywords: Compassionate therapy, Perfectionism, Guilt feeling, Obsessive–compulsive disorder, Adolescents
  • معصومه خدابخش گرگانی، حمید محمدی فرود*
    مقدمه

    اختلال وسواس فکری- عملی یکی از رایج ترین اختلالات روان شناختی است که اثر زیادی بر عملکرد و کیفیت زندگی مبتلایان دارد، این پژوهش با هدف پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تحمل ابهام و کمال گرایی در بین بیماران مبتلا به اختلال وسواس انجام شد.

    روش کار

    روش پژوهش همبستگی با رویکرد پیش بینی و طرح رگرسیون بود.ازجامعه آماری بیماران مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 4 شهر تهران با استفاده از روش تصادفی چند مرحله ای 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، پرسشنامه عدم تحمل ابهام (فریستون و همکاران، 1994)، پرسشنامه کمال گرایی (تری شورت و همکاران، 1995) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد.

    نتایج

    نتایج ضریب همبستگی نشان داد که سازگاری زناشویی با تحمل ابهام (35/0- =r، 001/0=p) و کمال گرایی (35/0=r، 001/0=p) همبستگی معنی داری دارند. نتایج رگرسیون نیز نشان داد کمال گرایی با ضریب بتای 31/0 بیش از عدم تحمل ابهام با ضرب بتا 22/0 می تواند سازگاری بیماران وسواسی را مورد پیش بینی قرار دهد و همچنین 17 درصد واریانس مربوط به سازگاری ، بر اساس تحمل ابهام و کمال گرایی تبیین می شود.

    نتیجه گیری

    سازگاری زناشویی بیماران مبتلا به وسواس با استفاده از عدم تحمل ابهام و کمال گرایی قابل پیش بینی است. بنابراین با بهبود عدم تحمل ابهام و کمال گرایی بیماران مبتلا به وسواس، می توان سازگاری آنها را تقویت کرد.

    کلید واژگان: اختلال وسواس, سازگاری زناشویی, تحمل ابهام, کمال گرایی
    Masomeh Khodabakhsh Garakani, Hamid Mohammadi Frud *
    Introduction

    Obsessive-compulsive disorder is one of the most common psychological disorders that has a great impact on the performance and quality of life of patients. The study was conducted to predict adjustment based on tolerance for ambiguity and perfectionism among patients with obsessive-compulsive disorder.

    Methods

    The research method was correlation with forecasting approach and regression design. From the statistical population of patients with obsessive-compulsive disorder referring to counseling centers in District 4 of Tehran, 150 people were selected as a sample using a multi-stage random method. Research tools included adaptability (Spanier, 1976), ambiguity intolerance (Freiston et al., 1994), perfectionism (Terry Short & et al., 1995). The research data were analyzed using SPSS and Pearson correlation coefficient and multiple regression.

    Results

    The results of correlation coefficient showed that marital adjustment with ambiguity tolerance (r = -0.35, p = 0.001) and perfectionism (r = 0.35, p = 0.001) had significant correlation. have. The results of regression also showed that perfectionism with beta coefficient of 0.31 can predict the marital adjustment of obsessive patients more than the intolerance of ambiguity with beta multiplication of 0.22 and also 17% variance related to marital adjustment, based on tolerance. Ambiguity and perfectionism are explained.

    Conclusion

    adjustment of patients with obsessive-compulsive disorder can be predicted using intolerance and ambiguity. Therefore, by improving the intolerance of ambiguity and perfectionism of obsessive-compulsive patients, their compatibility can be strengthened.

    Keywords: Obsession Disorder, Marital compatibility, Tolerance of ambiguity, Perfectionism
  • معصومه خدابخش گرگانی، حمید محمدی فرود*
    مقدمه

    اختلال وسواس فکری- عملی یکی از رایج ترین اختلالات روان شناختی است که اثر زیادی بر عملکرد و کیفیت زندگی مبتلایان دارد، این پژوهش با هدف پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تحمل ابهام و کمال گرایی در بین بیماران مبتلا به اختلال وسواس انجام شد.

    روش

    روش پژوهش همبستگی با رویکرد پیش بینی و طرح رگرسیون بود. از جامعه آماری بیماران مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 4 شهر تهران با استفاده از روش تصادفی چند مرحله ای 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، پرسشنامه عدم تحمل ابهام (فریستون و همکاران، 1994)، پرسشنامه کمال گرایی (تری شورت و همکاران، 1995) بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد.

    نتایج

    نتایج ضریب همبستگی نشان داد که سازگاری زناشویی با تحمل ابهام (35/0- =r، 001/0=p) و کمال گرایی (35/0=r، 001/0=p) همبستگی معنی داری دارند. نتایج رگرسیون نیز نشان داد کمال گرایی با ضریب بتای 31/0 بیش از عدم تحمل ابهام با ضرب بتا 22/0 می تواند سازگاری بیماران وسواسی را مورد پیش بینی قرار دهد و همچنین 17 درصد واریانس مربوط به سازگاری ، بر اساس تحمل ابهام و کمال گرایی تبیین می شود.

    نتیجه‌گیری

     سازگاری زناشویی بیماران مبتلا به وسواس با استفاده از عدم تحمل ابهام و کمال گرایی قابل پیش بینی است. بنابراین با بهبود عدم تحمل ابهام و کمال گرایی بیماران مبتلا به وسواس، می توان سازگاری آنها را تقویت کرد.

    کلید واژگان: اختلال وسواس, سازگاری زناشویی, تحمل ابهام, کمال گرایی
    Masomeh KhodaBakhsh Garakani, Hamid Mohammadi Frud*
    Introduction

    Obsessive-compulsive disorder is one of the most common psychological disorders that has a great impact on the performance and quality of life of patients. The study was conducted to predict adjustment based on tolerance for ambiguity and perfectionism among patients with obsessive-compulsive disorder.

    Method

    The research method was correlation with forecasting approach and regression design. From the statistical population of patients with obsessive-compulsive disorder referring to counseling centers in District 4 of Tehran, 150 people were selected as a sample using a multi-stage random method. Research tools included adaptability (Spanier, 1976), ambiguity intolerance (Freiston et al., 1994), perfectionism (Terry Short & et al., 1995). The research data were analyzed using SPSS and Pearson correlation coefficient and multiple regression.

    Results

    The results of correlation coefficient showed that marital adjustment with ambiguity tolerance (r = -0.35, p = 0.001) and perfectionism (r = 0.35, p = 0.001) had significant correlation. have. The results of regression also showed that perfectionism with beta coefficient of 0.31 can predict the marital adjustment of obsessive patients more than the intolerance of ambiguity with beta multiplication of 0.22 and also 17% variance related to marital adjustment, based on tolerance. Ambiguity and perfectionism are explained.

    Conclusion

    adjustment of patients with obsessive-compulsive disorder can be predicted using intolerance and ambiguity. Therefore, by improving the intolerance of ambiguity and perfectionism of obsessive-compulsive patients, their compatibility can be strengthened.

    Keywords: Obsession Disorder, Marital compatibility, Tolerance of ambiguity, Perfectionism
  • جمیله زویداوی، سحر صفرزاده*
    مقدمه

    اختلال وسواس، یکی از شایع ترین بیماری های روان شناختی جامعه کنونی است که به موجب آن رفتار فردی و اجتماعی شخص، دچار مشکل می شود و اثرات مخربی بر کارکردهای طبیعی زندگی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل در زنان مبتلا به اختلال وسواس انجام شد.

    روش کار

    مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی[i1]  با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره پیگیری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال وسواس شهر اهواز در سال 1397 بودند که از میان آنها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15نفر). گروه آزمایش طی 8 جلسه60 دقیقه ای در معرض واقعیت درمانی گروهی گلاسر (2003) قرار گرفتند و گروه کنترل، درمانی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی اجتماعی (کیز، 1998)، پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر و همکاران، 1991) و پرسشنامه منبع کنترل (راتر، 1966) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل نشان داد که واقعیت درمانی در بهبود بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل درونی و کاهش منبع کنترل بیرونی در زنان مبتلا به اختلال وسواس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تاثیر معنی داری داشته و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است(001/0>P). در مرحله پس آزمون و همچنین پیگیری در متغیرهای بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل درونی و بیرونی گروه کنترل با گروه درمان تفاوت معنی داری وجود دارد(001/0>P).

    نتیجه گیری

    نتایج حاکی از اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی اجتماعی، امید به زندگی و منبع کنترل درونی و بیرونی در زنان مبتلا به اختلال وسواس بود. بنابراین، پیشنهاد می گردد که از این روش در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روان شناختی افراد دارای اختلال وسواس استفاده شود.

    کلید واژگان: واقعیت درمانی, بهزیستی اجتماعی, امید به زندگی, کنترل درونی - بیرونی, اختلال وسواس
    Jamileh Zweidawi, Sahar Safarzadeh*
    Introduction

    Obsessive-compulsive disorder (OCD) is one of the most common psychological disorders in today’s society in which a person individual and social behavior is affected. This disorder has devastating effects on the normal functioning of life. Therefore, the present study was aimed to determine the effectiveness of group reality therapy on social well-being, life expectancy and locus of control in women with obsessive-compulsive disorder.

    Methods

    The design of this study was pre-test/post-test/follow-up semi-experimental with a control group. The statistical population of the research consisted of allwomen with obsessive-compulsive disorder in Ahvaz city in 2018 of whom 30 individuals were selected through convenient sampling and then randomly assigned to the experimental group and control group (15 individuals in each group). The experimental groupwent through reality group therapy proposed (Glasser, 2003) for 8 sessions of 60 minutes. The control group did not receive any therapy. The research instruments included the Social Well-being Questionnaire (Keyes, 1998), Life Expectancy Questionnaire (Snyder et al., 1991) and Locus of Control Questionnaire (Rotter, 1966). Data were analyzed using repeated measurement analysis and bonfroni pursuit test with SPSS 24 software.

    Results

    The results of the analysis showed that reality therapy had a significant effect on improving social well-being, life expectancy and the source of internal control and reducing the source of external control in women with obsessive-compulsive disorder in the experimental group compared to the control group. Remains in the follow-up stage (P <0.001). In the post-test stage as well as follow-up in the variables of social welfare, life expectancy and source of internal and external control in the control group with the treatment group there is a significant difference (P <0.001).

    Conclusions

    The results showed the effectiveness of group reality therapy on social well-being, life expectancy and internal and external locus of control in women with obsessive-compulsive disorder. Therefore, it is recommended that this approachto be used with other therapies to improve the psychosocial characteristics of individuals with obsessive-compulsive disorder.

    Keywords: Reality Therapy, Social Well-being, Life Expectancy, Internal-External Control, Obsessive-Compulsive Disorder
  • طوبی زنگی آبادی *، سید محمد کلانتر کوشه، احمد برجعلی
    مقدمه
    پژوهش حاضر به چگونگی حضور مولفه تنهایی وجودی در موقعیت وسواس- اجبار پرداخت. در این راستا، نگرش ها و واکنش های زنان با گرایش های وسواسی- جبری نسبت به تنهایی وجودی بررسی شد تا فهم بهتری نسبت به اختلال وسواس- اجبار (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) پدید آید.
    روش
    این مطالعه با استفاده از روش کیفی از نوع نظریه زمینه ای بر روی زنان کرمانی صورت گرفت. شرکت کنندگان بر اساس مقیاس وسواس- اجبار Yale-Brown (Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale یا Y-BOCS) انتخاب شدند. نمونه گیری به روش هدفمند از نوع گلوله برفی آغاز شد و با نمونه گیری نظری ادامه یافت و با 13 نفر به اشباع رسید. تنهایی وجودی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته مورد کاوش قرار گرفت. گفته های شرکت کنندگان با استفاده از تحلیل مبتنی بر نظریه زمینه ای و با روش Strauss و Corbin کدگذاری و تحلیل گردید.
    یافته ها
    «پذیرش/ عدم پذیرش» به عنوان مقوله مرکزی در نظر گرفته شد و «استقلال در مقابل وابستگی، مقابله دفاعی و غیر پذیرشی و مقابله سازگارانه و پذیرشی» نیز مقوله های محوری استخراج شده بودند که هر کدام زیرمجموعه هایی داشتند. به طور کلی، یافته ها گرایش به وابستگی را بیشتر از گرایش به استقلال نشان داد. شرکت کنندگان بیشتر از ساز و کارهای «مقابله دفاعی و غیر پذیرشی» در مواجهه با تنهایی وجودی استفاده می کردند تا «مقابله سازگارانه و پذیرشی». عدم پذیرش، واکنش اغلب زنان دارای گرایش های وسواسی- جبری نسبت به تنهایی وجودی بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که عدم پذیرش تنهایی وجودی، می تواند بخشی از اضطراب های مفرط، مقابله های ناکارامد و مشکلات ارتباطی افراد مبتلا به OCD را توجیه کند.
    کلید واژگان: روان شناسی وجودی, تنهایی, اختلال وسواس, اجبار, زنان, نظریه زمینه ای
    Tooba Zangiabadi Miss *, Seyed Mohammad Kalantarkousheh Dr, Ahmad Borjali Dr
    Introduction
    The present research was conducted to study how existential loneliness parameter presents in obsessive-compulsive condition. To this aim, attitudes and reactions of women with obsessive-compulsive tendencies were investigated in terms of the existential loneliness to obtain a better comprehension of obsessive-compulsive disorder (OCD).
    Method
    The research was conducted among Kermani women, Iran, choosing grounded theory qualitative method. Participants were chosen based on Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (YBOCS). Sampling was started with snowball purposeful method and followed by theoretical sampling. Theoretical saturation took place with 13 persons. Existential loneliness was probed by means of the semi-structured interviews. The interviewees’ statements were coded and analyzed according to the grounded theory and by means of Strauss and Corbin method.
    Results
    Acceptance/non-acceptance was the central category and dependence versus independence, defensive and non-accepting coping, and adoptive and accepting coping were the resulted axial categories of this research, each had their subsets. Generally, the tendency toward dependence was more than independence. Participants used defensive and non-accepting mechanisms in confronting to the existential loneliness more than adoptive and accepting coping. Non-acceptance was the main reaction of women with obsessive-compulsive tendencies regarding the existential loneliness.
    Conclusion
    It seems that non-acceptance of existential loneliness can justify excessive anxieties, dysfunctional copings, and relational problems of patients with obsessive-compulsive disorder.
    Keywords: Existential psychology, Loneliness, Obsessive, compulsive disorder, Women, Grounded theory
  • خانم معصومه عزیزی *، آقای آرش شهبازیان خونیق
    زمینه و هدف

    یکی از اختلال های روان شناختی که به لحاظ نظری، بی ارتباط با میگرن نیست، اختلال وسواس اجباری است که با افکار وسواسی و اعمال وسواسی توصیف می شود. بنابراین، پژوهش حاضر باهدف بررسی مقایسه ای مولفه های اختلال وسواس-اجباری در بیماران میگرنی و افراد سالم انجام شد.

    روش کار

    روش پژوهش حاضر، علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری کلیه بیماران سردردی مراجعه کننده به بیمارستان خاتم الانبیاء شهر زاهدان در سال 1394 بودند که با استفاده از Gpower تعداد 105 مبتلابه میگرن با تشخیص قطعی نورولوژیست و پرسشنامه میگرن اهواز شناسایی و با نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و با 105 نفر از افراد عادی مقایسه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سردرد میگرن اهواز(AMQ) و اختلال وسواسی-اجباری (OCI-R) فوا و همکاران (1998) بودند. داده ها با استفاده از نرم افراز آماری SPSS.19 و شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج حاکی از این بود بین دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به میگرن در نمرات مولفه های اختلال وسواسی-اجباری تفاوت معناداری وجود داشت به گونه ای که مبتلایان میگرنی در نمرات شستشو، نظم، وارسی، خنثی سازی و وسواس فکری نمرات بیشتری کسب کرده بودند (05/0p=<). اما در مولفه انباشتبین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>).

    نتیجه گیری

    یافته های به دست آمده، از حیث توجه هر چه بیشتر به اختلال وسواس-اجباری در کاهش حملات میگرنی حائز اهمیت است.

    کلید واژگان: اختلال های روانشناختی, اختلال وسواس, اجباری, میگرن
    Massoumeh Azizi *, Arash Shahbaziyankhonig
    Background

    One of the psychological disorders that theoretically, is not unconnected with a migraine, obsessive-compulsive disorder is that with obsessive thoughts and rituals described, So this study aimed to compare components Obsessive-Compulsive Disorder in migraine sufferers and healthy individuals.

    Methods

    Method this study was causal-comparative and population included all the patients admitted to Khatam hospital in Zahedan during 2015. 105 people of a migraine selected by using Gpower, recognition of neurologists and Ahvaz Migraine Questionnaire. They were compared with 105 normal individuals. The data collection tools were Ahvaz Migraine a headache (AMQ) and obsessive-compulsive disorder (OCI-R) questionnaire’s. Data analyzed by using descriptive statistics and Manova.

    Results

    Results showed there is a significant difference between the groups with and without migraines in component scores of obsessive-compulsive disorder. So that migraine sufferers in grades washing, ordering, checking, neutralization and intellectual Obsession had more scores(P0.05).

    Conclusion

    The results obtained, in terms of more attention to obsessive-compulsive disorder is important in reducing migraine attacks.

    Keywords: Psychological Disorders, Migraine, Obsessive, Compulsive Disorder
  • سپیده راجزی اصفهانی، لادن فتی، حمیدرضا حسن آبادی، حمید یعقوبی*، علیرضا ظهیرالدین، سیدسعید صدر، نیلوفر مهدوی، سیماسادات نوربخش
    مقدمه و اهداف
    نسبت معناداری از افرادی که گرفتار به اختلال وسواس– اجبار هستند به درمان های دارویی و روان شناختی معمول پاسخ نمی دهند. خلا درمانی موجود باعث مزمن شدن بیماری و افزایش میزان ناتوانی بیماران در انجام اعمال اجتماعی، شغلی و افزایش هزینه های تحمیل شده به جامعه می گردد. هدف از مطا لعه حاضر، ارزیابی نقش مدل فراشناختی ولز در کاهش نشانه ها و توان بخشی بیماران گرفتار به اختلال وسواس– اجبار است.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر، یک بررسی تک موردی آزمایشی 10 جلسه ای روی یک بیمار پیچیده مقاوم به درمان دارویی با پیگیری یک، سه و شش ماهه است. ابزار مورد استفاده مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته تشخیصی برای اختلالات-TR DSM-IV، مقیاس وسواس- اجبار ییل براون، مقیاس افسردگی بک دو، مقیاس آشفتگی ذهنی، پرسشنامه فراشناخت ولز و برنامه ناتوانی عملکرد سازمان بهداشت جهانی است. برای تحلیل داده ها از روش ترسیم نمودار و محاسبه نرخ بهبودی استفاده شد.
    یافته ها
    نمرات آزمودنی به ترتیب در پیش آزمون و پس آزمون در مقیاس شدت براون از 36 به 8 کاهش یافت (نرخ بهبودی: 77%). هم چنین میزان افسردگی، آشفتگی ذهنی و ضعف عملکرد بیمار کاهش معناداری داشتند.
    بحث و نتیجه گیری
    برابر نتایج این پژوهش، درمان فراشناختی که به نحوه پاسخگویی فرد به افکارش و شکل ارتباط با آن ها تاکید دارد، می تواند یک برنامه درمانی جایگزین برنامه های قبلی در نظرگرفته شود که موجب تغییرات معناداری در نشانه های بیماران می شود و فواید درمانی آن تا مرحله پیگیری ادامه می یابد.
    کلید واژگان: اختلال وسواس, اجبار, فراشناخت, افسردگی, توان بخشی
    Sepideh Rajeziesfahani, Ladan Fata, Hamidreza Hassanabadi, Hamid Yaghuobi *, Alireza Zahiroddin, Seyedsaeid Sadr, Noiloofar Mahdavi, Simasadat Noorbakhsh
    Introduction and Aim: A significant ratio of people who suffer from Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) do not respond well to common drugs and psychological treatments. The treatment gap increases the chronicity of the disorder and develops morbidity in social functioning, employment, and costs imposed to society. The purpose of the present study was to assess the role of Well's metacognitive model in reducing OCD symptoms and rehabilitation in the patients.
    Materials And Methods
    The current study is a single case study carried out in 10 sessions on a drug-resistant patient with one, three, and six month follow-ups. The tools were Structured Clinical Interview (SCID-I), Yale Brown Obsessive-Compulsive Scale (Y-BOCS), Beck Depression Scale (BDI-II), the Scale of Mental Distress (SUDs), Metacognition Questionnaire (MCQ-30), and World Health Organization's Disability Scale (WHODAS 2.0). To analyze the data, diagrams were used and the rate of recovery was calculated.
    Results
    Test scores, from pre-test to post-test for (Y-BOCS) intensity scale was reduced from 36 to 8 (recovery rate: 77%). Also, the rate of depression, mental distress, and disability of patient had a significant reduction.
    Conclusion
    The meta-cognitive therapy which insists on the form of thoughts and the relationship with intrusions can be an alternative choice for drug-resistant patients with OCD and they will benefit from its therapeutic effects even in the follow-up stages.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder (OCD), Metacognition, Depression, Rehabilitation
  • مونا زمانیان عضدی، مصطفی رضایی طاویرانی، طاهره کرمانی رنجبر، افسانه عارفی اسکویی، مجید رضایی طاویرانی، سارا رحمتی راد، نعمت الله ستوده اصل
    سابقه و هدف
    اختلال وسواس- اجباری (OCD) چهارمین اختلال شایع روانی است که هم راه با افکار یا انجام اعمال تکراری و آزار دهنده یا هر دو حالت با هم می باشد که موجبات بروز مشکلات جدی در روابط فردی و اجتماعی شخص می گردد. در گذشته شناخت پاتوفیزیولوژی دقیقی از بیماری های روانی وجود نداشت تا این که در سال های اخیر با استفاده از تکنیک های مولکولی پیشرفته نظیر ژنومیکس، پروتئومیکس و متابولومیکس تحول زیادی در شناخت از این نوع بیماری ها در حال انجام است. این مقاله به بررسی های هرچه تمام تر در زمینه های مختلف می پردازد تا شناخت جامع تری از جنبه های گوناکون این اختلال حاصل شود. بیش از 100 مقاله علمی- پژوهشی به دست آمده از پایگاه های اطلاعاتی Science Direct، Elsevier، Google Scholar، Springer و Pubmed، طی سال های 1984 تا 2015 مورد بررسی این پژوهش است. تحقیقات نشان داده که عامل ایجاد این بیماری فاکتورهای چندعاملی است که در واقع شامل انواع ژن ها و عوامل محیطی است. بدین ترتیب که ژن های مسیرهای دوپامین، سروتونین و گلوتاماترژیک در ارتباط نزدیکی با بروز این فنوتیپ بوده و از عوامل محیطی می توان به فاکتورهای آسیب رسان در مرحله تکوین جنینی و یا بعد از تولد، ابتلا به بیماری باکتری خاص و یا آسیب های مغزی اشاره داشت. روش های درمانی مختلفی نیز برای این اختلال پیشنهاد شده است که هر یک اثرات و نتایج مختلفی را در بردارند. از جمله روان-درمانی و دارو درمانی و یا ترکیبی از هر دو برای این اختلال مورد استفاده است. سازمان بهداشت جهانی این اختلال را جزو دهمین عامل فلج کننده زندگی یک فرد شمارده است.
    کلید واژگان: اختلال وسواس, اجباری (OCD), پاتوفیزیولوژی, ژنتیک, روش های درمانی, فاکتورهای ریسک
    Mona Zamanian, Azodi, Mostafa Rezaei, Tavirani, Tahereh Kermani, Ranjbar, Afsaneh Arefi Oskouie, Majid Rezaei, Tavirani, Sara Rahmatirad, Nemat Sotodeh Asl
    Obsessive:compulsive disorder (OCD) is the fourth common disorder. It is accompanied with repetitive thoughts or behaviors, or even both that can impair personal and social life. Until recent years, it was very difficult and often unsuccessful and has been associated with recurrence. In the past, there was no precise understanding of the pathophysiology of mental diseases until recent years, using advanced molecular techniques such as genomics, proteomics and metabolomics. Great transformation in the understanding of this type of disease is ongoing. This article presents a mini-review on obsessive-compulsive disorder and related aspects to provide a better understanding of this complex disease.More than 100 scientific articles from different sources including Science Direct, Elsevier, Google Scholar, Springer and Pubmed were chosen from 1984 to 2015 for this aim. Studies have been shown that the cause of this disease is multi-factorial. Variety of genes and environmental factors play significant role. In fact, dopamine, serotonin and glutarmatic pathway genes are closely related to these phenotypes. In addition, environmental factors can be refers to teratogenic factors during fetal development or soon after birth, or even certain bacterial infections and brain injury. Either medication or behavior therapy and sometimes both are the options for OCD treatment. The WHO has named it as the tenth paralyzing anxiety disease.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder (OCD), Pathophysiology, Genetics, Treatment, Risk Factors
  • فریده نظرزاده*، فاطمه معینی، حمیدرضا آقامحمدیان، محمدسعید عبدخدایی
    زمینه و هدف
    نقایص شناختی در اختلالات اضطرابی از موضوعاتی است که در سال های اخیر با شواهد فزاینده ای رو به رو است. هدف پژوهش حاضر مقایسه حافظه شرح حال و فراشناخت در اختلالات وسواس، اضطراب اجتماعی و گروه بهنجار بوده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی– تحلیلی سه گروه 22 نفری از مبتلایان به اختلال وسواس، اضطراب اجتماعی و افراد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها مصاحبه حافظه شرح حال (معنایی کودکی، معنایی بزرگسالی، معنایی اخیر، رویدادی کودکی، رویدادی بزرگسالی و رویدادی اخیر) و پرسشنامه فراشناخت (باورهای مثبت درباره نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر، اطمینان شناختی، نیاز به کنترل افکار، خودآگاهی شناختی) را تکمیل کردند.
    یافته ها
    بر اساس نتایج، در حافظه، گروه وسواسی نسبت به گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری نشان داد (P<0.01). همچنین در زمینه فراشناخت، گروه وسواسی عملکرد ضعیف تری در مقیاس کنترل ناپذیری و خطر و مقیاس اطمینان شناختی در مقایسه با افراد بهنجار و اضطراب اجتماعی نشان دادند (P<0.01).
    نتیجه گیری
    گروه وسواسی عملکرد ضعیف تری در حافظه شرح حال در مقایسه با مبتلایان اختلال اضطراب اجتماعی و افراد بهنجار دارند که به نظر می رسد به دلیل وجود نقایص عصب روان شناختی در اختلال وسواسی باشد و همچنین باورهای فراشناختی نقش مهمی در علائم اختلالات اضطرابی دارند. از نظر بالینی نیز شناسایی جنبه های شناختی اختلالات اضطرابی به ظهور بینش جدیدی از این اختلال منتهی خواهد شد تا روش های درمانی موجود، متناسب با ویژگی های آن تعدیل یا روش های درمانی جدید طراحی شود.
    کلید واژگان: اختلال اضطراب اجتماعی, اختلال وسواس, اجبار, حافظه شرح حال, فراشناخت
    Farideh Nazarzadeh *, Fateme Moini, Hamidreza AghaMohammadian, Mohammad Said Abdkhoda
    Background And Aims
    Cognitive deficits in anxiety disorders is one of the topics which has faced with increasing evidence in recent years. The purpose of this study was to compare autobiographical memory and metacognition in patients with obsessive-compulsive disorder (OCD) and social anxiety disorder (SAD), and normal group.
    Methods
    In this descriptive-analytical study, three 22-individual groups of the patients with OCD and SAD, and normal people were enrolled per convenient sampling. The testees underwent autobiographical memory interview (semantic childhood, semantic adulthood, childhood events, adulthood events, and recent events) and filled out metacognition questionnaire (positive beliefs about worry, uncontrollability and risk, cognitive confidence, need for thoughts control, and cognitive self-awareness).
    Results
    By the results, for memory, the OCD group showed weaker performance compared with normal participants (P<0.01). Also, for metacognition, the OCD group showed weaker performance in uncontrollability and risk, and cognitive confidence compared with normal participants and SAD patients (P<0.01).
    Conclusion
    The OCD group showed weaker performance in autobiographical memory compared with SAD group and normal participants, which seems to be due to neuropsychological deficits in OCD and also cognitive beliefs have an important role in the symptoms of anxiety disorders. Clinically, identifying cognitive aspects of anxiety disorders will lead to emergence of a new insight into this disorder so that the available therapeutic approaches could be modified appropriate to its characteristics or new therapeutic approaches could be developed.
    Keywords: Autobiographical memory, Metacognition, Obsessive, compulsive disorder, Social anxiety disorder
  • زهره حلوایی پور*، مهدی نصرت آبادی
    زمینه و هدف
    پژوهش ها از شیوع قابل توجه اختلال وسواسی- اجباری در دوران کودکی حکایت دارند. عقاید مسئولیت پذیری، ویژگی اصلی این اختلال است. نظر به شیوع این اختلال در کودکان و پیشبرد مطالعات در این حوزه، این پژوهش، با هدف بررسی اعتبارسنجی مقیاس عقاید مسئولیت اغراق شده در نوجوانان ایرانی صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی (روانسنجی ابزار) 547 دانش آموز مقطع دبیرستان در دامنه سنی 18-15 سال با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای از بین مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز انتخاب شدند و به نسخه فارسی مقیاس «عقاید مسئولیت پذیری اغراق شده» پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش تحلیل عامل تاییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از این تحلیل، ساختار چهار عاملی پرسش نامه اصلی عقاید مسئولیت پذیری (4 خرده مقیاس بیش مسئولیت پذیری، بیش محافظت گری، مواجهه با قوانین سخت و غیرمنعطف، اقدام مسبب یا اثرگذار بر حادثه) در جمعیت نوجوانان ایرانی را مورد تایید قرار داد که در تحلیل عاملی مرتبه دوم، سازه مسئولیت پذیری را تشکیل می دادند. همچنین اعتبار مرکب برای هر چهار عامل نیز در حد مطلوبی گزارش شد (0/60 تا 0/85).
    نتیجه گیری
    این نتایج به طور کلی نشان می دهند که در مجموع مقیاس «عقاید مسئولیت پذیری اغراق شده» ساختاری مشابه نسخه اصلی آن دارد و سنجه ای معتبر و پایا از بررسی تجارب کودکی (که در نظریه Salkovskis با گسترش عقاید مسئولیت پذیری مرتبط است) را نشان می دهد. نسخه فارسی آن دارای ویژگی های روانسنجی قابل قبول برای استفاده در جمعیت کودکان و نوجوانان می باشد. البته انجام پژوهش های بیشتر برای تایید این یافته در نمونه های بالینی ضروری است.
    کلید واژگان: اختلال وسواس, اجباری, مقیاس عقاید مسئولیت پذیری اغراق شده, تحلیل عامل تاییدی, ویژگی های روانسنجی, نوجوانان
    Z. Halvaiepour *, M. Nosratabadi
    Background And Objective
    Studies have indicated the high prevalence of Obsessive-Compulsive disorder in childhood period. Inflated responsibility beliefs are hypothesized to become a central feature of Obsessive-Compulsive disorder (OCD). Given the prevalence of this disorder among children and adolescents as well as further investigation in this field, the present study aimed to investigate the psychometric properties of a Persian version of Responsibility Beliefs scale.
    Materials And Methods
    In this psychometric study, the Persian version of "Responsibility Beliefs Questionnaire" was completed by 547 15 to 18-year-old students in Shiraz city. Subjects were selected by multistage random cluster sampling; data were analyzed using confirmatory factor analysis.
    Results
    In this study four-factor structure found in original scale, was confirmed by confirmatory factor analysis representing heightened responsibility, Actions Caused/Actions Influenced, Rigid Rules and Overprotection Scales forming responsibility construct in second-order confirmatory factor analysis. In addition, results revealed satisfactory Composite Reliability Index (ranging from 0.60 to 0.85)
    Conclusions
    These results support the reliability and validity of the Persian version of Responsibility Beliefs scale in Iranian adolescents and suggest that this scale may be useful for studying the etiology of inflated responsibility beliefs that are hypothesized to become central in order to development of OCD. However, future research is needed to confirm these data in OCD patients.
    Keywords: Obsessive, compulsive disorder, Inflated responsibility beliefs scale, Confirmatory factor analysis, Psychometric properties, Adolescents
  • مهدی ربیعی*، مسعود نیک فرجام، امیر محسن راه نجات، ارسیا تقوا، مریم حقانی
    مقدمه
    اختلال وسواس- اجباری یک اختلال ناتوان کننده است که یک عذاب قابل ملاحظه ای برای شخص به وجود می آورد. مطالعه حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مدل رفتاری- شناختی و فراشناختی برای تبیین اختلال وسواس- اجباری انجام شد.
    روش بررسی
    برای دستیابی به اهداف پژوهش، 635 نفر مشارکت کننده شامل304 مشارکت کننده مذکر و 431 مشارکت کننده مونث به طور تصادفی انتخاب و پرسشنامه های OCI-R، DAS، CDS، ATQ، MCQ و OCBS پژوهش روی آنها اجرا شد. روش پژوهش در مرحله اول توصیفی- همبستگی بود و برای اعتباریابی ساختار عاملی مدل رفتاری- شناختی و فراشناختی از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amos graphic و برای تحلیل مرحله دوم پژوهش از ترسیم نمودار استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج مرحله اول پژوهش نشان داد که عامل شناختی از طریق میانجی های عامل فراشناختی و عامل رفتاری بر اختلالات طبقه وسواس- جبری تاثیر دارد. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل رفتاری- شناختی و فراشناختی تدوینی پژوهش حاضر توان تبیین اختلالات طبقه وسواسی-جبری را دارد. همچنین نتایج تحلیل ساختاری نشان داد که مدل طراحی شده با داده های نمونه پژوهش حاضر برازش مناسبی دارد و ارتباط نزدیکی با فرض های نظری دارد.
    بحث و نتیجه گیری
    مدل پژوهش حاضر از جهت این که چند بعدی است و به هر سه جنبه رفتاری، شناختی و فراشناختی توجه می کند و این سه جنبه را لازم و ملزوم یکدیگر می داند و آنها را جدا یا در تناقض یکدیگر نمی داند یک مدل تبیینی جدید به حساب می آید. این مدل ممکن است پژوهش های آینده که مرتبط با اختلال وسواس-جبری هستند را ارتقاء بخشد و فرمول بندی موردی و درمان های بالینی مرتبط با این اختلال را تسهیل کند.
    کلید واژگان: مدل سازی, اختلال وسواس, اجباری, رفتار, شناخت, فراشناخت
    M. Rabiei *, M. Nikfarjam, Am Rahnejat, A. Taghva, M. Haghani
    Background
    Obsessive-compulsive disorder is disabling and distressing for the affected person. The purpose of this study was to develop and validation a metacognitive-cognitive-behavioral model for obsessive – compulsive disorder.
    Materials And Methods
    Totally، 635 participants (304 male and 331 female) were randomly selected and the instruments (OCI-R، DAS، CDS، ATQ، MCQ and OCBS) were administered on them. To test the factor structure validity of the model of metacognitive-cognitive-behavioral for obsessive–compulsive disorder were used of structure Analyses.
    Results
    The results of this study showed that cognitive factor through metacognitive and behavior mediators affected on the symptoms of the obsessive-compulsive disorder. And the results of the structural equation modeling supported a metacognitive-cognitive-behavioral model for obsessive-compulsive disorder. Also، the results showed that the model had the best fit to the data and is closely related to the theoretical assumptions.
    Conclusion
    The model presented in this study illustrates a multidimensional approach that the model focuses on the metacognitive -cognitive-behavioral dimensions; hence، the model presented in this study is a new explanatory model. The model may prompt future research into obsessive–compulsive disorder and facilitate clinical treatment and case formulation.
    Keywords: Modeling, Obsessive–compulsive disorder, Behavior, Cognition, Metacognition
  • راضیه ایزدی، حمیدطاهر نشاط دوست، کریم عسگری، محمدرضا عابدی
    زمینه و هدف
    اخیرا مداخلات رفتاری و شناختی «موج سوم»، توجه زیادی را بین پژوهشگران به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثربخشی یکی از این درمان ها، یعنی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT یا Acceptance and Commitment Therapy)، این درمان را با درمان شناختی- رفتاری (CBT یا Cognitive - Behavioral Therapy) در اختلال وسواس- اجبار (OCD یا Obsessive- Compulsive Disorder) مقایسه کرده است.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. اجرای این پژوهش از بهمن ماه 1389 تا مهر ماه 1391 در مرکز خدمات روان پزشکی و روان شناسی پارسه بود.گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy) (13n=) و درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-Behavior Therapy) (13n=) بود. هر دو گروه ده جلسه دو ساعته درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. 12 بیمار نیز در گروه کنترل (لیست انتظار) بودند. به منظور سنجش شدت وسواس، انعطاف پذیری روان شناختی و افسردگی از مقیاس وسواس فکری و عملی ییل براون (Yale Brown Obsessive- Compulsive Scale)، پرسش نامه پذیرش و عمل و پرسشنامه افسردگی بک (BDI یا Beck Depression Inventory) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه در نرم افزار SPSS تحلیل شد.
    یافته ها
    مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که بین گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه لیست انتظار در تمام مقیاس ها در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت و این تفاوت در پیگیری هم تداوم داشت (01/0P<). علاوه بر این، مقایسه گروه درمان شناختی- رفتاری با گروه لیست انتظار در پس آزمون نیز حاکی از آن بود که به جز متغیر انعطاف پذیری روان شناختی، بین دو گروه در بقیه مقیاس ها تفاوت معنی داری وجود داشت و این نتایج نیز تا یک ماه پس از درمان تداوم داشت (01/0P<). دو گروه درمانی در پس آزمون فقط در پرسش نامه پذیرش و عمل تفاوت معنی داری نشان دادند (05/0P<)، ولی در کاهش علایم وسواسی و نیز افسردگی تفاوت معنی داری نداشتند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش انعطاف پذیری روان شناختی موثرتر از درمان شناختی- رفتاری بود و این برتری در پیگیری نیز حفظ شد (01/0 P<).
    نتیجه گیری
    بر حسب نتایج حاصل از این پژوهش، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری هر دو تغییرات معنی داری در علایم وسواس ایجاد کردند. بنابراین این پژوهش، در مجموع حمایتی تجربی برای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسواس فراهم می کند.
    کلید واژگان: اختلال وسواس, اجبار, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, درمان شناختی, رفتاری, انعطاف پذیری روان شناختی, افسردگی
    Razieh Izadi, Hamidtaher Neshatdust, Karim Asgari, Mohammadreza Abedi
    Aim and
    Background
    Recently, “Third wave” behavioral and cognitive interventions have received extensive attention between researchers.To evaluation of the efficacy of one of these treatments, Acceptance and Commitment Therapy (ACT), This Study compares this treatment with Cognitive - Behavioral Therapy (CBT) in Obsessive- Compulsive Disorder (OCD).Methods and Materials: In this study a quasi- experimental design with pre - posttest was used. Implementation of this study was from February 2011 to October 2012 in the Parse`s center of Psychiatry and Psychology.The experimental groups were Acceptance and Commitment Therapy (n =13) and Cognitive-Behavior Therapy (n =13). Both groups received 10 two-hour treatment sessions once a week. In control group 12 patients participated (wait list). In order to assess the severity of OCD, psychological flexibility and depression, Yale Brown Obsessive- compulsive scale (YBOCS), Acceptance and Action Questionnaire (AAQ) and Beck Depression Inventory (BDI) were used. Data were analyzed using Multiple Analysis of Covariance in SPSS.
    Finding
    Comparison of the treatment groups suggested that there was significant difference between ACT and wait list groups in all scales and this difference maintains in follow up (P=0.01). In addition, comparison of CBT group with wait list in posttest indicates that there was signifficant difference between two groups, except of psychological flexibility variabele, and these results maintain in follow up too (P=0.01). In post test, two groups show significant difference only in Acceptance and Action Questionnaire (P= 0.05) not in reduction of OCD symptoms and depression. ACT was more effective in increase of psychological flexibility and this superiority maintains in follow up (P= 0.01).
    Conclusions
    Based on the results of this study, both Acceptance and Commitment Therapy and Cognitive-Behavior Therapy, made significant changes in OCD symptoms. So, current study provides an empirical support for Acceptance and Commitment Therapy in treatment of OCD.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Disorder, Acceptance, Commitment Therapy, Cognitive, Behavior Therapy, Psychological Flexibility, Depression
  • S. Kameli, S. Hosseinpourmoghaddam, T. Zandipour, A.R. Ghasemzadeh
    Introduction
    Obsessive-compulsive disorder is one of the severe anxiety disorders and 1 out of 40 adult was given to the disorder. The disorder epidemic is estimated to be 1.8 % in Iranian society. The aim of article was to study the effect of group cognitive-behavioral therapy on improvement of obsession beliefs and reduction ofobsessive-compulsive disorder symptoms in woman participants who referred to the two public hospitals in Tehran.
    Methods
    The research was a semi-experimental study with experimental and control groups, pre-test and post-test plan. Out of 50 clients 15women diagnosed with obsessive-compulsive disorder according to diagnostic and statistical manual of mentaldisorder (DSM-IV-TR). Out of 15 women 8 were selected randomly as a sample group. Obsession Belief Questionnaire (OBQ-44) and Yale - Brown Obsessive Compulsive Symptoms(Y-BOCS) were applied as tools.10 session cognitive- behavioral therapy was hold for experimental group. Descriptive and inferential statistics (t-test) were used to analysis of data with SPSS software.
    Results
    There was found significant reduction on obsessivecompulsive symptoms of experimental group after cognitivebehavioral therapy. Besides, there was improvement on their obsession beliefs. Also total mean score and standard deviation ofOBQ in group decreased from 213.38 and 62.32 in pretest to 174.62 and 41.39 in post-test.
    Conclusion
    The group cognitive-behavioral therapy can be effective method on improvement of obsession beliefs and symptoms of obsessive-compulsive disorder of women. Application of this method by therapists especially Iranian clinicians is recommended.
    Keywords: Mental health, Women, Obsessive, Compulsive Disorder, Cognitive, Behavioral Therapy
  • زهره حلوایی پور، فرهاد خرمایی، مصطفی خانزاده، مهدی نصرت آبادی
    مقدمه
    اختلال وسواسی- جبری (OCD) به عنوان یک اختلال نادر و کمیاب دوران کودکی در نظر گرفته شده است. با این حال پژوهش ها از شیوع قابل توجه این اختلال در دوران کودکی حکایت دارند. تئوری های شناختی، نقشی مهم برای باورهای بدکارکرد در این اختلال قائل شده اند. نظر به شیوع این اختلال در کودکان و پیشبرد مطالعات در این حوزه، پژوهش حاضر درصدد بررسی روایی و اعتبار مقیاس وسواس کودک (OBQ-CV: Obsessive Beliefs Questionnaire-Child Version) است.
    روش بررسی
    به این منظور، 547 دانش آموز مقطع دبیرستان دامنه سنی 18-15 سال با روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای از بین مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز انتخاب شدند و به نسخه فارسی این مقیاس پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش تحلیل عامل تاییدی و با استفاده از نرم افزار آماری لیزرل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج حاصل از این تحلیل، ساختار چهار عاملی پرسشنامه وسواس کودک (4 خرده مقیاس کمال گرایی اطمینان جویی، اهمیت کنترل فکر، مسئولیت پذیری، برآورد خطر) در گروهی از نوجوانان ایرانی را مورد تایید قرار داد. همچنین اعتبار مرکب برای هر چهار عامل نیز در حد مطلوبی گزارش شد (72/0تا 87/0).
    نتیجه گیری
    این نتایج به طور کلی نشان می دهند که پرسشنامه در جمعیت ایرانی، مطابق ساختار اصلی پرسشنامه از یک ساختار چهار عاملی تشکیل شده است و نسخه فارسی آن دارای روایی و اعتبار قابل قبول برای استفاده در جمعیت کودکان و نوجوانان می باشد. البته انجام پژوهش های بیشتر برای تایید این یافته های در نمونه های بالینی ضروری است.
    کلید واژگان: اختلال وسواس, اجباری, مقیاس وسواس کودک, تحلیل عامل تاییدی, روایی, اعتبار
    Z. Halvaiepour, F. Khormaei, M. Khanzadeh, M. Nosratabadi
    Introduction
    Obsessive-compulsive disorder is considered as a rare disorder at childhood period، However studies have indicated a high prevalence of this disorder in this group. Cognitive theories of this disorder attribute a central role to dysfunctional beliefs. Given prevalence of this disorder among children and adolescents as well as further investigation in this field، the present study intends to investigate the psychometric properties of a Persian version of this scale.
    Methods
    The OBQ-CV Persian version was completed by 547 high school students aged 15-18 years from the Shiraz city. Subjects were selected by multistage cluster sampling and data were analyzed with confirmatory factor analysis by using Lisrel software.
    Results
    The results revealed satisfactory Composite Reliability Index (ranging from 0/72 to0/87). Moreover، in the present study four-factor structure found in original scale was confirmed by a confirmatory factor analysis representing responsibility، perfectionism/ certainty، importance/ control of thoughts، threat estimation.
    Conclusion
    The study results supported the reliability and validity of the Persian OBQ-CV in Iranian adolescents and satisfactory Psychometric properties obtained to examine obsessive belief in none-clinical samples of adolescents. However، future research is needed to confirm these findings in a clinical sample.
    Keywords: Confirmatory factor analysis, Obsessive Beliefs Questionnaire, Child Version, Obsessive, compulsive disorder, Reliability, Validation
  • مریم رادمهر *، طاهره اشک تراب، لیلا نیسی
    مقدمه
    بیماری وسواسی- اجباری یک بیماری مزمن با شیوع 2% الی 3% در جوامع عمومی و طبق برآوردها 40% در جامعه ایرانی است. امروزه تحقیقات نشان داده اند که علت بسیاری از بیماری های مزمن سبک زندگی و رفتارهای انسانی است و انجام رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت یکی از بهترین راه هایی است که مردم توسط آن می توانند سلامتی خود را حفظ و کنترل کنند. هدف این پژوهش تاثیر آموزه های تئوری ارتقای سلامت پندر بر کیفیت شیوه زندگی مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری و علایم بیماری می باشد.
    روش
    این مطالعه نیمه تجربی از نوع یک گروهی قبل و بعد از مداخله بود که برروی 8 نفر از بیماران وسواس اجباری که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شده بودند، در دو جلسه 60 دقیقه ای به فاصله یک هفته در دو گروه چهار نفری با پیگیری سه ماه در بیمارستان گنجویان شهر دزفول انجام شد. ابزار این مطالعه پرسشنامه استاندارد ارتقای سلامت (Health Promoting Lifestyle Profile) بود. اطلاعات بعد از جمع آوری توسط آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، جدول) و آمار استنباطی (آزمون ویلکاکسون) تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار نمرات سبک زندگی ارتقای سلامت (21±37/111) قبل از مداخله و (14±57/139) بعد از مداخله بود که این اختلاف از نظر آماری معنادار بود (012/0=p).
    نتیجه گیری
    پرستاران می توانند با ارتقای رفتارهای سلامتی پیامدهای بهداشتی مثبت نظیر سلامت مطلوب، انجام شخصی کارها و زندگی مفید و هدفدار، کنترل تنش، استراحت کافی، ارتباط مثبت با دیگران، افزایش خودکارآمدی و کنترل شرایط محیطی و ایجاد حس مسوولیت پذیری علاوه بر کاهش اضطراب، سبک و کیفیت زندگی بیماران را نیز بهبود دهند.
    کلید واژگان: آموزش سلامت, اختلال وسواس, اجباری, مدل پندر
    M. Radmehr *, T. Ashktorab, L. Neisi
    Introduction
    Obsessive-compulsive disorder is a chronic disease with the prevalence of 2-3% in general community and is estimated to be 40% in the Iranian society. Research has shown that lifestyle and human behaviors are the causes of many chronic diseases. In this regard، health promotion behaviors can maintain people health. The aim of this study was to investigate the effect of the educational program based on the Pender''s theory on health promotion in patients with obsessive-compulsive disorder.
    Method
    This quasi-experimental study was conducted with one group consisting of 8 patients selected using the convenient sampling method. Two 60minutes educational sessions were held for two groups with three months follow up in a hospital in urban area of Iran. The questionnaire of Health Promoting Lifestyle Profile was used for data gathering. Descriptive and inferential statistics were used for data analysis.
    Results
    The mean±SD scores of health promotion lifestyle were 111. 37±21 and 139. 57±14 before and after the intervention، respectively which was statistically significant (P=0. 012).
    Conclusion
    Nurses can promote a healthy lifestyle through، encouraging healthy behaviors، stress management، adequate rest، and positive relationships with others and increasing، self-control and a sense of responsibility. Key words: health education، obsessive-compulsive disorder، Pender''s model
    Keywords: health education, obsessive, compulsive disorder, Pender's model
  • نجمه حمید، وحید عطایی مغانلو، مجید عیدی بایگی
    زمینه
    هدف از این پژوهش، مقایسه ی میزان اثربخشی رفتاردرمانی شناختی، رفتار درمانی شناختی توام با روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ و دارودرمانی در بهبود علایم اختلال وسواس جبری می باشد.
    روش
    طرح پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری بود. آزمودنی های پژوهش را 48 بیمار وسواسی جبری تشکیل می دادند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه ی تصادفی در 4 گروه رفتار درمانی شناختی توام با روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ، رفتار درمانی شناختی، دارودرمانی و کنترل قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه های وسواسی جبری مادزلی، افسردگی بک (ویراست دوم) و اضطراب بک استفاده شد. نمرات به دست آمده از ارزیابی ها در سه مرحله ی (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) با روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری یک راهه و آزمون تعقیبی توکی با استفاده از نسخه ی 18 نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هر سه نوع درمان رفتاردرمانی شناختی توام با روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ، رفتاردرمانی شناختی و دارودرمانی به-طور معنا داری باعث کاهش علایم اختلال وسواسی جبری شدند (001/0> P). در بلند مدت اثر رفتار درمانی شناختی توام با روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ و رفتار درمانی شناختی موثرتر از دارو درمانی بود، اما بین اثر رفتاردرمانی شناختی توام با روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ و رفتار درمانی شناختی تفاوتی وجود نداشت (001/0> P).
    نتیجه گیری
    هر سه نوع درمان در کاهش علایم اختلال وسواسی جبری موثر می باشند و در بلندمدت، رفتاردرمانی شناختی توام با روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ و رفتار درمانی شناختی اثر دیرپاتری نسبت به دارودرمانی دارند.
    کلید واژگان: اختلال وسواس, جبری, رفتار درمانی شناختی, مواجهه و پیشگیری از پاسخ, دارو درمانی
    Najmeh Hamid, Vahid Ataie Moghanloo, Majid Eydi Baygi
    Background
    The aim of this research was to study the comparison of cognitive-behavioral therapy, cognitive-behavioral therapy with exposure and response prevention, drug therapy and control group on Obsessive-Compulsive Disorder.
    Methods
    The research method was experimental with pre-post test and control group. The sample consisted of 48 obsessive-compulsive patients who were matched from age, educational statues, duration of disease and other criteria considered in this research. Then randomly selected in to three groups as experimental and one group as control. The instruments were Beck Depression Inventory (BDI), Beck Anxiety Inventory (BAI) and Moudsley Obsessive-Compulsive Inventory (MOCI). Also we analyzed the data by ANOVA and Tokey method.
    Results
    ¬The results indicated that cognitive-behavioral therapy, cognitive-behavioral therapy with exposure and response prevention, drug therapy significantly decreased the OCD symptoms (P<0.001). Also in long term period, the effect of cognitive-behavioral therapy with exposure and response prevention was significantly better than cognitive-behavioral therapy and drug therapy but there was not a significant difference between cognitive-behavioral therapy and cognitive-behavioral therapy with exposure and response prevention (p<0.001).
    Conclusion
    Cognitive-behavioral¬ therapy, cognitive-behavioral therapy with exposure and response prevention, drug therapy were effective on reduction of OCD symptoms; but in long term, CBT and CBT with exposure and response prevention was effective than the drug therapy.
    Keywords: obsessive, compulsive disorder, cognitive, behavioral¬ therapy, exposure, response prevention, drug therapy
  • غلامرضا خیرآبادی، محمدرضا مراثی، فاطمه سلطانی نیا، محسن معروفی
    زمینه و هدف
    شواهد اخیر وجود میزان قابل توجهی از همپوشانی اختلالات اضطرابی در افراد تحت مراقبت با تشخیص اختلالات دو قطبی را نشان می دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین فراوانی نسبی اختلالات طیف دو قطبی در کسانی که با تشخیص یک اختلال اضطرابی تحت درمان هستند، انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی 210 نفر از مراجعین به مطب روانپزشکان و درمانگاه روانپزشکی بیمارستان نور اصفهان که با تشخیص اختلالات اضطرابی تحت درمان بودند (گروه مورد) و 210 نفر از سطح جامعه در محیط های اداری دانشگاه و سایر مراکز جمعیتی (گروه شاهد) انجام گرفت. از مقیاس تشخیص اختلالات طیف دو قطبی جهت غربالگری مبتلایان احتمالی به اختلال دو قطبی استفاده شد. داده های جمع آوری شده به وسیله آزمون های آماری کای دو و رگرسیون لوجستیک تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    با توجه به همسان سازی انجام شده بین دو گروه از نظر سن، جنس و سطح تحصیلات تفاوت معنی داری وجود نداشت. فراوانی نسبی اختلالات طیف دو قطبی در مبتلایان به اختلالات اضطرابی در گروه مورد 8/15% و در گروه کنترل 4/5% بود (001/0>P) (65/1-94/6 =95% CI، 38/3OR=) که نشان می دهد شانس ابتلاء به اختلالات طیف دو قطبی در گروه مورد حدود 3 برابر گروه کنترل است.
    نتیجه گیری
    اختلالات طیف دو قطبی در مبتلایان به اختلالات اضطرابی در مقایسه با گروه کنترل به مراتب شایع تر است و لازم است در رویکرد تشخیصی و درمانی مبتلایان به اختلالات اضطرابی این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: اختلال اضطرابی, اختلال دو قطبی, اضطراب, دو قطبی, اضطراب اجتماعی, اختلال وسواس, اختلال اضطرابی منتشر
    Gholam Reza Kheirabadi, Mohammad Reza Maracy, Fatemeh Soltaninia, Mohsen Marofi
    Background And Aims
    Recent evidence showed significant rate of anxiety co-morbidity in patients with a diagnosed bipolar disorder. In this research we tried to study the rate of bipolar spectrum disorder (soft bipolarity) in those who are treating with anxiety disorder diagnosis.
    Methods
    In this descriptive-analytic study, 210 patients with a diagnosed anxiety disorder were selected from out patient's clinics and clinic of Noor general hospital in Isfahan (Iran). 210 persons from general population were selected as control. Bipolar spectrum diagnostic scale (BSDS) was used as screening tool of bipolar disorder. Data were analyzed using X square and logistic regression.
    Results
    Considering the homologizing between 2 groups, there was no significant difference regarding age, genders and educational level between 2 groups. Bipolar spectrum disorder was 15.8% in patients with anxiety disorders (case group) and 5.4% in the control group (P<0.001, OR=3.38, CI95%=1.65-6.94). This finding means that the probability of bipolar spectrum disorder in patients with anxiety disorders was about 3 times the control group.
    Conclusion
    Co-morbidity of bipolar spectrum disorder (soft bipolarity) is significantly more prevalent in those with a diagnosed anxiety disorders than control group and needs to be considered in prognostication and treatment of the patients with anxiety disorders
  • علی شاکر، نسرین حمیلی
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی و پیوند با والدین در بیماران مبتلا به اختلال های وسواس فکری - عملی، اضطراب فراگیر وافسردگی است. فرض اصلی پژوهش این است که بین بیماران مبتلا به گروه های اختلال اضطراب فراگیر- وسواسی و افسرده در سبک های دلبستگی و پیوند با والدین تفاوت وجود دارد.
    روش کار
    این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بوده و جامعه آماری آن کلیه افراد مراجعه کننده به درمانگاه های دولتی و خصوصی شهر اردبیل از ماه شهریور تا بهمن سال 1388می باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 38 نفر مبتلا به اضطراب فراگیر، 36 نفر مبتلا به وسواس فکری - عملی و 36 نفر مبتلا به افسردگی هستند که به پرسش نامه های سبک دلبستگی برنان-کلارک و شیور، پیوند با والدین پارکر توپلینگ و براون، پرسش نامه اضطراب و افسردگی بک جواب دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشانگر آن است که بین سه گروه بالینی از نظر سبک های دلبستگی و پیوند با والدین تفاوت معناداری در سطح <0.05 P وجود دارد.
    بحث و نتیجه گیری
    سبک های دلبستگی ناایمن اضطرابی با اختلال های اضطرابی و خلقی مرتبط است و سبک دلبستگی اجتنابی در میان این اختلال ها به ندرت گزارش شده است.
    کلید واژگان: سبک دلبستگی, پیوند با والدین, اختلال وسواس, اختلال اضطراب, اختلال افسردگی
    A. Shaker, N. Homeyli
    Introduction
    The intent of the present study was to compare attachment styles and parental bonding in patients diagnosed with obsessive-compulsive disorder, generalized anxiety disorder and depression. The main hypothesis of the study was that the three clinical groups could be discriminated on the basis of attachment styles.
    Material And Methods
    This study is on the basis of causal-comparative type and All patients seeking treatment at government and private psychiatric clinics in ardebil from Shahrivar 1388 to Bahman 1388 comprised the study population. A sample of 38 patients given a diagnosis of Generalized anxiety disorder (GAD), 36 patients with a diagnosis of Obsessive-compulsive disorder (OCD), and 36 patients with a diagnosis of depression that patients responded to questionnaires on attachment style Brennan, Clark, and Shaver, parental bonding Parker, Tupling, and Brown, anxiety and depression Beck and Steer. Data was analyzed using ANOVA and tukey test.
    Results
    Findings revealed significant differences among the three clinical groups on the basis of attachment style and parental bonding (p<0/05).
    Conclusion
    Results showed that three attachment styles from among, preoccupied and dismissing attachment styles connected with anxiety and temperamental disorders and attachment style reports little between in disorders.
  • احمد منصوری، علیرضا فرنام، عباس بخشی پور رودسری، مجید محمودعلیلو
    زمینه و هدف
    نشخوار فکری به عنوان یکی از عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم اختلال افسردگی عمده مطرح شده است. از این رو، این مطالعه با هدف مقایسه نشخوار فکری و مؤلفه های آن در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده، اختلال وسواس- اجبار، اختلال اضطراب فراگیر و افراد بهنجار انجام گردید.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی-تحلیلی مقطعی، تعداد 28 بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، 28 بیمار مبتلا به اختلال وسواس- اجبار، 28 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی عمده و 28 فرد بهنجار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس پاسخ نشخواری (RRS) در مورد افراد شرکت کننده اجرا گردید. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS 16 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمره نشخوار فکری افراد مبتلا به اختلال افسردگی عمده، وسواس- اجبار، اضطراب فراگیر و بهنجار به ترتیب برابر با 38/13 ± 36/62، 76/12±50/63، 60/15±79/54 و 25/15±57/44 بود. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات نشخوار فکری و مؤلفه های آن در چهار گروه تفاوت معنادار وجود دارد (05/0>P).
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش نشان می دهد که نشخوار فکری هم در جمعیت های بالینی و هم در جمعیت های غیر بالینی اتفاق می افتد و وقوع آن محدود به یک اختلال خاص نیست.
    کلید واژگان: نشخوار فکری, اختلال افسردگی عمده, اختلال وسواس, اجبار, اختلال اضطراب فراگیر
    Ahmad Mansouri, Alireza Farnam, Abbas Bakhshipour Roodsari
    Background and
    Purpose
    Rumination is one of the effective factors on the onset and maintenance Major Depression Disorder (MDD). Thus, the present study was conducted to compare the rumination and its components in normal subjects and patients with Major Depression Disorder (MDD), Obsessive-Compulsive Disorder (OCD) and Generalized Anxiety Disorder (GAD). Methods and Materials: In this cross-sectional, descriptive analytical study, 28 patients with GAD, 28 patients with OCD, 28 patients with MDD and 28 normal individuals were selected through convenient sampling method. The participants completed Rumination Responses Scale (RRS). Data were analyzed by SPSS-16 using Multivariate Analysis of Variance (MANOVA).
    Results
    Mean rumination score in MDD, OCD, GAD and normal subjects were 62.36±13.38, 63.50±12.76, 54.79±15.60 and 44.57±15.25 respectively. The result showed that there are significant differences in the mean rumination scores and its components across the four groups (P<0.05).
    Conclusion
    The result showed that rumination occurs in both clinical and non-clinical populations, and its incidence is not confined to any specific psychopathology.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال