جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ازدواج » در نشریات گروه « پزشکی »
-
زمینه و هدف
نگرش و انتظار از ازدواج و فرزندآوری می تواند نقش تعیین کننده در میزان موفقیت و شکست ازدواج داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی آگاهی، نگرش و انتظار از ازدواج در پرسنل مجرد نیروی دریایی یکی از مناطق نظامی کشور و رابطه همبستگی عوامل دموگرافیک با این عوامل است.
روش هااین مطالعه توصیفی تحلیلی با تعداد 100 نفر از پرسنل مجرد نیروی دریایی یکی از مناطق نظامی کشور و با استفاده از نمونه گیری در دسترس انجام گردید. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه آگاهی، نگرش و انتظار از ازدواج 31 سوالی با طیف لیکرت 4 گزینه ای که روایی و پایایی آن تائید شده بود (آلفای کرونباخ کل سوالات= 82%) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی، تی تست وآزمون همبستگی پیرسون و اتا، تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامیانگین سنی افراد شرکت کننده 07/2±5/27 سال بود. از نظر جنسیت 74 % مرد و 26 % زن بودند. سن مناسب ازدواج از نظر واحدهای مورد مطالعه به طور میانگین 15/3±12/26 عنوان شده است. میانگین سن مناسب برای بچه دار شدن از نظر واحدهای مورد مطالعه به طور میانگین 82/3±86/28 عنوان شده است. میانگین نمره آگاهی واحدهای مورد مطالعه 7/4±65/37 و نمره نگرش 9/2±25/18 بود که درسطح متوسط قرار دارد. همچنین میانگین نمره انتظار منفی از ازدواج 8/3±58/31 بود که در سطح متوسط بود. تفاوت نمره آگاهی مردان به طورمعناداری بیشتر از زنان بود (01/0<p) نمره انتظار از ازدواج مردان به طور معناداری بیشتر از زنان بود (04/0=P).
نتیجه گیرییافته های پژوهش نشان داد شرکت کنندگان به تشکیل خانواده و معیارهای ازدواج توجه دارند و نگرش مثبتی نسبت به ازدواج دارند. اما وجود برخی موانع باعث تاخیر در ازدواج این جوانان گردیده است. لذا می بایست تحقیقات دیگری در خصوص تسهیل کننده ها و موانع امر ازدواج در جامعه یاد شده صورت بگیرد تا با تلاش هماهنگ مسئولین و خانواده ها گام های موثری جهت ارزش های والای خانواده و تسهیل امر ازدواج برداشته شود.
کلید واژگان: آگاهی, نگرش, ازدواج, نیروی نظامیBackground and AimThe attitudes and expectations surrounding marriage and procreation play a crucial role in determining the success or failure of marital relationships. This study aims to explore the knowledge, attitudes, and expectations regarding marriage among unmarried naval personnel in one of Iran’s military districts, as well as the relationship between demographic variables and these factors.
MethodsThis descriptive-analytical study employed a convenience sampling method involving 100 unmarried naval personnel from one of Iran’s military districts. Data were collected using a questionnaire assessing knowledge, attitudes, and expectations related to marriage. The questionnaire consisted of 31 items rated on a 4-point Likert scale and demonstrated confirmed validity and reliability (Cronbach's alpha = 0.82). Data were analyzed using SPSS version 16 software, employing descriptive statistics, t-tests, Pearson correlation, and eta correlation tests.
ResultsThe mean age of participants was 27.5 ± 2.07 years, with a gender distribution of 74% male and 26% female. According to the participants, the average suitable age for marriage was 26.12 ± 3.15 years, while the mean suitable age for procreation was 28.86 ± 3.82 years. The mean knowledge score of participants was 37.65 ± 4.7, and the mean attitude score was 18.25 ± 2.9, indicating a moderate level of attitude toward marriage. Additionally, the mean score for negative marriage expectations was 31.58 ± 3.8, which also fell within the moderate range. Notably, men's knowledge scores were significantly higher than those of women (P < 0.01), and men also had significantly higher expectation scores compared to women (P = 0.04).
ConclusionThe findings of this study indicate that participants exhibit a strong interest in family formation and marriage requirements, along with a positive attitude toward marriage. However, various obstacles have led to delays in marriage among these young individuals. Therefore, further research is warranted to identify the facilitators and barriers to marriage within this group, enabling collaborative efforts between authorities and families to promote the values of family and facilitate the institution of marriage.
Keywords: Attitude, Knowledge, Marriage, Military Personnel -
مقدمهانتخاب همسر یکی از مهم ترین تصمیمات زندگی افراد است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ملاک های انتخاب همسر بر اساس احساس تنهایی و نگرش به ازدواج در دانشجویان شهر شیراز صورت پذیرفت.مواد و روش هاطرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز در سال 1401 بود. نمونه آماری 377 نفری (235 زن و 142 مرد)، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد و برای بررسی از پرسشنامه فرم کوتاه مقیاس احساس تنهایی اجتماعی عاطفی بزرگ سالان (SELSA-S)، مقیاس نگرش به ازدواج (MAS) و پرسشنامه ملا کهای انتخاب همسر (MSCI) استفاده شد.یافته هانتایج تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان نشان داد که نگرش واقع گرایانه به ازدواج و احساس تنهایی اجتماعی عاطفی به صورت معناداری ملاک های انتخاب همسر شرکت کنندگان را پیش بینی می کنند. همچنین نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام نشان داد که نگرش واقع گرایانه به ازدواج از قدرت پیش بینی بیشتری برخوردار است.نتیجه گیرینگرش واقع گرایانه نسبت به ازدواج، سبب انتخاب ملاک های عاقلانه و نگاه منطقی تر در انتخاب همسر می شود. کسانی که نگرش واقع بینانه به ازدواج دارند، ملاک های منطقی و متعادل تری برای ازدواج در نظر دارند، موضوع را از جهات بیشتری نظاره می کنند، و بنابراین احتمال انتخاب همسر مناسب برای آنان افزایش می یابد.کلید واژگان: احساس تنهایی, دانشجویان, روان شناختی, ازدواج, ملاک های انتخاب همسرIntroductionMate selection is one of the most significant decisions that individuals make in their lifetime. This study aimed to predict mate selection criteria based on loneliness and marital attitudes among students in Shiraz.MethodsThis research employed a descriptive design. The statistical population comprised all students of the Islamic Azad University of Shiraz branch in 2022. A sample of 377 individuals (235 women and 142 men) was selected using a step-by-step cluster sampling method. The short form of the Social and Emotional Loneliness Scale for Adults (SELSA-S), the Marital Attitude Scale (MAS), and the Mate Selection Criteria Inventory (MSCI) were used for evaluation.ResultsThe findings were analyzed using the multiple regression method simultaneously, which showed that a realistic attitude towards marriage and socio-emotional loneliness were significant predictors of mate selection criteria. Furthermore, the step-by-step multiple regression analysis revealed that a realistic attitude toward marriage had greater predictive power.ConclusionA realistic attitude towards marriage leads to the selection of wise criteria and a more logical perspective in mate selection. Individuals with a more realistic attitude towards marriage examine this issue from different aspects and strive to have more logical and balanced criteria for marriage.Keywords: Loneliness, Students, Psychology, Marriage, Mate Selection Criteria
-
مقدمهامروزه تغییر در نقش های سنتی خانواده موجب ادراک معنای پیچیده قدرت در خانواده شده و تعاملات زوجین را دستخوش تغییرات بسیاری کرده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم ادراک قدرت در رابطه زناشویی زوجین ایرانی و ارائه مدل نظری آن انجام شده است.مواد و روش هامطالعه حاضر یک پژوهش کیفی بود که به روش تحلیل داده بنیاد بین زوجین ایرانی در سال 1401 انجام گرفت. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختار یافته (به صورت زوجی و فردی) با 11 زوج تا مرحله اشباع داده ها استفاده گردید. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار نسخه 20 MAXQDA انجام شد.یافته هابر اساس نتایج این پژوهش، 18 مضمون فرعی، 10 مضمون اصلی، 1 مقوله محوری یکسان در هر دو گروه مورد مطالعه وجود داشت. مفاهیم تشکیل دهنده و موثر بر ادراک قدرت در زوجین شامل بسندگی شخصی، نگرش های علی، بایدها و نبایدها، ویژگی های شخصیتی و دموگرافیک، بالندگی و تعارضات ناهشیار و راهبردهای متعاقب قدرت ادراک شده بود. درنهایت ارتقای کیفیت زندگی و آشفتگی در روابط زناشویی دو مقوله ای بود که در بستر پیامدهای ادراک قدرت به دست آمد. همچنین مقوله محوری آمیختگی قدرت موقعیتی-دلبستگی شناسایی شد.نتیجه گیریاز آن جایی که نتایج این پژوهش تاثیر چشمگیر ادراک قدرت بر کیفیت زندگی زوجین را نشان داد. چون این موضوع از خانواده بر فرهنگ و جامعه نیز اثرگذار است، اقدامات آموزشی درزمینه ادراک قدرت در رابطه زناشویی به زوجین حائز اهمیت و توجه بیشتر است.کلید واژگان: ادراک قدرت, ازدواج, تحلیل داده بنیاد, مطالعه کیفیIntroductionThe shift in traditional family roles has led to a complex understanding of power within the family, and couple interactions have undergone significant changes. Given the lack of knowledge in this field and its culturally oriented nature, this research was conducted to elucidate the concept of power perception in Iranian couples’ marital relationships and present a theoretical model.MethodThis qualitative study used data-based analysis among Iranian couples in 2022. Data were collected through semi-structured interviews (in pairs and individually) with 11 couples until data saturation was reached. Data analysis was performed using MAXQDA 20 software.ResultsThis research identified 18 secondary themes, 10 main themes, and one central category consistent across both study groups. The constitutive and effective concepts on the perception of power in couples included personal sufficiency, causal attitudes, dos and don’ts, personality and demographic characteristics, growth and unconscious conflicts, and subsequent strategies of perceived power. Ultimately, improving the quality of life and confusion in marital relations were two categories obtained within the framework of the consequences of power perception. Additionally, the central category of situational power-attachment fusion was identified.ConclusionThe results of this research demonstrated the significant impact of power perception on couples’ quality of life. Given that this issue encompasses culture and society, educational measures in power perception in marital relationships are paramount and warrant further attention.Keywords: Power Perception, Marriage, Grounded Theory, Qualitative Research
-
مقدمه
موضوع جمعیت و فرزند آوری، یکی از مسائل و موضوعات روز جامعه ایران است. با توجه به تغییرات جمعیت شناختی دهه های گذشته و استمرار باروری پایین، بازنگری در سیاست های جمعیتی کشور ضروری است. در تدوین یا بازنگری سیاست گذاری های جمعیتی، اتخاذ تدابیری کارآمد و به هنگام به منظور تسهیل فرایند ازدواج و تشکیل خانواده و تشویق زوج های جوان برای فرزندآوری، یک ضرورت مهم و اجتناب ناپذیر در شرایط کنونی جامعه است. هدف تحقیق حاضر کشف و واکاوی این موضوع در استان یزد، بر اساس نظر نخبگان و سیاست گذاران مرتبط با موضوع می باشد.
روش بررسیاین مطالعه، با روش کیفی و به شیوه نظریه زمینه ای از اردیبهشت 1401 تا خرداد 1402 در شهر یزد انجام گرفت. مشارکت کنندگان پژوهش را هجده نفر از مسئولین بهداشتی و نخبگان دانشگاهی استان تشکیل دادند. مشارکت کنندگان به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری گردید. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری نظری و آزاد، محوری و گزینشی انجام گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که موضوع فرزندآوری اگرچه به زمینه های اجتماعی و فرهنگی مربوط است اما بیش از آن به سیاست گذاری های اجتماعی ارتباط دارد. تعداد 57 زیر مقوله فرعی و 20 زیر مقوله اصلی استخراج گردید. مقولات برساخت شده تحقیق عبارت از بازاندیشی در ازدواج، تعویق فرزندآوری، دنیای مخاطره آمیز بی فرزندی، سیاست گذاری پویا، سیاست های حامی خانواده و کودک بودند. همچنین مقوله هسته؛ خلا سیاست گذاری پویا و کارآمد احصا شد.
نتیجه گیرینتایج تحقیق نشان می دهد که موضوع فرزندآوری با دیگر نیازها و ضرورت های خانواده مثل مراقبت از کودکان و نیازهای اقتصادی خانواده مرتبط می باشد. از این جهت سیاست گذاران از برنامه هایی حمایت کنند که در این زمینه به خانواده ها کمک کند و نوعی آسایش روانی برای خانواده به همراه داشته باشد.
کلید واژگان: باروری, ازدواج, سیاست های جمعیتی, مطالعه کیفی, ایرانTolooe Behdasht, Volume:23 Issue: 2, 2024, PP 100 -118IntroductionDue to the lack and the continuation of low fertility in past decades, it is necessary to review the population policies of the country. In formulating or revising demographic policies, taking effective and timely measures to facilitate the process of marriage and family formation and encouraging young couples to have children is an important and unavoidable necessity in the current conditions of society. The purpose of the current research is to discover and analyze this issue in Yazd province, based on the opinion of elites and policy makers related to the issue.
MethodsThis study was conducted using qualitative and grounded theory methods in 2014 in the city of Yazd. The participants in the research were 18 health officials and academic elites from the province. Participants were selected through purposive sampling. Data were collected using a semi-structured interview tool. Data analysis was conducted using both theoretical and free coding methods as well as central and selective coding techniques.
ResultsThe results showed that while the decision to have children is influenced by social and cultural contexts, it is primarily influenced by social policies. 57 sub-categories and 20 main sub-categories were extracted The themes of the research included rethinking marriage, postponing childbearing, the dangerous world of childlessness, dynamic policy making, family and child support policies. Also, the core category, the vacuum of dynamic, and efficient policy were calculated
ConclusionThe results of the research show that the issue of having children is related to other needs and necessities of the family, such as taking care of children and the economic needs of the family. For this reason, policymakers should support programs that help families in this field and bring some kind of psychological comfort to the family.
Keywords: Fertility, Marriage, Social, Cultural, Population Policies, Iran -
مقدمه
پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش نسبت به ازدواج بر اساس ذهنیت های طرحواره ای با تاکید بر نقش میانجی گری تنظیم هیجانی بین فردی در دانشجویان انجام شد.
روش هااین مطالعه مقطعی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد اصفهان در سال 1398 تشکیل داد که شامل 13254 نفر بودند. از جامعه مذکور بر اساس تیوری Muller، 320 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های ذهنیت های طرحواره ای (Schematic Mindset Questionnaire یا SMQ)، نگرش به ازدواج Brateen و Rosen (Marital Attitude Scale یا MAS) و تنظیم هیجانی بین فردی (Interpersonal Emotion Regulation Questionnaire یا IERQ) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و روش برآورد حداکثر درست نمایی، در نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاذهنیت های طرحواره ای شامل «ذهنیت کودکانه، ذهنیت مقابله ای ناکارامد، ذهنیت والدین ناکارامد و ذهنیت بزرگسال سالم» بر نگرش نسبت به ازدواج تاثیر مستقیمی داشت (05/0 > P). همچنین، تنظیم هیجانی بین فردی در روابط بین ذهنیت کودکانه، ذهنیت مقابله ای ناکارامد و ذهنیت والدین ناکارامد با نگرش نسبت به ازدواج نقش میانجی را ایفا نمود (05/0 > P)، اما این سازه رابطه بین ذهنیت بزرگسال سالم با نگرش نسبت به ازدواج را میانجی گری نکرد.
نتیجه گیریبا بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، می توان گفت که جهت اصلاح نگرش نسبت به ازدواج، می توان از پروتکل های مبتنی بر تغییر ذهنیت های طرحواره ای و تنظیم هیجانی بین فردی استفاده نمود.
کلید واژگان: نگرش, ازدواج, طرحواره درمانی, تنظیم هیجانیBackgroundThe present study aimed to investigate the attitude towards marriage based on schema mentalities with emphasis on the mediating role of interpersonal emotional regulation in students.
MethodsTThis cross-sectional study was conducted using structural equation modeling (SEM). The statistical population of the study consisted of all undergraduate students of Islamic Azad University, Najafabad Branch, Najafabad, Iran, in 2019, which included 13254 people. Based on the theory of Muller, 320 people were selected from the community using convenience sampling and completed the Schematic Mindset Questionnaire (SMQ), Braaten and Rosen Marriage Attitude Scale (MAS), and the Interpersonal Emotional Regulation Questionnaire (IERQ). Data were analyzed using SEM and maximum likelihood estimation (MLE) method in AMOS software.
FindingsTSchema mentalities including childish mentality, dysfunctional coping mentality, dysfunctional parenting mentality, and healthy adult mentality had a direct effect on attitudes towards marriage (P < 0.05). The results of this study also showed that interpersonal emotional regulation played a mediating role in the relationship between childish mentality, dysfunctional coping mentality, and dysfunctional parenting mentality with attitude towards marriage (P < 0.05). However, it did not mediate the relationship between healthy adult mentality and attitude towards marriage.
ConclusionBased on the results obtained, to improve the attitude towards marriage, protocols based on changing schema mentalities and interpersonal emotional regulation can be used.
Keywords: Attitude, Marriage, Schema therapy, Emotional regulation -
مقدمه
امروزه در راستای ارتقای کیفیت زندگی اعضای خانواده و رسیدن به تمایزیافتگی به ویژه در زوجین از روی آوردهای شناختی-رفتاری ای مثل روش حل مسئله استفاده می شود. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله خانواده محور بر تمایزیافتگی زوجین انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر کاربردی با شیوه اجرای شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل متاهلان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه بود. ابتدا از بین زوجینی که جهت رفع مشکلات زناشویی به مرکز مراجعه کرده بودند، تعداد 30 زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت انتساب تصادفی به دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) تقسیم شدند. پس از آن گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای حضوری، آموزش حل مسئله خانواده محور را دریافت نمود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI) اسکورن و فریدلندر (1998) استفاده شد. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هاآموزش حل مسئله خانواده محور تاثیر معناداری بر افزایش تمایزیافتگی زوجین در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل دارد (05/0>P).
نتیجه گیریمطابق با یافته های پژوهش می توان از برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور در قالب طرح های آموزشی فراگیر در راستای بهبود تمایزیافتگی زوجین بهره گرفت.
کلید واژگان: حل مسئله, تمایزیافتگی, ویژگی های خانواده, تضاد خانوادگی, ازدواجIntroductionNowadays, cognitive-behavioral approaches, including problem-solving methods, are used to enhance the quality of life of family members and achieve differentiation, especially among couples. The present study evaluated the effectiveness of family-centered problem-solving training on couple differentiation.
MethodsThis research employed a quasi-experimental design with a pretest-posttest and a control group. The statistical population comprised married individuals who were referred to the counseling center at the Islamic Azad University, Kermanshah branch. Initially, 30 couples who visited the center to resolve their marital issues were selected and randomly divided into experimental (15 couples) and control (15 couples) groups. Subsequently, the experimental group underwent family-oriented problem-solving training in ten face-to-face sessions, each lasting 90 minutes. Data were collected using the Skowron & Friedlander Self-Differentiation Scale (1998) and analyzed statistically in SPSS version 22 using covariance analysis after the post-test.
ResultsFamily-oriented problem-solving training significantly increased the differentiation of couples in the experimental group compared to the control group (P<0.05).
ConclusionAccording to the research findings, utilizing the family-oriented problem-solving training program as part of comprehensive educational plans to enhance couple differentiation is feasible.
Keywords: Problem-Solving, Differentiation, Family Characteristics, Family Conflict, Marriage -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ملا ک های همسرگزینی بر اساس باورهای غیرمنطقی و تمایزیافتگی دختران مجرد 25-35 سال انجام شد.
روشروش پژوهش حاضر کاربردی و از نظر ماهیت داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دختران مجرد شهر کرج که از بین افراد با توجه به ملاک های ورود و خروج تعداد 134 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس و براساس فرمول حجم نمونه M>20+5M تاباچنگ و فیدل(2007) انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس های الویت بخشی ملاک های همسرگزینی(رفاهی و همکاران، 1387)، باورهای ارتباطی ایدلسون و اپشتین (RBI)، پرسشنامه خودتمایزیافتگی (DSI-SH) را تکمیل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد بین باو رهای غیرمنطقی با ملاک های همسرگزینی(محتوایی)رابطه منفی و بین تمایزیافتگی با ملاک های همسرگزینی رابطه مثبت وجود دارد. از بین متغیرهای مورد نظر تمایزیافتگی ملاک های همسرگزینی را پیش بینی می کند.
نتیجه گیریسازمان ملی جوانان، روان شناسان و مشاوران حوزه ازدواج و خانواده می توانند به مراجعان برای داشتن انتخابی دقیق تر و کم خطرتر و اجتناب از انتخاب ناکارآمد و غیرمنطقی کمک کنند.
کلید واژگان: ازدواج, فرهنگ, نفسBackgroundThe present study was conducted with the aim of predicting the criteria for choosing a spouse based on irrational beliefs and differentiation of single girls aged 25-35.
MethodsThe method of the present research was practical and descriptive in terms of the nature of the correlation type data. The statistical population of the present study included single girls in Karaj city, who were selected from among the people according to the entry and exit criteria. Sample size was calculated 134 people using available sampling and based on the sample size formula M>20 + 5M Tabacheng and Fidel (2007). The participants completed the scales of prioritization of mate selection criteria (Refahi et al., 2017), Idelson and Epstein communication beliefs (RBI), and self-differentiation questionnaire (DSI-SH). Pearson's correlation test and stepwise multiple regression analysis were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that there is a negative relationship between irrational beliefs and mate selection criteria (content) and a positive relationship between differentiation and mate selection criteria. Among the analysed variables, differentiation predicts mate selection criteria.
ConclusionThe National Youth Organization, psychologists and counselors in the field of marriage and family can help clients to make a more accurate and less risky choice and avoid inefficient and irrational choices.
Keywords: Culture, Ego, Marriage -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیست و یکم شماره 12 (پیاپی 167، Dec 2023)، صص 975 -984مقدمه
امروزه نیاز روزافزونی به راهبردهای بهزیستی جنسی و ارتقای سلامت وجود دارد به طوری که بتواند به طور موثر مردان را درگیر کند. محققان تا حدودی به ارزیابی اثربخشی مداخلات مربوط به سلامت جنسی و باروری و تقویت زناشویی در جوامع مردسالار پرداخته اند. با این حال، تعداد کمی از این مطالعات بر اثرات برنامه های فرهنگی و جنسیتی مناسب تمرکز کرده اند.
هدفاین مقاله مروری با هدف بررسی شواهد مداخلات موجود مرتبط با غنی سازی روابط زناشویی و رفاه جنسی مردان بالغ انجام شد.
مواد و روش هااین بررسی با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی مختلف (CINAHL، PsycINFO، EMBASE، Google Scholar، PubMed، Scopus، SID و Noormags) و سایر منابع موجود به دو زبان انگلیسی و فارسی انجام شد. همه مقالات منتشر شده تا ژانویه 2023 بدون محدودیت زمانی بررسی شدند. مطالعاتی با هدف غنی سازی روابط زناشویی و جنسی مردان و با تمرکز بر غنی سازی زناشویی/جنسی، برنامه SRH، داشتن رابطه پرشور یا رضایت جنسی به عنوان پیامدهای اصلی، شامل معیارهای ورود بودند. در این بررسی، دستورالعمل های PRISMA مورد استفاده قرار گرفت.
نتایجاز بین 34405 نسخه مقاله بازیابی جستجو شده، پس از حذف مقالات تکراری، 8 مقاله بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. برنامه SRH محور اصلی در 6 مقاله بود. و در 2 مطالعه دیگر تمرکز بر تقویت روابط زناشویی و جنسی بود. از نظر روش تحقیق این مطالعات شامل 2 مطالعه از نوع نیمه تجربی، 3 کارآزمایی بالینی، 1 مرور سیستماتیک، 1 روش تحلیل محتوا و یک روش ترکیبی بود. بر اساس نتایج ارزیابی، 4 مقاله در حد متوسط و 4 مقاله کیفیت بالایی داشتند.
نتیجه گیرییافته ها نشان می دهد که تعداد کمی از مداخلات به طور اختصاصی برنامه های سلامت جنسی و باروری یا تقویت زناشویی و جنسی را به مردان ارایه می کنند. اکثر مطالعات بررسی شده، بر زوج های دگرجنس گرا متمرکز بودند. برای تشخیص و روشن تر شدن تمایلات و دنیای جنسی مردان، برنامه هایی با محوریت مردان توصیه می شود.
کلید واژگان: سلامت جنسی, مردان, ازدواج, ارتقای سلامتBackgroundThere is an increasing need for sexual well-being and health promotion strategies that effectively engage men. Researchers have evaluated the efficacy of sexual and reproductive health-related and marital enhancement interventions in male-dominated societies. However, few have focused on culturally appropriate and gender-specific program effects.
ObjectiveThis review aims to evaluate evidence of existing interventions aimed at enriching marital relationships and sexual well-being in adult men.
Materials and MethodsThis scoping review was conducted by searching various databases (CINAHL, PsycINFO, EMBASE, Google Scholar, PubMed, Scopus, SID, and Noormags), and other available resources in both English and Persian languages. We located all publications up to January 2023 with no time restriction. Inclusion criteria were studies targeting men in the enrichment of marital and sexual relationships, which focus on marital/sexual enrichment, sexual and reproductive health (SRH) program, passionate relationship, or sexual satisfaction as the main outcomes. PRISMA guidelines were utilized in this review.
ResultsOf records 34,405 retrieved by searching, after removing duplicate articles, 8 articles were included based on the inclusion criteria. SRH program was the main focus of 6 articles. Marital and sexual enhancement were common areas of focus in 2 studies. Research methods included 2 semi-experimental, 3 clinical trials, 1 systematic review, 1 content analysis, and a mixed method. According to the assessment result, 4 articles were moderate and 4 were of high quality.
ConclusionOur findings reveal that a small number of interventions specifically offering SRH or marital and sexual enhancement programs to men should be conducted. As the majority were heterosexual couples, we recommend male-focused programs recognizing men’s sexuality.
Keywords: Sexual health, Men, Marriage, Health promotion -
سابقه و هدف
یکی از مهم ترین ابعاد وجودی انسان، معنویت می باشد. روابط قبل از ازدواج به عنوان یک مساله در دنیای امروزی بوده است. شواهد و اطلاعات بسیار محدود و متفاوتی در مورد اثرات سلامت معنوی و جهت گیری مذهبی با نگرش مثبت به روابط قبل از ازدواج، در دانشجویان کارورز و کارآموز پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل در دسترس است. این مطالعه با هدف بررسی سلامت معنوی و جهت گیری مذهبی بر این روابط انجام شده است.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک طرح مقطعی بود. این مطالعه بر روی 180 دانشجوی کارورز و کارآموز پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال 1399 انجام شد که در قالب طرحی مبتنی بر همبستگی انجام شد. پرسشنامه های ویژگی های دموگرافیک، سلامت معنوی و جهت گیری مذهبی و نگرش مثبت به روابط پیش از ازدواج به آنها داده شد تا تکمیل نمایند.
یافته هادر بررسی سلامت معنوی با نگرش مثبت به روابط قبل از ازدواج همبستگی منفی معناداری وجود دارد. بین جهت گیری مذهبی بیرونی با نگرش مثبت به روابط قبل از ازدواج، همبستگی منفی و معناداری وجود دارد. بر اساس رگرسیون انجام شده، با افزایش سطح سلامت معنوی در دانشجویان، نگرش مثبت نسبت به روابط قبل از ازدواج به میزان 0/99 منفی می گردد (0/001>P).
نتیجه گیرینتایج نشان دادند که افزایش سطح سلامت معنوی و جهت گیری مذهبی موجب بهبود نگرش مثبت به روابط قبل از ازدواج می گردد.
کلید واژگان: معنویت, جهت گیری مذهبی, نگرش مثبت, ازدواج, سلامت معنویBackground and aimOne of the most important aspects of human existence is spirituality. Premarital relationships are an issue in today's world. There is very limited and varied evidence and information on the effects of spiritual health and religious orientation on positive attitudes toward premarital relationships among medical interns and stagers at Babol University of Medical Sciences. The aim of this study was to investigate spiritual health and religious orientation on these relationships.
Materials and methodsThis cross-sectional study was conducted on 180 medical interns and stagers which was done in the form of a project based on correlation. Questionnaires of demographic characteristics, spiritual health and religious orientation and positive attitude towards premarital relationships were given to them to complete.
FindingsWhen mental health was examined, there was a significant negative correlation with a positive attitude toward premarital relationships. There was a negative and significant correlation between external religious orientation and positive attitude toward premarital relations. The regression showed that positive attitudes toward premarital relationships decreased by 0.99 as the students' level of spiritual health increased (P< 0.001).
ConclusionThe results indicate that increasing the level of spiritual health and religious orientation improves positive attitude toward premarital relationships.
Keywords: Spirituality, Religious orientation, Positive attitude, Marriage, Spiritual health -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیست و یکم شماره 8 (پیاپی 163، Aug 2023)، صص 657 -666مقدمه
در دهه های اخیر خانواده و ثبات آن که به عنوان یک نهاد مهم اجتماعی محسوب می شود، تغییر چشمگیری داشته است.
هدفاین پژوهش به بررسی روند تغییرات ازدواج، فرزندآوری و طلاق در استان یزد بین سال های 1395 تا 1399 و بررسی تاثیر عوامل اجتماعی-اقتصادی بر وقوع طلاق می پردازد.
مواد و روش هایک مطالعه مقطعی در 2 فاز انجام شد. در فاز اول، مطالعه اکولوژیک به صورت روند زمانی برای بررسی تغییرات 5 ساله وقوع ازدواج، فرزندآوری و طلاق انجام و در فاز دوم عوامل موثر بر وقوع طلاق بررسی شد. برای فاز دوم مطالعه 600 نفر انتخاب شدند. 300 طلاق و 300 ازدواج بین سال های 1395 تا 1399 انتخاب شدند. برای یافتن عوامل مرتبط موثر بر وقوع طلاق از مدل رگرسیون لجستیک باینری استفاده شد.
نتایجنتایج نشان دهنده روند کاهشی ازدواج (05/0 = p) و فرزندآوری (84/0 = p) و همچنین روند افزایشی طلاق (02/0 = p) در استان یزد بود. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که تحصیلات دانشگاهی (001/0 > p، 430/0-116/0 :CI، 22/0 = OR) و شغل آزاد (03/0 = p، 934/0-255/0 :CI، 48/0 = OR) می تواند شانس وقوع طلاق را کاهش دهد. همچنین، افراد غیربومی (001/0 > p، 562/3-314/1 :CI، 1/2 = OR)، اختلاف سنی بیش از 10 سال (001/0 > p، 213/8-803/1 :CI، 8/3 = OR) و بزرگتر بودن زن نسبت به همسر خویش (001/0 > p، 848/5-981/1 :CI، 4/3 = OR) می تواند شانس وقوع طلاق را افزایش دهد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که ترکیبی از ویژگی های اجتماعی-اقتصادی بر تحکیم نهاد خانواده تاثیر می گذارد.
کلید واژگان: خانواده, ازدواج, فرزندآوری, طلاق, عوامل اجتماعی و اقتصادیBackgroundIn recent decades, family and their stability as an important social institution have changed significantly.
ObjectiveThis study aimed to investigate the marriage trends, childbearing, and divorce changes in Yazd province from 2016-2021 to estimate the effect of socioeconomic factors on divorce.
Materials and MethodsCross-sectional study was done in 2 phases. In first phase, an ecological (time trend) was conducted to investigate the 5 yr trend in the occurrence of marriage, childbearing, and divorce, as well as the factors affecting the occurrence of divorce in second phase. For second phase of study 600 participants were selected. 300 divorce and 300 married applicants were chosen between 2016 and 2021. Binary logistic regression model was used to find the related factors affecting the occurrence of divorce.
ResultsThe results showed a declining marriage (p = 0.05) and childbearing trend (p = 0.84), as well as an increasing trend in divorces (p = 0.02) in Yazd. Logistic regression analysis showed that college education (OR = 0.22, CI: 0.116-0.430, p < 0.001) and being self-employed (OR = 0.48, CI: 0.255-0.934, p = 0.03) could reduce the odds of divorce. In addition, nonresidents (OR = 2.1, CI: 1.314-3.562, p < 0.001), with > 10-yr age differences (OR = 3.8, CI: 1.803-8.213, p < 0.001) or the woman being older than her husband (OR = 3.4, CI: 1.981-5.848, p < 0.001) could increase the odds of divorce.
ConclusionOur results confirmed that a combination of socioeconomic characteristics affects the stability of family institutions.
Keywords: Family, Marriage, Childbearing, Divorce, Socioeconomic factors -
مقدمه
یکی از راه های ارتقای فرهنگ و ارزش های جامعه اسلامی در ایران شناسایی و معرفی مولفه های انتخاب همسر است. شناخت این مولفه ها می تواند موجب انتخاب همسرگزینی مناسب و پیشگیری از خطاهای متداول در این زمینه گردد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه های آموزشی انتخاب همسر در جامعه ایرانی انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع کیفی و با ماهیت اکتشافی-توصیفی بود که با استفاده از نظریه داده بنیاد و به کارگیری روش نظام مند استراوس و کوربین به طور همزمان به گردآوری، اجرا و تحلیل داده ها پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مشاوران خانواده، اساتید هییت علمی و مدیران مراکز مشاوره دخیل در زمینه آموزش و مشاوره ازدواج شهرستان یزد در سال 1401 بود. از این رو، برای نمونه پژوهش، 32 مشارکت کننده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها نیز از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و ضبط مصاحبه ها گردآوری شد.
یافته هانتایج کدگذاری باز نشان داد از 254 گزاره استخراج شده، 27 مفاهیم در قالب 11 مقوله به دست آمد. کدگذاری محوری با ادغام و ارتباط بین مقولات، پنج مولفه اصلی (آگاهی از فلسفه ازدواج، انتخاب هوشمند، سواد ازدواج، راهبردهای عقلانی-هیجانی و سبک ارزشمند ازدواج) را مطرح نمود. کدگذاری انتخابی نیز با طراحی چارچوب پارادایم به صورت ترسیمی، نظریه نهایی خود را به نمایش گذاشت.
نتیجه گیریشناسایی ابعاد و مولفه های همسرگزینی می تواند راهگشای سنجش و ارزیابی جوانان در شرف ازدواج توسط مشاوران پیش از ازدواج و زوج درمانگران باشد؛ زیرا موجب گرفتن تصمیمات حیاتی و مهم در انتخاب شریک زندگی برای جوانان خواهد بود.
کلید واژگان: انتخاب همسر, ازدواج, فرهنگ, نظریه داده بنیادExamination of Cultural Components of Spouse Selection Based on Iranian Culture: A Qualitative StudyIntroductionAmong the ways to improve the culture and values of Islamic society in Iran is identifying and introducing important components of spouse selection. Understanding these components can lead to the selection of a suitable spouse and prevent common mistakes in this area. Therefore, the present study aims to examine educational components of spouse selection in Iranian society.
MethodsThis qualitative study had an exploratory-descriptive nature and used the grounded theory and systematic Strauss and Corbin methods simultaneously to collect, execute, and analyze data. The research population included all family counselors, faculty members, and managers of counseling centers involved in marriage education and counseling in Yazd in 2022. Therefore, 32 participants were selected using purposive sampling as the research sample. The data was collected through semi-structured interviews which were recorded.
ResultsThe results of open coding showed that out of 254 extracted propositions, 27 concepts were obtained in the form of 11 categories. Through axial coding, 5 main components (awareness of the philosophy of marriage, smart selection, literacy about marriage, rational-emotional strategies, and valuable style of marriage) were identified by integrating and connecting the categories. Selective coding also presented its final theory by designing a paradigmatic framework in a diagrammatic form.
ConclusionIdentifying dimensions and components of spouse selection can facilitate the assessment and evaluation of young individuals on the brink of marriage by pre-marital counselors and couple therapists. This will help the young people make vital and important decisions in choosing a life partner.
Keywords: Spouse Selection, Culture, Marriage, Grounded Theory -
مقدمه
در سال های اخیر تغییراتی در نگرش دختران به ازدواج به وجود آمده و تمایل آنان برای ازدواج را تحت تاثیر قرار داده است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه نگرش به ازدواج دانشجویان دختر دانشگاه شاهد قبل و بعد از برگزاری درس دانش خانواده در نیم سال اول 1400-1399 انجام شد.
روش کارروش پژوهش توصیفی - تحلیلی از نوع مقایسه قبل و بعد بود. پژوهش بر روی 159 نفر از دانشجویان دختر مقطع لیسانس دانشگاه شاهد در شهر تهران انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس انجام شد و نمونه ها، دانشجویانی بودند که در نیم سال دوم 1400-1399، درس دو واحدی جمعیت و دانش خانواده را اخذ کرده بودند. گردآوری داده ها با استفاده از مقیاس نگرش به ازدواج (MAS) با چهار زیر مقیاس دیدگاه های خوش بینانه، بدبینانه، واقع گرایانه و ایدهآل گرایانه بود. پرسشنامه یک بار قبل از شروع درس و بار دوم سه ماه بعد بعد از اتمام 14 جلسه تدریس درس جمعیت و دانش خانواده) توسط دانشجویان تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Spss نسخه 21 انجام شد.
یافته هامیانگین سنی افراد مورد مطالعه 88/3 ±19/21 سال بود. تفاوت نگرش کلی به ازدواج قبل 48/9 ±87/77 و بعد 25/9 ±57/83 معنی دار بود (001/0>p). زیر مقیاس های نگرش به ازدواج شامل نگرش خوش بینانه، ایده آل گرایانه و واقع گرایانه به ازدواج، قبل و بعد، تفاوت معنی دار داشت (001/0>p)، اما نگرش بدبینانه تفاوت معنی دار (615/0=p) نداشت.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج تحقیق، درس جمعیت و دانش خانواده، نگرش کلی به ازدواج را بهبود بخشیده، لذا با توجه به کاهش نرخ ازدواج در سالهای اخیر، بهتر است، این درس در سال اول تحصیل ارایه شود تا انگیزه ازدواج زودتر در دانشجویان ایجاد شود.
کلید واژگان: دانشجویان دختر, ازدواج, دانش خانواده, جمعیت, نگرشIntroductionIn recent years, there have been changes in the attitude of girls towards marriage and it has affected their desire to get married. The present research was conducted with the aim of comparing the attitude towards marriage of the female students of Shahid University before and after holding the family knowledge course in the first half of 2019-2019.
MethodsThe method of descriptive-analytical research was before and after comparison. The research was conducted on 159 undergraduate female students of Shahid University in Tehran. Sampling was done as available, and the samples were students who had taken a two-unit course on population and family knowledge in the second half of 1399-1400. Data was collected using the Marriage Attitude Scale (MAS) with four subscales of optimistic, pessimistic, realistic and idealistic views. The questionnaire was completed by the students once before the beginning of the course and the second time three months later (after the completion of 14 teaching sessions of population and family knowledge). Data analysis was done with spss software version 21.
ResultsThe average age of the subjects studied was 21.19 ± 3.88 years. The difference of general attitude towards marriage before 77.87 ± 9.48 and after 83.57 ± 9.25 was significant (p<0.001). The sub-scales of attitude towards marriage, including optimistic, idealistic and realistic attitude towards marriage, before and after, had a significant difference (p<0.001). But the pessimistic attitude had no significant difference (p=0.615).
ConclusionsAccording to the results of the research, the population and family knowledge course has been able to improve the general attitude towards marriage, and considering the decrease in the marriage rate in recent years, it is better to present this course in the first year of education to motivate marriage will be established in them sooner.
Keywords: Attitude, Population, Family knowledge, Marriage, Female students -
زمینه و هدف
ازدواج و تشکیل خانواده یکی از عوامل موثر در بهداشت روان و شیوه زندگی و کاهش نابسامانی های فردی و اجتماعی است. این مطالعه با هدف اولویت بخشی ملاک های همسرگزینی از دیدگاه دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1396 انجام شده است.
روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی و به صورت مقطعی در سال 1396 در دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شده است. جامعه آماری دانشجویان دختر و تعداد 373 نمونه به روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد اولویت بخشی ملاک های همسرگزینی با 22 گویه بود که روایی و پایایی آن در مطالعات قبلی تایید شده بود. داده ها با نسخه 20 نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های فریدمن، کای اسکویر، تی تست و تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شدند.
یافته هاسن شرکت کنندگان بین 18-38 سال و ترم تحصیلی آن ها بین 1-15 بوده است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد تفاوت های بین میانگین رتبه های متغیرهای مستقل، معنا دار می باشد. برخوردار بودن از سلامت روانی در اولویت اول و برخورداری همسر از قومیت یکسان در اولویت آخر قرار می گیرد. بین متغیر سن و میزان اهمیت اولویت های انتخاب همسر همبستگی غیرمستقیم و معناداری وجود دارد (001/0>P). همچنین بین مقاطع تحصیلی کاردانی با کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری عمومی با میزان اهمیت ملاک های انتخاب همسر تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P).
نتیجه گیریانتخاب همسر براساس معیارهای صحیح از مهم ترین عوامل موثر بر ازدواج موفق می باشد؛ به منظور حفظ و ارتقا سلامت دانشجویان به نظر می رسد دانشجویان لازم است به سلامت روان و حس مسیولیت پذیری و عفت و پاکدامنی در انتخاب همسر نسبت به سایر موارد اهمیت بیشتری بدهند.
کلید واژگان: همسران, ازدواج, دانشجویانBackground and Objectives :
Marriage is one of the effective factors that can promote mental health and lifestyle and reduce the risk of individual and social disorders. This study aims to prioritize the criteria for partner selection according to the perceptions of female students of Qom University of Medical Sciences (QUMS) in 2017.
MethodsThis is descriptive-analytical study with a cross-sectional design was conducted in 2017. The study population consists of all single female students of QUMS, of whom 373 were selected by multi-stage sampling method. The instrument was the 22-item Preference Criteria of Spouse Selection Inventory (PCSSI) with acceptable validity and reliability. Data were analyzed in SPSS software, version 20 statistical software using descriptive statistics and Friedman’s test, Chi-square test, t-test, and one-way analysis of variance.
ResultsThe age range of the participants was 18-38 years, and their semester range was 1-15. The results of Friedman test showed a significant difference between the mean ranks of partner selection criteria. Mental health had the highest priority, while being from the same ethnicity had the lowest priority. There was a significant negative correlation between age and importance of partner selection criteria (P<0.001). In addition, there was a significant difference between students with associate degree and the students with bachelor’s degree, master’s degree, and PhD degree in terms of the importance of partner selection criteria (P<0.001).
ConclusionFemale students of QUMS pay more attention to mental health, responsibility, and chastity criteria in choosing a partner.
Keywords: Spouses, Marriage, Students -
پیش زمینه و هدف
با توجه به اهمیت دانش و نگرش جنسی در زندگی زناشویی، مطالعه ای باهدف تعیین میزان دانش و نگرش جنسی و ارتباط آن ها با عوامل دموگرافیک دختران نوجوان در آستانه ازدواج انجام شد.
مواد و روش کاردر این مطالعه توصیفی- مقطعی، 130 دختر نوجوان به روش تصادفی از بین مراجعه کنندگان به مرکز سلامت خانواده شهرستان همدان از آبان تا اسفند سال 1399 انتخاب شدند و پرسشنامه های دموگرافیک و دانش و نگرش جنسی (SKAS) را تکمیل نمودند. برای تحلیل روابط بین متغیرها از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه، تی مستقل، و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. تمام آزمون ها با استفاده از نرم افزار SPSS 23 انجام و در تمامی تحلیل ها سطح اطمینان 95/0 در نظر گرفته شد.
یافته هااصلی ترین منبع اطلاعات جنسی در 2/53درصد افراد، اینترنت بود. میانگین نمره دانش و نگرش جنسی افراد به ترتیب 62/34 و 56/23 بود. نمره دانش جنسی در 5/21درصد و نگرش جنسی در 81درصد دختران، کمتر از متوسط (30) بود. بین دانش و نگرش جنسی دختران همبستگی وجود نداشت، ولی بین سن دختران با نمره دانش (022/0=P) ونیز نگرش جنسی آن ها (001/0˂P) ارتباط خطی مستقیم و معنی دار وجود داشت. بین دسترسی به اینترنت با میانگین نمره دانش جنسی (001/0˂P) ونیز با نگرش جنسی (003/0=P) ارتباط آماری معنی دار وجود داشت. بین میانگین نمره نگرش جنسی با سطح تحصیلات دختران (004/0=P) ونیز با سطح تحصیلات همسرانشان (028/0=P) ارتباط آماری معنی دار وجود داشت. بین دانش و نگرش جنسی دختران با محل سکونت در شهر و روستا و تعداد خواهر و برادر آن ها و همسرانشان ارتباطی وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیرینمره دانش جنسی بیش از دوسوم دختران بیشتر از متوسط و نمره نگرش جنسی بیش از دوسوم دختران کمتر از متوسط بود. بین دانش و نگرش جنسی با سن، و نگرش جنسی با سطح تحصیلات دختران و همسرانشان ارتباط وجود داشت.
کلید واژگان: مشاوره جنسی, دانش, نگرش, رابطه جنسی, ازدواج, نوجوانBackground & AimConsidering the importance of sexual knowledge and attitude in marital life, a study was conducted to measure sex knowledge and attitude of adolescent girls on the verge of marriage and its relationship with demographic variables.
Materials & MethodsIn this descriptive cross-sectional study, 130 adolescent girls were randomly selected among those who referred to the family health center of Hamedan city from November 2019 to March 2020 and filled out the Sex Knowledge and Attitude Scale (SKAS) and demographic questionnaires. One-way analysis of variance, independent t-test, and Pearson correlation coefficient were used to analyze the relationships between variables. All the tests were done using SPSS 23 software and the confidence level of 0.95 was considered in all the analyses.
ResultsInternet was the main source of sexual information in 53.2% of the girls. The average score of knowledge and sexual attitude of girls was 34.62 and 23.56, respectively. The score of sexual knowledge in 21.5% and sexual attitude in 81% of girls was lower than average (30). There was no correlation between knowledge and sexual attitude of the girls, but there was a direct and significant linear relationship of age with knowledge score (P=0.022) and with sexual attitude (P˂0.001). There was a statistically significant relationship of internet access with the mean score of sexual knowledge (P˂0.001) and with sexual attitude (P=0.003). There was a statistically significant relationship between the mean score of sexual attitude and the education level of girls (P=0.004) and the education level of their husbands (P=0.028). There was no relationship between the knowledge and sexual attitude of girls with the place of residence in the city and village and the number of their siblings and their husbands.
ConclusionMore than two-thirds of girls had sexual knowledge scores more than medium, but sexual attitude scores less than medium. There were relationships between sexual knowledge and attitude and age, as well as between the sexual attitude and their education and education level of their husbands.
Keywords: sexual counseling, knowledge, attitude, marriage, adolescent -
هدف
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی مولفه های مشاوره ازدواج مبتنی بر تعیین روند و محتوای مشاوره ازدواج بر اساس تلفیق نظریه ی بین نسلی بوئن و نظریه سازه گرای مسیر زندگی ساویکاس (مشاوره پیش از ازدواج سازه گرایی) بود.
مواد و روش هامحیط این پژوهش کلیه ی متون در زمینه ی نظریه های مذکور بود. روش انتخاب متون به روش هدف مند از بین متون نظریه خانواده درمانی بین نسلی بوئن و نظریه ی مشاوره ی مسیر زندگی ساویکاس در محدوده سال های (2013-2022) بود. ملاک تعداد متون بر اساس رعایت اصل اشباع داده بود. روش گردآوری اطلاعات مطالعه ی خط به خط متون، مبتنی بر سوالات مرتبط با مولفه های متناسب برای مشاوره ی پیش از ازدواج در این دو نظریه بود. داده های حاصل از بررسی متون به کمک روش تحلیل محتوای مرسوم هیش و شانون (2005) تحلیل شدند.
یافته هانتایج تحلیل محتوا نشان داد که در نظریه ی سازه گرای ساویکاس مفهوم طرح ریزی زندگی و مفاهیم مشتق شده از آن برای منطبق شدن با مشاوره ی پیش از ازدواج مناسبند و در نظریه ی بین نسلی هفت مفهوم تمایز خود، فرافکنی خانواده، نظام عاطفی هسته ای خانواده، گسلش عاطفی، فرآیند انتقال بین نسلی و واپسروری اجتماعی برای مشاوره ی ازدواج مناسبند. سپس این مفاهیم به روش یوسفی و گل پرور (2023) برای تلفیق نظری در هم تلفیق شدند و درنهایت بر اساس مدل تلفیقی مدل مشاوره ی پیش از ازدواج طراحی شد.
نتیجه گیریدر کل با توجه به فرآیند استخراج این مدل می توان گفت به لحاظ کیفی این مدل از اعتبار برخوردار است و قابل ارزیابی در سطح طراحی یک بسته ی آموزشی و بررسی آزمایشی بر روی سازه های مرتبط با ازدواج است.
کلید واژگان: ازدواج, مشاوره پیش از ازدواج, تحلیل کیفی, تحلیل محتوای کیفی, نظریه ی سازه گرایی, نظریه ی بین نسلیPurposeThe purpose of this research was to analyze the components of marriage counseling based on the methods and marriage counseling based on the theory of intergenerational integration of Bowen's theory and the constructivist theory of Savikas career counseling theory (constructivist premarital counseling).
Materials and methodsThe environment of this research was all the texts in the field of the mentioned theory. The method of selecting the texts was among the texts of Bowen's intergenerational family therapy theory and Savika’s career counseling theory in the range of years (2013-2022). The criterion of the number of texts was based on the principle of data saturation. The method of collecting information was line by line study of texts, based on questions related to relevant components for premarital counseling in these two theories. The data obtained from the review of the texts were analyzed using the traditional content analysis method of Heish and Shannon (2005).
FindingsThe results of the content analysis showed that in the constructivist theory of Savikas, the concept of life designning and the concepts derived from it are suitable for matching with premarital counseling, and in the intergenerational theory, the seven concepts of self-differentiation, family projection, nuclear family emotional system, emotional breakdown, intergenerational transfer process and social regression are suitable for marriage counseling. Then, these concepts were combined according to Yousefi's and Golparvar’s method (2023) for theoretical integration, and finally the premarital counseling model was designed based on the integrated model.
ConclusionIn general, according to the process of extracting this model, it can be said that this model is qualitatively valid and can be evaluated at the level of designing an educational package and testing the variabels related to marriage.
Keywords: Marriage, premarital counseling, Qualitative analysis, Qualitative Content Analysis, Constructivist Theory, Intergenerational Theory -
هدف
با توجه به اینکه در آستانه تدوین برنامه هفتم توسعه هستیم، بررسی و آسیب شناسی برنامه های گذشته در مواجهه با مسایل خانواده و ارزیابی رویکرد اتخاذ شده، به منظور اصلاح فرایند تدوین هرچه کارشناسی تر برنامه هفتم حایز اهمیت است از این رو در مطالعه حاضر به تحلیل جامعه شناختی تاثیرات برنامه های پنج ساله توسعه بر نهاد خانواده؛ با تاکید بر آسیب های آن پرداخته شد.
مواد و روش هاروش مطالعه حاضر کیفی و در آن از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه را اسناد رسمی و کتابخانه ای و صاحب نظران تشکیل می دادند. نحوه انتخاب مبتنی بر روش نمونه گیری هدفمند بود و بر مبنای اشباع نظری 11 سند مرتبط با موضوع پژوهش بررسی و با 15 نفر مصاحبه شد. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست و مصاحبه بود است. در این مطالعه برای ارزیابی نتایج به دست آمده از معیارهای قابلیت اطمینان، اعتبار، قابلیت انتقال و تاییدپذیری استفاده شد. سرانجام تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری پیشینی (قیاسی) استفاده شد.
یافته هابا تحلیل برنامه های اول تا ششم توسعه 5 مضمون اصلی حمایت از خانواده، فرزند آوری، حمایت از زنان سرپرست خانوار، اصلاح ساختار تصمیم ساز زنان و خانواده و حمایت از گروه های آسیب پذیر شناسایی شد. برنامه های توسعه از نظر محتوایی در ارتباط با نهاد خانواده ایرادات متعددی دارد و با ارزیابی مهم ترین شاخص های برنامه های توسعه مشخص شد طلاق روند افزایشی، فرزندآوری و به موازات آن ازدواج روند کاهشی داشته است.
نتیجه گیریاین نتیجه نشان از این دارد که برنامه های توسعه بر نهاد خانواده نه تنها اثر مثبت قابل توجهی نداشته اند بلکه به طور منفی بر نهاد خانواده موثر بوده اند.
کلید واژگان: توسعه, خانواده, تغییرات خانواده, برنامه های توسعه, طلاق, ازدواج, کاهش فرزندآوریPurposeconsidering that we are on the verge of drafting the 7th development plan, it is important to examine and analyze past plans in the face of family issues and evaluate the adopted approach, in order to improve the process of drafting the 7th plan as expertly as possible, therefore, in the present study, Sociological analysis of the effects of five-year development plans on the family institution; It was discussed with emphasis on its damages.
Materials and MethodsThe current study method is qualitative and qualitative content analysis is used in it. The statistical population of this study consisted of official and library documents and experts. The method of selection was based on purposeful sampling and based on theoretical saturation, 11 documents related to the research topic were examined and 15 people were interviewed. The tools for collecting information are checklists and interviews. In this study, the criteria of reliability, validity, transferability and verifiability were used to evaluate the obtained results. Finally, data analysis was done using a priori coding method.
FindingsBy analyzing the 1st to 6th development programs, 5 main themes of family support, childbearing, support for women heads of the household, reforming the decision-making structure of women and families, and support for vulnerable groups were identified. In terms of content, development programs have many flaws in relation to the institution of the family, and by evaluating the most important indicators of development programs, it was found that divorce is on the rise, having children and, in parallel, marriage is on the decline.
ConclusionThis result shows that the development programs on the family institution not only did not have a significant positive effect, but also negatively affected the family institution.
Keywords: Development, Family, Family Changes, Development Programs, Divorce, Marriage, Reduction of Childbearing -
زمینه و هدف
باروری در کشور به زیر سطح جایگزینی رسیده است که این مهم موجب توجه سیاست گذاران به آن شده است. باروری ایده آل می تواند پیش بینی کننده باروری واقعی باشد. تحقق باروری ایده آل می تواند سطح فعلی باروری کلی را افزایش دهد. رضایت زناشویی از تعیین کننده های مهم باروری به شمار می آید. مطالعه حاضر به دنبال بررسی اثر رضایت زناشویی بر باروری ایده آل بود.
روشمطالعه حاضر، کمی و با روش پیمایش انجام شد. برای این منظور تعداد 379 نفر از زنان متاهل 15 تا 49 ساله ساکن محله های حاشیه شهر بندرعباس پیمایش شدند. نمونه گیری با روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه بهره برده شد.
یافته هارضایت زناشویی زنان و باروری ایده آل همبستگی مثبت و معنی داری داشتند. افزایش مدت ازدواج با افزایش باروری ایده آل همبسته بود. تفاوت میانگین باروری ایده آل برحسب سطح تحصیلات زنان معنی دار بود. میانگین تعداد ایده آل فرزندان زنان اهل سنت بیشتر از زنان اهل تشیع و زنان متعلق به قومیت های فارس، لر، ترک و عرب کمتر از زنان سایر قومیت ها بود. نتایج رگرسیون چندمتغیری نشان داد که افزایش رضایت زناشویی زنان به افزایش باروری ایده آل می انجامد.
نتیجه گیریبرنامه ریزی در جهت افزایش رضایت زناشویی زوجین می تواند به تحقق باروری ایده آل کمک کند. تحقق باروری ایده آل می تواند به معنای افزایش سطح فعلی باروری کلی در کشور باشد. از این رو در سیاست های جدید جمعیتی، در کنار سیاست های تشویقی برای افزایش باروری، باید به خانواده، روابط زوجین و رضایت زناشویی نیز توجه جدی کرد.
کلید واژگان: ازدواج, باروری, جمعیت حومه شهر, نرخ تولد, همسرانRelationship between Marital Satisfaction and Ideal Fertility of Suburban Women of Bandar Abbas CityBackgroundFertility in the country has reached below the replacement level, which has attracted the attention of politicians. Ideal fertility can predict actual fertility. Achieving ideal fertility can increase the current level of fertility. Marital satisfaction is one of the important determinants of fertility. The present study endeavors to investigate the effect of marital satisfaction on ideal fertility.
MethodsThe present study was conducted quantitatively with the survey method. For this purpose, 379 married women aged 15 to 49 living in the suburbs of Bandar Abbas were surveyed. Sampling was performed by multi-stage cluster method. A questionnaire was used to collect data.
ResultsWomen's marital satisfaction and the ideal number of children had a positive and significant correlation. The increase in the duration of marriage was correlated with the increase in the ideal number of children. The difference in the average ideal number of children by the education level of women was significant. The average ideal number of children of Sunni women was more than that of Shia women and women belonging to Fars, Lor, Turk and Arab ethnicities were less than women of other ethnicities. The results of multivariate regression showed that the increase in women’s marital satisfaction leads to an increase in the ideal number of children.
ConclusionPlanning to increase marital satisfaction of couples can help to achieve ideal fertility. Ideal fertility research can mean increasing the current level of total fertility in the country. Therefore, in the new population policies, along with encouraging policies to increase fertility, serious attention should also be paid to the family, spouse relationships and marital satisfaction.
Keywords: Birth Rate, Fertility, Marriage, Spouses, Suburban Population -
فصلنامه حقوق پزشکی، پیاپی 58 (بهار 1402)، صص 673 -689زمینه و هدف
قانونگذار و شماری از فقها، برای ازدواج دختر باکره رشیده، جلب موافقت ولی را مد نظر قرار داده اند، این بدان معنا است که با انتفای باکرگی دختر، ولایت نیز از او برداشته می شود، متاثر از همین برداشت، رای وحدت رویه مورخ 1364 دیوان عالی کشور، لزوم اذن ولی برای ازدواج دختر در فرضی که زوال بکارت به واسطه مباشرت نامشروع باشد را منتفی دانسته است. هدف مقاله حاضر بررسی اذن ولی در ازدواج دختر در فرض زوال بکارت به واسطه زنا با نقدی بر رای وحدت رویه دیوان عالی کشور است.
روشمقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.یافته هااستدلال رای وحدت رویه این است که مشروعیت دخول قبل از عقد، شرط صحت عقد و یا شرط سقوط ولایت نبوده و دخول مطلقا چه مشروع باشد یا غیر مشروع، سبب سقوط ولایت می باشد.
نتیجه گیریرای مورد اشاره به دلایلی از قبیل بی تجربگی دختر در فرض مزنی علیه واقع شدن، تناسب لزوم اذن ولی در نکاح با مقاصد شریعت، منوط بودن سقوط اذن ولی بر ازاله بکارت از طریق نکاح در روایات و عدم احراز رشد دختر در فرض ازاله بکارت از طریق نامشروع، محل تامل است.
کلید واژگان: اذن ولی, ازدواج, زوال بکارت, مباشرت نامشروعBackground and AimLegislators and a number of jurists have taken into consideration obtaining the consent of the guardian for the marriage of a virgin Rashidah girl; this means that when the girl loses her virginity, the guardianship is also taken away from her. The unanimous ruling dated 1364 of the Supreme Court ruled out the necessity of a guardian's permission for the marriage of a girl in the assumption that the loss of virginity is due to illegitimate marriage. The purpose of this article is to examine the permission of the guardian in the marriage of a girl in the assumption of loss of virginity due to adultery, with a critique of the unanimous decision of the Supreme Court.
MethodsThis article is descriptive and analytical and library method is used.
Ethical Considerations: In this article, the originality of the texts, honesty and trustworthiness are observed.ResultsThe argument of the consensus opinion is that the legitimacy of penetration before the marriage is not a condition for the validity of the marriage or the condition for the fall of the province, and the penetration absolutely, whether it is legitimate or illegitimate, is the cause of the fall of the province.
ConclusionThe mentioned opinion is based on reasons such as the inexperience of the girl in the presumption of marriage, the compatibility of the necessity of the guardian's permission in marriage with the purposes of the Sharia, the condition of the guardian's permission falling on the removal of virginity through marriage in traditions and the lack of verification of the girl's growth in The assumption of losing virginity through illegitimacy is a place for reflection.
Please cite this article as:Izadi Fard AA, Shokrian Amiri H, Nazarpour F, Hosseinnejad SM. The Permission of the Guardian in the Marriage of a Girl in the Assumption of Loss of Virginity Due to Adultery with a Critique on the Unanimous Decision of the Supreme Court. Medical Law Journal. 2023; 17(58): e46.Keywords: Parental Permission, Marriage, Loss of Virginity, Illegitimate Guardianship -
زمینه و هدف
گستردگی جوانب ارزیابی شده، فقدان ملاک های شفاف و بی توجهی به آن ها زمینه را برای نارضایتی و طلاق در زوجین فراهم می آورد. این پژوهش با هدف دستیابی به مولفه های مهم در انتخاب همسر به عنوان عوامل محافظ از نارضایتی و گرایش به طلاق در فرهنگ ایرانی از دیدگاه متخصصان حوزه خانواده انجام گرفت.
روش بررسیپژوهش حاضر به صورت ترکیبی بود که بخش کیفی آن با شیوه پدیدارشناسی اجرا شد. در این پژوهش دو گروه نمونه شامل گروه روان شناسان و مشاوران خانواده و گروه پانل مشتمل بر اساتید دانشگاه و دانشجویان رشته روان شناسی و مشاوره در مقطع کارشناسی ارشد، شرکت داشتند. در مرحله کیفی پس از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با گروه اول، تحلیل داده ها با روش کلایزی (1978) صورت گرفت و در مرحله کمی، اعتبار داده ها براساس نظرات گروه پانل با تعیین روایی محتوایی آن ها سنجیده شد. اعتباریابی داده ها باتوجه به چهار ملاک قابلیت اعتماد گوبا و لینکلن (1989) شامل قابلیت های اعتبار، ثبات، تایید و انتقال انجام گرفت. به منظور تعیین ضرورت وجود هریک از طبقه ها برای درون مایه های مدنظر، شاخص نسبت روایی محتوا براساس نظرات گروه پانل محاسبه شد. در مرحله بعد با مراجعه به جدول لاوشه برای ده مشارکت کننده با ضریب 0٫6 به عنوان نقطه بحرانی و ضرورت طبقه، اعتباریابی صورت گرفت.
یافته هابا تحلیل مصاحبه ها، کدهای باز و مضمون ها استخراج شد که شامل 397 کد توصیفی و 52 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی بود. تمام طبقات اصلی روایی پذیرفتنی را به دست آوردند.
نتیجه گیریویژگی های شخصیتی، سابقه رشدی خانوادگی، بیان عشق و احساسات، معنویت و انتظارات دینی، مدیریت امور مالی و اقتصادی، تعارض و حل آن و خانواده ها و آداب و رسوم، به عنوان مولفه های اصلی انتخاب همسر به دست آمدند که می توانند در رضایت زناشویی زوجین و پیشگیری از طلاق کارآمد باشند.
کلید واژگان: ازدواج, انتخاب همسر, مولفه های انتخاب همسر, رضایت زناشویی, طلاقBackground & ObjectivesFormation of family and marriage as one of the most important stages during each person's life, begins with selecting a spouse, so success and satisfaction in other stages of life depend on the correct decision and the conscious choice in this stage. Marriage shares a life with another person who has different criteria and expectations. This choice plays an important role in forming the foundation of the family and couples' marital satisfaction and achievement, as well as family dissatisfaction and the tendency to divorce in couples. Personality traits, family, culture, and community attitudes towards life and environment are important factors in this selection. The expanded assessment aspects and a lack of clear criteria for achieving a comprehensive understanding of the partner are part of people's problems in selecting a spouse. This study aimed to achieve important elements in selecting a spouse as protective factors against marital dissatisfaction and Divorce based on Iranian culture and from the perspective of family psychologists and consultants.
MethodsIn this study, which was performed with a phenomenological method, two groups of samples including specialists in family and marriage and a panel group of university teachers and students were used. In the qualitative phase, according to the purpose of accessing the experience of experts in the subject of study, counselors, and psychologists in the field of family and marriage in Yazd City that wanted to participate were used. Purposive sampling was used to select the sample group. The sample size in qualitative studies continues until the researcher is fully saturated with the information, i.e., until a new code of interviews is not extracted and the information obtained is duplicated, so in this study, the sample was continued until complete data saturation by 16 interviews. After conducting semi–structured interviews with the first group, interviews were analyzed to examine the participants' experience of the subject. In the next stage, using Colaizzi's method (1978), the main subthemes and themes were extracted. In the quantitative phase, a panel of ten professors and senior undergraduate psychology and counseling students at the Islamic Azad University of Yazd were used by random sampling method to determine the validity of the categories obtained. To evaluate the content validity, two qualitative and quantitative methods were used to the viewpoint of experts on the level of coordination with the themes. The research data was validated according to four criteria of reliability provided by Guba & Lincoln (1989). To measure the validity of the data, a panel group was used to assess the validity by the content validity method. In the next step, by referring to the Lawsche table, validation was done for ten participants with a coefficient of 0.6 as the critical point and necessity of the class.
ResultsAfter analyzing interviews and understanding participants' experience with the Colaizzi method, 397 codes, 52 secondary themes and seven main themes were concluded. The seven main themes included personality traits, history of family growth, expression of love and emotions, spirituality and religious expectations, management of finance, conflict and resolve, and family customs identified as the main components and criteria of youth in choosing a spouse. The main categories of "personality traits", "management of financial and economic affairs", and "family and customs", with the frequency of 10, 10 and 9, respectively, from the perspective of experts in the interview, were more important. All seven main categories achieved an acceptable content validity score.
ConclusionIdentifying and determining the basic criteria of choosing a spouse in marriage while helping to make conscious choices that increasing marital satisfaction can strengthen the family foundation and prevent Divorce in life.
Keywords: Marriage, Spouse selection, Spouse selection criteria, Marital satisfaction, Divorce -
مقدمه
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه رفتارهای مثبت کلامی و غیرکلامی با شریک عاطفی در سه دوره نامزدی، نامزدی رسمی و پس از ازدواج پرداخته است.
روش کارجامعه آماری این مطالعه مقطعی شامل کلیه دختران و پسران شهر همدان بود که در سال 1390 در دوران نامزدی، نامزدی رسمی و یا پس از ازدواج بوده اند. یکصد و پنجاه نفر (50 مورد در هر دوره) از طریق روش نمونه گیری طبقه ای مناسب انتخاب شدند. آنها به مقیاس رفتارهای کلامی و غیرکلامی محقق ساخته پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون t، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی LSD و نرم افزار SPSS25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که رفتارهای کلامی مثبت (045/128 F=، 001/0 >P) و غیرکلامی (416/46 F=، 001/0 >P) در هر سه دوره تغییر معنی داری داشته است. نتایج همچنین تغییرات معناداری را در رفتارهای مثبت کلامی و غیرکلامی در پسران (کلامی: 39/66F=، 001/0> P، غیر کلامی: 106/20F=، 001/0>P) و دختران (کلامی: 88/59 F=، 001/0> P، غیر کلامی: 48/31 F=، 001/0>P) در طول دوره ها نشان داد. همچنین رفتارهای مثبت کلامی و غیرکلامی در هر دو جنس با حرکت رابطه از نامزدی به ازدواج روند نزولی را تجربه می کند. نتایج نشان داد که بین دختران و پسران از نظر رفتارهای کلامی و غیرکلامی تفاوت معناداری وجود ندارد (کلامی: 231t= ، 001/0<P، غیر کلامی: 184-t= ، 001/0P>).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به نظر می رسد رفتارهای کلامی و غیرکلامی در دوران نامزدی مثبت تر است و با پیش رفتن رابطه به سمت ازدواج کاهش می یابد.
کلید واژگان: ازدواج, رابطه, رفتار کلامی, رفتار غیرکلامی, زوجینIntroductionThe present study investigated and compared positive verbal and non-verbal behaviors with emotional partner during three periods of engagement, official engagement, and post-marriage.
Materials and MethodsThe population of this cross-sectional study comprised all girls and boys in Hamadan city-Iran, who were within their period of engagement, official engagement, or post-marriage in 2021. One-hundred fifty individuals (50 cases in each period) were selected through a convenient stratified sampling method. They responded to the researcher-made scale of verbal and non-verbal behaviors. Data analyzed by t-test, one-way analysis of variance, LSD post hoc test, and SPSS software version 25.
ResultsThe results of the one-way variance analysis indicated that positive verbal (P< 0.001, F= 128.045) and non-verbal (P< 0.001, F= 46.416) behaviors changed significantly in all three periods. The results also demonstrated significant changes in the positive verbal and non-verbal behaviors of both boys (verbal: P< 0.001, F= 66.39, non-verbal: P< 0.001, F= 20.106) and girls (verbal: P< 0.001, F= 59.88, non-verbal: P< 0.001, F= 31.48) during the periods. Also, the positive verbal and non-verbal behaviors experience a downward trend in both sexes as the relationship moves from engagement to marriage. The results showed that there seems to be no significant difference between boys and girls in verbal and non-verbal behaviors (verbal: P> 0.001, t= 231, non-verbal: P> 0.001, t= -184).
ConclusionAccording to the results, it seems that verbal and non-verbal behaviors are more positive during the engagement period, and they decrease as the relationship moves toward marriage.
Keywords: Couples, Marriage, Non-verbal behavior, Relationship, Verbal behavior
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.