جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « اسپاستیسیته » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و ششم شماره 1 (پیاپی 111، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 12 -21زمینه و هدف
اسپاستیسیته به دنبال آسیب های نورون محرکه فوقانی اثرات سویی بر کیفیت زندگی و عملکرد بیماران داشته و درمان های غیر تهاجمی متعددی برای کاهش تون عضله وجود دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر شدت شاکویو بر بهبود اسپاستیسیته اندام فوقانی در بیماران مبتلا به سکته مغزی است.
مواد و روش هادر این مطالعه، 20 بیمار در دو گروه درمانی به شکل تصادفی قرار گرفتند. گروه اول درمان با فرکانس 4 هرتز و شدت انرژی 0/03 میلی ژول بر میلی متر مربع در ناحیه تاندون عضلات فلکسور مچ دریافت کردند و در گروه دوم همان درمان با شدت انرژی 0/8 میلی ژول بر میلی متر مربع برای بیماران اعمال شد. دامنه ی حرکتی اکستنشن مچ دست با گونیامتری و شدت اسپاستیسته فلکسوری مچ دست با معیار تغییر یافته اشورث قبل و بعد از جلسه درمانی و یک هفته پس از آن ارزیابی شدند.
یافته هاشدت اسپاستیسیته اندام فوقانی و دامنه ی حرکتی اکستنشن مچ دست بهبودی معنی داری بلافاصله و یک هفته پس از درمان با شاکویو شدت بالا داشت. در گروه درمان با شدت پایین شاکویو نیز، کاهش معنی دار در شدت اسپاستیسیته اندام فوقانی و افزایش غیر معنی دار در دامنه ی حرکتی اکستنشن مچ دست دیده شد.
نتیجه گیریدر این مطالعه، درمان شاکویو با شدت بالا در بهبودی اسپاستیسیته و دامنه ی حرکتی بیماران در مقایسه با شدت پایین موثرتر بود. به نظر می رسد درمان با شاکویو با شدت مناسب ممکن است بتواند جایگزینی برای سایر درمان های اسپاستیسیتی باشد.
کلید واژگان: اسپاستیسیته, شاکویو, آسیب نورون محرکه فوقانی, دامنه ی حرکتی, توانبخشی}Background and AimSpasticity following upper motor neuron lesions has adverse effects on patientschr('39') quality of life and performance. Shockwave therapy is a non-invasive treatment to reduce muscle tone. The purpose of this study was to evaluate the efficacy of shockwave intensity on the improvement of upper limb spasticity in patients with stroke.
Materials and MethodsIn the present study, 20 patients with stroke were randomly divided into two treatment groups. Shockwave was applied for 1 session at the musculotendinous junction of flexor carpi ulnaris and radialis muscles using a low level of energy for group one (0.03 mj/mm2) and a high level of energy for group two (0.8 mj/mm2). The patients were evaluated at baseline and one week after the intervention. Upper limb spasticity and active range of motion of wrist extension were evaluated by Modified Ashworth Scale and goniometer, respectively.
ResultsUpper limb spasticity and range of motion of wrist extension were significantly improved immediately and a week after high-intensity shockwave therapy. A significant decrease in upper limb spasticity and a non-significant increase in the range of motion of wrist extension were observed in the group receiving low-intensity shock waves.
ConclusionHigh energy shockwave appeared to provide a beneficial effect on upper limb spasticity and range of motion of wrist extension, compared with low energy shockwave. It seems that treating with the appropriate intensity of shockwave may be an alternative method to other spasticity treatments.
Keywords: Spasticity, Shockwave, Upper motor neuron lesion, Range of motion, Rehabilitation} -
مقدمه و اهدافبا توجه به اهمیت اسپاستیسیته در درمان بیماران با ضایعه نورون محرکه فوقانی هدف از این تحقیق ، مروری نظام مند بر مطالعات مرتبط با اندازه گیری و روش های ارزیابی اسپاستیسیتی در بیماران با اختلالات عروقی مغز می باشد تا شاید بتوانیم با توجه به مزایا و معایب هر روش بهترین روش را برای ارزیابی میزان اسپاستیسیتی سفارش نماییم.مواد و روش هاجستجوی مطالعات انجام شده در فاصله زمانی 1995 تا 2013 در منابع اطلاعاتیMdconsult ،Sciencedirect ،Pedro، SID، Pubmed،Ggoogle scholarانجام شد. کلید واژه های اسپاستیسیته، آشورت، همی پلژی، دستگاه های اندازه گیری، سکته مغزی ، ارزیابی مورداستفادهقرارگرفتند.نتیجه گیریدر کل 69 مقاله که دارای معیار های ورود بودند برگزیده شدند. تفاوت های زیادی میان مقالات از نظر متدلوژی، شاخص های مورد ارزیابی، عضلات مورد بررسی مشاهده گردید. به منظور تشخیص اسپاستی سیته به ترکیب روش های مختلف اندازه گیری اسپاستی سیته نیاز داریمکلید واژگان: اسپاستیسیته, آشورت, همی پلژی, دستگاه های اندازه گیری, سکته مغزی, ارزیابی اسپاستیسیته}Background And AimConsidering the importance of spasticity in the treatment of the patients with upper motor neuron lesion, the present study was conducted to review the studies concerning measuring spasticity assessment and also methods of spasticity assessment in the patients with cerebrovascular accident so as to recommend the best method for assessment of the spasticity according to the advantages and disadvantages of each method.Materials And MethodsA literature search for the period of 1995-2013 was performed in the databases of PubMed, Mdconsult, Sciencedirect, Pedro, SID, and Google scholar. Also, Spasticity, Ashworth, Hemiplegia, Measurement devices, Stroke, Assessment were used as key words.ConclusionSixty nine articles were selected according to the inclusion criteria of the study. There was a wide variation among studies in terms of methodology, main outcome measures, and muscles that were evaluated. It can thus be suggested that to recognize spasticity, a combination of the different methods of spasticity measurement is required.Keywords: Spasticity, Ashworth, Hemiplegia, Measurement devices, Stroke, Assessment}
-
مقدمهمقیاس اصلاح شده Tardieu یک مقیاس کلینیکی برای اندازه گیری درجه اسپاستیسیته عضلانی است. هدف این تحقیق، بررسی اعتبار مقیاس اصلاح شده Tardieu در اندازه گیری اسپاستیسیته عضلات باز کننده زانوی بیماران مبتلا به سکته مغزی بود.روشدر تحقیق مقطعی حاضر با اندازه گیری های مکرر که در سال 1391 در یک درمانگاه فیزیوتراپی نورولوژیک دانشگاهی در تهران انجام شد، 15 بیمار مبتلا به سکته مغزی با میانگین سنی 14/0 ± 53/8 سال که از مدت ابتلای آن ها 32/2± 40/0 ماه می گذشت، در مطالعه شرکت کردند. شدت کلینیکی اسپاستیسیته عضلات باز کننده زانو با استفاده از مقیاس اصلاح شده Tardieu ارزیابی شد و 1R-2R به عنوان معیار اصلی محاسبه گردید. برای محاسبه کار از یک دینامومتر ایزوکینتیک جهت اندازه گیری گشتاور- زاویه در طی اعمال حرکات غیر فعال در 4 سرعت (60، 120، 180 و 240 درجه بر ثانیه) استفاده شد. شیب داده های کار- سرعت [ژول بر (درجه بر ثانیه)] با استفاده از رگرسیون خطی محاسبه گردید. آزمون های ANOVA با اندازه گیری مکرر و همبستگی Pearson جهت تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.یافته هاکار انجام شده در سرعت های مختلف، تفاوت معنی داری داشت؛ به طوری که میزان کار با افزایش سرعت، کاهش نشان داد (P < 0.01). میانگین شیب داده های کار- سرعت برابر با 0/76- (انحراف معیار 0/78) بود. بین جزء دینامیک اسپاستیسیته بر اساس مقیاس اصلاح شده(Tardieu (1R-2R و شیب داده های کار- سرعت همبستگی معنی داری مشاهده نشد (0/99=r=0/004، P).نتیجه گیریاحتمال دارد مقیاس اصلاح شده Tardieu معیار معتبری جهت ارزیابی اسپاستیسیته عضلات باز کننده زانو نباشد.
کلید واژگان: سکته مغزی, اسپاستیسیته, مقیاس اصلاح شده Tardieu, دینامومتر ایزوکینتیک, کار, بیومکانیک}Background and AimsThe Modified Tardieu Scale (MTS) is a clinical scale for measuring the degree of muscle spasticity. The aim of this study was to evaluate the validity of the MTS in measuring poststroke knee extensor spasticity.MethodsThis was a cross-sectional study performed in 2012 at a university clinic of neurological physiotherapy in Tehran, Iran, with repeated measurements. In the present study, 15 poststroke patients with a mean age of 53.8 ± 14.0 years and mean time since stroke of 40.0 ± 32.2 months participated. The knee extensor muscle spasticity was assessed using the MTS to calculate the R2-R1 as the main clinical measure. To calculate the work, an isokinetic dynamometer was used to quantify torque-angle data during passive movements at 4 speeds (60°, 120°, 180°, and 240°/sec). The linear regression was used to calculate the slope for the work-velocity data [Joule/(degree/sec)].ResultsThere were significant differences between works done by the dynamometer at four speeds; as the speed increased the work decreased (P < 0.01). Mean (standard deviation) slope for the work-velocity data was -0.76 (0.78). There was no significant correlation between the dynamic component of MTS (R2-R1) and slope for the work-velocity data.ConclusionThe results indicate that the MTS might not be a valid measure for assessing knee extensor muscle spasticity in this sample of patients after stroke.Keywords: Stroke, Spasticity, Modified Tardieu Scale, Isokinetic dynamometer, Work, Biomechanics} -
مقدمه و هدفمقیاس اصلاح شده اصلاح شده اشورث یک معیار کلینیکی است که اخیرا برای ارزیابی اسپاستیسیته عضلانی ارائه شده است. تحقیقات بسیار اندکی درباره اعتبار این مقیاس وجود دارد. هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین مقیاس اصلاح شده اصلاح شده اشورث (Modified Modified Ashworth Scale; MMAS) با معیار بیومکانیکی شیب کار- سرعت در ارزیابی اسپاستیسیته عضلات اکستانسور زانوی بیماران مبتلا به همی پارزی می باشد.روش کارچهارده بیمار مبتلا به همی پارزی به دنبال سکته مغزی وارد این مطالعه مقطعی شدند. اسپاستیسیته عضلات اکستانسور زانو با مقیاس MMAS ارزیابی شد. از دینامومتر ایزوکینتیک برای خم کردن غیرفعال زانو با سرعت های 10، 30، 60 و 90 درجه/ثانیه برای اندازه گیری داده های گشتاور- زاویه استفاده شد. کار (ژول) در هر سرعت برای تعیین شیب منحنی های کار- سرعت به عنوان معیار بیومکانیکی اسپاستیسیته محاسبه گردید.
نتایجمیانگین کار با افزایش سرعت، کاهش یافت اما از لحاظ آماری معنی دار نبود (P = 0.07). میانگین شیب کار – سرعت [J/(°/Sec)] 35/0- بود. بین مقیاس MMAS و شیب کار- سرعت همبستگی معنی داری وجود نداشت (r =0.31، P = 0.28 (.
نتیجه نهایی: بین مقیاسMMAS و شیب کار- سرعت به عنوان معیار بیومکانیکی اسپاستیسیته رابطه معنی داری وجود نداشت. تحقیقات بیشتر با تعداد بیماران بیشتر پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: اسپاستیسیته, پارزی, کار, مقیاس اشورث}Introduction &ObjectiveThe Modified Modified Ashworth Scale (MMAS) is a clinical meas-ure that has been recently developed for the assessment of muscle spasticity. There is a dearth of research on the validity of the MMAS. The aim of the present study was to investi-gate the relationship between the MMAS and the biomechanical measure of work-velocity slope in assessing knee extensor muscle spasticity in patients with hemiparesia.Materials and MethodsFourteen patients with post-stroke hemiparesia were included in this cross sectional study. Knee extensor spasticity was assessed with MMAS. An isokinetic dy-namometer was used to impose knee passive flexion with the angular velocity of 10، 30، 60، and 90 °/Sec to measure Torque-angle data. Work (Joule) was calculated at each velocity to determine the slope of the work-velocity curves as the biomechanical measure of muscle spasticity.ResultsThe mean work decreased as the velocity increased but was not statistically signifi-cant (P = 0. 07). The mean slope was – 0. 35 [J / (°/Sec)]. There was no significant correlation between the MMAS and the work-velocity slope (r =0. 31، P = 0. 28).ConclusionThere was no significant relationship between the MMAS and the biomechanical measure of work-velocity slope. Further studies with larger sample size are suggested.Keywords: Ashworth Scale, Paresis, Spasticity, Work} -
سابقه و هدفاسپاستیسیته یکی از اختلالات شایع حرکتی می باشد که در 30-20 درصد بیماران مبتلا به سکته مغزی رخ می دهد. مقیاس اصلاح شده اصلاح شده اشورث (MMAS) یک تست کلینیکی جدید برای اندازه گیری اسپاستیسیته عضلانی است که به طور فزاینده ای در کلینیک و تحقیقات استفاده می شود. این مطالعه به منظور بررسی رابطه بین مقیاس MMAS و پارامترهای الکترومیوگرافی (EMG) در ارزیابی اسپاستیسیته عضله فلکسور مچ انجام شد.مواد و روش هادر این تحقیق که از نوع بررسی اعتبار معیار همزمان می باشد، 11 بیمار زن با همی پلژی ناشی از اولین سکته مغزی شرکت کردند. اسپاستیسیته عضلات فلکسور مچ دست مبتلای بیماران، با استفاده از مقیاسMMAS همزمان با ثبت EMG ارزیابی گردید. همبستگی درجات مقیاس MMAS با پارامترهای الکترومیوگرافی مقایسه شد.یافته هامیانگین سنی بیماران 11±82/51 سال (دامنه 69-32) و میانگین مدت ابتلا 6/19±82/17 ماه (دامنه 48–1) بود، همبستگی معنی داری بین مقیاس MMAS و همه پارامترهای الکترومیوگرافی شامل میانگین دامنه (02/0، p=64/0r=)، حداکثر دامنه (05/0، p=53/0r=)، مدت زمان فعالیت الکتریکی (01/0p=، 72/0r=)، زمان تاخیری (01/0p=، 69/0=r=) و زمان صعود دامنه (04/0p=، 56/0=r) وجود داشت.نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعه مقیاس اصلاح شده اشورث معیار معتبری برای ارزیابی اسپاستیسیته می باشد.
کلید واژگان: سکته مغزی, اسپاستیسیته, مقیاس اصلاح شده اصلاح شده اشورث, اعتبار, الکترومیوگرافی سطحی}Background And ObjectiveThe Modified Modified Ashworth Scale (MMAS) is a new clinical test for measuring muscle spasticity، which is increasingly used in the clinic and research. Only one study has been performed on the validity of the MMAS. The aim of the present study was to investigate the relationship between the MMAS and electromyographic (EMG) parameters in assessing wrist flexor muscle spasticity.MethodsIn this concurrent criterion-related validity study، eleven women with first ever stroke resulted in hemiplegia with a mean age 51. 82 years (range: 32-69) and mean time since stroke 17. 82 months (range: 1-48) participated. Spasticity of wrist flexors using MMAS simultaneously with EMG recordings was assessed. Spearman''s rho test was used to calculate the correlations between the MMAS grades and EMG parameters.FindingsThere were significant correlations between the MMAS and all EMG parameters including mean amplitude (r=0. 64، p=0. 02)، peak amplitude (r=0. 53، p=0. 05)، duration of activity (r=0. 72، p=0. 01)، latency (r=-0. 69، p=0. 01)، and rise time (r=0. 56، p=0. 04).ConclusionThe significant correlations between the MMAS and the EMG parameters indicate that the MMAS is a valid measure for assessing muscle spasticity.Keywords: Stroke, Spasticity, Modified modified ashworth scale, Validity, Surface electromyography} -
زمینه و هدف
اسپاستیسیته یکی از علائمی است که منجر به محدودیت عملکردی در بزرگسالان مبتلا به فلج مغزی می شود و با افزایش وابسته به سرعت رفلکس های کششی تونیک و تشدید رفلکس های تاندونی(به علت افزایش تحریک پذیری رفلکس کششی) مشخص می شود. مقیاس اصلاح شده تاردیو یک معیار بالینی معتبر برای ارزیابی اسپاستیسیته در افراد مبتلا به فلج مغزی می باشد. هدف این تحقیق ارزیابی پایایی بین دو آزمونگر در ارزیابی اسپاستیسیته با استفاده از مقیاس اصلاح شده تاردیو، در عضلات اندام تحتانی بزرگسالان مبتلا به فلج مغزی می باشد.
روش بررسیدر تحقیقی از نوع تحلیلی- مقطعی، 30 فرد بزرگسال(19زن، 11مرد) مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک با میانگین سنی 8/4±57/26 سال، با روش نمونه گیری ساده، از افراد در دسترس مراجعه کننده به مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد مستقر در شهر تهران وارد مطالعه شدند. شدت اسپاستیسیته عضلات اداکتور ران، خم کننده های زانو و پلانتار فلکسور مچ پا با استفاده از مقیاس اصلاح شده تاردیو توسط دو آزمونگر به فاصله زمانی 10 دقیقه، ارزیابی شدند.
یافته هامقادیر ICC برای اختلاف دو زاویه واکنش عضلانی و دامنه حرکتی کامل(1R-2R)، برای عضلات اداکتور ران و خم کننده های زانو به ترتیب 97/. و 88/. و برای پلانتارفلکسورهای مچ پا82/. محاسبه گردید. همچنین توافق یبن دو آزمونگر درارزیابی کیفیت واکنش عضلات اداکتور ران، خم کننده های زانو و پلانتارفلکسور مچ پا به ترتیب 89/.، 96/.، و 92/. به دست آمد.
نتیجه گیریمقیاس اصلاح شده تاردیو در عضلات اداکتورهای هیپ، خم کننده های زانو و پلانتارفلکسور مچ پا بزرگسالان مبتلا به فلج مغزی داری پایایی بالا است. احتمالا از این مقیاس می توان برای ارزیابی اسپاستیسیته عضلات اندام تحتانی در بزرگسالان مبتلا به فلج مغزی استفاده کرد.
کلید واژگان: اسپاستیسیته, پایایی بین دو آزمونگر, مقیاس اصلاح شده تاردیو, بزرگسال, فلج مغزی}Background And AimSpasticity is one of the symptoms that contributes to functional limitation in adults with cerebral palsy and characterized by a velocity dependent increase in tonic reflex due to the hyperexcitability of the stretch reflex. Modified Tardieu Scale (MTS) is a valid clinical tool for assessment of spasticity. The purpose of this study was to investigate Inter-rater reliability of the Modified Tardieu Scale (MTS) for hip adductors, knee extensors and ankle plantar flexors muscles in adult subjects with cerebral palsy.
Materials And MethodsIn an analytical cross sectional study, 30participants (11 men، 21 women, age range 20 to 40 years, mean age (26. 57±4. 8) with spastic cerebral palsy from Raad Rehabilitation Goodwill Complexes in Tehran city in a convenient sampling took part in this study. Spasticity was measured by two physiotherapist for hip adductors, knee extensors and ankle plantar flexors with MTS during same session with ten minutes interval between assessment of two raters.
ResultsICC values for R2-R1 as an indicator of spasticity in hip adductors, knee extensor and plantar flexors were 0. 97, 0. 88 and 0. 81 respectively. Also ICC Values for quality of muscle reaction was 0. 89 in hip adductors, 0. 96 in knee extensors and 0. 92 in ankle plantar flexors
ConclusionMTS has a high reliability in spasticity assessment of adductors, knee extensors and ankle plantar flexors muscles, Probably MTS can be used as a reliable clinical tool to measure spasticity of lower extremity muscles in adult subjects with cerebral palsy.
Keywords: Reliability, Modified Tardieu scale, Adult cerebral palsy, Spasticity} -
زمینه و هدفاسپاستیسیته یکی از علایم سکته مغزی است که با افزایش وابسته به سرعت رفلکس های کششی تونیک و تشدید رفلکس های تاندونی (به علت افزایش تحریک پذیری رفلکس کششی) مشخص می شود. ارزیابی این اختلال حرکتی در تعیین میزان کارایی مداخلات درمانی از اهمیت خاصی برخوردار است. مقیاس اصلاح شده تاردیو یک معیار بالینی برای ارزیابی اسپاستیسیته در افراد مبتلا به سکته مغزی می باشد. هدف این تحقیق، ارزیابی پایایی آزمون - بازآزمون مقیاس اصلاح شده تاردیو در عضلات راست کننده زانو و پلانتار فلکسور مچ پا در مبتلایان به ضعف نیمه بدن ناشی از سکته مغزی مزمن می باشد.
روش بررسیدر تحقیقی از نوع تحلیلی- مقطعی، 17 فرد (10مرد، 7زن) مبتلا به سکته مغزی مزمن با میانگین سنی45/13±58/55 سال که حداقل سه ماه و حداکثر چهار سال از بیماری آنها گذشته بود، با روش نمونه گیری ساده و از افراد در دسترس مراجعه کننده به مراکز توان بخشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، وارد مطالعه شدند. شدت اسپاستیسیته عضلات راست کننده زانو و پلانتار فلکسورهای مچ پا توسط یک آزمونگر در دو نوبت زمانی به فاصله یک هفته در دو ماه اردیبهشت و خرداد سال 1390، ارزیابی شدند.یافته هاتوافق بین دو نوبت ارزیابی کیفیت واکنش عضلات راست کننده زانو و پلانتار فلکسور مچ پا بر اساس آزمون آماری ICCبه ترتیب 8/0 و 92/0 به دست آمد. مقادیر ICC برای اختلاف دو زاویه واکنش عضلانی و دامنه حرکتی کامل (R2-R1) به عنوان معیار شدت اسپاستیسیته، در عضلات راست کننده زانو و پلانتارفلکسورهای مچ پا به ترتیب 66/0 و 87/0 محاسبه گردید.نتیجه گیریمقیاس اصلاح شده تاردیو در عضلات اندام تحتانی مبتلایان به سکته مغزی مزمن دارای پایایی خوبی است. احتمالا از این مقیاس می توان برای ارزیابی اسپاستیسیته عضلات اندام تحتانی در مبتلایان به سکته مغزی مزمن استفاده کرد.
کلید واژگان: اسپاستیسیته, مقیاس اصلاح شده تاردیو, پایایی, سکته مغزی مزمن}Background And AimSpasticity is a motor disorder characterized by a velocity dependent increase in tonic stretch reflex and tendon jerks, due to the hyper-excitability of the stretch reflex. Modified Tardieu Scale (MTS) is a clinical tool for assessment of spasticity. The purpose of this study was to investigate intra-rater reliability of the MTS for knee extensors and ankle plantar flexors muscles in adult subjects with chronic stroke.Materials And MethodsIn an analytical cross sectional study, 17 participants (10 men, 7 women) with age range of 40-76 years and mean time post stroke of 20/79 (SD=20/55) in a convenient sampling took part in this test-retest study. Intra-rater reliability of spasticity with MTS was investigated by one un-experienced physiotherapist for knee extensors and ankle plantar flexors in two sessions over one week.ResultsInterclass correlation coefficient (ICC) values for R2-R1 as an indicator of spasticity in knee extensor and plantar flexors was good (ICC=0/66) and very good (ICC=0/87) and for knee extensors and ankle plantar flexors quality of muscle reaction was 0.80 and 0.92 respectively.ConclusionThe MTS has a good reliability in spasticity assessment of knee extensors and ankle plantar muscles after stroke. Probably MTS can be used as a reliable clinical tool to measure spasticity of lower extremity muscles in adult subjects with chronic stroke.Keywords: Reliability, Spasticity, Chronic stroke, Modified tardieu scale} -
زمینه و هدفاسپاستیسیتی یکی از مشکلات شایع به دنبال سکته مغزی می باشد که سبب نقص حرکتی و محدودیت فعالیت ها می شود. اغلب این بیماران دچار اختلال در عملکرد دست می گردند. این مطالعه به منظور تعیین اثر اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست بر کاهش اسپاستیسیته عضلات اندام فوقانی بیماران به دنبال سکته مغزی انجام شد.روش بررسیاین کارآزمایی بالینی روی 15 بیمار مبتلا به سکته مغزی مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی بیمارستان توانبخشی رفیده شهر تهران و مرکز کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران طی ششماه نخست سال 1388 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (4 زن و3 مرد) و کنترل (5زن و 3 مرد) قرار گرفتند. هر دو گروه طی مدت 4 هفته تحت تمرینات کاردرمانی یکسانی قرار گرفتند و برای گروه مداخله علاوه بر تمرینات کاردرمانی، اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست نیز استفاده گردید. ارزیابی اسپاستیسیته مچ دست قبل و پس از مداخله بر اساس مقیاس تعدیل یافته اشورث ارزیابی گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-17 و آزمون های آماری t مستقل و زوجی تجزیه و تحلیل شدند.یافته هامیانگین و انحراف معیار سنی بیماران در گروه مداخله 4±4/61 سال و در گروه کنترل 5±9/58 سال تعیین شد. میانگین اسپاستیسیتی بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد. در حالی که میانگین اسپاستیسیتی درون گروهی (گروه های مداخله 14/1 و کنترل 62/0) از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05).نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که استفاده از اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست در کاهش اسپاستیسیته عضلات اندام فوقانی بیماران مبتلا به سکته مغزی مؤثر نمی باشد.
کلید واژگان: اسپیلنت قابل تنظیم مچ دست, اسپاستیسیته, سکته مغزی}Background And ObjectiveSpasticity is common problem in stroke patients. Spasticity couse dysfunction and restricted activity. The most of patients have hand dysfunction due to stroke. This study was done to determine the effect of adjustable wrist hand splint on upper limb spasticity in post stroke patients.Materials And MethodsThis randomized clinical trial study was carried out on 15 patients with stroke referred to rehabilitation centers in Tehran-Iran during 2009. Patients randomly were divided into interventional (4 female, 3 men) and control (5 female, 3 men) groups. Common occupational therapy practice was carried out for 4 weeks for both groups equally. In treatment group intervention was based on the use of adjustable wrist hand splint moreover common occupational therapy practice. Upper limb spasticity pre and post intervention based on the Modified Ashworth Scale was evaluated. Data were analyzed by SPPS-17 software, pair-t-test and independent t-test.ResultsMean age of patients in interventional and control groups were 61.37±4.10 and 58.85±5.01 years respectively. After 4 weeks of treatment, the mean of spasticity was not significant between interventional and control groups, but internal analysis of spasticity were significant in interventional and control groups (P<0.05).ConclusionThis study showed that the adjustable wrist hand splint is not useful in reduction of upper limb spasticity in post stroke patients. -
هدفاسپاستیسیته یک جزء سندرم نورون محرکه فوقانی است که با افزایش وابسته به سرعت رفلکس های کششی تونیک مشخص می شود. هدف این تحقیق، ارزیابی پایایی مقیاس اصلاح شده تاردیو از طریق بررسی توافق دو آزمونگر در ارزیابی اسپاستیسیته عضلانی به دنبال سکته مغزی می باشد.روش بررسیدر این تحقیق که از نوع تحلیلی و اعتبارسنجی می باشد، 30 بیمار دچار فلج اسپاستیک نیمه بدن ناشی از سکته مغزی از بین مراجعین درمانگاه ضایعات اعصاب مرکزی دانشگاه علوم پزشکی تهران مطابق معیارهای لازم به صورت ساده و هدفمند انتخاب شده و دو گروه عضله فلکسور و اکستانسور آرنج آنان با استفاده از یک روش استاندارد و براساس مقیاس اصلاح شده تاردیو ارزیابی شد. ارزیابی ها در یک جلسه توسط دو کاردرمانگر انجام شد. ترتیب ارزیابی توسط آزمونگران و ترتیب آزمون عضلات تصادفی بود. پایایی بین دو آزمونگر برای اجزاء مختلف مقیاس که بیانگر سطح اسپاستیسیته می باشد، محاسبه شد. آزمونهای ضریب همبستگی درون گروهی (ICC) و کاپا برای ارزیابی پایایی اجزاء مختلف مقیاس استفاده شد.یافته هامقادیر ICC برای تفاوت زاویه واکنش عضلانی و زاویه دامنه حرکتی کامل به عنوان معیار اصلی برای تعیین شدت اسپاستیسیته، 99/0 در فلکسورها و 95/0 در اکستانسورها بود. همچنین مقادیر کاپا در بررسی کیفیت واکنش عضلانی در عضلات فلکسور 88/0 و در عضلات اکستانسور 89/0 بود.نتیجه گیریمقیاس اصلاح شده تاردیو در ارزیابی اسپاستیسیته عضلانی پس از سکته مغزی دارای پایایی بالایی در بین دو آزمونگر می باشد.
کلید واژگان: اسپاستیسیته, مقیاس اصلاح شده تاردیو, پایایی بین دو آزمونگر, فلج نیمه بدن, سکته مغزی}ObjectiveSpasticity is one component of the upper motor neurone syndrome, which is characterised by a velocity dependent increase in the tonic stretch reflexes. This study aimed at investigating the interrater reliability of the Modified Tardieu Scale in the assessment of muscle spasticity in stroke patients.Materials and MethodsIn this analytical and validity testing study 30 patients with spastic hemiplegia were selected by simple sampling from clients of central nervous system disorders clinic of Tehran University of medical sciences. The two muscle groups in affected upper limb were tested using a standardized procedure. These were elbow flexors and extensors. Assessment was done by the two occupational therapists during the same session. The order of assessment and the sequence of muscle testing by the two raters were random. The interrater reliability was calculated for the different subsales of Modified Tardieu. The reliability was tested with the intraclass correlation coefficient (ICC). For the Modified Tardieu Scale scores, the Cohen’s Kappa test was used to analyze the level of agreement between the raters.ResultsThe values of ICC for both muscle groups were high. The ICC for R2-R1 as main outcome measure for determination of spasticity severity was 0.99 and 0.95 in the flexors and extensors, respectively. The Kappa values in muscles reaction quality were 0.88 in flexors and 0.89 in Extensors.ConclusionThe Modified Tardieu Scale provides high interrater reliability in the assessment of muscle spasticity after stroke.Keywords: Spasticity, Modified tardieu scale, Interrater reliability, Hemiplegia, Str} -
زمینه و هدفاسپاستیسیته موجب الگوی ناهنجار، در اندام فوقانی کودکان فلج مغزی می شود که این الگوی ناهنجار، عملکرد دست را در فعالیت های مختلف و هماهنگی جهت انجام حرکت Grasp & Release محدود می کند و اگر به آن توجه نشود در نهایت سبب کوتاه شدن و کانترکچر انگشتان می شود. در کاردرمانی، نگرش نوروفیزیولوژیک شامل تکنیک های حرکتی و آموزش و درمان کودک جهت کاهش هیپرتونیسیتی است و نگرش بیومکانیک شامل استفاده از اسپلینت می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر دو نوع اسپلینت ولار و دورسال در کاهش اسپاستیسیته و افزایش دامنه حرکتی اندام فوقانی کودکان فلج مغزی اسپاستیک 6-4 ساله بود.روش بررسی20 کودک فلج مغزی اسپاستیک کوادروپلژی 4 تا 6 ساله مراجعه کننده به درمانگاه کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، به دو گروه اسپلینت ولار و گروه اسپلینت دورسال تقسیم شدند. پس از کسب رضایت از والدین و آشنایی آنها با نحوه انجام آزمون و مراحل ارزیابی، هر دو گروه اسپلینت ها را 2 ساعت در روز و 4 ساعت در شب به مدت 12 هفته به کار بردند. در طی این مدت، بیماران هر هفته 3 جلسه درمان Neurodevelopmental Rehabilitation را نیز دریافت کردند. اسپاستیسیته مچ دست غالب بر اساس Modified Ashworth Scale و دامنه حرکتی مچ دست و آرنج سمت غالب با استفاده از گونیامتر مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته هادر گروه اسپلینت ولار، میانگین شدت اسپاستیسیته قبل از مداخله 5/2 و بعد از مداخله 9/1 بود که با انجام آزمون t زوجی در سطح 05/0 = p این اختلاف میانگین معنادار می باشد. میانگین کل دامنه حرکتی مچ دست قبل از مداخله 50/93 درجه و بعد از مداخله 50/123 درجه بود که با انجام آزمون t زوجی در سطح 001 /0 ≥ p این اختلاف میانگین معنادار می باشد. میانگین دامنه حرکتی اکستانسیون آرنج قبل از مداخله 113 و بعد از مداخله 50/135 بود که با انجام آزمون t زوجی در سطح 001/0 ≥ p این اختلاف میانگین معنادار می باشد.
در گروه اسپلینت دورسال، میانگین شدت اسپاستیسیته مچ دست قبل از مداخله 6/2 و بعد از مداخله00/2 بود که با انجام آزمون t زوجی در سطح05/0= p این اختلاف میانگین معنادار می باشد. میانگین دامنه حرکتی مچ دست قبل از مداخله 5/89 درجه و بعد از مداخله 5/118 درجه می باشد که با انجام آزمون t زوجی در سطح 001/0 ≥ p این اختلاف میانگین معنادار می باشد. میانگین دامنه حرکتی آرنج قبل از مداخله 50/110 و بعد از مداخله 50/135 بود که با انجام آزمون t زوجی در سطح 001/0 ≥ p این اختلاف میانگین معنادار می باشد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که هر دو اسپلینت ولار و دورسال درکاهش شدت اسپاستیسیته مچ دست و افزایش دامنه حرکتی مچ دست و آرنج کودکان فلج مغزی اسپاستیک کوادروپلژی تاثیر یکسانی داشته اند. بر اساس شواهد موجود، هر دو اسپلینت جهت درمان اسپاستیسیته و دامنه حرکتی دست پیشنهاد می شود، اما به دلیل ساخت بسیار مشکل اسپلینت دورسال، جهت درمان اسپلینت ولار پیشنهاد می شود.کلید واژگان: فلج مغزی, اسپلینت ولار, اسپلینت دورسال, اسپاستیسیته}Background And AimSpasticity cause abnormal patterns in upper limbs of cerebral palsy children. It restricts hand function in grasp and release movement. In occupational therapy, neurophysiologic approaches include motor techniques, training and treatment for decreasing hypertonicity and biomechanical approach includes use of splint. In present study the effects of volar and dorsal splint were determined in decreasing of spasticity in upper limbs of quadriplegia cerebral palsy children with four up to six years old.Materials And MethodsTwenty quadriplegia spastic children (4-6 years old) were participated in this study. They were classified in two groups. One group wears volar splint and the other group wears dorsal splint for two hours per days and four hours at night up to twelve weeks. Spasticity and passive range of motion were measured by modified Ashworth scale and goniometry respectively.ResultsThe mean of wrist spasticity was 2.5 in volar splint group before intervention and 1.9 after intervention. The mean of wrist passive range of motion was 93.50 before intervention and 123.50 after intervention. Elbow passive range of motion was 113 in pre intervention and 135.50 in post intervention. The mean of wrist spasticity was 2.6 in dorsal splint group before intervention and 2.00 after intervention. The mean of wrist passive range of motion was 89.5 before intervention and 118.50 after intervention. Elbow passive range of motion was 110.50 in pre intervention and 135.50 in post intervention. Statistical Analysis of t-student and paired t-tests showed significant differences between the pre and post intervention in all parameters (p<0.05).ConclusionThe result of present study showed that both of the splints affected to decrease spasticity of wrist and increase wrist and elbow passive range of motion of hand. Based on this evidence, both of the splints would be suggested for spastic`s hand treatment. Due to major problem in making dorsal splint, we suggest volar splint for reducing spasticity in cerebral palsy children. -
نتایج دراز مدت درمان بلفارواسپاسم و همی فاسیال اسپاسم با توکسین بوتولینوم تیپ Aبلفارواسپاسم عبارت است از بسته شدن غیرارادی و بیش از حد پلک ها و همی فاسیال اسپاسم شامل انقباضات همزمان و متناوب عضلانی است که به وسیله زوج هفت عصب گیری شده و معمولا از عضله اوربیکولاریس اکولی شروع و به بخش های دیگر صورت انتشار می یابند. این اختلال جزو دیستونیای فوکال و از جمله علل ناتوانی مزمن و به خصوص کوری فونکسیونل محسوب می شود.
درمان های دارویی سیستمیک موفقیت آمیز نبوده است. در حال حاضر تزریق توکسین بوتولینوم (BTA) A به عنوان یک درمان بسیار موثر و انتخابی برای اسپاستیسیته و دیستونیا مطرح است. این ماده از آزاد شدن استیل کولین جلوگیری می کند.
در این مطالعه 20 بیمار، با روش فوق تحت درمان قرار گرفتند. نتایج تزریق به صورت زیر طبقه بندی گردید:نتیجه عالی (بهبودی بیش از 75%) در 45%، پاسخ خوب (بهبودی80-50%) در 35% و پاسخ متوسط (بهبودی 50-25%) در 15%موارد و در بقیه موارد (5%) پاسخ ناچیز بود. عوارض تزریق گذرا و چندان مهم نبودند. علایم این بیماران معمولا در عرض 4-2 روز از بین می رفت. اکثر آنها در فواصل 3-2 ماه نیاز به تکرار دومین تزریق داشتند. این بیماران به مدت یک سال پیگیری شدند و علایمی از عود اختلال دیده نشد.
با توجه به این بررسی و مطالعه مشابه، می توان بر اثربخشی بسیار بالای BTA در درمان بلفارواسپاسم با یا بدون تزریق همی فاسیال اسپاسم تاکید نمود.
کلید واژگان: بلفار و اسپاسم, همی فاسیال اسپاسم, دیستونی, اسپاستیسیته, توکسین بوتوتلینوم نوع}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.