جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "امید" در نشریات گروه "پزشکی"
-
نشریه پرستاری ایران، پیاپی 145 (دی 1402)، صص 450 -463زمینه و هدف
بیماران مبتلا به لوسمی دوره هایی از تنش های روانی را تجربه می کنند که می تواند روی امید این بیماران اثرگذار باشد. یکی از مولفه های موثر در بهزیستی روانی، ادراک بیماری است که ارزیابی شناختی و درکی است که فرد از بیماری خود دارد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین ادراک بیماری و امید در مبتلایان به لوسمی انجام شد.
روش بررسیپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی همبستگی است که با مشارکت 200 بیمار مبتلا به لوسمی که در سال 1402 به بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کردند، انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسش نامه ادراک بیماری بردبنت و همکاران و پرسش نامه امید اشنایدر بود. تجزیه وتحلیل داده ها در نرم افزار spss نسخه 16 و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی نظیر آزمون های همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.
یافته هامیانگین نمره کلی ادراک بیماری در مبتلایان به لوسمی 9/10± 37/45 و میانگین نمره کلی امید در این بیماران 1/88± 32/19 بود. همچنین همبستگی ادراک بیماری و امید منفی و معنی دار بود (0/489-= r؛ P<0/001).
نتیجه گیریبراساس نتایج مطالعه حاضر، بیمارانی که ادراک مثبت تری از بیماری خود دارند، از امید بالاتری نیز برخوردارهستند. اجرای برنامه و مداخلاتی در جهت ایجاد ادراک مثبت از بیماری، می تواند زمینه ساز افزایش امید در این بیماران باشد.
کلید واژگان: درک بیماری, امید, لوسمی, سرطانBackground & AimsPatients with leukemia face mental distress that can affect their hope. One of the effective components in measuring psychological well-being is illness perception, which refers to the cognitive evaluation and understanding of a medical condition. This study aims to determine the relationship between illness perception and hope in patients with leukemia hospitalized in selected hospitals in Tehran, Iran.
Materials & MethodsThis is a descriptive-correlational study conducted on 200 patients with leukemia hospitalized in selected hospitals affiliated to Tehran University of Medical Sciences in 2023. Data collection tools were a demographic form, Broadbent et al.’s brief illness perception questionnaire (BIPQ) and Snyder’s adult hope scale (AHS). The collected data were analyzed in SPSS software, version 16 using descriptive and inferential statistics such as Pearson’s correlation test, independent t-test, and analysis of variance.
ResultsThe mean total score of BIPQ was 37.45 ± 9.10 and the mean total score of AHS was 32.39 ± 1.88. There was negative and significant correlation between illness perception and hope (r=-0.489, P<0.001).
ConclusionA more positive perception of leukemia can improve the hope of patients. It is recommended to implement interventions to create a positive illness perception in these patients to increase their hope.
Keywords: Illness Perception, Hope, Leukemia, Cancer -
مقدمه
امید به زندگی، نقش مهمی در سازگاری افراد با مسئله طلاق داشته و نداشتن و یا پایین بودن امید به زندگی، موجب آسیب روانی می گردد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل امید به زندگی در زنان پس از طلاق، انجام شده است.
روش کارپژوهش حاضر با رویکرد کیفی تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل خبرگان شامل مدرسین دانشگاهی در رشته روانشناسی از دانشگاه های آزاد اسلامی زنجان، دانشگاه قم و دانشگاه زنجان و صاحبنظران حوزه خانواده و طلاق و همچنین زنان پس از طلاق چند مرکز روانشناسی در شهر زنجان در سال 1401بودند. جمع آوری داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای قراردادی و در نرم افزار مکس کیو دی آ نسخه 2020 انجام شد.
یافته هایافته ها 8 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی شامل: عوامل تامین مالی مستقل (با 3 مضمون فرعی)، عوامل مربوط به ویژگی های شخصیتی (با 4 مضمون فرعی)، عوامل مربوط به آموزش گروهی از طریق رسانه و فرهنگ سازی (با 4 مضمون فرعی)، عوامل مربوط به مشاوره و روان درمانی (با 4 مضمون فرعی)، عوامل مربوط به حمایت خانواده، حمایت اجتماعی، حمایت دولت (با 7 مضمون فرعی)، عوامل مربوط به توانمندسازی و داشتن هدف (با 7 مضمون فرعی)، عوامل مربوط به سبک زندگی سالم (با 2 مضمون فرعی) و عوامل مربوط به معنویت (با 2 مضمون فرعی) را نشان داد.
نتیجه گیریوجود 8 مضمون اصلی شامل عوامل تامین مالی مستقل، عوامل مربوط به ویژگی های شخصیتی، عوامل مربوط به آموزش گروهی از طریق رسانه و فرهنگ سازی، عوامل مربوط به مشاوره و روان درمانی، عوامل مربوط به حمایت خانواده، حمایت اجتماعی، حمایت دولت، عوامل مربوط به توانمندسازی و داشتن هدف، عوامل مربوط به سبک زندگی سالم و عوامل مربوط به معنویت را نشان داد. لذا پیشنهاد می شود از نتایج مطالعه حاضر جهت افزایش امید به زندگی در زنان مطلقه بهره گرفته شود.
کلید واژگان: امید, امید به زندگی, طلاق, مطالعات کیفی, تحلیل محتواIntroductionLife expectancy plays an important role in people's adaptation to the issue of divorce, and lack or low life expectancy causes psychological damage. The present study was conducted with the aim of identifying life expectancy factors in women after divorce.
MethodsThe current research was conducted with the qualitative approach of conventional content analysis. The statistical population of the present study included experts including academic lecturers in the field of psychology from Zanjan Islamic Azad University, Qom University and Zanjan University and experts in the field of family and divorce as well as women after divorce from several psychology centers in Zanjan city in in 2022.
Data collection was done by semi-structured interview method. Data analysis was done using the conventional content analysis method and in MAXQDA. 2020.ResultsFindings showed 8 main themes and 33 sub-themes including: factors of independent financing (with 3 sub-themes), factors related to personality characteristics (with 4 sub-themes), factors related to group education through media and culture building (with 4 sub-themes), factors related to counseling and psychotherapy (with 4 sub-themes), factors related to family support, social support, government support (with 7 sub-themes), factors related to empowerment and having a goal (with 7 sub-themes), factors related to healthy lifestyle (with 2 sub-themes) and factors related to spirituality (with 2 sub-themes).
ConclusionsThe existence of 8 main themes including factors of independent financing, factors related to personality characteristics, factors related to group education through media and culture, factors related to counseling and psychotherapy, factors related to family support, social support, and government support. It showed factors related to empowerment and having a goal, factors related to healthy lifestyle and factors related to spirituality. Therefore, it is suggested to use the results of the present study to increase the life expectancy of divorced women.
Keywords: Hope, Life Expectancy, Divorce, Quality Studies. Content Analysis -
سابقه و هدف
سالمندی فرایندی فیزیولوژیک است، اما در این دوران با گذشت زمان و تاثیر عوامل محیطی و سبک ناسالم زندگی، شیوع بیماری ها به ویژه بیماری های مزمن افزایش می یابند. یکی از این بیماری های مزمن دیابت است. دیابت یک مشکل عمده در سلامتی افراد است که با اختلال در متابولیسم کربوهیدرات، پروتئین و چربی به دلیل ترشح ناپایدار انسولین، مقاومت به انسولین یا هر دو مشخص می شود و اثرات منفی بر سلامت جسمی و روانی آن ها دارد و در نتیجه از کیفیت زندگی آن ها می کاهد. مسئله نسبتا جدیدی که امروزه در خصوص کیفیت زندگی مطرح می شود، امیدواری است. زیرا امیدواری می تواند روند رویاروریی با ناملایمات زندگی را آسان و ابعاد کیفیت زندگی را بهبود بخشد. امید درمانی براساس نظریه امید اشنایدر و همکاران بنا شده و مبتنی بر رویکرد روانشناسی مثبت گرا می باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر امید درمانی گروهی بر کیفیت زندگی زنان سالمند مبتلا به دیابت، انجام پذیرفت.
مواد و روش هامطالعه به روش کارآزمایی بالینی، شاهدار تصادفی شده با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه شاهد و مداخله طراحی گردید. زنان سالمند مبتلا به دیابت واجد شرایط از درمانگاه دیابت مرکز آموزشی درمانی امام خمینی ساری به صورت در دسترس انتخاب شدند و با بلوک تصادفی شده در دو گروه مداخله (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. آموزش امید درمانی گروهی در 8 جلسه دو بار در هفته و به مدت 90 دقیقه برای زنان سالمند مبتلا به دیابت انجام گرفت. پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران دیابتی توماس (DQOL) دو گروه قبل، بلافاصله و یک ماه پس از مداخله اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون من ویتنی، فریدمن، ویلکاکسون و نرم افزار SPSS نسخه 16و 05/0<p انجام شد.
یافته هامقایسه میانگین کیفیت زندگی در مرحله قبل از مداخله، در دو گروه مداخله و شاهد اختلاف آماری معناداری نشان نداد (472/0=P). مقایسه میانگین کیفیت زندگی بلافاصله بعد از انجام مداخله در دو گروه مداخله (2/84±59/55) و شاهد (69/3±90/45) و یک ماه پس از انجام مداخله در دو گروه مداخله (714/2±00/60) و شاهد (75/3±75/45) اختلاف آماری معناداری را نشان داد (001/0=P). سطح کیفیت زندگی بالا در گروه شاهد از 35 درصد به 50 درصد و در گروه مداخله از 45 درصد به 100 افزایش پیدا کرد. براساس نتایج مطالعه حاضر میانگین کیفیت زندگی گروه شاهد در دو مرحله پایان مداخله و یک ماه پس از انجام مداخله کم تر از گروه مداخله بود.
استنتاجنتایج پژوهش نشان داد امید درمانی گروهی بر بهبود کیفیت زندگی زنان سالمند مبتلا به دیابت نوع دو موثر است. زنان سالمند مبتلا به دیابت آموختند در رنج و درد ناشی از بیماری نیز می توانند معنای زندگی را دریابند. مفهوم امید در افراد سبب می گردد که وسعت نگرش آنان از شرایط سخت پر رنج کنونی گسترده تر گردد. افزایش امید منجر به برقراری شادمانی، آرامش، سازگاری با وضعیت کنونی، افزایش انرژی، معنی دار شدن و موفقیت در زندگی می شود. در نتیجه می توان امید درمانی گروهی را به منظور افزایش کیفیت زندگی در برنامه های مراقبتی روزانه سالمندان به ویژه زنان اجرا نمود.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, امید, گروه درمانی, سالمند, دیابتکیفیت زندگی, دیابتBackground and purposeAging is a physiological process, but during this period, with the passage of time and the influence of environmental factors and unhealthy lifestyles, the prevalence of diseases, especially chronic diseases, increases. One of these chronic diseases is diabetes. It has negative effects on their physical and mental health and as a result, reduces their quality of life. A relatively new issue that is raised today regarding the quality of life is hope. Because hope can ease the process of facing life's adversities and improve the quality of life. Hope therapy is based on the hope theory of Schneider and colleagues and is based on a positive psychology approach. This study aimed to determine the effect of group hope therapy on the quality of life of elderly women with diabetes.
Materials and methodsThe study was designed experimentally with a before and after design in two control and intervention groups. Eligible elderly women with diabetes were selected from the diabetes clinic of Imam Khomeini Medical Education Center in Sari and were randomly assigned to intervention (20 people) and control (20 people) groups. The group hopes therapy training was conducted in 8 sessions twice a week for 90 minutes. The quality-of-life questionnaire of Thomas diabetic patients (DQOL) of two groups was measured before, immediately, and one month after the intervention. Data analysis was done using the Mann-Whitney, Friedman, Wilcoxon test and SPSS software version 16 and P<0.05.
ResultsThe level of high quality of life increased from 35% to 50% in the control group and from 45% to 100% in the intervention group. The comparison of the average quality of life in the pre-intervention phase in the two intervention and control groups did not show a statistically significant difference (P=0.472). Comparison of the average quality of life immediately after the intervention in the two intervention groups (59.55±2.84) and control (45.90±3.69) and one month after the intervention in the two intervention groups (60.00±2.714) and the control (45.75±3.75) showed a statistically significant difference (P=0.001). Based on the results of the present study, the average quality of life of the control group was lower than the intervention group at the end of the intervention and one month after the intervention.
ConclusionThe results of the research showed that group hope therapy is effective in improving the quality of life of elderly women with type 2 diabetes. Elderly women with diabetes learned that they can find the meaning of life even in the suffering and pain caused by the disease. The concept of hope in people causes their perspective to widen from the current difficult and suffering conditions. Increasing hope leads to happiness, peace, adaptation to the current situation, increased energy, meaningfulness, and success in life. As a result, group hope therapy can be implemented to increase the quality of life in the daily care programs of the elderly, especially women.
Keywords: quality of life, hope, group therapy, elderly, diabetes -
مقدمه
بیماران مبتلا به اختلال وسواس-اجبار از مشکلات همراه با اختلال از امید پایین برخوردار هستند. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی "درمان شناختی- رفتاری" و "فراشناخت درمانی" بر امید بیماران مبتلا به اختلال وسواس-اجبار بود.
روش کارروش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواس-اجبار مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی منطقه 5 شهر تهران در سال 1401 بود. از میان آن ها 45 بیمار دارای نمره پایین امید، انتخاب و به صورت تصادفی از نوع قرعه کشی در 3 گروه "درمان شناختی- رفتاری" و "فراشناخت درمانی" و گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی و "مقیاس وسواس -اجبار یل براون"(Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale) و "مقیاس امید میلر"(Miller Hope Scale) استفاده شد. برای روایی ابزارها به پژوهش های پیشین اکتفا شد و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفاکرونباخ محاسبه شد. برای گروه "درمان شناختی- رفتاری"طی 10 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته 2 جلسه و برای گروه "فراشناخت درمانی"طی 10 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته 2 جلسه اجرا شد. گروه کنترل در زمان اجرای پژوهش هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 تحلیل شد.
یافته ها"درمان شناختی- رفتاری" و "فراشناخت درمانی" بربهبود امید بیماران مبتلا به اختلال وسواس-اجبار اثربخش بودند (01/0>P) و بین 2 روش درمان تفاوت معنادار مشاهده نشد.
نتیجه گیری"درمان شناختی- رفتاری" و "فراشناخت درمانی" سبب بهبود امید بیماران مبتلا به اختلال وسواس-اجبار گردید. لذا دو روش درمانی فوق، توصیه می شود.
کلید واژگان: درمان شناختی- رفتاری, فراشناخت درمانی, اختلال وسواس- اجبار, امیدIntroductionPatients with obsessive-compulsive disorder have problems associated with the disorder and have a low hope. The aim of the present study was to compare the effectiveness of "Cognitive-Behavioral Therapy" and "Metacognitive Therapy" on hope of patients with obsessive-compulsive disorder.
MethodsThe research method was semi-experimental with a pre-test-post-test-follow-up plan with a control group. The statistical population of the study was all patients with obsessive-compulsive disorder who referred to the psychological counseling centers of the 5th district of Tehran in 1401.Among them, 45 patients with a low hope score were randomly selected and replaced in 3 groups of "Cognitive-Behavioral Therapy" and "Metacognitive Therapy" and the control group. Demographic questionnaire and "Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale" and "Miller Hope Scale" were used to collect data. For the validity of the instruments, previous studies were used and reliability was calculated using the internal consistency method by calculating the Cronbach's alpha coefficient.For the "Cognitive-Behavioral Therapy" group, 2 sessions were performed during 10 sessions of 90 minutes each week, and for the "Metacognitive Therapy" group, 2 sessions were performed during 10 sessions of 90 minutes each week. The control group did not receive any intervention during the research. The data was analyzed in SPSS. 16.
Results"Cognitive-Behavioral Therapy" and "Metacognitive Therapy" were effective in improving the hope of patients with obsessive-compulsive disorder (P<0.01) and no significant difference was observed between the two therapy methods.
Conclusions"Cognitive-Behavioral Therapy" and "Metacognitive Therapy" improved the life expectancy of patients with obsessive-compulsive disorder. Therefore, the above two therapy methods are recommended.
Keywords: Cognitive-Behavioral Therapy, Metacognitive Therapy, Obsessive-Compulsive Disorder, Hope -
مقدمه
افزایش فشار خون در بزرگسالی با افول امید در بیماران مبتلا به پرفشاری خون همراه است و به نظر می رسد به کمک درمان گروهی وجودی می توان امید را در بیماران مبتلا به پرفشاری خون بهبود بخشید. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی "درمان گروهی وجودی" بر امید در بیماران مبتلا به پرفشاری خون است.
روش کارروش مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بیماران مبتلا به بیماری پرفشاری خون مراجعه کننده به بیمارستان آتیه تهران در فصل پاییز و زمستان سال 1401 بودند. از میان آن ها 30 تن به روش نمونه گیری هدفمند غیر تصادفی انتخاب و با گمارش تصادفی و به روش قرعه کشی در گروه مداخله و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه جمعیت شناختی و "مقیاس امید اسنایدر" (Snyder Hope Scale) بود. روایی محتوای ابزارها به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. پس از اجرای 10 جلسه "درمان گروهی وجودی" برای گروه مداخله، داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 24 تحلیل شد.
یافته هادرمان گروهی وجودی بر زیر مقیاس های تفکر گذرگاه و تفکر عاملی (001/0=P) اثرگذار بود و اثر افزاینده داشت. اثر زمان موجب افزایش زیر مقیاس های تفکر گذرگاه و تفکر عاملی (001/0=P) نسبت به مرحله پیش آزمون شد. اثر متقابل زمان*گروه ها نسبت به گروه کنترل (001/0=P) بر زیر مقیاس های تفکر گذرگاه و تفکر عاملی اثرگذار بود.
نتیجه گیری"درمان گروهی وجودی" در افزایش امید در بیماران مبتلا به پرفشاری خون اثربخش بود. پیشنهاد می شود که جهت افزایش امید در بیماران مبتلا به پرفشاری خون، دوره های "درمان گروهی وجودی" برای این بیماران در کنار درمان های دارویی برگزار شود.
کلید واژگان: امید, پرفشاری خون, درمان وجودی, نیمه تجربیIntroductionAn increase in blood pressure in adulthood is associated with a decline in hope in hypertensive patients, and it seems that with the help of "Existential Group Therapy", hope can be improved in hypertensive patients. The aim of the present study was the effectiveness of "Existential Group Therapy" on hope in patients with hypertension.
MethodsThe study method was semi-experimental with a pre-test, post-test and follow-up design with a control group. The statistical population of this research included patients suffering from high blood pressure referred to Atiyeh Hospital in Tehran in Autumn and Winter of 2022. Among them, 30 people were selected by purposeful sampling and randomly and with lottery assigned to the intervention group and the control group. Research instruments included demographic questionnaire and "Snyder Hope Scale". Content validity of the instruments was measured by qualitative method and reliability by internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. After conducting 10 sessions of "Existential Group Therapy" for the intervention group, the data were analyzed in SPSS .24.
Results“Existential Group Therapy” had an effect on the subscales of pathways thinking and agency thinking (P=0.001) and had an increasing effect. The effect of time increased the subscales of pathways thinking and agency thinking (P=0.001) compared to the pre-test stage. The interaction effect of time*groups compared to the control group (P=0.001) was effective on the subscales of pathways thinking and agency thinking.
Conclusions"Existential Group Therapy" was effective in increasing hope in patients with hypertension. It is suggested that in order to increase hope in patients with high blood pressure, "Existential Group Therapy" courses should be held for these patients along with drug treatments.
Keywords: Hope, Hypertension, Existential Therapy, Semi-Experimental -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 1 (پیاپی 193، فروردین و اردیبهشت 1403)، صص 223 -236مقدمه
توجه به فرایندهای هیجانی، روانی و اجتماعی دانشجویان امروی ضروری است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیش بینی امید بر اساس حمایت اجتماعی و معنای زندگی با میانجیگری عزت نفس در دانشجویان صورت پذیرفت.
روش هاروش پژوهش، توصیفی- همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه های غیردولتی شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1399-1398 به تحصیل اشتغال داشتند. نمونه آماری شامل 480 دانشجو بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی (SSQ) (زیمت و همکاران، 1988)؛ پرسشنامه معنای زندگی (MLQ) (استگر و فرازیر، 2006)؛ پرسشنامه عزت نفس (SEQ) (روزنبرگ، 1979) و پرسشنامه امید (HQ) (سیمپسون، 1999) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS ویرایش 23 صورت گرفت.
یافته هانتایج نشان داد حمایت اجتماعی، معنای زندگی و عزت نفس با امید در دانشجویان همبستگی معنادار دارند (01/0>p). همچنین حمایت اجتماعی، معنای زندگی و عزت نفس بر امید دانشجویان دارای اثر مستقیم معنادار است (01/0>p). علاوه بر این نتایج بوت استراپ نشان داد که عزت نفس در رابطه حمایت اجتماعی و معنای زندگی با امید دانشجویان دارای نقش میانجی گری معنادار است (01/0>p). در نهایت مدل از برازش مناسب برخوردار بود.
نتیجه گیریبا توجه به نقش میانجی معنادار عزت نفس لازم است که درمانگران و مشاوران با بکارگیری آموزش های مناسب عزت نفس دانشجویان را بهبود بخشیده تا از این طریق امید را در نزد آنان نیز افزایش یابد.
کلید واژگان: امید, حمایت اجتماعی, معنای زندگی, عزت نفسIntroductionIt is essential to pay attention to the emotional, psychological and social processes of students. according to this the present study was conducted to offer a model of predicting hope according to the social support and meaning in life with the mediation role of Self-esteem in the university students.
MethodsThe research method was descriptive-correlational and pathway analysis. The statistical population of the study included all undergraduate students at non-state universities in the city of Tehran in academic year 2019-20. The statistical sample included 480 students who were selected through clustered random sampling method. The applied questionnaires included Social Support Questionnaire (SSQ) (Zimet, et.al. 1988), Meaning in Life Questionnaire (MLQ) (Steger, Frazier, 2006); Self-esteem Questionnaire (SEQ) (Rosenberg, 1979) and Hope Questionnaire (HQ) (Sympson, 1999). The data analysis was conducted through pathway analysis via SPSS and AMOS version 23.
ResultsThe results showed that social support, meaning in life and Self-esteem have significant relationship with hope in the students (p<0.01). Moreover, social support, meaning in life and Self-esteem have significant direct effect on the students’ hope (p<0.01). Furthermore, Bootstrap results showed that the Self-esteem has significant medication role in the relationship between social support and meaning in life (p<0.01). Finally the model enjoyed a suitable fitness.
ConclusionConsidering the meaningful mediating role of self-esteem, it is necessary for therapists and counselors to improve the self-esteem of students by using appropriate training, so as to increase their hope.
Keywords: Hope, Social Support, Meaning In Life, Self-Esteem -
مقدمه و هدف
شناسایی عوامل موثر در رضایت زندگی معلمان به عنوان شاخصی موثر در آموزش وپرورش توجه مجریان و پژوهشگران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است، لذا مطالعه حاضر باهدف بررسی نقش امید و تاب آوری در پیش بینی رضایت از زندگی معلمان انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی است. جامعه پژوهش شامل معلمان متاهل مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 120 نفر واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند؛ و پرسش نامه های امید اشنایدر و همکاران (1991)، تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد رابطه بین امید (589/0=r) و تاب آوری (761/0= r) با رضایت از زندگی معلمان مثبت و معنی دار است (01/0>p)؛ و مولفه های امید 7/34 و تاب آوری 9/58 درصد از واریانس رضایت از زندگی معلمان را پیش بینی می کنند.
نتیجه گیریمتصدیان نظام آموزشی در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های مربوط به ارتقای رضایت از زندگی معلمان به نقش عواملی همچون امید و تاب آوری توجه ویژه ای داشته باشند.
کلید واژگان: امید, تاب آوری, رضایت از زندگی, معلمانIntroduction and AimsIdentifying the effective factors in teachers' life satisfaction as an effective index in education has attracted the attention of education administrators and researchers, so the present study was conducted with the aim of investigating the role of hope and resilience in predicting life satisfaction in teachers.
MethodThe method of the current research was descriptive and correlational. The research population included married middle school teachers in Tehran in the academic year of 2022-2023, and 120 qualified people were selected as the research sample using available sampling method. And Omid Schneider et al. (1991), Connor and Davidson (2003) resilience, and Diener et al. (1985) life satisfaction questionnaires answered. To analyze the data, mean, standard deviation, Pearson correlation test and multiple regressions were used using SPSS version 24 software.
ResultsThe results showed that the relationship between hope (r=0.589) and resilience (r=0.761) with teachers' life satisfaction was positive and significant (p<0.01). And the components of hope 34.7 and resilience 58.9 percent predict the variance of teachers' life satisfaction.
ConclusionThose involved in the educational system should pay special attention to the role of factors such as hope and resilience in making policies and planning related to the promotion of teachers' life satisfaction.
Keywords: Hope, Resilience, Life Satisfaction, Teachers -
مقدمه
رویکرد شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب از جمله رویکردهایی است که برای تغییر هیجانات و رفتارهای مشکل زای ناشی از تجارب دردناک استفاده می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب بر مقابله فعال و امید کودکان 9-12 ساله دختر بدسرپرست بود.
روشروش پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کودکان دختر بدسرپرست ساکن مراکز شبانه روزی شهر اصفهان بود که به منظور اجرای پژوهش، از طریق فراخوان عمومی در مرکز شبانه روزی بهزیستی 40 نفر که تمایل به شرکت در طرح را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه های و امیدبه زندگی کودکان اشنایدر (1995) به عنوان پیش آزمون اجرا و سپس گروه آزمایش تحت 10 جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه 45 دقیقه ای) قرار گرفتند و پس از اتمام درمان پس آزمون و پس از 45 روز پیگیری، برای هر دو گروه اجرا شد.
یافته هابرای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس مکرر در نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب در افزایش مقابله فعال و امید به زندگی شرکت کنندگان تاثیر معناداری داشته است (0/05>p).
نتیجه گیریبنابر نتایج تحقیق انجام شده می توان درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب را بعنوان یکی از رویکردهای جدید جهت افزایش امید روانشناختی دختران کودک بدسرپرست با اثرات نسبتا پایدار، برای افزایش مهارت های مقابله ای در مراکز وابسته به بهزیستی به کاربرد.
کلید واژگان: درمان شناختی-رفتاری, مقابله فعال, امید, بدسرپرستIntroductionTrauma-focused cognitive behavioral therapy (TF-CBT) is one of the approaches used to change problematic emotions and behaviors caused by painful experiences. This study aimed to investigate the effectiveness of TF-CBT on active coping style and life expectancy in 9-12-year-old orphan girl children.
MethodThe research method was carried out in a semi-experimental way with a pre-test-post-test-follow-up plan with a control group. The statistical population of the study included orphan children and girls living in the boarding centers of Isfahan City. To carry out the research, 40 people who were willing to participate in the project were selected through a public call in the welfare boarding center. Then they were randomly assigned to two experimental (20 people) and control (20 people) groups. Hernandez's coping behavior questionnaires (2008) and Schneider's children life expectancy questionnaires (1995) were administered as a pre-test, and then the experimental group underwent 10 sessions (one 45-minute session per week) of TF-CBT of Feder et al. (2010) and after the completion of the post-test treatment and after 45 days of follow-up, it was performed for both groups.
ResultRepeated analysis measurement of variance test was used in SPSS-23 software to analyze the results. The results showed that TF-CBT had a significant effect on increasing active coping style and life expectancy of the participants (p<0.05).
ConclusionAccording to the results of the research TF-CBT can be used as one of the new approaches to increase the life expectancy of orphan girls with relatively stable effects, to increase coping style in welfare centers.
Keywords: TF-CBT, Active Coping, Life Expectancy, Orphan -
مقدمه
فرایند درمان و عوارض نارسایی قلبی همراه با تنش، مشکلات خلقی، اضطرابی و احساس ناامیدی در مبتلایان است. نظر به اهمیت سلامت روان شناختی و امید در مقابله با پیامدهای بیماری و تاثیرگذاری درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی بر آنها، هدف این پژوهش مقایسه تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پریشانی روان شناختی و امید در مردان مبتلا به نارسایی قلبی بود.
روشپژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. 45 نفر از مردان 35 تا 55 سال مبتلا به نارسایی قلبی مرحله ی B شهر اصفهان، به صورت هدفمند انتخاب و در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) با روش تصادفی ساده جای گذاری شدند. داده ها با مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-42) لویبوند و لویبوند (1995) و مقیاس امید اسنایدر و همکاران (1991) در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری شدند. مداخلات برای گروه های آزمایش اجرا شد. گروه کنترل مداخله ای نداشت. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد.
یافته هایافته ها نشان دهنده ی تفاوتی معنادار برای افسردگی، اضطراب، استرس و امید در دو گروه نسبت به گروه کنترل در پس آزمون و پیگیری بودند (0/05˂P). بین تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی (0/005=P)، اضطراب (0/034=P) و امید (0/007=P)، تفاوتی معنادار مشاهده شد اما بین تاثیر دو مداخله بر استرس (0/451=P) تفاوتی معنادار وجود نداشت.
نتیجه گیریهر دو مداخله در مردان مبتلا به نارسایی قلبی افسردگی، اضطراب و استرس را کاهش و امید را افزایش دادند. بنابراین پیشنهاد می شود در مراکز درمانی همراه با درمان های پزشکی رایج به عنوان مداخلاتی مکمل اجرا شوند و برای مشکلات اضطرابی اولویت با به کارگیری شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و برای مشکلات امید، خلقی و افسردگی، اولویت با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باشد.
کلید واژگان: امید, پریشانی روان شناختی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, نارسایی قلبیIntroductionThe treatment processes and complications of heart failure are associated with tension, mood problems, anxiety and feeling of hopelessness. Due to the importance of psychological health and hope in dealing with the consequences of the disease and the effect of mindfulness-based interventions on them, the aim of this study was to compare the effect of mindfulness-based cognitive therapy with acceptance and commitment therapy on psychological distress and hope in males with heart failure.
MethodThis research was semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group on three-month follow-up. 45 males aged 35 to 55 with stage B heart failure in Isfahan city, were purposefully selected and placed in three groups of 15 (two experiment groups and one control group) by simple random method. Data were collected with depression, anxiety and stress scale, Loybond & Loybond's (1995) and Hope scale Snyder et al. (1991), in the three stages of pre-test, post-test and follow-up. The interventions performed for test groups. The control group did not receive any intervention. Data analysis was done with mixed analysis of variance and Bonferroni's post hoc test.
FindingsFindings showed a significant difference for depression, anxiety, stress and hope in both interventions compared to the control group in the post-test and follow-up (P˂0.05). Comarsion of mindfulness-based cognitive therapy with acceptance and commitment therapy showed a significant difference in the treatment of depression (P=0.005), anxiety (P=0.034) and hope (P=0.007). However no significant difference was observed for Stress (P=0.451).
ConclusionBoth interventions reduced depression, anxiety, stress, and increased hope in males with heart failure. Therefore the suggested treatments should be used in medical centers along with common medical treatments as complementary interventions. For anxiety problems, the preferred method is mindfulness-based cognitive therapy and for hope, mood and depression problems, acceptance and commitment therapy.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Heart Failure, Hope, Mindfulness-Based Cognitive Therapy, Psychological Distress -
زمینه و هدف
وجود کودک کم توان ذهنی در خانواده، والدین را با تنش و فشار روانی فراوانی روبرو می کند. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر سطح امید مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام گرفت.
روش کاراین پژوهش در بخش کیفی ازلحاظ هدف بنیادی و کاربردی، از نوع تحقیقات ترکیبی- اکتشافی بود. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی پژوهش شامل کتب و مقالات تخصصی فارسی و انگلیسی در حوزه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش مادران دارای کودکان کم توان ذهنی در 20 سال اخیر بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش طی 10 جلسه تدوین شد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان تایید شد. روش مطالعه در بخش کمی و بر اساس روش گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک کم توان ذهنی 20 تا 50 ساله مراجعه کننده به مراکز آموزش و توان بخشی کودکان کم توان ذهنی شهر شیراز در نیمه دوم سال 1401 بود. از بین آن ها تعداد 30 نفر بر اساس ملاک های ورود و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (گروه آزمایش و گروه کنترل) گمارده شدند. مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش برای هر مادران دارای کودک کم توان ذهنی در 10 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مقیاس خود شفقتی، پرسشنامه امید به زندگی و پرسشنامه پذیرش و عمل بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار وجود داشت؛ و مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش باعث افزایش، سطح امید مادران دارای کودکان کم توان ذهنی شده و تاثیر این مداخله درمانی در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (5/0<p).
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر، مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش می تواند برای بهبود سطح امید مادران دارای کودکان کم توان ذهنی کارآمد باشد؛ و توصیه می گردد که درمانگران و مشاوران در راستای بهبود سطح امید این مادران از این درمان در کنار سایر مداخلات درمانی استفاده کنند.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش, امید, کودکان کم توان ذهنیBackground & AimsThe existence of a mentally retarded child in a family is considered a kind of crisis. Their parents suffer a lot of stress and psychological pressure when they find out about their child's disability. Therefore, families of disabled children may experience psychological stress, social isolation and mental health problems in various ways. There are several evidences that show that parents of mentally retarded children face social, economic and emotional problems that are often limiting, destructive and pervasive in nature. Taking care of a disabled child with special needs is heavy and stressful for all family members, and the most pressure is on the mother of the family, who spends most of the time caring for the child and interacting with her. One of the most important reasons why mothers are more vulnerable than other family members is that mothers spend more time with children and their presence in the home and family environment is much more than that of fathers. Also, the mother's effort to teach new skills and curb their child's inappropriate behavior usually does not achieve the desired result, so accepting and adapting to this reality requires more effort for mothers compared to normal children. The presence of a child with mental disability in any family can be considered an undesirable and challenging event; Since parents expect a healthy child with normal characteristics before the birth of their child, the birth of a mentally retarded child causes parents to feel guilt and blame, failure and deprivation caused by the child's abnormality. The birth of a mentally retarded child causes more pressure within the family system and endangers the cohesion and compatibility within the family system, and as a result, increases the possibility of family dysfunction. The birth of a mentally disabled child affects the mental health of family members and can often lead to negative consequences, including an increase in physical illnesses such as chronic pain and mental disorders such as depression and anxiety. This may cause adverse consequences for all family members and threaten the compromise, physical and mental health of parents, especially mothers. The person who is most under the pressure of the existence of a mentally retarded child and suffers the most damage is the mother of the family; For this reason, compared to mothers of normal children, mothers of mentally retarded children feel more shame, embarrassment and anxiety and experience a lower level of general health and psychological well-being, marital satisfaction, self-esteem and self-control. On the other hand, worrying about parenting methods or lack of knowledge in this field affects the coping skills and mental health of mothers and increases their psychological problems. This problem can lead to the bad functioning of the family system and generally inappropriate parenting. The child's behavioral problem is more stressful for the family and especially the mother than the child's disability itself. The possible reason for this is that mothers are more involved with the child's problems and are under more pressure. The mothers of these children do not treat them properly because of their children's behavioral problems, and this problem also aggravates their disorder. On the other hand, parents lose their health over time in different dimensions and cannot interact constructively with their child. The different reactions of the mother are due to the various failures resulting from the special behaviors of the disabled child. This feeling of failure results in a kind of dual attitude towards the child, which may vary from high acceptance to complete rejection. This study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of a treatment package based on commitment and acceptance on the level of hope of mothers with mentally retarded children.
MethodsIn the qualitative part of this research, in terms of fundamental and practical purpose, it was a mixed-exploratory type of research. The population studied in the qualitative part of the research included Persian and English specialized books and articles in the field of treatment based on commitment and acceptance of mothers with mentally retarded children in the last 20 years, which were selected by purposeful sampling. Finally, the treatment intervention based on commitment and acceptance was formulated in 10 sessions and its formal and content validity was confirmed by experts. The study method was in the quantitative part and based on the data collection method, it was a semi-experimental pre-test-post-test-follow-up type with a control group. The statistical population included all mothers with mentally retarded children between the ages of 20 and 50 who referred to the education and rehabilitation centers for mentally retarded children in Tehran in the second half of 2022. Among them, 30 people were selected based on the entry criteria and using targeted sampling and randomly assigned to two groups of 15 people (experimental group and control group). The treatment intervention based on commitment and acceptance was implemented for all mothers with mentally retarded children in 10 sessions of 90 minutes, and the control group was placed on the waiting list. Research tools included self-compassion scale, life expectancy questionnaire and acceptance and action questionnaire. The data were analyzed using repeated measures analysis of covariance in SPSS version 23.
ResultsThe results showed that there was a significant difference between the experimental group and the control group in the post-test and follow-up stages; And the treatment intervention based on commitment and acceptance has increased the hope level of mothers with mentally retarded children, and the effect of this treatment intervention has been stable in the follow-up phase (P<0.5).
ConclusionWith these explanations, it is necessary to understand the concept of hope for the future from a practical point of view for mothers with intellectually disabled children. Life expectancy can be an effective tool for the mother to fight and overcome mild mood disorders, anxiety, lack of enthusiasm, and lack of desire, and states caused by feelings of helplessness, belongingness, and indecision. The more these mothers have a vision for the future, the more they hope to overcome problems such as anxiety and stress. Therefore, it can be said that the vision of the future can play an important role in their flexibility and adaptability by influencing the level of hope of mothers against negative effects in stressful situations. Molded cognitions in fear of the future or imagining the past cause mothers to become inflexible and avoid accepting their mental processes; Therefore, considering the role of psychological flexibility in the hope levels of these mothers, the underlying reasons for changing their flexibility are very important. It seems that the decrease in the hope level scores in the mothers of mentally retarded children, which occurs due to despair and lack of goal setting in the future, by placing the deceased mother and not being present in the present, causes a decrease in the acceptance of current events and as a result, a decrease in psychological flexibility in her. Therefore, therapy based on commitment and acceptance can help improve the hope levels of these mothers. This approach is one of the most recent theories to explain flexibility, which has also led to new-generation treatments. Conscious attention to the present and the process of acceptance, in addition to the processes of committed action and behavior change, fosters psychological flexibility. In this approach, psychological flexibility is affected by accepting committed action. Accepting and acting towards specific goals and values requires a stronger motivation that keeps the mother hopeful in life. Lack of motivation caused by aimlessness in life can be the most underlying factor of all cognitive processes, including mental acceptance and flexibility. In fact, the mother's efforts to achieve goals and points in the future can affect her progress. Based on the results of the present study, treatment intervention based on commitment and acceptance can be effective for improving the hope level of mothers with intellectually disabled children; and it is recommended that therapists and counselors use this treatment along with other therapeutic interventions in order to improve the hope level of these mothers.
Keywords: Treatment Based On Commitment, Acceptance, Hope, Mentally Retarded Children -
زمینه و هدف
درد مزمن می تواند تجربه ای پیچیده و طاقت فرسا باشد. چنین وضعیتی می تواند ابعاد مختلف زندگی و عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار دهد. هدف این پژوهش مقایسه سبک های مقابله ای، انعطاف پذیری روانشناختی و امید در افراد دارای درد مزمن و افراد بدون درد مزمن بود.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی مقطعی از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد 20 تا 65 ساله بود که در پاییز سال 1401 به بیمارستان سینا و کلینیک شیخ الرییس تبریز مراجعه کرده بودند. ابتدا از جامعه آماری 120 نفر (60 فرد مبتلا به درد مزمن و60 فرد بدون دردمزمن) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. سپس داده ها از طریق پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای رزنشتایل و کیف، پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دوم و مقیاس امید اشنایدر گردآوری شدند. درنهایت داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره، تحلیل واریانس تک متغیره و آزمونT مستقل و همچنین SPSSنسخه 25 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج نشان داد که افراد دارای درد مزمن و افراد سالم تفاوت معناداری در مولفه های راهبردهای مقابله با درد، انعطاف پذیری روانشناختی و امید دارند.
نتیجه گیرییافته های پژوهش حاضر لزوم استفاده از الگوی چندوجهی را در تبیین درد مزمن نشان می دهند. همچنین یافته های این پژوهش می توانند مبنای تجربی مناسبی برای تدوین برنامه های آموزشی و درمانی برای افراد دارای درد مزمن قرار گیرند.
کلید واژگان: درد مزمن, راهبردهای مقابله ای, انعطاف پذیری روانشناختی, امیدBackgroundChronic pain can be a complex and overwhelming experience. Such condition can affect different aspects of a person’s life and performance. The aim of this research was to compare coping styles, psychological flexibility and hope in people with chronic pain and people without chronic pain.
MethodsThis was a cross-sectional descriptive analytical research of the type of causal-comparative studies. The statistical population of this research included all people aged 20-65 who had visited Sina Hospital and Sheikh Al Raees Clinic in Tabriz in fall of 1401. First 120 people (60 people with chronic pain and 60 people without chronic pain) were selected from the statistical population using convenience sampling method. Then data was collected with Rosenstiel and keefe’s Coping Strategies Questionnaire, Acceptance and Action Questionnaire-II (AAQ-II) and Snyder Hope Scale. Finally, data was analyzed using the statistical method of multivariate analysis of variance, univariate analysis of variance and independent T-test and also SPSS version 25.
ResultsThe results showed that people with chronic pain and people without chronic pain have significant differences in components of coping strategies, psychological flexibility and hope.
ConclusionThe findings of the present study show the necessity of using a multidimensional pattern for explaining chronic pain. Also, the findings of this research can be used as a suitable empirical basis for developing educational and therapeutic programs for people with chronic pain
Keywords: Chronic Pain, coping styles, psychological flexibility, hope -
مقدمه
خوش بینی و امید یک دسته از توانایی ها و مهارت های غیر شناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارهای تحصیلی افزایش می دهد. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش خوش بینی و باورهای امید در پیش بینی سرزندگی تحصیلی دانشجویان دانشگاه پیام نور زاهدان بوده است.
روش کارجهت انجام این پژوهش از یک طرح پژوهشی همبستگی استفاده شد. جامعه پژوهش دانشجویان روانشناسی دانشگاه پیام نور واحد زاهدان در سال تحصیلی 98- 97 بودند که از میان آنها 80 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با کمک پرسشنامه های جهت گیری زندگی شی یر و کارور (1994)، امید به زندگی اشنایدر (2008) و سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (1391) جمع آوری و سپس توسط نرم افزار SPSS- نسخه 23 و با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین سر زندگی تحصیلی با امید (46/0= r) در سطح 99 درصد اطمینان وجود دارد اما رابطه معناداری بین سر زندگی تحصیلی با خوش بینی وجود ندارد (05/0 ≤ p). همچنین سنجش تفکر راهبردی توانسته 48/0 تغییرات سرزندگی تحصیلی دانشجویان را تبیین کند.
نتیجه گیرینتایج حاکی از اهمیت متغیر باور امید در پیش بینی سرزندگی تحصیلی دانشجویان روانشناسی می باشد. بنابراین برای بهبود سرزندگی تحصیلی می توان باورهای امید دانشجویان را افزایش داد.
کلید واژگان: خوش بینی, امید, سرزندگی تحصیلیIranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:16 Issue: 5, 2023, PP 511 -518IntroductionOptimism and hope are a group of non-cognitive abilities and skills that increase the ability of a person to succeed in coping with educational pressures. Therefore, the purpose of this study was to determine the role of optimism and hope belief in predicting the academic vitality of students of Payame Noor University in Zahedan.
MethodsA correlation research design was used to conduct this study. The study population consisted of psychology students of Payam Noor University of Zahedan in the academic year 97-98, 80 of whom were selected by simple random sampling. Data were collected using Shire & Carver's Life Orientation Questionnaires (1994), Schneider's Life Expectations (2008), and Hossein Chari and Dehghanizadeh's Academic Health (2012) and were then analyzed using SPSS-23 software. Pearson correlation and regression models were analyzed.
ResultsPearson correlation coefficient showed that there was a positive and significant relationship between academic life with hope (r = 0.46) at 99% confidence level, but there was not significant relationship between academic life and optimism (0.05≤ p). Also, strategic thinking measures could explain 48% of students' academic vitality.
ConclusionThe results indicate the importance of hopelessness variables in predicting students' vitality in psychology. Therefore, students' hopes can be raised to improve their academic vitality.
Keywords: Optimism, Hope, Academic vitality -
پیشگفتار:
مدرسه به عنوان بافتار تربیتی فراهم آورنده تعاملات آموزشی، اجتماعی و عاطفی است و بر این اساس پژوهش حاضر باهدف شناسایی نقش تجربه تحصیلی در نگرش امیدوارانه دانش آموزان تحت سرپرستی بهزیستی صورت پذیرفت.
روشپژوهش با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناختی انجام شد و مطابق با آن بدون هیچ گونه دخل و تصرف از سوی پژوهشگر به مطالعه عمیق پرداخته شد. مشارکت کنندگان شانزده دانش آموز، با دامنه سنی هشت تا چهارده سال مرکز نگهداری شهید ضرغامی (موسسه خیریه پژوهش حنان) بودند که به روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند. گردآوری اطلاعات به وسیله مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام پذیرفت و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع ادامه یافت. داده ها بر پایه رویکرد استراس و گلاسر، طبقه بندی و پردازش شدند. یافته ها در سه بعد تجربه تحصیلی و نگرش به مدرسه، تجربه تحصیلی و امید به آینده، تجربه زیسته و امید به آینده دسته بندی شدند.
یافته هایافته ها گویای نقش موثر مدرسه در ساخت نگرش امیدوارانه به تحصیل و شغل در آینده است، تحصیل انگیزه پیشرفت را فراهم کرده و افراد آن را عاملی برای رسیدن به شغل و جایگاه اجتماعی، ارتباط با افراد از جمله معلم و همسالان و مستقل شدن در آینده می دانند. همچنین در نگرش دانش آموزان تحت سرپرستی بهزیستی مدرسه فرصت اجتماعی دوست یابی است.
پی آمد:
تعاملات آموزشی با معلمان توانسته است منجر به تعلق عاطفی در دانش آموزان شود و تجربه تحصیلی در مدرسه به منزله راهی برای رسیدن به اهداف و آرزوها و جبران کاستی ها در زندگی قلمداد گردد.
کلید واژگان: تجربه تحصیلی, امید, دانش آموزان تحت سرپرستی بهزیستیIntroductionSchool, as an educational environment, facilitates academic, social, and emotional interactions. This study aims to examine the impact of academic experience on students' hopeful attitudes under welfare supervision.
MethodsThe research utilized a qualitative approach and a phenomenological method. An in-depth study was conducted without any interference by the researcher. The study involved sixteen students, aged eight to fourteen, from the Hanan Care Center, selected through purposive sampling. Data was collected through semi-structured interviews, continuing until saturation. The data was classified and processed using the Strauss-Glasser approach. Findings were categorized into three dimensions: academic experience and attitude toward school, academic experience and hope for the future, and lived experience and hope for the future.
ResultsThe results indicate the significant role of schools in fostering a positive attitude towards education and future employment. Education serves as a motivation for progress and is viewed as a crucial factor in obtaining a job and social status. Interaction with teachers and peers, as well as gaining independence for the future, are important aspects of students' attitudes. Under the guidance of support services, the school provides a social opportunity for students to make friends.
ConclusionsEducational interactions with teachers can foster emotional belonging in students. The school experience is viewed as a way to attain goals and aspirations and compensate for life's shortcomings.
Keywords: Academic Experience, Hope, Students Under Welfare Supervision -
سردبیر محترم، از هنردرمانی می توان برای ادغام احساسات متناقض مانند اضطراب به منظور حمایت از عملکرد سالم در بیماری ها و موقعیت های مختلف استفاده کرد (1). ازجمله فن های مورداستفاده در هنر درمانی رنگ آمیزی ماندالا است که امروزه بسیار موردتوجه محققین قرار گرفته است. در اکثر مطالعات اشاره ای به نحوه ی دقیق انجام رنگ آمیزی ماندالا و مراحل آن صورت نگرفته است و ازآنجاکه نبود اطلاعات کافی، خود می تواند سبب ایجاد اضطراب موقعیتی گردد؛ لذا پیشنهاد می شود که در مطالعات آتی از برنامه مداخله ای مدون جهت انجام رنگ آمیزی ماندالا استفاده گردد. همانند آنچه در پژوهش کاری و همکاران استفاده شده است. آن ها در مطالعه خود به بررسی اثربخشی انواع مختلف فعالیت های هنری ازجمله ماندالا درمانی در کاهش اضطراب دانشجویان پرداخته اند و به این منظور از یک برنامه مداخله ای مدون استفاده کرده اند که شامل آشنایی شرکت کنندگان با اهداف و فرآیند رنگ آمیزی، بالابردن سطح اضطراب موقعیتی، رنگ آمیزی و کاهش اضطراب و خاتمه جلسه و گرفتن بازخورد، است (2). همچنین با توجه به اینکه در شبکیه چشم انسان دو نوع سلول حساس به نور شامل: سلول های مخروطی و سلول های استوانه وجود دارد. سلول های مخروطی علاوه بر سایر وظایف بینایی، وظیفه دید رنگی در شبکیه را نیز به عهده دارند (3) و به طورمعمول سلول های مخروطی چشم که مسیول دید رنگی هستند، در نور زیاد بیشتر فعالیت می کنند (4)، پس احتمالا رنگ آمیزی در صبح یا در نور مصنوعی کافی اثرات بهتری نسبت به رنگ آمیزی در عصر، شب و یا نور کم داشته باشد. بنابراین پیشنهاد می شود در مطالعات آتی رنگ آمیزی در ابتدای صبح انجام شود. در توضیح مکانیسم کانتراست رنگی این گونه بیان می شود که در شرایط با کانتراست بالا رنگ منطقه مرکزی به شدت و فرکانس فضایی رنگ های محیط آن بستگی دارد (5). هم چنین بر اساس ماهیت رنگ ها و توجه به این موضوع که رنگ های گرم تمایل به انبساط داشته و به بیرون تابیده می شوند و رنگ های سرد تمایل به انقباض داشته و به درون تابیده می شوند (6). لذا در رنگ آمیزی ماندالا به منظور برقراری تعادل و دست یابی به خود پنداره متعادل و کاهش اضطراب، و نیز درک بهتر رنگ های مورداستفاده از طریق ایجاد کنتراست بهتر بین رنگ ها، پیشنهاد می شود که شرکت کنندگان از رنگ های گرم (مانند قرمز) بیشتر در مرکز طرح واره های ماندالا و از رنگ های سرد (مانند آبی) در اطراف آن استفاده کنند. با توجه به تاثیرگذاری این روش در کاهش اضطراب و فاکتورهای روان شناختی در مطالعات مختلف و نظر به اینکه این روش؛ آسان، در دسترس و موثر است لذا پیشنهاد می شود در مطالعات آتی جهت بهبود تاثیرگذاری رنگ آمیزی ماندالا؛ نحوه رنگ آمیزی، زمان رنگ آمیزی و چگونگی آن موردتوجه محققین قرار بگیرد.
کلید واژگان: ماندالا درمانی, امید, کاهش اضطرابDear Editor, Art therapy is a useful method for integrating conflicting emotions like anxiety and promoting healthy functioning in various diseases and situations (1). One of the techniques used in art therapy is mandala coloring, which has received much attention from researchers today. In most of the studies, there is no mention of the exact way of coloring the mandala and its steps, and since there is not enough information, it can cause situational anxiety; Therefore, it is suggested that in future studies, a written intervention program should be used to perform mandala coloring. Same as what was used in Kari et al. 'S research. In their study, they investigated the effectiveness of different types of artistic activities, including mandala therapy, in reducing students' anxiety, and for this purpose, they used a written intervention program that included familiarizing the participants with the goals and process of coloring, raising the level situational anxiety is coloring and reducing anxiety and ending the meeting and getting feedback (2). Cone cells and cylinder cells are both light-sensitive cells in the human retina. Cone cells are also responsible for color vision in the retina, just as they are responsible for other visual tasks (3). In addition, the cone cells of the eye, which are responsible for color vision, are usually more active in bright light (4). Staining in the morning or under adequate artificial light is better than staining in the evening, at night, and/or under weak light. It is suggested in future studies to stain at the beginning of the morning. The color contrast mechanism states that in conditions with high contrast, the color of the central region depends on the intensity and spatial frequency of the surrounding colors (5). Also based on the nature of colors and paying attention to the fact that warm colors tend to expand and radiate outwards and cold colors tend to contract and radiate inwards (6). Therefore, in coloring mandalas, it is suggested that the participants use warm colors (such as red) more in the center of the mandala schemes and use cold colors (like blue) around it to establish a balance and achieve a balanced self-concept and reduce anxiety, as well as a better understanding of the colors used by creating a better contrast between the colors. Given the impact of this method on reducing anxiety and psychological factors in various studies, and the ease, availability, and practicality of this method, it is recommended that future studies improve the effectiveness of mandala coloring. It is important to carefully consider the application method, time, and method.
Keywords: Mandala therapy, Hope, Reducing anxiety -
مقدمه
بیماران مبتلا به بتا تالاسمی ماژور با چالش های مختلفی در ابعاد جسمی و روانی اجتماعی مواجه هستند. نیاز به ظرفیت تاب آوری برای غلبه بر این چالش ها می تواند موثر باشد. شناسایی عامل های موثر بر تاب آوری می تواند به عنوان چارچوبی برای طراحی مداخلات پرستاری در نظر گرفته شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی امید در رابطه بین بهزیستی معنوی و تاب آوری در نوجوانان مبتلا به بتا تالاسمی ماژور انجام گرفت.
روش کارپژوهش حاضر به روش توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 11 تا 21 ساله مبتلا به بتا تالاسمی ماژور مراجعه کننده به مراکز تالاسمی استان فارس در جنوب ایران در سال 1401 بودند که از بین آنها تعداد 288 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارتنداز: پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزیان و الیسون (1982)، پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون (2003) و پرسشنامه امید هرث (1992). برای تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی، همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری در نرم افزار Spss-24 و نرم افزار Amos-24 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد همه شاخص های برازش در محدوده پذیرش مدل قرار دارند. نتایج به دست آمده از مدل سازی معادلات ساختاری حاکی از اثر مثبت و معنادار بین بهزیستی معنوی به تاب آوری (78/2 t=، 25/0β=)، بهزیستی معنوی به امید (31/2 t=، 32/0β=)، و امید به تاب آوری (53/2 t=، 57/0β=) بود. در نهایت اثر غیر مستقیم بهزیستی معنوی به تاب آوری از طریق امید معنی دار بود (01/0p<، 052/0 = β).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود در برنامه های مراقبتی این بیماران به ارتقای سلامت معنوی به عنوان ساز و کاری برای بهبود امید و تاب آوری توجه بیشتری شود.
کلید واژگان: امید, معنویت, تاب آوری, نوجوانان, بتا تالاسمی ماژور, تحلیل میانجیIntroductionPatients with beta thalassemia major face various challenges in physical and psychosocial aspects. The need for resilience capacity to overcome these challenges can be effective. Identifying factors affecting resilience can be considered as a framework for designing nursing interventions. The present study was conducted with the aim of determining the mediating role of hope in the relationship between spiritual well-being and resilience among adolescents with beta thalassemia major.
MethodsThis was a descriptive-correlational study. The statistical population of the research included adolescents aged 11 to 21 years with beta thalassemia major who referred to thalassemia centers in Fars province in south of Iran in 1401, from which 288 participants were selected via convenience sampling method. Paloutzian and Ellison's spiritual well-being questionnaire (1982), Connor-Davidson resilience questionnaire (2003) and Herth Hope questionnaire (1992) were the instruments used in this study. Data analysis was conducted using descriptive tests, Pearson correlation, and a structural equation model in Spss-24 and Amos-24.
ResultsThe results showed that all the fit indices are within the acceptance range of the model. The results obtained from structural equation modeling indicate a positive and significant effect between spiritual well-being and resilience (t=2.78, β=0.25), spiritual well-being and hope (t=2.31, β=0.32), and Hope with resilience (t=2.53, β=0.57). Finally, the indirect effect of spiritual well-being on resilience through hope is significant (p < 0.01, β = 0.052).
ConclusionsAccording to the results of this research, it is suggested to pay more attention to the promotion of spiritual health as a mechanism for improving hope and resilience in the care programs of these patients.
Keywords: Hope, Spirituality, Resilience, Adolescent, Beta Thalassemia Major, Mediation Analyses -
مقدمه
یکی از عوارض و مشکلات متعددی که سالمندان به سبب فرآیند سالمندی تجربه میکنند، وابستگی در فعالیت های روزمره زندگی؛ همچنین کاهش حس امید به علل مختلف نظیر بازنشستگی، تنهایی، انزوا و کاهش مشارکت های فردی و اجتماعی می باشد. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر اجرای یک برنامه فعالیتی اوقات فراغت بر فعالیت های روزمره زندگی و امید مردان سالمندان خواهد بود.
روش کار (خلاصه):
این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده است که بر روی 60 سالمند در دو گروه آزمون و کنترل در سال 1402 انجام شد. انتخاب واحدهای پژوهش به صورت تصادفی از دو مرکز بهداشتی (شهید صفاری و مرکز آب و برق) شهر مشهد که حایز معیارهای ورود به مطالعه بودند و سلامت شرکت کنندگان هم برای شرکت در مداخله به تایید گروه پزشک مرکز بهداشت رسید، انجام شد. بدین منظور ابتدا قبل از شروع مداخله پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، استقلال در انجام فعالیت های روزمره بارتل و امید اشنایدر از نمونه ها یه صورت حضوری و از طریق مصاحبه تکمیل شد. سپس فعالیت های گروهی اوقات فراغت به صورت 8 جلسه، یک نویت در هفته (8 هفته) در سه گروه 10نفره مجزا (برای سهولت در انجام مداخلات)، و هر جلسه به مدت حداقل 45 دقیقه به صورت گروهی برای گروه مداخله اجرا شد. آیتم های مداخله شامل پیاده روی به مدت نیم ساعت، تمرین تعادلی مختص سالمندان به مدت پانزده دقیقه، در پارک های منتخب انجام شد. گروه کنترل فعالیت های فیزیکی معمول انجام شده توسط خودشان و برنامه های احتمالی مرکز بهداشت ذیربط را دریافت کردند. دو هفته پس از اتمام مداخله در هر دو گروه پرسشنامه ها توسط فردی غیر از محقق تکمیل شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS-V25 و آزمون های آماری مربوطه تجزیه و تحلیل و گزارش شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار سن واحدهای پژوهش، در گروه مداخله 31/3±30/68 و در گروه کنترل 85/2 ±33/68 سال بود. متغیرهای دموگرافیک و اصلی پژوهش، در دو گروه مداخله و کنترل مقایسه و مورد آزمون قرار گرفت و دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک، میزان امید و میزان فعالیت های روزمره زندگی همگن بودند. در مرحله دو هفته پس از مداخله، میانگین و انحراف معیار نمره امید، در گروه مداخله 12/3±36/49 و در گروه کنترل 32/5±96/46 بود. آزمون t مستقل نشان داد که پس از مداخله، نمره امید در گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (03/0=P). نمره میانگین فعالیت های روزمره زندگی در مرحله ی پس از مداخله در گروه مداخله 40/4±33/95 و در گروه کنترل 86/5±36/92 بود. آزمون t مستقل نشان داد که پس از مداخله، نمره فعالیت روزمره زندگی در گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (031/0=P).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه به طور کلی حاکی از آن است که فعالیت بدنی سالمندان در اوقات فراغت، میتواند نقش به سزایی در وضعیت فعالیت های روزمره زندگی و امید آنها داشته باشد؛ لذا به برنامه ریزان و مسیولین مربوطه توصیه میشود که زمینه افزایش امکانات را به جهت افزایش سطح استقلال عملکردی و امید سالمندان جامعه، فراهم بنمایند.
کلید واژگان: فعالیت بدنی اوقات فراغت, فعالیت روزمره زندگی, امید, سالمندانIntroductionOne of the many complications and problems that the elderly experience due to the aging process is dependency in activities of daily living and also a decrease in the sense of hope. The purpose of this research was to determine the effect of leisure time physical activity program on activities of daily living and hope in the elderly.
MethodologyThis study is a randomized clinical trial type intervention on 60 elderly people randomly selected from two health centers in Mashhad who met the inclusion criteria and the health of the participants to participate in the intervention was approved by the medical group of the health center. It was done. For this purpose, first, before the intervention, questionnaires of demographic information, independence in performing daily activities of Barthel and Snyder hope scale were completed from the samples in person and through interviews.Then group leisure activities were performed in 8 sessions, once a week (8 weeks), and each session lasted at least 45 minutes. Two weeks after the completion of the intervention in the experimental group, questionnaires were completed by someone other than the researcher in both groups. The collected data was analyzed and reported using SPSS-V25 software and relevant statistical tests.
FindingsThe mean and standard deviation of the age of the research units in the intervention group was 68.30 ± 3.31 and in the control group was 68.33 ± 2.85 years. The demographic and main variables of the study were compared and tested in the two intervention and control groups, and the two groups were homogeneous in terms of demographic variables, the amount of hope and the amount of activities of daily living.In the post-intervention stage, the mean and standard deviation of the hope score in the intervention group was 49.36±3.12 and in the control group was 46.96±5.32. The independent t-test showed that after the intervention, the hope score in theintervention group was significantly higher than the control group (P=0.03). The average score of activities of daily living in the post-intervention phase was 95.33 ± 4.40 in the intervention group and 92.36 ± 5.86 in the control group. The independent t-test showed that after the intervention, the score of activities of daily living in the intervention group was significantly higher than the control group (P=0.031).
ConclusionThe results of this study generally indicate that the physical activities of the elderly in their free time can play a significant role in the state of their activities of daily living and hope, therefore, it is recommended to the relevant planners and officials to provide The facilities increase the level of functional independence and hope among the elderly in the community.
Keywords: leisure time physical activities, activities of daily living, hope, elderly -
مقدمه
کودکان کار دارای مشکلات روانشناختی می باشند. هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی روانشناختی کودکان کار بر اساس اضطراب کار، اضطراب مدرسه و امید به تحصیل شهر بندرعباس بود.
روشروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان کار شهر بندرعباس در سال 1400 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 214 نفر انتخاب شدند. از پرسشنامه اضطراب کار لیندن، اضطراب مدرسه فیلیپس، امید به تحصیل خرمایی و کمری و بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد.
نتایجنتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین اضطراب کار و بهزیستی روانشناختی (0/01>P ،34/0-) منفی و در سطح 0/01 معنادار بود. بین اضطراب مدرسه و بهزیستی روانشناختی (0/01>P ،0/46-) منفی و در سطح 0/01 معنادار بود. بین امید به تحصیل و بهزیستی روانشناختی (0/01>P ،0/41) مثبت و در سطح 0/01 معنادار بود. اضطراب کار با مقدار ضریب رگرسیونی 0/247-، اضطراب مدرسه 0/348- و امید به تحصیل 0/419 توانستند بهزیستی روانشناختی کودکان کار را پیش بینی کنند (P).
نتیجه گیریبا توجه به رابطه اضطراب کار، اضطراب مدرسه و امید به تحصیل با بهزیستی روانشناختی کودکان کار و با در نظر گرفتن اهمیت سلامت این کودکان به عنوان آینده سازان جامعه، توصیه می شود سازمان های ذیربط در جهت کنترل عوامل یاد شده و سایر عوامل احتمالی برنامه های مناسب تدارک ببینند.
کلید واژگان: اضطراب کار, اضطراب مدرسه, امید, بهزیستی روانشناختی, کودکان کارIntroductionWorking children have psychological problems. The aim of this study was to investigate the prediction of the psychological well-being of working children based on work anxiety, school anxiety, and hope for education in Bandar Abbas.
MethodThe research method was descriptive-correlational. The statistical population of the study included all working children in Bandar Abbas in 1400. 214 people were selected by multi-stage cluster sampling. The Linden Work Anxiety Inventory, Phillips School Anxiety, Date and Lumbar Education Expectancy, and Reef Psychological Well-Being Questionnaire were used. Pearson correlation and hierarchical regression were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that the correlation coefficient between work anxiety and psychological well-being (P <0.01, -0.34) was negative and significant at the level of 0.01. The relationship between school anxiety and psychological well-being (P <0.01, -0.46) was negative and significant at the level of 0.01. The relationship between education expectation and psychological well-being (P <0.01, 0.41) was positive and significant at the 0.01 level. Work anxiety with a regression coefficient of -0.247, school anxiety -0.348 and education expectation of 0.419 were able to predict the psychological well-being of working children (P <0.01).
ConclusionConsidering the relationship between work anxiety, school anxiety, and the hope of education with the psychological well-being of working children and considering the importance of children's health as the future builders of society, it is recommended that relevant organizations prepare appropriate programs to control the mentioned factors and other possible factors.
Keywords: Hope, Work Anxiety, School Anxiety, Psychological Welfare, Working Children -
مقدمه
با توجه به افزایش روزافزون جمعیت سالمندان و بیماری های مزمن از جمله دیابت، پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط سلامت معنوی و امید با تبعیت از رژیم دارویی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت.
رو ش ها:
این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در کلینیک دیابت بیمارستان 22 بهمن گناباد انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه های Herth Hope Index (HII)، سلامت معنوی Paloutzian و Ellison و تبعیت از رژیم دارویی Morisky (Morisky Medication Adherence Scale یا MMAS) به روش مصاحبه جمع آوری گردید. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون های Independent t، ANOVA و ضریب Spearman در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هابیشتر شرکت کنندگان از سلامت معنوی بالا، امید زیاد و پایبندی کم به رژیم دارویی برخوردار بودند. علاوه بر این، بهزیستی معنوی به طور مستقیمی با پایبندی به درمان ارتباط داشت (05/0 > P)، اما بین امید با تبعیت از رژیم درمانی ارتباطی مشاهده نشد (05/0 < P).
نتیجه گیریامید بالا در یک سالمند نمی تواند دلیلی بر تبعیت مطلوب از رژیم دارویی باشد، بلکه برای تبعیت دارویی مناسب، لازم است سالمند اطلاعات درست و کافی از برنامه دارویی و درمانی خود داشته باشد.
کلید واژگان: درمان های معنوی, امید, تبعیت از رژیم دارویی, سالمندان, دیابت نوع دوBackgroundDue to the increasing number of elderly people in Iran, as well as chronic diseases, such as diabetes, in the elderly, this study was conducted to investigate the relationship between spiritual health and hope with adherence to the medication regimens in the elderly with type 2 diabetes.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted in the diabetes clinic of 22 Bahman Hospital in Gonabad, Iran. The data were collected using the demographic information form, Herth Hope Index (HHI), Paloutzian and Ellison Spiritual Well Being Scale, and Morisky Medication Adherence Scale (MMAS) by interview method. Data were analyzed using independent t-test, analysis of variance (ANOVA), and Spearman coefficient in SPSS software.
FindingsMost of the participants had high spiritual health, high hope, and low adherence to medication regimen. In addition, spiritual health was directly related to treatment adherence (P < 0.05); however, no relationship was found between hope and treatment adherence (P > 0.05).
ConclusionHigh hope in an elderly person cannot be a reason for good adherence to medication regimen, but for appropriate medication adherence, it is necessary for the elderly to have correct and sufficient information about their medication and treatment plan.
Keywords: Spiritual therapies, Hope, Medication adherence, Elderly, Type 2 diabetes mellitus -
پیش زمینه و هدف
تشخیص سرطان، علاوه بر تاثیراتی که بر روی بیماران دارد، به طور قابل توجهی زندگی اعضای خانواده را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. مراقبین خانواده با چالش هایی متعدد مواجه هستند که نیازمند توانمندسازی و پشتیبانی از طرف پرسنل بهداشتی هستند. برای این منظور، شناسایی تجربیات مراقبتی از دیدگاه خانواده ها، به منظور توانمندسازی آن ها برای مقابله با بیماری و مشکلات مربوطه، امری ضروری است. با توجه به فرهنگ و باورهای مختلف در جوامع شرقی و مسلمان، تجربیات مراقبتی در این خانواده ها ممکن است متفاوت باشد و به دلیل فقدان شفافیت، شناخت این تجربیات، مسیله ای حیاتی است. در نتیجه، هدف این مطالعه، کشف تجربیات مراقبتی و توانمندی اعضای خانواده بیماران مبتلا به سرطان در ایران است.
مواد و روش هااین مطالعه کیفی به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاری انجام شد. در ابتدا، با توجه به هدف مطالعه، مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند و سپس با استفاده از روش نمونه گیری تیوریک، نمونه هایی که به نظر محققین بیشترین اطلاعات را ارایه می دهند، برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. درنهایت، با استفاده از روش تحلیل محتوای مرسوم، داده های جمع آوری شده تحلیل و موردبررسی قرار گرفتند.
یافته هادر این مطالعه، تجربیات اعضای خانواده در مراقبت از بیمار مبتلا به سرطان در طبقات اصلی و زیر طبقات به شرح زیر شناسایی گردید: 1-تسکین با استمداد از معنویات: "تسلیم اراده خداوند"- "باور و تکیه بر اعتقادات معنوی"، 2-تغییر ادراک و تفکر درمانی مراقبین خانواده: "امید بهبودی و به دست آوردن راه حل های مناسب" - "تغییر نگرش و دیدگاه نسبت به بیماری با توجه به تاثیربخشی درمان و مراقبت ها"، و 3-پشتیبانی اجتماعی درمانی: "حمایت خانواده و دوستان" - "بهبود کیفیت مراقبت از بیمار سرطانی در خانواده " - "دریافت بازخورد و انگیزه بخشی از بیمار".
بحث و نتیجه گیریمراقبین خانواده در سرطان در مواجه با این بیماری به دنبال تمامی راهکارهای ممکن هستند تا توانایی و آگاهی لازم برای مراقبت از بیمار را کسب کنند. درک و شناخت تجربیات مراقبتی اعضای خانواده به عنوان مراقبین غیررسمی می تواند به برنامه ریزی، مشاوره و مداخلات مبتنی بر شواهد کمک کند و این افراد را در مواجهه با چالش های سرطان قوی تر و موثرتر کند. در نتیجه، شناخت و توجه به تجربیات این افراد می تواند در بهبود کیفیت مراقبت و پشتیبانی از بیمار و خانواده اش نقش مهمی ایفا کند.
کلید واژگان: مراقبین خانواده, نگرش به سلامت, امید, تحقیق کیفی, نئوپلاسمBackground & AimsThe cancer diagnosis affects the patients and significantly impacts the lives of family members. Family caregivers face multiple challenges that require empowerment and support from healthcare professionals. Therefore, identifying the caregiving experiences from the perspective of families is essential to empower them to cope with the disease and related problems. Due to the diverse cultures and beliefs in Eastern and Muslim societies, the caregiving experiences in these families may be different, and understanding these experiences is a vital issue due to the lack of transparency. Thus, this study aimed to explore the caregiving experiences and abilities of family members of cancer patients in Iran.
Materials & MethodsThis qualitative study was conducted using purposive sampling and semi-structured interviews. Initially, participants were selected purposefully based on the study's objective, and then using theoretical sampling, samples that provided the most information were selected to enter the study. Finally, the collected data were analyzed using conventional content analysis.
ResultsIn this study, the caregiving experiences of family members in caring for a cancer patient were identified in the main categories and subcategories as follows: 1- Relief with spiritual support: "Submission to the will of God" - "Belief and reliance on spiritual beliefs.", 2- Change in perception and therapeutic thinking of family caregivers: "Hope for improvement and finding appropriate solutions" - "Changing attitudes and perspectives towards the disease based on the effectiveness of treatments and care.", and 3- Therapeutic social support: "Family and friends' support" - "Improving the quality of care for cancer patients in the family" - "Receiving feedback and motivation from the patient."
ConclusionFamily caregivers of cancer patients are looking for all possible solutions to gain the necessary skills and knowledge to care for the patient. Understanding the caregiving experiences of family members as informal caregivers can help plan, counsel, and evidence-based interventions, and make them stronger and more effective in facing cancer challenges. Therefore, understanding and paying attention to the experiences of these individuals can play an important role in improving the quality of care and support for the patients and their families.
Keywords: Family caregivers, Health attitudes, Hope, Qualitative research, Neoplasm -
سابقه و هدف
برخی از پژوهشها نشان میدهد که دین و معنویت در افزایش بهزیستی روانی نقش دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مذهبی در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری سنتی در بهبود عاطفه و امید مبتلایان به افسردگی بود.
روش کارروش این پژوهش کارآزمایی تصادفی با پیشآزمون-پسآزمون است. از میان افراد مبتلا به افسردگی که به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند، 42 نفر انتخاب شدند و درنهایت 30 نفر تا اتمام پژوهش باقی ماندند. 15 نفر درمان شناختی-رفتاری سنتی و 15 نفر درمان شناختی-رفتاری مذهبی را بهصورت فردی دریافت کردند. ابزار گردآوری دادهها شامل مصاحبه نیمهساختاریافته بر اساس DSM5 (SCID-I)، پرسشنامههای دینداری گلارک و استاک (CRS)، افسردگی بک؛ ویراست دوم (BDI-II)، عاطفه مثبت و منفی واتسون (PANAS) و امید اشنایدر (AHS) بود که شرکتکنندگان یک هفته پیش از شروع درمان و یک هفته بعد از اتمام جلسات درمانی به پرسشنامهها پاسخ دادند. هر شیوهنامه شامل 10 جلسه 50 دقیقهای بود. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیهوتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتههایافتههای پژوهش نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مذهبی بهصورت معناداری بیش از درمان شناختی-رفتاری سنتی موجب افزایش امید و مولفههای آن شد (001/0P<). همچنین، اگرچه دو درمان مذهبی و سنتی بهطور معناداری موجب افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی شدند، اما اثربخشی آنها با یکدیگر تفاوت معناداری نداشت.
نتیجهگیریاگرچه درمان شناختی-رفتاری مذهبی موجب تقویت امید افراد میشود اما باید به لحاظ مولفهها و فنون روانشناختی آمیخته به معنویت تقویت شود تا اثربخشی آن در افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی بیشتر شود.
کلید واژگان: امید, درمان شناختی-رفتاری, درمان شناختی-رفتاری مذهبی, عاطفه مثبت, عاطفه منفیBackground and ObjectiveSome studies show that religion and spirituality play a role in increasing mental well-being. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of religious cognitive-behavioral therapy in comparison with conventional cognitive-behavioral therapy in improving the affect and hope in the patients with depression.
MethodsThis is an experimental study with a pre-test post-test design. The participants were selected from people with depression who referred to counseling centers. In this study, 42 participants were included, and finally 30 remained until the end of the study. Fifteen patients received conventional cognitive-behavioral therapy and 15 received religious cognitive-behavioral therapy individually. Data collection instruments included semi-structured DSM-based interviews (SCID-I), Glark and Stock Religiosity Questionnaires (CRS), Beck Depression Second Edition (BDI-II), Watson’s Positive and Negative Affect Schedule (PANAS), and Snyder’s Adult Hope Scale (AHS). The participants answered the questionnaires one week before the treatment and one week after the end of the treatment sessions. Each protocol consisted of ten sessions. Data were analyzed using ccovariance analysis. In this study, all the ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interests.
ResultsThe findings showed that religious cognitive behavioral therapy significantly increases hope and its components more than conventional cognitive behavioral therapy (P<0.001). The findings also showed that although both religious and conventional treatments significantly increased positive affect and decreased negative affect, their effectiveness did not differ significantly.
ConclusionAlthough religious cognitive-behavioral therapy promotes people's hope, but it should be promoted in terms of components and psychological techniques combined with spirituality to increase its effectiveness in increasing positive affect and reducing negative affect.
Keywords: Cognitive Behavioral Therapy, Hope, Negative Affect, Positive Affect, Religious Cognitive Behavioral, Therapy
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.