جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تمرینات تناوبی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سوء مصرف مواد مخدر منجر به آسیب اکسیداتیو در چندین بافت از جمله عضله قلب می شود. ما در این مطالعه تاثیر مصرف سولفات روی (ZS) و تمرینات مداوم CT و تناوبی (IT) را بر استرس اکسیداتیو قلب در موش های صحرایی معتاد به مورفین به دنبال سندرم ترک مورفین (WS) بررسی کردیم. هفتاد موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی به هفت گروه تقسیم شدند: 1) گروه کنترل، 2) گروه موش صحرایی مبتلا بهWS ، 3) گروه موش صحرایی مبتلا بهWS دریافت کنندهZS ، 4) گروه موش صحرایی مبتلا به WS با تمرینCT ، 5) گروه موش صحرایی WS با تمرینIT ، 6) گروه موش صحرایی مبتلا بهWS با تمرینات CTوZS ، 7) گروه موش صحرایی WS با تمرینIT و دریافت کنندهZS . حیوانات به سولفات مورفین معتاد شدند. تمرینات تناوبی و مداوم پنج روز در هفته با دویدن روی تردمیل انجام شد. نمونه های بافت قلب و سرم جمع آوری شد و مارکرهای استرس اکسیداتیو با روش های اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد، همچنین مقادیر کراتین کیناز (CK-MB) و تروپونین (TPI) I با روش های اسپکتروفتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دریافت ZS همراه با CT/ITباعث افزایش فعالیت CAT قلب و کاهش سطح MDA سرم نسبت به گروه ترک مورفین می شود. علاوه بر این، IT/ZSفعالیت سوپراکسید دیسموتاز (SOD) را در سرم و بافت قلب نسبت به گروه ترک مورفین به طور قابل توجهی افزایش دادند. به علاوه، مشاهده شد که ZS و CT/IT کاهش معنی داری در سطوح CK-MB و TPI در مقایسه با گروه ترک مورفین ایجاد می کنند. همچنین، مکمل IT/ZS سطح سرمی کلسترول، تری گلیسرید، LDL-C، VLDL-C و شاخص آتروژنیک (AI) را نسبت به گروه ترک مورفین کاهش داد. بطور خلاصه نتایج نشان داد که تمرینات برنامه ریزی شده CT/IT درمان ترکیبی با ZS استرس اکسیداتیو ایجاد شده در آسیب قلبی ناشی از مورفین در موش های WS بهبود می بخشد.
کلید واژگان: سندروم ترک مورفین, سولفات روی, تمرینات تناوبی, تمرینات تداومی, قلبOpium abuse results in oxidative damage in several tissues such as heart. We investigated the effect of continuous and interval training (CT and IT) with zinc sulfate (ZS) consumption on oxidative stress in the heart in morphine-dependent rats following withdrawal syndrome (WS). Seventy male Wistar rats were randomly divided into seven groups: Control, WS rats, WS rats receiving ZS 9 mg/kg by gavage, WS rats with CT, WS rats under IT, WS rats with CT and ZS and WS rats with IT and ZS. Animals were addicted to morphine sulfate. Interval and continuous exercises performed five days/weeks by running on a treadmill. Heart tissue and serum samples were collected and markers of oxidative stress were measured by spectrophotometric methods, also creatine kinase (CK-MB) and troponin I (TPI) were measured by spectrophotometric methods. The results showed that the receiving ZS along with CT/IT caused increased heart catalase activity and decreased the serum malondialdehyde level as compared to the withdrawal group. In addition, IT/ZS showed significantly increased in superoxide dismutase activity in serum and heart tissue as compared to the morphine withdrawing. Furthermore, it is observed that ZS and CT/IT made a significant reduction in CK-MB and TPI levels in comparison to the morphine group. Also, the IT/ZS supplement reduced the serum level of cholesterol, triglycerides, low-density lipoprotein-cholesterol, Very-low-density lipoprotein-cholesterol and Atherogenic Index compared to the withdrawing group. In conclusion, CT/IT scheduled exercises therapy combined with ZS improves the oxidative stress in morphine-induced heart injury in WS rats.
Keywords: Continuous Training, Interval Training, Morphine, Zinc Sulfate, Heart -
زمینه و هدف
فرآیند بیماریهای مزمن و پیری با کاهش طول تلومر مرتبط است. هدف از انجام این تحقیق تعیین اثر تمرینات تناوبی شدید و کمشدت بر بیان ژنهای عامل تکرار اتصال تلومری 1 و 2 (Telomere repeat binding factor 1 and 2; TRF1 and TRF2) در عضلات اسکلتی کند انقباض و تند انقباض موش بود.
مواد و روشهادر این مطالعه تجربی، 24 سر موش نر نژاد C57BL/6 بهصورت تصادفی به چهار گروه 6تایی شامل: کنترل پایه، کنترل، تمرینات تناوبی شدید (High-intensity interval training; HIIT) و تمرینات تناوبی کمشدت (Low-intensity interval training; LIIT) تقسیم شدند. تمرینات برای 8 هفته (5 جلسه در هفته) انجام شد. اندازهگیری بیان ژنهای بافتهای عضلانی به روش Real-time PCR انجام شد و دادهها با آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هابا مقایسه عضلات کند و تند انقباض (791/0=P)، مقایسه گروههای HIIT و LIIT (164/0=P) و نیز اثر تعاملی نوع عضله و شدت تمرین (929/0=P) در میزان بیان ژن TRF1 تفاوت معناداری مشاهده نشد. بین میزان بیان ژن TRF2 عضلات کند و تند انقباض در شدتهای مختلف اثر متقابل معنارداری مشاهده نشد (868/0=P)، اما از نظر میزان بیان ژن TRF2، گروه HIIT (031/0=P) و LIIT (035/0=P) در مقایسه با گروه کنترل افزایش بیشتری داشت.
نتیجه گیریانجام تمرینات تناوبی HIIT و LIIT بهطور مشابه موجب بهبود سیستم تلومری در عضلات اسکلتی هر دو نوع عضله شد و این سیستم، بیشتر از اثر طویلکنندگی طول تلومر توسط TRF2 تاثیر پذیرفته است.
کلید واژگان: تمرینات تناوبی, عضلات اسکلتی کند و تند انقباض, TRF1, TRF2Background and ObjectivesThe process of chronic diseases and aging is associated with reduced telomere length. The aim of this study was to investigate the effect of high-intensity interval training (HIIT) and low-intensity interval training (LIIT) on telomere repeat binding factor 1 and 2 (TRF1 and TRF2) in Soleus (SOL) muscle as a slow-twitch (ST) and Extensor Digitorum Longus (EDL) muscle as a fast-twitch (FT) of mice skeletal muscle.
Materials and MethodsIn this experimental study, the subjects were C57BL/6 mice (n=24) that were randomly divided into four groups of 6 mice: 1-Base control, 2-control, 3-high-intensity interval training (HIIT), and 4-low-intensity interval training (LIIT). The exercise included 5 days a week for 8 weeks. The gene expression of muscle tissues was measured using RT-PCR. The data were evaluated using two-way ANOVA with Tukey’s post hoc test.
ResultsBy comparing ST and FT muscles (p=0.791) and HIIT and LIIT groups (p=0.164) and also the interaction between muscle type and training intensity (p=0.929), there was no significant difference in the expression of TRF1 gene. There was no significant interaction between TRF2 gene expression in ST and FT muscles at different intensities (p=0.868). But the results of Tukey’s post hoc test showed that in terms of TRF2 gene expression, HIIT (p=0.031) and LIIT (p=0.035) groups showed more increase compared to the control group.
ConclusionHIIT and LIIT similarly improved the telomere system in skeletal muscle of both muscle types, and this system was more affected by telomere elongation effect of TRF2.
Keywords: Interval training, ST, FT skeletal muscles, TRF1, TRF2 -
تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی و عضلات تنفسی بر برخی فراسنجه های اسپیرومتری، قدرت و استقامت عضلات تنفسی دانش آموزان پسر مبتلا به آسم
بیماری آسم شایعترین بیماری در دوران کودکی میباشد که میتوان با روشهای پیشگیری تا حد زیادی از بروز حملات آسم جلوگیری کرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات تناوبی و عضلات تنفسی بر روی برخی از شاخصهای آنتروپومتریک و اسپیرومتری و قدرت و استقامت عضلات تنفسی کودکان مبتلا به آسم صورت گرفت.پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی بود، که روی دانشآموزان پسر10 الی12 سال آسمی اجرا شد. نمونههای پژوهش 32 بیمار آسمی که به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها به چهار گروه آسمی: کنترل، تمرین تناوبی، عضلات تنفسی، ترکیبی و یک گروه کنترل سالم تقسیم شدند. برنامه تمرین تناوبی با استفاده از چرخ کارسنج طی هشت هفته، هر هفته سه جلسه به مدت30 دقیقه بین 50 الی80 وات در دقیقه انجام شد. تمرینات عضلات تنفسی با استفاده از دستگاه تمرینی ویژه عضلات دمی برای گروههای عضلات تنفسی و ترکیبی شامل دو ست با 10 تکرار10ثانیهای و 15ثانیه استراحت با بینی بسته یکبار در روز با تکرار سه روز در هفته و طی هشت هفته با شدت30 درصد S-Indexانجام شد و هر دو هفته شدت آن به میزان پنج سانتیمتر مکعب افزایش مییافت. شاخصهای آنتروپومتریک، اسپیرومتری، قدرت و استقامت عضلات تنفسی قبل و پس از پایان دوره تمرینی اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس ، کوواریانس و tزوجی در سطح خطای05/0 مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج نشان داد شاخصهای وزن، توده بدنی و ضربان قلب پس از دریافت هشت هفته تمرین تناوبی، عضلات تنفسی و ترکیبی نسبت به کنترل کاهش معنیداری(05/0>P)داشت. در شاخصهایFVC،FEV1 و FEV1/FVC نیز پس از مداخله تغییرات افزایشی معنیداری(05/0>P)درگروههای تمرینی نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل مشاهده شد. قدرت عضلات تنفسی در گروه تمرین تناوبی، عضلات تنفسی و ترکیبی به ترتیب با 32/18%، 88/25% و 72/36% افزایش معنیداری(05/0>P) نسبت به پیش آزمون و گرو.ه کنترل داشتند. استقامت عضلات تنفسی نیز در گروه تمرین تناوبی، عضلات تنفسی و گروه ترکیبی به ترتیب 93/33%، 67/23% و 81/50% افزایش معنیداری(05/0>P) نسبت به پیش آزمون و گروههای کنترل داشتند(05/0>P). با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهاد میشود ترکیب تمرینات عضلات تنفسی و تناوبی سبب بهبود فراسنجههای اسپیرومتری و قدرت و استقامت عضلات تنفسی میشود.
کلید واژگان: عملکرد دستگاه تنفسی, تمرینات تنفسی, تمرینات تناوبی, آسمEffect of Eight Weeks of Combined Exercise Training (Circuit Resistance and Endurance) on Cardio- Respiratory Fitness, Blood Pressure and Serum Levels of Nitric Oxide (NO) in Obese Men with HypertensionAsthma is the most common disease in childhood that can impair lung function but can be prevented with asthma attacks to a large extent.Also the purpose of this study was to evaluate the effectiveness of periodic exercises and respiratory muscles on some anthropometric and spirometric indices and strength and endurance of respiratory muscles in children with asthma. This study was a quasi-experimental research. It was administered to male students with asthma aged 10-12 years. The study samples consisted of 32 asthmatic patients, non-randomly screened. Subjects were divided into 4 groups: control, periodic exercise, respiratory muscles and combination group and one healthy control group.. Periodic training program using the Ergometer for eight weeks, three sessions per week for 30 minutes between 50 and 80 W / min.Respiratory Muscle Exercises were performed using a tail-specific exercise machine for two sets of 10 repetitive 10-second repetitions and 15 seconds resting with a closed nose once a day, three days a week, at 30% S-Index intensity. Every two weeks, its intensity increased by five centimeters. Statistical analysis was performed using one-way ANOVA, covariance analysis, pair sample t test at p <0.05.. Anthropometric and spirometric indices and strength and endurance of respiratory muscles were measured before and after training.Results showed that weight, BMI and heart rate significantly decreased after eight weeks of intermittent exercise, respiratory muscles and hybrid compared to control (P <0.05).In FVC, FEV1 and FEV1 / FVC, there was a significant increase (P <0.05) after intervention in the groups compared to the pretest and the control group.Respiratory muscle strength in the periodic training, respiratory muscles and Combined group increased significantly (18.32%, 25.88% and 36.72%, respectively) compared to the pretest and control group.Respiratory muscle endurance also increased in the periodic training group, the respiratory muscles group and the combined group significantly 33.93%, 23.67% and 50.81%, respectively (P <0.05) compared to the pretest and control group. According to the findings of the study, it is suggested that combination of respiratory and periodic muscles exercises will improve spirometric parameters and strength and endurance of respiratory muscles.
Keywords: Respiratory function, breathing exercises, Periodic exercises, asthma -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و هشتم شماره 3 (پیاپی 163، خرداد 1399)، صص 2502 -2514مقدمه
نیتریک اکساید علاوه بر نقش های مفیدی که در بدن دارد، اما سنتز بیش از حد آن باعث ایجاد بیماری های نورودژنراتیو می شود، بنابراین هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تغییرات نیتریک اکساید بافت هیپوکمپ و حس درد رت های نر مدل پارکینسونی متعاقب 6 هفته تمرینات تداومی و تناوبی بود.
روش بررسیدر این پژوهش که از نوع تحقیقات تجربی بود از 24 سر رت نر نژاد ویستار استفاده شد. آزمودنی ها با استفاده از رزرپین به پارکینسون مبتلا شدند، سپس در 4 گروه تقسیم شدند.تمرینات هوازی به مدت 6 هفته و هر هفته 5 جلسه اجرا شد، که مدت تمرین از هفته اول تا ششم، روزانه طوری افزایش یافت که از 15 دقیقه در روز اول به 40 دقیقه در هفته ششم رسید، گروه تمرین تناوبی مدت زمان مشخص شده تمرین را در هفته نخست در دو نوبت در هفته های دوم تا چهارم در چهار نوبت و در هفته های پنجم تا ششم در شش نوبت اجرا کردند، در پایان 6 هفته حس درد با استفاده از آزمون فرمالین اندازه گیری سپس رت ها کشته شدند،و بافت هیپوکمپ جدا، و نیتریک اکساید با استفاده از روش الایزا و کیت های مخصوص اندازه گیری شد. نتایج با استفاده نرم افزار spss نسخه 19 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانسیک راهه و آزمون تعقیبیLSDتجزیه وتحلیل شد.
نتایجنتایج نشان داد بیماری پارکینسون باعث افزایش سطوح نیتریک اکساید می شود (0/05 ≤p). که تمرینات هوازی تداومی و تناوبی باعث کاهش نیتریک اکساید می شود (0/05 ≤p). نشان داده شد بین دو گروه تمرینی اختلاف معنی داری وجود ندارد (0/68≤ P). هم چنین گروه کنترل پارکینسون افزایش درد معنی داری نسبت به گروه کنترل سالم نشان داد (0/01 ≤p). دو نوع تمرین باعث کاهش میزان احساس درد شد (0/05 ≤p)، که بین دو گروه تمرینی اختلاف معنی داری وجود نداشت (0/23 ≤p).
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش، تمرینات هوازی تداومی و تناوبی باعث کاهش سطوح نیتریک اکساید و احساس درد در رت های مدل پارکینسونی شد.
کلید واژگان: پارکینسون, نیتریک اکساید, تمرینات تداومی, تمرینات تناوبی, حس دردJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:28 Issue: 3, 2020, PP 2502 -2514IntroductionDespite the beneficial roles of nitric oxide, its excessive synthesis causes neurodegenerative diseases. Therefore, the aim of the present study was to compare the nitric oxide changes in the hippocampal tissue and the pain sensation of male Parkinson's rats after 6 weeks of continuous and interval training.
MethodsIn this experimental study, 24 Wistar male rats were used. Rats were treated with Parkinson's using reserpine, and then divided into four groups (n=6). Aerobic exercise was performed for 6 weeks and 5 sessions per week. The duration of training increased from the first to the sixth week, it increased from 15 minutes on the first day to 40 minutes in the sixth week. The interval group performed the specified duration of the exercise twice in the first week, four times in the second to fourth weeks, and six times in the fifth to sixth weeks. At the end of 6 weeks, pain sensation was measured using formalin test and then rats were sacrificed. The tissue of the hippocampus was separated, and nitric oxide was measured using the ELISA method and special kits. The results were analyzed using one-way analysis of variance and LSD follow-up.
ResultsThe results showed that Parkinson's disease increased nitric oxide levels (p ≤0.05). Continuous and interval aerobic exercise reduced nitric oxide (p ≤0.05). There was no significant difference between the two training groups (p ≤0.68). In addition, Parkinson's control group showed a significant increase in pain compared to the control group (p ≤0.01). Two types of exercise reduced pain (p ≤0.05), but there was no significant difference between the two groups (p≤0.23).
ConclusionAccording to the findings of this study, continuous and periodic aerobic exercise reduced nitric oxide levels and pain in the rats of the Parkinson's model.
Keywords: Parkinson's, Nitric Oxide, Continuous Training, Interval Training, Pain -
مقدمه
هم اکنون بسیاری از سالمندان به بیماری پارکینسون مبتلا هستند و با افزایش جمعیت مسن جهان بر تعداد مبتلایان افزوده می شود؛ هم چنین کاهش غلظت فاکتور رشد عصب(NGF) و آنزیم های آنتی اکسیدانی در سیستم عصبی مرکزی بیماران پارکینسونی مشاهده شده است، بنا بر این هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثر 6 هفته تمرینات هوازی تداومی و تناوبی بر NGF و آنزیم کاتالاز هیپوکمپ رت های مبتلا به پارکینسون بود.
مواد و روش هادر این پژوهش از 24 سر رت نر با میانگین وزن 250 تا 350 گرم استفاده شد. آزمودنی ها با استفاده از رزرپین به پارکینسون مبتلا شدند و در 6 گروه و هر گروه 4 سر رت تقسیم شدند، سپس تمرینات به مدت 6 هفته انجام شد. در پایان تمرینات رت ها با استفاده از کتامین و زایلازین بی هوش شدند، بافت هیپوکمپ از سایر قسمت های مغز جدا شد و NGF و آنزیم کاتالاز(CAT) اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شد.
یافته های پژوهشنتایج نشان داد، بین اثر تمرین تداومی و تناوبی بر NGF تفاوت معنی داری وجود ندارد و هر دو نوع تمرین باعث افزایش معنی داری در NGFشدند، در متغیر CATبین دو روش تمرینی تفاوت معنی داری مشاهده شد که تمرین تناوبی تاثیر بیشتری بر آنزیم CAT نشان داد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت، از دو نوع تمرینات هوازی تداومی و تناوبی می توان برای بهبود فاکتور رشد عصب و از تمرینات تناوبی جهت بهبود آنزیم کاتالاز بیماران پارکینسونی استفاده کرد.
کلید واژگان: پارکینسون, فاکتور رشد عصب, کاتالاز, تمرینات تداومی, تمرینات تناوبیIntroductionMany elderly people are now suffering from Parkinson's disease, and the number of patients is growing along with the increasing elderly population. Moreover, there is also a decrease in the concentration of nerve growth factor (NGF) and antioxidant enzymes in the central nervous system of patients with Parkinson's disease. Therefore, the purpose of this study was to compare the effect of 6 weeks of continuous and interval exercises on the hippocampal NGF and catalase (CAT) enzyme of a rat model of Parkinson's disease.
Materials & MethodsThis study was conducted on 24 male rats weighing 250 to 350 g. Reserpine was induced to develop Parkinson's among rats, subsequently, they were divided into 6 groups (n=4 in each group). Following that, the training was performed for 6 weeks. At the end of the exercises, the rats were anesthetized with ketamine and xylazine, and the hippocampal tissues were removed from other parts of the brain followed by measuring NGF and CAT enzyme. The results were analyzed using a one way ANOVA and Bonferroni post hoc test. Ethics code: EE/97.24.3.70013/scu.ac.ir
FindingsThe results showed that continuous and interval training had no significant effect on NGF, and both types of exercises increased the significance of NGF. Moreover, no significant difference was observed between the two training methods regarding CAT; however, the interval exercise had more effects on the CAT enzyme.
Discussion & ConclusionsAccording to the findings of the study, it can be concluded that the two types of continuous and interval aerobic training can be employed to improve the NGF. Moreover, interval exercises can be utilized to improve CAT enzyme in patients with Parkinson's disease.
Keywords: Catalase, Continuous exercises, Interval exercises, Nerve growth factor, Parkinson's disease -
زمینه و هدفدیابت نوع دوم در زنان میانسال به علت فرآیند یائسگی، کاهش متابولیسم بدن و افزایش بافت چربی شیوع بیشتری دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی بر میزان فاکتور رشد شبه انسولین (IGF-1) و مقاومت به انسولین در زنان میانسال دیابتی نوع دو بود. روش تحقیق: در مطالعه تجربی حاضر، 30 نفر زن میانسال مبتلا به دیابت نوع دوم، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15نفره تمرین اینتروال و کنترل تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت 8هفته، تمرینات اینتروال شامل آزمون استورر دیویس را بر روی دوچرخه کارسنج مونارک با شدت فزآینده انجام دادند؛ به گونه ای که افراد مورد مطالعه تمرینات را در هفته اول با 65درصد حداکثر توان خود و در هفته هشتم با 80درصد حداکثر توان خود انجام دادند. گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامه ورزشی منظمی شرکت نداشتند. برای تمام افراد مورد مطالعه، نمایه توده بدنی، هورمون IGF-1 و مقاومت به انسولین از فرمول HOMA-IR اندازه گیری شد. برای مقایسه داده های پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه و بین گروه ها، از آزمون تی زوجی و تی مستقل استفاده گردید.یافته هاهشت هفته تمرین، افزایش معنی داری در فاکتور شبه انسولینی و کاهش معنی دار مقاومت انسولینی گروه اینتروال داشت (0/001P≤). این تغییرات در مقایسه با گروه کنترل هم تفاوت معنی داری را نشان دادند.نتیجه گیریتمرینات اینتروال هوازی با شدت بالا احتمالا با کمک تاثیر بر سطوح هورمونی می تواند موجب بهبود وضعیت افراد میانسال مبتلا به دیابت نوع دو گردد.کلید واژگان: تمرینات تناوبی, فاکتور رشد شبه انسولین, مقاومت به انسولینBackground and AimType 2 diabetes is more prevalent in middle-aged women due to menopause, decreased body metabolism, and increased fat tissue. The purpose of this study was to investigate the effect of eight weeks aerobic periodic training with increasing intensity on insulin-like growth factor (IGF-1) and insulin resistance in middle-aged women with type 2 diabetes.Materials and MethodsIn this experimental study, 30 middle-aged women with type 2 diabetes were selected through targeted sampling and randomly divided into two groups of 15 Interval training and control groups. The training group performed for 8 weeks an intensive training session on the Davis test on the monocular bicycle, So that in the first week, the subjects performed their exercises with 65% of their maximum strength and in the eighth week with 80% of their maximum strength. During this period, the control group did not participate in any kind of sports activities. For all subjects, body mass index, IGF-1 hormones and insulin resistance were measured using the HOMA-IR formula. To compare pre-test and post-test data in each group and between groups, t-test and independent t-test were used.ResultsEight weeks of training had a significant increase in insulin-like factors and a significant decrease in insulin resistance in the experimental group (P≤0.001). These changes also showed a significant difference in comparison with the control group.ConclusionHigh-intensity aerobic interval training through the effect on hormonal levels can be effective in improving the status of people with type 2 diabetes.Keywords: Interval Training, Insulin-like Growth Factor, Insulin Resistance
-
مقدمهتمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) به نسبت تمرینات تداومی بهبودی نسبی بیشتری در ظرفیت های حداکثری ورزشی، آنزیم های میتوکندریایی و سایر فاکتورهای سلولی درگیر در متابولیسم انرژی ایجاد می نمایند؛ در این راستا هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر شش هفته تمرین HIIT بر شاخص مقاومت به انسولین، HOMA-beta cell و شاخص آتروژنیک در افراد دارای اضافه وزن است.روش بررسیآزمودنی های این تحقیق را 24 مرد دارای اضافه وزن تشکیل دادند که به دو گروه تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. در جلسات مختلف، آزمودنی ها با محیط آزمایشگاه آشنا و اندازه گیری های قد، وزن، ترکیب بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی انجام شد. قبل و 48 ساعت پس از دوره تمرینات HIIT در حالت ناشتایی، از شریان بازویی آزمودنی ها نمونه گیری خونی برای ارزیابی میزان گلوکز، انسولین، کلسترول تام، HDL و LDL گرفته شد.یافته هانتایج آماری تغییر معنی دار انسولین، مقاومت به انسولین و نیز شاخص عملکرد سلول های بتا را نشان داد اما گلوکز، نیم رخ لیپیدی و شاخص آتروژنیک تغییرات معنی دار نشان نداد.
بحث ونتیجه گیریهرچند که تمرینات HIIT در مدت زمان کوتاهی انجام می شود، اما اثرهای مفید و مشابه تمرینات هوازی و سایر اشکال تمرینی دارد که نیازمند صرف زمان بیشتری است. از این رو می توان گفت که این نوع تمرینات در افراد غیرفعال و دارای اضافه وزن راهکار مفیدی برای بهبود حساسیت به انسولین و همچنین کاهش خطر بیماری های مرتبط با نیم رخ لیپیدی، گلوکز، انسولین و درصد چربی بالا است. به همین دلیل پیشنهاد می شود افراد دارای اضافه وزن و حتی افراد سالم از این نوع تمرینات برای بهره مندی از فواید آن استفاده نمایند.کلید واژگان: تمرینات تناوبی, انسولین, متابولیسم لیپیدی, کاهش وزنEBNESINA, Volume:20 Issue: 3, 2018, PP 20 -29BackgroundHigh-intensity interval training (HIIT), compared with continuous training, can result in relatively more improvement in max exercise capacity, mitochondrial enzymes, and other cellular factors involved in energy metabolism. So the present study was aimed to examine the effect of six weeks of HIIT on the insulin resistance index, HOMA-beta cell, and atherogenic index among overweight men.Materials and methodsThe participants included 24 overweight men that classified into interval training and control groups. The participants became familiar with the laboratory environment in several sessions, and blood sampling along with the measurement of height, weight, body composition, and maximal oxygen consumption was performed. Fasting blood samples were collected from the participants’ brachial artery in order to measure their glucose, insulin, total cholesterol, HDL, and LDL before HIIT and 48 hours after training.ResultsThe results indicated significant changes in insulin, insulin resistance, and beta cell function index, however, glucose, lipid profile, and atherogenic index did not show any significant changes.ConclusionAlthough the HIIT exercises are performed during a short period of time, they feature the same beneficial effects as those of aerobic exercises and other forms of training that take relatively longer time. It could, therefore, be said that such exercises could help inactive and overweight people to improve their insulin sensitivity and reduce the risk of diseases related to lipid profile, glucose, insulin, and high fat percentage. Therefore, it is suggested that overweight people, and even healthy people, benefit from this type of trainingKeywords: Interval Exercises, Insulin, Lipid Metabolism, Weight Loss -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و ششم شماره 5 (پیاپی 209، امرداد 1397)، صص 313 -320زمینه و هدفامروزه تجویز ورزش در درمان بیماری ها مطرح است. هدف پژوهش کنونی تعیین تاثیر هشت هفته تمرین اینتروال هوازی بر میزان پروتئین مونوکربوکسیلات ترانسپورتر 1 (Monocarboxylate transporter 1، MCT1) و بیان ژن p53 در تومور موشهای مبتلا به سرطان کولون بود.روش بررسیاین پژوهش تجربی در دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله از اردیبهشت تا مهر 1393 انجام شد. تعداد 20 سر موش نژاد BALB/c در سن سه هفتگی با میانگین وزنی g 1/4±17/6 انتخاب و بهطور تصادفی به چهار گروه پنجتایی شامل کنترل، تمرین ورزشی، تومور و تمرین ورزشی+ تومور تقسیم شدند. سرطان از طریق تزریق زیرجلدی داروی کارسینوژنیک آزوکسیمتان با دوز (mg/kg 10) هفتهای یکبار و به مدت سه هفته ایجاد گردید و تمرین اینتروال هوازی بهمدت هشت هفته، هر هفته پنج روز روی دستگاه نوارگردان اعمال شد. 48 ساعت پس از آخرین مداخله موشها کشته و کولون خارج شد. اندازهگیری میزان پروتئین MCT1 با روش ELISA و بررسی بیان نسبی mRNA ژن p53 با روش Real-time PCR انجام شد. داده ها در بخش توصیفی با میانگین و انحراف استاندارد و در بخش استنباطی با Kruskal-Wallis test و Mann-Whitney U test آنالیز شد.یافته هادر گروه تومور کولون نسبت به سایر گروه ها، افزایش معنادار در میزان پروتئین MCT1 (0/01P<) و کاهش معنادار در بیان ژن p53 (0/001P<) مشاهده شد. همچنین کاهش معنادار در میزان پروتئین MCT1 (0/01P<) و افزایش معنادار در بیان ژن p53 (0/001P<) در گروه تمرین و گروه تمرین+ تومور نسبت به گروه کنترل و گروه تومور مشاهده شد.نتیجه گیرینتایج نشان داد که تمرین تناوبی هوازی باعث کاهش محتوای پروتئینی MCT1 و افزایش بیان ژن p53 (به عنوان مهارکننده تومور) در تومور موشهای مبتلا به سرطان کولون شده است.کلید واژگان: نئوپلاسم کولون, تمرینات تناوبی, مونوکربوکسیلات ترانسپورتر 1, ژن p53BackgroundRecent evidence suggests that regular exercise training is effective in treating various aspects of cancer. Therefore, the purpose of this study was to determine the effect of 8 weeks of aerobic interval training on monocarboxylate transporter 1 (MCT1) protein and expression of p53 gene in tumor of colon cancer mice.MethodsThe present study was conducted experimentally from May to October 2014 at the Exercise Physiology Research Center of Baqiyatallah University of Medical Sciences, Tehran, Iran. Twenty BALB/c mice of age 3 weekly with a mean weight of 17.6±1.4 grams were selected and randomly divided into 4 groups: control (N=5), interval training (N=5), colon tumor (N=5) and interval training犉 tumor (N=5). The cancer was induced by subcutaneous injection of a carcinogenic azoxymethane (10 mg/kg) once a week for three weeks, and aerobic exercise was performed with rodent treadmill for 8 weeks and 5 days a week. Forty-eight hours after the last training session, the mice were cleared and colon removed. Measurement of MCT1 protein was performed by ELISA and commercial kits (ZellBio, Germany). Real-time polymerase chain reaction (PCR) was used to determine the relative expression of p53 gene. Data were analyzed by Kruskal-Wallis test and Mann-Whitney U tests.ResultsThe results showed a significant increase in MCT1 protein (PConclusionThe findings of the study showed that aerobic interval training reduced the protein content of MCT1 and increased the expression of p53 gene (as a tumor inhibitor) in the tumor of colon cancer mice. These factors are portions of the mechanisms involved in cancer cell metabolism by which aerobic interval training shows part of its therapeutic effect in colon cancer.Keywords: colonic neoplasms, interval training, monocarboxylate transport protein 1, p53 gene
-
مقدمه و هدفمولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری خودایمنی و مزمن سیستم عصبی مرکزی است. خستگی شایع ترین علت ناتوانی در افراد مبتلا به MS است و ممکن است با اختلالات خواب تشدید گردد و کیفیت زندگی این بیماران را کاهش دهد. باتوجه به اثرات مثبت فعالیت ورزشی در مبتلایان به MS به عنوان یک درمان مکمل، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تمرینات هوازی اینتروال بالاتنه و پایین تنه بر شدت خستگی، کیفیت زندگی، خواب و عملکرد بیماران زن مبتلا به MS انجام گرفت.مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون می باشد. بیست وپنج زن داوطلب و مبتلا به MS با EDSS≤3 به طور تصادفی به دو گروه تجربی (دوازده نفر) و کنترل (ده نفر) تقسیم شدند. تمامی شرکت کنندگان در قبل و پس از دوره تمرینی، پرسش نامه های کیفیت زندگی (MSQOL-54)، شدت خستگی (FSS) و کیفیت خواب را تکمیل کردند و VO2max، حداکثر توان پا، دست و عملکرد آن ها مورد بررسی قرار گرفت. گروه تجربی به مدت هشت هفته (سه بار در هفته) به انجام تمرینات هوازی اینتروال بالاتنه و پایین تنه با دوچرخه ارگونومتر دستی و پایی پرداختند. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته، تی مستقل و تحلیل واریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.نتایجیافته های حاصل از پژوهش نشان داد که پس از هشت هفته تمرین هوازی اینتروال بالاتنه و پایین تنه، شدت خستگی در گروه تمرین، کاهش و ابعاد کیفیت زندگی، عملکرد و VO2max بیماران به طور معناداری افزایش یافت (5/0≥p)؛ اما تغییری در کیفیت خواب بیماران مشاهده نشد (5/0≤p).نتیجه گیریتمرینات هوازی اینتروال بالاتنه و پایین تنه موجب بهبود ابعاد کیفیت زندگی، عملکرد، VO2max و کاهش خستگی که از مشکلات عمده افراد مبتلا به MS به شمار می رود، می شود و منجر به ارتقای عملکرد جسمی و روحی آن ها می گردد.کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, کیفیت زندگی, خستگی, VO2max, تمرینات تناوبیBackground And ObjectiveMultiple sclerosis (MS) is a kind of autoimmune and chronic disease of the central nerve system. Fatigue is the most common cause of disability among those who are affected with MS. It may increase due to sleep disorder and reduce patients quality of life. Since exercise as an alternative treatment is thought to be effective for MS-affected people, this study aimed at investigating the effect of interval aerobic training of upper and lower body on fatigue, quality of life, sleep and function of female MS-affected patients.Materials And MethodsThe present study was a semi-experimental type which was done with pre and post-tests. For this purpose, 25 female MS-affected patients EDSS≤3 participated in the study and were divided into two groups of control (10 people) and experimental (12 people) randomly. All of the participants answered quality of life (MSQOL-54), fatigue (FSS) and quality of life questionnaires before training. Also, VO2max, maximal power of upper and lower body and their functions were measured. The experimental group had upper and lower body interval aerobic training by means of arm and leg ergometer cycle for eight weeks (three times a week). The data were analyzed with dependent and independent t-tests and variance analysis.ResultsThe findings of this study indicated that after eight weeks of upper and lower body interval aerobic training, fatigue decreased while quality of life, function and VO2max of the patients significantly increased (p0.05).ConclusionInterval aerobic training of upper and lower body improves quality of life, function and VO2max. Moreover, it decreases the major sufferings of MS-affected patients which is fatigue. It also increases their mental and physical functions.Keywords: Multiple sclerosis, Quality of life, Fatigue, VO2max, Interval training
-
زمینه و هدفایمونوگلوبولین A بزاقی (S-IgA) اصلی ترین بخش سیستم ایمنی در مجاری تنفسی فوقانی می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر سطوح استراحتی و پاسخ سریع ایمنی مخاطی انجام شده است.روش بررسیدر این مطالعه نیمه تجربی 20 بسکتبالیست مرد به مدت هشت هفته تمرینات تداومی و تناوبی را انجام دادند. پنج میلی لیتر بزاق تحریک نشده قبل، بلافاصله و یکساعت پس از پایان یک جلسه فعالیت در آغاز و پایان دوره جهت تعیین پاسخ سریع ایمنی مخاطی جمع آوری شد. همچنین هر دو هفته یکبار قبل از تمرین نمونه های بزاقی جمع آوری شد. میزان ایمنوگلوبولین A و پروتئین تام بزاق اندازه گیری و داده ها به کمک آزمون های آماری اسمیرنوف-کولموگروف تحلیل واریانس یک طرفه و t زوجی تجزیه و تحلیل گردید.یافته هایک جلسه فعالیت در آغاز هفته اول موجب کاهش معنی دار S-IgA شد (001/0Pکلید واژگان: ایمونوگلوبولین A, بزاق, پروتئین تام, تمرینات تداومی, تمرینات تناوبیBackground And AimSalivary immunoglobulin A is the main component of immune system in upper respiratory tract. Thus this study examined the effects of continuous and intermittent trainings on resting level and acute response of mucosal immunity in male basketball players.MethodsIn this study 20 male basketball players performed 8 weeks continuous and intermittent trainings. Every fortnight the intensity and the volume of trainings were increased. At the beginning (week 1) and the end of the study (week 8) five ml un-stimulated saliva were collected from each subject before (rest condition) immediately and one hour after one bout exercise to exhaustion on treadmill to determine exercise induced changes in basal mucosal immunity. In addition saliva samples were collected every two weeks before training. The amount of S-IgA and total protein were measured and then data were statistically analyzed using t-test and ANOVA.ResultsOne bout exercise training in week 1 caused significantly decrease in s-IgA (P
-
زمینه و هدفهنگام رقابتهای بزرگ ورزشی و بدنبال یک دوره تمرینات سنگین به ورزشکاران توصیه می شود تا میزان فشار تمرینات را در دوره های قبل از مسابقه به منظور حفظ آمادگی کاهش دهند که این روش Taper نامیده می شود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه چهار روش مختلف و رایج آماده سازی Tapering و تاثیر آنها بر پاسخهای خونی با استفاده از Vo2max و شاخص های خونی و بیوشیمیایی است.مواد و روش کارتعداد 60 ورزشکار نیمه حرفه ای 20 تا 35 سال با Vo2max بین 30-45 m lit/kg/min انتخاب شدند. تمرین ورزشکاران در سه مرحله و 8 هفته به طول انجامید. در مرحله اول که چهار هفته طول کشید ورزشکاران تمرینات متوسطی را سه جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه انجام دادند. در مرحله دوم که دو هفته به طول انجامید تمرینات شدیدی را سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه انجام دادند. در مرحله سوم که همان Taper می باشد ورزشکاران به صورت تصادفی به چهار گروه 15 نفری تقسیم شدند. برنامه گروه اول شامل دو جلسه تمرین در هفته و شدت تمرینات به ترتیب 85، 75، 65 و 55 درصد تمرینات شدید کاهش یافت (Taper I). برنامه تمرینی گروه دوم شامل دو جلسه تمرین در هفته و شدت تمرینات نیز به 50 درصد تمرینات شدید کاهش یافت (Taper II). برنامه تمرینی گروه سوم شامل دو جلسه تمرین در هفته و کاهش تمرینات به صورت تدریجی بود (Taper III). برنامه گروه چهارم شامل استراحت بود (Taper IV). در هفته های دوم، ششم و بعد از اتمام Taper از ورزشکاران نمونه خون جهت اندازه گیری گرفته شد.یافته هابر اساس آنالیز واریانس برای داده های تکراری، مقادیر تست های آزمایشگاهی در Taper های مورد بررسی، تفاوت معنی داری نشان نداد. اما اختلاف معنی داری بین متوسط میزان Vo2max در Taper های مختلف مشاهده شد (0.04=P) همچنین بین زمانهای اندازه گیری هفته دوم، ششم بعد از انجام Taper، تست های آزمایشگاهی هماتوکریت، هموگلوبین، MCH،MCV، پلاکت،Vo2max، گلبولهای سفید خون اختلاف معنی داری مشاهده شد (p<0.05)نتیجه گیرینتایج نشان داد که Taper III نسبت به سایر Taper ها توانسته است بیشترین تغییر را در فاکتورهای خونی ورزشکاران نیمه حرفه ای بوجود آورد.
کلید واژگان: روش آماده سازی, حداکثر ضربان قلب, Vo2max, تمرینات تناوبیBackgroundIn serious competitions in order to keep the acquired fitness, athletes are advised to reduce the exercise intensity before starting the races. This technique is called taper. The purpose of this study was to compare four usual procedures of Taper and effect of them on the Hematological responses by measuring Vo2 max, hematological and biochemical factors.Methods and materials: Sixty semi professional athletes, 20 to 35 years old with Vo2 max between 30-45 three milts/kg/min were selected. Exercises were in three stages and took for eight weeks. In the first stage, which lastd for 4 weeks athletes did moderate intensity exercise three days a week and 30 minutes a day. Second stage started after the first stage with vigorous exercise three days a week and 45 minutes a day that lasted for two weeks. In the third stage taper, the subjects were randomly divided into four groups. The program of the first group was two days week and exercise intensity so was done with 85%, 75%, 65% and 55% of maximum exercise intensity. Second group program was two days a week exercise with 50% of maximum exercise intensity. The third group program was two days a week exercise with gradual reduction of exercise intensity. The fourth group had only rest. At second and sixth weeks after doing progressive exercise and taper, blood samples were taken from the cases and were sent to a reliable diagnosis lab.ResultsCollected data from different taper methods were analyzed using repeated measures ANOVA and no significant difference between biochemical factors (P>0.05) was seen but the data showed a significant difference among Vo2 max values after using these methods (P=0.04). In addition, there was significant difference in hemoglobin, hematocrit, M.C.H, M.V.C, platelets, W.B.C and Vo2 max when measured in second week, sixth week and later on Taper (P<0.05).ConclusionsAccording to the results of this study, taper III has a considerable effect on semi professional Hematological responses.Keywords: Taper, Maximum heart rate, Treadmill, Vo2 max
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.