جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تهویه" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
مطالعات نشان داده اند که معلمی از جمله مشاغل با ریسک بالای سلامتی است. آسم و دیگر بیماری های تنفسی، مشکلات اسکلتی عضلانی و عوارض روانی در میان معلمان شایع هستند. علل این مشکلات را می توان در ویژگی های محیط کاری آنان جستجو کرد. لذا مطالعه حاضر به بررسی ارتباط کیفیت هوای محیط های آموزشی و سلامت معلمان می پردازد.
روش کارمطالعه مروری حاضر به منظور بررسی ارتباط میان سلامتی معلمان با ویژگی های فیزیکی هوا شامل دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه محیط های آموزشی انجام گرفته است. جستجو، در پایگاه های PubMed و Web of Science، با استفاده از کلیدواژه های teacher، temperature، humidity، ventilation، school، classroom، health symptoms و thermal comfort انجام گرفت. محدوده زمانی مطالعه، از سال 2000 تا 2022 بوده است.
یافته هااز 103 مقاله اولیه، در نهایت 13 مقاله مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. 6 مطالعه به بررسی ناهنجاری های صوتی معلمان در ارتباط با عوامل مختلف پرداخته بودند. 2 مطالعه، ارتباط بین شیوع و تشدید علایم تنفسی و دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه مکان های آموزشی را مورد بررسی قرار داده بودند و نشان دادند که تهویه و رطوبت نسبی با این علایم در ارتباط هستند. 5 مطالعه نیز ارتباط آنها با علایم غیراختصاصی شایع در بین معلمان، مانند سردرد، استرس، مشکلات سینوسی، مشکلات آلرژیک و...، بررسی کرده بودند. نتایج نشان داد که شیوع این علایم بالا و در برخی موارد مرتبط با پارامترهای مذکور بوده است.
نتیجه گیریعلایم و اختلالات صوتی، تنفسی، علایم آلرژیک و سایر علایم غیراختصاصی درمیان معلمان شایع اند و می توانند با پارامترهای کیفیت محیط داخلی مکان های آموزشی (از جمله دما، رطوبت نسبی و نرخ تهویه) مرتبط باشند و لذا با کنترل و تنظیم این پارامترها در مقادیر توصیه شده، می توان از شیوع و یا تشدید آن ها جلوگیری کرد.
کلید واژگان: مطالعه مروری, معلم, دما, رطوبت نسبی, تهویه, سلامتیIntroductionStudies have demonstrated that teaching carries a substantial burden of health risks. Prevalent health issues among teachers include asthma, respiratory diseases, musculoskeletal problems, and mental disorders. These problems can be attributed to the specific attributes of their work environment. Consequently, this study aims to investigate the correlation between air quality within educational establishments and the overall health of teachers.
Material and MethodsThis systematic review aims to examine the impact of temperature, humidity, and ventilation rates within educational environments on teachers’ health status and thermal comfort. Relevant studies were searched for using the PubMed and Web of Science databases, employing keywords such as teacher, temperature, humidity, ventilation, school, classroom, health symptoms, and thermal comfort (2000-2022). The inclusion criterion was that articles examined teachers’ health and comfort with temperature, relative humidity, and ventilation of the educational place.
ResultsOut of the 103 articles found in the initial search, 13 articles were finally reviewed. Six studies investigated the voice abnormalities of teachers due to various factors (including temperature, relative humidity, and the ventilation rate of the educational place) and found that these abnormalities were affected by these factors. Two studies explored the relationship between the prevalence and exacerbation of respiratory symptoms and quality parameters of the indoor environment of educational places. Additionally, five studies investigated the relationship of air quality parameters of educational places with common non-specific symptoms among teachers.
ConclusionTeachers frequently experience symptoms such as voice disorders, respiratory difficulties, allergies, and other nonspecific ailments, which may be associated with the quality parameters of the indoor environment in educational settings. These parameters include temperature, humidity, and ventilation rate. Consequently, controlling and regulating these parameters within the recommended values can help prevent the onset or exacerbation of these symptoms.
Keywords: Systematic review, Teacher, Temperature, Relative humidity, Ventilation, Health -
زمینه و هدف
اکسیژن درمانی از موضوعات مهم درمان حمایتی در بیماران مبتلا به کووید-19 است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر اکسیژن درمانی هدفمند بر پیامدهای بهبودی بیماران مبتلا به کووید-19 در یک بیمارستان منتخب نظامی تهران در سال 1400 انجام شد.
روشها:
یک مطالعه کارآزمایی بالینی یک سو کور دارای گروه کنترل و مداخله بر روی بیماران مبتلا به کووید-19 بستری شده در بیمارستان بقیه الله الاعظم (عج) از 5 مهر تا 30 آبان 1400 انجام گرفت. روش نمونهگیری به صورت تصادفی ساده و حجم نمونه 40 نفر در هر دو گروه محاسبه گردید. جمع آوری دادهها بر اساس چک لیستی که شامل متغیرهای (تنگی نفس، تست احتباس تنفس، تست شش دقیقه راه رفتن، تستهای آزمایشگاهی (Troponin، CDK، LDH)، درد قفسه سینه، شاخص های همودینامیک (فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، ضربان قلب، تعداد تنفس) در بازه زمانی پذیرش، 24 ساعت بعد از بستری و زمان ترخیص اندازه گیری شد. تحلیل دادهها به روش قبل و بعد با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 در سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها:
نتایج مطالعه حاضر نشان داد تفاوت معناداری بین پیامدهای تنگی نفس، فشارخون سیستولیک، درد قفسه سینه، تست شش دقیقه راه رفتن وجو دارد (0/05>P). همچنین بین گروههای مداخله و کنترل، در زمان پذیرش، تفاوت معناداری از نظر سطح سرمی LDH و CPK وجود نداشته است. اما تفاوت معناداری از نظر سطح سرمی Tropinin مشاهده گردید (0/05>P).
نتیجهگیری:
اکسیژن درمانی هدفمند به عنوان یک راهبرد حمایتی برای بهبود اکسیژن رسانی در بیماران مبتلا به کووید-19 و کاهش پیامدهای این بیماری موثر بوده است. با توجه به نیاز فعلی به درمان حمایتی اضافی برای بهبود اکسیژن رسانی، اکسیژن درمانی هدفمند به عنوان یک درمان حمایتی پزشکی جدید در بیماران مبتلا به کووید-19 توصیه میگردد.
کلید واژگان: ویروس کرونا, اکسیژن رسانی, هیپرباریک, هیپوکسی, سندرم زجر تنفسی, تهویهJournal of Military Medicine, Volume:25 Issue: 1, 2023, PP 1719 -1729Background and AimOxygen therapy is one of the important topics of supportive treatment in COVID-19 patients. The present study aims of determining the effect of targeted oxygen therapy on the recovery outcomes of patients with COVID-19 in a selected military hospital in Tehran in 1400.
MethodsA single-blind clinical trial with a control and intervention group was performed on COVID-19 patients admitted to Baqiyatallah Al-Azam Hospital from October 26 to November 20, 2021. The sampling method was simply random and the sample size of 40 people in both groups was calculated. Data collection (improvement outcomes) using demographic information registration form and checklist of clinical findings (shortness of breath, respiratory retention test, six-minute walk test, laboratory tests (Troponin, CDK, LDH), chest pain, in The period at arrival was 24 hours after admission and discharge time. Data using SPSS software version 25, descriptive statistics (mean, standard deviation, and frequency), and inferential statistics (Chi-square test, paired t-test, Friedman) in 95% confidence level were analyzed.
ResultsThe results of the present study showed a significant difference between the consequences of shortness of breath, systolic blood pressure, chest pain, and a six-minute walk test (P<0.05). Also, there was no significant difference in serum LDH and CPK levels between the intervention and control groups at the time of admission. But there was a significant difference in serum Tropinin level (P<0.05).
ConclusionTargeted oxygen therapy has been effective as a supportive strategy to improve oxygen delivery in COVID-19 patients and reduce the consequences of this disease. Given the current need for additional supportive therapy to improve oxygen delivery, targeted oxygen therapy is recommended as a new medical supportive treatment in COVID-19 patients.
Keywords: Coronavirus, Hyperbaric Oxygenation, Hypoxia, Respiratory Distress Syndrome, Ventilation -
مقدمه
گاز متان به عنوان یکی از پرکاربردترین گازهای مورد استفاده در صنایع دارای پتانسیل اشتعال پذیری بسیار بالایی می باشد. لذا انجام تمهیدات ایمنی به منظور جلوگیری از بروز حریق این گاز باید در اولویت یک صنعت باشد. هدف از انجام این مطالعه سنجش و تحلیل اثربخشی عملکرد سیستم تهویه موجود بر روی گودال شیر یا ولوپیت های انتقال گاز متان بر اساس استاندارد طبقه بندی فضاهای خطرناک بود.
روش کاراین مطالعه در یک صنعت تولید فولاد در استان قم در سال 1398 طراحی و اجرا شده است. بخش موردمطالعه شامل ولوپیت های ورودی گاز متان و ولوپیت های توزیع گاز متان در صنعت موردمطالعه بود. ابزارهای مورداستفاده در این مطالعه شامل دستگاه لوله پیتو DELTA OHM مدل DO-2003 برای اندازه گیری سرعت باد، دستگاه گاز سنج متان متعلق به شرکت BW مدل GasAlert Max XTII، پروتکل نشت تاسیسات هیدروکربنی مربوط به سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA)، مدل ریاضی تعیین دبی جرمی گاز در زمان نشتی و استاندارد طبقه بندی فضاهای خطرناک IEC-60079-10 برای تحلیل اثربخشی ایمنی ولوپیت های انتقال گاز متان بود.
یافته هامیزان LELm برای گاز متان در حدود 0.0334kg/m3 و میزان حجم محوطه نشت بر اساس معادلات استاندارد IEC-60079-10 در حدود Vz = 0.053m3 بود. بر اساس سناریوهای نشتی، نتایج اندازه گیری ها، شبیه سازی های نشت و محاسبات صورت گرفته در استانداردهای IEC-60079-10 و EPA، نشتی رایج ناشی از اتصالات در محدوده Vz < 0.1 مترمکعب بوده است. بعلاوه، نتایج محاسبات میزان نشتی غیرمتداول ناشی از تاسیسات نشان داد برای سوراخ های با قطر بیش از 0.3mm، سیستم تهویه تعبیه شده بر روی ولوپیت های توزیع گاز متان موردمطالعه اثربخش نبوده و به سرعت حجم گاز داخل ولوپیت ها از مرز تهویه بالا عبور کرده و احتمال تجمع خطرناک گازها در ولوپیت ها را به همراه خواهد داشت.
نتیجه گیرییافته های این مطالعه بیانگر این بود که با وجود کوچک ترین میزان نشتی، احتمال بروز جو انفجاری درون ولوپیت های موردمطالعه وجود دارد، لذا بایستی تمهیدات ویژه ای برای جانمایی، تعمیر و نگهداری، بازرسی نشتی، تمهیدات ایمنی برای ورود به ولوپیت ها و همچنین پیشگیری از رسیدن منابع حرارتی لازم مانند الکتریسیته ساکن و غیره توسط کاربران این تاسیسات بکار گرفته شود.
کلید واژگان: گاز متان, ایمنی, تهویه, فضاهای خطرناک, ولوپیت (گودال شیر)IntroductionMethane is one of the most widely used gases in industries with a high flammability potential. This study aimed to evaluate the efficiency of ventilation systems installed on methane valve pits based on hazardous areas classification.
Material and MethodsThis study was implemented in a steel industry in Qom Province in 2019. The tools used in this study were a DELTA OHM pitot tube (DO-2003) to measure wind speed, EPA Protocol for equipment leak emission estimates (U.S. Environmental Protection Agency) and IEC-60079-10 for evaluating the safety of ventilation of methane valve pits.
ResultsThe methane LELm was about 0.0334 kg/m3, and the volume of the release area was approximately VZ = 0.053 m3. The expected leak emissions were within the Vz < 0.1 m3 range. The ventilation system embedded on methane distribution pipelines was not effective for openings with diameters of more than 0.3 mm and the volume of gas inside the valve pits would quickly exceed high ventilation border which might lead to a dangerous accumulation of gas in the valve pits.
ConclusionGiven that a very small opening or leak in gas transmission valves may lead to the formation of an explosive atmosphere, it is essential to monitor methane before entering the valve pit area and performing any operations on valve pits.
Keywords: Methane gas, Safety, Ventilation, Hazardous areas, Valve pit -
تهویه غیر تهاجمی، به معنی تحویل تهویه مکانیکی به ریه ها بدون نیاز به راه هوایی مصنوعی می باشد. استفاده از این نوع تهویه در دو دهه اخیر علاوه بر بیمارستان، در محیط خانه نیز رواج زیادی پیدا کرده است. اخیرا نیز به علت ظهور پاندمی کووید-19، تمایل به تهویه غیر تهاجمی بیشتر شده است. تهویه غیر تهاجمی در تشدید بیماری های مزمن انسدادی ریوی، ادم حاد ریوی، بیماران مبتلا به نقص ایمنی، در فرآیند جداسازی از ونتیلاتور و... اندیکاسیون دارد. جهت تحویل تهویه غیر تهاجمی از رابط های مختلفی می توان استفاده کرد که به تناسب شرایط بیمار باید انتخاب شود. ویروس جدید کووید-19 که به سرعت در جهان گسترش پیدا کرده است، باعث ایجاد پنومونی ویروسی، نارسایی حاد تنفسی و نیاز به حمایت تنفسی در بیماران می شود. با توجه به ناشناخته بودن این ویروس، در ابتدا تصور بر این بود که تهویه تهاجمی و عدم تاخیر در انجام آن مفید واقع می شود این در حالی است که به تدریج ثابت شد که میزان مرگ و میر در استفاده به موقع از تهویه غیر تهاجمی کمتر از هنگامی است که تهویه تهاجمی انجام می گیرد. لذا آشنایی با این تهویه به همه اعضای تیم درمان بخصوص به اعضای تیم درمان در بخشهای مراقبت ویژه توصیه میشود. مطالعه مروری حاضر نیز مروری بر این تهویه با تاکید بر کاربرد آن در پاندمی کووید 19 انجام شده است.
کلید واژگان: تهویه, تهویه غیر تهاجمی, کووید-19The use or non-use of non-invasive mechanical ventilation (NIV) is one of the most important concerns of the treatment team in acute respiratory distress caused by Covid 19 disease. Therefore, this review study was conducted to determine the use or non-use of this ventilation in respiratory distress caused by the Covid 19 pandemic. This systematic study was conducted in 2021 with the entry of 14 articles. For this purpose, the articles were reviewed by the authors with the help of article quality index. In response to 4 questions posed to the authors regarding non-invasive mechanical ventilation in Covid 19 patients, it was found that although this ventilation is widely used in Covid 19 patients, in any case, there is a need for further studies and clinical guidelines in This is especially mandatory.
Keywords: Ventilation, Non-Invasive Ventilation, Covid-19 -
مجله دانشکده پزشکی اصفهان، پیاپی 550 (هفته دوم دی 1398)، صص 1233 -1239مقدمه
با توجه به اهمیت بیهوشی در افراد خیلی چاق و لزوم اتخاذ تدابیر لازم جهت به حداقل رساندن عوارض حین و بعد از عمل در این بیماران، مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی کیفیت تهویه ی بعداز القای بیهوشی با استفاده از دو روش تهویه با ماسک آناتومیک صورت یا تهویه با ماسک آناتومیک بینی در افراد با شاخص توده ی بدنی بالای 40 کیلوگرم/مترمربع انجام شد.
روش هادر این مطالعه ی کارآزمایی بالینی، 70 بیمار چاق با نمایه ی توده ی بدنی بالای 40 کیلوگرم/مترمربع که کاندیدای عمل جراحی بودند، به طور تصادفی در دو گروه 35 نفره توزیع شدند. در گروه اول، به روش معمول تهویه ی مکانیکی با ماسک آناتومیک صورت و اکسیژن 100 درصد به مدت سه دقیقه انجام شد. در گروه دوم، تهویه ی مکانیکی از طریق ماسک بینی صورت گرفت. متغیرهای همودینامیک و تهویه ای و عوارض حین و بعد از عمل در دو گروه بررسی و مقایسه گردید .
یافته هابررسی متغیرهای همودینامیک در حین و بعد از عمل، اختلاف معنی داری بین دو گروه نشان نداد، اما بیماران تحت تهویه با ماسک بینی، از شاخص های تهویه ای و اکسیژناسیون بهتری برخوردار بودند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که استفاده از ماسک بینی به جای ماسک دهانی با توجه به دفع بهتر دی اکسید کربن و میزان اشباع اکسیژن شریانی بهتر، شرایط مطلوب تری از نظر تهویه در بیماران تحت اعمال جراحی برقرار می کند، اما شرایط همودینامیک تفاوت بالینی چندانی در دو گروه ندارد.
کلید واژگان: تهویه, ماسک دهانی, ماسک بینی, همودینامیکBackgroundConsidering the importance of anesthesia in people who are very obese, and the need to take the necessary activities to minimize the complications during and after the operation in these patients, this study aimed to compare ventilation quality by anatomic or nasal mask after induction of general anesthesia in patients with body mass index (BMI) of above 40 kg/m2.
MethodsIn this randomized clinical trial study, 70 obese patients with a BMI of more than 40 kg/m2 who were candidates for surgery were selected and randomly divided into two groups of 35. The first group were ventilated with oral mask and 100% oxygen for three minutes, and in the second group, ventilation was performed through the nasal mask. The hemodynamic and ventilation parameters and complications during and after surgery were evaluated and compared between the two groups.
FindingsEvaluation of hemodynamic parameters during and after surgery did not show any clinical difference between the two groups. However, nasal ventilation patients had better ventilation and oxygenation indexes.
ConclusionThe results of our study showed that the use of nasal mask instead of oral mask have a more favorable ventilation end-tidal CO2 (ETCO2) and oxygenation (SpO2) in patients undergoing surgery, and the same hemodynamic stability after induction of anesthesia in very obese patients.
Keywords: Ventilation, Masks, Hemodynamics -
زمینه و هدفافزایش غلظت دی اکسید کربن (CO2) ، منجر به کاهش آسایش و اختلال در یادگیری می شود. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین غلظت CO2 کلاس های درسی شهرهای بابل و گناباد و ارتباط آن با تهویه و دمای کلاس ها انجام شد.مواد و روش هامطالعه توصیفی حاضر در بهار 1397 در 6 دبیرستان و 28 کلاس شهر بابل و 28 کلاس دانشگاه علوم پزشکی گناباد در شرق کشور به صورت تصادفی انجام شد. سنجش CO2 با دستگاه CO2 متر انجام شد. جهت تعیین پارامترهای فیزیکی موثر بر غلظت CO2، از اطلاعات موجود در چک لیست مربوطه استفاده شد. آنالیز داده ها از طریق آزمون های آماری مجذور کای، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون t مستقل انجام شد.یافته هاارتباط معنی داری بین CO2 با نوع تهویه (021/0 =p) و سیستم گرمایشی در کلاس های شهر بابل وجود داشت (025/0 =p). بین غلظت CO2 در کلاس های درس مدارس بابل و گناباد ارتباط معنی داری وجود داشت (001/0 =p)نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که غلظت CO2 در اکثر کلاس ها بالا بوده و با نوع تهویه و سیستم های گرمایشی و سرمایشی ارتباط داشتکلید واژگان: دی اکسید کربن, تهویه, کلاس, بابل, گنابادBackground and ObjectivesIncreasing the concentration of carbon dioxide (CO2) leads to reduced comfort and learning disruption. Therefore, the present study was conducted to determine the concentration of CO2 in classrooms of Babol and Gonabad cities and its relationship with classroom ventilation and temperature.Materials and MethodsThis descriptive study was randomly carried out in spring of 2018 in 6 high schools and 28 classrooms of Babol in the north of Iran and 28 educational classes in Gonabad University of Medical Sciences in the east of Iran. A CO2 meter was used to measure CO2. In order to determine the physical parameters affecting CO2 concentration, information of a checklist was used. Data were analyzed by statistical tests such as Chi-square, ANOVA and t-test.ResultsIn the present study, there was a significant correlation between CO2 and ventilation type (p = 0.021) and heating system in Babol schools (p = 0.025). There was a significant relationship between CO2 concentration in school and university classes (p=0.001) in Babol and Gonabad.ConclusionThe present study showed that CO2 concentration was high in most classes and it was related to the type of ventilation and heating and cooling systemsKeywords: Carbon dioxide, Ventilation, Class, Babol, Gonabad
-
هدف نهایی تنفس حفظ غلظتهای مناسبی از اکسیژن، در اکسید کربن و یونهای هیدروژن در بافت ها است. فعالیتهای تنفسی به هر یک از این مواد بسیارحساس هست. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات یوگا بر کارایی تنفسی زنان جوان سالم بود.
بدین منظور تعداد 22 خانم با میانگین سنی 9/0±71/22 سال، قد 93/8±165 سانتیمتر، وزن 55/7±11/64 و شاخص توده بدنی 18/2±80/23 بهصورت داوطلب در دو گروه تمرین و کنترل در این تحقیق شرکت کردند.
برنامه تمرینی که در این تحقیق بهکار برده شد شامل 8 هفته تمرینات یوگا قدرتی بود که هفتهای 3 جلسه به مدت 90 دقیقه انجام شد. برای اندازهگیری گازهای تنفسی از دستگاه گازآنالایزر استفاده شد آزمودنیها پروتکل بروس تعدیلشده را تا واماندگی آزمون ادامه می دادند. بعد از سپری شدن هشت هفته و گذشت 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، مجددا اندازهگیریها تکرار شد.
نتایج این تحقیق نشان داد که برای فاکتورهای VO2max ، RER، VT، VE، EQO2، EQCO2 و PETO2 بین دو گروه تفاوت معنیدار وجود دارد، اما برای فاکتور های PETCO2 و شیب VE/VCO2 بین دو گروه تفاوت معنیدار وجود ندارد.
بهنظر میرسد که عدم مشاهده تفاوت معنیدار در فاکتور شیب VE/VCO2 بهخاطر پایین بودن مقدار اولیه شیب VE/VCO2 باشد و همچنین تفاوت در الگوهای تنفسی و نوع پروتکل بهکار رفته (تناوبی فزاینده) میتواند در این امر موثر باشد.کلید واژگان: یوگا, شیب VE, VCO2, کارایی تنفسی, تهویهNafas Journal, Volume:3 Issue: 4, 2017, PP 20 -28The ultimate purpose of respiration is to maintain adequate densities of O2, CO2, and H in the tissues. Respiratory activities are very sensitive to each of these substances. The present study aims to examine effect of eight weeks of power yoga exercises on respiratory efficiency of young healthy women. Therefore, 22 women with average age of 22.71±0.9 years, average height of 165±8.93 centimeters, and body mass index of 23.80±2.18 participated voluntarily in two divided groups of exercise and control, in this study. The applied exercise program of this study included 8 weeks of yoga exercises (Asana), performed during 3 sessions of 90 minutes in a week. The spirometer gas analyzer device was used to measure respiratory gases. The subjects continued modified Bruce protocol up to test distress. Measurements were repeated again after eight weeks and 48 hours after the last exercise session. The results showed that eight weeks of power yoga exercises lead to significant differences in VO2max, RER, VT, VE, EQO2, EQCO2, and PETO2 factors between two groups. But no significant differences observed in PETCO2 and VE/VCO2 factors between two groups. It seems that observing no significant differences in VE/VCO2 factor is due to low initial rate of VE/VCO2 gradient. But differences in respiratory models and the type of used protocol (progressive intermediate) could be effective.
Keywords: Yoga, VE, VCO2 slop, Respiratory Function, Ventilation -
تهویه یکی از مهم ترین فاکتورهای تاثیرگذار بر عملکرد و کارایی تولید بوده که با کاهش بار آلاینده ها و یا حرارت می تواند این نقش مهم را ایفا نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تاثیر ارتقاء سیستم تهویه بر کارایی و عملکرد تولید در یک شرکت ریسندگی صورت گرفت.
داده های این مطالعه توصیفی تحلیلی از طریق اندازه گیری پارامترهای محیطی (دمای خشک، تر و رطوبت هوا) مورد سنجش و جهت ارزیابی شاخص عدم آسایش حرارتی (DI) مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تخمین اثربخشی عملکرد سیستم تهویه، داده های مرتبط با غلظت آلاینده گرد و غبار پنبه و پلی استر (گرد و غبار قابل استنشاق) مطابق با روش استاندارد NIOSH-0600 مورد سنجش و آنالیز قرار گرفت. در نهایت راندمان تولید تعیین و در وضعیت های مختلف تهویه ای مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج مطالعه نشان داد مقدار شاخص DI در سه سالن مورد بررسی تفاوت معنی داری نداشته و همگی در گستره نزدیک به آسایش حرارتی می باشند (45/0=P). همچنین بین شاخص عدم آسایش حرارتی (DI) و روند اصلاحات تهویه، تفاوت معناداری مشاهده نگردید (42/0 P=). از سوی دیگر اثر ارتقاء سیستم تهویه، بر افزایش میزان تولید و راندمان کار معنی دار تشخیص داده شد (05/0P <).کلید واژگان: تهویه, تولید, عملکرد, شاخص عدم آسایش حرارتیIntroductionOne of the most important factors impacting the performance and efficiency of production is ventilation that plays this crucial role with reduction the pollution and heat. The purpose of the present article is to determine the impacts of improving the ventilation systems on performance and efficiency of production through controlling the physical parameters such as temperature and moisture and also with controlling the chemical factors of workplace in Autoconer unit of a spinning company.MethodsResearch data have been assessed using dry thermometer, wet thermometer and digital humidity thermometer measuring environmental parameters. These parameters have been used to evaluate the thermal discomfort indicators (DI). The sampling was performed using NIOSH-0600 protocol by aluminum cyclone and 25 mm PVC filter. Using Gravimetric analysis method through a scale with an accuracy of 0.0001 gr data related to concentration of the polyester and cotton pollutant dusts, respirable dust, have been assessed. Obtained data from measuring the concentration of pollutants have been used to estimate the effectiveness of ventilation systems. The amount of the production has been assessed by multiplying of measuring the reel samples and number of reels or spring-enabled device to ascertain the efficiency of production. All of the investigations and comparisons have been conducted in three conditional situations including without suitable ventilation system, improved and adjusted ventilation system and finally designing and installing the new ventilation system; in the all of the stations of Autoconor unit.ResultsResults of the study indicated that the amounts of DI in three investigated saloons didnt have significant differences and all of them were close to thermal comfort (P=0.45); and despite of exert small changes, it has not been observed significant differences between thermal discomfort indicator (DI) with process of improving air conditioning (P=0.42). On the other hand, it has been determined that improving the ventilation system by reduction the pollutants, increased the production and efficiency of the work (P 0.05).ConclusionThe present study shows that improving ventilation system through controlling the chemical parameters and physical parameters, with lower impacts; including temperature and moisture will have an important role in increasing the operation and efficiency of production in spinning industry.Keywords: Ventilation system, Production, Performance, Thermal discomfort indicator -
سابقه و هدفطراحی سیستم تهویه فرآیند پیچیده ای است. علاوه بر محاسبات وقت گیر برای هر شاخه، جهت متعادل سازی شاخه های موازی نیز نیاز به تکرار محاسبات است. طراحی هود، انتخاب قطر کانال و هواکش مناسب ازجمله مراحل طراحی می باشند که بروز خطا در هر مرحله منجر به کاهش عملکرد سیستم گشته و ممکن است هزینه های اضافی بر سیستم تحمیل نماید. همچنین در محاسبات دستی احتمال بروز خطا وجود دارد. در مطالعه حاضر برای طراحی و محاسبات سیستم های تهویه مکنده موضعی یک بسته نرم افزاری تهیه و اعتبار سنجی شد.روش بررسیدر این مطالعه ساخت ابزار، برنامه به زبان ویژوال بیسیک نوشته شد. اعتبارسنجی بسته نرم افزاری تهیه شده در دو بخش موردمطالعه قرار گرفت. در بخش نخست صحت کدهای تهیه شده موردبررسی قرار گرفت. در دومین بخش از اعتبارسنجی برنامه، نتایج محاسباتی آن موردمطالعه قرار گرفت. نتایج محاسبات هر بخش از برنامه با محاسبات دستی مسائل ساده، تمرینات حل شده در مراجع و نتایج حاصل از محاسبات با یک برنامه اعتباربخشی شده مقایسه گردید. جهت تحلیل آماری نتایج، نمودار بلند- آلتمن به کار گرفته شد.یافته هادر سیستم های با یک هود (اتصال کانال ها به صورت سری) بیشترین درصد اختلاف میان نتایج مشابه حاصل از برنامه تهیه شده و داده های ثبت شده در مراجع معتبر 72/1% و کمترین آن صفر درصد بود. در سیستم های مرکب یعنی سیستم هایی که کانال های آن به صورت سری- موازی بوده و بیش از یک هود دارند نیز بیشترین درصد اختلاف میان نتایج مشابه حاصل از این برنامه و داده های معتبر و برنامه های تاییدشده 77/1% درصد و کمترین آن صفر درصد بود. نتایج نمودار بلند- آلتمن نیز نشان داد که انحراف معیار نتایج حاصل از این برنامه در حل 38 قطعه کانال محاسبه شده برای فشار سرعت، فشار استاتیک و همچنین فشار کل در دامنه 01/0± درصد بوده است.نتیجه گیریبرنامه تهیه شده ابزار معتبری برای طراحی سیستم تهویه مکنده موضعی است.
کلید واژگان: تهویه, طراحی, آلودگی هوا, نرم افزارBackground And ObjectivesDesigning of a ventilation system is a complex process. In addition to the time consuming calculations of each branch, it requires iterative calculations for balancing parallel branches. Designing of a proper hood, selecting of appropriate duct diameters and choosing of suitable fan are designing processes in which the error may enforce to decrease the system performance and impose additional costs to the system. Error is likely in manual calculations. In present study, a software tool was developed and validated for local exhaust ventilation system design and calculations.Materials And MethodsThe program was written in Visual Basic. Validation of the software was carried out in two parts. The perfection of the provided codes was studied first. In the second part of the validation process, computational results were studied. For this purpose, the validation was conducted in three steps. The results of each part of the program were compared with the results of manual calculations for simple example, benchmark data, and the results obtained from a credited software program. The Bland-Altman analytical method was applied to statistically compare the overall results.ResultsThe results revealed that in single hood ventilation systems where the ducts are connected in series, the maximum difference between similar results of the program and benchmark data was 1.27% and the least difference was 0 percent. In complex systems with more than one hood and parallel ducts, the maximum disparity between two similar results gained from this program and either benchmark data or a credited program was 1.77% while the minimum disparity was 0%. Bland-Altman analyses showed that standard deviation of the results from the application of this program to 38-duct pieces was in the range of ± 0.01% for velocity pressure, static pressure as well as total pressure.ConclusionThe present software is a reliable tool for local exhaust ventilation design.Keywords: Ventilation, Design, Air pollution, Software -
زمینه و هدفتولوئن با تاثیر بر سیستم عصبی باعث بی حسی، عدم قدرت در کنترل عضلات ارادی و تشنج می شود، اتیل بنزن نیز می تواند سبب التهاب و سوختگی در چشم و گلو شود و در غلظت های بالاتر به سیستم عصبی آسیب برساند. مواجهه با این دو ماده در محیطهای مختلف از جمله کابین خودروها ناشی از انتشار آن ها از دکوراسیون داخلی خودرو رخ می دهد. هدف از این مطالعه برآورد غلظت تولوئن و اتیل بنزن با منشاء داخلی در کابین خودروهای تندر 90 می باشد.روش بررسیاز 44 خودروی تندر 90 با استفاده از پمپ نمونه برداری فردی و جاذب کربن فعال نمونه برداری شد. نمونه ها با استفاده از دستگاه گازکروماتوگرافی با دتکتور جرمی آنالیز شدند. از یک چک لیست برای جمع آوری سایر اطلاعات استفاده شد.یافته هامیانگین غلظت تولوئن و اتیل بنزن در خودروهای مورد بررسی به ترتیب 42/2 و 17/44 میکروگرم بر متر مکعب بود.نتیجه گیریغلظت تولوئن و اتیل بنزن در خودروهای صفر کیلومتر به طور معناداری بالاتر بود. استفاده از تهویه طبیعی در کاهش غلظت به طور معناداری موثر بود ولی نوع سوخت و استعمال دخانیات درون خودرو تاثیر معناداری بر غلظت این دو ماده نداشتند.
کلید واژگان: تولوئن, اتیل بنزن, خودرو, تهویه, سیگار, سوختBackground And AimsToluene effects on the nervous system and causes numbness, lack of control in voluntary muscles and seizures. Ethyl benzene can also cause irritation of the eyes and throat and at higher concentrations it can damage the nervous system. Exposure with toluene and ethyl benzene may occur in different environments such as vehicle cabindue to possible emissions of vehicle interior decoration. The aim of this study was to estimate the concentrations of toluene and ethyl benzene with the internal source in the cabin of Logan (L90) cars.MethodsIn this study, 44 vehicles were sampled. Samples were collected using personal sampling pumps and sorbent activated carbon. The samples were analyzed using gas chromatography equipped with mass detecto r. A check list was used to collect the other required information.ResultsThe mean concentrations of toluene and ethyl benzene in vehicles were respectively 42.2 and 17.44 µg/m3.ConclusionToluene and ethyl benzene concentrations were significantly higher in the new cars. T he natural ventilation significantly reduced the concentrations of toluene and e thyl benzene inside the cars., However, fuel type and smoking inside the car did not significantly contribute to the concentrations of these two compounds.Keywords: toluene, ethyl benzene, vehicle, air, condition, smoking, fuel -
مقدمهتهویه در کاهش میزان پاتوژن های هوابرد در اتاق های ایزوله به ویژه اتاق هایی که بیماران مسلول در آن بستری هستند، نقش قابل توجهی دارد. این مطالعه به بررسی تاثیر تهویه بر میزان تراکم بیوآئروسول های هوابرد در یک اتاق بیمار مسلول می پردازد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی به یک اتاق تک تخته بیمارستانی که در آن یک بیمار مبتلا به سل بستری بود 5 حالت تهویه که هر یک دارای 3 ظرفیت تهویه مختلف بود اعمال گردید. در ضمن در هر حالت تهویه، تخت بیمار در 2 وضعیت مختلف و مجسمه یک نفر پرستار در کنار تخت قرار داده شد. در هر یک از این حالات، از بیوآئروسل های موجود در هوای اتاق نمونه برداری محیطی به عمل آمد. بدین منظور برای هر حالت، 3 نمونه محیطی از هوای اتاق گرفته شد. نمونه برداری محیطی توسط دستگاه باکتری سمپلر و محیط کشت آگار خونی انجام و در آزمایشگاه پاتولوژی شمارش گردید.یافته هامیزان تراکم بیوآئروسول های کل در هوای اتاق بیمار با اعمال حالت های مختلف تهویه به طور معنی داری (001/0 P<) تغییر کرد. حتی با اعمال کمترین ظرفیت تهویه در بدترین شرایط هوادهی و هواکشی نیز میزان تراکم بیوآئروسول های موجود در هوای اتاق نسبت به حالتی که در اتاق از سیستم تهویه استفاده نمی شد به طور معنی داری (001/0 P<) کاهش یافت. در بهترین حالت با ورود هوای تمیز از طریق یک دریچه گرد سقفی و خروج آن از طریق یک مکنده خطی نصب شده بر روی دیوار (با 12 بار تعویض هوا در ساعت) میانگین تراکم بیوآئروسول های کل به 25 کلنی در هر متر مکعب کاهش یافت. در موثرترین حالت تهویه در صورت ثابت بودن نوع و ظرفیت تهویه اتاق، چیدمان تخت باعث کاهش 75/17% در میزان تراکم آلاینده های نمونه برداری شده از هوای کل شد.نتیجه گیرینصب سیستم تهویه مناسب تعیین شده در این مطالعه برای اتاق های ایزوله توصیه می شود.
کلید واژگان: بیوآئروسل, اتاق ایزوله, باکتری, سل, تهویهBackgroundVentilation plays a crucial role in reducing the number of air transmitted pathogens in isolated rooms. Determination of the suitable type of ventilation system and the proper ventilating rate has always been a challenge. Patients’ bed arrangement and the location of the staff are also expected to influence the occupational exposure of the staffs’ to harmful airborne particles. The purpose of this project was to determine the state of ventilation systems, patient’s bed and the location of the healthcare staff in these rooms, upon the risk to the staff being exposed to the airborne pollution in these places.MethodsThroughout this practical study, a single-bed hospital room, where a tuberculosis patient had been admitted, was chosen. Thereafter, 5 types of ventilation systems were applied for the experiment. Whilst applying various ventilating scenarios, a patient’s bed and a statue of a hypothetical healthcare staff were positioned in 2 different locations. During each of these experiments, 3 occupational samples were taken from the bio-aerosols in the room.ResultsThe total density of the bio-aerosols in the patient’s room changes significantly (P<0.001) within different plans. The least amount of capacity and the worst aeration and the concentration of indoor air bio-aerosols meaningfully decreased (p<0.001) in comparison with the air of a room within which no ventilation system is utilized. When air is supplied via a vent on the ceiling and it is exhausted from a vent situated on a wall at the southern part of the room, the total density of the bio-aerosols reduced to 25cfu/m3 (application of 12 air changes per hour). The arrangement of patients’ bed caused 17.75% reduction in total density of the sampled pollutions from the air.ConclusionApplication of a system as determined in this study is recommended for isolated roomsKeywords: Bio, aerosols, Isolated rooms, Tuberculosis bacteria, Ventilation -
زمینهکارکنان اتاق عمل و گروه جراحی در معرض دود و دمه های جراحی هستند. استفاده از انواع ماسک ها، آنان را در مقابل خطرهای ناشی از این مواد محافظت نمی کند، لذا برای کنترل تماس با دود و دمه های جراحی استفاده از تهویه موضعی توصیه شده است.هدفمطالعه به منظور طراحی، ساخت و ارزیابی سیستم تهویه موضعی قابل حمل برای کنترل انتشار دود و دمه های جراحی در هوای اتاق عمل اجرا شد.مواد و روش هااین مطالعه تجربی در سال 1389 در دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد. سیستم تهویه موضعی قابل حمل و برخوردار از فیلتر و سیستم تمیزکننده مناسب طراحی و ساخته شد. عملکرد سیستم تهویه ساخته شده در جذب و ربایش موضعی ذرات و بخارات موجود در دود جراحی و همچنین کارایی فیلتر و تمیزکننده آن در تصفیه آلاینده ها، در یک فرایند جراحی شبیه سازی شده مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هاسیستم تهویه ساخته شده، با دبی 22 فوت مکعب در دقیقه، به طور کامل دود جراحی را از فاصله 5 سانتی متری با سرعت 80 فوت در دقیقه ربایش کرد. همچنین با عبور آلاینده ها از سیستم تمیزکننده، ذرات و بخارات (کل مواد آلی بخارپذیر) موجود در دود جراحی را با کارایی بیش از 77/99 درصد (حداقل تا مدت یک ساعت برش مداوم با الکتروکاتر) تصفیه نمود و از انتشار آلودگی در هوای اتاق عمل شبیه سازی شده، جلوگیری کرد.نتیجه گیریسیستم طراحی شده با امکان جا به جایی در اتاق های عمل یک بیمارستان، در تمامی فرایندهای جراحی برش با الکتروکاتر و لیزر قابل استفاده است و می تواند موثرتر از روش های دیگر کنترل، از آلودگی هوای اتاق عمل و تماس تنفسی کارکنان اتاق عمل با دود و دمه های جراحی جلوگیری نماید.
کلید واژگان: آلودگی, اتاق عمل, تهویه, الکتروکاتر, دود جراحیBackgroundSurgical smoke contains hazardous chemicals and biological agents. The use of standard surgical masks alone does not provide adequate protection against surgical smokes. Hence, the application of a local exhaust ventilation system to evacuate surgical smokes is recommended.ObjectiveTo design, construct, and evaluate a portable local exhaust ventilation system to control electrosurgery smokes.MethodsThis was an experimental study carried out at Qazvin University of Medical Sciences, in 2010. A new local exhaust ventilation system containing a high efficiency air cleaner system, was designed, constructed, and evaluated in a simulated surgery process.FindingsWhen the distance between the system hood and the pollution sources was 5 cm and the air flow 22 cubic feet per minute, the total surgical smoke was attracted to the system hood at a velocity of 80 feet per minute. In a period of 60 minutes, the cleaning efficiency for particulate agents as well as the gasses and vapors emission was 99.77% indicating that the application of ventilation system prevented the entry of contaminants emission into the operating room.ConclusionBased on results obtained through simulated surgery process, it was concluded that the ventilation system designed in this study completely blocked the emission of surgical smoke to air of operating room and personnel exposure. -
مقدمهبا توجه به اهمیت فیزیولوژیک تنفس از طریق بینی بررسی های زیادی در ارتباط با عوامل درگیر در تبدیل تنفس بینی به بینی دهانی در حین ورزش انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر به منظور شناخت نقش مقاومت قدامی بینی به عنوان یکی از عوامل موثر بر این زمان تبدیل صورت گرفت.روش هاتعداد 12 نفر داوطلب سالم و جوان غیر سیگاری و غیر ورزشکار با شاخص توده ی بدنی طبیعی بعد از معاینات پزشکی انتخاب شدند و پس از انجام رینومانومتری قدامی در حالت استراحت، وارد پروتوکل های ورزشی شامل اندازه گیری تهویه، بار کاری و زمان تبدیل اجباری تنفس بینی دهانی (OSP) در حین ورزش شدند. پروتوکل ورزشی به صورت افزایش پلکانی 25 وات در دقیقه در بار کاری تا زمان وقوع تبدیل بود.یافته هااین مطالعه ارتباط معنی داری را بین مقاومت قدامی بینی در حالت استراحت با OSP (Oronasal switching point)، بار کاری و نسبت اختلاف تهویه به OSP نشان داد (05/0 > P).نتیجه گیرینتایج نشان داد که مقاومت قدامی بینی در حال استراحت را می توان به عنوان عامل موثری در وقوع تبدیل تنفس بینی به دهانی بینی در نظر گرفت و کاستن مقاومت مسیر بینی می تواند تحمل تنفس از راه بینی را برای مدت طولانی تری در جریان ورزش افزایش دهد.
کلید واژگان: تنفس بینی دهانی, مقاومت بینی, ورزش, بار کاری, تهویهBackgroundSince nasal respiration is physiologically important, many studies have been conducted to find factors necessitating a change from nasal breathing into oronasal breathing during exercise. The present study tried to understand the role of anterior nasal resistance in this switching.MethodsTwelve young, healthy, non-athletic and non-smoker male volunteers with normal body mass index (BMI) were selected after medical examinations. Following anterior rhinomanometry at rest, the subjects participated in an exercise protocol during which ventilation, workload and oronasal switching point (OSP) were measured. The protocol involved a 25 watt increase in workload per minute until the OSP was reached.FindingsThere were significant correlations between anterior nasal resistance and OSP, workload, and ventilation difference to OSP ratio (P < 0.05).ConclusionAnterior nasal resistance can be considered as an effective factor on OSP occurrence. In addition, by reducing nasal resistance, one can tolerate longer periods of nasal respiration during exercise. -
مقدمهجهت حذف و کاهش صدا در سیستم های تهویه از پیش طراحی و نصب شده، باید میزان صدا را در فضای تحت پوشش سیستم HVAC با استفاده از روش ASHRAE و محفظه های پلنوم (Plenum) کنترل نمود.روش هامحفظه به ابعاد 5/1 متر طول، 2/1 متر ارتفاع و 1/1 متر عرض از جنس آهن گالوانیزه به ضخامت 6/0 میلی متر با دو دهانه ورودی و خروجی به ابعاد 20 × 40 سانتی متر بر اساس نسبت های ابعاد مورد بحث در استاندارد اشری ساخته شد. سطح داخلی این محفظه با استفاده از جاذب پشم معدنی با دانسیته حجمی kg/m3 80 و ضخامت 10 سانتی متر پوشانده شد.یافته هامیزان کاهش صدا در فرکانس های اکتاو شبکه A حداقل 3/2 و حداکثر 2/13 دسی بل بوده است. اگر چه این میزان کاهش در فرکانس 250 هرتز دیده می شود، ولی به طور کلی بیشترین کاهش صدا در فرکانس های میانی و بالا وجود دارد.نتیجه گیریبهترین نتیجه گرفته شده بر اساس استاندارد اشری این است که ابعاد محفظه و ویژگی های آکوستیکی مواد جاذب در میزان کاهش صدای محفظه نقش مهمی دارند. در حقیقت می توان با تغییر ابعاد محفظه، به نتایج بهتری از کاهش صدای سیستم های تهویه و کانال هوا دست پیدا نمود. برای حذف بهتر صدای کم فرکانس می توان از محفظه بزرگ تری استفاده نمود.
کلید واژگان: نویز, صدا, کنترل, تهویه, محفظه, کانال هواBackgroundIn order to eliminate and reduce noise in predesigned and installed heating, ventilation, and air-conditioning (HVAC) systems, noise control in HVAC system areas needs to be performed using plenum chambers based on ASHRAE method.MethodsA plenum chamber made of galvanized iron was produced based on ASHRAE standards. The length, height, and width of the chamber were 1.5 meters, 1.1 meters and 1.2 meters, respectively. Two input and output openings (40 × 20 cm) were also made. The internal surface of the chamber was lined by 10 cm thick mineral wool with a density of 80 kg/m3.FindingsThe results show a noise reduction of 2.3 to 13.2 dB with a peak at 250 Hz in 1/1 octave band frequency based on ASHRAE standard method. Generally, highest levels of noise reduction were observed in medium to high frequencies.ConclusionThe most important conclusion revealed by this study is that based on ASHRAE standard, dimensions of the plenum chamber and acoustic specifications of absorbent material applied into the chamber can highly affect the level of noise reduction. In fact, we can change the noise reduction value by changing the dimensions of the plenum. For low frequencies, as said before, it is better to use a bigger plenum chamber. -
هدفتعیین میزان بروز عوارض ناشی از تماس، وضعیت تنفس و میزان غلظت آن در هوای محیط کارمواد و روش هادر این مطالعه 165 نفر از دانشجویان به طور تصادفی انتخاب و افراد سیگاری و مبتلا به بیماری های موثر در نتایج مطالعه حذف شدند. دانشجویان حداقل یک ساعت در هفته به مدت ده هفته با فرمالدیید تماس داشتند. به منظور تعیین میزان بروز عوارض ناشی از فرمالدیید از پرسشنامه، برای بررسی وضعیت تنفس از اسپیرومتری و برای تعیین میزان غلظت فرمالدیید در هوای محیط کار از روش پیشنهادی شماره 3500 موسسه ملی ایمنی و بهداشت شغلی آمریکا استفاده شد.یافته هاعوارض موضعی ناشی از تماس با فرمالدیید در پوست، چشم ها و به خصوص بینی (سوزش 8 /75 درصد) در بیشتر دانشجویان، به صورت معنی داری (05/0 pکلید واژگان: تشریح, فرمالدیید, اسپیرومتری, تهویه
-
زمینه و اهدافتحقیقات بسیاری راجع به تبدیل عادتی تنفس بینی به دهانی بینی در شرایط ورزش صورت گرفته ولی تاکنون مقایسه کمی بین زمان تبدیل عادتی و اجباری تنفس بینی به دهانی بینی در شرایط ورزش بعمل نیامده است. تحقیق حاضر به منظور تعیین زمان تبدیل عادتی و اجباری تنفس بینی به دهانی بینی در شرایط ورزش انجام گرفت.روش بررسیده نفر داوطلب مذکر و ده نفر داوطلب مؤنث در فاصله سنی 2 ±20 سال بطور تصادفی ساده انتخاب گردیدند. آزمایش در دو پروتکل ورزشی با بار کاری افزایش یابنده روی ارگومتر به اجرا درآمد. در پروتکل اول آزمایش تا زمان آغاز تنفس دهانی بصورت عادتی و در پروتکل دوم آزمایش با دهان بسته تا زمان آغاز تنفس دهانی بصورت اجباری انجام شد و زمان تبدیل تنفس بینی به دهانی بینی و میزان تهویه در هر دو پروتکل تعیین گردیدند.یافته هازمان عادتی و اجباری آغاز تنفس دهانی بترتیب برابر 85/11 ± 68/152 و 88/12 ± 7/464 ثانیه در جنس مذکر و 64/19 ± 75/157 و12 ± 43/271 ثانیه در جنس مؤنث بود. در پروتکل عادتی بین زمان تبدیل و میزان بار کاری و در پروتکل اجباری بین زمان تبدیل با افزایش تهویه و همچنین میزان بار کاری همبستگی معنی دار وجود داشت.نتیجه گیرینتایج حاضر حاکی از طولانیتر بودن زمان شروع تنفس بینی دهانی در وضعیت اجباری در مقایسه با وضعیت عادتی در افراد مذکر بوده و زمان شروع عادتی در هر دو جنس کوتاهتر از زمان اجباری آن می باشد. همچنین افراد مونث از شیب تهویه ای بالاتری در زمان تبدیل برخوردارند.
کلید واژگان: تنفس بینی, تنفس دهانی بینی, ورزش, تهویهNumerous studies have been performed on habitual nasal to oronasal breathing switching in exercise. However no investigation has reported quantative comparison between habitual and obligatory nasal to oronasal breathing time in exercise. Twenty healthy non-athlete non-smoker subjects (10 males and 10 females) age 20±2 years were randomly selected and then were exercised in two protocols. In first protocol, they were exercised on ergometer in incremental method of exercise (incrementally graded exercise) until opening of mouth (habitual OSP) occurred, and in second protocol, this incremental exercise on ergometer were done with closed mouth until involuntary opening of mouth occurred (obligatory OSP) and ventilation rate were simultaneously measured in two protocols. The habitual and obligatory OSP were 152.68 ± 11.85 and 464.7 ± 12.88 seconds in males and 157.75 ± 19.64 and 271.43 ± 12 seconds in females, respectively. A significant correlation was showed between habitual OSP and workload, and between obligatory OSP, workload and ventilation differences.: Our data showed that obligatory OSP was longer than habitual OSP in males and habitual OSP is shorter than obligatory OSP in two genders. Also increase of ventilation slope was faster in females than in males. -
مقدمهآموزش بعضی از مهارت های بالینی به دانشجویان رشته های پزشکی و پیراپزشکی برای اولین بار بر روی بیمار، خالی از خطر نیست، بنابراین، بسیاری از مهارت ها بر روی مانکن تمرین می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش عملی در مرکز مهارت های بالینی طراحی گردید.روش هااین مطالعه نیمه تجربی روی 60 نفر از دانشجویان ورودی سال های 83-82 انجام شد. گروه تجربی قبل از ورود به عرصه بالین، مهارت های تهویه، لارنگوسکوپی و لوله گذاری را در مرکز مهارت های بالینی به صورت مدون آموزش دیدند، ولی برای گروه کنترل این برنامه اجرا نشد. عملکرد دانشجویان هر دو گروه در ترم آخر با چک لیست مشاهده مستقیم مورد ارزیابی قرار گرفت و با آزمون های توصیفی، مجذور کای و فیشر در دو گروه مقایسه شد. میانگین نمره مهارت های مورد نظر با آزمون t انجام گردید.نتایجمیزان صحت انجام مهارت های تهویه، لارنگوسکوپی و لوله گذاری در دو گروه تجربی و شاهد با آزمون فیشر معنی دار بود و مقایسه میانگین مهارت گرفتن لوله تراشه و جاگذاری در نای و چگونگی فیکس کردن و اطمینان از قرارگیری لوله تراشه در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری نشان داد.نتیجه گیریآموزش و تمرین عملی مهارت های مهم روی مانکن قبل از انجام روی بیمار می تواند با ارتقای میزان مهارتهای دانشجویان خسارت های احتمالی ناشی از ضعف در عملکرد را کاهش دهد.
کلید واژگان: آموزش, لارنگوسکوپی, لوله گذاری تراشه, تهویه, دانشجوی هوشبریIntroductionTeaching some clinical skills to students of medicine and paramedics for the first time on patients is unsafe therefore, a number of skills are primarily practiced on models. This study was conducted in order to determine the effect of practical training in clinical skills center.MethodsThis quasi-experimental study was performed on 60 students entering the university in 2003-2004. The intervention group received the training on clinical skills (ventilation, laryngoscopy, and tracheal intubation) in clinical skills center before stepping into clinic, but the control group did not receive the training. The performance of the students of both groups was evaluated at the end of the term through direct observation checklist and it was compared in two groups using descriptive test, Chi², and Fisher. The mean score of the investigated skills was compared by t test.ResultsThe difference of the accuracy rate of the skills of ventilation, laryngoscopy, and tracheal intubation in two groups of intervention and control was significant using Fisher test. In addition comparing the skill of chipset intubation and fixing it in trachea and the manner of fixation and making sure about its placement in two groups revealed a significant difference.ConclusionTraining and practical performance of critical skills on models before performing it on patient may reduce detriments due to lack of proficiency by improving student's abilities. -
اهداف. اتاق عمل با توجه به ماهیت عمل جراحی دارای مقادیر متفاوتی از بیوآیروسول ها است. در این مطالعه، تاثیر سیستم های کنترلی بر بیوآیروسول ها در اتاق جراحی مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش ها. این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است و نمونه های مورد مطالعه که 7 اتاق عمل یکی از بیمارستان های مرکز شهر تهران بودند با روش فیلتراسیون همراه با ایمپکتور مورد مطالعه قرار گرفتند. فرآیند نمونه برداری قبل و بعد از عمل جراحی انجام گرفت. نمونه ها سریعا به آزمایشگاه فرستاده و به محیط کشت منتقل شدند. پس از قرار گرفتن به مدت 48 ساعت در انکوباتور شمارش آنها انجام شد. تراکم بیوآیروسول ها بر اساس cfu/m3 گزارش شد. UVGI در اتاق عمل در طیف C و با طول موج 7/253نانومتر به صورت سقفی پس از جراحی تا شروع عمل جراحی در روز بعد مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها. تراکم بیوآیروسول ها قبل و پس از جراحی کمتر از میزان بیوآیروسول براساس استانداردهای موجود بود. همچنین، اتاق عمل ارولوژی در میان 7 اتاق عمل مورد بررسی دارای بیشترین تعداد کلونی بود. ارتباط معنی داری (05/0>p) بین تراکم بیوآیروسول ها و UVGI دیده شد.
نتیجه گیری. با افزایش میزان ACH حین جراحی تعداد بیوآیروسول ها پس از جراحی کاهش می یابد.
کلید واژگان: اتاق عمل, بیوآیروسول, UVGI, تهویهAims. According to the nature of surgery operation, every surgery room has different quantity of bioaerosols. In this research, the effect of control systems on bioaerosols in surgery room was investigated. Methods. This is a descriptive-analytical research and studied samples which were seven operating rooms in one of the central hospitals of Tehran city were studied by filtration method with impactor. Sampling was accomplished before and after surgery. The samples immediately transported to laboratory and cultured in agar. After 48 hours of incubation, counting was done. The concentration of bioaerosols is calculated in term of cfu/m3. UVGI performed after finishing the surgery to starting the next, in spectrum of C with 253.7nm. Results. The concentration of bioaerosols before and after surgery was less than the standard in operating time. Also, urology surgery room in all of the conditions had the most quantity of colonies. There was a significant correlation between concentration of bioaerosols and UVGI (p<0.05). Conclusion. Increase the ACH during surgery cause to decrease of bioaerosols content after that. -
مقدمهمیرنگوتومی و گذاشتن گرومت از شایع ترین اعمالی است که در درمان اوتیت میانی سروز صورت می گیرد. از عوارض شایع عوارض پس از آن، اتوره می باشد. بررسی پیشگیری از بروز اتوره زودرس و جلوگیری از انسداد و یا دفع گرومت، روش های درمانی مختلفی توصیه شده است. یکی از این روش ها استفاده از آنتی بیوتیک موضعی است. در این بررسی فایده سیپرو فلوکساسین در جلوگیری از بروز اتوره بررسی شده است.هدفبررسی تاثیر استفاده از قطره آنتی بیوتیکی موضعی در پیشگیری از بروز اتوره زودرس بوده است.مواد و روش هااین کارآزمایی بالینی بر روی 98 بیمار (196 گوش بیمار) مبتلا به اوتیت میانی سروز مقاوم که کاندید عمل جراحی گذاشتن گرومت بودند، انجام گرفت. در همه بیماران در موقع عمل جراحی گرومت گذاری گوش راست، سیپروفلوکساسین موضعی 3 قطره چکانده شده و گوش چپ به عنوان کنترل در نظر گرفته شد. همه بیماران 2 هفته پس از عمل جراحی از نظر وجود اتوره مورد معاینه بالینی قرار گرفتند.نتایجمیزان کلی اتوره 04/2% بوده است که در سمت راست(با مصرف آنتی بیوتیک) این میزان صفر درصد و در سمت کنترل 08/4% بوده است که از نظر آماری معنی دار نبوده است.نتیجه گیریدر بررسی ما اگرچه مصرف آنتی بیوتیک سبب کاهش بروز اتوره زودرس پس از عمل جراحی گذاشتن گرومت شد ولی این اختلاف بارز نبوده و مصرف آن توصیه نمی گردد.
کلید واژگان: اوتیت میانی سروزدار, اوتیت میانی همراه با ترشحات, تهویه, سیپروفلوکساسین -
هدفتهویه ریوی در حال استراحت 6-5 لیتر در دقیقه می باشد، در حالی که هنگام ورزش به 150 لیتر در دقیقه می رسد. عامل تحریک تنفس و ایجاد تهویه بالا در شرایط ورزش مدتها است که مورد توجه بوده و در توجیه آن عوامل متعددی را دخیل دانسته اند از آن جمله پتاسیم و لاکتات خون به عنوان عوامل موثر در افزایش تهویه در هنگام ورزش محسوب می شوند، ارتباط این دو فاکتور، با افزایش ناگهانی تهویه در طی ورزش موضوع مورد بحث این مقاله است، بنابراین سعی شده است این ارتباط با آزمایش مورد بررسی قرار گیرد.مواد و روش کاربه منظور تحقیق این موضوع، 15 نفر از ورزشکاران مذکر داوطلب انتخاب شدند. به این افراد با ارگومتر تا سر حد خستگی ورزش داده شد. ورزش با 50 وات شروع و در انتهای هر سه دقیقه به 25 وات افزایش یافت. نمونه خون وریدی، قبل از شروع ورزش و در انتهای هر سه دقیقه در جریان ورزش گرفته شد.نتایجهر سه پارامتر، تهویه، لاکتات و پتاسیم در طی ورزش با افزایش بار کاری افزایش یافتند. این تغییرات در هر سه مورد غیر خطی بود. ضریب همبستگی تهویه با پتاسیم 99/0 = r و با لاکتات 97/0 = r محاسبه شد.نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان می دهد که لاکتات و پتاسیم هر دو با افزایش تهویه در طی ورزش، ارتباط مستقیم دارند و ممکن است از علت های افزایش ناگهانی تهویه باشند.
کلید واژگان: لاکتات, پتاسیم, تهویه, ورزش
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.