جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "حساسیت به پاداش" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و هفتم شماره 4 (پیاپی 107، زمستان 1400)، صص 458 -472اهداف
هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی دو روش دستکاری انگیزشی و نوروفیدبک بر حساسیت به پاداش، کاهش ارزش تاخیری و تکانشگری در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون ، پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر کودکان 7 تا 12ساله مبتلا به اختلال ADHD بودند. برای نمونه گیری در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. حجم نمونه بر اساس هدف و روش پژوهش90 نفر انتخاب شد. در این مطالعه نوروفیدبک و دستکاری انگیزشی به عنوان مداخله بر روی گروه آزمایش پیاده شد که هر کدام 12 جلسه و هر جلسه به مدت 45 دقیقه انجام شد. از آزمون خطرپذیری بادکنکی وکاهش ارزش تاخیری برای گرداوری داده ها در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد و داده ها با استفاده از روش آماری مانکووا در SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
یافته هابا کنترل اثرات پیش آزمون بر پس آزمون تفاوت میان گروه ها در پس آزمون از لحاظ آماری در بین متغیرهای تکانشگری و کاهش ارزش تاخیری در سطح P< 0/01 و در بین متغیر حساسیت به پاداش در سطح P<0/05 معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد روش نوروفیدبک (4/66= M) نسبت به روش دستکاری انگیزشی (2/31=M) در مقایسه با گروه کنترل بر پردازش پاداش تاثیر بیشتری داشته است که در سطح P<0/01 معنادار است. اما میزان تفاوت میانگین دستکاری انگیزشی (2/31=M) در مقایسه با گروه کنترل معنادار نیست.
نتیجه گیریفعال سازی ارادی مناطق دوپامینرژیک مغز به وسیله نوروفیدبک و دستکاری انگیزشی منجر به کنترل درون زای دوپامین در این ساختارها می شود و این امر می تواند منتهی به موفقیت در تنظیم مقررات یا کنترل مهاری وکاهش اعمال تکانشی شود.
کلید واژگان: ADHD, حساسیت به پاداش, کاهش ارزش تاخیری, تکانشگری, نوروفیدبک, دستکاری انگیزشیObjectivesThis study aims to compare the effects of two methods of motivational manipulation and neurofeedback on reward sensitivity, delay discounting, and impulsivity in children with Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD).
MethodsThis is an experimental study with a pre-test/post-test/follow-up design using a control group. Participants were 90 children aged 7-12 years with ADHD in Tehran, Iran who were selected using a convenience sampling method. Neurofeedback and motivational manipulation were performed in the two intervention groups at 12 sessions each session for 45 minutes. Balloon Analogue Risk task and Chocolate Delay Discounting task were used to collect data. The collected data were analyzed using MANCOVA in SPSS v.23 software.
ResultsAfter controlling the effects of pre-test scores on post-test scores, the difference between the groups in the post-test phase was statistically significant in terms of impulsivity and delay discounting (P<0.01) and reward sensitivity (P<0.05). The neurofeedback method (Mean=4.66) had a greater effect on reward sensitivity than motivational manipulation method (Mean=2.31) compared to the control group, which was significant (P<0.01). The effect of motivational manipulation (Mean=2.31) was not significant in comparison with the control group.
ConclusionVoluntary activation of dopaminergic regions of the brain by neurofeedback and motivational manipulation leads to endogenous dopamine control in these regions, resulting in successful regulation or inhibitory control and reduced cravings, which reduces impulsivity and reward sensitivity.
Keywords: Attention Deficit, Hyperactivity Disorder (ADHD), Reward sensitivity, Delay discounting, Impulsivity, Neurofeedback Motivational manipulation -
سابقه و هدف
تخلفات و سوانح رانندگی در اکثر جوامع به عنوان یک مشکل جدی مدیریت اجتماعی و عمومی مطرح است. علیرغم انجام پژوهش های زیادی در مورد سبب شناسی و عوامل انسانی مرتبط با تخلفات و حوادث رانندگی، نقش عوامل روانشناختی به ویژه عوامل شخصیتی و شناختی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه حساسیت به تنبیه، حساسیت به پاداش و ادراک خطر رانندگی در دو گروه رانندگان متخلف و غیر متخلف انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه مقطعی نمونه آماری 80 شرکت کننده از رانندگان شهر بجنورد (42 نفر در گروه متخلف و 38 نفر در گروه غیر متخلف)، به صورت هدفمند و با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش- تجدید نظر شده و تصریح شده (SPSRQ-RC) و پرسشنامه ادراک خطر رانندگی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد بین دو گروه رانندگان متخلف و غیر متخلف در حساسیت به تنبیه تفاوت آماری معنی داری وجود داشت و گروه متخلف از حساسیت به تنبیه کمتری نسبت به گروه غیر متخلف برخوردار بود (0/05>p). در متغیر حساسیت به پاداش تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه وجود نداشت (0/05<p). همچنین، بین دو گروه در ادراک خطر تفاوت آماری معنی داری وجود داشت و میزان ادراک خطر رانندگی در رانندگان متخلف کمتر از رانندگان غیر متخلف بود (0/05>p).
نتیجه گیریحساسیت به تنبیه پایین و ادراک خطر پایین در تخلفات رانندگی نقش دارند. بر این اساس، می توان در برنامه های آموزشی و مداخلات مورد نظر از راهبردهای متمرکز بر تنبیه برای کاهش تخلفات و رفتارهای قانون گریز رانندگی بهره جست. همچنین، میزان خطر ادراک شده می تواند به عنوان یک فاکتور مهم در غربالگری و تایید متقاضیان اخذ گواهی نامه رانندگی در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: حساسیت به پاداش, حساسیت به تنبیه, ادراک خطر رانندگی, رانندگانBackground and ObjectivesTraffic violations and accidents are serious problems of social and public management in most societies. While much research has been done on the etiology and human factors associated with traffic violations and accidents, the role of psychological factors, especially personality and cognitive variables, less attention has been paid. This study aimed to compare the sensitivity to punishment, sensitivity to reward, and driving risk perception in two groups of offending and non- offending drivers.
Materials and MethodsIn this cross-sectional study, 80 drivers (42 individuals in the offending group and 38 individuals in the non-offending group) from Iran, bojnord, in 2020 were selected by purposeful and available sampling. Data was collected using the Sensitivity to Punishment and Sensitivity to Reward Questionnaires -Revised and Clarified (SPSRQ-RC) and the Driving Hazard Perception Questionnaire. Data analysis was performed using multivariate analysis of covariance.
ResultsThere were statistically significant difference in sensitivity to punishment between the two groups of offending and non-offending drivers, and the offending group had less sensitivity to punishment than the non-offending group (p<0.05). There was no statistically significant difference between the two groups in sensitivity to reward (p>0.05). also, results showed that there were significant difference between the two groups in driving risk perception; driving risk perception in offending drivers was less than non- offending drivers (p<0.05).
ConclusionLower sensitivity to punishment and driving risk perception is associated with more driving violations. Accordingly, Strategies generating campaigns that focus on negative sanctions that could activate the BIS may be particularly effective in reducing illegal and risky driving behaviors. Also, the driving risk perception can be considered an essential factor in screening drivers for a driver's license.
Keywords: Sensitivity to Reward, Sensitivity to Punishment, Driving Risk Perception, Drivers -
زمینه و هدف
عود مصرف مواد همراه با پیامدهای جسمی و روانی-اجتماعی منفی به یک نگرانی بهداشت عمومی در سراسر جهان تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی عود مصرف مواد بر اساس تصمیم گیری پرخطر، سوء گیری توجه و حساسیت به پاداش با نقش میانجی ولع مصرف انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، جامعه آماری شامل تمامی مردان وابسته به مواد (مصرف متامفتامین) در حال ترک در سال 1398 بود که به کمپ های ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. تعداد 172 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسش نامه های پیش بینی عود، حساسیت به پاداش، مقیاس کوتاه ولع مصرف و آزمون خطرپذیری بادکنکی (Balloon analogue risk task; BART) و آزمونDot-Probe پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد ضرایب مسیر تصمیم گیری پرخطر به ولع مصرف (21/0=β، 002/0=P) و عود (30/0=β، 001/0=P)، ضرایب مسیر سوء گیری توجه به ولع مصرف (29/0=β، 004/0=P)، ضرایب مسیر حساسیت به پاداش به ولع مصرف (15/0=β، 041/0=P) و عود (21/0=β، 006/0=P) در مدل مورد بررسی، معنادار است. اما ضرایب مسیر سوء گیری توجه به عود معنادار نبود (14/0=β، 113/0=P). هم چنین ولع مصرف، نقش میانجی برای روابط بین تصمیم گیری پرخطر، سوء گیری توجه و حساسیت به پاداش ایفا می کرد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج، برای پیش بینی عود مصرف مواد می توان از متغیرهای تصمیم گیری پرخطر، سوء گیری توجه، حساسیت به پاداش و نقش میانجی ولع مصرف استفاده نمود. بنابراین پیشنهاد می شود متخصصان حوزه اعتیاد از نتایج پژوهش حاضر در برنامه های درمانی و مشاوره ای خود استفاده نمایند.
کلید واژگان: عود, تصمیم گیری پرخطر, سوء گیری توجه, حساسیت به پاداش, ولع مصرفBackground and ObjectivesRelapse of substance use with negative physical and psychosocial consequences has become a public health concern worldwide. The present study aimed to model the relapse of substance use based on risky decision making, attentional bias, and reward sensitivity with the mediating role of craving.
Materials and MethodsIn this descriptive study, the statistical population included all men with substance use disorder (methamphetamine use) who were quitting in 2019 and had referred to addiction treatment camps in Ardabil. A sample of 172 of these individuals was selected by convenience sampling method and answered the questionnaires of relapse prediction, reward sensitivity, short scale craving, balloon analogue risk task (BART), and Dot-Probe test. Data were analyzed using structural equation modeling.
ResultsThe results showed that the path coefficients of the risky decision making to craving (β=0.21, p=0.002) and relapse (β=0.30, p=0.001), attentional bias to craving (β=0.29, p=0.004), reward sensitivity to craving (β=0.15, p=0.041), and relapse (β=0.21, p=0.006) are significant in the model under review. But the path coefficients of attentional bias to relapse was not significant (β=0.14, p=113). Craving also mediated the relationship between risky decision-making, attentional bias, and reward sensitivity.
ConclusionAccording to the results, risky decision making, attentional bias, reward sensitivity, and mediating role of craving can be used to predict the relapse of substance use. Therefore, it is suggested that addiction specialists use the results of the present study in their treatment programs and counseling.
Keywords: Relapse, Risky decision making, Attentional bias, Reward sensitivity, Craving -
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و هفتم شماره 2 (پیاپی 105، تابستان 1400)، صص 180 -193اهداف
مطالعات اخیر اختلالی به نام کندگامی شناختی را شناسایی کرده اند که در مشکلات توجه با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی شباهت هایی دارد و به همین دلیل افراد مبتلا اغلب به اشتباه برچسب ADHD می خورند. همچنین مشکلات توجه سبب نقص در کارکردهای اجرایی می شود که اغلب مدار اجرایی گرم و مدار اجرایی سرد را درگیر می کند. هدف پژوهش حاضر مقایسه حساسیت به پاداش و تنبیه، بازداری پاسخ و توجه پایدار در کودکان مبتلا به ADHD و SCT بود.
مواد و روش هاطرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بوده و نمونه مورد نظر 100 نفر (50 نفر مبتلا به ADHD و 50 نفر مبتلا به SCT از کودکان پسر مقطع ابتدایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که به شیوه غربالگری و با استفاده از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان و مقیاس SCT انتخاب شدند. سپس آزمون خطرپذیری بادکنکی و آزمون عملکرد پیوسته روی افراد نمونه اجرا شد. درنهایت داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS 20 تحلیل شدند.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد کودکان مبتلا به ADHD در حساسیت به پاداش و کودکان مبتلا به SCT در حساسیت به تنبیه نمره بالاتری دارند. از طرفی کودکان مبتلا به ADHD در بازداری پاسخ و کودکان مبتلا به SCT در توجه پایدار نقص دارند (0001/P<0).
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کودکان مبتلا به اختلال کندگامی شناختی در مدار اجرایی گرم و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در مدار اجرایی سرد مشکل دارند.
کلید واژگان: نارسایی توجه, بیش فعالی, کندگامی شناختی, حساسیت به پاداش, حساسیت به تنبیه, بازداری پاسخ, توجه پایدارObjectivesRecent studies have identified a disorder called Sluggish Cognitive Tempo (SCT) which has similarities with Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD) in attentional problems and often is mistakenly diagnosed as ADHD. Attentional problems cause executive dysfunction and often affect the hot and cold executive functions. This study aims to compare the sensitivity to reward and punishment, response inhibition and sustained attention between school boys with ADHD and SCT.
MethodsThis is a casual-comparative study. Participants were 100 elementary school male students (50 with ADHD and 50 with SCT) in Tabriz, Iran in the academic year 2019-20, who were selected through a screening method and based on the Swanson, Nolan, and Pelham-IV (SNAP-IV) and the SCT questionnaires. The Balloon analogue risk task was used to measure the sensitivity to reward and punishment, while the continuous performance test was used to measure response inhibition and sustained attention. For data analysis, multivariate analysis of variance was performed in SPSS v.20 software.
ResultsThe boys with ADHD had higher scores in sensitivity to reward, while those with SCT had higher scores in sensitivity to punishment. Moreover, the boys with ADHD had deficits in response inhibition, while those with SCT had deficits in sustained attention (P<0.0001).
ConclusionIt seems that school boys with SCT have deficits in hot executive functions, and those with ADHD have problems in cold executive functions.
Keywords: Attention Deficit, Hyperactivity Disorder, Sluggish cognitive tempo, Sensitivity to reward, Sensitivity to punishment, Response inhibition, Sustained attention -
زمینه و هدف
حوادث چه به صورت عمدی و چه به صورت غیرعمدی یکی از مهم ترین علل وقوع میلیون ها مرگ و ناتوانی کودکان در سراسر جهان به شمار می آیند و بار مالی زیادی را بر سیستم بهداشتی درمانی جوامع تحمیل می کنند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سانحه پذیری کودکان بر اساس نشانه های اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی و کندگامی شناختی با میانجی گری حساسیت به پاداش و تنبیه انجام شد.
مواد و روش هاطرح پژوهشی حاضر از نوع توصیفی و با روش همبستگی انجام شد. بدین منظور از بین جامعه آماری دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 99-98 ، تعداد 200 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس درجه بندی رفتار (سوانسون، نولان و پلهام، 1980)، پرسشنامه کندگامی شناختی (پنی، واچبوچ، کلین، کورکوم و اسکیس، 2009)، آزمون خطرپذیری بادکنکی (لجویز، 2002) و پرسشنامه سنجش سوانح (پترسون، سالدانا و هیبلوم، 1996) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS20 و AMOS 24 استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که با افزایش نشانه های نارسایی توجه- فزون کنشی و کاهش نشانه های کندگامی شناختی، میزان حوادث غیرعمدی در بین کودکان افزایش می یابد. همچنین حساسیت به پاداش و تنبیه می تواند در رابطه بین اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی و کندگامی شناختی با سانحه پذیری، نقش میانجی ایفا کند (0/05p<)
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حساسیت بالا به تنبیه سبب محافظت افراد از سوانح غیرعمد می شود؛ زیرا سانحه دیدن نوعی تنبیه محسوب شده و کودکان با درجات بالای نشانه های کندگامی شناختی به دلیل حساسیت بالای تنبیه، خود را درگیر کارهای خطرناک و ریسک پذیر نمی کنند و در نتیجه کمتر دچار سانحه می شوند. در حالی که کودکان با نشانه های بالای نارسایی توجه- فزون کنشی به دلیل حساسیت بالا به پاداش همواره به دنیال خطر و هیجان بوده و بنابراین سانحه پذیری بالاتری دارند.
کلید واژگان: نارسایی توجه- فزون کنشی, کندگامی شناختی, حساسیت به پاداش, حساسیت به تنبیه, سانحه پذیریBackground and PurposeAccidents, both intentional and unintentional, are one of the leading causes of death and disability for children around the world and impose a heavy financial burden on the health care system of societies. The aim of the present study was to predict the children's accident proneness based on attention deficit hyperactivity disorder and sluggish cognitive tempo symptoms by mediating role of sensitivity to reward and punishment.
MethodThe research is descriptive and correlational. The statistical population included all elementary students of Tabriz city in the academic year of 2019-2020. For sampling, 200 students were chosen by random multistage cluster sampling method. Data were collected using Child Behavior Rating Scale (Swanson, Nolan, Pelham & 1980), Sluggish Cognitive Tempo Questioner (Penny, Waschbusch, Klein, Corkum & Eskes, 2009), Balloon Analogue Risk Task (Lejuez, 2002), and Minor Injury Severity Scale (Peterson, saldana & hiblum, 1996). Data analysis was performed by path analysis using SPSS20 and AMOS 24 software.
ResultsThe findings show that with increasing symptoms of attention deficit / hyperactivity disorder and decreasing symptoms of sluggish cognitive tempo, the rate of accident proneness among children, increases. Also, sensitivity to reward and punishment are able to mediate the relationship between attention deficit hyperactivity disorder and sluggish cognitive tempo with accident proneness (p<0.05).
ConclusionBased on these findings, it can be concluded that high sensitivity to punishment, protects children from accident proneness, because an accident is a form of punishment, and children with a high degree of sluggish cognitive tempo due to their high sensitivity to punishment, do not engage in dangerous and risky activities, so they are less likely to be injured. While children with attention deficit hyperactivity disorder are always at risk because of their high sensitivity to rewards, so they are more likely to be injured.
Keywords: Attention deficit, hyperactivity disorder, sluggish cognitive tempo, sensitivity to reward, sensitivity to punishment, accident proneness -
دوران نوجوانی به عنوان دوره پراسترس در فرایند رشد شناخته می شود، طی این دوران نوجوانان همزمان با تغییرات جسمانی و شناختی، تغییرات عاطفی و هیجانی زیادی را به صورت آشفتگی هیجانی تجربه می کنند. آشفتگی روان شناختی از مشکلات شایع در دوران نوجوانی خصوصا در بین دختران است. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی سیستم حساسیت به تنبیه و سیستم حساسیت پاداش و عصب شناسی عاطفی شخصیت بر اساس ابعاد سایکوپاتولوژیک آشفتگی روان شناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) دختران نوجوان بود. برای این منظور طی یک پژوهش علی مقایسه ای، 120 دختر دانش آموز شهرستان تبریز که بیشترین و کمترین آشفتگی روان شناختی را داشتند انتخاب و از نظر سیستم حساسیت به تنبیه و پاداش و عصب شناسی عاطفی شخصیت مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین دختران با آشفتگی روان شناختی بالا و پایین از لحاظ ابعاد حساسیت به تنبیه و پاداش و همچنین ابعاد عصب شناختی عاطفی شخصیت تفاوت معناداری وجود دارد. به نظر می رسد فعالیت سیستم حساسیت به تنبیه و تقویت و همچنین تجربه عواطف منفی می تواند پیش بین مهمی در شناسایی افراد با مشکلات روان شناختی باشد.کلید واژگان: حساسیت به تنبیه, حساسیت به پاداش, عصب شناسی عاطفی شخصیتThe ability to recognize and categorize audio stimuli and track their meaningful patterns and recognition of the difference between sounds in a colloquial language depends on the enhancement of auditory perception. It seems that children with hyperactivity / attention deficit disorder face several difficulties due to lack of sensory processes (audio and visual) and limited scope of attention in educational, cognitive, and cognitive fields, especially executive, social, behavioral and emotional functions. The purpose of this study is to make a comparison between visual and auditory performance indexes among the three groups of hyperactivity disorder, attention deficit disorder and attention deficit/ hyperactivity disorder. To achieve this, in a causal- comparative study, 69 students with the diagnosis of hyperactivity/attention deficit disorder were selected according to the Convenience sampling method and tested for visual-auditory continuous performance. The study grouped the subjects under three headings of hyperactivity disorder (9 people), attention deficit (30), hyperactivity / attention deficit disorder (30 people). The results of one-way analysis of variance showed that auditory and visual performance indexes in students with hyperactivity, attention deficit, hyperactivity-attention deficiency have a significant difference and the auditory and visual performance of the hyperactivity group is better than the attention deficit and hyperactivity / attention deficit group. This research supports deficiencies in visual and auditory related tests of people with ADHD.Keywords: Hyperactivity, Attention Deficit, visual-auditory continuous performance
-
زمینه و هدفنظریه حساسیت به تقویت در حیطه های مختلفی نظیر شخصیت، هیجان و آسیب شناسی روانی اهمیت و کاربرد دارد. پرسشنامه تجدیدنظر و تصریح شده حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش به منظور سنجش این نظریه و مرتفع ساختن مشکلات ابزارهای قبلی، ساخته شد. پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی SPSRQ-RC در جامعه ایرانی انجام شد.مواد و روش هااین پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه بجنورد در نیم سال اول تحصیلی 96-1395 بودند که از بین آن ها 485 نفر، به عنوان نمونه پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های تجدیدنظر و تصریح شده حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش (Sensitivity to Punishment and Sensitivity to Reward Questionnaire-Revised and Clarified یا SPSRQ-RC)، مقیاس سیستم بازداری رفتاری/ فعال سازی رفتاری (Behavioral Inhibition System/Behavioral Activation scale یا BIS/BAS Scale)، مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه (Positive Affect and Negative Affect Schedule یا PANAS) منفی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ضریب Cronbach,s alpha و ضریب همبستگی Pearson، ضریب باز آزمایی، تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تاییدی، تجزیه وتحلیل شدند.یافته هاتحلیل مولفه های اصلی با روش چرخش واریماکس، منجر به استخراج دو عامل زیر بنایی حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش برای SPSRQ-RC شد. مدل دو عاملی شناسایی شده 51/38 درصد از واریانس داده ها را تبیین کرد. ده ماده از SPSRQ-RC بر روی عامل اول یعنی حساسیت به تنبیه و ده ماده بر روی عامل دوم یعنی حساسیت به پاداش دارای بار معنی دار بودند. شاخص های مدل تحلیل عامل تاییدی نشان داد مدل دو عاملی از برازش مطلوبی برخودار است. کلیه ماده های مربوط به هر یک از عوامل حساسیت به تنبیه و حساسیت به پاداش دارای بار عاملی بالایی بودند و ساختار عاملی SPSRQ-RC را تائید کردند. نتایج بررسی اعتبار SPSRQ-RC با استفاده از روش های همسانی درونی و بازآزمایی نشان داد این ابزار از اعتبار مطلوبی برخوردار است. همچنین، نتایج نشان داد SPSRQ-RC از روایی همگرا و افتراقی مطلوبی برخوردار است.نتیجه گیریSPSRQ-RC از ویژگی های روان سنجی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و ارزیابی مناسب تری برای سنجش نظریه حساسیت به تقویت فراهم می کند.کلید واژگان: حساسیت به تنبیه, حساسیت به پاداش, روان سنجیAim and BackgroundThe reinforcement sensitivity theory (RST) is important and useful in various areas such as personality, emotion and psychopathology. Sensitivity to Punishment and Sensitivity to Reward Questionnaire-Revised and Clarified (SPSRQ-RC) was developed to measure this theory and address the problem of Sensitivity to Punishment and Sensitivity to Reward Questionnaire (SPSRQ). The purpose of this study was to investigate the psychometric properties of the Persian version of SPSRQ-RC.Methods and MaterialsThis was a descriptive-correlative study. The statistical population was University of Bojnord students that 485 of whom were selected as the research sample using stratified random sampling method. Data were collected using SPSRQ-RC, Behavioral Inhibition System/Behavioral Activation Scales (BIS/BAS Scales), Positive and Negative Affect Schedule (PANAS). The collected data were analyzed through Cronbach’s alpha, Pearson correlation coefficient, test-retest method, exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis.FindingsThe principal components method by Varimax rotation led to the extraction of two factors; the sensitivity to Punishment (SP) and sensitivity to Reward (SR) for SPSRQ-RC. The two-factor model explained 38.51 percent of the data variance. 10 items of SPSRQ-RC on the first factor (sensitivity to Punishment) and 10 items on the second factor (sensitivity to Reward) have the significant factor load. All items belonging to each of the sensitivity to punishment and sensitivity to reward factors had a high factor load and confirmed the SPSRQ-RC factor structure. The results of the SPSRQ-RC reliability using internal consistency and test re-test showed that this tool is reliable. Also, the results showed that SPSRQ-RC has a convergent and divergent validity.ConclusionsSPSRQ-RC has good psychometric properties in Iranian society and provides a more appropriate assessment for RST.Keywords: Sensitivity, Punishment, Reward, Psychometrics
-
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و چهارم شماره 2 (پیاپی 93، تابستان 1397)، صص 136 -147اهداف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تکانش گری، حساسیت به پاداش و بی لذتی در تمایزگذاری افراد دارای اختلال شخصیت مرزی و افراد عادی بود.مواد و روش هاروش پژوهش حاضر توصیفی همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 95-96 بود که براساس روش پژوهش، 200 نفر در مرحله اول (به صورت غربالگری) و بر اساس فرمول فیدل و تاباخنیک و 80 نفر در مرحله دوم (به صورت نمونه گیری هدفمند) انتخاب شد. برای اندازه گیری متغیرها از پرسش نامه میلون-3، برای غربالگری افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی در مرحله اول پژوهش تکلیف رایانه ای خطرپذیری بادکنکی برای سنجش متغیر تکانش گری و متغیر حساسیت به پاداش، مقیاس لذت اسنس و همیلتون برای سنجش متغیر بی لذتی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل ممیز و نسخه 23 نرم افزار SPSS تحلیل شد.یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد متغیر تکانش گری با ضریب 61/0بیشترین نقش را در کل تابع تشخیص دارد. همچنین متغیر حساسیت به پاداش با ضریب 47/0 در مرتبه دوم در کل تابع تشخیص قرار دارد. متغیر بی لذتی نیز با ضریب 42/0– در مرتبه سوم در کل تابع تشخیص قرار دارد.نتیجه گیریسندرم نقص پاداش مغز می تواند عامل زیربنایی در آسیب شناسی نشانه های تکانش گری و بی لذتی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی باشد؛ چراکه نقص در سیستم پاداش مغز نوعی محرومیت از مکانیزم های حسی در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی است. این امر باعث بی لذتی و کم انگیختگی و درنهایت تکانش گری در این افراد می شود.کلید واژگان: تکانشگری, حساسیت به پاداش, بی لذتی, سندرم نقص پاداش مغز, اختلال شخصیت مرزیObjectivesThe aim of this study is to determine the role of impulsivity, sensitivity to reward and also anhedonia in distinction People with symptoms of borderline personality disorder from normal people.MethodsThis study uses both the descriptive and correlative method. The sampling method was sampling and targeting type. The samples comprised of students from Tabriz University (2016-2017 academic year), initial 200 candidates for screening and subsequent 80 candidates for target sampling. In the first step of this study, the Millon Clinical Multiaxial Inventory (MCMI-III) was used for screening followed by Balloon Analogue Risk Task for measuring the impulsivity and resistance variable as sensitivity to reward and the Snaith-Hamilton scale of pleasure is used to measure anhedonia variable.ResultsIt was illustrated broadly that the impulsivity variable, with 0.61 ratio, has the most important role in the Detection function. The resistance variable towards earning rewards with a 0.47 ratio occupies second place in the Detection function; the anhedonia variable occupied the third place in the Detection function with a ratio of 0.42.ConclusionReward deficiency syndrome can be considered as a fundamental pathological symptom of impulsivity and anhedonia in borderline personality disorder BPD. The poor functioning of the brain’s rewards system is a deprivation of sensory mechanisms in people affected with BPD, that led to anhedonia and low arousal and finally impulsivity.Keywords: Reward sensitivity, Anhedonia, Impulsivity, Reward deficiency syndrome, Sub-threshold borderline personality
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.