به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "خودمدیریتی" در نشریات گروه "پزشکی"

  • رنگین فتاح نیا، روناک شاهوی، ماریا مریم کلهر، بیژن نوری، فرزانه ظاهری*
    مقدمه

    دیابت بارداری از شایع ترین مشکلات دوران بارداری است. جهت کاهش عوارض این بیماری ضرورت دارد که بیماران در کنترل آن مداخله فعال داشته باشند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر برنامه خودمدیریتی مبتنی بر الگوی پنج آ بر خودکارآمدی زنان مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به مرکز دیابت بیمارستان توحید سنندج در سال 1401 انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه ی نیمه تجربی بر روی 60 زن باردار واجد شرایط مراجعه کننده به مرکز دیابت بیمارستان توحید سنندج انجام شد. اطلاعات توسط فرم مشخصات دموگرافیک و مامایی و پرسشنامه ی خودکارآمدی در ارتباط با بیماران مبتلا به دیابت قبل و بعد از انجام مداخله، گردآوری شد. شرکت کنندگان بصورت تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. برای گروه مداخله، چهار جلسه آموزشی به مدت چهار هفته برگزار شد و گروه شاهد، مراقبت های معمول را دریافت کردند. آنالیز داده ها با نرم افزار STATA نسخه ی 12 و آزمون های مرتبط انجام شد. سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک و مامایی تفاوت آماری معنی داری نداشتند (0/05 P >). قبل از مداخله، میانگین نمره ی خودکارآمدی در گروه مداخله و شاهد به ترتیب 7/0 ±33/4 و 4/0 ± 33/1 بود که تفاوت آماری معنی دار را نشان نداد (0/840 = P) اما در پایان مطالعه، میانگین نمره ی خودکارآمدی با اختلاف آماری معنی دار در گروه مداخله بیشتر بود (15/1 ± 52 در برابر 4/1 ± 33/9، 0/001 = P).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که اجرای برنامه ی خودمدیریتی مبتنی بر الگوی پنج آ در زنان مبتلا به دیابت بارداری می تواند منجر به افزایش خودکارآمدی شود، بنابراین می توان در برنامه ی درمانی و پروتکل های مراقبت بارداری استفاده از این برنامه را پیشنهاد داد.

    کلید واژگان: بارداری, دیابت بارداری, خودمدیریتی, خودکارآمدی
    Rangin Fatahnia, Roonak Shahoie, Marya Maryam Kalhor, Bijan Nouri, Farzaneh Zaheri *
    Background

    Gestational diabetes is one of the most common problems during pregnancy. To reduce this disease, patients must intervene actively in its control. This study was conducted to determine the effect of the self-management program based on the five-A model on the self-efficacy of women with gestational diabetes referred to the diabetes center of Tohid Hospital in Sanandaj in 2022.

    Methods

    This semi-experimental study was conducted on 60 eligible pregnant women referred to the diabetes center of Tohid Hospital in Sanandaj. Information was collected using demographic and midwifery profile forms and a self-efficacy questionnaire related to diabetic patients before and after the intervention.  Participants were selected as available and were randomly divided into intervention and control groups. For the intervention group, four training sessions were held for four weeks, while the control group received usual care.

    Findings

    Based on the results, the two groups had no statistically significant differences in demographic and obstetric variables. Before the intervention, the average self-efficacy score in the intervention and control groups was 33.4 ± 0.7 and 33.1 ± 0.4, respectively (P = 0.840). Finally, the average self-efficacy score at the end of the study was significantly higher in the intervention group (52 ± 0.15 vs. 33.9 ± 4.1, P = 0.001).

    Conclusion

    The results of the study showed that the self-management program implementation based on the five-A model in pregnant women with gestational diabetes could lead to an increase in self-efficacy, so it can be suggested to use this program in the treatment plan and pregnancy care protocol for pregnant women.

    Keywords: Pregnancy, Gestational Diabetes, Self-Management, Self-Efficacy
  • فاطمه دیناری، آزاده بشیری، راضیه رئوفی، خدیجه مولایی، رضا مولایی*
    مقدمه

    همودیالیز یکی از رایج ترین روش های درمان بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه است. افرادی که تحت همودیالیز قرار دارند، با چالش های مختلف خودمدیریتی از قبیل مشکلات جسمی، عاطفی و روانی روبه رو می شوند. برنامه های کاربردی تلفن همراه به عنوان ابزاری مفید جهت روند خودمدیریتی بیماران مزمن می باشند. هدف از این مطالعه شناسایی و معرفی الزامات مورد نیاز در طراحی یک برنامه کاربردی خودمدیریتی مبتنی بر تلفن همراه برای بیماران تحت همودیالیز می باشد.

    روش کار

    این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی در سال 1403 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها یک پرسشنامه الکترونیکی محقق ساخته بود که شامل نیازهای اطلاعاتی-آموزشی و قابلیت های برنامه کاربردی بود. نیازسنجی از 33 نفر (11 پزشک و 22 بیمار) در بیمارستان افضلی پور شهر کرمان انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 27 و آماری توصیفی صورت گرفت.

    یافته ها

    در مجموع 89  نیازهای اطلاعاتی- آموزشی و قابلیت های برنامه‎ کاربردی برای بیماران تحت همودیالیز شناسایی شد. عناصر داده شناسایی شده برای قابلیت های برنامه کاربردی در ده گروه پروفایل بیمار، داده بالینی، مدیریت مصرف دارو، مدیریت تغذیه و رژیم غذایی، مدیریت چالش های روانشناسی و روانپزشکی، مدیریت خواب، مدیریت درد، برقراری ارتباط، ورزش و ابزار ‍ های جانبی تقسیم شدند. مطابق با دیدگاه پزشکان و بیماران تمامی نیازهای اطلاعاتی- آموزشی (26 عنصر داده) و قابلیت های برنامه کاربردی (63 عنصر داده) به جزء نام خانوادگی، کد ملی و شماره تماس با کسب میانگینی بزرگ تر و مساوی 2/50 (50 درصد) برای طراحی برنامه کاربردی ضروری تلقی شدند.

    نتیجه گیری

    نیازهای اطلاعاتی-آموزشی و قابلیت های برنامه کاربردی شناسایی شده در این مطالعه می تواند به طراحان در طراحی کارآمد و کاربرپسندبودن برنامه های کاربردی خودمدیریتی همودیالیز کمک کند.

    کلید واژگان: همودیالیز, خودمدیریتی, برنامه کاربردی, سلامت همراه
    Fatemeh Dinari, Azadeh Bashiri, Raziyeh Raufi, Khadijah Moulai, Reza Moulai*
    Introduction

    Hemodialysis is one of the most common methods of treating patients with chronic kidney failure. People undergoing hemodialysis face various self-management challenges such as physical, emotional, and psychological problems. Mobile phone applications are useful tools for the self-management process of chronic patients. The purpose of this study was to identify and introduce the requirements needed in designing a mobile phone-based self-management application for hemodialysis patients.

    Method

    This descriptive cross-sectional study was conducted in 2024. The data collection tool was a researcher-made electronic questionnaire that included information-educational needs and application capabilities. A needs assessment was conducted on 33 people (11 doctors and 22 patients) in Afzalipour Hospital in Kerman. Data analysis was done using SPSS version 27 and descriptive statistics.

    Results

    A total of 89 information-educational needs and application capabilities were identified for hemodialysis patients. The data elements identified for application capabilities were divided into 10 groups: patient profile, clinical data, medication administration, nutrition and dietary management, psychological and psychiatric challenges management, sleep management, pain management, communication, and exercise. According to the views of doctors and patients, all information-educational needs (26 data elements) and application capabilities (63 data elements) except surname, national code, and contact number, with an average greater than and equal to 2.50 (50 percent) were considered essential for designing an application program.

    Conclusion

    The identified information-educational needs and the application capabilities in this study, can assist designers in creating efficient and user-friendly self-management applications for hemodialysis.

    Keywords: Hemodialysis, Self-Management, Application Program, Mobile Health
  • آزاده چوبفروش زاده*، الهه شیروی، ماجده خسروی لاریجانی
    مقدمه و هدف

    دیابت نوع 2 یکی از بیماری های شایعی است که می تواند بر ابعاد زندگی افراد مبتلا تاثیر منفی زیادی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت به خود بر سلامت روان و خودمدیریتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.

    روش پژوهش: 

    طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و  پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه ی بیماران دیابتی از نوع 2 مراجعه کننده به مرکز دیابت در استان یزد تشکیل می دادند. به منظور انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در هدفمند استفاده و تعداد 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. شرکت کنندگان هر دو گروه قبل و بعد از شرکت در جلسات آموزشی به پرسشنامه خود مدیریتی توبرت و همکاران (1992)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) لوی باند و لوی باند پاسخ دادند. گروه آزمایش در 8 جلسه 1/5 ساعت، مداخله ی شفقت به خود را دریافت و گروه کنترل در لیست انتظار بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت به خود بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو موثر بوده (0/05>P)، درمان مبتنی بر شفقت به خود بر خودمدیریتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو موثر بوده است (0/05>P).

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش پیشنهاد می گردد در کنار برنامه ها و خدمات ارائه شده به بیماران مبتلا به دیابت، درمان های روانشناختی چون شفقت به خود نیز مورد توجه  قرار گیرد.

    کلید واژگان: خودمدیریتی, دیابت نوع دو, سلامت روان, شفقت به خود
    Azadeh Choobforush-Zadeh*, Elahe Shirovi, Majedeh Khosravi-Larijani
    Introduction

    Type II diabetes significantly impacts the quality of life of affected individuals. This study aimed to assess the effectiveness of self-compassion-based intervention on mental health and self-management in patients with type II diabetes.

    Methods

    A semi-experimental design with pre-test, post-test, and control group was employed. The study included all type II diabetic patients attending a diabetes center in Yazd province. A targeted sampling method was used to select 30 participants, who were randomly assigned to experimental and control groups (n=15 each). Both groups completed the Depression, Anxiety, and Stress Questionnaire (DASS) by Levi Band and Levy Band (1983) before and after the intervention. The experimental group received an 8-session, 1.5-hour compassionate intervention, while the control group received no intervention. Data were analyzed using covariance analysis.

    Results

    Compassion-based therapy was found effective in reducing depression, anxiety, and stress in patients with type II diabetes. Additionally, self-affirmation through self-management was effective in diabetes control.

    Conclusion

    The study suggests that psychological treatments, including self-compassion, should be integrated into programs and services for patients with diabetes to enhance their mental health and self-management

    Keywords: Self-Compassion, Self-Management, Mental Health, TypeII Diabetes Mellitus
  • مرضیه علیجانی، منصور سیاوش، پروانه اباذری*
    مقدمه

    توانمندسازی بیمار و حمایت از خودمدیریتی به واسطه آموزش، کلید کنترل دیابت است. چالش مورد نیاز بررسی و تحلیل جدی، ارزیابی فرایند آموزش و حمایت از خودمدیریتی در سطح مراکز ارایه دهنده خدمات دیابت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت آموزش دیابت با استانداردهای آموزش و حمایت از خودمدیریتی دیابت در مراکز خدمات جامع سلامت و کلینیک های دیابت استان اصفهان انجام شده است.

    روش ها

    واحدهای آموزش دیابت 20 مرکز خدمات جامع سلامت و 11 کلینیک دیابت در استان اصفهان حجم نمونه را تشکیل دادند. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیستی با 107 گویه بود که به روش مشاهده و بررسی 170 پرونده کاغذی/الکترونیک بیماران مبتلا به دیابت تکمیل گردید.

    یافته ها

    در بیش از دو سوم پرونده های مراکز /کلینیک های دیابت، ارزیابی های اولیه نه انجام و نه ثبت شده بود. در 5% پرونده ها نیازسنجی آموزشی ثبت شده و در نزدیک 100 درصد پرونده ها، برنامه ریزی آموزشی ثبت نشده بود. در بیش از یک سوم پرونده ها (5/%36)، آموزش رژیم غذایی همان یک بار در موقع تشکیل پرونده ثبت شده بود. در 3.4% پرونده ها، ارزشیابی اثربخشی آموزشی ثبت شده و در سه چهارم پرونده ها (75/78%)، پشتیبانی و حمایت مداوم برای خودمدیریتی ثبت نشده بود.

    نتیجه گیری

    بین وضعیت آموزش و حمایت از خودمدیریتی دیابت و استانداردهای فرآیندی و برآیندی DSMES در واحدهای آموزشی تحت پوشش معاونت های بهداشت و درمان استان شکاف معنی داری وجود دارد. این شکاف به طور جدی و منفی بر نتایج این رویکرد تاثیر می گذارد.

    کلید واژگان: دیابت شیرین, آموزش, خودمدیریتی, برنامه آموزش خودمدیریتی دیابت, استانداردها
    Marziyeh Alijani, Mansour Siavash, Parvaneh Abazari*
    Background

    The health assistant and treatment assistant in the Ministry of Health and Medicine are in charge of educating people with diabetes and empowering them to achieve self-management of diabetes. The present study was conducted with the aim of determining the status of education and support for diabetes self-management in comprehensive health service centers and diabetes clinics in Isfahan province.

    Methods

    The diabetes education units of 20 comprehensive health service centers and 11 diabetes clinics in Isfahan province formed the sample size. The data collection tool was a checklist with 107 items, which was completed by observing and reviewing 170 paper/electronic files of patients with diabetes.

    Results

    In more than two-thirds of the files of diabetes centers/clinics, initial assessment were neither performed nor recorded. Educational needs assessment was recorded in 5% of the files and educational planning was not recorded in nearly 100% of them. In more than a third of the files (36.5%), diet education was recorded once when the case was filed. In 3.4% of files, educational effectiveness evaluation was recorded and in three quarters of files (75.78%), continuous support for self-management was not recorded.

    Conclusion

    There is a significant gap between the status of education and support for diabetes self-management and the process and outcome standards of DSMES in the educational units covered by the provincial health and treatment department. This gap seriously and negatively affects the results of this approach.

    Keywords: Diabetes Mellitus, Education, Self-Management, Diabetes Self-Management Education Program, Standards
  • میثم امیری، مصطفی خانزاده*، وحید صادقی فیروزآبادی، مجتبی انصاری شهیدی، امیر محسن راه نجات
    مقدمه
    شیوع بالا و پیامدهای بیماری فشار خون در معلمان، اهمیت شناسایی عوامل موثر بر این بیماری را دو چندان کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیص گذاری راهبردهای سلامت محور، خودمدیریتی و راهبردهای ناسازگار بر فشار خون معلمان شهر خرم آباد بود.
    روش کار
      پژوهش حاضر به روش مقطعی در سال 1402 انجام شد. جامعه آماری پژوهش، تمام معلمان شهر خرم آباد در نظر گرفته شد. حجم نمونه برابر با 324 نفر شامل 175 نفر معلم بدون فشار خون و 149 نفر معلم با فشار خون بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مطالعه حاضر از پرسش نامه استاندارد عوامل روان شناختی موثر بر فشار خون برای گردآوری داده ها استفاده شد.   داده ها به کمک نرم افزار spss-24 با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس و تحلیل تشخیصی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد تابع تشخیصی دارای قدرت تمیز بسیار بالایی در تفکیک و تشخیص گذاری معلمان با فشار خون و بدون فشار خون است (0.05>p)، به گونه ای که 81.7 درصد میزان موقعیت تابع تشخیصی به وسیله مولفه های راهبردهای سلامت محور، خودمدیریتی و راهبردهای ناسازگار بود. همچنین بیشترین قدرت تشخیص گذاری مربوط به زیرمقیاس آگاهی از بیماری بود (0.05>p).
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت عوامل روان شناختی در تشخیص گذاری و پیش بینی فشار خون معلمان نقش مهمی داشته و بدین منظور روانشناسان، مشاوران و دست اندرکاران آموزش و پرورش برای پیشگیری و درمان فشار خون معلمان باید به آن ها توجه ویژه ای داشته باشند.
    کلید واژگان: خودمدیریتی, راهبرد سلامت محور, راهبرد ناسازگار, فشار خون
    Meisam Amiri, Mostafa Khanzadeh *, Vahid Sadeghi Firouzabadi, Mojtaba Ansari Shahidi, Amir Mohsen Rahnejat
    Introduction
    The high prevalence and consequences of hypertension in teachers has doubled the importance of identifying factors affecting blood pressure disease, the purpose of this study was to investigate the role of the diagnostic role of health-oriented strategies, self-management and incompatible strategies on hypertension: A discriminant analysis in Khorram Abad city.
    Materials and Methods
    The current research method was cross-sectional in year1402. The statistical population was made up of teachers in Khorramabad city, the sample size of the study was equal to 324 people, of which 175 teachers without hypertension and 149 teachers with hypertension were selected by available sampling method. In this study, the standard questionnaire of psychological factors affecting blood pressure was used to collect data, and these data were analyzed with the help of spss-24 software and by variance analysis and discriminant analysis.
    Results
    The results of the discriminant analysis showed that the discriminant function has a very high clean power to distinguish and diagnose teachers with and without hypertension (p<0.05), such that 81.7% of the position of the discriminant function is based on the components of health-oriented strategies, self-management and inconsistent strategies. Also, the diagnostic power related to the subscale of awareness of the disease has been higher(p<0.05).
    Conclusion
    Based on the findings of the present research, it can be concluded that psychological factors play an important role in diagnosing and predicting teacher’s hypertension, and for this purpose, psychologists, counselors and education professionals should pay attention to these factors to prevent and treat teacher’s hypertension.
    Keywords: Self-management, health-oriented strategy, incompatible strategy, hypertension
  • ثریا بازرگان، نسرین بهرامی نژاد*، فاطمه مرادی، رمضان فلاح
    پیش زمینه و هدف

    بهبود خودمدیریتی درمان فشارخون بالا در بیماران مبتلا به حمله ی ایسکمیک گذرا در کاهش بروز سکته ی مغزی در این بیماران موثر است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر مدل باور بهداشتی بر ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی فشارخون بالا در بیماران مبتلا به حمله ی ایسکمیک گذرا بود.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه نیمه تجربی که به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه مداخله و کنترل انجام شد، 54 بیمار واجد شرایط به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده و با تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. برای گروه مداخله، مداخله خودمدیریتی به روش آموزش بر مبنای مدل باور بهداشتی طی 3 جلسه اجرا گردید. گروه کنترل مداخلات روتین را دریافت کردند. جمع آوری داده ها قبل از مداخله و 3 ماه بعد از مداخله از طریق پرسشنامه ی استاندارد خودمدیریتی و باور بهداشتی انجام گرفت. داده های حاصل توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه وتحلیل گردید.

    یافته ها

    نتایج مطالعه در ارتباط با ویژگی های دموگرافیک و زمینه ای نشان داد که قبل از مداخله، هر دو گروه مداخله و کنترل، در ارتباط با همه متغیرها به جز شاخص توده ی بدنی، با هم همگن بودند. همچنین نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین امتیازات خودمدیریتی و باور بهداشتی در بین گروه های مداخله و کنترل، دارای اختلاف معنی داری بود (001/0>p). همچنین یافته ها نشان داد، علیرغم این که کاهش میانگین فشارخون در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود، ولی بین این دو کاهش ازلحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود نداشت.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش، آموزش مبتنی بر مدل باور بهداشتی، یک روش آموزشی موثر در ارتقاء خودمدیریتی فشارخون در بیماران مبتلا به حمله ی ایسکمی گذرای مغزی است. لذا اجرای آموزش مبتنی بر مدل باور بهداشتی، برای تقویت رفتارهای خودمدیریتی در این بیماران، توصیه می شود.

    کلید واژگان: مدل باور بهداشتی, فشارخون بالا, خودمدیریتی, حمله ی ایسکمی گذرا
    Soraya Bazargan, Nasrin Bahraminejad*, Fatemeh Moradi, Ramazan Falah
    Background & Aims

    Improving the self-management of hypertension treatment in patients with Transient Ischemic Attack (TIA) is effective in reducing the incidence of stroke in these patients. The aim of the present study was to investigate the effect of education based on the health belief model on improving self-management behaviors of high blood pressure in patients suffering from transient ischemic attack.

    Materials & Methods

    In this semi-experimental study conducted as a pre-test-post-test with intervention and control groups, 54 eligible patients were selected by convenient sampling method and randomly assigned to intervention and control groups. Self-management educational interventions based on the health belief model were conducted for the interventional group during three sessions. The control group received routine interventions. Data were collected using self-management and health belief standard questionnaires before and three months after the intervention. Data were analyzed by SPSS version 16 statistical software.

    Results

    The results of the study in relation to demographic and background characteristics showed that before the intervention, both intervention and control groups were homogeneous in relation to all variables except body mass index. Also, the results showed that after the intervention, the mean scores of self-management and health belief between the intervention and control groups had a significant difference (p<0.001). Also, the findings showed that despite the fact that the average blood pressure reduction in the intervention group was more than the control group, there was no statistically significant difference between these two reductions.

    Conclusion

    Based on the findings of the research, education based on the health belief model is an effective educational method in improving self-management of blood pressure in TIA patients. Therefore, it is recommended to implement education based on the health belief model to strengthen self-management behaviors in these patients.

    Keywords: Health Belief Model, Hypertension, Self-management, Transient Ischemic Attack
  • مریم خزائی پول*، سید ابوالحسن نقیبی
    سابقه و هدف

    با توجه شیوع جهانی کووید-19، به نظر می رسد کسب اطلاعات صحیح از منابع موثق درخصوص کووید-19 و آموزش مبتنی بر نیاز رفتارهای خودمراقبتی از ابتلا به بیماری، راهکار مناسبی برای کاهش آسیب های ناشی از آن باشد. لذا این مطالعه با هدف سنجش نیازهای آموزشی شهروندان مازندرانی در خصوص کووید-19 اجرا شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی با نمونه گیری در دسترس، اطلاعات جمع آوری شده 1220 شهروند مازندرانی در سال 1399 بررسی شد. جمع آوری داده ها با پرسشنامه محقق ساخته شامل سه بخش مشخصات جمعیت شناختی و زمینه ای، وضعیت بیماری و نیازسنجی انجام شد و سپس با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های پارامتریک، همبستگی، تحلیل واریانس و آزمون تی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 8/74 ± 39/34 سال بود. 42/5 درصد افراد دیپلم و 38/9 درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند و حدود 73/3 درصد زن بودند. عمده ترین منابع کسب اطاعات درباره کووید-19 در جمعیت مورد بررسی به ترتیب شامل شبکه های اجتماعی (68/4 درصد)، ماهواره (20/9 درصد)، اطلاعیه های وزارت بهداشت (8/1 درصد)، رسانه ملی (1/6 درصد)، سایر موارد (0/6 درصد) و اعضای خانواده (0/4 درصد) بودند. روش های آموزشی مورد نظر شهروندان مازندرانی برای اجرای برنامه آموزشی به صورت غیرحضوی (94/6 درصد) بود. میانگین کلی نیاز آموزشی شهروندان مازندرانی (0/96 ± 3/89)، نیاز آموزشی حیطه بیماری (0/84 ± 3/76) و حیطه خودمراقبتی از ابتلا به بیماری (1/07 ± 4/03) و بالا بود. بین حیطه های مذکور تفاوت آماری معنی دار مشاهده شد.

    استنتاج

    رسانه ها و شبکه های اجتماعی به عنوان منبع اولیه کسب اطلاعات شهروندان مازندرانی در خصوص کووید-19 نقش مهمی دارند. طراحی و اجرای برنامه آموزشی خودمدیریتی و خودمراقبتی از ابتلا به بیماری برای کمک به ارتقای سطح سلامت و پیشگیری از بیماری ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: نیازسنجی, کووید-19, خودمراقبتی, خودمدیریتی, شبکه های اجتماعی
    Maryam Khazaee-Pool*, Seyed Abolhassan Naghibi
    Background and purpose

    Considering the global spread of COVID-19, it seems that correct information obtained from reliable sources and training based on the need for self-care behaviors are useful solutions to reduce the harm caused by the disease. This study aimed at assessing the educational needs of people in Mazandaran province about COVID-19.

    Materials and methods

    In a cross-sectional study, 1220 people were recruited via convenience sampling in 2020. A researcher-made questionnaire was administered and information such as demographic characteristics, disease condition, and educational needs for COVID-19 were recorded. Data were analyzed using descriptive statistics and parametric tests, correlation, analysis of variance, and t-test.

    Results

    The mean age of the participants was 39.34 ± 8.74. Educational level included diploma (42.5%) and university education (38.9%). About 73.3% of the participants were women. According to findings the main sources of information about COVID-19 were social networks (68.4%), satellite programs (20.9%), Ministry of Health notices (8.1%), national media (1.6%), other sources (0.6%), and family members (0.4%). Online methods were the most desirable educational methods (94.6%) reported by the people living in Mazandaran province. The overall mean score for educational needs was 3.89±0.96. The educational need for the disease (3.76±0.84) and self-care needs (4.03±1.07) indicated high needs for educational trainings and significant differences between these areas (P=001).

    Conclusion

    In this study, social networks and media were the primary sources of information about COVID-19. Designing and implementing self-management and self-care training programs could improve the health of people in Mazandaran province and prevent the spread of COVID-19.

    Keywords: needs assessment, COVID-19, self-care, self-management, social networking
  • مرضیه سیدی، افسانه گرشاد*، علی دلشاد نوقابی، میترا هاشمی
    مقدمه

    تبعیت دارویی و غذایی شامل مصرف دقیق دارو و رعایت رژیم غذایی مطابق با توصیه های کارکنان سلامت است که منجر به حفظ و ارتقای سلامت سالمندان می شود. این مطالعه با هدف تاثیر آموزش خودمدیریتی به شیوه برگشتی، بر تبعیت دارویی و غذایی سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 در مراکز خدمات جامع سلامت منتخب شهر مشهد انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه تجربی، روی 104 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد که به شیوه تصادفی، به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. در گروه مداخله، آموزش خودمدیریتی به روش آموزش برگشتی و در گروه کنترل، آموزش های روتین ارایه شد. برای جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه تبعیت دارویی موریسکی و پرسش نامه تبعیت غذایی میداس قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آزمون های آماری کای اسکویر، فیشر، تی مستقل و تی زوجی تحلیل شد.

    یافته ها:

     نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات تبعیت دارویی و تبعیت غذایی در دو گروه، قبل از مداخله تفاوت معنی داری نداشته است (05/0<P)، اما بعد از مداخله، تبعیت دارویی و تبعیت غذایی گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری افزایش یافت (05/0>P).

    نتیجه گیری:

     استفاده از آموزش خودمدیریتی به شیوه برگشتی، به عنوان یک روش موثر در افزایش تبعیت دارویی و تبعیت غذایی سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: آموزش برگشتی, تبعیت دارویی, تبعیت غذایی, خودمدیریتی, دیابت نوع 2, سالمند
    Marzie Seyedi, Afsaneh Garshad*, Ali Delshad Noghabi, Mitra Hashemi
    Introduction

    Medication and nutritional adherence include accurate consumption of medication and following the diet according to the recommendations provided by healthcare personnel, which leads to maintaining and promoting the health of the elderly. The present study aimed to evaluate the effect of teach-back self-management training on medication and nutritional adherence of the elderly with type 2 diabetes in the selected comprehensive health service centers in Mashhad, Iran.

    Method

    This experimental study was conducted on 104 type 2 diabetic patients who were randomly divided into intervention and control groups. In the intervention group, self-management training was provided by return training method, and in the control group, routine training was provided. To collect data, the Moriski medication adherence questionnaire and the Midas dietry compliance questionnaire were completed before and after the intervention. Data analysis was performed using SPSS statistical software (version 20), and Chi-square, Fisher, independent t-test, and paired t-test.

    Results

    Based on the findings of the present research, the mean scores of the medication and nutritional adherence in the two groups before the intervention were not significantly different (P<0.05). However, after the intervention, medication and nutritional adherence of the intervention group was significantly increased compared to the control group (P<0.05).

    Conclusion

    The use of teach-back self-management training is suggested as an effective method in increasing medication and nutritional adherence of the elderly with type 2 diabetes

    Keywords: Elderly, Medication adherence, Nutritional adherence, Self-management, Teach-back, Type 2 diabetes
  • محمد حیدری*، کوثر کریمی، طالب خداویسی

    بیماری های مزمن در یک دهه اخیر در حال گسترش بوده اند. درمان این بیماری ها مستلزم مراجعه مکرر به بیمارستان و نظارت بر علایم می باشد [1]. دیابت نوع 2 به عنوان یک بیماری مزمن از چالش های مهم سلامت در سطح جهان بوده که بر کیفیت زندگی تاثیر گذاشته است و زمینه ساز بیماری های دیگر می باشد. شیوع دیابت نوع 2 به دلیل تغیر سبک زندگی با رشد جمعیت افزایش داشته است. این افزایش در کشورهای در حال توسعه که با چالش های ارایه خدمات سلامت همگانی مواجه هستند، بیشتر نیز بوده است. بیماری های مزمن نظیر دیابت را می توان با پشتیبانی برنامه های کاربردی تلفن همراه کنترل و مدیریت کرد. رشد و توسعه فناوری های دیجیتالی ازجمله سلامت همراه به طور فزآینده ای برای حمایت از مدیریت بیماری های مزمن به کارگرفته شده و به تغییر در شیوه ارایه خدمات مراقبت های بهداشتی منجر شده است [2، 3].

    کلید واژگان: سلامت همراه, دیابت, دیابت نوع 2, خودمدیریتی, برنامه کاربردی
    Mohammad Heydari*, Kosar Karimi, Taleb Khodaveisi

    Chronic diseases have been increased in the last decade. Treatment of these diseases requires frequent visits to the hospital and monitoring of symptoms [1]. Type 2 diabetes (T2D) as a chronic disease, is one of the most important health challenges in the world, which affects the quality of life and leads to other diseases. The prevalence of T2D has increased with the increase of population due to lifestyle changes. This increase is more in developing countries facing challenges in receiving public health services. The growth and development of digital technologies, including mobile health, have led to their increased use in managing chronic diseases and thus have led to changes in the way healthcare services are delivered [2, 3].

    Keywords: Mobile health, Diabetes, Type 2 diabetes, Self management, Application
  • سید سامان مرتضایی *، سجاد خانجانی، عیسی محمدنژاد، پویا مکاری امجد
    مقدمه

    پیشرفت های اخیر در حوزه تجهیزات همراه، فرصت های مناسبی در راستای ارایه خدمات موثرتر و کم هزینه تر برای افراد مبتلا به بیماری های مزمن ارایه داده است. با توجه به شیوع نسبتا بالای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در ایران و عدم وجود اپلیکیشن بومی در خودمدیریتی عوارض متعدد این اختلال، در پژوهش حاضر به طراحی و ارزیابی اپلیکیشن سلامت همراه در خودمدیریتی PTSD پرداخته شد.

    روش

    این مطالعه کاربردی- توسعه ای در دو مرحله صورت پذیرفت. در مرحله اول، پس از بررسی متون، نیازها و انتظارات اپلیکیشن شناسایی شد. سپس بر اساس نیاز های شناسایی شده، اپلیکیشن مدل سازی، طراحی و سپس با استفاده از زبان های برنامه نویسی جاوا و کاتلین تولید و آزمایش شد. در مرحله دوم، کاربردپذیری اپلیکیشن تولید شده توسط متخصصین و کاربران مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    سرویس های ارایه شده در اپلیکیشن عبارت اند از: ارایه آموزش روانی، مهارت های مقابله ای، تمرین تنفسی، آرامش بخشی، تاثیر گذاری مثبت، حمایت های اجتماعی، خودارزیابی، ارایه یادآور، پیوند های مفید و خود نظارتی. از دید متخصصین، اپلیکیشن از کیفیت قابل قبول (78/25%) و از دیدگاه کاربران نسبتا قابل قبول بود (68/67%). متخصصین در فرآیند ارزیابی، بیشترین رضایت را از عملکرد اپلیکیشن (80%) و کاربران بیشترین رضایت را از سهولت استفاده از اپلیکیشن (76%) داشنتند.

    نتیجه گیری

    به کارگیری اپلیکیشن می تواند در ارتقای دسترسی مبتلایان PTSD به خدمات مراقبت بهداشتی مفید واقع شده و ضمن صرفه جویی در زمان و هزینه ها، در خودمدیریتی این اختلال موثر باشد.

    کلید واژگان: اختلال استرس پس از سانحه, سلامت همراه, خودمدیریتی, کاربردپذیری, انفورماتیک پزشکی
    Saman Mortezaei *, Sajjad Khanjani, Eissa Mohammadnejad, Pouya Mokari Amjad
    Introduction

    Recent developments in the use of mobile technologies have given rise to opportunities for more effective and cost-efficient services for people with chronic diseases. Considering the relatively high prevalence of post-traumatic stress disorder (PTSD) in Iran and the lack of a native application for the self-management of many complications of this disorder, the present study aims to develop and evaluate a mobile application for PTSD self-management.

    Method

    This developmental-applied study was conducted in two stages. In the first stage, interviews and a literature review were carried out to identify users’ requirements and expectations of the application. Then, the application was modeled, designed, developed, and tested based on the requirements. In the second stage, the usability of developed application was evaluated by experts and users.

    Results

    The following services were implemented in the application: psychoeducation, coping skills, breathing exercise, relaxation, positive affect, social support, self-assessment, reminders, useful links, and self-monitoring. According to experts’ evaluation, the application was of acceptable quality (78.25%). The application was relatively acceptable from the users’ point of view (68.67%). In the evaluation process, experts were most satisfied with the functionality of the application (80 %), and users were most satisfied with the application’s ease of use (76%).

    Conclusion

    Using the application can be useful in promoting access to healthcare services for patients with PTSD, and in addition to saving time and costs, it can be effective in the self-management of this disorder.

    Keywords: Post-traumatic stress disorder, mHealth, Self-Management, Usability, Medical Informatics
  • زهرا مقدوری، فرحناز محمدی شاهبلاغی*، کیان نوروزی تبریزی، هاجر صادقی، خدابخش جوانشیر، محسن واحدی
    مقدمه

    کمردرد مزمن شایع ترین انواع درد اسکلتی- عضلانی و علت اصلی ناتوانی در سالمندان است. برنامه آموزش خود مدیریتی برای کنترل کمردردمزمن پیامدهای مثبت برای سالمندان و نظام سلامت دارد. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر اجرای برنامه خودمدیریتی بر خودکارآمدی و پذیرش درد در سالمندان مبتلا به کمردرد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال 1400  انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر، کارآزمایی بالینی طرح پیش آزمون - پس آزمون ، نوع کاربردی بود. نمونه پژوهش 100 سالمند، به روش نمونه گیری در دسترس و با توالی تصادفی با استفاده از روش بلوک های متغیر (جایگشتی)  به دو گروه مداخله و شاهد تخصیص یافتند. برنامه خودمدیریتی شامل آگاهی و شناخت، فرایند حل مسیله، کنترل استرس، آرام سازی عضلانی و تمرینات ورزشی بود، طی چهار هفته به بیماران آموزش و مدت یک ماه پی گیری گردید. داده ها با پرسشنامه خودکارآمدی درد و پرسشنامه پذیرش درد قبل، بعد و یک ماه پس از مداخله جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح معناداری پنج درصد تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    تفاوت معناداری در میانگین خودکارآمدی و پذیرش درد بین دو گروه مداخله و شاهد قبل از اجرای مداخله مشاهده نشد، درحالی که بین دو گروه، پس از اجرای مداخله در میانگین خودکارآمدی و پذیرش درد تفاوت معناداری مشاهده شد (0/01 >p). همچنین یافته ها بیانگر آن بود که بهبودی معناداری در میانگین خودکارآمدی و پذیرش درد قبل و بعد از اجرای مداخله در گروه مداخله وجود داشت (0/001 >p).

    نتیجه گیری

    آموزش برنامه خودمدیریتی در ارتقاء خودکارآمدی و پذیرش درد  سالمندان اثر مثبت دارد، لذا به کارگیری این روش غیردارویی و حمایتی می تواند توسط پرستاران یک روش موثر، در کنترل کمردرد مزمن به کارگرفته شود .

    کلید واژگان: خودمدیریتی, خودکارآمدی درد, پذیرش درد, سالمند, کمردرد
    Zahra Maghdoori, Farhanaz Mohammadi Shahbalaghi*, Kian Novorzi Tabrizi, Hajer Sadeghi, Khodabakhsh Javanshir, Mohsen Vahedi
    Introduction

    Chronic back pain is the most common type of musculoskeletal pain and the main cause of disability in the elderly. The self-management training program for chronic back pain control has positive consequences for the elderly and the health system. This research was conducted with the aim of determining the effect of implementing a self-management program on self-efficacy and acceptance of pain in the elderly with chronic back pain who referred to the specialized clinics of Babol University of Medical Sciences in 2021.

    Methodology

    The present study was a clinical trial of a pre-test-post-test design, applied type. The research sample of 100 elderly people was allocated to two intervention and control groups by means of available sampling and random sequence using variable blocks method. The self-management program included awareness and cognition, problem solving process, stress control, muscle relaxation, and sports exercises. The patients were trained for four weeks and followed up for one month. Data were collected with pain self-efficacy questionnaire and pain acceptance questionnaire before, after and one month after the intervention. The results were analyzed using SPSS version 22 software at a significance level of <0.05.

    Results

    There was no significant difference in the average self-efficacy and pain acceptance between the intervention and control groups before the intervention, while there was a significant difference between the two groups after the intervention in the average self-efficacy and pain acceptance (P<0.001). Also, the findings indicated that there was a significant improvement in the average self-efficacy and acceptance of pain before and after the implementation of the intervention in the intervention group (P<0.001).

    Conclusion

    Self-management program training has a positive effect on improving self-efficacy and acceptance of pain in the elderly, so the use of this non-pharmacological and supportive method can be used by nurses as an effective method to control chronic back pain.

    Keywords: self-management, pain self-efficacy, pain acceptance, elderly, back pain
  • ارتباط خودپایشی قند خون با رفتار خودمدیریتی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک
    آرش خلیلی، مطهره زمانیان، فاطمه محمدی، یونس محمدی، زهرا رضوی
    زمینه و هدف

     با توجه به شیوع دیابت نوع یک در کودکان و اهمیت ویژه این دوره، خودمدیریتی امر بسیار مهمی در مدیریت بیماری محسوب می شود. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط خودپایشی قند خون با رفتار خودمدیریتی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک طراحی شد.

    روش‌ها: 

    پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود که در سال 1400 روی 92 نفر از کودکان 9 تا 12 سال مبتلا به دیابت نوع 1 مراجعه کننده به مرکز آموزشی- درمانی بعثت در شهر همدان انجام شد. نمونه ها به روش تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های دموگرافیک، خودپایشی و خودمدیریتی دیابت چراغی و همکاران (1393) را تکمیل نمودند. داده‫ها با استفاده از نرم افزار SPSS-20 و آزمون‫های آماری تی مستقل و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     میانگین نمرات ابعاد خودمدیریتی از جمله حیطه اندازگیری قند خون 3/50±14/63، رعایت انسولین درمانی  39/49±39/8، رعایت رژیم غذایی 10/36±41/48 و انجام فعالیت فیزیکی 4/69±19/60 بدست آمد. بین رفتار خودمدیریتی کل و ابعاد آن با خودپایشی قندخون ارتباط مستقیم و معنی داری وجود داشت (0/001>p).

    نتیجه گیری

     نتایج، ارتباط معناداری را بین خودپایشی قندخون با رفتارهای خودمدیریتی در کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 نشان داد. بنابراین توصیه می شود که خودپایشی قند خون توسط کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 با دقت و نظم بیشتری صورت گیرد تا کودک مبتلا به دیابت بتواند خودمدیریتی بهتری در رابطه با بیماری خود داشته باشد.

    کلید واژگان: دیابت نوع 1, خودمدیریتی, خودپایشی قند خون
    The Relationship between Self-monitoring of Blood Sugar and Self-management Behaviors in Children with Type 1 Diabetes
    A. Khalili, M .Zamanian, F. Mohammadi, Y. Mohammadi, Z. Razavi
    Background & aim

    Due to the prevalence of type 1 diabetes in children and the importance of this developmental period, self-management plays a very important role in disease management. This study was designed to determine the relationship between self-monitoring of blood sugar (SMBG) and self-management behaviors in children with type 1 diabetes.

    Methods

    The present study was a correlational-descriptive study which carried out in Besat’s Teaching University hospital in the city of Hamadan, 2021. Through simple random sampling, 92 children with type 1 diabetes, aged between 9 to 12 were included to the study. Subjects completed the demographic, self-monitoring and diabetes self-management questionnaires validated by Cheraghi et al. (2013). Data analysis was done by independent t-test and Pearson correlation in SPSS-20.

    Results

    The average scores of self-management dimensions were obtained, including blood sugar measurement range (14.63±3.50), compliance with insulin therapy (39.39±8.49), compliance with diet (41.84±10.36) and physical activity (19.60±4.69). There was a direct and significant relationship between total self-management behavior score and self-management dimensions’ score with blood sugar self-monitoring (p<0.001).

    Conclusion

    There was a significant relationship between self-monitoring of blood sugar and self-management behaviors in children with type 1 diabetes. Therefore, it is recommended that self-monitoring of blood sugar by children with type 1 diabetes should be done more carefully and regularly so that the children with type 1 diabetes can have better self-management upon this disease.

    Keywords: Type-1 Diabetes, Self-management, Self-monitoring of Blood Sugar
  • فاطمه چراغی، آرش خلیلی، افشین فیاضی، لیلی تاپاک، افسانه فامیل متقی*

    سابقه و هدف:

      میگرن، یک بیماری مزمن و شایع ترین نوع سر درد ناتوان کننده در کودکان است. هدف مطالعه ی حاضر، تعیین ارتباط خودمدیریتی با شدت سر درد، کیفیت زندگی و فعالیت جسمانی کودکان مبتلا به میگرن بود.

    مواد و روش ها

     در این بررسی مقطعی،200 کودک مبتلا به میگرن مزمن مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان بعثت و کلینیک امام خمینی شهر همدان در سال های 1398-1400 مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های اطلاعات جمعیت شناختی، مراحل دگرگونی درد، بررسی تاثیر سر درد، کیفیت زندگی Kindle و فعالیت جسمانی بود. آزمون آنالیز واریانس و همبستگی Pearson جهت تحلیل داده ها استفاده شد. سطح معنی داری (0/05 > P) بود.

    یافته ها

     آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که بین میانگین نمرات خودمدیریتی سر درد و طول مدت حملات میگرن بر حسب شدت سر درد، اختلاف معنی دار آماری وجود ندارد. بین نمره ی شدت سر درد با کیفیت زندگی و تعداد علایم سر درد میگرنی ارتباط مستقیم و معنی دار (0/05 > P) و با تعداد حملات میگرن در ماه ارتباط معکوس و معنی داری (0/01 > P) وجود داشت. بین میانگین تعداد حملات میگرن در ماه و شدت سر درد، اختلاف معنی دار آماری وجود داشت (0/01 > P).

    نتیجه گیری

     خودمدیریتی با شدت سر درد، کیفیت زندگی و فعالیت جسمانی ارتباطی نداشت اما، سر درد شدید موجب کاهش کیفیت زندگی و کاهش تعداد علایم و افزایش تعداد حملات میگرن در ماه شد.

    کلید واژگان: میگرن, خودمدیریتی, کیفیت زندگی, فعالیت جسمانی, کودکان
    Fatemeh Cheraghi, Khalili Khalili, Afshin Fayazzi, Leili Tapak, Afsaneh Famil Motaghi*
    Background and Objectives

    Migraine is a chronic disease and the most common type of debilitating headache in children.The aim of this study was to determine the relationship between self-management and headache severity, quality of life and physical activity in children with migraine.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional study, 200 children with chronic migraine referred to the clinic of Besat Hospital and Imam Khomeini Clinic in Hamadan during the years 2019-2021 were studied. The research tools consisted of questionnaires for demographic information, stages of pain transformation, examining the effect of headache, Kindle quality of life and physical activity. Analysis of variance and Pearson correlation test were used to analyze the data. The significance level was at 0.05.

    Results

    One-way analysis of variance test showed that there was no statistically significant difference between the mean scores of headache self-management and the duration of migraine attacks in terms of headache severity. There was a direct and significant relationship between headache intensity score and quality of life and the number of migraine headache symptoms (P < 0.05)and a significant inverse relationship (P < 0.01)with the number of migraine attacks per month. There was a statistically significant difference between number of migraine episodes in a month and the severity of headache (P < 0.01).

    Conclusions

    Self-management was not associated with the headache severity, quality of life and physical activity, but severe headache reduced the quality of life and decreased the frequency of symptoms and increased the number of migraine episodes per month.

    Keywords: Migraine, Self-management, Quality of life, Physical activity, Children
  • مدینه جاسمی، سامره اقتدار، وحید علی نژاد، زهرا ولی نسب*
    پیش زمینه و هدف

    بیماری مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایع ترین بیماری مزمن و ناتوان کننده ی سیستم عصبی است. اختلال خواب از مهم ترین عارضه ی این بیماری است که کیفیت زندگی فرد بیمار را تحت تاثیر قرار می دهد. این پژوهش باهدف بررسی تاثیر اجرای برنامه خودمدیریتی مبتنی بر بحث گروهی به روش مجازی، بر کیفیت خواب در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش- پس آزمون است که با مشارکت 60 بیمار مراجعه کننده به انجمن ام اس ارومیه در سال 1400 که با روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمون (هر گروه 30 بیمار) تقسیم شده بودند، انجام گرفت. بیماران گروه مداخله محتوای آموزشی برنامه ی خود مدیریتی را از طریق بحث با سایر اعضای گروه در واتس آپ در طی 6 جلسه و به مدت یک ماه دریافت نمودند. بیماران گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. پرسشنامه های کیفیت خواب پیتربورگ و اطلاعات دموگرافیک بیماران قبل و بعد از مداخله توسط بیماران تکمیل شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آماری توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها: 

    دو گروه مطالعه به لحاظ متغیرهای دموگرافیک همگن بودند و تفاوت معنی داری نداشتند (05/0<p). نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که برخلاف گروه کنترل میانگین نمره کیفیت خواب بعد از مداخله به طور معنی داری کاهش یافت (001/0=p). همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمره ی کیفیت خواب بعد از مداخله بین دو گروه کنترل و آزمون اختلاف آماری معنی داری داشت، به طوری که بعد از اجرای برنامه ی خودمدیریتی کیفیت خواب در گروه آزمون به طور معنی داری بهبود پیدا کرد (05/0>p).

    نتیجه گیری: 

    نتایج مطالعه نشان داد که اجرای برنامه خودمدیریتی مبتنی بر بحث گروهی به روش مجازی بر کیفیت خواب بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیرگذار است، بنابراین می تواند به عنوان یکی از روش های بهبود علایم و ارتقاء کیفیت خواب در این بیماران به کار برده شود.

    کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, پیتربورگ, خودمدیریتی, کیفیت خواب
    Madineh Jasemi, Samereh Eghtedar, Vahid Alinegad, Zahra Valinasab*
    Background & Aim

    Multiple sclerosis is one of the most common chronic and debilitating diseases of the nervous system. Sleep disorder is one of the most important complications of this disease that affects the patient's quality of life. This study was conducted with the aim of investigating the effect of a self-management program based on virtual group discussion on sleep quality in the patients with multiple sclerosis patients.

    Materials & Methods

    The current research is a semi-experimental study with a pre-post-test design, conducted with the participation of 60 patients referred to the Urmia MS association in 2021, who were selected by convenient sampling and divided randomly into control and experimental groups (30 patients in each group). Patients of the intervention group received the educational content of self-management program through discussions with other group members on WhatsApp during 6 sessions and for one month. Patients of the intervention group received the educational content of the self-management program through discussions with other group members on WhatsApp during 6 sessions and for one month. Patients in the control group did not receive any training. Pittsburgh sleep quality questionnaire (PSQI) and demographic questionnaires were completed by the patients before and after the intervention. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics by SPSS version 22 statistical software.

    Results

    The study groups were homogeneous in terms of demographic variables there was no significant difference between them (p>0.05). The results of the paired t-test showed that, unlike the control group, the mean score of sleep quality decreased significantly after the intervention (p = 0.001). Also, the results showed that the average score of sleep quality after the intervention had a statistically significant difference between the groups, so that after the implementation of the self-management program, sleep quality improved significantly in the intervention group (p<0.05).

    Conclusion

    The results of the study showed that the implementation of a self-management program based on group discussion in a virtual way has an effect on the sleep quality of multiple sclerosis patients and so could be used as one of the methods to improve the symptoms and improve the sleep quality in this patients.

    Keywords: Multiple Sclerosis, Pittsburgh, Self-Management, Sleep Quality
  • مهدی میرزایی علویجه، هاین دفیس، بهروز حمزه، فیض الله منصوری، فاطمه رحیمی، فرزاد جلیلیان*
    سابقه و هدف

    پایبندی به مصرف منظم دارو، نقش بسزایی در کنترل و بهبود بیماری ایدز ایفا می کند. هدف پژوهش کنونی توسعه، پیاده سازی و ارزشیابی برنامه مداخله ارتقاء پایبندی به مصرف دارو در میان بیماران مبتلا به ایدز مراجعه کننده به مراکز مشاوره رفتار شهر کرمانشاه با بهره گیری از الگوی تغییر من بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش کنونی یک مداخله کارآمدی نیمه تجربی بود و در میان 150 بیمار مبتلا به ایدز شهر کرمانشاه با انتخاب و تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (هر کدام 75 نفر) در سال 1400انجام شد. توسعه برنامه مداخله بر اساس نیازسنجی مبتنی بر الگوی تغییر من و بهره گیری از رویکرد نقشه نگاری مداخله انجام، و پس از پیاده سازی برنامه، اطلاعات قبل و سه ماه بعد از مداخله جهت ارزشیابی گردآوری و با نرم افزار SPSS-16 تجزیه و تحلیل گردید.

    یافته ها

    میانگین سن بیماران 07/6 ±11/39 و دامنه 22 -51 سال بود. پس از پیاده سازی برنامه در گروه مداخله، بطور معناداری میانگین رتبه نمره رفتارهای پایبندی به مصرف منظم دارو (001/0>P، 48/0 d=) و ساختار دانش (028/0=P، 31/0 d=) بالاتر و در ساختار بازدارنده های درک شده (020/0 =P، 35/0 d=) پایین تر از گروه کنترل بود.

    نتیجه گیری

    الگوی تغییر من می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه برنامه های مداخله ای بهبود پایبندی به مصرف منظم دارو در میان بیماران مبتلا به ایدز کاربرد داشته باشد.

    کلید واژگان: خودمدیریتی, پیروی از مصرف منظم دارو, آموزش, ایدز, الگوی تغییر من
    Mehdi Mirzaei-Alavijeh, Hein De Vries, Behrooz Hamzeh, Feizollah Mansouri, Fatemeh Rahimi, Farzad Jalilian*
    Background and Objective

    Adherence to the regular medication has an important role in controlling and treatment of AIDS. The aim of the present research was to develop, implement, and evaluation of an interventional program to promote medication adherence among AIDS patients referred to Behavioral Diseases Counseling Centers in Kermanshah by using the I-Change model.

    Materials and Methods

    The present research was a quasi-experimental interventional efficacy study among a total of 150 AIDS patients in Kermanshah, 2021 who were randomly selected and assigned to intervention and control (each, n = 75) groups. The intervention development was based on the I-Change model needs assessment and intervention mapping approach, the collected data was evaluated before and three months after the implementation intervention. Data were analyzed by SPSS-16.

    Results

    The mean age of patients was 39.11 [SD: 6.07], ranging from 22 -51 years. After implementing the intervention in the intervention group, the mean score of regular medication adherence behaviors (P <0.001, d= 0.48) and knowledge (P = 0.028, d= 0.31) was significantly higher and the perceived barrier (P = 0.020, d= 0.35) was lower than in the control group.

    Conclusion

    I-Change model can be used as a basis for the development of interventional programs to improve medication adherence among AIDS patients.

    Keywords: Self-management, Regular Medication Adherence, Education, AIDS, I-Change model
  • هومن ثاقبی، نوید میرزاخانی*، علی حدادی نیا

    مقدمه و اهداف یکی از بزرگ ترین چالش هایی که سیستم های بهداشتی سراسر جهان در قرن بیست و یکم با آن مواجه هستند، افزایش بار ناشی از بیماری های مزمن است. برای حل این چالش بسیاری از کشورهای پیشرفته شروع به اتخاذ برنامه های آموزش خودمدیریتی کردند. ابزارهای مختلفی برای سنجش میزان تاثیر برنامه های آموزشی و خودمدیریتی در بیماران مبتلا به بیماری مزمن وجود دارد. برخی از این ابزارها برای سنجش خودمدیریتی در یک بیماری خاص طراحی شدند. برخی از ابزارها نیز عمومی هستند که برای طیف وسیعی از بیماری های مزمن کاربرد دارند. هدف از این مطالعه، معرفی ابزار های عمومی سنجش خودمدیریتی در بیماری های مزمن است. مواد و روش ها نوع این مطالعه مروری، روایتی است. برای یافتن ابزارهای عمومی موجود در زمینه خودمدیریتی، ترکیبی از کلمات کلیدی در پایگاه داده های الکترونیکی اسکوپوس، وب ساینس، پاب مد و گوگل اسکالر جست و جو شد. یافته ها ابزارهای عمومی موجود در زمینه خودمدیریتی بیماری های مزمن عبارت اند از: مقیاس غربالگری خودمدیریتی، مقیاس مهارت خودمدیریتی، مقیاس خودکنترلی و خودمدیریتی، مقیاس شرکا در سلامت، پرسش نامه تاثیر آموزش بهداشت. نتیجه گیری تا کنون ابزارهای عمومی مختلفی برای ارزیابی خودمدیریتی ارایه شده است. بر این اساس، نیاز است با توجه به اهداف موردنظر ابزار مناسب انتخاب شود.

    کلید واژگان: خودمدیریتی, بیماری مزمن, عمومی, مقیاس, ابزار
    Hooman Saghebi, Navid Mirzakhani *, Ali Haddadiniya
    Background and Aims 

    One of the biggest challenges of the health systems in the 21st century is the increasing burden of chronic diseases. To address this challenge, many developed countries have begun to adopt self-management education programs. There are various tools for measuring the effectiveness of these programs in patients with chronic diseases. Some of these tools are designed to measure self-management in a particular disease, while some tools are used generally for a wide range of chronic diseases. This study aim to review the general tools used for measuring self-management in chronic diseases.

    Methods 

    This is a narrative review. To find the studies used the tools for assessing self-management, a searched in online databases such as PubMed, Web of Science, Scopus, and Google Scholar on related studies published from 2000 to 2020.

    Results 

    The general tools available for assessing self-management in chronic diseases were: Self-Management Screening (SeMaS) Scale, Self-Management Ability Scale (SMAS), Self-Control and Self-Management Scale (SCMS), Partners in Health Scale (PIH), and Health Education Impact Questionnaire (heiQ).

    Conclusion

    There are various general tools for self-management evaluation in chronic diseases. It is necessary to select the appropriate tool based on the goals.

    Keywords: Chronic disease, Self-management, assessment tools
  • فاطمه اصغریان، محمود بخشی*، ناهید عاقبتی، حسین رنجبر
    زمینه و هدف

    استفاده از برنامه های خودمدیریتی بیمارمحور ممکن است در ایجاد رفتارهای مطلوب و ارتقای سبک زندگی سالمندان مبتلا به هایپرتانسیون موثر باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر برنامه خود مدیریتی بر مبنای مدل 5A بر خودمراقبتی و کیفیت زندگی در بیماران سالمند مبتلا به هیپرتانسیون انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دارای گروه کنترل است که روی 60 سالمند مبتلا به هیپرتانسیون مراجعه کننده به درمانگاه قلب بیمارستان550 ارتش شهر مشهد در سال 1400 انجام شد. سالمندان براساس معیارهای ورود انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 30 نفر) تخصیص یافتند. در گروه مداخله برنامه خودمدیریتی براساس مدل 5A در 5 مرحله ارزیابی، مشاوره، توافق، کمک و پیگیری درطی مدت دو ماه اجرا شد. در گروه کنترل اقدامات روتین انجام شد. داده ها با استفاده از فرم اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه های استاندارد رفتارهای خودمراقبتی و کیفیت زندگی36-SF جمع آوری گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی با کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام گردید.

    نتایج

    میانگین و انحراف معیار سنی سالمندان 3/3±2/66 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره کل خودمراقبتی سالمندان بعد از مداخله، در گروه آزمون 7/3 ± 8/60 و در گروه کنترل 4/5 ± 7/58 بود که تفاضل میانگین قبل و بعد از مداخله، بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود.(P=0/01) همچنین میانگین و انحراف معیار نمره کل کیفیت زندگی سالمندان بعد از مداخله، در گروه آزمون 4/5 ± 9/90 و در گروه کنترل 2/4 ± 6/75 بودکه از نظر آماری معنی دار بود.(P<0/001)

    کلید واژگان: سالمندان, خودمدیریتی, خودمراقبتی, کیفیت زندگی, هیپرتانسیون
    Asgharain F, Bakhshi M*, Aghebati N, Ranjbar H
    Background & Aim

    The use of patient-centered self-management programs may be effective in creating desirable behaviors and improving the lifestyle of the elderly. Therefore, this study was performed to determine the effect of self-management program based on Model 5A on self-care and quality of life in elderly patients with hypertension. 

    Methods

    This randomized controlled clinical trial study was conducted in 1400 with the participation of 60 elderly patients with hypertension who referred to the cardiac clinic of Mashhad Army Hospital. The elderly were selected based on inclusion criteria and then randomly assigned to intervention and control groups (30 people in each group). In the intervention group, a self-management program based on the 5A model was implemented in 5 stages of Assess, Advice, agree, Assist and Arrange over a periodof two months on the elderly with their caregivers. In the control group, routine care was performed. Data were collected using demographic information form and standard questionnaires of self-care behaviors and quality of life SF-36. Data analysis was done using descriptive and inferential statistics with the help of SPSS version 16 software.

    Results

    The mean and standard deviation of the age of the elderly was 66.2±3.3. The mean and standard deviation of the total self-care score of the elderly after the intervention was 60.8±3.7 in the experimental group and 58.7±5.4 in the control group, which the mean deference between the two groups before and after the intervention was statistically significant (P = 0.01). Also, the mean and standard deviation of the total quality of life score of the elderly after the intervention was 90.9±5.4 in the experimental group and 75.6±4.2 in the control group, which was statistically significant (P<0.001). There was a significant difference between the mean scores of all dimensions of quality of life except general health in the experimental and control groups (P <0.001).

    Conclusion

    The results of the present study showed that the implementation of selfmanagement program based on 5A model is effective on self-care and quality of life of the elderly with hypertension. It seems that using 5A Model in the health system as an effective intervention can be effective in improving the health status of the elderly.

    Keywords: Elderly, Self-management, Self-care, Quality of life, Hypertension
  • عباس محمودی، سید کاظم موسوی*، محسن کمالی، حامد عزیزخانی
    سابقه و هدف

    هر ساله تعداد زیادی از بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی به امید رهایی از مشکلات ناشی از دیالیز و بهبود کیفیت زندگی تحت عمل پیوند کلیه قرار می گیرند. روند درمانی پس از پیوند در این بیماران طولانی، پیچیده و نیازمند تقویت رفتارهای خودمدیریتی است. در فرهنگ ما باورهای دینی جایگاه ارزشمندی دارد و بر رفتارهای روزانه افراد اثربخش است. مطالعه حاضر با هدف ارتباط بین باورهای دینی و رفتارهای خودمدیریتی در بیماران با پیوند کلیه انجام شده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-همبستگی، 117 نفر از بیماران با پیوند کلیه مراجعه کننده به انجمن حمایت از بیماران کلیوی تهران در سال 1396 به روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل سه پرسش نامه دموگرافیک، سنجش باورهای دینی Glock و Stark و رفتارهای خودمدیریتی Kozaka بود که به روش خودگزارش دهی تکمیل شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 و با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون) تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها

    4/50 درصد از شرکت کنندگان 31 تا 50 ساله و بیش از نیمی از آن ها در پنج سال اخیر تحت پیوند کلیه قرار گرفته بودند. میانگین نمره باورهای دینی شرکت کنندگان 07/64 بود و 68 درصد از آن ها باورهای دینی در حد متوسط داشتند. میانگین نمره رفتارهای خودمدیریتی بیماران 87/66 به دست آمد و بیشتر آن ها (5/61 درصد) خودمدیریتی در سطح بالا داشتند. به طورکلی، بین باورهای دینی و خودمدیریتی همبستگی آماری معنی داری به دست آمد (046/0=P).

    استنتاج

    یافته های این مطالعه نشان داد بین باورهای دینی و رفتارهای خودمدیریتی در بیماران با پیوند کلیه رابطه مستقیمی وجود دارد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود در برنامه های آموزشی این بیماران نقش باورهای دینی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و برنامه ریزی های لازم برای تقویت این عامل انجام شود.

    کلید واژگان: باورها, دین, فرهنگ, رفتار, خودمدیریتی, پیوند کلیه
    Abbas Mahmoudi, Seyed Kazem Mousavi*, Mohsen Kamali, Hamed Azizkhani
    Background and Purpose

    Every year, a large number of patients with chronic renal failure undergo kidney transplantation in the hope of getting rid of dialysis problems and improving their quality of life. Nonetheless, the post-transplant treatment process in these patients is long, complicated, and requires strengthening self-management behaviors to manage the disease process. In our culture, religious beliefs hold a prominent place, affecting people's daily actions and behaviors. The present study aimed to assess the relationship between religious beliefs and self-management behaviors in patients with kidney transplantation.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional descriptive-correlational study, 117 patients with kidney transplantation referred to the Tehran Kidney Patients Support Association in 2017 were selected by convenience sampling method. Data collection tools included demographic characteristics form, Glock and Stark's questionnaire of religious beliefs, and Kozaka’s self-management behavior scale that were completed by the self-report method. The obtained data were analyzed in SPSS software (version 20) using descriptive statistics (frequency, frequency percentage, mean and standard deviation) and inferential statistics (Pearson correlation test).

    Results

    Regarding age, 50.4% of participants were within the age range of 31-50 years, and more than half of them had undergone a kidney transplant in the last five years. The mean score of participants’ religious beliefs was obtained at 64.07, and 68% of them had moderate religious beliefs. The mean score of patients' self-management behaviors was 66.87, and most of them (61.5%) had a high level of self-management. In general, there was a statistically significant correlation between religious beliefs and self-management (P= 0.046).

    Conclusion

    As evidenced by the results of the present study, there is a direct relationship between religious beliefs and self-management behaviors in patients with kidney transplantation. Therefore, it is suggested that the role of religious beliefs be highlighted in the educational programs of these patients, and necessary planning be done to strengthen this factor.

    Keywords: Behavior, Beliefs, Culture, Kidney transplantation, Religion, Self-management
  • علی دلشاد نوقابی، محمدحسین بیاضی*، علیرضا رجایی
    زمینه و هدف

    سندرم متابولیک یکی از بزرگترین مشکلات بالقوه بهداشت عمومی در جهان و عامل خطر ابتلا به بیماری های غیر واگیر بخصوص بیماری های قلبی عروقی و دیابت است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش خود مدیریتی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری گروهی بر اجزای سندرم متابولیک بزرگسالان مبتلا انجام شد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی بود. جامعه پژوهش، بزرگسالان 30 تا 70 ساله مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهر گناباد بودند. حجم نمونه تعداد 80  فرد بزرگسال مبتلا به سندرم متابولیک بوده که به طور تصادفی به دو گروه 40 نفره مداخله و کنترل تخصیص یافتند. اندازه گیری محیط دور کمر، مقدار فشار خون سیتولیک و دیاستولیک، قند خون ناشتا، تری گلیسیرید خون و لیپوپروتیین با دانسیته بالا در دو مرحله قبل از مداخله و سه ماه بعد از پایان مداخله انجام و ثبت شد. جلسات آموزشی طی 8 جلسه جهت گروه مداخله اجرا گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای کای اسکویر، تی زوجی، تی مستقل و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آموزش خودمدیریتی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری گروهی در مبتلایان به سندرم متابولیک به ترتیب بیشترین اثر معنی دار بر اجزای سندرم متابولیک شامل کاهش قند خون ناشتا با اندازه اثر 0/23، کاهش مقدار تری گلیسیرید با 0/19، افزایش مقدار HDL با 0/12، کاهش فشار خون سیستولیک با 0/15 و کاهش محیط دور کمر با 0/10 بوده است (0/05>P)، اما بر کاهش فشار خون دیاستولیک تاثیر نداشته است (0/05<P).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی آموزش خود مدیریتی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری گروهی بر بهبود مقادیر اجزای سندرم متابولیک پیشنهاد می گردد با انجام مداخلات آموزشی اثربخش مانند آموزش خود مدیریتی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری، ریسک ابتلا به بیماری های غیر واگیر را کاهش داد.

    کلید واژگان: خودمدیریتی, درمان شناختی رفتاری گروهی, سندرم متابولیک
    Ali Delshad Noghabi, Mohammad Hossien Bayazi*, Alireza Rajaei
    Background and Objective

    Metabolic syndrome is one of the biggest potential public health problems in the world and a risk factor for non-communicable diseases, especially cardiovascular disease and diabetes. The aim of this study was to determine the effect of self-management training based on cognitive-behavioral group therapy on the components of metabolic syndrome in adults.

    Materials and Methods

    The present study was a randomized clinical trial. The sample size consisted of 80 adults 30 to 70 years old with metabolic syndrome who were randomly assigned to intervention and control with 40 adult in each group. Measurement of waist circumference, systolic and diastolic blood pressure, fasting blood sugar, blood triglycerides and high-density lipoprotein were performed and recorded in two stages before the intervention and three months after the intervention. Training sessions were conducted in 8 sessions for the intervention group. Data were analyzed with descriptive statistics and Chi-square, independent t-test and analysis of covariance.

    Results

    The results showed that self-management training based on group cognitive-behavioral therapy in adult with metabolic syndrome had the most significant effect on the components of the metabolic syndrome, including reduction of fasting blood sugar with an effect size of 0.28, reduction of triglyceride with 0.19, increase of HDL with 0.12, decrease of systolic blood pressure 0.15 and decrease of waist circumference with 0.10 (P <0.05), But it did not significantly reduce diastolic blood pressure (P <0.05).

    Conclusion

    Considering the effectiveness of self-management training based on cognitive behavioral group therapy on improving the components of metabolic syndrome, it is suggested that the identification of adults with metabolic syndrome be considered and effective educational interventions such as self-management training based on cognitive behavioral therapy while controlling the components of this risky syndrome and self-care of metabolic syndrome in adults, reduced the risk of non-communicable diseases morbidity.

    Keywords: Self-Management, Cognitive Behavioral Group Therapy, Metabolic Syndrome
  • بهاره شاه علیزادگان، بهمن اکبری*، سامره اسدی مجره، لیلا مقتدر
    مقدمه

    توانمندسازی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 نقش موثری در زندگی آن ها دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله "خودمدیریتی کوتاه" بر توانمندسازی زنان مبتلا به دیابت نوع 2 با مقاومت روانشناختی به انسولین انجام شد. 

    روش کار

    مطالعه حاضر به روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماه با گروه کنترل انجام شد. جامعه این پژوهش زنان مبتلا به دیابت نوع 2 با مقاومت روانشناختی به انسولین بودند که در سال 1399 در انجمن خیریه حمایت از بیماران دیابتی گیلان ثبت شده بودند و مشمول دریافت خدمات حمایتی بودند. 32 زن مبتلا به دیابت نوع 2 با مقاومت روانشناختی به انسولین  به شیوه هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی ساده از نوع قرعه کشی در 2 گروه مداخله (16 تن) و کنترل (16 تن) قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی و "فرم کوتاه مقیاس توانمندسازی دیابت" (Diabetes Empowerment Scale-Short Form) انجام شد. روایی محتوا به روش کیفی و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ اندازه گیری شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه مداخله طی 6 جلسه 90 دقیقه ای مداخله "خودمدیریتی کوتاه" را دریافت کرد. در طول این دوران گروه کنترل در لیست انتظار جهت دریافت مداخله قرار داشت. پس از اجرای مداخله و پس از گذشت 2 ماه، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. تحلیل داده ها در نرم افزار آماری اس پی اس اس نسخه 21 تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که روند تغییرات در متغیر توانمندسازی زنان مبتلا به دیابت از مرحله پیش آزمون تا پیگیری (تعامل زمان و گروه) در گروه ها متفاوت است (001/0=P، 729/31=F) و 51/0 از تغییرات را تبیین می کند. 

    نتیجه گیری

    مداخله "خودمدیریتی کوتاه" یک روش اثربخش بر توانمندسازی زنان مبتلا به دیابت نوع 2 با مقاومت روانشناختی به انسولین است. پیشنهاد می شود که از این مداخله جهت توانمندسازی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 با مقاومت روانشناختی به انسولین در مراکز درمانی استفاده شود.

    کلید واژگان: خودمدیریتی, توانمندسازی, دیابت نوع 2
    Bahareh Shahalizadegan, Bahman Akbari*, Samereh Asadi Majreh, Leila Moghtader
    Introduction

    Empowering people with type 2 diabetes plays an important role in their life. Therefore, the aim of this study was to determine the effectiveness of “Short Self-Management” intervention on empowerment of women with type 2 diabetes with psychological insulin resistance. 

    Methods

    The present study was performed by quasi-experimental method with pre-test, post-test and 2-month follow-up with the control group. The population of this study was women with type 2 diabetes with psychological insulin resistance who were registered in the Guilan Diabetes Charity Association in 2020 and were eligible for support services. 32 women with type 2 diabetes mellitus with psychological insulin resistance were purposefully selected and then randomly divided into two groups of intervention (16 people) and control (16 people). Data were collected using a demographic questionnaire and the “Diabetes Empowerment Scale-Short Form” The content validity was measured by qualitative method and reliability was measured by internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. After performing the pre-test, the intervention group received 90 minutes of “Short Self-Management” Intervention in 6 sessions. During this period, the control group was on the waiting list for intervention. After the intervention and after 2 months, post-test and follow-up were performed. Data analysis was analyzed in SPSS.21.

    Results

    The results of repeated measures analysis of variance showed that the trend of changes in empowerment of women with diabetes from pre-test to follow-up (time-group interaction) was different in groups (F=31.729, P=0.001).

    Conclusions

    “Short Self-Management” intervention is an effective way to empower women with type 2 diabetes with psychological insulin resistance. It is recommended that this intervention be used to empower people with type 2 diabetes with psychological insulin resistance in medical centers.

    Keywords: Self-Management, Empowerment, Type 2 Diabetes
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال