جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دیابت قندی تیپ 1" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سابقه و هدف
دیابت قندی نوع یک به عنوان یک بیماری اتوایمیون با افزایش قند خون و هیپوپاراتیروییدیسم کاذب با کاهش قند خون همراه می شوند، ما یک مورد از همراهی نادر بین دیابت قندی نوع یک و هایپوپاراتیروییدیسم کاذب را گزارش می کنیم.
گزارش مورد:
بیمار دختر 12/5 ساله با سابقه یک ماهه از پرنوشی و پرادراری که با بی حالی شدید و استفراغ بستری شد و با توجه به قند بالا و اسیدوز متابولیک، تشخیص کتواسیدوز دیابتی (DKA Diabetic Ketoacidosis=) گذاشته شد. او ابتدا تحت درمان با پروتکل DKA و سپس پروتکل بازال بولوس انسولین قرار گرفت. بیمار سابقه تشنج به علت هیپوکلسمی را در سنین 8 روزگی و 2 ماهگی نیز داشت. در بررسی مجدد در زمان بستری با توجه به هیپوکلسمی- هیپرفسفاتمی و پاراتورمون بالا، تشخیص هیپوپاراتیروییدیسم کاذب مطرح شد و درمان با کلسیم خوراکی و کپسول کلسیتریول انجام شد و با حال عمومی مناسب بعد از هفت روز مرخص شد.
نتیجه گیریدر بیماران با هیپوپاراتیروییدیسم کاذب در صورت بروز اختلال در وضعیت قند، الگوی آن معمولا به صورت هیپوگلیسمی می باشد ولی در بیمار ما این همراهی به صورت هیپرگلیسمی و DKA در زمینه دیابت قندی نوع یک بود که نشان از همراهی نادر این دو بیماری است. لذا باید به فکر تشخیص زودرس و درمان مناسب این همراهی نادر بود.
کلید واژگان: هیپوپاراتیروئیدیسم کاذب, دیابت قندی تیپ 1, هیپوکلسمی, هورمون پاراتیروئیدBackground and ObjectiveType 1 diabetes mellitus (T1DM) as an autoimmune disease is associated with hyperglycemia and pseudohypoparathyroidism with hypoglycemia. In this study, we report a rare case of association between type 1 diabetes and pseudohypoparathyroidism.
Case Report:
A 12.5-year-old female patient with a one-month history of polyuria and polydipsia was admitted with severe lethargy and vomiting, and due to high blood sugar and metabolic acidosis, Diabetic Ketoacidosis (DKA) was diagnosed. She was first treated with DKA protocol and then Basal- Bolus Protocol of insulin. The patient had a history of seizures due to hypocalcemia at the ages of 8 days and 2 months. In re-examination during hospitalization due to hypocalcemia-hyperphosphatemia and high parathyroid hormone, the diagnosis of false hypoparathyroidism was proposed and treatment with oral calcium tablet and calcitriol capsule was done and she was discharged after seven days with a good general condition.
ConclusionIn patients with pseudohypoparathyroidism, in the event of a disturbance in glucose status, the pattern is usually hypoglycemia, but in our patient, this association was in the form of hyperglycemia and DKA in the context of T1DM, which is an indication of the rare association of these two diseases. Therefore, one should think about early diagnosis and proper treatment of this rare association.
Keywords: Pseudohypoparathyroidism, Type 1 Diabetes Mellitus, Hypocalcemia, Parathyroid Hormone -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 6 (پیاپی 222، شهریور 1398)، صص 387 -391زمینه و هدف
بیماری سلیاک التهاب مزمن روده باریک است که در اثر ازدیاد حساسیت دایمی به پروتئین گلوتن ایجاد می شود. این پروتئین در گندم، جو و چاودار وجود دارد که در افرادی که human leukocyte antigen (HLA)های خاص (HLADQ2 و یا HLADQ8) دارند ممکن است پاسخ ایمونولوژیک نسبت به این پروتئین سبب بروز علایم بالینی گردد. بسیاری از مطالعات افزایش شیوع بیماری سلیاک را در مبتلایان به دیابت تیپ یک گزارش کرده اند. از این رو هدف از این مطالعه بررسی و تعیین میزان شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابتی تیپ یک زیر 18 سال بود.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی، بر روی 40 کودک مبتلا به دیابت نوع یک دارای پرونده در انجمن دیابت سنندج (دانشگاه علوم پزشکی کردستان)، از مهر 1391 تا شهریور 1392 انجام شد. پس از دریافت رضایت از والدین، داده های دموگرافیک، شامل جنس، سن، سابقه خانوادگی دیابت، مدت بیماری، علایم بیماری سلیاک، در پرسشنامه ثبت گردید. جهت غربالگری سطح سرمی آنتی بادی ترانس گلوتامیناز بافتی از نوع ایمونوگلوبولین A و سطح توتال سرمی این ایمونوگلوبولین با استفاده از روش Enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA)، میزان ml 5 نمونه خون وریدی در آزمایشگاه دریافت شد. موارد سرولوژی مثبت، تحت آندوسکوپی و نمونه برداری از روده باریک قرار گرفتند و از نظر بافت شناسی ارزیابی شدند.
یافته ها19 پسر (47/5%) و 21 دختر (52/5%) با میانگین سنی 4/05±10/53، شرکت داشتند. شیوع بیماری سلیاک در این افراد 7/5% به دست آمد. بین علایم گوارشی و سلیاک در افراد مورد مطالعه رابطه آماری معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیریدر مطالعه حاضر شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابت تیپ 1، 7/5% بود که نسبت به جمعیت معمولی بیشتر می باشد.
کلید واژگان: بیماری سلیاک, کودکان, دیابت قندی تیپ 1, ترانس گلوتامینازها, آندوسکوپیBackgroundCeliac disease is a chronic inflammation of small intestine which is caused by an increased permanent sensitivity to a protein named gluten. This protein is present in some cereals such as wheat, barley, and rye. The immunologic response to this protein can cause clinical symptoms in people with specific human leukocyte antigens (HLAs) (including HLADQ2 or HLADQ8). Most studies have reported an increased incidence of celiac disease in patients with diabetes mellitus type I. This study aimed to determine the prevalence of the celiac disease in patients with diabetes mellitus type I under the age of 18 years old.
MethodsThis cross-sectional, analytic descriptive study was performed on forty children with diabetes mellitus type I in Sanandaj Diabetes Association (Kurdistan University of Medical Sciences), Iran, from September 2012 to September 2013. After obtaining consent from their parents, demographic data, including gender, age, family history of diabetes, duration of illness, symptoms of celiac disease, were recorded in the questionnaire. The measurement of the tissue transglutaminase (tTG) antibody and total immunoglobulin type A in the serum was necessary for the screening of celiac disease. Therefore in the laboratory, 5 ml of the venous blood sample was taken and then the serum levels of tTG antibody (from immunoglobulin type A) and total serum levels of this immunoglobulin were measured by the enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) method. Upper endoscopy with multiple biopsies from small intestine was performed in patients with positive serological screening. Finally, the disease was evaluated by histological finding.
ResultsForty children with diabetes mellitus type I included 19 boys (47.5%) and 21 girls (52.5%) were enrolled in the study. The mean age of these patients was 10.53±4.05. The prevalence of celiac disease was 7.5% in these individuals. In the subjects, there was no significant relationship between gastrointestinal symptoms and celiac disease.
ConclusionIn the present study, the prevalence of the celiac disease in type 1 diabetic patients was 7.5% which is higher than the normal population.
Keywords: celiac disease, children, diabetes mellitus type 1, transglutaminases, endoscopy -
سابقه و هدفتولید سلول های اندوکرینی و جزایر انسولین ساز، از جمله اهداف درمان دیابت می باشد. مشخص شده است که سلول های CD133+ خون بند ناف قادر به بیان فاکتورهای رونویسی جنینی هم چون 4- SSEA و 4 OCT هستند و لذا می توانند کاندید مناسبی برای درمان دیابت محسوب شوند. در این مطالعه سلول های CD133+ خون بند ناف به منظور تمایز به سلول های ترشح کننده انسولین مورد بررسی قرار گرفتند.
مواد و روش هامطالعه انجام شده از نوع تجربی بود. سلول های CD133+ خون بند ناف با استفاده از روش MACS جدا شدند و در محیط کشت تمایزی(حاوی DMEM/F12، Nicotinamid، bFGF، N2 supplement B27) به مدت 9 روز قرار گرفتند. از روش ایمونوسیتوشیمی، برای بررسی بیان پروتئین های انسولین و پپتید- C، از RT-PCR برای بررسی بیان ژن های انسولین، گلوکاگون، 1 PDX و 1/6 NKX و از الایزا برای تعیین عملکرد سلول های تمایز یافته استفاده شد.
یافته هاسلول های CD133+ مشتق از خون بند ناف در انتهای مرحله تمایزی، پروتئین انسولین و پپتید- C را بیان کردند. سلول های تمایز یافته، قادر به بیان ژن های 1/6 NKX، 1 PDX، انسولین و گلوکاگون نبودند و هم چنین توانایی پاسخ به تیمارهای مختلف گلوکز(5 و 27 میلی مولار) را نداشتند.
نتیجه گیریسلول های CD 133+ قادر به تمایز به سلول های انسولین ساز در محیط آزمایشگاه می باشند اما توانایی لازم برای ترشح انسولین را نداشته و نیازمند سیگنال های مناسب از محیط زنده هستند.
کلید واژگان: خون بند ناف, سلول های ترشح کننده انسولین, دیابت قندی تیپ IBackground And ObjectivesThe production of a sufficient number of pancreatic endocrine cells that function similarly to primary islets is one of the methods in treatment of diabetes. The CD133+ cells derived from cord blood (UCB-CD133) express some embryo specific markers such as SSEA-4 and OCT4 and so it can be a candidate for differentiation into insulin secreting cells. Therefore, here we attempt to determine the differentiation potential of UCB-CD133+ cells into insulin secreting cells in vitro.Materials And MethodsUCB-CD133+ cells were isolated by MACS and differentiated into insulin secreting cells using the medium containing DMEM/F12, bFGF, Nicotinamid, and supplement B27 N2 for 9 days. The expression of insulin and c-peptide protein was detected by immonocytochemistry. The expression of insulin, Nkx6.1, Pdx1, and Glocagon genes was analyzed by RT-PCR; ELISA was performed to analysis the function of differentiated cells in different glucose concentrations (5 and 27 mM).ResultsOur results determined that UCB-CD133+ cells expressed insulin and c-peptide at protein level after 9 days of culture. However, the insulin, Nkx6.1, Pdx1, and Glocagon genes were not detected in differentiated cells and they could not respond to different concentrations of glucose.ConclusionsWe suggested that UCB-CD133+ cells can differentiate into insulin secreting cells in vitro; however, they are not functional and need to receive more signals in vivo.Keywords: Umbilical Cord Blood, Insulin, Secreting Cells, Diabetes Mellitus, Type 1 -
مقدمهاین مطالعه به منظور بررسی شیوع و عوامل خطر موثر در باکتریوری بدون علامت در زنان مبتلا به تیپ 2 دیابت در یک جمعیت نمونه ایرانی صورت پذیرفته است.روش هادر طی فاصله زمانی فروردین لغایت آذر ماه سال 1383 تعداد 202 خانم غیرباردار مبتلا به دیابت تیپ 2 به روش نمونه گیری از افراد در دسترس انتخاب گردیدند. این افراد بین 31 تا 78 سال سن داشته و هیچگونه اختلالی در دستگاه مجاری ادراری نداشتند. در این مطالعه باکتریوری بر اساس وجود 105 کلنی از یک یا حداکثر 2 میکروارگانیسم در حداقل 2 کشت مثبت به عمل آمده از ادرار افراد تعریف گردید. تمامی شرکت کنندگان در این مطالعه فاقد هر گونه علامتی از عفونت دستگاه مجاری ادراری بودند. عوامل خطر برای ابتلا به باکتریوری در شرکت کنندگان در این مطالعه بررسی گردید و این عوامل در گروه های دارای باکتریوری و فاقد باکتریوری با هم مقایسه شد.یافته هاشیوع باکتریوری بدون علامت در شرکت کنندگان در این مطالعه 910.9% بود. میکروارگانیسم E.coli شایع ترین میکروبی بود که در محیط کشت ادرار افراد رشد نمود. اغلب میکروارگانیسم های رشد کرده در ادرار شرکت کنندگان، نسبت به کوتریموکسازول، نالیدیکسیک اسید و سیپروفلوکساسین مقاوم بودند. بین پیوری (0.01 >P) و گلوکزوری (0.05 >P) با باکتریوری بدون علامت رابطه معنی داری یافت شد اما سن (0.45 >P)، مدت زمان ابتلا به دیابت (0.09 >P)، ماکروآلبومینوری (0.10 >P) و(HBA1C (P<0.75 دارای رابطه معنی داری با باکتریوری بدون علامت نبودند.نتیجه گیریشیوع باکتریوری بدون علامت در زنان مبتلا به دیابت تیپ 2 بیشتر بوده و در این رابطه پیوری و گلوکزوری می توانند به عنوان عوامل خطر و دخیل در ابتلا در نظر گرفته شوند. توصیه می شود در زنان دیابتی تیپ 2 که بیشتر از 40 سال سن داشته باشند؛ کشت های ادرار دوره ای به عمل آید حتی اگر علامتی از عفونت ادراری نداشته باشند.
کلید واژگان: دیابت قندی تیپ 2, باکتریوری بدون علامت, زنانBackgroundThis study was performed to evaluate the prevalence and risk factors of asymptomatic bacteriuria (ASB) in women with type 2 diabetes mellitus in Iranian population.MethodsBetween March 2003 and December 2003, 202 nonpregnant women with diabetes type 2 who were between 31 to 78 years old and had no abnormalities of the urinary tract system were included. We defined ASB as the presence of at least 105 colony-forming units/ml of 1 or 2 bacterial species, in two separated cultures of clean-voided midstream urine. All the participants were free from any symptoms of urinary tract infection (UTI). Risk factors for developing bacteriuria was assessed and compared in participants with and without bacteriuria.ResultsIn this study, the prevalence of ASB was 10.9% among diabetic women. E.coli was the most prevalent microorganism responsible for positive urine culture. Most of the isolated microorganisms were resistant to Co-trimoxazole, Nalidixic acid and Ciprofloxacin. Pyuria (P<0.001) and glucosuria (P<0.05) had meaningful relation with bacteriuria but no association was evident between age (P<0.45), duration of diabetes (P<0.09), macroalbuminuria (P<0.10) and HbA1c level (P<0.75), and the presence of ASB.ConclusionThe prevalence of ASB is more prevalent in women with type 2 diabetes, which pyuria and glucosuria can be considered as risk factors in this regard. Routine urine culture can be recommended for diabetic women even when there is not any urinary symptom.Keywords: Asymptomatic bacteriuria_Type 2 diabetes mellitus_Women
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.