به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دیابتی نوع 1" در نشریات گروه "پزشکی"

جستجوی دیابتی نوع 1 در مقالات مجلات علمی
  • عطیه سادات موسوی*، زهرا پارسا قرابائی، بهاره سیاوش، مریم شریفی زاوشتی
    زمینه و هدف

     دیابت نوع دو معضلی مهم برای سلامت است. ازاین‌رو، پژوهش حاضر، با هدف اثربخشی درمان ذهن‌آگاهی بر دشواری در تنظیم هیجان و همجوشی شناختی بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.

    روش‌بررسی: 

    روش پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی از نوع طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون دوگروهی (گروه آزمایش و گروه گواه) بود. جامعه آماری همه بیماران زن و مرد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه‌‌‌کننده به مرکز دیابت شهر کرج، در سه ماه اول سال 1397 بودند. برای جمع‌آوری داده‌ها، نمونه‌ای شامل سی نفر، به روش نمونه‌گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (گراتز و رومر، 2004) و مقیاس همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران، 2014) بود. افراد در گروه آزمایش، در هشت جلسه، ذهن‌آگاهی تحت درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچ درمانی را دریافت کرد. برای تحلیل داده، از نرم‌افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس تک‌متغیره و چندمتغیره استفاده شد. سطح معنا‌داری 0٫01 در نظر گرفته شد.

    یافته‌ها:

     طبق نتایج، بین گروه آزمایش و گروه گواه، در متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و همجوشی شناختی تفاوت معناداری وجود داشت (0٫001>p). همچنین اندازه اثر درمان ذهن‌آگاهی بر نمره دشواری در تنظیم هیجان 0٫476 و همجوشی شناختی 0٫361 به دست آمد.  

    نتیجه‌گیری:

     براساس یافته‌ها نتیجه گرفته می‌شود، درمان ذهن‌آگاهی در کاهش دشواری‌های تنظیم هیجان و همجوشی شناختی بیماران دیابتی نوع دو موثر است.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, دشواری در تنظیم هیجان, همجوشی شناختی, دیابتی نوع دو
    Atiyeh Sadat Mousavi *, Zahra Parsaqarabaei, Bahare Siavash, Maryam Sharifi Zavoshti
    Background & Objectives

    Type 2 diabetes is a significant health problem. Patients with diabetes disease struggle to control their stress and manage their emotions. Accordingly, emotion regulation seems to be a primary principle for evaluating and managing emotions. In recent years, some researchers have introduced mindfulness-based approaches based on existing cognitive-behavioral interventions (the third wave of behavioral therapy). The present study aimed to determine the effects of mindfulness therapy on the difficulty in regulating emotions and cognitive fusion in patients with type 2 diabetes.

    Methods

    This research was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design and a control group. The study’s statistical population consisted of all female patients with type 2 diabetes, referring to the diabetes center of Karaj City, Iran, in the Spring of 2018. To collect data, a sample of 30 women was selected using a convenience sampling method. The inclusion criteria were as follows: being 20 to 50 years old, having a three-month sugar level of more than 0.7, not suffering from any other disease, not changing the dose of insulin consumed during the three months of the experiment, not undergoing any other treatment, not taking psychiatric drugs and being interested in participating in the research. The exclusion criteria for the experimental group were as follows: excessive absenteeism in training sessions and lack of cooperation in the training program. The research tools were the Difficulties in Emotion Regulation Scale (Graz and Roemer, 2004) and the Cognitive Fusion Questionnaire (Gillanders et al., 2014). The experimental group subjects received 8 sessions of mindfulness therapy, and the control group received no treatment. The obtained data were analyzed by SPSS using univariate and multivariate analysis of covariance analysis. The significance level was set at 0.01.

    Results

    The present study results demonstrated a significant difference between the experimental and control groups in difficulty in emotion regulation (p<0.001) and cognitive fusion (p<0.001). The mean±SD values of difficulty in emotion regulation of the experimental group before and after the intervention were 20.40±2.44 and 18.36±2.38, respectively; the same scores for the cognitive diffusion were 41.80±2.50 and 40.86±2.23 respectively. Additionally, the effect size values were 0.476 for the difficulty score in emotion regulation and 0.361 for cognitive fusion.

    Conclusion

    Based on the findings, mindfulness therapy effectively reduces the difficulty in emotion regulation and cognitive fusion of type 2 diabetic patients. Therefore, in addition to pharmacotherapies, it is recommended to consider psychological aspects to reduce the mental problems of patients with type 2 diabetes.

    Keywords: Mindfulness, Difficulties in emotion regulation, Cognitive fusion, Type 2 diabetes
  • توحید عزیززاده، محمدرضا ذوالفقاری*، امیر فتاحی، کمال خادم وطنی
    زمینه و اهداف

    شیوع دیابت، تغییر در سبک زندگی را در پیشگیری از عوارض آن ضروری ساخته است. هدف از این مطالعه تاثیر تمرین ورزشی تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط به همراه مکمل استاگزانتین بر بیومارکرهای التهابی در بافت قلب است.

    روش بررسی

    42 سرموش صحرایی نر (سن6 هفته) پس از القای دیابت به طور تصادفی در7 گروه (6 سر در هر گروه) شامل 1) کنترل دیابتی؛ 2) شم دیابتی؛ 3) دیابت+ مکمل؛ 4) دیابت+ تمرین تناوبی شدید؛ 5) دیابت+تناوبی شدید+ مکمل؛ 6) دیابت+ تمرین تداومی باشدت متوسط؛ و 7) دیابت+ تمرین تداومی با شدت متوسط+ مکمل قرارگرفتند. گروه های تمرینی تناوبی شدید با شدت 80% VO2max و گروه تمرین تداومی متوسط با شدت حدود 65% تا 75% VO2max روی تردمیل دویدند (به مدت 8 هفته 5 جلسه ای). مکمل به مقدار روزانه 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن دریافت شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی (ناشتایی شبانه) بافت قلبی برداشته شد. شاخصهای التهابی  (IL-6، IL-1b، TNF-α و CRP) بافت قلبی با تکنیک وسترن بلات اندازه گیری شد.

    یافته ها

    شاخصهای ارتهابی بعد از8 هفته تمرین در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (0.05>p) و تغییرات معنی داری در گروه مکمل مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر دو شیوه تمرین تداومی با شدت متوسط و تناوبی شدید در کاهش شاخص های التهابی، می توان از آن به عنوان استراتژی درمانی استفاده کرد. به نظر می رسد تمرین تداومی همراه با مکمل تاثیر بیشتری در این بیماران داشته باشد. در حالی که مکمل به تنهایی تاثیری بر عوامل التهابی ندارد.

    کلید واژگان: تمرینات ورزشی تداومی شدید, استاگزانتین, عوامل بیولوژیکی, رت, دیابتی نوع 2
    Tohid Azizzadeh, Mohammad Reza Zolfaghari*, Amir Fattahi, Kamal Khademvatani
    Background and aims

    The prevalence of diabetes has made necessary changes in lifestyle to prevent its complications. In this study, the effect of moderate-intensity continuous training (MICT) and high-intensity interval training (HIIT) with staxanthin supplementation on inflammatory biomarkers in the cardiac tissue of diabetic rats was investigated.

    Methods

    In this study, 42 male rats (age six weeks), after induction of type 2 diabetes,were randomly divided into seven groups (six in each group): 1)diabetic control; 2) diabetic Sham; 3) diabetes+supplement; 4) diabetes+HIIT; 5) diabetes+HIIT+supplement; 6) diabetes+MICT; and 7) diabetes+MICT+supplement. The HIIT groups ran with an intensity of 80% VO2max, and MICT groups ran with an intensity of about 65% to 75% VO2max on the treadmill (five sessions per week for eight weeks). The supplement was taken daily at a dose of 3 mg per kg. The cardiac tissue was removed 24h after the last training session (night fasting). Inflammatory biomarkers (IL-1b, IL-6, TNF-α, and CRP) of the cardiac tissue were measured by Western blotting.

    Results

    After eight weeks of training, inflammatory biomarkers showed a significant decrease compared to the control group (p<0.05), and no significant changes were observed in the supplement group.

    Conclusion

    Due to the effect of MICT and HIIT in reducing inflammatory biomarkers, it can be used as a therapeutic strategy. It seems that the MICT with supplements may have more effective in these patients, while supplements alone have no effect on inflammatory markers.

    Keywords: High Intensity Interval Training, astaxanthin, Biological Factors, Rats, Type 2 Diabetes
  • محمد پرستش*، سمیرا مقدسی، زهرا یوسف وند
    مقدمه و هدف
    افزایش مالون‏دی‏آلدئید‏ و کاهش ظرفیت تام آنتی‏اکسیدانی مرتبط با گلوکز خون بالا، مقاومت به انسولین در دیابت نوع 2 موجب تخریب بافت و ساختار بیضه می‏شود. هدف مطالعه حاضر تاثیر شدت‏های مختلف تمرین هوازی بر سطوح سرمی مالون‏دی‏آلدئید‏، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و ساختار بیضه موش های صحرایی نر دیابتی بود.
     
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 46 سر موش صحرایی از نژاد ویستار با میانگین وزن 45±205 گرم به طور تصادفی در چهار گروه کنترل سالم‏ بی تمرین، کنترل دیابتی بی تمرین، دیابتی تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و دیابتی تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) قرار گرفتند. گروه‏های تمرینی برنامه تمرین را به مدت 10 هفته اجرا کردند. داده‎ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 بررسی شدند.
     
    نتایج
    تمرین MICT و HIIT موجب کاهش معنادار قند خون ناشتا، MDA و افزایش معنادار TAC در گروه‏های تمرین دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (0/05≥P). 10 هفته تمرین MICT و HIIT موجب بهبود ساختار بیضه بویژه حجم لوله ‏های منی ساز، حجم کل بیضه، حجم بافت بینابینی، قطر لوله منی ساز و وزن بیضه چپ در گروه‏های تمرین دیابتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (0/05≥P). بین تغییرات حاصل شده دو روش تمرینی MICT و HIIT تفاوت معناداری در متغیرهای وابسته مشاهده نشد (0/05≤P).
     
    نتیجه گیری
    به نظر می‎رسد دو روش تمرینی MICT و HIIT از طریق کاهش قند خون، شاخص مقاومت به انسولین و سطح سرمی MDA و TAC، تاثیرات مثبت در بهبود ساختار بیضه موش های صحرایی دیابتی شود. با این دو روش تمرینی تاثیرات متفاوتی در متغیرهای ذکر شده نداشتند.
    کلید واژگان: دیابتی نوع 2, مالون دی آلدئید, ظرفیت تام آنتی اکسیدانی, فعالیت بدنی, موش صحرایی
    Mohammad Parastesh*, Zahra Yousefvand, Samira Moghadasi
    Background and Objective
    An increase in malondialdehyde and a decrease in the total antioxidant capacity associated with high blood glucose and insulin resistance in type 2 diabetes cause damage to the testicular tissue and structure. The aim of this study was to evaluate the effect of different aerobic training intensities on serum levels of malondialdehyde, total antioxidant capacity and testicular structure in male diabetic rats.
     
    Materials and Methods
    In this study, 46 Wistar rats with an average weight of 205‏±‏45 grams were randomly assigned into four groups: healthy control, control of diabetic, diabetic with moderate-intensity interval training (MICT) and diabetic with high-intensity interval training (HIIT). The training groups trained the exercise program for 10 weeks by treadmill and their blood serum and testis tissue were collected after the last training session. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey post-hoc test at a significance level of 0.05%.
     
    Results
    MICT and HIIT training caused a significantly decreased fasting blood glucose and MDA and significantly increased TAC in diabetic training groups compared to diabetic control group (p<0.05). Also, 10 weeks of MICT and HIIT training improved the testicular structure, especially the testis volume, seminiferous tubules volume, interstitial tissue volume and left testicle weight in diabetic training groups compared to the control group (p<0.05). There was also no significant difference between the changes for the two methods of MICT and HIIT exercises regarding dependent variables.
     
    Conclusion
    It seems that two methods of MICT and HIIT training by reducing blood glucose, insulin resistance index and serum level of MDA and enhancement of TAC have positive effects on the improvement of testicular structure in diabetic rats. With these two methods of training, there were no different effects on mentioned variables.
    Keywords: Type 2 diabetes_Malondialdehyde_Total antioxidant capacity_Physical activity_Rat
  • علی رجبی، معرفت سیاه کوهیان *، علی اکبرنژاد، مرتضی یاری
    زمینه و هدف
    دیابت نوع 2 یک معضل مهم برای سلامت عمومی است که افراد زیادی درگیر آن هستند. تمرینات ورزشی و فعالیت بدنی نقش مهمی در پیشگیری و کنترل آن ایفا می کند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر دو تواتر مختلف تمرین هوازی با حجم یکسان و بی تمرینی متعاقب با آن بر سطوح هورمون آیریزین، پروفایل لیپیدی و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق دیابتی نوع 2 بود.
    روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 36 زن چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی به سه گروه مساوی 12 نفر تقسیم شدند. گروه 1 و 2 به مدت 8 هفته (1=3 جلسه و 2= 6 جلسه در هفته، با حجم یکسان) تمرین هوازی با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه) انجام دادند. نمونه گیری ها در مرحله پیش آزمون، 48 ساعت و دو هفته پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد.
    یافته ها
    نتایج درون گروهی نشان داد متغیرهای وزن، چربی بدن و شاخص توده بدنی تنها در گروه یک (کاهش) و مقاومت به انسولین (کاهش) و آیریزین (افزایش) در هر دو گروه تجربی، بعد از گذشت 8 هفته از مداخله، تغییر معنی داری داشتند (0/05P<). همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه همراه با تست تعقیبی LSD، نشان دهنده اختلاف معنی دار در متغیرهای وزن (0/036p=)، درصد چربی (0/001p=)، شاخص توده بدنی (0/008p=)، مقاومت به انسولین (0/001p=) و آیریزین (0/0001p=) در مرحله پس آزمون بین گروه های مختلف مطالعه بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه حاضر، تاثیر تمرین ورزشی با مدت زمان بیشتر نسبت به تکرر در جلسات تمرینی کوتاه مدت در کنترل عوامل دخیل و موثر در دیابت نوع 2 بارزتر بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که زمان برنامه ورزشی، عامل موثری در پیشگیری و کنترل بیماری دیابت نوع 2 می باشد که باید در طراحی و برنامه ریزی ورزشی مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: آیریزین, ورزش هوازی, شاخص مقاومت به انسولین, دیابتی نوع 2, زنان چاق
    Ali Rajabi, Marefat Siahkouhian *, Ali Akbarnejad, Morteza Yari
    Bachground: Type 2 diabetes is an important public health problem that involves many people. Exercise and physical activity play an important role in preventing and controlling it. Therefore, this study aimed to compare the effects of two different frequencies of aerobic exercise with the same volume and detraining period on the levels of irisin hormone, lipid profiles, and insulin resistance index in obese women with type 2 diabetes.
    Materials And Methods
    In this quasi-experimental study, 36 obese women with type 2 diabetes were randomly allocated into three groups (n = 12 per group). Group 1 and group 2 performed 8 weeks of intensity aerobic exercise (Group 1=3 times and Group 2=6 times a week, with the same volume) with 60-75 percent of maximum heart rate. Samples were taken before intervention, 48 hours after the first training session, and two weeks after the last training session.
    Results
    After 8 weeks of intervention, the intergroup results showed that weight, body fat, and body mass index were significantly reduced only in group 1, whereas in both groups, the insulin resistance index reduced and irisin levels increased significantly (P
    Conclusion
    Given the results of this study, the longer duration exercise protocol was of a more significant impact on the control of factors involved in type 2 diabetes than the exercise protocol with more frequent, short-term training sessions. Therefore, it can be concluded that the duration of an exercise program is an effective factor in the prevention and control of type 2 diabetes, which should be considered in the design and planning of exercise.
    Keywords: Irisin_Aerobic exercise_Insulin resistance index_Type 2 diabetes_Obese women
  • فرزانه عسگری طایی، زهره قندچی، سیدعلی مصطفوی، پیام حسین زاده، محمود محمودی مجدآبادی، سیدعلی کشاورز
    مقدمه
    یکی از عمده ترین نگرانی ها در کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 کنترل گلایسمی است. هدف این مطالعه تعیین چگونگی کنترل گلایسمی در ارتباط با رژیم غذایی و برنامه انسولین درمانی در بیماران دیابتی نوع 1 است.
    روش ها
    در مطالعه توصیفی - مقطعی حاضر،85 کودک دیابتی نوع یک عضو انجمن دیابت ایران با میانگین سنی 2±2/14 سال مورد بررسی قرارگرفتند. برای بیماران یادآمد24 ساعته خوراک برای 3 روز تکمیل شد. جهت بررسی وضعیت کنترل گلایسمی از شاخص هموگلوبین گلیکوزیله استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین درصد هموگلوبین گلیکوزیله افراد شرکت کننده در این پژوهش 9/1 ± 1/8 درصد بود. اکثر بیماران (57%) کنترل مطلوبی روی سطوح قند خون خود نداشتند. بین سطوح HbA1C و تعداد وعده های غذایی (02/0(P=، دفعات پایش قند خون در روز (004/0(P= و سطح تحصیلات مادر (003/0(P= ارتباط معکوس معنی دار مشاهده شد. بین دفعات مراجعه به پزشک (01/0 = (P، دفعات بستری شدن در بیمارستان در سال گذشته (002/0 = (P، و بعد خانوار (001/0(P= با سطوح HbA1C ارتباط معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به کنترل نامناسب گلایسمی در اکثر بیماران دیابتی نوع 1 مورد بررسی، لزوم تبیین راهکارهای موثر درمانی و تغذیه ای در این بیماران ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: کنترل گلایسمی, HbA1C, برنامه غذایی, انسولین درمانی, دیابتی نوع 1
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال