به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سیتوتوکسیسیتی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • آتنا شیوا، فاطمه مودبی، شهین عرب، مازیار خاتمی، مریم زمان زاده، محمد کوچک دزفولی، ابوالفضل حسین نتاج، پرستو نامدار*
    سابقه و هدف

    اپلاینس های ارتودنسی معمولا با توجه به طول درمان طولانی، مدت زمان زیادی در تماس با مخاط دهان هستند و به دنبال تماس مداوم و اصطحکاک ایجاد شده، با مشکلاتی همراه هستند. این مطالعه با هدف بررسی سلول های اپیتلیال مخاط بیماران با اپلاینس ارتودنسی ثابت، انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی، اسمیر از سه منطقه مجزا 150 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی دانشگاه مازندران جمع آوری شد: منطقه A (لام A): مخاط دهان در معرض اصطکاک ناشی از براکت‎های ارتودنسی، منطقه B (لام B): مخاط دهان در معرض اصطکاک با لوله بر روی نوار ارتودنسی و منطقه C(لام C): مخاط دهان بدون اصطکاک، در واقع ناحیه پایین حفره دهان (ناحیه کنترل). جهت آنالیز هیستومورفومتری هر لام با رنگ آمیزی پاپانیکولائو با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد ارزیابی قرار گرفت و ناحیه هسته ای (NA)، سیتوپلاسمی (CA) و نسبت ناحیه هسته ای به سیتوپلاسمی (NA/CA) بر حسب میکرومتر مربع ثبت گردید.

    یافته ها

    میانگین NA برابر 22/11±65/66 و میانگین CA برابر با 1846/53±717/37 و میانگین NA/CA برابر 0/010±0/037 میکرومتر مربع بود. اختلاف NA و CA بین لام ها معنی دار بود (0/001>p) (لام A<لام B<لام C) و NA/CA در لام A به طور معنی داری از بقیه بیشتر بود. در لام های مورد بررسی، فقط اسمیر نرمال (کلاس 1) و اسمیر نرمال به همراه سلول های التهابی (کلاس 2) مشاهده شد که در هر دو، از نظر NA و CA لام شماره C (کنترل) بیشترین مقدار را داشت. از نظر NA/CA در اسمیر نرمال، لام شماره A دارای بیشترین مقدار بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه، درمان ارتودنسی ثابت تاثیر قابل توجهی بر ناحیه هسته ای و سیتوپلاسمی نواحی آسیب دیده نسبت به نواحی غیر مبتلا دارد و همچنین درجاتی از التهاب در نواحی در معرض دستگاه ارتودنسی احتمالا دیده می شود.

    کلید واژگان: سلول‎های اپیتلیالی مخاط دهان, ارتودنسی ثابت, هیستومورفومتری, رنگ آمیزی پاپانیکولا, اپلاینس ارتودنسی, سیتوتوکسیسیتی}
    A. Shiva, F. Moaddabi, S. Arab, M .Khatami, M. Zamanzadeh, M .Koochek Dezfouli, A .Hossein Nataj, P. Namdar*
    Background and Objective

    Orthodontic appliances are usually in contact with the oral mucosa for a long time due to the length of the long-term treatment and are associated with problems due to the continuous contact and friction created. This study was conducted to investigate the epithelial cells of the mucosa of patients with fixed orthodontic appliances.

    Methods

    In this cross-sectional study, smears were collected from three separate areas in 150 patients referred to the dental clinic of Mazandaran University: Area A (slide A): oral mucosa exposed to friction caused by orthodontic brackets, area B (slide B): oral mucosa exposed to friction with the tube on the orthodontic tape and Area C (slide C): oral mucosa without friction, i.e., the lower area of the oral cavity (control area). For histomorphometric analysis, each slide was evaluated with Papanicolaou staining using a light microscope, and the nuclear area (NA), cytoplasmic area (CA), and the ratio of nuclear area to cytoplasmic area (NA/CA) were recorded in square micrometers.

    Findings

    The mean NA was 65.66±22.11, CA was 717.37±1846.53, and NA/CA was 0.037±0.010 square meters. The difference in NA and CA between slides was significant )p<0.001) (slide A

    Conclusion

    The findings of the study indicate that fixed orthodontic treatment has a significant impact on the nuclear and cytoplasmic area of affected areas compared to non-affected areas. Only some degree of inflammation may be seen in the areas exposed to the orthodontic appliance.

    Keywords: Epithelial Cells, Oral Mucosa, Fixed Orthodontics, Histomorphometry, Papanicolaou Staining, Orthodontic Appliances, Cytotoxicity}
  • رویا وزیری جاوید *، حسین مقصودی، رضا حاجی حسینی
    سابقه وهدف
    لوسمی میلیوئیدی حادمزمن(CML)یک اختلال بدخیم سلول های بنیادی خون است که منجربه افزایش سلول های میلوئیدی، سلولهای اریتروئیدی وپلاکت درخون محیطی وهیپرپلازی درمغز استخوان می شود. این تحقیق به منظوربررسی اثرسمیت سلولی وسیتوتوکسیکی پانیسیک اسید روغن هسته اناربرروی رده سلولی (K562) به عنوان مدل لوسمی میلوئیدی مزمن صورت گرفته است.
    مواد وروش ها
    دراین مطالعه تجربی آزمایشگاهی، پانیسیک اسید روغن هسته اناراز شرکت کارلاوان کرمان که نمایندگی شرکت LCG درایران میباشدخریداری شد.سلولهای K562 کشت داده شدوبا غلظت های (8تا100ماکروگرم برمیلی لیتر) ودر فاصله زمانی (24،48،72ساعت) تحت درمان قرار گرفتند. سمیت سلولی پانیسیک اسید بر علیه سلولهای K562 لوسمی با استفاده از دستگاه الایزا وبه ترتیب MTT، SDHو LDH برآورد شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t.test و ANOVA و SPSS نسخه 15 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    پانیسیک اسید روغن هسته انار ، بالاترین اثر سمیت سلولی را در LC50=50 میکروگرم بر میلی لیتر و72 ساعت پس از تیمار، از خود نشان می دهد. به عبارت دیگر، پانیسیک اسید هسته انار اثر سمیت سلولی وابسته به دوز را بررده سلولی k562 از خود بروز داده است .
    نتیجه گیری
    با توجه به سمیت سلولی پانیسیک اسید روغن هسته انار بر رده سلولی k562 ، پانیسیک اسید می تواند به عنوان یک کاندید بالقوه برای مطالعات بیشتر سرطان لوسمی میلوئیدی مزمن وساید سلول های سرطانی در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: سیتوتوکسیسیتی, CML, K562, پانیسیک اسید, لوسمی}
    Roya Vazirijavid *, Dr Hossein Maghsodi, Dr Reza Hajihosseini
    Backgrond: CML is a malignant clonal disorder of hematopoietic stem cells that causes the increase of myeloid cells, erythroid cells, and blood platelets and hyperplasia in the bone marrow. This study is performed the effect of cytotoxicity of punicic acid of pomegranate seed oil on the cellular line of blood cancer (K652), as Chronic Myeloid Leukemia model.
    Materials And Methods
    In this experiential laboratory study. punicic acid of pomegranate seed oil was purchased from Clarodan Kerman Co., representative of LCG Co. in Iran. K562 cells were cultured and were administered with densities of 8 to 100 micrograms per milliliters (in 24h, 48h, and 72h). Cellular toxicity of punicic acid against K562 leukemic cells was estimated using the MTT, LDH and SDH method. Absorption was measured using Elisa machine. Then the data was analyzed with the computer software SPSS version 15.0 (SPSS Inc., Chicago, USA), t.test and ANOVA.
    Results
    punicic acid of pomegranate seed oil shows the most cellular toxicity effect at lc50=50 micrograms per milliliters and 72 hours after treatment. In other words, punicic acid of pomegranate seed oil expresses effects of cellular toxicity on k562 cells, depending on the dosage.
    Conclusion
    Considering the toxicity of punicic acid of pomegranate seed oil, punicic acid can be considered a potential candidate for further CML studies, and other cancer cells.
    Keywords: Cytotoxic, CML, K562, punicic acid, leukemia}
  • مصطفی نوری زاده تازه کند، مهمت توپاکتاس، ابراهیم ولی پور، ارکیده حاجی پور
    مقدمه
    میرتازاپین از جمله داروهای ضد افسرگی می باشد که به طور گسترده در سراسر جهان برای درمان افسردگی های ماژور مورد استفاده قرار می گیرد. میرتازاپین موجب افزایش سطح آدرنالین و سرتونین در مغز می شود. افزایش مصرف داروهای ضد افسردگی در سالهای اخیر ضرورت مطالعات بیشتر و اطمینان حاصل از این داروها را نشان می دهد. بنابراین هدف از این پژوهش مطالعه ی سیتوتوکسیسیته ی داروی میرتازاپین در لنفوسیت های خونی با استفاده از روش های شمارش میتوتیک ایندکس، شاخص تقسیم هسته ایی و پرولیفراسیون ایندکس می باشد.
    روش کار
    در این پژوهش که بر لنفوسیت های خونی انسان (2 نفر آقا و 2 نفر خانم) انجام شد تاثیر سیتوتوکسیسیته ی میرتازاپین در تیمارهای 24 و 48 ساعته و در دوز های 10، 25، 40، 55 μg/ml بررسی شده و داده ها توسط آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    نتایج
    تیمارهای 24 و 48 ساعته ی میرتازاپین سبب کاهش میتوتیک ایندکس و شاخص تقسیم هسته ای شده است. همچنین، میرتازاپین موجب کاهش پرولیفراسیون ایندکس در تیمار های 24 و 48 ساعته شده و کاهش پرولیفراسیون در هر دو زمان تیمار با افزایش دوز رابطه ی مستقیم داشته است.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این پژوهش میرتازاپین دارای اثرات سیتوتوکسیک در سلولهای انسانی است. بنابراین این دارو می تواند کاندید مناسبی در درمان سرطان باشد.
    کلید واژگان: لنفوسیت های خونی, میرتازاپین, سیتوتوکسیسیتی, میتوتیک ایندکس}
    Mostafa Norizadeh Tazehkand, Mehmet Topaktas, Ebrahim Valipour, Orkideh Hajipour
    Introduction
    Mirtazapine (Remeron) is widely used as an antidepressant drug to treatment of major depressive disorders in all over the world. Mirtazapine plays its role by increasing norepinephrine and serotonin levels in brain. To days, the heavy and strongly use of the antidepressant necessitates more studies and being sure about the drug. Hence, the present research is aimed to study of cytotoxic effect of Mirtazapine on human peripheral blood lymphocytes by numeration of Mitotic Index (MI), Nuclear Division Index (NDI) and Proliferation Index (PI) tests.
    Materials And Methods
    In this research, cytotoxic effect of mirtazapine at 24 and 48 hours treatment on four concentration (10, 25, 40, and 55µg/ml) was studied on human peripheral blood lymphocytes (from two male and two female) and the t-test was used for the statistical analysis.
    Results
    Exposing to the mirtazapine for 24 and 48 hours treatment periods leaded to a decrease in mitotic index and nucleus division index. Also, mirtazapine cause decreased proliferation index of the both 24 and 48 hours and the decreasing effect of mirtazapine on cell proliferation at 24h and 48h treatment was concentration dependent manner.
    Conclusion
    According to this study mirtazapine has cytotoxic effects on human's cells, so mirtazapine can be valuable candidate for cancer treatment.
    Keywords: Mirtazapine, Cytotoxicisity, Mitotic Index, Blood lymphocytes}
  • علی زارعی محمودآبادی، حمیدرضا جوادی، مریم عادلی پور، زهرا حجتی، مهدی کمالی، حسین بهادران
    مقدمه
    کادمیوم و ترکیبات آن از آلاینده های محیطی و شغلی هستند که در کلیه و کبد انسان ذخیره شده و به عنوان عوامل ژنوتوکسیک، کارسینوژنیک، توموروژنیک و مخرب DNA شناخته می شوند. مطالعات گذشته اثرات ضد التهابی، ضد سرطانی و آنتی اکسیدانتی زعفران را نشان داده اند.
    هدف
    هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثرات آنتی ژنوتوکسیستی و ضد سمیت عصاره آبی کلاله زعفران روی کلیه موش آزمایشگاهی بود.
    روش بررسی
    برای بررسی اثرات حفاظتی زعفران در برابر تخریب کروموزومی ناشی از کادمیوم کلراید در کلیه موش، حیوانات را به طور تصادفی به 6 گروه نرمال، سالین، زعفران، کادمیوم، زعفران + کادمیوم، کادمیوم + زعفران تقسیم نموده و به روش داخل صفاقی با دوز 30 میکرومول بر کیلوگرم کادمیوم و 100 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره آبی زعفران به مدت 3 روز تیمار شدند. برای تایید ایجاد توکسیسیتی توسط کادمیوم، غلظت مالون دی آلدهاید (MDA) و گلوتاتیون (GSH) در هموژن کبد سنجیده شد. نتایج، افزایش معنی دار در میزان MDAو کاهش در میزان GSHدر گروه تیمار شده با کادمیم را نشان داد. میزان تخریب DNA در کلیه با روش الکتروفورز تک سلول در سلول های کلیه در گروه های مختلف بررسی شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که کادمیوم به طور معنی داری موجب شکست DNA در کلیه می شود. در حالی که تیمار حیوانات با عصاره زعفران به صورت پیشگیری و درمان موجب کاهش معنی دار در تخریب DNA شد. زعفران اثر محافظتی قابل قبولی در برابر استرس اکسیداتیو و تخریب ژنوتوکسیسیتی ناشی از کادمیوم دارد.
    نتیجه گیری
    بنابراین استفاده از زعفران به عنوان یک مکمل غذایی مناسب برای محافظت کارگران صنعتی در معرض کادمیوم، پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: الکتروفورز تک سلولی, ژنوتوکسیسیتی, سیتوتوکسیسیتی, عصاره ی آبی زعفران, کادمیوم}
    A. Zaree, Hr Javadi, M. Adelipor, Z. Hojati, M. Kamali, H. Bahadoran
    Background
    Cadmium and its derivatives are important environmental and occupational pollutant which stored in human kidney and liver. Cadmium is known as genotoxic, carcinogenic, mutagenic and DNA damaging agents. Crocus sativus L (Saffron) is used in Traditional medicine as anti tumorogenic and anti cancer agent.
    Objective
    The aim of this study was to evaluate the anti toxicity and anti genotoxicity effects of aqueous extracts of Crocus sativus stigmas in Swiss-Webster mice kidney.
    Methods
    To investigate possible protective effects of saffron against chromosomal damage induced by cadmium chloride in kidney of mice, the animals randomly divided in six groups: normal, saline, saffron, saf+cad, cad+saf. Cadmium (30 µmol/kg) and aqueous extract of saffron (100mg/kg) was administered peritoneally for 3days. Cadmium toxicity was investigated by malondialdehyd (MDA) and glutathione (GSH) concentration in liver homogenate as an indicator of lipid per oxidation and oxidative stress. DNA damage in kidney was studied using alkaline single cell electrophoresis (comet assay).
    Results
    The results show that cadmium can induce significant cytotoxicity and genotoxicity in kidney. The DNA damage and cytotoxicity were significantly decreased in both pre and post treatment animals with aqueous extract of saffron. Moreover the results show that saffron has protective effects against oxidative stress and genotooxicity damage of cadmium.
    Conclusion
    Therefore, use of saffron as a diet complement may be suitable for protection in industrial workers which have exposed to cadmium.
    Keywords: Cadmium, Comet assay, Cytotoxicity, Genotoxicity, Saffron}
  • مصطفی نوری زاده تازه کند *، ممت تپاکتاش، ارکیده حاجی پور
    زمینه و هدف
    میرتازاپین یک داروی ضدافسردگی سروتونینی و نورواپینفرینی است که در درمان افسردگی شدید تجویز می شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر ژنوتوکسیسیته و سیتوتوکسیسیته میرتازاپین با استفاده از روش های ناهنجاری های کروموزومی و شاخص میتوزی در لنفوسیت های خونی انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی تحلیلی روی لنفوسیت های خون 4 فرد (2 زن و 2 مرد) در محدوده سنی 26-23 سال با تیمارهای 24 و 48 ساعته در دوزهای 10، 25، 40 و 55 میکروگرم بر میلی لیتر به صورت in vitro و با روش Kocaman و Topaktas انجام گردید.
    یافته ها
    میرتازاپین موجب کاهش شاخص میتوزی در همه نمونه ها گردید؛ اما موجب افزایش معنی دار ناهنجاری های کروموزومی در تیمارهای 24 و 48 ساعته نگردید.
    نتیجه گیری
    میرتازاپین اثرات قابل توجه ژنوتوکسیک ندارد؛ ولی دارای ویژگی سیتوتوکسیک در لنفوسیت های خونی است.
    کلید واژگان: میرتازاپین, سیتوتوکسیسیتی, ژنوتوکسیسیتی, ناهنجاری کروموزومی, شاخص میتوزی, لنفوسیت}
    Norizadeh Tazehkand M. *, Topaktas M., Hajipour O
    Background And Objective
    Mirtazapine is a norepinephrine and serotonergic antidepressant that is used in the theraphy of major depressive disorders. This study was carried out to determine the genotoxic and cytotoxic effect of mirtazapine using chromosome aberration and mitotic index tests in human peripheral blood lymphocytes.
    Methods
    In this descriptive -analytic study genotoxic and cytotoxic effect of mirtazapine at 24 and 48 hours treatment periods on four concentration (10, 25, 40, and 55µg/ml) was performed on peripheral blood lymphocyte of four subjects.
    Results
    Mirtazapine significantly reduced the mitotic index in the all concentrations but it non-significantly increased the chromosome aberration at 24-hours and 48-hours treatment periods.
    Conclusion
    Mirtazapine has cytotoxic effect but it has no genotoxic effect on human lymphocyte.
    Keywords: Mirtazapine, Cytotoxicity, Genotoxicity, Chromosome Aberration, Mitotic index, Lymphocyte}
  • مصطفی نوری زاده تازه کند*، مهمت توپاکتاس
    مقدمه
    میرتازاپین یکی از داروهای چهار حلقه ای ضدافسردگی هست که دارای هر دو فعالیت نروآدرنرژیک و سروتونرژیک می باشد. این دارو اغلب برای درمان افسردگی های ماژور مورد استفاده قرار می گیرد. میرتازاپین موجب افزایش سطح آدرنالین و سرتونین در بدن می شود. اثر ژنوتوکسیسیته میرتازاپین تا به حال مطالعه نشده است. هدف از این پژوهش بررسی اثر سیتوتوکسیسیته و ژنوتوکسیسیته داروی میرتازاپین در لنفوسیت های خون انسان می باشد.
    روش بررسی
    بررسی اثر ژنوتوکسیسیته و سیتوتوکسیسیته میرتازاپین بر لنفوسیت های خون انسان با استفاده از روش میکرونوکلئوس انجام شد. لنفوسیت های خونی در دوزهای μg/ml55، 40، 25، 10 تحت تیمارهای 24 ساعته و 48 ساعته با میرتازاپین قرار گرفتند.
    نتایج
    مقایسه نمونه های تیمار شده 24 ساعته و 48 ساعته با نمونه های بدون تیمار نشان داد که میرتازاپین موجب افزایش معنی داری در شکل گرفتن میکرونوکلئوس نشده است ولی به صورت معنی داری موجب کاهش شاخص تقسیم هسته ای در همه نمونه ها و در هردو گروه تیمار شده است.
    نتیجه گیری
    میرتازاپین ژنوتوکسیک نبوده ولی اثر سیتوتوکسیک در لنفوسیت های خونی انسان داشته است. بر اساس نتایج این پژوهش میرتازاپین دارای اثرسیتوتوکسیک بر روی سلول های انسانی می باشد.
    کلید واژگان: میرتازاپین, سیتوتوکسیسیتی, ژنوتوکسیسیتی, میکرونوکلئوس, شاخص تقسیم هسته ای}
    M. Norizadeh Tazehkand*, M. Topaktas
    Introduction
    Tetracyclic antidepressants-mirtazapin is one of antidepressants drug that exhibits both noradrenergic and serotonergic activity. It is commonly used to treat major depressive disorder. The genotoxic effect of mirtazapine has not been examined previously. The purpose of this study was to investigate the genotoxic and cytotoxic effects of mirtazapine on human peripheral blood lymphocytes.
    Methods
    The genotoxic and cytotoxic effects of mirtazapine on human peripheral lymphocytes were examined by micronucleus (MN) test. The human lymphocytes were treated with 10, 25, 40 and 55 μg/mL concentrations of mirtazapine for 24 and 48 hours treatment periods.
    Results
    MN formation was not significantly induced at 24- and 48-h treatment periods when compared with control but Nuclear division index (NDI) significantly decreased at all concentrations for two treatment periods.
    Conclusion
    Mirtazapine was not genetoxic but was cytotoxic in human peripheral blood lymphocytes. According to this study mirtazapine has cytotoxic effects on human's cells.
    Keywords: Mirtazapine, Cytotoxicity, Genetoxicity, Micronucleus, Nuclear division index}
  • علی خجسته فر، مجتبی پنجه پور، محمود آقایی
    مقدمه
    کادمیم یکی از فلزات سنگین با کاربرد وسیع در صنعت و از آلاینده های مهم زیستی است که اثرات سیتوتوکسیک آن در رده های سلولی مختلف بررسی گردیده است. رده ی سلولی 7MCF- یکی از رده های سلولی سرطان سینه است که اثرات کادمیم در آن بررسی نشده است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثرات سیتوتوکسیک کلرید کادمیم، در رده ی سلولی 7MCF- سرطان سینه بود.
    روش ها
    ابتدا سلول های رده ی 7-MCF در محیط 1640-RPMI (Roswell Park Memorial Institute) در شرایط 2CO 5 درصد و دمای °c 37 کشت داده شدند. سپس سلول ها به پلیت 96 تایی منتقل و با غلظت های مختلف کلریدکادمیم (Mμ 1000-1/0) تیمار و به مدت 48 ساعت انکوبه شدند. میزان درصد زنده ماندن سلول ها با روش MTT (Microculture tetrazolium test) بررسی و محاسبه گردید. همچنین مطالعات میکروسکوپی آپوپتوز با استفاده از رنگ آمیزی سلول های تیمار شده با کلرید کادمیم توسط رنگ فلورسانت 33342Hoechst و مشاهده با میکروسکوپ فلورسانس انجام گرفت.
    یافته ها
    با افزایش غلظت کلرید کادمیم، میزان درصد سلول های زنده در مقایسه با گروه شاهد به صورت معنی داری کاهش یافت (050/0 > P)؛ به این ترتیب که کاهش درصد سلول های زنده از غلظت Mμ 25 آغاز و در غلظت Mμ 1000 به حداکثر خود می رسد.
    نتیجه گیری
    کادمیم در غلظت بیشتر از Mμ 25 دارای اثرات سیتوتوکسیک در رده ی سلولی 7-MCF می باشد.
    کلید واژگان: کلرید کادمیم, سرطان سینه, رده ی سلولی 7, MCF, سیتوتوکسیسیتی}
  • مریم فخرایی*، وحید نجاتی، نوروز دلیرژ
    سابقه و هدف

    مطالعات گذشته اثرات زیستی کمپلکس های وانادیوم را نشان داده اند. هدف از این مطالعه ارزیابی خاصیت ضدتکثیری و القای آپوپتوز ترکیب جدید و سنتزی شیف باز وانادیوم بر روی رده سلولی K562 لوسمی می باشد.

    مواد و روش ها

    برای ارزیابی میزان سمیت ترکیب فوق پس از کشت رده سلولی k562 در محیط کشت RPMI سلول ها با غلظت های) 25-400 میکروگرم در میلی لیتر) ترکیب یاد شده به مدت 48 ساعت انکوبه گردیدند. همچنین میزان فعالیت حیاتی سلول ها با روش MTT بررسی شده است. برای بررسی اثرات توقف چرخه سلولی سلول ها تحت تاثیر غلظت 150 میکروگرم بر میلی لیتر از شیف- باز وانادیوم مورد مطالعه با رنگ آمیزی PI و توسط دستگاه فلوسایتومتری ارزیابی شده است. درصد آپوپتوز القایی به دنبال تیمار سلول ها با غلظت های 350، 250، 150 میکروگرم بر میلی لیتر و در طی سه زمان انکوباسیون 48، 24، 12 ساعت با استفاده از کیت Annexin-PI توسط دستگاه فلوسایتومتری ارزیابی شده است. همچنین آنالیز چرخه سلولی در غلظت 150 میکروگرم بر میلی لیتر از ترکیب شیف- باز وانادیوم در مدت زمان 24 ساعت نیز توسط دستگاه فلوسایتومتری سنجیده شده است. این مطالعه برگرفته از پایان نامه دانشجویی می باشد.

    یافته ها

    با افزایش غلظت شیف- باز اکسووانادیوم به صورت وابسته به غلظت، درصد بقای سلول ها کاهش می یابد، به طوری که در غلظت های 350، 250، 150میکروگرم بر میلی لیتر از ترکیب شیف- باز وانادیوم در مدت زمان 48 ساعت میزان بقای سلول ها به ترتیب 80، 85، 90 درصد می باشد. با در معرض قرار گرفتن سلول های K562 در برابر ترکیب اکسووانادیوم منجر به القای آپوپتوز به صورت وابسته به غلظت و زمان می گردد. بیشترین درصد آپوپتوز (11/34 %) در مدت زمان تیمار 48 ساعت رخ می دهد. که در غلظت 350 میکروگرم بر میلی لیتر می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج این بررسی نشان می دهد که این ترکیب وانادیوم سنتزی در یک دوز غیرسیتوتوکسیک اثرات القای آپوپتوز و اثرات ضدتکثیری را دارا است و می تواند به عنوان کاندیدایی جهت یافتن داروهای ضدسرطانی جدید مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: سیتوتوکسیسیتی, فلوسایتومتری, لوسمی, کمپلکس وانادیوم, MTT, آپوپتوزیس}
    M. Fakhraei, V. Nejati, N. Delirazh
    Background

    Previous studies revealed that Vanadium complexes exhibit interesting biological properties. The goal of this study was to examine the antiproliferative and apoptosis induction virtue of some newly synthesized Schiff-base of vanadium (VOL Complex: C17H16N2O3V and C19H20N2O5V) on K562 leukemia cells.

    Materials And Methods

    In this experimental study، the leukemia cells were cultured in RPMI medium in 25 and 400 µg/L concentration and they were incubated for 48 hours. The vital activity of cells was assessed by MTT method. Apoptosis induction percentage was measured in 12، 24 and 48 hours after encountering with 150، 250 and 350 µg/L concentrations of VOL Complex by Annexin-PI kit and flow cytometry Cell cycle analysis was performed in the 150 µg/L concentration at 24 hours with flow cytometry.

    Results

    The MTT results showed that the K562 cells viability were sensitive to VOL complex in a concentration. dependent manner With increase in Schiff-base of vanadium concentration the survival percentages of K562 leukemia cells were decreased to 90، 85 and 80 percent. Encountering cells with VLO complex caused to induce apoptosis in relation with time and concentration. The highest apoptosis (34. 11 percent) was happened in 350 µg/ml at 48 hours.

    Conclusion

    This finding indicated that VOL complex، even in noncytotoxic dose، have just an apoptotic inducing effect and capable of arresting the affected cell in Go/G1 phase of cell cycle.

    Keywords: Apoptosis, MTT, Cell cycle, flow cytometry, leukemia, VOL complexes}
  • محمد علی صغیری، سید خطیب الاسلام صدر نژاد، علی محمد صغیری، مهرداد لطفی، نیلوفر بهرامیان
    سابقه و هدف
    آلیاژهای دندانی درتماس نزدیک با بافتهای دهان قرار دارند. به دنبال پدیده خوردگی (Corrosion) امکان ایجاد تغییراتی در بافتهای اطراف دهان وجود دارد. آلیاژها به دلیل خواص مناسب و کاربرد متنوع در پروتز، از جایگاه ویژه ای برخوردارند. به علت مجاورت آنها با بافتهای دهان لازم است دارای سازگاری حیاتی بوده و سمی نباشند. وجود بعضی از عناصر آلیاژی همانند نیکل و بریلیوم به موازات اثرات خوبی همچون جلوگیری از اکسیداسیون نامطلوب، تقویت استحکام اتصال و محاسن دیگر، معایب همچون آزادسازی در محیط دهان و ایجاد سمیت بافتی را دارند. مجریان این پژوهش برآن شدند تا با توجه به مقادیر متفاوت عنصر بریلیوم در سه آلیاژ به نام سوپرکست و ویرون 99 و وراباند 2 وایجاد خاصیت منحصر بفرد درکاهش لایه لایه شدن در سطح،عنصر ذکر شده(دیلمینیتینگ) مقایسه از لحاظ سمیت سلولی سه آلیاژذکر شده را بر روی سلولهای فیبروبلاست موش L929 با استفاده از تستMTT انجام دهند
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش توصیفی انجام گرفت. از هر آلیاژ 12 دیسک به قطر 5 میلیمتر و ضخامت 5/2 میلیمتر تهیه و در محیط کشت RPMI به مدت 48 و 72 ساعت قرار داده شد(ایجاد محیط Extract). سپس محیط های Extract (عصاره)هرآلیاژ بادو رقت 200 میکرولیتر و 40 میکرولیتر تهیه گردید و سمیت آنها با تست MTT بررسی شد و با گروه کنترل شامل محیط کشت بدون نمونه و محیط کشت حاوی نمونه تفلون مقایسه گردید. عناصر نیکل، کروم، مس، روی و نقره آزاد شده از هر آلیاژ با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    پس از 48 ساعت ملاحظه گردید، نمونه های آلیاژ از نظر سمیت نسبت به هم و نسبت به گروه کنترل، اختلاف معنی دار نداشتند (P>0.05). پس از 72 ساعت، نمونه ها با هم تفاوت معنی داری نداشتند ولی نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی دار ملاحظه گردید. همچنین بین نمونه های هرآلیاژ بادو رقت 200 میکرولیتر و 40 میکرولیتر تفاوت معنی دار وجود نداشت. بیشترین آزاد سازی نیکل و کروم از، وراباند2 و بیشترین آزاد سازی روی از سوپرکست صورت گرفت.
    نتیجه گیری
    از این تحقیق می توان نتیجه گرفت، سه نمونه آلیاژ نیکل - کروم مورد مطالعه از نظر سمیت، تفاوتی با یکدیگر نداشتند. با افزایش زمان مجاورت سلولها بانمونه های آلیاژ فوق، درجاتی از سیتوتوکسیته ملاحظه گردید.
    کلید واژگان: آلیاژهای پایه نیکل, بریلیوم, زیست سازگاری, سیتوتوکسیسیتی}
    M.A. Saghiri, S.Kh.Sadrnejad, A.M. Saghiri, M. Lotfi, N. Bahramian
    Background And Aim
    Dental alloys have a close contact to oral tissues. Following the corrosion phenomen the possibility of changes in surrounding tissues will exist. Due to different applications and suitable properties, dental alloys are very usefull, because of close relationship to restorative dentistry between alloys and tissues; they should be biocompatible & should not be cytotoxic. Base metal alloys are used in construction of prostheses frequently and are manufactured in Iran as well. Existence of some alloying elements such as Nickel or Beryllium has suitable effects like Protection against undesirable Oxidation or strengthening connection and also other profits. In parallel manner, they have some defects such as release Ion in oral environment and creation histotoxicity. The purpose of this study was to investigate and compare cytotoxicity of three types of nickel – chromium base metal alloys (Wirron 99, Verabond II, Supercast). With regard to different amounts of beryllium that have unique Delaminating properties, on mouse fibroblast cell (L922)
    Material And Methods
    In experimental study, 12 disks of each alloy with 5mm diameter and 2.5 mm thickness were prepared and placed in RPMI culture medium for 48 hours & 72 houres (extract medium). Then the extract mediums were diluted in two different dilutions of 200 & 40 and their cytotoxicity were evaluated by MTT assay and compare with two control groups consist of only culture media & culture media with teflon. The amount of Nickel, chronium, copper, zinc & silver released from each alloys were measured by flame atomic abosorption device.
    Results
    After 48 hours, no significant difference in cytotoxicity was found between samples and control groups (P>0.05). After 72 hours samples were not significantly different from each other in cytotoxicity, but there was a significant difference between samples and control groups. There was no significant difference in cytotoxicity with two dilutions of 200 & 40 between samples. Maximum release of nickel and chromium were observed from VeraBond II and zinc from Supercast.
    Conclusion
    the cytotoxicity of three Nickel-Chromium alloys and one high noble which were used in this study was not different. There was some degree of cytotoxicity when the time duration of contact between cells and sampels were increased.
  • فرهاد ذاکر، سعید عقیله، علی اکبر پورفتح الله، مسعود سلیمانی
    زمینه و هدف
    لوسمی پرومیلوسیتیک حاد(APL=Acute promyelocytic leukemia) یکی از انواع لوسمی های حاد با ترانسن لوکاسیون کروموزومی17و 15[(15، 17)T] و تجمع پرومیلوسیت های نئوپلاستیک که در تبدیل شدن به سلولهای بالغ ناتوانند، شناخته می شود. جهت درمان لوسمی ها از شیمی درمانی، داروهای تمایز دهنده و مواد ایجاد کننده آپوپتوزیس استفاده می شود. امروزه از عصاره های گیاهی جهت تحقیق و کاربرد کلینیکی در درمان سرطان ها استفاده می شود. در این مطالعه تاثیر عصاره گیاهی ویسکام آلبوم از نظر سیتوتوکسیسیتی، آپوپتوز و تمایز، بر روی سلولهای لوسمیک HL60 به عنوان مدل لوسمی پرومیلوسیتی به تنهایی و در ترکیب با ATRA(All trans retinoic acid) استفاده شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی در محیط آزمایشگاهی اثر سیتوتوکسیک عصاره گیاهی روی سلولهای لوسمیک HL60 به وسیله MTT(Dimethyl thiazole diphenile tetrazolium) بررسی شد و زنده بودن سلول با ستفاده از شمارش سلول و تریپان بلو مورد سنجش قرار گرفت. ایجاد تمایز روی رده سلولی در مجاورت با عصاره گیاهی توسط رنگ آمیزی گیمسا و NBT(Nitro blue tetra zolium) و ارزیابی مارکرهای CD11b و CD14 با استفاده از فلوسیتومتری مورد سنجش قرار گرفت. همچنین بررسی آپوپتوز نیز با استفاده از Annexin و PI(Propidine iodide) توسط فلوسیتومتری انجام گرفت.
    یافته ها
    عصاره گیاهی در غلظت کمتر از 20 میکروگرم در میلی لیتر در زمان 72 ساعت، تاثیر سیتوتوکسیک نداشت اما بالاتر از این غلظت وابسته به دوز و زمان اثرات سیتوتوکسیک خود را نشان داد. در غلظت های 50 و 30 میکروگرم در میلی لیتر، تکثیر سلولی بدون مرگ سلولی که نتیجه اثر ضد تکثیری این دارو است، کاهش یافت؛ گر چه ایجاد تمایز به وسیله این عصاره گیاهی مشاهده نشد. همچنین در دوز 100 میکروگرم در میلی لیتر و زمان 24 ساعت، شواهد کمی از آپوپتوز در مقایسه با دگزامتازون(به عنوان آپوپتوز مثبت) وجود داشت. ترکیب این عصاره گیاهی با ATRA تغییری در تمایز سلول نشان نداد و ATRA اثر تمایزی خود را حفظ کرد؛ هر چند که تکثیر سلولی نسبت به ATRA به تنهایی کاهش بیش تری نشان داد که مبین خاصیت هم افزایی است.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج بدست آمده، عصاره گیاهی مورد مطالعه روی رده سلولی HL60 اثرات سمی و خاصیت ضد پرولیفراتیو داشت و تا حدودی نیز آپوپتوز مشاهده شد. استفاده از آن به عنوان یک دارو جهت درمان در کنار دیگر داروهای سیتوتوکسیک و داروهای تمایز دهنده مانند ATRA، نیازمند تحقیقات تکمیلی است.
    کلید واژگان: لوسمی پرومیلوسیتی حاد, ویسکام آلبوم, سیتوتوکسیسیتی, آپوپتوز}
    F. Zaker*, S. Aghileh, A.A. Pourfatollah, M. Solaimani
    Background and Aim
    Acute promyelocytic Leukemia(APL) is a kind of acute leukemia characterized by a balanced t(15, 17) translocation and the accumulation of neoplastic promyelocytes which fails to develop into mature cells. In the recent years, chemotherapy, differentiation agents and apoptotic drugs have beed used in treatment of leukemia. Recently, plant extracts have been used for treatment of cancers in research and clinical application. The aim of the present research was to study cytotoxicity differentiation and apoptosis of viscum album lectin extract on HL60 cells individually or in combination with ATRA.
    Materials and Methods
    Cytotoxic effect of extract on HL60 cells was studied by MTT colorometric assay and viability was monitored using cell counting and trypan blue. Differentiation induction of cells after treatment was examined by Geimsa staining, NBT test and evaluation of CD11b and CD14 markers flowcytometry. Apoptosis was also observed using Annexin and PI through flowcytometry.
    Results
    The data showed this extract was not cytotoxic in lower than 20µg/ml in 72hrs, but it had cytotoxic effect over this concentration in a dose and time-dependent manner. In concentrations of 30µg/ml, cell proliferation decreased with good viability revealing antiproliferative effects of this agent. However, differentiation induction effect was not observed with this agent. In proper dose(100µg/ml) in 24 hrs, little evidence of apoptosis was seen compared to dexamethasone(dexamethasone as a positive control). The combination of this agent with ATRA did not show any effect on differentiation of cells. However, ATRA preserved its effect of differentiation with higher cessation of proliferation.
    Conclusion
    This extract had antiproliferation and cytotoxic effect on HL60 cells depending on concentration. However, effect on apoptosis was minimal. The combination of this extract with cytotoxic drugs and differentiation agents requires further investigation.
    Keywords: Acute Promyelocytic Leukemia 2) Viscum Album 3) Cytotoxicity 4) Apoptosis}
  • مجید فرش دوستی حق، احمد قره باغیان، مهناز آقایی پور، مهین نیکوگفتار
    سابقه و هدف
    سلول های کشنده طبیعی (NK-cells) جزء سیستم ایمنی ذاتی بدن بوده، نقش مهمی در مکانیزم های تنظیمی و محافظتی در انسان ایفا می کنند. جهت ارزیابی فعالیت سیتوتوکسیسیتی سلول های NK روش های متعددی توسعه پیدا کرده است. روش کلاسیک سنجش رهاسازی 51Cr، یک روش مرسوم برای ارزیابی سیتوتوکسیسیتی است، اما وجود معایب متعدد در این روش، نیاز به یک روش ارزیابی قابل اعتماد جدید را افزایش داده است. در این تحقیق، یک روش مبتنی بر فلوسیتومتری جهت ارزیابی فعالیت کشندگی سلول های NK ارائه گردید. این سنجش مبتنی بر استفاده از دو رنگ فلوروکروم D275 و PI است.
    روش بررسی
    به منظور ارزیابی روش فلوسیتومتری، سلول های تک هسته ای خون محیطی (PBMC) یک فرد به ظاهر سالم در زمان های متفاوت جمع آوری و سپس هر نمونه چند بار با دو روش فلوسیتومتری و روش استاندارد رهاسازی آنزیم لاکتات دهیدروژناز (LDH) مورد آزمون قرار گرفت. در این مطالعه، سلول های هدف (K562) قبل از انکوباسیون با سلول های افکتور (PBMC)، با رنگ D275 لیبل شدند و در نهایت رنگ PI افزوده شده و مورد تجزیه فلوسیتومتری قرار گرفتند. این روش فلوسیتومتری منجر به افتراق چهار جمعیت سلولی گشت: سلول های هدف زنده، سلول های هدف مرده، سلول های افکتور زنده، سلول های افکتور مرده.
    یافته ها و
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از میزان سیتوتوکسیسیتی سلول های NK انسان با دو روش فلوسیتومتری و کالریمتریک رهاسازی لاکتات دهیدروژناز در دو شرایط عادی و پس از انجام ورزش شدید به طور کامل با هم متناسب بوده، هیچ اختلاف معناداری بین آن ها دیده نشد (3/0(p=. بنابراین سنجش فلوسیتومتری با استفاده از D275 و PI یک روش دقیق، قابل تکرار و حساس است که قابلیت ارزیابی فعالیت سیتوتوکسیسیتی سلول های NK را دارد.
    کلید واژگان: سلول های کشنده طبیعی, سیتوتوکسیسیتی, فلوسیتومتری, رها سازی لاکتات دهیدروژناز}
  • مهریار حبیبی رودکنار، مانا علوی، کتر محمدعلی شکرگذار، نادر شاهرخی، آمنه محمدی روشنده، یوشیکازو کوواهارا، مانابو فوکوموتو
    سابقه و هدف
    برنامه های جدیدی برای درمان سرطان مدنظر محققین بوده و یکی از این رویکردها، تحویل هدف دار مواد سمی به سلول های سرطانی می باشد. در ایمونوتوکسین ها از قسمت سیتوتوکسیک توکسین (دومین کاتالیتیک) باکتری یا گیاه و حذف قسمت اتصال دهنده و جایگزینی آن با یک لیگاند اختصاصی برای یک گیرنده سلولی استفاده می شود. در مطالعه قبلی یک ایمونوتوکسین جدید، شیگاتوکسین GM-CSF-، طراحی و در سیستم باکتریایی از طریق مهندسی ژنتیک بیان شد. در تحقیق حاضر فعالیت سیتوتوکسیک شیگاتوکسین GM-CSF- بر رده های مختلف سلول های سرطانی که گیرنده فاکتور محرک کلونی گرانولوسیت – ماکروفاژ (GM-CSF) را بیان می کنند مورد مطالعه قرار گرفت. به علاوه اثر آنتی بادی ضد گیرنده GM-CSF در مهار فعالیت سیتوتوکسیک شیگاتوکسین GM-CSF- بر رده های مختلف سلول های سرطانی دارای گیرنده مذکور ارزیابی شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود. رده های مختلف سلول های سرطانی خونی و جامد که گیرنده فاکتور محرک کلونی گرانولوسیت – ماکروفاژ (GM-CSF) را بیان می کردند، در محیط کشت RPMI کشت داده شدند. سیتوتوکسیسیتی با استفاده از روش های رنگ سنجی تریپان بلو و MTT ارزیابی شد. اثر دراز مدت سیتوتوکسیسیتی با استفاده از سنجش کلونوژنیک برای رده های سلول های سرطانی جامد انجام شد. گیرنده GM-CSF با استفاده از آنتی بادی آنتی GM-CSF مهار شد.
    یافته ها
    در بین رده های سلولی تومورهای خون ساز، K562 و در بین رده های سلولی تومورهای جامد، LS174T بیشترین سیتوتوکسیسیتی را در غلظت 40ng/ml و در 24 ساعت نشان دادند.
    PC-3، MCF-7 و DU145 بیشترین توکسیسیتی را در زمان 72 ساعت و در غلظت 160ng/ml نشان دادند. خنثی سازی StxA1-GM-CSF (Neutralization) با آنتی بادی GM-CSF منجر به از بین رفتن اثر توکسیسیتی شد.
    نتیجه گیری
    پروتئین نوترکیب هیبرید جدید، شیگاتوکسین GM-CSF-، فعالیت بیولوژیک خود را حفظ نموده و بر رده های مختلف سلول های سرطانی که گیرنده فاکتور محرک کلونی گرانولوسیت – ماکروفاژ (GM-CSF-) را بیان می کردند به طور اختصاصی اثر سیتوتوکسیسیتی را اعمال می کند و می تواند به عنوان یک رویکرد جدید برای درمان سرطان در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: شیگاتوکسین, محرک کلونی گرانولوسیت, ماکروفاژ, سیتوتوکسیسیتی, سلول های سرطانی}
  • بهروز مظفری، شهلا منصوری، سعید رجبعلیان، احمد علیمردانی، محمد محمدی قناتغستانی
    زمینه و هدف

    دهانشویه ها بعنوان محلولهای آنتی سپتیک، مصارف زیادی در دندانپزشکی از جمله آماده سازی دهان بیماران قبل از اقدام به جراحی های دهان و همچنین مراقبت از زخمهای جراحی دارند. از آنجاییکه اثر یک ماده آنتی میکروبیال ایده آل به توانایی آن در از بین بردن میکروبها و حداقل توکسیسیتی برای سلولهای میزبان بستگی دارد و با توجه به اثرات موثر دهانشویه کلرهگزیدین در کاهش باکتری های دهان و شناخته بودن بعضی از اثرات ناخواسته آن، این تحقیق با هدف بررسی اثرات آنتی باکتریال و سیتوتوکسیسیتی در محیط برون تنی دهانشویه گیاهی پرسیکا و مقایسه آن با دهانشویه کلرهگزیدین انجام پذیرفت.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی ابتدا، اثر آنتی باکتریال دهانشویه پرسیکا در رقتهای خالص و 50% با دهانشویه کلرهگزیدین در رقتهای 0.2%، 0.1%، 0.02%، و 0.01% بر روی استرپتوکوکوس موتانس، استرپتوکوکوس سانگوئیس و لاکتوباسیلوس کازئی در زمانهای 2، 30 و 10 دقیقه مورد مقایسه قرار گرفت. سپس، اثر توکسیسیتی رقتهای 5%، 1%، 0.5% و 0.1% دهانشویه پرسیکا با رقتهای 0.03%، 0.01%، 0.001% و 0.0001% دهانشویه کلرهگزیدین بر روی رده های سلولی Saos-2 (سارکوم استئوژنیک)، KB (کارسینوم دهان انسان)، J774A.1 (ماکروفاژ موش) و MRF (فیبروبلاست لثه انسان) مورد مقایسه قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که دهانشویه کلرهگزیدین در کلیه رقتهای خود از رشد میکروارگانیزم های یاد شده در محیط کشت ممانعت بعمل می آورد. در حالیکه دهانشویه پرسیکا در رقت 50% و حتی در رقت خالص خود قادر به جلوگیری از رشد میکروارگانیزم ها در محیط کشت نبود. همچنین مشخص شد که رقتهای بیشتر از 1% دهانشویه پرسیکا اثر توکسیک قابل ملاحظه ای روی تمام رده های سلولی داشت. دهانشویه کلرهگزیدین در رقت 0.001% تنها بر روی رده سلولی فیبروبلاست لثه اثر توکسیک داشت در حالیکه در رقتهای بیشتر از 0.001% دارای اثرات توکسیک بر روی تمام رده های سلولی بود.

    نتیجه گیری

    خواص آنتی باکتریال دهانشویه پرسیکا در مقایسه با کلرهگزیدین بسیار ضعیف تر است و علی رغم آنکه اثرات سیتوتوکسیک آن نسبت به کلرهگزیدین اندکی کمتر است اما همچنان از توکسیسیتی بسیار بالایی برای تمامی رده های سلولی درگیر در ترمیم زخم برخوردار است. از این رو استفاده از پرسیکا خصوصا برای آماده سازی بیماران جراحی دهان به جای کلرهگزیدین توصیه نمی شود و استفاده از هر کدام از دهانشویه های مذکور در مجاورت زخمهایی که با ترمیم ثانویه بهبود می یابند توصیه نمی گردد.

    کلید واژگان: کلرهگزیدین, پرسیکا, سیتوتوکسیسیتی, آنتی باکتریال}
    Dr. Behrooz Mozaffari, Dr. Shahla Mansouri, Saeed Rajabalian, Dr. Ahmad Alimardani, Dr. Mohammad Mohammadi
    Background and Aim

    The use of mouthrinses as antiseptics to prepare surgical site is highly recommended by surgical principles and they are used even after doing surgery. Chlorhexidine has been considered as an effective antibacterial mouthrinse but as its well known side effects are potentially harmful, Persica mouthrinse which is supposed to be as effective as Chlorhexidine with less side effects, due to its herbal origin, was compared with Chlorhexidine mouthrinse. The aim of this study was to compare the antibacterial and cytotoxic effects of Chlorhexidine and Persica mouthrinses. Methods & Materials: In this in vitro experimental study Streptococcus Mutans, Streptococcus Sanguis & Lactobacillus Kasei were exposed to Persica (absolute & 50%) and Chlorhexidine concentrations (0.01%, 0.02%, 0.1%, 0.2%) for 2, 10, 30 minutes. The growth of microorganisms were evaluated after 24hr incubation. The human oral carcinoma cell line KB, the human osteosarcoma cell line Saos-2, the mouse macrophage cell line J774A.1 and human gingival fibroblast cell line MRF were exposed to Persica (0.1%, 0.5%, 1%, 5%) and Chlorhexidine concentrations (0.0001%, 0.001%, 0.01%, 0.03%) for 1 hr. Following drug exposure the cells were washed and cultured for another 48-72 hrs, then, cell growth was assessed by MTT assay.

    Results

    All concentrations of Chlorhexidine prevented the growth of microorganisms but Persica mouthwash had a weak antibacterial effect. Chlorohexidine concentrations of higher than 0.001% had significant cytotoxicity in all cell lines and concentrations of higher than 0.1% of Persica also exerted a very significant cytotoxic effect on all cell lines.

    Conclusion

    Persica mouth rinse is not a reliable antiseptic for preparation of oral cavity prior to oral surgery since it doesn’t bear enough antibacterial properties. Both mouth rinses are cytotoxic, so that, using them for wound care, specially for oral wounds which heal by secondary intention is not recommended.

  • توکل افشاری جلیل، رخشنده حسن، زمانی علیرضا، مهدوی شهری ناصر، قاضی زاده لیلا، نوروزی معصومه، واحدی فاطمه
    مقدمه در این تحقیق اثر سیتوتاکسیسیتی عصاره الکلی گیاه هندوانه ابوجهل بصورت in vitro با استفاده از تست MTT مورد ارزیابی قرار گرفت و اثر مهارکنندگی آن بر روی دو رده سلولی سرطان حنجره و فیبروبلاست نرمال موشی L929 مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین تغییرات مرفولوژی رده های سلولی در مجاورت عصاره نیز ارزیابی و ثبت گردید.
    روش کار
    تعداد 5×104 cell/ml از سلول های Hep2 و L929 را در پلیت های 6 خانه کشت سلولی به همراه و یا بدون عصاره گیاهی هندوانه ابوجهل کشت شد. عصاره گیری به روش سوکسله و با استفاده از حلال اتانل %70 انجام شد و با غلظت های 0.025? g/ml)، 0.25، 2.5، 25، 50، 100) به سلول های Hep2 و L929 اضافه شد. تغییرات مرفولوژی سلول ها پس از 12 الی 72 ساعت مورد ارزیابی قرار گرفتند. اثر سیتوتاکسیسیتی عصاره هندوانه ابوجهل با استفاده از تست MTT در in vitro مورد سنجش قرار گرفته و درصد IC50 تعیین گردید.نتایج نتایج بدست آمده برای رده سلولی Hep2 نشان می دهد که در بالاترین غلظت (100? g/ml) عصاره گیاهی، رشد سلول ها کاملا مهار شده اند. این اثر با کاهش غلظت های عصاره 0.025? g/ml)، 0.25، 2.5، 25، 50) کمتر می شود IC50 برای رده سلولی 27? g/ml Hep2 بدست آمد. نتایج مرفولوژی و پرولیفراسیون سلولی عصاره هندوانه ابوجهل بر رده سلولی نرمال موشی L929 هیچگونه سیتوتاکسیک را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    این نتایج نشان می دهد که اثر سیتوتاکسیسیتی عصاره گیاهی هندوانه ابوجهل بر رده سلولی Hep2 وابسته به غلظت می باشد. عصاره تام این گیاه ممکن است برای مهار رشد و از بین بردن برخی از سلول های سرطانی نظیر سرطان حنجره بکار رود.
    کلید واژگان: سیتوتوکسیسیتی, هندوانه ابوجهل, Hep2, L929}
    Tavakkol Afshari J., Rakhshandeh H., (Pharm D), Zamani Ar, Mahdavi Shahri N., Ghazezadeh L., Norozi M., Vahedi F., .
    Introduction
    In this study, we investigated in vitro anti-tumoral effects of whole extract from bitter melon on human caucasian larynx carcinoma cell line (Hep2) and normal mouse fibroblast cell line (L929) by MTT assay.
    Methods
    Hep2 and L929 cell lines were maintained in RPMI-1640 culture medium. Bitter melon extract was prepared by 75% ethanol. The number of 5x104 cell/ml were incubated in the presence or absence of the different concentrations (100, 50, 25, 2.5, 0.25, 0.025μg/ml) of bitter melon extract into 6 well tissue culture plates. The plant extract cytotoxicity screening was performed by using 3-(4,5-dimethyl thiazol-2y1)-2,5-diphenyl tetrazolium bromide (MTT) colorimetric assay. Inhibitory concentration at 50% (IC50) was determined by plotting of the extract concentration against the optical density (OD) at 570nm from MTT assay.
    Results
    There was a dose dependent cytotoxicity effect on Hep2 cells. At the highest concentration (100μg/ml), the plant extract completely inhibited the growth of cells and these effects gradually decreased as the dose reduced. After 48 hours incubation of the Hep2 cells at concentration of 100 μ g/ml with the extract, viability of the cells were only 26% in compare to the L929 control cells. IC50 for Hep2 cell line was 27 μ g/ml. The plant extract showed no effect on L929 cell viability and characteristics.
    Conclusion
    From this study it can be suggested that whole extract from bitter melon has a dose dependent cytotoxicity effect on Hep2 cell line. Therefore, this compound may be used for inhibition of the growth of cancer cells such as human larynx carcinoma.
  • معصومه کندی بیدگلی، علی میرفضایلیان، سید ناصر استاد
    بیان مساله: یکی از محصولات دندانپزشکی تولیدشده در داخل کشور آلیاژ بیس متال مینالوکس می باشد که براساس آنالیز آلیاژ نیکل- کروم وراباند (VeraBond2) 2 طراحی و تولید شده است. مطالعات انجام شده حاکی از امکان بروز عوارض بیولوژیک مختلف در حضور آلیاژهای بیس متال به دلیل پدیده خوردگی و متعاقب آن آزادسازی عناصر ی چون نیکل و کروم از آلیاژ می باشد.
    هدف
    مطالعه حاضر با هدف مقایسه آلیاژ مینالوکس با آلیاژ وراباند2 از نظر زیست سازگاری به صورت In-vitro انجام شد؛ همچنین میزان آزادسازی یون های نیکل و کروم از این دو آلیاژ اندازه گیری و مقایسه شد؛ در ضمن در هر یک از دو آلیاژ میزان سیتوتوکسیسیتی در حالات مختلف پس از ریختگی، پس از پرداخت و پس از انجام مراحل پخت پرسلن، مقایسه گردید.
    روش بررسی
    در این تحقیق از سه آزمایش شمارش سلولی باTrypan Blue، MTT Assay و Neutral Red Assay جهت بررسی سیتوتوکسیسیتی استفاده شد. پس از تهیه نمونه ها در ابعاد مناسب و انجام مراحل آماده سازی و تمیزکردن، نمونه ها (3عدد) به روش تماس مستقیم در مجاورت سلول های فیبروبلاست Balb/c 3T3 به مدت 72 ساعت در انکوباتور 37°c) و (%5 Co2قرار گرفتند. از تفلون به عنوان گروه شاهد استفاده شد. پس از خارج ساختن نمونه ها، با استفاده از سه روش فوق، میزان سیتوتوکسیسیتی بین دو آلیاژ مینالوکس و وراباند2 و نیز بین گروه های مختلف از هر دو آلیاژ با استفاده از آزمون آماری ANOVA یک طرفه مقایسه گردید. به منظور اندازه گیری آزادسازی نیکل و کروم از نمونه ها (2عدد)، از محلول سرم فیزیولوژیک استفاده شد و اندازه گیری به روش اسپکتروفتومتر ی جذب اتمی صورت گرفت.
    یافته ها
    آزمایشهای MTT و Trypan Blue اختلاف آماری مشخصی را بین گروه های مشابه از دو آلیاژ و نیز بین گروه های مختلف با گروه شاهد نشان نداد. در آزمایش Neutral Red اختلاف قابل توجهی میان آلیاژ مینالوکس و وراباند2 در گروه های مشابه وجود نداشت؛ در حالی که در آلیاژ مینالوکس، بین گروه As Cast با گروه های (p<0.001) Polished و (P=0.02) Firing و شاهد اختلاف معنی داری حاصل گردید. در آلیاژ وراباند 2، اختلاف بین گروه As Cast با گروه های (P=0.034) Polished و (P=0.034) Firing و شاهد معنی دار بود؛ بین گروه های Polished و Firing از هر دو آلیاژ اختلاف آماری معنی داری به دست نیامد. در آزمایش آزادسازی عناصر، آزادسازی یون کروم قابل ثبت نبود (
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که اختلاف قابل ملاحظه ای از نظر سیتوتوکسیسیتی بین دو آلیاژ مینالوکس و وراباند2 وجود ندارد و انجام مراحل پرداخت و نیز مراحل پخت پرسلن باعث کاهش سیتوتوکسیسیتی آلیاژ نسبت به وضعیت پس از ریختگی می گردد.
    کلید واژگان: آلیاژهای بیس متال, زیست سازگاری, سیتوتوکسیسیتی, آزادسازی عناصر, آزادسازی نیکل, آزادسازی کروم}
    M. Kandi Bidgoli, A. Mirfazaelian*, Sn. Ostald
    Statement of Problem: One of newly presented base metal alloys (Minalux) is produced according to VeraBond2 alloy (Ni- Cr base) composition. Several studies showed that, cytotoxicity of base metal alloys can be occurred due to corrosion and element release.
    Purpose
    This study evaluated the biocompatibility of these two base metal alloys in three steps: as cast, after polishing and after porcelain firing cycles. Release of Ni and Cr ions were measured to determine if there is any difference between these two alloys.
    Materials And Methods
    Samples of two base metal alloys were subjected to Neutral Red Assay, MTT Assay and Trypan Blue for biocompatibility tests. Fibroblast Balb/c 3T3 cells were used for cell culture. Samples were contacted directly with cells in 37ºc and 5% Co2 concentration for 72 hours. Teflon samples were used as negative control. ANOVA test was used to compare different groups of two alloys. In addition, the release of Ni and Cr ions in to saline solution was measured by means of atomic absorption spectrometry.
    Results
    MTT and Trypan Blue didn’t show any significant difference between Minalux, VeraBond2 and Teflon. Neutral Red Assay showed no significant difference between these two base metal alloys but as cast group was higher in cytotoxicity in comparisons with polished and firing groups in both two alloys. Release of Cr ion was non detectable (Cr < 1 PPB) but Ni ion was measured and Ni release was significantly different in as cast groups (P=0.007) of two alloys.
    Conclusion
    There is no significant difference between cytotoxicity of two base metal alloys and polishing and firing can decrease cytotoxicity of both alloys.
    Keywords: Base metal alloys, Biocompatibility, Cytotoxicity, Element release, Nickel release, Chromium}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال