به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « شیوع بیماری » در نشریات گروه « پزشکی »

  • محمدرضا داودی، زینب خسروجردی، سید مجید احمدی*، سجاد رئیسی، امیر عباس طاهری
    هدف

    جهان با همه گیری کووید-19 روبرو شده است. در طول پاندمی های عفونی گوناگون، فوبیا یا هراس به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روانی مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس هراس کووید-19 در جمعیت ایرانی انجام شده است.

    روش ها

    پژوهش حاضر به روش توصیفی- مقطعی از نوع همبستگی با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی انجام شد. این مطالعه روی 402 نفر (211 نفر مرد و 191 نفر زن) از ساکنان شهر تهران انجام شد. شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به وسیله فرم آنلاین زمینه یابی انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه آنلاین مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS)، مقیاس فوبیای کرونا (C19P-S) و مقیاس اضطراب ویروس کرونا بود داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و نرم افزار لیزرل تحلیل شدند. برای تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی، روش آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تاییدی به ترتیب برای توصیف داده ها، همسانی درونی، روایی و روایی سازه استفاده شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که همسانی درونی برای مقیاس فوبیای کرونا به روش آلفای کرونباخ 91/0 بود. آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس روان شناختی 85/0، روان- تنی 83/0، اقتصادی 79/0 و اجتماعی 8/0 گزارش شد. به منظور بررسی روایی، همبستگی پرسشنامه C19P-S و خرده مقیاس های آن با مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) و مقیاس اضطراب ویروس کرونا بررسی و نتایج نشان داد همه همبستگی ها مثبت و معنادار بودند (05/0P-Value<). نتایج تحلیل عاملی تاییدی (CFA) نشان داد که مدل چهار عاملی از برازش مناسبی برخوردار است.

    نتیجه گیری

    می توان از مقیاس فوبیای کرونا برای بررسی سطوح هراس در محیط های درمانی استفاده نمود و افراد نیازمند به مداخله بالینی را شناسایی و  کاندید مداخله کرد.

    کلید واژگان: شیوع بیماری, کووید-19, روایی, پایایی, مقیاس هراس کووید-19}
    Mohammadreza Davoudi, Zeinab Khosrojerdi, Seyed Majid Ahmadi*, Sajjad Reisi, Amir Abbas Taheri
    Aim

    The world has recently faced COVID-19 pandemic. Phobia or panic has been considered as one of the most common mental disorders during various infectious pandemics. Therefore, the present study aimed to determine the psychometric properties of the Covid-19 phobic scale in an Iranian population.

    Methods

    The present study was a descriptive cross-sectional correlational research which was performed on 402 Iranian participants in Tehran (191 females, 211 males). The participants were selected through convenience sampling method by an online survey form. They completed a battery of scales, including the Corona Anxiety Scale (CDAS), the Corona Phobia Scale (C19P-S) and the Corona Virus Anxiety Scale by online Google Form. The data were analyzed using SPSS-25 and LISREL software with descriptive statistics, Cronbachchr('39')s alpha, Pearson correlation coefficient, and confirmatory factor analysis to describe the data, internal consistency, validity, and construct validity, respectively.

    Results

    The results showed that Cronbachchr('39')s alpha methodchr('39')s internal consistency for the Corona phobia scale was 0.91. Cronbachchr('39')s alpha was reported for psychological, psychosomatic, economic, and social subscales repeated 0.85, 0.83, 0.79 and 0.8, respectively. In order to evaluate the validity, the correlation between the C19P-S questionnaire and its subscales with CDAS and Corona Virus Anxiety Scale was evaluated. The results showed that all correlations were positive and significant (P-value <0.05). The confirmatory factor analysis (CFA) results showed that the four-factor model has a good fit.

    Conclusion

    COVID-19 Phobia Scale can be used to assess levels of panic in therapeutic settings and identify candidates in need of clinical intervention.

    Keywords: Disease Prevalence, COVID-19, Validity, Reliability, COVID-19 Phobia Scale}
  • هایده هدایتی، طاهره خزاعی، مرضیه مقرب، غلامرضا شریف زاده
    زمینه و هدف
    دیابت شایع ترین عارضه طبی در بارداری است و از آنجا که این بیماری بدون علامت و در عین حال پرعارضه می باشد، کنترل قند خون و شناسایی دیابت بارداری و مراقبت دقیق می تواند از ایجاد عوارض آن بر مادر و جنین جلوگیری کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیوع دیابت حاملگی و آشکار در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان بیرجند انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه مقطعی پرونده 980 خانم مراجعه کننده به پایگاه های شهر بیرجند که دوران نفاس را می گذراندند، بررسی گردید. نمونه گیری به صورت طبقه بندی تصادفی شده انجام شد. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه خودساخته جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کای اسکوئر و فیشر در سطح معنی داری 05/0= a تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از 980 پرونده مورد بررسی، 50 نفر (1/5%) مبتلا به دیابت حاملگی و 11 نفر (1/1%) مبتلا به دیابت آشکار بودند. میانگین سنی این افراد 2/5 ± 6/27 سال و میانگین تعداد حاملگی 1/1 ± 7/1 برآورد شد. بین شاخص توده بدنی (BMI)، میانگین سنی، سابقه دیابت حاملگی، سابقه دیابت فامیلی با دیابت بارداری رابطه معنی داری وجود داشت (001/0 P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت دیابت بارداری و عوارض آن بر روی جنین لازم است توجه بیشتری نسبت به کنترل دیابت در جامعه بویژه بر روی زنان باردار مبذول گردد. به منظور سهولت و افزایش دقت در تعیین دیابت بارداری پیشنهاد می شود از معیارهای یکسان استفاده شود؛ همچنین به منظور آگاهی عمومی در مورد اثرات رژیم غذایی و تحرک، آموزش لازم از طریق رسانه های جمعی و جزوات آموزشی ارائه گردد.
    کلید واژگان: دیابت, دیابت بارداری, دیابت آشکار, شیوع بیماری}
    H. Hedayati, T. Khazaee, M. Mogharrab, Gh.R. Sharifzadeh
    Background And Aim
    Diabetes is the most prevalent medical complication in pregnancy and regarding that the disease is asymptomatic but associated with many complications controlling blood sugar and identifying of gestational diabetes and great care can prevent from harmful complications to affect on the mother and the fetus. The aim of the present study was to determine the prevalence of both gestational and overt diabetes in women who had referred to the health centers of Birjand.
    Materials And Methods
    This descriptive- analytical study was conducted on the file of 980 cases that had referred to the health centers of Birjand during their parturition period. Sampling was a randomized and classifi8ed one. The necessary information was collected by means of a self-made questionnaire Then the data was analysed by using SPSS software and independent Fisher test and Chi-square and a=0.05 was taken as the significant level.
    Results
    Fifty out of the 980 cases studied (almost 5.1%) suffered from gestational diabetes mellitus and 11 cases of all (almost 1.1%) had overt diabetes. Mean age of the pregnant women and their mean gestation time(s) was 27.6±5.2 and 1.1±1.7, respectively. There was also a significant relationships between BMI index, mean gestational age, having a history of gestational diabetes and familial history of diabetes with gestational diabetes (P<0.001).
    Conclusion
    Regarding the great importance of gestational diabetes and its complications on the fetus, diabetes preventive practices demand special attention to pregnant women. In order to facilitate and increase accuracy in determining gestational diabetes, it is recommended to use the same criteria and to provide a good general education using mass media and educational pamphlets to raise public awareness about the effects of diet and activity on this disease.
    Keywords: Incidence, Gestational diabetes, Overt diabetes}
  • محمدرضا زربخش بحری، سیمین حسینیان، غلامعلی افروز، حیدرعلی هومن
    مقدمه
    شیوع کم وزنی هنگام تولد یکی از شاخص های مهم بهداشتی در ارزیابی مراقبت های دوران بارداری در سراسر جهان است. لذا با شناخت عوامل خطرزای مرتبط با کم وزنی می توان از بروز کم وزنی پیشگیری کرد.
    هدف
    تعیین شیوع کم وزنی هنگام تولد در استان گیلان و مقایسه برخی از ویژگی های زیستی مادران نوزادان کم وزن با مادران نوزادان دارای وزن طبیعی
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی ابتدا کلیه ی نوزادان متولد شده بین اول دی ماه 1387 تا پایان آذر 1388 در 20 مرکز بیمارستانی و زایشگاهی استان گیلان به منظور بررسی شیوع کم وزنی انتخاب شدند. سپس، 168 نوزاد کم وزن و 157 نوزاد دارای وزن طبیعی به همراه مادرانشان به صورت تصادفی انتخاب شدند و مادران به پرسشنامه ویژگی های زیستی با اعتبار 85/0 پاسخ دادند. متغیرهای مورد مطالعه شامل وضعیت تغذیه مادر، سابقه ی فشار خون بالا، در معرض اشعه X بودن، خونروی واژینا، در معرض دود سیگار بودن و تحرک و استراحت مناسب در طی بارداری بود. با توجه به طبقه ای بودن متغیرها(مقیاس اسمی) داده ها به روش آماری خی دو و ضریب فای در سطح معنا داری (01/0≥P) با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    شیوع کم وزنی در استان گیلان 96/6 درصد بود. همچنین، با توجه به فراوانی های به دست آمده، بین مادران دو گروه مورد و شاهد از نظر وضعیت تغذیه (000/0=p)، در معرض اشعه X بودن (002/0= p)، خونروی واژینا طول بارداری(001/0= p)، در معرض دود سیگاربودن(01/0= p) و تحرک و استراحت مناسب (000/0= p) در طول بارداری، تفاوت معنادار وجود داشت. اما بین مادران دو گروه از لحاظ سابقه ی فشار خون بالا تفاوت معناداری بدست نیامد(89/0= p).
    نتیجه گیری
    شیوع کم وزنی در استان گیلان پایین بود و می توان آن را نزدیک به شیوع کم وزنی در اروپا دانست. همچنین، با شناسایی برخی عوامل خطرزای مرتبط با کم وزنی در استان می توان از آن پیشگیری کرد.
    کلید واژگان: سبک زندگی, شیوع بیماری, مادران, نوزاد کم وزن, وزن نوزاد هنگام تولد}
    Zarbakhsh Bhari F., Hoseinian, Afrooz, Hooman
    Introduction
    The prevalence of low birth weight is one of the important sanitary indices in evaluating the prenatal care all over the world. So, recognition of risky factor related to low birth weight can help prevent the occurrence of being low birth weight.
    Objective
    To determine the pravalence of low birth weight in Guilan and comparison of many biological characteristics of mothers of low birth weight babies with those of the mothers with normal weight babies.
    Materials And Methods
    In this descriptive- analytical study, first, all newborn babies in 20 hospitals and maternity centers between Day (Jan.2008) and Azar (Nov.2009) were selected. Then, 168 low birth weight babies and 157 normal weight babies were randomly selected along with their mothers who filled the biological characteristics questionnaire with 0/85 validity. Variables in this research includes the condition of mother’s nourishment, smoking, suitable mobility and rest, high blood pressure, exposure to X-ray, and bleeding during pregnancy. Since the variables were classical, (nominal scale), the data were analyzed by qui statistical method and Phi coefficient in meaningful level (p≤0.01) with SPSS Software.
    Results
    The prevalence of low birth weight in Guilan was found to be 6/96 percent. Also, according to the obtained frequencies, there was a significant difference between the mothers of the two groups in terms of nourishment conditions (P=0.000), being exposed to radiation (p=0.002), vaginal bleeding (p=0.001), being exposed to smoke (p= 0.01), and ideal mobility and rest (p=0.000), during pregnancy. But there was no significant difference between them in terms of hypertension record (p= 0.89).
    Conclusion
    As the results indicated, the prevalence of low birth weight in Guilan province was low and close to prevalence in Europe. Moreover, the recognition of some risky factors pertaining to the prevalence of low birth weight in Guilan province can help take preventive measures to reduce its rate.
    Keywords: Birth Weight, Disease out Breaks, Infant, Low Birth Weight, Life Style, Mothers}
  • مرضیه مقرب، هایده هدایتی، رسول نجفی، مجید صفری، سعید امیری، شهرام ادهمی
    زمینه و هدف
    مرحله آخر بیماری کلیوی (ESRD) و دیالیز ناشی از آن بشدت بر سلامت جسمی و روانی بیماران اثر می گذارد. همودیالیز فرایندی تنش زا است و رویدادهای زندگی در ایجاد افسردگی بیماران دیالیزی موثر شناخته شده اند؛ بنابراین با توجه به طولانی بودن دوره درمان و تغییر در شیوه زندگی بیماران، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع افسردگی و رویدادهای زندگی در بیماران تحت همودیالیز شهر بیرجند انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی بر روی بیماران تحت همودیالیز واجد شرایط ورود به مطالعه در مرکز آموزشی، درمانی ولی عصر (عج) بیرجند که به روش سرشماری انتخاب شده بودند، انجام شد. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی شامل مشخصات فردی، آزمون افسردگی بک و پرسشنامه رویدادهای زندگی هولمز- راهه جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های کای اسکوئر، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0= α تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از مجموع 60 بیمار مورد مطالعه 60% مذکر، 3/88% متاهل، 85% ساکن شهر و 85% دارای مسکن شخصی بودند. وضعیت مالی 60% در حد متوسط بود؛ 3/58% بیکار بودند و 3/53% سه نوبت در هفته دیالیز می شدند. میانگین سن بیماران46/17 ± 35/54 سال بود. 7/56% از بیماران افسردگی داشتند. نمره رویدادهای زندگی در 45% از افراد بیش از 200 بود. بین نمره رویدادهای زندگی و افسردگی رابطه مستقیم وجود داشت ولی از نظر آماری معنی دار نبود. بین متغیرهای فردی و رویدادهای زندگی و افسردگی تنها در مورد جنس تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (03/0= P).
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع افسردگی و احتمال بروز بیماری جسمی و روحی در حد 50% تا 80% بر اساس آزمون هولمز- راهه و نمره بیش از 200 در بیماران، اقدامات درمانی پیشگیرانه و حمایت روانی این افراد ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: افسردگی, تنش, سبک زندگی, کیفیت زندگی, دیالیز کلیوی, شیوع بیماری}
    M. Mogharab, H. Hedayati, R. Najafi, M. Safari, S. Amiri, Sh Adhami
    Background And Aim
    The end stage renal disease (ESRD) and dialysis due to it affect seriously on physical and mental health of patients. Hemodialysis is a stressful process and life events have been known effective in creating depression in dialysis patients. Thus considering long time treatment and changes in lifestyle of patients, this study was conducted to determine the prevalence of depression and life events in hemodialysis patients in Birjand (2010).
    Materials And Methods
    This was a descriptive – analytical and sectional study which was done on hemodialysis patients in Vali-Asr hospital in Birjand and had inclusion criteria. Data were collected by questionnaire included three parts: demographic characteristics, Beck depression test and Holmes- Rahe life-event test. Data were analyzed statistically using SPSS software with Chi-square tests, Fisher exact test and Pearson correlation with (α=0.05).
    Results
    Out of 60 patients included: 60% were male, 88.3% were married, 85% were city inhabitants and 85% had private houses. 60% had average financial situation, 58.3% were unemployed and 53.3% were dialyzed three times a week. The mean age of patients was 54.35±17.46 years. 43.3% of patients weren’t depressed and 56.7% had depression. Life events score in 45% of patients was more than 200. There was a positive relationship between life events and depression scores but not statistically significant. There was only a statistically significant difference in relationship between genders (P=0.003) regarding individual variables, life events and depression.
    Conclusion
    Considering t he prevalence of depression and possible physical and mental illnesses in 50 to 80 percents in terms of Holmes-Rahe more than 200, it seems essential to prevent and mentally support these patients
    Keywords: Depression, Stress physiological, Life change events, Life style, Quality of life, Renal dialysis, Prevalence}
  • محمدحسین باقیانی مقدم، زهرا لله گانی، محمدعلی مروتی، قاسم کریمی، حسین فلاح زاده
    زمینه و هدف
    تدریس در مدرسه به عنوان یک عامل خطر شغلی برای ایجاد اختلال در صدا شناخته شده است که با نحوه عملکرد شغلی و رضایت شغلی نیز مرتبط است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی و رفتارهای پیشگیری کننده از اختلال صدا (disphonia) و همجنین میزان شیوع آن در معلمین زن دبستان های شهر یزد انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، بر روی 280 معلم که به صورت تصادفی از نواحی آموزش و پرورش یزد انتخاب شده بودند، انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای که روایی و پایایی آن تایید شده بود، استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی، آنالیز واریانس و آزمون تی در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    میزان شیوع اختلال صدا در معلمان 4/55% و شایع ترین مشکل «خشک شدن گلو» بود. میزان آگاهی معلمان در حد متوسط گزارش شد. بین تحصیلات و میزان آگاهی رابطه معنی داری وجود داشت و افراد دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر نسبت به سایرین دارای نمره آگاهی بیشتری بودند (02/0 P<)؛ همچنین بین جنس و ساعات تدریس رابطه معنی داری وجود داشت و زنان بیشتر از مردان در خصوص عوامل پیشگیری کننده از این اختلال اطلاعات داشتند (04/0 P<). بین آگاهی و رفتار پیشگیری کننده از اختلال صدا رابطه معنی دار آماری وجود داشت (01/0 P<) و معلمانی که دارای نمره آگاهی بیشتری بودند، رفتارهای پشگیری کننده بهتری نسبت به سایرین داشتند.
    نتیجه گیری
    شیوع بالای این مشکل در معلمین دبستان های شهر یزد، نشان می دهد که رفتارهای پیشگیری کننده از این اختلال بسیار ضعیف می باشد و توصیه می شود با برگزاری کلاس های آموزشی از سوی متخصصین این امر، میزان آگاهی و عملکرد معلمان به منظور پیشگیری و کنترل این مشکل افزایش داده شود.
    کلید واژگان: اختلالات صدا, بیماری های شغلی, تدریس, شیوع بیماری, آگاهی}
    M.H. Baghiyani Moghadam, Z. Lalegani, M.A. Morowaty, Gh Karimi, H. Fallah Zade
    Background And Aim
    Teaching in schools is known as a work hazard causing voice disorders and is also associated with job satisfaction and performance. The object of this study is to investigate the knowledge and prophylaxis behaviors and the rate of disphonia in elementary school teachers of Yazd.
    Materials And Methods
    This descriptive- analytic study was conducted on 280 teachers (140 men, 140 women) that were chosen from 2 education areas of Yazd city, Iran by simple sampling method. The data were collected by a questionnaire which its validity and reliability were established. The data were analyzed by using SPSS software and some tests, like Analyze Variance, t- test (P˂0.01).
    Results
    The prevalence of this disease was 55.4%among the teachers and the most common form was stiffness of larynx. The knowledge of teachers was in average. There was a significant correlation between education levels of samples and their knowledge. The knowledge of teachers with bachelor degree or higher than it, was more than others (P<0.02). It was seen a significant correlation was observed between teaching hours and sex (P<0.04) and the knowledge of women in preventive measures was more than men. The results showed that there was a statistically significant correlation between the knowledge and preventive behaviors of participants (P<0.01) and those with higher scores of knowledge showed better preventive behaviors than others.
    Conclusion
    High prevalence of this problem in teachers of elementary schools of Yazd city Iran shows that preventive behaviors in regard to disphonia is too poor. It is recommended to increase the awareness and performance of teachers through teaching sessions by experts to prevent and control the disorder.
    Keywords: Voice disorders, Dysphonia, Occupational diseases, Teaching, awareness, Prevalence}
  • فاطمه طاهری، محبوبه زنگویی، طوبی کاظمی، محمد زنگویی پور فرد، مرضیه موحد فاضل
    زمینه و هدف
    شیوع اضافه وزن و چاقی در کودکان و نوجوانان در دهه های اخیر در جوامع مختلف افزایش یافته است. چاقی در دوران کودکی، احتمال چاقی در بزرگسالی و بیماری های همراه با آن را بالا می برد. تعیین شیوع این مشکل در جوامع مختلف، منجر به غربالگری و مداخله مناسب و در نهایت کاهش عوارض زودرس و دیررس آن می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اضافه وزن و چاقی در دانش آموزان 11 تا 15 ساله مقطع راهنمایی شهر بیرجند انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی در سال 1385 و بر روی 2105 دانش آموز 11 تا 15 ساله که از طریق نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند، انجام شد. قد و وزن دانش آموزان به روش استاندارد اندازه گیری و نمایه توده بدن (BMI) محاسبه شد. افراد با BMI بین صدک 85 تا 95 بر اساس استاندارد مرکز کنترل بیماری ها (CDC) به عنوان افراد دارای اضافه وزن و با BMI بیشتر از صدک 95 چاق محسوب شدند. سایر اطلاعات فردی از طریق مصاحبه کسب و در پرسشنامه ثبت شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) در سطح معنی داری 05/0 α < تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    شیوع اضافه وزن در دانش آموزان مورد مطالعه 2/5% (5/6% دختران و 9/3 % پسران) و شیوع چاقی 1/2% (5/1% دختران و 8/2% پسران) بود. اضافه وزن و چاقی با میزان تحصیلات والدین، شغل مادر و تعداد فرزندان ارتباطی معنی دار و در فرزندان والدین با تحصیلات بیشتر، مادران شاغل و خانواده های با فرزند کمتر، بیشترین شیوع را داشت.
    نتیجه گیری
    شیوه زندگی در ایجاد چاقی نقش دارد و در این مطالعه در فرزندان مادران شاغل و والدین با سطح تحصیلات بیشتر و خانواده های کم فرزند شیوع بیشتری نشان داد. بررسی دقیق تر عوامل مرتبط با چاقی کودکان و نوجوانان پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: چاقی, وزن بدن, نوجوانان, شیوع بیماری, شاخص اندام های بدن}
    F. Taheri, M. Zangoie, T. Kazemi, M. Zangoi Fard, M. Movahed Fazel
    Background And Aim
    The prevalence of obesity and overweight in children and adolescence has increased in communities in recent decades. Childhood obesity is likely associated with adulthood obesity and increases related diseases. By determining the prevalence, screening and appropriate intervention and consequently reduction of short and long term complications is expectable. The aim of this study was to estimate the prevalence of overweight and obesity in 11 to 15 years old mid-school students in Birjand.
    Materials And Methods
    This descriptive-analytic and cross sectional study was performed in 2005 in Birjand. We examined 2105 students (1067 boys and 1038 girls), 11-15 years old. Subjects were selected via a step wise random sampling from four districts of Birjand. Heights and weights and BMI were measured by two trained medical students via standard methods. Persons with BMI of 85 to 95 percentile were assumed as overweight and those with more than 95 as obese according to CDC standards. Other demographic information was gained through interviews and questionnaires. Then, information was encoded and data were analyzed by SPSS (11.5) at α<0.05
    Results
    The overall prevalence rates of overweight and obesity were 5.2 % (6.5% girls, 3.9% boys) and 2.1% (1.5% girls, 2.8% boys), respectively. Overweight and obesity were significantly related to parents’ education levels, mother’s job numbers of children. They were most prevalent in students with parents of higher education levels, employed mothers, and fewer numbers of children in the family.
    Conclusion
    Lifestyle plays an important role in obesity. According to this study, Obesity prevalence is more in families of fewer children, higher educated parents and employed mothers. It is recommended to make cautious high socioeconomic families and in the proceeding studies investigate obesity associated factors more precisely.
    Keywords: Obesity, Overweight, Body weight, Body Mass Index, Adolescent, Prevalence, Schools}
  • آیدین ولیزاده، سعید آریاپوران
    مقدمه
    اختلال غذاخوردن در زنان دارای فعالیت ورزشی اهمیت زیادی دارد که سلامت روانی آنان را به خطر می اندازد.
    هدف
    بررسی شیوع علایم اختلال خوردن و نقش آنها در علایم روانشناختی زنان دارای فعالیت ورزشی
    مواد و روش ها
    181 زن ورزشکار رشته اروبیک و آمادگی جسمانی با روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و مقیاس اختلال خوردن اهواز و پرسشنامه علایم روانشناختی را تکمیل کردند. داده ها با روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    5/16 درصد ورزشکاران علایم اختلال تغذیه، 3/14 درصد علایم بی اشتهایی عصبی و 3/3 درصد علایم پرخوری عصبی داشتند. علایم اختلال خوردن (439/0=r)، بی اشتهایی عصبی(466/0=r) و پرخوری عصبی(28/0=r) با علایم روانشناختی ورزشکاران زن رابطه معنی دار داشت و علایم اختلال بی اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی 229/0 واریانس علایم روانشناختی ورزشکاران زن را تبیین کرد.
    نتیجه گیری
    این نتایج پژوهش های پیشین و اهمیت شیوع علایم اختلالات خوردن و نقش آن را در علایم روانشناختی تایید می کند.
    کلید واژگان: اختلالات تغذیه ای, زنان, شیوع بیماری, ورزش}
    Valizade, Ariapooran
    Introduction
    prevalence of eating disorder is very important in women with sport activity and threats their mental health.
    Objective
    To determine the eating disorder signs and the role of these disorders in psychological signs in women athletes.
    Materials And Methods
    181 women with sport activity in aerobic and physical readiness selected by clustered sampling and they filled Ahvaz eating disorder scale and psychological signs questionnaire. Data was analyzed by descriptive statistics، Pearson correlation and multivariate regression.
    Results
    16. 5% percent of athletes have eating disorder signs، 14. 3% anorexia nervosa، and 3. 3% bulimia nervosa. Eating disorder signs (r=0. 439)، anorexia nervosa signs (r=0. 466) and bulimia nervosa signs (r=0. 28) were meaningfully related to psychological signs and anorexia nervosa and bulimia nervosa signs explained 0. 229 the variance in psychological signs.
    Conclusion
    These results correspond with findings from other studies، and support the importance of eating disorders signs and its role in psychological signs.
  • مریم یزدی زاده، آبتین حیدرزاده، رسول رضایی
    مقدمه
    سرطان دهان مشکل بهداشتی عمده در بسیاری از کشورهای جهان است. شیوع این بیماری در نقاط مختلف دنیا, متفاوت است و مانند هر بیماری دیگر برای شناخت عمیق آن آگاهی از چگونگی توزیع بیماری در مناطق مختلف ایران لازم است.
    هدف
    تعیین فراوانی عوامل همراه سرطان دهان در بیماران مبتلا در استان گیلان طی سال های83 -1375.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه گذشته نگر، اطلاعات آماری از تمام سرطان های حفره دهان با مراجعه به بایگانی مرکز ثبت سرطان استان گیلان و مطب متخصصان جراحی فک و صورت جمع آوری شد و سن، جنس، شیوع و محل آنها ثبت شد.
    نتایج
    از کل نمونه های بررسی شده، 306 مورد سرطان دهان شناسایی شد. از این تعداد، 186نفر (8/60%) مرد و120 نفر(2/39%) زن بودند. نسبت مردان به زنان55/1به1 ومیانگین سن بیماران 65/157/57 سال بود. بیشترین فراوانی سنی ابتلا مربوط به دهه هفتم زندگی بود. از نظر آسیب شناسی، شایع ترین بدخیمی 205 مورد (67%) کارسینومای اسکواموس سل و پس از آن به ترتیب لنفوم با 27 مورد (8/8%) رتبه دوم وآدنوکارسینوما وکارسینومای موکواپیدرموئید هرکدام با12مورد (9/3%) جایگاه سوم را از نظر شیوع داشتند. شایع ترین محل بدخیمی، به ترتیب زبان53 مورد(3/17%)، لب پایین 35 مورد (4/11%) و لوزه 29 مورد(48/9%) بود.
    نتیجه گیری
    اکثر یافته های این بررسی مشابه مطالعات قبلی بود. برای شناخت عوامل خطر ابتلای به سرطان دهان، نیاز به کسب آمار دقیق از نقاط مختلف کشور است که می توان با بهره گیری از سیستم منسجم ثبت سرطان این کار را انجام داد.
    کلید واژگان: دهان, سرطان های دهان, شیوع بیماری}
  • عبدالله عباسی، محمد قرقره چی، کاظم کاظم نژاد تبریزی، محمدرضا قنبری
    سابقه و هدف
    ارائه خدمات بهداشتی درمانی در هر بخش، مستلزم شناخت صحیح از وضعیت موجود می باشد. لازمه برنامه ریزی در نظام ارائه خدمات سلامتی، وجود اطلاعات پایاو معتبر است. در این راستا، این مطالعه به منظورتعیین میزان تقاضای جامعه برای خدمات پزشکی با استفاده از میزان مراجعه افراد جامعه به خدمات پزشکان در استان گلستان طراحی واجراشده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه از نوع مفطعی و توصیفی- تحلیلی است که در چهار فصل در طول سال های 80و81 در مناطق شهری وروستای استان گلستان انجام شده است0 جامعه آماری 9479 نفر بوده که با استفاده ازنمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند0واحد مطالعه فرد در خانواده بوده وبرای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. این فرم که حاوی اطلاعاتی در خصوص ویژگی های فردی، سابقه ابتلا به بیماری، سابقه بستری شدن در بیمارستان،سابقه مراجعه به پزشک، نوع تخصص پزشک، دفعات مراجعه وبستری وغیره بود،به وسیله پرسشگران آموزش دیده و به روش مصاحبه رو دررو تکمیل شد0 ملاک زمانی قضاوت در مورد بیماری، دو هفته قبل از مصاحبه ودر مورد بستری شدن، 3ماه قبل از مصاحبه بوده است0
    یافته ها
    میانگین سن افراد مورد مطالعه 1/18 ± 63/25 سال می باشد نسبت ابتلا 9/24% بوده که از این میزان 1/61% برای درمان به پزشک مراجعه نموده و 895 نفر (9/38%) به پزشک مراجعه نکرده بودند0بیماری های عفونی با 6/42%بیشترین شکایت بیماران بوده ودر مرتبه بعد بیماری های اعصاب وروا ن با 3/13% و بیماری های داخلی با 12% قرار داشتند. بیشتر بیماران به وسیله پزشکان عمومی تحت درمان قرار گرفته اند. پزشکان مرد نقش بیشتری در درمان در سطح استان داشته اند(بیش از 85% موارد). 4/1 درصد جمعیت تحت مطالعه سابقه بیشتری داشته که اکثریت آنان رامردان تشکیل می دهند.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده گویایاین حقیقت است که هنوز گروه بسیاری از مردم به دلایل مختلف نمی توانند از خدمات پزشکی استفاده نمایند. بیماری های عفونی در سطح استان جایگاه ویژه ای داشته و پزشکان عمومی بیشترین نقش را در درمان بیماران دارا می باشند.
    کلید واژگان: تقاضا برای خدمت, شیوع بیماری, خدمات پزشکی, جنس پزشک}
  • صبا هدی، علی علی ئی، مریم شکیبا، مونا عودی، مریم قاسمی پور، زهرا پوررسولی
    مقدمه

    فراوانی انواع سرطانها در هر منطقه ای از وضعیتهای نژادی – جغرافیایی و محیطی تبعیت می کند لذا ثبت و جمع آوری سرطانها جهت تمرکز برنامه های تشخیصی و درما نی برای هر منطقه باید مستقلا انجام گیرد.

    هدف

    در این بررسی فراوانی ارگان های مبتلا به سرطان در استان گیلان از آبان ماه 1378 لغایت 1379 مورد مطالعه قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    این تحقیق یک مطالعه توصیفی موردموارد می باشد که بصورت سرشماری و با استفاده از فرم جمع آوری اطلاعات در کلیه مراکز پاتولوژی و هماتولوژی استان گیلان انجام گرفت و از تمامی گزارشات مراکز مربوطه موارد بدخیمی تشخیص داده شده از تاریخ 1/9/78 تا 1/9/79 جمع آوری شد میزان شیوع در 100 هزار نفر با استفاده از جمعیت استان گیلان در سرشماری سال 1375 تعیین گردید. اطلاعات در نرم افزار Epl info 2000 تفسیر شد.

    نتایج

    از تعداد 1409 نمونه بدخیمی 750 مورد (8/53%) را مردان و 644 مورد (2/46%) را زنان تشکیل میدادند (16/1 = ‌‌‌M/F) میانگین سنی افراد مبتلا 2/17  1/57 می بوده بیشترین فراوانی سرطانها در گروه سنی 69 – 60 سال بود(36%) . میزان شیوع سرطان 8/62 در 100 هزار نفر تعیین گردید. در این تحقیق سرطان معده بعنوان شایعترین سرطان در هر دو جنس تعیین گردید (8/17%) و سرطان‌های بعدی به ترتیب پستان (11%) ، مثانه (3/9%) ، کولورکتال (8%) ، مری (3/7%) ، خون (3/4%) ، پروستات (3/3%) ، رحم (3%) ، غدد لنفاوی (3%) ، حفره شکمی (1/2%) بودند.

    نتیجه گیری

    فراوانی سرطان‌ها در استان گیلان در چند سال اخیر در مقایسه با آمار قبلی افزایش قابل توجهی داشته است و از نظر فراوانی سرطان معده مقام اول را در کل کشور دارا بوده است که این امر ممکن است به دلیل تماس با ریسک فاکتورهای غذایی باشد.

    کلید واژگان: آسیب شناسی, جنسیت, خون شناسی, سرطان ها, شیوع بیماری, گروه های سنی}
    S Hoda *, A Aliee, M Shakiba, M Odi, M Ghasemi Poor, Z Poor Rasooli
    Introduction

    Cancer is the second cause of mortality after cardiovascular disease in human communities. Frequency of cancers follows ethnic, geographical, and environmental conditions in each area so registration and collection of cancers in each area for centralizing of diagnostic and therapeutic programs should be done.

    Objective

    In this Survey, we determined frequency of cancerour organs in Guilan from 1999 till 2000.

    Materials and Methods

    This research is a descriptive case-series study that was carried out performed as census in hematology and pathology centers of Guilan. All malignancy cases was diagnosed from 11/1999- 11/2000 were gathered . The prevalence rate per 100,000 population determined with regard to census of Guilan population in 1996. Data were analyzed by EPI info 2000 program.

    Result

    Among 1409 malignant cases, 750 cases (53.8%) were males and 644 cases (46.2%) were females. Sex ratio (M/F) was 1:16. The mean age of patients was 57.1+ 17.2. There was the most frequency of cancers in 60-69 age group (36%). The prevalence rate of cancer was 62.8 per 100,000 people. In this research, stomach cancer was identified as the most common cancer in both sexes (17.8%) and after it follows breast (11%), urinary bladder (9.3%), colorectal (8%), esophagus (7.3%), blood (4.3%), prostate (3.3%), uterus (3%), lymph node (3%) and abdominal cavity (2.1%) respectively.

    Conclusion

    Frequency of cancers in Guilan Province has had a considerable increase in comparison with previous studies. Of course, it may be due to difference in research method and data collection. In recent years, Guilan has been in the first place for stomach cancer in Iran. Perhaps it is because of exposure to nutritional risk factors. It is possible that nutritional factors like salted fish, pickle vegetable, smoked herring, cooked potato and cereals which are important parts of Guilanian’s diet play a major role in developing gastric cancer.

    Keywords: Age Groups, Disease Outbreaks, Hematology, Neoplasms, Pathology, Sex}
  • ستاره ممیشی، سیداحمد سیادتی، حسین کشاورز، کورش هلاکویی نایینی
    مقدمه

    توکسوپلاسموز یک بیماری زیونوز است که توسط گونه ای از کوکسیدیاها بنام توکسوپلاسما گوندی در انسان و انواعی از حیوانات ایجاد می شود. آلودگی به توکسوپلاسما در انسان انتشار جهانی داشته ولی میزان شیوع آن در انسان از صفر تا 90 درصد از ناحیه‌ای به ناحیه دیگر با توجه به وضعیت جغرافیایی و نیز عادات رفتاری و تغذیه ای مردم متفاوت است.

    هدف

    تعیین میزان شیوع آلودگی به توکسوپلاسما در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان مرکز طبی کودکان با استفاده از روش IFA بوده است.

    مواد و روش ها

    این بررسی یک مطالعه مقطعی , توصیفی – تحلیلی می باشد که از اوایل سال 1380 تا اسفند ماه 1380 ادامه داشت . تعداد 446 نمونه خون از بیماران صفر تا 13 سال مراجعه کننده به درمانگاه های بیمارستان مرکز طبی کودکان بدون توجه به علت مراجعه آنها جمع آوری گردید. ابتدا مشخصات افراد مورد بررسی در پرسشنامه ای ثبت و سپس از هر فرد 2 لوله میکروهماتوکریت هپارینه , خون از سر انگشت تهیه شد و به وسیله روش IFA از نظر وجود آنتی بادی توکسوپلاسما مورد بررسی قرار گرفت . ابتدا در رقتهای 1:20 , 1:100 و 1:200 آنتی بادی موجود در سرم بررسی و سپس سرمهایی که در رقت 1:200 مثبت بوده اند برای تعیین رقت نهایی مورد تیتراسیون قرار گرفت . ملاک تعیین آلودگی حداقل تیتر 1:20 بود.

    نتایج

    از مجموع 446 نمونه خون, 25 مورد (6/5 درصد) دارای آنتی بادی ضد توکسوپلاسما در سرم خون بودند که تیتری بین 1:20 تا 800 :1 داشته اند, تعداد 421 نفر (4/94 درصد) نیز فاقد آنتی بادی ضد توکسوپلاسما بوده و منفی تلقی شدند. از بین افراد تحت مطالعه 251 نفر پسر (3/56 درصد) و 195 نفر دختر (7/43 درصد) بودند هر چند میزان شیوع آلودگی در افراد مذکر بیشتر از مونث می باشد (به ترتیب 6 و 1/5 درصد) اما اختلاف معنی داری بین جنس و میزان آلودگی مشاهده نشد. میزان آلودگی در افراد زیر 2 سال صفر بود و با افزایش سن شیوع آلودگی (موارد مثبت سرولوژی) افزایش می یابد, به طوریکه در گروه بالاتر از 10 تا 13 سال بیشترین میزان شیوع آلودگی یعنی 8/10 درصد می باشد هیچ ارتباطی معنی داری بین آلودگی و تماس با گربه و همچنین نحوه پخت گوشت و مصرف سبزیجات خام دیده نشد . کیفیت شستشوی سبزیجات خام مصرفی (شسشوی با آب یا ضد عفونی شده) به نظر می رسد موثر باشد. بدین معنی که در 17 مورد (3/77 درصد) از موارد مثبت , شسشوی سبزی خام مصرفی آنها با آب بوده در حالی که فقط 5 مورد (7/22 درصد) از موارد مثبت مصرف سبزی خام ضد عفونی شده داشته اند .

    نتیجه گیری

    اگرچه ارتباط معنی داری بین آلودگی و علایم بالینی (استرابیسم ,میکروسفالی و...) با استفاده از آزمون های کای دو و فیشر دیده نشد اما ارتباط معنی داری بین لنفادنوپاتی و آلودگی دیده شد (P<0.01) , با توجه به محاسبه نسبت شانس (OR) با فاصله اطمینان 95% نشان داده شد که کودکانی که لنفادنوپاتی داشته اند شانس ابتلا به آلودگی توکسوپلاسما گوندی در آنان 6 بار بیشتر از کسانی بوده است که لنفادنوپاتی نداشتند.

    کلید واژگان: توکسوپلاسما, شیوع بیماری, کودکان}
    S Mamishie *, A Syadatie, H Keshavarz, K Holakoui
    Introduction

    Toxoplasmosis is a zoonosis affecting both human beings and some animal species, and it is caused by coccidia, toxoplasma gondii. Human infection by toxoplasma has worldwide spread and its prevalence varies from zero to ninety percent from a region to the other depending on the geographical situation, people behavioral and nutritional habits.

    Objective

    The purpose of this study was to determine the prevalence of toxoplasma infection in patients admitted to outpatient department in Markaze Tebbi Koudakan, Tehran.

    Materials and Methods

    This was a descriptive, analytical and cross- sectional case study, carried out on 446 blood samples which were collected from individuals admitted to outpatient department in Markaze Tebbi Koudakan (Children Medical Center in Tehran). For each individual a questionnaire was filled in, then two finger prick samples were taken and serologically tested by indirect fluorescent antibody technique using 1:20, 1:100 and 1:200 serum dilutions. Any positive serum in 1:200 dilutions was rechecked for final dilution. Serum dilution of 1:20 and more was considered as a cut - point for the infection.

    Results

    A total of 25 persons (5.6 percent) showed positive titers from 1:20 to 1:800 and 421 persons (94.4 percent) showed no antibody titer and were sero – negative. Although the prevalence rate of infection in males was more than females (6 and 5.1 percent respectively), there was no statistical significance between them. The seropositive rate in children below two years was zero and it seems there is a trend toward increasing seropositivity by aging. The highest prevalence rate (10. 8 percent) was observed in 10-13 year age group. No statistical significance was found between the seropositivity rate and contact with cats,consumption of improperly cooked meat and raw vegetables. We believe that the quality of washing and disinfecting vegetables are efficient and important factors, the findings proved that in 17 positive cases (77.3%) the vegetables were washed by pure water and only 5 cases (22.7%) consumed disinfected vegetables.

    Conclusion

    Although no statistical significance was found between the seropositivity rate and clinical signs (strabism, microcephally, … ), but by using Chi- Square and Fischer tests, there was statistically significant between lymphoadenopathy and toxoplasmosis. Considering the calculation of odds ratio with a confidence interval of 90% it was found that the possibility of being infected by Toxoplasma gondii in people who are involved with lymphoadenopathy was six times more than those who were not.

    Keywords: Age, Child, Disease Outbreaks, Toxoplasma}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال