به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « عصبی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • هادی صمدی*، افسانه رنگساز اسکوئی، محمد کلانتریان
    هدف
    اختلال در عملکرد و دامنه حرکتی شانه، از جمله پیامدهای مهم بی ثباتی عملکردی مفصل شانه در ورزشکاران بالای سر می باشد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینات عصبی- عضلانی بر دامنه حرکتی و عملکرد شانه ورزشکاران مبتلا به بی ثباتی عملکردی مفصل شانه می باشد.
    روش بررسی
    تحقیق حاضر به صورت نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. نمونه آماری تعداد 30 نفر از دختران 22 تا 35 سال از بین جامعه آماری بود که به صورت هدفمند و در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و تمرینی تقسیم بندی شدند. تمامی آزمودنی ها به صورت داوطلبانه و پس از تکمیل فرم رضایت نامه در تحقیق شرکت داده شدند. در مرحله پیش آزمون عملکرد مفصل شانه بوسیله آزمون عملکرد اندام فوقانی YBT-UQ و همچنین دامنه حرکتی مفصل شانه بوسیله گونیامتر مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از اتمام مرحله پیش آزمون، آزمودنی های گروه تمرینی به اجرای برنامه تمرینات عصبی- عضلانی به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته پرداختند. پس از اتمام 8 هفته تمرینات کلیه اندازه گیری هایی که در مرحله پیش آزمون به انجام رسیده بود یک بار دیگر در مرحله پس آزمون به انجام رسید. جهت تجریه و تحلیل داده های بدست آمده از پژوهش آزمون تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه های تکراری مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های تحقیق نشان داد که تمرینات عصبی-عضلانی مفصل شانه موجب افزایش معنی دار امتیاز آزمون عملکرد اندام فوقانی آزمودنی های گروه تمرین در هر 3 جهت و همچنین افزایش معنی دار دامنه حرکتی مفصل شانه در حرکات خم کردن، دور کردن، چرخش داخلی و چرخش خارجی شده است (0/05≥p). اما تفاوت معنی داری در متغیرهای فوق بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون در گروه کنترل مشاهده نشد (0/05≥p). همچنین نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، تفاوت معنی داری بین تمامی متغیرهای مورد بررسی در بین دو گروه وجود دارد (0/05≥p).
    نتیجه گیری
    تمرینات عصبی-عضلانی با توجه به برخورداری از رویکرد چندوجهی، هماهنگی و قدرت عضلانی را توسعه می بخشد. بهبود کارآیی سیستم عصبی-عضلانی، افزایش عملکرد و دامنه حرکتی مفصل شانه را موجب می شود. لذا این شیوه تمرینی می تواند به عنوان گزینه ای مناسب در توانبخشی ورزشکاران مبتلا به بی ثباتی عملکردی شانه مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: عصبی, عضلانی, شانه, دامنه حرکتی, عملکرد, بی ثباتی عملکردی‏}
    H Samadi *, A Afsaneh Rangsaz Oskoui, M Kalantariyan
    Purpose
    Impaired shoulder function and range of motion are important consequences of functional instability of the shoulder joint in overhead athletes. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of a period of neuromuscular training on range of motion and shoulder function in athletes with functional instability of the shoulder joint.
    Methods
    The present study was performed quasi-experimentally with pre-test and post-test design. The statistical sample consisted of 30 girls aged 22 to 35 years who were selected purposefully and available based on inclusion and exclusion criteria and finally were randomly divided into two groups of control and training. All subjects participated in the research voluntarily after completing the consent form. In the pre-test stage, shoulder joint function was assessed by YBT–UQ test and also shoulder joint range of motion was assessed by goniometer. After the pre-test, the subjects in the exercise group performed a neuromuscular training program for 8 weeks and 3 sessions per week. At the end of 8 weeks of training, all the measurements that were performed in the pre-test stage were performed again in the post-test stage. Two-way analysis of variance with repeated measures was used to analyze the obtained data.
    Results
    Findings showed that neuromuscular exercises of the shoulder joint significantly increase the score of the upper limb function test of the subjects of the exercise group in all three directions, as well as significantly increase the range of motion of the shoulder joint in flexion, abduction, internal rotation and external rotation (p≤0.05). However, no significant difference was observed in the above variables between pre-test and post-test in the control group (p≥0.05). Also, the results showed that in the post-test, there is a significant difference between all the investigated variables between the two groups (p≤0.05).
    Conclusion
    Neuromuscular training develops muscle coordination and strength due to its multifaceted approach. Improving the efficiency of the neuromuscular system increases the function and range of motion of the shoulder joint. Therefore, this training method can be used as a suitable option in the rehabilitation of athletes with functional shoulder instability.
    Keywords: Neuromuscular, shoulder, Function, Range of motion, Functional instability}
  • لیدا آزادبخت، لیلا جلیلوند کریمی *، سید مهدی طباطبایی
    مقدمه و اهداف کاهش شنوایی حسی-عصبی یکی از شایع ترین مشکلات سالمندان است. افت شنوایی حسی-عصبی اغلب ناشی ازآسیب سلول های مویی خارجی و داخلی است. مناطقی از حلزون که در آن سلول های مویی داخلی یا نورون ها فاقد عملکرد هستند، مناطق مرده نامیده می شود. مطالعات بسیاری وجود مناطق مرده حلزونی را در فرکانس های بالا در الگوهای ادیومتریک شیب دار به ویژه شیب دار تند نشان داده اند، ولی وجود مناطق مرده حلزونی در الگوی ادیومتریک مسطح چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی مناطق مرده حلزونی در سالمندان دارای کاهش شنوایی حسی-عصبی مسطح ملایم تا شدید از طریق آزمون نویز یکسان ساز آستانه ها Threshold Equalizing Noise (TEN) انجام شد.
    مواد و روش ها مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر بر روی 30 سالمند (60 گوش) 65 سال به بالا با الگوی ادیومتریک حسی-عصبی مسطح ملایم تا شدید (با آستانه شنوایی 80-20 دسی بل HL) انجام شد. برای شناسایی مناطق مرده، آزمون TEN در فرکانس های اکتاوی و نیم اکتاوی 500 تا4000 هرتز انجام شد. بر اساس آستانه های شنوایی این افراد در سه گروه دارای افت شنوایی ملایم، متوسط و شدید قرار داده شدند و نتایج با نرم افزار آماری SPSS 21تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها فراوانی مناطق مرده حلزونی در فرکانس های بالاتر از 2000 هرتز بیشتر از ایر فرکانس ها بود و این اختلاف از لحاظ آماری معنادار به دست آمدد (05/0>P). همچنین در این مطالعه، فراوانی مناطق مرده حلزونی در افت های شدید (80-60 دسی بلHL ) بیشتر از افت های ملایم (40-20 دسی بل HL) و متوسط (60-40 دسی بلHL ) بود و در فرکانس های 750، 2000، 3000، 4000 هرتز، این اختلاف از لحاظ آماری معنادار محاسبه شد(05/0>P).
    نتیجه گیری نتایج مطالعه حاضر نشان داد که فراوانی مناطق مرده در سالمندان دچار کاهش شنوایی شدید بیشتر است. همچنین فراوانی مناطق مرده با وجود الگوی ادیومتریک مسطح در فرکانس های 2000 هرتز و بالاتر بیش از سایر فرکانس ها است.
    کلید واژگان: مناطق مرده حلزون, سالمندان کم شنوا, کم شنوایی حسی, عصبی, آزمون نویز یکسان ساز آستانه}
    Lida Azadbakht, Leyla Jalilvand Karimi *, Seyed Mehdi Tabatabaee
    Background And Aim
    Hearing loss is one of the most common disorders in the elderly people. Sensory neural hearing loss mostly results from outer and inner hair cell damages in cochlea. The area wherein inner hair cells or auditory nerve fibers are inactive is named Dead Region (DR) or Cochlear dead Region (CDR). Many studies have investigated DR at high frequencies in sloping or sharply sloping audiograms, but few studies have investigated flat audiograms. Hence, the aim of the present study was to investigate the prevalence of DR in hearing impaired adults with mild to severe flat sensory neural hearing loss.
    Materials And Methods
    In the current descriptive-analytical study, 30 elderly people (60 ears) aged 65 years and above, with bilateral mild to severe flat sensory neural hearing loss were tested for DR at frequencies from 0.5 to 4 kHz using the threshold equalizing noise (HL) test. Based on the hearing thresholds, participants were divided into three groups of mild, moderate, and severe hearing loss.
    Results
    The prevalence of DR at 2 kHz, 3 kHz, and 4 kHz were significantly higher than DR at frequencies below 2 kHz (p
    Conclusion
    The results indicated a relatively high prevalence of dead regions in the elderly with severe degree of hearing loss (60-80dBHL) and at high frequencies. Furthermore, with increasing frequency, the number of dead regions increased correspondingly.
    Keywords: Dead regions, elderly, Sensory neural hearing loss, Threshold Equalizing Noise test}
  • سید محمدعلی ابطحی، علیرضا دهقانی، صادق برادران مهدوی، سید حمیدرضا ابطحی، مهسا سپهرنژاد
    مقدمه
    اختلالات بینایی در کودکانی که دچار افت شنوایی هستند، شایع تر است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی انواع و فراوانی اختلالات بینایی در کودکان کم شنوای حسی- عصبی مادرزادی و کاشت حلزون شده بود.
    روش ها
    این مطالعه ی مقطعی- توصیفی در سال های 96-1395 در شهر اصفهان بر روی 51 فرد کم شنوای 18-3 ساله انجام گرفت. نمونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. تعیین حدت بینایی، افتالموسکوپی مستقیم، بررسی انحراف چشم، تعیین رفرکشن قبل و بعد از قطره ی سیکلوپلژیک و معاینه ی ته چشم با اسلیت لامپ و عدسی دستی انجام شد. نتایج با روش های آمار توصیفی و آزمون 2χ تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سن کودکان 4/3 ± 0/8 سال بود. 26 نفر (0/51 درصد) پسر و 25 نفر (0/49 درصد) دختر بودند. در 24 نفر (1/47 درصد) از بیماران حداقل یک اختلال بینایی یافت شد. 8 نفر (7/15 درصد) کاهش حدت بینایی، 13 نفر (5/25 درصد) عیب انکساری، 4 نفر (8/7 درصد) تنبلی چشم، 4 نفر (8/7 درصد) انحراف چشم و 9 نفر (6/17 درصد) شبکیه ی غیر طبیعی داشتند. برای 3 نفر سندرم Usher و برای 1 نفر سندرم Goldenhar مطرح شد. فراوانی کاهش دید در پسرها بیشتر از دخترها بود (02/0 = P).
    نتیجه گیری
    با توجه به فراوانی قابل توجه اختلالات بینایی در کودکان مورد مطالعه، شناسایی عیوب چشمی و درمان لازم در اولین فرصت پس تایید مشکل شنوایی کودک توصیه می گردد.
    کلید واژگان: اختلالات بینایی, عیوب انکساری, کم شنوایی حسی, عصبی, کاشت حلزون, کودکان}
    Seyed Mohammad-Ali Abtahi, Alireza Dehghani, Sadegh Baradaran-Mahdavi, Seyed Hamidreza Abtahi, Mahsa Sepehrnejad
    Background
    Ophthalmic disorders are more prevalent in children with hearing loss. This study aimed to investigate the types and frequencies of ophthalmic disorders in children with congenital sensorineural hearing loss and cochlear implant.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was conducted among 51 children aged 3-18 years in Isfahan City, Iran, in 2017. Patients were selected via simple random sampling method. Visual acuity and strabismus were examined and direct ophthalmoscopy, dry and cycloplegic refraction tests, and slit lamp examination with a hand-held lens were done. Results were analyzed using descriptive statistics and chi square tests.
    Findings: Mean age (SD) of children was 8.0 (3.4) years. 26 (51%) were boys and 25 (49%) were girls. 24 patients (47.1%) had at least one ophthalmic disorder. There were 8 patients (15.7%) with decreased visual acuity, 13 (25.5%) with refractive errors, 4 (7.8%) with amblyopia, 4 (7.8%) with strabismus, and 9 (17.6%) with retinal abnormality. Diagnosis of 3 patients was consistent with Usher syndrome and one with Goldenhar syndrome. Decreased visual acuity was more frequent in boys than in girls (P = 0.02).
    Conclusion
    According to remarkable frequencies of ophthalmic disorders among our study sample, early screening of visual disorders is suggested to be done in children with definite diagnosis of hearing loss.
    Keywords: Vision disorders, Refractive errors, Sensorineural hearing loss, Cochlear implantation, Pediatrics}
  • مهناز فولادی نژاد، محسن سیرتی، محمدحسین تازیکی، بارانک صفاییان، احسان علایی *
    سابقه و هدف

    هیپربیلی روینمی یکی از مشکلات شایع در دوران نوزادی است که می تواند اثرات توکسیسیته بالقوه ای بر روی دستگاه عصبی نوزادان از جمله راه های شنوایی داشته باشد. باتوجه به اینکه نقص شنوایی اثرات بسیار منفی بر تکامل گفتار، زبان و شناخت بر جای می گذارد، هدف از انجام این مطالعه، بررسی میزان بروز کم شنوایی حسی- عصبی در نوزادان هیپربیلروبینمی بستری شده در مراکز آموزشی درمانی شهر گرگان در سال 1391 بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه طولی، 223 نوزاد با هیپربیلروبینمی که غربالگری OAE نرمال در بدوتولد داشتند، به روش نمونه گیری غیرتصادفی، انتخاب شدند و مورد پیگیری قرار گرفتند. تمام نوزادان در بدو ورود به مطالعه و قبل از ترخیص با استفاده از دستگاه AABR، تحت شنوایی سنجی قرار گرفتند و با ABR تائید شدند.

    یافته ها

    میانگین سن نوزادان در زمان بستری، 58/4±84/3 روز و 6/55% آن ها مونث بودند. میانگین وزن زمان تولد، 218±3431 گرم و میانگین سن حاملگی، 3/1±39 هفته بود. سطح سرمی بیلی روبین تام در 4/61% نوزادان، بین mg/dL20-12 و در 6/38% آن ها، بالاتر از mg/dL 20 بوده است. 0/13%، فتوتراپی معمولی، 6/72%، فتوتراپی شدید دریافت کردند و 3/14%، تعویض خون شدند. در مجموع، در بدو ورود 8 نفر (6/3%) نوزادان، اختلال در AABR داشتند، که در بررسی های بعدی 7 نفر بهبود و 1 نوزاد همچنان مختل باقی ماند و از سایر بیماران با AABR نرمال بدو بستری در پیگیری 6 نفر دچار اختلال ABR شدند. در نهایت 7 نفر (1/3%) کاهش شنوایی دائمی داشتند. بین کم شنوایی و سطح سرمی بیلی روبین تام و مجموع نتایج AABR مختل بدو بستری و نهایی، اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (05/0>P) اما با متغیر جنسیت و نوع زایمان اختلاف معنی داری وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد هیپربیلی روبینمی در دوره نوزادی، موجب کاهش شنوایی حسی- عصبی می گردد، لذا غربالگری مستمر، در نوزادان باهیپربیلروبینمی ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: کم شنوایی حسی, عصبی, نوزادان, هیپربیلروبینمی, پاسخ شنوایی ساقه مغز}
    M. Fouladinejad, M. Sirati, M.H. Taziki, B. Safaeian, E. Alaee
    Background And Objective

    Neonatal hyperbilirubinemia is a common problem that can be potential toxicity effects on the nervous system in infants، especially on the hearing ways. Regarding to hearing impairment leaves so negative effects on speech، language and cognitive development. The aim of this study was the assessment of the incidence of sensorineural hearing loss among icteric infants admitted to the hospitals of Gorgan، Iran in 2012.

    Methods

    In this longitudinal study، 223 infants were recruited by convenience sampling، that OAE screenings at the birth time was normal. Using Automated Auditory Brainstem Response (AABR) was performed for infants at the hospitalization and they were assessed after discharge، and with Auditory Brainstem Response (ABR) were confirmed.

    Findings

    The mean age of the infants on admission was 3. 84±4. 58 days and 55. 6% of them were female. The mean birth weight was 3431±218 grams and the mean gestational age was 39±1. 3 weeks. Serum total bilirubin levels in 61. 4% of infants were between 12-20 mg/dL and of 38. 6% were higher than 20 mg/dL. 13. 0% received conventional phototherapy، 72. 6% intensive phototherapy and 14. 3% of patients had exchange transfusions. Totally، 8 (3. 6%) of infants in admission had disturbance waves in AABR. Subsequent studies have shown improvement in 7 patients، but one patient problem still remains، and from other patients with normal admitted AABR in following 6 infants was impaired in ABR. Finally، 7 (3. 1%) of hearing loss were remains. There was a statistically significant difference between the hearing loss، serum total bilirubin level and total AABR impairment result on admission and final result (p<0. 05)، but there was no significant difference with variable of gender and kind of delivery (p<0. 05).

    Conclusion

    This study indicated that hyperbilirubinemia in the neonatal period can cause sensorineural hearing loss. Hence، regular screening in icteric newborns seems to be necessary.

    Keywords: Sensorineural hearing loss, Hyperbilirubinemia, Infants, Auditory brainstem response}
  • غلامرضا عشقی، حشمت الله بابایی، حسن فقانی
    مقدمه
    کراتودرما پالموپلانتار نمایانگرگروه متنوعی از اختلالات وراثتی یا اکتسابی هستند که مشخصه آنها هیپرکراتوزکف دست وپا می باشد. زمانیکه با کری همراه باشد نشاندهنده موتاسیون در ژن کد کننده کانکسین-26 است و یا در اثر یک موتاسیون ویژه (A7445G) در t-RNA کد شده میتوکندریایی برای سرین (MT-TS1) بوجود آمده است.
    معرفی بیمار: بیمار پسر 7ساله ایست که در معاینه پوست دارای هیپرکراتوز کف دست و پا، زانوها و پشت دستها (کراتودرمی کف دست و پا بهمراه درگیری سطوح اکستانسور اندامها) میباشد. با توجه به شرح حال و مدارک موجود از ابتدای تولد دچارکری سنسوری نورال بوده ودر 2 سالگی تحت کاشت حلزون گوش قرار گرفته است و به این ترتیب بیمار درگروه نادری از کراتودرما ها قرار می گیرد که بهمراه کری حسی عصبی می باشد. از آنجاییکه شرح حالی از بیماری مشابه درشجره نامه او وجود ندارد، احتمالا? مطرح کننده یک نوع بسیار نادر از انواع کراتودرماهای بهمراه کری است که توارث میتوکندریایی دارد. در مواردی که تا کنون از این اختلال در دنیا گزارش شده در گیری اکستانسور اندام ها وجود نداشته است. بنابراین، احتمالا? بیمار مذکور یک زیر گروه جدید از این اختلال نادر ویا یک اختلال نادر جداگانه دیگر است. نتیجه نهایی: بیمار یک مورد کراتودرمای منتشر کف دست وپا بهمراه درگیری سطوح اکستانسور و کری حسی عصبی با توارث احتمالا میتوکندریایی است که با درمان های نگهدارنده میبایست کنترل شود و بنظر میرسد بیماری مذکور مورد نادری می باشد که تاکنون گزارش شده است.
    کلید واژگان: کانکسین 26, کراتودرما پالموپلانتار, کم شنوایی حسی, عصبی}
    Gh. Eshghi, H. Babaie, H. Faghani
    Introduction
    Various inherited or acquired disorders are characterized by palmoplantar kera-toderma hyperkeratosis of hands and feet، and when accompanied with deafness indicates mutations in the gene encoding connexin -26 or a particular mutation (A7445G) of the mito-chondrial t-RNA coded for serine (MT-TS1) is created. Case Report: On skin examination of a 7 year old boy، we observed hyperkeratosis of palm and sole، elbows and knees (Keratoderma of palms &soles with extensor surface of limbs involvement)، and found out the history and evidence of sensory-neural deafness since birth-day and he had undergone cochlear implant at the age of two. Thus this patient is placed in a rare group of keratoderma associated with sensory-neural deafness. Since there is no his-tory of similar disease in his pedigree، we suspected the boy had a rare type of keratoderma associated with sensory- neural deafness that has mitochondrial inheritance. In reported cases of this disorder in the world there is no involvement of limb''s extensor. So we probably report a new subtype of the rare disorder or a rare separate disorder.
    Conclusion
    The patient is a case with diffuse palmoplantar keratoderma with the involvement of extensor surfaces and sensory-neural deafness that have mitochondrial inheritance that is unlikely to be reported yet. The disease should be controlled with maintenance treatments. (Sci J Hamadan Univ Med Sci 2013; 20 (4): 342-345)
    Keywords: Connexin 26, Keratoderma, Palmoplantar, Sensorineural Hearing Loss}
  • شقایق امیدوار، زهرا جعفری*، سید بصیر هاشمی، کاظم زارعی
    سابقه و هدف

    طیف اختلال نوروپاتی شنوایی،ANSD) Auditory neuropathy spectrum disorder) الگویی از کم شنوایی است که علی رغم حفظ عمل کرد سلول مویی خارجی، پاسخ برانگیخته ساقه مغز به شدت آسیب دیده یا از بین می رود. مدیریت کودکان مبتلا به ANSD موضوعی بحث برانگیز است. در این پژوهش تاثیر کاشت حلزون بر سطح مهارت های زبان و گفتار این کودکان با موارد کم شنوایی حسی-عصبی (sensory-neural hearing loss (SNHL، و نیز تاثیر سن دریافت این پروتز بر سطح مهارت های رشدی کودکان بررسی گردید.

    مواد و روش ها

    مطالعه مقطعی-تحلیلی حاضر روی 8 کودک ANSD و 8 کودک SNHL شاهد همگن انجام شد. برای ارزیابی سه مهارت مورد بررسی از آزمون سنجش رشد نیوشا استفاده شد.

    یافته ها

    بین سن انجام عمل جراحی کاشت حلزون و سطح امتیاز در 3 مهارت های رشدی زبان دریافتی، زبان بیانی و گفتار مورد بررسی در دو گروه ارتباط معناداری وجود داشت (012/0>P). در هر 3 مهارت رشدی، کودکان مورد بررسی نسبت به کودکان با شنوایی هنجار تاخیر داشتند اما بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (636/0≤P).

    نتیجه گیری

    در پژوهش حاضر، مهارت های زبان دریافتی، زبان بیانی و گفتار در کودکان مبتلا به ANSD، مشابه با کودکان دچار کم شنوایی حسی-عصبی بود. به نظر می رسد که دریافت کاشت حلزون، به ویژه در سنین پایین، می تواند به عنوان یک راه کار مدیریتی مناسب در این کودکان استفاده شود

    کلید واژگان: کاشت حلزون, نوروپاتی شنوایی, کودک, کم شنوایی حسی, عصبی, گفتار}
    Shaghayegh Omidvar, Zahra Jafari, Seyyed Basir Hashemi, Kazem Zarei
    Introduction

    Auditory neuropathy spectrum disorder (ANSD) is a pattern of hearing loss characterized by preservation of outer hair cell function despite severe damage or absent brainstem auditory evoked responses. Management of children with ANSD is debatable. The purposes of the current study were to compare the effect of cochlear implantation on these developmental skills of children with and without ANSD and to investigate the age of cochlear implant reception on language (receptive and expressive) and speech skills of children.

    Materials And Methods

    This cross-sectional analytic study was conducted between eight cochlear implanted children with ANSD and eight match children with profound sensory-neural hearing loss (SNHL). Newsha developmental scale was used to evaluate three investigated skills.

    Results

    Significant correlation was shown between the age of hearing loss diagnosis and the score levels in three developmental skills (p < 0. 012). All children were lingered in the investigated skills compared to normal hearing children; however، there was no significant difference between the cochlear implanted children with and without ANSD (p ≥ 0. 636).

    Conclusion

    The receptive language، expressive language and speech skills of children with ANSD and their matches were the same. It seems that cochlear implantation can be considered as an appropriate approach in the management of these children، especially at lower ages.

    Keywords: Cochlear implant, Auditory neuropathy, Children, Speech, language, sensory, neural, hearing loss}
  • سمانه نوروزی اصل، سید علیرضا جوادی نیا
    سندرم ولفرام، یک اختلال نادر نورودژنراتیو با توارث اتوزومال مغلوب است. در صورت بروز دیابت غیر اتوایمیون وابسته به انسولین در سن زیر شانزده سال همراه با آتروفی عصب بینایی دوطرفه، این بیماری باید مد نظر باشد. سایر اختلالاتی که در این سندرم دیده می شوند شامل: دیابت بی مزه، کاهش شنوایی حسی- عصبی، مشکلات سیستم ادراری و عصبی است.
    گزارش حاضر مربوط به دختری 13 ساله است که از سن 4 سالگی، دچار دیابت تیپ یک شده و سابقه عفونت های مکرر، بی اختیاری ادراری و نارسایی پیشرونده کلیوی داشته است. در افتالموسکوپی، آتروفی دوطرفه عصب اپتیک مشهود بود؛ همچنین بیمار، کاهش شنوایی حسی- عصبی دوطرفه، دیابت بی مزه، مثانه نوروژنیک، کوتاه قدی و تاخیر بروز صفات ثانوی جنسی داشته است.
    کلید واژگان: سندرم ولفرام, دیابت وابسته به انسولین, آتروفی اپتیک, کاهش شنوایی حسی, عصبی}
    Samaneh Norooziasl, Seyyed Alireza Javadinia
    Wolfram syndrome is a neurodegenerative autosomal recessive disorder. The occurrence of the disease should be suspected if non-autoimmuneinsulin-dependent diabetes occurs in an under-sixteen year old person having bilateral optic nerve atrophy. Diabetes insipidus (DI), neurosensory deafness, urinary track disorders, and nervous system complications are also seen in this disorder. The current report presents a 13-year-old female patient with diabetes mellitus type I (since age 4) along with recurrent urinary infection and enuresis and progressive renal failure (since age 10). Bilateral optic atrophy was evident on fondues examination. The patient also had diabetes insipidus, neurosensory deafness, neurogenic bladder, short stature, combined with delayed sexual maturity.
    Keywords: Wolfram Syndrome, Diabetes mellitus, Neurosensory deafness}
  • پروانه مهدی، امین آمالی، محمدحسین نیلفروش، معصومه روزبهانی، وحید مهدی زاده گیلانی، علیرضا کریمی یزدی، صمد رضایی خیابانلو، محمد کمالی
    مقدمه
    ویتیلیگو بیماری است که منجر به تخریب سلول های ملانوسیت در سطح بدن می گردد و بارزترین یافته بالینی آن ایجاد لکه های سفید رنگ پوستی می باشد، اما به دلیل حضور گسترده ملانوسیت ها در سیستم شنوایی و دهلیزی و نقش فیزیولوژیکی خاص آن، احتمال درگیری این سیستم ها نیز در طی فرایند بیماری وجود دارد.
    مواد و روش ها
    مطالعه مقطعی حاضر بر روی 21 بیمار مبتلا به ویتیلیگو (12 مونث و 9 مذکر)، با میانگین سنی 06/8 ± 14/30 سال (44-19 سال) و 21 نمونه هنجار (11 مونث و 10 مذکر)، با میانگین سنی93/7 ± 19/31 سال (44-18 سال) انجام گرفت. آزمون های ادیومتری تون خالص (Pure tone audiometry یا PTA)، پاسخ شنیداری ساقه مغز (Auditory brainstem response یا ABR) و پتانسیل عضلانی برانگیخته دهلیزی (Vestibular evoked myogenic potentials یا VEMP) در تمام این افراد مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    افت شنوایی حسی- عصبی فرکانس بالا در 8 بیمار (09/38 درصد) مشاهده گردید. تحلیل نتایج آزمایش ABR نشان دهنده افزایش معنی دار نهفتگی موج III در 10 بیمار (61/47 درصد) بود که در گوش راست و چپ تفاوت آماری معنی داری را کسب نمود (به ترتیب 024/0 = P و 001/0 = P) و نیز افزایش در نهفتگی بین قله ای I-III در 6 بیمار (57/28 درصد) ثبت گردید. در آزمایش VEMP در گوش چپ 1 بیمار (76/4 درصد) موجی ثبت نگردید و افزایش در نهفتگی موج 13p در 5 بیمار (80/23 درصد) ثبت گردید که سطح معنی دار آماری را کسب نمود (001/0 = P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نقش آنتی اکسیدانی، بازیافت یونی و نیمه هدایتی ملانوسیت ها در سیستم شنوایی و دهلیزی، احتمال درگیری این سیستم ها در طی فرایند بیماری ویتیلیگو که کل ملانوسیت های سطح بدن مورد تهاجم قرار می گیرند، وجود دارد. در کل، در این افراد نتایج غیر طبیعی آزمون های PTA و ABR بیشتر از آزمون VEMP بود که می تواند از تمرکز کمتر ملانوسیت ها در ارگان دهلیزی ساکول نسبت به ارگان های شنوایی ناشی شده باشد.
    کلید واژگان: ویتیلیگو, ملانوسیت, افت شنوایی حسی, عصبی, پاسخ شنیداری ساقه مغز, پتانسل عضلانی برانگیخته دهلیزی}
    Parvaneh Mahdi, Amin Amali, Mohammad Hosein Nilfroush, Masoumeh Rozbahani, Vahid Mehdizadeh Gilani, Alireza Karimi Yazdi, Samad Rezaei Khiyabanlo, Mohammad Kamali
    Introduction
    Vitiligo is a systemic disease which leads to the destruction of melanocytes of the body. The hallmark of vitiligo is the formation of white patches in the affected skin but، because of the presence of melanocytes in the auditory and vestibular apparatuses، these systems may also be involved at some point in the course of the disease.
    Materials And Methods
    21 patients with vitiligo (12 females، 9 males) and 21 healthy controls (11 females، 10 males) were enrolled in this case-control study. Pure tone audiometry (PTA)، Auditory brainstem responses (ABR) and Vestibular evoked myogenic potential (VEMP) were carried out for all participants.
    Results
    High frequency sensory neural hearing loss was indicated in 8 (38. 09%) patients. ABR analysis revealed that 10 (47. 61%) patients had an abnormal increase in latency of the wave III، which was statistically meaningful in both right and left ears (P = 0. 024 and P = 0. 001، respectively) and that 6 subjects (28. 57%) had an abnormal prolongation of the IPL I-III. However، findings from the VEMP measurements showed no recorded responses in the left ear of 1 (4. 76%) patient and statistically significant prolongations in the latency of the p13 were shown in 5 (23. 80%) patients (P = 0. 001).
    Conclusion
    Because of antioxidant، ion-recycling and protective roles of melanocytes in the auditory and vestibular systems، the involvements of these systems are possible in vitiligo vulgaris.
    Keywords: Vitiligo vulgaris, Melanocytes, Sensoryneural hearing loss, Auditory brainstem response, Vestibular evoked myogenic potential}
  • مظفر حسینی نژاد، شاهرخ یوسف زاده چابک، بابک بخشایش اقبالی، حمیدرضا جمالی، حامد رمضانی، سیدعلی رودباری
    مقدمه
    افتادگی پا مشکلی شایع و ناراحت کننده است که می تواند منجر به افتادن و صدمه بدنی شود. با توجه به نگرانی بیمار و پزشک از پیش آگهی این عارضه، بهبود نسبی در پاره ای از موارد و نبود مطالعه کامل در این مورد در کشور ما، ایران با وجود انواع درمان های انجام شده، مطالعه و بررسی دقیق تر برای ارزیابی پیش آگهی در این بیماران ضروری به نظرمی رسد.
    هدف
    تعیین عوامل همراه در بهبود افتادگی پا با توجه به سن، جنس، نوع و علت ضایعه، زمان بروز تا ارجاع و نوع درمان
    مواد و روش ها
    این یک مطالعه توصیفی رو به جلو است که درمرکز اکترودیاگنوزیس بیمارستان پورسینای رشت در سال90-1389ا انجام شد. پس از ورود بیماران مبتلا به افتادگی پا به طرح، اطلاعات دموگرافی،علت و زمان شروع آسیب ثبت شد. بیماران تحت معاینه کامل عصبی قرار گرفتند و سپس یک نورولوژیست مجرب در زمینه الکترودیاگنوز آنها را EMG-NCV نمود. بیماران بعد از تشخیص آسیب بطور معمول مداوا شدند. هیچ دخالتی در روند درمان بیماران و نوع درمان یادداشت شد. بیماران ماهیانه ویزیت شده، بهبود وتغییرات ایجاد شده در نوع درمان ثبت شد. در صورت انصراف، بیمار از مطالعه خارج شد.شش ماه بعد با توجه به سن، جنس، نوع و علت ضایعه، زمان بروز تا ارجاع و نوع درمان کلیه بیماران از نظر بهبود بررسی آماری شد.
    نتایج
    105 بیمار(61مردو 44 زن) با میانگین سن 3/17± 45 سال در این مطالعه شرکت کردند. 2/56 درصد بیماران بهبود داشتند. فراوانی بهبود در ریشه عصبی 1/44%، عصب سیاتیک 75 %، عصب پرونئال مشترک 75% وعصب پرونئال عمقی 9/88% بود که از لحاظ آماری معنی دار بود (005/0>P). فراوانی بهبود ضایعات اکسونال 5/53% و ضایعات دمیلینزان 100% بود که از لحاظ آماری معنی دار بود (028/0>P). فراوانی بهبود افتادگی پا در تروما 6/75%، رادیکولوپاتی 6/38% و در کمپرسیون موضعی 7/85% بود که از لحاظ آماری معنی دار بود (0001/0>P). فراوانی بهبود بر اساس درمان انجام شده از لحاظ آماری معنی دار نبود. 95% افراد بهبود یافته میانگین سنی 35-43 سال داشتند و 95% افراد بهبود یافته در فاصله زمانی 8/0 تا 2 ماه از زمان بروز ارجاع داده شده بودند که هر دواز نظر آماری معنی دار بود (0001/0 > p).
    بحث و نتیجه گیری
    عوامل پیش بینی کننده فراوانی بهبود، طول مدت بین بروزاختلال تا ارجاع وسن بیمار است.
    کلید واژگان: اختلالات راه رفتن, عصبی, رادیکولوپاتی, عصب برونئال}
    Hosini Nezhad, Yoosefzadeh Chabok, Jamali, Ramzani, Roudbary
    Introduction
    Foot dropis a common and distressing problem that can lead to falls and injury. Considering the respective Patients and physicians’ concerns regarding the prognosis of this condition، relative improvement in some cases and no complete study about this problem in our country despite various treatments attempted، a closer study to assess prognosis in these patients seems necessary.
    Objective
    The aim of this study is to investigate the associated factors in foot drop improvement including age، gender، site، cause and type of injury، time between the incidence and referral، and type of treatment.
    Materials And Methods
    The present study is a cross- sectional one carried out with the patients referred to electordiagnosis department of Pursina hospital of Rasht in 2010-11. After entering the patient into study، demographic information، cause and damage started time were recorded. All the patients after a complete neurological examination were assessed by a neurologist experienced in EMG-NCV. Afterwards، the vulnerable patients were treated routinely. No intervention was done in the process of treatment and recorded the type of treatment. Patients had monthly visits، with improvement and changes in treatment recorded. If a patient withdrew he was excluded. Six months later، based on the age، gender، site، cause and type of injury time between the incidence and referral and type of treatment، all the patients were compared in terms of recovery.
    Results
    Totally، 105 patients (61 males and 44 females) with mean age of 45±17. 3 years participated in this study. 56. 2% of them were cured. The improvement in the root was (44. 1%)، sciatic nerve (75%)، common peroneal nerve (75%)، deep peroneal nerve (88. 9%)، which was statistically significant (P< 0. 005). The recovery rate of axonal lesion (53. 5%) and Demyelinating lesion (100%) which were statistically significant (P<0. 028). The recovery rate of foot drop in trauma was (75. 6%)، radiculopathy (38. 6%) and local compression was (85. 7%) which was also statistically significant (P<0. 0001). The recovery rate of foot drop according to type of treatment was not statistically significant in 95% of improved patients، the average age was 35-43 years (P<0. 0001) and time between the incidence and referral in 95% of improved patient، were within 0. 8 to 2 months، which was statistically significant (P<0. 0001)
    Conclusion
    Predictive factors of recovery were age of the patient and time between the incidence and referral.
    Keywords: Gait Disorder, Neurologic, Peroneal Nerve, Radiculopathy}
  • ارمغان فرداصفهانی، داود بیکی، بابک فلاحی، علیرضا امامی اردکانی، محسن ساغری، محمد افتخاری
    زمینه
    کاربرد رادیودارویI-131 MIBG در درمان تومورهای با منشا غددی- عصبی، خصوصا از نوع نورواکتودرمال (سمپاتوآدرنال) شامل فئوکروموسیتوم، پاراگانگلیوم و نوروبلاستوم مؤثر بوده است. در سایر تومورهای غددی- عصبی (عمدتا کارسینوئید و کارسینوم مدولاری تیروئید) نیز این درمان گاهی می تواند مؤثر واقع گردد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مروری، کارآزمایی های بالینی شاهد - موردی و همچنین مطالعات باز که دارای اعتبار کافی بودند، بررسی شدند. از کلید واژه های تومور غددی- عصبی، نوروبلاستوم، فئوکروموسیتوم، کانسر مدولاری تیروئید، کارسینوئید و I-131 MIBGدر سایت های معتبر ISI، EMBASE و PUBMED جهت جستجو استفاده شد.
    یافته ها
    استفاده ازI-131 MIBG برای تومورهای فئوکروموسیتوم و پاراگانگیوم کارآمدترین روش درمان غیرجراحی است، زیرا علاوه بر افزایش امید به زندگی، علائم بیمار را نیز به طور قابل ملاحظه ای (90-75 درصد) کنترل می کند. در نوروبلاستوم اگرچه در موارد با عود مکرر و مقاوم به درمان 30 درصد تاثیر درمانی داشته است، اما با افزودن سایر مودالیتی های درمانی به این نوع درمان، موفقیت بیشتری به دست می‎آید، ضمن این که I-131 MIBG در کنترل علائم نیز مؤثر بوده است. برای سایر تومورهای غددی- عصبی شامل تومور کارسینوئید و کارسینوم مدولاری تیروئید اثرات این درمان در کاهش علائم بیمار مشاهده شده است. مهم ترین عارضه این درمان مهار مغز استخوان است که نیاز به پیگیری و درمان در صورت لزوم دارد.
    نتیجه گیری
    I-131 MIBG نقش مهمی در درمان تومورهای کرومافینی دارد و برای تومورهای فئوکروموسیتوم و پاراگانگیوم کارآمدترین درمان غیرجراحی است. استفاده از این پرتودار و در مورد تومور نوروبلاستوم خصوصا اگر همراه با سایر روش های درمانی استفاده شود، سودمند می باشد. درمان با این رادیودارو در بهبود علائم تومورهای کارسینوئید و کارسینوم مدولاری تیروئید نیز مؤثر بوده است.
    کلید واژگان: تومور غددی, عصبی, نوروبلاستوم, فئوکروموسیتوم, کانسر مدولاری تیروئید, کارسینوئید, I, 131 MIBG}
    A. Fard-Esfahani, D. Beiki, B. Fallahi, A. Emamiardekani, M. Saghari, M. Eftekhrai
    Background
    I-131 Metaiodobenzylguanidine (MIBG) is a radiopharmaceutical which is proved effective in treatment of tumors with neuroendocrine origin, especially the neuroectodermal (sympathoadrenal) type, including pheochromocytoma, paraganglioma and neuroblastoma. It is also of some value in other neuroendocrine tumors (mainly carcinoid and medullary carcinoma of thyroid).
    Methods
    The method employed in this research was a systematic bibliographic review, in which only valid studies or the clinically detailed enough open-labeled studies using validated scales were used.
    Results
    I-131 MIBG is the best nonsurgical method for treatment of pheochromocytoma. It not only increases survival, but also significantly improves patients’ symptoms (75-90%). Although the efficacy of this method for refractory or relapsing neuroblastoma has been 30%, adding other treatment modalities increases the impact of this treatment. For other neuroendocrine tumors including carcinoid tumor and medullary carcinoma of thyroid, MIBG therapy has been effective in reducing patients’ symptoms. The most important complication of this method is myelosuppression which needs follow-up and if necessary relevant treatment.
    Conclusion
    I-131 MIBG has an important role in treatment of chromafin tumors. For pheochromocytoma and neuroblastoma it is the best nonsurgical treatment. It is effective in neuroblastoma especially if it is used in conjunction with other treatment modalities. I-131 MIBG can also diminish symptoms of carcinoid tumor and medullary thyroid carcinoma efficiently.
  • برات الله شبان، مژگان کاظمیان
    مقدمه
    جهت تصحیح ناهنجاری های فکی از جراحی های ارتوگناتیک استفاده می شود. یکی از تکنیک های رایج در فک پایین استئوتومی ساژیتال اسپلیت دو طرفه می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اختلالات حسی لب پایین تا 6 ماه بعد از جراحی یاد شده و تاثیر این تغییرات حسی بر زندگی روزمره افراد و میزان رضایت مندی آنها از نتیجه عمل جراحی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 22 بیمار (44 سمت) با میانگین سنی 4/21 سال مورد استئوتومی ساژیتال قرار گرفتند. جهت معاینه عینی قبل از عمل جراحی و نیز 3 و 6 ماه بعد از عمل، تست تمایز دو نقطه ای انجام گرفت. جهت معاینه ذهنی بیماران پرسشنامه هایی را در پیگیری های 3 و 6 ماهه تکمیل کردند. داده ها به وسیله توزیع فراوانی و آزمون های Mc Nemar، آزمون Wilcoxon، t-test، Paired Samples t-test آنالیز شدند.
    یافته ها
    در پیگیری سه ماه بعد از عمل جراحی 6/63% از موارد و در پیگیری شش ماه بعد از عمل، 1/43% از موارد، دارای تغییرات حسی بودند. آزمون Wilcoxon تفاوت معنی داری را در تغییر وسعت بی حسی بین پیگیری سه ماهه و شش ماهه نشان داد (007/0=P) که نشانگر بهبودی نواحی دارای تغییر حسی بود. میانگین تست تمایز دو نقطه ای قبل از عمل، سه و شش ماه بعد از عمل به ترتیب 81/3، 9/6 و2/5 میلی متر بود. در پیگیری شش ماهه، تفاوت میانگین بین سمت راست و چپ mm04/1 و از لحاظ آماری معنی دار بود (027/0=P). علیرغم وجود تغییرات حسی در لب، تمامی بیماران از نتیجه عمل خود رضایت داشتند.
    نتیجه گیری
    با گذشت زمان از عمل جراحی (از 3 ماه تا 6 ماه) درصد موارد دارای نقایص حسی کاهش یافت که علت آن بهبود خودبخودی عصب می باشد. نتایج نشان داد اختلالات حسی و مشکلات ایجاد شده به علت آنها، عامل تعیین کننده مهمی در رضایت مندی بیمار نیست.
    کلید واژگان: فک پایین, استئوتومی, حسی, عصبی}
    Baratollah Shaban, Mozhgan Kazemian
    Introduction
    Orthognathic surgeries are used for correction of jaw discrepancies. One of the popular techniques in mandible is bilateral sagittal split osteotomy. The purpose of this study was to investigate sensory disturbance in lower lip up to 6 months after bilateral sagittal split osteotomy of mandible, and the effect of this sensory change on daily life of the patients as well as their level of satisfaction from the result of the operation.
    Materials and Methods
    In this study, 22 patients (44 sides) with the average age of 21.4 years were operated with sagittal split osteotomy. For objective examination, 2-point discrimination test was done just before operation, and 3 and 6 months after the operation. For subjective examination, patients filled out questionnaires 3 and 6 months after the operation. Data were analyzed by Mc Nemar, Wilcoxon, t and Paired sample t-tests.
    Results
    In three month follow up, 63.3% and in six month follow up, 43.1% of cases had sensory changes. Wilcoxon test showed significant difference in the extent of anesthesia between three and six month follow ups (P=0.007) which showed recovery in regions with altered sense. The average result of 2-point discrimination test was 3.81 millimeters before operation, 6.9mm three months after operation and 5.2mm six months after the operation. In the six month follow up, the difference between right and left side was 1.04mm which was statistically significant (P=0.027). Despite the sensory changes in their lip, all patients were satisfied with the result of the operation.
    Conclusion
    With passing the time (from 3 months to 6 months), the percentage of cases with sensory deficit decreased, which seems to be due to the spontaneous recovery of nerve. The results showed that sensory changes and their problems were not determinant factors in patient's satisfaction.
  • محمود شیشه گر، عبدالحسن فرامرزی، محمدهادی صاحبی بزاز
    زمینه و هدف
    کاهش شنوایی حسی - عصبی به دنبال عمل جراحی ماستوئیدکتومی مورد مطالعات مختلف قرار گرفته و نتایج متفاوتی گزارش شده است. در حین عمل جراحی ماستوئیدکتومی، اتیولوژی های متفاوتی می توانند سیستم شنوایی را تحت تاثیر قرار دهند. هدف این مطالعه بررسی میزان تغییرات شنوایی حسی - عصبی به دنبال برداشتن استخوان ماستوئید و رابطه بین مدت زمان دریل کردن با میزان تغییرات احتمالی در شنوایی بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه طولی که در بیمارستان خلیلی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام گرفته است تعداد 30 بیمار مبتلا به عفونت مزمن گوش مورد مطالعه قرار گرفتند. ادیومتری قبل از عمل و دو ماه بعد از عمل به وسیله ادیومتری معمولی از 250 هرتز تا 8 کیلوهرتز انجام گردید و هرگونه کاهش شنوایی دایمی قابل توجه به دنبال عمل ماستوئیدکتومی بررسی شد. نتایج با آزمون t زوجی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    مدت زمان متوسط دریل کردن 77/8 ± 6/46 دقیقه بود که در فرکانس های 250 هرتز تا 8 کیلوهرتز پس از دو ماه هیچ گونه تغییر مهمی مشاهده نگردید. رابطه بین مدت زمان دریل کردن و تغییر آستانه شنوایی در 4 کیلوهرتز در گوش مورد عمل جراحی معنی دار بود (022/0 p=) اما این رابطه در گوش مقابل دیده نشد.
    نتیجه گیری
    دو ماه پس از عمل جراحی هیچ گونه تغییر دایمی در فرکانس های شنوایی مشاهده نگردید بنابراین در صورت تغییر دایم شنوایی بایستی به موارد دیگر توجه بیشتری داشت.
    کلید واژگان: ماستوئیدکتومی, ترومای صوتی, کاهش شنوایی حسی, عصبی}
    M. Shishegar, A.H. Faramarzi, M. Hadi Sahebi Bazzaz
    Background And Objectives
    Sensory – neural hearing loss following mastoid surgery has been Reported with different severities. In the mastoid surgery, different factors can affect hearing. The aim of this study was to introduce the most common frequency that was affected during mastoid surgery and also to determine the correlation between duration of drilling and suction irrigation with the severity of sensory – neural hearing loss.
    Materials And Methods
    Th is Longitudinal Study was performed in the E.N.T department of Khalili Hopistal-Shiraz University of Medical Sciences. Thirty consecutive patients with chronic otitis media were selected. Audiometry was done (250Hz – 8kHz) in two occassions, one day before the operation and 2 months after the operation. The results were analyzed using paired T- test and Pearson Correlation.
    Results
    There was not any significant change in threshold of bone conduction in all frequencies (250HZ-8KHZ) after 2 months. The average time of drilling, was 46.6 minutes (SD 8.77). There was a significant correlation between the time of drilling, suction, irrigation and change in bone conduction threshold in the 4KHZ, (p<0.05) but this correlation relation was not found in the other frequencies.
    Conclusion
    We did not find persistent changes in the bone conduction thresholds after tympanomastoid surgery in the operated ear and the other ear after two months. So in case of SNHL Consequence of surgery we should consider other factors.
  • سهیلا نیک اخلاق، نادر صاکی، علی قاضی پور، خشایار احمدی
    هدف
    استفاده از وسایل کمک شنوائی نظیر سمعک مهمترین رکن یک برنامه توانبخشی شنوائی مناسب می باشد. عدم تجویز مناسب سمعک می تواند منجر به مشکلات زبانی، اجتماعی، گفتاری و عاطفی در نزد فرد گردد. هدف از مطالعه حاضر بررسی معایب و مزایای سمعکها در بیماران مبتلا به افت شنوایی حسی – عصبی می باشد.
    روش بررسی
    طی یک مطالعه مقطعی توصیفی تعداد 100 بیمار مبتلا به کاهش شنوائی حسی - عصبی مراجعه کننده به مرکز بهزیستی اهواز بین سال 84 و 85 با سابقه استفاده از سمعک مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش ویژگی های دموگرافیک، سابقه پزشکی، خصوصیات سمعک، فراوانی مزایا و معایب سمعک ها به دقت ثبت شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    از 100 بیمار مورد مطالعه، 83 درصد از بیماران تاثیر مثبت استفاده از سمعک را از لحاظ روحی – روانی گزارش نمودند. همچنین 55 درصد از بیماران پیشرفت تحصیلی خوبی را پس از استفاده از سمعک گزارش نمودند. 68درصد افراد مورد مطالعه در محدوده سنی زیر 20 سال قرار داشتند و در 84 درصد موارد سمعک های مورد استفاده از نوع پشت گوشی بودند. معایب گزارش شده توسط بیماران شامل عدم قدرت کافی سمعک18درصد، اشکال در قالب گیری سمعک12درصد و بروز حساسیت موضعی در گوش 12درصد بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از سمعک دارای مزایای فراوانی برای افراد کم شنوای حسی – عصبی می باشد. با انتخاب سمعک، قالب مناسب و آموزش بیمار می توان عوارض استفاده از سمعک را به حداقل رساند.
    کلید واژگان: سمعک, کاهش شنوایی حسی, عصبی, قالب گوش}
    Nik Akhlagh S., Saki N., Gazipuor A., Ahmadi Kh
    Use of hearing aids is a common and an important programming of auditory rehabilitation. Hearing aid is an important device especially in children with hearing loss, because good hearing is effective for development of speech. The aim of this study was to assess the usefulness and disadvantages associated with use of this device among patients with hearing loss. This cross-sectional retrospective and descriptive study included 100 patients, visiting Social Support Organization (behzisty center) of Ahvaz, with sensory-neural hearing loss on hearing aids. Demographic charteristics, medical records history, options of hearing aids, advantages and disadvantages of those were analyzed.Of the 100 cases of sensory neural hearing loss, 68 % of patients were under 20 years old. Eighty three % of cases were psychologically satisfied with their hearing aid, and 55% had good progress in their education. Eighty four % of cases used post-auricular hearing aids. The disadvantages reported of using hearing aid were: not enough power (18%), ear mold impression (24%) and allergy to the mold (12%).Hearing aids are useful in patients with sensory neural hearing loss and can be used with comfort in majority of patients who need them. Good selection of hearing aid, suitable mold and teaching the patients can reduce the disadvantages associated with use of hearing aids.
  • محمدعلی دامغانی، محمود خدارحمی، احمد شهیدی
    مقدمه
    کاهش شنوایی حسی - عصبی یکی از عوارض احتمالی جراحی بای پاس عروق کرونر قلب می باشد که آمبولیسم، نارسایی در خون رسانی و مصرف داروهای اتوتوکسیک به عنوان علل احتمالی این پدیده مطرح شده اند. به دلیل تفاوت نتایج مطالعات پیشین در زمینه کاهش شنوایی به دنبال جراحی بای پاس عروق کرونری مطالعه حاضر با هدف مقایسه آستانه شنوایی قبل و بعد از این عمل طراحی شد.
    روش
    در این مطالعه مقطعی، 65 نفر از بیماران مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان شفا در شهر کرمان که کاندید عمل بای پاس عروق کرونر شده بودند با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند و از آنها یک هفته قبل از عمل جراحی و 2 هفته بعد از عمل معاینه گوش توسط متخصص گوش، حلق و بینی و آزمون شنوایی سنجی با صوت خالص و ایمپدانس در اتاقک آکوستیک به عمل آمد. اطلاعات دیگر شامل سابقه بیماری های قبلی جمع آوری شد. از شاخص های مرکزی و پراکندگی برای توصیف نتایج و از آزمون آماری Wilcoxon برای مقایسه آستانه شنوایی قبل و بعد از عمل استفاده شد.
    یافته ها
    در تمام فرکانس ها و در هر دو گوش اکثر بیماران بعد از عمل تغییر قابل توجهی در آستانه شنوایی نداشتند و درصد کاهش شنوایی بیش از افزایش آن بود. تغییرات آستانه شنوایی در گوش راست در فرکانس 4000 و در گوش چپ در فرکانس 2000 تفاوت معنی داری را نشان داد (به ترتیب 027/0 P= و 004/0 P=). اگرچه تغییرات آستانه شنوایی در همه فرکانس ها و در هر دو گوش در مردان بیش از زنان بود اما اختلاف معنی دار تنها در فرکانس 1000 گوش راست (03/0 P=) و در فرکانس 4000 گوش چپ (034/0 P=) وجود داشت.
    نتیجه گیری
    گرچه احتمال کاهش شنوایی بعد از اعمال جراحی غیر گوشی وجود دارد ولی شیوع آن خیلی کم است که این امر می تواند به علت بهبود روش های اعمال جراحی و روش های بی هوشی با استفاده از تکنیک های جدید باشد. ضمنا، تغییر آستانه شنوایی در بعضی فرکانس ها احتمالا وابسته به جنس می باشد.
    کلید واژگان: کاهش شنوایی حسی, عصبی, جراحی بای پس عروق کرونر, آستانه شنوایی, شنوایی سنجی}
    Damghani M.A., Khodarahmi M., Shahidi A
    Introduction
    Sensorineural hearing loss (SNHL) is a probable complication of coronary artery bypass graft (CABG) Surgery, that may be due to embolism, perfusion failure and consumption of ototoxic drugs. Since the incidence of SNHL after CABG is different according to the various reports, the present study was designed to study hearing threshold change after CABG surgery.
    Method
    In this cross-sectional study, 65 patients candidated for CABG surgery were selected by convenient sampling. One week before and two weeks after the surgery, all patients were examined by E.N.T specialist, and underwent PTA and impedance test. Other information including history of previous diseases were collected too. Distribution and central indices were used for description of results and Wilcoxon test was used for comparison of pre- and post- operative hearing threshold.
    Results
    Comparison of Pre -and Post - operative audiometry results showed no significant change in hearing for all frequencies and in both ears. Hearing threshold difference in the right ear at 4000HZ and in the left ear at 2000HZ was meaningful (P=0.027, P=0.004 respectively). Although hearing threshold differences at all frequencies and in both ears were greater in men rather than women, the meaningful difference was only for the frequency of 1000HZ in the right ear (P=0.03) and 4000HZ in the left ear (P=0.034).
    Conclusion
    Although, hearing loss can occur after nonotologic surgeries, the incidence is very low and this can be due to the improvement in surgical and anesthesia techniques. Meanwhile, hearing threshold change in some frequencies may be sex-dependent.
  • نادر صاکی، سهیلا نیک اخلاق، امیر فصیحی
    هدف
    بیماری اسکلروز متعدد(MS1) مناطق مختلف ماده سفید سیستم عصبی مرکزی را بصورت پلاک های متعدد التهابی و دمیلینیزه درگیر می نماید. این بیماران علایم اختلالات عملکرد سیستم عصبی را بصورت عود کننده و بهبود یابنده دارند و شدت علایم در زمانهای مختلف متغیر است. کاهش شنوایی حسی عصبی یکی از علایم غیر شایع این بیماری است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت شنوایی در بیماران دچار اسکلروز متعدد و ارزیابی پیش آگهی این بیماران می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه 16 بیمار مبتلا به (MS) که به درمانگاه گوش وحلق و بینی بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز در فاصله زمانی اردیبهشت ماه 1382 تا اسفند ماه 1384 ارجاع شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند، برای همه این بیماران مطالعات بالینی، الکتروفیزیولوژیک و رادیولوژیک از جمله آزمون های ادیومتری، ABR، ENG، MRI انجام شد و نتایج حاصله بررسی و تحلیل گردید.همچنین وضعیت سیستم کوکلئو-وستیبولار این بیماران پس از درمان نیز مورد مطالعه قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه از 16 بیمار بررسی شده 7 نفر مرد (75/43 درصد) و 9 نفر زن (25/56 درصد) بودند و میانگین سنی آنها5/32 سال بود. این بیماران دچار علایم متعدد ناشی از درگیری قسمتهای مختلف مغز و نخاع بودند. دو نفر از این بیماران دچار کاهش شنوایی حسی - عصبی بودند. هر دو بیمار تیمپانومتری نرمال داشتند و فاقد رفلکس آکوستیک بودند.همچنین در ABR هر دو نفر تغییرات غیر طبیعی دیده شد اما ENG آنها نرمال بود.
    نتیجه گیری
    برای مشخص کردن زوایای متنوع تغییرات ایجاد شده در سطوح عملکرد سیستم شنوایی بیماران اسکلروز متعدد نیاز به مطالعات و تحقیقات بیشتری می باشد اما لازم است پزشکان و بخصوص متخصصین گوش، حلق و بینی با تظاهرات و وستیبرلوکوکلئار این بیماری و روش های تشخیصی و درمانی آن آشنائی کامل داشته باشند. توصیه می گردد که تمام بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد از نظر مشکلات شنوایی نیز ارزیابی گردند.
    کلید واژگان: اسکلروز متعدد, کاهش شنوایی حسی, عصبی, دمیلینیزایس, تست الکتروفیزیولوژیکی}
    Saki N., Nikakhlagh S., Fasihy A
    Multiple Sclerosis (MS) is characterized by the presence of multiple plaques within the central nervous system, manifesting as remission and exacerbation of neurologic dysfunction over variable time courses. Sensorineural hearing loss is an uncommon symptom of multiple sclerosis. Clinical presentation of multiple sclerosis is highly heterogeneous. The aim of this study was to determine the quality of hearing in MS and to evaluate prognosis. We studied 6 cases with confirmed MS who visited ENT clinic of Emam Khomeini Hospital of Ahwaz Jundishapur University between April 003 to March 005. Clinical, electrophysiological, auditory brain stem response (ABR),? ?? (ENG) and MRI radiological assessments were undertaken. In addition, the cochleovestibulat systems of these patients were also evaluated after treatment.The cases studies included were 7 males and 9 females with mean age of 3.5 years. In MS patients a wide range of symptoms due to lesions in different areas of the brain and spinal cord were recoded. Two of 6 cases had sensory neural hearing loss, with abnormal ABR, both patients had normal tympanometry and had no acoustic reflex.Further research is required to explore the variability in the levels of ability and functioning. The findings of this research work suggest that in patients with MS can show various abnormalities in the vestibulocochlear system and a multidisciplinary evaluation is required to be undertaken by investigating otolaryngologists.
  • صادق جعفرزاده، بهرام جلایی، محمد کمالی
    زمینه و هدف
    پاسخ های پایدار شنوایی آزمون نوینی در مجموعه آزمون های شنوایی است. معمولا برای انجام این آزمون، از فرکانس مدولاسیون 80 هرتز استفاده می شود. در این پژوهش، آزمون پاسخ های پایدار شنوایی در فرکانس مدولاسیون 40 و 80 هرتز، در افراد بزرگسال مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل از آستانه یابی در آنها مقایسه شد.
    روش بررسی
    آزمون پاسخ های پایدار شنوایی و آستانه های تن خالص روی 30 فرد بزرگسال و در مجموع 60 گوش انجام شد و نتاج آن ها در سه گروه شنوایی هنجار، کم شنوایی حسی عصبی ملایم و متوسط طبقه بندی شد.
    یافته ها
    در هر سه گروه، آستانه های پاسخ های پایدار شنوایی40 هرتز به آستانه رفتاری نزدیک تر بود(05/0p<) و با افزایش میزان کم شنوایی، تفاوت بین آستانه رفتاری و پاسخ های پایدار شنوایی کمتر می شد. میزان همبستگی نیز در پاسخ های پایدار شنوایی 40 هرتز بیشتر بود(05/0p<).
    نتیجه گیری
    در افراد بزرگسال در حالت بیداری، آستانه های فرکانس مدولاسیون 40 هرتز به آستانه رفتاری نزدیک تر است و آستانه گیری در این فرکانس مدولاسیون نتایج بهتری نسبت به 80 هرتز را در پی دارد.
    کلید واژگان: پاسخ های پایدار شنوایی, ادیومتری تن خالص, آستانه, فرکانس مدولاسیون, کم شنوایی حسی, عصبی}
    Sadegh Jafarzadeh, Bahram Jalaie, Dr. Mohammad Kamali
    Background And Aim
    Among all auditory assessment tools، auditory steady state response (ASSR) is a modern test. Modulation frequency for this test is usually 80 Hz. The purpose of this study، was to examined adult subjects with 40 Hz and 80 Hz ASSR and compare the results.
    Materials And Methods
    Thirty adult (60 ears) were evaluated by ASSR and PTA test، Results were divided into three groups: normal hearing، mild and moderate sensorineural hearing loss.
    Results
    In all groups، forty hertz ASSR thresholds were relatively closer to behavioral threshold than those of 80 Hz ASSR (p<0. 05). Besides، the more severe hearing loss، the lower the difference between those two thresholds. Correlation coefficients were also higher in 40 Hz ASSR (p<0. 05).
    Conclusion
    Frequency modulation thresholds with 40 Hz are more likely to be closer to the behavioral thresholds. Moreover، it has better results than the thresholds with 80 Hz.
  • فرهاد فراهانی، عبدالله فرهادی نسب، محمدتقی گودرزی، فرانک امامی
    مقدمه و هدف
    موضوع سلامت روانی در سنوات اخیر توجه محققین را به خود جلب نموده است. هیجانات شدید و استرس ناشی از آن که در بروز بیماری های مختلف جسمی دخالت دارند از جنبه های بسیار مهم وبرجسته سلامت روانی محسوب می شود. کم شنوایی ناگهانی یکی از بیماری های جسمی است که می تواند به دنبال استرس ایجاد شود. این عارضه در سیر خود میتواند به بهبودی کامل، نسبی و یا کری دائمی منجر گردد. در هر صورت این عارضه به علت تداخل در عملکرد بین فردی می تواند بر کیفیت عمر و بهره مندی از سالهای آن تاثیرگذار باشد و لازم است توجه کافی به آن مبذول گردد. در همین راستا این مطالعه از طریق بررسی سطح استرس بدنبال تعیین ارتباط سلامت روانی با بروز کم شنوایی ناگهانی می باشد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مورد شاهدی در مراجعین به مراکز گوش و حلق و بینی شهر همدان در سال 85-84 انجام گرفته است. گروه هدف 65 نفر از مبتلایان به کم شنوایی ناگهانی و گروه کنترل 89 نفر از افراد سالم بودهاند. افراد گروه کنترل هیچ نوع بیماری سیستمیک نداشته و از نظر سن و جنس با گروه هدف همسان شدهاند. در گروه هدف پس از انجام آزمون های شنوایی سنجی و تائید کم شنوایی از پرسشنامه GHQ-28 برای تعیین سطح استرس استفاده شده و پس از جمعآوری داده ها برای تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون آماری T-test و Chi- Square استفاده گردید.
    نتایج
    در مدت چهار ماه بررسی (اول اسفند 84 لغایت پایان خرداد 85) فراوانی کم شنوایی ناگهانی در مراجعین به مراکز گوش و حلق و بینی شهر همدان 12/5 درصد برآورد گردید. بین سطح استرس و بروز کم شنوایی ناگهانی ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.001). بین سطح استرس و شدت کم شنوایی ناگهانی نیز ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت(r = 0.34, P<0.05). شایعترین الگوی کاهش شنوایی الگوی نزولی بود (92/56 درصد). بررسی نتایج سطح استرس بین زنان و مردان تفاوت آماری معنی داری را بین دو جنس نشان نداد (P>0.05).
    نتیجه نهائی: استرس میتواند به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز کم شنوایی ناگهانی باعث بروز مشکلاتی برای بیماران شود. توجه به نقش خودآگاهی فردی و آموزش مهارت های زندگی به منظور کنترل هیجانات شاید بتواند در پیشگیری از وقوع این عارضه مؤثر واقع شود.
    کلید واژگان: استرس, کم شنوایی حسی, عصبی, کم شنوایی ناگهانی}
  • احمد یگانه مقدم، محمد حاجی جعفری، منیره قربانی، عباس دلیریان
    سابقه و هدف
    کاهش شنوایی یک مشکل شایع در تمام جوامع می باشد که زندگی فردی و اجتمایی را تحت تاثیر قرار می دهد. ولی میزان شیوع کاهش شنوایی و انواع آن در جوامع مختلف، متفاوت است، لذا این مطالعه به منظور تعیین فراوانی کاهش شنوایی عوامل مرتبط با آن در بیماران مراجعه کننده به کلینیک شنوایی سنجی بیمارستان متینی کاشان از آبان ماه 1384 تا اردیبهشت ماه 1385 انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت Cross-Sectional بر روی 462 نفر بیمار ارجاع شده به کلینیک شنوایی سنجی بیمارستان متینی کاشان انجام شد. سوابق و شکایت بیمار بر اساس پرسش و تشخیص نهایی با معاینات تخصصی و با توجه به نتایج شنوایی سنجی تعیین گردید. فراوانی کم شنوایی با افت شنوایی بیش از 10 دسی بل و نوع آن بر اساس هدایتی، حسی عصبی یا مخلوط و شدت آن بر اساس نمودار ادیوگرام تعیین و مورد مطالعه قرار گرفت. یافته های مطالعه با آمار توصیفی و آزمون های آماری کای دو و فیشر تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    از 462 بیمار مراجعه کننده به کلینیک شنوایی سنجی تعداد 203 نفر (9/43 درصد) مبتلا به کاهش شنوایی، شناسایی شدند که از این تعداد 7/53 درصد مرد بودند. سن بیماران 5/19±4/33 سال بود. کم شنوایی حسی عصبی شایع ترین نوع کم شنوایی در بین بیماران مراجعه کننده بود (9/41 درصد) و پس از آن به ترتیب کم شنوایی هدایتی (9/38 درصد) و کم شنوایی مختلط (2/19 درصد) قرار داشت. کم شنوایی دوطرفه 65 درصد و یک طرفه 35 درصد بود. از نظر میزان کم شنوایی، افت شنوایی متوسط (40-60 دسی بل) بیشترین میزان بود. از بین علل مختلف ایجادکننده کم شنوایی، عفونت گوش میانی شایع ترین علت (34 درصد) و علل ارثی مادرزادی، التهاب سروزی گوش میانی و پیرگوشی در رتبه های بعدی بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه نشان داد کاهش شنوایی در بیماران ارجاع شده به کلینیک شنوایی سنجی بیمارستان متینی کاشان شیوع بالایی دارد که کم شنوایی حسی عصبی شایع ترین نوع کم شنوایی و عفونت گوش میانی شایع ترین علت آن می باشد، با توجه به قابل درمان بودن کامل این عامل، توجه بیشتر به شناسایی و درمان مناسب این عفونت ها را پیشنهاد می نماید.
    کلید واژگان: کاهش شنوایی, کم شنوایی حسی, عصبی, شنوایی سنجی}
    Ahmad Yeganehmoghaddam, Mohamamd Hajijafari *, Moireh Ghorbani, Ababs Dalirian
    Background
    Hearing loss is a common problem affecting private and social life of the involved individuals. Prevalence and type of hearing loss vary in different communities. This study was conducted to identify the frequency of hearing loss and its related factors on patients referred to audiometry clinic of Kashan University Matini hospital in 2006.
    Materials And Methods
    In a cross sectional study from November 2005 to April 2006, 462 patients referred to the audiometry clinic were enrolled to the study. The causative mechanisms of hearing loss, with a decrease of more than 10db, were considered in 3 main categories of conductive, neuro-sensory, and mixed types on the base of audiogram charts. The data were analyzed with c2 and fisher exact tests.
    Results
    Of 462 patients, 203 (43.9 %) had hearing loss, 53.7% of whom were male. Mean age was 33.4±19.5. Neuro-sensory hearing loss was the most common type (41.9%), followed by conductive hearing loss (38.9%) and mixed hearing loss (19.2%). The rates of bilateral and unilateral hearing loss were 65%, and 35%, respectively. Most cases had moderate (40-60 db) hearing loss. Among different factors causing hearing loss, otitis media was the most common (34%).
    Conclusion
    hearing loss is highly prevalent. neuro-sensory loss was the most common type and otitis media the most common cause. These factors are totally treatable, so more attention should be paid to their proper treat.
  • محمدصادق ملکی، شهریار یحیوی، امرالله حسینی
    زمینه و هدف
    شایع ترین علت کاهش شنوایی های قابل اصلاح با جراحی، بیماری های گوش میانی است که در میان آنها، اختلال عملکرد زنجیره استوانچه ای، بیش ترین تاثیر را بر شنوایی بیمار دارد. بازسازی موفق این زنجیره، قطعا با بهبود آستانه های هدایت هوایی و بسته شدن air-bone gap در رادیوگرام همراه خواهد بود. اما اثر این بازسازی بر روی هدایت استخوانی، که از نظر فیزیولوژیک قابل انتظار است، هنوز مشخص نشده است و تنها تعداد اندکی مطالعات استاندارد در قالب کارآزمایی بالینی، در این زمینه گزارش شده اند. اغلب مطالعات قبلی به صورت گذشته نگر بوده و با خطاهای متدولوژیک همراهند. هدف از این مطالعه، تعیین میزان تاثیرپذیری هدایت استخوانی از بازسازی زنجیره استخوانچه ای می باشد.
    روش بررسی
    در یک کارآزمایی بالینی کنترل شده، آستانه های هدایت استخوانی در فرکانس های گفتاری، در 68 بیمار قبل و بعد از اعمال جراحی گوش میانی مورد مطالعه قرار گرفته است. به منظور تعیین میزان تاثیر بازسازی زنجیره استخوانچه ای بر روی هدایت استخوانی، بیماران در 2 گروه و هر گروه شامل 34 بیمار که در یک گروه بازسازی زنجیره استخوانچه ای در حین عمل جراحی انجام شده است و در گروه دیگر این بازسازی به مرحله دوم موکول گردیده است، بررسی شده اند. تغییرات میانگین آستانه های هدایت استخوانی در هر فرکانس، قبل از عمل و بعد از عمل، در هر گروه با استفاده از Paired-samples t-test مورد آزمون قرار گرفته اند.
    یافته ها
    در گروه بازسازی شده در 2 فرکانس 1000 و 2000 هرتز، بهبودی معنی دار در آستانه هدایت استخوانی مشاهده گردیده که حداکثر آن، در فرکانس 2000 و به مقدار 7/9 دسی بل است. در گروه بدون بازسازی در هیچ یک از فرکانس ها تغییر معنی داری بدست نیامده است.
    نتیجه گیری
    بهبود هدایت استخوانی پس از بازسازی، نشان دهنده نقش و جایگاه این زنجیره در این نوع هدایت است که در گسستگی های زنجیره در بیماری های گوش میانی، دچار اختلال می شود و پس از بازسازی موفقیت آمیز زنجیره، دوباره به حالت طبیعی باز می گردد. این یافته ها تایید کننده تغییر هدایت استخوانی به عنوان یک پدیده مکانیکی متاثر از زنجیره استخوانچه ای است. به عبارت دیگر هدایت استخوانی منحصرا تحت تاثیر عملکرد کوکلئا نیست. از سوی دیگر وقوع کاهش شنوایی حسی عصبی به عنوان یک عارضه جراحی گوش میانی، پدیده شایعی نیست.
    کلید واژگان: بازسازی زنجیره استخوانچه ای, هدایت استخوانی, کاهش شنوایی حسی, عصبی}
    M.S. Maleki, Sh Yahyavi, A. Hoseini*
    Background and Aim
    The most common surgically treatable causes of hearing loss are middle ear diseases among which the greatest effect is related to ossicular chain dysfunction. Successful ossicular chain reconstruction certainly improves air conduction thresholds and closes air-bone gap in audiograms, but the effect of this procedure on bone conduction thresholds has remained to be elucidated. Only few standard clinical trials have been done and most studies are retrospective with methodological faults. The aim of the present study was to determine the effect(s) of ossicular chain reconstruction on bone conduction thresholds. Patients &
    Method
    In a controlled clinical trial, pre-and post-operative bone conduction(BC) thresholds of speech frequencies were investigated in 68 patients. In order to evaluate the effect of ossicular chain reconstruction on bone conduction, the patients were divided into two groups including 34 cases each. One group received ossicular chain reconstruction during the middle ear surgery and the other one was to receive it later. In each group, mean preoperative bone conduction thresholds of any frequencies were compared with postoperative ones using paired t-test.
    Results
    In the reconstruction group, the results revealed a significant improvement in the postoperative BC thresholds at 1000 and 2000 Hz with the largest mean improvement observed at 2000 Hz(about 9.7 db recovery). In the group without reconstruction, no significant changes were observed at any frequencies.
    Conclusion
    The results indicated the remarkable effect of ossicular chain on bone conduction. This effect is eliminated in ossicular disruptions due to various middle ear diseases and is reproducible by successful reconstruction of the chain. The findings showed changes in bone conduction as a mechanical phenomenon affected by ossicular chain. In other words, BC thresholds are not exclusive indicators of chochlear function. We also observed that true sensorineural hearing loss is not a common major complication of middle ear surgery.
    Keywords: Ossicular Chain Reconstruction, Bone Conduction}
  • مجید عباسی، محمد جواد ابوالحسنی، محمدحسین میران بیگی، علیرضا احمدیان، پروین منصوری
    اندازه گیری ضخامت پوست روشی مهم در تشخیص، کنترل درمان و بررسی تاثیر داروها در بیماری های پوست می باشد. در سال های اخیر با توسعه روش های تصویربرداری فراصورت بسامد بالا، امکان اندازه گیری ضخامت پوست به صورت غیرتهاجمی فراهم آمده است. در این مقاله روشی جدید برای تفکیک و اندازه گیری ضخامت لایه های پوست با استفاده از تصاویر بی- اسکن فراصوت ارائه می شود.
    مواد و روش ها
    تصاویر بی- اسکن فراصوت پوست با استفاده از سیستم فراصوت پوستی اسکن- سی با پروب 20 مگاهرتزی، تهیه شده است. در این تحقیق برای استخراج مرز بین لایه های پوست، از تلفیق تطبیق ویژگی با تفکیک کننده فازی- عصبی استفاده شده است. در این روش ابتدا با استفاده از تطبیق ویژگی، آرایه احتمال برای مرز بین لایه ها تشکیل می شود، سپس با استفاده از تفکیک کننده ی فازی- عصبی مرز میان لایه ها از آرایه مزبور استخراج می گردد. به منظور ارزیابی روش، روش پیشنهادی بر روی 50 تصویر گرفته شده از پوست صورت افراد مختلف، آزمایش شده و نتایج حاصل به دو صورت بررسی شدند، صحت عملکرد روش پیشنهادی در تفکیک لایه های پوست تحت نظر دو پزشک متخصص پوست سنجیده شده و صحت اندازه گیری ضخامت لایه های پوست بوسیله بافت شناسی ارزیابی شده است. همچنین حساسیت روش مزبور به پارامترهای ویژگی مورد استفاده و نویز آزموده شده است.
    نتایج
    نتایج بدست آمده از آزمایش های انجام شده نشان می دهد که روش پیشنهادی با صحت 86 درصد لایه های مختلف پوست را از یکدیگر متمایز می سازد. همچنین مقایسه نتایج حاصل از اندازه گیری ضخامت لایه های پوست با روش این مقاله و اندازه گیری بوسیله بافت شناسی تا دقت صدم میلیمتر هم خوانی را نشان می دهد. بردار ویژگی ضرایب تبدیل کسینوسی گسسته بهترین عملکرد را برای تفکیک لایه های پوست از خود نشان می دهد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که تفکیک کننده ی فازی- عصبی می تواند به عنوان ابزاری با قابلیت اطمینان بالا در پردازش تصاویر فراصوت پوست بکار رود. همچنین روش پیشنهادی برخلاف روش های موجود نیازی به مقداردهی اولیه نداشته و در برابر نویزهای متداول در تصاویر فراصوت پایداری نسبی از خود نشان می دهد. لذا این روش قابلیت آن را دارد که در کاربردهای کلینیکی برای پایش اثرات دارویی برفرآیند درمان پوست استفاده شود.
    کلید واژگان: ضخامت پوست, تصاویر فراصوت, تطبیق ویژگی, فازی, عصبی}
    M. Abbassi, M. J. Abolhasani, M. H. Miranbeigi, A. Ahmadian
    Introduction
    The measurement of skin thickness is an important method in diagnosis, control of treatment and studying the effects of drugs and their dosage on skin diseases. The development of high frequency ultrasound imaging systems in recent years has made the measurement of skin layers thickness possible. In this paper, a new method of identifying skin layers and measuring their thickness using B-scan ultrasound images is presented.
    Materials And Methods
    The B-scan images of skin have been obtained using a Dermascan unit model C (Cortex Technology, Denmark) with a 20 MHz probe. In this research, feature matching and neuro-fuzzy classifier have been used to determine the boundaries between the skin layers. Feature matching is necessary for constructing the probability matrix followed by the neuro-fuzzy classifier which is used to extract the boundaries of skin layers. After finding these boundaries, a thickness of different skin layers is calculated. The proposed method has been tested on 50 ultrasound images. The results obtained for the distinction of different skin layers and the calculated skin thickness were compared against the result obtained from two dermatologists who examined the cases and the thickness calculated by histological technique, respectively.
    Results
    By applying this algorithm, different skin layers are extracted with 86% accuracy. The results of this method were also confirmed by histological experiments with a precision of one hundredth of a millimeter. Discrete cosine transform (DCT) coefficients feature has showed that it has the best performance for the identification of skin layers.Discussion and
    Conclusion
    The neuro-fuzzy classifier can be used as a reliable tool for processing ultrasound images of skin. In contrast to existing methods, the proposed method doesnt require initialization and it has good noise immunity. Therefore, this method can be applied to clinical routine to find the effects of drugs precisely.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال