جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فرسودگی هیجانی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار ذهنی و فرسودگی هیجانی زنان مطلقه سرپرست خانوار می باشد.
مواد و روش هاروش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گروه گواه و جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه سرپرست خانوار در شهر اصفهان در سال 1402 که به روش نمونه گیری دردسترس 45 نفر انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان پذیرش و تعهد 15 نفر و گروه درمان فراتشخیصی 15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. سپس به گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد 8 جلسه 90 دقیقه ای و به گروه آزمایش درمان فراتشخیصی هم 8 جلسه 90 دقیقه ای ارائه شد. برای گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه نشخوار ذهنی نولن - هوکسما و مورو (1991) و پرسشنامه فرسودگی هیجانی مسلش و جکسون (1981) بود. داده ها به وسیله روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد، تفاوت معناداری را بین میانگین نمرات پس آزمون و آزمون پیگیری متغیر نشخوار ذهنی و میانگین نمرات پس آزمون فرسودگی هیجانی وجود ندارد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری را نسبت به درمان فراتشخیصی بر کاهش نشخوار ذهنی و نگرانی زنان مطلقه سرپرست خانوار داشت.
نتیجه گیریدرمان پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی با آموزش روش های مناسب برخورد با موضوعات هیجانی، راهبردهای سازگارانه زنان مطلقه سرپرست خانوار برای تنظیم هیجانات را افزایش داده و باعث ارتقاء سطح سلامت روانی و کاهش نشخوار ذهنی و فرسودگی هیجانی شده اند و همین موجب تجربه کمتر اختلالات فیزیولوژیکی و هیجانی شده است
کلید واژگان: درمان فراتشخیصی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, نشخوار ذهنی, فرسودگی هیجانی, زنان مطلقه سرپرست خانوارAim and BackgroundThe purpose of the present study was to compare the effectiveness of meta-diagnostic therapy and therapy based on acceptance and commitment on mental rumination and emotional exhaustion of divorced female heads of households.
Methods and Materials:
semi-experimental research method with a pre-test, post-test and follow-up design with two experimental groups and a control group and a statistical population including all divorced female heads of the household in Isfahan city in 1402, which was selected by available sampling method of 45 people And they were randomly placed in two experimental groups (acceptance and commitment treatment group of 15 people and extra diagnostic treatment group of 15 people) and control group (15 people). Then, 8 sessions of 90 minutes were given to the experimental group of acceptance and commitment therapy, and 8 sessions of 90 minutes were given to the experimental group of extra diagnostic therapy. In addition, there was no intervention for the control group. Data collection tools included Nolen-Hoeksema and Moro (1991) mental rumination questionnaire, Maslach and Jackson (1981) emotional exhaustion questionnaire. The data was analyzed by the statistical method of analysis of variance with repeated measurements.
FindingsThe results showed that there was a significant difference between the mean scores of the post-test and the follow-up test of the variable of mental rumination and the mean scores of the post-test of emotional exhaustion, and the treatment based on acceptance and commitment was more effective than the extra-diagnostic treatment on reducing Divorced women had mental rumination and worry.
ConclusionsAcceptance and commitment therapy and transdiagnostic therapy by teaching appropriate methods of dealing with emotional issues have increased the adaptive strategies of divorced female heads of households to regulate emotions and have improved the level of mental health and reduced mental rumination and emotional exhaustion, and this has led to the experience there are fewer physiological and emotional disorders.
Keywords: Transdiagnostic Therapy, Therapy Based On Acceptance, Commitment, Mental Rumination, Emotional Exhaustion, Divorced Women Head Of Household -
مقدمه
اختلالات روان تنی اختلالاتی ناتوان کننده و پر شیوع می باشند. این اختلالات همچون سندرم خستگی مزمن ناتوان کننده بوده و باعث تحلیل جسمانی و روانی می شود. از این میان پرستاران در حوزه بهداشت درمان از جمله افرادی هستند که بیش از سایرین در خطر ابتلا به سندرم خستگی مزمن هستند. این سندرم نشانه هایی شبیه به افسردگی دارد، به راحتی بهبود نمی یابد و کیفیت زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد.
روش کارروش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بوده و گذشته نگر بود. روش آماری روش معادلات ساختاری بود. نمونه گیری غیر تصادفی و به صورت در دسترس بود و در نهایت از بین 1000 پرستار تعداد 291 نفر از پرستاران بر اساس ملاک های ورود واجد شرایط بودند و انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهایی از قبیل پرسشنامه های کیفیت خواب پیتسبرگ (1989)، فرسودگی هیجانی مسلش و جکسون (1981)، اضطراب سلامت سالکوسکیس و واریک (2001)، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) و سنجش چند بعدی خستگی اسمتس (1996) استفاده شد. تمامی ابزارهای ذکر شده دارای روایی و پاپایی تایید شده در پژوهش های داخلی و خارجی بود.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که کیفیت خواب، اضطراب سلامتی و تنظیم شناختی هیجان به صورت تنها و مستقیم نمی توانند فرسودگی هیجانی را پیش بینی کنند و فقط در صورتی این پیش بینی اتفاق می افتاد که خستگی شناختی نقشی واسطه ای داشته باشد. در نهایت مسیرهای غیر مستقیم مدل معنادار بود و این مسئله نشان از میانجی بودن خستگی شناختی داشت (05/0<p)
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش برای کاهش فرسودگی هیجانی در حرفه پرستاری باید به خستگی شناختی توجه داشت. خستگی شناختی حالتی از درماندگی است که باعث می شود فرد نتواند در موقعیت های مهم و مختلف زندگی دست به تصمیم گیری بزند. بهبود خستگی شناختی در نهایت می تواند باعث کاهش نشانه های فرسودگی هیجانی و افزایش کیفیت خواب، کاهش اضطراب سلامتی و استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت در پرستاران شود.
کلید واژگان: سندرم خستگی مزمن, فرسودگی هیجانی, خستگی شناختی, کیفیت خواب, اضطراب سلامتی, تنظیم شناختی هیجانIntroductionPsychosomatic disorders are debilitating and widespread disorders. These disorders, like chronic fatigue syndrome, are debilitating and cause physical and mental breakdown. Among these, nurses in the healthcare field are among the people who are more at risk of chronic fatigue syndrome than others. This syndrome has symptoms similar to depression, it does not recover easily and it overshadows the quality of a person's life.
MethodsThe current research method was descriptive and correlational and retrospective. The statistical method was structural equation method. Sampling was non-random and available, and finally, among 1000 nurses, 291 nurses were eligible based on the entry criteria and were selected. In this research, tools such as the Pittsburgh Sleep Quality Questionnaire (1989), Maslesh and Jackson's (1981) emotional exhaustion, Salkoskis and Varik's (2001) health anxiety, Granfsky et al.'s cognitive regulation of emotion (2001) and Smets' multidimensional measurement of fatigue ( 1996) was used. All the tools mentioned had validity and validity confirmed in domestic and foreign researches.
ResultsThe research Results showed that sleep quality, health anxiety, and cognitive regulation of emotions cannot predict emotional exhaustion directly and only if cognitive fatigue plays a mediating role. to have Finally, the indirect paths of the model were significant, and this showed that cognitive fatigue is a mediator (P<0.05).
ConclusionAccording to the Results of the research, to reduce emotional exhaustion in the nursing profession, attention should be paid to cognitive fatigue. Cognitive fatigue is a state of helplessness that makes a person unable to make decisions in important and different life situations. Improvement of cognitive fatigue can ultimately reduce the symptoms of emotional exhaustion and increase sleep quality, reduce health anxiety and use positive emotion cognitive regulation strategies in nurses.
Keywords: Chronic Fatigue Syndrome, Emotional Exhaustion, Cognitive Fatigue, Sleep Quality, Health Anxiety, Cognitive Emotion Regulation -
مقدمه
سندرم خستگی مزمن نوعی اختلال روان تنی بوده که با استراحت بهبود نمی یابد و در آن فرد به قدری احساس ناتوانی می کند که قادر به انجام فعالیت های روزمره خود نیست. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سبک های شناختی در ارتباط بین کیفیت خواب، اضطراب سلامتی، تنظیم شناختی هیجان و فرسودگی هیجانی در پرستاران مبتلا به سندرم خستگی مزمن بود.
روش کاراین پژوهش در بهار سال 1402 و در بیمارستان های امام رضا، قائم، رضوی، فارابی، خاتم الانبیا و هفده شهریور شهر مشهد انجام شد. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی و گذشته نگر و روش آماری معادلات ساختاری و نمونه گیری غیر تصادفی و به صورت سرشماری بود و در نهایت از بین 1000 پرستار تعداد 291 نفر انتخاب شدند. پرسشنامه ها شامل کیفیت خواب پیتسبرگ (PSQI)، فرسودگی هیجانی مسلچ و جکسون (EEQ)، اضطراب سلامت سالکوسکیس و واریک (HAI)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپانهون (CERQ)، سنجش چندبعدی خستگی اسمتس (MFI)، سندرم خستگی مزمن جیسون (CFSQ) و سبک های شناختی کلب (CSQ) بود.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که که مسیرهای غیر مستقیم مدل معنادار بود و کیفیت خواب، اضطراب سلامتی و تنظیم شناختی هیجان فقط در صورتی که سبک های شناختی میانجی باشد فرسودگی هیجانی را پیش بینی می کنند. کیفیت خواب، اضطراب سلامتی، تنظیم شناختی هیجان و سبک های شناختی در مجموع 57 درصد از واریانس فرسودگی هیجانی را تبیین کردند. تنظیم شناختی هیجان، کیفیت خواب و اضطراب سلامتی نیز 56 درصد از سبک های شناختی را تبیین کردند.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش، برای کاهش فرسودگی هیجانی احتمالا باید به سبک های شناختی توجه شود. توجه به نوع سبک های شناختی احتمالا می تواند باعث کاهش علائم فرسودگی هیجانی و افزایش کیفیت خواب، کاهش اضطراب سلامتی و استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت در پرستاران شود.
کلید واژگان: کیفیت خواب, اضطراب سلامتی, تنظیم شناختی هیجان, فرسودگی هیجانی, سبک های شناختی, سندرم خستگی مزمنIntroductionChronic fatigue syndrome is a type of psycho-physical disorder that does not improve with rest, and in which a person feels so weak that he is unable to perform his daily activities. The purpose of this study was to investigate the mediating role of cognitive styles in the relationship between sleep quality, health anxiety, cognitive regulation of emotion and emotional exhaustion in nurses with chronic fatigue syndrome.
MethodsThis research was carried out in the spring of 1402 in Imam Reza, Qaim, Razavi, Farabi, Khatam al-Anbia and Hefdeh Shahrivar hospitals in Mashhad. The descriptive research method was correlational and retrospective, and the statistical method was structural equations and non-random sampling, and in the end, 291 nurses were selected from among 1000 nurses. Questionnaires include the Pittsburgh Sleep Quality Scale (PSQI), Meslech and Jackson Emotional Exhaustion (EEQ), Salkoskis and Varick Health Anxiety (HAI), Garnevsky, Kraij and Spanhon Cognitive Regulation of Emotion (CERQ), Smets Multidimensional Fatigue Scale (MFI), syndrome Jason's chronic fatigue (CFSQ) and Kolb's cognitive styles (CSQ).
ResultsThe results of the research showed that the indirect paths of the model were significant and sleep quality, health anxiety and cognitive regulation of emotion predict emotional exhaustion only if cognitive styles are mediators. Sleep quality, health anxiety, cognitive regulation of emotion and cognitive styles explained a total of 57% of the variance of emotional exhaustion. Cognitive emotion regulation, sleep quality and health anxiety explained 56% of cognitive styles.
ConclusionBased on the results of the research, attention should be paid to cognitive styles to reduce emotional exhaustion. Paying attention to the type of cognitive styles can probably reduce the symptoms of emotional exhaustion and increase sleep quality, reduce health anxiety and use positive emotion cognitive regulation strategies in nurses.
Keywords: Sleep Quality, Health Anxiety, Cognitive Emotion Regulation, Emotional Exhaustion, Cognitive Styles, Chronic Fatigue Syndrome -
مقدمه
جو اخلاقی و فرسودگی کارکنان به عنوان مسالهای مهم برای مدیریت سازمان مطرح است و مدیریت باید نقشی اساسی در بهبود عملکرد کارکنان و سازمان داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی ساختاری ارتباط جو اخلاقی و فرسودگی هیجانی با رضایت شغلی و تمایل به ترک شغل انجام گرفت.
روش کارمطالعه حاضر از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری شامل 125 نفر از کارکنان ستادی شرکت گاز آذربایجان غربی است که به شیوه سرشماری مورد پژوهش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه است. جهت بررسی روایی و پایایی ابزارهای اندازه گیری از تحلیل عاملی تاییدی و روش آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار Smart PLS استفاده شد.
یافته هانتایج ضرایب تعیین نشان داد که جو اخلاقی قادر به تبیین بیش از 22 درصد از تغییرات فرسودگی هیجانی است. همچنین فرسودگی هیجانی قادر به تبیین بیش از 44 درصد از تغییرات رضایت شغلی و 18 درصد از تغییرات تمایل به ترک شغل است. ضریب تاثیر جو اخلاقی بر رضایت شغلی با واسطه فرسودگی هیجانی نیز برابر با 07/0 بود. و ضریب تاثیر جو اخلاقی بر تمایل به ترک شغل با واسطه فرسودگی هیجانی نیز برابر با 09/0- بود.
نتیجه گیریبهبود جو اخلاقی سازمان و کاهش فرسودگی هیجانی کارکنان باعث رضایت شغلی و تعهد کارکنان می شود و در نتیجه عملکرد کارکنان و سازمان بهبود پیدا می کند.
کلید واژگان: جو اخلاقی, فرسودگی هیجانی, رضایت شغلی, تمایل به ترک شغلIntroductionEthical atmosphere and burnout of employees is an important issue for the management of the organization and management should play a key role in improving the performance of employees and the organization. The present study aimed to model the structural relationship between the ethical atmosphere and emotional exhaustion with job satisfaction and turnover intention.
MethodsThe present study is applied research in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of the data collection method. The statistical population includes 125 employees of the West Azerbaijan Gas Company who were surveyed by the census method. The data collection tool was a questionnaire. Confirmatory factor analysis and Cronbach's alpha method were used to evaluate the validity and reliability of measuring instruments. Structural equation modeling using Smart PLS software was done to analyze the data.
ResultsThe results of the determined coefficients showed that the ethical atmosphere was able to explain more than 22% of the changes in emotional exhaustion. Also, emotional exhaustion can explain more than 44% of the changes in job satisfaction and 18% of the changes in the desire to leave the job. The coefficient of morale's impact on job satisfaction with emotional exhaustion was also 0.07. And the impact coefficient of the ethical atmosphere on the desire to leave the job with emotional exhaustion was also -0.09.
ConclusionImproving the ethical atmosphere of the organization and reducing the emotional burnout of employees leads to job satisfaction and commitment of employees, and as a result, the performance of employees and the organization improve.
Keywords: Ethical Atmosphere, Emotional Exhaustion, Job Satisfaction, Turnover Intention -
مقدمهرفتار انحرافی سازمانی اشاره به تخطی از هنجار های سازمانی دارد. رفتارهای انحرافی در محیط کار می توانند پاسخی به عوامل فشار آور محیط کار باشند. گرانباری نقش بعنوان یکی از عرصه های فشار آفرین در سازمان است که خود منجر به فرسایش عاطفی می شود. بر این اساس یکی از عوامل فشارزای دیگر بر رفتارهای کاری فرسودگی هیجانی است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطه گرانباری نقش و رفتارهای انحرافی سازمانی با آزمون نقش میانجی فرسودگی هیجانی می باشد.روش بررسیپژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و مطالعه مقطعی و تحلیلی است. می باشد. جامعه آماری، کلیه کارکنان بیمارستان امام علی (ع) بجنورد می باشد که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 152 نفر برآورد شد که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه رفتار انحرافی سازمانی بوداکین و تزینر (2009)، گرانباری نقش بچارچ و همکاران (1990) و پرسشنامه فرسودگی هیجانی مسلش و جکسون (1981) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از آزمون معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS21 و 8.1 Lisrel استفاده شد.یافته هابین گرانباری نقش با رفتارهای انحرافی سازمانی به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری فرسودگی هیجانی رابطه معنی دار، بین گرانباری نقش با رفتارهای انحرافی سازمانی رابطه معنی داری و بین گرانباری نقش با فرسودگی هیجانی کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد.نتیجه گیریگرانباری نقش بصورت غیر مستقیم با میانجیگری فرسودگی هیجانی موجب بروز رفتارهای انحرافی می شود، بنابراین مدیران و برنامه ریزان باید نسبت به حالات عاطفی و روانشناختی کارکنان دقت نظر داشته باشند.کلید واژگان: رفتار انحرافی سازمانی, گرانباری نقش, فرسودگی هیجانیIntroductionThis research aimed to study the relationship between role overload and organization deviant behaviors with intermediary role of emotional exhaustion.MethodThe research is applied and correlation. The statistical population includes all nurses and administrative staff of Bojnoord Imam Ali hospital 325 people and according to Krejcie- Morgan table, sample size of 152 was calculated and people were randomly selected to complete questionnaires. The data collection was used Bodankin and Tziner organization deviant behaviors (2009), role overload (1990) and Maslach and Jackson emotional exhaustion (1981). The validity questionnaires was confirmed of content and nominal. The reliability questionnaires was confirmed by Cronbach's alpha value of 834% organizational deviant behavior questionnaire, role overload 812% and 796% respectively emotional exhaustion. To test the hypothesis, the structural equation model was used and the application Lisrel.Resultsshowed there was organizational role overload with deviant behaviors indirect and mediated by emotional exhaustion significantly correlation amount 23%, between role overload with deviant behaviors significant relationship amount 0/593 and significant relationship between role overload and emotional exhaustion among employees to 0/389. To compare the means of the population by two independent random samples of populations was used of two-sample T-test and results showed that gender and role overload variables affect service records, not emotional exhaustion and organizational deviant behaviors.ConclusionResults indicate that the organizational role overload with deviant behaviors, there is no direct relationship and indirectly causing deviant behaviors are mediated by emotional exhaustion so managers and planners need to carefully consider the emotional states and psychiatric staff.Keywords: overload job, emotional exhaustion, organization deviant behaviors.
-
مقدمهرضایت شغلی احساسی است که موجب بهبود بهره وری، افزایش انگیزه و توان مندی کارکنان می شود. لذا شناخت عوامل موثر بر آن و توجه به هوش هیجانی می تواند زمینه افزایش رضایت شغلی را فراهم نماید.
هدف این تحقیق بررسی تاثیر هوش هیجانی بر رضایت شغلی کارکنان دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی گیلان با توجه به نقش میانجی فرسودگی شغلی، تلاش هیجانی، ناهماهنگی هیجانی، مسخ شخصیت و نقصان موفقیت فردی است.روش کاراین پژوهش به صورت توصیفی و مقطعی انجام گرفته است. جامعه تحقیق حاضر کارکنان دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی گیلان بوده که تعداد آن ها 413 نفر می باشد و تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استاندارد و برای سنجش روایی از روایی محتوا و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید و ازشاخص های آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل بهره برداری شد.یافته هانتایج نشان می دهد که هوش هیجانی بر ناهماهنگی هیجانی ، فرسودگی هیجانی، تلاش هیجانی، رضایت شغلی، نقصان موفقیت فردی، مسخ شخصیت و ناهماهنگی هیجانی بر فرسودگی هیجانی، نقصان موفقیت فردی، رضایت شغلی، مسخ شخصیت و تلاش هیجانی بر فرسودگی هیجانی، رضایت شغلی، نقصان موفقیت فردی و فرسودگی هیجانی بر مسخ شخصیت، نقصان موفقیت فردی، رضایت شغلی و در نهایت نقصان موفقیت فردی بر رضایت شغلی تاثیر دارد.نتیجه گیریبا توجه به محرز شدن رابطه بین رضایت شغلی با فرسودگی شغلی، هوش هیجانی و ناهماهنگی هیجانی لازم است تا مدیران برنامه هایی جهت افزایش رضایت شغلی کارکنان و احساس خود کارآمدی اجرا نموده و زمینه کاهش فرسودگی شغلی را فراهم نمایند.کلید واژگان: رضایت شغلی, هوش هیجانی, ناهماهنگی هیجانی, مسخ شخصیت, فرسودگی هیجانی, تلاش هیجانی, نقصان موفقیت فردیIntroductionJob Satisfaction is a perception that improves employees productivity, motivation and empowers them. Therefore, recognizing the factors affecting it and paying attention to emotional intelligence can provide the basis for increasing job satisfaction.
The purpose of this study was to investigate the effect of emotional intelligence on job satisfaction considering the mediator role of job burnout, emotional Labor, emotional inconsistency, personality deprivation and deficiency of individual success in the Staff of Guilan University of Medical Sciences
Material andMethodThis research used descriptive and cross-sectional method. The study population included 413 staffs from the faculties of Guilan University of Medical Sciences. The sample was determined 200 people using Cochrans formula. A standard questionnaire was used to collect data. Content validity was done for this questionnaire and also its reliability studied using Cronbachs alpha coefficient. Descriptive statistics and structural equation modeling were used to analyze the data using Lisrel software.ResultThe results showed that emotional intelligence affects emotional inconsistency, emotional exhaustion, emotional Labor, job satisfaction, deficiency of individual success and deprivation of personality. Also, emotional inconsistency affects on emotional exhaustion, deficiency of individual success, job satisfaction and personality deprivation. In addition, the results show that emotional exhaustion affects deprivation of personality, deficiency of individual success and job satisfaction and finally, the deficiency of individual success affects job satisfaction.ConclusionConsidering the relationship between job satisfaction with job burnout, emotional intelligence and emotional inconsistency, it would be helpful for managers to implement programs to increase employee satisfaction and self-efficacy and provide a context for reducing job burnout.Keywords: Job Satisfaction, Emotional Intelligence, Emotional Inconsistency, Personality Depersonalization, Emotional Exhaustion, Emotional Labor, Deficiency of Individual Success -
نقش واسطه ای درگیری شغلی در رابطه بین فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی در محیط کار در بین اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نورمقدمهرفتار های انحرافی در محیط کار، با زیر پا گذاشتن قواعد و مقررات سازمانی، بر عملکرد فردی و بروندادهای سازمانی موثر است. این مطالعه به بررسی نقش واسطه ای درگیری شغلی در رابطه بین فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی در محیط کار می پردازد.روش بررسیاین تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی است که جامعه آماری آن را کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه پیام نور استان یزد تشکیل می دهند. 120 نفر از اعضاء به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به مقیاسهای: درگیری شغلی (شافلی، سالانوا، گونزالزروما و بکر،2002)، فرسودگی هیجانی (مسلچ و جکسون ،1981) و رفتارهای انحرافی درمحیط کار (بنت و رابینسون ،2000) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با بهره گیری از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و روش بوت استراپ در محیط نرم افزار AMOS انجام شد.نتایجفرسودگی هیجانی پیش بینی کننده منفی تعلق خاطر کاری (با ضریب مسیر 59/0-) بوده و به صورت غیرمستقیم با واسطه گری تعلق خاطر کاری(با ضریب مسیر 28/0+) رفتار های انحرافی در محیط کار را پیش بینی می کند.همچنین افزایش تعلق خاطر کاری، باعث کاهش رفتار های انحرافی در محیط کار (با ضریب مسیر 42/0-) می شود.نتیجه گیریفرسودگی هیجانی به واسطه تعلق خاطر کاری بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تاثیر دارد. بنابر این در نظر گرفتن تدابیری برای کنترل یا کاهش فرسودگی هیجانی اعضاء هیات علمی، می تواند ضمن افزایش تعلق خاطر کاری آنان، موجب کاهش رفتارهای انحرافی در محیط کار شود.کلید واژگان: رفتارهای انحرافی, درگیری شغلی, فرسودگی هیجانیMediating Role of Work Engagement on the Relationship between emotional exhaustion and deviant behaviorsIntroductionDeviant behaviors at workplace, affect the individual performance and organizational outcomes by violation of rules and organizational regulations. The present study investigates the mediating role of work engagement in the relationship between emotional exhaustion and deviant behaviors at work place.MethodsThis study is an applied research in terms of purpose and a descriptive-correlation research in terms of method. The statistical population is the faculty members of ............ University. A sample comprising of 120 members was selected using simple random sampling method. They responded the items of three questionnaires including the scales of work engagement (Schaufeli, Salanova, Gonzalez-Roma & Bakker, 2002), emotional exhaustion (Maslach and Jackson, 1981) and workplace deviant behaviors (Bennett and Robinson, 2000). Data analysis was done using structural equation modeling with Bootstrap method in software environment of AMOS .ResultsEmotional exhaustion is a negative predictor of work engagement (path coefficient= -0.59) and predicts workplace deviant behaviors indirectly and through the mediating role of work engagement (path coefficient= .28). Also, improving work engagement results in reducing deviant behaviors at workplace (path coefficient= -0.42).ConclusionEmotional exhaustion has influence on deviant behaviors through the mediating role of work engagement. So, taking some considerations into account, controlling or reducing emotional exhaustion of faculty members, can improve their work engagement and reduce deviant behaviors at workplace.Keywords: Deviant Behaviors, Work Engagement, Emotional Exhaustion
-
مقدمهاین پژوهش با هدف بررسی رابطه استرس شغلی و فرسودگی هیجانی با تمایل به ترک خدمت با توجه به نقش تعدیل کننده حمایت سازمانی ادراک شده به مرحله اجرا در آمد.مواد و روش هاجامعه آماری پژوهش پرستاران یک بیمارستان دولتی در اصفهان بودند که از میان آن ها صد و نود و نه نفر به شیوه سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی، فرسودگی هیجانی، حمایت سازمانی ادراک شده و ترک خدمت بودند. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل گردید.یافته هابین استرس شغلی با فرسودگی هیجانی، بین استرس شغلی با حمایت سازمانی ادراک شده، بین استرس شغلی با ترک خدمت، بین فرسودگی هیجانی با حمایت سازمانی ادراک شده، بین فرسودگی هیجانی با ترک خدمت و بین حمایت سازمانی ادراک شده با ترک خدمت رابطه (معنادار) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از میان دو مولفه استرس شغلی و فرسودگی هیجانی، فقط ابهام نقش قادر به پیش بینی (معنادار) حمایت سازمانی ادراک شده و طی دو گام به ترتیب فرسودگی هیجانی و گرانباری و تعارض نقش قادر به پیش بینی (معنادار) ترک خدمت هستند. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که حمایت سازمانی ادراک شده قادر به تعدیل رابطه ابهام نقش با ترک خدمت است ولی رابطه بین فرسودگی هیجانی با ترک خدمت را تعدیل نمی نماید.نتیجه گیریمدیران بیمارستان ها باید از طریق تجزیه و تحلیل شغل و آماده سازی شرح وظایف صریح، روشن و بدون ابهام تلاش نمایند تا از سطح ابهام نقش در کارکنان و پرستاران کاسته و احساس حمایت سازمانی را در کارکنان بالا ببرند تااز ترک خدمت آنها جلوگیری نمایند.
کلید واژگان: استرس شغلی, فرسودگی هیجانی, تمایل به ترک خدمت, حمایت سازمانی ادراک شدهIntroductionThis research was conducted by the purpose of examining the relationship between job stress and emotional exhaustion and the tendency to quit the job by focusing on the moderating role of perceived organizational support. Method and material: The statistical population of this study was the staff member of a public hospital in Isfahan city, among them one hundred nithy nine members were chosen by the convenience method. The research instruments included questionnaiers of job stress, emotional exhaustion, perceived organizational support, and quitting the job. Data were analyzed by the Pearson correlation coefficient and hierarchical regression analysis.Resultsthere is a significant relationship between job stress and emotional exhaustion, between job stress and perceived organizational support, between job stress and quitting the job, between emotional exhaustion and perceived organizational support, between emotional exhaustion and quitting the job, and between perceived organizational support and quitting the job. The results of multiple regression analysis also showed that just role ambiguity, among job stress and emotional exhaustion factors, can predict perceived organizational support significantly and, respectively, emotional exhaustion, role overload, and role conflict can predict quitting the job significantly in two steps. The results of hierarchical regression analysis showed that perceived organizational support can moderate the relationship between role ambiguity and quitting the job and it doesn’t moderate the relationship between emotional exhaustion and quitting the job.Conclusionmanager of hospitals should clarify each personnel's role and support their personnels. Therefore quitting the job will be reduced.Keywords: Job stress, Emotional exhaustion, Turnover, Perceived organizational support -
اساس حرفه ی پرستاری بر رعایت اخلاق است. تصمیم گیری های بالینی که پرستاران بیش تر با آن سروکار دارند، دربردارنده ی مواردی شامل بروز تعارضات در موضوعات اخلاقی است. آشفتگی اخلاقی از جمله پدیده های اخلاقی بوده و عامل درد، رنج، اضطراب، غم، آسیب و نگرانی روحی است. فرسودگی هیجانی به عنوان یکی از علل احتمالی ایجاد کننده پریشانی اخلاقی، همواره از پیامدهای مطرح برای استرس شغلی است که حتی یکی از علل مطرح برای کناره گیری پرستاران از شغلشان است. بدین جهت مطالعه ی حاضر با هدف بررسی ارتباط آشفتگی اخلاقی و فرسودگی هیجانی پرستاران انجام شد.در این مطالعه ی توصیفی - تحلیلی 265 پرستار شاغل در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهر سبزوار با روش نمونه گیری در دسترس شرکت داشتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مشخصات فردی، آشفتگی اخلاقی (در مطالعات دیگر روایی و پایایی آن ارزیابی شده است (آلفا کرونباخ 86/0)) و فرسودگی هیجانی بود که اعتبار آن از طریق اعتبار محتوا و پایایی آن با آزمون مجدد (84/0= r) تعیین شد. تجزیه و تحلیل داد ها با استفاده از SPSS نسخه ی 18 انجام شد. میانگین و انحراف معیار آشفتگی اخلاقی و فرسودگی هیجانی پرستاران به ترتیب 99/4 (91/0) و 17/4 (58/1) بود. همبستگی معنی داری بین آشفتگی اخلاقی با زمینه ی کاری پرستاری (بخش محل کار) دیده شد (338/0 rho=، 000/0 P=). هم چنین، بین فرسودگی هیجانی با نوبت های کاری در گردش (385/0 rho=، 000/0 P=) و بخش کاری (173/0- rho=، 03/0 P=) و بین آشفتگی اخلاقی و ابعاد هیجانی و روانی فرسودگی رابطه ی مثبت معنی دار وجود داشت (255/0 rho=، 001/0 P=). یافته های این مطالعه نشان می دهد آشفتگی اخلاقی و فرسودگی هیجانی پرستاران بالاتر از سطح متوسط است وآموزش، مشاوره و آشنایی پرستاران با این مولفه ها جهت توانمندی آن ها برای مواجهه با موقعیت های اخلاقی ضرورت دارد.
کلید واژگان: آشفتگی اخلاقی, اخلاق پرستاری, فرسودگی هیجانیThe nursing profession is based on ethics. Clinical decisions that most nurses have to deal with include cases that involve moral conflicts. Moral distress is a phenomenon that causes pain، suffering، anxiety، depression and psychological damage. Emotional exhaustion can cause moral distress and is a consequence of job stress that has even been investigated as a reason for the high turnover in nursing. Therefore، the present study investigated the relationship between moral distress and emotional exhaustion among nurses. In this cross-sectional study، 265 nurses who employed in teaching hospitals of Sabzevar University of Medical Sciences were selected through convenience sampling. Data collection tools included a questionnaire on personal information; a moral distress scale whose validity and reliability had been measured in previous studies (Cronbach''s alpha 0. 86); and a scale for emotional exhaustion that had also been tested for validity and reliability through content validity and test-retest (r = 0. 84). Data analysis was performed using SPSS version 18. In this study، mean and standard deviation of moral distress and emotional exhaustion of nurses were 4. 99 (0. 91) and 4. 17 (1. 58) respectively. A statistically significant correlation was found between moral distress and the nurses’ field of work (rho = 0. 338، P = 0. 000). There was also a significant correlation between emotional exhaustion and rotating working shifts (rho = 0. 385، P = 0. 000) and ward (rho = 0. 173، P = 0. 03). The moral distress and emotional exhaustion of the nurses in this study were found to be higher than average. Education، counseling and raising nurses’ awareness of these concepts seem to be necessary in order to empower them to better deal with ethical issues.Keywords: moral distress, ethics in nursing, emotional exhaustion -
زمینه و هدفمهارت های کاری از زمره متغیر هایی است که توانایی مقابله افراد را در محیط کار با تقاضاهای شغلی بالا می برد. این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کنند گی مهارت های کاری در پیوند بین استرس شغلی، احساس انرژی و فرسودگی هیجانی با رفتارهای انحرافی، رفتارهای مدنی سازمانی و خلاقیت به مرحله اجرا درآمد.روش بررسیجامعه آماری پژوهش کارکنان دو مجموعه صنعتی بودند که از بین آنها 275 نفر به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی، پرسشنامه رفتارهای انحرافی، پرسشنامه رفتارهای مدنی سازمانی، پرسشنامه خلاقیت، پرسشنامه احساس انرژی و پرسشنامه محقق ساخته مهارت های کاری بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل گردید.یافته هانتایج نشان داد که: 1. مهارت های کاری با استرس شغلی، فرسودگی هیجانی و رفتارهای انحرافی دارای رابطه منفی و معنادار (01/0> P)، ولی با احساس انرژی، خلاقیت و رفتارهای مدنی سازمانی دارای رابطه مثبت و معنادار (01/0 > P) است. 2. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که مهارت های کاری رابطه فرسودگی هیجانی را با رفتارهای انحرافی و رفتارهای مدنی سازمانی تعدیل می نماید.نتیجه گیرییافته های این پژوهش نشان می دهد که وقتی مهارت های کاری پائین است، فرسودگی هیجانی باعث افزایش رفتارهای انحرافی و کاهش رفتارهای مدنی سازمانی می شود.همچنین در مهارت های کاری بالا، فرسودگی هیجانی باعث افزایش رفتار های مدنی – سازمانی می شود.
کلید واژگان: مهارت های کاری, استرس شغلی, احساس انرژی, فرسودگی هیجانی, رفتارهای انحرافی, رفتارهای مدنی, سازمانی, خلاقیتBackground And AimWork skills are among variables which promote the coping abilities of individuals with high job demands at workplaces. This research was administered with the aim of studying the moderating role of work skills in connection between job stress, feeling of energy and emotional exhaustion with deviant behaviors, organizational citizenship behaviors and creativity.MethodsResearch population were included the employees of two industrial companies, among them, 275 persons were selected via stratified sampling. Research instruments consisted of job stress questionnaire, deviant behaviors questionnaire, organizational citizenship behaviors questionnaire, creativity questionnaire, feeling of energy questionnaire, and researcher made questionnaire of work skills. Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and hierarchical regression analysis.ResultsResults showed that: 1. There are negative significant relationships between work skills with job stress, emotional exhaustion and deviant behaviors (P<0.01), but there are positive significant relationships between work skills with feeling of energy, creativity and organizational citizenship behaviors. 2. The results of hierarchical regression analysis revealed that work skills have been moderated the relationship between emotional exhaustion with deviant and organizational citizenship behaviors.ConclusionFindings of this research showed that when work skills are low; emotional exhaustion increases deviant behaviors, but decreases organizational citizenship behaviors. Also in high job skills, emotional exhaustion increases organizational citizenship behaviors.Keywords: Work Skills, Job Stress, Feeling of Energy, Emotional Exhaustion, Deviant Behaviors, Organizational Citizenship Behaviors, Creativity -
زمینه و هدفپرستاران زن از زمره افرادی هستند که به واسطه ی شرایط شغلی حساس خود با عوامل استرس آور گوناگونی مواجه هستند. این مواجهه آن ها را مستعد استرس و فرسودگی هیجانی می سازد. یکی از عوامل استرس آور مهم در محیط های کاری پرستاران بی عدالتی است. هدف از این مطالعه بررسی نقش بی عدالتی در استرس و فرسودگی هیجانی در یک مدل چند سطحی است.روش بررسیاین مطالعه از نوع مطالعات توصیفی، همبستگی نوین است. جامعه ی آماری پژوهش را پرستاران زن یک مجموعه ی بیمارستانی در شهر اصفهان در پائیز 1389(140 پرستار) تشکیل دادند، که از میان آن ها 100 نفر از طریق نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها، شامل پرسشنامه ی 5 سوالی استرس شغلی، پرسشنامه ی 9 سوالی فرسودگی هیجانی و سه پرسشنامه ی سه سوالی برای بی عدالتی توزیعی، رویه ای و تعاملی بود. داده ها با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری(SEM) و تحلیل واسطه ای مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هانتایج نشان داد که بین بی عدالتی توزیعی، رویه ای و تعاملی با استرس و فرسودگی هیجانی پرستاران زن رابطه ی مثبت و معناداری(01/0 > P)وجود دارد. نتایج حاصل از مدل سازی معادله ساختاری(SEM) نشان داد که بی عدالتی رویه ای و تعاملی با استرس شغلی و استرس شغلی نیز با فرسودگی هیجانی طی یک مجموعه روابط دو سطحی دارای رابطه مستقیم هستند، اما بی عدالتی توزیعی با استرس شغلی دارای رابطه ی مستقیم نیست. تحلیل واسطه ای نیز نشان داد که استرس شغلی متغیر واسطه ای کامل در رابطه بی عدالتی رویه ای و تعاملی با فرسودگی هیجانی است.نتیجه گیریشواهد حاصل از مدل تایید شده در این پژوهش، نشان از آن دارد که بی عدالتی رویه ای و تعاملی برای زنان پرستار یک عامل استرس آفرین جدی است که در صورت تداوم باعث فرسودگی هیجانی در آن ها می شود.کلید واژگان: بی عدالتی, استرس شغلی, فرسودگی هیجانی, پرستاران زن, مدل سازی معادله ساختاریBackground And AimsFemalenurses are among people who exposed to various stressors because of their critical job conditions. This exposure predisposes them to stress and emotional exhaustion. One of the important stressors in nurses'' workplaces is injustice. The purpose of this study is to investigate the role of injustice on stress and emotional exhaustion in a multilevel model.MethodsThe present study is a modern descriptive correlation one. Research statistical population included the female nurses of a hospital in Esfahan City in autumn 1389 (140 nurses)، among them، 100 persons were selected using convenience sampling. The data gathering instruments were job stress questionnaire with 5 items، emotional exhaustion with 9 items and three questionnaires، each with 3 items for distributive، procedural and interactional injustice. Data were analyzed using structural equation modeling (SEM) and mediation analysis.ResultsThe results indicated that، there were positive significant relationship between distributive، procedural and interactional injustice with female nurses'' stress and emotional exhaustion (P<0. 01). The results of SEM indicated that، in two level relationships، there were direct relationships between interactional and procedural injustice with job stress and between job stress with emotional exhaustion، but there was no direct relationship between distributive injustice and job stress. Mediation analysis also showed that job stress is a complete mediator variable in relations between procedural and interactional injustice with emotional exhaustion.ConclusionThe evidences from confirmed model of the research indicated that، procedural and interactional injustice is a serious stressor for female nurses، which to continue، results in emotional exhaustion.Keywords: Injustice, Job stress, Emotional exhaustion, female nurses, Structural equation modeling
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.