به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "قواعد فقهی" در نشریات گروه "پزشکی"

  • محمد حمزه زاده، محدثه معینی فر*، هاشم قربانی
    سابقه و هدف

    با شیوع ویروس همه گیر کرونا، مباحث مختلفی درباره ی واکسیناسیون به عنوان یکی از راه های پیشگیری از ابتلا به آن مطرح شد. یکی از این مباحث الزام به واکسیناسیون سراسری مردم بود که بحث های فقهی، حقوقی و اخلاقی فراوانی را در پی داشته است. هدف این مقاله بررسی این موضوع در گستره ی قواعد فقهی شیعه است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش با هدف توصیف و تحلیل دیدگاه ها و ادله ی آن ها و با فن جمع آوری اطلاعات و داده ها به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است.

    یافته ها

    قواعد مخالف با الزام به واکسیناسیون شامل قواعد اکراه، وجوب دفع ضرر محتمل، احتیاط، احترام، نفی عسروحرج، سلطنت و اصل عدم ولایت و قواعد موافق با الزام به واکسیناسیون، شامل اصل مصلحت عموم، وجوب دفع ضرر محتمل، اصل تقدم حق حیات و قاعده ی حفظ نظام و منع اختلال در آن هستند.

    استنتاج

    ادله ی موافق در خصوص ملاحظات الزام به واکسیناسیون معقول تر و قوی تر هستند و نگاه جامع تری به مسئله دارند و مانع قانونی یا شرعی نیز ندارند.

    کلید واژگان: واکسیناسیون, قواعد فقهی, مخالف, موافق, کرونا
    Muhammad Hamzehzadeh, Mhaddeseh Moeinifar*, Hashem Ghorbani
    Background and purpose

    With the spread of coronavirus and causing a global pandemic within a short period, various topics were raised about vaccination as one of the ways to prevent it. One of these topics was the requirement for vaccination, which has resulted in many Islamic jurisprudential, legal, and ethical discussions. This paper aims to examine this issue in the scope of Shia jurisprudence principles.

    Materials and methods

    The present study aimed to describe and analyze the views and the evidence and the technique of collecting information is library research.

    Results

     The rules against requirement for vaccination include the rules of reluctance, the obligation to avoid possible harm, caution, respect, the negation of hardship and embarrassment, the sovereignty and the principle of non-wilaya, and the rules in favor of the requirement for vaccination, including the principle of public interest, the obligation to avoid possible harm, the principle of the priority of the right to life, and the rule of maintaining the universal system and preventing its disruption.

    Conclusion

    The arguments in favor of mandatory vaccination considerations are more reasonable and stronger and have a more comprehensive view of the problem, and there is also no legal or religious obstacle.

    Keywords: Vaccination, Islamic Jurisprudential Rules, Against, In Favor, Corona
  • امیرعلی اوسط، سید محمدرضا امام*، مجید وزیری

    حفظ حریم خصوصی از حقوق اساسی بشر محسوب می گردد که  و به یکی از دغدغه های زندگی بشر تبدیل شده است. نظر به در دسترس قرار گرفتن اینترنت و فضای مجازی در جوامع و ملت ها و گسترش روز افزون شبکه های اجتماعی شاهد آن هستیم که این حریم به بهانه های مختلف و با مصادیق گوناگون مورد نقض و تعرض قرار می گیرد. در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی گردآوری و تنظیم شده است، درصدد برآمدیم تا نقض حریم خصوصی اشخاص را ازنظر مبانی فقهی موردبررسی و واکاوی قرار داده که در بررسی فقهی مسئله حق بر حریم خصوصی (شخصی) پی می بریم که ابعاد آن در اسلام، آیات و روایات و قواعد فقهی متعددی بسیار موردتوجه و تاکید قرارگرفته است. به طوری که مبانی ممنوعیت نقض حریم خصوصی را علاوه بر آیات و روایات می توان در قاعده تسلیط، قاعده صحت و اصل اباحه، اصل احترام به حریم و حرمت مومن، اصل توجه به کرامت انسانی و لزوم عمومیت اذن در روابط اجتماعی دریافت نمود که در این مقاله مبانی فقهی حق بر حریم خصوصی و ارتباط آن با سلامت اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهیم.

    کلید واژگان: قواعد فقهی, حریم خصوصی, حاکمیت
    Amir Ali Osat, Seyed MohammadReza Imam *, Majid Vaziri

    Preservation of privacy is considered one of the fundamental human rights and has become one of the concerns of human life. Due to the availability of the Internet and virtual space in communities and nations and the increasing expansion of social networks, we are witnessing that this privacy is being violated and assaulted on various pretexts and with various examples. In this research, which was compiled and organized in a descriptive and analytical method, we tried to examine and analyze the violation of the privacy of individuals from the point of view of jurisprudence. , many verses and traditions and jurisprudential rules have been given much attention and emphasis. In addition to the verses and narrations, the bases for the prohibition of violating private privacy can be found in the principle of consolation, the principle of correctness and the principle of abahah, the principle of respect for the privacy and sanctity of the believer, the principle of attention to human dignity and the need for the generality of permission in social relations, which in this article are the basics We examine the jurisprudence of the right to privacy and its relationship with sovereignty.

    Keywords: Legal Rules, Privacy, Sovereignty
  • طوبی فیروزپور بندپی*
    زمینه و هدف

    سقط جنین به ختم بارداری، قبل از اینکه جنین توانایی ادامه حیات در خارج از بدن مادر را داشته باشد، اطلاق شده است. سقط جنین شرعا امری حرام است، خواه حمل ناشی از نکاح باشد یا زنا و تجاوز به عنف. دلیل این امر هم ظهور اطلاق ادله است. با تصویب قانون سقط درمانی و صدور مجوز در مواردی که با تایید سه پزشک حاذق صورت می گیرد. بنا بر تحقیقات صورت گرفته آمار مرگ و میر زنان ناشی از سقط های غیر قانونی به شدت کاهش یافته است. با توجه به مسکوت بودن این قانون در مورد زنانی که مورد تجاوز به عنف قرار می گیرند، بررسی ابعاد مختلف بارداری ناشی از تجاوز به عنف و استفاده از قواعد فقهی (عسر و حرج و لاضرر) ضرورت یافته است.

    روش

    روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و با مراجعه به کتب و مقالات صورت گرفته است.
    ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بی طرفی و اصالت اثر رعایت شده است.

    یافته ها

    بررسی این قواعد نشان از آن دارد که مقنن با استفاده از ظرفیت های فقهی و حقوقی این دو قاعده می تواند در صورت اثبات حرج زنان بزه دیده ناشی از تجاوز به عنف در مواد قانونی سقط درمانی بازنگری نمایند.

    نتیجه گیری

    عسر و حرج سبب سقط نخواهد شد، در حالی که قاعده لاضرر بر ادله حرمت سقط حکومت دارد. خواه این حمل ناشی از سبب شرعی باشد یا از راه زنا و تجاوز به عنف باشد.

    کلید واژگان: سقط جنین, قواعد فقهی, عسر و حرج, لاضرر, تجاوز به عنف
    Tooba Firoozpoor Bandpey*
    Background and Aim

    Abortion refers to the termination of pregnancy before the fetus is capable of survival outside the mother's body. Abortion is forbidden by religion, whether it is caused after marriage, adultery or rape. The reason for this is the emergence of the Shari’ a ruling. The research shows after the enactment of Medical Abortion Law and the issuing permission for those cases approved by three qualified physicians, the death rate of women due to illegal abortions has been reduced significantly. As this law does not cover women who are raped, it is necessary to study the various aspects of pregnancy after rape and the use of jurisprudential rules (hardship and no harm rules).

    Method

    The research method is descriptive-analytical and the information gathering method is library-based and has been done by referring to books and articles.
    Ethical Considerations: In this research, the principles of trustworthiness, honesty, impartiality and originality of the work have been respected.

    Results

    Examination of these rules shows that the legislating body, using the jurisprudential and legal capacities of these two laws, can revise the legal provisions of abortion in case the embarrassment of rape victims is proved. The result is that hardship will not cause abortion.

    Conclusion

    While the hardship will not cause abortion, the no harm rule will still govern the religious prohibition of abortion, whether the pregnancy is initiated according to religion or through adultery and rape.

    Please cite this article as:Firoozpoor Bandpey T. The Role of La-Haraj (Non-Harmful) and Zarar (La-Harmless) Rules in Abortion Due to Adultery and Rape. Medical Law Journal. 2023; 17(58): e47.

    Keywords: Abortion, Jurisprudential Rules, La-Haraj, La-Zarar, Hardship, No Harm, Rape
  • سید امیر دبیری، میثم هاشمی*

    استفاده از ظرفیت فقه و قواعد فقهی در فرایند درمانی پزشکی از دیرباز مورد توجه بوده و بستر فقه شیعه در حل و فصل بسیاری از معضلات و چالش های حقوقی پزشکی و درمانی راهگشا بوده است. در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی تهیه و تنظیم شده است، به طور اختصاصی، به بررسی مصادیقی از کاربست قاعده فقهی اضطرار و درء در جریان فرایند درمانی پزشکی خواهیم پرداخت. نتایج پژوهش در این خصوص موید این است که ظرفیت قاعده فقهی اضطرار امروزه در بسیاری از مصادیق از جمله سقط جنین، تجویز داروها، درمان بیمار توسط پزشک نامحرم و درمان ناباروری مورد استفاده قرار گرفته و در رفع چالش های این حوزه کارآمدی داشته است، همینطور قاعده فقهی درء نیز در مسیولیت پزشکی در قطع دستگاه از بیمار مبتلا به مرگ مغزی، پرونده های مطروحه و مستند به نظریه پزشکی قانونی و رفع مسیولیت از پزشک در رجوع از اذن بیمار، دارای کارایی بوده و مورد استفاده قرار گرفته است. در نتیجه قواعد فقهی که از دیرباز در منابع غنی فقه شیعه ظهور و بروز داشته اند، امروزه نیز در بسیاری از مصادیق حوزه پزشکی و درمان مفید فایده بوده و قابلیت استناد دارند.

    کلید واژگان: قواعد فقهی, اضطرار, درء, کارایی قواعد فقه در فرایند درمان, فقه پزشکی
    Seyed Amir Dabiri, Meysam Hashemi*

    Using the capacity of jurisprudence and jurisprudential rules in the medical treatment process has been of interest for a long time, and the basis of Shia jurisprudence has been a pioneer in solving many medical and therapeutic legal problems and challenges. In this research, prepared and organized in a descriptive and analytical method, we will specifically examine examples of applying the jurisprudential rule of emergency and emergency during the medical treatment process. The results of the research in this regard confirm that the capacity of the jurisprudential rule of emergency has been used in many cases such as abortion, prescription of drugs, treatment of a patient by a non-mahram doctor, and infertility treatment, and it has been effective in solving the challenges of this field; Similarly, Dor'e jurisprudence rule has been effective and has been used in the medical responsibility of disconnecting the device from a patient suffering from brain death, the cases presented and documented in the theory of forensic medicine and the removal of responsibility from the doctor in seeking the patient's permission. As a result, the jurisprudence rules that have appeared in the rich sources of Shiite jurisprudence since long ago are still useful in many cases in the field of medicine and treatment and can be cited.

    Keywords: jurisprudence rules, urgency, Dor'e, the efficiency of jurisprudence rules in the treatment process, medical jurisprudence
  • اعظم رمضانی، عباسعلی حیدری*، محمود قیوم زاده

    گردهمایی عظیم سالیانه مسلمانان همه کشورها برای انجام فریضه حج تمتع ،بزرکترین مراسم مذهبی دنیا می باشد .بنابراین این مهاجرت عظیم انسانی مهمترین چالش ها را در زمینه وجود استطاعت طریقی وامنیت در مسیروحوزه سلامت وبهداشت را به همراه دارد .کرونا ویروسی طبیعی وجدید است که درباره پیدایش آن آگاهی چندانی وجود ندارد ،اما زندگی بشر را در ابعاد وسیع تحت تاثیر قرار داده است . تا کنون میلیونها انسان را مبتلا وافراد زیادی را به کام مرگ کشانده است . همین امر باعث شده تا حیات انسانها وجریان عادی روی کره زمین مختل گردد . نظر به وجوب حج واهمیت خالی نماندن کعبه از حجاج ،حکم وجود یاتامین استطاعت طریقی به عنوان شرط وجوب حج برای مکلفان چندان روشن نیست وابهاماتی نظیرشرعی یا عقلی بودن مانع ،وخالی بودن بالفعل یا بالقوه مسیر از مانع و...سبب اختلاف تفاسیر فقها از این موضوع شده ؛ازاین رو پژوهش «واکاوی تبیین اپیدمی جهانی کرونا وتاثیر آن بر فریضه حج با رویکرد فقهی »که بیماری نوظهوری می باشد مساله ای است که نیازمند کاویدن تا مرحله پاسخی در خور توجه می باشد . نبود امنیت در حوزه سلامت در سرزمین وحی ومسیر منتهی به آن برای انجام مناسک حج ،موجب نبود استطاعت طریقی مکلفان ودر نهایت واجب نشدن حج برای آنها خواهد بود . در این نوشتار سعی شده است پس از بررسی پدیده راز آلود کرونا که باعث مرگ میلیونها نفر شده ومهم ترین عنوان رویداد قرن می باشد ؛ با مراجعه به ادله وروایات موجود در کتب فقهی واجب نبودن حج را در شرایطی که امنیت برای حجاج برقرار نیست را مطرح نماییم .

    کلید واژگان: وجوب, استطاعت, استطاعت طریقی, تعطیلی حج, بیماریهای واگیردار, قواعد فقهی
    Azam Ramazani, Abbas Ali Heydari*, Mahmoud Ghayomzadeh

    The huge annual gathering of Muslims from all countries to perform Hajj is the most beautiful religious ceremony in the world. Therefore, this huge human migration brings the most important challenges in the field of affordability and security in the field of health and hygiene. The new natural coronavirus is about There is not much awareness about its emergence, but it has affected human life in a large way. So far, it has infected millions of people and killed many people. This has caused human life and normal flow on the planet to be disrupted. egarding the obligation of Hajj and the importance of not leaving the Kaaba empty of pilgrims, the ruling on the existence or provision of road capacity as a condition for the obligation of Hajj is not very clear for the obligees, and there are ambiguities such as whether the obstacle is legal or rational, and whether the path is actually or potentially free of obstacles, etc. This has become a topic, therefore, the research "examining the explanation of the global epidemic of Corona and its effect on the obligation of Hajj with a jurisprudential approach" which is an emerging disease, is a problem that needs to be explored to the stage of an answer worthy of attention. The lack of security in the field of health in the land of revelation and the path leading to it to perform the Hajj rituals will result in the lack of financial capacity of the obligees and eventually the Hajj will not be obligatory for them. In this article, after examining the mysterious phenomenon of Corona, which has caused the death of millions of people and is the most important event of the century; By referring to the evidences and narrations in the jurisprudential books, let's discuss the non-obligation of Hajj in situations where there is no security for pilgrims.

    Keywords: Obligation, Affordability, Methodical Affordability, Suspension of Hajj, Infectious Diseases, Jurisprudence Rules
  • صفر علی استادی، هادی عظیمی گرکانی*، سید علی پورمنوچهری

    شروط ضمن عقد نکاح راهکارهایی را برای پشتیبانی از استحکام خانواده و حفظ حقوق طرفین عقد پیش بینی می نماید که مطابق حقوق و فقه امامیه می باشد، چنانکه در ماده ‎1119 قانون مدنی آمده است: «زن به هنگام عقد نکاح می تواند هر شرطی را که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد، اعمال کند.» یکی از این شروط، شرط تنصیف دارایی است که در سال ‎1362 به منظور حمایت مالی زنان مطلقه و جبران کاستی های قانون به صورت چاپی داخل در قباله های نکاح شد و به اعتقاد عده ای از حقوقدانان اقتباس نادرستی از حقوق کشورهای اروپایی با اندکی دخل و تصرف می باشد. نتیجه ای که از بررسی این تحقیق به دست می آید، این است که می توان قواعد فقهی مانند قاعده تسلیط و قاعده شرط را مبنای این شرط دانست. از طرفی به خاطر وجود ابهامات و ایراداتی که در این شرط وجود دارد، در اجرا مشکلاتی را به دنبال دارد که علاوه بر آنکه باعث حمایت مالی زنان مطلقه نشده است، حتی سرگردانی آنان را نسبت به احقاق حقوقشان به همراه داشته است و در اکثر موارد مردان از زیر بار مسوولیت ناشی از این تعهد شانه خالی می کنند. از طرفی این شرط مقدم بر اجرت المثل و نحله است و به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان، زن در کنار استحقاق نصف دارایی مرد از حق اجرت المثل و نحله محروم می شود. این پژوهش به بیان مناقشات موجود در این شرط مانند مجهول بودن شرط، مشخص نبودن میزان دقیق تعهد زوج، برخورد سلیقه‏ای بعضی قضات، مشکلات اثبات دارایی مرد برای زوجه و... پرداخته و به شناسایی و ارایه راهکار در مورد مشکلات مزبور توجه نموده است. همچنین می توان بیان داشت که وجود شرط تنصیف و شرعی بودن آن به زندگی مشترک زناشویی، امنیت و اخلاق بخشیده، موجبات تقویت این رابطه را فراهم ساخته، مبانی خانواده را تحکیم نموده و آمار طلاق را کاهش می دهد. با این نگاه، مسلما شناسایی شرط تنصیف دارایی زوج در راستای اجرای حقوق شهروندی است.

    کلید واژگان: شروط ضمن عقد, حقوق شهروندی, سند نکاحیه, شرط تنصیف, اشتراک دارایی, قواعد فقهی
    Safar Ali Ostadi, Hadi Azimi Garekani*, Seyed Ali Poormanuchehri

    The provisions of the marriage contract provide guidelines to support family solidarity and protect the rights of both parties to the marriage, which is both in accordance with the Imamiyyah jurisprudence and in accordance with the law, as stated in Article 1119 of the Civil Code: "A woman may enter into any marriage contract. To act in a manner not contrary to the requirement of the contract." One of these is the requirement to divest property in 1362 in order to provide financial support to divorced women and to compensate for the shortcomings of the law in printed marriages, which some jurists believe to be a misconception of the rights of European countries with little or no involvement. It is seizure. The result of this study is that jurisprudential rules such as the rule of dominion and the rule of condition can be considered as the basis of this condition. On the other hand, due to the ambiguities and deficiencies that exist in this condition, there are problems in executing that, in addition to not providing financial support to divorced women, even cause them to be wandering about their rights and in most cases men being burdened. The responsibility arising from this commitment is shunned. On the other hand, this condition precedes the proverb and the proverb and according to many jurists, women are deprived of the prerogative of the priesthood by earning up to half the wealth of the man. The present study has discussed the disputes on this condition such as the impossibility of the condition, the unclear extent of the couplechr('39')s commitment, the taste of some judges, the problem of proving a manchr('39')s property for his wife, etc. and has attempted to resolve these problems. It can also be argued that the divisive and religious condition of the marriage has provided security and ethics for married life, strengthened this relationship, strengthened family foundations and reduced divorce rates. Certainly identifying the condition for divestment of the couplechr('39')s property is in line with the exercise of citizenship rights.

    Keywords: Conditions of Contract, Citizenship Rights, Marriage, Divorce, Asset Sharing, Jurisprudential Rules
  • امیرمهدی صالحی مقدم، علی بهرامی نژاد*، یوسف درویشی هویدا
    زمینه و هدف

    محیط زیست سالم برای زندگی یکی از نعمت های الهی و از امور مورد توجه مردم است نفسی که مایه حیات انسان است؛ از محیط زیست سالم گرفته می شود و محیط زیست سالم نیازمند تعامل سازنده انسان با آن ها می باشد، امروزه قطع بی رویه درختان و چرای بی رویه و تخریب محیط زیست توسط انسان نمونه های از عدم تعامل می باشد که متاسفانه شاهد برهم خوردن این تعادل در عصر جدید می باشیم، خداوند انسان را آزاد آفریده است، لیکن این حق نباید با قاعده لاضرر که اسلام با استناد به آن، مخالف ضرررسانیدن هست، باشد. هدف ما در این تحقیق شناسایی موارد فقهی احترام به طبیعت و تعامل سازنده با این نعمت الهی می باشد.

    مواد و روش‏ها:

    پژوهش حاضراز نوع توصیفی تحلیلی است و با استفاده از منبع کتابخانه ای و با بهره گیری از روش فیش برداری از کتب، مقالات و پایان نامه ها تدوین گشته است.

    یافته ‏ها:

    یافته های این پژوهش نشان می دهد که ظرفیت های موجود در فقه اسلامی به گونه ای است که می توان برای اثبات حق انسان بر محیط زیست سالم از آیات و روایات استفاده کرد، در فقه اسلامی برای استفاده از طبیعت، همان گونه که مورد اشاره واقع گردید، خداوند انسان را آزاد آفریده است، اما در مقابل این اصل، قاعده لاضرر و قواعد دیگر نیز وجود دارد که از آسیب رسانیدن به طبیعت به هر بهانه ای حتی با استناد به قاعده تسلیط بر حذر می دارد.

    نتیجه گیری:

    دین اسلام به عنوان کامل ترین دین، تمام قواعد بشری را پیش بینی نموده است و در خصوص ارتباط انسان با طبیعت نیز تدابیری اندیشیده است، انسان بر پهنه زمین، خود بخشی از طبیعت و عضوی از اعضای روییده بر پیکره خاک طبیعت است. آسیب رسانیدن انسان به طبیعت، با آسیب رسانیدن به خویش تمایزی ندارد. بنابراین برای حفظ و بهره مندی منافع شخصی خود نباید به تخریب و آسیب طبیعت بیانجامد، در اسلام دو نوع احکام اولیه و ثانویه وجود دارد و چنانچه حکم آسیب به طبیعت در احکام اولیه یافت نشد، باید با ایجاد احکام ثانویه و قواعد فقهی تضمین کننده، جلوی هرگونه ضرر و زیان به طبیعت گرفته شود.

    کلید واژگان: تعامل انسان, سلامت جامعه, قواعد فقهی, محیط زیست
    Amir Mehdi Salehi Moghaddam, Ali Bahraminezhad*, Yousef Darvisi Hoveyda
    Background and Aim

    A healthy environment for living is one of the divine blessings and one of the things that people pay attention to is the soul that is the source of human life; It is taken from a healthy environment, and a healthy environment requires constructive human interaction with them. Today, indiscriminate felling of trees and uncontrolled grazing, and destruction of the environment by humans are examples of this interaction, which unfortunately sees this balance upset. In the new age, God has created man free, but this right should not be in accordance with the rule of no harm, according to which Islam is opposed to harm, our aim in this study is to identify jurisprudential cases of respect for nature and constructive interaction with this divine blessing.

    Materials and Methods

    The present study is descriptive and analytical and has been compiled using a library source and using the method of taking notes from books, articles and dissertations.

    Findings

    The findings of this study show that the existing capacities in Islamic jurisprudence are such that verses and hadiths can be used to prove the human right to a healthy environment. In Islamic jurisprudence to use nature, as mentioned God created man free, but against this principle, there is also a harmless rule that warns against harming nature under any pretext, even citing the rule of domination.

    Conclusion

    The religion of Islam, as the most complete religion, has foreseen all human rules and has thought of measures regarding manchr('39')s relationship with nature. Man is a part of nature on the earth and a member of the organs growing on the body of nature. Human harm to nature is no different from harming oneself. Therefore, in order to protect and enjoy onechr('39')s personal interests, it should not lead to the destruction and harm of nature. In Islam, there are two types of primary and secondary rulings. No harm should be prevented by creating secondary rulings and guaranteeing jurisprudential rules.

    Keywords: Human Interaction, Community Health, Jurisprudential Rules, Environment
  • محمد حشمتی نبوی، مجتبی زاهدیان*، فاطمه حشمتی نبوی، فهیمه نیک رفتار
    مقدمه
    حفظ جان، مال و آبروی انسان ها از دغدغه های دیرین جوامع بشری بوده است. در شرع مقدس اسلام نیز بر لزوم و وجوب حفظ جان، مال و آبروی مسلمانان تاکیدات فراوانی شده است. آموزش به بیمار را می توان به مجموعه فعالیت های رسمی و غیر رسمی که به وسیله مراقبت کننده های سلامت، برای بدست آوردن پیامدهای سلامتی برای بیماران از طریق دادن اطلاعات، مهارت و دانش ضروری برای مدیریت سلامتی و بیماری آنها، تعریف کرد.
    هدف
    هدف از این مطالعه تبیین لزوم آموزش به بیمار توسط طبیب بر اساس متون و قواعد فقه امامیه می باشد.
    روش
    این تحقیق دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد که با روش کتابخانه ای به مطالعه و بررسی کتب مرجع فقهی پرداخته و با بررسی متون و قواعد فقهی مختلف به تبیین مسئولیت طبیب در زمینه ارائه آموزش به بیماران پرداخته است.
    یافته ها
    با بررسی منابع فقهی به بررسی ضمان طبیب در متون فقهی پرداخته شد و با استفاده از قواعد فقهی تسبیب، غرور، ارشاد، اعلام، لاضرر و وجوب دفع ضرر محتمل مسئولیت طبیب در خصوص آموزش به بیماران بررسی و تبیین گردید.
    بحث و نتیجه گیری
    بر اساس متون و قواعد فقه امامیه آموزش به بیماران یکی از وظایف مهم طبیب می باشد که قصور و تقصیر در این زمینه موجب مسئولیت وی می گردد و مرتکب ملزم به جبران خسارات وارده می باشد.
    کلید واژگان: آموزش به بیمار, طبیب, قواعد فقهی, مبانی فقهی
    Mohammad Heshmati Navabi, Mojataba Zahediyan*, Fatemeh Heshmati Navabi, Fahimeh Nikraftar
    Background and aims
    The preservation of human life, property and dignity has been a long-standing concern of human societies. In the holy shrine of Islam, emphasis has also been placed on the necessity and necessity of protecting the lives, property and dignity of Muslims. Patient education can be defined as a collection of formal and informal activities provided by health care providers to obtain health outcomes for patients by providing information, skills and knowledge necessary for managing their health and their illness.
    Purpose
    The purpose of this study is to explain the need for medical education by the physician based on the texts and rules of Imamieh jurisprudence.
    Methods
    This research has a descriptive-analytical nature which has studied the jurisprudential reference books with a library method and, by reviewing different jurisprudential texts and legal texts, has explained the responsibility of the physician to provide education to the patients.
    Findings
    By reviewing the sources of jurisprudence, the physician's guaranty was studied in the jurisprudential texts. Using jurisprudential rules, the principles of jurisprudence, pride, guidance, annulment, dismissal, and the need to eliminate the probable loss of medical responsibility for the education of patients were investigated and explained.
    Conclusion
    Based on the texts and rules of the Imamieh jurisprudence, teaching to patients is one of the important duties of the physician. Failure and fault in this area will result in his liability and he will be obliged to compensate for the damages
    Keywords: Jurisprudential rules, Jurisprudential foundations, Patient education, Physician
  • الهام سیفی، سید محمدرضا امام
    بعد از شکل گیری جوامع بشری، اولین رابطه ای که میان انسان ها شکل گرفت، تبادلاتی بود که بر اساس نیازشان بین آنان صورت پذیرفت و در حوزه های مختلفی، مانند خرید و فروش و معاوضه کالاها انجام شد. با پیشرفت و افزایش سطح فکری مردم این تبادلات شکل پیچیده تری به خود گرفت که امروزه به آن «اقتصاد» می گویند. بعدها اقتصاد شکل کامل تری یافت تا این که نظریات بسیاری در حهت ارتقای سطح کیفی آن بیان شد. در کشور ما یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته، نظام اقتصاد رقابتی است که مقام معظم رهبری برای تحقق و اجرایی شدن اصل 44 به آن تصریح نموده اند. در عین حال از مهم ترین مبانی که در حقوق شهروندی، رییس جمهور وقت از آن نام برده بردند، «اصل حمایت از اقتصاد رقابت و شفاف» است. این اصل در به وجودآوردن یک اقتصاد سالم تاثیرگذار است و می تواند یک راه کار برای تحقق اصل حیاتی اقتصاد مقاومتی بوده و تامین کننده حقوق شهروندی باشد. حال این سوال مطرح می شود که فقه چه راه کار مناسبی برای دستیابی به اقتصاد سالم، شفاف و رقابتی ارائه می دهد؟ فقه هم با قواعدی، مانند قاعده آزادی و عدم اکراه، قاعده عدم انحصار یا عدم رفتار انحصارگرایانه، قاعده تعاون و قاعده حق اولویت توانسته راه کارهای مناسبی ارائه دهد. این نوشتار به روش اسنادی کتابخانه ای تهیه شده است.
    کلید واژگان: ادله, قواعد فقهی, حقوق شهروندی, اقتصاد رقابتی, اقتصاد مقاومتی
    Elham Seify, Seyyed Mohammad Reza Emam
    Upon the emergence of societies, the first relationship that humans needed to establish between themselves was transaction. As time went by transaction turned to one the most vital branches of human basic needs and grounded what we know today as economy. With the development of people's intellectual level economy evolved to more complicated form until numerous theories were offered in order to enhance its level of quality. One of the principles that have been emphasized in recent years is the necessity of transparent and competitive economic system. The article 44 of the constitution, according to Supreme Leader, can be a basis for resistance economy as one of the strategies of foundation of a transparent and competitive economy. Meanwhile one of the most fundamental principles that have been stipulated in the citizenship rights notified by President Rouhani is the principle of support of competitive and transparent economy. This system is influential in the creation of a healthy economy and can serve as a strategy for the realization of the vital principle of resistance economy and citizenship rights. The current essay seeks to see whether jurisprudence can provide strategies and reasons for this task and it seems that jurisprudential principles can offer a correct basis for better implementation of this principle. This study has been conducted based on document analysis and library researches.
    Keywords: Reasons, Jurisprudential Principles, Citizenship Rights, Competitive Economy, Resistance Economy
  • سهیلا صفایی، محمود عباسی، سید مصطفی محقق داماد
    اصل خودمختاری یکی از اصول چهارگانه اخلاق زیستی است که برای اولین بار در اعلامیه نورنبرگ و به دنبال جنایات نازی های آلمان در به کارگیری اجباری اسرا برای تحقیق و آزمایش های خطرناک به عنوان یک کد و راهنمای اخلاق در پژوهش و درمان مطرح و سپس در اعلامیه های تکمیلی و بعدی و اسناد بین المللی اخلاق زیستی بر آن تاکید گردید. این اصل در کنار سایر اصول اخلاق زیستی توسط بیشامپ و چیلدرس دو تن از فلاسفه و نظریه پردازان فلسفه غرب منقح گردید و به عنوان اولین اصل از اصول چهارگانه اخلاق زیستی به جهانیان عرضه گردید تا راهنمایی برای پزشکان و محققان در برخورد با بیماران و آزمودنی های انسانی باشد.
    از آنجا که در نظام اسلامی ارتباط وثیقی میان فقه و اخلاق وجود دارد و اخلاق نشات گرفته از عقل و وحی و هم چنین عقل یکی از منابع فقه است و فقه ناظر بر سرتاسر زندگی انسان و روابط فردی و اجتماعی او است. پس این اصل اخلاقی نیز جایگاهی در فقه دارد که این مقاله به بررسی اصول متناظر با این اصل، قلمرو و مبانی آن در فقه امامیه می پردازد.
    کلید واژگان: اصل خودمختاری, فقه, اخلاق, قواعد فقهی
    Soheyla Safai, Mahmoud Abbasi, Seyed Mostafa Mohaghegh Damad
    The principle of autonomy is the first principle among four Bioethics principles which for the first time in Nuremberg Declaration and after Nazis felonies in mandatory adaption for researches and dangerous tests, it was concerned as a code and guideline of Ethics in research and treatment and afterwards it was affirmed in supplementary declarations and post declaration and international cultural & Bioethics documents and finally it was opened by two western philosophers of Ethics, Beauchamp & Childress and was presented as the first principle of four principles of Bioethics to be a guidance for researchers and physicians dealing with the patients and human subjects. Since there is a reliable bound between jurisprudence and Ethics in the Islamic System and the Ethics arising from humans reason and reason is one of the sources of jurisprudence and jurisprudence is in control of the humans‘ entire life and his/her individual and social relationships, this ethical principle has a place in jurisprudence, in this article we will make effort to review the corresponding principles to the aforesaid principle in Shia’s jurisprudence.
    Keywords: Autonomy, jurisprudence, jurisprudence principles
  • لیلا الله قلی، اعظم رحمانی *
    باروری مصنوعی شرایط و آثار آن از موضوعات مهمی است که در حقوق کشورهای پیشرفته مورد بررسی واقع و مقرراتی راجع به آن وضع شده است. در فرانسه دو قانون در سال 1994 م.، در زمینه «تولید مثل مصنوعی با کمک پزشکی» به تصویب رسیده که قانون مدنی و قانون سلامت عمومی فرانسه را اصلاح و تکمیل کرده است. در ایران نیز قانون نحوه اهدای جنین به زوجین نابارور در تاریخ 29/4/82 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده که تحولی در این زمینه ایجاد کرده و تا حدی به مسائل مطروحه در این خصوص پاسخ داده است. شایان ذکر است که مقررات ایران در مقایسه با قوانین فرانسه و دیگر کشورهای پیشرفته بسیار ناقص و نارساست و در بسیاری از مسائل قابل بحث ساکت است.مضافا این که قوانین و مقررات مذکور نتوانسته است ابعاد وآثار حقوقی باروری مصنوعی را تبیین نماید و به ابهام ها افزوده است. شایسته است با استفاده از فتاوی فقها و استفتائات جدید و با توجه به حقوق تطبیقی، در اصلاح و تکمیل قانون و حل مشکلاتی که در این راه وجود دارد اقدام شود.در این مقاله وضعیت حقوقی باروری مصنوعی در ایران در سه گفتار مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلید واژگان: قوانین حقوقی, قواعد فقهی, باروری مصنوعی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال