جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مایع مغزی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سابقه و هدفمایع مغزی- نخاعی (CSF) دارای طیف وسیعی از مولکول های ضروری در فرآیند نوروژنزیس است. سلول های بنیادی پالپ دندان انسانی (hDPSCs) که از سلول های ستیغ عصبی مشتق شده اند، می توانند در حضور فاکتورهای نوروتروفیک مناسب به سلول های گلیال و نورون تمایز یابند. هدف از این مطالعه القای تمایز hDPSCs به سلول های نوروگلیال با استفاده از اسید رتینوئیک و CSF است.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، hDPSCs از دندان مولار سوم انسانی به روش مکانیکی- آنزیمی جدا و کشت داده شدند. 105 × 2 سلول به هر یک از چاهک های پلیت 6 خانه ای منتقل و با اسیدرتینوئیک (گروه 1، گروه RA) و CSF (گروه 2، گروه CSF) به مدت 8 روز القاء شدند. هم چنین به مدت 4 روز توسط اسید رتینوئیک و 4 روز توسط CSF (گروه 3، گروه RC) تیمار شدند. ایمنوسیتوشیمی Nestin، βIII-tubulin و GFAP جهت ارزیابی استفاده شدند. طول آکسون سلول ها به روش نیترات نقره بررسی و اجسام نیسل با کریزل ویوله رنگ آمیزی شد. محاسبات آماری توسط نرم افزار SPSS 16 و با آزمون های آماری One-way ANOVA و Chi Square انجام گرفت.یافته هامورفولوژی سلول های تمایز یافته به طور مشخص در گروه های تمایزی بعد از روز 5-3 تغییر یافت. نتایج ایمنوسیتوشیمی نشان داد که Nestin در همه گروه ها بیان شد. هم چنین بیش ترین درصد سلول های بیان کننده Nestin و βIII-tubulin به ترتیب در مراحل پیش القایی و القایی مشاهده شدند. اجسام نیسل به صورت ذرات توپر بنفش رنگ در سیتوپلاسم سلول های تمایز یافته شناسایی شدند.
استنتاج: یافته ها نشان می دهد که می توان از اسید رتینوئیک به عنوان پیش القاگر و CSF به عنوان القاگر جهت تمایز در شرایط آزمایشگاهی hDPSCs به سلول های نوروگلیال استفاده کرد.کلید واژگان: سلول بنیادی پالپ دندان انسانی, مایع مغزی, نخاعی, اسید رتینوئیک, نوروگلیال, تمایزBackground andPurposeCerebrospinal fluid (CSF) has a broad set of molecules which is essential for neurogenesis. Human dental pulp stem cells (hDPSCs) are putatively neural crest cell-derived that can differentiate into neurons and glial cells under appropriate neurotrophic factors. The aim of this study was to induce differentiation of hDPSCs into neuroglial phenotypes using Retinoic acid (RA) and CSF.Materials And MethodsThe hDPSCs were isolated by mechanical enzymatic digestion from an impacted third molar and cultured. 2 × 105 cells were treated by 10-7 µM Retinoic acid (RA group) for 8 days, CSF (CSF group) for 8 days and pre-induced with RA for 4 days followed by inducing with CSF for 4 days (RC group). Nestin, βIII-tubulin and GFAP immunostaining were used for evaluating the differentiated cells. Axonal outgrowth was detected using Bielschowsky's silver impregnation method and Nissl bodies were stained in differentiated cells by Cresyl violet. Data analysis was performed in SPSS V.16 applying One-way ANOVA and Chi-square test.ResultsThe morphology of differentiated cells in treated groups significantly changed after 3-5 days. The immunocytochemistry results showed that nestin, the neuroprogenitor marker, was observed in all groups. Whereas, a high percentage of nestin positive cells and ΒIII-tubulin, as mature neural markers, were seen at the pre-induction and induction stage, respectively. Nissl bodies were detected as dark-blue particles in the cytoplasm of treated cells.ConclusionThe findings suggest that the RA as pre-inducer and CSF as inducer could be used for in vitro differentiation of neuroglial cells from hDPSCs.Keywords: hDPSCs, cerebrospinal fluid, retinoic acid, neuroglial, differentiation -
هدفمایع مغزی- نخاعی (Cerebrospinal fluid، CSF) دارای طیف گسترده ای از مولکول ها، فاکتورهای نوروتروفیک است که برای نورون زایی ضروری می باشد. سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان (Bone marrow mesenchymal stem cells، BMSCs)، سلول های چند توانی هستند که قابلیت تمایز به سلول های با فنوتیپ شبه عصبی را تحت القای فاکتورهای رشد مناسب دارند. با توجه به نقش انکارناپذیر اسید رتینوئیک (Retinoic acid، RA) در نوروژنز، هدف از این مطالعه القای تمایز BMSCs به سلول های شبه عصبی در حضور مایع مغزی- نخاعی، رتینوئیک اسید و ترکیب توام CSF و RA می باشد.مواد و روش هاBMSCsموش صحرایی جداسازی و شناسایی شدند. مایع مغزی- نخاعی از قنات بزرگ جنین های رت نژاد ویستار 19 روزه تهیه شد. سپس BMSCs بمدت 12 روز تحت القاء 5٪ مایع مغزی- نخاعی (گروهCSF )، 10-6 μM اسید رتینوئیک (گروه RA) و ترکیب توام CSF و RA (گروهCSR ) قرار گرفتند. مورفولوژی سلول های تمایز یافته بوسیله میکروسکوپ معکوس ارزیابی شد و رشد آکسون با استفاده از نرم افزار Image J اندازه گیری شد. با استفاده از ایمونوسیتوشیمی بیان نشانگرهای خاص عصبی Nestin) و (MAP-2 مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایجمورفولوژی خاص نورونی در سلول های تمایز یافته مشاهده شد. حداکثر طول آکسون در روز دوازدهم القا در گروه CSR دیده شد. نتایج ارزیابی ایمونوسیتوشیمی بیان نشانگر پیش ساز عصبی (نستین) را در تمام گروه های تحت القاء نشان داد. در حالیکه بیان مارکر MAP-2 که بعنوان نشانگر سلول عصبی بالغ شناخته می شود در گروه تحت القای توام مایع مغزی- نخاعی و اسید رتینوئیک دیده شد.نتیجه گیریاین یافته ها پیشنهاد می کند که مایع مغزی-نخاعی به همراه اسید رتینوئیک منجر به تمایز سلول هایی با فنوتیپ عصبی و گلیالی در شرایط In vitroاز BMSCs می گردد.کلید واژگان: BMSCs, مایع مغزی, نخاعی, اسید رتینوئیک, سلول های شبه نورونی, تمایزCerebrospinal fluid (CSF) has a broad range of molecules and neurotrophic factors which are essential for neurogenesis. Bone marrow mesenchymal stem cells (BMSCs) are multipotent stem cells that can differentiate into the cells with neural-like phenotype under the induction of appropriate growth factors. According to the significant role of Retinoic acid (RA) in neurogenesis, The aim of this study is differentiation of BMSCs into neuron-like cells using CSF, RA and combinative form of CSF and RA.
Material andMethodsRat BMSCs were isolated and characterized. The CSF was prepared from cisterna magna of 19 days Wistar rat embryos. Then BMSCs were induced by 5% CSF (CSF group), 10-6 µM Retinoic acid (RA group) and CSF plus RA (CSR group) for 12 days. Morphology of differentiated cells was examined by inverted microscope and axonal outgrowth was measured using the image J software. In addition, the expression of neural-specific markers (Nestin and MAP-2) was examined by Immunocytochemistry.ResultsThe specific - neuronal morphology was observed in differentiated cells. The maximum axon length was seen in CSR group on 12th day of induction. The results of immunocytochemistry showed that the neuroprogenitor marker (Nestin) was expressed in all treated groups. However, MAP-2, as a mature neural marker, was expressed in CSR group.ConclusionThe findings suggest that CSF accompanied RA lead to differentiation of cells with neuronal and glial phenotypes from BMSCs in vitro.Keywords: BMSCs, Cerebrospinal fluid, Retinoic acid, Neuron, Like Cells, Differentiation -
زمینه و هدفسرب یکی از عناصری است که معمولا به عنوان عامل آلوده کننده در طبیعت به شمار می رود. تماس با سرب یک مشکل مهم بهداشتی به خصوص برای کودکان محسوب می شود. سرب با بسیاری از فرایند های بدن تداخل کرده و برای بسیاری از ارگانها از جمله سیستم عصبی سمی می باشد. هدف از مطالعه ما تعیین سطح مایع مغزی – نخاعی سرب در کودکان سالم بوده است.روش کاردر این مطالعه پایلوت، یک گروه 30 نفره دو تا هشتاد و چهار ماهه مورد بررسی قرار گرفتند. سطح سرب مایع مغزی - نخاعی به روش جذب اتمی اندازه گیری شد.یافته هامیانگین سنی گروه 20/56 ± 24/46 ماه بود. پانزده پسر و 15 دختر وجود داشت. میانه سطح سرب مایع مغزی نخاعی 1/65 میکرو گرم در دسی لیتربود. بین سطح سرب مایع مغزی نخاعی و سن و جنسیت رابطه معنی دار وجود نداشت.(p=0/387، p=1/00)نتیجه گیریدر مطالعه ما میانگین سطح سرب مایع مغزی – نخاعی اندازه گیری شد. پیشنهاد می شود مطالعات دیگری در سایر شهر های ایران انجام و نیز تاثیر سرب در ایجاد اختلالات سیستم عصبی در کودکان ارزیابی گردد.
کلید واژگان: سرب, کودکان, مایع مغزی, نخاعیBackgroundLead is a common environmental contaminant element without useful biologic role in human body. Exposure to lead is an important public health problem especially for children. It may have toxic effect on many organs among central nervous system. The aim of our study was to determine cerebro-spinal fluid levels of lead in healthy children in Tehran.MethodsThis prospective study included one group of healthy children with 2 -84 months of age. Thirty cases were enrolled. The cerebro-spinal fluid levels of lead were measured by atomic absorption. Data were analyzed by T-test and Chi-square.ResultsMean age of cases was 25.46± 20.56 months. There were 15 males and 15 females. Median levels of lead was1.65 μg/dl (min= 0.5, max=14.2). There was no relationship between age and sex and cerebro-spinal fluid lead levels.ConclusionIn our study cerebro-spinal fluid lead levels was measured. It is recommended to compare our finding with cases with neurologic disorders.Keywords: Child, CSF, Lead -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و یکم شماره 11 (پیاپی 155، بهمن 1392)، صص 723 -728زمینه و هدف
به دلیل احتمال مرگ و میر بالای نوزادان مبتلا به مننژیت نوزادی، تشخیص سریع این بیماری اهمیت بسیاری دارد. پروتئین واکنشی C (CRP) از پروتئین های فاز حاد است که در بسیاری از عفونت ها و بیماری های التهابی افزایش می یابد. هدف از این طرح بررسی ارتباط CRP در مایع مغزی- نخاعی در نوزاد مبتلا به مننژیت نوزادی باکتریایی (چرکی) با مننژیت آسپتیک (غیر چرکی) و ارزش تشخیصی این تست در مننژیت نوزادی بود.
روش بررسیدر این مطالعه تحلیلی و مقطعی، 49 نوزاد مشکوک به مننژیت و بستری در بیمارستان، به روش غیراحتمالی آسان وارد مطالعه شدند. داده های حاصل از معاینات بالینی و آزمایشگاهی نمونه ها در پرسش نامه وارد شد و کلیه نوزادان براساس داده های فوق در دو گروه مننژیت باکتریایی و مننژیت آسپتیک قرار گرفتند. کلیه داده ها شامل سطح CRP مایع مغزی- نخاعی در نوزادان دو گروه مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته هامیانگین و انحراف معیار سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی 68/0±95/0 میلی گرم در لیتر و در نوزادان مبتلا به مننژیت غیرچرکی 36/0±16/0 میلی گرم در لیتر بود. سطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیر چرکی از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت (001/0P<). نقطه برش (Cut off point) برای سطح CRP، 17/0 میلی گرم/ لیتر محاسبه شد. حساسیت و ویژگی CRP مایع مغزی- نخاعی به عنوان تست تشخیصی به ترتیب 95% و 86% محاسبه شد.
نتیجه گیریسطح CRP در نوزادان مبتلا به مننژیت چرکی در مقایسه با مننژیت غیر چرکی بالاتر بود و در نتیجه می توان گفت که CRP می تواند به عنوان یک واکنش دهنده حساس برای افتراق سریع مننژیت باکتریایی از مننژیت آسپتیک مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: پروتئین واکنش دهنده C (CRP), مایع مغزی, نخاعی, مننژیتBackgroundMeningitis is one of the serious and dangerous infections in the infancy and childhood and rapid diagnosis of meningococcal disease is important، especially in infants. C-reactive protein (CRP) is a protein found in blood and is an acute phase protein. CRP sensitive reactive that used for diagnosis of infection. This study conducted to assessment of the relationship between cerebrospinal fluid C-reactive protein، and neonatal meningitis، as well as diagnostic value of test.
MethodsForty nine hospitalized infant that suspected to meningitis were enrolled in this analytic cross sectional research via non probable accessible sampling. 28 patients (52. 7%) of all the patients were male and 21 patients (42. 8%) were female. The average age of the patients was 22. 6±11. 88 days. Data from clinical examinations and laboratory tests entered in a questionnaire and all of samples divided in two bacterial (septic) and non-bactria (aseptic) meningitis group. All data including cerebrospinal fluid CRP of newborns were statistically analyzed.
ResultsIn total، the mean and standard deviation of age was 22. 6±11. 88 days. 57. 2% of infants were male and 42. 8% were female. In total، 40. 82% of infants were diagnosed with septic meningitis. There was no significant difference between septic and aseptic groups in terms of sex (P= 1. 00) also in terms of age (P= 0. 1). The mean and standard deviation of CRP level in septic meningitis group was 0. 95±0. 68 mg/L and in aseptic group was 0. 16±0. 36 mg/L. The CRP level difference in septic meningitis group compare with aseptic group was statistically significant (P<0. 000). The finding showed that cut off point for CRP level as a diagnostic test was 0. 17 mg/L، sensitivity was 95% and specificity was 86%.
ConclusionIn the present study، newborns with septic meningitis had higher cerebrospinal fluid CRP level than newborns with aseptic meningitis، and CSF-CRP can be used in rapid diagnosis of septic and aseptic meningitis. Although this result has been seen in many studies، but more research is needed.
Keywords: C, reactive protein, cerebrospinal fluid, meningitis -
مقدمه
در شکستگی های سر، صورت و جمجمه احتمال نشت مایع مغزی نخاعی وجود دارد. اطلاعات اندکی راجع به نشت مایع مغزی نخاعی، درمان با آنتی بیوتیک، درناژ لومبار و اندیکاسیون های جراحی آن وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی فراوانی نشت مایع مغزی نخاعی در بیماران دارای این گونه شکستگی ها بود.
مواد و روش هابرای انجام این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد 1278 پرونده از بیماران دارای شکستگی صورتی در بین سال های 89-1383 در بخش جراحی فک و صورت بیمارستان الزهرا (س)، بررسی و اطلاعاتشان مورد بررسی آمارهای توصیفی قرار گرفت.
یافته هادر این مطالعه از بین 1278 بیمار دارای شکستگی سر و صورت، 16 بیمار مرد و یک بیمار زن دارای نشت مایع مغزی نخاعی بودند، 100 درصد شکستگی قاعده جمجمه، 53 درصد شکستگی ماگزیلا و زایگوما، 5/23 درصد شکستگی بینی، 1/41 درصد شکستگی اربیت، 8/5 درصد شکستگی مندیبل، 5/23 درصد شکستگی فرونتال و 14/57 درصد بیش از یک نوع شکستگی داشتند. از افرادی که دارای نشت مایع مغزی مخاطی بودند 8/58 درصد دارای نشت مایع مغزی نخاعی از بینی و 2/41 درصد دارای نشت مایع مغزی نخاعی از گوش بودند. از این تعداد 8 نفر خودبه خود، 7 نفر به روش جراحی و 2 نفر با درناژ لومبار بهبود یافته بودند.
نتیجه گیریتمام افرادی که دارای شکستگی قاعده جمجمه بودند، نشت مایع مغزی نخاعی را نشان دادند و نیز همه این افراد شکستگی استخوان های صورت را داشتند. پیشنهاد می شود پزشک جراح در حین درمان شکستگی های صورت به احتمال شکستگی قاعده جمجمه و نشت مایع مغزی نخاعی توجه کند.
کلید واژگان: مایع مغزی, نخاعی, شکستگی قاعده جمجمه, شکستگی استخوان های صورتIntroductionIt is possible for the CSF to leak during cranial and maxillofacial fractures. At present there is a little information about CSF leakage، use of antibiotics، lumbar drainage and its surgical indications. The aim of this study was to evaluate the frequency of CSF leakage in cranial and maxillofacial fractures.
Materials And MethodsIn this cross-sectional/analytical study، 1278 files of patients with maxillofacial fractures، admitted into the Department of Maxillofacial Surgery in Al-Zahra Hospital، were evaluated and the data were analyzed using descriptive tests.
ResultsIn this study، of 1278 patients suffering head and maxillofacial fractures، 16 males and one female had CSF leakage; all these cases had skull base fracture، 53% had maxillary fractures، 23. 5% had nasal fractures، 41. 1% had orbital fractures، 58% had mandibular fractures، 23. 5% had frontal fractures and 57. 14% had more than one fracture. Of the patients with CSF leakage 58. 8% had rhinorrhea and 41. 2% otorrhea. Of all these cases، 8، 7 and 2 patients were cured spontaneously، surgically and by lumbar drainage، respectively.
ConclusionAll the patients with skull base fractures exhibited CSF leakage and all had maxillofacial fractures. It is suggested that surgeons take into account the possibility of skull base fractures and CSF leakage during treatment of maxillofacial fractures.
Keywords: Cerebrospinal fluid, Cranial base fracture, Facial bone fractures -
زمینه و هدفمننژیت یکی از شایع ترین عفونت های سیستم عصبی مرکزی است که در اثر التهاب مننژ ایجاد می شود. فاکتور مهارکننده لوکمیا(LIF) به عنوان یک فاکتور التهابی قوی نیز محسوب می شود. مایع مغزی- نخاعی دارای فاکتورهای رشد و سیتوکاین ها است که تغییر در غلظت آنها در بیماری های نورولوژیکی دیده شده است. هدف از این تحقیق، مقایسه غلظت فاکتور مهارکننده لوکمیا در سرم و مایع مغزی- نخاعی در کودکان مبتلا به مننژیت باکتریایی و افراد سالم بود.روش بررسیدر این تحقیق غلظت کل پروتئین و میزان فاکتور مهارکننده لوکمیا در سرم و مایع مغزی- نخاعی افراد سالم و کودکان مبتلا به مننژیت باکتریایی به روش الیزا بررسی شد.
یافته هاغلظت کل پروتئین در سرم در بیماران مبتلا به مننژیت باکتریایی و گروه کنترل به ترتیب 73/7 ±17/74 و 28/7 ±5/73گرم در لیتر بود که این اختلاف معنی دار نبود(P= 0.7) این مقدار در نمونه های مایع مغزی- نخاعی بیماران مبتلا به مننژیت و گروه کنترل به ترتیب 03/0±35/0و 05/0±34/0 گرم در لیتر محاسبه گردید (P=0.65). غلظت LIF در سرم بیماران و گروه کنترل به ترتیب 14/19 ±253 و 97/8 ±75/49 نانوگرم در میلی لیتر بود. (P<0.001) مقدارLIF در مایع مغزی – نخاعی در بیماران مبتلا به مننژیت باکتریایی و گروه کنترل به ترتیب 60/8 ±25/116 و 83/1 ±04/9 نانوگرم در میلی لیتر به دست آمد (P<0.001).
نتیجه گیریغلظت این فاکتور در سرم و مایع مغزی- نخاعی ممکن است اطلاعات تکمیلی در تشخیص افتراقی مننژیت فراهم کند. بنابراین به نظر می رسد که فاکتور مهارکننده لوکمیا به طور معنی داری در پاتوفیزیولوژی مننژیت نقش دارد.
کلید واژگان: سرم, مایع مغزی, نخاعی, فاکتور مهار کننده لوکمیا, کودکان, مننژیت باکتریاییBackground And ObjectivesMeningitis is one of the most common infectious of the central nervous system (CNS)، defined as an inflammation of the meninges. LIF is a potent pro-inflammatory factor. Cerebrospinal fluid (CSF) contains the growth factors and cytokines whose concentrations have been changed in most neurological diseases. The aim of this study was to determine the LIF concentration of serum and CSF in the children with bacterial meningitis.Material And MethodsIn this study، the total protein concentration (TPC) and LIF in the serum and CSF of normal subjects and children with bacterial meningitis were measured by enzyme linked immunosorbent assay (ELISA).Resultsthe Values of serum TPC for children with meningitis (74. 17±7. 73 g/L) and controls (73. 50±7. 28 g/L) are not different significantly (P=0. 7)، and the TPC in the CSF of children suffering from meningitis and controls are 35±0. 03 and 0. 34±0. 05 g/L، respectively (P=0. 65). The concentration of serum LIF for children with meningitis (253±19. 14 ng/ml) is higher than that of controls (49. 75±8. 97 ng/ml)، and also the concentration of LIF in the CSF of the children with meningitis (116. 25±8. 60 ng/ml) is significantly higher than that of controls which is 9. 04±1. 83ng/ml (P<0. 001).ConclusionThe LIF concentration in the CSF and serum may provide additional information in the differential diagnosis of meningitis. It is also concluded that LIF could be significantly involved in the pathophysiology of meningitis.Keywords: Serum, Cerebrospinal fluid, Leukemia inhibitory factor, Children, Bacterial meningitis -
زمینه و هدفc-Met یک پروتوانکوژن است که گیرنده فاکتور رشد هپاتوسیت را بیان می کند. این گیرنده دارای فعالیت پروتئین کینازی بوده و در رشد و نمو جنینی، ترمیم زخم و سرطان نقش مهمی بازی می کند. بسیاری از پروتئین های سرتاسری غشاء طی فرایند پروتئولیز از سطح سلولها جدا می شوند که به این حالت ریزش جایگاه خارجی می گویند. ریزش در حالتهای طبیعی رخ داده و در حالتهای بیماری ممکن است تغییر کند. در میان گیرنده های زیادی که متحمل ریزش جایگاه خارج سیتوپلاسمی می شوند می توان به c-Met اشاره کرد. هدف از این مطالعه، تعیین غلظت c-Met محلول در مایع مغزی- نخاعی و سرم بیماران مبتلا به مننژیت ویروسی و باکتریایی بوده است.روش بررسیتعداد 75 نمونه مایع مغزی- نخاعی و سرم از بیماران با مننژیت باکتریایی و 71 نمونه با مننژیت ویروسی و 82 نمونه کنترل در این مطالعه استفاده شد. غلظت c-Met محلول با روش الایزا اندازه گیری شد.یافته هامقدار c-Met محلول در مایع مغزی – نخاعی در بیماران مبتلا به مننژیت باکتریایی، ویروسی و گروه کنترل به ترتیب 50/5 ±91/83، 71/4 ±41/80 و 39/3 ±66/22 محاسبه شد و مقدار آن در سرم بیماران مبتلا به مننژیت باکتریایی، ویروسی و گروه کنترل به ترتیب 87/25 ±58/561، 34/34 ±50/550 و 55/18 ±25/256 محاسبه شد. نتایج نشان داد که افزایش قابل ملاحظه ای در بیان c-Met محلول در مایع مغزی - نخاعی و سرم بیماران مبتلا به مننژیت در مقایسه با گروه کنترل وجود دارد که این تفاوت معنی دار است.نتیجه گیریاین نتایج نشان می دهد که c-Met محلول ترکیب ثابتی در سرم و مایع مغزی- نخاعی انسان است که در موارد مننژیت هم در سرم و هم در مایع مغزی نخاعی افزایش معنی داری نشان می دهد ولی نمی توان از آن برای تمایز مننژیت باکتریائی از ویروسی استفاده نمود.
کلید واژگان: c, Met محلول, مایع مغزی, نخاعی, سرم, مننژیتBackground And ObjectivesC-Met is a proto-oncogene that encodes a protein known as hepatocyte growth factor receptor (HGFR). The HGF receptor possesses tyrosine -kinase activity and it is essential for embryonic development, wound healing and cancer. Many proteins are proteolytically released from the surface by a process known as ectodomain shedding. Shedding occurs under normal physiologic conditions and can be increased in certain pathologies. C-Met can be seen among many receptors for which ectodomain shedding has been shown. The aim of this study was to determine the concentration of soluble c-Met in the cerebrospinal fluid (CSF) and serum samples of patients with viral and bacterial meningitis.Material And Methodsin this study, 75 CSF and serum samples of patients with bacterial meningitis, 71 with viral meningitis and 82 normal controls were investigated. The soluble c-Met concentration was determined by enzyme linked immunosorbent assay (ELISA).Resultthe amount of soluble c-met in CSF of patients with bacterial meningitis (83.91±5.50), viral meningitis (80.41±4.71) and control group (22.66±3.39) are compared with that in serum of patients with bacterial meningitis (561.58±25.87), viral meningitis (550.50 ±34.34) and control group (256.25±18.55). There is significant increase in the CSF and serum’s soluble c-Met expression in the patients with meningitis, in comparison with control group.ConclusionThe data presented here indicate that soluble c-Met is a constant component of human serum and CSF, but it can not be used for differentiating bacterial meningitis from viral meningitis.Keywords: Soluble c, Met, concentration, cerebrospinal fluid, serum, meningitis -
مقدمهکانال های پروتئینی آکواپورین1 (AQP1) موجود در سلول های شبکه کوروئیدی نقش مهمی در تولید مایع مغزی- نخاعی (CSF) ایفا می کنند. بیماری هایی نظیر افزایش فشار داخل جمجمه ای، هایپوناترمیای سیستمیک و هیدروسفالی با افزایش CSF همراه هستند. مطالعات نشان می دهند که کورکومین توانایی مهار کانال های یونی را دارد. لذا هدف این تحقیق، بررسی توانایی کورکومین برای کاهش بیان پروتئین های AQP1 در سلول های شبکه کوروئیدی می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه سلول های شبکه کوروئیدی از بطن های جانبی مغز رت استخراج شده و در محیطDMEM کشت داده شدند. پس از یک هفته کورکومین در دوزهای μM20 وμM30 طی 24 ساعت و دوزهایμM 10 وμM15 طی 48 ساعت بر روی سلول ها تاثیر داده شد. تاثیر کورکومین بر میزان بقاء این سلول ها با سنجشMTT و اثر آن بر تغییر سطح پروتئین AQP1 با روش فلوسیتومتری بررسی شد.بحث و نتیجه گیریبا توجه به این بررسی کورکومین می تواند بیان AQP1 را در شبکه کوروئید کاهش دهد و به عنوان یک داروی گیاهی ممکن است بتواند با کاهش دادن میزان تولید CSF در درمان بیماری هایی نظیر افزایش فشار داخل جمجمه ای، هایپوناترمیای سیستمیک و هیدروسفالی مفید باشد.یافته هانتایج حاصل از سنجشMTT میزان IC50کورکومین را بر روی این سلول ها پس از 24 و 48 ساعت به ترتیب μM40 و μM22 نشان داد. نتایج حاصل از فلوسیتومتری نشان داد که کورکومین به طور وابسته به دوز و زمان تا حدود 50% باعث کاهش بیان AQP1 در این سلول ها می شود.
کلید واژگان: آکواپورین1, کورکومین, شبکه کوروئید, مایع مغزی, نخاعیBackgroundAquaporin1 (AQP1) protoin channels that expressed in the Choroid plexuses of brain ventricles, have an important role in cerebrospinal fluid (CSF) production. Some pathophysiological conditions such as intracranial hypertension, systemic hyponatremia and hydrocephalus followed by overproduction of CSF. Studies indicated that Curcumin can inhibit ionic channels. So the aim of this study was to determine that Curcumin can reduce the AQP1 protein in Choroid plexus cells.Materials And MethodsIn this study Choroidal epithelial cells of lateral ventricle were isolated from Wistar rats brain and grown in DMEM supplement. 20Μm, 30μM of Curcumin were added to cell culture medium after 24hs and also 10 μM and 15 μM of this component were added to medium after 48 hours. Effect of Curcumin on viability of these cells examined by MTT assay. Also the effect of Curcumin on the level of AQP1 protein was investigate by flow cytometry assay.ResultsBased on MTT assay results, Curcumin inhibited Choroid plexus cells growth with IC50 value of 40μM and 22μM after 24 and 48 hours respectively. Flow cytomerty results indicated that Curcumin causes 50% decrease of AQP1 level in choroidal epithelial cells on dose and time-dependent manner.ConclusionAccording to this study Curcumin can reduce the AQP1 protein in CP cells and this substance as a herbal medicene maybe able to be effective in treatment of some diseases such as intracranial hypertension, systemic hyponatremia and hydrocephalus by decrease CSF production.Keywords: Aquaporin1, Curcumin, Choroid plexus, Cerebrospinal fluid -
پیش زمینه و هدفتب تشنج شایع ترین علل بستری شدن کودکان در بیمارستان می باشد. اتیولوژی آن دقیقا مشخص نیست اما چندین ماکتور مانند عوامل ژنتیکی و تغییر در سطوح نوروترانسمیترها و عناصر کمیاب به عنوان پاتوژنز این بیماری مطرح می باشد. این مطالعه جهت بررسی سطح روی مایع مغزی- نخاعی (CSF) در کودکان با نوع تب تشنج انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه، یک مطالعه توصیفی – تحلیلی می باشد که از شهریور 1387 تا مهر ماه 1388 بر روی 26 بیمار (6 ماه تا 6 ساله) با تب و تشنج که اندیکاسیون انجام LP داشتند، انجام شد. بعد از جمع آوری نمونه ها سطح روی CSF(مایع مغزی- نخاعی) را با روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی تعیین کردیم. داده ها جمع آوری شده با استفاده از آنالیز آماری سطح روی CSF را از نظر نوع تشنج و جنس کودکان مقایسه کردیم.یافته هامیانگین سطح روی مایع CSF به تفکیک نوع تب تشنج در موارد ساده و پیچیده به ترتیب 5655/0±1081/2 و 2339/0±575/1 میکروگرم بر دسی لیتر بودکه این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (01/0=P). تفاوت معنی داری بین سطح روی مایع CSF از نظر جنس بیماران نبود (19/0=P).بحث و نتیجه گیریاین یافته ها نشان دادند که سطح روی مایع CSF در بیماران با تب تشنج ساده بیشتر از سطح آن در بیماران با تب تشنج پیچیده است و غلظت روی مایع CSF بین دخترها و پسرها تفاوت معنی داری ندارد.
کلید واژگان: تب تشنج ساده, تب تشنج پیچیده, مایع مغزی, نخاعی, رویBackground and AimsFebrile convulsion is one of the most common causes of hospitalization of children in pediatric wards. The exact pathogenesis of seizure is not fully understood but involves several factors like genetic predisposition, changes in the levels of neurotransmitters, and some trace elements. The present study was conducted to evaluate the cerebrospinal fluid (CSF) zinc (Zn) level in children with types of febrile convulsion.Materials and MethodsThis descriptive-analytical study was carried out from August 2008 to October 2009 to see the status of zinc in CSF of 26 children (6 months to 6 years) with febrile convulsion. All the patients who entered the study had an indication for lumbar puncture. We collected CSF samples from all children and assessed the concentration of zinc using flame atomic absorption spectrophotometry (AAS). We compared CSF zinc levels regarding seizure type and sex of children using statistical analysis.ResultsMean CSF zinc level in simple and complex febrile seizures were 2.1081 ± 0.5655 and 1.575 0.2339 [m g/dl), respectively. This difference was statistically significant (P= 0.01). However, there was no relationship between CSF zinc status with sex (P=0.19).ConclusionThese finding revealed that CSF zinc level is higher in simple febrile convulsions than the complex febrile convulsions. CSF zinc concentration (μg/dl) did not differ between boys and girls significantly. -
زمینه و هدفویروس هرپس سیمپلکس تیپ 1 و 2 عامل ایجاد عفونت سیستم عصبی مرکزی (آنسفالیت) در انسان می باشد. روش های مولکولی، بهترین روش تشخیص این عامل بیماریزا می باشند. در این مطالعه تکنیک مولکولی جدید LAMP جهت تشخیص هر دو تیپ این ویروس مورد ارزیابی قرار گرفت.روش بررسیدر یک مطالعه تجربی، 184 نمونه مایع مغزی- نخاعی (CSF) از بیمارستان مفید تهران تهیه شد. DNA نمونه ها بوسیله کیت DNP سیناژن استخراج شد. یک دسته 6 تایی پرایمر، ویژه ژن DNA پلیمراز ویروس HSV طراحی و تست های حساسیت و ویژگی این تکنیک انجام گردید. محصول واکنش LAMP با افزودن سایبرگرین مورد تایید قرار گرفت. نتایج تکنیک LAMP با نتایج تکنیک PCR بوسیله آزمون مربع کای مقایسه شد.یافته هاحساسیت تکنیک بهینه شده LAMP تا 5 پارتیکل ویروس و حساسیت تکنیک PCR تا 50 پارتیکل ویروس تعیین گردید. هر دو تکنیک LAMP و PCR در تشخیص تیپ 1و 2 ویروس HSV، از ویژگی 100% برخوردار بودند. از 184 نمونه CSF، تکنیک LAMP 60 نمونه را مثبت تشخیص داد در حالیکه 45 نمونه با تکنیک PCR، مثبت گزارش شدند. حساسیت تکنیک LAMP، 10 برابر بالاتر از تکنیک PCRبه دست آمد. مقایسه بین نتایج دو روش با استفاده از آزمون مربع کای نشان داد این دو روش در سطح معنی دار p< 0.05 با یکدیگر تفاوت دارند.نتیجه گیریتشخیص دو تیپ 1و 2 ویروسHSV موجود در نمونه های C SF، بوسیله تکنیک LAMP از حساسیت و ویژگی بالایی برخوردار است.
کلید واژگان: ویروس هرپس سیمپلکس, LAMP, مایع مغزی, نخاعیBackground And AimType 1 and type 2 herpes simplex (HSV) virus cause infection of central nervous system (encephalitis) in human. The molecular techniques are the best methods for detection of HSV. In this study we evaluated the novel molecular technique of LAMP for detection of HSV-1 and HSV-2.Material And MethodsIn this experimental study 184 cerebrospinal fluid (CSF) samples were collected from Mofid Hospital. DNA of every sample was extracted by use of Sinagen DNP Kit. Based on the HSV DNA polymerase gene, a set of 6 primers were designed and sensitivity and specificity of this method were determined. By adding SYBER Green, LAMP product was identified. The results of LAMP method were compared to those of PCR by chi-square test.ResultsSensitivity of LAMP method determined to be 5 copies/ tube and sensitivity of PCR method determined to be 50 copies/ tube. Both LAMP and PCR methods showed 100% specificity for detection of HSV type 1 and type2. Among 184 samples, 60 samples were positive by LAMP but 45 samples were positive by PCR method. Sensitivity of LAMP was 10 times higher than that of PCR. Comparison of the results of the two methods by means of chi-square test showed a significant difference (p‹0.05).ConclusionLAMP method had high sensitivity and specificity for detection of type 1 and type 2 HSV in CSF samples. -
مقدمه و هدفاز مهم ترین عوامل ایجادکننده مننژیت های آسپتیک ویروسی، انتروویروس و ویروس اوریون است. برای اجتناب از درمان های غیرضروری، وجود یک تست تشخیصی سریع و حساس لازم است.مواد و روش هاRT-PCR چندگانه (Multiplex) یک روش سریع و حساس برای تشخیص به موقع عفونت های ویروسی سیستم اعصاب مرکزی است. از این روش برای شناسایی همزمان دو ویروس اوریون و انتروویروس استفاده شد. ابتدا تست PCR برای هر یک به طور جداگانه بهینه سازی و سپس برای جدا سازی همزمان دو ویروس استفاده گردید. از ژن بتا دو میکرو گلوبولین به عنوان کنترل داخلی استفاده شد.یافته ها100 نمونه CSF (مایع مغزی – نخاعی) بیمار مشکوک به مننژیت جمع آوری و تست RT-PCR چندگانه بر روی آن ها انجام شد. تمام نمونه های جمع آوری شده از نظر کشت باکتریایی منفی بودند و از نوزادان و کودکان کم تر از 7 سال جمع آوری شده بود. 35 درصد موارد از نظر انتروویروس مثبت بودند و یک مورد نیز به طور همزمان از نظر هر دو ویروس مثبت بود.نتیجه گیریاین تست یک روش حساس و سریع (در کم تر از 3 ساعت) برای تشخیص همزمان مننژیت های آسپتیک است که می توان از آن برای مطالعات اپیدمیولوژیک نیز استفاده کرد.
کلید واژگان: انتروویروس, اوریون, مننژیت, PCR چندگانه, مایع مغزی, نخاعیIntroductionDetection of enteroviruses and mumps virus nucleic acid in cerebrospinal spinal fluid (CSF) specimens has been demonstrated to improve the management of patients with aseptic meningitis. Then rapid and sensitive diagnostic techniques are desirable.Materials and MethodsMultiplex RT-PCR has the potential to detection both of viruses. This assay is so rapid and sensitive. At first, PCR assay was optimized and then we use it for CSF samples. Production of false negative results was avoided by the inclusion of ß- 2-microglobulin primers in the Multiplex RT-PCR assay as an internal control. CSF samples were collected from one hundred patients under the age of 7 years old. The samples were tested for the presence of enteroviruses and mumps virus by Multiplex RT-PCR method. All of the samples were negative in bacterial culture. Overall 35% of the CSF samples were positive for enteroviruses, whereas one percent of CSF samples were positive for both viruses.ResultsThis technique increases the sensitivity of enteroviruses and mumps virus detection in clinical samples. This diagnostic approach can also be suitable for epidemiological studies. Sequencing of PCR products would be a suitable approach for determination of circulating enteroviruses in the population.ConclusionThis test is a sensitive and fast method (lower than three hours) for simultaneously diagnosis of aseptic meningitis, which could be used for epidemiologic studies. -
زمینه و هدفسطح لاکتات دهیدروژناز(LDH = Lactat dehydrogenase) مایع نخاع در موارد زیادی از بیماری های نورولوژیک مورد بررسی قرار گرفته است، ولیکن مطالعات بسیار محدودی در این زمینه در کودکان مبتلا به تب و تشنج انجام گرفته است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه LDH مایع مغزی نخاعی در کودکان مبتلا به تب و تشنج ساده با کمپلکس است.
روش بررسیدر یک مطالعه مقطعی تحلیلی آینده نگر، CSF (Cerebrospinal fluid) 225 کودک شامل 75 کودک مبتلا به تب و تشنج ساده(گروه A)، 75 کودک مبتلا به تب و تشنج کمپلکس(گروه B) و 75 کودک بدون هر گونه پاتولوژی اینتراکرانیال یا نورولوژیک(گروه C یا کنترل) جمع آوری گردید. LDH مایع نخاع توسط دستگاه هیتاچی اندازه گیری گردید و نتایج در 3 گروه با تست آماری TTest مورد بررسی قرار گرفت.یافته هامتوسط توتال LDH مایع نخاع به ترتیب در گروه A، 44/12 ± 62/64، در گروه B، 37/21 ± 93/81 و در گروه C، 82/11 ± 10/51 واحد بین المللی در لیتر بدست آمد. LDH مایع نخاع در گروه B بطور قابل ملاحظه ای بالاتر از دو گروه دیگر و در گروه A، متوسط LDH بالاتر از گروه کنترل(C) بود.نتیجه گیریاین مطالعه، دومین گزارش سطح LDH مایع نخاع در بیماران مبتلا به تب و تشنج ساده و کمپلکس است. نتیجه اینکه ممکن است تشنج ساده و کمپلکس با درجاتی از صدمه سلولی و تغییر در متابولیسم هوازی و بی هوازی همراه باشد؛ این صدمه در تب و تشنج کمپلکس نسبت به تب و تشنج ساده بیش تر است.
کلید واژگان: لاکتات دهیدروژناز, مایع مغزی, نخاعی, کودکان, تب و تشنجBackground and AimThe levels of lactic dehydrogenase(LDH) in the cerebrospinal fluid(CSF) have been used to evaluate a variety of neurologic disorders. However, few studies have been performed on CSF LDH in febrile convulsion patients. The aim of this study is to compare CSF LDH in children with simple and complex febrile convulsion. Patients andMethodIn this study, which was prospective, analytic and cross-sectional, CSF samples were collected from 225 children: 75 with simple febrile convulsions(group A), 75 with complex febrile convulsions(group B) and 75 with no neurological or intracranial pathology(controls, group C). Lactic dehydrogenase(LDH) levels in CSF were measured by a Hitachi analyzer. Then CSF LDH was compared between the three groups. The results were analyzed via Student's t-test.ResultsMean total LDH levels in groups A, B and C were 64.62 ± 12.44, 81.93 ± 21.37, and 51.10 ± 11.82 IU/L respectively. The LDH level in group B was significantly higher(P<0.05) than that in the other two groups. In group A, mean CSF LDH level was also higher than that in group C(P<0.05).ConclusionThis survey is the second report on the LDH level in the CSF of the patients with simple and complex febrile convulsions. The important finding is that simple and complex febrile convulsions may be associated with cell damage and change in aerobic and anaerobic metabolism, and this damage is greater in complex febrile convulsions.Keywords: Lactic Dehydrogenase(LDH), Cerebrospinal Fluid(CSF), Children -
مقدمه
در ایران، هر ساله هزاران جوان دچار ضربه مغزی می شوند. ضربه مغزی موجب آسیب سلولهای عصبی شده و مراقبت بعد از عمل بیمار را با مشکل روبرو می سازد. همچنین، افزایش آهن در مایع مغزی– نخاعی می تواند با رها سازی رادیکال های آزاد باعث هیپوکسی– ایسکیمی بافت مغز شود (واکنش هاب- وایس). هدف از این مطالعه بررسی تغییرات مورفولوژی بافت عصبی به همراه سنجش میزان آهنCSF بعد از ایجاد ضربه مغزی در رت نر بوده است.
روش بررسیاین مطالعه از نوع تجربی است که بر روی مایع مغزی نخاعی Cerebrol Spinal Flouid) CSF) 27 رت بالغ، از نژاد ویستار که به دو گروه کنترل (7 راس) و تجربی I(9 راس) و II (11 راس) تقسیم شدند انجام گرفت. گروه کنترل پس از بیهوشی تحت عمل جراحی قرار گرفته تا200 میکرولیترCSF با سوراخ نمودن غشای آتلانستواکسی پیدال به وسیله سوزن ها میلتون کشیده شود. و بافت مغزی از ناحیه پاریتال مغز برداشته شود. پس از بیهوشی، حیوانات تجربی با وزنه 300 گرمی از فاصله 1 متری جمجمه دچار ضربه مغزی شده و به ترتیب30 و 60 دقیقه بعد، از حیوانات تجربی I وII نمونه برداری CSF و بافت مغزی انجام شد. میزان آهن موجود درCSF تمام رت ها با دستگاه جذب اتمی سنجیده شد. داده های تحقیق با نرم افزار آماری SPSS ver 10 تجزیه و تحلیل گردید.
نتایجنتایج ماکروسکوپی نشان داد که پس از ایجاد ضربه مغزی، لخته های خون به طور پراکنده در اطراف مغز وجود داشتند. میزان آهنCSF در گروه کنترل 2.95±0.31ppm بود. این میزان در گروه های تجربی I وII به ترتیب(P>0.05) 6.14±1.01 و14.72±2.94 (P
کلید واژگان: ضربه مغزی, آهن, مایع مغزی, نخاعی, مغز, رتIntroductionIn Iran, thousands of young individuals become victims of head injury annually. Head injury can damage neuronal cells which may in turn complicate the recovery of the patients. Also, the increase of iron in cerebrospinal fluid (CSF) following head injury may contribute to the hypoxic-ischemia brain damage by catalyzing the formation of free radicals (Harber-Weiss Rection). The object was to study the correlation between the level of iron in CSF with cerebral tissue damage after experimental head injury in adult male rats.
MethodsA total of 27 Wistar rats were randomly divided into 3 groups of control (n=7), experimental I (n=9), and experimental II (n=11). Head injury was induced with a 300g weight dropped on the skull from a distance of 1 meter. CSF samples were withdrawn from controls with insertion of a Hamilton needle throught atlanto-ocipital (OA) membrane. Also, CSFs were collected from experimental animals I and II at 30 min and 60 min after induction of head injury, respectively. All CSF samples were measured with Atomic Absorption Spectrometry. Also, biopsy samples from parietal lobe of brain were fixed in 10% formalin and stained with Hemotoxylin-Eosin for morphological evaluation.
ResultsThe level of iron in CSF of control group was 2.95±31ppm. The level of iron in experimetanl groups of I and II increased to 6.14±1.01 (P>0.05) and 14.72±2.94 (P<0.001), respectively. The cerebral tissue of group I consisted of abnormal dark neurons which were scattered among normal neurons. However, the majority of neuronal cells were damaged in experimental group II.
ConclusionThe results showed that the level of iron in CSF as well as neuronal cell architecture was time-dependent after experimental head injury. This may cause a non-reversible brain injury with release of free radicals in CSF following head injury.
Keywords: Head injury, CSF, Iron, Brain, Rat -
سابقه و هدفبا توجه به شیوع اوریون و عوارض متعدد مرگ و میر مبتلایان به آن و نقش عوامل محیطی بر تظاهرات بالینی و عوارض بیماری و به منظور تعیین تظاهرات بالینی و عوارض مبتلایان به اوریون، این تحقیق بر روی کودکانی که به دلیل عوارض بیماری در بیمارستان های کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال های 76-1372 بستری بودند، انجام گرفت.مواد و روش هاتحقیق با روش مطالعه داده های موجود صورت پذیرفت. پرونده کودکانی که با تشخیص اوریون و به علت عوارض آن بستری بودند مورد مطالعه قرار گرفت. خصوصیات فردی بیماران، مدت بستری و هزینه بیمارستانی، علایم، تظاهرات بالینی و عوارض بیماری و همچنین سابقه دریافت واکسن اوریون برسی و ثبت گردید.یافته هاطی مدت مورد بررسی، 305 کودک واجد شرایط بررسی شدند. متوسط سن 8.4 سال و 76% پسر و 24% دختر بودند. در 96% استفراغ، 92% سردرد و 75% سفتی گردن و علامت Kernig در 30% گزارش شد. در مایع مغزی نخاعی، متوسط گلبول سفید 295 عدد و 80% را لنفوسیت تشکیل می داد. 91.7 درصد بیماران فاقد سابقه تزریق واکسن اوریون بودند. کودکان به طور متوسط 4.5 روز بخاطر عوارض اوریون در بیمارستان بستری بودند.نتیجه گیریعوارض بیماران مبتلا به اوریون بالا بوده و جدی است و وقتی کودکان واکسینه نشده باشند، احتمال بروز بیماری افزایش می یابد. تزریق دو نوبت واکسن اوریون در سنین 14 تا 18 ماهگی و 6 سالگی توصیه می شود.
کلید واژگان: اوریون, گلبول سفید, مایع مغزی, نخاعی, واکسنHistory andObjectivesConsidering the high incidence of mumps and its complications and mortality and for determination of the role of environmental factors, this study was carried out on children with complications of mumps in hospitals of Tehran university during the years 1993-1997.Materials And MethodsThis study was performed on existing data of medical records with a diagnosis of mumps. Personal characteristics, time of hospitalization, medical costs, symptoms and clinical manifestations, complications and history of vaccination were evaluated and recorded.ResultsDuring the study, 305 qualified children were examined. Their average age was 8.4 year and 76% of them were male and 24% were female. Vomiting, headache, neck stiffness and Kerning symptom were recorded in 96%, 92%, 75% and 30% of cases. In CSF, an average of 295 WBC and 80% lymphocyte was obtained. In addition, 91.7% of them had a history of vaccination and they have hospitalized after an average of 4.5 days.ConclusionThere is a high incidence of complications for mumps and with no vaccination the incidence increases. Performing vaccination for two times at ages 14-18 months and 6th year is strongly recommended.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.