جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مراقب بیمار" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
سکته مغزی دومین علت مرگ و سومین عامل ایجاد ناتوانی در جهان است که وقوع آن منجر به کاهش کیفیت زندگی بیماران و مراقبان آنان می گردد. این مطالعه باهدف بررسی تاثیر ارایه یک برنامه مراقبت معنوی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سکته مغزی و مراقبین آن ها پس از ترخیص از بیمارستان انجام گرفت.
روش کاراین پژوهش دو گروهی بر روی 64 بیمار مبتلابه سکته مغزی در حال ترخیص به همراه مراقبین آنان در سال 1400 انجام شد. برنامه مراقبتی- آموزشی معنوی با استفاده از فایل های صوتی و تصویری و دارای محتواهای انگیزشی و معنوی به بیماران و مراقبین آن ها در گروه آزمون ارایه شد. اطلاعات بیماران و مراقبین آن ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیت زندگی مخصوص سکته مغزی Williams و مقیاس کیفیت زندگی SF-36 در سه مرحله قبل، بلافاصله و شش هفته بعد از اجرای برنامه خود مراقبتی معنوی جمع آوری شد و داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و ANOVA با نرم افزار SPSS نسخه 20 در سطح معنی داری 05/0 تجزیه وتحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد نمره کل کیفیت زندگی بیماران گروه آزمون پس از مداخله با میانگین و انحراف معیار 39/23±09/191 نسبت به قبل از مداخله و نسبت به گروه کنترل پس از مداخله اختلاف معنی داری دارد (05/0>p). نمره کل کیفیت زندگی مراقبین گروه آزمون نیز پس از مداخله با میانگین و انحراف معیار 19/18±87/72 نسبت به قبل از مداخله بیشتر است (05/0>p). همچنین میانگین نمرات کیفیت زندگی بیماران و مراقبین آنان در حیطه های مختلف افزایش معنی داری داشت (05/0>p).
نتیجه گیریبرنامه مراقبتی-آموزشی معنوی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سکته مغزی و مراقبین آن ها موثر است؛ بنابراین مداخله معنوی از طریق مجازی و پیگیری آن، می تواند به عنوان یک ابزار مناسب، برای بهبود کیفیت زندگی آن ها به حساب آید.
کلید واژگان: سکته مغزی, کیفیت زندگی, مراقبت معنوی, واتساپ, پیگیری تلفنی, مراقب بیمارIntroductionStroke is the second cause of death and the third cause of disability in the world. This study was conducted with the aim of investigating the effect of providing a spiritual care program in the form of WhatsApp and telephone follow-up on the quality of life of stroke patients and their caregivers after discharge from the hospital.
MethodsThis research was conducted on 64 stroke patients and their caregivers being discharged from Hospital in the year 1400. They were randomly divided into two groups of 32 people. The spiritual care-educational program was presented to the patients and their caregivers in the intervention group, and follow-up was done by phone. The information of the patients and their caregivers was collected using the demographic information questionnaire, the Williams stroke-specific quality of life questionnaire (SS-QOL) and the SF-36 quality of life scale in the three stages before, immediately and six weeks after the implementation. The data were analyzed by using independent t-test and variance of repeated observations with SPSS version 20 software.
ResultsThe results showed that the total quality of life score of the intervention group patients after the intervention with a mean and a standard deviation of 191.09±39.23 and their caregivers with 72.87±18.19 compared to before the intervention increased significantly (P < 0.05). Also, the average scores of patients and their caregivers' quality of life in the almost of areas increased significantly after the implementation (P < 0.05).
ConclusionsAccording to the findings, this spiritual care program has a positive effect on the quality of life of stroke patients and their caregivers. Therefore, spiritual intervention through WhatsApp and telephone follow-up can be considered as a suitable tool to improve their quality of life.
Keywords: Stroke, Quality of life, Spiritual care, Whats app, Telephone follow-up, Patient, Caregiver -
مقدمه
سرطان یک بیماری صعب العلاج است که امروزه در سرتاسر دنیا جزء اصلی ترین علل مرگ و میر است. ازآنجاکه نحوه مطلع کردن بیمار از ابتلا به سرطان میتواند تاثیر بسزایی بر روحیه بیمار داشته باشد، مطالعات مختلف به زوایای بیان خبر بد پرداخته اند. با توجه به اینکه دیدگاه افراد بسته به فرهنگ هر ملیت متفاوت است و در ایران اغلب خبر ابتلا را به همراه بیمار میدهند، در این مطالعه، لزوم و چگونگی بیان خبر ابتلا به سرطان لاعلاج از نظر همراهان بیماران مبتلا به سرطان بررسی شد.
روش مطالعهپس از انتخاب 200 نفر از همراهان بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به کلینیک رادیوانکولوژی درمانگاه امام رضا در طی سال 1398 و ثبت اطلاعات دموگرافیک افراد، دیدگاه همراهان بیماران بر لزوم و چگونگی بیان خبر بد (از طریق پاسخ به پرسشنامه ای که روایی و پایایی آن قبلا مورد تایید قرار گرفته است) ثبت شد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS توسط آزمون های کای اسکویر و فیشر، تی و من ویتنی آنالیز شدند.
نتایجطبق نظر اغلب همراهان بیمار، بهتر است بیمار از خبر بد آگاه شود (88.6% موارد فرد پاسخ دهنده و 66.5% درصورت ابتلای نزدیکان)، بهتر است اگر بیمار نخواهد نباید اطلاعات به کس دیگری داده شود (74%)، در هنگام گفتن خبر بد بستگان نیز حضور داشته باشند (62.5%)، بهتر است ابتدا بستگان در خصوص خبر مطلع شوند (54%)، پزشک باید خبر بد را بگوید (53%)، به صورت حضوری (84.5%) و در مکان خلوت گفته شود (73.5%) و میزان اطلاعات بسته به تمایل بیمار داده شود (65%). همچنین نظرات شرکت کنندگان در رابطه با میزان اطلاعات بسته به سن افراد (P=0.02)، در رابطه با محل اطلاعرسانی بسته به نسبت فامیلی (P=0.016)، در رابطه با شخص اطلاع دهنده نسبت به سطح تحصیلات (P=0.011) و محل سکونت (P=0.012) و در رابطه با نحوه اطلاعرسانی نسبت به شغل فرد (P=0.001) متفاوت بود.
نتیجه گیریبیشتر افراد معتقد هستند که باید به بیمار در خصوص خبر بد اطلاع داده شود؛ اما روش ارایه آن نیز دارای اهمیت میباشد. با توجه به یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر، شرایط خاصی که افراد مد نظر دارند مشخص شد. لذا با آموزش لازم به پزشکان در این خصوص، میتوان سبب بهبود دادن نحوه اطلاع دادن خبر بد به افراد و بیماران و کاهش آسیبهای ناشی از آن شد.
کلید واژگان: سرطان, پزشکان, ارتباط بین پزشک و بیمار, مراقب بیمارArmaghane-danesh, Volume:27 Issue: 3, 2022, PP 379 -393IntroductionExpressing bad news in medicine is one of the most important measures taken by medical staff that should be given to patients in special circumstances that it is necessary to examine the views of companions and patients in this regard. Therefore, the aim of this study was to investigate the necessity and manner of expressing bad news (incurable cancer) from the perspective of cancer patients in the radiocanology clinic.
MethodsThis study was performed on 200 patients. The information of the registered people and the necessity and how to express the bad news were also recorded. Data were then compared based on Chi-square and Fisher tests.
ResultsThe findings of our study showed that 86.5% agreed to be informed of bad news, 66.5% believed that the patient should be aware of the bad news, 74% believed that if the patient does not want information to anyone To give another, 62.5% agreed to be present when telling bad news to relatives and 41% agreed to lie to the patient. It was also found that 54% believed that relatives should be informed about the news first, 53% believed that the doctor should tell the bad news, 73.5% believed that it should be told in a secluded place, 38% believed that the news should be reported immediately afterwards. 65% believed that information should be given depending on the patient's desire and 84.5% said that it should be reported in person.
ConclusionMost people believe that the patient should be informed about the bad news, but the method of presentation is also important and according to the findings of the present study and determine the specific conditions that people are considering And by educating physicians, it improved bad news for individuals and patients.
Keywords: Bad news, cancer, patients' companions -
مقدمه
مراقبت کنندگان از سالمندان مبتلا به آلزایمر به علت مشکلات شناختی متعدد، می تواند به ایجاد یا تشدید مشکلات جسمی و روانی متعددی برای مراقبان منجر شود. هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان اضطراب و افسردگی مراقبت کنندگان سالمندان مبتلا به آلزایمر و رابطه آن با مشخصات جمعیت شناختی در آن گروه بوده است.
مواد و روش کاردر این مطالعه مقطعی به روش نمونه گیری در دسترس315 نفر از مراقبت کنندگان سالمندان مبتلا به آلزایمر در انجمن آلزایمر ایران واقع در شهر تهران در سال 1398 بررسی شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های جمعیت شناختی و پرسشنامه اضطراب بک و پرسشنامه افسردگی بک صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی میانگین و انحراف معیار و آزمون های تی تست و تحلیل واریانس یک طرفه در SPSS V 22 استفاده شد.
یافته هامیانگین (انحراف معیار) نمره اضطراب و افسردگی مراقبان به ترتیب (48/10) 12/61 و (9/52) 12/23 بود، که این دو میزان به طور معنادار در زنان بیشتر از مردان بود نتایج آزمون تی تست و تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین نمره کلی اضطراب با جنسیت، نسبت مراقبت کننده با سالمند، وضعیت سلامتی و میزان درآمد مراقب تفاوت معنادار وجود دارد.
بحث و نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد، مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر سطح اضطراب وافسردگی خفیف تا متوسطی را تجربه می کنند، بنابراین توصیه می شود برنامه ریزی راهبردی برای افزایش حمایت اجتماعی لازم از مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر، از سوی سیاست گذاران حوزه سلامت و درمان انجام شود.
کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, مشخصات جمعیت شناختی, سالمندی, آلزایمر, مراقب بیمارPayesh, Volume:18 Issue: 6, 2019, PP 579 -587Objective (s)Caring for elderly with Alzheimer can lead to the development or exacerbation of many physical and psychological problems for caregivers. The purpose of this study was to assess the anxiety and depression in caregivers of elderly with Alzheimer.
MethodsThis was a cross-sectional study of 315 caregivers of elderly people with Alzheimer in Tehran, Iran. Data were collected by demographic questionnaire, the Beck Anxiety Inventory and the Beck Depression Inventory. Descriptive statistics were used for data analysis.
ResultsThe mean and standard deviation of caregivers’ anxiety was 12.61± 10.48 which was significantly higher in women than men (p = 0.004). The mean and standard deviation of caregivers’ depression was 13.23 ± 9.52 which was significantly higher in women than men (p = 0.001). The results of t-test and one-way analysis of variance showed that there was a significant difference between total anxiety score by gender, caregiver-to-elderly ratio, health status and caregivers’ income status (p = 0.001). There was also a significant difference between the overall score of depression and marital status, gender, income and caregivers health status (p = 0.001).
ConclusionThe study showed that Alzheimer's caregivers experience mild to moderate levels of anxiety and depression. The findings suggest strategic planning to increase social support among Alzheimer's caregivers is essential.
Keywords: Anxiety, Depression, Demographic Characteristics, Elderly, Alzheimer's, Patient Caregiver -
مقدمهیکی از مفاهیم اساسی در بهداشت روان، ارزیابی نیازهای بیماران و مراقبان آنهاست. در این پژوهش به اعتباریابی و تطبیق فرهنگی تست ارزیابی نیازهای مراقبان بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا (CNA-S) و نیازسنجی خانواده بیماران پرداخته شده است.روش کارپس از ترجمه تست CNA-S به فارسی، 18 مورد تست بین دو گروه کانونی مجزا (یک گروه متخصصین روانپزشکی و یک گروه خانواده بیماران) به بحث گذاشته شد. سپس مصاحبه نیمه ساختار یافته براساس پرسشنامه نهای با 50 نفر از مراقبین اصلی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی و طیف اسکیزوفرنیا که به صورت غیر تصادفی انتخاب شدند انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-17 و روش آماری توصیفی، آلفای کرونباخ و تست کروسکال – والیس مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هادر دو گروه کانونی هیچ موردی حذف یا اضافه نشد. پس از تهیه فرم نهایی پرسشنامه 88/79 درصد از بستگان بیماران، تمام 18 مورد مشکلات را جدی و شدید تلقی کردند. 84/92 درصد از آنان حداقل یکی ار راه حل های پیشنهادی را برای هر مشکل مفید دانستند. بین خانواده بیماران مبتلا به اختلالات دوقطبی، اسکیزوفرنیا و اسکیزوافکتیو از نظر نوع نیازها بجز یک مورد تفاوت معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریاین وسیله ارزیابی می تواند بعنوان یک ابزار مطابق با فرهنگ جهت سنجش نیازها و مداخلات راه گشا برای خانواده بیماران مبتلا به بیماری روانپزشکی شدید هم توسط محققان و هم برای کسانی که در حوزه سلامت روان کار می کنند مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: نیازها, مراقب بیمار, اختلالات شدید روانپزشکی, اتطباق فرهنگیIntroductionOne of the main issues in mental health system is the assessment of patients and their carers’ needs. The objective of this study was to determine the validity and the cultural adaptation of the Carers’ Needs Assessment for Schizophrenia (CNA-S) and assessing the needs of families of bipolar and schizophrenia spectrum patients.Materials And MethodsCAN-S is included 18 items of carers’ needs. After translation, all items of test were discussed between two different focus groups (psychiatrists and families of patients). Then a semi-structured interview according to the final questionnaire was performed in 50 family members of patients (diagnosed bipolar disorder and schizophrenia spectrum) selected by available sampling. Data was analyzed using SPSS-17 and descriptive statistical methods, alpha Cronbach's Alpha and Kruskal Wallis tests.ResultsNo item was omitted or added by each focus group. Based on CAN-S-Farsi version, 79.88% of families of patients considered all of the 18 items as “serious and severe” and 92.84% of them considered at least one of the suggested interventions as helpful for each problem.There was no significant difference among needs of three groups of the family members of patients with diagnosis of bipolar disorder, schizophrenia or schizoaffective except in one item.ConclusionCultural adaptation of this instrument could assess the needs and possible interventions for families of patients with severe mental disorder. The questionnaire may be useful for the researcher in future studies as well as professionals working in mental health field.Keywords: Bipolar mood disorder, Caregiver, Mental disorders, Needs, Schizophrenia disorder
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.