جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "موش صحرایی نژاد ویستار" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
بیماری مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis: MS) یکی از شایع ترین بیماری های نورولوژیک است که موجب افزایش استرس های اکسیداتیو و بروز اختلالات در سیستم دفاعی بدن می گردد. کورکومین جزء فعال زردچوبه است که دارای خواص ضدالتهابی است. این مطالعه به منظور تعیین اثر کورکومین بر میزان کورتیزول، کاتالاز و سطح بیان فاکتور رشد عصبی (NGF) در مدل تجربی مالتیپل اسکلروزیس القا شده انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه تجربی روی 30 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار انجام شد. انسفالومیلیت خودایمن تجربی (EAE) به عنوان مدل تجربی بیماری MS انتخاب گردید. موش ها در سه گروه 10تایی شامل گروه کنترل (سالم)، گروه مبتلا و گروه درمان با کورکومین تقسیم شدند. بیماری توسط ایمن سازی موش های صحرایی با نخاع هموژنیزه شده خوکچه هندی و ادجوانت کامل فروند القاء شد. سپس حیوانات ایمن شده در دو گروه مبتلا و درمان با کورکومین قرار گرفتند. درمان با کورکومین (100 میلی گرم بر کیلوگرم روزانه) از روز دوازدهم بعد از ایمن سازی، همزمان با بروز اولین علایم ناتوانی نورولوژیک (اختلال در حرکت دم) در حیوانات آغاز شد. درمان تا 24 روز بعد از ایمن سازی ادامه یافت. همزمان گروه مبتلا حلال دارو (آب مقطر) دریافت نمود. سپس وزن حیوانات، میزان هورمون کورتیزول، آنزیم کاتالاز و سطح بیان NGF در گروه های مختلف سنجیده شدند.
یافته هاکورکومین باعث افزایش معنی دار سطح کورتیزول و بازگشت آن به سطح موش های صحرایی سالم (P<0.05)، افزایش بیان NGF و کاهش میزان آنزیم کاتالاز نسبت به گروه مبتلا گردید (P<0.05). لازم به ذکر است که کورکومین تاثیر معنی داری بر میزان وزن طحال موش های صحرایی تحت تیمار نداشت؛ اما تجویز کورکومین در موش های صحرایی مبتلا به اسکلروز متعدد موجب افزایش وزن نسبت به گروه بیمار شد.
نتیجه گیریکورکومین به دلیل کاهش اثرات مخرب آسیب های اکسیداتیو و افزایش فاکتور رشد عصبی، می تواند در بهبود بیماری آنسفالومیلیت خودایمن تجربی مفید واقع شود.
کلید واژگان: اسکلروز متعدد, انسفالومیلیت خودایمن تجربی, کورکومین, کاتالاز, فاکتور رشد عصبی, موش صحرایی نژاد ویستارBackground and ObjectiveMultiple sclerosis (MS) is a common neurological disease that increases oxidative stress and causes immune system disorders. Curcumin is the active component of turmeric with anti-inflammatory properties. This study was conducted to determine the effects of curcumin on cortisol, catalase, and nerve growth factor (NGF) expression in an animal model of MS.
MethodsThis experimental study was conducted on 30 female Wistar rats. Experimental autoimmune encephalomyelitis (EAE) was chosen as an experimental model of MS. The rats were divided into 3 groups of 10, including a healthy control group, an affected group, and a group treated with curcumin. The disease was induced by immunization of rats with homogenized guinea pig spinal cord and Freund's complete adjuvant. Then, the immunized animals were allocated into two equal groups. Treatment with curcumin (100 mg/kg daily) was started 12 days after the immunization when the rats showed the first symptoms of neurologic disability. The treatment was continued until day 24 post-immunization. Simultaneously, the EAE group received the medicine solvent (distilled water). Finally, the rats' weights as well as cortisol, catalase, and NGF levels were measured in the study groups.
ResultsCurcumin significantly increased the level of cortisol to a level equal to that of healthy rats (P<0.05). It also significantly increased the expression of NGF and reduced the amount of catalase in the affected rats (P<0.05). The curcumin administration significantly increased the overall weight of rats with MS but had no significant effect on the spleen weight of the treated rats.
ConclusionCurcumin can be beneficial for treating EAE by reducing the destructive effects of oxidative damage and increasing NGF.
Keywords: Multiple Sclerosis, Experimental Autoimmune Encephalomyelitis, Curcumin, Catalase, Nerve Growth Factor, Wistar Rats -
زمینه و هدفبیماری دیابت، یکی از عوامل مرگ و میر در دنیاست. آلودگی مواد غذایی و محیط با فلزات سنگین به ویژه سرب، سبب تشدید وضعیت بیماری در افراد دیابتی می شود. کورکومین موجود در زردچوبه، علاوه بر خاصیت آنتی اکسیدانی، دارای اثرات درمانی سودمندی در درمان برخی بیماری ها مانند دیابت است.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، به منظور بررسی اثرات محافظتی پودر زردچوبه بر عواقب ناشی از سرب بر برخی فراسنجه های آنزیمی و لیپیدی خون در موش های صحرایی نر دیابتی، تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار، در چهار گروه شامل: گروه شاهد، شاهد دیابتی (تزریق صفاقی mg/kg55 استرپتوزوتوسین)، گروه دیابتی دریافت کننده سرب (mg/kg100 محلول در آب) و گروه دیابتی دریافت کننده سرب و زردچوبه (2% خوراک مصرفی) قرار گرفتند و به مدت 4 هفته بررسی شدند. در روز بیست و نهم آزمایش، به منظور بررسی فاکتورهای خونی، خونگیری از قلب موش ها انجام شد.یافته هاپودر زردچوبه، سبب بهبود ترشح انسولین و کاهش گلوکز خون گردید. پروتئین تام خون، در تیمار با زردچوبه افزایش یافت. آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و همچنین میزان تری گلیسرید و کلسترول خون، در تیمارهای دیابتی نسبت به تیمار شاهد، به طور معنی داری افزایش یافت.نتیجه گیریاحتمالا ترکیبات آنتی اکسیدانی موجود در زردچوبه، می تواند از بروز برخی عوارض سرب در بیماران دیابتی بکاهد.
کلید واژگان: زردچوبه, استات سرب, دیابت, موش صحرایی نژاد ویستارBackground And AimDiabetes is one of the mortality factors in the world. Nutritional and environmental pollution with heavy metals, especially lead, exacerbates diabetic condition. The curcumin in Turmeric has antioxidant properties and therapeutic effects on the treatment of some diseases such as diabetes.Materials And MethodsIn an interventional experiment designed to investigate the protective effect of turmeric powder on consequences of lead acetate on some blood parameters in the diabetic male rats, 32 male Wistar rats with an average initial weight of 182.6±1.8 g each were randomly divided into four groups, i.e. the control, diabetic (streptozotocin injection in dose of 55 ppm), diabetic+Pb (100 ppm solute in water), and diabetic+Pb+CL (2% of DMI). Trial period was 4 weeks. Blood samples from the heart of the rats were taken on the 29th day.ResultsTurmeric powder improved insulin secretion and reduced blood glucose. Total protein increased in CL treatment group. ALT, AST, triglyceride, and cholesterol significantly increased in diabetes treatment groups compared with the control.ConclusionProbably the antioxidant compounds found in Turmeric especially curcumin can reduce some complications of lead acetate in diabetic patients.Keywords: Turmeric, Lead acetate, Diabetes, Wistar rats -
زمینه و هدفبه خوبی شناخته شده است که تفاوت های جنسی و نژادی در حساسیت به درد، درک درد، پاسخ به داروهای ضد دردی و در شیوع دردهای مزمن دارای نقش می باشند. در این تحقیق تفاوت های جنسی و نژادی در تاثیر محرومیت غذایی بر رفتارهای دردی ناشی از آزمون فرمالین در موش صحرایی مطالعه شد.مواد و روش هااین مطالعه تجربی در دانشگاه علوم پزشکی قزوین بر روی 56 موش صحرایی در 8 گروه با محدوده وزنی 220 تا 300 گرم انجام شد. گروه 1و2: اثر تزریق فرمالین بر رفتارهای دردی در موش های نر و ماده نژاد اسپراگ. گروه 3 و4: اثر تزریق فرمالین بر رفتارهای دردی در موش های نر و ماده ی نژاد ویستار. گروه 5 و6: اثرات محرومیت غذایی در رفتارهای دردی تحریک شده به وسیله ی آزمون فرمالین در موش های نر و ماده نژاد اسپراگ. گروه 7 و 8: اثرات محرومیت غذایی بر رفتارهای دردی برانگیخته شده توسط آزمون فرمالین در موش های نر و ماده ی نژاد ویستار. آب و غذا در دسترس موش ها بود و در محرومیت غذایی، 48 ساعت قبل از انجام آزمون فرمالین حیوانات از غذا محروم می شدند. برای انجام آزمون فرمالین 50 میکرولیتر فرمالین 2% به کف پای راست موش های آزمایشگاهی تزریق گردید و رفتارهای دردی تا 90 دقیقه ثبت شد.یافته هاتفاوت های معنی داری بین موش های صحرایی نر و ماده گروه کنترل در نژاد اسپراگ در مرحله ی فاز B2 مشاهده شد. اگرچه مرحله اینترفاز در موش های نر نژاد اسپراگ طولانی تر از ماده ها بوده اما مرحله ی B2 ماده های اسپراگ طولانی تر از نرها بوده و مرحله ی آخر فاز 2 تاخیر دارد. تفاوت های معنی داری بین موش های صحرایی نر و ماده نژاد ویستار در آزمون فرمالین وجود نداشت. محرومیت غذایی 48 ساعته در موش های صحرایی نر و ماده نژاد اسپراگ سبب پردردی و یا افزایش رفتارهای دردی به دنبال آزمون فرمالین در فاز 1، اینتر فاز و فاز 2 شد، در حالیکه محرومیت غذایی48 ساعته سبب تفاوت های معنی داری در رفتارهای دردی برانگیخته شده با آزمون فرمالین تنها در فاز 2B برای نرها و فاز اینترفاز و فاز 2B برای ماده های نژاد ویستار شد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه وجود اختلاف وابسته به جنس و نژاد در موش های صحرایی نژاد اسپراگ نسبت به ویستار در توسعه و ماندگاری رفتارهای دردی به دنبال تزریق فرمالین در کف پای حیوان را نشان می دهد و همچنین این اختلاف به دنبال محرومیت غذایی دیده شد.
کلید واژگان: موش صحرایی نژاد ویستار, موش صحرایی نژاد اسپراگ, محرومیت غذایی, رفتارهای دردIntroductionIt is well recognized that gender and race differences play a role in pain sensitivity، pain perception، response to analgesic drug and prevalence of certain chronic pain disorders. In this study investigated gender and strain-related differences in the effect of food deprivation on formalin induced nociceptive behaviors in rats.MethodsThis study was done in Qazvin University of Medical Sciences 8 groups of rats (220-300gr). Groups 1 and 2: Effect formalin-induced nociceptive behaviours in male and female Sprague-Dawley rats. Groups 3 and 4: Effect formalin-induced nociceptive behaviours in male and female Wistar rats. Groups 5 and 6: Effect of food deprivation on formalin-induced nociceptive behaviours in male and female Sprague-Dawley rats. Groups 7 and 8: Effect of food deprivation on formalin-induced nociceptive behaviours in male and female Wistar rats. Food was withdrawn 48 h (short-term food deprivation) prior to performing the formalin test، but water continued to be available ad libitum. The formalin (50 μL، 2%) was injected into hind plantar paw. Immediately after the formalin injection، pain behaviors recorded for 90 minutes.ResultsThere is significant difference between male and female control Sprague-Dawley rats during phase 2B. Although interphase in male rats is more than female ones، but the phase 2B in female rats is more than male ones and phase 2 finished with delay in Sprague-Dawley race. There are no significant differences between male and female control Wistar rats during formalin test. Following 48-h food deprivation، male and female rats exhibited enhanced nociceptive behaviors in response to formalin injection during phase 1، the interphase، phase 2. In contrast، 48 h food deprivation had significant effect on formalin-evoked nociceptive behaviors in phase 2B for male Wistar and in interphase and phase 2B for female rats.ConclusionThe present study demonstrates the existence of gender and strain-related differences in rats in the development and maintenance of inflammatory hyperalgesia. Also، these differences observed following food deprivation.Keywords: Sprague–Dawley Rat, Wistar Rat, Food Deprivation, Nociceptive Behaviors -
سابقه و هدف
مطالعات اخیر پیشنهاد می کنند که عصاره برگ زیتون باعث سرکوب التهاب و کاهش آسیب ناشی از استرس اکسیداتیو می شود. با توجه به اهمیت ایسکمی و خونرسانی مجدد مغزی، در این تحقیق اثر سه غلظت عصاره برگ زیتون (در مقایسه با گروه شاهد) بر میزان نفوذپذیری سد خونی-مغزی و سطح لیپیدهای بافت مغزی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هااین تحقیق به صورت تجربی روی 5 گروه 12 تایی موش صحرایی نر از نژاد ویستار انجام شد. گروه شاهد آب مقطر دریافت کردند در حالیکه سه گروه تیمار، عصاره برگ زیتون را از طریق گاواژ به مدت 30 روز دریافت کردند (50، 75 و mg/kg 100). برای گروه شم تیمار و القای ایسکمی صورت نگرفت. دو ساعت بعد از آخرین دوز گاواژ شده، هر گروه اصلی به دو زیرگروه شامل 6 موش صحرایی تقسیم گردید. در زیرگروه اول شریان مغزی میانی بسته شد و در آنها مدل سازی سکته مغزی کانونی انجام شد، و میزان نفوذپذیری سد خونی-مغزی از طریق اندازه گیری میزان جذب نوری اوانس بلو در بافت مغزی بررسی شد. زیرگروه دوم به صورت دست نخورده باقی ماند و برای آنالیز لیپیدهای مغزی از طریق کروماتوگرافی لایه نازک به کار رفت. سپس نتایج با آنالیز واریانس مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
یافته هاسطح کلسترول مغزی در گروه عصاره 50، 75 و mg/kg 100، به ترتیب 7/4±4/34، 8/5±9/35، 1/2±3/83 (میلی گرم بر گرم وزن بافت مغز) و سطح کلسترول استر مغزی به ترتیب برابر با 8/1±2/15، 1/3±8/15، 6/3±3/16 (میلی گرم بر گرم وزن بافت مغز) بود که در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. سطح تری گلیسرید مغزی در گروه عصاره با دوزهای 75 و mg/kg 100 برابر با 5/0±1/34 و 1/1±5/34 (میلی گرم بر گرم وزن بافت مغز) بود که در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. کاهش نفوذپذیری سد خونی مغزی در گروه های عصاره با دوز 75 و 100، در برابر گروه شاهد، از لحاظ آماری معنی دار بود (در هر دو مورد: 001/0 p<). در ضمن بین نیمکره های راست و چپ در گروه های شاهد و گروه دوز 50 اختلاف معنی دار وجود داشت (001/0p<)، اما بین نیمکره های راست و چپ در گروه های تیمار شده با دوزهای 75 و 100 اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که عصاره برگ زیتون با تغییر در سطح لیپیدهای مغزی و کاهش نفوذپذیری مغزی در مدل ایسکمی-خونرسانی مجدد موش صحرایی، اثر محافظت عصبی داشته باشد. کارهای بیشتری نیاز است تا این مشاهدات را گسترش دهد.
کلید واژگان: عصاره برگ زیتون, محافظت عصبی, سکته مغزی, لیپیدهای مغزی, موش صحرایی نژاد ویستارBackground And AimRecent studies suggest that olive extract can suppress inflammation and reduce stress oxidative injury. We sought to extend these observations in an in vivo study of rat cerebral ischemia-reperfusion injury.
Materials And MethodsIn this experimental study, five groups, each consisting of 12 male Wistar rats, were studied. First group (control) received distilled water, while three treatment groups received oral olive leaf extract (OLE) for 30 days (50, 75 and 100 mg/kg/day, respectively). The last group (sham) underwent surgery without ischemia and did not receive OLE. Two hours after the last dose, each group was subdivided into two subgroups. In the first subgroup middle cerebral artery occlusion (MCAO) was induced during an operation, in order to assess neuropathology (blood brain barrier permeability), while the second subgroup remained intact and was used for brain lipid analysis.
ResultsThe brain cholesterol levels in 50, 75, and 100 mg/kg/day OLE group were 34.4±4.7, 35.9±5.8, and 38.3±2.1 mg/g brain tissue weight, respectively; the cholesterol ester levels in them were 15.2±1.8, 15.8±3.1 and 16.3±3.6 mg/g brain tissue weight, respectively. These numbers were greater than the controls. Brain triglyceride levels in the 50 mg/kg/day group were similar to that in controls; but it was higher in the 75 and 100 mg/kg/day groups (34.1±0.5 And 34.5±1.1 mg/g brain tissue weight, respectively). The OLE reduced blood brain barrier permeability in 75 and 100 mg/kg/day group when compared to controls (p< 0.000, p< 0.000, respectively). There was significant difference between right and left hemisphere in control group and 50 mg/kg/day group (p< 0.000).
ConclusionOur data suggest that OLE reduced the blood brain barrier permeability and changed brain lipids which may be cerebroprotective in a rat model of ischemia-reperfusion. Further work is required to extend these observations
Keywords: Olea, Olive Leaf Extract, Neuroprotection, Stroke, Brain Lipids, Rats, Wistar
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.