جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نانوذرات" در نشریات گروه "پزشکی"
-
سابقه و هدف
داروهای گیاهی به دلیل اثربخشی درمانی بالا و عوارض جانبی کم تر نسبت به داروهای شیمیایی، توجه فراوانی را به خود جلب کرده اند. پروپولیس به عنوان یک محصول طبیعی غنی از ترکیبات فلاوونوئیدی دارای خواص درمانی متعدد است. هدف از این پژوهش، طراحی و توسعه فرمولاسیون های نوین برای دارورسانی پوستی عصاره پروپولیس است.
مواد و روش هانانوذرات نیوزومی حاوی عصاره پروپولیس با استفاده از روش هیدراتاسیون فیلم نازک تهیه شدند. برای دستیابی به فرمولاسیون بهینه، مقادیر مختلف کلسترول و سورفاکتانت ها (اسپان 60 و توئین 6) براساس تغییرات HLB تنظیم شدند. پارامترهای کلسترول،HLB و نسبت سورفاکتانت ها با استفاده از روش طراحی آزمایش باکس- بنکن ارزیابی و بهینه سازی شدند و فرمولاسیون مناسب برای مطالعات جذب پوستی انتخاب شد. شناسایی و اندازه گیری غلظت ترکیبات فلاوونوئیدی در نانوذرات نیوزومی با استفاده از اسپکتروفتومتر UV انجام شد. برای ارزیابی جذب پوستی، نفوذ ژل های ساده و نیوزومی پروپولیس با استفاده از سل انتشاری فرانز در شرایط آزمایشگاهی مقایسه گردید.
یافته هافرمولاسیونی حاوی 300 میلی گرم کلسترول و 353.9 میلی گرم از اسپان 60 و توئین 60 با HLB معادل 11/5، بهترین نتایج را از نظر اندازه ذره (201/3نانومتر)، فاکتور پراکندگی مناسب، پتانسیل زتا و درصد بارگذاری نشان داد. این نانوذرات با اندازه کوچک و مناسب، قابلیت نفوذ موثر در لایه های پوستی را دارند و جذب موضعی دارو را به طور چشمگیری افزایش می دهند. نتایج نشان داد که فرمولاسیون نیوزومی نسبت به ژل ساده پروپولیس، نفوذپذیری و فراهمی زیستی بیش تری دارد.
استنتاجاین مطالعه نشان داد که مقادیر کلسترول، نوع و نسبت سورفاکتانت ها و HLB به طور معنی داری بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی و میزان بارگذاری نانوذرات نیوزومی تاثیر می گذارند. هم چنین، نیوزوم ها نفوذ و جذب پوستی پروپولیس را افزایش داده و نشان دهنده ی پتانسیل بالای این سیستم در بهبود جذب پوستی، افزایش حلالیت و بهینه سازی متابولیسم دارو هستند. بنابراین، نیوزوم ها می توانند برای دارورسانی پوستی عصاره های گیاهی مورد استفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: پروپولیس, فلاوونوئید, نانوذرات, نیوزوم ها, جذب پوستیBackground and purposeHerbal medicines have gained significant attention due to their notable therapeutic efficacy and lower incidence of side effects compared to chemical drugs. Propolis, a natural product rich in flavonoid compounds, exhibits a range of therapeutic properties. This study aimed to design and develop novel formulations for the transdermal delivery of propolis extract.
Materials and methodsNiosomal nanoparticles containing propolis extract were prepared using the thin-film hydration method. To achieve an optimal formulation, varying amounts of cholesterol and surfactants (Span 60 and Tween 60) were adjusted based on changes in the hydrophilic-lipophilic balance (HLB). The cholesterol content, HLB, and surfactant ratios were evaluated and optimized using the Box-Behnken design of experiments, leading to the selection of an appropriate formulation for skin absorption studies. UV spectrophotometry was employed to identify and measure the concentration of flavonoid compounds in the nanoparticles. To assess skin absorption, the diffusion of simple propolis gel and niosomal propolis gel was compared under laboratory conditions using a Franz diffusion cell.
ResultsA formulation containing 300 mg of cholesterol and 353.9 mg of Span 60 and Tween 60, with an HLB of 11.5, showed the best results in terms of particle size (201.3 nm), dispersion stability, zeta potential, and loading efficiency. These nanoparticles, with their small and optimal size, demonstrated effective penetration into skin layers and significantly enhanced the local absorption of the drug. The results indicated that the niosomal formulation exhibited greater permeability and bioavailability compared to simple propolis gel.
ConclusionThis study showed that cholesterol content, surfactant type and ratio, and HLB significantly affect the physicochemical properties and loading capacity of niosomes. Additionally, niosomes substantially enhance the permeability and skin absorption of propolis, demonstrating the high potential of this system in improving skin absorption, solubility, and drug metabolism. Therefore, niosomes can serve as effective carriers for transdermal delivery of herbal extracts.
Keywords: Propolis, Flavonoids, Nanoparticles, Niosomes, Skin Absorption -
فصلنامه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، سال سی و چهارم شماره 4 (پیاپی 118، زمستان 1403)، صص 345 -356سابقه و هدف
فرآیندهای سنتز بیولوژیکی و میکروبی نانوذرات به دلیل سازگاری با محیط زیست و طبیعت و مقرون به صرفه بودنشان نسبت به روش های فیزیکی، شیمیایی گزینه ی ایمن و مفیدی هستند. پروبیوتیک ها اثرات مفیدی در ارتقا سیستم ایمنی بدن دارند و جایگزین مناسبی در درمان عفونت های باکتریایی هستند. هدف از پژوهش حاضر، سنتز نانوذرات پروتئینی حاوی نقره با باکتری پروبیوتیک Bifidobacterium breve بود.
روش بررسیابتدا باکتری پروبیوتیک Bifidobacterium breve کشت شدند و سپس نانوذرات آلبومین نقره (Ag-Alb-NPs) سنتز شد. از تست های طیف سنجی پراش اشعه ایکس (XRD)، طیف سنجی با مادون قرم (FTIR)، میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و پراکندگی نور دینامیکی (DLS) برای بررسی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی Ag-Alb-NPs استفاده شد.
یافته هاAg-Alb-NPs دارای مورفولوژی و ساختار کروی، کریستالی، نیمه کریستالی بودند. آنها دارای پیوندهای O-H، N-H و C-H، پیوندهای C=C در حلقه های آروماتیک و پیوندهای C-N در ترکیبات آمینی و پیوندهای O-H و C-H در گروه های CH2 و CH3، پیوندهای N-H، C-O در ساختار گروه های عاملی C-O-C و C-OH بودند. افزون بر این، نتایج DLS نانوذره آلبومین نقره و نانوذرات نقره نشان داد که آنها به ترتیب دارای اندازه ی 259 و 3/85 نانومتر بوده و نمودار از نوع تک قله ای بود.
نتیجه گیریبه طور کلی نتیجه گیری شد که Ag-Alb-NPs سنتز شده دارای ویژگی های ساختاری و فیزیکوشیمیایی مناسبی است که می توان از آن برای مطالعات آینده استفاده کرد.
کلید واژگان: آلبومین, نانوذرات, نقره, پروبیوتیک, Bifidobacterium BreveMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:34 Issue: 4, 2024, PP 345 -356BackgroundBiological and microbial synthesis processes of nanoparticles are a safe and useful option compared to physical and chemical methods due to their compatibility with the environment and nature and their cost-effectiveness. Probiotics have beneficial effects in improving the body's immune system and are a suitable alternative in the treatment of bacterial infections. The aim of this study was the synthesis of protein nanoparticles containing silver with the probiotic bacteria Bifidobacterium breve.
Materials and methodsFirst, probiotic bacteria Bifidobacterium breve were cultured and then silver albumin nanoparticles (Ag-Alb-NPs) were synthesized. X-ray diffraction (XRD), infrared spectroscopy (FTIR), transmission electron microscopy (TEM), scanning electron microscopy (SEM) and dynamic light scattering (DLS) tests to investigate the physical and chemical properties of Ag-Alb-NPs used.
ResultsAg-Alb-NPs had spherical, crystalline, semi-crystalline morphology and structure. They had O-H, N-H and C-H bonds, C=C bonds in aromatic rings and C-N bonds in amine compounds and O-H and C-H bonds in CH2 and CH3 groups, N-H, C-O bonds in the structure of C-O-C and C-OH functional groups. In addition, DLS results of albumin-silver nanoparticles and silver nanoparticles showed that they were 259 and 85.3 nm in size, respectively, and the graph was of single peak type.
ConclusionIn general, it was concluded that the synthesized Ag-Alb-NPs had suitable structural and physicochemical characteristics that can be used for future studies.
Keywords: Albumin, Nanoparticles, Silver, Probiotics, Bifidobacterium Breve -
مقدمه
پانسمان های هوشمند با پایش پارامترهای زخم و ارائه درمان های هدفمند می توانند روند بهبودی را بهینه کنند، خطر عوارض را کاهش دهند و بسته شدن زخم را تسریع کنند. کاهش هزینه های مراقبت های بهداشتی، نظارت موثر بر زخم و تحویل هدفمند دارو می تواند نیاز به تغییر مکرر پانسمان و مداخلات پزشکی را به حداقل برساند و در درازمدت منجر به صرفه جویی در هزینه ها شود. مراقبت شخصی از زخم از طریق پانسمان های هوشمند به متخصصان مراقبت های بهداشتی اجازه می دهد تا برنامه های درمانی را بر اساس ویژگی ها و پاسخ های فردی زخم تنظیم کنند. این قابلیت منجر به مراقبت دقیق تر و شخصی تر از بیمار خواهد شد. پانسمان های هوشمند با ویژگی هایی مانند انتشار کنترل شده دارو، تشخیص عفونت و مدیریت رطوبت، می توانند سلامت بیمار را افزایش دهند، درد را کاهش دهند و به طور کلی درد بیمار را در طول بهبود زخم التیام بخشند.
نتیجه گیرینانوسامانه های ترکیبی مبتنی بر نانوذرات یکی از اجزای اصلی زخم پوش های پیشرفته و هوشمند را می سازند. نانوسامانه های ترکیبی با تغییرات دما و pH تغییرات ساختاری می دهند. پانسمان های پیشرفته و هوشمند با عملکرد چندگانه، توانایی پاسخگویی فعال به شرایط زخم، پتانسیل بهبود درمان را برای بیماران و تغییر روش مدیریت زخم در مراکز بهداشتی فراهم می کند. در نتیجه، بررسی طبقه بندی های دقیق پانسمان های پیشرفته و هوشمند رویکرد کارآمدی را در مراقبت و درمان زخم فراهم می کند.
کلید واژگان: پانسمان زخم, هوشمند, نانوسیستم های ترکیبی, نانوذراتJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:32 Issue: 7, 2024, PP 7991 -8007IntroductionBy monitoring wound parameters and providing targeted therapies, smart dressings can optimize the healing process, reduce the risk of complications, and accelerate wound closure. Reducing health care costs, effective wound monitoring, and targeted drug delivery can reduce frequent wound dressing exchange and also lead to cost savings in the long term. Personalized wound care through smart dressings allows healthcare professionals to tailor treatment plans based on individual wound characteristics and responses. This capability will lead to more accurate and personalized patient care. Controlled drug release, infection detection, and moisture management, smart dressings can enhance patient health, reduce pain, and generally improve patient pain during wound healing.
ConclusionHybrid nanosystems based on nanoparticles are one of the main components of advanced and smart wound dressings. Hybrid nanosystems show structural changes with changes in temperature and pH. These multiple systems are the main reason for the intelligence of smart wound dressing. Advanced and smart dressings with multiple functions and the ability to actively respond to wound conditions provide the potential to improve treatment for patients and change the method of wound management in health centers. As a result, examining the detailed classifications of advanced and smart dressings provides an efficient approach in wound care and treatment.
Keywords: Wound Dressing, Smart, Hybrid Nanosystems, Nanoparticle -
سابقه و هدف
نانوذرات به دلیل ویژگی های خاصی که دارند، در زمینه سیستم های واکسن و دارورسانی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته اند. به طور خاص، آلژینات و کیتوزان به عنوان امیدوار کننده ترین نانوحامل ها شناخته شده اند. هدف مطالعه حاضر، طراحی و تهیه نانوذرات کیتوزان-آلژینات حاوی BSA و مطالعه انتشار آن در شرایط in -vitroبود.
روش بررسینانوذرات با روش ژل سازی یونی در شرایط ملایم و در محیط آبی تهیه شدند که منجر به حصول ذرات با اندازه و شکل مطلوب، راندمان به دام افتادن بالا و ویژگی های رهایش کنترل شده، شد.
یافته هانانوذرات سنتز شده با قطر 60 نانومتر و پتانسیل زتا 32- mv به طور قابل توجهی امیدوارکننده بودند و با روش های FTIR ، SEMو DSC ارزیابی شدند. نانوذرات همانند یک پوسته کروی، دارای مورفولوژی سطح صاف و ساختار همگن بودند که توسط تصاویر SEMنشان داده شد. آنالیزهای FTIR و DSC تغییرات ساختاری را تایید کردند. میزان کارایی احتباس و ظرفیت بارگذاری به ترتیب %92 و %74 به روش غیرمستقیم به دست آمد. مشخصات آزادسازی BSA و مکانیسم آن تحت شرایط فیزیولوژیکی شبیه سازی شده و در شرایط in -vitro برای دوره های انکوباسیون مختلف مورد مطالعه قرار گرفت. انتشار در ابتدا بسیار سریع و به دنبال آن یک فاز رهاسازی مداوم و کنترل شده را نشان داد.
نتیجه گیرینتایج به ما نشان داد که نانوذرات تهیه شده می توانند برای رسانش BSA مقبول باشند؛ لذا می توان آن را کاندیدای مناسب برای رسانش داروهای مختلف معرفی کرد.
کلید واژگان: نانوذرات, کیتوزان, آلژینات, BSA, آزادسازیMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:34 Issue: 3, 2024, PP 227 -236BackgroundNanoparticles have received more and more attention in the vaccine and drug delivery systems field due to their specific properties. In particular, alginate and chitosan have been known as the most promising nano-carries. The present study aimed to develop alginate/chitosan nanoparticles as a carrier of BSA to Study In-vitro release condition.
Materials and methodsThe nanoparticles were produced by the ionic gelation method in mild conditions and the aqueous environment, which leads to the production of particles with favorable size, shape, high entrapment efficiency, and controlled release characteristics.
ResultsThe synthesized nanoparticles of 60 nm in diameter and -32mv in zeta potential were considerably unparalleled and characterized by SEM, FTIR, and DSC. Nanoparticles resembled a spherical shell, smooth morphology, and homogeneous structure shown by SEM images. FTIR and DSC analyses confirmed conformational changes. Entrapment efficiency and loading capacity were 92% and 74%, respectively, via indirect method. The In-vitro BSA release profile and mechanism of BSA release from the nanoparticles were studied under simulated physiological conditions for various incubation periods. An initial burst effect revealed the release profile, followed by a continuous and controlled release phase.
ConclusionOur results indicated the prepared nanoparticles could be appropriate for the convenient delivery of the desired drugs.
Keywords: Nanoparticles, Chitosan, Alginate, BSA, Release -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیست و دوم شماره 7 (پیاپی 174، Jul 2024)، صص 553 -566مقدمه
سمیت نانوذرات نقره (AgNPs) در دستگاه تناسلی زنان به اثبات رسیده است. تیموکینون (TQ) یک آنتی اکسیدان طبیعی و جزء فعال زیستی Nigella sativa است.
هدفما اثربخشی TQ را بر روی بافت تخمدان موش های ماده به دنبال سمیت القا شده توسط AgNPs را ارزیابی کردیم.
مواد و روش ها24 موش ماده نژاد NMRI (با سن 6-5 هفته ای و میانگین وزنی 33 گرم) به طور تصادفی به 4 گروه (6 موش/در هرگروه) تقسیم شدند: کنترل، AgNPs (500 میلی گرم/کیلوگرم، به صورت گاواژ)، TQ (5/2 میلی گرم/کیلوگرم به صورت تزریق داخل صفاقی) و TQ+AgNPs. موش ها روزانه به مدت 35 روز تیمار شدند. سطوح سرمی مالون دی آلدئید (MDA)، ظرفیت آنتی اکسیدانی کل (TAC)، هورمون لوتئینه کننده و هورمون محرک فولیکولی اندازه گیری شد. برای تخمین تعداد فولیکول ها و حجم آن ها در مراحل مختلف رشد و ساختار بافت تخمدان از روش های اپتیکال دایسکتور و استریولوژیک استفاده گردید.
نتایجدر گروه AgNPs، غلظت سرمی TAC (01/0 = p)، هورمون لوتئینه کننده (001/0 > p)، هورمون محرک فولیکولی، حجم جسم زرد (001/0 > p) و تعداد فولیکول ها در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت. با این وجود، AgNPs سطح MDA را به طور معنی داری افزایش داد. در گروه TQ+AgNPs نسبت به گروه AgNPs، کاهش معنی دار در سطح MDA (001/0 > p) و بهبود قابل توجه در TAC (03/0 = p) و سطح هورمون ها، تعداد فولیکول های اولیه، پری آنترال و آنترال (04/0 = p) و حجم جسم زرد (01/0 = p) مشاهده گردید.
نتیجه گیریTQ با کاهش استرس اکسیداتیو و پراکسیداسیون لیپیدی در بافت تخمدان آسیب دیده با AgNPs، تعداد فولیکول ها را بهبود بخشید.
کلید واژگان: نانوذرات, نقره, تیموکینون, تخمدان, موشBackgroundThe toxicity of silver nanoparticles (AgNPs) has been proven in the female reproductive system. Thymoquinone (TQ) is a natural antioxidant and bioactive component of Nigella sativa.
ObjectiveWe evaluated the efficacy of TQ on ovarian tissue following toxicity induced by AgNPs in female mice.
Materials and Methods24 female NMRI mice (5-6 wk, an average weight of 33 gr) were randomly divided into 4 groups (n = 6/each): control, AgNPs (500 mg/kg, gavage), TQ (2.5 mg/kg, intraperitoneal injection), and TQ+AgNPs. Mice were treated every day for 35 days. Serum levels of malondialdehyde (MDA), total antioxidant capacity (TAC), luteinizing hormone, and follicle-stimulating hormone were measured. The optical disector and stereological techniques were utilized to estimate the follicular count, their volume at different developmental stages, and the structure of ovarian tissue.
ResultsIn the AgNPs group, the serum concentrations of TAC (p = 0.01), luteinizing hormone (p < 0.001), follicle-stimulating hormone, the volume of corpus luteum (p < 0.001), and the number of follicles decreased significantly compared to the control group. Nevertheless, AgNPs significantly increased the MDA level. In the TQ+AgNPs group compared to the AgNPs group, a significant decrease in MDA level (p < 0.001) and a significant improvement in TAC (p = 0.03), and hormonal levels, the number of primary, preantral, and antral follicles (p = 0.04), and the volume of corpus luteum (p = 0.01) were observed.
ConclusionTQ improved the number of follicles by reducing oxidative stress and lipid peroxidation in AgNPs-damaged ovarian tissue.
Keywords: Nanoparticles, Silver, Thymoquinone, Ovary, Mouse -
سابقه و هدف
مطالعات مختلفی جهت درمان اختلالات حافظه و یادگیری با استفاده از گیاهان دارویی و ترکیبات مختلف صورت گرفته است. آمیگدالین به عنوان ترکیب اصلی دانه گیاهان تیره گل سرخیان، هر چند دارای ویژگی های سودمند متنوعی است ولی می تواند در بدن ترکیب سیانیدی آزاد کند. از طرف دیگر، دارو رسانی در محل با کمک نانوذرات می تواند عوارض کم تری به همراه داشته باشد. کیتوزان یکی از ترکیباتی است که از نانوذرات آن در سیستم دارورسانی استفاده می شود. لذا در مطالعه حاضر تاثیر آمیگدالین پوشش نشده و پوشش شده با نانوذرات کیتوزان بر حافظه اجتنابی غیرفعال مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 150 سر موش سوری نر نژاد NMRI با سن 5-6 هفته ای و وزن 30-25 گرم مورد استفاده قرارگرفت. تمامی تزریقات به صورت درون صفاقی صورت گرفت. این مطالعه در سه مرحله جداگانه انجام گرفت. در مرحله اول تزریق دوزهای مختلف اتانول (0.25 ، 0/5، 0/75 و 1 گرم در هر کیلوگرم وزن بدن) به منظور به دست آوردن دوز مناسب برای تخریب حافظه اجتنابی غیر فعال انجام گرفت. در مرحله دوم پس از تخریب حافظه با استفاده از اتانول، تاثیردوزهای مختلف (mg/kg 6/25، 12/5، 25 و50) آمیگدالین پوشش نشده بر حافظه اجتنابی غیر فعال مورد ارزیابی قرار گرفت و در مرحله سوم تاثیر دوزهای مختلف آمیگدالین مرحله قبل ولی پوشش شده با نانوذرات کیتوزان مورد ارزیابی قرار گرفت. فرایند بررسی حافظه اجتنابی غیرفعال طی دو روز پشت سر هم شامل روز آموزش و روز آزمون با استفاده از دستگاه شاتل باکس انجام گرفت. میانگین و انحراف معیار داده های حافظه اجتنابی در نرم افزار گراف پد پریسم وارد و توسط آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) و تست توکی درسطح معنی داری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج آزمایش مرحله اول نشان داد که اتانول با دوزهای 0/75 و 1 گرم در هر کیلوگرم وزن بدن در 0/001P< و با دوز 0/5 گرم در هر کیلوگرم وزن بدن در 0/01P< به طور معنی داری باعث ایجاد فراموشی می شود. نتایج آزمایش مرحله دوم نشان داد که تمامی دوزهای آمیگدالین پوشش نشده نه تنها باعث تخریب حافظه نمی شوند؛ بلکه با اختلاف معنی داری (0/0001>P) باعث بهبود فراموشی ناشی از اتانول می شوند. در مرحله سوم نتایج نشان دادکه آمیگدالین پوشش شده با نانو ذرات کیتوزان هر چند در همه دوزها با اختلاف معنی داری (0/01P<) باعث ایجاد فراموشی می شوند ولی در دوزهای mg/kg 25 و50 توانستند در یک الگوی وابسته به وضعیت باعث بهبود فراموشی ناشی از اتانول شوند. هم چنین مقایسه تاثیر دو به دو دوزهای آمیگدالین پوشش نشده و پوشش شده با نانوذرات کیتوزان بر حافظه اجتنابی نشان دادکه تفاوت معنی داری بین هیچ کدام از دوزها وجود ندارد و هردو می توانند باعث بهبود حافظه تخریب شده ناشی از اتانول شوند.
استنتاجآمیگدالین دریافت شده به روش درون صفاقی در این مطالعه توانست حافظه اجتنابی تخریب شده را بهبود ببخشد و به صورت پوشش شده در نانوکیتوزان الگوی یادگیری وابسته به وضعیت را به نمایش بگذارد؛ احتمالا به این دلیل که تحت تاثیر فلور میکروبی دستگاه گوارش سیانید آزاد نشده است. بنابراین بنظر می رسد بررسی تاثیر مصرف خوراکی آمیگدالین بر حافظه اجتنابی، حافظه فضایی یا دیگر فعالیت های شناختی ضروری باشد.
کلید واژگان: آمیگدالین, حافظه, فراموشی, کیتوزان, نانوذراتBackground and purposeVarious studies have been conducted to treat memory and learning disorders using medicinal plants and other compounds. Amygdalin, as the main compound of the seeds of Rosaceae plants, has multiple beneficial properties but can release cyanide compounds in the body. On the other hand, local drug delivery using nanoparticles has created the ability to release the drug with fewer side effects. Chitosan is one of the compounds whose nanoparticles are used in drug delivery systems. In the present study, the impact of non-capsulated and encapsulated amygdalin in chitosan nano-particles on passive avoidance memory has been studied.
Materials and methodsIn this experimental research, 150 male NMRI mice aged 5-6 weeks weighing 25-30 gr were used. All injections were done intraperitoneally. This study was conducted in three separate phases. In the first stage, different doses of ethanol were injected (0.25, 0.5, 0.75, and 1 gram per kilogram of body weight) to obtain the appropriate dose for passive avoidance memory impairment. In the second phase, after memory impairment using ethanol, the effect of different doses (6.25, 12.5, 25, and 50 mg/kg) of uncoated amygdalin on passive avoidance memory was evaluated. In the third phase, the effect of the same doses of amygdalin in the previous phase but encapsulated in chitosan nanoparticles was evaluated. The process of investigating passive avoidance memory was carried out on two consecutive days, including the training day and the test day, using the shuttle box device. Data mean and standard deviation was analyzed in GraphPad Prism software via one-way analysis of variance (ANOVA) and Tukey's test in a P< 0.05 significant level.
ResultsThe results of the first phase showed that ethanol by doses of 0.75 and 1 gram per kilogram body weight at P<0.001 and by dose of 0.5 grams per kilogram body weight at P<0.01 significantly caused amnesia. The results of the second phase showed that all doses of uncoated amygdalin not only did not cause memory impairment but also significantly (P<0.0001) improved ethanol-induced amnesia. In the third phase, the results showed that although all doses of amygdalin encapsulated in chitosan nanoparticles significantly(P<0.01) cause amnesia in doses of 25 and 50 mg/kg, they can improve amnesia in a state-dependent pattern. Comprising the effect of match doses of non-capsulated and encapsulated amygdalin on the passive avoidance memory revealed no significant difference between any of the matched doses so both of them can improve the impaired memory caused by ethanol.
ConclusionIn this study, amygdalin received by the intraperitoneal method was able to improve the impaired avoidance memory and encapsulated in nano chitosan showed a state-dependent learning pattern, probably because cyanide was not released under the influence of the microbial flora of the digestive tract. Therefore, it seems necessary to investigate the effect of oral consumption of amygdalin on avoidance memory, spatial memory, or other cognitive activities.
Keywords: Amygdalin, Amnesia, Chitosan, Memory, Nano-Particle -
مقدمه
افزودن نانوذرات به عنوان فیلر با هدف بهبود خواص مکانیکی رزین آکریلی و کاهش بروز شکست در آن ها انجام می گیرد. هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر افزودن نانوذرات اکسید زیرکونیوم و اکسید تیتانیوم بر استحکام خمشی رزین آکریلی گرماپخت بود.
مواد و روش هااین مطالعه آزمایشگاهی، نانوذرات اکسید زیرکونیوم و اکسید تیتانیوم توسط ترکیب شدن با عامل اتصال دهنده سایلنی تری متوکسی سیلیل پروپیل متاکریلات اصلاح سطح شده و 25 نمونه رزین آکریلی با ابعاد (5/2*10*65 میلی متر) ساخته و به 5 گروه شامل گروه کنترل، 1 و 5 درصد اکسید تیتانیوم، 1 و 5 درصد اکسید زیرکونیوم تقسیم شدند. استحکام خمشی توسط دستگاه Universal Testing Machine ارزیابی شد. داده ها توسط آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند، سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هاافزایش معناداری در استحکام خمشی رزین آکریلی اصلاح شده با 1 درصد اکسید زیرکونیوم نسبت به نمونه کنترل با اختلاف میانگین 082/22 مگاپاسکال مشاهده شد. (p<0.001) این تفاوت در استحکام خمشی بین گروه کنترل با گروه های حاوی نانوذره بود (p<0.05). بالاترین و پایین ترین استحکام خمشی به ترتیب در گروه های 1 درصد اکسید زیرکونیوم با میانگین 77/2±53/98 مگاپاسکال و 5 درصد اکسید تیتانیوم با میانگین 52/1±61 مگاپاسکال بود. تفاوت معناداری در استحکام خمشی بین گروه 1 و 5 درصد اکسید زیرکونیوم با میانگین 98/15 مگاپاسکال وجود داشت. (p<0.001) هم چنین تفاوت معناداری در استحکام خمشی بین گروه 1 و 5 درصد اکسید تیتانیوم با میانگین 16/4 مگاپاسکال وجود نداشت (p=0.066).
نتیجه گیریبراساس یافته ها نانوذرات اکسید زیرکونیوم سبب بهبود و نانوذرات اکسید تیتانیوم سبب تضعیف استحکام خمشی رزین آکریلی می شوند. همچنین با افزایش غلظت نانوفیلر، خواص مکانیکی رزین آکریلی تضعیف میشود.
کلید واژگان: رزین آکریلی, استحکام خمشی, نانوذرات, اکسید تیتانیوم, اکسید زیرکونیومBackgroundAdding nanoparticles as filler aims to improve the mechanical properties of acrylic resin and reduce the incidence of fracture in them. This study aimed to investigate the effect of adding zirconium oxide and titanium oxide nanoparticles to acrylic resin on its flexural strength.
Methods and Materials:
In this in-vitro study, surface modification of ZrO2 and TiO2 nanoparticles have been done by combining with silane coupling agent (trimethoxysilylpropyl methacrylate), and 25 samples of acrylic resin with 2.5*10*65 mm dimensions have been made. 5 groups were divided into control, 1 and 5% TiO2, 1 and 5% ZrO2. Flexural strength was evaluated by universal testing machine. Data were analyzed by One-Way ANOVA and Tukey's post hoc test. P < 0.05 was considered as statistically significant.
ResultsA significant increase in the flexural strength of acrylic resin modified with 1% zirconium oxide compared to the control sample was observed, with an average difference of 22.082 MPa (p<0.001). The difference in bending strength was significant between the control group and the groups containing nanoparticles (p<0.05). The highest and lowest bending strengths were found in the groups with 1% zirconium oxide, averaging 98.53±2.77 MPa, and 5% titanium oxide, averaging 61±1.52 MPa, respectively. There was a significant difference in flexural strength between the 1% and 5% zirconium oxide groups, with an average of 15.98 MPa (p<0.001). Additionally, there was no significant difference in flexural strength between the 1% and 5% titanium oxide groups, with an average of 4.16 MPa (p=0.06).
ConclusionBased on the findings, ZrO2 nanoparticles improve and TiO2 nanoparticles weaken the flexural strength of acrylic resin. Also, by increasing the concentration of nanofiller, the mechanical properties of acrylic resin are weakened.
Keywords: Acrylic Resin, Flexural Strength, Nanoparticles, Titanium Oxide, Zirconium Oxide -
چکیده در دهه های گذشته نانوذرات مغناطیسی برای استفاده در درمان تومور و تصویربرداری مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین، در کنار استفاده از آنها در نقش فاکتورهای کنتراست MRI، بررسی هدف قرار دادن سلول های تومور با بیومولکول هایی مانند داروهای ضد سرطان، آنتی بادی ها و siRNA، کاربرد نانوذرات مغناطیسی مورد ارزیابی قرار می گیرد. هدف از این کار مقدماتی بررسی اثرات نانوذرات اکسید آهن بر رشد و نمو جنین با تاکید بر مورفولوژی مغز بود. صد و شصت تخم مرغ بارور از سویه های جوجه گوشتی راس 308 پس از کندل شدن به 8 گروه (n=20) تقسیم شدند. گروه 1 (کنترل) 0.3 میلی لیتر سرم نرمال دریافت کردند. گروه های 2، 3 و 4 نانوذرات اکسید آهن را به صورت ماگمیت با دوزهای 100، 250 و 500 پی پی ام دریافت کردند. گروه 5، 6، 7 و 8 نانوذرات اکسید آهن را به صورت مگنتیت با دوزهای 100، 250، 500 و 2500پی پی ام دریافت کردند. در روز بیستم، روز مرگ و وزن مغز، کبد، قلب، بورس فابریسیوس و طحال و نمونه های تراتوژن ثبت شد و بافت های مغزی همه جوجه ها برای ارزیابی بافت شناسی جمع آوری شد. نتایج نشان داد که نانوذرات اکسید آهن دارای اثرات تراتوژنی مانند عدم تشکیل عضلات دیواره شکم و قرار گرفتن قلب در خارج از قفسه سینه است. همچنین نسبت وزن کبد، طحال و بورس فابریسیوس در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل تغییراتی مشاهده شد. در ارزیابی میکروسکوپی مغز پرخونی، نورونوفاژی، ادم اطراف عروق، نکروز و واکویل شدن نورون ها قابل تشخیص بود. می توان نتیجه گرفت که نانوذرات اکسید آهن بر رشد و نمو جنین تاثیر می گذارد و می تواند از سد خونی-مغزی عبور کرده و به بافت مغز نفوذ کند و بر مورفولوژی مغز تاثیر بگذارد.
کلید واژگان: جنین مرغ, تخم مرغ, اکسید آهن, نانوذرات, ریخت شناسیIntroductionIn the last decades, magnetic nanoparticles have been considered and are being studied for employment in tumor therapy and imaging. Also, alongside their utilization in the role of MRI contrast factors, investigations of targeting tumor cells with biomolecules like anticancer drugs, antibodies, and siRNA, the utility of magnetic nanoparticles is evaluated. This preliminary work aimed to investigate the effects of iron oxide NPs on embryo growth and development with an emphasis on brain morphology and teratogenic effects.
MethodsAfter recognizing the air sac with candling, one hundred sixty fertile eggs of the Ross 308 broiler strains were divided into 8 groups (n=20). Group 1 (control) received 0.3 mL serum normal. Groups 2, 3, and 4 received iron oxide nanoparticles as maghemite with doses of 100, 250, and 500 ppm, respectively. Groups 5, 6, 7, and 8 received iron oxide NPs as magnetite with doses of 100, 250, 500, and 2500 ppm, respectively. Twenty days after injections, death day, chicken, brain, liver, heart, bursa of Fabricius, and spleen weights and teratogenic samples were recorded, and brain tissues from all chickens were collected for histological evaluations.
ResultsThe results demonstrated that iron oxide NPs had teratogenic effects such as the lack of formation of abdominal wall muscles and exposing the heart out of the thorax. Also, alterations were observed in the weight ratio of the liver, spleen, and bursa of Fabricius in experimental groups compared to the control group. In the microscopic assessment of the brain tissue, hyperemia, neuronophagia, edema around vessels, necrosis, and vacuolation of neurons were noticeable.
ConclusionIt can be concluded that iron oxide NPs affect the growth and development of embryos and can cross the BBB and penetrate the brain tissue by affecting brain morphology.
Keywords: Chicken Embryo, Egg, Iron Oxide, Morphology, Nanoparticles -
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و ششم شماره 2 (پیاپی 170، خرداد و تیر 1403)، صص 199 -209زمینه
با توجه به اینکه در تصاویر MRI از تشعشعات یونیزه کننده و مواد رادیواکتیو استفاده نمی شود و با توجه به اینکه قدرت تفکیک فضایی خوبی دارد، این تکنیک گسترش زیادی در تشخیص بیماری ها داشته است. ولی برای تشخیص دقیق تر بعضی از بیماری ها ما نیاز به تزریق ماده کنتراست داریم. مواد کنتراست از یون های فلزی عناصر پارامغناطیس مثل گادولونیم (Gd) و یا نانوذرات سوپرپارامغناطیس اکسید آهن (SPIONs) می باشند. در مطالعات قبلی اثر پارامترهای تصویربرداری، فلو، جهت فلو، شدت میدان مغناطیسی، نوع ماده کنتراست و سکانس های تصویربرداری بر روی شدت سیگنال مورد بررسی قرار گرفت. هدف این مطالعه، بررسی اثر تغییرات زمان گرفتن اکو یا سیگنال (TE) بر شدت سیگنال نانوذرات اکسید آهن اصلاح شده با PVP بر روی تصاویر T2 اسپین اکو (Spin echo T2- weighted) به عنوان ماده کنتراست منفی (T2- contrast) می باشد.
روش کاراز سوسپانسیون نانوذرات سوپرپارامغناطیس اکسید آهن اصلاح سطح شده با پلی وینیل پیرولیدون در غلظت های مختلف Fe (0-600 µmol/L) در داخل لوله های آزمایش، توسط یک اسکنر MRI با شدت 1/5 تسلا تصویربرداری شدند (اسپین اکو).
یافته هاتغییرات شدت سیگنال برحسب غلظت نانوذرات در TEهای مختلف نشان می دهد که با افزایش غلظت نانوذرات، شدت سیگنال کاهش می یابد.
نتیجه گیرینانوذرات تولید شده (نانوذرات سوپرپارامغناطیس اکسید آهن اصلاح سطح شده با پلی وینیل پیرولیدون) به علت رفتاری که در غلظت های مختلف و TE مختلف از خود بروز داد، قابلیت استفاده در کارهای کلینیکی به عنوان یک ماده کنتراست منفی را دارد.
پیامدهای عملینانوذرات به عنوان یک ماده کنتراست در تصویربرداری MRI مورد استفاده قرار می گیرد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ماده کنتراست تهیه شده می تواند به عنوان ماده کنتراست منفی در کارهای کلینیکی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: اسپین اکو, ام آر آی, وزن T2, شدت سیگنال, ماده کنتراست, نانوذراتBackgroundBecause ionizing radiation and radioactive materials are not used in MRI images and their good spatial resolution, it has been widely used in the diagnosis of diseases. But for a more accurate diagnosis of some diseases, it is necessary to inject contrast material. Contrast materials are metal ions of paramagnetic elements such as gadolinium (Gd) or superparamagnetic iron oxide nanoparticles (SPIONs). This study aims to investigate the effect of echo time (TE) on the signal intensity of PVP-grafted iron oxide nanoparticles on spin echo T2-weighted images as a negative contrast material (T2-contrast).
MethodsPrepared nanoparticles (SPIONs grafted with PVP) in different concentrations (0-0.600 μmol Fe/L) that were poured inside the test tubes were spin echo T2-weighted imaged by an MRI scanner (1.5 T).
ResultsThe curves of nanoparticle concentration versus the signal intensity show that with increasing nanoparticle concentration, the signal intensity decreases. Also, at a constant TE, the higher nanoparticle concentration has lower signal intensity.
ConclusionThe produced nanoparticle (PVP-grafted iron oxide nanoparticles) can be used in clinical work as a negative contrast material due to the behaviour it showed in different concentrations and TE.
Practical ImplicationsNanoparticles are used as a contrast agent in MRI imaging. The results of this study show that the prepared contrast agent can be used as a negative contrast agent in clinical imaging.
Keywords: Spin Echo, MRI, T2-Weighted, Signal Intensity, Contrast Agent, Nanoparticles -
اهداف
امروزه وجود آنتی بیوتیک ها در محیط زیست به صورت فزایندهای باعث ایجاد نگرانی شده است. آلودگی آنتی بیوتیکی در محیط زیست منجربه تشکیل ژنهای مقاوم به آنتی بیوتیک و باکتری های مقاوم به آنتی بیوتیک میشود. تخلیه پساب های بیمارستانی، صنایع، کشاورزی و محلی، مسیر اصلی ورود آنتی بیوتیک به محیط زیست محسوب میشوند. مطالعات نشان میدهد که فرآیندهای متداول تصفیه آب برای ازبین بردن این ترکیبات قطبی که عمدتا محلول در آب و غیر فرار و زیست تخریب ناپذیر هستند، طراحی نشده اند و کارآمد نیستند. محققین زیادی برای تخریب این آلودگی ها به تکنولوژی های مختلفی بر پایه منابع وافی و انرژی پاک مانند فتوکاتالیزوری، فتو - فنتون ، UV-H2O2، ازنیکردن ، تجزیه به وسیله امواج صوتی و سونوکاتالیزوری توجه کرده اند. هرچند آب آلوده در بسیاری مناطق بسیار غلیظ و کدر است که نور به سختی میتواند به آب آلوده نفوذ کند و قابلیت فتوکاتالیزوری را محدود میکند. سونوکاتالیزوری بر پایه نیمه هادی ها مزایای بسیاری در کاربردهای از تخریب آنتی بیوتیک ها دارد. زیرا موج فراصوت میتواند در هر محیط آبی به خوبی پخش شود و اثر سونوکاتالیستی را ایفا کند. اثربخشی فرایند سونوکاتالیستی به فاکتورهایی مانند زمان تابشدهی، دوز فتوکاتالیست،pH و... مرتبط است. نیمه هادی هایی مانندTiO2 ، ZnO،SnO2 و ZrO2 در فرایندهای سونوکاتالیستی به دلیل قابلیت ارتقای الکترون نوار ظرفیت به نوار هدایت، به جاگذاشتن حفره و تولید رادیکال های آزاد برای اکسیداسیون ترکیبات آلی شرکت میکنند. در این مقاله سعی میشود تا مروری بر کاربردهای سونوکاتالیستی نانوذرات در تخریب آنتی بیوتیک ها ارائه شود.
کلید واژگان: آلودگی آنتیبیوتیکی, سونوکاتالیست, کاویتاسیون, نانوذرات, فوتوفنتونNowadays, the presence of antibiotics in the environment has increasingly caused concern. Antibiotic contamination in the environment leads to the formation of antibiotic-resistant genes and antibiotic-resistant bacteria. The discharge of hospital, industrial, agricultural and local wastewater is the main route of antibiotic entry into the environment. Studies show that the conventional water treatment processes are not efficient and specifically designed to remove these polar compounds, which are mostly water-soluble, non-volatile and non-biodegradable. To destroy these pollutions, many researchers have paid attention to various technologies based on abundant sources and clean energy, such as photocatalysis, Photo-Fenton, UV-H2O2, ozonation, sonolysis and sonocatalysis. Although the contaminated water is very turbid and obscure in many areas that light can hardly penetrate into the contaminated water and limits the photocatalytic ability. Semiconductor-based sonocatalysis has many advantages in antibiotic removal applications. Because the ultrasound waves can spread well in any aqueous environment and play a sonocatalytic effect. The effectiveness of photocatalytic and sonocatalytic processes is related to factors such as irradiation time, photocatalyst dose, pH, etc. Semiconductors such as TiO2, ZnO, SnO2, and ZrO2 participate in sonocatalytic processes due to their ability to promote the valence band electron to the conduction band, leaving the hole behind, and produce free radicals for the oxidation of organic compounds. In this article, we try to provide an overview of the sonocatalytic applications of nanoparticles in the degradation of antibiotics.
Keywords: Antibiotic Contamination, Sonocatalyst, Cavitation, Nanoparticles, Photo-Fenton -
زمینه و هدف
با توجه به اینکه مواد در ابعاد نانو خواص منحصر به فرد فیزیکی و شیمیایی پیدا می کنند، در سال های اخیر استفاده از فناوری نانو در حوزه های مختلف از جمله داروسازی کاربرد فراوانی پیدا کرده است. در این میان، نانوذرات نقره، در مطالعات متعددی از نظرخواص ضد میکروبی آن مورد تایید قرار گرفته اند. هدف مطالعه حاضر، بررسی خواص ضد باکتریایی نانوذرات نقره سنتز شده توسط عصاره گل راعی و بربرین می باشد.
روش کاردر این مطالعه تجربی، نانوذرات نقره با استفاده از عصاره گل راعی به تنهایی و همچنین در ترکیب با بربرین سنتز شده و توسط روش های میکروسکوپ الکترونی عبوری [TEM]، پراش نور پویا [DLS]، اسپکتروسکوپی انتقال فوریه مادون قرمز [FTIR] و تفرق اشعه ایکس [XRD] مشخصه یابی شدند. اثرات ضد باکتریایینانوذرات نقره سنتز شده بر روی سویه های استاندارد باکتری های اشیرشیاکلای، سودوموناس آیروژینوزا، کلبسیلا نومونیه، استافیلوکوکوس اوریوس و انتروکوکوس فکالیس مورد بررسی قرار گرفت. حداقل غلظت مهاری [ MIC] نانوذره نقره به تنهایی و در ترکیب با گل راعی برای باکتری های مورد مطالعه با استفاده از روش میکرودایلوشن براث مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج مشخصه یابی نانوذرات نقره سنتز شده نشان داد اندازه ذرات حدود 30 نانومتر بوده و ساختار کریستالی کوبیک داشتند. همچنین حضور گروه های عاملی شاخص با استفاده از FTIR مورد تایید قرار گرفت. ارزیابی مقادیر MIC نانوذرات سنتز شده بر روی باکتری های مورد مطالعه نشان داد نانوذره ی سنتز شده بوسیله بربرین و گل راعی دارای بیشترین اثرات ضد باکتریاییبود درصورتیکه هرکدام از ترکیبات بربرین و گل راعی به تنهایی خواص ضدباکتریایی قابل توجهی نشان ندادند. براساس نتایج این مطالعه نانوذرات سنتز شده با گل راعی و بربرین بیشترین اثر مهارکنندگی را بر سودوموناس آیروژینوزا با MIC mg/ml 0.0375 و کمترین اثر مهار کنندگی را بر باکتری انتروکوکوس فکالیس با MIC 0.185 mg/ml نشان دادند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد نانوذرات نقره سنتز شده با عصاره گل راعی و بربرین دارای اثرات ضدباکتریایی قابل توجهی نسبت به عصاره گل راعی و بربرین به تنهایی هستند. در نتیجه نانوذرات نقره مورد مطالعه با توجه به ویژگی های منحصر به فردی که در هدف قرار دادن باکتری ها دارند می توانند در کاربردهای پزشکی وداروسازی با انجام مطالعات بیشتر مورد استفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: نانوذرات, نقره, گل راعی, بربرین, ضد باکتریایی, حداقل غلظت مهاری رشدBackgroundBacterial infections are a major cause of chronic infections and mortality, and antibiotics are the preferred treatment for bacterial infections. However, studies show that widespread use of antibiotics has led to the emergence of multidrug-resistant bacterial strains. Hence, the need to develop new and alternative strategies for the production of effective drugs has become an important issue. Recently, the use of nanotechnology has been widely common in various fields. Materials in the nanoscale have unique physical and chemical properties. Silver nanoparticles have different applications and their antimicrobial properties have been confirmed in several studies. This study aimed to investigate the antibacterial properties of silver nanoparticles synthesized by berberine and Hypericum perforatum extract.
MethodsIn this experimental study, the antibacterial effects of synthesized nanoparticles on standard strains of Escherichia coli [ATCC 25922], Pseudomonas aeruginosa [ATCC 27853], Klebsiella pneumoniae [ATCC 9997], and Staphylococcus aureus [ATCC 29212] were investigated. The MIC content of silver nanoparticles alone and in combination with berberine and Hypericum perforatum extract was investigated for the studied bacteria using the broth microdilution method.
ResultsThe results of the evaluation of the minimum inhibitory concentration [MIC] of the synthesized compounds on the studied bacteria showed that the nanoparticles synthesized by berberine and Hypericum perforatum extract had the highest antibacterial effects. However, each of the compounds Berberine and Hypericum perforatum extract alone did not show significant antibacterial properties. The results of this study also showed that the highest inhibitory concentration of nanoparticles synthesized by berberine and Hypericum perforatum extract was related to Pseudomonas aeruginosa [0.0375 mg / ml] and the lowest inhibitory concentration was related to Enterococcus faecalis [0.185 mg/ml].
ConclusionsThe results of the present study showed that silver nanoparticles synthesized with berberine and Hypericum perforatum extract have significant antibacterial effects. As a result, nanoparticles, including silver nanoparticles, can become one of the most important alternatives to antibiotics due to their unique properties in targeting bacteria. However, achieving definitive results requires further studies in this area.
Keywords: Silver, Nanoparticle, Hypericum perforatum, Berberine, Minimum InhibitoryConcentration -
مقدمه
استفاده از گیاهان به منظور درمان بیماری ها، قدمتی طولانی دارد. امروزه نیز با توجه به عوارض جانبی داروهای رایج، روی آوردن به این منابع طبیعی بیش از پیش الزام آور است. هدف از پژوهش حاضر ساخت و مشخصه یابی نانولیپوزو م های حاوی عصاره شیرین بیان و بررسی سمیت آن بر رده سلولی HFF سالم پوست و MCF-7 سرطان پستان است.
مواد و روش هاابتدا عصاره شیرین بیان بروش سوکسوله استخراج گردید. با استفاده از روش فیلم نازک، سامانه لیپوزومی از SPC و کلسترول تهیه شد و عصاره شیرین بیان درون لیپوزوم ها بارگذاری شد. بررسی شاخص های فیزیکوشیمیایی آن ها با استفاده از دستگاه های زتا سایزر و SEM انجام و الگوی رهایش عصاره در دمایoC 37 وoC 42 محاسبه گردید. در پایان میزان سمیت این نانوسامانه حاوی عصاره بر رده سلولی MCF-7 سرطان پستان و HFF پوست با روش MTT مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایجمیزان بارگذاری عصاره، اندازه ذرات، شاخص پراکندگی و پتانسیل زتا، به ترتیب %45/3±16/64، nm131، 0/131 و mV19/1- می باشد. رهایش عصاره در شرایط دمایی مشابه سلول سالم و سرطانی آهسته بود. همچنین عصاره لیپوزومه نسبت به عصاره آزاد سمیت بیشتری بر رده ی سلولی MCF-7 داشته و هر دو از سمیت کمی بر رده ی سلولی HFF برخوردارند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج، سامانه ی لیپوزومی حاوی عصاره با برخورداری از ویژگی های فیزیکوشیمیایی و سمیت بالا بر رده ی سلولی MCF-7 و سمیت کم بر رده سلولی HFF، می تواند حامل مناسب برای رسانش ترکیبات گیاهی به سلول های هدف باشد.
کلید واژگان: فیبروبلاست, نانوذرات, سرطان پستان, شیرین بیان, لیپوزومIntroductionThe use of plants to treat diseases has a long history. Today, due to the side effects of common drugs, turning to these natural resources is more mandatory than before. This study aimed to construct and characterize nanoliposomes containing Glycyrrhiza glabra extract and to evaluate its toxicity on healthy HFF cell lines and MCF-7 breast cancer cell lines.
MethodsInitially, licorice extract was obtained using a succulent extraction method. Subsequently, a liposomal system was prepared from SPC and cholesterol using the thin film method, and Glycyrrhiza glabra extract was loaded into the liposomes. Their physicochemical parameters were investigated using zeta-sizer and SEM devices, and the release pattern of the extract was calculated at 37ºC and 42 ºC. Finally, the toxicity of this nanosystem containing the extract on the MCF-7 breast cancer cell line and HFF skin was investigated by the MTT method.
ResultsEncapsulation, particle size, polydispersity index, and zeta potential are 64.16±3.45%, 131 nm, 0.131, and -19.1 mV, respectively. Release of the extract was slow at similar temperatures to healthy and cancer cells. Also, liposome extract was more toxic to the MCF-7 cell line than free extract, and both were less toxic to the HFF cell line.
ConclusionThe findings showed that the liposomal system incorporating the extract had advantageous physical and chemical characteristics. It also displayed high toxicity on the MCF-7 cell line but low toxicity on the HFF cell line. This indicates that the liposomal system may be a promising method for delivering plant compounds to specific cells.
Keywords: Liposome, Glycyrrhiza glabra, Breast cancer, Fibroblasts, Nanoparticle -
مقدمه
مغز پیچیده ترین و تکامل یافته ترین اندام انسان است، بنابراین حفاظت از عملکرد آن امری حیاتی می باشد. سد خونی- مغزی که توسط سیستم میکروواسکولار مغز تشکیل شده است، یک نوار غشایی است که خون را از بخش خارج سلولی مغز در سیستم عصبی مرکزی اکثر مهره داران جدا می کند. سد خونی- مغزی یک لایه از سلول های اندوتلیال است که از پنج قسمت تشکیل شده است: پری سیت ها، آستروسیت ها، نورون ها، غشای پایه و بافت های همبند. سد خونی- مغزی مانع اصلی انتقال دارو به مغز است. برای رهاسازی موثر داروها در مغز، روش های مختلفی توسعه یافته است. در این میان، تحویل دارو با نانوذرات دارای مزایای بسیاری از جمله غیر تهاجمی بودن، مقرون به صرفه بودن، زیست تخریب پذیری بهتر و پایداری طولانی مدت است.
نتیجه گیریبررسی ساختار و عملکرد سد خونی- مغزی و همچنین ارزیابی سیستم های مختلف موثر بر این ساختار به ویژه استفاده از نانوذرات می تواند نقش مهمی در کمک به درمان بیماری های سیستم عصبی مرکزی داشته باشد.
کلید واژگان: نانوذرات, سد خونی مغزی, سیستم عصبی مرکزیIntroductionThe brain is the most complex and evolved human organ, so protecting its function is a vital issue. The blood-brain barrier formed by the microvascular system of the brain is a membrane strip that separates the blood from the extracellular compartment of the brain in the central nervous system of most vertebrates. The blood-brain barrier is a single layer of endothelial cells that consists of five parts: pericytes, astrocytes, neurons, basement membrane, and connective tissues. The blood-brain barrier is a major barrier to drug delivery to the brain. To effectively release drugs into the brain, various methods have been developed. Among them, drug delivery with nanoparticles has many advantages, including non-invasiveness, cost-effectiveness, better biodegradability, and long-term stability.
ConclusionInvestigating the structure and function of the blood-brain barrier, as well as the evaluation of various systems affecting this structure, especially the use of nanoparticles, can play an important role in helping to treat central nervous system diseases.
Keywords: Nanoparticles, Blood-Brain Barrier, Central Nervous System -
عفونتهای دستگاه ادراری از شایعترین عفونتهای باکتریایی به خصوص در زنان و کودکان محسوب می شوند که اغلب با آنتی بیوتیکها درمان می شوند. بیوفیلمهای باکتریایی نقش مهمی در تداوم و عود عفونتهای ادراری ایفا می کنند. عفونتهای ادراری مرتبط با بیوفیلم ایجاد شده بر روی کاتترها درصد بالایی از عفونتهای بیمارستانی را تشکیل می دهند. افزایش مقاومت آنتی بیوتیکی یک تهدید جدی برای درمان این عفونتها محسوب می شود. مقاومت آنت ی بیوتیکی یک موضوع بسیار حایز اهمیت است و به وضعیتی اشاره دارد که آنتی بیوتیک هایی که معمولا جهت درمان عفونتهای باکتریایی مورد استفاده قرار می گیرند دیگر قادر به انجام این کار نیستند. بیماران مبتال به عفونتهای ناشی از باکتریهای مقاوم عالیم را برای مدت طوالنی تری نشان می دهند و احتمال وخیمتر شدن شرایط نیز بیشتر خواهد بود. دلیل اصلی مقاومت آنتی بیوتیکی استفاده نادرست از آنها است. به طور کلی درمانها معموال به صورت تجربی انجام م ی شوند بدون انجام آزمونهای سنجش مقاومت آنتی بیوتیکی : یا آنت ی بیوتیکهای قوی برای عفونتهایی که با آنتی بیوتیک های ساده نیز قابل درمان هستند تجویز می شوند؛ و ی ا اینکه آنتی بیوتیکها به مقادیر بسیار کم و برای یک دوره بسیار کوتاه یا در فواصل بسیار طوالنی مورد استفاده قرار می گیرند. بنابراین، راهکارهای جایگزین جهت پیشگیری و درمان عفونتهای ادراری ناشی از بیوفیلم باکتریایی مورد نیاز هستند. در این مطالعه به راهکارهای مهم در پیشگیری و درمان عفونتهای ادراری ناشی از بیوفیلم باکتریایی شامل استفاده از گیاهان دارویی، پروبیوتیکها، پپتیدهای ضد میکروبی، نانوذرات و فاژها اشاره شده است.
کلید واژگان: عفونت ادراری, بیوفیلم, گیاهان دارویی, پروبیوتیک, پپتیدهای ضد میکروبی, نانوذرات, فاژUrinary tract infections (UTIs) are one of the most common bacterial infections, particularly in women and children, which are often treated with antibiotics. Bacterial biofilms play an important role in persistent and recurrences of UTIs. A catheter-associated UTI (CA-UTI) caused by biofilm constitute a high percentage of nosocomial infections. Increasing antibiotic resistance is a serious threat to the treatment of these infections. Antibiotic resistance is an important and topical issue, which refers to the situation where antibiotics that usually kill bacteria no longer do so. Patients infected with resistant bacteria will manifest symptoms for a longer time, and the chances of the conditions getting worse will be higher. The main causes of antibiotic resistance are their incorrect use: either empirical treatment is performed (without performing antibiotic susceptibility testing); strong antibiotics are prescribed for infections that could be treated with simple antibiotics; or administration is in too small amounts, for too short a period, or at too long intervals. Therefore, alternative strategies for the prevention and treatment of UTIs caused by bacterial biofilm are needed. In the present study, a review of these new therapeutic approaches is provided including medicinal plants, probiotics, antimicrobial peptides, nanoparticles, and phages.
Keywords: urinary tract infection, biofilm, medicinal plants, probiotics, antimicrobial peptides, nanoparticles, phage -
زمینه و هدف
نانوذرات نقره به میزان زیادی در صنعت تولید می شود و دارای فعالیت های استروژنیک و اثرات سمی بر اندام های مختلف است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات نقره بر بافت تخمدان موش های نژاد NMRI تیمار شده با اسیدلیپوییک آلفا انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه تجربی 24 سر موش ماده بالغ نژاد NMRI به صورت تصادفی در 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه ها شامل کنترل، نانوذرات نقره دهانی (500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، آلفا لیپوییک اسید تزریقی (100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) و نانوذرات نقره (500 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) توام با آلفا لیپوییک اسید (100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) بودند. تیمار به مدت 28 روز انجام شد. در پایان دوره تیمار خون گیری از قلب موش ها برای آنالیز پارامترهای بیوشیمیایی (مالون دی آلدیید، استروژن، پروژسترون و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام به روش FRAP) انجام شد. با تشریح موش ها، تخمدان چپ خارج، فیکس، قالب گیری، برش گیری و پاساژبافتی انجام شد و با روش هماتوکسیلین-ایوزین رنگ آمیزی گردید. سپس بافت تخمدان برای مطالعه با روش های مختلف استریولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هاحجم کل تخمدان، کورتکس، مدولا و جسم زرد و نیز میانگین تعداد کل فولیکول های بدوی، اولیه، ثانویه و گراف در گروه نانوذرات نقره در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت (P<0.05). تجویز همزمان اسید لیپوییک آلفا و نانوذرات نقره اثرات نامطلوب نانوذرات نقره را بر پارامترهای فوق جبران کرد. از طرفی، میانگین تعداد انواع مختلف فولیکول ها در موش های تیمار شده با اسیدلیپوییک آلفا نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (P<0.05). کاهش آماری معنی داری در سنجش هورمون های استروژن و پروژسترون در سرم گروه نانوذرات نقره نسبت به گروه کنترل یافت شد (P<0.05). همچنین در بررسی ظرفیت آنتی اکسیدانی سرم گروه تیمار همزمان با نانوذرات نقره + آلفا لیپوییک اسید افزایش آماری معنی داری نسبت به گروه تیمار با نانوذرات نقره مشاهده شد (P<0.05).
نتیجه گیرینانوذرات نقره می تواند اثرات نامطلوب بر ساختار تخمدان و اجزای آن داشته باشد و آلفا لیپوییک اسید می تواند این اثرات مخرب را تا حدود زیادی جبران نماید.
کلید واژگان: نانوذرات, نقره, تخمدان, اسید لیپوئیک آلفا, موشBackground and ObjectiveSilver nanoparticles are produced in large quantities in the industry and have estrogenic activities and toxic effects on different organs. This study was conducted to determine the effect of silver nanoparticles on the ovarian tissue of NMRI rats treated with alpha lipoic acid.
MethodsIn this experimental study, 24 female NMRI rats were randomly divided into 4 groups of 6. The groups included the control group, oral silver nanoparticles (500 mg/kg of body weight), injected alpha lipoic acid (100 mg/kg of body weight), and silver nanoparticles (500 mg/kg of body weight) plus alpha lipoic acid (100 mg/kg body weight). The treatment was performed for 28 days. After the treatment period, blood sampling was performed from the rats’ hearts to analyze biochemical parameters (malondialdehyde, estrogen, progesterone, and total antioxidant capacity using the ferric reducing ability of plasma (FRAP) method). By dissecting the rats, the left ovaries were removed, fixed, molded, and cut, tissue passaging was performed, and the ovaries were stained using the hematoxylin-eosin method. Then, the ovarian tissue was evaluated by different stereological methods.
ResultsThe total mean ovarian volume, the cortex volume, the medulla volume, and the corpus luteum volume, and the total number of primordial, primary, secondary, and Graafian follicles were significantly reduced in the silver nanoparticles group compared to the control group (P<0.05). The simultaneous administration of alpha lipoic acid and silver nanoparticles compensated for the adverse effects of silver nanoparticles on the above parameters. On the other hand, the mean number of different types of follicles in the rats treated with alpha lipoic acid significantly increased compared to the control group (P<0.05). A statistically significant reduction was observed in the measurement of estrogen and progesterone hormones in the serum of the silver nanoparticles group compared to the control group (P<0.05). Moreover, in assessing the antioxidant capacity of the serum of the group treated simultaneously with silver nanoparticles + alpha lipoic acid, a statistically significant increase was observed compared to the group treated with silver nanoparticles (P<0.05).
ConclusionSilver nanoparticles can have adverse effects on the structure of the ovary and its components, and alpha lipoic acid can largely compensate for these detrimental effects.
Keywords: Nanoparticles, Silver, Ovary, Alpha Lipoic Acid, Mice -
زمینه و هدف
با توجه به افزایش استفاده از نانوذرات نقره در محصولات مختلف از جمله محصولات صنعتی و پزشکی، نگرانی های جدی در مورد خطرات بالقوه نانوذرات نقره ایجاد شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر نانوذرات نقره بر بافت کلیه موش های نژاد NMRI تیمار شده با کویرستین انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه تجربی 24 سر موش نر بالغ نژاد NMRI به صورت تصادفی در 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه ها شامل کنترل، نانوذرات نقره (500 mg/kg/bw)، کویرستین (50 mg/kg/bw) و گروه نانوذرات نقره (500 mg/kg/bw) + کویرستین (50 mg/kg/bw) بودند. نانوذرات نقره روزانه به مدت 35 روز با روش دهانی خورانده شد. کویرستین روزانه به مدت 42 روز به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در پایان مطالعه، پس از خونگیری از موش ها، مراحل تشریح، پاساژ بافتی، رنگ آمیزی هایدن هان - آزان انجام شد. حجم کل کلیه، کورتکس و مدولا، جسمک کلیوی و گلومرول به روش استریولوژی ارزیابی شد. بررسی کیفی سلول های آپوپتوتیک به روش تانل انجام شد. میزان مالون دی آلدیید (MDA) سرم خون به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی با روش Buege و Aust تعیین شد.
یافته هااز مقایسه وزن بدن و کلیه، حجم کل کلیه،کورتکس و مدولا در گروه نانوذرات نقره با گروه کنترل اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. گروه نانوذرات نقره افزایش معنی داری در میانگین حجم کل جسمک کلیوی، گلومرول، تافت، غشای کپسول بومن و میزان MDA نسبت به گروه کنترل نشان داد (P<0.05). همچنین کاهش آماری معنی داری در گروه نانوذرات نقره در میانگین حجم کل فضای کپسول بومن و کاپیلاری نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). کویرستین توانست اثرات مخرب نانوذرات نقره بر روی سلول های کلیوی را تا حد گروه کنترل کاهش دهد؛ ولی آپوپتوز در سلول های کلیوی در گروه تیمار با کویرستین نشان داده نشد. بررسی سلول ها در گروه نانوذرات نقره نشان دهنده ایجاد آپوپتوز بود. میزان MDA سرم گروه نانوذرات نقره نسبت به سایر گروه ها افزایش آماری معنی داری نشان داد (P<0.05).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که کویرستین می تواند اثرات مخرب نانوذرات نقره بر روی سلول های کلیوی را تا حد گروه کنترل کاهش دهد.
کلید واژگان: نانوذرات, نقره, کوئرستین, کلیه, موشBackground and ObjectiveConsidering the increasing use of silver nanoparticles in various products, including industrial and medical products, serious worries have been created regarding the potential dangers of silver nanoparticles. This study was conducted to determine the effect of silver nanoparticles on the kidney tissues of quercetin-treated NMRI rats.
MethodsIn this experimental study, 24 adult male NMRI rats were randomly divided into 4 groups of 6. The groups included the control group, the silver nanoparticles group (500 mg/kg/bw), the quercetin group (50 mg/kg/bw), and the silver nanoparticles (500 mg/kg/bw) + quercetin (50 mg/kg/bw) group. Silver nanoparticles were fed orally on a daily basis for 35 days. Quercetin was injected intraperitoneally on a daily basis for 42 days. At the end of the study, after taking blood from the rats, the dissection, tissue passaging, and Heidenhain’s Azan staining stages were carried out. The total volumes of the kidney, cortex and medulla, renal corpuscle, and glomerulus were evaluated by a stereological method. A qualitative assessment of apoptotic cells was performed using the tunnel method. The amount of malondialdehyde (MDA) in blood serum was specified as an indicator of lipid peroxidation by the Buege and Aust method.
ResultsComparing the body weight and kidneys, and the total kidney, cortex, and medulla volumes showed no statistically significant difference between the silver nanoparticles group and the control group. The silver nanoparticles group showed a significant increase in the total mean renal corpuscle volume, glomerular volume, tuft volume, Bowman’s capsule membrane volume, and the amount of MDA compared to the control group (P<0.05). Also, a statistically significant reduction was observed in the silver nanoparticles group in the total mean volume of Bowman’s capsule and capillary spaces compared to the control group (P<0.05). Quercetin could reduce the detrimental effects of silver nanoparticles on kidney cells as much as the control group; however, apoptosis was not shown in kidney cells in the group treated with quercetin. Assessing the cells in the silver nanoparticles group indicated the creation of apoptosis. The amount of serum MDA in the silver nanoparticles group showed a statistically significant increase compared to other groups (P<0.05).
ConclusionThe results of this study demonstrated that quercetin could reduce the detrimental effects of silver nanoparticles on kidney cells as much as the control group.
Keywords: Nanoparticles, Silver, Quercetin, Kidney, Mice -
سابقه و هدف
کتاب مقدس قرآن، دارای حقایق بسیاری می باشد. اهمیت دستورات قرآنی به سلامت جسم انسان، در آیات مختلفی دیده می شود. انار یکی از میوه های بهشتی می باشد که آثار آن بر درمان بیماری ها امروزه اثبات شده است. علاوه بر آن، اخیرا در صنعت داروسازی نیز کاربرد دارد.
مواد و روش هادر این مطالعه با بررسی مقالات علمی در پایگاه های استنادی معتبر، آثار درمانی و کاربردهای انار در پزشکی و داروسازی مورد بحث قرار گرفته است.
یافته هابخش های مختلف انار به دلیل دارا بودن ترکیباتی مانند آنتوسیانیدین ها، اسیدهای چرب، ویتامین ها، املاح معدنی و فلاونوییدها، دارای خواص درمانی می باشد. پیشگیری و درمان بیماری های قلبی، سرطان ها و عفونت های ویروسی و باکتریایی، از مهمترین خواص درمانی انار می باشد. انار به عنوان ماده ی کاهنده در سنتز نانوذرات دارویی به عنوان سیستم های نوین دارورسانی نیز کاربرد دارد.
نتیجه گیریاین مطالعه با بررسی در آیات قرآن و انطباق آن با یافته های علمی جدید، نشان می دهد که انار از جهات مختلف بر سلامتی انسان اثرات مفید دارد و توجه محققین را در بخش های بالینی و صنعتی به دستورات قرآنی پیشنهاد می کند.
کلید واژگان: قرآن, انار, سلامتی, نانوذرات, سیستم های دارورسانی, کاربردهای درمانیBackground and aimThe Qur’an as a holy book contains many truths. The importance of the Qur’an’s instructions for human health is mentioned in various verses. Pomegranate is referred to as one of the fruits of paradise whose effect on the treatment of diseases has been proven today. In addition, it has recently been used in the pharmaceutical industry.
Materials and methodsIn this study, the therapeutic effects and applications of pomegranate in medicine and pharmaceutics were investigated using scientific studies available in authentic databases.
FindingsVarious parts of the pomegranate have therapeutic properties since they contain compounds such as anthocyanidins, fatty acids, vitamins, mineral salts and flavonoids. The main therapeutic properties of pomegranate are prevention and treatment of cardiovascular diseases, cancers and viral and bacterial infections. This fruit can also be used as a reducing agent in the synthesis of pharmaceutical nanoparticles as a new drug delivery system.
ConclusionThe evaluation of Qur’anic verses and their adaptation to new scientific knowledge have shown that pomegranate has beneficial effects on human health from various aspects, and it is recommended that clinicians and researchers in the medical and industrial fields pay attention to this fruit.
Keywords: Holy Qur’an, Punica granatum, Health, Nanoparticles, Drug delivery systems, Therapeutic applications -
مقدمه
افراد با نقص سیستم ایمنی بسیار مستعد عفونت های قارچی هستند. درمان عفونت های قارچی ریوی با انتقال اختصاصی دارو به ریه مطلوب است.
روش هانانوذرات زیین حاوی فلوکونازول به روش ضد حلال تهیه شدند. خواص فیزیکو- شیمیایی آن ها بررسی شد. از فرمولاسیون بهینه، پودر استنشاقی با لاکتوز یا مانیتول تهیه و ویژگی های استنشاقی پودرهای تهیه شده با استفاده از کسکید ایمپکتور اندرسون ارزیابی شد. اثر ضدقارچی علیه کاندیدا آلبیکنس بررسی و حداقل غلظت مهاری تعیین گردید. سمیت سلولی فلوکونازول آزاد، پودر استنشاقی حاوی نانوذره دارو، پودر استنشاقی حاوی نانوذره بدون دارو بر روی رده ی سلولی A549 به روش رنگ سنجی MTT، انجام شد.
یافته هااندازه ی نانوذرات در محدوده ی 1/35 ± 88/70 تا 5/40 ± 226/90 نانومتر بود و درصد کارآیی بارگیری در محدوده ی 3/61 ± 57/58 تا 0/34 ± 92/94 قرار داشت. در نمونه های پودر استنشاقی تهیه شده، همه ی نمونه پودرها درصد دوز خروجی بالایی داشتند. تست سایتوتوکسیسیته نشان داد که به طور کلی هیچ کدام از گروه ها حتی در بالاترین غلظت مورد مطالعه اثرات سایتوتوکسیک معنی داری نداشتند.
نتیجه گیریاستفاده از لاکتوز به جای مانیتول، ویژگی های آیرودینامیکی پودر استنشاقی را بهبود داد. پودر استنشاقی فلوکونازول تهیه شده، درصد کسر ذرات ریز مناسب و متوسط قطر جرمی آیرودینامیک پایینی داشت و می تواند به خوبی در ریه ته نشین شود. علاوه بر این، پودر استنشاقی حاوی فلوکونازول ایمن است و اثر قابل مقایسه با فلوکونازول دارد.
کلید واژگان: فلوکونازول, نانوذرات, پودر خشک استنشاقی, بیماری های ریوی, قارچBackgroundImmunocompromised persons are very susceptible to fungal infections. It is desirable to treat pulmonary fungal infections with specific delivery of drugs to the lungs.
MethodsZein nanoparticles containing fluconazole were prepared by anti-solvent method. Their physico-chemical properties were investigated. From the optimal formulation, dry powder was prepared with lactose or mannitol using spray drying and aerosolization characteristics of the dry powders were evaluated using Anderson's cascade impactor. Antifungal effect was investigated against candida albicans and minimum inhibitory concentration was determined. Cytotoxicity of free fluconazole, dry powder containing drug loaded nanoparticles, dry powder containing nanoparticles without drug was also evaluated against A549 cell line by MTT method.
FindingsThe size of nanoparticles was in the range of 88.70 ± 1.35 to 226.90 ± 5.40 nm, and the percentage of loading efficiency was in the range of 57.58 ± 3.61 to 92.94 ± 0.34. In the prepared dry powder samples, all the powder samples had a high emitted dose percentage. Cytotoxicity test showed that in general none of the groups had significant cytotoxic effects even at the highest studied concentration.
ConclusionUsing lactose as carrier, can improve the aerodynamic properties of dry powder compared with mannitol. The prepared inhaled fluconazole powder has a suitable fine particle fraction % and a low median mass aerodynamic diameter and can be well deposited in the lung. In addition, powder containing fluconazole was safe and its effect was comparable with fluconazole.
Keywords: Fluconazole, Nanoparticles, Dry powder inhaler, lung diseases, Fungi -
مقدمه
بذرهای رازیانه حاوی ترکیبات پلی فنولی بوده که می تواند بعنوان گزینه مناسبی برای سنتز نانوذرات در نظر گرفته شود.
هدفدر این مطالعه، نانوذرات اکسید روی (ZnO) با استفاده از عصاره آبی بذر رازیانه سنتز شد و فعالیت ضدباکتریایی آنها علیه باکتری های منتقله از راه غذا ارزیابی شد.
روش بررسیویژگی های نانوذرات ZnO سنتزشده با استفاده از آنالیزهای مختلف مشخص شدند. کمترین غلظت بازدارنده از رشد و کمترین غلظت باکتری کشی این نانوذرات بر باکتری های استاندارد منتقله از راه غذا شامل استافیلوکوکوس اوریوس، یرسینیا انتروکولیتیکا، اشریشیا کلی (O157:H7) و باسیلوس سریوس به روش میکرودایلوشن بررسی شد.
نتایجبا توجه به نتایج حاصل از طیف سنجی مریی- فرابنفش، نانوذرات ZnO در طول موج nm 231 دارای قله جذبی بودند که تایید کننده تشکیل شدن این نانوذرات می باشد. به علاوه، الگوی پراش اشعه ایکس مطابق با کارت های JCPDS و به معنای تشکیل نانوذرات ZnO می باشد. براساس یافته های میکروسکوپ الکترونی، نانوذرات تولیدی در این پژوهش شکل هگزاگونال داشتند و به طور تقریبی میانگین اندازه نانوذرات هم nm 50 بود که با اندازه نتایج بدست آمده از آنالیز پراکندگی دینامیکی نور قرابت دارد. همچنین، کمترین غلظت بازدارنده از رشد باکتری ها توسط نانوذرات ZnO برای اشریشیا کلی (O157:H7)، یرسینیا انتروکولیتیکا، استافیلوکوکوس اوریوس و باسیلوس سریوس به ترتیب برابر با 62/5، 62/5، 31/25 و 500 میکروگرم در میلی لیتر بدست آمد.
نتیجه گیرینانوذرات ZnO به کمک عصاره بذر رازیانه سنتز شد که اثر ضدباکتریایی مناسبی علیه باکتری های منتقله از راه غذا داشت.
کلید واژگان: سنتز زیستی, نانوذرات, اکسید روی, گیاه رازیانه, عصاره بذر, ضد باکتریایی, منتقله از راه غذاBackgroundFoeniculum vulgare Mill. seeds contain polyphenolic compounds which can be considered a suitable option for the green synthesis of nanoparticles.
ObjectiveIn this study, the antibacterial activity against foodborne bacteria of ZnO nanoparticles synthesized from the aqueous extract of Foeniculum vulgare Mill. seeds was evaluated.
MethodsThe synthesized ZnO nanoparticles were characterized using different analyses. The minimum inhibitory and bactericidal concentration of the nanoparticles were investigated against standard foodborne bacteria, S. aureus, Y. enterocolitica, E. coli O157:H7, and B. cereus, using the broth microdilution method.
ResultsUV-Vis spectroscopy analysis indicated an absorption peak at 231 nm which confirms the formation of ZnO nanoparticles. In addition, the X-ray diffraction pattern is consistent with the JCPDS cards, which also means the formation of ZnO nanoparticles. The results of the electron microscope revealed that the nanoparticles had a hexagonal shape with an average size of 50 nm, which is in agreement with the results obtained from the dynamic light scattering analysis. In addition, the minimum inhibitory concentration of ZnO nanoparticles against gram-negative and gram-positive bacteria, Y. enterocolitica, E. coli O157:H7, S. aureus, and B. cereus were 62.5, 62.5, 31.25 and 500 µg/ml, respectively.
ConclusionZnO nanoparticles synthesized from Foeniculum vulgare Mill. seed extract had an appropriate antibacterial effect against foodborne bacteria.
Keywords: Biosynthesis, Nanoparticles, ZnO, Foeniculum vulgare, Seed extract, Antibacterial, Foodborne -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال بیست و یکم شماره 6 (پیاپی 161، Jun 2023)، صص 499 -508مقدمه
نانوذرات اکسید روی (ZnO-NPS) به طور گسترده ای در زندگی انسان ها مورد استفاده قرار می گیرند. با این حال، آنها عوارض جانبی بر سلامت انسان دارند.
هدفهدف از این مطالعه بررسی دوزهای مختلف نانوذرات اکسید روی بر روی بافت بیضه بود.
مواد و روش ها35 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (12-10 هفته، 20 ± 220 گرم) به 7 گروه 5 تایی شامل گروه کنترل (موش ها روزانه با آب مقطر گاواژ می شدند)، گروه شم (موش ها هفته ای دو بار دوز به صورت داخل صفاقی آب مقطر را دریافت می کردند)، گروه نانوذرات اکسید روی تزریق نانوذرات اکسید روی از طریق داخل صفاقی (دوزهای mg/kg 25، 50 و 100 وزن بدن، دو بار در هفته) و گاواژ (دوزهای mg/kg 150 و 200 وزن بدن در روز) تقسیم شدند. تمام مراحل آزمایش در 4 هفته انجام شد. و سپس تستوسترون سرم و مالون دی آلدیید بافتی و سطوح قدرت آنتی اکسیدانی کاهنده آهن اندازه گیری شد و همچنین ارزیابی هیستوپاتولوژیک بیضه ها انجام شد.
نتایجیافته های هیستوپاتولوژیک نشان داد در گروهی که دوز mg/kg 25 نانوذرات اکسید روی را دریافت کردند، جمعیت سلولی اسپرم ها کاهش پیدا کرد، گروهی mg/kg 50 و mg/kg 100 نانوذرات اکسید روی دریافت کردند، علاوه بر کاهش جمعیت سلولی اسپرم ها ،ادم، پرخونی و دژنراسیون واکویلی مشاهده شد. بیشترین میزان ضایعات در دوز mg/kg 200 مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان سطوح قدرت آنتی اکسیدانی کاهنده آهن و سطوح تستوسترون در گروه کنترل مشاهده شد. دوز mg/kg 100 نانوذرات اکسید روی از طریق تزریق داخل صفاقی و دوز گاواژ mg/kg 150 نانوذرات اکسید روی، دوزهای مناسبی برای ایجاد مدل ضایعات تناسلی مردانه هستند.
نتیجه گیریبنابراین نانوذرات از عوامل مضر بر روی دستگاه تولید مثل هستند و در نتیجه بر ناباروری تاثیر منفی می گذارند که نیاز به ارزیابی و کنترل سمیت غلظت این نانوذرات است.
کلید واژگان: اکسید روی, بیضه, نانوذرات, استرس اکسیداتیو, تستوسترونBackgroundZinc oxide nanoparticles (ZnO-NPS) are widely used in human life; however, they do have side effects on human health.
ObjectiveThis study aimed to evaluate the different doses of ZnO-NPS on testicular tissue.
Materials and Methods35 male Wistar rats (10-12 wk, 220 ± 20 gr) were divided into 7 groups of 5, including the control group (gavaged distilled water daily), sham group (received intraperitoneal doses of distilled water twice a week). The group received intraperitoneal ZnO-NPS (25, 50, and 100 mg/kg body weight, twice a week), and gavage (150 and 200 mg/kg body weight daily). All stages of the test were performed in 4 wk then serum testosterone and tissue malondialdehyde, and ferric reducing antioxidant power levels were measured, also testes histopathological evaluation was performed.
ResultsOur results showed that a reduced cell population of spermatozoa was observed in the group that received 25 mg/kg ZnO-NPS, while a reduced cell population of spermatozoa, edema, hyperemia, and vacuolar degeneration were observed in the group that received 50 and 100 mg/kg ZnO-NPS. The maximum amount of lesions were observed in the dose of 200 mg/kg. The highest amount of ferric reducing antioxidant power and testosterone levels were observed in the control group. Also, a 100 mg/kg intraperitoneal dose of ZnO-NPS and 150 mg/kg oral dose of ZnO-NPS were suitable doses to create a model of male genital lesions.
ConclusionNanoparticles are harmful factors for the reproductive system and consequently affect infertility, which requires the toxicity of the concentration of these nanoparticles to be evaluated and controlled.
Keywords: Zinc oxide, Testis, Nanoparticle, Oxidative stress, Testosterone
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.