به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « نسبت دور کمر به دور باسن » در نشریات گروه « پزشکی »

  • منیر سادات میرحسینی، غزاله اسلامیان*، آرمان قربانی*، حمید زند، صفورا واشقانی فراهانی
    سابقه و هدف

    فاکتور رشد فیبروبلاست-21 (Fibroblast Growth Factor-21; FGF-21)، یک فعال کننده قوی جذب گلوکز است و ارتباط آن با مقاومت به انسولین، سندرم متابولیک و چاقی نشان داده شده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه پارامتر های تن سنجی و ترکیب بدن با بیان ژن FGF-21 در سلول های تک هسته ای خون محیطی (Peripheral Blood Mononuclear Cells; PBMCs) در بزرگسالان جوان سالم انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه مقطعی تحلیلی حاضر با 30 بزرگسال جوان سالم در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1401 انجام شد. بیان ژن FGF-21 به روش واکنش زنجیره ای پلیمراز همزمان در PBMCs تعیین شد. آنالیز ترکیب بدنی با استفاده از دستگاه بایوالکتریکال امپدانس آنالایزر انجام گردید. به منظور تعیین رابطه پارامتر های تن سنجی و ترکیب بدن با بیان این ژن از رگرسیون خطی استفاده شد.

    یافته ها

    میانه (دامنه بین چارکی) سن و نمایه توده بدن افراد به ترتیب 22 (26-21) سال و 3/23 (6/25-3/21) کیلوگرم/مترمربع بود. بین FGF-21 ΔCT در PBMCs با نمایه توده بدن (516/0- =β)، نسبت دور کمر به دور باسن (477/0- =β)، توده کل چربی (412/0- =β) و چربی احشایی (514/0-=β) رابطه معکوس معنی دار مشاهده شد (05/0>P) که بیانگر آن است که مقادیر بالای این متغیرها، با مقادیر بالای بیان ژن FGF-21 ارتباط معنی دار دارد. بین توده عضلانی و بیان ژن FGF-21 رابطه معنی داری گزارش نشد.

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه رابطه مستقیم معنی داری بین بیان ژن FGF-21 در PBMCs با نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به دور باسن، توده چربی و چربی احشایی در افراد جوان سالم نشان داد. به منظور تایید احتمالی همسو بودن بیان ژن FGF-21 در PBMCs، به عنوان یکی از در دسترس ترین سلول های انسانی، با سطوح سرمی آن مطالعات بیشتری توصیه می شود.

    کلید واژگان: فاکتور رشد فیبروبلاست-21, نمایه توده بدن, نسبت دور کمر به دور باسن, توده چربی, توده عضلانی}
    M. Mirhoseini, G .Eslamian*, A .Ghorbani, H. Zand, S .Vasheghani Farahani
    Background and Objectives

    Fibroblast growth factor-21 (FGF-21) is a potent activator of glucose uptake associated with insulin resistance, metabolic syndrome and obesity. The aim of this study was to assess relationships between the anthropometric parameters, body composition, and FGF-21 gene expression in peripheral blood mononuclear cells in healthy young adults.

     Materials & Methods

    This cross-sectional analytical study included 30 healthy young adults from Shahid Beheshti University of Medical Sciences, 1401. The FGF-21 gene expression in peripheral blood mononuclear cells was assessed using real-time polymerase chain reaction technique. Body composition was assessed using bioelectrical impedance analysis. Linear regression was used to assess relationships of anthropometric and body composition parameters with the gene expression.

    Results

    The median (interquartile range) age and body mass indices of the participants were 22 (21–26) years and 23.3 (21.25–3.6) kg/m2, respectively. Significant inverse relationships were detected between FGF-21 ΔCT in peripheral blood mononuclear cells and body mass index (β = -0.516), waist-to-hip ratio (β = -0.477), total fat mass (β = -0.412) and visceral fat (β = -0.514) (p < 0.05). This indicated that higher values of these variables were associated to the increased FGF-21 gene expression. No significant relationships were observed between the muscle mass and FGF-21 gene expression.

    Conclusion

    Results of this study demonstrated significant positive associations between the FGF-21 gene expression in peripheral blood mononuclear cells and the body composition, waist-to-hip ratio, fat mass and visceral fat in healthy young individuals. Further studies are warranted to verify alignment of FGF-21 gene expression in peripheral blood mononuclear cells, as easily accessible human cells, with serum levels.

    Keywords: Fibroblast Growth Factor-21, Body Mass Index, Waist-To-Hip Ratio, Fat Mass, Muscle Mass}
  • علیرضا شهاب جهانلو، کامیار کوزه کنانی
    مقدمه و هدف
    شاخص نسبت دور کمر به دور باسن (WHR) یک اندازه گیری برای چاقی در ناحیه شکم می باشد. مطالعات بر اساس این شاخص در اقوام مختلف نتایج متفاوت داشته است. هدف این مطالعه بدست آوردن بهترین نقطه برش شاخص نسبت دور کمر به دور باسن جهت تفکیک افراد چاق می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی تعداد 19366 نفر با سن بالاتر از 19 سال به روش سر شماری در طی پنج سال انتخاب شدند. اندازه گیری ترکیبات بدن به روش Bioelectrical Impedance Analysis انجام گرفت. میزان WHR، درصد بافت چربی بدن، کل بافت چربی بدن و میزان بافت نرم بدن اندازه گیری گردید. عملکرد تشخیصی (Diagnostic Performance) بر اساس محاسبه ویژگی و حساسیت در هر دو گروه زن و مرد با استفاده از نقاط برش استاندارد طلایی بر اساس جنسیت و دسته بندی سنی محاسبه شد. آنالیز داده به روش تی تست، کای اسکور، منحنی راک و رگرسیون خطی انجام گرفت.
    نتایج
    در هر دو گروه زن و مرد، میزان همبستگی بین متغیرهای مختلف بالا می باشد. میزان حساسیت و قدرت پیش بینی منفی در گروه زنان برابر با 2/84 درصد و 6/85 درصد و در کل مردان برابر با 21 درصد و 7/50 درصد است. دسته بندی سنی نشان داد که با افزایش سن میزان حساسیت و قدرت پیش بینی منفی در مردان و میزان حساسیت در زنان افزایش می یابد. بهترین نقطه برش WHR برای مردان 5/87 درصد و برای زنان 5/83 درصد محاسبه شد.
    نتیجه نهایی: این شاخص به درستی زنان را در گروه چاق و دارای اضافه وزن دسته بندی می کند. نقطه برش بدست آمده در گروه زنان نزدیک به نقطه برش استاندارد ولی در مردان بسیار کمتر از آن می باشد. این شاخص در مردان جوان فاقد دقت لازم است ولی با افزایش سن در این گروه، دسته بندی به نحو بهتری انجام می گیرد.
    کلید واژگان: چاقی, ساختمان بدن, نسبت دور کمر به دور باسن}
    A.S. Jahanlou, K. Kouzekanani
    Introduction &
    Objective
    Proportion of Waist-to-Hip Ratio (WHR) is an indicator of abdominal obesity, which is supported by some studies but rejected by others. The aim of this study was to examine the accuracy of the WHR and obtain suitable cut- off points for detecting obesity among adult Iranians.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional-descriptive study the sample consisted of 19366 adults. The data collection took place from 2009 to 2014, using Bioelectrical Impedance Analysis (BIA). The following data were obtained: WHR, Percentile of Body Fat (PBF), To-tal Fat (TF), and Soft Lean Mass (SLM). Sensitivity and specificity, based on World Health Organization’s Gold Standards were calculated for both sexes at three age groups. The data analysis included t-test, chi-square, ROC curve, and linear regression.
    Results
    All study variables were correlated with each other. Age was only correlated with the WHR. Percentages of sensitivity and Negative Predictive Value (NPV) were 84.2% and 85.6% in women; 21% and 50.7% in men. Increase in age was associated with increase in sensitivity in men and women, and NPV in men. The suitable cut-off points for men and women were found to be 87.5% and 83.5%, respectively.
    Conclusion
    Waist-to-Hip ration is a suitable indictor of obesity for Iranian women but not men, especially among those who are under 59 years old.
    Keywords: Body Constitution, Obesity, Waist, Hip Ratio}
  • مریم جوادیان، زهرا بصیرت، مهرداد کاشی فرد
    سابقه و هدف
    سندرم تخمدان پلی کیستیک یک اختلال شایع آندوکرین همراه با اختلالات لیپید می باشد که با افزایش ریسک بیماری های قلبی- عروقی و چاقی مرکزی همراه می باشد. این مطالعه با هدف تعیین رابطه لیپید پس از غذا با نسبت دور کمر به باسن و انسولین در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و مقایسه آن با گروه کنترل انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 20 خانم مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و 20 نفر کنترل سالم که از نظر سن یکسان و از نظر شاخص توده بدنی بین 2kg / m 20 تا 2kg / m 23 بودند، در مرکز ناباروری فاطمه الزهرا بابل انجام شده است. نسبت دور کمر به دور باسن محاسبه شد و سطح تری گلیسرید، کلسترول، HDL ناشتا و پس از غذا، انسولین و تست تحمل گلوکز اندازه گیری شد و در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
    یافته ها
    زنان مبتلا به تخمدان پلی کیستیک سطوح بالاتری از تری گلیسرید پس از غذا (mg/dl5/121±6/203 در مقابل mg/dl 5/41±7/117، 018/0p=)، کلسترول پس از غذا (mg/dl 9/36±1/210 در مقابل mg/dl 29±9/169، 001/0p=)، قند خون ناشتا (mg/dl 7/11±6/91 در مقابل mg/dl 2/14±8/81، 023/0p=)، انسولین (ÏÜ/ml2/25±7/131 در مقابل ÏÜ/ml 18±2/75، 033/0p=) و نسبت دور کمر به دور باسن (06/0±87/0 در مقابل 14/0±74/0، 001/0p=) در مقایسه با گروه کنترل داشتند. در حالت ناشتا نیز تری گلیسرید (mg/dl 9/68±1/158 در مقابل mg/dl 9/35±118، 029/0p=) و کلسترول (mg/dl 6/32±9/189 در مقابل mg/dl 25±154، 000/0p=) در بیماران بیشتر از گروه کنترل بود. بین سطح لیپیدهای اندازه گیری شده با سطح انسولین و نسبت دور کمر به باسن همبستگی معنی دار وجود نداشت.
    استنتاج
    سطوح تری گلیسرید و کلسترول ناشتا و پس از غذا و انسولین در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک بیشتر از زنان نرمال بود و به نظر می رسد نسبت دورکمر به باسن و سطح انسولین بر این ارتباط تاثیرگذار نبوده است
    کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, لیپید پس از غذا, نسبت دور کمر به دور باسن, سطح انسولین, تست تحمل گلوکز}
    Maryam Javadian, Zahra Basirat, Mehrdad Kashifard
    Background and
    Purpose
    Polycystic ovary syndrome (PÇÔS), a common endocrine disorder with lipid disturbances, is associated with increase in the risk of cardiovascular disease and central obesity. The aim of this study was to determine the relationship between the postparandial lipid level with waist-to-hip ratio and insulin in women with PÇÔS in comparison with a control group.
    Materials And Methods
    This case-control study was conducted at Fatemat Zahra Ïnfertility Çenter in Babol on 20 women with PÇÔS and 20 healthy women as controls who were matched according to age and had a body mass index between 20 to 23 kg/m2. Waist-to-hip ratio, insulin, glucose tolerance test, the levels of fasting and postparandial triglyceride, cholestrol and HDL-cholestrol were all measured and compared between the two groups.
    Results
    Ïn comparison with the control group, women with PÇÔS had higher levels of postparandial triglyceride (203.6±121.5 mg/dl VS 117.7±41.5 mg/dl, P=0.018), postparandial cholestrol (210.1±36.9 mg/dl VS 169.9±29 mg/dl, P=0.001), FBS (91.6±11.7 mg/dl VS 81.8±14.2 mg/dl, P=0.023), insulin (131.7±25.2 ÏÜ/dl VS 75.2±18 ÏÜ/dl, P=0.033) and waist-to-hip ratio (0.87±0.06 VS 0.74±0.14, P=0.001). The levels of fasting triglyceride (158.1±68.9 mg/dl VS 118±35.9 mg/dl, P=0.029) and cholesterol (189.9±32.6 mg/dl VS 154±25 mg/dl, P=0.000) in PÇÔS women were higher than that of the control group. There was no relationship between the level of lipids with insulin level and waist-to-hip ratio.Çonclusion: The levels of insulin, fasting and postparandial triglyceride and cholesterol in women with PÇÔS were higher than the healthy group. Ït seems that waist-to-hip ratio and insulin level had no effect on this relationship.
  • لیلا آزادبخت، مریم بحرینیان، احمد اسماعیل زاده
    مقدمه
    چاقی شکمی در مطالعات پیشین در ایران با استفاده از حدود مرزی تعیین شده توسط سازمان بهداشت جهانی تعیین شده و هیچ مطالعه ای از حدود مرزی پیشنهادی استفاده نکرده است. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل مرتبط با ایجاد چاقی شکمی بر اساس حدود مرزی مطلوب در جمعیتی نماینده از زنان بود.
    روش ها
    در یک مطالعه ی مقطعی، ارزیابی دریافت های معمول غذایی 926 نفر از زنان 60-40 ساله توسط پرسش نامه ی نیمه کمی بسامد خوراک صورت گرفت. داده های دموگرافیک و تن سنجی مطابق پروتوکل های استاندارد جمع آوری و حدود مرزی پیشنهادی برای نسبت دور کمر به دور باسن (84/0 ≤ WHR یاWaist-to-Hip Ratio) جهت تعیین چاقی شکمی استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین نسبت دور کمر به دور باسن (WHR)، 06/0 ± 82/0 بود. احتمال چاقی شکمی در زنان کم تحرک (نسبت شانس: 11/2، فاصله ی اطمینان 95%: 53/2-40/1) بیشتر بود. افسردگی (نسبت شانس: 36/1، فاصله ی اطمینان 95%: 93/1-02/1)، استعمال دخانیات (نسبت شانس: 21/1، فاصله ی اطمینان 95%: 56/1-02/1) و بیکاری (نسبت شانس: 41/1، فاصله ی اطمینان 95%: 72/1-13/1) با چاقی شکمی مرتبط بود. همچنین تاهل (نسبت شانس: 31/1، فاصله ی اطمینان 95%: 82/1-10/1)، یا (نسبت شانس: 22/1، فاصله ی اطمینان 95%: 61/1-02/1)، دریافت ناکافی ویتامین C (نسبت شانس: 31/2، فاصله ی اطمینان 95%: 25/4-25/1) و دریافت کم کلسیم (نسبت شانس: 30/1، فاصله ی اطمینان 95%: 78/3-07/1) با تجمع چربی در ناحیه ی شکم همراه بود. ارتباط معکوسی بین مصرف لبنیات و چاقی شکمی دیده شد (05/0 > P؛ 2/0- = r).
    نتیجه گیری
    از آن جا که چاقی شکمی با افزایش سن، بیکاری، تاهل، زایمان و سبک نامطلوب زندگی نظیر کم تحرکی، استعمال دخانیات، افسردگی، دریافت ناکافی ویتامین C و کلسیم و دریافت بالای چربی ارتباط دارد، تعدیل شیوه ی زندگی جهت دست یابی به وضعیت سالم تر بدن باید مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: سبک زندگی, چاقی شکمی, نسبت دور کمر به دور باسن, تغذیه}
    Leila Azadbakht, Maryam Bahreinian, Ahmad Esmaillzadeh
    Background
    Previous studies in Iran used the World Health Organization (WHO) cut-off points to determine visceral obesity and no studies used the suggested cut-off points. This study was performed to investigate the correlates of central obesity based on the optimal cut-off values in a representative population of women.•
    Methods
    In a cross-sectional study of 926 women aged 40-60 years, usual dietary intakes were assessed by means of a semi quantative food frequency questionnaire. Demographic data and anthropometric indices were collected according to standard protocols. The suggested cut-off points for waist-to-hip ratio (WHR ≥ 0.84) were used to determine the correlates of visceral obesity. The components of dietary intakes were determined by factor analysis.•
    Finding
    Mean WHR was 0.82 ± 0.06. There was a higher tendency for central obesity among less active women (odds ratio: 2.11; 95% confidence interval: 1.40-2.53). Depression (1.36; 1.02-1.93), smoking (1.21; 1.02-1.56), and unemployment (1.41; 1.13-1.72) were correlated with central adiposity. Marriage (1.31; 1.10-1.82), menopause (1.22; 1.02-1.61), low vitamin C intake (2.31; 1.25-4.25), and low calcium intake (1.30; 1.07-3.78) were also associated with central fat accumulation. We found an inverse relationship between dairy consumption and central obesity (r = -0.2, P < 0.05).•
    Conclusion
    Since adverse fat accumulation is associated with increasing age, unemployment, marriage, parity and poor lifestyle factors like inactivity, smoking, depression, low intake of vitamin C and calcium, and high fat consumption, lifestyle modifications should be encouraged to achieve a healthier body shape.
  • حسن بحرالعلوم، علیرضا توحیدنژاد، محمدرضا ربیعی
    مقدمه
    تحقیقات، چاقی را منشا بیماری هایی از جمله سکته ی قلبی، دیابت نوع دوم، فشار خون، برخی سرطان ها، بیماری های مفصلی و ریوی می دانند. در میان عوامل ترکیب بدنی درصد چربی، نمایه ی توده بدن و نسبت دور کمر به دور باسن مهم ترین عوامل اثرگذار بر تندرستی معرفی شده اند. هدف این تحقیق توصیف و مقایسه برخی عوامل ترکیب بدنی دانشجویان پسر فعال و غیرفعال دانشگاه صنعتی شاهرود می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق70 دانشجوی غیرفعال (دانشجویانی که برنامه ورزشی و فعالیت جسمانی منظمی نداشته اند) با میانگین سنی 7/1±9/20 سال و 65 دانشجوی دارای فعالیت بدنی منظم با میانگین سنی 6/1±8/20 سال به صورت تصادفی طبقه ای براساس دانشکده و سال ورود از بین 2013 دانشجوی مشغول به تحصیل در سال 1386 انتخاب و شاخص های ترکیب بدنی آن ها به وسیله دستگاه آنالیز ترکیب بدنی به روش آنالیز امپدانس الکتریکی تعیین گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد در دانشجویان فعال میانگین درصد چربی بدن 2/3±4/13 و دانشجویان غیرفعال 2/6±7/16 بود که اختلاف آنها از نظر آماری معنادار (001/0P
    کلید واژگان: ترکیب بدنی, نمایه ی توده بدن, نسبت دور کمر به دور باسن, درصد چربی, دانشجویان غیرفعال, دانشجویان فعال}
    Hassan Bahrololoum, Alireza Tohidnejad, Mohmmmadreza Rabiee
    Introduction
    Obesity is a serious health problem that reduces life expectancy by increasing one's risk of developing coronary artery disease, hypertension, type 2 diabetes, obstructive pulmonary disease, osteoarthritis and certain types of cancer. Moreover, body composition is divided into fat and fat free mass components. Research shows that physical activity is an important factor that affects body composition. This research aimed at estimating and comparing the body composition components of physically active and inactive male student of Shahroud University of technology
    Methods
    Participants of this study were 70 inactive male students with average age of (20.86±1.72) years and 65 physically active male students with average age of (20.86±1.72 years). The participants were randomly selected through stratified sampling procedure from various faculties and different admission years. Body composition was estimated with Body composition analyzer system that measured body composition components using bioelectrical impedance method.
    Results
    Data analysis with SPSS-15 software revealed that: average of BF% in physically active sample was (13.43±3.15) and average of inactive samples was (16.73±6.16) which statistically showed significant difference (P0
  • مهدی بروغنی، محمدرضا حامدی نیا، محمدرضا اسد، مهدی زارعی
    مقدمه
    تحقیقات، چاقی را منشا بیماری هایی از جمله سکته ی قلبی، دیابت نوع دوم، فشار خون، برخی سرطان ها، بیماری های مفصلی و ریوی می دانند. در میان عوامل ترکیب بدنی درصد چربی، نمایه ی توده بدن و نسبت دور کمر به دور باسن مهم ترین عوامل اثرگذار بر تندرستی معرفی شده اند. هدف این تحقیق توصیف و مقایسه برخی عوامل ترکیب بدنی دانشجویان پسر فعال و غیرفعال دانشگاه صنعتی شاهرود می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق70 دانشجوی غیرفعال (دانشجویانی که برنامه ورزشی و فعالیت جسمانی منظمی نداشته اند) با میانگین سنی 7/1±9/20 سال و 65 دانشجوی دارای فعالیت بدنی منظم با میانگین سنی 6/1±8/20 سال به صورت تصادفی طبقه ای براساس دانشکده و سال ورود از بین 2013 دانشجوی مشغول به تحصیل در سال 1386 انتخاب و شاخص های ترکیب بدنی آن ها به وسیله دستگاه آنالیز ترکیب بدنی به روش آنالیز امپدانس الکتریکی تعیین گردید.
    نتایج
    نتایج نشان داد در دانشجویان فعال میانگین درصد چربی بدن 2/3±4/13 و دانشجویان غیرفعال 2/6±7/16 بود که اختلاف آنها از نظر آماری معنادار (001/0P
    کلید واژگان: ترکیب بدنی, نمایه ی توده بدن, نسبت دور کمر به دور باسن, درصد چربی, دانشجویان غیرفعال, دانشجویان فعال}
    Mehdi Broghani, Mohamadreza Hamedinea, Mohamadreza Asad, Mehdi Zarae
    Introduction
    Obesity is a serious health problem that reduces life expectancy by increasing one's risk of developing coronary artery disease, hypertension, type 2 diabetes, obstructive pulmonary disease, osteoarthritis and certain types of cancer. Moreover, body composition is divided into fat and fat free mass components. Research shows that physical activity is an important factor that affects body composition. This research aimed at estimating and comparing the body composition components of physically active and inactive male student of Shahroud University of technology
    Methods
    Participants of this study were 70 inactive male students with average age of (20.86±1.72) years and 65 physically active male students with average age of (20.86±1.72 years). The participants were randomly selected through stratified sampling procedure from various faculties and different admission years. Body composition was estimated with Body composition analyzer system that measured body composition components using bioelectrical impedance method.
    Results
    Data analysis with SPSS-15 software revealed that: average of BF% in physically active sample was (13.43±3.15) and average of inactive samples was (16.73±6.16) which statistically showed significant difference (P
  • آیدا غفاری، محمد علیزاده، بهرام پورقاسم گر گری، علیرضا استاد رحیمی، عبدالرسول صفاییان، رسول سوانا دانغیان
    مقدمه
    شناسایی راه های جدید درمان چاقی برای سلامت بشر از اهمیت فوق العاده ای بر خوردار است.
    هدف از این مطالعه پاسخ به این پرسش بود که آیا مکمل خوراکی ال - آرژنین و سلنیوم به تنهایی یا توام با هم می توانند تاثیر رژیم کم کالری غنی از حبوبات را بر روی شاخص های تن سنجی افزایش دهد؟
    روش ها
    این کارآزمایی بالینی دوسوکور کنترل شده با دارونما بر روی 84 خانم قبل از یائسگی و با چاقی مرکزی اجرا گردید. شرکت کنندگان در مطالعه پس از دو هفته اجرای رژیم آماده سازی ایزوکالریک به صورت تصادفی یکی از 4 مداخله ی 1) رژیم کنترل، 2) ال- آرژنین به همراه رژیم کنترل، 3) سلنیوم به همراه رژیم کنترل 4) ال-آرژنین، سلنیوم و رژیم کنترل را به مدت 6 هفته دریافت نمودند. شاخص های تن سنجی قبل و بعد از مداخله مورد سنجش قرار گرفته شد.
    یافته ها
    رژیم کنترل تاثیر معنی داری در کاهش دور کمر، باسن، بازو، ران، ساق پا، سینه و ضخامت چین پوستی عضلات سه سر و دو سر بازو، زیر کتف و فوق ایلیاک، نسبت دور کمر به دور باسن، مجموع ضخامت های چین پوستی، دانسیته ی بدن و درصد چربی بدن داشت. رژیم کنترل به همراه ال- آرژینین و سلنیوم به طور معنی دار ضخامت چین پوستی فوق ایلیاک را کاهش داد ولی رژیم کنترل، ال- آرژینین، سلنیوم هر کدام به تنهایی یا با همدیگر تاثیر معنی داری بر وزن، نمایه توده بدن و غلظت ناشتای نیتریت (نیترات) نداشتند.
    نتیجه گیری
    رژیم کنترل به همراه ال- آرژنین و سلنیوم چاقی شکمی را کاهش می دهد.
    کلید واژگان: آرژنین, سلنیوم, حبوبات, چاقی شکمی, دورکمر, دورباسن, نسبت دور کمر به دور باسن, نمایه توده بدن}
    Aida Ghaffari, Mohammad Alizadeh, Bahram Pourghasem Gargari, Ali Reza Ostad Rahimi, Abdorasoul Safaeian, Rasoul Sevana Daneghian
    Background
    Identifying new ways to decrease adiposity have great importance for human health. We aimed to find out whether l – arginine (Arg) and selenium alone or together can increase the effect of hypocaloric diet enriched in legumes (HDEL) on anthropometric measures in healthy women with central obesity.
    Methods
    This randomized, double-blind, placebo-controlled trial was undertaken in 84 healthy premenopausal women with central obesity. After 2 wk of run - in on an isocaloric diet, participants were randomly considered to eat HDEL, Arg (5 gr / d) and HDEL, selenium (200 µg / d) and HDEL or Arg, selenium and HDEL for 6 wk. The following variables were assessed before intervention and 3 and 6 wk after it: weight, waist circumference, hip circumference, waist to hip ratio (WHR), body mass index (BMI), and fasting nitrite / nitrate (NOx) concentrations. Other variables were assessed before and after intervention including: arm, thigh, calf and breast circumferences, subscapular, triceps, biceps and suprailiac skinfold thicknesses, sum of skinfold thicknesses (SSF), body density (D) and estimated percent of body fat (EPF).
    Findings
    HDEL showed a significant effect in reduction of waist, hip, arm, thigh, calf and breast circumferences, triceps, biceps, subscapular and suprailiac skinfold thicknesses, WHR, SSF, D and EPF. HDEL + Arg + selenium significantly reduced suprailiac skinfold thicknesses. HDEL, Arg, selenium and Arg plus selenium had not significant effect on weight, BMI and fasting NOx.
    Conclusion
    The study indicates that control diet with HDEL + Arg + selenium reduce suprailiac skinfold thicknesses which represents as reduction of abdominal obesity.
  • سید سعید نجفی، مرضیه مومن نسب، محمد جواد طراحی
    مقدمه
    اضافه وزن و چاقی، شایع ترین اختلال متابولیسم در انسان است و به عنوان عامل خطری برای بسیاری از بیماری ها به شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اضافه وزن و چاقی در جمعیت 64- 25 ساله خرم آباد در سال1385 انجام گردید.
    روش ها
    در این مطالعه توصیفی - مقطعی، 1010 نفر از ساکنین 64-25 ساله شهر خرم آباد با روش نمونه گیری چند مرحله ای و با مراجعه به منازل مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات فردی توسط پرسشنامه و از طریق مصاحبه جمع آوری شد. وزن نمونه ها با ترازوی عقربه ای استاندارد و قد با استفاده از قدسنج، اندازه گیری شد. نمایه توده بدنی محاسبه گردید و مقادیر بین25 تا 9/29 اضافه وزن و30 و بیشتر به عنوان چاقی در نظر گرفته شد. برای بررسی چاقی شکمی، با متر نواری دور کمر و دور باسن اندازه گیری و نسبت دور کمر به دور باسن محاسبه و مقادیر 95/0 سانتی متر و بیشتر در مردان و 85/0 سانتی متر و بیشتر در زنان به عنوان چاقی شکمی تعریف گردید.
    یافته ها
    در شهرخرم آباد، شیوع اضافه وزن 8/36 % و شیوع چاقی 4/11% بود. شیوع چاقی بطور معنی دار در زنان (9/14%) بیشتر از مردان (1/8%) و شیوع اضافه وزن در مردان 7/37% و در زنان 1/36% بود. شیوع چاقی با افزایش سن و تاهل نسبت مستقیم و با سطح سواد نسبت عکس داشت (0001/0=P). شیوع چاقی شکمی در زنان 3/73 و در مردان 7/22% بود که با افزایش سن ارتباط معنی دار نشان داد (0001/0=P). در هر دو جنس با افزایش سطح تحصیلات، شیوع چاقی شکمی کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    شیوع اضافه وزن، چاقی و چاقی شکمی به ویژه درمیان زنان شهر خرم آباد تامل برانگیز است و اطلاع رسانی و افزایش آگاهی عمومی، ضروری به نظر میرسد.
    کلید واژگان: اضافه وزن, چاقی, نمایه توده بدنی, نسبت دور کمر به دور باسن}
  • فرزاد حدائق، محمدرضا بزرگ منش، مژگان پادیاب، آزاده ضابطیان، فریدون عزیزی
    مقدمه
    هدف از این مطالعه ارزیابی تغییرات لیپیدهای سرمی و شاخص های تن سنجی در یک جمعیت شهری از بزرگسالان ایرانی برحسب نمایه ی توده ی بدن در طی6/3 سال پیگیری بود.
    مواد و روش ها
    بین سال های 80-1377 و 84-1381، 5618 فرد غیردیابتی با سن بیشتر و برابر 20 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تعیین تغییرات کلسترول تام، کلسترول HDL (HDL-C)، کلسترول LDL (LDL-C) و نیز شاخص های تن سنجی برحسب گروه های نمایه ی توده ی بدن (BMI)، از روش کوواریانس استفاده شد.
    یافته ها
    BMI در زنان افزایش یافت، اما این افزایش در زنان چاق معنی دار نبود. در مردان افزایش BMI تنها در گروه لاغر (lean) مشاهده شد. دور کمر در هر دو جنس و در همه ی گروه های BMI افزایش یافت. کاهش معنی دار در کلسترول تام (مردان: 3/15- تا 90/48 و CI، 1/32- و زنان: 0/23- تا 3/37- و CI: 2/30-) و LDL-C (مردان: 0/5- تا 7/43- و CI: 4/24- و زنان: 4/9- تا 2/30- و CI: 8/19-) مشاهده شد. کاهش قابل توجه در میانگین HDL-C تنها در مردان مشاهده شد (5/1- تا 2/5- و CI: 4/3-) اما میزان این کاهش در گروه های مختلف BMI تفاوتی را نشان نداد (3/0=P). کاهش در نسبت HDL-C / کلسترول تام و LDL-C/HDL-C در مردان و زنان معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه با وجود افزایش در میزان چاقی مرکزی تغییرات مطلوبی در کلسترول تام و LDL-C مشاهده شد. به نظر می رسد کاهش در کلسترول تام با تغییرات نامطلوب سطح سرمی HDL-C خنثی شده باشد. هیچ کاهش قابل توجهی در /HDL نسبت های کلسترول تام و LDL-C/HDL-C مشاهده نشد.
    کلید واژگان: نمایه ی توده ی بدن, سطح لیپید, لیپوپروتئین, دور کمر, نسبت دور کمر به دور باسن}
    Dr. F. Hadaegh, Dr. Mr. Bozorgmanesh, M. Padyab, A. Zabetian, Dr. F. Azizi
    Introduction
    The aim of this study was to examine in the lipid profile during 3.6 years and anthropometric parameters in Iranian adults the changes during 3.6 year body mass index (BMI).
    Materials And Methods
    Among participants of the Tehran lipid and glucose study (TLGS), 2940 non-diabetic adults, aged 20 years and older, who remained within the same BMI group during the two phases of the survey and were not taking lipid lowering drugs were investigated. We used ANCOVA and the repeated measures test for delineating short time trends in mean levels and ratios of serum lipids as well as anthropometric parameters across BMI groups (WHO classification).
    Results
    In all BMI groups the anthropometric indices of central and general obesity increased and total cholesterol (TC) (p<0.05) and high density lipoprotein cholesterol (HDL-C) (p<0.001) levels decreased in both genders. Among men, the greatest decline in total cholesterol levels was observed in obese persons (7%), whereas the greatest decline in HDL-C levels was observed in normal-weight persons (9%). A significant increase in TC/HDL was observed only in men, whereas among the normal-weight sub-group, TC/HDL increased both in men (9%) and women (6%).
    Conclusions
    Despite increases in general and abdominal obesity parameters, we observed favorable trends in total cholesterol levels. However declines in HDL cholesterol levels, and resulting increases in TC/HDL, particularly among normal-weight persons, could serve as a warning for increased risk of ischemic heart disease.
    Keywords: Waist circumference, Waist to hip ratio, Body mass index, Lipid levels, Lipoproteins}
  • آزاده ضابطیان، فرزاد حدائق، هادی هراتی، فریدون عزیزی
    مقدمه
    هدف این مطالعه تعیین بهترین شاخص تن سنجی پیش بینی کننده بروز دیابت نوع 2 در دو گروه سنی کمتر و بیشتر از 60 سال درجمعیت ایرانی می باشد.
    روش ها
    مطالعه حاضر یک مطالعه اینده نگر است که در آن 4479 مرد و زن غیردیابتی بالای 20 سال شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران دارای اطلاعات کامل مربوط به فشار خون، قند خون بطور ناشتا و دو ساعت بعد از تزریق 75 گرم گلوکز، لیپیدهای ناشتای سرم، شاخص های تن سنجی از جمله نمایه توده بدنی (BMI)، اندازه دور کمر (WC) و نسبت دور کمر به دور باسن(WHR) و در نهایت اطلاعات دموگرافیک در متوسط دوره 6/3 سال پیگیری شدند. در پایان این دوره قند خون ناشتا و دو ساعته افراد اندازه گیری گردید. فراسنج های بیوشیمیایی در نمونه خون ناشتا اندازه گیری شدند. رگرسیون لجستیک با روش مرحله ای برای تخمین میزان خطر نسبی بروز دیابت در ارتباط با هر یک از شاخص های تن سنجی در 3 الگو یا طرح صورت گرفت.
    یافته ها
    در طی 6/3 سال پیگیری، 166 فرد دیابتی (7/3%) تشخیص داده شدند؛ بطوری که میزان بروز دیابت یک درصد در هر سال تخمین زده شد (مردان،7/3% و زنان،7/3%، P=0.95). افرادی که در طی پیگیری دیابتی شدند؛ BMI، WC و WHR بیشتری نسبت به کسانی که غیردیابتی باقی ماندند داشتند. در افراد زیر 60 سال، WC چاق شاخص پیش بینی کننده بروز دیابت فقط در الگوهای 1 و 2 بود در حالی که دو شاخص WHR چاق و BMI چاق در هر 3 الگوی این گروه سنی بروز دیابت را پیش بینی کردند. بطوریکه نسبت شانس ارایه شده و فاصله اطمینان آن در این 3 الگو به ترتیب برای BMI چاق (5/9-9/2)3/5، (3/6-8/1)4/3 و (1/5-1/1)4/2 و برای WHR چاق (8/5-1/2)5/3، (8/5-4/1)4/3 و (9/4-3/1)6/2 بوده است. در افراد دارای سن? 60 سال نمایه توده بدنی چاق در الگوهای 1 و 2 و WHR بالا فقط در الگوی 1، بروز دیابت را پیش بینی کردند ولی در این گروه سنی WC چاق پیش بینی کننده بروز دیابت در هر 3 الگو با نسبتهای شانس و فاصله اطمینان (1/4-3/2)6/4، (9/8-3/2)5/4 و (7/7-8/1)8/3 بود.
    نتیجه گیری
    چاقی عمومی (30kg/m2 BMI?) و WHR چاق، دو شاخص پیش بینی کننده بروز دیابت نوع 2 در جمعیت ایرانی زیر 60 سال شناخته شدند، در حالی که در ایرانی های بالای 60 سال، WC چاق به عنوان تنها شاخص پیش بینی کننده بروز دیابت یافت گردید. بنابراین هنگام بکارگیری شاخص های تن سنجی در پیش بینی دیابت نوع 2، سن را هم باید مد نظر داشت.
    کلید واژگان: نمایه توده بدنی, اندازه دور کمر, نسبت دور کمر به دور باسن, دیابت نوع 2}
    Azadeh Zabetian, Farzad Hadaegh *, Hadi Harati, Fereidoun Azizi
    Background
    The aim of this study was to determine the best Anthropometric indices for prediction of the risk of type 2 Diabetes in lower and higher 60 years old population in Tehran.
    Methods
    As a prospective study among 4479 non-diabetic men and women over 20 years from the participants of Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS) who had complete data of blood pressure, plasma glucose in the fasting state and 2 hours after ingestion of 75 g glucose (2-hPG) as well as fasting serum lipids, anthropometric measurement including body mass index (BMI), waist circumference (WC), waist-to-hip ratio (WHR) and demographic data at baseline and were followed for a mean duration of 3.6 years. Subjects reevaluated for measurement of fasting Glucose and 2-hPG at follow-up. Diabetes and its associated risk factors were defined according to the ADA criteria. Different measurements of general and central obesity were defined based on the WHO criteria. Logistic regression analysis with stepwise conditional method was used to estimate the Odds Ratio (OR) with 95% CI.
    Results
    A total of 166 new cases of type 2 diabetes (3.7%) were diagnosed during 3.6 years of follow-up, with an approximately one percent per year incidence rate (men=3.7% and women =3.7%, P= 0.95). Diabetic subjects of follow-up were significantly more obese than nondiabetics considering their BMI, WC and WHR. In subjects aged< 60 years high WC was a predictor of diabetes only in model 1 and 2, while general obesity and high WHR predicted diabetes risk in all the 3 models. In these 3 models the OR of general obesity were 5.3(2.9-9.5), 3.4(1.8-6.3), 2.4(1.1-5.1) and the OR of high WHR were 3.5(2.1-5.8), 3.4(1.4-5.8) and 2.6(1.3-4.9), respectively. In subjects aged≥ 60 years general obesity predicted diabetes only in models 1 and 2, while high WHR was a predictor of diabetes risk only in model 1. In this age group, high WC predicted diabetes in all models 1, 2, 3 with the OR of 4.6 (2.3-4.1), 4.5 (2.3-8.9) and 3.8 (1.8-7.7), respectively.
    Conclusion
    General obesity and high WHR in young Iranian subjects (< 60years) and high WC in older ones (≥ 60 years) are the important anthropometric indices for prediction of type 2 diabetes. Age should be considered when using different anthropometric indices for predicting the risk of type 2 diabetes.
    Keywords: Body Mass Index_Waist_to_hip ratio_Waist circumference_type 2 Diabetes}
  • مقایسه بهبود علائم بالینی با مصرف متفورمین و دیان در خانمهای مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک (83-1382)
    فاطمه توسلی، جمیله شریفیان عطار، سمیرا توسلی
    مقدمه و هدف
    متفورمین یک داروی کاهش دهنده قند خون می باشد که تاثیر آن در بهبودی عملکرد تخمدان و سوخت و ساز گلوکز در خانم های مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک به اثبات رسیده است. اما نتایج مطالعات در مورد تاثیر متفورمین در ایجاد حساسیت به انسولین مورد بحث است.
    قرص های پیش گیری از بارداری عموما در درمان سندرم تخمدان پلی کیستیک به کار می روند اما همانند متفورمین تاثیر آن ها در ایجاد حساسیت به انسولین ناشناخته است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه بهبود بالینی در مصرف متفورمین و دیان در خانم های مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک می باشد.
    روش کار
    نوع مطالعه، کارآزمایی بالینی تصادفی می باشد. نمونه پژوهش 60 نفر خانم 20-49 ساله مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک می باشند که به طور تصادفی در دو گروه، گروه اول روزانه 500 میلی گرم قرص متفورمین سه بار در روز به مدت شش ماه و گروه دوم روزانه یک عدد قرص دیان شامل 35 میکروگرم اتینیل استرادیول و 2 میلی گرم سیپروترون استات به مدت شش دوره قرار گرفتند. این مطالعه از فروردین ماه 1382 به مدت دو سال به طول انجامید.
    نتایج
    این مطالعه نشان داد که متفورمین به طور چشمگیری نسبت دور کمر به دور باسن، شاخص توده بدن (Body Mass Index(BMI))، گلوکز سرم و غلظت انسولین سرم را کاهش داده و موجب بهبودی دوره های قاعدگی، نمره پرموئی و حساسیت به انسولین می شود. دیان نیز موجب کاهش نمره هیرسوتیسم و بهبود دوره های قاعدگی شده اما تاثیر اندکی روی متابولیسم قند (کربوهیدراتها) دارد و موجب افزایش آنها می شود.
    نتیجه گیری
    متفورمین احتمالا از طریق تاثیر بر بافت چربی منجر به کاهش انسولین خون، کاهش شاخص توده بدن، بهبود الگوی قاعدگی و تظاهرات بالینی افزایش آندروژن می شود، بنابراین به عنوان درمان انتخابی جهت خانم هایی که قاعدگی های بدون تخمک گذاری با تخمدان های پلی کیستیک دارند پیشنهاد می شود. قرص دیان موجب افزایش مختصری در قند خون ناشتا، شاخص توده بدن، نسبت دور کمر به باسن شده ولی داروی موثری در درمان خانم های مبتلا به هیرسوتیسم می باشند.
    کلید واژگان: متفورمین, دیان, شاخص توده بدنی, نسبت دور کمر به دور باسن, نمره پر مویی}
  • ارزیابی شیوع دیابت نوع 2 و اختلال گلوکز ناشتا (IFG) در جمعیت 64-25 ساله ساکن پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
    باقر لاریجانی، سروش مرتاض هجری، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، رامین حشمت، پیمان شوشتری زاده، محمدحسن باستان حق
    مقدمه
    دیابت یکی از بیماری های مزمن شایع در جهان است که از دلایل اصلی شیوع رو به افزایش آن تغییر در شیوه زندگی افراد می باشد. در این مطالعه، شیوع دیابت نوع 2 و اختلال گلولز ناشتا(IFG) بر طبق معیارهای انجمن دیابت آمریکا در افراد ساکن منطقه 17 تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش ها
    این مطالعه، یک مطالعه مقطعی است که با استفاده از الگوی مطالعه مونیکای سازمان جهانی بهداشت بر روی 1573 نفر در محدوده سنی 64-25 سال در 30 خوشه انتخاب شده در منطقه 17 تهران و با کمک مرکز آمار ایران براساس سرشماری سال 1375 انجام شده است. برای همه نمونه ها پرسشنامه ای حاوی پرسش های دموگرافیک، تاریخچه پزشکی ابتلا به دیابت و فشار خون، مصرف دارو، آگاهی از بیماری و عادات زندگی به طریقه مصاحبه تکمیل شد. قد و وزن و فشار خون به طریقه استاندارد، اندازه گیری شد. قند خون ناشتا با استفاده از روش آنزیمی (پارس آزمون) و دستگاه اتوآنالایزرHitachi 902 اندازه گیری شد. تعریف دیابت براساس معیار انجمن دیابت امریکا صورت گرفت.
    یافته ها
    شیوع خام دیابت و IFG در جمعیت مورد مطالعه به ترتیب 10.9% و 5% و میزان شیوع تطبیق داده شده با سن، بر طبق سرشماری سال 1375، به ترتیب 9.3% و 4.5% برآورد گردید. شیوع دیابت و IFG با افزایش سن افزایش یافت. در همه گروه های سنی شیوع دیابت وIFG در زنان بیشتر از مردان بود. حدود 8.9% از افراد دیابتی، قبل از انجام این مطالعه از بیماری خود بی اطلاع بودند. شیوع دیابت و IFG در افرادی که از نظر سابقه خانوادگی مثبت بودند در مقایسه با افراد بدون سابقه خانوادگی بیشتر بود. افراد مبتلا به دیابت میانگین سنی بالاتری داشتند. میانگین مقادیر نمایه توده بدنی، دور کمر، نسبت دور کمر به باسن و میزان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در این افراد بالاتر بود (p<0.05).
    نتیجه گیری
    افزایش شیوع دیابت با بالا رفتن سن به ویژه در زنان و در افراد با سابقه خانوادگی مثبت دیابت قابل توجه است. این مساله توجه به پیشگیری بیماران از طریق بهبود شیوه زندگی و آموزش را ضروری می سازد.
    کلید واژگان: دیابت, اختلال گلوکز ناشتا, اضافه وزن, چاقی, نمایه توده بدنی, نسبت دور کمر به دور باسن}
  • ارزیابی وضعیت چاقی و افزایش وزن و الگوی تغییرات آنها در جمعیت 64-25 ساله ساکن پایگاه تحققات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران
    رامین حشمت، حسین فخرزاده، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، محمد پژوهی
    مقدمه
    چاقی و اضافه وزن به عنوان شایع ترین اختلالات متابولیسم، از بیماری های مهم دهه های اخیر به شمار می روند. چاقی زمینه ساز بسیاری از بیماری های غیر واگیر می باشد، به همین دلیل بار قابل توجهی از بیماری ها و ناتوانی ها را به خود اختصاص می دهد. گسترش شهرنشینی، افزایش درآمد و سرانه دریافت انرژی در کنار کاهش تحرک جسمانی از علل افزایش شیوع چاقی در جوامع در حال توسعه به شمار می روند. این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت چاقی و ازدیاد وزن و الگوی تغییرات آن در بین ساکنین 64- 25 ساله منطقه 17 شهر تهران صورت گرفته است.
    روش ها
    این مطالعه مقطعی در راستای مطالعه عوامل خطر بیماری های قلب و عروق در بین ساکنان 25 تا 64 ساله تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیت دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از الگوی مطالعه مونیکای سازمان جهانی بهداشت اجرا شده است. در مجموع 1573 نفر وارد مطالعه شدند و اطلاعات مربوط به سن، وزن، قد، دور کمر و دور باسن افراد براساس اندازه گیری و تن سنجی جمع آوری گردید. نمایه توده بدنی، اندازه دور کمر و نسبت دور کمر به دور باسن در گروه های مختلف سنی و جنسی مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین نمایه توده بدنی در بین مردان و زنان مورد مطالعه تفاوت آشکاری داشت (به ترتیب: 26.13 kg/m2 و(28.86 kg/m2 همچنین میانگین های دور کمر و نسبت دور کمر: به دور باسن بین مردان و زنان اختلاف واضحی نشان داد (دور کمر 91.70 cm در مقابل89.15 cm؛ و نسبت دور کمر به دور باسن: 0.91 در مقابل 0.85). شیوع چاقی در بین مردان 18.6% و در بین زنان 38.3% بود. زنان میزان افزایش وزن کمتری نسبت به مردان داشتند ولی میزان شیوع دور کمر نامطلوب و نسبت دور کمر به دور باسن نامطلوب در آنها بیش از مردان بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان دهنده شیوع بسیار بالای چاقی در بزرگسالان تهرانی می باشد. شیوع چاقی در زنان نسبت به مردان گاه به بیش از دو برابر می رسد. این امر احتمالا به دلیل تحرک بدنی کم در زنان و سهم بالاتر کربوهیدرات ها بجای پروتئین ها در انرژی دریافتی روزانه و نیز تفاوت های فیزیولوژیک است. برنامه ریزی مناسب و موثر جهت دستیابی به راهکارهایی عملی به منظور ارتقای دانش عمومی و اصلاح شیوه زندگی و نیز بهبود وضعیت تغذیه جامعه موکدا توصیه می شود.
    کلید واژگان: چاقی, اضافه وزن, چاقی شکمی, نمایه توده بدنی, نسبت دور کمر به دور باسن}
    EVALUATION OF OBESITY AND OVERWEIGHT AND THEIR CHANGES PATTERN AMONG 25-64 AGED INHABITANTS OF TEHRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES POPULATION LAB REGION
    R. Heshmat, H. Fakhrzadeh *, R. Pour, Ebrahim, M. Nouri, M. Pajouhi
    Background
    Obesity and overweight, as the most common metabolic disorders, are great health problem during recent decades. Obesity takes a role as independent or concordant risk factor for many diseases. So, it has a considerable share in burden of morbidities and mortalities. Urbanization and its consequences in increasing of incomes and per capita energy uptake, besides the notable reduction in physical activities are the main causes of increased rates of obesity in developing countries. This survey has been conducted to evaluate the obesity and overweight status and their pattern among the inhabitants of 25-64 aged in 17th zone of Tehran, selected as Population Lab region.
    Methods
    This study is a part of the Cardiovascular Risk Factors Survey in the Population Lab region. This survey has been designed and conducted based on MONICA/WHO project. A total of 1573 people have been recruited and assessed on age, weight, height, waist and hip circumferences. Body mass index (BMI), waist circumference (WC) and waist-to-hip ratio (WHR) were determined for comparing between groups.
    Results
    There was a significant difference in mean BMI between two sexes (26.13 kg/m2 in men vs. 28.86 kg/m2 in women). As well, WC and WHR were diverse between men and women (WC: 91.70 cm vs. 89.15 cm; WHR: 0.91 vs. 0.85, respectively). Obesity prevalence was 18.6% among men and 38.3% among women. Prevalence of high WC and abnormal WHR were higher among women than men.
    Conclusion
    These results revealed that prevalence of obesity among adults was very high. The prevalence in women was more than two times than in men. This finding may be in part because of little physical activity and high proportions of carbohydrates intake instead of protein in daily energy uptake and also because of physiological differences among women. Proper and effective planning to achieve applied strategies for improving the social knowledge and awareness and also improving the life style and nutrition status of the people is highly necessiated.
    Keywords: Overweight, Visceral Obesity}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال