جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "همبستگی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
زندگی در جهان امروز پر از استرس و چالشهایی است که افراد ناگزیرند برای مقابله با شرایط استرس و بحرانها از مهارتهایی استفاده کنند. یکی از این مهارتها تاب آوری است. هدف این مطالعه تعین همبستگی بین امیدواری و تاب آوری در بین دانشجویان دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر است.
روش هاروش پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر در سال 1400 است. حجم نمونه 200 نفر محاسبه شد که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه (دموگرافیک، امیدواری میلر و تاب آوری کونور) استفاده شد. داده ها پس از جمع آوری وارد نرم افزار SPSS-24 و با استفاده از آماره های توصیفی و آزمونهای آنالیز واریانس و تی تست مستقل و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار متغیرهای امیدواری و تاب آوری به ترتیب 75/5±45/148 و 07/7±09/67 بود. نتایج نشان داد که بین میانگین نمره متغیر تاب آوری و وضعیت تاهل ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (05/0<p). ضریب همبستگی پیرسون بین متغیر امیدواری و تاب آوری در دانشجویان از نظر آماری معنا دار بود (03/0=P).
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش می توان گفت تاب آوری و امیدواری می تواند نقش مهمی در سلامت روانی دانشجویان ایفا کند. بنابراین با توانمند سازی دانشجویان در جهت تقویت امیدواری و تاب آوری می توان رضایت از زندگی را در آنها افزایش داد. همچنین می توان گفت امید به عنوان نقطه قوت روان شناختی که به بالا رفتن تاب آوری آنها کمک می کند. بنابراین برنامه های آموزشی و کارگاه ها و تشکیل گروه های مشاوره و حمایتی می تواند جزء برنامه های مداخله ای در جهت تقویت روحیه امید در دانشجویان مورد استفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: امیدواری, تاب آوری, دانشجویان, همبستگیBackground and AimLife in today's world is filled with stress and challenges, requiring individuals to develop skills to cope with crises. One such skill is resilience. This study aims to determine the correlation between hope and resilience among students at Khorramshahr University of Marine Science and Technology.
MethodsThis research utilized a descriptive-correlational design. The study population consisted of all students enrolled at Khorramshahr University of Marine Science and Technology in 2021. A sample size of 200 participants was determined through simple random sampling. Data were collected using three questionnaires: a demographic questionnaire, Miller’s Hope Scale, and Connor’s Resilience Scale. The collected data were analyzed using SPSS version 24, employing descriptive statistics, analysis of variance, independent t-tests, and Pearson's correlation coefficient.
ResultsThe mean and standard deviation for hope and resilience were 148.45±5.75 and 67.09±7.07, respectively. The results indicated a statistically significant relationship between the average resilience scores and marital status (P<0.05). Additionally, Pearson's correlation coefficient revealed a significant correlation between hope and resilience among students (P=0.03).
ConclusionThe findings suggest that both resilience and hope play crucial roles in the mental health of students. By fostering hope and resilience, it may be possible to enhance students' life satisfaction. Furthermore, hope serves as a psychological strength that contributes to increased resilience. Therefore, implementing educational programs, workshops, and establishing counseling and support groups can be effective intervention strategies to nurture hope among students.
Keywords: Hope, Resilience, Students, Correlation -
مقدمه
در زمان همه گیری یک بیماری، علاوه بر تهدید جدی برای سلامت جسمی افراد آسیب پذیر، ترس از بیماری و ترس از مرگ در کنار آشفتگی های روزمره موجب می شود تا افراد سالم نیز با اضطراب و استرس بیماری درگیر گردند و دچار اختلالات روان شناختی شوند. در این میان، کارکنان مراقبت های بهداشتی و درمانی و دانشجویان علوم پزشکی، گروه هایی از افراد جامعه هستند که وضعیت بهداشت روان آنان می تواند توسط این همه گیری ها در معرض خطر قرار گیرد؛ بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط فشار روانی ادراک شده با اضطراب ناشی از کووید-19 در دانشجویان و کارکنان بهداشتی- درمانی شاغل در دانشکده علوم پزشکی اسدآباد انجام شد.
مواد و روش هاطی مطالعه ای توصیفی_تحلیلی، 113 نفر از دانشجویان و 85 نفر از کارکنان بهداشتی- درمانی شاغل دانشکده علوم پزشکی اسدآباد در سال 1399، به روش نمونه گیری طبقه بندی با تخصیص متناسب بررسی گردیدند. ابزار گردآوری داده ها شامل اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس اضطراب بیماری کرونای علیپور و نسخه 14 سوالی مقیاس استرس ادراک شده کوهن بود. داده ها پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SPSS vol.26 تجزیه وتحلیل شدند. برای بررسی ارتباطات و مقایسه میان داده ها از آزمون همبستگی اسپیرمن و آزمون ناپارامتری من ویتنی با سطح معنی داری آلفای کمتر از 05/0 استفاده گردید.
یافته های پژوهش:
میانگین کلی فشار روانی ادراک شده کارکنان (29/9±25/22) و دانشجویان (35/9±90/23) نزدیک به حد متوسط و میانگین کلی اضطراب ناشی از کووید-19 در هر دو گروه در سطح خفیف (کارکنان: 85/10±36/16 و دانشجویان: 15/10±24/15) بود؛ همچنین میان فشار روانی ادراک شده و اضطراب ناشی از کووید-19 در هردو گروه کارکنان (P=0.00، r=0.55) و دانشجویان (P=0.00، r=0.37) رابطه آماری مثبت و معنی داری وجود داشت؛ اما مقایسه میزان فشار روانی ادراک شده کارکنان بهداشتی-درمانی با دانشجویان تفاوت آماری معنی داری را در دو گروه نشان نداد (P=0.08). این مقایسه برای میزان اضطراب ناشی از کووید-19 در دو گروه نیز معنی دار نبود (P=0.58).
بحث و نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که هر دو گروه کارکنان بهداشتی-درمانی و دانشجویان تقریبا میزان مشابهی از فشار روانی و اضطراب را تجربه کردند؛ همچنین با افزایش میزان اضطراب ناشی از کووید-19 در نمونه های پژوهش، فشار روانی ادراک شده نیز افزایش یافت و برعکس؛ بنابراین، به کارگیری روان پزشکان و روان شناسان و حضور فعال آنان در مراکز درگیر با کووید-19، ارائه رایگان مشاوره روان به کارکنان بهداشتی- درمانی و دانشجویان دچار مشکل، برگزاری کارگاه ها و دوره های بازآموزی مهارت های تاب آوری و حل مسئله توصیه می گردد.
کلید واژگان: فشار روانی ادراک شده, اضطراب ناشی از کووید-19, کارکنان بهداشتی-درمانی, دانشجویان, همبستگیIntroductionDuring a pandemic, in addition to a serious threat to the physical health of vulnerable people, the fear of disease and fear of death, along with everyday disturbances, causes healthy people to be involved with the anxiety and stress of the disease and suffer psychological disorders. In the meantime, healthcare workers and medical students are groups of people whose mental health status can be endangered by this virus. Therefore, the present study aimed to assess the relationship between perceived psychological stress and anxiety caused by COVID-19 in students and healthcare workers working at the Asadabad School of Medical Sciences.
Materials & MethodsDuring a descriptive-analytical study, 113 students and 85 health workers working at Asadabad School of Medical Sciences in 2019 were examined using a stratified sampling method with proportional allocation. The data collection tool included demographic information, Alipur Corona Disease Anxiety Scale (2018), and the 14-item version of Cohen's Perceived Stress Scale (1983). After collecting the data, they were analyzed using SPSS software (version 26). Spearman's correlation test and Mann-Whitney's non-parametric test with an alpha significance level of less than 0.05 were used to check the relationships and compare the data.
ResultsThe overall mean scores of perceived psychological pressure of workers (22.25±9.29) and students (23.90±9.35) were close to the mean level, and the overall mean of COVID-19-induced anxiety in both groups was at a moderate level (workers: 16.36±10.85 and students: 15.24±10.15). Moreover, there was a positive and significant statistical relationship between perceived psychological pressure and COVID-19-induced anxiety in both groups of workers (r=0.55; P0.00) and students (r=0.37: P=0.00). Nonetheless, the comparison of the level of perceived psychological pressure of medical workers and students did not demonstrate a statistically significant difference between the two groups (u=4108.5; P=0.08). This comparison was not significant for the level of COVID-19-induced anxiety caused in the two groups (u=4582.5; P=0.58).
ConclusionThe results of the present study pointed out that both groups of medical workers and students experienced almost the same amount of psychological pressure and anxiety. Furthermore, with the increase in participants' level of COVID-19 anxiety, the perceived psychological pressure also increased and vice versa. Therefore, it is recommended that psychiatrists and psychologists be employed in COVID-19 centers, that free psychological counseling be provided to health-treatment workers and students with problems, and that workshops and retraining courses on resilience and problem-solving skills be held.
Keywords: Correlation, COVID-19 Anxiety, Healthcare Workers, Perceived Psychological Stress, Students -
زمینه و هدف
25 هیدروکسی ویتامین D 25 (OH)D)) در بیماران مبتلا به مرحله نهایی بیماری کلیوی (ESRD- end stage renal disease) کاهش می یابد. برخی شواهد موجود نشان می دهد که اندازه گیری 25 (OH) D می تواند سطوح سرمی فرم فعال 1،25 دی هیدروکسی ویتامین D 1,25 (OH) 2D)) را در بیماران ESRD منعکس کند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط سطح سرمی 25 (OH) D با کمبود 1,25(OH)2D در بیماران ESRD بود.
روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی، 88 بیمار ESRD مراجعه کننده به بیمارستان پنجم آذر گرگان مورد بررسی قرار گرفتند. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیک، سطوح سرمی25(OH)D و 1,25(OH)2D و سایر پارامترهای آزمایشگاهی اندازه گیری شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-18 و آزمون های مجذور کای و تی و مدل همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هامیانگین سنی بیماران 1/14±1/56 سال بود که 2/43 درصد مرد و 8/56 درصد زن بودند. 1/51 درصد از بیماران چاق یا اضافه وزن داشتند. میانگین غلظت سرمی 25(OH) D و 1,25 (OH) 2D به ترتیب 7/16±3/23 و 2/49±3/147 نانوگرم در دسی لیتر بود. همچنین 51.1 درصد از آن ها کمبود 25 (OH) D ، 44.3 درصد نارسایی و 4.5 درصد کفایت داشتند. 1.1% از بیماران کمبود 1,25(OH)2D و 98.9% افزایش 1,25(OH)2D داشتند. سطح سرمی 25 (OH) D در بیماران ESRD با سطح سرمی 1,25 (OH) 2D همراه بود (037/0=P). بین غلظت سرمی ویتامین D و متغیرهای مورد مطالعه ارتباطی وجود نداشت (05/0>p).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که سطح سرمی 25(OH) D با سطح سرمی1,25(OH) 2D همبستگی معکوس و معنی داری دارد. سطوح سرمی ویتامین Dبا هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی ارتباط معناداری نداشت. اختلاف معناداری بین دو گروه سنی، جنسیتی و شاخص توده بدنی از لحاظ سطوح سرمی 25 (OH) D و 1,25 (OH) 2D وجود نداشت.
کلید واژگان: 25 هیدروکسی ویتامین D, مرحله نهایی بیماری کلیوی, سرم, همبستگیBackground & Aims25(OH)D is decreased in the patients with end stage renal disease (ESRD). Some evidences are available showed that 25(OH)D measurement can reflected the serum levels of active form of vitamin D [1,25(OH)2D] in ESRD patients. The aim of this study was to assess the association of serum 25-hydroxyvitamin D levels with 1,25-dihydroxyvitamin D deficiency in end stage renal disease patients (1, 2). The hormones related to vitamin D are calcitonin and parathyroid hormone, all of which are involved in renal calcium reabsorption (3). Vitamin D production is stimulated by parathyroid hormone and decreased by calcium. Extrarenal synthesis of vitamin D occurs under the influence of cytokines and is essential for paracrine regulation and cell differentiation (4). Plasma concentrations of 1 and 25-hydroxyvitamin D (1,25 (OH) 2D) in plasma are constantly monitored by parathyroid hormone (PTH), serum calcium and phosphate, and fibroblast-like growth factor 23. Low levels of 1,25 (OH) 2D are observed even in the early stages of kidney failure. Decreased levels of 1,25 (OH) 2D are exacerbated by the progression of renal failure (5). Deficiency in the production of 1-alpha hydroxylase enzyme in renal failure is thought to be the main mechanism of this process. However, phosphate retention and FGF-23 have also been attributed to reduced synthesis of 1,25 (OH) 2D. However, phosphate retention and FGF-23 have also been attributed to reduced synthesis of 1,25 (OH) 2D. In addition, hyperphosphatemia, metabolic acidosis, and other uremic toxins may suppress 1-alpha hydroxylase activity and 1,25 (OH) 2D synthesis, but its effects in advanced stages of chronic kidney disease (CKD) such as stages 4 and 5 Reaches the maximum (6, 7). Due to the fact that studies have shown that replacing vitamin D deficiency with active drug forms D2 and D3 is more effective and potency than inactive forms of vitamin D, and these compounds suppress the increase of serum PTH and thus the side effects and pain. Therefore, the aim of this study was to investigate the relationship between serum levels of 25-hydroxyvitamin D (25 (OH) D) and deficiency of 1 and 25-hydroxyvitamin D (1,25 (OH) 2D) in patients. The final stage was kidney disease (ESRD).
MethodsThis study is descriptive-analytical and cross-sectional. The study population included all patients with end-stage renal disease referred to the Panj Azar Educational and Medical Center in Gorgan during 2014. Based on the study of Urena et al. In 2011 (20) and estimating the correlation coefficient of 0.29 for the linear relationship between serum level of -25-hydroxyvitamin D with 1 and -25-hydroxyvitamin D in ESRD patients and the following relationship at the significant level of 0.05 and Test power was 80%, sample size was calculated to be 91 people. In this study, 88 ESRD patients referred to 5th Azar Hospital in Gorgan in 2014 were studied. After recording demographic data, the serum levels of 25(OH)D and 1,25(OH)2D and other laboratory parameters were measured. Collected data were analyzed by SPSS-18 statistical software and chi-square and t tests and Pearson’s correlation model. This study was approved by the ethics committee of Golestan University of Medical Sciences with ethics code IR.GOUMS.REC 31078693122416. Blood samples from all patients up to 10 cc for routine tests of patients with renal failure including CBC, Na, K, Ca, P, BUN, Cr, PTH and ALP and in the next step to measure serum level 25 - Hydroxyvitamin D as well as 1 and 25-hydroxyvitamin D were performed. Vitamin D was measured by ELISA method with a special kit. Serum levels of 25-hydroxyvitamin D less than 15-30 ng / ml were considered as insufficient vitamin D, values less than 15 ng / ml were considered as vitamin D deficiency and high values above 30 ng / ml were considered normal. And outside this range was considered abnormal. The range of normal values of 1 and 25-hydroxyvitamin D was determined in a large study of 20-60 pg / ml (4). Inclusion criteria included end-stage renal disease and non-inclusion criteria were not receiving vitamin D supplements during the last month. The researcher asked all the patients included in the study about not taking vitamin D and if they did not take it, they entered the study. Dialysis adequacy factor is calculated by the formula KT / V, which was calculated monthly in the forms of dialysis patients in the 5 Azar Medical Center, and in fact, a number less than 1.5 was considered as the optimal dialysis adequacy. The sun-damaging factor was removed so that all samples were collected in one season, and all patients received normal community nutrition. The collected data were analyzed after coding and entry in SPSS software version 18. Mean, median, standard deviation and percentage were used to describe the data. If the serum levels of vitamin D were normal, t-test was used to compare the mean serum levels of vitamin D between groups (insufficient amounts, deficiency and normality of vitamin D). Chi-square test (2 χ) was used to compare the ratio of vitamin deficiency between groups and Pearson correlation test was used to compare numerical variables. If the data were not normal, non-parametric tests were used. The significance level of the tests was considered 0.05.
ResultsThe mean age of patients was 56.1±14.1 years and 43.2% of them were male and 56.8% were female. 51.1% of patients were obese or overweight. The mean serum concentrations of 25(OH)D and 1,25(OH)2D were 23.3±16.7 and 147.3±49.2 ng/dl, respectively. Moreover, 51.1% of them had 25(OH)D deficiency, 44.3% insufficiency and 4.5% sufficiency. 1.1% of patients had 1,25(OH)2D deficiency and 98.9% had increased 1,25(OH)2D. 25(OH)D serum levels in ESRD patients were associated with 1,25(OH)2D serum levels (P=0.037). There was no association between vitamin D serum concentrations and studied variables (P>0.05).
ConclusionThe results of this study showed that 25(OH)D serum level had a negative and significant correlation with 1,25(OH)2D serum level.
Keywords: 25 hydroxyvitamin D, End stage of kidney disease, Serum, Correlation -
هدف
خانواده، از منظر اسلام، دارای جایگاه و قداست ویژهای است که قابل مقایسه با هیچ نهاد دیگری نیست. اهمیت تامین و ارتقای سلامت روان و جسم اعضای خانواده، ارزشگذاری معنوی بر پیوند خانوادگی، زمینهسازی برای تقویت و تحکیم این پیوند و پیشگیری از آسیب پذیری و فروپاشی آن، از راه وضع گزاره های توصیه محور و بازدارنده، اساس حکمت قداستی است که در جهان بینی توحیدی اسلام به خانواده بخشیده شده و حوزه مطالعاتی گسترده ای را شامل می شود.
مواد و روش هاپژوهه ی کتابخانه ای حاضر را بر آن است تا با دسته بندی آیات و روایاتی که درخصوص تعریف و آثار حسن ظن بیان شده اند، به شیوه ی توصیفی-تحلیلی، مسیله همبستگی مثبت میان حسن ظن و بهبود سلامت در آموزه های ثقلین را دنبال نماید. روش جمع آوری اطلاعات بر اساس ابراز کتابخانه ای و در منابع تفسیری و روایی موجود است.
یافته ها:
یافته های تحقیق نشان از همبستگی و تاثیر مثبت حسن ظن بر بهبود سلامت نهاد خانواده از منظر اسلام دارد.
نتیجه گیری:
ظن مفهومی گسترده در ادبیات دین اسلام است و تنها نوعی از آن که زمینه تعامل اجتماعی صحیح و پایدار را بر هم می زند و با عنوان «سوء ظن» شناخته می شود، نکوهیده است. سوی دیگر این مفهوم، «حسن ظن» است. همان پاک ذهنی و نیک اندیشی، که عامل شکوفایی روابط انسانی بوده و سرمایه ای اجتماعی تلقی می شود. آن طور که پایندی بدان در تمامی نهادهای اجتماعی و به صورت ویژه در نهاد خانواده، زمینه ساز بهبود سلامتی اعضا و رشد ایشان می شود.
کلید واژگان: سلامت, حسن ظن, همبستگی, اسلام, خانوادهPurposeFrom the point of view of Islam, the family has a special position and sanctity that cannot be compared with any other institution. The importance of providing and improving the mental and physical health of family members, spiritual valuing of the family bond, laying the groundwork for strengthening and strengthening this bond and preventing its vulnerability and collapse, through the establishment of recommendations-based and restraining propositions. The basis of wisdom is the sanctity that is given to the family in the monotheistic worldview of Islam and includes a wide field of study.
Materials and methodsThe present library research aims to analyze the problem of positive correlation between good faith and Follow the teachings of Quran and Hadith to improve health. The method of collecting information is based on library expression and available interpretive and narrative sources.
FindingsThe findings of the research show the correlation and positive effect of good faith on improving the health of the family institution from the perspective of Islam.
ConclusionSuspicion is a wide concept in the literature of Islamic religion, and the only type of it that disrupts the proper and stable social interaction and is known as "suspicion" is condemned. The other side of this concept is "good faith". The same purity of mind and good thinking, which is the factor of flourishing human relationships and is considered a social capital. As mentioned, in all social institutions and especially in the family institution, it becomes the basis for improving the health of the members and their growth.
Keywords: health, goodwill, solidarity, Islam, family -
پیش زمینه و هدف
سرطان دهانه رحم چهارمین سرطان شایع در زنان است. کولپوسکوپی یک روش پذیرفته شده در سراسر جهان برای تشخیص سرطان زودرس دهانه رحم است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط نتایج معاینه کولپوسکوپی با یافته های هیستوپاتولوژیک و ارزش تشخیصی آن در بیوپسی دهانه رحم انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه یک مطالعه مقایسه ای مقطعی بود که بر روی 436 زن با نتایج غیرطبیعی تست پاپ اسمیر مراجعه کننده به بیمارستان مطهری ارومیه طی اسفند 1390 تا اسفند 1391 انجام شد. بیمار ثبت می کند داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون کای دو) با استفاده از نرم افزار SPSS 21 (SPSS Inc., Chicago, IL., USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی روش های تشخیصی مختلف محاسبه شد. احتمال P<0.05 به عنوان معنی دار پذیرفته شد
یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان 60/9 ± 3/37 سال بود. شایع ترین یافته در نتایج کولپوسکوپی و هیستوپاتولوژی به ترتیب ضایعات استو وایت و سرویسیت بود. با توجه به مقایسه، درصد توافق یافته های کولپوسکوپی و هیستوپاتولوژی در نیوپلازی بدخیم غیرتهاجمی در مورد CINIII، CINII، CINI به ترتیب 4، 57.1 و 37 درصد بود. حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی برای کولپوسکوپی در نیوپلازی داخل اپیتلیال گردن رحم به ترتیب 57.3، 51.8، 23.3 و 82.5 درصد گزارش شد
نتیجه گیریاین مطالعه ارتباط قابل قبولی را بین معاینه کولپوسکوپی و یافته های هیستوپاتولوژیک نشان داد. بنابراین کولپوسکوپی می تواند به عنوان ابزاری برای تشخیص زودهنگام ضایعات پیش سرطانی دهانه رحم به عنوان یک روش غربالگری در کنار پاپ اسمیر استفاده شود. همبستگی بین تجربه معاینه کننده و صحت نتایج کولپوسکوپی معنی دار نبود.
کلید واژگان: بیوپسی, کولپوسکوپی, همبستگی, هیستوپاتولوژیBackground & AimsCervical cancer is the fourth most frequently diagnosed cancer in women. Colposcopy is a worldwide accepted method for detection of early carcinoma of cervix. This study was conducted to investigate the correlation between colposcopic examination results with histopathological findings and its diagnostic value in cervical biopsy.
Materials & MethodsThis study was a cross-sectional comparative study performed on 436 women with abnormal Pap smear test results, referring to Urmia Motahari Hospital during March 2021 to March 2022. Colposcopy and histopathologic findings of individuals with abnormal Pap smear results were extracted from the patient records. The data were analyzed using descriptive and analytic statistics (Chi-square test) using SPSS 21 (SPSS Inc., Chicago, IL.,USA). The sensitivity, specificity, and positive and negative predictive values of various diagnostic methods were calculated. A probability of P<0.05 was accepted as significant.
ResultsThe mean age of the participants was 37.3 ± 9.60. The most common finding in colposcopy and histopathology results were acetowhite lesions and cervicitis, respectively. According to the comparison, the agreement percentage of colposcopy and histopathology findings in noninvasive malignant neoplasia in the case of CINIII, CINII, CINI were 4%, 57.1%, and 37%, respectively. Sensitivity, specificity, and positive and negative predictive values for colposcopy in cervical intraepithelial neoplasia were reported as 57.3%, 51.8%, 23.3%, and 82.5%, respectively.
ConclusionThis study showed an acceptable correlation between colposcopic examination and histopathologic findings. Thus colposcopy can be used as a tool for early diagnosis of precancerous cervical lesions as a screening method alongside the pap smear. The correlation between the experience of examiner and accuracy of colposcopy results were not meaningful.
Keywords: Biopsy, Colposcopy, Correlation, Histopathology -
هدف
درنگ بر سفارشهای اولیای دین در برپا داشتن سوگواری شهیدان کربلا و بشارت به پاداشهای گرانسنگ در گریستن و گریاندن بر این مصیبت بزرگ، بیانگر این حقیقت است که تداوم عزاداری برای سید الشهدا علی (ع) و یارانش، هدف بزرگی را دنبال کرده و آثاری چند را در پی خواهد داشت. شرکت در سوگواری امام حسین (ع) و گریه بر ایشان، نه تنها زمینه تشدید افسردگی و رنجوری عزادارن را فراهم نمیآورده بلکه خود مقدمهای بر بهبود سلامت عزاداران و رشد و شکوفایی آنان است.
مواد و روش هاپژوههی کتابخانهای حاضر بر آن است تا با جمعآوری و دستهبندی آیات و روایاتی که درخصوص گریه آیینی و تاثیر آن بر سلامتی بیان شدهاند، به شیوهی توصیفی-تحلیلی، مسیله همبستگی مثبت میان سوگواری امام حسین (ع) و بهبود سلامت در آموزه های ثقلین را دنبال نماید.
یافته ها:
یافته های تحقیق نشان از همبستگی و تاثیر مثبت گریه آیینی بر بهداشت روانی و سلامت بدن دارد.
نتیجه گیری:
دریافت صحیح مفهوم زیارت، سوگواری و گریه، و برقراری پیوند میان سوگواری امام حسین (ع) و معنای زندگی، منجر به تصحیح شناختی عزاداران و به دنبال آن تعدیل هیجانات و تنظیم رفتار ایشان شده و زمینهی تحقق بهزیستی و شکوفایی را فراهم خواهد آورد.
کلید واژگان: امام حسین (ع), گریه, همبستگی, سلامت, سوگواریPurposeDelaying the orders of religious leaders in holding the mourning for the martyrs of Karbala and announcing the precious rewards in weeping and crying over this great calamity, shows the fact that the continuation of mourning for Imam Hussain, peace be upon him, and his companions, has pursued a great goal. And it will have many effects. Participating in the mourning of Imam Hussain (peace be upon him) and crying over him, not only does not increase the depression and suffering of the mourners, but it is also a prelude to the improvement of their health and their growth and prosperity
Materials and methodsThe research of the present library aims to analyze the issue of positive correlation between the mourning of Imam Hussain and recovery by classifying the verses and traditions that have been expressed about ritual crying and its effect on health, in a descriptive-analytical way. Follow health in the teachings of Quran and Hadith. The method of collecting information is based on library expression and in interpretative and narrative sources.
FindingsResearch findings show the correlation and positive effect of ritual crying on mental health and physical health.
ConclusionCorrectly understanding the concept of pilgrimage, mourning and crying, and establishing a link between the mourning of Imam Hussain (peace be upon him) and the meaning of life, will lead to the cognitive correction of the mourners, followed by the adjustment of their emotions and regulation of their behavior, and will provide the basis for achieving well-being and prosperity.
Keywords: Imam Hussain, Crying, Correlation, Health, Mourning -
هدف
هدف از انجام این تحقیق بررسی مدل ساختاری همبستگی بین اکوسیستم کارآفرینی فناورانه با سرمایه گذاری جمعی در سازمان ورزش شهرداری تهران میباشد.
مواد و روش هاروش این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. نمونه های تحقیق را 225 نفر از مدیران ارشد، مدیران میانی،کارشناسان حوزه سرمایه گذاری تشکیل میدهند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش نیز دو پرسشنامه استاندارد شامل اکوسیستم کارآفرینی و پرسشنامه سرمایه-گذاری جمعی با چهار مولفه (نوع سرمایهگذاری، نقش سرمایه گذاری، اهداف سرمایه گذاری و گستره سرمایه گذاری) بود، که به صورت طیف 5 ارزشی لیکرت ارزش گذاری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل عامل تاییدی بوسیله نرمافزارهای SPSS و LISREL استفاده شد.
یافته هایافته های تحقیق نشان دادند که بین اکوسیستم کارآفرینی با متغیرهای سرمایهگذاری جمعی همبستگی معناداری وجود دارد.
نتیجه گیریهمچنین نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل اکوسیستم کارآفرینی فناورانه توان پیشبینی مولفه های عامل سرمایه گذاریجمعی را دارد. لذا پیشنهاد میشود مدیران سازمان ورزش باید باتوجه به معضلات مالی برای جذب سرمایه گذاری جمعی بر رفتارها و ایده های خلاقانه خود تامل ویژه ای داشته باشند.
کلید واژگان: همبستگی, مدل آیزنبرگ, اکوسیستم کارآفرینی, سرمایهگذاری جمعی, سازمان ورزشPurposeThe purpose of this research is to examine the structural model of correlation between the technological entrepreneurship ecosystem and collective investment in Tehran Municipal Sports Organization.
Materials and methodsThe method of this research is applied and descriptive-analytical. The research samples consist of 225 senior managers, middle managers, experts in the field of investment, who were selected by available sampling method. The research data collection tools were two standard questionnaires including the entrepreneurial ecosystem and the collective investment questionnaire with four components (type of investment, role of investment, goals of investment and scope of investment), which is a spectrum of 5 Likert values were evaluated. To analyze the collected data, Pearson's correlation test and confirmatory factor analysis were used by SPSS and LISREL software.
FindingsThe research findings showed that there is a significant correlation between entrepreneurial ecosystem and crowdfunding variables.
ConclusionAlso, the results of the structural model showed that the technological entrepreneurship ecosystem factor can predict the components of the collective investment factor. Therefore, it is suggested that the managers of the sports organization should pay special attention to their creative ideas and behaviors in order to attract collective investment.
Keywords: Solidarity, Eisenberg Model, Entrepreneurial Ecosystem, Crowdfunding, Sports Organization -
زمینه و هدف
کارمندان زمان زیادی از روز را در ساختمان های محل کارشان هستند. در این تحقیق ارتباط بین این نشانه ها و عوامل آزاردهنده داخلی بررسی شد.
مواد و روش هامطالعه حاضر توصیفی است و با استفاده از پرسش نامه Gerhard Andreas Wiesmuller در ساختمانهای آموزشی منطقه 6 تهران در سال 1398 انجام شد. 60 کارمند با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. 52 نفر از آنان پرسش نامه ها را به صورت خودگزارشی تکمیل کردند. برای اعتبارسنجی تحقیق از آلفای کرونباخ و شاخص همبستگی درون طبقه ای استفاده گردید.
یافته هابه ترتیب از "خستگی دایمی، کوفتگی، بی حسی و بی حالی"، "سردرد" و "خشکی، سرخ شدن و خارش پوست دست ها" بیشتر احساس ناراحتی شد. هم چنین "صداها"، "همهمه" و "بوهای ناخوشایند" بیشتر آزار دهنده معرفی شدند.
نتیجه گیریفراوانی نشانه های ساختمان بیمار در کارمندان انتخاب شده در این تحقیق بالا است. بر این اساس محدودسازی آلاینده ها، فراهم ساختن هوای تازه کافی و حفظ ساختمان در شرایط پاک ضروری هستند.
کلید واژگان: نشانه های بیماری ساختمان, آلودگی هوای داخلی, سلامت شغلی, همبستگیBackground and ObjectivesA large percentage of employees' time is spent in the buildings of their work places. This paper examined the association between Sick Building Syndrome (SBS) symptoms and indoor complaints.
Materials and MethodsThis descriptive study used Gerhard Andreas Wiesmuller's questionnaire at educational buildings of district 6 of Tehran in 2019. 60 employees were chosen by simple random sampling method. 52 employees answered the self-report questionnaire. Data were validated by Cronbach's Alpha and intraclass correlation.
ResultsThe symptoms such as "constant tiredness, quick exhaustion, lethargy/ apathy", "headache", and "dry skin, red skin, and itching of the skin on the hands" as well as the indoor factors such as "sounds", "noise", and "unpleasant odors” remarkably predominated.
ConclusionSBS symptoms at educational buildings of district 6 of Tehran had high frequency. Therefore, it is necessary to limit pollution, provide adequate supply of fresh air, and maintain a building in a clean condition.
Keywords: Sick Building Syndrome, Indoor air pollution, Occupational Health, Correlation -
پیش زمینه و هدف
حفظ و تداوم روابط زناشویی کارآمد هدف بسیاری از برنامه های آموزشی و مداخلات درمانی در زوجین است. با افزایش آگاهی زوجین می توان بسیاری از عوامل موثر در روابط آن ها ازجمله صمیمیت و انسجام را در خانواده ها افزایش داد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی غنی سازی روابط زناشویی بر همبستگی خانواده، صمیمیت و تعهد زناشویی در زنان سنین باروری بود.
روش کارروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری تمامی زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان فومن در سال 1397 بودند که با نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انتخاب و پرسشنامه های ارزیابی همبستگی خانواده السون (1985)، صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) و تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) را تکمیل کردند. سپس گروه آزمایش 8 جلسه آموزش غنی سازی روابط زناشویی دریافت کردند و بعد از اجرای پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل، داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند.
نتایجیافته ها نشان داد آموزش غنی سازی روابط زناشویی بر همبستگی خانواده، صمیمیت و تعهد زناشویی و خرده مقیاس های آن در زنان سنین باروری اثربخش است (01/0P<).
نتیجه گیریبا استفاده از آموزش غنی سازی می توان موجبات همبستگی خانواده، صمیمیت و تعهد زناشویی در زنان سنین باروری را فراهم آورد.
کلید واژگان: غنی سازی, همبستگی, صمیمیت, تعهدBackground & AimsMaintaining and sustaining an effective marital relationship is the goal of many educational programs and therapeutic interventions in couples. By increasing the awareness of couples, many effective factors in their relationship, including intimacy and solidarity in families can be increased. The purpose of this study was to determine the effectiveness of marital enrichment on family solidarity, intimacy, and marital commitment in women of reproductive age.
Materials & MethodsThe research method was semi-experimental with pretest-posttest design with control group. The statistical population consisted of all women of reproductive age referred to Foumanchr('39')s health centers in 2018. The study sample consisted of 30 participants (15 experimental and 15 control). The control group completed the Elson (1985) correlation questionnaire completed the relationship between Walker and Thompson (1983) and Adams and Jones (1997) marital commitment. Then, the experimental group received 8 sessions of marital relationship enrichment training and after performing a post-test for both experimental and control groups, the data were analyzed using analysis of covariance.
ResultsThe findings indicated that marital enrichment training was effective on family correlation, intimacy, and marital commitment and its subscales in reproductive ages (p <0.01).
ConclusionEnrichment training can provide family solidarity, intimacy, and marital commitment in women of childbearing age.
Keywords: Enrichment, solidarity, Intimacy, commitment -
Background and Objectives
Burn injuries are one of the most common traumas after traffic accidents, falls, and interpersonal violence. This study was done to investigate the correlation between psychological factors, pain, and sleep quality, and disability and occupational performance in subjects with hand and upper extremity burns.
MethodsA total of 80 patients with hand and upper extremity burn injuries (16 females and 64 males) with a Mean±SD age of 39.9±10.79 years, mean burn depth (Deep Partial Thickness/ Full Thickness) of 3.42±2.66, and Mean±SD burns extent 1.06±0.24 participated in this non-experimental cross-sectional study using a non-probability sampling method. Their psychological disorders were measured using the Beck Anxiety Disorder Scale and the Self-Rating Depression Scale. The pain was assessed using the Visual Analogue Scale, sleep quality was measured by the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI), disability was assessed using the Shortened Disabilities of the Arm, Shoulder, and Hand (DASH) Questionnaire, level of independence in daily living activity was measured by the Modified Barthel Index, and occupational performance was measured by the Canadian Occupational Performance Measure (COPM).
ResultsPsychological factors, pain, and sleep quality were significantly correlated with disability and occupational performance. The regression models explained up to 34.4% of the variance for disability outcome and 12.4% for occupational performance. By assessing the correlation between the psychological disorders, pain, and sleep quality, and disability and occupational performance in these patients, we found that sleep quality was the strongest contributing factor Followed by PSQI.
ConclusionSleep quality is one of the important factors affecting the occupational performance of patients with hand and upper extremity burns injury that should be considered by therapists.
Keywords: Burns, Psychological Factors, Correlation -
زمینه و هدف
عدم بردباری و شتاب همسران جهت طلاق و ازدواج های مجدد بنیاد خانواده ها را سست نموده است. از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه رضایت، همبستگی، توافق، ابراز محبت و سازگاری همسران در ازدواج اول و دوم به بالا بود.
مواد و روش هاجامعه آماری این پژوهش شامل کلیه خانواده های ازدواج اول و دوم به بالای استان مازندران بود. نمونه این پژوهش شامل 1127 نفر (251 زوج با ازدواج دوم به بالا و 313 زوج با ازدواج اول) بود که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران مشخص و با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس سازگاری زناشویی (Dyadic Adjustment Scale یا DAS) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص های توصیفی مربوط به سازگاری همسران به تفکیک دو خانواده های ازدواج اول و دوم به بالا استفاده شد. همچنین برای مقایسه میانگین سازگاری همسران خانواده های ازدواج اول دوم به بالا از آزمون یومان ویتنی استفاده گردید.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین متغیرهای همبستگی، توافق، ابراز محبت و رضایت زوجین و به طور کلی سازگاری زوجی در گروه خانواده های ازدواج اول بیشتر از خانواده های ازدواج دارای ازدواج مجدد است (05/0>p).
بحث و نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوجین نباید برای فرار از مشکلات عجله نموده و به امید ازدواج مجدد به سرعت وارد فرایند طلاق و ازدواج مجدد گردند. این موارد در مشاوره های قبل از ازدواج و خانواده بویژه در افراد دارای سابقه ازدواج مورد توجه قرار گیرد. همچنین همسران از عجله و شتاب در امر طلاق برای ازدواج مجدد بازداشته شوند.
کلید واژگان: ابراز محبت همسران, توافق, رضایت, همبستگی, سازگاری زوجیAim and BackgroundIntolerance and hurry of couples in making decision of divorce and remarriage has been weakened foundation of family. Therefore, the aim of this research was to comparison of dyadic satisfaction, dyadic cohesion, affectional expression, dyadic consensus, and marital adjustment among spouses with first marriage and remarriage.
Methods and MaterialsThe population of the research includes all families with first marriage and remarriage in Mazandaran province. The sample of this study was 1127 subjects of (251 subjects with remarriage and 313 subjects with first marriage) which were selected through convenience sampling. Participants completed Dyadic Adjustment Scale (DAS). The data were analyzed by descriptive statistics and U Man-Whitney Test.
FindingsResults showed that mean score of dyadic satisfaction, dyadic cohesion, affectional expression, dyadic consensus, and totally marital adjustment are in families with remarriage are more than families with first marriage (p<.05).
ConclusionsFindings showed that couple should not avoid of problems and they do not make decision about divorce rapidly and they do not remarriage after divorce immediately. These issues should consider in divorce counseling and couple counseling before making decision for divorce by psychologist and family therapist. Also, couples should be prevented hurry in divorce decision and remarriage.
Keywords: dyadic satisfaction, dyadic cohesion, affectional expression, dyadic consensus, and marital adjustment -
سابقه و هدفپژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر رویکرد پربار سازی رابطه و رویکرد مک مستر در بهبود همبستگی- انعطاف پذیری در بین همسران انجام شد.روش بررسینمونه آماری، از بین 60 زوج داوطلب برای شرکت در این پژوهش، 24زوج به صورت تصادفی انتخاب شدند و دوباره به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش،روانی – آموزشی (8 مرد و 8 زن)، مک مستر (8 مرد و 8 زن) و گروه کنترل (8 و 8 زن ) سازمان دهی شدند. هر یک از گروه های آزمایش به طور جداگانه در 10 جلسه در طی سه ماه، بر اساس رویکرد پربارسازی رابطه همسران و رویکرد مک مستر آموزش داده شدند. آزمودنی ها و گروه کنترل در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از طریق پرسشنامه همبستگی – انعطاف پذیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این پژوهش برای تحلیل یافته ها از روش آماری کای دو استفاده شد.یافته هانتایج بدست آمده در این پژوهش نشان می دهد رویکردهای روانی – آموزشی غنی سازی روابط همسران و رویکرد مک مستر در مقایسه با گروه کنترل در بهبود همبستگی و انعطاف پذیری آزمودنی ها تاثیر معنی داری نداشتند (05/0<p).نتیجه گیریهمبستگی و انعطاف پذیری در بین همسران دریک پیوستار خطی دیده می شوند که نقاط مرکزی روابط سالم را نشان می دهند. همبستگی نشان دهنده درجه وابستگی و استقلال در بین همسران و انعطاف پذیری، توانایی سیستم زناشویی به تغییر پذیری موثر در برابر استرس و تغییرات محیطی تلقی می شود. در این پژوهش دو رویکرد روانی –آموزشی و مک مستر در سوق دادن آزمونی ها در منطقه سالم همبستگی – انعطاف پذیری موفق نبودند.کلید واژگان: همبستگی, انعطاف پذیری, پربارسازی رابطه, مک مسترMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:29 Issue: 1, 2019, PP 83 -91BackgroundThe purpose of this study was to investigate the effect of psychoeducational (relationship enrichment) approach and McMaster theory on increasing cohesion-flexibility of couples.Materials and methodsFrom among 60 volunteer couples, 24 were randomly selected and divided into two experimental groups of psychoeducational (8 males and 8 females) and McMaster (8 males and 8 females), and one control group (8 males and 8 females). Each of the experimental groups was separately trained in 10 sessions over a three-month period based on the psychoeducational (RE) and McMaster approaches. The participants in the three groups were evaluated by the marital cohesion -flexibility questionnaire in three stages of pre-test, post-test, and follow-up period. Chi-squared was used to analyze data.ResultsThe results of the study indicated that the psychoeducational relationship enrichment model and the McMaster model didn’t significantly increase cohesion – flexibility among couples (P>0.05).ConclusionCohesion and flexibility among spouses are seen in a linear continuum that shows the central points of healthy relationships. Cohesion shows the degree of dependence and independence between spouses and flexibility shows the ability of the marital system as an effective substitute for stress and changes. In this study, two psychoeducational and McMaster's approaches did not succeed to improve cohesion and flexibility between couples.Keywords: Cohesion, Flexibility, Psychoeducational, McMaster
-
پیش زمینه و هدفزبان جغرافیایی یک نقص التهابی مزمن و بدون علامت با اتیولوژی ناشناخته است. ژنتیک، آلرژی، پسوریازیس، استرس، مصرف برخی غذا، آنمی پرنیشوز، نقص ایمنی اکتسابی، مشکلات روانی، مصرف لیتیوم ازجمله موارد موثر در بروز این ضایعات می باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان همبستگی شیوع دوره ای زبان جغرافیایی و پدیده های آلرژیک در بیماران مراجعه کننده به کلینیک البرز شهرستان ارومیه در سال 1395 می باشد.مواد و روش کاردر این مطالعه تحلیلی 1811 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک البرز شهرستان ارومیه موردبررسی قرار گرفتند. بعد از تکمیل فرم مربوطه و معاینات دهانی، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از آمار توصیفی و آمار تحلیلی اسپیرمن و کای دو جهت بررسی استفاده گردید.یافته هااز مجموع 1811 فرد (1002 زن و 809 مرد) معاینه شده 248 نفر (7/13 درصد) دارای زبان جغرافیایی بودند و ازاین بین 92 نفر (1/37 درصد) از آن ها سابقه آلرژی را گزارش کردند. با توجه به نتایج حاصل، همبستگی مستقیم و معناداری بین زبان جغرافیایی و علائم آلرژیک مشاهده شد؛ r=0.138،P<0/001)).بحث و نتیجه گیریبر اساس این مطالعه شانس ابتلا به زبان جغرافیایی در افراد دارای سابقه آلرژی 2 برابر افراد بدون این عارضه بود، بدین معنی که با افزایش علائم آلرژیک در افراد، زبان جغرافیایی هم افزایش یافت.کلید واژگان: زبان جغرافیایی, شیوع, آلرژی, بیماران, همبستگیBackground and AimsBenign migratory glossitis, or geographic tongue is an asymptomatic inflammatory disorder of unknown etiology that affects the epithelium of the tongue. Genetical disposition, allergic reactions, psoriasis, stress, consumption of particular foods, pernicious anemia, acquired immunodeficiency, psychological disorders, lithium consumption are some of the conditions that are associated with geographic tongue. The purpose of this study was to investigate the correlation between the periodic prevalence of geographic tongue and allergic phenomena among patients admitting to the Alborz dental clinic, Urmia, Iran.Materials and MethodsIn this study, 1811 patients admitted to Alborz Dental Clinic during 2016-2017 in Urmia were studied. After completion of the form and oral examination, the data were analyzed by descriptive and analytic statistics, chi-square and Spearman test using statistical software SPSS 22.ResultsFrom the total number of 1811 examined patients (1002 women and 809 men), 248 (13.7%) had geographic tongue. This study showed that there was a positive and statistically significant relationship between geographic tongue and allergic phenomena. (r=0/138, pConclusionAccording to the results of this study individuals with a history of allergy are twice more likely to have geographic tongues. The more severe the allergic signs the higher the probability of having geographic tongue.Keywords: Geographic tongue, prevalence, allergy, patients, correlation
-
سابقه و هدفاگر چه برخی مطالعات گذشته ارتباط بین سطح فعالیت عضلات سطحی تنه و کنترل پاسچر را در افراد مبتلا به کمردرد مورد بررسی قرار داده اند، ارتباط بین سطح فعالیت عضلات عمقی تنه، به عنوان ثبات دهنده ستون فقرات و کنترل پاسچر پویا نامشخص است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی ارتباط بین فعالیت عضلات شکمی (سطحی و عمقی) و کنترل پاسچر طی تکالیف پاسچرال ایستاده در زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی بود.مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع تحلیل روابط بود که 44 داوطلب خانم مبتلا به کمردرد در مطالعه
شرکت نمودند. از افراد خواسته می شد که در مدت 30 ثانیه بر روی سطوح ایستا و پویای تعادل بایودکس، تعادل خود را حفظ نموده و به طور همزمان داده های سیستم تعادل بایودکس و دستگاه اولتراسونوگرافی جهت اندازه گیری شاخص های تعادل و ضخامت عضلات شکمی ذخیره می گردید. تصاویر به شکل آفلاین و با استفاده از نرم افزار Corel DRAW پردازش می گردید.یافته هاشاخص های ثباتی پاسچرال در هر سه شرایط آزمون، همبستگی معنی داری با درصد تغییر ضخامت عضله عرضی و مایل خارجی شکمی داشت (05/0< p)، اگر چه این همبستگی ضعیف بود.
استنتاج: اختلال در الگوی فعالیت عضلات عمقی و سطحی شکمی بر تغییرات در کنترل پاسچر افراد مبتلا به کمردرد تاثیرگذار می باشد. وجود این ارتباط اهمیت انجام تمرینات ثباتی با تاکید بر بهبود عملکرد عضله عرضی شکمی در جهت بهبود کنترل پاسچر افراد مبتلا به کمردرد را نشان می دهد.کلید واژگان: کمردرد مزمن, عضلات شکمی, کنترل پاسچر, همبستگی, اولتراسونوگرافیBackground andPurposePrevious studies have investigated the correlation between activity of superficial trunk muscle and postural control in patients with low back pain (LBP), but the relationship between deep trunk muscle activity, as spinal stabilizer, and postural control during standing postural tasks is not clear yet. This study investigated the relationship between abdominal muscle activity (deep and superficial) and postural control during standing postural tasks in females with chronic nonspecific LBP.Materials And MethodsIn an analysis of relationships, 44 females were asked to maintain their balance during standing on the platform stability levels of Biodex Balance System (BBS) (static, levels 6 and 3) for 30 seconds and BBS data were saved. Concurrently, ultrasonography (US) data for abdominal muscles thickness measurement were recorded. Then, saved data were processed offline using Corel DRAW software.ResultsSignificant correlations were found between transversus abdominis (TrA), and external oblique (EO) muscle thickness changes and postural stability indices in all testing conditions (PConclusionDysfunction in superficial and deep abdominal muscles activity pattern affects postural control changes in the patients with LBP. This relationship signifies the role of stabilization motor control training, especially deep abdominal muscle training, on postural control improvement in patients with LBP.Keywords: low back pain, abdominal muscles, postural control, relationship, ultrasonography -
مقدمهروند رو به افزایش مبتلایان به بیماری سالک در شهرستان پلدختر طی ده سال گذشته و پیشرفت تکنولوژی در تولید داده، ضرورت ساخت مدل های پیش بینی شیوع بیماری را در منطقه افزایش داده است. لذا در این بررسی از متغیرهای اقلیمی در پیش بینی بیماری سالک استفاده شده است.مواد و روش هادر این تحقیق با کمک مدل رگرسیونی رابطه بین آمار تعداد مبتلایان به بیماری و سیگنال های اقلیمی به صورت همزمان و با یک، دو، سه و چهار ماه تاخیر رگرسیون گرفته شده است.یافته هادر مجموع بین بیماران بهمن با سیگنال اقلیمی nino1 دی، بیماران اسفند با سیگنال اقلیمی pna بهمن، بیماران فروردین با سیگنال اقلیمی AAMM اسفند، بیماران اردیبهشت با سیگنال اقلیمی AO فروردین و بیماران مرداد با سیگنال اقلیمی tsa خرداد، در سطح 5 درصد رابطه معنادار وجود داشت. همچنین بین بیماران بهمن با سیگنال اقلیمی nino1 دی در سطح 10 درصد رابطه معنادار وجود داشت.بحث و نتیجه گیریاین بررسی نشان داد که استفاده از سیگنال های اقلیمی با تاخیر برای پیش بینی بیماری، بهتر از به کارگیری سیگنال ها و بیماری به صورت همزمان است. بین آمار ابتلا به بیماری در کل دوره با سیگنال pdo با دو ماه تاخیر بیشترین میزان همبستگی (53/84 %) به دست آمد. علاوه بر این نتایج نشان داد که تقریبا در نیمی از ماه های سال همبستگی خوبی بین شیوع بیماری سالک و سیگنال های اقلیمی وجود دارد و درنتیجه می توان با استفاده از سیگنال های اقلیمی به شیوع بیماری سالک پی برد.کلید واژگان: سالک, سیگنال های اقلیمی, پیش بینی, شهرستان پلدختر, همبستگیYafteh, Volume:18 Issue: 4, 2017, PP 70 -78BackgroundThe increasing number of patients suffering from cutaneous leishmaniasis in Poldokhtar County during the last 10 years and technological advances in data generation has increased the necessity to produce the predicting models of disease prevalence in the region. Therefore, climatic variables were used in this study to predict the cutaneous leishmaniasis.Materials And MethodsIn this study using regression model, the relationship between number of patients with cutaneous leishmaniasis and climatic signals were taken simultaneously and with one, two, three and four months of regression lag.ResultsTotally there was a significant relationship between January patients with January NINO1 climatic signal, March patients with February PNA climatic signal, April patients with March AAMM climatic signal, May patients with April AO climatic signal, and August patients with June TSA climatic signal, at 5% significance level. Furthermore, there was a significant relationship between February patients with January NINO1 climatic signal, at 10% significance level.ConclusionThis investigation showed that use of climatic signals with lags for predicting the disease was better than simultaneous application of signals and disease. Correlation between statistics relating to diseases during the entire period and PDO signal with 2 months of lag was obtained as 84.53. In addition, results indicated that approximately during half of the months in a year, there was a good correlation between prevalence of cutaneous leishmaniasis and the climatic signals and thus enabling us to discover prevalence of cutaneous leishmaniasis using the climatic signals.Keywords: Cutaneous Leishmaniasis, Climatic Signals, Prediction, Poldokhtar County, Correlation
-
زمینه و اهداف
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین عوامل آمادگی جسمانی و وضعیت بدنی کودکان نابینا، ناشنوا و عادی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه همبستگی، 16 کودک نابینا و30 ناشنوا (6-12ساله) و60 کودک سالم شرکت نمودند. آمادگی جسمانی با آزمونهای تست پله سه دقیقه ای، قدرت پنجه غالب، دراز نشست، خمش و رسش و بالا بردن تنه و قوسهای ستون فقرات با اسپینال موس و وضعیت سر و شانه توسط تصویربرداری ارزیابی شد. تحلیل داده ها توسط آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0=α صورت گرفت.
یافته هادر کودکان نابینا بین شاخص توده بدنی و کایفوز، قدرت پنجه غالب و شانه گرد، انعطاف پذیری کمر و همسترینگ با شانه نابرابر و بین انعطاف پذیری تنه با لوردوز ارتباط معناداری وجود دارد (05/0≥p). در ناشنوایان بین شاخص توده بدنی و کایفوز، اوج اکسیژن مصرفی با اسکولیوز پشتی، شانه نابرابر و شانه گرد، استقامت عضلانی با اسکولیوز پشتی و سر به جلو، قدرت عضلانی با اسکولیوز پشتی و کمری، انعطاف پذیری کمر و همسترینگ با شانه نابرابر و شانه گرد، بین انعطاف پذیری تنه با کایفوز، اسکولیوز پشتی و کمری و سر به جلو ارتباط وجود دارد (05/0≥p). در کودکان سالم بین قدرت پنجه غالب با کایفوز و اسکولیوز پشتی، انعطاف پذیری تنه با اسکولیوز پشتی و قدرت پنجه غالب با لوردوز و انعطاف پذیری تنه با لوردوز ارتباط مشاهده گردید (05/0≥p).
نتیجه گیریهمبستگی بین آمادگی جسمانی و وضعیت بدنی کودکان بخصوص نابینایان و ناشنوایان، توجه به ابعاد آمادگی جسمانی و وضعیت بدنی در برنامه های تربیت بدنی در مدارس و هدایت آنها بسوی فعالیتهای ورزشی مناسب را ضروری می سازد.
کلید واژگان: آمادگی جسمانی, وضعیت بدنی, نابینایی, ناشنوایی, کودک, همبستگیBackground and ObjectivesThe aim of this study was determination of the relationship between fitness and posture alignment in blind and deaf children.
Material andMethodsSixteen blind, 30 deaf and 60 healthy children (6-12 years) were participated in this study. Physical fitness was examined with 3minute step test, sit ups, hand grip strength test, sit-and-reach and trunklifting. Spinal curvature was assessed with spinal mouse, and head and shoulder posture was assessed with photography. Pearson correlation test was used (α=0/05) for data analyzing.
ResultsResults of this study showed that there was relationship between the BMI and kyphosis, hand grip strength and FSP, Flexibility and uneven shoulder, flexibility and lordosis in blind children. In deaf children, there was relationship between the BMI and kyphosis, VO2 peak and scoliosis, uneven shoulder and FSP, muscle endurance and thoracic scoliosis and FHP, muscle strength and scoliosis, flexibility and uneven shoulder and FSP, trunk flexibility and kyphosis, scoliosis and FHP. In normal children, there was relationship between the hand grip strength, kyphosis, scoliosis and lordosis and between trunk flexibility lordosis and scoliosis.
ConclusionThe relationship between the Physical fitness and posture in blind and deaf children necessitates the attention to both physical fitness and corrective exercises in physical education programs in schools and guiding these children toward appropriate sporting activities.
Keywords: Physical Fitness, Posture, Deafness, Blindness, Child, Correlation -
مقدمهترشک وحشی یا ساق ترشک (Rumex turcomanicus Czerep) یکی از گیاهان بومی با ارزش با مصارف سبزی و دارویی متعلق به خانواده علف هفت بند است که به طور وحشی در شمال شرق ایران رشد می کند و برگ های تازه آن در بین افراد بومی این مناطق مصرف بالایی دارد. علی رغم مصرف بالای این گیاه اطلاعات کمی از ترکیبات و خواص این گیاه وجود دارد.هدفهدف این تحقیق ارزیابی تغییرات ترکیبات فیتوشیمیایی مهم در اندام هوایی و ریشه این گیاه طی مراحل مختلف نموی بود.روش بررسیگیاهان طی چهار مرحله نموی مختلف شامل مراحل رشد رویشی (رزت)، تورم جوانه انتهایی ساقه گلدهنده، گلدهی کامل و رسیدن بذر، از رویشگاه طبیعی گیاه جمع آوری شده و پس از جداسازی به قسمت هوایی و ریشه، خشک شده و مقادیر آسکوربیک اسید اندام هوایی، اگزالیک اسید اندام هوایی، فنل و فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی اندام های هوایی و ریشه، طی چهار مرحله ی نموی به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد.نتایجنتایج نشان داد که مقادیر قابل توجهی از ترکیبات فنولی و فلاونوئید و همچنین فعالیت آنتی اکسیدانی بالا در هر دو اندام هوایی و ریشه (با مقادیر بالاتر این ترکیبات در ریشه نسبت به اندام هوایی) وجود دارد. بیشترین مقادیر فنول، فلاونوئید، اگزالیک اسید و فعالیت آنتی اکسیدانی اندام هوایی در مرحله رسیدن بذر و حداکثر میزان آسکوربیک اسید در مرحله تورم جوانه انتهایی ساقه گلدهنده مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان فنول و فلاونوئید کل ریشه در مرحله تورم جوانه انتهایی ساقه گلدهنده و بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی در مرحله رسیدن بذر حاصل شد. همبستگی منفی بالایی بین میزان آسکوربیک اسید و اگزالیک اسید عصاره اندام هوایی مشاهده شد.نتیجه گیریمقادیر ترکیبات فیتوشیمیایی در گیاه ترشک وحشی تحت تاثیر مرحله نموی و اندام مورد استفاده متفاوت می باشد و با افزایش سن گیاه از میزان آسکوربیک اسید اندام هوایی کاسته شده و میزان اگزالیک اسید افزایش می یابد.کلید واژگان: Rumex turcomanicus Czerep, آسکوربیک اسید, اگزالیک اسید, فعالیت آنتی اکسیدانی, فنول کل, همبستگیBackgroundRumex turcomanicus Czerep. Locally named Sagh-Torshak, is one of native green vegetable medicinally valuable plant belongs to family Polygonaceae, growing spontaneously in Northeast Iran, where its leaves are highly appreciated and consumed. Despite the high consumption, its knowledge is inconsiderable.ObjectiveThe aim of this study was to evaluate the changes of main phytochemical compound in leaf and root parts of R. turcomanicus Czerep. in different phenological stages.MethodsThe wild-growing plants were harvested at vegetative, floral budding, full floweringand mature seed stages and dissected into root and shoot tissues, which were dried separately and subsequently assayed for total phenolics, flavonoid, ascorbic acid, oxalic acid content and antioxidant activity, by spectrophotometric method.ResultsThe results showed considerable contents of phenol, flavonoid and antioxidant activity in roots and shoots of plant, with the higher contents in roots as compared to shoots. Among different phonological stages the highest total phenol, flavonoid, oxalic acid content and antioxidant activity of shoots was obtained in mature seed stage. Ascorbic acid of shoot was highest in floral budding stage. The greatest total phenol and flavonoid content of root was observed in floral budding stage, while the highest antioxidant activity was obtained in mature seed stage. A high negatively correlation was obtained between ascorbic acid and Oxalic acid.ConclusionThe concentrations of secondary metabolites in Rumex turcomanicus Czerep. depend on the phenological stage and tissue of the plant. As plant aged, oxalic acid and ascorbic acid of shoots were increased and decreased, respectively.Keywords: Rumex turcomanicus Czerep., Antioxidant activity, Ascorbic acid, Correlation, Oxalic acid, Total phenolics
-
سابقه و هدفغلظت امنتین سرم در بیماران همو دیالیزی در مقایسه با شاهدان سالم متناقض است. توجه به اینکه امنتین با تعداد زیادی از فاکتور های خطر قلبی عروقی مانند چاقی، سندرم متابلیک، آترو اسکلروز و التهاب ارتباط دارد. این مطالعه به منظور مقایسه غلظت امنتین سرم در بیماران همودیالیزی با شاهدان سالم و تعیین همبستگی امنتین با ریسک فاکتورهای های قلبی عروقی انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه مورد مشاهده بر روی 55 بیمار همودیالیزی با30 شاهد سالم انجام شد. غلظت امنتین سرم با روش ELISA و اندازه گیری غلظت CRP با روش آیمونوتوربیدومتری انجام شد. اطلاعات در مورد ریسک فاکتورهای قلبی عروقی، سن، مدت دیالیز، BMI و وجود یاسابقه بیماری های قلبی عروقی با مصاحبه و انجام تستهای خونی جمع آوری و دو گروه مورد مقایسه قرار گرفتند.یافته هامیانگین سنی بیماران و شاهدان بترتیب 13/39± 50/81 (80-19) سال و 9/32±49/70 سال بود. غلظت امنتین سرم در بیماران (μg/ml 2/15±1/46) به طور معنی داری بیش از شاهدان (0/07±0/78) بود (0/0001 =p). در بیماران همودیالیزی فشارخون سیستولیک، قند خون، کراتینین و CRP بطور معنی داری بیشتر و سطح کلسترول، LDL، HDL و هموگلوبین بطور معنی داری کمتر از شاهدان بود. در کل افراد مطالعه، یک همبستگی مثبت و معنی داری بین امنتین و کرآتینین سرم (0/397= p= 0/001، r) مشاهده شد. اما در بیماران این همبستگی به سطح معنی دار نرسید. همچنین در کل افراد مطالعه و نیز در بیماران همو دیالیزی همبستگی مثبت و معنی داری بین قند خون و امنتین دیده شد(0/590 = p= 0/001، r) اما قدرت همبستگی در بیماران کمتر بود(0/304 = p= 0/012، r). یک همبستگی منفی و معنی داری نیز بین تری گلیسرید سرم و امنتین در بیماران دیده شد(244-=rو 0/045=p). امنتین سرم با CRP، آلبومین، چاقی و وجود بیماری های قلبی عروقی یا سابقه آن در بیماران ارتباطی نشان نداد مشاهده نشد.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که در بیماران همودیالیزی غلظت امنتین نسبت به شاهدان سالم افزایش دارد و غلظت امنتین سرم در بیماران همو دیالیزی با تعدادی از ریسک فاکتورهای قلبی عروق همبستگی مثبت دارد.
کلید واژگان: امنتین, همو دیالیز, همبستگی, فاکتور های قلبی عروقی -
زمینه و هدفمنظور از برگزاری آزمون آسکی، ارزشیابی مهارت های دانشجویان در مقاطع بالینی است. در ایران استفاده از سناریوهای کتبی در ایستگاه های آزمون آسکی متداول است. هدف از این بررسی تعیین ضریب همبستگی نتایج آزمون آسکی با آزمون پیش کارورزی در صورت استفاده از این نوع طراحی ایستگاه بود.روش بررسیاین مطالعه مقطعی (Cross sectional)، بر روی نمرات آزمون آسکی 48 دانشجوی سال پنجم پزشکی دوره کارآموزی در سال 1391 صورت گرفت. همبستگی نمرات هر یک از ایستگاه ها و نمره ی کل آزمون آسکی با نمره ی آزمون پیش کارورزی به روش ضریب همبستگی R Pearson محاسبه شد. جهت تعیین همسانی درونی نمرات ایستگاه های آزمون، همبستگی نمره هر ایستگاه با نمره کل دانشجو در آزمون آسکی نیز محاسبه شد.
یافته هادر این پژوهش بین نمرات امتحان پیش کارورزی و نمرات آزمون آسکی ارتباط معنی داری یافت نشد. همبستگی منفی بین نمرات دو ایستگاه انجام پروسیجر بر روی مولاژ و آزمون پیش کارورزی وجود داشت. ضریب همبستگی نمرات آزمون پیش کارورزی با میانگین نمرات 3 ایستگاه عملی 07/0- با 65/0 P=و ضریب همبستگی آن با میانگین نمرات 6 ایستگاه مبتنی بر سناریو کتبی 32/0 با 02/0 P= محاسبه شد که مورد اخیر از نظر آماری معنی دار بود. در بررسی ثبات درونی آزمون، ایستگاه طب داخلی با 81/0 بالاترین و ایستگاه سنجش مهارت معاینه ی چشم با 17/0 از پایین ترین ضریب همبستگی برخوردار بودند.نتیجه گیریپیشنهاد می شود از طراحی ایستگاه ها مبتنی بر سناریوهای کتبی خودداری شود. در غیر این صورت آزمون آسکی همان بخش هایی از صلاحیت های بالینی که در آزمون پیش کارورزی مورد ارزیابی قرار می گیرد را خواهد سنجید.
کلید واژگان: آزمون, آسکی, پیش کارورزی, همبستگیBackground And ObjectiveThe aim of OSCE is to evaluate students'' clinical skills in clinical courses. Using written scenarios are common in designing OSCE stations in our country. The objective of this study was to determine the correlation of OSCE and Pre-Internship for this type of station designing.Materials And MethodsThis cross-sectional study was done on OSCE scores of 48 fifth-year medical students. Correlation of all station scores of the OSCE exam with the Pre-Internship exam scores were calculated. To determine the internal consistency within stations، we determined each station''s correlation with the total score of a student''s test for OSCE.ResultsIn this study، there was no significant relationship within Pre-Internship exam scores and the OSCE scores. Negative correlations were found between the model and the procedures station scores with Pre-Internship scores. Correlation coefficient of Pre-internship scores with 3 practical stations mean scores were a -0. 07 (p=0. 65) and its correlation with 6 stations based on written scenario scores calculated was 0. 32 (p=0. 02). Internal medicine with a correlation coefficient of 0. 81 was the highest and eye examination station with 0. 17 had the lowest correlation coefficient of internal consistency. Correlation of the two stations of neurology and surgery scores with both Pre-Internship and OSCE was significant and approximately similar.ConclusionWe suggest avoiding the station design based on written scenarios (without presence model or standard patient). Otherwise، OSCE should be measured the same as clinical competencies are assessed with Pre-Internship exam.Keywords: exam, OSCE, pre, Internship, correlation -
سابقه و هدف
آستیگماتیسم یک اختلال شایع اپتیکی است که بر عملکردهای مختلف بینایی موثر می باشد و یکی از معیارهای مهم قبل از جراحی رفرکتیو محسوب می شود. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط بین آستیگماتیسم رفرکتیو، قرنیه ای و لنتیکولار در افراد داوطلب جراحی رفرکتیو بود.
مواد و روش هامطالعه توصیفی- مقطعی حاضر بر روی 200 بیمار (400 چشم) که جهت جراحی رفرکتیو به بیمارستان فارابی مراجعه کرده بودند، صورت گرفت. رفرکشن و توپوگرافی جهت تعیین آستیگماتیسم رفرکتیو، قرنیه ای و لنتیکولار برای همه بیماران انجام شد. در نهایت تحلیل داده ها بر اساس نرم افزار SPSS نسخه 20 صورت گرفت.
یافته ها7/62 درصد بیماران مونث و سن افراد شرکت کننده در پژوهش 24/6 ± 2/28 سال بود. بر اساس معادل کروی؛ 2/94 درصد نزدیک بین، 3/3 درصد دوربین و 9/78 درصد آستیگماتیسم (بیشتر از 75/0 دیوپتر) بودند. میانگین عیب انکساری بر اساس معادل کروی در گروه نزدیک بین 95/1 ± 59/3- دیوپتر و در گروه دوربین 97/0 ± 72/2 دیوپتر بود. میانگین آستیگماتیسم در گروه نزدیک بین 3/1 ± 9 7/1 دیوپتر و در گروه دوربین 37/1 ± 3/1 دیوپتر به دست آمد. ضریب همبستگی در تعیین ارتباط آستیگماتیسم لنتیکولار با آستیگماتیسم رفرکتیو 223/0 r =و 001/0 > P، در آستیگماتیسم لنتیکولار با آستیگماتیسم قرنیه ای 111/0r = و 027/0 = P و در آستیگماتیسم رفرکتیو با آستیگماتیسم قرنیه ای 942/0 r =و 001/0 > P حاصل شد.
استنتاجرابطه معنی داری بین آستیگماتیسم رفرکتیو، قرنیه ای و لنتیکولار وجود دارد و 81/0 درصد از تغییرات آستیگماتیسم رفرکتیو با تغییرات آستیگماتیسم قرنیه ای قابل توجیه است. تفکیک آستیگمات و مشخص کردن منشا آن می تواند در جراحی رفرکتیو کمک کننده باشد.
کلید واژگان: عیوب انکساری, همبستگی, داخلی, قرنیه, آستیگماتیسمBackground and
PurposeAstigmatism is a common optical dysfunction, effective on various visual outcomes and one of the important criteria of refractive surgery. The aim of present study was to evaluate the correlation between refractive, corneal and residual astigmatism in refractive surgery candidates.
Materials And MethodsIn this cross-sectional descriptive, analytical study, 200 patients referred to the Farabi hospital, Iran, for refractive surgery were enrolled. Refraction survey and topography were done to determine refractive, corneal and residual astigmatism for all of participants and statistical analyses were performed.
ResultsOverall, 400 eyes of 200 subjects with the average age of 28.2 ± 6.24 participated in this study. 62.7% of cases were women. According to spherical equivalent, 94.2% were myope, 3.3% were hyprope and 78.9% had refractive astigmatism more than 0.75 D. Mean spherical equivalent refractive errors was -3.59 ± 1.95 D in myopic group and 2.72 ± 0.97 D in hyperopic group; mean astigmatism was 1.97 ± 1.3 D in myopic and 1.3 ± 1.37 D in hyperopic group. The correlation ratio was (r = 0.223) between lenticular and refractive astigmatism (P < 0.001), (r = 0.111) between lenticular and corneal astigmatism (P = 0.027), and (r = 0.942) between refractive and corneal astigmatism (P < 0.001).
ConclusionSignificant correlations were found between refractive, corneal, and residual astigmatism; there was a strong correlation between corneal and refractive astigmatism; and 81% of the changes in refractive astigmatism could be justified with corneal astigmatism changes. Separating the type of astigmatism and determining its origin (cornea or lens) could be helpful for refractive surgery.
Keywords: Refractive error, correlation, internal, cornea, refractivity, astigmatism
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.