جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "پارگی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مجله سازمان نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران، سال چهل و دوم شماره 3 (پیاپی 167، پاییز 1403)، صص 57 -62زمینه
پارگی عضله فلکسور دیجیتروم لونگوس(Flexor Digitorum Langous) یک مورد بسیار نادر است که تاکنون موارد انگشت شماری در گزارش ها ذکر شده است. تشخیص و درمان مناسب باعث کاهش عوارض ناشی از این پارگی می شود و به کاهش بار ناشی از آسیب به ورزشکار و تیم کمک می کند.
معرفی بیمارآقای 38 ساله، ورزشکار حرفه ای دو و میدانی، که با درد قسمت داخلی ساق پا حین دویدن و با لنگش پای راست مراجعه کرد. هیچ گونه سابقه ی ابتلا به دیابت و بیماری های عفونی و التهابی مفصلی و مصرف داروهایی همچون فلوروکینولون، کورتیکواسترویید و مکمل های حاوی آن ها و همچنین استاتین ها و سایر داروهایی که آسیب تاندون بدهد، را نمی داد و برای ایشان تشخیص پارگی درجه 3 عضله فلکسور دیجیتروم لونگوس همراه با هماتوم گسترده داده شد. MRI نیز تشخیص پارگی درجه 3 را تایید نمود. درمان هایی شامل آسپیره کردن هماتوم، تزریق پلاسمای غنی شده از پلاکت (PRP-Platelet-rich plasma) تحت راهنمای سونوگرافی در محل پارگی و فیزیوتراپی و پروتکل توانبخشی ویژه در نظر گرفته شد. بیمار با پایبندی به انجام برنامه ی توانبخشی، بهبودی واضحی در عملکردش را گزارش نمود.
نتیجه گیریتاکنون فقط در چند گزارش موردی پارگی این عضله به صورت خود به خودی یا به دنبال دررفتگی مچ پا یا شکستگی قوزک ها و استخوان تالوس گزارش شده است. درمان در نظر گرفته شده با توجه به پاسخ بیمار، موثر واقع شد. دقت کافی در برخورد با موارد مشابه جهت تشخیص دقیق و درمان مناسب از اهمیت فراوانی برخوردار است.
کلید واژگان: عضله فلکسور دیجیتروم لونگوس, پارگی, پلاسمای غنی از پلاکتIntroductionIsolated Flexor Digitorum Longus (FDL) muscle tear is extremely rare and so far, a handful of cases have been reported in the literature. Proper diagnosis and treatment will reduce the complications caused by this tear and helps to reduce the burden of the injury to the athlete and team.
Case PresentationA 38-year-old professional athletics male, presented with medial tibial pain that started while running. He did not have any history of diabetes, infectious and inflammatory joint diseases, and the use of drugs such as fluoroquinolone and corticosteroids and supplements containing it, statins, and other drugs that damaged the tendons was not reported. He presented with right leg claudication, despite normal lower limb alignment. Ultrasonography revealed evidence of a grade 3 strain of the FDL muscle with extensive hematoma. MRI confirmed the diagnosis of a grade 3 FDL strain. Treatment included hematoma aspiration, injection of Platelet rich plasma (PRP) in the train side under ultrasound guidance, physiotherapy and specific rehabilitation protocol. The patient adhered to the rehabilitation program and reported significant improvement in pain and function.
ConclusionsSo far, only a few case reports have reported the rupture of this muscle spontaneously or after ankle dislocation or malleolus and talus fracture. The treatment was effective based on the patient’s response. Careful attention should be given to similar cases to ensure accurate diagnosis and appropriate treatment.
Keywords: Flexor Digitorum Longus Muscle, Strain, Plasma-Rich Platelet, Pain, Rehabilitation -
آنوریسم منفرد شریان فمورال سطحی نادر است و تقریبا در حدود 5 نفر در هر 100000 بیمار رخ می دهد. درصد بروز عارضه پارگی در این نوع آنوریسم بسیار نادر است. در این مقاله روند تشخیصی و درمانی یک مورد آنوریسم شریان فمورال سطحی (SFA) اندام تحتانی راست با پارگی، در یک مرد 75 ساله با سابقه بیماری های دیابت و بیماری ایسکمیک قلبی ارایه شده است. ابزار تشخیص اولیه قبل از جراحی، سونوگرافی کالر داپلر اندام های تحتانی و یافته های معاینه فیزیکی بود. قسمت معیوب شریان تحت رزکسیون و بازسازی با اینترپوزیشن گرافت اتولوگ ورید صافن هاروست شده از اندام مقابل ترمیم شد. عوارض زودهنگام جراحی مشاهده نشد. بنابراین توصیه می شود در صورت مواجهه با توده ضربان دار در ران، آنوریسم SFA را به عنوان یکی از تشخیص های افتراقی در نظر داشت و با درمان جراحی به موقع از مرگ و میر زودهنگام و از دست رفتن اندام تحتانی پیشگیری کرد.
کلید واژگان: آنوریسم, پارگی, شریان فمورال سطحی, گزارش موردSingle superficial femoral artery (SFA) aneurysm is rare and occurs in approximately 5 per 100,000 patients. Rupture is a rare complication in this aneurysm. In this case report, we present the diagnostic and therapeutic work up of a ruptured SFA aneurysm of the right lower limb in a 75-year-old diabetic man with ischemic heart disease. Pre-surgical diagnosis was through physical examination findings and color Doppler flow imaging. The defective part of the artery was resected and then reconstructed through autologous saphenous vein grafting harvested from the opposite limb. No early post-surgical complication was observed. If a pulsatile mass is found in the thigh, the SFA aneurysm should be considered as a differential diagnosis to prevent premature death and lower limb amputation by timely surgery.
Keywords: aneurysm, rupture, superficial femoral artery, case report -
مقدمه
صدمه به پرینه، یک عارضه شایع در زایمان واژینال بوده که می تواند سلامت جسمی، روانی و اجتماعی زنان را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع پارگی های درجه 3 و 4 پرینه حین زایمان و برخی عوامل مرتبط با آن انجام شد.
روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی گذشته نگر، اطلاعات از پرونده های مادران زایمان کرده در طی سال های 96-1394 استخراج شد. گروه کنترل 129 نفر از افرادی که دچار پارگی شدید نبوده و با روش نمونه گیری سیستماتیک از بین زایمان های انجام شده در طی سال های مورد نظر انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل مرتبط با پارگی پرینه، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 18) و آزمون های کای دو، دقیق فیشر و تی مستقل انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هااز 8814 زایمان واژینال انجام شده در طی سال های مربوطه، پارگی های درجه سه و چهار پرینه 32 مورد (363/0%) بود که از این تعداد، 22 مورد نولی پار (8/68%) بودند. در مقایسه بین دو گروه مورد (32) و کنترل (129)، سابقه کار عامل زایمان (02/0=p)، زایمان ابزاری (023/0=p) و مدت زمان مرحله دوم زایمان (0001/0>p) گروه مورد بیشتر بود.
نتیجه گیریپارگی های درجه 3 و 4 پرینه با مرحله دوم زایمان طولانی تر و زایمان ابزاری که نیازمند به حضور عامل زایمان با سابقه کاری بالاتر است، ارتباط دارند.
کلید واژگان: پارگی, پرینه, زایمانIntroductionPerineal injury is a common complication of vaginal delivery that can affect women's physical, mental and social health. This study was performed with aim to determine the prevalence of third and fourth degree of perineal laceration during delivery and some related factors.
MethodsIn this retrospective analytical -descriptive study, information was extracted from the records of mothers who gave birth during 2015-2017. The control group consisted of 129 mothers who did not have severe rupture and were selected by systematic randomization among vaginal deliveries performed during the mentioned years. After collecting information about the factors related to the perineal laceration, data were analyzed by SPSS software (version 18) and Chi-square and Fisher Exact and independent t tests. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsAmong 8814 vaginal deliveries performed during the relevant years, there were 32 cases of third and fourth degree of perineal laceration (0.363%), of these, 22 cases were noli par (68.8%). In comparison between the case (n=32) and control (n=129) groups, the work experience of the delivery agent (p<0.02), instrumental delivery (p<0.023) and the duration of the second stage of labour (p<0.0001) were more in the case group.
ConclusionThird and fourth degree of perineal lacerations are associated with the second stage of longer labour and instrumental labour that requires the presence of a labour agent with a longer work experience.
Keywords: Delivery, Laceration, Perineum -
مقدمه
هماتوم رتروپریتونیال، تشخیص افتراقی حایز اهمیت، اما دور از ذهن، در بیمارانی است که به دنبال فرایند جراحی متوجه هیپوولمی ایشان در غیاب شواهدی از فقدان آشکار خون میشویم. این مطالعهی گزارش مورد، با هدف معرفی یک مورد بالینی نادر که به دنبال زایمان طبیعی دچار عوارض زودرس هماتوم و دیررس ایلیوس گردید، انجام شدتا بتوان دید بالینی بهتری در زمان مواجههی همکاران با موارد مشابه ایجاد نمود.
گزارش مورد:
بیمار خانم 24 ساله گراوید یک، با حاملگی ترم به دنبال زایمان با کمک اپیزیوتومی وسیع دچار تاکیکاردی و الیگوری میگردد. پس از احیای مایعات، لمس تورمی مختصر در قسمت جانبی راست واژن با وجود منقبض بودن رحم، تشخیص هماتوم را مطرح میسازد و لاپاراتومی اورژانس این تشخیص راتایید میکند.
نتیجهگیری:
پارگیهای پس از زایمان واژینال، میتواند تا رباط رحمی و به ندرت به فضای پارازویکال پیشروی داشته باشد که گاهی تهدید کنندهی زندگی و علت مرگ مادر میگردد. معاینه و ترمیم دقیق اپیزیوتومی یا پارگی، عامل اصلی جلوگیری از پیدایش هماتوم رتروپریتونیال است.
کلید واژگان: فضای رتروپریتونیال, هماتوم, زایمان, واژن, اپیزیوتومی, پارگیBackgroundRetroperitoneal hematomas, as a rare but significant quantity in patients with history of recent operation, should be suspected in all patients who demonstrate signs of hypovolemia without apparent blood loss. Here, we have presented a rare case of postpartum hematoma to aware about this diagnosis in similar cases.
Case Report:
A 24-year-old gravid 1 woman with term pregnancy had tachycardia and oliguria after delivery with large episiotomy extended up to right fornix. After volume resuscitation, a tense tender swelling in the upper part and posterior lateral of vagina in vaginal exam was suspicious to retroperitoneal hematoma, and emergent laparotomy confirmed the diagnosis.
ConclusionPost-vaginal delivery laceration extending from posterior vaginal wall to uterosacral ligament and rarely to para-vesical space can be a life-threatening emergency and a cause of maternal mortality. Careful examination and repair of extended episiotomy or laceration is the key factor to prevent retroperitoneal hematoma.
Keywords: Retroperitoneal space, Hematoma, Vagina, Obstetrics, Episiotomy, Lacerations -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 9 (پیاپی 225، آذر 1398)، صص 548 -552زمینه و هدف
امروزه روش های جراحی در بیماران با پارگی رباط صلیبی قدامی کاربردهای فراوانی در درمان داشته است و به دنبال آن با نتایج موفقیت آمیز همراهی داشته است. بنابراین هدف از پژوهش کنونی تعیین و مقایسه نتایج بازسازی رباط صلیبی قدامی به دو روش لوپ ثابت و لوپ قابل تنظیم است.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی بر روی 60 بیمار مراجعه کننده به مرکز درمانی و آموزشی کاشانی اصفهان (تحت نظارت و حمایت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان) از فروردین 1396 تا اسفند 1397 انجام گرفت. 30 بیمار با روش لوپ ثابت و 30 بیمار با روش لوپ قابل تنظیم تحت عمل جراحی بازسازی رباط صلیبی قدامی قرار گرفتند. نتایج پس از عمل در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته هامیزان فراوانی استاتیک لاکسیتی زیر mm 8 در گروه لوپ ثابت 83/3% و در گروه دیگر 76/7% بود که اختلاف معناداری بین دو گروه از این نظر وجود نداشت. همچنین هیچ گونه عفونتی در دو گروه دیده نشد. اختلاف معناداری بین دو گروه از نظر دامنه حرکت و نمره زانو پیش و پس از عمل وجود نداشت. پس از عمل 96/7% از گروه لوپ ثابت و 86/7% از گروه لوپ قابل تنظیم به فعالیت عادی بازگشتند. بین دو گروه اختلاف معناداری از نظر بازگشت به فعالیت عادی و میزان رضایتمندی وجود نداشت.
نتیجه گیریاستفاده از گرفت لوپ ثابت و لوپ قابل تنظیم روش های موثر، مفید و کم عارضه ای برای درمان بیماران با رباط صلیبی قدامی بود.
کلید واژگان: رباط صلیبی قدامی, پژوهش های مورد-شاهدی, ناپایداری مفصل, روش های جراحی ترمیمی, پارگیBackgroundRecently, the surgical methods are used in patients with anterior cruciate ligament rupture and have been associated with successful results. There are different results in the term of using of the surgical methods for anterior cruciate ligament that often is associated with some complications such as infection, static laxity, remaining the pain, need to recurrence surgery, and limitation in the range of motion. Therefore, in this study, we aimed to compare outcomes of anterior cruciate ligament reconstruction with the fixed loop and the adjustable loop.
MethodsThis cross-sectional study was done on 60 patients undergoing anterior cruciate ligament reconstruction referred to Kashani Hospital of Isfahan, Iran, from March 2017 to February 2019. Also, this study was approved in the Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. 30 patients were assigned to a fixed loop and 30 patients under the adjustable loop method. Postoperative outcomes were compared with the fixed loop group and the adjustable loop group.
ResultsThe frequency of static laxity below 8 mm in the fixed loop group was 83.3% and the frequency of static laxity below 8 mm in the adjustable loop was 76.7%. There was no significant difference between the fixed loop group and the adjustable loop group based on static laxity. Also, no infection was seen in the fixed loop group and the adjustable loop group. There was no significant difference between the fixed loop group and the adjustable loop group in terms of range of motion and knee score before and after surgery. After surgery, 96.7% of the fixed loop group and 86.7% of the adjustable loop group returned to normal activity. There was no significant difference between the fixed loop group and the adjustable loop group in terms of return to normal activity and satisfaction.
ConclusionUsing the fixed loop is effective, useful, and with low-complication for the patients with anterior cruciate ligament and also using the adjustable loop grafts is effective, useful, and with low-complication for the patients with the anterior cruciate ligament rupture.
Keywords: anterior cruciate ligament, cross-sectional studies, Joint Instability, reconstructive surgical procedures, rupture -
زمینه و هدفبررسی پاتولوژی های شانه به عنوان یکی از آسیب های شایع ارتوپدی با توجه به عدم حساسیت کافی یافته های بالینی یکی از مطالب مورد بحث در مقالات رادیولوژی می باشد. به طور سنتی MRI شانه مدالیته انتخابی تشخیصی می باشد. ولی با توجه به محدودیت های آن همچون هزینه بالا و عدم در دسترس بودن نیاز به روش های ساده و ارزان تر احساس می شود. سونوگرافی می تواند جایگزین مناسبی در این زمینه و بررسی پاتولوژی های بافت نرم شانه باشد. در این مطالعه به بررسی میزان تطابق یافته های سونوگرافی و MRI در موارد پارگی های پارشیل و کامل عضلات کاف و یافته های همراه همچون بورس ساب اکرومیال و تغییرات دژنراتیو مفصل شانه پرداخته شده است.روش کاردر این مطالعه که نوعی مطالعه بررسی روش ها می باشد 85 بیمار مراجعه کننده به بخش رادیولوژی بیمارستان حضرت رسول اکرم با درخواست MRI شانه مورد بررسی همزمان سونوگرافی قرار گرفتند. میزان تطابق سونوگرافی و MRI در تشخیص محل و شدت پارگی های کامل و پارشیل در عضلات اصلی کاف و همچنین میزان و شدت افیوژن بورس ساب اکرومیال و هایورتروفی مفصل اکرومیوکلاویکولار مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هااز مجموع 85 بیمار (30 مرد و 55 زن) با آسیب های مختلف در عضلات سوپرااسپیناتوس، اینفرااسپیناتوس، ساب اسکوولاریس و سر بلند بایسپس سونوگرافی در تطابق مناسب و بالایی با یافته های MRI در تشخیص پارگی های پارشیل و کامل و نیز محل آن ها می باشد. هرچند میزان رتراکشن تاندون را کمتر از حد مورد انتظار بر اساس MRI پیش بینی می کند.نتیجه گیریسونوگرافی شانه می تواند به عنوان مدالیته جاگزین MRI به ویژه در مواردی که MRI در دسترس نمی باشد، جهت بررسی پارگی تاندون های کاف و نیز میزان و شدت افیوژن بورس ساب اکرومیال و هایپرتروفی مفصل اکرومیوکلاویکولار قرار گیرد.کلید واژگان: سونوگرافی, MRI, روتاتور کاف, بورس ساب اکرومیال, تاندون, پارگیBackgroundThe study of shoulder pathologies as one of the most common orthopedic injuries due to the lack of sensitivity of clinical findings is one of the topics discussed in radiology papers. Traditionally, MRI is a selective diagnostic modality of choice. However, due to its limitations, such as high cost and unavailability, simple and cheaper methods seems to be valuable. Sonography can be a good alternative in this field that examines soft tissue pathologies. This study evaluated the magnitude of ultrasound and MRI matching in cases of partial and complete tear of cuff muscles and accompanying findings such as subacromial bursal effusion and degenerative changes of shoulder joint.MethodsIn this study 85 patients who referred to the radiology department of Hazrat-e-Rasool Akram Hospital were asked for simultaneous sonographic examination of the shoulder. The degree of ultrasound and MRI correlation in localizing the tear as well as the severity of tear based on complete or partial was evaluated for each rotator cuff muscle individually. Also the degree of subacromial bursa effusion and acromioclavicular join hypertrophy were also compared.ResultsA total of 85 patients (30 males and 55 females) with different injuries in supraspinatus, infraspinatus, subscapularis and long head of biceps tendon, sonography was in acceptable agreement with the findings of MRI in the diagnosis of complete and partial tear and in determining their location. However, the tendency of tendon retraction is less than predicted by MRI.ConclusionShoulder ultrasound can be used as an alternative modality to MRI, especially in cases where it is not available, to examine the rupture of cuff tendons, as well as the extent and severity of subacromial bursa effusion and acromioclavicular joint hypertrophy.Keywords: Clinical evaluation, Nursing, Direct observation of clinical skills (DOPS), Clinical skills
-
مقدمهپارگی های شدید پرینه حین زایمان از طریق کاهش سطح سلامتی و رضایت مندی مادر، پذیرش و ترویج زایمان طبیعی را با چالش مواجه می سازد، لذا مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل خطر همراه با پارگی های شدید پرینه حین زایمان طبیعیانجام شد.روش کارمطالعه حاضر از نوع سری موارد بود که با استفاده از پرونده پزشکی و مصاحبه با زنانی که در فاصله زمانی اول اردیبهشت تا پنجم دی ماه 1395 در بیمارستان ام البنین (س) مشهد زایمان کرده و دچار پارگی درجه 3 و 4 پرینه شده بودند، انجام شد. اطلاعات مستخرج از پرونده بیماران شامل داده های دموگرافیک و همچنین زایمانی (تعداد زایمان، طول مراحل اول و دوم زایمان، طول و فاصله انقباضات، داروهای تجویز شده در لیبر، عامل زایمان، نوع زایمان، درجه پارگی، نحوه ترمیم و وزن نوزاد) در فرم های مربوطه ثبت گردید. مصاحبه ها نیز در طی یک سال اول بعد از زایمان با دعوت تلفنی از بیماران و حول شکایت اصلی آنان انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی انجام شد.یافته هااز 7 بیمار ایرانی مورد بررسی، 4 مورد چندزا (2/57%) و 3 مورد نخست زا بودند. بیشترین فاکتورهای همراه پارگی های پرینه شامل 6 مورد (7/85%) القاء با اکسی توسین، 3 مورد (8/42%) دیابت بارداری، 3 مورد (8/42%) گذشتن از تاریخ زایمان و 2 مورد (5/28%) ماکروزومی بود. تنها در یک مورد عامل زایمان، از پرسنل رسمی اتاق زایمان بوده و در موارد دیگر زایمان توسط رزیدنت، اینترن و یا دانشجوی مامایی صورت گرفته بود. در 6 بیمار (7/85%) بیش از یک عامل خطر وجود داشت. شایع ترین مشکل سلامتی بعد از زایمان، بی اختیاری دفع گاز بود.نتیجه گیریالقاء با اکسی توسین، دیابت بارداری و گذشتن از تاریخ زایمان، از عوامل خطر شایع همراه با پارگی های شدید پرینه حین زایمان طبیعی می باشند. اکثر مادران از بی اختیاری دفع گاز حتی پس از ترمیم موفقیت آمیز رنج می کشند.کلید واژگان: پارگی, پرینه, زایمان طبیعیIntroductionSevere perineal tears during delivery decrease maternal health and satisfaction. This is a challenge for promotion and acceptance of normal vaginal birth. Therefore, this study was performed with aim to identify the risk factors associated with severe perineal tears during normal vaginal delivery.MethodsThis was a case-series study which was performed by reviewing medical records and interviewing with women who gave birth from 20th April to 25th December 2016 at Omolbanin Hospital, Mashhad, Iran and had third and fourth degree perineal lacerations. Data extracted from patients’ medical records included demographic and childbirth-related data (number of parity, the length of the first and second stage of labour, frequency and duration of uterine contractions, prescribed medications in labour, birth attendant, mode of delivery, degree of perineal tear, method of perineal repair and neonatal weight) that was recorded in related forms. Interviews were conducted within the first year after childbirth following telephone invitation, focusing on women’s chief complains. Descriptive statistics were used for data analysis.ResultsOut of the seven Iranian patients studied, four cases (57.2%) were multiparous and three cases were primiparous. The most risk factors associated with perineal lacerations included 6 cases of induction by oxytocin (85.7%), 3 cases of gestational diabetes (42.8%), 3 cases of postdate pregnancy (42.8%) and 2 cases of macrosomia (28.50%). The delivery of only one case was done by the skilled stuff of labor and the others were accomplished by medical and midwifery students. In 6 cases (%85.7), more than one risk factor was seen. The most common postpartum complication was gas incontinence.ConclusionLabor induction with oxytocin, gestational diabetes, and postdate pregnancy are the most common risk factors associated with severe perineal tears during normal delivery. The majority of women suffer of gas incontinence, even after successful repair of perineal lacerationsKeywords: Laceration, Normal childbirth, Perineum
-
پارگی در تاندون آشیل بیشتر از سایر تاندون ها رخ می دهد و چنانچه تشخیص آن بیش از چهار هفته به تاخیر بیفتد، پارگی مزمن نامیده می شود که در آن به علت اثر انقباضی عضله گاستروکنمیوس، بین دو انتهای پارگی فاصله ایجاد می شود و در نتیجه روش ترمیم پارگی مزمن متفاوت تر و دشوارتر از پارگی حاد می باشد. اکثر موارد گزارش پارگی مزمن تاندون آشیل تاکنون در بالغین بوده است و قبلا تنها یک مورد پارگی مزمن در کودکان گزارش شده است که با روش تقویت تاندون آشیل با استفاده از تاندون های پلانتاریس و گراسیلیس اصلاح شده است. نویسندگان مقاله حاضر یک مورد درمان موفقیت آمیز پارگی تروماتیک تاندون آشیل همراه با 7 سانتیمتر فاصله بین دو انتهای پارگی را در پسر بچه 9 ساله شش هفته پس از آسیب با روش ترمیم انتها به انتها گزارش می دهند.
کلید واژگان: تاندون آشیل, پارگیThe Achilles tendon rupture occurs more often than any other tendon، and if the diagnosis is delayed for more than four weeks، it is called chronic rupture. In this case، due to gastrocnemius muscle contractile effect، a distance is created between the two ends of the rupture. As the result، chronic rupture''s healing method is different and more difficult than that of acute rupture. Most cases of chronic Achilles tendon rupture have been reported، previously، in adults. Only one case has been reported in children with chronic ruptured، and that was healed by plantaris gracilis tendon augmentation treatment. The authors of the present study report a case of successful treatment of the traumatic rupture of the Achilles tendon، with 7 cm distance between the two ends of the rupture، in a 9-year-old boy، six weeks after the injury، using end to end treatment method.Keywords: Achilles Tendon, Rupture -
زمینه و هدفآسیب های پرینه که بدنبال زایمان طبیعی ایجاد می شوند عوارض کوتاه و بلند مدتی را بدنبال دارند که نیازمند مداخلاتی است که احتمال شانس پرینه سالم را افزایش دهد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ماساژ پرینه با لوبریکانت استریل، بر روی موارد اپی زیاتومی و پارگی پرینه انجام شد.روش بررسیاین مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 145 نفر از زنان نخست زا مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی امام علی (ع) آمل انجام شد. افراد به ترتیب ورود یک در میان در یکی از دو گروه ماساژ با لوبریکانت استریل (45 نفر) و یا بدون مداخله (100 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، ماساژ آرام، آهسته با دو انگشت سبابه و میانی آغشته به لوبریکانت بمدت 10-5 دقیقه بدون توجه به پوزیشن مادر در طی مرحله دوم زایمان انجام شد، در گروه کنترل فقط مانور ریتگن استفاده شد، سپس فراوانی پرینه سالم، اپی زیاتومی، پارگی پرینه، میانگین طول مرحله دوم لیبر، نمره آپگار دقیقه اول و پنجم در دو گروه تعیین و با یکدیگر مقایسه شد.یافته هادر گروه مداخله فراوانی پرینه سالم (10 نفر) 2/22%، اپی زیاتومی (20 نفر) 4/44% و پارگی پرینه (15 نفر) 3/33% و در گروه کنترل این مقادیر به ترتیب (20 نفر) 2/20%، (71 نفر) 3/49% و (28 نفر) 3/28% بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. در گروه ماساژ با لوبریکانت فراوانی پارگی درجه یک (15 نفر) 3/33% و در گروه کنترل فراوانی پارگی درجه یک (28 نفر) 3/28% بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. در گروه مداخله و کنترل پارگی های درجه دو، سه و چهار رخ نداد.بحث و نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که ماساژ پرینه با لوبریکانت فایده یا ضرری در کاهش آسیب ناحیه ژنیتال ندارد. بنابراین استفاده از ماساژ به عنوان تکنیک کنترل پرینه براساس معیارهای زایمانی و راحتی و تمایل زن در حین زایمان، بدون خطر می باشد.
کلید واژگان: ماساژ, اپی زیاتومی, پرینه, پارگی, مرحله دوم زایمانBackground And ObjectivePerineal trauma during natural vaginal delivery is associated with short and long term morbidity for women. Interventions to increase the possibility for an intact perineum are needed. This study aimed to determine the effect of perineal massage with a sterile lubricant on episiotomy and laceration.MethodsThis clinical trial study was performed on 145 nulliparous women who referred to Amol Emam Ali teaching center for normal delivery. They were randomly participating massage with lubricant (45 cases) or control group (100 cases). In massage group when they progressed to full dilatation of the cervix, the midwife inserted two fingers inside vagina and using a sweeping motion gently stretch the perineum with lubricant 5up to 10 minute, in and between mother’s pushing in second stage of labor. In control group just Ritgen Maneuver was applied. At last we compared the rate of intact perineum, episiotomy and laceration, mean duration of second stage of labor and Apgar score in 1 and 5 minute between two groups.ResultsIn case group, intact perineum, episiotomy and laceration were: 22.2% (10), 44.4% (20), 33.3 (15) respectively. In control group, intact perineum, episiotomy and laceration were: 20.2% (20), 49.3% (71), 28.3% (28) respectively. This difference was not statistically significant. In massage group, first degree laceration was 33.3% (15). In control group, first degree laceration was 28.3% (28).This difference was not statistically significant. In massaged control groups, Second, third and fourth degree laceration have not occurred.ConclusionThe results showed that massage with a sterile lubricant provides no apparent advantage or disadvantage in reducing perineal trauma. Therefore, the use of massage as technique for perineal control is safe based on labor criteria and women’s preference during delivery.Keywords: Perineal massage, Episiotomy, Trauma, Laceration, The second stage of labor -
آسیب های ناشی از ضربه های غیر نافذ شکمی به دئودنوم به عنوان یک عضو خلف صفاقی نادر بوده و تنها 22% از کل آسیب های وارد شده به دئودنوم (12%-5/3%) را به خود اختصاص می دهد. این آسیب ها اغلب به دنبال ضربات شدید و ناگهانی به ناحیه فوقانی شکم یا فشار ناشی از کمربند ایمنی، ایجاد می شود. تشخیص به موقع و اولیه آن علی رغم پیشرفت در روش های آزمایشگاهی و تصوربرداری امری مشکل می باشد. در اینجا به معرفی یک مورد پارگی منفرد قسمت سوم دئودنوم ناشی از آسیب غیر نافذ شکمی در اثر اصابت فرمان موتورسیکلت به قسمت فوقانی شکم می پردازیم که علی رغم منفی بودن یافته های آزمایشگاهی و تصویربرداری و صرفا بر اساس معاینه بالینی تحت عمل جراحی لاپاراتومی قرار گرفت و پارگی مذکور تشخیص داده و ترمیم شد. بیمار پس از 7 روز بستری و بدست آوردن توانائی خوردن غذا بدون هیچ گونه عارضه و با حال عمومی خوب مرخص شد.
کلید واژگان: دئودنوم, پارگی, شکمAs a retroperitoneal organ, duodenal injuries following blunt abdominal trauma is rare and constitutes only 22% of all duodenal injuries (3%-5%). It often occurs after severe and suddenly blows to the upper abdomen or abdominal compression from high-riding seat belts. It is difficult to have a primary and proper diagnosis despite advances in the laboratory and imaging techniques. Here, we present a case of isolated rupture of the third part of the duodenum due to blunt abdominal trauma, resulting from motorcycle accident. The rupture was diagnosed and repaired while the patient underwent laparotomy surgery only according to physical examination (guarding, tenderness, rebound tenderness), whereas all of the laboratory and imaging findings were normal. After seven days and patient’s ability to eat meal, the patient was discharged without any complication. -
سابقه و هدفآسیبهای پرینه که بدنبال زایمان طبیعی ایجاد می شوند عوارض کوتاه و بلند مدتی را بدنبال دارد، بنابراین مداخلاتی که احتمال شانس پرینه سالم را افزایش دهد نیاز است، لذا این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ماساژ پرینه با اسانس روغنی اسطوخودوس، بر تعداد موارد اپی زیاتومی و پارگی پرینه انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 176 نفر از زنان نخست زا مراحعه کننده به مرکز آموزشی درمانی طالقانی اراک که جهت زایمان طبیعی مراجعه کردند، انجام شد. افراد به ترتیب ورود یک در میان در یکی از دو گروه ماساژ پرینه با اسانس روغنی اسطوخودوس (91 نفر) و یا بدون مداخله (85 نفر) قرار گرفتند، در گروه مداخله، ماساژ آرام، آهسته با دو انگشت سبابه و میانی آغشته به اسانس روغنی اسطوخودوس بمدت10-5 دقیقه بدون توجه به پوزیشن مادر در طی مرحله دوم زایمان انجام شد، در گروه کنترل فقط از مانور ریتگن استفاده شد، سپس فراوانی پرینه سالم، اپی زیاتومی، پارگی پرینه، میانگین طول مرحله دوم لیبر، نمره آپگار دقیقه اول و پنجم در دو گروه تعیین و با یکدیگر مقایسه شد.یافته هادر گروه مداخله فراوانی پرینه سالم (53 نفر) 2/60%، اپی زیاتومی (7 نفر) 8% و پارگی پرینه (31 نفر) 8/31% و در گروه کنترل این مقادیر به ترتیب (2 نفر) 4/2%، (68 نفر) 80% و (15 نفر) 6/17% بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (0001/0p=). در گروه ماساژ با اسطوخودوس فراوانی پارگی درجه یک (27 نفر) 3/27% و پارگی درجه دو (4 نفر) 5/4% بود و در گروه کنترل فراوانی پارگی درجه یک (4نفر) 6/4%، پارگی درجه دو (6 نفر) 1/7% و پارگی درجه سه (5 نفر) 9/5% بود. در گروه مداخله پارگی درجه سه و چهار و در گروه کنترل پارگی درجه4 رخ نداد. این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0001/0p=).نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که ماساژ پرینه با استفاده از اسانس روغنی اسطوخودوس طی مرحله دوم لیبر راهکار مناسبی به منظور کاهش تعداد موارد اپی زیاتومی و شدت پارگی پرینه می باشد. احتمال می رود که این کاهش بدلیل افزایش قا بلیت کشش، جریان خون، نرمی پرینه و ویژگی ضد اسپاسمی اسانس روغنی این گیاه باشد.
کلید واژگان: ماساژ, اسطوخودوس, اپی زیوتومی, پرینه, پارگیBackground And ObjectivePerineal trauma particularly from routine episiotomy that is associated with short and long term morbidity for women. The aim of this study was to determine the effect of perineal massage with lavender essence on episiotomy and laceration.MethodsThis clinical trial study was performed on 176 nulliparous women who referred to Arak Talghani teaching center for normal delivery. They were randomly participating in massage with lavender essence oil (91 cases) or control group (85 cases). In lavender group when they progressed to full dilatation of the cervix, the midwife inserted two fingers inside vagina and using a sweeping motion gently stretch the perineum with lavender essence oil 5 up to 10 minute, in and between mother’s pushing in second stage of labor. In control group just Ritgen Maneuver was applied. At last we compared the rate of intact perineum, episiotomy and laceration, mean duration of second stage of labour and Apgar score in 1st and 5th minute between two groups.FindingsIn case group, intact perineum, episiotomy and laceration were: 60.2% (53), 8% (7), and 31.8% (31) respectively. In control group, intact perineum, episiotomy and laceration were: 2.4% (2), 80% (68) and 17.6% (15) respectively. This difference was statistically significant (p=0.0001). In Lavender essence group, first and second degree laceration were 27.3 % (27) and 4.5% (4) respectively. Third and fourth degree laceration were not occurred. In control group, first, second and third degree laceration were 4.6 % (4), 7.1% (6) and 5.9% (5) respectively, fourth degree laceration was not occurred. Difference was statistically significant. (p=0.0001)ConclusionThe results showed that perineal massage with Lavender essence in second stage of labour decreases incidence of episiotomy and degree of laceration. Lavender essence may be increase blood flow, elasticity, softness and relaxation of perineal tissue. -
مقدمهکیست هیداتیک یک بیماری انگلی است که به طور شایع تر از بقیه احشاء کبد را درگیر می کند. جدی ترین عارضه بیماری، پارگی کیست می باشد که ممکن است به داخل مجاری صفراوی، اندام های توخالی یا مستقیم به داخل شکم باز شود. درمان انتخابی این عارضه جراحی فوری است.
مورد: بیمار خانمی است 28 ساله و ساکن روستا که به دنبال تصادف اتومبیل با شکایت درد شکم، تهوع و استفراغ مراجعه کرده است. یافته های غیر طبیعی در معاینات بالینی شامل اتساع شکم، کاهش صداهای روده همراه با حساسیت لمسی و مقاومت لمسی منتشر شکمی، ضایعات کهیری در قدام قفسه سینه، ناحیه فوقانی شکم و ناحیه قدامی ساعد هر دو دست می گردید. در سونوگرافی به عمل آمده از بیمار مایع آزاد فراوان در حفره شکم و لگن و 3 ناحیه با اکوهای متفاوت در خلف لوب راست کبد گزارش شد. بیمار تحت جراحی باز شکم قرار گرفت و روز چهارم پس از عمل با دستور دارویی آلبندازول مرخص گردید.نتیجه گیریجدی ترین عارضه بیماری هیداتیک کبد، پارگی کیست است که اغلب به دنبال ضربه اتفاق می افتد و جراحی فوری درمان این عارضه است.
کلید واژگان: کیست هیداتیک, کبد, پارگی, ضربه, داخل صفاقیBackgroundHydatid cyst, a parasite disease, can involve liver more than other organs. The most serious complication of the cyst is rupture which may spread out to biliary duct, hollow organ, or abdominal cavity directly. Elective treatment is emergent surgery. Case: A 28 rural woman referring with abdominal pain, nausea and vomiting due to car accident. Abnormal findings consisted of: abdominal distention, reduction of bowel sounds, tenderness and generalized guarding and hive lesions in the anterior chest wall, upper abdomen, and both forearms. In sonography, a lot of free liquid in abdominal and pelvic cavity, and three hetroechoic masses in the right lobe of the liver were reported. Four days after abdominal surgery the patient was discharged with Albendazole order.ConclusionIntra-abdominal rupture of hydatid cyst is the most serious that due to trauma complication and elective treatment is emergency surgery. -
زمینه و اهدافپارگی کانالیکول ها بطور مرسوم با عبور دادن لوله سیلیکونی دو کانالیکولی از هر دو کانالیکول و آناستوموز دو انتهای قطع شده ترمیم میگردد. اخیرا" لوله سیلیکونی تک کانالیکولی برای ترمیم پارگی کانالیکول مورد استفاده قرار گرفته است. در این مطالعه ما به مقایسه میزان موفقیت وعوارض ترمیم پارگی کانالکیول با استفاده ازلوله سیلیکونی تک کانالیکول ودوکانالیکول پرداخته ایم.روش بررسیبیماران به دو گروه تقسیم شدند. در گروه یک 20 کانالیکول با تعبیه مینی مونوکا و در گروه دو 50 کانالیکول با تعبیه کراوفورد تحت ترمیم قرار گرفتند. استنت 3 ماه در محل باقی می ماند. پروبینگ و شستشو بلافاصله بعد از درآوردن استنت و نیز 3 ماه بعد جهت ارزیابی باز بودن آناتومیک انجام گرفت. برای ارزیابی سوبژکتیو اشک ریزش از تقسیم بندی سه درجه ای بهبودی کامل، بهبودی نسبی، عدم بهبودی استفاده گردید.یافته هادر پیگیری نهایی 19 کانالیکول در گروه 1 و 49 کانالیکول در گروه 2 از نظر آناتومیکی باز بودند (49/0 = P). در ارزیابی سوبژکتیو 80% بیماران گروه 1 و64% بیماران گروه 2 فاقد اشک ریزش بودند(بهبودی کامل) (31/0 = P). عوارض شامل تشکیل بافت گرانولاسیون (2 مورد گروه 1 و یک مورد گروه 2)، درآمدن زودرس استنت (3 مورد در هر گروه) تنگی کانالیکول (3 مورد گروه یک و 9 مورد گروه 2) و اسلیت پونکتوم (فقط 16 مورد در گروه دو) بود (002/0 = P) عارضه قرنیه ای در هیچیک از دوگروه مشاهده نشد.نتیجه گیریاز نظر میزان موفقیت، لوله گذاری تک کانالیکول و دو کانالیکول با هم یکسان بودند. عارضه اسلیت پونکتوم مختص به لوله گذاری دو کانالیکول بوده و در لوله گذاری تک کانالیکول دیده نشد بنابراین لوله تک کانالیکولی مینی مونوکا می تواند جایگزین مناسبی برای لوله کراوفورد در ترمیم پارگی های کانالیکول باشد.
کلید واژگان: کانالیکول, کراوفورد, مینی مونوکا, پارگی, لوله گذاری سیلیکونی -
Background: Foreign body ingestion is a potentially serious problem in children. Most of ingested foreign bodies pass through the gastrointestinal tract spontaneously، but some of them (20%) need endoscopic or surgical removal. Sharp foreign object may cause serious complications and need an emergency intervention. The aim of this study was to characterize the clinical features associated with foreign bodies in the upper gastrointestinal tract and to determine the clinical factors for their successful removal by endoscopic techniques. Methods: We analyzed retrospectively 120 cases of foreign bodies in the upper gastrointestinal tract at Children’s Medical Center، Tehran. Depending on the type of the swallowed foreign body and its site obtained by routine neck and chest x-ray as well as existing symptoms، we decided to fulfill an emergency endoscopy or to wait. Findings: Of 120 patients with a mean age of 4 years، 75 (62.5%) were males and 45 (37.5%) females. There was a history of parents'' presence as a witness in 93.3% of cases. Common sites of foreign bodies were stomach (66.6%)، esophagus (25%)، and duodenum (2.5%); a coin was the most common foreign body (30%). Other foreign bodies were disc battery (12.5%)، and sharp foreign bodies (10%). Most of patients were brought in the first 24 hours after ingestion of the foreign body. In only 8 patients، complications occurred. Conclusion: Foreign body ingestion in children is a serious problem which may need an emergency procedure. Still the best way is its prevention; children should not be allowed to play with coins، metallic objects، safety pins etc.
کلید واژگان: آندوسکوپی, پارگی, جسم خارجی, کودکان, مری, معده -
انوریسم به اتساع بیمارگونه قطر طبیعی آئورت اطلاق می گردد. عارضه اصلی آنوریسم آئورت توراسیک (سینه ای) پارگی آن است. کمتر از نصف بیماران با پارگی آنوریسم آئورت، زنده به بیمارستان می رسند. گزارش زیر، یک مورد بیمار مبتلا به آنوریسم آئورت نزولی است که دچار پارگی حاد شده و ایست قلبی، تنفسی پیدا می کند. بیمار بلافاصله احیا شده، تحت عمل جراحی ترمیمی قرار می گیرد. بیمار بعد از عمل، سیر بهبود را طی کرده و 28 روز بعد از عمل از بیمارستان مرخص می گردد.
کلید واژگان: آنوریسم آئورت توراسیک, پارگی, احیا -
زمینه و اهدافپارگی دیافراگم غالبا به آسیب های شدید توام است. تظاهر تاخیری با فتق و اختناق احشا می تواند تهدید کننده حیات باشد. هدف این مطالعه توصیفی، شناسایی راهبردهای تشخیصی در پارگی دیافراگم است.روش بررسیپرونده های پزشکی 117 بیمار که از سال 1372 تا 1381 در بیمارستان امام خمینی تبریز با پارگی دیافراگم پذیرش شده بودند از نظر نوع آسیب، روش های تشخیصی، آسیب اعضای همراه، یافته های حین جراحی، از کارافتادگی و مرگ و میر بررسی شدند.یافته هابیماران دچار پارگی دیافراگم (101 مذکر و 16 مونث)، 41 مورد آسیب غیرنافذ، 74 مورد آسیب نافذ و 2 مورد ترومای پزشکزاد داشتند. در آسیب غیرنافذ دیافراگم سمت چپ 73.2 درصد، سمت راست 24.4 درصد و دو طرفه 2.4 درصد موارد دچار پارگی شده بود. تشخیص تاخیری در 6 بیمار (5%)، تشخیص قبل از عمل در 43 بیمار (37%) و طی عمل جراحی در 74 بیمار (63%) داده شد. کبد (38.46%)، طحال (35.04%) و کولون (5.98%) شایع ترین آسیب های همراه پارگی دیافراگم بودند. تعداد 16 بیمار (14%) به علت آسیب های همراه فوت کردند.نتیجه گیریبررسی تشخیصی با پرتونگاری در بیماران در معرض خطر حایز اهمیت است. لمس یا مشاهده هر دو دیافراگم در حین جراحی، هنگامی که قبل از عمل مورد شک نبوده اند، اهمیت زیادی پارگی های دیافراگم در شناسایی این آسیب ها دارد.
کلید واژگان: دیافراگم, پارگی, آسیب
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.