جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "mental fatigue" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
هدف پژوهش حاضر شناسایی راهکارهای جبران صدمات مقابله با پاندمی کوید-19 در بین کادر درمان می باشد.
روش بررسیروش تحقیق از نظر نوع آمیخته اکتشافی بوده و در دو بخش کیفی و کمی صورت گرفته است. در بخش کیفی از طریق روش تحلیل مضمون و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 19 نفر از خبرگان که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، سیاستهای موثر بر ساختار مدیریتی مراکز درمانی شناسایی و دسته بندی شدند. داده های این بخش با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی دسته بندی و تحلیل گردید در بخش کمی در قالب روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه داده های جمع آوری شده مجدد در اختیار خبرگان قرار گرفت تا در مورد هر یک از ابعاد به دست آمده اظهار نظر نموده و آنها را رتبه بندی کنند در این مرحله داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به روش میانگین هندسی مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته هاطی این پژوهش 179تم فرعی در قالب 43 تم اصلی و 8 مقوله دسته بندی گردید بر اساس نتایج حاصل از محاسبه وزن نهایی بردار ویژه، مقوله های خدمات رفاهی با ضریب 0.172، سیاستهای منابع انسانی با ضریب 0.152 و راهکارهای انگیزشی با ضریب 0.148 به ترتیب رتبه های اول تا سوم را به خود اختصاص دادند و سپس به ترتیب اقدامات رفتاری با ضریب 0.120، راهکارهای مدیریتی با ضریب 0.108 ، راهکارهای سازمانی با ضریب 0.107، ارتباطات باز با ضریبمی باشد.
کلید واژگان: کوید-19, توانمندسازی کادر درمان, خستگی روانی, تحلیل سلسله مراتبیIntroductionThe purpose of the present study is to identify the compensation strategies for dealing with the covid-19 pandemic among the medical staff.
Research methodThe research method is exploratory in terms of mixed type and has been done in two parts, qualitative and quantitative. In the qualitative part, through thematic analysis method and using semi-structured interviews with 19 experts who were selected through purposive sampling, policies affecting the management structure of medical centers were identified and categorized. The data of this section were categorized and analyzed using the open, central and selective three-stage coding method. In order to comment on each of the obtained dimensions and rank them, at this stage, the obtained data were tested using the analysis hierarchy process (AHP) using the geometric mean method.
FindingsDuring this research, 179 sub-themes were categorized in the form of 43 main themes and 8 categories based on the results of calculating the final weight of the special vector, the categories of welfare services with a coefficient of 0.172, human resources policies with a coefficient of 0.152 and motivational solutions with a coefficient of 0.148 They ranked first to third respectively, followed by behavioral measures with a coefficient of 0.120, management solutions with a coefficient of 0.108, organizational solutions with a coefficient of 0.107, open communication with a coefficient of 0.103 and social support of the organization with a coefficient of 0.091 respectively. were ranked
ConclusionThe results of the hierarchical analysis test and calculating the geometric mean of indicators show that the main themes of democratic management styles, increasing the level of motivation of the treatment staff, implementing fun programs for members and their families, increasing financial support, in Prioritizing the physical health of the treatment staff, increasing the welfare services for the treatment staff, implementing support pol
Keywords: COVID-19, empowerment of treatment staff, Mental fatigue, Hierarchical analysis -
مقدمه
خستگی روانی ناشی از بحران کووید 19 و کیفیت تعامل مادر- کودک از چالش های اصلی مادران کودکان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی می باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت هیجان بیش ابراز شده با استفاده از رویکرد بوم شناختی تعاملی بر خستگی روانی ناشی از بحران کووید 19 و کیفیت تعامل مادر- کودک در مادران کودکان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد.
روش کارمطالعه حاضر یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی مراکز درمانی و توانبخشی شهر تهران در سال 1400 بود. از بین جامعه هدف، تعداد 14 آزمودنی از مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره ارغوان، با روش نمونه گیری داوطبانه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه آزمایش (7نفر) و کنترل (7 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. گروه آزمایش طی 13 جلسه 45 دقیقه ای تحت برنامه آموزش مدیریت هیجان بیش ابراز شده مبتنی بر رویکرد بوم شناختی تعاملی قرار گرفت اما بر گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. هر دو گروه (کنترل و آزمایش) قبل و بعد از مداخله به مقیاس خستگی چالدر و همکاران (1993) و مقیاس والد- کودک پیانتا (1994) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 23 استفاده شد.
یافته هابین میانگین نمره های پس آزمون گروه مداخله و شاهد تفاوت معنی داری وجود داشت، بدین ترتیب که آموزش مدیریت هیجان بیش ابراز شده موجب کاهش خستگی روانی (018/0=P و 544/18=F)، کاهش تعارض (899/5=F، 038/0P=)، افزایش نزدیکی (699/5=F، 041/0P=)، کاهش وابستگی (394/5=F، 045/0P=) در مادران کودکان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی در گروه مداخله شد.
نتیجه گیریبا در نظر گرفتن نتایج به دست آمده از این پژوهش مبنی بر اثربخش بودن آموزش مدیریت هیجان بیش ابراز شده با استفاده از رویکرد بوم شناختی تعاملی ، شایسته است درمانگران و متخصصان اختلال نقص توجه/بیش فعالی، آموزش مدیریت هیجان بیش ابراز شده با استفاده از رویکرد بوم شناختی تعاملی در اولویت آموزشی این مادران قرار دهند.
کلید واژگان: تعامل مادر- کودک, خستگی روانی, رویکرد بوم شناختی تعاملی, مدیریت هیجان بیش ابراز شدهIntroductionMental fatigue caused by the Covid-19 crisis and the quality of mother-child interaction are among the main challenges faced by mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder. so, The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of overexpressed emotion management training using an interactive ecological approach on mental fatigue caused by the Covid-19 crisis and the quality of mother-child interaction in mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder.
MethodsThe present study was a semi-experimental design with pre-test-post-test type. The statistical population of this research included all the mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder in the treatment and rehabilitation centers of Tehran in 1400. From among the target population, 14 subjects from Arghavan Psychology and Counseling Service Center were selected as the research sample by voluntary sampling method and randomly assigned to two experimental (7 people) and control (7 people) groups. During 13 sessions of 45 minutes, the experimental group was subjected to an overexpressed emotion management training program based on an interactive ecological approach, but no intervention was done on the control group. Both groups (control and experimental) responded to the Chaldor Fatigue Scale et al (1993) and Pianta Parent-Child Scale (1994) before and after the intervention. To analyze the data, the method of multivariate analysis of covariance was used using SPSS version 23 software.
ResultsThere was a significant difference between the average post-test scores of the intervention group and the control group, so that overexpressed emotion management training reduced mental fatigue (P=0.018 and F=18.544), reduced conflict (899 F=5.038, P=0.038), increased closeness (F=5.699, P=0.041), decreased dependence (F=5.394, P=0.045) in mothers of children with attention deficit/hyperactivity disorder in The group intervened.
ConclusionsConsidering the results obtained from this research on the effectiveness of overexpressed emotion management training using an interactive ecological approach, it is appropriate for therapists and specialists of attention deficit/hyperactivity disorder to train overexpressed emotion management using the approach Put interactive ecology in the educational priority of these mothers.
Keywords: Mother-child interaction, mental fatigue, interactive ecological approach, overexpressed emotion management -
مقدمهخستگی ذهنی، معمولا به دنبال فعالیت های طولانی مدت شناختی حادث می گردد، به گونه ای که عملکرد شناختی را کاهش می دهد و منجر به تغییر در هماهنگی های حرکتی می شود. لذا هدف این مطالعه، بررسی تاثیر یک جلسه ماساژ ریلکسیشن سویدی بر مهار خستگی ذهنی و بر قدرت و حس عمقی زانوی ورزشکاران دختر دانشگاهی بود.روش هادر این مطالعه 16 دختر ورزشکار رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه رازی به صورت تصادفی و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه به عنوان نمونه انتخاب و تحت پروتکل خستگی ذهنی (45 دقیقه فعالیت شناختی) قرار گرفتند. قبل و پس از خستگی ذهنی، حس عمقی با خطای بازسازی زاویه و قدرت عضلات با داینامومتر دستی ارزیابی شد. بعد از 48 ساعت آزمودنی ها یک جلسه ماساژ ریلکسیشن سویدی دریافت کردند و بلافاصله پس از آن خستگی ذهنی و سپس پس آزمون دوم اجرا گردید. جهت بررسی تغییرات درون گروهی از تست آنالیز واریانس مکرر استفاده شد.یافته هایافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات حس عمقی فعال، حس عمقی غیرفعال و قدرت اکستنسورهای زانوی آزمودنی ها در مقایسه پس آزمون خستگی ذهنی با پس آزمون ماساژ ریلکسیشن سویدی افزایش معناداری وجود دارد (05/<P).نتیجه گیرییافته های مطالعه حاضر نشان داد که به منظور پیشگیری از آسیب های ورزشی ورزشکاران به ویژه ورزشکاران غیرحرفه ای که خستگی ذهنی در آن ها رایج است، می توان از ماساژ ریلکسیشن سویدی به عنوان یک مداخله موثر در کنترل خستگی ذهنی استفاده نمود.کلید واژگان: خستگی ذهنی, قدرت عضلانی, حس عمقی, ماساژ ریلکسیشنIntroductionMental fatigue usually occurs after long-term cognitive activities, reducing cognitive performance and leading to motor coordination changes. Therefore, this study aimed to investigate the effect of Swedish relaxation massage on reducing mental fatigue and enhancing knee strength and Proprioception in university female athletes.MethodsIn this study, 16 female physical education athletes were randomly selected as a sample based on the inclusion criteria and subjected to the mental fatigue protocol (45 minutes of cognitive activity). Active and passive knee proprioception was evaluated with an inclinometer before and after mental fatigue, and knee extension strength was evaluated with a manual dynamometer. After 48 hours, the subjects underwent a Swedish relaxation massage. Immediately following the massage session, assessments were conducted to measure mental fatigue and the second post-test. A repeated measures analysis of variance test was employed to examine the intra-group changes over time.ResultsThe findings showed a significant difference between the subjects' mean scores of active Proprioception, passive Proprioception, and knee extension strength in comparing the post-test of mental fatigue with the post-test of Swedish relaxation massage (P<0.05).ConclusionThe present study's findings showed that Swedish relaxation massage can be used as an effective intervention in controlling mental fatigue. Therefore, this intervention can be used to prevent sports injuries of athletes, especially amateur athletes, where mental fatigue is common.Keywords: Mental Fatigue, Muscle strength, Proprioception, Relaxation Massage
-
Aim
Undesirable lighting can affect the visual system, as well as mental, neuropsychological, and physiological efficiency of staff. The present study was done to determine the effect of luminosity and nominal correlated color temperature (NCCT) on the extent of mental and visual fatigue under experimental conditions among students at Isfahan University of Medical Sciences.
Materials and MethodsThis experimental study was done in summer 2022 on 12 students at Isfahan University of Medical Sciences. To measure the mental fatigue, flicker fusion method, while for visual fatigue, Rajabi questionnaire was used. In this study, two lamps with NCCT 3000 K and 6000 K were used at three angles 15°, 30°, 45°.
ResultsThe mean age of the subjects was 20.91 years. At both NCCT 6000 K and 3000 K, the maximum and minimum extent of visual fatigue occurred at angles 15° and 45°, while the maximum and minimum mental fatigue score happened at 45° and 15°, respectively. There was a statistically significant difference in the mean scores of mental fatigue (P < 0.001) and visual fatigue (P < 0.001) between 60000K and 300000K at 0.01 level.
ConclusionThe NCCT and angle of the light source position can contribute to the development of mental and visual fatigue. Once the angle of radiation increased, the extent of mental and visual fatigue diminished. The extent of mental fatigue, as with visual fatigue, was greater at 3000 K compared to 6000 K.
Keywords: Asthenopia, Color Temperature, Contrast Sensitivity, Flicker Fusion, Mental Fatigue -
Background
Mental fatigue is one of the phenomena associated with the skillful sports performance of football players. There is a link between mental fatigue and the quality of skillful performance. It occurs during or after a mental activity, which is reflected in a decrease in physical fitness and a reduction in the ability to focus.
ObjectivesThis study was designed to find the association between mental fatigue and skill performance by inferring the kinematic variables. Sports skills demand excellent performance that is connected to mindfulness. Mental weariness impacts a person’s ability to perform physically and skillfully in a sport, especially if that performance requires high accuracy and intensity.
MethodsThe empirical research consisted of 24 players specializing in direct free kicks. Test for the accuracy of free kick shooting, a mental fatigue experiment, and a re-test of direct free kick shooting was performed and analyzed through Kinovea 0.9.5 software.
ResultsThe mean difference in the fatigue level of players before and after concerning the kinematic variables among football players was found to be statistically significant (P-value < 0.001).
ConclusionsThe study recommended developing programs that support the mental stability of the player during matches to be able to continue the required skill performance, no matter how much mental fatigue he is exposed to, which occurs as a result of several circumstances during football matches.
Keywords: Mental Fatigue, Direct Free Kick, Kinematic Variables, Football -
مقدمه و اهداف:
امروزه شرکت در فعالیتهای ورزشی همراه با خستگی ذهنی، بروز آسیبهای اسکلتی-عضلانی را به همراه دارد و از مهمترین عوامل کاهش میزان این آسیبها، داشتن ریکاوری مناسب است. از مداخلههایی که احتمالا میتواند بر مهارخستگی ذهنی افراد تاثیرگذار باشد، اعمال ماساژ ریلکسیشنسویدی و مدیتیشن است. بنابراین هدف، بررسی تاثیر آنی ماساژ ریلکسیشنسویدی و مدیتیشن پس از خستگی ذهنی بر تعادل و عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران دختر دانشگاهی بود.
مواد و روشها :
تحقیق حاضر یک طرح پیشتجربی با پیش و پسآزمون و اعمال مداخله در یک گروه آزمایش است. 16 دختر ورزشکار 20 تا 24 سال دانشگاه رازی بهصورت هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند که تحت پروتکل خستگیذهنی (45 دقیقه فعالیت شناختی (تستاستروپ))، ماساژ ریلکسیشن سویدی (30 دقیقه) و مدیتیشن (30دقیقه) با فاصله زمانی 48 ساعت قرار گرفتند. تعادل پویا با دستگاه اندازهگیری تعادل Y، تعادل نیمهپویا با دستگاه صفحه تعادل نیمه پویا و تست عملکرد اندام تحتانی ارزیابی شدند. تحلیل دادهها با نسخه 22 نرمافزار SPSS از طریق آزمون تی زوجی، انجام شد.
یافتهها:
یافتهها نشان داد بین میانگین نمرات تعادل پویا، نیمهپویا و عملکرد اندام تحتانی آزمودنیها در پیشآزمون و پسآزمون پس از خستگیذهنی تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین پس از پروتکل خستگیذهنی کاهش یافته است (0/05< P). همچنین بین نمرات تعادل پویا، نیمهپویا و عملکرد اندامتحتانی آزمودنیها در مقایسه خستگیذهنی با پس آزمون ماساژ ریلکسیشن سویدی و مدیتیشن افزایش معناداری وجود داشت (0/05<P).
نتیجهگیری:
بهمنظور پیشگیری از آسیب وزشکاران میتوان از ماساژ ریلکسیشنسویدی و مدیتیشن بهعنوان مداخلهای برای کاهش خستگیذهنی و بهبود تعادل و عملکرد اندامتحتانی استفاده کرد.
کلید واژگان: خستگی ذهنی, ماساژ ریلکسیشن, مدیتیشن, تعادل, عملکرد اندام تحتانیBackground and AimsNowadays, Participating in sports activities along with mental fatigue causes musculoskeletal injuries and one of the most important factors in reducing the rate of these injuries is having proper recovery. Swedish relaxation massage and meditation are some of the interventions that can possibly affect people’s mental fatigue. Therefore, the purpose of this study was immediate effect of Swedish relaxation massage and meditation after mental fatigue on dynamic and semi-dynamic balance and Lower extremity function in collegiate female athletes.
Methodsthe current study is a pre-experimental design with pre- and post-test and intervention practices in an experimental group. 16 female athletes aged 20 to 24 years at Razi University were purposefully selected as samples that they were subjected to protocols of mental fatigue (45 minutes of cognitive activity [stroop test]), Swedish relaxation massage (30 minutes) and meditation (30 minutes) with an interval of 48 hours. We were evaluated Dynamic balance with a Y-balance device, semi-dynamic balance with a Lafayette Stability Platform, Lower extremity function with left test. Data analysis was performed using SPSS software, version 22 through paired t-test.
ResultsThere was a significant difference between the semi-dynamic, dynamic balance and lower extremity function means in pre-test to post-test, as the means decreased after fatigue (P<0.05). Also, there was a significant difference between post-tests means of semi-dynamic, dynamic balance and lower extremity function between Swedish relaxation massage and meditation (P<0.05).
ConclusionIn order to prevent injury to athletes, Swedish relaxation massage and meditation can be used as interventions to reduce mental fatigue and improve balance and Lower extremity function.
Keywords: Mental Fatigue, relaxation massage, Meditation, Balance, Lower extremity function -
زمینه و هدف
پرستاری شغلی پر از استرس شناخته شده و فشار روانی ناشی از عوامل تنش زای موجود، هم به فرد و هم بر سازمان اثر نامطلوبی دارد. هدف از این تحقیق، تعیین اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی روانی، استرس ادراک شده و تنظیم هیجان پرستاران بیمارستان شفای شهر ارومیه بود.
روش کارروش تحقیق حاضر نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه پرستاران بیمارستان شفای شهر ارومیه (200 نفر) بود که از بین آن ها 30 نفر به روش هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل مقیاس خستگی روانی، پرسشنامه هیجانات و مقیاس استرس ادراک شده بود. روش اجرا به این ترتیب بود که قبل از اجرای مداخله در هر گروه، سه پرسشنامه به عنوان پیش آزمون اجرا شد. پس از آن مداخلات روی گروه آزمایش انجام و در نهایت مجددا همین پرسشنامه ها به عنوان پس آزمون توسط شرکت کنندگان هر دو گروه تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS-22 انجام شد.
یافته هامیانگین نمرات خستگی روانی پرستاران در مراحل قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش به ترتیب1/68±7/13 و 1/68±10/6 و در گروه کنترل به ترتیب 3/61±10/8 و 2/99±11/27 بود. میانگین نمرات استرس ادراک شده در مراحل قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش به ترتیب 6/42±35/6 و 3/99±29/73 و در گروه کنترل به ترتیب 5/82±37/8 و6/97±36/6 و میانگین نمرات تنظیم هیجان در مراحل قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش به ترتیب 4/36±60/53 و 7/49±65/6و در گروه کنترل به ترتیب 5/54±61/33 و 5/53±60/87 بود. نتایج نشان داد میانگین نمرات خستگی روانی، استرس ادراک شده و ذهن آگاهی گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرده است (0/01>p).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به بهبود سطح استرس ادراک شده و بهبود خستگی روانی و سطح تنظیم هیجان در گروه پرستاران میشود. بنابراین استفاده از این مداخله برای توانمندسازی روانشناختی و تنظیم هیجان پرستاران پیشنهاد میشود.
کلید واژگان: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, خستگی روانی, استرس ادراک شده, تنظیم هیجان, پرستارBackground & aimNursing is known to be a stressful job, and the psychological pressure caused by existing stressors has an adverse effect on both the individual and the organization.The purpose of this study was to examine the effectiveness of mindfulness based stress reduction (MBSR) on mental fatigue, perceived stress, and emotion regulation in nurses of Shafa hospital in Urmia.
MethodsThe current research method was semi-experimental, with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population of the research was all the nurses of Shafai Hospital in Urmia city (200 people), among whom 30 people were selected in a targeted way and were replaced by random method in two experimental and control groups. Data collection tools included psychological fatigue scale, emotion questionnaire and perceived stress scale. The implementation method was in the order that first the subjects were selected by the screening method and divided into two separate experimental groups. And before the implementation of the intervention in each group, three questionnaires were administered as a pre-test on the participants of all groups. After that, each experimental intervention was implemented on separate experimental groups, and finally, the same questionnaires were again implemented as a post-test on the participants of both experimental groups. Data analysis was done using multivariate covariance test in SPSS22 software.
ResultsThe average scores of nurses' mental fatigue before and after the intervention in the experimental group were 7.13±1.68 and 10.6±1.68 respectively and in the control group 10.8±3.61 and 2.99 respectively. It was ± 27.11. The average scores of perceived stress in the stages before and after the intervention in the experimental group were 35.6±6.42 and 29.73±3.99, respectively, and in the control group, 37.8±5.82 and 6.97±6, respectively. 36.36 and the average emotion regulation scores before and after the intervention in the experimental group were 60.53±4.36 and 65.6±7.49 respectively and in the control group 61.33±5.54 and 87.53±53 respectively. It was 60/ The results showed that the average scores of mental fatigue, perceived stress, and mindfulness in the experimental group, after the intervention of stress reduction based on mindfulness, have decreased significantly compared to the control group (p<0.01).
ConclusionThe results showed that stress reduction training based on mindfulness leads to improvement of perceived stress level and improvement of mental fatigue and level of emotion regulation in the group of nurses. Therefore, it is suggested to use this intervention for psychological empowerment and emotion regulation of nurses
Keywords: Mindfulness Based Stress Reduction, Mental Fatigue, Perceived Stress, Emotion Regulation, Nurses -
نشریه سلامت معنوی، پیاپی 3 (زمستان 1401)، صص 139 -147زمینه و هدف
استرس مزمن می تواند باعث کاهش عملکردهای شناختی از جمله حافظه کوتاه مدت شود. تنظیم کالری ورودی به بدن اثرات استرس مزمن را کاهش می دهد. روزه داری ماه رمضان که از شاخصه های مهم سلامت معنوی می باشد، یکی از راه های کنترل کالری ورودی می باشد.
روش هابیست نفر داوطلب (6 نفر زن و 14 نفر مرد)، پس از معاینه اولیه و حصول اطمینان از عدم بیماری روانی و زمینه ای، وارد مطالعه شدند. تست پاسات دو روز قبل از ماه رمضان گرفته شد. پاسات متغییرهای سلامت عمومی ذهنی، سرعت واکنش، توجه ممتد، خطای شناختی و خستگی ذهنی می باشد. نمونه برداری از بزاق برای تعیین سطح هورمون کورتیزول انجام شد و وزن داوطلبان نیز ثبت گردید. دو روز پس از ماه رمضان نیز همین تست ها انجام شد.
یافته هاغلظت بزاقی تمام افراد در ابتدای ماه رمضان کمتر از انتهای آن بود (0/05<p). سلامت عمومی ذهنی، زمان پاسخگویی، توجه ممتد، خطای شناختی، و خستگی ذهنی بعد از ماه رمضان نسبت به قبل از آن بهبود یافته بودند که از نظر آماری معنادار بود (0/05<p). وزن شرکت کنندگان در پایان ماه رمضان 200±1400 گرم کاهش یافته بود.
نتیجه گیریاین تحقیق نشان داد که با وجود افزایش غلظت هورمون کورتیزول در اثر روزه داری، تمامی شاخص های شناختی در افراد روزه دار بهبود یافته بود و به همین دلیل، روزه داری ماه رمضان به عنوان یک شاخصه مهم سلامت معنوی می تواند به بهبود سلامت شناختی افراد کمک کند.
کلید واژگان: خطای شناختی, سلامت عمومی ذهنی, روزه داری, خستگی ذهنی, سلامت معنویBackground and AimChronic stress can reduce cognitive functions including short-term memory. Regulating caloric intake reduces the effects of chronic stress. Fasting, which is an important feature of spiritual health, is one of the ways to control calorie intake.
MethodsTwenty volunteers (6 females and 14 males) were included in the study after the initial examination and ensuring that there was no mental or underlying illness. The passat test was taken two days before Ramadan. The variables are the variables of general mental health, reaction speed, constant attention, cognitive error, and mental fatigue. Saliva samples were taken to determine the level of cortisol and the weight of the volunteers was recorded. The same tests were performed two days after Ramadan.
ResultsSaliva concentration of all individuals at the beginning of Ramadan was lower than at the end (P<0.05). General mental health of individuals increased after Ramadan (P<0.05). Also, response time, continuous attention, cognitive error, and mental fatigue improved after Ramadan compared to before, which was statistically significant (P<0.05). The participants' weight had decreased by 1400±200 g at the end of Ramadan.
ConclusionThis study showed that despite the increase in cortisol concentration due to fasting, all cognitive indicators in fasting people had improved and, therefore, Islamic fasting as an important indicator of spiritual health can help improve cognitive health.
Keywords: Cognitive Error, General Mental Health, Fasting, Mental Fatigue, Spiritual Health -
زمینه و هدف
نحوه عملکرد شاغلین نقش عمده ای در بهره وری سازمان دارد. از طرفی، عملکرد انسان می تواند از شرایط محیطی تاثیر می پذیرد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل محیطی با خستگی ذهنی و عملکرد کارکنان شاغل در چیدمان فضای باز اداری انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی بوده و بر روی 85 نفر از شاغلین اداری یکی از شرکت های صنعتی انجام شد. صدا، نور و دما در محل کار افراد اندازه گیری شد. برای اندازه گیری عملکرد از دو شاخص عملکرد شناختی (توجه انتخابی) و بهره کار در بازه زمان استفاده شد. برای اندازه گیری خستگی نیز از پرسشنامه ی مقیاس خستگی ذهنی (MFS) استفاده شد.
یافته هاعملکرد زمانی کارکنان با تراز صدا در محیط کار همبستگی معنادار و معکوسی داشت (r= 0.251) همچنین عملکرد مذکور با دمای محیط کار نیز همبستگی معنادار قوی (در سطح 0.01 و معکوسی داشت (r= 0.317) ارتباط معناداری بین شدت روشنایی محیط کار با عملکرد زمانی کارکنان مورد مطالعه یافت نشد (p> 0.05). همبستگی هر دو متغیر عملکرد شناختی با هر سه عامل محیطی صدا، روشنایی و دما معنادار نبود. (p> 0.05) بین نمره کلی خستگی ذهنی و شدت صدا رابطه ی معنادار قوی وجود داشت (r= 0.303)، ولی ارتباطی بین شدت روشنایی و خستگی ذهنی در کاکنان اداری مورد مطالعه یافت نشد (p >0.05).
بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد صدا و دما در چیدمان فضای باز اداری می تواند استرس زا باشد و سبب افزایش خستگی ذهنی کارمند شده و در نتیجه بر عملکرد کاری کارکنان اداری تاثیرگذار باشد. در نتیجه می توان با کاهش این عوامل استرس زای محیطی و خستگی ذهنی، عملکرد شغلی کارکنان اداری را افزایش داد.
کلید واژگان: عوامل محیطی, خستگی ذهنی, عملکرد شغلیBackground and aimsemployees have a significant impact on the organization productivity and efficiency. On the other hand human performance may have effect by environmental conditions. The purpose of this research was to investigate the association between workplace environmental factors, mental fatigue, and worker performance in open plan offices.
MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was conducted with 85 office employees from an industrial company. Workplace physical factors such as noise, light, and temperature were assessed. Job performance (cognitive and Time) and Mental Fatigue Scale (MFS) questionnaire were evaluated.
ResultsThe workers' time performance had a significant and inverse correlation with the noise level in the workplace (r=0.251). In addition, the aforementioned performance exhibited a substantial link with the temperature of the working environment (at the 0.01 level) and an inverse correlation (r=0.317). The workers' time performance was not identified (p> 0.05). The association between both cognitive performance variables and the three workplace factors of noise, light, and temperature was not statically important (p>0.05). There was a considerable correlation between mental fatigue and noise intensity (r= 0.303), but there was no correlation between the light intensity and mental fatigue among the office employees in open plan offices. (p>0.05).
ConclusionThe results of this research demonstrated that noise and temperature may be stressful and lead to an increase in the mental workload and mental fatigue of employees who work in open plan offices, hence impacting the work performance of them. Therefore, reducing workplace stressors (noise and temperature) and mental fatigue is essential to improve the performance of office employees.
Keywords: workplace stressors, mental fatigue, job performance -
مقدمه
خستگی فرایندی تجمعی و تدریجی است. با این تصور که با بی میلی برای هرگونه تلاش، کاهش کارایی، هوشیاری و درنهایت اختلال در عملکرد همراه است.
هدفهدف از این پژوهش، تعیین اثر خستگی ذهنی و عضلانی بر حافظه کاری فضایی بود.
روشروش اجرای این تحقیق از نوع نیمه تجربی است که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام شد. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را دانشجویان پسر 20 تا30 ساله دانشگاه شهید بهشتی در سال 1400 تشکیل دادند که از بین آن ها به روش در دسترس، تعداد 14 نفر با روش جی پاور و براساس مطالعات قبلی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس خودارزیابی خستگی ذهنی، نرم افزار کرسی بلاک، نرم افزار استروپ و دوچرخه کارسنج مونارک بود. همچنین تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه مکرر و در قالب نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که اثر شرایط خستگی ذهنی بر حافظه کاری معنادار بوده (P=0/002) و موجب کاهش کارایی حافظه کاری شده است؛ اما شرایط خستگی عضلانی اثر معناداری بر ارزیابی حافظه کاری نداشته است و در این شرایط عملکرد بهتری در حافظه کاری داشتند (P=0/065).
نتیجه گیرینتایج حاصل از پژوهش حاضر بر اهمیت نقش خستگی ذهنی که باعث کاهش عملکرد حافظه کاری می شود اشاره دارد و از طرفی این نوع خستگی مربوط به کارکردهای شناختی و مغزی مربوط می شود. می توان نتیجه گرفت که نتایج با رویکرد بالا به پایین منطبق بوده و با دیدگاه های شناختی مانند نظریه برنامه حرکتی تعمیم یافته منطبق است.
کلید واژگان: خستگی ذهنی, خستگی عضلانی, حافظه کاریIntroductionFatigue is a gradual and cumulative process. This mindset is related to the lack of motivation to make any effort, as well as decreased efficiency, attentiveness, and, eventually, malfunction.
AimThe present study aims to investigate how mental and muscle fatigue affects spatial working memory.
MethodThe research method was quasi-experimental and was performed using the pretest-posttest design. The participants in this study were 20 to 30 year old male students of Shahid Beheshti University of Tehran in 2021, of whom, 14 subjects were selected by convincing method as the sample using the G-Power approach and previous investigations. The Mental Fatigue Self-Assessment Scale, Corsi Block software, Stroop software, and the Monark Bike Ergometer were utilized. In addition, the repeated measurement analysis of variance test in SPSS-23 was used to analyze the data.
ResultsThe results indicated that mental fatigue condition had a significant effect on working memory (P=0.002); and has reduced the efficiency of working memory. But muscle fatigue conditions had no significant effect on assessing working memory, and in these conditions there was a better performance in working memory (P=0.065).
ConclusionThe findings of this study emphasize the importance of mental fatigue in reducing working memory performance, even though this type of fatigue is related to cognitive and cerebral functioning. Accordingly, the findings are in line with a top-down approach, as well as cognitive perspectives such as generalized motor program theory.
Keywords: Mental fatigue, Muscle fatigue, Working memory -
Aims
Fatigue is a state in which a person’s energy is completely depleted due to excessive physical or mental work. In addition to the importance of women workers and the effects of fatigue on them, limited studies have been conducted in this field in the world, especially in Iran. The present study was conducted to investigate the prevalence of fatigue and related factors among women workers in one of the cities of Iran.
Materials and MethodsA cross‑sectional study was performed among women workers in Kashan in 2018. The sample size was 265 participants from 300 workers. The data collection tool was the multidimensional fatigue inventory questionnaire. Data were analyzed via SPSS version 16.
ResultsThe lowest and highest total score was 38 and 78, respectively. The mean score of activity decrease was 11.78, which was the highest score among questionnaire. Factors such as overtime, number of children, and work experience showed a statistically significant relationship with the total fatigue score (P < 0.05).
ConclusionAccording to the results, a large percentage of participants had a high score of fatigue. Managements should identify and modify the factors affecting fatigue to reduce the worker’s fatigue. It seems that further studies are needed to reveal the relationship between fatigue and other variables to provide a deeper understanding of the causes of fatigue.
Keywords: Fatigue, mental fatigue, multidimensional fatigue inventory, working women -
Introduction
This study sought to examine the effects of helmet weight on cognitive performance and mental workload. Twenty participants were studied in 3 one-hour sessions.
MethodsThe study participants were requested to read and work with computers under the following 3 conditions: wearing no helmets, wearing a helmet that weighed 800 g (A), and a helmet weighing 1500 g (B). “N-back” task and Continuous Performance Test (CPT) were employed to assess cognitive performance. At the same time, NASA-TLX and Thermal Comfort and Fatigue Perception Scale were used to evaluate mental workload and comfort. At the end of the intervention sessions, perceived mental workload, thermal comfort, and fatigue in the head were measured. Moreover, the research participants’ cognitive performance was gauged before and after the sessions.
ResultsThe present study findings revealed that helmet weight significantly impacted cognitive performance (P<0.001). However, no significant difference was detected in the participants’ mental workload before and after the intervention.
ConclusionHelmet weight could affect cognitive performance. Therefore, in designing helmets, the helmet’s weight should be considered an essential factor.
Keywords: Helmet, Cognition, Ergonomics, Workload, Mental fatigue -
Background
Pain is a pervasive and disabling barrier for the injured athlete threatening his/her ability to participate in sporting events and professional goals. However, psychological factors in the treatment process of chronic diseases are an important factor in involving the patient in treatment and making treatment decisions.
ObjectivesThis research aimed to investigate the relationship between emotion regulation and pain self-efficacy with psychosocial adjustment in athletes with chronic pain, considering the mediating role of mental fatigue.
MethodsThe statistical population of this descriptive correlational study was all athletes with chronic pain referred to the Iranian Sports Medicine Federation. Using the convenience sampling method, a total of 200 injured athletes were selected as the sample size. For data collection, Psychosocial Adjustment to Illness Scale (PAIS), Pain Self-Efficacy Questionnaire (PSEQ), Pain Fatigue Scale (PFS), and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ-short) were used. Descriptive statistics, correlation matrix, and path analysis (structural model) were used to analyze data. Also, SPSS (v21) and AMOS (v23) software were used to analyze the data.
ResultsAccording to the results, pain self-efficacy (β = 0.18), adaptive emotion regulation (β = 0.27), and mental fatigue (β = -0.19) had a direct positive and significant impact on psychosocial adjustment. Also, the direct effect of pain self-efficacy (β = -0.19), maladaptive emotion regulation (β = 0.17), and adaptive emotion regulation (β = -0.12) on mental fatigue was significant. In addition, the indirect effect of pain self-efficacy and maladaptive emotions on psychosocial adjustment via mental fatigue was significant.
ConclusionsMental fatigue plays a good mediating role between pain self-efficacy and emotion regulation with psychosocial adjustment of athletes with chronic pain.
Keywords: Emotion Regulation, Adaptation, Psychological, Mental Fatigue, Athletes, Chronic Pain -
زمینه و هدف
الکتروآنسفالوگرافی ازجمله روش های غیرتهاجمی و نسبتا ارزان است که می تواند جهت ارزیابی نوروفیزیولوژی و عملکردهای شناختی مورداستفاده قرار گیرد. این مطالعه مروری سیستماتیک باهدف کاربرد الکتروانسفالوگرافی (EEG) در علم ارگونومی انجام شد.
روش کاردر این مطالعه مروری، کلیه مقالات چاپ شده به زبان فارسی و انگلیسی درزمینه کاربرد الکتروانسفالوگرافی در ارگونومی از بازه زمانی 1 فروردین 1389 لغایت 1 فروردین 1400 (march 2010 20تا 21 march 2021) موردبررسی قرار گرفتند. برای این منظور جستجوی نظام مند مقالات با استفاده از کلمات کلیدی ارگونومی شناختی، خستگی ذهنی، الکتروانسفالوگرافی، EEG و امواج مغزی در پایگاه های اطلاعاتی PubMed, Google Scholar, Web of science, SID, Scopus, Magiran Iran Medex انجام گردید.
یافته هابیشتر مطالعات طی سال های 2015 تا 2020 صورت گرفته است (41 مقاله) و اکثر افراد موردمطالعه نیز رانندگان خودرو بودند. مقالات انتخاب شده در هفت حیطه خستگی ذهنی، بارکاری ذهنی، تلاش ذهنی، خستگی دیداری، بار حافظه کاری، احساسات و استرس و تشخیص خطا مورد بررسی قرار گرفتند. مجله Perceptual and Motor Skills و بعد از آن Applied Ergonomics بیشترین تعداد مقالات مربوطه را منتشر کرده بودند.
نتیجه گیریدر مطالعات بررسی شده ارزیابی حالات روانی فرد، به ویژه هنگام رانندگی با یک وسیله نقلیه، بیشتر موردمطالعه قرارگرفته است و از طریق آن کارهای ردیابی، نظارت و کارهای مختلف حافظه کاری دنبال شده است. تحقیقات آینده باید بر استفاده از روش های محاسباتی متمرکز باشد که ماهیت پویا و غیرثابت داده های EEG را در نظر می گیرند. چنین رویکردی می تواند توسعه سیستم های تشخیص خستگی و سیستم های تطبیقی خودکار را تسهیل کند.
کلید واژگان: الکتروانسفالوگرافی, ارگونومی شناختی, EEG, مروری سیستماتیک, امواج مغزی, خستگی ذهنیBackground and ObjectivesElectroencephalography is one of the non-invasive and relatively inexpensive methods that can be used to evaluate neurophysiology and cognitive functions. This systematic review study was performed with the aim of using electroencephalography (EEG) in ergonomics.
MethodsIn this review study, all articles published in Persian and English on the application of electroencephalography (EEG) in ergonomics from March 20, 2010 to March 21, 2021 were reviewed. For this purpose, a systematic search of articles was performed using the keywords cognitive ergonomics, mental fatigue, electroencephalography, EEG and brain waves in the databases of PubMed, Google Scholar, Web of science, SID, Scopus, Magiran Iran Medex.
ResultsMost studies were conducted between 2015 and 2020 (41 papers) and most of the subjects were car drivers. Selected articles were reviewed in seven areas of mental fatigue, mental workload, mental effort, visual fatigue, working memory load, emotions, stress, and error diagnosis. The journal Perceptual and Motor Skills, followed by Applied Ergonomics, published the largest number of related articles.
ConclusionIn the reviewed articles, the assessment of a person's mental states, especially when driving a vehicle, has been further studied and through it, tracking, monitoring and various tasks of working memory have been followed. Future research should focus on the use of computational methods that take into account the dynamic and unstable nature of EEG data. Such an approach could facilitate the development of fatigue detection systems and automated adaptive systems.
Keywords: Electroencephalography, Cognitive ergonomics, EEG, Systematic review, Brain waves, Mental fatigue -
Background and Objective
while no previous studies have assessed the association of mental fatigue and quality of life, together with the well-being of nurses; The purpose of this study was to investigate the relationship between mental fatigue and quality of life with the psychological well-being of nurses.
Methods :
The research method was descriptive-correlational. The statistical population of the study consisted of all nurses of public hospitals in Abhar city during 2019-2020 among them 190 nurses were selected by random sampling method and Estes (1996) mental fatigue questionnaire. Data were analyzed using the Pearson correlation coefficient and regression analysis.
ResultsThe results showed that there is a significant positive relationship between quality of life and its components with psychological well-being and a negative significant relationship between mental fatigue and psychological well-being. Also, the results of regression analysis revealed that almost 71% of the variance of nurses' psychological well-being was predictable based on the variables of quality of life and mental fatigue (p <0.01).
ConclusionTherefore, it can be concluded that quality of life and mental exhaustion are variables related to psychological well-being, which requires the attention of hospital authorities towards improving these variables with proper psychological intervention.
Keywords: Quality of Life, mental fatigue, Psychological Well-Being, Nurses -
Noise discomfort is one of the important unpleasant physical parameters in open-plan offices. This study was aimed to investigate the status of noise pollution and its effects on subjective fatigue and noise annoyance among bank staffs. The equivalent sound pressure level (Lpeq.T) of 100 bank employees was determined during the working time. Moreover, the sound pressure level (SPL) in client waiting areas and in the outer area of the studied banks was measured. For evaluating the mental fatigue, the standard Multidimensional Fatigue Inventory (MFI) questionnaire was used. Noise Annoyance Scale (NAS) questionnaire was also applied to study workplace noise annoyance and the subjective impressions of noise intensity. The mean Lpeq.T in the staff workstations, client waiting areas, and the outside area of the studied banks were determined 78.72, 61.14, and 81.32 dB (A), respectively. The mean values of the preferred noise criterion (PNC) and speech interference level (SIL) indices were 58.22 and 70.25, respectively. The results revealed that the feeling of mental fatigue and noise annoyance among bank employees were significantly affected by the Lpeq.T, level (r=0.84 and 0.90, respectively). The findings indicated that the background noise in open-plan offices increased the PNC and SIL indices which can increase the mental discomfort of staff and decrease their job performance in cognitive tasks. Reflective and rigid surfaces increased the SPL scale in the interior area of banks, and therefore it is necessary to modify the internal surfaces in these open-plan offices.
Keywords: Noise, Mental Fatigue, Noise Annoyance, Acoustic Comfort, Open-Plan Offices -
اثر خستگی ذهنی بر تغییرات تعادل، عملکرد اندام تحتانی و بیومکانیک فرود در مردان ورزشکار آماتورمقدمه و اهداف
آیا انجام تمرینات طولانی مدت کنترل عصبی الگوی راه رفتن را تغییر میدهد؟ هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثر ورزشکار بودن بر ساختار و سازماندهی کنترل عصبی راه رفتن با و بدون اعمال آشفتگی بود.
مواد و روش هامطالعه حاضر به عنوان یک مطالعه نیمه تجربی اجرا شد. آزمودنیها شامل 12 دانشجوی فوتبالیست و 12 دانشجوی غیرورزشکار دانشگاه مازندران بودند. آنها الگوی راه رفتن روی نوار گردان با چشمان باز و چشمان بسته را اجرا کردند. الکترومیوگرافی عضلات اندام تحتانی طی راه رفتن با سیستم نورآکسون ثبت شد. متغیرهای سینرژی عضلانی شامل مجموع، دوره، اوج و ناحیه فعالیت عضلات بود که با استفاده از روش فاکتورگیری ماتریکس غیرمنفی محاسبه شد. مقایسه داده ها برای ارزیابی متغیرها با آزمون تحلیل واریانس دوطرفه در نرم افزار اس.پی.اس.اس انجام شد.
یافته هاورزشکاران دوره فعالیت و مجموع فعالیت عضلات کمتری در راه رفتن با چشمان باز را نسبت به غیرورزشکاران نشان دادند (0/001>p). اوج فعالیت عضلات ورزشکاران در راه رفتن با چشمان باز نسبت به راه رفتن با چشمان بسته غیرورزشکاران بالاتر بود (0/003=p)، در مقابل دوره فعالیت، سطح فعالیت و مجموع فعالیت عضلات در ورزشکاران نسبت به غیرورزشکاران پایین تر بود (0/001>p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر پیشنهاد میدهد که انجام تمرینات ورزشی برای دوره طولانی میتواند تعدیلات سیستم عصبی-عضلانی در الگوی راه رفتن را تغییر دهد. بازیکنان فوتبال توانایی به کارگیری گروههای عضلانی با اوج فعالیت بیشتر عضلات را دارند. در مقابل، دوره فعالیت، ناحیه فعالیت و مجموع فعالیت عضلات در بازیکنان فوتبال نسبت به افراد غیرورزشکار کمتر است و میتواند گواهی برای تصمیم گیری متفاوت سیستم عصبی-عضلانی این گروهها هنگام اجرای الگوی حرکتی راه رفتن باشد.
کلید واژگان: خستگی ذهنی, تعادل, عملکرد اندام تحتانی, بیومکانیک فرودEffect of Mental Fatigue on Balance, Lower Extremity Function, and Landing Biomechanic Changes in Amateur Men AthleticBackground and AimsMental fatigue usually occurs after prolonged cognitive activities that decrease cognitive function and lead to changes in motor coordination. The purpose of the present study was to investigate the effect of mental fatigue on balance, lower extremity function, and landing biomechanic changes in amateur male athletes.
Materials and MethodsIn the current quasi-experimental study, 35 amateur male students volunteered. Mental fatigue was induced by 45 minutes of cognitive activity (Stroop test). Before and after mental fatigue, the followings were evaluated: dynamic balance using Y-Test, semi-dynamic balance using Lafayette Stability Platform, knee proprioception using Inclinometer, lower extremity function using LEFT Test, landing mechanic using Balance Error Scoring System, and Jump-Landing skill film assessment using AutoCAD and Kinovea software. Data were analyzed making use of SPSS software (version 22) and running paired sample t-test at the significance level of 0.05.
ResultsThe results of Paired sample t-test showed that lower extremity function (P=0.0001), dynamic balance (P=0.0001), semi-dynamic balance (P=0.0001), and knee proprioception (P=0.0001) decresed and landing biomechanics (P=0.004), which have been reported as the predictors of lower extremity injuries risks after undergoing mental fatigue, increased significantly.
ConclusionAccording to the results, significant decrease in balance, lower extremity function factors, and increased landing mechanics of amateurs after mental fatigue have been shown, and injury prevention experts should study the strategies for the prevention of mental fatigue.
Keywords: Mental Fatigue, Balance, Biomechanics of Landing, Lower extremity function -
زمینه و هدف
خستگی احساس طاقت فرسایی از فرسودگی و کمبود انرژی است که انجام هرگونه فعالیت فیزیکی و شناختی را مختل می نماید. خستگی یک عامل بازدارنده در تمام کارها، درست انجام ندادن آنها و نهایتا کاهش دهنده بازده کاری است. در چهارچوب مراقبتهای رسمی ارایه خدمت به افراد آسیب دیده یا در معرض آسیب می تواند استرس زا باشد. تحقیقات زیادی نشان داده است که حرفه ای هایی که با افراد آسیب دیده کار می کنند اغلب نشانه هایی از پریشانی روانشناختی که نتیجه این تعاملات است را بروز می دهند. مددکاری اجتماعی نیز حرفه ایست کاملا مبتنی بر مراجع (مراجع محور) و مددکاران اجتماعی همواره درگیر شرایط پیچیده کاری بوده و هستند. به این ترتیب آنها بسیاری از مشکلات و مسایلی را که در کار خدمت رسانی به انسانها مشهود است را تجربه می کنند و در معرض خستگی ناشی از نوع کار و حرفه خود قرار دارند. در واقع ریشه کن کردن نابرابریها کار بسیار طاقت فرساست که مددکاران اجتماعی با آن مواجه هستند.
روش بررسیمطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که به بررسی خستگی چند بعدی در مددکاران اجتماعی شاغل در ایران پرداخته است. این مطالعه در بازه زمانی تیر ماه تا آبان ماه 1398 انجام گرفت. نمونه گیری به روش در دسترس و گوله برفی انجام شد و در کل 334 نفر مددکار اجتماعی شاغل در ایران در مطالعه شرکت نمودند. به منظور سنجش خستگی از پرسشنامه استاندارد MFI استفاده شد این پرسشنامه به صورت الکترونیکی تهیه و در اختیار مددکاران اجتماعی قرار گرفت. داده های به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 22 و با استفاده از روش های آمار توصیفی، آزمون های من ویتنی و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد.
یافته هاسن مشارکت کنندگان بین 21 تا 62 سال و میانگین و انحراف معیار آن82/23± 91/38 بود. تعداد 84 نفر (1/25 درصد) مرد و 250 نفر (9/74 درصد) زن بودند. میانگین و انحراف نمره کل9/4 ± 72/62 به دست آمد. خستگی ذهنی و کاهش انگیزه با میانگین 8/12 بالاترین میانگین را در میان ابعاد خستگی داشتند. 8/66 درصد مشارکت کنندگان مقدار خستگی خود را زیاد گزارش کرده اند. و 9/32 درصد خستگی متوسط و تنها 3/0 درصد فاقد خستگی شغلی بودند. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که در حوزه های مختلف کاری مددکاران اجتماعی که ارایه دهنده خدمات اجتماعی هستند (شاغل در بهزیستی، انجمن های نیکوکاری و بیمارستان) میانگین نمره خستگی در آنها بالاتر از سایر حوزه های خدماتی بود. گروه سنی 62-56 میانگین خستگی بیشتری نسبت به سایر گروه های سنی را گزارش کردند. مددکاران اجتماعی که سابقه کاری 30 سال به بالا داشتند نیز خستگی شغلی بیشتری نسبت به سایر افراد گزارش نمودند.
نتیجه گیریبه دلیل نوع و ماهیت کار مددکاری اجتماعی، اشتغال در حوزه های کاری مختلف میزان متفاوتی از خستگی را برای مددکاران اجتماعی رقم می زند. بنابراین خستگی ناشی از اشتغال در این حرفه گریز ناپذیر بوده و آموزش شیوه های خود مراقبتی و بوجود آوردن امکان تغییر و چرخش در حوزه های مختلف کار برای مددکاران اجتماعی می تواند عوارض خستگی ناشی از شغل را کاهش دهد. ایجاد معنا در زندگی حرفه ای و مرور دلایل گرایش به حرفه مددکاری اجتماعی از مواردی است که می تواند خستگی شغلی را کاهش دهد. پرورش فلسفه شخصی که راهنمای طرز فکر و عمل در حرفه مددکاری اجتماعی باشد نیز اثر گذار خواهد بود.
کلید واژگان: مددکاران اجتماعی, ابعاد مختلف خستگی, مراقبین رسمی, خستگی ذهنیIran Occupational Health, Volume:17 Issue: 1, 2020, PP 1086 -1097BackgroundSocial workers have previously been identified as being at risk of experiencing fatigue, stress and burnout. Social work is strongly client-based, with workers being involved in complex social situations. As such, they can experience many of the conflicts that are evident in human service work. In addition, the last decade has seen a transformation in the nature and practice of social work, as a result of administrative, societal, and political change. A number of writers have commented that much of what is known about stress and burnout among social workers is anecdotal and there is a lack of systematic research findings on this subject. Fatigue is generally defined as a sense of persistent tiredness or exhaustion that is often distressing to the individual. It is a common subjective complaint among formal caregivers. Accordingly, the etiology of fatigue is believed to be multifactorial. Fatigue is often described by those who experience it in terms of physical, mental, and emotional tiredness. These sensations may be sufficiently consistent as to be characterized as unidimensional or, conversely, as sufficiently distinct in their expression as to be characterized as different dimensions of fatigue. This multidimensional characterization of fatigue is evidenced by the large number and variety of multidimensional fatigue measures currently available. The psychological consequences of providing social support and care to traumatized individuals have been under study for over 2 decades; however, few studies have focused on formal caregivers (i.e., therapists, child protection workers, nurses, social workers, etc.) and their emotional response to dealing with traumatized clients. Studies have shown that providing such care can be both highly rewarding and highly stressful. Individuals working in the care-giving professions, though, may have occupational environments and caregiving demands that increase the likelihood of adverse psychological outcomes Theoretically, individuals working in the caring professions often attempt to alter the behaviors and emotions of their clients by providing emotional support (e.g., empathy), strategies for coping with emotions, or better cognitive management skills. Within the context of formal caregiving, providing therapy to clients who have survived a traumatic event can be particularly stressful. Many researchers have indicated that therapists who work with traumatized clients often show signs of psychological distress as a result of these interactions. The adverse impact of working with clients who have a history of psychological trauma (e.g., sexual and physical abuse, military combat, or community disaster) has been described under a variety of terms: vicarious traumatization, secondary traumatic stress, and fatigue.
MethodThe present study is a cross-sectional descriptive study that examines multidimensional fatigue in Iranian social workers. This study was conducted from July to November,2019. The statistical population of the study consisted of all those working in the field of social work in Iranian governmental and non-governmental organizations who were employed at the time of the study. Sampling was done by available method and snowball. A total of 334 people participated in the study. In the present study, the MFI standard questionnaire was used to measure fatigue, which is recognized as one of the most effective and most complete multidimensional fatigue measuring tools. A review of the literature and a history of applying the MFI questionnaire indicate that numerous studies have been carried out worldwide using the above-mentioned questionnaire. This questionnaire provides a deeper and more accurate understanding of a person's fatigue by assessing the extent of general fatigue, physical fatigue, reduced activity, reduced arousal, and mental fatigue. In fact, the MFI measures fatigue in the way that a person feels. General physical exhaustion is related to one's overall day-to-day functions, physical exhaustion is related to physical sensation that is directly related to exhaustion, mental exhaustion is associated with reduced cognitive skills, reduced daily activity, and reduced activity and routine activity. Reduction of motivation refers to a decrease or lack of motivation to start any activity. This questionnaire is applicable to the population of patients and healthy people and consists of 20 items rated on a 5-point Likert scale (from 1 = yes completely right to 5 = completely wrong). Ultimately, higher scores indicate a higher degree of fatigue. It is noteworthy that four questions were considered for each dimension and simultaneously positive and negative orientations were used to reduce the likelihood of bias. The total score for each dimension is 4–20 and the total fatigue score which is achieved by summing the scores of the areas is between 20 –100. This questionnaire was first presented by Smiths in 1996, and its validity and reliability in different groups of cognitive populations, such as patients with cancer who were undergoing radiotherapy, patients with concomitant fatigue syndrome, first-year psychology and medical students, soldiers, and third-year medical students were evaluated. Alpha-Cronbach's coefficient was higher than 80% for general, physical and mental fatigue and above 65% for reduced activity and excitement. Cronbach's alpha coefficient for this study was 69%. Demographic characteristics of the sample members including age, education, marital status, work experience, place of work, etc. were collected through a separate questionnaire and a sample questionnaire along with the main questionnaire. The questionnaire was prepared electronically and sent to social workers working in different fields via SMS, email, questionnaire link sharing in social worker social media groups and channels. Data was analyzed by SPSS version 22 using descriptive statistics, Mann-Whitney and Kruskal-Wallis tests.
ResultsThe age of participants was 21 to 62 years with a mean and standard deviation of 38.91± 23.82. 84 (25.1%) participants were male and 250 (74.9%) were female. The mean and standard deviation of the fatigue score was 62.72± 4.9. Mental fatigue and reduced motivation with a mean of 12.8 were the highest among the dimensions of fatigue. 66.8% of participants reported too much fatigue. 32.9% had moderate fatigue and only 0.3% had no fatigue. The results of mean comparison showed that the mean score of fatigue of social workers in social services area (welfare organization, charity associations and hospitals) was higher than other areas. Age group 56-62 reported higher mean fatigue than other age groups. Social workers with more than 30 years of experience also reported greater job fatigue than others. The results of mean comparisons showed that the mean of fatigue dimensions was different in the different domains (Chi-Square = 6.806 sig = 0.047), in the different age groups (Chi-Square = 1.715 sig=0.034) and in individuals with different work experience (Chi-Square= 0.861 sig=0.035).
DiscussionDue to the nature of the social work profession, employment in different workplaces creates different levels of fatigue for social workers.. Therefore, the fatigue caused by employment in this profession is inevitable, and training self-care practices and the ability to change and rotate in different areas of work for social workers can reduce the effects of job fatigue. Making sense of a career and reviewing the reasons for being a social worker are some of the things that can reduce job fatigue. Developing a personal philosophy that guides the thinking and practice of social work will also be effective.
Keywords: Social Workers, Multidimentional Fatigue, Formal caregivers, Mental fatigue -
مقدمه
استرس های ناشی از پرورش کودک اوتیسم باعث ایجاد فشار مراقبتی و خستگی روانی در مادران می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر فشار مراقبتی و خستگی روانی مادران با کودک اوتیسم انجام شد.
روشاین پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم مراکز آموزشی اوتیسم شهر اصفهان در سال تحصیلی 1398-1397 تشکیل داده اند. از این جامعه آماری سی مادر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. از پرسشنامه های خستگی روانی فالمن و همکاران2013 و فشار مراقبتی زاریت و همکاران1980 در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده گردید. گروه آزمایش درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت هشت جلسه دریافت کردند، اما در مورد گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد.
نتایجتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج نشان داد، میانگین نمرات فشار مراقبتی و خستگی روانی در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است0/05>P.
بحث و نتیجه گیریبا استناد به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، می توان نتیجه گرفت که کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای، در کاهش فشار مراقبتی و خستگی روانی مادران با کودک اوتیسم مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, فشار مراقبتی, خستگی روانی, اوتیسمIntroductionThe stress caused by parenting a child with autism leads to caregiver burden and mental fatigue in mothers. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of mindfulness-based stress reduction of caregiver burden and mental fatigue of mothers with autistic children.
MethodsThe research method was semi-experimental with a pre-test/post-test and a control group design. The statistical population of the present study included all mothers of children with autism in autism educational centers in Isfahan in the academic year of 2018-2019. Among them, thirty mothers were selected by the available sampling method and then randomly divided into two experimental and control groups. For data collection, the mental fatigue questionnaire (Falman et al., 2013) and the caregiver burden questionnaire (Zarit et al., 1980) were used in the pre-test and post-test state. The experimental group received mindfulness-based stress reduction therapy for eight sessions, but the control group received no intervention. Data analysis was performed using covariance analysis.
ResultsThe results showed that mean scores of caregiver burden and mental fatigue in the experimental group significantly decreased. (P<0.05)
ConclusionsBased on the findings of this study, it can be concluded that mindfulness-based stress reduction can be used as an interventional method in reducing the caregiver burden and mental fatigue of mothers with an autistic child.
Keywords: Mindfulness-Based Stress Reduction, Caregiver Burden, Mental Fatigue, Autism -
Background
The main cause of the tendency to drug abuse among adolescents and young people is the inability to control their emotions. Previous studies have revealed that as the two models of mindfulness-based self-compassion and attachment-based therapy increase self-acceptance and forgiveness in people, they can be useful for reducing the negative emotions. The aim of the present study was to compare the effectiveness of the two models of mindfulness-based self-compassion and attachment-based therapy on the self-criticism and mental fatigue of male adolescents with addiction potential.
MethodsIt was a quasi-experimental study. The research population included all high school students in Azna County in the academic year 2018-2019. The participants were selected through cluster sampling. Those with a score above 60 on the Addiction Preparation Scale were randomly assigned to two experimental groups and one control group, each with 15 participants. The instruments used to collect the data were the Addiction Preparation Scale (Wade & Butcher, 1992), the Self-Criticism Questionnaire (Lewis, 1997), and the Psychological Fatigue Questionnaire (Crepe, 1989). The participants in the experimental groups underwent mindful self-compassion and attachment-oriented therapy for 8 and 6 sessions, respectively. The data were analyzed using Multivariate Analysis Of Covariance (MANCOVA) and one-way Analysis Of Variance (ANOVA) by SPSS software V. 21.
ResultsThe findings showed a significant difference between the experimental and control groups in terms of self-criticism (P=0.001, F=10.21) and mental fatigue (P=0.001, F=5.74) in the post-test phase. The results showed that there was no significant difference between mindful self-compassion treatment and attachment-based therapy in terms of their effects on self-criticism (-0.92±0.71, P=0.20) and mental fatigue (-0.57±0.45, P=0.19) of the male adolescents vulnerable to addiction.
ConclusionAccording to the findings of the study, it can be concluded that mindfulness-based self-compassion and attachment-based therapy are effective in reducing self-criticism and mental fatigue of male adolescents with the addiction potential. Accordingly, the models are suggested to be used by mental health professionals to help adolescents who are potential to addiction
Keywords: Addiction readiness, Self-criticism, Mental fatigue, Attachment-based therapy, Mindfulness-based self-compassion
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.