به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "organizational indifference" در نشریات گروه "پزشکی"

جستجوی organizational indifference در مقالات مجلات علمی
  • محمد عبداللهی*، محمد موسوی، علی اکبر احمدی، امیرحسین امیرخانی
    هدف

    در این پژوهش؛ محققین قصد دارند، با استفاده از رویکرد کیفی تحلیل تم به بررسی علل پیدایش بی تفاوتی سازمانی پرداخته و با استفاده از رویکرد کمی مدلسازی ساختاری تفسیری به ارائه مدل بی تفاوتی سازمانی در دانشگاه پیام نور بپردازند.

    مواد و روش ها

    روش تحقیق آمیخته (کمی، کیفی) و جامعه آماری؛ خبرگان، اساتید و مدیران دانشگاهی است که نمونه گیری به روش غیر تصادفی هدفمند (قضاوتی) با استفاده از اصل اشباع 25 نفر در نظر گرفته شده است. گردآوری داده ها از طریق بررسی ادبیات تحقیق در زمینه بی تفاوتی، مصاحبه های نیمه ساختار یافته و پرسشنامه ماتریس خودتعاملی ساختاری انجام شده که روایی و پایایی آن مورد سنجش و تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها؛ کدگذاری نظری با استفاده از تحلیل تم و با استفاده از روش الگوسازی ساختاری تفسیری و تکنیک MICMAC انجام پذیرفت.

    یافته ها

    نتایج به استخراج 220 کد باز، 26 مضمون پایه و 6 مضمون سازمان دهنده بی تفاوتی، تحت عناوین؛ "عوامل مدیریتی" ، "عوامل انگیزشی" ، "عوامل ساختاری " ، "عوامل برون سازمانی" ، "عوامل فرهنگی" و "عوامل فردی" منتج گردید. سپس این عوامل در چهار دسته سطح بندی و با در نظر گرفتن ماتریس در دسترس پذیری نهایی، مدل نهایی بی تفاوتی سازمانی منابع انسانی ترسیم گردید.

    نتیجه گیری

    عوامل فرهنگی، ساختاری و برون سازمانی، همانند سنگ زیربنایی مدل بی تفاوتی عمل کرده و بی تفاوتی از این متغیرها شروع و به سایر متغیرها سرایت می کند. همچنین عوامل انگیزشی بیشترین تاثیر را بر بی تفاوتی سازمانی در دانشگاه پیام نور دارد.

    کلید واژگان: بی تفاوتی, بی تفاوتی سازمانی, تحلیل مضمون, مدلسازی ساختاری تفسیری, منابع انسانی
    Mohammad Abdollahi *, Mohammad Mousavi, Ali Akbar Ahmadi, Amirhossein Amirkhani
    Purpose

    in this study; The researchers intend to investigate thecauses and roots of organizational indifference using the qualitativeapproach of theme analysis, and then present the model oforganizational indifference in Payam Noor University by using thequantitative approach of structural interpretive modeling.

    Materials and methods

    Research method, mixed and statisticalpopulation in quantitative and qualitative part; The experts,professors and managers of the university were selected using a nonrandom, purposeful (judgmental) sampling method using theprinciple of saturation of 25 people. Data collection was donethrough literature review in the field of indifference, semi-structuredinterviews and structured self-interaction matrix questionnaire;whose validity and reliability were measured and confirmed. dataanalysis method; Theoretical coding was done by using themeanalysis and by using interpretive structural modeling method andMICMAC technique .

    Findings

    The results of theme analysis led to the extraction of 220open codes, 26 basic themes and 6 organizing themes ofindifference, under the headings; "Management factors","motivational factors", "structural factors", "extra-organizationalfactors", "cultural factors" and "personal factors" resulted. Then,with the application of interpretative structural modeling, thesefactors were classified into four categories and by considering thefinal accessibility matrix, the final model of organizationalindifference of human resources was drawn .

    Conclusion

    Cultural, structural and extra-organizational factors actas the foundation stone of the indifference model and indifferencestarts from these variables and spreads to other variables. Also,motivational factors have the greatest impact on organizationalindifference in Payam Noor University.

    Keywords: indifference, organizational indifference, Theme analysis, Interpretive structural modeling, human resources
  • سیروس قنبری، خلیل زندی، سعادت امانی
    مقدمه
    یکی از اولویت های مدیریت منابع انسانی به ویژه در مورد مشاغل دشوار و تنش زا همچون پرستاری، کاهش بی تفاوتی سازمانی است؛ چرا که روح بی تفاوتی در رفتار کارکنان، انگیزه کار و تلاش را از آنان می گیرد و می تواند زمینه ساز بسیاری از بروندادهای منفی گردد. در این زمینه به نظر می رسد که توجه به سیستم اجتماعی سازمان بتواند یکی از استراتژی های کاهش بی تفاوتی سازمانی باشد.
    هدف
    هدف از این پژوهش، بررسی رابطه جامعه پذیری سازمانی و بی تفاوتی سازمانی در میان پرستاران بوده است.
    مواد و روش ها
    روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه پرستاران بیمارستان بعثت شهر سنندج مشتمل بر 539 نفر بوده اند.با استناد به جدول کرجسی و مورگان، تعداد 225 پرسشنامه به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده در میان پرستاران توزیع شد که از این تعداد، 161 پرسشنامه به صورت کامل بازگردانده شد. گردآوری داده ها با استفاده از دو پرسشنامه جامعه پذیری سازمانی و بی تفاوتی سازمانی انجام گرفت. روایی و پایایی پرسشنامه ها نیز به ترتیب با استناد به نظر متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ تایید شد که به ترتیب برابر با 0.898 و 0.933 بود. در نهایت جهت تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS16 و استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین و انحراف استاندارد متغیر جامعه پذیری سازمانی برابر با 0.698±3.15 بوده است. میانگین و انحراف استاندارد متغیر بی تفاوتی سازمانی نیز برابر با 0.672±2.81 بود. بین جامعه پذیری سازمانی و بی تفاوتی سازمانی در میان پرستاران، رابطه منفی و معنادار وجود داشت (0.01>P). همچنین دو بعد تفاهم و حمایت همکاران، پیش بینی کننده منفی و معنادار بی تفاوتی سازمانی بودند (0.01 >P).
    نتیجه گیری
    مدیران بیمارستانی می توانند از طریق روشن نمودن انتظارات از پرستاران، شفاف سازی قوانین و مقررات، نمایش رفتارهای حمایتی، توسعه فعالیت های مشارکتی و تصریح چشم انداز آینده سازمان، زمینه کاهش بی تفاوتی سازمانی در پرستاران را فراهم آورند.
    کلید واژگان: جامعه پذیری سازمانی, بی تفاوتی سازمانی, پرستاران
    Siroos Ghanbari, Khalil Zandi, Saadst Amani
    Introduction
    One of the priorities of human resource management, especially in difficult and stressful occupations, such as nursing is reducing organizational indifference. Because the spirit of indifference in employee behavior reduces their motivation and effort and it can produce a lot of negative outcomes. In this regard, it seems that attention to social system of organization can be one of strategies to reduce organizational indifference.
    Aim: The purpose of this study was to investigate the relationship between organizational socialization and organizational indifference among nurses.
    Material &
    Method
    The method of study was desCRiptive -correlation. The statistical population of the study was all nurses of Beasat hospital in Sanandaj city who consisted of 539 people. According to Krejcie and Morgan's table, 225 questionnaires were distributed randomly among nurses that 161 questionnaires were returned completely. Data were collected using organizational socialization and organizational indifference questionnaires. The validity and reliability of the questionnaires were confirmed, according to experts, and CRonbach's alpha coefficient (0.898 and 0.933) respectively. Finally, the data were analyzed using Pearson Correlation test and Multiple Regression analysis by SPSS16.
    Results
    The mean and standard deviation of the organizational socialization was 3.15 ± 0.698. Also, the mean and standard deviation of the organizational indifference was 2.81 ± 0.672. There was a negative and Significant relationship between organizational socialization and organizational indifference among nurses (p
    Conclusion
    According to the findings, hospital nurse managers can reduce nursing organizational indifference by clarifying the expectations of nurses, clarifying laws and regulations, displaying supportive behaviors, developing participatory activities and highlighting the future vision of the organization.
    Keywords: nurses, organizational socialization, organizational indifference
  • فرهاد محبوب خواه، یوسف بیگ زاده
    مقدمه
    امروزه، سازمان ها با فرصت ها و تهدیدهایی مواجه هستند که رویارویی با آنها نیازمند راه حل های کارآفرینانه است، وجود کارآفرینی و انسان های کارآفرین در سازمان موجب ایجاد بستر موفقیت و بقاء سازمان می شود.
    هدف
    مطالعه حاضر جهت ارائه مدل ساختاری ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در پرستاران براساس منابع قدرت مدیران و نقش میانجی اداراک از عدالت سازمانی در بیمارستان های شهرستان میاندوآب است که در سال (1396) انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر به لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی و به لحاظ گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی است. نمونه مورد نیاز براساس جدول مورگان برابر با (152) نفر با روش تصادفی- طبقه ای نسبتی از جامعه آماری انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد منابع قدرت هینکین وشرایخیم (1989)، ویژگی های شخصیتی کارآفرینی(مرکزدارهام) و عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) بود. پایائی پرسشنامه ها بعد از محاسبه آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. ضریب آلفا برای همه مولفه ها بیشتر از (0.70) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداکثر مربعات جزئی استفاده شد. 0.000=β =0.558 ، Sig
    یافته ها
    نتایج حاصل از مدل ساختاری نشان می دهد که منابع قدرت مدیران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در پرستاران (0.004=β=0.259 ، Sig) و ادراک از عدالت سازمانی آنها (0.001= β=0.521 ، Sig) رابطه مثبت و معنی دار دارد. با توجه به تایید رابطه اداراک از عدالت سازمانی پرستاران با ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در آنها (0.000= β=0.558، Sig)، نقش میانجی اداراک از عدالت سازمانی در این پژوهش تایید شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، مدیران و مسوولین بخش های مختلف می توانند با استفاده درست از منابع قدرت خویش و رعایت عدالت در خصوص پرستاران موجب بروز و تقویت ویژگی های شخصیتی کارآفرینی در پرستاران شده و به تبع آن موفقیت آنها را تضمین نمایند.
    کلید واژگان: پرستار, عدالت سازمانی, منابع قدرت, کارآفرینی, مدیران پرستاری
    Farhad Mahbobkhah, Yusef Beigzadeh
    Introduction
    One of the priorities of human resource management, especially in difficult and stressful occupations, such as nursing is reducing organizational indifference. Because the spirit of indifference in employee behavior reduces their motivation and effort and it can produce a lot of negative outcomes. In this regard, it seems that attention to social system of organization can be one of strategies to reduce organizational indifference.
    Aim: The purpose of this study was to investigate the relationship between organizational socialization and organizational indifference among nurses.
    Material &
    Method
    The method of study was desCRiptive - correlation. The statistical population of the study was all nurses of Beasat hospital in Sanandaj city who consisted of (539) people. According to Krejcie and Morgan's table, (225) questionnaires were distributed randomly among nurses that (161) questionnaires were returned completely. Data were collected using organizational socialization and organizational indifference questionnaires. The validity and reliability of the questionnaires were confirmed, according to experts, and CRonbach's alpha coefficient (0.898 and 0.933) respectively. Finally, the data were analyzed using Pearson Correlation test and Multiple Regression analysis by SPSS16.
    Results
    The mean and standard deviation of the organizational socialization was (3.15 ± 0.698). Also, the mean and standard deviation of the organizational indifference was (2.81 ± 0.672). There was a negative and Significant relationship between organizational socialization and organizational indifference among nurses (p
    Conclusion
    According to the findings, hospital nurse managers can reduce nursing organizational indifference by clarifying the expectations of nurses, clarifying laws and regulations, displaying supportive behaviors, developing participatory activities and highlighting the future vision of the organization.
    Keywords: nurses, organizational socialization, organizational indifference
  • فائزه صباح، ملیکه بهشتی فر
    مقدمه
    بی تفاوتی کارکنان نسبت به مسائل و مشکلات سازمانی مشکلی است که در ایران گریبان گیر اکثر سازمان های دولتی و بعضی سازمان های غیردولتی است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و بی تفاوتی سازمانی در کارکنان ستاد مرکزی دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام گرفت.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی- تحلیلی بود که به شیوه مقطعی در سال 1394 بر روی 181 نفر از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی کرمان که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیدند، انجام گرفت. برای سنجش سرمایه اجتماعی از پرسشنامه ای استاندارد مشتمل بر سه بعد شناختی، رابطه ای و ساختاری و برای سنجش بی تفاوتی نیز از پرسشنامه ای مشتمل بر پنج بعد که حاوی 33 سوال بود استفاده گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSSنسخه 20 استفاده شد.
    یافته ها
    24 /76% از کارکنان مورد بررسی زن و 22/09% مرد بودند. بین سرمایه اجتماعی و مولفه های آن با بی تفاوتی سازمانی کارکنان رابطه آماری معکوس وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش سرمایه اجتماعی، بی تفاوتی سازمانی کارکنان در ستاد مرکزی دانشگاه علوم پزشکی کرمان کاهش پیدا کرد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده، سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از قابلیت ها و دارایی های مهم سازمانی است که می تواند به سازمان ها در خلق و تسهیم دانش کمک بسیار نماید و برای آن ها در مقایسه با سازمان های دیگر مزیت سازمانی پایدار ایجاد کند و زمینه تلاش بیشتر کارکنان در جهت تحقق اهداف سازمانی را فراهم آورد و به نوعی از بی تفاوتی سازمانی کارکنان بکاهد.
    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, بی تفاوتی سازمانی, کارکنان ستاد, دانشگاه علوم پزشکی کرمان
    Faezeh Sabbah, Malikeh Beheshtifar
    Introduction
    The indifference of staff to their organizational problems is an issue affecting most governmental and some non-governmental organizations in Iran. This study aimed to examine the relationship between social capital and organizational indifference among the central headquarters of Kerman University of Medical Sciences.
    Methods
    This cross-sectional descriptive- analytic study was performed on 181 Headquarters staff of Kerman University of Medical Sciences selected through random sampling method in 2015. For the measurement of social capital, a standard questionnaire consisted of three dimensions of cognitive, relationship and structural and to assess staff indifference, a questionnaire included 33 questions were used. Data analysis was performed through SPSS 20 software package
    Results
    From all, 76.24% were female and 22.09% were male. Social capital and its components had inverse relationship with organizational indifference; that is, social capital increase was associated with decrease of organizational indifference of the staff.
    Conclusion
    According to the obtained results, social capital, as one of the most important assets of the enterprise, can help organizations to create and share knowledge. It provides them a persistent organizational advantage compared with other organizations. Social capital decreases organizational indifference among staff and provide a condition for them to attempt in achieving the organization goals.
    Keywords: Social capital, Indifference, Organizational indifference, Staff, Kerman University of Medical Sciences
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال