جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « prolonged pregnancy » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمهتحریک زایمان با وجود دهانه ی رحم نامساعد، منجر به طولانی شدن زایمان خواهد شد. روش های مختلفی جهت آماده سازی دهانه ی رحم قبل از القای زایمان ارایه شده است تا احتمال موفقیت القا را بهبود بخشد. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ای تاثیر کاتتر دبل بالون و میزوپروستول در آماده سازی دهانه ی رحم جهت تحریک زایمان حاملگی های طول کشیده با دهانه ی رحم نامناسب در سال 1395 در بیمارستان شهید بهشتی اصفهان انجام شد.روش هادر این پژوهش کارآزمایی بالینی، 110 زن باردار با حاملگی طول کشیده در دو گروه 55 نفره توزیع شدند. جهت تحریک زایمان، در گروه اول یک چهارم قرص میزوپروستول 100 میکروگرمی (معادل 25 میکروگرم) در کلدوساک خلفی قرار داده شد و در گروه دوم، کاتتر دبل بالون تعبیه گردید. پیشرفت زایمان با استفاده از امتیاز Bishop در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هادر طی مداخله، امتیاز Bishop در گروه میزوپروستول از 05/1 ± 69/1 به 52/1 ± 62/8 و در گروه کاتتر دبل بالون از 98/0 ± 78/1 به 64/1 ± 93/7 رسید. میانگین تغییرات امتیاز Bishop در گروه های میزوپروستول و کاتتر دبل بالون به ترتیب 74/1 ± 92/6 و 87/1 ± 15/6 به دست آمد و اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده شد (025/0 = P).نتیجه گیریاستفاده از کاتتر دبل بالون حداقل به اندازه ی میزوپروستول، جهت القای زایمان در زنان باردار با حاملگی های طول کشیده و دهانه ی رحم غیر مطلوب موثر می باشد و از آن جایی که استفاده از میزوپروستول با خطر بروز برخی عوارض ناخواسته همراه است، استفاده از کاتتر دبل بالون جهت القای زایمان مناسب به نظر می رسد.کلید واژگان: بارداری طول کشیده, القای زایمان, میزوپروستول, امتیاز BishopBackgroundLabor induction despite unfavorable cervix leads to a prolonged phase. Several methods are provided for preparing the cervix before induction of labor to improve the probability of success labor. This study aimed to compare the effect of double-balloon catheter and misoprostol for cervical ripening and labor induction in postterm pregnancy with unfavorable cervix in Shahid Beheshti hospital, Isfahan, Iran, during 2015-16.MethodsIn a clinical trial study, 110 postterm women were randomly divided into two groups of 55. For labor induction in the first group, 100 µg misoprostol tablets and in the second group, double-balloon catheter were placed in the posterior cul-de-sac. Progress of labor was measured using Bishop score and compared between the two groups.
Findings: During the intervention, Bishop score improved from 1.69 ± 1.05 to 8.62 ± 1.52 in misoprostol group and from 1.78 ± 0.98 to 7.93 ± 1.96 in double-balloon catheter group. Mean difference of Bishop score in the first and second groups was 6.92 ± 1.74 and 6.15 ± 1.87, respectively, and the difference between the two groups was statistically significant (P = 0.025).ConclusionUsing double-balloon catheter is effective at least as misoprostol to induce labor in postterm pregnant women with unfavorable cervix. As misoprostol is associated with the risk of some side effects, using double-balloon catheter is more suitable for induction of labor.Keywords: Prolonged pregnancy, Induction of labor, Misoprostol, Bishop score -
مقدمهحاملگی طول کشیده به طور میانگین در 10% از حاملگی ها اتفاق می افتد. این پدیده می تواند دارای پیامدهایی برای مادر و جنین باشد. با توجه به اینکه بررسی آماری از سرانجام حاملگی های طول کشیده در مقایسه با حاملگی های ترم شهر سنندج وجود ندارد، مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل خطر مرتبط با حاملگی های طول کشیده و مدیریت آنها انجام شد.روش کاراین مطالعه توصیفی - تحلیلی در سال های 93-1392 در بیمارستان بعثت شهر سنندج با مطالعه پرونده های تمام افراد باردار مراجعه کننده و تعیین میزان شیوع حاملگی های طول کشیده انجام شد. سپس در این جامعه متغیرهای مورد نظر در حاملگی های طول کشیده در مقایسه با حاملگی های ترم جمع آوری شد و در نهایت این دو نوع حاملگی از نظر فراوانی تعداد دفعات حاملگی، تعداد دفعات زایمان، شاخص توده بدنی مادر، فراوانی میزان کاهش مایع آمنیوتیک، میزان استفاده از میزوپروستول برای ripening سرویکس، آتونی رحم، میزان پاسخ دهی به اینداکشن، نوع زایمان، فراوانی افت ضربان قلب جنین، دفع مکونیوم، وزن بدو تولد، نمره آپگار دقیقه 1 و 5 و میزان بستری شدن نوزاد در NICU با هم مقایسه شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نر م افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های کای دو و تی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.یافته هایافته های مادری و نوزادی حاملگی های طول کشیده در مقایسه با حاملگی های ترم از نظر فراوانی تعداد دفعات حاملگی، تعداد دفعات زایمان، میزان استفاده از میزوپروستول برای ripening سرویکس، آتونی رحم، میزان پاسخ دهی به اینداکشن، نوع زایمان (واژینال یا سزارین)، فراوانی افت ضربان قلب جنین، وزن بدو تولد و نمره آپگار دقیقه 1 تفاوت آماری معنی داری داشتند (05/0p<)، اما از نظر شاخص توده بدنی مادر، کاهش مایع آمنیوتیک، دفع مکونیوم، نمره آپگار دقیقه 5 و میزان بستری شدن نوزاد در NICU تفاوت معنی داری نداشتند (05/0p>).نتیجه گیریعوامل خطرزای مادر و جنین به طور معنی داری در حاملگی های طول کشیده بالاتر از حاملگی های طبیعی بود. لذا بکارگیری دستورالعمل های برخورد با حاملگی های طول کشیده برای حفظ سلامت مادر و نوزاد ضروری می باشد.کلید واژگان: حاملگی های ترم, حاملگی های طول کشیده, عوارض مادری و نوزادیIntroductionProlonged pregnancy occurs in approximately 10% of pregnancies which can also have consequences for the mother and fetus. Since there is no statistical evaluation of the outcome of prolonged pregnancy compared with term pregnancies in Sanandaj city, this study was performed with aim to evaluate the risk factors associated with prolong pregnancy and management of them.MethodsThis analytic-descriptive study was performed with evaluation of the files of all referring pregnant women and determining the prevalence of prolong pregnancy in Sanandaj Besat hospital during 2013-2014. Then, in this population, the variables of prolonged pregnancy compared to term pregnancy were collected. Finally, these two types of pregnancy were compared in terms of frequency of the number of pregnancy, the number of delivery, maternal BMI, reduction in amniotic fluid, use of misoprostol for cervical ripening, uterine atony, response to induction, mode of delivery, decelerations of fetal heart rate, Liquid Disposal, birth weight, 1 and 5 minute Apgar scores, and NICU admission. Data were analyzed by SPSS software (version 20) and Chi-square and T tests. PResultsProlonged pregnancy compared with term pregnancy was significantly different in terms of maternal and neonatal complications such as the number of pregnancy, the number of delivery, use of misoprostol for cervical ripening, uterine atony, response to induction, mode of delivery (vaginal or cesarean), decelerations of fetal heart rate, the response rate to induction, decelerations of fetal heart rate, birth weight, and 1 minute Apgar score (P 0.05).ConclusionMaternal and fetal risk factors were significantly higher in prolonged pregnancies than in term pregnancies. Therefore, it is essential to use guidelines for dealing with long-term pregnancies to maintain the health of mother and neonate.Keywords: Maternal, fetal complications, Prolonged pregnancy, Term pregnancy
-
سابقه و هدفآماده سازی سرویکس برای انجام زایمان یکی از موضوعات مهم در مامایی به شمار می رود. ایزوسورباید دی نیترات (Isosorbide dinitrate، ISDN) یکی از گزینه های مهم برای آماده سازی سرویکس مطرح شده است ولی در خصوص روش تجویز آن هنوز اختلاف نظر وجود دارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر ISDN به دو صورت واژینال و خوراکی، برای آمادگی سرویکس انجام شده است.مواد و روش هادر کارآزمایی بالینی Non-blind حاضر، 99 زن باردار نولی پار با حاملگی های ترم یا طول کشیده، انتخاب شدند و به طور تصادفی و با روش تخصیص تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه های مداخله شامل یک گروه ISDN واژینال (50 نفر،mg 40) و یک گروه ISDN خوراکی (49 نفر، mg 20) می باشد. میزان رسیده شدن سرویکس بر اساس سیستم امتیازدهی بی شاب قبل از مصرف دارو و 24 ساعت پس از مصرف دارو اندازه گیری شد.یافته هاپس از 24 ساعت امتیاز بی شاب در هر یک از گروه های ISDN واژینال و ISDN خوراکی به طور معنی داری افزایش داشته است (001/0>p). هر دو گروه ها از نظر روش ختم بارداری و دلایل سزارین، مورد مقایسه قرار گرفتند و اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0>p). طول مدت القا تا فاز دوم زایمان در دو گروه مقایسه شد. اگرچه از نظر طول مدت فاز فعال تا زایمان و طول مدت فاز دوم بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد، بین طول مدت القا تا فاز فعال زایمان در دو گروه اختلاف معناداری مشاهده شد (001/0>p) و هم چنین طول مدت القا تا فاز فعال زایمان در گروه ISDN واژینال کوتاه تر از گروه ISDN خوراکی بود (7/3 ساعت در مقایسه با 8/4 ساعت).نتیجه گیریتجویز واژینال ISDN در رسیده شدن سرویکس اثربخش بوده و به نظر می رسد به کار بردن آن می تواند به صورت مطمئن باشدکلید واژگان: آمادگی دهانه رحم, ایزوسورباید دی نیترات, بارداری طولانی مدتKoomesh, Volume:17 Issue: 4, 2016, PP 863 -870IntroductionCervical ripening in labor is one of the most important objects in midwifery. Isosorbide dinitrate (ISDN) is one of the most important agents, which has been proposed for cervical ripening, but there are still controversies regarding its prescription. The present study aimed to assess the effects of vaginal and oral ISDN for preinduction cervical ripening.Materials And MethodsIn this non-blinded clinical trial, 99 nulliparous women with term or prolonged pregnancy were selected and were randomly divided into two groups by block randomization. The intervention groups included those received vaginal ISDN (n=50, 40 mg, daily) and oral ISDN (n=49, 20 mg, twice daily). Size of ripening was measured by bishop score before treatment and 24 hours after that.Results24 hours after treatment, bishop score was significantly increased (P 0.05). Duration of induction to the second phase of delivery was compared in two groups. Although there was not any significant difference between the two groups in terms of shifting time from the active phase to delivery and duration of the second phase (P > 0.05), there was a meaningful difference between two groups in duration from induction to the active phase of delivery (PConclusionPrescribing vaginal ISDN for cervical ripening was more effective than oral medication, and it seems to be with minimum side effects.Keywords: Cervical Ripening, Isosorbide Dinitrate, Prolonged Pregnancy, Vaginal Absorption
-
BackgroundProlonged labor can lead to maternal and neonatal complications. The purpose of this study was to investigate the effect of oral propranolol plus oxytocin versus oxytocin only on the process and outcome of labor.Materials And MethodsIn a randomized, double-blind, controlled trial performed in Ilam Mustafa hospital, a total of 146 nulliparous pregnant women at gestational age of 40-42 weeks were randomly allocated to receive 20 mg oral dose of propranolol or placebo plus oxytocin infusion (73 participants in each group). The outcome measures were the mean duration of labor stages, type of delivery, and neonatal outcome.ResultsThe mean duration of active phase and the second stage of labor were significantly shorter in the propranolol group than in the placebo group on both the first and the second days of induction. The mean duration of third stage of labor was shorter in the propranolol group than in the placebo group, but the difference was not significant statistically on the first (P = 0.159) and second (P = 0.065) days. Frequency of cesarean section deliveries significantly decreased in the propranolol plus oxytocin groupcompared to the placebo plus oxytocin group (P = 0.005, P = 0.015) on the first and the second days, respectively. No significant difference in the neonatal outcome measures, such as Apgar scores at 1 and 5 min and the need for neonatal intensive care unit (NICU) admission, was found between the groups.ConclusionsThis study showed that oral propranolol is an effective agent in both shortening the labor duration and reducing the frequency of cesarean section.Keywords: Cesarean section, Iran, labor, oxytocin, prolonged pregnancy, propranolol
-
Effect of Oral Propranolol on Labor InductionBackground And AimProlonged pregnancy increases the maternal and fetal morbidity and mortality. In order to avoid these complications and to manage prolonged pregnancies, different methods are used. The goal of this study was to evaluate the effect of oral propranolol on labor induction in nulliparous women with prolonged pregnancy.Material And MethodsA double blind randomized controlled trial was performed on 146 nulliparas women with a gestational age of 40–42 weeks of pregnancy. Participants were allocated into two groups of propranolol (a combination of oral propranolol and oxytocin) versus placebo (oxytocin and placebo). In propranolol group, 20 mg oral propranolol was placed into the empty capsule and administered immediately before induction. Placebo group received a similar appearance capsules containing starch. Administration was continued every 8 hours until obtained the good contractions. The induction with oxytocin was initiated similar in two groups. The mean duration for obtaining good contractions and Apgar scour was determined. Data were analyzed by SPSS and used descriptive statistics, t test, x2 and exit Fisher test.ResultsDemographic and obstetric parameter were similar in both groups (p>0.05). Start of good contraction was different between groups in first and second day. In the first day of induction, Mean ± SD start of good contractions were 190.3 ± 21.4 and 176.2± 11.2 in propranolol group and placebo group consecutively (p<0.05). In the second day of induction, Mean ± SD start of good contractions were 113.5 ± 9.2 and 185 ± 26.8 in propranolol group and placebo group consecutively (p < 0.001).ConclusionOxytocin combined with oral propranolol can decrease the time needed for start of good contraction in postdate pregnancy.Keywords: Induction, oral propranolol, prolonged pregnancy
-
زمینه و هدف
پیش بینی حاملگی طول کشیده جهت جلوگیری از زجر جنینی همواره مورد توجه بوده است؛ پژوهش حاضر با هدف پیش بینی حاملگی طول کشیده با اندازه گیری سونوگرافیک ترانس واژینال طول دهانه ی رحم در هفته 37 بارداری انجام گرفت.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه ی توصیفی - همبستگی است. در 126 زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی جنوب شهر تهران با حاملگی تک قلو و پرزانتاسیون سفالیک، طول دهانه ی رحم در هفته 37 بارداری با سونوگرافی ترانس واژینال اندازه گیری و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک بالینی تکمیل شد. در این پژوهش سن حاملگی در زمان زایمان محاسبه و حاملگی طول کشیده، بارداری پس از هفته 41 اطلاق گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تی مستقل، کای اسکور، رگرسیون لوجستیک و منحنی ROC انجام گرفت.
یافته هامتوسط طول دهانه ی رحم 9/8 ±10/26 میلی متر و بروز زایمان پس از هفته 41 بارداری 8/4درصد برآورد شد. متوسط طول دهانه ی رحم در واحدهای پژوهشی زایمان کرده بعد از هفته ی 41 (6 نفر) نسبت به زایمان کرده قبل از هفته 41 (120نفر)، بلندتر بود (5/8±08/34 در برابر 7/8±7/25؛ 02/0=P). مناسب ترین نقطه ی برش طول دهانه ی رحم برای پیشگویی زایمان پس از هفته 41 بارداری، 5/25 میلی متر با حساسیت 100 درصد، ویژگی 50 درصد، ارزش پیش گویی مثبت 9 درصد و ارزش پیش گویی منفی 100 درصد به دست آمد.
نتیجه گیریپیش بینی حاملگی طول کشیده با اندازه گیری سونوگرافیک ترانس واژینال طول دهانه ی رحم در هفته ی 37 امکان پذیر بوده اما ارزش پیش گویی مثبت آن کم است. این یافته ی علمی می تواند در مدیریت مناسب تر این گونه حاملگی ها در زمان ترم موثر باشد.
کلید واژگان: طول دهانه ی رحم, حاملگی طول کشیده, سونوگرافی ترانس واژینال, بارداریBackground And ObjectiveEarly prediction of prolonged pregnancy for prevention of fetal asphyxia is important. The present study aimed to examine transvaginal ultrasonographic measurement of the cervical length at week 37 as a predictor of prolonged pregnancy.
Materials And MethodsThis study was a descriptive-correlated design of ultrasound examination at week 37 of gestation in 126 singleton pregnant women with cephalic presentation attending for prenatal care at the southern Tehran health antepartum clinics. The length of the cervix was measured using transvaginal ultrasound and clinical and demographic data questionnaire. Gestational age at the time of delivery was calculated. Prolonged pregnancy was defined as a pregnancy that extended beyond 41 weeks of gestation. T-test, χ2 test, Logistic Regression and receiver operating characteristic curve was used for statistical analysis using the SPSS ver. 16.0.
ResultsThe mean cervical length was 26.10 ±8.9. The rate of pregnancy that extended beyond 41 weeks of gestation in this study was 4.8%. The cervical length at week 37 was significantly longer in women who delivered at >41 weeks (n=6) than in those delivering at ≤41 weeks (n=120), (34.08 mm ±8.5 vs. 25.7 ±8.7 mm; P=0.02). The best cut-off value of cervical length at week 37 for the prediction of prolonged pregnancy was 25.5 mm, with a sensitivity of 100%, specificity of 50%, positive predictive value of 9%, and negative predictive value of 100%.
ConclusionCervical length at week 37 can predict the likelihood of prolonged pregnancy, but with low positive predictive value. This information can be utilized when counseling patients regarding the management of term pregnancies.
Keywords: Cervical length, Prolonged pregnancy, Transvaginal ultrasound, Pregnancy -
حاملگی های پس از موعد به حاملگی هایی گفته می شود که سن حاملگی در آنها 42 هفته تمام (294 تا 295 روز) یا بیشتر باشد که شیوع آن با توجه به روش های مختلف تعیین سن حاملگی به طور متوسط 14-4% در نظر گرفته شده است. به حاملگی هایی که پیش از 42-40 هفته طول می کشد حاملگی های طولانی یا Prolonged نیز اطلاق می گردد. شایع ترین علت این نوع حاملگی ها اشتباه در تعیین سن حاملگی بود در حالی که دلایل دیگری از قبیل انانسفالی، هیپوپلازی آدرنال، نارسایی هیپوفیز و یا کمبود سولفاتاز جفتی نیز باعث کاهش استروژن ها در هنگام زایمان و به تعویق افتادن زایمان می گردند. از علل مادری این نوع حاملگی ها نیز می توان به آماده نبودن سرویکس اشاره نمود که از شیوع بالاتری برخوردار است. سابقه حاملگی های پس از موعد قبلی در خود فرد و خانواده او از عوامل تاثیرگذار بر دیررس بودن حاملگی هستند. سابقه یک بار حاملگی پس از موعد، دیررس بودن حاملگی را از 10% به 27% و سابقه دو بار حاملگی پس از موعد، این میزان را به 39% می رساند. همچنین در صورت پس از موعد متولد شدن خود فرد حامله، این میزان در فرزندان وی 3-2 برابر افزایش می یابد.
BackgroundThere is dearth of reports from Iran regarding the prevalence of postterm pregnancy and its complications. The present study was conducted to evaluate the prevalence, management and outcome of prolonged pregnancies.MethodsThis cross-sectional study included data from the hospital records of all women referred to Shariati Hospital, Tehran, from 2001 to 2002 with pregnancies of more than 40 weeks in duration. Pregnancies ≥40-42 weeks were considered postdate and those more than 42 weeks postterm pregnancy. The data compiled from the hospital records were subjected to t, χ2 and Mann-Whitney U tests.ResultsOf the 1500 deliveries in this hospital, 98 patients were included in this study, 66.3% of whom were nullipara and 33.7% multipara. The prevalence of postterm pregnancy was estimated to be 3.3%. Cervix dilation of 2 cm or less on admission occurred in 65 women (73.3%). The mean Bishop score was 4.31. Of the 62 fetuses that underwent assessment tests, 54 (87.1%) were normal. The median time between the last test and induction of labor was 2.1 days, and 2.6 days for cesarean deliveries, which was not a significant difference (P=0.6). Cervical ripening with misoprostrol was performed in 36 cases (36.7%) and was successful in 18 cases. In this group, the median time for cervical ripening in multiparas was significantly less than nulliparas (4 vs. 7 hrs, P=0.004). Women not subjected to cervical ripening had a higher cesarean rate than those who did undergo cervical ripening (74.7% vs. 66.1%), although this difference was not significant (P=0.9). Vaginal and cesarean delivery rates showed no significant difference between cases that underwent induction with oxytocin and those subjected to cervical ripening with misoprostol (P=0.9). The mean Apgar score was 9.5, with all scores above 6. There were no cases of neonatal hypoglycemia, hypocalcemia, NICU admission or prenatal death. The mean nursery stay was 1.84 days with a range of 1-8 days.ConclusionsThe prevalence of postterm pregnancies was 3.3% in this study, due in part to erroneous estimation of gestational age. Sonography exam in the first half of pregnancy can provide a better estimation of gestational age and thereby reduce the rate of postterm pregnancy. Cervical ripening and induction of labor shorten the duration of pregnancy; however, whether it has any beneficial effect on neonatal outcome remains controversial.Keywords: prolonged pregnancy, neonatal outcome -
مقدمههرگاه حاملگی بیشتر از 42 هفته به طول انجامد حاملگی طولانی اطلاق می شود که این مشکل در 10 درصد حاملگی ها اتفاق می افتد. این مسئله باعث افزایش مشکلات مادری و مرگ و میر و عوارض جنینی نوزادی می شود. برای جلوگیری از این عوارض و اداره حاملگی دور از ترم از راه های مختلفی استفاده می شود. دو روش شایع عبارت از القای انتخابی زایمان در 41 هفتگی و روش انتظار و مراقبت می باشد. که با هدف پژوهش حاضر به منظور مقایسه تاثیر روش القای زایمان با روش انتظار و مراقبت بر نتایج مادری و جنینی در حاملگی طولانی انجام شده است.روش کاراین مطالعه مورد- شاهدی بر 160 خانم باردار مراجعه کننده به بیمارستان شهید مبینی سبزوار در طی سال 1384 با سن حاملگی بیشتر از 41 هفته انجام شد. پس از تعیین دقیق سن حاملگی نمونه های واجد شرایط در دو گروه القای انتخابی زایمان و درمان انتظار و مراقبت قرار گرفتند. نمونه های گروه القای انتخابی زایمان جهت اینداکشن در بیمارستان بستری و در گروه دوم مراقبت های ویژه انجام شد.نتایجنتایج نشان داد که در دو گروه از نظر مشکلات مادری و جنینی - نوزادی مانند دفع مکونیوم، دیسترس جنینی و همچنین آپگار هنگام تولد، جنس و وزن هنگام تولد نوزادان تفاوت معنی داری وجود نداشت. در گروه القای انتخابی زایمان شیوع سزارین5/57 درصد و در گروه بررسی جنینی شیوع سزارین 5/22 درصد بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار است (01/0p<). همچنین نتایج نشان می دهد که میانگین مدت بستری شدن در بیمارستان نیز در دو گروه تفاوت معنی دار دارد (17/2 در مقابل 17/1 روز)(05/0 > p).نتیجه گیریبا توجه به عدم اثبات خطرات مادری یا نوزادی در درمان انتظار و مراقبت می توان این راه درمانی را برای اداره حاملگی طولانی به عنوان روش جایگزین مداخله در 41 هفتگی پیشنهاد نمود.
کلید واژگان: حاملگی طولانی, اداره حاملگی طولانی, القای زایمان, انتظار و مراقبت حاملگیIntroductionIf pregnancy prolongs more than 42 weeks it is called prolonged pregnancy. It occurs in 10 percent of pregnancies. This problem increases the maternal morbidity and fetal morbidity and mortality. In order to avoid these complications and to manage prolonged pregnancies, different methods are used. The two current ways are the induction of labor at 41 weeks and the expecting management of pregnancy. The goal of this study was to compare the effectiveness of expecting management and induction in prolonged pregnancies.Material And MethodsIn this study 160 pregnant women with pregnancy age more than 41 weeks referring the Mobini Hospital in Sabzevar in the year 2005 were studied. After accurate determination of pregnancy age the patients were classified into two groups of elective induction and expecting management of pregnancy. The former group was admitted in hospital and the last were cared. Data was gathered through the questionnaire and analyzed by descriptive statistics.ResultsResults of this study showed that there was no difference in maternal and fetal complications such as meconium staining, fetal distress, and birth-time Apgar, weight and sex of neonates between the two groups. Incidence of cesarean section in elective induction was 57/5 % and in the expecting management of pregnancy was 22/5 % (p< 0/01). Also according to the results the mean time of hospitalization, differed in the two groups (2/17versus 1/17day, p < 0.05).ConclusionAccording to the lack of maternal and fetal complications in expecting management of pregnancy, this method can be used for management of prolonged pregnancy instead of the elective induction in 41 weeks.Keywords: Prolonged Pregnancy, Prolonged Pregnancy Management, Induction, Expecting Management of Pregnancy -
نامناسب بودن سرویکس یکی از مشکلات عمده در ختم بارداری های طول کشیده و از علل افزایش میزان سزارین در این گونه بارداری ها می باشد. پروستاگلاندینها از جمله مواردی هستند که با مکانیسمهای متفاوتی موجب Ripening دهانه رحم می شوند. این مطالعه با توجه به این مطلب و به صورت یک کارآزمایی بالینی و تصادفی روی 100 خانم بابارداری طول کشیده و دهانه رحم نامناسب انجام گردید و طی آن نتایج حاصل از اینداکشن با اکسی توسین در2 گروه 50 نفری که در یکی از آنها شیاف واژینال پروستاگلاندین E2، 8 ساعت قبل از اینداکشن به کار رفته بود، مقایسه شد. بر اساس نتایج به دست آمده در گروه مورد، Bishop score از 69/0±75/0 به 84/0±39/2 افزایش یافته بود(005/0P<) و میانگین زمان شروع اینداکشن تا زایمان به میزان قابل توجهی کوتاهتر از گروه شاهد بود(1/280±8/574 دقیقه در مقابل 8/412±04/843 دقیقه)(0005/0P<). میزان سزارین در 2 گروه تفاوتی نداشت. تنها عارضه استفاده از شیاف PGE2 تهوع بود(2 مورد) که با توجه به نتایج فوق می توان گفت تجویز شیاف واژینال PGE2 اگر چه تاثیری بر روش زایمان ندارد اما موجب افزایش Bishop score سرویکس و کاهش قابل توجهی در طول مدت اینداکشن می گردد در حالی که عوارض مهمی نیز ایجاد نمی کند.
کلید واژگان: پروستاگلاندین, بارداری طول کشیده, سرویکسUnfavorable cervix is a major problem in termination of prolonged pregnancies. It is one cauese of increased cesarean section rate in these pregnancies. Prosta glandines are used for cevical ripening. In this randomized controlled trial, two groups with post term pregnancy and unfavorable cervix each included 50 patients underwent induction of labor with oxytocin. In the case group, prostaglandin suppository was used intravaginally 8 hours before induction. In this group Bishop score increased(0.75±0.69 vs 2.39±0.84)(P<0.005), and the time from beginning of induction to delivery was shorter than control group 574.8±280.1 vs 843.04±412.8 min)(P<0.005). C/S rate was the same intwo groups. The only side effect of PGE2 was nausea. It can be concluded that PGE2 vaginal suppoditory is useful for ripening of cervix and decreasing the duration of induction withoutserious side effects.Keywords: Prostaglandin, Prolonged pregnancy, Cervix
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.