به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « self confidence » در نشریات گروه « پزشکی »

  • زینب عربلو*، علی صادقی سیاح
    هدف

    بیش فعالی در کودکان، امری بسیار شایع و با مشکلات بسیار فراوانی مواجه است. پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر میزان اعتمادبه نفس و پرخاشگری دانش آموزان پسر با اختلال کاستی توجه همراه با بیش فعالی انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مادران دانش آموزان پسر با اختلال کاستی توجه/بیش فعالی دوره اول ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. از جامعه آماری مذکور سی نفر داوطلب واجد شرایط وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه پانزده نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ده جلسه شصت دقیقه ای، بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک را دریافت کرد؛ اما این آموزش برای گروه گواه اجرا نشد. ابزارهای پژوهش، پروتکل بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک (لندرث و براتون، 2006) و سه ابزار استاندارد شامل مقیاس درجه بندی کانرز والدین (فرم تجدیدنظرشده) (کانرز، 1997)، مقیاس اعتمادبه نفس آیزنک (آیزنک، 1976) و پرسش نامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. تحلیل داده ها در نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 بود.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به طور معناداری بر میزان اعتمادبه نفس و پرخاشگری کودکان با اختلال کاستی توجه همراه با بیش فعالی تاثیر داشت؛ به طوری که در گروه آزمایش باعث افزایش معنادار اعتمادبه نفس (0٫001>p) و کاهش معنادار پرخاشگری (0٫001>p) شد. ضریب تاثیر اعتمادبه نفس و پرخاشگری به ترتیب 0٫804 و 0٫917 به دست آمد که نشان از تاثیر بسیار زیاد بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک بر افزایش اعتمادبه نفس و کاهش پرخاشگری کودکان با اختلال کاستی توجه همراه با بیش فعالی داشت.

    نتیجه گیری

    باتوجه به نتایج پژوهش، بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک به عنوان روش مناسبی برای افزایش اعتمادبه نفس و کاهش پرخاشگری کودکان با اختلال کاستی توجه همراه با بیش فعالی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک, اعتمادبه نفس, پرخاشگری, اختلال کاستی توجه, بیش فعالی
    Zeynab Arablo*, Ali Sadeghi Sayah
    Background & Objectives

    Attention–Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) is among the pervasive disorders in childhood, which influences various aspects of life, such as education, social relations, and life satisfaction. Hyperactive children have a lot of disservice and harassment, and this harassment causes their parents and teachers to blame them or punish them physically and verbally. This blame and punishment put their self–confidence at a real risk. Low or poor self–esteem is associated with depressive disorders, defiance disorders, phobias, and trophic disorders. Play therapy is one of the remedial methods. Game is an opportunity to express the feelings and experiences of children through which you can detect their unconsciousness indirectly. Play therapy, directly and indirectly, encourages self–elicitation. So, the present study was conducted to determine the effect of play therapy based on the parent–child relationship on the level of self–confidence and aggression of children with ADHD.

    Methods

    The research method was quasi–experimental with a pretest–posttest design and a control group. The statistical population of the present study consisted of all the mothers of students with ADHD in the first grade of elementary schools in Hamadan City, Iran, in the academic year 2019–2020. A total of 30 mothers were selected from the mentioned statistical population and randomly assigned to two groups of 15 people (experimental and control). The experimental group underwent ten 60–minute sessions of play therapy based on the parent–child relationship, but this training was not implemented for the control group. The research tools included the play therapy protocol based on the parent–child relationship (Landerth and Bratton, 2006) and three standard tools, including the Conners Parent Rating Scale–Revised Short Form (CPRS–R) (Conners, 1997), the Eysenck's Self–confidence Scale (Eysenck, 1976), and the Aggression Scale (Bass & Perry, 1992). Data analysis was done in SPSS version 23 using covariance analysis. The significance level of the tests was 0.05.

    Results

    The results showed that play therapy based on parent–child relationships was significantly effective on the level of self–confidence and aggression of children with ADHD. So, it caused a significant increase in self–confidence (p<0.001) and a significant decrease in aggression (p<0.001) in the experimental group. The Eta squared of self–confidence and aggression was obtained as 0.804 and 0.917, respectively, indicating the considerable effect of play therapy based on the parent–child relationship on increasing self–confidence and reducing aggression in children with ADHD.

    Conclusion

    According to the results of this study, play therapy based on the parent–child relationship is recommended as a good way to improve the level of self–confidence and aggression of children with ADHD.

    Keywords: Play Therapy Based On Parent–Child Relationship, Self–Confidence, Aggression, Attention–Deficit, Hyperactivity Disorder
  • محمد بخشی مشهدلو، جلال شفایی*
    زمینه و هدف

    ازجمله مسائلی که در بین دانش آموزان مشاهده می شود، کمبود میزان اعتماد به نفس و خودنظم دهی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش سرسختی روان شناختی بر اعتماد به نفس و خودنظم دهی تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزانی تشکیل دادند که برای حل مشکلات تحصیلی و تربیتی و روان شناختی به مرکز مشاوره آموزش وپرورش شهرستان گرمی مراجعه کردند. سی نفر از دانش آموزان واجد شرایط به طور داوطلبانه وارد مطالعه شدند و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. بعد از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش مداخلات آموزشی سرسختی روان شناختی را در ده جلسه نود دقیقه ای دریافت کرد و در انتهای جلسات از آزمودنی های هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده ها، مقیاس سنجش اعتمادبه نفس آیزنک (آیزنک و ویلسون، 1976) و پرسش نامه خودنظم دهی تحصیلی (ریان و کونل، 1989) به کار رفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره در سطح معناداری 0٫05 به وسیله نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، میانگین نمرات متغیر اعتمادبه نفس در گروه آزمایش بعد از حذف اثر پیش آزمون، در پس آزمون درمقایسه با گروه گواه بیشتر بود (0٫021=p)؛ همچنین میانگین نمرات متغیر خودنظم دهی تحصیلی در گروه آزمایش بعد از حذف اثر پیش آزمون، در پس آزمون درمقایسه با گروه گواه افزایش یافته بود (0٫024=p).

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش، آموزش سرسختی روان شناختی در افزایش اعتمادبه نفس و خودنظم دهی درونی دانش آموزان موثر است.

    کلید واژگان: سرسختی روان شناختی, اعتمادبه نفس, خودنظم دهی تحصیلی, دانش آموزان
    Mohammad Bakhshi Mashhadloo, Jalal Shafaei*
    Background & Objectives

    Adolescence is one of the most important stages of human life. This period provides growth opportunities both physically and spiritually in terms of cognitive and social adequacy, independence, and self-esteem. Among the problems frequently seen among students and teenagers is the inability to direct their learning and face academic problems. Among these problems is academic self-regulation. Self-regulation consists of two factors: self-cognition and motivation. Self-cognition consists of two parts: self-control and planning. The motivational factor consists of self-efficacy and effort. The formation of self-discipline depends not just on the individual's will, and various factors can be involved, including self-confidence. Different psychological elements influence students' academic and educational performance; among them is psychological toughness, and today, they have a valuable place in the studies of psychologists. Therefore, this study aimed to investigate the effectiveness of psychological toughness training on self-confidence and academic self-discipline of second-year high school boys.

    Methods

    The present research method was quasi-experimental, employing a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all students referred to the Psychological Counseling Center of the Department of Education in 2021-2022 to solve educational and psychological problems. An available random sampling method was used to select the research sample. In this research, after the announcement of the call from among the volunteer students who wanted to participate in the project and qualified to enter the meetings, 30 eligible male students who obtained the lowest scores in the Self-Confidence and Academic Self-Regulation questionnaire were selected. By random assignment method, 15 people were assigned to the experimental group and 15 to the control group. The research tools included the Eysenck Self-Confidence Scale (Eysenck & Wilson, 1976) and the Academic Self-Regulation Questionnaire (Ryan & Connell, 1989). After the pretest, psychological toughness training interventions were implemented in ten 60-minute sessions, and at the end of the sessions, the subjects of each group were given a posttest. The data were analyzed using SPSS22 software and multivariate covariance analysis at a significance level 0.05.

    Results

    The results showed that the average self-confidence scores in the experimental group after removing the pretest effect were higher in the posttest compared to the control group (p=0.021). Also, the average academic self-regulation scores in the experimental group after removing the effect of the pretest increased in the posttest compared to the control group (p=0.024).

    Conclusion

    Based on the research findings, psychological toughness intervention effectively increases students' self-confidence and internal self-regulation.

    Keywords: Psychological Toughness, Self-Confidence, Academic Self-Discipline, Students
  • Praditporn Pongtriang *, Thassanee Soontorn, Jaruwat Sumleepun, Noawarat Chuson, Praneed Songwathana
    Background
    Many older people with comorbidities encounter emergency or life-threatening situations, but the response is often neglected or delayed, resulting in increased morbidity and mortality rates. Community preparedness to reduce the impact of emergency crises on older people is essential. This study aimed to determine the effect of an emergency scenario-based training program (ESBTP) for elderly care on the knowledge, self-confidence, and competency of volunteer caregivers in a rural Thai community.
    Methods
    The one-group pre-post-test, quasi-experimental study, was conducted with a non-randomized research sampling of 40 community healthcare volunteers in Vibhavadi district, Surat Thani, Thailand. The research was conducted between October and December 2021. The ESBTP was based on Bloom’s learning theory. The research instrument was a three-part questionnaire measuring knowledge, self-confidence, and competency in geriatric life-threatening surveillance and emergency assistance (GLTSEA) at one, four, and eight weeks of training. Data were analyzed using Bonferroni statistics and repeated measures ANOVA through the software IBM SPSS version 28 with hypothesis testing at P<0.05.
    Results
    The results revealed that at Week 1, Week 4, and Week 8, the volunteers attending the ESBTP demonstrated significantly higher GLTSEA competency (P<0.001). Otherwise, the participants were not significantly different in GLTSEA knowledge (P=0.068) and self-confidence (P= 0.052) after the training.
    Conclusions
    Volunteers’ competency increased after ESBTP, but there must be continuity in community training to develop the relevant knowledge, self-confidence, and skills for emergencies.
    Keywords: Elderly, Emergencies, Knowledge, Self-Confidence, Skill
  • سمیه زارع*، محمد کریمی زاده، حسن دانشمندی، غلامعلی قاسمی، مهدیه آکوچکیان
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل (Selected Program of Walking with Support on a Treadmill) و تمرینات چشمی (Eye Exercises) بر انرژی مصرفی (Energy Consumption)، اعتماد به نفس (Self-Confidence) و کیفیت زندگی (Quality of Life) بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی (Paraplegic Spinal Cord Injury; PSCI) بود.

    روش بررسی

    این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس بود. جامعه مورد پژوهش را کلیه بیماران آسیب نخاعی های پاراپلژی ناقص (Spinal cord injury patients with incomplete paraplegia) مراجعه کننده به مرکز خیریه حانا استان اصفهان تشکیل دادند که 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. گروه نمونه به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش عبارت بودند از تست شاخص انرژی مصرفی (Energy Consumption Index Test; ECIT)، آزمون اعتماد به نفس آیزنگ (Eysenck Self- Esteem Inventory; ESI) و پرسشنامه کیفیت زندگی (Quality of life questionnaire; QOLQ) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که 12 هفته برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل و تمرینات چشمی بر انرژی مصرفی با میانگین (0/88 ± 1/52) (η²=0/28 F= 59/28, p= 0/002) ، اعتماد به نفس  با میانگین (4/10 ± 12/00) (η²=0/68, F= 63/11, p= 0/001) و کیفیت زندگی با میانگین (12/70 ± 48/76) (U= 25/00, p= 0/001) بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی تاثیر معناداری داشته است.

    نتیجه گیری

    انجام 12 هفته برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل و تمرینات چشمی بر انرژی مصرفی، اعتماد به نفس و کیفیت زندگی بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی تاثیرات مثبت و معناداری دارد لذا پیشنهاد می شود از این رو تمرینات در بهبود وضعیت جسمی و روانی بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی در مراکز درمانی استفاده شود.

    کلید واژگان: برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل, بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی, تمرینات چشمی, انرژی مصرفی, اعتماد به نفس, ‏کیفیت زندگی
    S. Zare *, M. Karimzade, H. Daneshmandi, Gh. Ghasemi, M. Akoochakian
    Purpose

    Spinal cord injury causes a huge social and economic burden on the society. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of 12 weeks of selected program of walking with support on a treadmill and eye exercises on the energy consumption, self-confidence and quality of life factors of paraplegic spinal cord injury patients.

    Methods

    This semi-experimental study was conducted with targeted and available sampling method. The study population consisted of all spinal cord injury patients with incomplete paraplegia (C-D) referring to Hana charity center in Isfahan province, of which 30 people were selected in a targeted and accessible way. The sample group was randomly divided into two groups of 15 people, the experimental group with an average age of 34.40 ± 2.87 years and the control group with an average age of 33.93±3.34 years. The experimental group participated in 12 weeks, 3 sessions per week, in training sessions that started from 45 and reached 90 minutes in the last sessions. The collection tools in this research were: Energy Consumption Index, Eyseng Self-Confidence and Quality of Life Questionnaire. Repeated measure analysis of variance was used to analyze the data.

    Results

    The results of repeated measure analysis of variance showed that 12 weeks of the selected program of walking with support on the treadmill and eye exercises had a significant effect on the energy consumption test with mean of 1.52±0.88, (p=0.002, Eta=0.28, F=59.28), self-confidence Test with mean of 12.00±  4.10 (p = 0.001, Eta= 0.68,  F= 63.11) and quality of life factors with mean of 48.76± 12.70 (p = 0.001, U= 25.00) of paraplegic spinal cord injury patients.

    Conclusion

    12 weeks of a selected program of walking with support on a treadmill and eye exercises have positive and significant effects on the energy consumption, self-confidence and quality of life factors of paraplegic spinal cord injury patients. Therefore,so it is suggested that these exercises improve the physical and mental condition of spinal cord injury patients. Paraplegia should be used in medical centers.

    Keywords: Program Of Walking, Paraplegia, Eye Exercises, Energy Consumption, Self-Confidence, Quality Of Life
  • مجتبی رضایی راد*، فائزه اصغری قاجاری
    مقدمه

    آموزش ذهن آگاهی در جهت تقویت و بهبود پیش نیازهای یادگیری مفید می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر وب بر خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری انجام گردید.

    روش کار

    این مطالعه با روش، نیمه آزمایشی با مراحل پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری کلیه دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران در سال تحصیلی 1402-1401 که به روش هدفمند، تعداد 40 نفر در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های خود تنظیمی بوفارد و همکاران، اعتماد به نفس مهری و همکاران و خودکارآمدی شرر و مادوکس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس یک و جند متغیره استفاده شد.

    نتایج

    یافته ها نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=α)، آموزش ذهن آگاهی بر هر یک از متغیرهای خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری موثر بوده و میزان تاثیر نخست بر خودکارآمدی (اندازه اثر: 91/0)، سپس بر خودتنظیمی تحصیلی (اندازه اثر: 71/0) و در نهایت بر اعتماد به نفس (اندازه اثر: 39/0) باشد.

    نتیجه گیری

    آموزش ذهن آگاهی  یکی از شیوه ها و روش های موثر در افزایش میزان خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری است.

    کلید واژگان: اعتماد به نفس, خودتنظیمی تحصیلی, خودکارآمدی, ذهن آگاهی, دانشجویان پرستاری
    Mojtaba Rezaei Rad*, Faeze Asghari Ghajari
    Introduction

    Mindfulness training is useful for strengthening and improving learning prerequisites. Based on this, the present study was conducted with the aim of investigating the impact of web-based mindfulness training on academic self-regulation, self-confidence and self-efficacy of nursing students.

    Methods

    This study was conducted with a semi-experimental method with pre-test and post-test stages and experimental and control groups. The statistical population of all nursing students of Mazandaran Islamic Azad University in the academic year 2021-2022, which was assigned in a targeted way, 40 people in two experimental groups (20 people) and control group (20 people). The measurement tools were the self-regulation questionnaires of Bouffard et al., the self-confidence of Mehri et al., and the self-efficacy of Sherer and Maddox. In order to analyze the data, descriptive tests such as mean, standard deviation, and one- and two-variable covariance analysis tests were used.

    Results

    The findings showed that at the confidence level of 95% (α = 0.05), mindfulness training was effective on each of the variables of academic self-regulation, self-confidence and self-efficacy of nursing students, and the first effect on self-efficacy (size effect: 0.91), then on academic self-regulation (effect size: 0.71) and finally on self-confidence (effect size: 0.39).

    Conclusion

    Mindfulness training is one of the effective ways to increase the level of academic self-regulation, self-confidence and self-efficacy of nursing students.

    Keywords: Self-Confidence, Academic Self-Regulation, Self-Efficacy, Mindfulness, Nursing Students
  • میترا تخت توانی، فلور خیاطان *، سید حمید آتش پور

    پژوهش حاضر، با هدف مقایسه اثربخشی درمان طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس جنسی، خودابرازگری جنسی و خودباوری در زنان روسپی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و کاربردی و با طرح پیش‏آزمون و پس‏آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زنان روسپی دارای پرونده در مرکز بازتوانی زنان سازمان بهزیستی شهر کرمانشاه در سال 401-1400 بود که، از جامعه مورد اشاره به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر انتخاب و به شیوه انتصاب تصادفی در چهار گروه مساوی، هر گروه 15 نفر جایگزین و از طریق ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و پیش فرض های آماری شامل آزمون کلموگراف-اسمیرنف، آزمون شاپیرو-ویلز، آزمون لوین، آزمون باکس و آزمون کرویت ماچلی با استفاده از نرم افزار Spss24 استفاده شد. نتایج نشان داد مقدار F اثرات درون آزمودنی زمان و تعامل گروه و زمان و اثرات گروه در متغیرهای طرحواره جنسی، خودابرازگری جنسی، عزت نفس جنسی و خودباوری معنادار می باشد و نمرات گروه های آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری بهبود یافته است. میانگین نمرات متغیرهای طرحواره جنسی و خودابرازگری جنسی در گروه های طرحواره درمانی در مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با مرحله پیش آزمون تغییر قابل توجهی داشت. همچنین هر دو روش طرحوار درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس جنسی و طرحواره درمانی و شناخت درمانی بر متغیر خودباوری موثر بود.

    کلید واژگان: طرحواره جنسی, عزت نفس جنسی, خودباوری, شناخت مبتنی بر ذهن آگاهی
    Mitra Takhttavani, Felor Khayatan *, Seyedhamid Atashpour

    The present study was conducted to compare the effectiveness of schema therapy and cognitive therapy based on mindfulness on sexual self-esteem, sexual self-expression and self-confidence in prostituted women. The method of the present research was semi-experimental and applied, with a pre-test and post-test design with a control group and a three-month follow-up phase. The statistical population included all prostitutes with files in the women's rehabilitation center of Kermanshah welfare organization in 1400-1401, 60 people were selected from the mentioned population by purposive sampling and randomly assigned to four equal groups, 15 people in each group. They were replaced and selected through entry and exit criteria. The Yang et al. 2013) Data analysis was done using descriptive statistics and statistical assumptions, including the Kolmograph-Smirnov test, Shapiro-Wills test, Levin test, Box test, and Machelli's sphericity test using Spss24 software. The results showed that the F value of the within-subject effects of time and group interaction and time and group effects in the variables of sexual schema, sexual self-expression, sexual self-esteem, and self-belief are significant and the scores of the experimental groups are compared with the control group in the post-test phase and Follow-up is improved. The mean scores of sexual schema variables and sexual self-expression in the schema therapy groups in the post-test and follow-up stages had a significant change compared to the pre-test stage. Also, both schema therapy and cognitive therapy based on mindfulness were effective on sexual self-esteem, and schema therapy and cognitive therapy were effective on the self-esteem variable.

    Keywords: Cognition Based On Mindfulness, Self-Confidence, Sexual Schema, Sexual Self-Esteem
  • محمد شوریابی، صدیقه مدرس موسوی، فریده کعب عمیر، شیما لیاقت
    سابقه و هدف

     مدیریت اورژانس های پزشکی در دندانپزشکی موضوع مهمی می باشد هدف از این مطالعه بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دندانپزشکی اهواز در خصوص فوریت های پزشکی در مطب دندانپزشکی می باشد.

    مواد و روش ها

     مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی بود که بر روی 202 دانشجوی دندانپزشکی انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر 21 سوال بود که با استفاده از سایر تحقیقات مشابه تهیه شد. روایی پرسشنامه با نظر 5 متخصص در زمینه بیماری های دهان و دندان تعیین شد. پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب کرونباخ 75/0  محاسبه شد. این پرسشنامه مشتمل بر سه بخش آگاهی ،نگرش واعتماد به نفس بود که به صورت حضوری و با مراجعه به بخش های آموزشی تکمیل شد. داده ها با کمک نرم افزار SPSS 24  و آزمون های Anova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت

    یافته ها

    اعتماد به نفس دانشجویان پسر در شرایط اورژانس پزشکی بیشتر از دانشجویان دختر و از نظر آماری معنی دار بود (0/017 = p) بین میزان آگاهی دانشجویان زن و مرد در اورژانسهای پزشکی مثل  آسپیراسیون جسم خارجی، شوک آنافیلاکتیک و تشنج و.. تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/835=p) در حالی که این آگاهی بر اساس سال ورود  تفاوت معناداری داشت (0/001= p) نتایج نشان داد که سنکوپ بیشترین فراوانی را در بین شرایط اورژانسی که دانشجویان تجربه کرده بودند قرارداشت.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد همه دانشجویان  در مواجهه با برخی شرایط اورژانسی جدی مانند ایست قلبی ریوی که نیاز به هوشیاری و اعتماد به نفس بالایی برای انجام CPR دارد ضعیف هستند و دانشجویان سال های پایین نسبت به تمام موقعیت های اورژانسی آگاهی کافی ندارند.

    کلید واژگان: دانشجویان دندانپزشکی, اورژانس پزشکی, اعتماد به نفس, اگاهی
    Mohammad Shooriabi, Sedigheh Modarres mousavy, Farideh KaabOmeir, Shima Liaghat
    Background and Aim

     The management of medical emergencies in dentistry is an important issue. The purpose of this study is to evaluate the knowledge, attitude and performance of Ahvaz dental students regarding medical emergencies in the dental office.

    Methods and material: 

    The present study was a descriptive study that evaluated 202 dental students. The data collection tool was a questionnaire consisting of 21 questions, which was prepared using other similar researches. The validity of the questionnaire was determined by the opinion of 5 specialists in the field of oral medicine. The reliability of the questionnaire was calculated by calculating the Cronbach coefficient of 0.75 . This questionnaire consisted of three parts: awareness, attitude and self-confidence. Questionnaires were completed in person by referring to the educational departments. The data were analyzed with the help of SPSS 24 software and Anova Analytic test.

    Result

     Self-confidence of male students in emergency medical situations was more than that of female students and it was statistically significant. There was no significant difference between male and female students' awareness of medical emergencies such as foreign body aspiration, anaphylactic shock, seizures, etc. (p = 0.835), while this awareness had a significant difference based on the year of admission(p=001/0). The results showed that syncope was the most frequent among emergency conditions experienced by students.

    Conclusion

     It seems that all students are weak in facing some serious emergency situations such as cardiopulmonary arrest, which requires high awareness and self-confidence to perform CPR, and the students of lower years lack sufficient knowledge about all emergency situations.

    Keywords: dental students, medical emergency, self-confidence, awareness
  • محمد نصیری*
    هدف

    ورزش برای بهبودی سلامت تن و روان افراد مفید است . هدف از این پژوهش بررسی تاثیر یکدوره فعالیت بدنی منتخب بر کیفیت زندگی، عزت نفس و سلامت روان درجانبازان غیرفعال می باشد.

    روش تحقیق: 

    پژوهش حاضر از نظر روش گردآوری داده ها به صورت نیمه آزمایشی با گروه کنترل با پیش آزمون و پس آزمون می باشد. در این مطالعه 30 نفر از جانبازان غیرفعال شهرستان خوی به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل (15نفر) و آزمون (15نفر) به صورت همتاسازی شده قرار داده شدند. گروه آزمون به مدت 8 هفته طی 32 جلسه 60 دقیقه ای به صورت منظم برنامه ورزشی را انجام می دادند و در این مدت گروه کنترل فعالیت روتین روزمره را انجام می دادند. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه استاندارد عزت نفس آیزنک و پرسشنامه سلامت روان(GHQ) گلدبرگ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دوبخش آمار توصیفی واستنباطی استفاده شد که در بخش آمار توصیفی از فراوانی، شاخص های گرایش مرکزی و شاخص های پراکندگی و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تجزیه و تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه فعالیت بدنی منتخب بر کیفیت زندگی، سلامت روان و عزت نفس جانبازان غیرفعال تاثیر مثبت و معنی داری دارد (05/0P≤).

    نتیجه گیری

    فعالیت بدنی سبب می شود تا جانبازان، اعتماد به نفس و سلامت روان بهتری بدست آورند و کیفیت زندگی آنها بهبود یابد و از اینرو با روحیه بهتری در جامعه حضور داشته باشند.

    کلید واژگان: فعالیت بدنی, جانبازان غیرفعال, کیفیت زندگی, عزت نفس, سلامت روان
    Mohammad Nasiri *
    Introduction & Objective

    Exercise is good for improving the physical and mental health of people. The purpose of this study was to study of Effect of a regular exercise program on quality of life, Self Confidence and mental health in non-active veterans.

    Materials & Methods

    The present study is a quasi-experimental data collection method with a control group with pre-test and post-test. In this study, 30 inactive veterans of Khoy city were selected by available methods and randomly placed in two groups of control (15 people) and test (15 people) in a peer-to-peer manner. The experimental group performed regular exercise program for 32 weeks in 32 60-minute sessions, during which the control group performed daily routine activities. The World Health Organization Quality of Life Questionnaire, Eysenck Standard Self-Esteem Questionnaire and Goldberg Mental Health Questionnaire (GHQ) were used to collect data. To analyze the data, two sections of descriptive and inferential statistics were used. In the descriptive statistics section, frequency, central tendency indices and dispersion indices were used, and in the inferential statistics section, covariance analysis was used.

    Results

    The results of analysis of covariance showed that the selected physical activity program has a positive and significant effect on quality of life, mental health and self-esteem of inactive veterans. (P≤ 0.05).

    Conclusion

    Physical activity will help veterans gain better self-confidence and mental health, improve their quality of life, and therefore be present in society in a better mood.

    Keywords: Non-active veterans, quality of life, Self Confidence, public health, Exercise
  • Gulseren Mara¸s, Hilal Kahraman, Yeliz Surme *
    Background

    The self-confidence and anxiety levels of nursing students in making clinical decisions about patient care are important.

    Objectives

    This study aimed to determine the anxiety and self-confidence of nursing students in the clinical decision-making process during the COVID-19 pandemic.

    Methods

    This descriptive and correlational study was conducted on nursing students in the spring semester of the 2021-2022 academic year at a state university in Turkey during the pandemic period. The research was carried out on 382 students who voluntarily participated. Data was collected using the Introductory Information Form and the Nursing Anxiety and Self-confidence with Clinical Decision-Making Scale (NASC-CDM). The SPSS software version 21.0 was used for data analysis. Independent samples t-test and Mann-Whitney U test were used to compare the data of the two groups. I˙n addition, the data were compared between more than two groups by one-way ANOVA and KruskalWallis-H test.

    Results

    We observed that 77.72% of the participants were female, with amean age of 21.120 ± 1.118 years, and 70.7% were third-year students. More than half of the students reported that preventive measures against COVID-19 were taken sufficiently in surgical clinics. It was found that the mean self-confidence score was 113.68 ± 26.18 (range: 27.00 - 162.00), and the mean anxiety score was 65.53 ± 27.37 (range: 27.00 - 162.00). There was a statistically significant difference between the scale score mean and the characteristics of the students, such as class level, the reason for choosing the department of nursing, the desire for graduate education, COVID-19 history, fear of contracting COVID-19, follow-up of surgical patients with positive COVID-19 test (P < 0.05).

    Conclusions

    Despite the COVID-19 pandemic, itwasfound that nursing students’ self-confidence levels were high, andtheir anxiety levels were low.

    Keywords: Anxiety, COVID-19, Nursing Students, Clinical Decision-Making, Self-confidence
  • Amir Hamzeh Sabzi *, Farnaz Torabi, Zeinab Akramian Arani
    Background
    local indigenous games have been formed in the socio-cultural context of Iran since the past, but their impact on various aspects of human development has not yet been determined. Therefore, this study aimed to examine the effect of Local Indigenous games on Physical Fitness Factors (PFFs) and the perceived fitness of 7–11-year-old boys.
    Methods
    Thirty elementary school boys (Age: 10.2± 0.2) in Aran and Bidgol, Iran, were selected and randomly divided into experimental and control groups. The experimental group played Local Indigenous games for eight weeks, with three training sessions per week and 45 minutes per session. The control group only performed their routine daily activities. Data collection tools included Abadi's perceived physical fitness scale (1988), 10x5 meter running test to measure agility (Paschaleri et al., 2016), long jump test to measure explosive power (Paschaleri et al., 2016), sitting test and reaching to measure flexibility (Paschaleri et al., 2016) and 20-meter running test (Agha Alinejad et al., 2013) to measure speed. Covariance analysis was used to analyze the data.
    Results
    The results indicated that eight weeks of Local Indigenous games significantly affect boys' PFFs, including agility, speed, flexibility, and explosive power (p <0.05). Moreover, Local Indigenous games had a significant effect on perceived fitness (p <0.05).
    Conclusion
    According to the results, a course of Local Indigenous games effectively improves PFFs and the perceived fitness of boys aged 7-11 years and could be used as a suitable intervention.
    Keywords: Childhood, perceived fitness, self-confidence, Local Indigenous game, Physical Activity
  • سارا نجاتی، سیمین بشردوست، هایده صابری
    زمینه و  هدف

     پرستاران باید بتوانند با تلفیق مهارت های فنی و دانش حرفه ای خود، قضاوت های بالینی دقیق و مناسبی در مورد وضعیت سلامت بیماران انجام دهند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه هوش هیجانی و سبک تفکر انتقادی با تصمیم گیری بالینی با میانجی گری باورهای خودکارآمدی و اعتماد به نفس در کادر پرستاری بیمارستان های شهر رشت انجام شد.

    روش و مواد

     این مطالعه به صورت توصیفی-همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری با مشارکت 364 نفر از پرستاران بخش مراقبت های ویژه بیمارستان های شهر رشت انجام شد. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود و داده ها با استفاده از پرسشنامه تصمیم گیری بالینی پرستاران، پرسشنامه هوش هیجانی، پرسشنامه خودکارآمدی در عملکرد بالینی، پرسشنامه سبک تفکر انتقادی و پرسشنامه اعتماد به نفس جمع آوری و با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS-22 تجزیه و تحلیل شد.  

    یافته ها

     ضریب مسیر کل (مجموع ضرایب مسیر مستقیم و غیر مستقیم) بین هوش هیجانی و الگوی تصمیم گیری بالینی (001/0>P، 442/0=β)، بین سبک تفکر انتقادی و الگوی تصمیم گیری بالینی (001/0>P، 335/0=β)، بین باورهای خودکارآمدی و الگوی تصمیم گیری بالینی (001/0>P، 325/0=β)، بین اعتماد به نفس و الگوی تصمیم گیری بالینی (001/0>P، 243/0=β)، همچنین اثر غیر مستقیم بین هوش هیجانی (001/0>P، 154/0=β) و سبک تفکر انتقادی (001/0>P، 188/0=β) بر الگوی تصمیم گیری بالینی مثبت و معنادار بود. هوش هیجانی، تفکر انتقادی، باورهای خودکارآمدی و اعتماد به نفس در مجموع 59% از واریانس الگوی تصمیم گیری را در پرستاران تبیین می کند.

    نتیجه گیری

     مطالعه نشان داد باورهای خودکارآمدی و اعتماد به نفس در رابطه بین هوش هیجانی و سبک تفکر انتقادی با تصمیم گیری بالینی در کادر پرستاری بیمارستان های شهر رشت نقش میانجی داشتند. باورهای خودکارآمدی و اعتماد به نفس، رابطه بین هوش هیجانی و سبک تفکر انتقادی با تصمیم گیری بالینی را افزایش دادند.

    کلید واژگان: اعتماد به نفس, باورهای خودکارآمدی, تصمیم گیری بالینی پرستاران, سبک تفکر انتقادی, هوش هیجانی
    Sara Nejati, Simin Bashardoust, Hayedeh Saberi
    Background and Objective

     Nurses should be able to make accurate and appropriate clinical judgments about the health status of patients by combining their technical skills and professional knowledge. This study was conducted to determine the relationship between emotional intelligence and critical thinking style in clinical decision-making with the mediation of self-efficacy beliefs and self-confidence in the nursing staff of Rasht hospitals.

    Materials and Methods

     This descriptive-correlational study was conducted using the structural equation model with the participation of 364 nurses of Intensive care units in Rasht hospitals. The sampling method was random cluster sampling. Data was collected using questionnaires including nurses' clinical decision making, emotional intelligence, self-efficacy in clinical practice, critical thinking style, and self-confidence. The structural equation modeling method used for data analysis by AMOS-22 software.

    Results

     Findings were the total path coefficient (sum of direct and indirect path coefficients) between emotional intelligence and clinical decision-making pattern (P<0.001, β=0.442), between critical thinking style and clinical decision-making pattern (P<0.001, β=0.335), between self-efficacy beliefs and clinical decision-making pattern (P<0.001, β=0.325), between self-confidence and clinical decision-making pattern (P<0.001, β=0.243) and the indirect effect between emotional intelligence (P<0.001, β=0.154), and critical thinking style (P<0.001, β=0.188) on the pattern of positive clinical decision-making and It was meaningful. Emotional intelligence, critical thinking, self-efficacy beliefs and self-confidence explain a total of 59% of the variance of the decision-making pattern in nurses.

    Conclusion

     The study showed that self-efficacy beliefs and self-confidence mediated the relationship between emotional intelligence and critical thinking style with clinical decision-making among Rasht hospitals' nursing staff. Self-efficacy beliefs and self-confidence increased the relationship between emotional intelligence and critical thinking style with clinical decision-making.

    Keywords: Self-confidence, Self-efficacy Beliefs, Nurses' Clinical Decision-making, Critical Thinking Style, Emotional Intelligence
  • لیلی یکه فلاح، پیمان نامدار، نرگس حسینی، کمال ابراهیمی، ساره محمدی*
    مقدمه

    بیماری های همه گیر و شیوع آن ها برای سلامتی انسان تهدید بزرگی به حساب می آید که منجر به اثرات سوء سلامت روان به دلیل بروز تغییرات شدید در زندگی می شود. این مطالعه با هدف کاوش در رابطه با تجربه ی استیگما در کادر پزشکی خط مقدم مبارزه با کرونا انجام شد.

    روش ها

    پژوهش کیفی حاضر به روش پدیدار شناسی هرمنیوتیک با تاکید بر روش ون مانن (van Manen's method) در مرکز آموزشی درمانی بوعلی سینای شهر قزوین، صورت گرفت. این پژوهش از اوایل آبان ماه تا اوایل بهمن ماه 1400 به طول انجامید، مشارکت کنندگان به شیوه ی نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به مرحله ی اشباع داده ها، مورد مصاحبه قرار گرفتند.

    یافته ها

    مطالعه ی ما نشان داد که شرکت کنندگان، سه نوع استیگمای اجتماعی، وابستگان و استیگما به خود را تجربه کرده اند. ابتدا 190 کد استخراج شد و پس از کاهش، حذف و ادغام های صورت گرفته، 130 کد اولیه باقی ماند و در نهایت با تجزیه و تحلیل اطلاعات 8 طبقه، 63 زیر طبقه و 4 درون مایه «استیگما خود، استیگما اجتماعی، استیگما وابستگان و سازگاری با استیگما» استخراج گردید.

    نتیجه گیری

    مشارکت کنندگان در مطالعه به کاهش همکاری در محیط کار به دلیل مواجهه کمتر با بیماران مبتلا به کووید و همچنین تغییرات در خلق همانند ایجاد ترس، استرس، اضطراب و خشم و کاهش اعتماد به نفس و احساس شرم و غیره ناشی از استیگما اشاره کردند.

    کلید واژگان: خود پنداره, شرم, کووید-19, کادر درمان, استیگمای اجتماعی
    Leili Yekefallah, Peyman Namdar, Narges Hosseini, Kamal Ebrahimi, Sareh Mohammadi *
    Background

    Epidemic diseases and their spread are considered a great threat to human health, which leads to adverse mental health effects due to the occurrence of severe changes in life, this study aims to explore the experience of stigma among medical staff. The frontline of the fight against Corona was done.

    Methods

    The present qualitative research was conducted using the hermeneutic phenomenological method, emphasizing Van Manen's method in Bo Ali Sina therapeutic training center in Qazvin city. This research lasted from the beginning of November to the beginning of February 1400, the participants were interviewed by purposeful sampling method until the data saturation stage was reached.

    Findings

    The study showed that the participants experienced three types of social stigma, dependent and self-stigma. First, 190 codes were extracted, and after reduction, elimination, and mergers, 130 initial codes remained finally, by analyzing the information, 8 classes, 63 sub-classes, and 4 within the topic of "own stigma, social stigma, the stigma of family and compatibility with the stigma It was extracted.

    Conclusion

    The participants in the study pointed out the reduction of cooperation in the workplace due to less exposure to patients with COVID, as well as changes in mood such as fear, stress, anxiety, and anger, and a decrease in self-confidence and feeling of shame, etc., caused by stigma.

    Keywords: COVID-19, medical staff, Self-confidence, Shame, Social stigma
  • شیوا جهانگیری، حسن عبدی*
    زمینه و هدف

    کیفیت زندگی ابعاد متفاوت سلامت و آسایش جسمی، روانی و اجتماعی زندگی افراد را در برداشته و متاثر از عوامل مختلفی می باشد. به همین دلیل این پژوهش، باهدف پیش بینی هوش هیجانی بر اساس کیفیت زندگی متاهلین با میانجیگری اعتمادبه نفس در زنان متاهل انجام شد.

    مواد و روش ها: 

    روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متاهل ساکن در شهر سمنان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود و خروج بود که 384 نفر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های استاندارد هوش هیجانی پترایدز و فارنهام، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه استاندارد اعتمادبه نفس کوپر اسمیت می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آنوا و رگرسیون صورت گرفت. همچنین از نرم افزار SPSS نسخه 26 در سطح معنی داری 05/0 استفاده گردید.

    یافته ها:

     نتایج پژوهش نشان داد از میان ابعاد متغیر اعتمادبه نفس، مقیاس تحصیلی و شغلی با 2/41 درصد در رتبه نخست، مقیاس اجتماعی با 4/34 درصد در رتبه دوم، مقیاس خانوادگی 1/23 درصد در رتبه سوم و مقیاس عمومی با 15/19 درصد در رتبه چهارم و مقیاس دروغ با منفی 9/18 درصد، اثرگذاری بر کیفیت زندگی زنان متاهل قرارگرفته اند؛ بنابراین نقش ابعاد اعتمادبه نفس معنادار است (05/0>p). نتایج بررسی میزان تاثیر هوش هیجانی بر اعتمادبه نفس در زنان متاهل در مدل پژوهش 9/21 درصد به دست آمد. همچنین میزان بتای رابطه کیفیت زندگی متاهلین و هوش هیجانی در مدل نخست 469/0 و در مدل دوم 539/0 به دست آمد و متغیر تعدیل گر اعتمادبه نفس، نقش افزایشی دارد و میزان آن 274/0 به دست آمده است و نقش تعدیل گری اعتمادبه نفس ازنظر آماری معنی دار بود (05/0>p).

    نتیجه گیری:

     با توجه به نتایج حاصل می توان به مراجع آگاهی داد که چگونه اعتمادبه نفس پایین می تواند به مشکلات روانی آن ها بیافزاید و چگونه باهوش هیجانی می توانند بر مسایل روانی آن ها غلبه کنند تا کیفیت زندگی شان در دوره متاهلی افزایش یابد.

    کلید واژگان: هوش هیجانی, کیفیت زندگی, اعتماد به نفس, زنان متاهل
    Shiva Jahangiri, Hassan Abdi*
    Aim and Background

    Quality of life includes different dimensions of physical, mental and social health and comfort of people's lives and is affected by various factors. For this reason, this research was conducted with the aim of predicting emotional intelligence based on the quality of life of married people with the mediation of self-confidence in married women.

    Methods and Materials: 

    The research method was descriptive-correlation. The statistical population of the research included all married women living in Semnan who had referred to counseling centers. The sampling method was purposeful and based on entry and exit criteria, 384 people were selected based on Morgan's table. The data collection tools include Petrides and Farnham's standard emotional intelligence questionnaires, World Health Organization's quality of life, and Cooper Smith's standard self-confidence questionnaire. Data analysis was done using ANOVA and regression tests. Also, SPSS software, version 26 was used at a significance level of 0.05.

    Findings

    The results of the research showed that among the variable dimensions of self-confidence, the educational and occupational scale ranked first with 41.2%, the social scale ranked second with 34.4%, the family scale ranked third with 23.1% and the general scale. With 19.15%, they are in the fourth place and the lie scale with negative 18.9%, affecting the quality of life of married women. Therefore, the role of self-confidence dimensions is significant (p<0.05). The results of examining the effect of emotional intelligence on self-confidence in married women in the research model were 21.9%. Also, the beta value of the relationship between married people's quality of life and emotional intelligence was found to be 0.469 in the first model and 0.539 in the second model, and the moderating variable of self-confidence has an increasing role, and its value is 0.274, and the moderating role of confidence is breath was statistically significant (p<0.05).

    Conclusions

    According to the results, clients can be informed about how low self-confidence can add to their psychological problems and how they can overcome their psychological problems with emotional intelligence to increase their quality of life during marriage.

    Keywords: emotional intelligence, quality of life, self-confidence, married women
  • Reza Abbasi *, Sara Chobtashani, Mir Hamid Salehian, Sepideh Sarvari
    Background

    The present research aimed at comparing the effect of play therapy and selected sports exercises on self-confidence, physical self-efficacy and mental toughness in children.

    Methods

    This study followed a semi-experimental design. The statistical population included children aged 9 to 11 years. The participants included 60 children divided into one control (group 1) two experimental groups (groups 2, and 3), each comprising 20 individuals. Group 2 was under the training of play therapy and group 3 enjoyed selected sports exercises. Analysis of Variance (ANOVA) was used for analyzing the data.

    Results and Conclusion

    It was found that there is a significant difference between the three groups in the average self-confidence, mental toughness, and physical self-efficacy. The influence of selected sports exercises on self-confidence, mental toughness and physical self-efficacy of children was revealed to be more than that of play therapy.

    Keywords: self-confidence, mental stubbornness, physical self-efficacy
  • محمدمهدی یاقوتی خراسانی، پویا عابدی، خاطره طاهرنژاد، مصطفی صادقی، فواد ایرانمنش
    مقدمه

     احساس اطمینان دانشجویان دندان‌پزشکی، یکی از عوامل اثرگذار بر موفقیت آموزش اندودنتیکس می‌باشد. مطالعه‌ی حاضر با هدف تعیین میزان احساس اطمینان دانشجویان دندان‌پزشکی در درمان ریشه در دانشکده‌ی دندان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در سال 1400 طراحی شد.

    مواد و روش‌ها:

    در این مطالعه‌ی مقطعی، پرسش‌نامه‌ای شامل اطلاعات دموگرافیک، تجربه‌ی اندودنتیکس، نگرش در رابطه با احساس اطمینان در مراحل مختلف درمان ریشه و همچنین پیشنهادها جهت بهبود کیفیت آموزشی اندودنتیکس همراه با پرسش‌نامه‌ی اعتماد به نفس عمومی بین 54 دانشجوی سال پنجم و ششم توزیع شد. داده‌های جمع‌آوری شده توسط آزمون‌های t-test ، Pearson و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند (0/05 = α).

    یافته‌ها: 

    از تعداد 49 دانشجو، 24/5 درصد اولین درمان ریشه را سخت عنوان کردند. کم‌ترین نمره‌ی میانگین اطمینان برای پیدا کردن تمام کانال‌های موجود در دندان‌هایی با چند کانال، تهیه‌ی حفره‌ی دسترسی و نحوه‌ی صحیح مدیریت مشکلات ناشی از درمان ریشه گزارش شد. میانگین نمره‌ی کل اطمینان بین دانشجویان سال‌های پنجم و ششم، تفاوت معنی‌داری نداشت (0/648 = p value). همچنین ارتباطی میان اعتماد به نفس عمومی و سطح اطمینان دانشجویان نیز دیده نشد (0/372 = p value). همچنین سطح اطمینان دانشجویان با سن، درجه‌ی سختی درمان کانال ریشه و تعداد درمان کانال ریشه، ارتباط معنی‌داری نشان نداد (0/05 < p value).

    نتیجه‌گیری:

     دانشجویان در برخی مراحل درمان ریشه مانند پیدا کردن تمام کانال‌های موجود در دندان‌هایی با چند کانال، نحوه‌ی صحیح مدیریت مشکلات ناشی از درمان ریشه و تهیه‌ی حفره‌ی دسترسی اعتماد به نفس پایین‌تری داشتند. بنابراین آموزش اندودنتیکس می‌تواند با افزایش جلسات بالینی و استفاده از پیشرفت‌های اخیر اندودنتیکس بهبود یابد.

    کلید واژگان: احساس اطمینان, دانشجویان دندان پزشکی, درمان ریشه, آموزش
    MohammadMahdi Yaghooti Khorasani, Pouya Abedi, Khatereh Tahernejad, Mostafa Sadeghi, Foad Iranmanesh
    Introduction

    The students’ self-confidence level is a key factor affecting the success of endodontics learning. This study aimed to determine the confidence level of dental students who performing root canal treatment at Rafsanjan University of Medical Sciences in 2021.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional study a questionnaire including demographic information, endodontic experience, attitude toward confidence in performing different stages of root canal treatment, and suggestions for improving the quality of endodontic education was distributed to dentistry students of 54 5th and 6th-year in the last month of the academic semester. Data were analyzed using t-test, Pearson, and ANOVA tests (α = 0.05).

    Results

    According to the results, from 49 dental students, 24.5% reported the first cases of root canal treatment to be severe. The lowest confidence was reported for finding all root canals in teeth with multiple root canals, preparing access cavity and understanding and managing root canal treatment risks. According to the results of chi-square analysis test, the total confidence score between 5th and 6th year students was not significantly different (p value = 0.648). Also, the relationship between general self-confidence and students' self-confidence level was not seen (p value = 0.372). There was no significant relationship between the Confidence level and age, academic year, the difficulty level of the first endodontic treatment, and number of endodontic treatments (p value > 0.05).

    Conclusion

    Students had lower self-confidence finding all the canals in multi-canal teeth, how to properly manage the treatment risks, and preparing the access cavity. Endodontics training should also be improved by increasing clinical sessions and using recent advances in endodontics.

    Keywords: Self-confidence, Dental student, Endodontics, Education
  • Ali Asghar Seifizadeh Goldiani*, Hamidreza Vatankhah
    INTRODUCTION

    Various studies have demonstrated that rescuers enjoy higher levels of selfefficacy and quality of life, as compared to ordinary people. Moreover, the constant and sometimes prolonged presence of Red Crescent Society rescuers at the scene of disasters makes them more prone to the emotional impact of crises, in comparison with ordinary rescuers.

    METHODS

    The present study was conducted based on a causal-comparative (ex-post facto) design. The statistical population included 200 cases, and the sample size was equal to 120 (60 rescuers and 60 non-rescuers who were selected via the random sampling method). Scherrer self-efficacy questionnaire (1983), quality of work life questionnaire (1973), and Coopersmith self-confidence questionnaire (1967) were used to collect data, and data analysis was performed by analysis of variance.

    FINDINGS

    As evidenced by the obtained results, the highest and lowest percentages of rescuers were in the age group of 20-30 (51.92%) and under 20 years (5.77%), respectively. In terms of education, the highest and lowest percentages of rescuers had a bachelor’s degree (61.7%) and high school education (1.7%). Furthermore, the highest and lowest percentages of non-rescuers were permanent (63.73%) and contract employees (1.7%), respectively.

    CONCLUSION

    The results pointed out that rescuers enjoyed higher levels of self-confidence, quality of work life, and self-efficacy, as compared to non-rescuers.

    Keywords: Quality of Work Life, Self-confidence, Self-efficacy
  • سولماز بابایی بناب، سعید رضایی، بهرام جمالی*
    زمینه

    یکی از روش های پیشگیری از آسیب های روانی، شناسایی عوامل مرتبط با آن است. ویژگی های شخصیتی و بهزیستی ذهنی یکی از باثبات ترین سازه های روان شناختی است و انجام فعالیت های جسمانی به عنوان راهی برای کمک به افراد به منظور کسب مهارت، دانش و نگرش مثبت در راستای رشد مطلوب، کسب سلامت عمومی و ایجاد لحظات شاد می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش کلاس های تربیت بدنی عمومی بر ویژگی های شخصیتی و بهزیستی ذهنی دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی تبریز است.

    روش کار

    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود. طرح تحقیق آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه هدف شامل کلیه دانشجویان دختر رشته های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود که از میان آن ها 120 نفر از طریق نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده بودند و به طور مساوی به دو گروه تجربی (کسانی که در این ترم واحد درس تربیت بدنی عمومی داشتند) و کنترل (کسانی که واحد تربیت بدنی عمومی نداشتند) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی از میان دانشجویانی انتخاب شدند که در حال گذراندن واحد تربیت بدنی عمومی 1 بودند و در مجموع 60 نفر به عنوان آزمودنی های گروه تجربی انتخاب شدند. آزمودنی های گروه کنترل نیز از دانشجویان مستقر در خوابگاه های کوثر و قدس دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شدند. دانشجویان طی دو مرحله (اول ترم و پایان ترم) پرسش نامه شخصیتی برن رویتر و پرسش نامه شادکامی آکسفورد را تکمیل کردند. کلاس های عمومی گروه تجربی به مدت 12 هفته و هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای به مدت 12 جلسه با مربیگری یک مدرس و راس ساعت 8:30 الی 10 صبح اجرا شد. جهت آنالیز آماری از نرم افزار SPSS استفاده شد و از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد کلاس های تربیت بدنی عمومی بر هر شش صفت شخصیتی مورد بررسی و بهزیستی ذهنی (شادکامی) دانشجویان تاثیر معنی دار داشته است. این دوره سبب افزایش صفات اعتماد به نفس، اجتماعی بودن و برتری جویی و کاهش صفات میل به عصبی بودن، درون گرایی و اهمیت به خود آزمودنی ها و همچنین موجب افزایش بهزیستی ذهنی گروه تجربی شده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه زندگی دانشگاهی با استرس های پیچیده ای همراه است، به نظر می رسد توانایی مقابله با این استرس ها و لذت بردن از این موقعیت ها به وسیله کسب توانمندی های روان شناختی از طریق مشارکت در فعالیت های ورزشی امکان پذیر خواهد بود.

    کلید واژگان: عصبی بودن, درون گرایی - برون گرایی, برتری جویی, اعتماد به نفس, اجتماعی بودن
    Solmaz Babaei Bonab, Saeid Rezaei, Bahram Jamali*
    Background

    Physical activity is a way to help people to acquire skills, knowledge and positive attitudes towards optimal growth, gaining general health and living happy moments. The purpose of this study is to investigate the role of general physical education classes on personality traits and mental well-being of female students of Tabriz University of Medical Sciences.

    Methods

    The present study is a quasi-experimental study with a pretest and posttest design and a control group. The target population included all female medical students of Tabriz University of Medical Sciences. The participants of the experimental group were selected from among the students who had taken the one-credit general physical education course while the participants of the control group had not taken the general physical education course. The students completed the Berne Reuters Personality Questionnaire and the Oxford Happiness Questionnaire in two stages (first semester and end of semester). The general classes of the experimental group were conducted for 12 weeks and each week a 90-minute session was held from 8.30 am to 10 am. SPSS software was used for statistical analysis and analysis of covariance.

    Results.

    The results showed that general physical education classes had a significant effect on all six personality traits studied and the students' mental well-being (happiness) (P=0.001). This period increased the traits of self-confidence, sociability and excellence and decreased the traits of nervousness, introversion and self-being of the participants and also increased the mental well-being of the experimental group (p<0.05).

    Conclusion

    Doing sports activities promotes personality traits and students' mental well-being.

    Keywords: Nervousness, Introversion-Extroversion, Superiority, Self-Confidence, Sociability
  • زینب خیرخواه*، احمد برجعلی، فرامرز سهرابی، نورعلی فرخی، عبدالله معتمدی
    زمینه و هدف

    خانواده یکی از ارکان اصلی جامعه اسلامی است که زنان نقش مهمی در آن دارند؛ اما روابط فرازناشویی می‌تواند سازمان خانواده را تخریب کند؛ ازاین‌رو هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش خویشتن‌داری جنسی مبتنی‌بر آموزه‌های اسلامی بر تکانشوری، ابراز وجود، خیانت و اعتمادبه‌نفس افراد درگیر در روابط فرازناشویی بود.

    روش‌بررسی

    این پژوهش با روش مطالعه تک‌موردی با طرح A-B-A انجام شد. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان درگیر در روابط فرازناشویی تشکیل دادند که بین تیر تا شهریور 1399 به موسسه توسعه روان‌شناسی و مشاوره سایدا در شهر تهران، ارجاع داده شدند. روش نمونه‌گیری به‌شیوه هدفمند بود که پنج نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه اعتمادبه‌نفس آیزنک (آیزنک، 1977)، مقیاس تکانشوری بارات (پاتون و همکاران، 1995)، پرسشنامه جریت‌ورزی برای بزرگسالان (گی و همکاران، 1975) و مقیاس نگرش خیانت زناشویی (والتی، 2008) بود. درمان خویشتن‌داری جنسی مبتنی‌بر آموزه‌های اسلامی در دوازده جلسه یک‌ساعته به‌شکل انفرادی و حضوری اجرا شد. تحلیل داده‌ها با روش‌های شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی صورت گرفت.

    یافته‌ها

    نتایج نشان داد، در آزمودنی‌ها درصد بهبودی متغیر خیانت بیشتر از 80 درصد بود. همچنین برای متغیرهای ابراز وجود بین 53 تا 87 درصد، تکانشوری 50 تا 61درصد و اعتمادبه‌نفس 50 تا 136درصد بهبودی مشاهده شد که از نظر بالینی معنادار بود. همچنین میانگین شاخص تغییر پایا، یک‌بار پس از اتمام تمامی جلسات مداخله و یک‌بار پس از اتمام جلسه پیگیری محاسبه شد. این شاخص در تمامی متغیرها و در تمامی آزمودنی‌ها بزرگ‌تر از عدد 1٫96 به‌دست آمد که از نظر آماری بیانگر بهبودی به‌وجودآمده در متغیرهای پژوهش در آزمودنی‌ها بود.

    نتیجه‌گیری

    براساس یافته‌های این پژوهش نتیجه گرفته می‌شود، بسته آموزشی خویشتن‌داری جنسی مبتنی‌بر آموزه‌های اسلامی، سبب کاهش تکانشوری و خیانت زناشویی و افزایش ابراز وجود و اعتمادبه‌نفس در افراد درگیر در روابط فرازناشویی می‌شود.

    کلید واژگان: خویشتن داری جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی, تکانشوری, ابراز وجود, خیانت, اعتمادبه نفس, روابط فرازناشویی
    Kheirkhah Z*, Borjali A, Sohrabi F, Farrokhi N, Motamedy A
    Background & Objectives

    The family is one of the main pillars of Islamic society and women play an important role in it. However, extramarital affairs, which are also considered adultery, can destroy the family structure. One of the essential teachings in Islamic culture is the use of spiritual and religious dimensions. Various studies have shown that personal characteristics play a major role in extramarital relationships. Impulsivity, which is one of the main structures of personality, along with low responsibility, is a strong predictor of extramarital relationships. For most people, infidelity is having sex with a third party outside of a marital relationship. Assertiveness means the ability to express feelings, opinions, and attitudes honestly and without feeling anxious. Since abstinence in everything, including sexual issues, requires the acquisition of "skills," one of the important issues is the training of sexual abstinence skills. Therefore, considering the effect of extramarital relationships on the family system, this study aimed to investigate the effect of sexual abstinence education based on Islamic teachings on impulsivity, assertiveness, infidelity, and self–confidence of women involved in extramarital relationships.

    Methods

    This research was conducted as a single–subject study with an ABA design. The statistical population of the study was all women involved in extramarital affairs who were referred to Saeedeh Institute of Mental Development and Counseling in Tehran city, Iran between July and September 2016. The sampling method was purposeful and 5 people were selected who met the inclusion and exclusion criteria. The inclusion criteria included being 25 years or older, holding a diploma or higher degree, and signing a written consent. The exclusion criteria included the presence of personality disorders, substance use, medication and cognitive–behavioral therapy up to three months before the study. Data collection tools were Eysenck Self–Confidence Questionnaire (Eysenck, 1977), Barratt Impulsiveness Scale (Patton et al., 1995), Assertiveness Inventory for Adults (Gay et al., 1975), and Attitudes toward Infidelity Scale (Whatley, 2008). Before starting the treatment, to determine the baseline, the variables of impulsivity, assertiveness, infidelity, and self–confidence were tested (stage A). Then the training stage (stage B) was performed and during the training, the variables were measured, and finally, an evaluation was performed for follow–up (stage A). The treatment protocol was prepared and evaluated by Kheirkhah (2021). After preparing the initial draft of the techniques and steps of the treatment, the intervention sessions were reviewed at different times by the supervising professors and the presentation of the techniques was modified. Then sexual abstinence intervention was presented to eight experts who had the necessary knowledge for a survey. Data analysis was performed using reliable change index (RCI) and improvement percentage methods.

    Results

    The results showed that, the improvement rate of the variable of infidelity was more than 80% in the subjects. Also, the variables of assertiveness improved between 53% to 87%, impulsivity between 50% to 61%, and self–confidence between 50% to 136% which was clinically significant. Also, the average reliable change index (RCI) was calculated once after the end of all intervention sessions and once after the follow– up session. This index was greater than 1.96 in all variables and all subjects, indicating an improvement in the research variables in the subjects.

    Conclusion

    Based on the findings of this study, it is concluded that the educational package of sexual abstinence based on Islamic teachings reduces impulsivity and infidelity and increases assertiveness and self–confidence in people involved in extramarital affairs.

    Keywords: Sexual abstinence based on Islamic teachings, Impulsivity, Assertiveness, Infidelity, Self–confidence, Extramarital affairs
  • Safiye Ebrahimi *, MohammadTaghi Agdasi, Mansoureh Mokaberian
    Background

    This study aimed to investigate the effectiveness of inhaling orange essential oil on self-confidence and anxiety, and comparing with relaxation method in female futsal players.

    Methods

    This study was a quasi-experimental one with pre and post-tests. The statistical population of the study consisted of all female futsal teams in regional competitions, the youth category of the East-Azerbaijan province. Using available sampling, 3 teams that can reach that level were selected. Then, were randomly divided into 3 groups of relaxation, Orange Essential Oil, and control. The intervention programs were held in 8 weeks (two sessions per week, and each session was 15 minutes). To assess, the Competitive State Anxiety questionnaire (CSAI-2) was used, and covariance method in SPSS software25 was used for analyzing the data.

    Results

    Results showed that there are significant differences between experimental and control groups concerning cognitive anxiety and somatic anxiety. According to the findings, this amount was more significant in the aromatherapy group. Also, results revealed a significant increase in confidence in aromatherapy and relaxation groups, so that no superiority was seen among the groups. This was while no significant difference was reported in any scale of the control group.

    Conclusions

    Based on the results, the use of aromatherapy as a simpler and more effective method is recommended to coaches and officials of sports teams.

    Keywords: Cognitive anxiety, Physical anxiety, Aromatherapy, Relaxation, Self-confidence
  • خسرو ابراهیمی تقی زاده*
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اساس روانی و تربیتی شکل گیری رفتاراجتماعی (مسیولیت پذیری) در نوجوانان 18-12 سال به روش مداخله ای و آزمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان 18-12 سال شهرستان ساری تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 50 نفر(25 نفر به عنوان گروه آزمایش و 25 نفر به عنوان گروه کنترل) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه رشد اجتماعی وایلند، پرسشنامه محقق ساخته سبک های فرزندپروری و فرم های ارزشیابی مسیولین مدارس از دانش آموزان بود که قبل و پس از کلاسهای آموزشی در اختیار نمونه هدف قرار گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از روش آمار استنباطی پارامتریکt دو گروهی مستقل انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین دو گروه از نوجوانان مذکور در میزان سطح انگیزه در نوجوانان و سطح اعتماد به نفس آنها در بروز رفتار اجتماعی تفاوت معنی داری مشاهده گردید و همچنین بین شیوه های متفاوت فرزندپروری والدین در بروز رفتار اجتماعی مذکور در بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده گردید.
    کلید واژگان: رفتار اجتماعی, مسئولیت پذیری, نوجوانان, انگیزه, اعتماد به نفس, شیوه های فرزندپروری والدین
    Khosro Ebrahimi Taghizadeh*
    The present research was conducted with the aim of investigating the psychological and educational basis of the formation of social behavior (responsibility) in adolescents aged 12-18 years through an interventional and experimental method. The statistical population of the present study consists of all students aged 12-18 years old in Sari city, who were selected by simple random sampling, 50 people (25 people as the experimental group and 25 people as the control group). The tools of data collection were Wayland's social development questionnaire, parenting styles questionnaire made by the researcher and school officials' evaluation forms from the students, which were given to the target sample before and after the training classes. The analysis of the collected data was done using the parametric inferential statistics method of two independent groups. The results of the research indicate that a significant difference was observed between the two groups of teenagers in terms of the level of motivation in teenagers and their self-confidence in the occurrence of social behavior, and also between the different parenting methods of the parents in the occurrence of the mentioned social behavior between the two A significant difference was observed between the groups.
    Keywords: Social Behavior, Responsibility, Teenagers, Motivation, Self-Confidence, Parenting Methods
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال