به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "specific learning disorders" در نشریات گروه "پزشکی"

  • شبنم نوبخت ساربان، اصغر نخستین گلدوست*، عذرا غفاری نوران
    زمینه و هدف

    اختلالات یادگیری، علت اصلی مشکلات شدید یادگیری و نبود پیشرفت تحصیلی شناخته شده است. شواهد فزاینده ای وجود دارد که مشکل به خصوص مرتبط با اختلال یادگیری، رفتارهای تکانشی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی نوروسایکولوژی مبتنی بر نرم افزار بر رفتارهای تکانشی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد.

    روش بررسی

    روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری مدارس ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. از بین آن ها سی نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری دردسترس و پس از کسب معیارهای ورود، وارد مطالعه شدند. سپس به طور تصادفی در دو گروه پانزده نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای به کاررفته در پژوهش، پرسش نامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و مقیاس تکانشگری بارات-ویرایش یازدهم (پاتون و همکاران، 1995) بود. برنامه توا ن بخشی نوروسایکولوژی مبتنی بر نرم افزار به وسیله نرم افزار آموزشی سوند اسمارت طی ده جلسه نوددقیقه ای تنها برای گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار SSPS نسخه 27 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون های آماری 0٫05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، اثر نوروسایکولوژی مبتنی بر نرم افزار بر رفتارهای تکانشی گروه آزمایش بعد از حذف اثر پیش آزمون، معنادار بود (0٫001>p). اندازه اثر نشان داد، 44٫6درصد از تغییرات رفتارهای تکانشی در پس آزمون به واسطه دریافت آموزش تبیین شد.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش حاضر، با نوروسایکولوژی مبتنی بر نرم افزار، رفتارهای تکانشی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری کاهش می یابد؛ بنابراین به کارگیری این برنامه در مدارس و کلینیک های تخصصی کودکان استثنایی توصیه می شود.

    کلید واژگان: اختلالات یادگیری خاص, رفتارهای تکانشی, نوروسایکولوژی مبتنی بر نرم افزار
    Shabnam Nobakht Sareban, Asghar Nakhostin Goldoost*, Ozra Ghaffari Nouran
    Background & Objectives

    Specific learning disorder is one of the most common neurodevelopmental disorders of childhood that has severely affected the lives of many children around the world. There is growing evidence that a problem particularly associated with learning disabilities is impulsive behaviors, which are the basis of many disorders, including learning disabilities. Most children with learning disorders have issues with neuropsychological skills and cognitive skills; therefore, it seems that focusing on the problem can reduce the impulsive behaviors of these children. One of these treatment methods focused on neuropsychology is software–based neuropsychology. What is evident is that the above program has not been used in the impulsive behaviors of students with special learning disorders. Therefore, the present research was conducted to determine the effectiveness of software–based neuropsychology on the impulsive behaviors of students with specific learning disorders.

    Methods

    This research method was quasi–experimental with a pretest–posttest design with a control group. The statistical population of the research included all female students with learning disabilities in the elementary schools of Ardabil City, Iran, in the academic year 2022–2023. Of whom, 30 volunteers were recruited by available sampling after meeting the inclusion criteria. They were randomly assigned to two groups of 15 students (experimental and control). The tools used in this research were the Colorado Learning Difficulties Questionnaire (Willcutt et al., 2011) and the Barratt Impulsiveness Scale–11 (Patton et al., 1995). The software–based neuropsychology rehabilitation program was implemented by Sound Smart educational software during 10 sessions of 90 minutes only for the experimental group. The obtained data was analyzed using SPSS27 software at two levels of descriptive (mean and standard deviation) and inferential statistics (univariate covariance analysis). The significance level of statistical tests was considered 0.05.

    Results

    The results showed that the effect of software–based neuropsychology on reducing the impulsive behaviors of the experimental group was significant after removing the pretest effect (p<0.001). About %44.6 of the changes in impulsive behaviors in the posttest phase were explained by receiving software–based neuropsychology.

    Conclusion

    Based on the findings of the current research, with software–based neuropsychology, impulsive behaviors are reduced in students with learning disabilities. Therefore, it is recommended that this program be used in schools and specialized clinics for exceptional children.

    Keywords: Specific Learning Disorders, Impulsive Behaviors, Software–Based Neuropsychology
  • زهره ولیئی، مهدی زمستانی*، فرنوش آراسته
    مقدمه

    مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص به دلیل مشکلات یادگیری کودکان خود فشار روانی بیشتری را نسبت به سایر مادران تجربه می کنند و این امر ممکن است منجر به تغییر در برخی از مولفه های روانشناختی در آنها شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه انعطاف پذیری روان شناختی و آمیختگی شناختی در مادران دارای فرزند با و بدون اختلال یادگیری خاص انجام شد.

    روش کار

    جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص در شهر سنندج بود که جهت درمان اختلالات یادگیری فرزندان خود در طول سال تحصیلی 1403-1402 به مراکز ناتوانی های یادگیری (توان پویا، رهنما و راه نو) مراجعه کرده بودند. از میان این مادران تعداد 75 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، همچنین 75 نفر از مادران فرزندان عادی به عنوان گروه مقایسه انتخاب شدند. ابزارها عبارت بودند از پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II) و پرسشنامه آمیختگی شناختی (CFQ) و داده های گردآوری شده با استفاده از روش آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) توسط نرم افزار SPSS-28 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین دو گروه مادران از لحاظ انعطاف پذیری روان شناختی و آمیختگی شناختی تفاوت معناداری وجود دارد، بدین صورت که میانگین نمرات مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص در انعطاف پذیری روان شناختی (01/0p< ,510/29F=)  کمتر و در آمیختگی شناختی (01/0p< ,127/49F=) بیشتر از گروه عادی بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعه حاضر، مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص در مقایسه با مادران کودکان عادی انعطاف پذیری روان شناختی پایین تر و آمیختگی شناختی بالاتری را تجربه می کنند. برگزاری دوره های آموزشی ویژه مادران دارای فرزند مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص جهت تقویت انعطاف‎پذیری روانشناختی، کاهش آمیختگی شناختی و بهبود سایر مولفه های روانشناختی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: انعطاف پذیری روان شناختی, آمیختگی شناختی, اختلالات یادگیری خاص, والدین, روانشناسی بالینی کودک و نوجوان
    Zohre Valiei, Mehdi Zemestani*, Farnoosh Arasteh
    Introduction

    Mothers of children with specific learning disorder experience more psychological pressure than other mothers due to their children's learning problems, and this may lead to changes in some psychological components in them. The present study was conducted with the aim of comparing psychological flexibility and cognitive fusion in mothers of children with and without specific learning disorders.

    Methods

    The statistical population included all mothers of children with specific learning disorders in Sanandaj city who had referred to learning disorder centers for the treatment of their children's learning disorders during the academic year of 2023-2024. Among these mothers, 75 people were selected by targeted sampling method, and 75 mothers of normal children were selected as the comparison group. Among them, 75 mother were selected by available sampling method, and 75 mothers of normal children were selected as the comparison group. The tools were acceptance and action questionnaire-second version (AAQ-II) and cognitive fusion questionnaire (CFQ) and collected data were analyzed using the multivariate analysis of variance (MANOVA) by SPSS-28.

    Results

    The results showed that there is a significant difference between the two groups of mothers in terms of psychological flexibility and cognitive fusion, so that the average scores of mothers with children with specific learning disorders in psychological flexibility (F=29.510; p<0/01) were lower and in cognitive fusion (F=49.127; p<0/01) were higher than the normal group.  

    Conclusion

    Given the findings of this study, mothers of children with special learning disorders in comparison with mothers of normal children experience lower psychological flexibility and higher cognitive fusion. It suggests to consider special courses for mothers of children with special learning disabilities in order to strengthen their psychological flexibility, decrease cognitive fusion and improve other psychological components.

    Keywords: Psychological Flexibility, Cognitive Fusion, Specific Learning Disorders, Parents, Child, Adolescent Clinical Psychology
  • فهیمه نوبخت، رضا میرمهدی*، حسن حیدری
    زمینه و هدف

    بازی های رایانه ای، به ویژه بازی هایی که نیاز به حل مسئله، تمرکز و حافظه دارند، ممکن است بتوانند به تقویت عملکردهای شناختی در کودکان با اختلالات یادگیری کمک کنند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی بازی های رایانه ای بر تقویت حافظه فعال و ادراک دیداری فضایی کودکان با اختلال یادگیری خاص (خواندن، نوشتن، ریاضی) انجام گرفت.

    روش کار

    روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح آزمایشی پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه های سوم تا ششم مدارس دخترانه معاد و امام سجاد منطقه چهار تهران بود که حدودا سیصد نفر بودند. سی نفر از آنان به عنوان نمونه (ده نفرگروه گواه و بیست نفر گروه آزمایش) انتخاب و از طریق نمونه گیری هدفمند و گمارش تصادفی ارزیابی شدند. تمرینات در دوازده جلسه بیست دقیقه ای به صورت بازی رایانه ای اجرا و برای آزمودن داده ها از ازمون حافظه ی فعال سوزان پکرینگ و ازمون ادراک دیداری فضایی فراستیگ استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری واریانس آمیخته و با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. سطح معناداری آزمون (05/0<P) در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد پس از حذف اثر پیش ازمون بین گروه گواه و آزمایش در پس آزمون تفاوت معنا داری در کارکرد حافظه فعال و ادراک دیداری- فضایی وجود داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج تاثیر بازی های رایانه ای شناخت محور بر کنش های اجرایی کودکان پیش دبستانی با اختلال یادگیری عصب روان شناختی، نشان داد که بازی های رایانه ای شناخت محور بر بهبود کنش اجرایی در مولفه های حل مسئله، برنامه ریزی، سازماندهی رفتاری و هیجانی کودکان پیش دبستانی دارای اختلال یادگیری عصب روان شناختی، موثر است.

    کلید واژگان: حافظه فعال, ادراک دیداری-فضایی, اختلالات یادگیری خاص, بازی رایانه ای
    Fahimeh Nobakht, Reza Mirmahdi*, Hassan Heidari
    Background & Aims

    Specific learning disorders have been introduced in the fifth edition of the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders as a general category and a single diagnostic criterion, and it focuses on four general educational functions and the provision of appropriate educational services, instead of the traditional component of the diagnostic criterion of inconsistency between intelligence and progress, it is based on Personal growth, education, family and educational records such as academic grades, response to educational interventions and observation of teachers are emphasized. These skills and cognitive abilities are necessary for purposeful behavior and adaptation to environmental changes and are often responsible for cognitive skills such as attention, language, and perception, and creating higher levels of creative or abstract thinking. All these activities are performed in three main parts of executive functions including attention, cognitive flexibility, and working memory, and there is a mutual relationship between these three parts of executive functions. Special failure in learning has a high prevalence. Based on the research, learning disability is associated with a prevalence of 13-17% in boys and 10-12% in girls. One of the problems of this category of children is the problem with their active and working memory. It can be said that working memory is used in all conscious actions. Without this memory or its disorder, a person's normal life becomes vulnerable. Some researchers have emphasized the importance of working memory in increasing intelligence and cognitive abilities and have provided evidence that they have been able to increase fluid and crystallized intelligence by training and strengthening working memory. Another problem of children with special learning disorder is visual-spatial perception. Visual perception is essential to perform the smallest daily actions, and the better the visual perception works in a situation, the better a person can cope with various tasks that deal with vision. Research shows that visual perception is not a fixed process, it expands and expands over time, and it is necessary to know how visual perception evolves at different ages. Visual perception is the process by which visual information is analyzed. In this process, vision integrates other sensory data and past experiences. Visual perception allows a person to accurately judge the size, shape, color, and spatial relationships of objects. Between visual perception and reading and writing, which are the main academic skills; there is a connection and in order for a person to be able to read, he must process visual stimuli well and also not have phonological problems. Researchers believe that by training functional skills, visual-spatial perception can be improved and interest in lessons, learning, and memorization can be increased. Research has shown that cognitive training of executive functions, of which active memory and visual-spatial perception are important parts, improves the problems of adulthood in childhood. Researchers investigated auditory and visual working memory performance in students with attention-deficit/hyperactivity disorder, learning disabilities, and clinical controls. Individuals with learning disabilities showed poorer auditory working memory than individuals in the attention-deficit/hyperactivity groups or clinical controls.The present study was conducted to determine the effectiveness of computer games on strengthening the working memory and visual-spatial perception of children with specific learning disabilities (reading, writing, math).

    Methods

    The method of this research was a semi-experimental type and a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this research was all students from the third to sixth grades of Maad and Imam Sajjad girls' schools in the fourth district of Tehran, which were about 300 people. Thirty of them were selected as a sample (ten control groups and twenty experimental groups) and were evaluated through purposeful sampling and random assignment. Exercises were performed in twelve 20-minute sessions as a computer game, and Susan Pickering's working memory test and Frostig's visual-spatial perception test were used to test the data.

    Results

    The data were mixed using variance statistics and analyzed with SPSS software. The significance level of the test (p<0.05) was considered. The findings showed that after removing the pre-test effect, there was a significant difference in working memory and visual-spatial perception between the control and experimental groups in the post-test.

    Conclusion

    The results of the effect of cognitive-oriented computer games on the executive actions of preschool children with neuropsychological learning disorders showed that cognitive-oriented computer games improve executive actions in the component Problem solving, planning, behavioral and emotional organization of preschool children with neuropsychological learning disorders are effective.

    Keywords: Working Memory, Visual-Spatial Perception, Specific Learning Disorders, Computer Game
  • شهروز نعمتی*، رحیم بدری گرگری، نازی طرفه، الهه محمودی
    زمینه و هدف

    اختلال یادگیری ویژه، اختلالی عصبی تحولی است که علاوه بر خود فرد، والدین، معلمان، و نظام آموزشی را نیز با کشاکش هایی مواجه می کند. این پژوهش با هدف تعیین رابطه امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی با پیوند به مدرسه در دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه انجام شد.

    روش

    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه و مادران آنان در شهر تبریز در سال تحصیلی 1398-1399 بود. تعداد 132 نفر از مادران و دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و داده ها با استفاده از مقیاس های امیدواری اسنایدر(1991)، خودشفقت ورزی نف (2003)، تاب آوری کونر و دیویدسون (2003) و دلبستگی به مدرسه موتون و همکاران (1993) جمع آوری شدند. به منظور تحلیل داده های آماری از روش های آمار توصیفی مانند میانگین، و انحراف معیار و جهت تحلیل فرضیات پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان با نرم افزارSPSS23  انجام شد.

    یافته ها

    باتوجه به نتایج آماری دلبستگی نسبت به مدرسه با امیدواری (001/0=p، 601/0=r)، اشتراک انسانی (005/0=p، 050/0=r)، ذهن آگاهی (005/0=p، 231/0=r)، و تاب آوری (001/0=p، 405/0=r)، همبستگی مثبت و با مولفه انزوای شفقت ورزی (001/0=p، 338/0=r)، و همانندسازی افراطی، (005/0=p، 241/0-=r) همبستگی منفی معناداری دارد و بین مولفه های مهربانی با خود و قضاوت نسبت به خود شفقت ورزی و دلبستگی نسبت به مدرسه همبستگی معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 5/47 درصد از تغییرات واریانس پیوند به مدرسه توسط امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی تبیین می شود.  

    نتیجه گیری

    وجود مهارت هایی مانند تجربه احساس مراقبت، مهربانی نسبت به خود، نگرش بدون قضاوت نسبت به شکست ها به همراه انگیزه و توانایی برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف با وجود موانع و همچنین توانایی غلبه بر وضعیت منفی یا تجارب آسیب زا از سوی مادران، شرایط پیش بینی پیوند به مدرسه را در دانش آموز دارای اختلالات یادگیری ویژه فراهم کرده است.

    کلید واژگان: اختلالات یادگیری ویژه, امیدواری, پیوند با مدرسه, تاب آوری والدینی, شفقت به خود
    Shahrooz Nemati*, Rahim Badri Gargari, Nazi Torfeh, Elaheh Mahmoudi
    Background and Purpose

    A specific learning disorder is a neurodevelopmental condition that affects not only individuals but also parents, teachers, and the educational system. The current research aims to study the correlation between hope, self-compassion, mental resilience, and school bonding in students with specific learning disorders.

    Method

    The descriptive research method used in this study was of the correlation type. The statistical population consisted of students with specific learning disorders and their mothers in Tabriz city during the academic year 2018–2019. A total of 132 mothers and students were selected using the available sampling method, and data were collected using Snyder's Hope Scale (1991), Neff's Self-Compassion Scale (2003), Conner and Davidson's Resilience Scale (2003), and Mouton et al.'s School Bonding Scale (1993). Descriptive statistics methods, such as calculating the mean and standard deviation, were used to analyze the statistical data. Additionally, the Pearson correlation test and multiple regression were performed simultaneously using SPSS23 software to analyze the research hypotheses.

    Results

    Also, according to the statistical results, school bonding has a positive correlation with self-compassion (p=0/001, r=0/338), hope (p=0.001, r=0.601), resilience, common humanity (p=0.005, r=0.050), mindfulness (p=0.005, 231 r=0/0), and resilience (p=0/001, r=0/405), and negative correlation with isolation (p=0/001, r=0/338), and overidentification (r=0/005) p=0, r=0.241), and there is no significant correlation between the self-kindness and self-judgment, with school bonding of students with special learning disorders. Additionally, the results of multiple regression analysis indicate that 47.5% of the changes in the variance of school bonding can be explained by hope, self-compassion, and parental resilience.

    Conclusion

    The presence of skills such as empathy, self-kindness, non-judgmental attitude towards failures, motivation, goal planning despite obstacles, and resilience in overcoming negative situations or traumatic experiences from mothers has been found to contribute to predicting the academic success of students with specific learning disabilities.

    Keywords: Specific learning disorders, hope, school bonding, parental resilience, self-compassion
  • مهدی علی نژاد پشت مساری، اصغر نخستین گلدوست*، عذرا غفاری نوران
    زمینه و هدف

     اختلالات یادگیری در گروه بزرگی از اختلال ها با عنوان اختلال های عصبی رشدی جای گرفته و به منزله علت اصلی مشکلات شدید یادگیری و نبود پیشرفت تحصیلی شناخته شده است. یک مشکل به خصوص مرتبط با اختلال یادگیری، ضعیف بودن ادراک از خود است. پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش یادگیری مغزمحور بر ادراک از خود دانش آموزان با اختلالات یادگیری ویژه انجام شد.

    روش بررسی

     روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری مدارس ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. از بین آن ها سی نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه در دو گروه پانزده نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش پرسش نامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و پرسش نامه خودادراکی کودکان (هارتر، 1985) بود. بسته آموزشی یادگیری مغزمحور (کاین و همکاران، 2005) طی هشت جلسه شصت دقیقه ای تنها برای گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره در سطح معناداری 0٫05 به کمک نرم افزار SPSSنسخه 26 انجام گرفت.

    یافته ها

     نتایج نشان داد، روش آموزش یادگیری مغزمحور بر بهبود ادراک از خود دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه در گروه آزمایش موثر بود (0٫001>p). اندازه اثر نشان داد، 40٫9درصد از تغییرات ادراک از خود در پس آزمون به واسطه دریافت آموزش تبیین شد.

    نتیجه گیری

     براساس یافته های پژوهش، با آموزش یادگیری مغزمحور، ادراک از خود در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه بهبود می یابد؛ ازاین رو، به کارگیری آموزش یادگیری مغزمحور در مدارس و کلینیک های تخصصی کودکان استثنایی توصیه می شود.

    کلید واژگان: ادراک از خود, اختلالات یادگیری ویژه, آموزش یادگیری مغزمحور
    Mahdi Alinezhad Poshtmesari, Asghar Nakhostin Goldoost *, Ozra Ghaffari
    Background & Objectives

     Special learning disorder is one of the most common childhood neurodevelopmental disorders that has severely affected the lives of many children around the world. A problem primarily related to learning disorders from an anthropological perspective is the ability to learn, and the need of students to acquire the ability to learn with the aim of learning is called self–perception. Several studies have also shown that the self–perception score of students with learning disabilities is lower than the normal group. Several therapeutic and educational techniques have been investigated to improve the symptoms and problems of students with special learning disabilities. Brain–based learning is one of these interventions based on the neurological principles of learning and education. So, the present study aims to determine the effectiveness of brain–based learning training in improving the self–perception of students with disabilities.

    Methods

     This quasi–experimental research employed a pretest–posttest design with a control group. The statistical population of the study included 5800 male students with learning disabilities in the elementary schools of Rasht City in the academic year 2022–2023. Of them, 30 were selected by available sampling after meeting the inclusion criteria. They were assigned to two groups of 15 students: experimental and control. The tools used in this research were the Colorado Learning Difficulties Questionnaire (CLDQ) (Willcutt et al., 2011) and the Self–perception Profile for Children (Harter, 1985). The brain–based learning training package (Caine et al., 2005) was implemented during 8 sessions of 60 minutes only for the experimental group. The data analysis was done at two levels: descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential (univariate analysis of covariance). The level of significance in statistical tests was considered to be 0.05.

    Results

     The results showed that the effect of training on the self–perception of the experimental group was significant after removing the pretest effect (p<0.001). Effect size showed that 40.9% of self–perception changes in the posttest stage were due to receiving training.

    Conclusion

     Based on the research findings, with brain–based learning training, self–perception improves in students with special learning disabilities. Therefore, it is recommended that brain–based learning be used in schools and specialized clinics for exceptional children.

    Keywords: Self–Perception, Specific Learning Disorders, Brain–Based Learning Training
  • شبنم نوبخت ساربان، اصغر نخستین گلدوست*، عذرا غفاری نوران
    زمینه و هدف

    شواهد بسیاری وجود دارد که یک مشکل به خصوص مرتبط با اختلال یادگیری، رفتارهای تکانشی است و این رفتارها پایه و اساس بسیاری از اختلالات ازجمله اختلالات یادگیری به شمار می رود؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه بر رفتارهای تکانشی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری خاص مدارس ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. از بین آن ها سی نفر داوطلب واجد شرایط به روش نمونه گیری دردسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه، در دو گروه پانزده نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای به کاررفته در پژوهش، پرسش نامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و مقیاس تکانشگری بارات-ویرایش یازدهم (پاتون و همکاران، 1995) بود. برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه (شولبرگ و ماتیر، 2001) طی ده جلسه شصت دقیقه ای تنها برای گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره در نرم افزار SPSS نسخه 26 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون های آماری 0٫05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، اثر توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه بر کاهش رفتارهای تکانشی گروه آزمایش بعد از حذف اثر پیش آزمون، معنادار بود (0٫002=p). براساس اندازه اثر، 31٫1درصد از تغییرات رفتارهای تکانشی در پس آزمون به واسطه دریافت آموزش تبیین شد.

    نتیجه گیری

    آموزش برنامه توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه، رفتارهای تکانشی را در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری کاهش می دهد؛ ازاین رو، به کارگیری این برنامه در مدارس و کلینیک های تخصصی کودکان استثنایی توصیه می شود.

    کلید واژگان: رفتارهای تکانشی, اختلالات یادگیری خاص, توان بخشی شناختی مبتنی بر حافظه
    Shabnam Nobakht Sareban, Asghar Nakhostin Goldoost *, Ozra Ghaffari Nouran
    Background & Objectives

     Specific learning disorder (SLD) presents one of childhood's most prevalent neurodevelopmental disorders. Mounting evidence supports that impulsive behaviors are linked with learning disabilities. These behaviors are based on many disorders, including learning disabilities. Several therapeutic and educational techniques have been investigated to improve the symptoms and problems of students with special learning disabilities. One of these treatment methods is memory–based cognitive rehabilitation, which holds promise in various fields. However, the above program has not been employed in the impulsive behaviors of students with special learning disorders. Therefore, the current research was conducted to determine the effectiveness of memory–based cognitive rehabilitation on the impulsive behaviors of students with specific learning disorders.

    Methods

     This research method was quasi–experimental with a pretest–posttest design with a control group. The statistical population included all female students with learning disabilities studying in the elementary schools of Ardabil City, Iran, in the academic year 2022–2023. A total of 30 students were selected by available sampling after meeting the inclusion and exclusion criteria. Then, they were assigned to two groups of 15 students: experimental and control. The study tools comprised the Colorado Learning Difficulties Questionnaire (CLDQ) (Willcutt et al., 2011) and the Impulsiveness Scale–11 (Patton et al., 1995). The memory–based cognitive rehabilitation program (Sohlberg & Mateer, 2001) was implemented during ten 60–minute sessions only for the experimental group. The obtained data were analyzed using SPSS26 software at two levels of descriptive (mean and standard deviation) and inferential statistics (univariate covariance analysis). The significance level of statistical tests was considered 0.05.

    Results

     The results showed that the effect of memory–based cognitive rehabilitation on reducing the impulsive behaviors of the experimental group was significant after removing the pretest effect (P=0.002). According to the effect size, 31.1% of the changes in impulsive behaviors in the posttest phase was explained by memory–based cognitive rehabilitation.

    Conclusion

     According to the findings, memory–based cognitive rehabilitation effectively reduces impulsive behaviors of students with specific learning disorders by affecting memory–related brain areas. Therefore, it is recommended to use this program in schools and specialized clinics for exceptional children.

    Keywords: Impulsive behaviors, Specific learning disorders, Memory–based cognitive rehabilitation
  • مهدی علی نژاد پشت مساری، اصغر نخستین گلدوست*، عذرا غفاری نوران
    زمینه و هدف

    اختلالات یادگیری علت اصلی مشکلات شدید یادگیری و نداشتن پیشرفت تحصیلی شناخته شده است. یک مشکل به خصوص مرتبط با اختلال یادگیری با نگاه به بعد انسان شناختی، کم بودن عشق به یادگیری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش یادگیری مغزمحور بر عشق به یادگیری دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری مدارس ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 5800 نفر تشکیل دادند. از بین آن ها سی نفر واجد شرایط داوطلب به روش نمونه گیری دردسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه در دو گروه پانزده نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارهای به کاررفته در پژوهش، آزمون هوش وکسلر کودکان-ویرایش چهارم (وکسلر، 2003) و پرسش نامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و پرسش نامه عشق به یادگیری (مک فارلن، 2003) بود. بسته آموزشی یادگیری مغزمحور طی هشت جلسه شصت دقیقه ای تنها برای گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. سطح معنا داری آزمون های آماری 0٫05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، اثر آموزش بر عشق به یادگیری در گروه آزمایش بعد از حذف اثر پیش آزمون معنادار بود (0٫002=p) و 29٫5درصد از تغییرات عشق به یادگیری در مرحله پس آزمون به واسطه دریافت آموزش تبیین شد.

    نتیجه گیری

    براساس یافته ها، با آموزش یادگیری مغزمحور، بهبود عشق به یادگیری در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مشاهده می شود؛ ازاین رو، به کارگیری آموزش یادگیری مغزمحور در مدارس و کلینیک های تخصصی کودکان استثنایی توصیه می شود.

    کلید واژگان: عشق به یادگیری, اختلالات یادگیری خاص, آموزش یادگیری مغزمحور
    Mahdi Alinezhad Poshtmesari, Asghar Nakhostin Goldoost *, Ozra Ghaffari
    Background & Objectives

    Special learning disorder is one of the most common childhood neurodevelopmental disorders that has severely affected the lives of many children worldwide. From an anthropological perspective, a particular problem related to learning disorder is the ability to learn and the need of students to acquire the ability to learn with the aim of learning, which is called the love of learning. Several researchers have also shown that the grade of enthusiasm for school and interest in the education of students with learning disabilities is lower than that of normal students. Since learning disorders often lead to changes in neurological and cognitive processes, one of the interventions based on the neurological principles of learning and education is brain–centered learning. So, the current research was conducted to determine the effectiveness of brain–based learning training in improving student's love of learning with special learning disabilities.

    Methods

    This research was quasi–experimental with a pretest–posttest design with a control group. The statistical population included 5800 male students with learning disabilities studying in the elementary schools of Rasht City, Iran, in the academic year 2022–2023. A total of 30 were recruited by the available sampling method after meeting the inclusion criteria and divided into two groups of 15 students: experimental and control. Also, according to the Wechsler IQ test, the children had normal intelligence. In addition, the two groups were homogenized in terms of gender (subjects in both groups were boys), IQ (with an IQ of 95–120), parents' education, and the socioeconomic status of the family, and not suffering from other psychological and behavioral or emotional disorders such as attention–deficit/hyperactivity disorder. The tools used in this research were the Wechsler Intelligence Scale for Children–IV (Wechsler, 2003), the Colorado Learning Difficulties Questionnaire (CLDQ) (Willcutt et al., 2011), and the Love of Learning Questionnaire (McFarlane, 2003). The brain–based learning training package was implemented during 8 sessions of 60 minutes only for the experimental group. The obtained data were analyzed using SPSS26 software at two levels of descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential (univariate covariance analysis). The significance level of statistical tests was considered to be 0.05.

    Results

    The effect of training on the love of learning in the experimental group was significant after removing the pretest effect (p=0.002), and 29.5% of the changes in the love of learning in the posttest were explained by receiving training.

    Conclusion

    Based on the findings of brain–based learning training, the love of learning is improved in students with learning disability. Therefore, it is recommended to use brain–based learning in schools and specialized clinics for exceptional children.

    Keywords: Love of learning, Specific learning disorders, Brain–based learning training
  • Mojtaba Ebrahimi, Fereshteh Baezzat *, Vahid Nejati, Soheila Hashemi
    Background
    Children with learning disabilities have cognitive impairments not attributable to their intelligence. The present study aimed to evaluate the effectiveness of Hesabyar Cognitive Rehabilitation on neuropsychological functions of children with special learning disabilities.
    Methods
    This was a quasi-experimental study which had pre-test and post-test design and conducted with a control group. The statistical population included all the male elementary students with special learning disabilities in Semnan, Iran, in the academic year 2019-2020. The sample consisted of 40 students (20 participants in each group) with special learning disabilities that were treated. The Conners Psychological Scale was used for data collection. The experimental group underwent cognitive load rehabilitation every other day for 10 sessions while the control group did not receive any treatment. The data were analyzed using the statistical method of multivariate analysis of covariance and SPSS version 24.
    Results
    The mean±SD of age in the experimental group and the control group were respectively 11.2±0.9 and 11.5±0.8. The results of ANCOVA analysis showed that Hesabyar Cognitive Rehabilitation program made significant changes in components of variables, including selective attention (P=0.002), sustain attention (P=0.001), attention shifting (P=0.001), attention divided (P=0.004), attention span (P=0.002) l-term memory (P=0.011) [components of difficulty in memory function and learning], executive functions (P=0.001), problem with speed and cognitive processing ability (P=0.016), as well as components of academic performance problems, namely attention functions (P=0.004), computational science (P=0.002), argument/calculations (P=0.014), and attitudinal discussions (P=0.001) [components of academic performance problems: mathematics].
    Conclusion
    Based on the findings of this study, Hesabyar Cognitive Rehabilitation program is one of the treatments that can be used to minimize the problems of students with math learning disorders.
    Keywords: Hesabyar cognitive rehabilitation, Psychopsychological functions, Specific learning disorders
  • Reyhaneh Farhad Pour, Masoumeh Azmodeh *, Seyed Mahmoud Tabatabaei, Seyed Davood Hosseini Nasab
    Background

    The presence of specific learning disability (LD) in any family overshadows the structure and mental health of family members, especially mothers. The purpose of this study was the modeling of loneliness in mothers with children having LD based on coping strategies with the mediating role of self-efficacy.

    Methods

    The method of the current study was structural equation modeling. The statistical population included all the mothers with children having LD referred to medical centers in Tabriz, Iran in 2021, 300 of which were selected as the sample via purposive sampling and the questionnaires of loneliness (Russell and Pilva, 1980), coping techniques (Billing and Moss, 1981), and self-efficacy (Asghari and Nicholas, 1989) were completed. The obtained data were statistically analyzed through correlation coefficient and path analysis using SPSS and AMOS software.

    Results

    The findings showed that the direct path from problem-oriented strategy to feeling lonely (P=0.009), from emotionoriented strategy to self-efficacy (P=0.0001), from emotion-oriented strategy to feeling lonely(P=0.032), and self-efficacy to feeling lonely (P=0.008) were statistically significant, but problem-oriented strategy to self-efficacy was not of significance(P=0.413). Additionally, the indirect pathway from problem-oriented to feeling lonely via self-efficacy was not significant (P=0.395), but emotion oriented to feeling lonely via self-efficacy was significant (P=0.005).

    Conclusion

    Based on the results of this work, it could be acknowledged that researchers and consultants in educational and medical centers can benefit by holding training workshops on coping strategies and skills training to strengthen self-efficacy and reduce the feeling of loneliness of mothers with LD children.

    Keywords: Specific learning disorders, Feelings of loneliness, Coping strategies, Self-efficacy
  • Katayoon Razjouyan, MohammadTaghi Yasamy *, Anahita Rezaei, Rozita Davari Ashtiani, Mojgan Khademi, MohammadReza Sohrabi
    Background

     Improvement of the quality of life of people with developmental disorders and their full integration within society requires comprehensive mental, intellectual, and physical rehabilitation. To achieve a favorable outcome, rehabilitation should be delivered in a continuous manner and with small attrition. Research in this area is scarce.

    Objectives

     The current study aimed to determine the incidence of dropout from rehabilitation and its associated factors in children with developmental disorders.

    Methods

     In this prospective study, we recruited 225 children with developmental disorders and their parent (s) seeking rehabilitation services for the first time. They attended different centers in all regions of Tehran during 2016 - 2017. We completed a checklist using semi-structured interviews. The follow-up was performed every three months for at least six months to record the dropout from rehabilitation and the associated factors. Data analysis included the chi-square test and logistic regression.

    Results

     The dropout rate was found to be 10.9% within three months and reached a total of 19.3% in six months. It was significantly associated with the following factors after eliminating confounding effects: (1) poor family satisfaction with the centers in three-month analysis (OR = 10.76; CI: 2.764 - 41.906, P = 0.001) and after six months (OR = 4.51; CI: 1.30 - 15.67, P < 0.02); (2) the type of service sectors (public and charity vs. private) (OR = 7.12; CI: 2.12 - 23.93, P = 0.002); (3) moderate severity of the developmental disorder in three-month analysis (OR = 4.55; CI: 1.24 - 16.78, P < 0.03); (4) child's perceived “lack of cooperation” in attending rehabilitation sessions in six months (OR = 6.79; CI: 1.42 - 32.53, P < 0.02); and (5) the type of developmental disability (specific learning disorder vs. others) in six months (OR = 6.68; CI: 2.85 - 15.65, P < 0.001). In the open questions, the high cost of services was stated as the most important reason for dropout.

    Conclusions

     Our findings indicate that dropout was associated with family dissatisfaction with the low quality of services, mainly in the public and charity centers. Children with disabilities of moderate severity were most likely to drop out from rehabilitation. Specific learning disorders seem to be the most challenging type of disability that leads to the highest dropout rates. The findings provide opportunities for further research in this area and to gain more information to render rehabilitation services more efficiently.

    Keywords: Specific Learning Disorders, Rehabilitation, Intellectual Disabilities, Dropout, Developmental, Autism Spectrum Disorders, Adherence
  • حمدالله عبدالملکی، محمدپارسا عزیزی*، مریم اساسه، سعید حسن زاده
    زمینه و هدف

    اختلال یادگیری ازجمله مشکلات دانش‌آموزان در حال تحصیل است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه چندحسی خانواده‌محور بر مهارت خواندن، درک مطلب و عملکرد اجتماعی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری خاص بود.

     

    روش‌ بررسی

    این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون همراه با گروه گواه و گروه آزمایش بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش‌آموزان مراجعه‌کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهرستان قروه تشکیل دادند. بیست‌و‌هشت دانش‌آموز داوطلب دارای اختلال یادگیری به‌شیوه دردسترس به‌عنوان نمونه انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه چهارده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش برنامه چندحسی خانواده‌محور را دریافت کرد؛ اما برای گروه گواه این آموزش ارایه نشد. جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از آزمون هوش کودکان (وکسلر، 2003)، پرسش‌نامه مهارت اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) و آزمون نارساخوانی (کرمی و مرادی، 2001) در پیش‌آزمون و پس‌آزمون صورت گرفت. ابتدا شانزده جلسه توجیهی برای والدین برگزار شد. قبل از شروع آموزش، از گروه‌ آزمایش و گروه گواه پیش‌آزمون گرفته شد. سپس آموزش برنامه چندحسی خانواده‌محور در گروه آزمایش در شانزده جلسه 45دقیقه‌ای اجرا گردید. بعد از اجرای آموزش، پس‌آزمون از دو گروه آزمایش و گواه گرفته شد تا تفاوت حاصل از متغیر مستقل روی گروه آزمایش به‌دست آید. تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش با استفاده از نرم‌افزار SPSS صورت گرفت. تحلیل داده‌ها با روش تحلیل کوواریانس در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 در سطح معنا‌داری 0٫05 انجام شد.

     

    یافته‌ ها

    براساس نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تک‌متغیره، آموزش متغیر مستقل (برنامه چندحسی خانواده‌محور) توانست منجربه ایجاد تفاوت معنادار میانگین نمرات متغیرهای وابسته (مهارت خواندن، درک مطلب، عملکرد اجتماعی دانش‌آموزان) در مرحله پس‌آزمون شود. مقدار تاثیر آموزش برنامه چندحسی خانواده‌محور بر متغیرهای مهارت خواندن، درک مطلب و عملکرد اجتماعی دانش‌آموزان به‌ترتیب 0٫32، 0٫65 و 0٫36 بود (0٫001>p).

    نتیجه‌ گیری‌

    استفاده از برنامه چند‌حسی ‌خانواده‌محور می‌تواند‌ به کاهش مشکلات نارساخوانی، بهبود وضعیت مهارت اجتماعی و درک مطلب کودکان دارای اختلال یادگیری خاص کمک کند.

    کلید واژگان: مهارت خواندن, مهارت اجتماعی, درک مطلب, اختلالات یادگیری خاص, برنامه چندحسی خانواده محور
    Hamdollah Abdolmaleki, MohammadParsa Azizi *, Maryam Asaseh, Saeed Hasanzadeh
    Background & Objectives

    Some factors challenge the learning process for students, including a Specific Learning Disability (SLD). Samuel Kirk first noticed this disorder in 1963. Human resources have been added to it, and scholars concluded that SLDs are pretty different from mental disabilities. Therefore, to prevent thematic sputum, learning disability was limited to 3 topics; dyslexia (reading skills), math disorder, and writing disorder. Since then, it has been known as an SLD. This division caused the spectrum of SLD students to be separated from the spectrum of children with biopsychological disabilities. Over time, special training was developed to improve their condition. SLD is among the problems of ordinary students in education. Diagnosing learning disorders was very difficult until formal training began. Therefore, with its initiation and lack of academic achievement of students with SLDs, teachers and instructors will imagine that they are low–profile students if this is merely an impairment that can be improved. The lack of accurate and timely identification of these students from trainers and teachers. Another factor in criticizing their academic status is that the disorder can also emerge from other problems such as social skills and understanding. Students have survived the competition for competition in school; thus, they did not attempt to improve and separate their peers from their peers. Therefore, various tools for enhancing the academic status of students with SLDs have been presented; however, each has limitations. The current study aimed to investigate the effects of family–centered multibased programs on reading skills, understing, and social performance in SLD students.

    Methods

    This was a quasi–experimental study with pretest–posttest and a control group design. The statistical population was all knowledge (both genders) referring to two Centers of Learning Disorder of Qorveh City, Iran. The research sample consisted of 28 volunteers with SLDs and dyslexia, i.e., obtained by a random sampling method and randomly divided into the experimental and control group. First, to differentiate students with SLDs from other disorders, the Wechsler 4 test was performed among all students to determine the IQ score and active memory score of students. To identify students with SLDs, the scores that differed from the full scale by 12 points were separated and marked as students with SLDs. Then, by performing a dyslexia test, among the marked students, students with SLDs and reading difficulties were identified (n=28). They were divided into the control and experimental groups (n=14/group). Next, while maintaining the Wechsler test and dyslexia as a pretest for each member, the social skills test was taken as another pretest. To conduct research and encourage cooperation from the subjects, consent was obtained from the parents to play a central role in teaching in the present study of the family. Therefore, for justifying them, 16 sessions were first held for parents of the experimental group, and they became acquainted with all stages of family–centered multisensory training. Then, only for the experimental group, the sixteen–session of 45 minutes of education was based on multiple sensory bases by the Families. Meanwhile, the researcher was in the training of students in students and the family intervention. Wechsler Intelligence Scale collected data for Children (2003), social skills (Gersham and Elliott, 1990), and dyslexia test (Karami and Moradi, 2001) in pretest and posttest stages. After training, a posttest was performed on the experimental and control groups to obtain the difference in the independent variable on the experimental group. The collected data were analyzed in SPSS by Analysis of Covariance (ANCOVA) at a significant level of 0.05.

    Results

    The ANCOVA results indicated that education (family–centered multisensory program) could lead to a significant difference in the mean scores of dependent variables (reading skills, comprehension, and students' social performance) in the posttest stage. The effect of family–centered multisensory training on students' reading, comprehension, and social performance was 0.32, 0.65, and 0.36, respectively (p<0.001).

    Conclusion

    According to the research findings, students with SLDs can progress in academic and social skills using a family–based multisensory program. Therefore, with the implementation of dyslexic problems, improving the social skills and understanding of children with SLDs in the experimental group was observed.

    Keywords: Reading skills, Social skills, Comprehension, Specific learning disorders, Family–Centered multisensory program
  • الهه جراحی*، مهناز اخوان تفتی، مرتضی منادی
    مقدمه
    عبارت دانشجوی دارای اختلالات یادگیری، در کشور ما تقریبا هیچ گاه مورد استفاده قرار نمی گیرد. آیا این به آن معنی است که دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری در ایران به سطح دانشگاه نمی رسند؟ پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های پیش روی دانش آموزان دارای ناتوانی های یادگیری در ایران برای ورود به دانشگاه انجام شده است.
    روش : با توجه به نبود مرجعی برای شناسایی و دسترسی به دانش آموزان دبیرستانی دارای ناتوانی های یادگیری، در این تحقیق روش پژوهش کیفی مورد استفاده قرار گرفت. جامعه پژوهشی متشکل از دانش آموزان دبیرستانی یا دانش آموخته هایی بود که در مقطع ابتدایی، تشخیص ناتوانی های یادگیری را دریافت کرده بودند. حجم نمونه پژوهشی عبارت بود از 8 نوجوان دارای ناتوانی های یادگیری و مادرانشان که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. همچنین از نمونه ای هدفمند مشتمل بر 2 متخصص حوزه اختلالات یادگیری در این پژوهش استفاده شد. به منظور گردآوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختاریافته به کار گرفته شد و سپس داده ها از طریق تحلیل محتوی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که عوامل فردی، عوامل بازدارنده محیطی وابسته به مدرسه و همچنین عوامل بازدارنده محیطی وابسته به مراکز اختلالات یادگیری، همگی برای ورود این دانش آموزان به دانشگاه نقشی محدود کننده دارند. با این حال، عوامل بازدارنده محیطی وابسته به مدرسه شاید مهم ترین چالش پیش روی دانش آموزان ایرانی جهت ورود به دانشگاه ها باشد.
    نتیجه گیری: این پژوهش علاوه بر شناسایی این عوامل، راهکارهایی را نیز در جهت سهولت عوامل محیطی موجود بیان کرد؛ که مهم ترین آن ها تجهیز مدارس به برنامه های درمانی و ترمیمی ویژه دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری بود.
    Elaheh Jarrahi *, Mahnaz Akhavan Tafti, Morteza Monadi
    Introduction
    The term “a learning disabled university student” has been hardly ever used in Iran. It may be supposed that Iranian students with learning disabilities do not enter universities. This study aimed to investigate the challenges faced by Iranian students with learning disabilities to enter universities.
    Method
    Due to the lack of a center to identify and have access to high school students with learning disabilities, qualitative research method was used in this study. The research population included high school students or graduates whose learning disabilities were diagnosed at primary school. The sample size consisted of 8 teenagers with learning disabilities along with their mothers who were selected through purposive sampling method. In addition, 3 learning disabilities experts were included using purposive sampling method. Data were collected using semi-structured interviews and analyzed using content analysis.
    Results
    It was revealed that individual factors, school environmental inhibiting factors, and environmental inhibiting factors related to learning disabilities centers, all play a restrictive role for these students in entering universities. Nevertheless, school inhibiting environmental factors can be the main challenge for the Iranian students to enter universities.
    Conclusion
    Apart from identifying inhibiting factors, this study offers suggestions to address these environmental barriers, among which equipping schools with therapeutic programs for students with learning disabilities is of great importance.
    Keywords: Learning disabilities, Learning disorders, Adults learning disorders, Specific learning disorders, Academic success
  • مصطفی نوکنی *، مریم کی پور، آنیتا علاقه مند، الهام احمدی زهرانی
    مقدمه
    اختلال یادگیری خاص اختلال عصبی رشدی است که با مشکلات پایدار در مهارتهای آکادمیک یادگیری در خواندن، بیان نوشتاری و ریاضیات مشخص می شود. این مطالعه با هدف اثر بخشی درمان با ممانتین در کاهش نقایص شناختی (توجه انتخابی، توجه مستمر وحافظه کاری) در اختلال خاص یادگیری انجام گرفت.

    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی می باشد. از بین کودکان 12-8 سا ل مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک 94 بیمار دارای ملاکهای تشخیصی اختلالات خاص یادگیری بر اساس مصاحبه تشخیصی DSMV توسط پزشک فوق تخصص ارجاع و بصورت تصادفی در دو گروه مما نتین و پلاسبو قرار گرفتند. نقایص شناختی قبل وبعد از درمان بوسیله تست عملکرد پیوسته، تست استروپ و فراخنای ارقام مستقیم و معکوس وکسلر و مکعبهای کرسی اندازه گیری شد.
    نتایج
    اطلاعات تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت دو گروه در خطای ارائه پاسخ، پاسخ حذف و پاسخ صحیح تست عملکرد پیوسته معنی دار می باشد و در زمان پاسخ معنی دار نیست. در تست حافظه کاری شنیداری در شنیداری رو به جلو، شنیداری معکوس و جمع معنی دار بوده و در فراخنای شنیداری معنی دار نیست. در تست مکعب های کرسی حافظه کاری فعال دیداری معنی دار می باشد (sig < 0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل نشان داد ممانتین در بهبود توجه مستمر، حافظه کاری شنیداری و حافظه کاری بینایی اثربخش است درحالیکه در توجه انتخابی بی تاثیر بود و با توجه به مشابهت های اختلال یادگیری با اختلال کم توجهی/ بیش فعالی و اثربخش بودن ممانتین در بهبود علایم بیش فعالی/کم توجهی می توان از این دارو جهت بهبود نقایص شناختی اختلالات خاص یادگیری نیز استفاده نمود.
    کلید واژگان: ممانتین, نقایص شناختی, اختلالات خاص یادگیری
    Mostafa Nokani *, Maryam Keypoor, Anita Alaghmand, Elham Ahmadi Zahrani
    Background
    Specific learning disorder is a neurodevelopmental disorder characterized by persistent difficulties in learning academic skills in reading, written expression, or mathematics. This study was performed to investigate the effectiveness of memantine in the relief of cognitive deficits (selective attention, sustained attention, and working memory) in specific learning disorder.
    Materials And Methods
    This study is a clinical trial. Of all children 8-12 years referred to Amir Kabir Hospital 94 patients diagnosed with specific learning disorder based on DSMV diagnostic interview referred by specialist and randomly divided by two groups, memantine and placebo. Cognitive deficits before and after treatment were measured with continuous performance test, Stroop test and Wechsler Digit Span forward and reverse and Corsi test.
    Results
    Multivariate analysis of variance showed a significant difference in error when answering, omission answer and corrected answer in continuous performance test, but this difference is not significant in response time. Difference in forward, reverse and collected auditory was significant and not significant in the auditory span. In active visual working memory at corsi cube test, difference was significant (p
    Conclusion
    The results showed that memantine in improvement of sustained attention, auditory working memory and visual working memory, is effective, while in selective attention is not effective and according to similarities of learning disorder and Attention deficit / Hyperactivity disorder (ADHD) and the effectiveness of memantine in improvement of symptoms of ADHD, we can also use this drug in improvement of cognitive deficits of specific learning disorder.
    Keywords: Cognitive deficits, Memantine, Specific learning disorders
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال