به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ایدیوپاتیک » در نشریات گروه « پزشکی »

  • سمیرا شیری، محمود قاسمی، خیرالله اسدالهی، مریم دلدار، کوروش سایه میری*
    زمینه و هدف

    مصرف هورمون رشد داروهای لتروزول، اکساندرولون و آناستروزول می تواند باعث افزایش قد در کودکان و نوجوانان گردد. با توجه به این که برآوردی کلی از میزان تاثیر این داروها بر افزایش قد کودکان و نوجوانان با کوتاه قدی ایدیوپاتیک (ISS) وجود ندارد و مطالعات مختلف برآوردهای متفاوتی ارایه داده اند، هدف این مطالعه مقایسه اثر هورمون رشد، لتروزول، اکساندرولون، آناستروزول و ترکیب هورمون رشد و مهارکننده های آروماتاز بر افزایش قد در کودکان و نوجوانان مبتلا به (ISS) به روش متاآنالیز است.

    روش بررسی

    با جست وجو در پایگاه های الکترونیکیWeb of Science، Scopus، ISI، Google Scholar Cochrane و PubMed با استفاده از کلید واژه های Body Height، Short Stature، Aromatase، Idiopathic، Inhibitors، Anastrozole، Oxandrolone، Letrozole و Growth Hormone مطالعات بالینی تصادفی شده (RCT) که به بررسی اثر ترکیب هورمون رشد و داروهای مهارکننده آروماتاز، هورمون رشد، لتروزول، اکساندرولون و آناستروزول بر افزایش قد در کودکان و نوجوانان مبتلا به کوتاه قدی پرداخته اند استخراج شد. برای سنجش میزان افزایش قد از شاخص نمره انحراف معیار قد (HSDS) پیش و پس از مداخله استفاده شد.

    یافته ها

    شاخص افزایش قد (HSDS)، با مصرف ترکیب هورمون رشد و یکی از داروهای مهارکننده آروماتاز (58/1-38/0=CI%95)98/0=SMD ، با مصرف داروی هورمون رشد (14/1-62/0=CI%95)88/SMD، با مصرف داروی لتروزول (51/1-16/0=CI%95)83/0=SMD، با مصرف داروی اکساندرولون (99/12-0/0=CI%95)56/0=SMD و با مصرف آناستروزول (63/0-00/0=CI%95)31/0SMD= به دست آمد، که نشان می دهد همه داروهای مذکور در افزایش قد تاثیر معناداری داشته اند. (05/0<p).

    نتیجه گیری

    هرچند که تاثیرگذاری داروی هورمون رشد بر افزایش قد، بیشتر از داروهای مهارکننده آروماتاز بود اما با اضافه کردن یکی از مهارکننده های آروماتاز به هورمون رشد می توان اثربخشی هورمون رشد را افزایش داد.

    کلید واژگان: آناستروزول, مهارکننده های آروماتاز, قد, هورمون رشد, ایدیوپاتیک, لتروزول, اکساندرولون, کوتاه قدی}
    Samira Shiri, Mahmoud Ghasemi, Khairollah Asadollahi, Maryam Deldar, Kourosh Sayehmiri*
    Background

    Short children face many problems throughout their lives. Consumption of growth hormone and the drugs such as Letrozole, Oxandrolone, and Anastrozole can increase the growth of children and adolescents. There is not an overall estimate of the effects of Letrozole, Oxandrolone, and Anastrozole on the growth of children and adolescents with Idiopathic Short Stature (ISS). There are different estimates of the effect of growth hormone and the drugs Letrozole, Oxandrolone, and Anastrozole on growth in children and adolescents with Idiopathic Short Stature. Therefore, the aim of this study was to compare the efficacy of growth hormone, Letrozole, Oxandrolone, Anastrozole, and a combination of growth hormone and aromatase inhibitors on height gain in children and adolescents with idiopathic short stature using meta-analysis method.

    Methods

    Search was done in databases such as; Scopus, Web of Science(ISI), and PubMed using keywords: Idiopathic, Short Stature, Body Height, Aromatase Inhibitors, Growth hormone, Letrozole, Oxandrolone, Anastrozole. Randomized clinical trial studies ,that have investigated the efficacy of growth hormone and aromatase inhibitors on height gain in children and adolescents with short stature, were selected. Height standard deviation score (HSDS) before intervention and after treatment has been used to measure the rate of height increase in various studies. This study was written based on the PRISMA checklist and the heterogeneity of this study was evaluated using the Q statistic and I2 index.

    Results

    Height increase index (HSDS) was obtained with the use of growth hormone combined with one of the aromatase inhibitors (0.38-3.58=95%CI) (SMD=0.98), with the use of growth hormone (0.62-1.14=95%CI) (SMD=0.88), with the use of Letrozole (0.51-16.51=95%CI) (SMD=0.83), with the use of Oxandrolone (0.99-0.99=95%CI) (SMD=0.56), and with the use of Anastrozole (0.00-0.63=95%CI) (SMD=0.31), which shows that all these drugs have a significant effect on height increase. (P<0.05)

    Conclusion

    Although the effect of growth hormone on height increase was greater than that of aromatase inhibitors, but according to our results, adding an aromatase inhibitor to growth hormone can increase the effectiveness of it.

    Keywords: anastrozole, aromatase inhibitors, body height, growth hormone, idiopathic, letrozole, oxandrolone, short stature}
  • سحر ناصری، سپیده اربابی*
    سابقه و هدف

    با توجه به شیوع هیپربیلی روبینمی ایدیوپاتیک نوزادان و ناشناخته بودن رابطه بین سبک زندگی و کیفیت بروز اختلالات، این مطالعه مورد شاهدی صورت گرفت.

    روش بررسی

    120 جفت مادر و نوزاد (60 جفت بدون زردی به عنوان گروه شاهد و 60 جفت مبتلا به زردی به عنوان گروه مورد) در بیمارستان شهید اکبرآبادی تهران در بازه زمانی 1396 الی 1397بررسی شدند.  اطلاعات پرونده مادران و نوزادان هردو گروه و پرسشنامه حاصل از مصاحبه حضوری با نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 تحلیل شد. برای تحلیل آماری از روش های آماری Student T test و Chi-square استفاده شد و ریسک فاکتورها با تست Mann-Whitney U بین گروه مورد و شاهد محاسبه شد. 

    یافته ها

    از بین عوامل مختلف مختل کننده سیستم اندوکراین، سابقه  مواجهه مادران با مواد شوینده خانگی  نزدیک 5 برابر (852/11 - 074/2 CI=، 958/4 OR=، 0001/0 p=) و استفاده دایم از خوشبو کننده های هوا بیش از 16 برابر (292/129 - 06/2 CI=، 319/16 OR=، 001/0 P=)، ریسک بروز زردی نوزادان را افزایش داد. فاکتورهای دموگرافیک مادران، مصرف سیگار، الکل، مواجهه با میدان های الکترومغناطیسی و سایر عوامل مختل کننده، عملا ارتباطی با افزایش خطر بروز زردی ایدیوپاتیک نوزادان نشان ندادند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه برای نخستین بار نقش عوامل مختل کننده سیستم اندوکراین ناشی از سبک زندگی ناسالم را در افزایش سطح بیلی روبین نوزادان نشان می دهد، اما قطیعت آن نیاز به مطالعات ارزیابی ریسک و مطالعات اپیدمیولوژیک گسترده تری دارد.

    کلید واژگان: سبک زندگی, زردی, هیپیر بیلی روبینمی, ایدیوپاتیک, مادران, نوزادان, تهران}
    Sahar Naseri, Sepideh Arbabi Bidgoli*
    Background

    Hyperbilirubinemia is a neonatal ubiquitous condition but the role of life style factors and endocrine disrupting chemicals (EDCs) on the incidence of this globally prevalent symptoms remained unclear. This study aimed to determine the role of EDCs and other predisposition factors in this regard.

    Materials and methods

    At first, 120 mothers and infants (60 pairs as control and 60 pairs as cases) were conveniently sampled after delivery and before their discharge. The mothers were interviewed and their case records were reviewed for risk factors for neonatal jaundice using SPSS software 24. We used studentchr('39')s t test for parametric and Chi-square test for non-parametric analysis of variables. Risk factors calculated by Mann-Whitney U test and p- values< 0.05, OR>1 and CI> 1 were considered as significant difference and jaundice risk factors respectively.

    Results

    Out of different demographical and lifestyle factors including exposure to outdoor and indoor chemicals, extensive exposure to air fresheners (OR=16.319, 95%CI=2.06-129.292, p=0.001) and detergents (OR=4.958, 95%CI=2.074-11.852, p=0.0001) were considered as two major life style predisposing factors of idiopathic hyperbilirubinemia.

    Conclusion

    According to the results obtained from this study, unhealthy life style and endocrine disrupting chemicals consumption could significantly increase the risk of jaundice but further animal and clinical studies are necessary to find out their direct associations.

    Keywords: Lifestyle, Neonates, Jaundice, Idiopathic, Hyperbilirubinemia, Tehran}
  • حسن طالب، علی تبریزی، علی مندی، رحیم درگاهی، رضا حسن زاده*
    زمینه

    کلاب فوت تقریبا 1 در هر1000 تولد زنده اتفاق می‌افتد و یکی از شایعترین نقص‌های مادرزادی است. روش غیر جراحی برای درمان کلاب فوت ایدیوپاتیک توسط پونستی به عنوان یک روش ترجیحی شرح داده شده است. تنوتومی یکی از بخش‌های اصلی این روش است. هدف از این مطالعه ارزیابی فاکتورهای پیش بینی کننده تنوتومی در شروع درمان به روش پونستی است.

    روش‌کار

    در این مطالعه توصیفی-مقطعی تمام بیماران مبتلا به کلاب فوت ایدیوپاتیک با سن زیر 6 ماه که از اول فروردین تا آخر اسفند ماه سال 1396 به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان امام خمینی ارومیه مراجعه کرده بودند، و تحت درمان به روش پونستی قرار گرفتند وارد مطالعه شدند. از آزمون‌های آماری پارامتریک نظیر مجذور کای اسکور و t-test استفاده شد. سطح معنی داری برای کلیه آزمون ها زیر 05/0 بود.کلیه تحلیل‌ها با استفاده از نرم افزارآماری SPSS نسخه 21 صورت گرفت.

    یافته‌ها

    تنوتومی در 39 پا از مجموع 52 پا (75 درصد) انجام شد. از 22 پا با امتیاز پیرانی اولیه ≥5 یا بیشتر، 5/95 درصد موارد نیازمند تنوتومی بودند. از 11 پا با امتیاز اولیه ≤ 5/2، فقط در 2/18 درصد موارد تنوتومی انجام شد. بین نیاز به تنوتومی و شدت اولیه بیماری بر اساس سیستم امتیاز‌دهی پیرانی ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.001). بعد از برداشتن گچ آخر، بین دو گروه تنوتومی شده و نشده تفاوتی از نظر شدت بیماری وجود نداشت (P=0.789). بیمارانی که تحت تنوتومی قرار گرفتند، به گچ گیری بیشتری جهت اصلاح دفورمیتی نیاز نداشتند. در 34 پا گچ گیری در دوره نوزادی (30 ≥ روز) شروع شد. تنوتومی در 11 پا در این گروه سنی انجام نشد. بین نیاز به تنوتومی و سن در زمان شروع درمان ارتباط معنی داری وجود داشت (P=0.018).

    نتیجه‌گیری

    تنوتومی در تمام موارد لازم نیست. شدت دفورمیتی در زمان تظاهر بیماری، به ویژه میزان سفتی hindfoot و سن در زمان شروع درمان می‌تواند نیاز به تنوتومی را پیش بینی کند.

    کلید واژگان: کلاب فوت, ایدیوپاتیک, آشیل, تنوتومی, گچ گیری, پونستی}
    Hassan Taleb, Ali Tabrizi, Ali Mandi, Rahim Dargahi, Reza Hassanzadeh*
    Background

    Clubfoot occurs in approximately 1 in 1000 live births and is one of the most congenital birth defects. The Non operative technique for the treatment of idiopathic club foot is described by Ponesti as a popular method. Tenotomy is on integral step of this method. The purpose of this study was to evaluation of predictive factors for tonotomy at the initiation of the Ponesti treatment.

    Methods

    In this descriptive cross-sectional study, all patients with idiopathic clubfoot under the age of 6 months who had referred to the orthopedic clinic of Imam Khomeini Hospital in Urmia from April 1 to March 2017, and were treated by pontic method, were included in the study. Parametric statistical tests such as chi-square and t-test were used. The significance level for all tests was below 0.05. All analyzes were performed using SPSS software version 21.

    Results

    Tenotomies were performed in 39 feet of 52 feet (75%). Of 22 feet with initial Pirani scores ≥ 5.0, 95.5% required a tonotomy. Of 11 feet with an initial scores≤2.5, only 18.2% required a tenotomy. There was a significant difference between the need for tenotomy and severity of the deformity at onset of treatment (P<0.001). Removal of the last cast, there was no significant difference between those that did and did not have a tenotomy (P=0.789). Those that underwent tenotomy did not require more casts. Casting began in the newborn period (≤ 30days) on 34 feet. Tenotomy was not needed in 11 feet. There was a significant difference between the need for tonotomy and age at beginning of treatment (P=0.018).

    Conclusion

    Tenotomy is not required in all cases. Severity of the deformity at presentation, especially hindfoot contracture and age at the beginning of treatment can predict the need for tenotomy

    Keywords: Clubfoot, Idiopathic, Achilles, Tenotomy, Casting, Ponseti}
  • فهیمه بالو، حمیده پاک نیت*، فرحناز محمدخانی ها، مرضیه کشاورز
    ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک یک بیماری التهابی با علت ناشناخته است. این بیماری از نظر کلینیکی و نمای ماموگرافی، می تواند سرطان پستان را تقلید کند. مطالعه حاضر یک مورد ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک در یک خانم باردار را گزارش می کند. خانم 26ساله با سن حاملگی 24 هفته، هنگام مراقبت های دوران بارداری متوجه توده ای در پستان سمت چپ شده بود. بیوپسی انجام شد و در پاتولوژی ماستیت گرانولوماتوز بدون شواهدی از بدخیمی گزارش شد. درمان با آمپول هیدروکورتیزون تزریقی و قرص پردنیزولون خوراکی و در طول بارداری انجام شد و بارداری تحت مراقبت های معمول بدون مشکل خاتمه یافت.
    کلید واژگان: ماستیت گرانولوماتوز, ایدیوپاتیک, بارداری}
    Fahimeh Baloo, Hamideh Pakniat*, Farahnaz Mohammadkhaniha, Marzieh Keshavarz
    Idiopathic granulomatous mastitis is an inflammatory disease with unknown etiology. The clinical signs and mammograms of the disease can mimic breast cancer. The present study reports a case of idiopathic granulomatous mastitis in a pregnant woman. A 26-year-old woman, who was 24 weeks pregnant, felt a mass on her left breast. Biopsy of the mass revealed no evidence of malignancy. For treatment, intravenous and oral prednisolone tablets were prescribed during the pregnancy, which was terminated without a problem under normal care.
    Keywords: Granulomatous mastitis, Case report, Pregnancy}
  • آرزو قادری، لیلا کهن *، زهرا انوار
     
    مقدمه
    ناباروری یکی از مشکلات سلامت تولید مثل است که بسیاری از زوجین را در جهان تحت تاثیر قرار داده است و منجر به آسیب های روانی و عاطفی در زوجین می گردد. اعتقاد بر این هست که پروتئین های میتوکندریایی نقش مهمی در فرآیندهای ناباروری مردان دارند. یکی از مهم ترین این پروتئین ها UCP-2 می باشد که بیشتر از ده درصد پروتئین های غشای داخلی میتوکندری را تشکیل می دهد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین چندشکلی ژنتیکی UCP2 45bp ins/del و ناباروری آیدیوپاتیک در مردان بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد-شاهدی، پلی مورفیسم UCP-2 در 196 بیمار مبتلا به ناباروری آیدیوپاتیک و 276 فرد سالم بررسی شد. ژنوتیپ UCP-2 45bp ins/del با کمک روش PCR مشخص گردید. هم چنین، مقایسه فراوانی ژنوتیپی و آللی در دو گروه بیمار و کنترل به وسیله آزمون رگرسیون لوجستیک انجام پذیرفت.
    یافته های پژوهش: ارتباطی بین ژنوتیپ های پلی مورفیسم ins/del bp 45 UCP2 و استعداد ابتلا به ناباروری آیدیوپاتیک مشاهده نشد (P>0. 05) اما اختلاف نزدیک به معنی داری در توزیع ژنوتیپ II بین افراد کنترل و بیمار وجود داشت (P=0. 08). به علاوه، آنالیز داده ها نشان داد که آلل I دارای اثر حفاظتی در برابر ناباروری آیدیوپاتیک مردان می باشد (OR: 0. 729, %95 CI=0. 540-0985, P=0. 039).
    بحث و نتیجه گیری
    این مطالعه برای اولین بار، نشان داد که آلل I در پلی مورفیسم ins/del bp 45 UCP2 دارای اثر حفاظتی در برابر بروز ناباروری آیدیوپاتیک مردان می باشد. مطالعات دیگری با تعداد نمونه بیشتر و در جمعیت های نژادی مختلف برای تایید نتایج این مطالعه لازم می باشد.
    کلید واژگان: آیدیوپاتیک, ناباروری مردان, UCP-2, پلی مورفیسم}
    Arezoo Ghaderi, Leila Kohan *, Zahra Anvar
     
    Introduction
    Infertility is a reproductive issue that has influenced couples worldwide and caused them psychiatric and emotional troubles. It is believed that mitochondrial proteins play a major role in male infertility. One of the most important of these proteins is UCP2, which consists of more than 10% of mitochondria’s inner membrane proteins. The purpose of this study was to investigate the association of UCP2 45bp ins/del polymorphism with idiopathic male infertility.

    Materials & Methods
    In this case-control study, UCP2 polymorphism was investigated in 196 individuals with idiopathic infertility and 278 healthy individuals. UCP2 45bp ins/del genotypes were identified by the polymerase chain reaction (PCR) technique. Also, genotype and allele frequencies in cases and controls were assessed by logistic regression analysis.
    Findings
    No association was observed between UCP2 45bp ins/del polymorphism genotypes and risk of idiopathic male infertility, but there was a marginal difference between cases and controls regarding II genotype frequency (P=0.08). Moreover, data analysis showed that I allele had protective effect against idiopathic male infertility (OR: 0.729, 95%CI: 0.54-0.985, P=0.039).

    Discussion &
    Conclusions
    In this study, for the first time, we found that the I allele in UCP2 45bp ins/del polymorphism has protective effects against idiopathic male infertility. Further studies with larger sample sizes and different ethnicities are needed to confirm these results.
    Keywords: Idiopathic, Male infertility, UCP2, Polymorphism}
  • الهه کهن، لیلا کهن *، مریم مقبول
    زمینه و هدف
    ناباروری مردان یک بیماری مولتی فاکتوریال است که در نتیجه بر هم کنش بین فاکتورهای ژنتیکی و محیطی بروز می کند. بیش از نیمی از موارد ناباروری در مردان به علت اختلال در اسپرماتوژنز و در نتیجه اختلالات اسپرم می باشد. پروتئین های شوک حرارتی (HSP)، چاپرون های مولکولی هستند که در مراحل مختلف اسپرماتوژنز دخالت دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واریانت های ژنتیکی HSPA1B rs6457452 در ناباروی مردان صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه ی مورد-شاهدی بر روی 516 نفر متشکل از 308 مرد مبتلا به ناباروری ایدوپاتیک و 208 مرد سالم به عنوان کنترل انجام شد. بعد از استخراج DNA از خون محیطی، تعیین ژنوتیپ با روش Tetra-ARMS PCR انجام شد. جهت بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم و ناباروری مردان از آنالیز رگرسیون لوجستیک استفاده شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپ ها بین افراد کنترل و نابارور مشاهده شد. نتایج نشان داد که افراد حامل ژنوتیپ TC (OR=1.552، 95%CI: 1.032-2.334، p=0.035) و TT (OR=2.746، 95%CI: 1.153-6.545، p=0.023) از لحاظ ناباروری مردان، بیشتر تحت خطر هستند. هم چنین، ارتباط معنی داری بین آلل T (OR=1.695، 95%CI: 1.220-2.355، p<0.001) و ناباروری در مردان مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه برای اولین بار نشان داد که پلی مورفیسم HSPA1B rs6457452 با خطر ابتلا به ناباروری در مردان ایرانی همراه است و آلل T می تواند به عنوان یک آلل غالب، خطر ابتلا به ناباروری را افزایش دهد.
    کلید واژگان: ناباروری مردان, ایدیوپاتیک, پلی مورفیسم, پروتئین شوک حرارتی}
    Elahe Kohan, Leila Kohan *, Maryam Maghbol
    Background
    Male infertility is a multifactorial disease resulting from the interaction between the genetic and environmental factors. Spermatogenic Failure accounts for more than half of male infertility cases. Heat shock proteins (HSPs) are the molecular chaperones that are involved in different developmental stages of spermatogenesis. The current study was planned to investigate the role of HSPA1B rs6457452 genetic variants in male infertility.
    Material and
    Methods
    This case control study was conducted on 516 subjects consisted of 308 patients with idiopathic male infertility and 208 control subjects. After DNA extraction from peripheral blood, genotype determination was done by Tetra-ARMS PCR method. Logistic regression analysis was used to estimate the association between the polymorphism and male infertility.
    Results
    A significant difference was observed in genotype distributions between cases and controls. Results showed individuals with TC (OR=1.552, 95%CI: 1.032-2.334, p=0.035) and TT (OR=2.746, 95%CI: 1.153-6.545, p=0.023) genotype had an increased risk of male infertility. Also, there was a significant association between T allele (OR=1.695, 95%CI: 1.220-2.355, p
    Conclusion
    This study showed for the first time that HSPA1B rs6457452 polymorphism is associated with infertility risk in Iranian men and the T allele may act as a dominant allele for increasing the risk of male infertility.
    Keywords: Heat shock protein, Idiopathic, Male infertility, Polymorphism}
  • لیلا کهن*، امید طبیعی
    زمینه و هدف
    ناباروری مردان یک بیماری چند عاملی است که در نتیجه بر هم کنش بین فاکتورهای ژنتیکی و محیطی بروز می کند. علی رغم پیشرفت های روش شناختی، هنوز علت 25% از موارد ناباروری ناشناخته باقی مانده است. پروتئین های شوک حرارتی (HSP)، چاپرون های مولکولی هستند که در مراحل مختلف اسپرماتوژنز درگیر می باشند. مطالعه حاضر به منظور بررسی نقش پلی مورفیسم ژنی HSPA1L rs2227956 در ناباروری ایدیوپاتیک مردان صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه ی مورد-شاهدی بر روی 342 نفر، متشکل از 143 مرد مبتلا به ناباروری ایدوپاتیک و 199 مرد سالم به عنوان کنترل انجام شد. بعد از استخراج DNA از خون محیطی، تعیین ژنوتیپ به وسیله ی روش PCR-RFLP انجام شد. جهت بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم و ناباروری مردان از آنالیز رگرسیون لوجستیک استفاده گردید.
    نتایج
    تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپ ها بین افراد کنترل و نابارور مشاهده شد. نتایج نشان داد که افراد حامل ژنوتیپ TC و CC در خطر بیشتری برای ناباروری مردان هستند. همچنین، ارتباط معنی داری بین آلل C و ناباروری در مردان مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    پلی مورفیسم HSPA1L rs2227956 با خطر ناباروری ایدیوپاتیک در مردان همراه است.
    کلید واژگان: ناباروری مردان, ایدیوپاتیک, HSP, پلی مورفیسم}
    Leila Kohan*, Omid Tabiee
    Background and Objective
    Male infertility is a multifactorial disease resulting from the interaction between the genetic and environmental factors. Despite the methodological advancements, the possible causes of infertility are still unknown for more than 25 percent of cases. Heat shock proteins (HSPs) are the molecular chaperones that are involved in different developmental stages of spermatogenesis. The current study was planned to investigate the role of HSPA1L rs2227956 gene polymorphism in the idiopathic infertility in males.
    Material &
    Methods
    This case control study was conducted on 342 subjects consisted of 143 patients with idiopathic male infertility and 199 control subjects. Followed by the DNA extraction from the peripheral blood, genotype determination was done by PCR-restriction fragment length polymorphism method. The logistic regression analysis was used to estimate the association between the polymorphism and male infertility.
    Results
    A significant difference was observed in the genotype distributions between the cases and controls. The results showed that the individuals with TC and CC genotype had an increased risk of male infertility. In addition, there was a significant association between C allele and male infertility.
    Conclusion
    HSPA1L rs2227956 polymorphism is associated with the idiopathic male infertility risk
    Keywords: Male Infertility, Idiopathic, Polymorphism, HSP}
  • Farzan M., Mazoochy H., Sobhani A., Shajirat Z., Zolfaghari R., Espandar R
    Background
    Carpal tunnel syndrome is the most common focal neuropathy that results from pressure on a nerve. The goal of this study was to assess carpal tunnel syndrome and its associated factors such as occupation, sex, and accompanying complications in a teaching general hospital.
    Methods
    This cross-sectional study investigated 362 patients with the diagnosis of carpal tunnel syndrome admitted in the orthopedic ward of Imam Khomeini Hospital affiliated to Tehran University of Medical Sciences in Tehran, Iran during 2000-2010.
    Results
    The difference in the mean age of men and women was statistically significant (P<0.0001). The percentage of men with the disease was significantly different from that of the women. The prevalence of idiopathic carpal tunnel syndrome was significantly different (P<0.0001) in comparison with carpal tunnel syndrome due to its leading causes. The most common occupation in women was first housekeeping and then hairdressing while in men it was being a worker. Diabetes Mellitus and hypothyroidisms as the leading causes of the syndrome were highly correlated with the disease (r=08, P<0.001).
    Conclusion
    According to the findings, most cases of the syndrome were idiopathic. Identifying the leading causes of the disease is important because their diagnosis probably prevents unnecessary surgery. By identifying such causes and/or correction of activity styles incidence of carpal tunnel syndrome and unnecessary surgical procedures would be prevented. Evaluation of patients for underlying causes can be useful, especially in severe forms of the disease to realistically assess the need for surgical treatment.
    Keywords: Carpal tunnel syndrome, idiopathic, occupation}
  • کامیار اقبالی، مسعود عیسی پور، علیرضا حاکمی، ندا داوریاری
    زمینه و هدف
    رایج ترین داروی مصرفی در ناباروری ایدیوپاتیک مردان، کلومیفن می باشدکه نتایج درمانی آن متفاوت بوده و معیار قابل اعتباری جهت پیشگویی نتیجه درمان ارائه نشده است. لذا این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین سطح سرمی تستوسترون توتال صبحگاهی قبل از درمان با تغییرات ایجاد شده در اسپرموگرام بعد از درمان با کلومیفن انجام گرفت.
    مواد و
    روش
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بوده و بر روی 172 مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک، از سال 1380 لغایت 1385 در شهر مشهد انجام شده است. تمامی بیماران علاو بر پر کردن پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و آزمایش اسپرموگرام، بر اساس میزان تستوسترون توتال سرمی، به 6 گروه تقسیم گردیدند. سپس تغییرات ایجاد شده در پارامترهای اسپرموگرام قبل و بعد از درمان با کلومیفن در هر گروه، با نرمفزار SPSS و آزمون های تی، آنالیز واریانس و فیشر تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    بیماران مورد مطالعه دارای میانگین سنی 31 سال و میانگین تستوسترون سرمی 3/361 نانوگرم در دلیتر بودند. به طور کلی در 125 بیمار (7/72 درصد)، بعد از تجویز کلومیفن بهبودی در تعداد کل اسپرمی متحرک عملکردی ملاحظه شد. در بیمارانی که سطح تستوسترون سرمی قبل از درمان آنان بین 200 تا 500 نانوگرم در دلیتر بود، بهبودی قاتوجه در اسپرموگرام ملاحظه گردید (031/0P≤).
    نتیجهی: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که میزان تستوسترون توتال سرمی صبحگاهی قبل از درمان، تواند معیاری جهت پیشگویی نتیجه درمان با کلومیفن در ناباروری ایدیوپاتیک مردان باشد. (مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی سبزوار، دوره15/شماره 1/ صص25-20).
    کلید واژگان: اسپرموگرام, کلومیفن, ایدیوپاتیک, ناباروری, تستوسترون}
    M. Isapour, Ar Hakemi, K. Eghbali*, N. Davar Yari
    Background and
    Purpose
    Clomiphene is the most common drug for the male idiopathic infertility treatment with different results and no valuable factor ha been suggested for prediction of treatment. Therefore the present study was designed to investigate the relationship between early morning total Serum Testosterone Level (STL) before treatment and post-clomiphene changes in the spermogram. Methods and Materials: This clinical trial study was conducted on 172 idiopathic infertile men from 2001 to 2006 in Mashad Iran. Demographic and spermogram data were recorded via questionnaires and patients were divided into 6 groups by their pre-treatment STL. Spermogram parameter changes before and after clomiphene therapy were analysed with SPSS software using t-test ANOVA and Fisher’s test.
    Results
    Mean age of patients was 31 years; and mean Serum Testosterone Level was 361.3ng/dl. After prescribing clomiphene recovery was observed in the spermogram of in 125 patients (72.7%) with Total Serum Testosterone Level of 200-500ng/dl (P£0.031).
    Conclusion
    Early morning Serum Testosterone Level can be used as a criterion for predicting the efficacy of clomiphene in male idiopathic infertility.
    Keywords: SPERMOGRAM, CLOMIPHENE, IDIOPATHIC, INFERTILITY, TESTOSTERONE}
  • محمدرضا ابوالفضلی، لیلا علیزاده
    سندرم QT طولانی که به صورت QT اصلاح شده بیش از 0.46 ثانیه در مردان و 0.47 در زنان تعریف می شود، می تواند علل ایدیوپاتیک یا ثانویه داشته باشد. نوع ایدیوپاتیک می تواند یک اختلال فامیلیال همراه با کری حسی- عصبی باشد که سندرم ژرول لانژ نلسون (Jervell & Lange Nielsen: JLN) نامیده می شود و به صورت اتوزومال مغلوب منتقل می گردد. گرچه این سندرم به راحتی با مشاهده طولانی بودن فاصله QT در الکتروکاردیوگرافی (ECG) همراه با سابقه حملات سنکوپ و تشنجات مکرر تشخیص داده شود، اما در بیشتر موارد ECG بیمار طبیعی تلقی می شود و بیمار با تشخیص مشکلات نورولوژیک درمان می گردد. بیمار معرفی شده اولین مورد تشخیص داده شده این سندرم در بیمارستان امام رضا (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد؛ بیمار یک دختر 12 ساله با سابقه کری حسی- عصبی است که به علت عدم تشخیص، سالها تحت درمان با داروهای ضد تشنج بوده و حملات مکرر شبه تشنج و سنکوپ که هر کدام می توانسته منجر به مرگ ناگهانی قلبی شود، ادامه داشته است. پس از مراجعه به درمانگاه قلب و بررسی های اولیه سندرم JLN تشخیص داده شد. پس از آن، بیمار تحت درمان با بتا بلوکر دوز بالا قرار گرفت و با توجه به خطر بالای مرگ ناگهانی قلبی، جهت تعبیه دفیبریلاتور داخل قلبی به تهران ارجاع شد. تشخیص و درمان بموقع در انواع سندرم های QT طولانی مادرزادی، بخصوص این سندرم جالب که همراه با کری حسی- عصبی بود، نیاز به دقت تشخیصی و شک بالینی قوی در برخورد اولیه دارد تا بتوان این گروه افراد را که بیشتر در سنین کودکی و نوجوانی هستند، از خطر مرگ ناگهانی و عوارض مصرف داروهای نابه جا رهانید.
    کلید واژگان: سندرم ژرول, لانژ نلسون, ایدیوپاتیک, سندرم QT طولانی, سندرم QT مادرزادی طولانی}
  • فریبا کهنمویی اقدم، فیروزه اسدزاده منیر
    زمینه و اهداف
    ارتباط بین هیدروآمنیوس شدید و پیش آگهی بد حاملگی از مدت ها قبل معلوم شده اما در مورد پلی هیدرآمنیوس خفیف بدون علت که معمولا توسط سونوگرافی تشخیص داده می شود، اطلاعات کمی در دسترس است، هدف از این مطالعه تعیین ارتباط پلی هیدرآمنیوس خفیف ایدیوپاتیک با پیش آگهی ضعیف حوالی تولد بوده است.
    روش بررسی
    ابتدا 5 پایگاه بهداشتی به طور تصادفی انتخاب شد. سپس در مدت 12 ماه (78.1.1 لغایت 79.1.1) کلیه زنان حامله تحت کنترل این پایگاه ها (1000 نفر) با شروع سه ماهه حاملگی تحت سونوگرافی سریال ماهانه قرار گرفتند. در این سونوگرافی ها اندکس مایع آمنیوتیک (AFI)، ناهنجاری های جنین و... مورد ارزیابی قرار گرفت. افرادی که اندکس مایع آنها بین 39-24.1 اندازه گیری می شد، در گروه پلی هیدرآمنیوس خفیف قرار می گرفتند و از نظر عواملی چون زایمان زودرس، نحوه زایمان، نمایش معیوب، ماکروزومی و نظایر اینها بررسی می شدند. گروه شاهد افرادی بودند که اندکس آنها طبیعی گزارش شده بود.
    یافته ها
    از کل 1000 زن حامله تحت بررسی در مدت یک سال 125 مورد (12.5%) مبتلا به پلی هیدرآمنیوس خفیف بودند. متوسط AFI در این افراد 4.7 ± 28.3 بود. میزان عوارض حین حاملگی شامل زایمان زودرس، نمایش معیوب، سزارین، مرگ داخل رحمی در دو گروه مشابه بود ولی آنومالی های عمده جنین در گروه پلی هیدرآمنیوس خفیف بیشتر از گروه شاهد بود (18% در مقابل 8.6% و P<0.05).
    نتیجه گیری
    پلی هیدرآمنیوس خفیف ایدیوپاتیک در اواخر حاملگی یافته نسبتا شایعی است این عارضه بجز افزایش شیوع جنین های ماکروزم تاثیر نامطلوبی بر پیش آگهی حاملگی و نوزادی ندارد.
    کلید واژگان: پلی هیدرآمنیوس خفیف, ایدیوپاتیک, پیش آگهی}
  • مقایسه درمان جراحی اسکولیوز ایدیوپاتیک با روش های کاترل - دوبوسه و هارینگتون به همراه سم زیر لامینا
    ابراهیم قیم حسنخانی، محمد تقی پیوندی، پروفسور هادی رضوانی، پیمان ساسان نژاد
    زمینه و هدف
    اسکولیوز ایدیوپاتیک یکی از شایعترین ناهنجاری های ارتوپدی است که در صورت عدم درمان، پیشرفت و مشکل استخوانی عضلانی شدیدی ایجاد می کند. بحث در مورد ایدیواسکولیوز از مدتها قبل در تاریخچه ارتوپدی مطرح بوده است. مطالعه حاضر با هدف انتخاب روشی مناسب برای ثابت کردن ستون فقرات انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه آینده نگر و هم گروهی، 28 بیمار، شامل 8 بیمار مذکر (28.5%) و 20 بیمار مونث (71.5%)، با اسکولیوز ایدیوپاتیک بین سالهای 1379 تا 1382 در بیمارستان شهید کامیاب مشهد مورد مطالعه قرار گرفتند. سن این بیماران از 12-33 سال و میانگین سنی آنان 16.95 سال بود. مدت پیگیری از 1.5-4 سال بود. تعداد 9 بیمار (32.1%) تحت عمل فیوژن خلفی و 19 بیمار (67.9%) تحت عمل فیوژن قدامی و خلفی قرار گرفتند. در 14 مورد (50%) از روش Cotrel-Dubousse (CD) و در 14 مورد (50%) از روش Harrington Distraction+Sub Laminar Wire (HD+SLW) استفاده شد. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آزمون آماری Chi-Square با 95% ضریب اطمینان انجام گردید.
    یافته ها
    خونریزی در حین عمل جراحی در بیماران تحت عمل فیوژن خلفی و گذاشتن وسیله، در روش CD به طور متوسط 455.5 ± 84.5 سی سی و در روش 438.5 ± 61.75 HD+SLW سی سی بود. طول مدت عمل در روش CD به طور متوسط 4.26 ±0.56 ساعت و در روش 4.22 ±0.33 HD+SLW ساعت بود. اصلاح انحنا (Curve Correction) در روش 63.3% CD و در روش % 64.15 HD+SLW بود و اختلاف معنی داری بین دو روش وجود نداشت (χ2=95%). کاهش اصلاح در هر دو روش یکسان و حدود 10% بود.
    نتیجه گیری
    در این تحقیق، نتایج حاصل از دو روش یکسان بود و اختلاف قابل توجهی بین آنها وجود نداشت ولی روش HD+SLW به علت پایین بودن هزینه و جاگذاری ساده و راحت، ایده آل می باشد.
    کلید واژگان: ایدیوپاتیک, اسکولیوز, روش CD, روش HD + SLW, ثابت کردن و جاگذاری سیستم}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال