به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « لیپولیز » در نشریات گروه « پزشکی »

  • حسین جوینده *، عرفان دانش، مصطفی گودرزی
    مقدمه
    کاهش چربی، ویژگی های مختلف پنیر را به گونه ای منفی تحت تاثیر قرار می دهد. می توان با تیمار ترانس گلوتامیناز پنیر سفید آب نمکی کم چرب تلفیق شده با پروتئین های آب پنیر، به محصولی با ویژگی های رئولوژیکی مشابه با پنیر پر چرب دست یافت. هدف از این پژوهش، بررسی تغیییرات شاخص های پروتئولیز و لیپولیز این پنیر طی دوره رسیدن بود.
    مواد و روش ها
    سه نمونه آزمایشی پنیر شاهد پرچرب (3% چربی شیر) ، شاهد کم چرب (1% چربی شیر) و پنیر کم چرب تیمار شده با ترانس گلوتامیناز (1% چربی، 9/0 واحد ترانس گلوتامیناز به ازای هر گرم پروتئین شیر، 5 گرم ایزوله پروتئینی آب پنیر به ازای هر لیتر شیر) تولید، و ویژگی های فیزیکوشیمیایی، شاخص های پروتئولیز و لیپولیز و خصوصیات ارگانولپتیکی آن ها در 3، 20، 40 و 60 روز پس از تولید مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    طی دوره رسیدن، شاخص های پروتئولیز و لیپولیز همه نمونه ها افزایش نشان داد (05/0p<) ولی شیب افزایش آنها کاهش پیدا کرد. کاهش چربی باعث کاهش چشمگیر سرعت پروتئولیز و لیپولیز پنیر سفید آب نمکی شد (05/0p<) ، این در حالی بود که تیمار آنزیمی شیر کم چرب همراه با تلفیق پروتئین های آب پنیر به فرمولاسیون آن، با کاهش آب اندازی پنیر حاصله، باعث ارتقای شاخص های پروتئولیز و لیپولیز شد (05/0p<). طی دوره رسیدن، کاهش سرعت تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر نسبت به انواع متوسط و بلند زنجیر به مراتب شدیدتر بود که احتمالا به دلیل شرکت آنها در واکنش های تولید ترکیبات عامل عطر و طعم بوده است. با افزایش زمان رسیدن، عطر و طعم نمونه تیمار شده با آنزیم ترانس گلوتامیناز به گونه قابل ملاحظه ای بهبود پیدا کرد (05/0p<) ولی همچنان کمتر از نمونه پرچرب مورد پسند مصرف کنندگان قرار گرفت (05/0p<).
    نتیجه گیری
    تلفیق پروتئین های آب پنیر به همراه تیمار آنزیمی ترانس گلوتامیناز سبب بهبود واکنش های لیپولیز و پروتئولیز در پنیر کم چرب طی دوره رسیدن می شود و در نتیجه آن ویژگی های ارگانولپتیکی آن بهبود می یابد.
    کلید واژگان: آنزیم ترانس گلوتامیناز, ایزوله پروتئینی آب پنیر, پروتئولیز, پنیر سفید آب نمکی کم چرب, لیپولیز}
    H. Jooyandeh *, E. Danesh, M. Goudarzi
    Introduction
    Fat reduction adversely affects different properties of cheese. Transglutaminase treatment of low-fat milk incorporated with whey proteins makes it possible to develop a low-fat white-brined cheese with rheological properties similar to the full-fat counterpart. The objective of this study was to monitor the changes in proteolysis and lipolysis indices of transglutaminase–treated low-fat white-brined cheese during ripening.
    Materials and Methods
    A control full-fat (3% fat), a control low-fat (1% fat) and an enzyme-treated low-fat (1% fat, 0.9 U transglutaminase/g protein, 5% whey protein isolate/L milk) white-brined cheese were produced and their physicochemical properties, proteolysis and lipolysis indices, FFA profile and organoleptic attributes were studied after 3, 20, 40 and 60 days.
    Results
    The proteolysis and lipolysis indices of all samples showed an increasing trend during ripening (p<0.05). The development of proteolysis and lipolysis in white-brined cheese with reduced fat content was noticeably slower than its full-fat counterpart (p<0.05). Transglutaminase treatment of low-fat milk incorporated with whey proteins retarded the syneresis of resultant cheese and hereby promoted its extent of proteolysis and lipolysis (p<0.05). The decreasing rate of short-chain free fatty acids production was more pronounced than that of medium- and long-chain free fatty acids, due possibly to their contribution to production of flavor compounds. Flavor of enzyme-treated low-fat cheese was considerably improved during ripening (p<0.05) but was less appreciated by consumers than that of control full-fat sample (p<0.05).
    Conclusion
    Transglutaminase treatment of low-fat milk incorporated with whey proteins results in a low-fat white-brined cheese with accelerated proteolysis and lipolysis and thus, more desirable organoleptic properties.
    Keywords: Lipolysis, Low-Fat White-Brined Cheese, Proteolysis, Transglutaminase Enzyme, Whey Protein Isolate}
  • صدیقه یزدان پناه، محمدرضا احسانی، مریم میزانی
    مقدمه
    لیپولیزیکیازواکنش هایبیوشیمیاییاصلیطیرسیدنپنیراست. دراثر پاستوریزاسیون و حرارت دهی لیپاز طبیعی شیر غیرفعال می شود؛ بنابراین، لیپولیز در پنیرهای ایرانی در سطح بسیار پایین انجام می شود. این مطالعه با هدف تسریع فرایند رسیدن پنیر سنتی و فتای فراپالایش از طریق لیپولیز پیشرفته و تاثیر آن بر خصوصیات میکروبی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    لیپازهایاینکپسوله آسپرژیلوس نیگر بر اساس روش سول - ژل تهیه شد. جهت تولید پنیر بعد از استاندارد کردن چربی شیر (% 3/3)، عمل پاستوریزاسیون در °C 75 به مدت 15 ثانیه انجام شد. سپس شیر پاستوریزه، خنک شده و به آن مایه های لاکتیکی، مایه پنیر و لیپاز به سه صورت لیپاز آزاد، لیپاز اینکپسوله و لیپاز اینکپسوله به همراه صمغ عربی به پنیر سنتی و فراپالایش به مقدار 4 گرم در 100 کیلوگرم دلمه یا رتنتیت، افزوده شد. پیشرفت لیپولیز و آزمون های شیمیایی میکروبیوارزیابی حسیدر طی دوره رسیدن 60 روزه بررسی شده است.
    یافته ها
    در روز 15 از دوره رسیدن پنیر سنتی و فراپالایش، تغییرات معنی داری در سطح 05/0P< در پیشرفت لیپولیز و ترکیبات شیمیایی مشاهده شد. جمعیت میکروبی بعد از روز 15 منفی شد. تیمار لیپاز اینکپسوله پنیر فراپالایش بالاترین امتیاز آزمون حسی را بدست آورد.
    نتیجه گیری
    تسریع در لیپولیز به عنوان یکی از شاخص های رسیدن پنیر است. تولید ترکیباتی مانند اسیدهای چرب و استفاده از افزودنی های جاذب الرطوبه مانند هیدروکلوئید صمغ عربی باعث کاهش جمعیت میکروبی محصول نهایی و بهبود خواص حسی شده است.
    کلید واژگان: اینکپسوله کردن, پنیر, خصوصیات میکروبی, رسیدن, لیپولیز}
    Introduction
    Lipolysis during cheese ripening is one of the main biochemical reactions. In pasteurization natural lipase present in milk becomes inactive. Therefore lipolysis occurs in Iranian cheeses at low level. The aim of this study is to accelerate the ripening of traditional and ultra-filtered Feta cheeses by lipolysis and evaluate the effect on the microbiological characteristics of the cheeses.
    Materials And Methods
    Aspergillus niger encapsulated lipase was prepared according to Sol-Gel method. For producing cheeses after milk fat standardization where the pasteurization was carried out at 75 °C for 15 s, the milk was cooled and the starter, rennet and lipase were added in three forms of encapsulated, encapsulated with arabic gum and non- encapsulated to the traditional and UF-Feta cheeses. The amount of added lipase to curd or retentate was 4 g/100kg. The lipolysis development and evaluations of chemical, microbial and sensory characteristics were performed during the 60 days of ripening.
    Results
    On the 15th day of ripening period the lipolysis development and chemical compounds observed had significant differences at the P< 0.05 between the traditional and UF- Feta cheeses. The microbial counts were negative after 15 th day.Encapsulated lipase treatment of UF-Feta cheeses had the highest sensory score.
    Conclusion
    Accelerated lipolysis in cheese might be regarded as a ripening indicator. Production of free fatty acid and hygroscopic additive like arabic gum had prevention effect on microbial counts in the final product and improved the sensory properties.
  • مینو باسامی، سجاد احمدی زاد، وریا طهماسبی، احسان خدمتگزار، سینا رخصتی
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی همراه با روزه داری بر سوخت و ساز چربی و کربوهیدرات بود.
    مواد و روش ها
    24 آزمودنی مرد به طور تصادفی در دو گروه روزه داری (F و 12=تعداد) و روزه داری+تمرین استقامتی (F+ET و 12=تعداد) قرار گرفتند. برنامه ی پژوهش در گروه F با 10 نفر و در گروه F+ET با 12 نفر به پایان رسید. گروه F فقط روزه داشتند، در حالی که گروه F+ET در طول ماه رمضان علاوه بر روزه داری، 3 جلسه در هفته پس از افطار به تمرین استقامتی روی نوارگردان پرداختند. شاخص های تن سنجی، نمونه های خونی و رژیم غذایی در اول ماه رمضان، بعد از هفته اول و در پایان ماه رمضان اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    وزن و نمایه ی توده ی بدن در طی ماه رمضان در دو گروه تغییر معنی داری نداشتند (05/0P>). با این حال، درصد چربی در دو گروه کاهش معنی داری نشان داد (05/0P<). اکسیداسیون چربی، اکسیداسیون کربوهیدرات، انسولین، گلوکز، گلیسرول و اسید چرب آزاد استریفه نشده (NEFA) در هفته ی اول رمضان در گروه F+ET تغییرات بیشتری داشت، و این تغییرات در گروه F در نیمه ی دوم رمضان بیشتر بود، با این حال بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نگردید (05/0P>).
    نتیجه گیری
    ترکیب روزه داری و تمرین بر روند تغییرات اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در طی ماه رمضان تاثیرگذار می باشد، اما به طور کلی اثر دو برنامه مشابه می باشد و اضافه نمودن تمرین استقامتی به روزه داری اثری بیشتر از روزه داری تنها ایجاد نمی نماید.
    کلید واژگان: رمضان, تمرین استقامتی, اکسیداسیون چربی, اکسیداسیون کربوهیدرات, لیپولیز}
    Dr M. Bassami, Dr S. Ahmadizad, W. Tahmasebi, E. Khedmatgozar, S. Rokhsati
    Introduction
    The purpose of the present study was to investigate the combined effects of endurance training and fasting during Ramadan on fat and carbohydrate metabolism.
    Materials And Methods
    Twenty four healthy men (age، 25. 4±2. 3 years) were randomly allocated to two groups of fasting (F، n=12) and fasting + endurance training (F+ET، n=12). The study protocol for the F group included 10 and the F+ET group had 12 subjects. The fasting group only fasted during Ramadan، whereas the F+ET group، in addition to fasting، performed three sessions of endurance training on the treadmill after Iftar. Antropometric indices، blood samples and dietary intakes were documented the beginning of Ramadan and after the first week and at the end of Ramadan.
    Results
    Weight and body mass index did not change significantly during Ramadan in either group (P>0. 05)، but the body fat percentage reduced significantly (P<0. 05) during Ramadan in both groups. Fat oxidation، carbohydrate oxidation، insulin، glucose، glycerol، and non-esterified free fatty acid changed in the first week of Ramadan، more pronouncedly in F+ET group، whereas in the F group these changes occurred more during the second half of the Ramadan، though the changes did not differ significantly between the two groups.
    Conclusions
    Combining Ramadan fasting and exercise training affects the trend of changes in fat and carbohydrate oxidation during Ramadan. Generally however the effects of two protocols were similar and adding the endurance training to fasting did not induce more changes than fasting perse.
    Keywords: Ramadan, Endurance training, Fat oxidation, Carbohydrate oxidation, Lipolysis}
  • خسرو ابراهیم، مینو باسامی، سرکوت کلاه دوزی*، وفا کریم نیا صاحب
    مقدمه

    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت مقاومتی دایره ای بر سوخت و ساز چربی و کربوهیدرات طی فعالیت استقامتی در مردان دارای اضافه وزن بود.

    مواد و روش ها

    10 مرد دارای اضافه وزن با میانگین سنی 8/4±8/28 سال، نمایه ی توده ی بدن 4/1±2/28 کیلوگرم بر متر مربع و بیشینه اکسیژن مصرفی 7/3±3/23 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه، 2 جلسه فعالیت را انجام دادند: 1) فعالیت استقامتی (E)، 2) فعالیت مقاومتی دایره ای و به دنبال آن فعالیت استقامتی (RE). فعالیت مقاومتی دایره ای شامل 6 ایستگاه، 3 نوبت با شدت 50% یک تکرار بیشینه (1-RM) به مدت 21 دقیقه فعالیت، و استقامتی شامل 30 دقیقه با شدت 60% بیشینه اکسیژن مصرفی روی دوچرخه کارسنج بود. گازهای تنفسی در شرایط استراحت، قبل و طی فعالیت استقامتی برای محاسبه ی اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات جمع آوری شد. نمونه های خون سیاهرگی در شرایط استراحت، قبل و بلافاصله بعد از فعالیت استقامتی گرفته شد، و برای تحلیل گلوکز، انسولین، مالونیل کوآنزیم A، اسید چرب آزاد و گلیسرول مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    غلظت گلیسرول پلاسما طی فعالیت استقامتی در جلسه ی RE 53%، و در جلسه ی E 46% نسبت به حالت استراحت افزایش پیدا کرد (001/0P<). غلظت گلوکز پلاسما قبل از فعالیت استقامتی در جلسه ی RE بیشتر از جلسه ی E بود (001/0P<). در جلسه ی RE، اگرچه اکسیداسیون چربی طی 30 دقیقه فعالیت استقامتی (ارزش میانگین) بیشتر از جلسه ی E بود، اما اختلاف معنی داری بین 2 جلسه وجود نداشت (05/0P>). هم چنین، اختلاف معنی داری در فاکتورهای اسید چرب آزاد، انسولین، مالونیل کوآنزیم A و اکسیداسیون کربوهیدرات بین 2 جلسه مشاهده نشد (05/0P>).

    نتیجه گیری

    فعالیت مقاومتی دایره ای در مردان دارای اضافه وزن، موجب افزایش لیپولیز طی فعالیت استقامتی می گردد.

    کلید واژگان: فعالیت مقاومتی دایره ای, اسید چرب آزاد, گلیسرول, مالونیل کوآنزیم A, انسولین, اکسیداسیون سوبستراها, لیپولیز}
    Khosrow Ebrahim, Minoo Bassami, Sarkawt Kolahdozi, Vafa Karimnia Saheb
    Introduction

    This study examined the effects of circuit resistance exercise on fat and carbohydrate metabolism during endurance exercise in overweight men.

    Materials And Methods

    Ten overweight men (mean±SD: age, 28.8±4.8 yr; BMI, 28.2±1.4 kg/m2; vo2max, 23.3±3.7 ml/kg/min) performed two types of exercise regimens: 1) Endurance exercise (E), and 2) Circuit resistance exercise, followed by endurance exercise (RE). Circuit resistance exercise consisted of six stations, each with three circuits at 50% of 1-RM (one repetition maximum), and a total exercise time of 21 min. Endurance exercise consisted cycle ergometer exercise at 60% of the maximal oxygen uptake for 30 min. Expired gases at rest, before and during endurance exercise were measured for calculating fat and carbohydrate oxidation. Venous blood samples were taken at rest, before and immediately after endurance exercise. Blood samples were analyzed for glucose, nonestrified fatty acids (NEFA), malonyl COA (MCOA), glycerol and insulin.

    Results

    Plasma glycerol concentrations during endurance exercise increased 53% in RE vs. 46% in the E group (P<0.001). Concentration of plasma glucose before endurance exercise was higher in RE than in the E group (P<0.001). In RE exercise, although fat oxidation through the 30-min endurance exercise (mean value) was greater than in the E regimen, there was no significant difference between the two groups (P>0.05). Also, no significant difference was observed in the NEFA, MCOA, insulin, carbohydrate oxidation responses (P>0.05).

    Conclusion

    Lipolysis during the submaximal exercise is enhanced by prior circuit resistance exercise in overweight men.

    Keywords: Circuit resistance exercise, NEFA, Glycerol, MCOA, Insulin, Substrate oxidation, Lipolysis}
  • صدیقه درستی، علی بزمی، بابک قنبرزاده، علی ایاسه
    سابقه و هدف
    پنیر سفید ایرانی یکی از پنیرهای آب نمکی است که مرحله رسیدن را در آب حاوی غلظت های بالای نمک کلرید سدیم طی می کند. این نمک در آبگیری دلمه و افزایش ماندگاری پنیر مؤثر است، ولی به دلیل نقش آن در ایجاد شرایط مناسب برای بروز و تشدید بیماری های قلبی عروقی و کلیوی سعی می شود که از نمک های جایگزین مانند کلرید پتاسیم استفاده شود.
    مواد و روش ها
    نمونه های پنیر سفید آب نمکی ایرانی با استفاده از شیر گاو پاستوریزه تهیه و در ترکیبات متفاوت آب نمک رسانده شدند. آب نمک های مورد استفاده شامل محلول های 10% NaCl (نمونه شاهد) و مخلوط NaCl/KCl (به نسبت های 1:1 و 3:1) به عنوان نمونه آزمایشی بود. تاثیر جایگزینی نسبی NaCl با KCl روی ویژگی های شیمیایی، لیپولیز، پروتئولیز و ویژگی های فیزیکی نمونه های پنیر شامل سختی بافت در طول مدت رسیدگی 56 روزه بررسی شد. لیپولیز به وسیله اندازه گیری عدد اسیدی در طول مدت رسیدگی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    پنیرهای تهیه شده با مخلوط NaCl/KCl تفاوت معنی داری از لحاظ ویژگی های شیمیایی و فیزیکی شیمیایی (ماده خشک، اسیدیته، pH و نمک) در مقایسه با نمونه شاهد نداشتند. ارزیابی پروتئولیز با استفاده از روش های کلدال و الکتروفورز اختلاف معنی داری بین نمونه شاهد و نمونه آزمایشی طی روزهای مختلف رسیدگی نشان نداد. جایگزینی نسبی NaCl با KCl تاثیر معنی داری بر میزان عدد اسیدی و ویژگی های بافتی نمونه های آزمایشی نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده از آزمایشات نشان دادند تا 50% کاهش کلرید سدیم تاثیر معنی داری بر کیفیت پنیر ندارد. جایگزینی نسبی NaCl با KCl قادر به ایجاد تغییر قابل ملاحظه در عدد اسیدی و ویژگی های بافتی نمونه های پنیر نیست.
    کلید واژگان: پنیر سفید ایرانی, کلرید پتاسیم, کلرید سدیم, پروتئولیز, لیپولیز, غلظت نمک}
    S. Dorosti, A. Bazmi *, B. Ghanbarzadeh, A. Ayaseh
    Background And Objectives
    Iranian white cheese is a type of cheese ripened in brine with high concentrations of Sodium Chloride (NaCl). The brine influences curd development in the process of making cheese and its shelf-life. However, considering that NaCl increases the risk of cardiovascular and renal diseases, cheese producers try to replace it with substitutes, such as potassium chloride.
    Materials And Methods
    Iranian white cheese samples prepared using pasteurized cow’s milk were ripened in different brines containing either 10% NaCl (control) or a mixture of NaCl/KCl with ratios of 1:1 and 3:1 (case). The effect of partial substitution of NaCl by KCl was investigated on the chemical composition, proteolysis, and lipolysis, as well as on the physical properties (textural hardness) of the cheese samples during ripening for up to 56 days. Lipolysis was assessed by measuring acid degree value (ADV).
    Results
    The physical and chemical properties (dry solids, salt, pH, and acidity) of the experimental and control cheese samples were not significantly different. Neither were there any significant differences with regard to proteolysis (measured by Kjeldhal method and electrophoresis). Finally, substituting NaCl with KCl had no effect on ADV or textural hardness of the experimental samples either.
    Conclusion
    It can be concluded that a reduction of NaCl up to 50% in brine has no effect on the quality of the cheese produced. Furthermore, substituting NaCl with KCl will not cause noticeable changes in ADV and textural properties of the cheese.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال