جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "electrocardiogram" در نشریات گروه "دامپزشکی"
-
امروزه بیماری های تنفسی یکی از مشکلات شایع در حیوانات و همین طور انسان می باشند. یکی از راه های مقابله و کنترل بیماری های تنفسی استفاده از دارو های برونکودیلاتور مانند سالبوتامول و فورمترول می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر مقایسه تاثیر سالبوتامول و فورمترول بر تغییرات الکتروکاردیوگرام، فشارخون و میزان پتاسیم و گلوکز سرم در سگ بود. بدین منظور از 15 قلاده سگ بومی نر بالغ استفاده شد. پس از بررسی وضع سلامت، حیوانات به سه گروه شاهد، تیمار با سالبوتامول و فورمترول تقسیم؛ و در گروه های تیمار داروهای سالبوتامول و فورمترول روزانه با دوز یک پاف در دو نوبت صبح و شب به مدت 7 روز پشت سر هم به صورت استنشاقی تجویز گردید. پس از اتمام دوره و گذشت 4 ساعت از آخرین تجویز، الکتروکاردیوگرام، فشارخون و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی سنجیده شد. جهت سنجش میزان پتاسیم و گلوکز خون، از ورید سفالیک به میزان 5 میلی لیتر خون گیری به عمل آمد. تجویز سالبوتامول موجب کاهش معنی دار فشارخون سیستولی و دیاستولی شده، در حالی که فورمترول باعث افزایش غیرمعنی دار فشارخون گردید. سالبوتامول و فورمترول باعث افزایش معنی دار در تعداد ضربان قلب گردید. میزان پتاسیم خون و همچنین فاصله RR در نوار الکتروکاردیوگرام در گروه های تیمار با هر دو دارو در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری داشت. اما میزان گلوکز خون، تنها در گروه تیمار با سالبوتامول نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری را نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده تجویز سالبوتامول و فورمترول موجب کاهش پتاسیم و افزایش گلوکز خون در سگ می گردد. همچنین مصرف سالبوتامول عوارض قلبی و توان آریتمی زایی بیشتری نسبت به فورمترول از خود نشان داد. به همین جهت تجویز داروی سالبوتامول و فورمترول باید با احتیاط و کنترل بیشتری صورت گیرد.
کلید واژگان: سالبوتامول, فورمترول, الکتروکاردیوگرام, فشارخون, سگToday, respiratory diseases are one of the most common problems in animals and humans. One of the methods to control respiratory diseases is the use of bronchodilator drugs such as salbutamol and formoterol. The aim of the present study was to compare the effect of salbutamol and formoterol on electrocardiogram, blood pressure, potassium and glucose changes in dogs. For this purpose, fifteen male adult dogs were used. After a health check, animals were divided into three groups: control, salbutamol and formoterol. Treatment groups were inhaled daily with a single dose of one puff twice daily (morning and night) for 7 days. Finally, 4 hours after the last administration, electrocardiogram, blood pressure and arterial oxygen saturation were measured. Then, blood samples were taken from cephalic vein (5 ml) to measure blood potassium and glucose levels. Results showed that Administration of salbutamol caused a significant decrease in systolic and diastolic blood pressure, while formoterol caused a significant increase in blood pressure. Salbutamol and formoterol significantly increased heart rate. Blood potassium level as well as RR interval in electrocardiogram were significantly reduced in the groups treated with both drugs compared with the control group. The group treated with salbutamol showed a significant increase in blood glucose compared with the control group. According to the results, administration of salbutamol and formoterol reduced potassium unlike glucose. Salbutamol also was more effective than formotrol on cardiac effects and arrhythmogenic potential. Therefore, the administration of salbutamol and formoterol in cardiac or diabetic patients should be treated with caution and control.
Keywords: Salbutamol, Formoterol, Electrocardiogram, blood pressure, Dog -
کاربامازپین به عنوان داروی ضدتشنج در درمان تشنجات جزئی ساده و تونیک-کلونیک عمومی و درد عصب سه قلو مورد استفاده قرار گرفته و به عنوان پیشگیری کننده در بیماری مانیک دپرسیو نیز مصرف می شود. کاربامازپین با طولانی کردن مدت غیرفعال ماندن پمپ سدیم-پتاسیم سلول ها، در مجموع انتقال سیناپسی را کاهش می دهد. با توجه به کاربرد بالینی داروی کاربامازپین، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات قلبی این دارو در سگ ها انجام شد. در این مطالعه تجربی-مداخله ای تعداد 14 قلاده سگ ماده بومی بالغ 2-5/1 ساله نژاد مخلوط تهیه و پس از انجام آزمایشات و معاینات بالینی برای تایید صحت و سلامتی عمومی، به دو گروه تیمار و کنترل (هر گروه 7 قلاده) تقسیم بندی شدند. در روز صفر قبل از تجویز دارو اقدام به تهیه الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام و سنجش فشار خون شد. هر دو گروه در شرایط کاملا یکسان نگه داری شده و به گروه تیمار به مدت 7 روز داروی کاربامازپین (با دوز 8 میلی گرم بر وزن بدن) خورانده شد. بعد از اتمام دوره تجویز دارو، مجددااز سگ ها الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام اخذ و فشار خون آن ها اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد واکاوی آماری قرار گرفت. داروی کاربامازپین فشار خون سگ های گروه تیمار را به طور معنی داری کاهش داد (05/0p<). همچنین کاربامازین تغییرات معنی داری را در الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام سگ ها ایجاد کرد (05/0p<). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که داروی کاربامازپین می تواند به طور قابل توجهی باعث کاهش فشار خون و تغییرات در الکتروکاردیوگرام و اکوکاردیوگرام سگ ها شود.کلید واژگان: کاربامازپین, الکتروکاردیوگرام, اکوکاردیوگرام, فشار خون, سگCarbamazepine is used as an anticonvulsant drug in the treatment of simple slight convulsion and generalized tonic-clonic, trigeminal neuralgia, and also as preventive agent in manic depressive. Carbamazepine reduces synaptic transmission by prolonging the inactivity of cellular sodium-potassium pump. Considering the clinical use of carbamazepine, the current study aimed to evaluate its cardiac effects in dogs. In this experimental-interventional study, fourteen native 1.5-2 years old female mixed breed dogs were procured and after laboratory testing and physical examination to ensure their general health status, they were divided into treatment and control groups (7 dogs in each group). On day zero, before drug administration, the electrocardiogram, echocardiogram and blood pressure was recorded. Both groups were maintained in the same conditions and carbamazepine was given orally to the treatment group for 7 days (with a dose of 8 mg/kg). After completing the administration period, the electrocardiogram, echocardiogram and blood pressure was obtained once again and the data were analyzed by one-way ANOVA. Blood pressure was significantly reduced in the treatment group (p<0.05). Significant changes were also induced by carbamazepine in the dogs’ electrocardiogram and echocardiogram (p<0.05). According to the results of the current study, it was found that carbamazepine could decrease blood pressure and induce notable alterations in the electrocardiogram and echocardiogram of dogs.Keywords: Carbamazepin, Electrocardiogram, Echocardiogram, Blood pressure, Dog
-
شوک هموراژیک به عنوان یکی از علل مرگ ناشی از آسیب ایسکمیک اعضای مختلف در سگ می باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه ی پارامترهای پرفیوژن بافتی و الکتروکاردیوگرافی سگ های مبتلا به شوک هموراژیک تجربی، قبل و پس از احیاء با محلول های رینگر لاکتات و هیدروکسی اتیل استارچ 6 درصد بود. بدین منظور پارامترهای پرفیوژن بافتی شامل رنگ مخاط لثه، زمان پر شدن مجدد مویرگی، کیفیت نبض محیطی، دمای اندام های انتهایی، غلظت لاکتات سرم، تعداد ضربان قلب، میانگین فشار خون سرخرگی، برون ده ادرار به علاوه الکتروکاردیوگرام ده قلاده سگ نر بالغ سالم از نژاد مخلوط پس از بیهوشی ارزیابی گردید (مرحله کنترل). دومین مرحله ارزیابی، پس از خون گیری تا حدود 60 درصد حجم خون و رسیدن به فشار میانگین سرخرگی 40 تا 50 میلی متر جیوه صورت گرفت. پس از 30 دقیقه نگهداری حیوانات در شرایط تثبیت شوک هموراژیک، سومین ارزیابی انجام شد. سگ ها به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند که محلول رینگر لاکتات یا هیدروکسی اتیل استارچ 6 درصد را به ترتیب با دوز 20 و 5 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در 4 بازه ی زمانی 15 دقیقه ای دریافت نمودند (مراحل چهارم تا هفتم ارزیابی). تا یک ساعت پس از آخرین مرحله ی احیاء سگ ها تحت نظر قرار گرفته و در پایان این زمان هشتمین مرحله ی ارزیابی صورت پذیرفت. زمان بر تعداد ضربان قلب، فشار خون میانگین سرخرگی، درجه ی حرارت نواحی انتهایی بدن، برون ده ادرار، غلظت لاکتات خون، ارتفاع موج R و فاصله ی زمانی امواج Q-T، تاثیر معنی داری داشت در حالی که نوع سرم بر غلظت لاکتات خون، برون ده ادرار و ارتفاع موج P دارای تاثیر معنی داری نبود. نتایج این بررسی نشان داد که استفاده از دو محلول رینگر لاکتات و هیدروکسی اتیل استارچ جهت احیای بیماران دچار شوک هموراژیک، در کوتاه مدت تاثیر قابل اهمیتی بر پارامترهای پرفیوژن و الکتروکاردیوگرام ندارد.کلید واژگان: شوک هموراژیک, هیدروکسی اتیل استارچ, پرفیوژن بافتی, الکتروکاردیوگرام, سگHemorrhagic shock remains one of the leading causes of death following multiple organ ischemic injuries in dogs. The aim of this study was to compare tissue perfusion and electrocardiographic parameters in experimentally induced acute hemorrhagic shock in dogs before and after resuscitation with the lactated ringer and hydroxyethyl starch 6% solutions. The parameters of tissue perfusion included the gingival mucosal color, CRT, peripheral pulse quality, appendage temperature, serum lactate concentration, heart rate, mean arterial blood pressure and urine output plus ECG were evaluated in ten male adult healthy mongrel dogs which instrumented, and anesthetized (control measurement). Hemorrhage was performed with removal of up to 60% of blood volume to keep MAP between 40 and 50 mm Hg (second set of measurements). After a 30- minute stabilization period in hemorrhagic shock condition, the third set of measurements was performed. The dogs were randomly assigned to two study groups which received lactated ringer or hydroxyethyl starch solutions, 20 or 5 ml/kg respectively in four consecutive 15 –min periods (fourth to seventh measurements). One hour after the last resuscitation stage, the dogs were monitored and at the end of this time, an eighth evaluation step was carried out. Time induced a significant effect on heart rate, mean arterial blood pressure, appendage temperature, urine output, serum lactate concentration, R wave amplitude and Q-T interval. While solution type had a significant effect on serum lactate concentration, urine output and P wave amplitude. The results of this study showed that each of lactated ringer and hydroxyethyl starch solutions, has no significant effect in the short term on tissue perfusion and electrocardiogram parameters in hemorrhagic shock resuscitated dogs.Keywords: Hemorrhagic shock, Hydroxyethyl Starch, Tissue perfusion, Electrocardiogram, Dog
-
به منظور ارزیابی تغییرات الکتروکاردیوگرام و برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی سرم متعاقب عمل پیوند ایلئوم به مثانه، ده قلاده سگ سالم، بالغ، نژاد مخلوط و از هر دو جنس (7 قلاده نر و 3 قلاده ماده) با وزن 24-15 کیلوگرم انتخاب شدند. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه مساوی درمان و کنترل تقسیم گردیدند. در گروه درمان حدود 50 درصد از مثانه برداشته شد و آنگاه با استفاده از روش Lamesh و Dociu بلافاصله پیوند ایلئوم به مثانه انجام گرفت و در گروه کنترل پس از برداشتن یک قطعه از ایلئوم، بدون انجام عمل برداشت مثانه و پیوند روده به آن، مسیر روده ای مجددا به هم آناستوموز گردید. خون گیری جهت اندازه گیری ازت اوره ی خون، کراتینین، اسید اوریک، کلسیم، فسفر، کلر، سدیم و پتاسیم در زمان قبل از جراحی انجام شد و در روزهای 1، 3، 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 پس از جراحی تکرار گردید. همچنین ثبت الکتروکاردیوگرام در زمان قبل از جراحی و روز های 7، 14، 21، 28، 35، 42 و 49 پس از جراحی صورت گرفت. ازت اوره ی خون، اسید اوریک و فسفر افزایش معنی داری را نشان دادند. سایر فاکتورهای خونی تغییرات معنی داری را آشکار نساختند. در الکتروکاردیوگرام هیچ گونه آریتمی و بی نظمی مشاهده نگردید. علی رغم برخی تغییرات بیوشیمیایی سرم، می توان نتیجه گرفت که ایلئوم برای پیوند با مثانه در سگ ها به منظور افزایش حجم آن قطعه ای ایده آل است و حداقل در این مطالعه تغییرات بیوشیمیایی سرمی هیچ تاثیر قابل مشاهده ای در الکتروکاردیوگرام نشان نداد.کلید واژگان: پیوند, ایلئوم, مثانه, تغییرات بیوشیمیایی, الکتروکاردیوگرام, سگTo evaluate electrocardiogram and some serum biochemical alterations after ileocystoplasty, ten healthy adult mixed breed dogs of both sexes (7 males and 3 females), weighing between 15-24 kg were selected. The animals randomly divided into equal treatment and control groups. In treatment group, partial cytectomy resecting 50 percent of the urinary and immediate ileocystoplasty was performed by Lamesch and Dociu technique and in control group an ileal segment resection and intestinal tract re-anastomosis was achieved without partial cystectomy and ileocystoplasty. Blood samples for measuring blood urea nitrogen (BUN), creatinine, uric acid, calcium, phosphorus, chlorine, sodium and potassium were taken before surgery and repeated at day 1, 3, 7, 14, 21, 28, 35, 42 and 49 after operation. Electrocardiograms were recorded before surgery and at days 7, 14, 21, 28, 35, 42, and 49 after surgery too. The results showed some significant increase in blood urea nitrogen, uric acid, and phosphorus. Other biochemical parameters did not reveal any significant alterations. The electrocardiograms did not show any arrhythmias and irregularities. In spite of some serum biochemical changes, it can be concluded that ileum is an ideal part for augmentation cystoplasty in dogs and at least in this study the serum biochemical changes did not show any significant effects in electrocardiogram.Keywords: Ileocystoplasty, Biochemical alterations, Electrocardiogram, Dog
-
Diuretics have several therapeutic advantages in dairy cows but there are different side effects such as acid-base and electrolyte imbalances which may affect the electrocardiographic parameters. Fifteen multiparous, clinically healthy, non-pregnant and high producing 4-year-old Holstein dairy cows at their early lactation period were randomly divided into 3 equal experimental groups. Furosemide was infused intravenously at 3 different doses containing group 1: 2.5 mg/kg; group 2: 5 mg/kg and group 3: 10 mg/kg. Electrocardiogram recordings and blood samplings were performed at prior and 1, 2, 3, 4, 5 and 24 hours after furosemide administrations. Sera after separation were assayed for sodium, potassium, chloride, calcium, magnesium and phosphorus concentrations. There were no significant changing patterns in P, R, S and T amplitudes. P-R, R-R, Q-T and S-T intervals increased significantly after furosemide administrations in groups 2 and 3. Electrocardiographic intervals in groups 3 were higher than other groups (PKeywords: Furosemide, Electrocardiogram, Electrolyte imbalance, Holstein dairy cow
-
An easy way to evaluate the cardiovascular system is recording the cardiac electrical activities. Reviewing the available literatures suggests that buffalos ECG compared to other large animals have been neglected and the carried out studies in this field are too limited. Using this method for the diagnosis of cardiac disorders needs the standardization, not only among animal species but also among different breeds of a species. The present study was performed to determine the normal parameters of electrocardiogram in 100 clinically healthy buffaloes of different ages and sexes. The buffaloes were divided into male and female and two age groups (less than 2.5, and more than 2.5 yrs.) on the base of dental formula. After taking the anamnesis and performing a clinical examination, electrocardiogram was obtained based on base - apex lead system with the paper speed of 25mm sec-1 and sensitivity of 10 mm mV-1 at rest. Results showed that regardless of age and sex, the median and interquartile range of P, R, S and T wave's amplitude (voltage) was, 0.18±0.04, 0.69±0.40, 0. 97± 0.31 and 0.20 ±0.25 mV, respectively and the duration of p wave, QRS complex, and T wave was determined 0.06 ±0.01, 0.06 ±0.01 and 0.08 ± 0.02 seconds, respectively. Only in a less than 2.5 years old female buffalo, Q wave was recorded, the amplitude of this wave was 0.07 mV. Statistical method showed that among different ECG parameters, there was significant difference between the two sexes (pKeywords: Electrocardiogram, Buffalo, Parameter, Khuzestan
-
پارامترهای الکتروکاردیوگرافی و ریتم قلبی در گاوهای شیری و گوشتی به فراوانی مطالعه شده است ولی در مورد گوسفند اطلاعات موجود در این زمینه محدود است. این مطالعه با هدف تعیین پارامترهای الکتروکاردیوگرافی و ریتم قلبی در گوسفندان نژاد بلوچی انجام شد. در 44 راس از گوسفندان نر و ماده نژاد بلوچی بظاهر سالم از نظر بالینی، پارامترهای الکتروکاردیوگرافی شامل ارتفاع امواج P، Q، R، Sو Tو مدت زمان امواج P، QRS و T و فواصل P-R، Q-Tو R-R در اشتقاق های اندامی استاندارد و تقویت شده (I، II، III، aVR، aVLو aVF) و اشتقاق قاعده ای- راسی اندازه گیری شد. میانگین ضربان قلب 6/89 ضربه در دقیقه برآورد گردید که از همبستگی معنی داری با سن برخوردار بود(269/0-=r، 014/0=P). در اشتقاق های مختلف، الگوهای مختلفی از امواج P، QRSو T مشاهده شد. سن و جنس دو مولفه ی تاثیر گذار بر برخی شاخص های الکتروکاردیوگرافی بودند به طوری که در برخی اشتقاق ها، ارتفاع امواج P، Q، R،Sو T و طول فاصله ی P-R در گوسفندان نر به طور معنی داری بیشتر از گوسفندان ماده بود. همچنین، در گوسفندان گروه سنی کمتر از 1 سال در برخی اشتقاق ها ارتفاع امواج P، Rو S به طور معنی داری بیشتر و مدت زمان مجموعه ی QRS به طور معنی داری کمتر از گروه سنی 3 ≥سال بود. میزان وقوع آریتمی سینوسی در گوسفندان بلوچی بسیار بالا بود. در دام های دچار آریتمی سینوسی، میانگین ضربان قلب به طور معنی داری کمتر از دام های فاقد این آریتمی بود. همچنین این مطالعه نشان داد که مناسب ترین اشتقاق جهت ارزیابی الکتروکاردیوگرافی در گوسفند، اشتقاق قاعده ای- راسی می باشد.
کلید واژگان: آریتمی, الکتروکاردیوگرافی, بلوچی, گوسفندIranian Journal of Veterinary Science and Technology, Volume:7 Issue: 2, Summer and Autumn 2015, PP 84 -91Electrocardiographic (ECG) parameters and cardiac rhythms have been evaluated and published in different breeds of beef and dairy cattle but there is limited information regarding these parameters in healthy sheep. This study is aimed to investigate the ECG parameters in Balouchi sheep. The ECG parameters including the amplitudes of P, Q, R, S and T waves, duration of P, QRS and T waves and P-R, Q-T and R-R intervals were evaluated in 44 male and female clinically healthy Balouchi sheep in standard and augmented limb leads (I, II, III, AVR, AVL, and AVF) and base-apex lead. The mean heart rate was 89.6 beats/minute which had a significant correlation with age (r=-0.269, p=0.014). Different configurations of P-wave, QRS complex and T wave were observed in different ECG leads. It was found that age and gender affects some ECG parameters. In some leads, rams had significantly higher amplitudes of P, Q, R, S and T waves and longer duration of PRR interval than ewes. Also in some leads, the amplitudes of P, R and S waves were significantly higher and the duration of QRS complex was shorter in sheep less than one year old than sheep with age three years or older. The most common cardiac dysrhythmia observed on the ECG traces was Sinus arrhythmia. Sheep with this dysrhythmia had a significantly lower heart rate (p
Keywords: Arrhythmia, electrocardiogram, Balouchi, sheep -
Adonis aestivalis (summer pheasant-eye) is an annual plant with a crimson flower, distributed in southern Europe and Asia. The plant has large buttercup-like blossoms and soft, fern-like leaves. It blooms in spring and is often found as a weed in cereal fields. Like other Adonis spp., the plant produces cardiac glycosides. It is used in remedies for mild weakness of the heart, especially when accompanied by nervous complaints. Cardiovascular and toxic effects of a hydroalcoholic extract from the aerial parts of A. aestivalis were investigated in sheep and mice. Six male sheep were anesthetized with sodium pentobarbital and arterial blood pressure was measured with a transducer connected to the left femoral artery. Heart rate and electrocardiogram (ECG) were registered from lead base-apex ECG derivatives connected to a Powerlab recorder. Three successive equal doses (75 mg kg-1) of the hydroalcoholic extract of A. aestivalis intravenously administered to anesthetized sheep. Adonis aestivalis extract induced a significant bradycardia and hypotension in sheep. Various ECG abnormalities in sheep included sinus arrhythmia, shortened and depressed S-T interval, and absence of P wave and flattened or inverted T wave. In addition, ventricular arrhythmias, bradyarrhythmias, atrioventricular block, ventricular premature beats, ventricular tachycardia and ventricular fibrillation have also been observed. The acute intraperitoneal toxicity (LD50) of the extract in mice was 2150 mg kg-1. In conclusion, bradycardia and ECG alterations induced by the extract could explain the justification of traditional use of the of Adonis aestivalis in treating cardiovascular insufficiency.Keywords: Adonis aestivalis, Cardiac arrhythmias, Electrocardiogram, LD50
-
در یک راس مادیان 14 ساله نگهداری شده در بیمارستان آموزشی دانشکده دامپزشکی مشهد، به طور تصادفی فیبریلاسیون دهلیزی تشخیص داده شد. بی نظمی در ضربان و شدت صداهای قلبی در معاینه درمانگاهی و امواج f در الکتروکاردیوگرام اخذ شده مشاهده شد. هماتولوژی طبیعی بود و اندازهگیری برخی فاکتورهای بیوشیمیایی قبل و بعد از درمان، وجود هیپوناترمی را قبل از درمان نشان داد . اسب فوق به وسیله قرصهای کویینیدین سولفات 200 میلی گرمی و توسط لوله معدی به طور خوراکی مورد درمان قرار گرفت. در طی 24 ساعت ریتم طبیعی در اسب ظاهر گردید. در مقاله حاضر به عوامل سبب ساز و انواع داروهای استفاده شده برای درمان این دیس ریتمی نیز پرداخته شده است.
کلید واژگان: فیبریلاسیون دهلیزی, کوئینیدین سولفات, الکتروکاردیوگرام, فاکتورهای بیوشیمیایی, اسبIranian Journal of Veterinary Science and Technology, Volume:5 Issue: 1, Winter and Spring 2013, PP 57 -63Atrial fibrillation (AF) was detected as an incidental finding in a 14 years old brood mare horse which was maintained for student education in the teaching hospital، Faculty of Veterinary Medicine، Mashhad. Irregular heart rhythm، variable intensity of heart sounds and «f» waves were revealed in clinical examination and electrocardiography. Hematology showed normal values and hyponutremia was observed in serum biochemical analysis. Treatment of the horse was done with oral administration of quinidine sulfate (200 mg tabs). Normal rhythm was appeared after 24 hours of treatment. Herein، we have discussed the etiology and the treatment procedure of this dysrhythmia.
Keywords: Atrial fibrillation, Quinidine sulfate, Electrocardiogram, Biochemical factors, Horse -
عقرب همی اسکارپیوس به عنوان خطرناکترین عقرب در مناطق جنوب و جنوب غربی ایران شناخته شده است که باعث بیماری و مرگ در مصدومین بزرگسال و کودکان می گردد. تاثیر پادزهر عقرب در بازگرداندن ناهنجاری های ایجاد شده در اثر زهر این عقرب به عنوان یک سئوال اساسی مطرح شده است. در این بررسی سم عقرب مذکور به میزان 1500 میکروگرم بر هر کیلوگرم از وزن بدن به صورت زیر جلدی به دو گروه از خرگوشها تزریق شد. هر دو گروه 1 و 2 پادزهر عقرب را به میزان 5 میلی لیتر را از طریق داخل وریدی در زمانهای 1 و 3 ساعت بعد از تزریق زهر در یافت نمودند. الکتروکاردیوگرام تمام خرگوشها در طول بررسی ثبت شد. همچنین خون خرگوشها گروه 1 در زمانهای 1ساعت بعد از تزریق زهر و 3 و 24 ساعت بعد از تزریق پادزهر جهت اندازه گیری پارامترهای بیوشیمیایی جمع آوری گردید. از طرف دیگر در خرگوشهای گروه 2 خون آنها 3 ساعت بعد از تزریق زهر و همچنین 3 و 24 ساعت بعد از تزریق پادزهر جمع آوری گردید. سرم جدا شده مورد ارزیابی آنزیمهای ALT،AST، LDH، CPK، CK-MB and Urea، BUN & Creatinine قرار گرفتند. در گروه 1 خرگوشها، افزایش قابل ملاحظه ایی در میزان تمام پارامترها در زمان 3 ساعت بعد از تزریق زهر مشاهده شد که البته این افزایش تا 24 ساعت بعد از تزریق پادزهر به حالت نرمال برنگشت. از طرف دیگر تزریق زهر در خرگوشهای گروه 2 باعث افزایش قابل ملاحظه ایی در تمام پارامترها در ساعات 3 و 24 بعد از تزریق پادزهر گردید و نه تنها این افزایش یه حالت نرمال برنگشت بلکه افزایش تا 24 ساعت بعد از تزریق پادزهر نیز ادامه داشت. از طرف دیگر بررسی های الکتروکاردیوگرام در خرگوشهای گروه 1 نشان داد که تغییرات، قابل ملاحظه نبوده و فقط یک برادیکاردی مشاهده شد اما در گروه 2 تغییرات در ST elvation and sinus bradycardia مشاهده گردید که حاکی از صدمه به قلب می باشد. این بررسی ها نشان داد که تاثیر پادزهر در بازگرداندن ناهنجاری های حاصل از سیتوتوکسیسیته زهر همی اسکارپیوس لپتوروس وابسته به زمان تزریق است و بنابراین پیشنهاد می گردد مصدومین عقرب زده توسط همی اسکارپیوس لپتوروس باید پادزهر را در اولین فرصت دریافت نمایند و در صورت بروز علائم سیستمیک شانس بازگرد علائم به حالت نرمال بسیار ضعیف می باشد.
کلید واژگان: همی اسکار پیوس لپتوروس, زهر عقرب, پادزهر, پارامترهای زیست شیمیایی, الکتروکاردیوگرامHemiscorpius lepturus is the most dangerous scorpion species, endemic in Khuzestan province and other southwestern areas of Iran, causing morbidity and mortality in children and adults. The efficacy of the antivenom for reversal of manifestation caused by venom of this scorpion is a controversial issue. In the present work, H. lepturus venom (1500 µg/kg) was subcutaneously injected into two separate groups of rabbits. Groups 1 and 2 of rabbits received antivenom through i. v route, at 1 and 3 hours after venom injection respectively. Electrocardiograms of all the rabbits recorded during the experiment. In group 1 rabbits blood collection carried out, before and 1 hr after venom injection as well as 3 and 24 hours after antivenom injection. In group2 animals, blood collection was carried out before and 3 hours after venom injection as well as 3 and 24 hours after antivenom injection. Separated serum used for determination of alanine aminotransferase (ALT), aspartate aminotransferase (AST), lactate dehydrogenase (LDH), creatine phosphokinase (CPK), creatine kinase isoenzyme, MB (CK-MB), urea، creatinine and Blood Urea Nitrogen (BUN). In group 1 rabbits highly significant (P<0. 01) increase in level of CPK, CK-MB and significant (P<0. 05) increase in level of urea, creatinine and BUN within 3 and 24 hours after antivenom injection was observed. In group 2, highly significant (P<0. 01) elevated level of CPK, CK-MB and significant (P<0. 05) elevated level of urea and creatinine within 3 hours after antivenom injection was observed. Moreover, highly significant (P<0. 01) elevated level of CPK, CKMB and AST and significant (P<0. 05) elevated level of rest of the biochemical parameters within 24 hours after antivenom injection was observed. On the other hand, in these groups, electrocardiogram abnormalities such as ST elevation and sinus bradycardia in limb lead II, were indicator of a mild cardiac injury. In conclusion, results obtained in this study indicate that the efficacy of antivenom for reversal of cytotoxic manifestations occurring after envenomation is time limited. Therefore, it is recommended to use antivenom as early as possible before the occurrence of serious cytotoxic effect on various organs.Keywords: Hemiscorpius lepturus, scorpion's venom, antivenom, biochemical parameters, Electrocardiogram -
عقرب همی اسکارپیوس لپتوروس از عقرب های مهم پزشکی در مناطق جنوب و جنوب غرب ایران است که باعث مرگ میر در مصدومین عقرب گزیده می گردد. مطالعات اندکی در خصوص مکانیسم زهر این عقرب انجام شده است. در مطالعه حاضر دزهای متفاوتی از زهر عقرب (50، 500، 1500) میکروگرم بر کیلو گرم از وزن بدن، از زهر عقرب همی اسکارپیوس به صورت زیر جلدی به سه گروه مستقل از خرگوشها(گروه 1، 2و 3 به ترتیب) تزریق گردید. الکتروکاردیوگرام تمام خرگوش ها قبل و بعد از تزریق ثبت شد. همچنین خون گیری از آنها قبل و بعد از تزریق زهر انجام گرفت. سرم خون خرگوشها جهت آزمایشات بیوشیمیایی شامل اندازه گیری CK-MB، BUN، Urea، Creatinine، CPK ALT، AST، LDH جدا شد. در گروه اول خرگوشها تفاوت قابل ملاحظه ایی در هیچ کدام از پارامترها مشاهده نگردید. در گروه دوم افزایش در میزان LDH، BUN، Urea & Creatinine در ساعت سوم از تزریق قابل ملاحظه بود. در گروه سوم از خرگوش ها تزریق زهر عقرب باعث افزایش قابل ملاحظه در تمام پارامترها مخصوصا در ساعت سوم از تزریق گردید. بررسی الکتروکاردیوگرام خرگوش ها و مقایسه قبل و بعد از تزریق زهر نشان داد که فقط در گروه سوم از خرگوشها برادیکاردی خفیف همراه با افزایش موج ST مشاهده می گردد. نتایج این تحقیقات نشان می دهد که بر خلاف عقربهای متعلق به خانواده بوتیده عقرب همی اسکارپیوس به صورت مستقیم باعث حداکثر ناهنجاری در کلیه ها و کبد می شود. همچنین این تحقیقات حاکی از این است که تاثیرگذاری زهر این عقرب بر روی کلیه ها و کبد نسبت به عقرب های دیگر به زمان بیشتری نیاز دارد.
کلید واژگان: همیس کورپیوس لپتوروس, سم عقرب, الکتروکاردیوگرام, بی نظمی های بیوشیمیایی, آنزیم سرمیHemiscorpius lepturus is medically important scorpion species present in the south and southwest part of Iran, causing morbidity and mortality in children and adults. Unlike other scorpions studied so far, the venom of H. lepturus is highly cytotoxic, that can be a reason for its complexity in clinical manifestations in patients stung by this scorpion. Scarce studies showed the mechanism involved in envenomation by H. lepturus. In the present study, H. lepturus venom in three doses of 50, 500 and 1500 μg/kg were subcutaneously injected into three separate groups of rabbits. Electrocardiograms of all the rabbits were recorded during the experiment. Blood collection was carried out before, one and three hours after venom injection. Serum was used for determination of alanine aminotransferase (ALT), aspartate aminotransferase (AST), lactate dehydrogenase (LDH), urea, creatinine, BUN (Blood Urea Nitrogen), creatine phosphokinase (CPK) and creatine kinase isoenzyme MB (CK-MB). In group 1 rabbits although some change were observed in serum biochemical parameters following venom injection but statistically the changes were not significant. In group 2 rabbits significant (P<0.05) increase in LDH, BUN, urea and creatinine was observed 3 hrs after venom (500 μg/kg) injection. In group 3, the venom injection caused highly significant (P<0.01) elevated level of BUN, creatinine, CPK and CK-MB and significant (P<0.05) elevated level of rest of the biochemical parameters. On the other hand, in this group, electrocardiogram abnormalities such as ST elevation and sinus bradycardia in limb lead II, were indicator of a mild cardiac injury. In conclusion, it seems that the venom of H. lepturus has the cytotoxic components that severely affecting the organs kidney and liver directly and its mechanism of action is quite different from scorpions in buthidea family.Keywords: H. lepturus, Scorpion venom, Electrocardiogram, Biochemical disorders, Serum enzymes -
در این مطالعه 77 قلاده سگ از نژاد مخلوط بزرگ بالغ از هر دو جنس نر و ماده که برای اقدامات تشخیصی و درمانی مختلف به کلینیک دانشکده دامپزشکی دانشگاه شیراز ارجاع داده شده بودند و به دلایلی احتیاج به آرام بخشی داشتند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. سگ های مورد استفاده در این مطالعه در 4 گروه قرار گرفتند: گروه 1 ترکیب داروهای زایلازین (mg/kg5/0) و آسپرومازین (mg/kg05/0) را دریافت کردند، در گروه 2 ترکیب زایلازین و آسپرومازین به ترتیب با دوزهای mg/kg 8/0 و mg/kg 03/0، در گروه 3 ترکیب زایلازین-آسپرومازین به ترتیب با دوزهای mg/kg 3/0 و mg/kg 08/0 و در گروه 4 ترکیب داروهای زایلازین (mg/kg5/0)، آسپرومازین (mg/kg 05/0) و آتروپین (mg/kg04/0) تجویز شد. نتایج نشان داد که در فواصل زمانی P، PR و کمپلکس QRS و در اتفاع موج R بین 4 گروه دارویی اختلافی وجود ندارد. ولی فاصله QT در گروه 4 نسبت به گروه 1 (P = 0.03) و گروه 3 (P = 0.004) در بعد از تزریق دارو کاهش معنی داری پیدا کرده است. همچنین فاصله QT بعد از تزریق دارو در گروه 1 (P = 0.001) و گروه 3 (P = 0.01) نسبت به قبل از تزریق دارو افزایش معنی داری را نشان داد. تعداد ضربان قلب در گروه های 1، 2 و 3 نسبت به قبل از تزریق دارو کاهش معنی داری نشان داد (به ترتیب P = 0.004، P = 0.01، و P = 0.03). همچنین بین فاصله P-R و Q-T و تعداد ضربان قلب ارتباط معکوس، و بین ارتفاع موج P و تعداد ضربان قلب ارتباط مستقیم مشاهده گردید. در بین گروه ها از لحاظ بلوک دهلیزی-بطنی درجه یک، و درجه دو اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.
کلید واژگان: آتروپین, آسپرومازین, الکتروکاردیوگرام, زایلازین, سگSeventy seven adult large mixed breed dogs of either sex were included in this study. The animals were randomly divided into four groups and received the following drug combinations intramuscularly: Group 1 xylazine (0.5 mg/kg) and acepromazine (0.05 mg/kg), Group 2 xylazine (0.8 mg/kg) and acepromazine (0.03 mg/kg), Group 3 xylazine (0.3 mg/kg) and acepromazine (0.08 mg/kg) and Group 4 xylazine (0.5 mg/kg) acepromazine (0.05 mg/kg) and atropine (0.04 mg/kg). Results showed no significant differences in the P-wave and QRS complex durations, PR interval and R waves among the 4 groups. QT interval significantly decreased following drug administration in group 4 compared to groups 1 (P = 0.03) and 3 (P = 0.004). There were significant increases in the QT interval in groups 1 (P = 0.001) and 3 (P = 0.01) after drug injections. Heart rate (HR) significantly decreased in groups 1, 2 and 3 after drug injections (P = 0.004, 0.01 and 0.03, respectively). There was a significant negative correlation between HR, PR and QT intervals, and a positive correlation between HR and P-wave amplitude. There were no significant differences between all groups in the incidence of first and second degree AV blocks.Keywords: Acepromazine, Atropine, Dog, Electrocardiogram, Xylazine -
در این گزارش یافته های الکتروکاردیوگرافی در اثر مسمومیت ناشی از دیگوکسین در یک قلاده سگ هشت ساله پومرانین ماده مورد بحث قرار گرفت.مجموعه یافته های الکتروکاردیوگرافی در این بیمار در دو زیر مجموعه شامل تغییرات اولیه که بیانگر بزرگ شدگی حفرات قلب بودند و تغییرات الکتروکاردیوگرافی ثانویه ناشی از مسمومیت با دیگوکسین، دسته بندی شد. علایم الکتروکاردیوگرافی مربوط به مسمومیت با دیگوکسین مانند بلوک های درجه اول و دوم دهلیزی بطنی متعاقب قطع دارو کاملا برطرف گردید. دامپزشکان باید از احتمال مسمومیت با دیگوکسین مطلع باشند چرا که دیگوکسین دارای حاشیه درمانی بسیار محدود می باشد. هدف از این مقاله افزایش آگاهی دامپزشکان فعال در زمینه دام های کوچک در رابطه با اثرات کاردیوتوکسیک گلیکوزید های قلبی می باشد. علاوه بر این اهمیت بررسی های الکتروکاردیوگرافی در تشخیص و مدیریت آریتمی های قلبی و اختلالات هدایتی ناشی از دیگوکسین در دام های کوچک مورد تاکید قرار می گیرد.
کلید واژگان: دیگوکسین, مسمومیت با دیگوکسن, سگ, الکتروکاردیوگرامThis case report describes several electrocardiographic findings in an 8-years old female Pomeranian dog that was referred with a history of digoxin overdose. Electrocardiographic abnormalities detected in this case could be classified as primary electrocardiographic disturbances، reflecting cardiac chamber enlargement and secondary ECG changes، attributed to digoxin toxicity. ECG manifestations of digoxin toxicity such as first and second degree AV blocks completely disappeared following digoxin withdrawal. Therefore، veterinarians should be aware of the possibility of digoxin toxicity due to its narrow therapeutic margins. The purpose of this report is to increase awareness of small animal practitioners about adverse cardiotoxic effects of cardiac glycosides. It also highlights the significance of electrocardiographic monitoring for diagnosis and management of digoxin induced cardiac arrhythmias and conduction disturbances in small animal patients.Keywords: digoxin, digoxin toxicity, dog, electrocardiogram -
والپروئیک اسید یکی از اسیدهای چرب با خاصیت ضد تشنجی است. امروزه در انسان و حیوانات برای درمان تشنج، اختلالات دوقطبی و پیشگیری از میگرن، از فرآورده نمکی آن استفاده می شود. والپروات سدیم پتانسیل عمل های انفجاری مکرر در سلول ها را مهار می کند. از طرف دیگر نشان داده اند که والپروات در غلظت های بالا می تواند انتقال پتاسیم از غشای سلول ها را افزایش دهد و در غلظت های پایین باعث هیپرپلاریزه شدن پتانسیل های غشای سلول ها می شود. با توجه به این که تار های عضلانی قلب در سطح خود حاوی کانال های سدیمی و پتاسیمی می باشند، این احتمال وجود دارد که والپروات سدیم این کانال ها را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین در تحقیق حاضر سعی شده است، تاثیر تجویز خوراکی والپروات سدیم بر تغییرات الکتروکاردیوگرام در گربه بررسی گردد. در این مطالعه (تجربی-مداخله ای) از هشت قلاده گربه بومیمو کوتاه جنس نر که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، استفاده گردید. حیوانات به صورت خوراکی والپروات سدیم را با دز پنجاه میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن روزانه به مدت سه هفته دریافت کرده و از آن ها در زمان های صفر (قبل از تجویز دارو) و روزهای 7، 14 و 21، حین تجویز دارو الکتروکاردیوگرام در اشتقاق II اخذ شد. از روی الکتروکاردیوگرام، تعداد ضربان قلب (HR) و تغییرات امواج الکتریکی شامل پهنای موج P (PD)، دامنه موج P (PA)، فاصله بین موج P و موج R (PR int)، پهنای موج QRS (QRS D)، دامنه موج R (RA)، قطعه ST (ST seg)، فاصله بین موج Q و موج T (QT int) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تعداد ضربان قلب (HR) و دامنه موج R (RA) در روزهای 7، 14 و21 پس از تجویز دارو در مقایسه با روز صفر به ترتیب افزایش و کاهش معنی داری (05/0p<) داشتند. نتایج نشان داد که اسید والپروئیک باعث القای تاکی کاردی سینوسی در گربه می شود. از این یافته که همراه با کاهش ارتفاع موج R بود، چنین برمی آید که این دارو دارای اثرات اینوتروپ مثبت و کرونوتروپ منفی بوده و به نظر می رسد که با القا چنین فاکتورهایی مقدمه ساز اثرات پروآریتمیک در قلب گربه باشد.کلید واژگان: والپروات سدیم, الکتروکاردیوگرام, گربهValproic acid is a fatty acid with antiseizure. Currently the salts of valproic acid are used to treat seizure, bipolar disorders and to prevent migraine in human and animals. Valproate sodium inhibits repetitive bursting action potentials of cells. Furthermore it has been shown that high concentrations of valproate can increase potassium transmission across cellular membranes while in low concentrations it can lead to cellular hyperpolarisation. Considering that there are Na and K channels on the surface of cardiomyocytes, it is probable that sodium valproate can affect these channels as well. Therefore in the present study it was attempted to investigate the effect of orally administered sodium valproate on alterations in the electrocardiogram of the cat. In this experimental study, 8 domestic short hair male cats that were selected randomly were used. valproate sodium was administered orally to all animals at the dose of 50 mg/kg daily for 3 weeks and the electrocardiogram was recorded at days 0 ( prior to drug administration) , 7, 14 and 21 during drug administration in lead II. Heart rate (HR) , P wave duration (PD) , P wave amplitude ( PA) , PR interval (PR- interval), QRS duration( QRS D), R amplitude (RA), ST segment ( ST seg.) and QT interval( QT int.) were evaluated from the electrocardiogram. The results indicate that heart rate and R amplitude(RA) at days 7, 14 and 21 had significantly increased and decreased respectively compared with day 0 (P≤0.05) . These results revealed that valproic acid induces sinus tachycardia in the cat. It is evident from this finding together with the decrease in R wave amplitude that this drug has positive inotropic and negative chronotropic effects and it seems that through these effects it may bring about proarrythmic effect in the cat.Keywords: Sodium valproate, electrocardiogram, cat
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.