به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ration » در نشریات گروه « دامپزشکی »

  • راول غلامپور اقدمی، مهدی محبی فانی*، آرش امیدی، آریا رسولی، مریم انصاری لاری

    آفلاتوکسین (AFM1) M1 در شیر مخزن (72=n) و آفلاتوکسین (AFB1) B1 در جیره های در دست اجرا (48=n؛ TMRs) و اجزای خوراک (230=n) در 12 گاوداری در زمستان و تابستان ارزیابی شدند.  شیر مخزن در روزهای 1، 15 و 30 مطالعه و خوراک در روزهای 1 و 30 نمونه برداری شد.  آفلاتوکسین با استفاده از کیت های الایزا (محدوده تشخیص: 1 تا 81 ngkg-1 برای شیر و 25/1 تا 25/101 ngkg-1 برای خوراک) اندازه گیری شد.  AFM1 در تمام نمونه های شیر شناسایی شد (محدوده: 2.03 تا بیش از 81 ngkg-1 ؛ میانه: 70 ngkg-1).  به طور کلی، 76 درصد از نمونه های شیر (55 نمونه از جمع 76) دارای سطوح  AFM1 کم تر از 81 ngkg-1 بودند (استاندارد ایران: 100 ngkg-1).  آلودگی بیش از 81 ngkg-1 (17 نمونه از جمع 72؛ 24 درصد) در زمستان شایع تر بود (15 نمونه در مقایسه با 2 نمونه، هر یک از جمع 36).  69 درصد از نمونه های زمستان (25 از 36) و 31 درصد از نمونه های تابستان (11 از 36)  آلودگی بالاتر از میانه داشتند.  احتمال آلودگی بالاتر از میانه در زمستان بیش تر بود (007/0=P؛ 33/5=OR).  همه TMRها (002/0<P) و اجزای خوراک (005/0<P)  در تابستان آلودگی بیش تری داشتند.  70 درصد TMR های تابستان و 30 درصد TMRهای زمستان آلودگی بالاتر از میانه (716 ngkg-1) داشتند.  احتمال آلودگی TMR بالاتر از میانه در تابستان بیش تر بود (002/0=P؛ 57/5=OR).  سطوح کم تر AFM1 در تابستان می تواند به دلیل کاهش متابولیسم AFB1 کبدی و مصرف کم تر ماده خشک ناشی از تنش گرمایی باشد.  مخلوط کنسانتره (001/0=P؛ 9/0=rs)، سیلاژ ذرت (001/0=P؛ 66/0=rs) (rs=0.66; P=0.001) و تفاله چغندر مرطوب (005/0=P؛ 68/0=rs) برجسته ترین آلاینده های TMR بودند.  با توجه به محدودیت های کیت تشخیصی و شرایط مختلف تغذیه ای در طول سال، احتمال آلودگی های بالاتر یا پایین تر AFM1 وجود دارد.  در صورت تداوم روش های فعلی تغذیه ای، اگر تنش گرمایی به طور موثر کنترل شود، احتمال افزایش آلودگی های تابستانی وجود دارد.

    کلید واژگان: آفلاتوکسین, شیر مخزن, گاو شیری, جیره}
    Ravel Gholampour-Aghdami, Mehdi Mohebbi-Fani *, Arash Omidi, Aria Rasooli, Maryam Ansari-Lari

    In the present study, aflatoxin M1 (AFM1) in bulk milk (n=72) and aflatoxin B1 (AFB1) in concurrent rations (TMRs; n=48) and feed ingredients (n=230) were assessed in 12 dairy farms in winter and summer. Bulk milk was sampled on days 1, 15 and 30 of the study. Feeds were sampled at days 1 and 30. Aflatoxin was measured using ELISA kits (detection ranges: 1-81 ngkg−1 for milk, 1.25-101.25 ngkg−1 for feeds). AFM1 was identified in all milk samples (range: 2.03 to >81 ngkg−1; median: 70 ngkg−1). Overall, 76% of milk samples (n=55/72) had AFM1 levels <81 ngkg−1 (Iranian limit:100 ngkg-1). Contaminations >81 ngkg−1 (n=17/72; 24%) were more frequent in winter (n=15/36 vs. 2/36). Sixty-nine percent of winter (n=25/36) and 31% of summer samples (n=11/36) had contaminations above the median. The chance of contaminations above the median was higher in winter (OR=5.33, P=0.007). All TMRs and ingredients had higher contaminations in summer. Seventy percent of summer and 30% of winter TMRs had contaminations above median (716 ngkg-1). The chance of TMR contamination above median was higher in summer (OR=5.57, P=0.002). The lower AFM1 levels in summer could be due to reduced hepatic AFB1 metabolism and lower dry matter intake induced by heat stress. Grain mix (rs=0.90; P=0.001), corn silage (rs=0.66; P=0.001) and wet beet pulp (rs=0.68; P=0.005) were the most prominent contaminants of TMRs. Due to the limitations of the diagnostic kit and different year-round nutritional conditions, higher or lower AFM1 contaminations are probable. With the current nutritional practices, higher summer contamination may happen if heat stress is efficiently controlled.

    Keywords: Aflatoxin, Bulk milk, Dairy cows, Ration}
  • محسن کاظمی*، الیاس ابراهیمی
    کلپوره گیاهی از خانواده نعناعیان بوده که دارای مصارف دارویی فراوانی در طب سنتی بوده ولی اثرات آن بر ویژگی های تخمیر شکمبه ای تابحال ناشناخته مانده است. از اینرو این آزمایش با هدف بررسی تاثیر عصاره هگزانی استخراج شده از گیاه کامل کلپوره با دستگاه سوکسله بر برخی فراسنجه های تخمیری میکروارگانیسم های شکمبه ای (شامل باکتری ها، پروتوزوآ و قارچ ها) و با کمک یک جیره بالانس شده، در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. عصاره هگزانی کلپوره با نسبت های صفر، 150، 300 و 450 قسمت در میلیون به یک محیط کشت تهیه شده از مایع شکمبه گوسفند و بزاق مصنوعی (با نسبت یک به دو) اضافه و سرانجام برخی فراسنجه های تخمیری اندازه گیری شدند. با افزایش سطح عصاره از صفر به 450 قسمت در میلیون، میزان نیتروژن آمونیاکی و اسیدهای چرب فرار کل (TVFA)، افزایش معنی داری (خطی) نسبت به تیمار شاهد نشان دادند ولی سایر موارد شامل pH، فراسنجه های تولید گاز (گاز 24 و 48 ساعت، پتانسیل و ثابت نرخ تولید گاز)، گوارش پذیری ماده خشک و ماده آلی تغییر ننمودند. ضریب تفکیک پذیری (PF)، توده میکروبی تولیدی و بازده تولید توده میکروبی در سطح 450 قسمت در میلیون، از کمترین مقدار برخوردار بودند. نتایج کلی نشان داد که عصاره هگزانی کلپوره قادر است برخی فراسنجه های تخمیری را در محیط کشت (مانند افزایش نیتروژن آمونیاکی و TVFA)، دستخوش تغییراتی نموده و تا حدودی بهبود بخشد به طوری که بیشترین این تغییرات در سطح 450 قسمت در میلیون عصاره مشاهده گردید. همچنین به نظر می رسد که سطوح کمتر از 450 قسمت در میلیون، قادر به تغییر معنی دار پارامترهای تخمیری مورد مطالعه در مقایسه با تیمار شاهد نیستند.
    کلید واژگان: جیره, شکمبه, محیط کشت, ویژگی های تخمیر}
    M. Kazemi *, E. Ibrahimi Khorram Abadi
    Teucrium polium L. is a plant from the Lamiaceae family which is very important in Folk Medicine, however, its effects on fermentation characteristics are still unknown. In this experiment, the effect of hexane oil extracted of Teucrium polium L. by soxhlet device was investigated on some fermentation activities of ruminal microorganism (bacteria, protozoa, and fungi) with a balanced ration, in vitro. The hexane extract of Teucrium polium L. was added to a culture medium prepared from sheep's rumen fluid and artificial saliva (ratio of 1 to 2) with proportions of 0, 150, 300, and 450 ppm, and some fermentation parameters were finally measured. With an increase in the extract level from 0 to 450 ppm, NH3-N and total volatile fatty acids (TVFA) showed a significant increase (linear) compared to the control, but other parameters such as pH, gas production parameters (24 and 48 h gas, potential and constant rate of gas production), degradability of dry matter and organic matter were not differ. The partitioning factor (PF), microbial mass yield, and efficiency of microbial mass yield were lowest at 450 ppm. The overall results showed that the hexane extract of Teucrium polium L. was able to modify and improve some of the fermentation parameters in the culture medium (e.g. increase in ammonia nitrogen and TVFA. Also, the highest changes were observed at 450 ppm. It also seems that levels of less than 450 ppm are not able to significantly change the studied fermentation parameters compared to control.
    Keywords: Culture medium, fermentation characteristics, Ration, Rumen}
  • محمدسعید صالحی، امین تمدن، محجوب واحدی، فرهاد رحمانی فر، محمدرضا جعفرزاده شیرازی، معصومه آغازی
    زمینه مطالعه
    برخی یون های جیره می توانند با اثر بر دستگاه تولیدمثل ماده یا لایه های اطراف اووسیت، نفوذ اسپرم با نوع خاصی کروموزوم را تسهیل کنند و نسبت جنسی نوزاد پستانداران را تغییر دهند.
    هدف
    بررسی اثر مکمل پتاسیم بر تغییر نسبت جنسی نوزادان موش های صحرایی.
    روش کار
    درصد رطوبت، خاکستر، چربی و پروتین خام، سدیم، پتاسیم، کلسیم و انرژی جیره موش های صحرایی اندازه گیری شد. در گروه شاهد نوزادان نر و ماده 32 موش صحرایی ماده و 8 موش صحرایی نر در یک دوره آبستنی شمارش شدند. در گروه آزمایشی، سطح پتاسیم جیره گروه شاهد (0/35)% با استفاده از سیترات پتاسیم (36% پتاسیم) به سطح 0/8% رسانده شد و 12 موش صحرایی ماده و 3 موش صحرایی نر در دو دوره آبستنی با این جیره تغذیه شدند. نوزادان نر و ماده در هر دو گروه در سن سه روزگی شمارش شدند. نسبت جنسی نوزادان هر دو گروه با استفاده از آزمون مربع کای مقایسه شد SPSS(، ویرایش 11/5.)
    نتایج
    جیره موش های صحرایی گروه کنترل دارای 90% ماده خشک، 8% خاکستر، 4/1% چربی خام، 21/6% پروتین خام، 70/8% ماده مغذی قابل گوارشTDN)، 0/4%) کلسیم، 0/35% پتاسیم و 0/1% سدیم بود. نسبت تولد نوزاد نر به ماده در موش های صحرایی پس از اضافه نمودن مکمل سیترات پتاسیم (1/52، 100 نوزاد نر و 66 نوزاد ماده) بیشتر از گروه شاهد (0/94، 115 نوزاد نر و 122 نوزاد ماده) بود (p=0.03) نتیجه گیری نهایی: افزایش پتاسیم جیره غذایی، می تواند شمار تولد نوزادان نر در موش صحرایی را بیش از 10% افزایش دهد.
    کلید واژگان: پتاسیم, موش صحرایی, جیره, نسبت جنسی}
    Mohammad Salehi, Amin Tamadon, Mahjoob Vahedi, Farhad Rahmanifar, Mohammad Reza Jafarzadeh Shirazi, Masoomeh Aghazi
    Background
    Affecting the female reproductive organ and the layers around the oocyst, some ration ions could facilitate the penetration of sperm with specific chromosome type and change the sex ratio in mammal infants.
    Objectives
    The purpose of the present study was to evaluate the effect of potassium supplement on the sex ratio in rat.
    Methods
    The percentage of moisture, ash, crude fat and protein, sodium, potassium, calcium, and energy was measured in the ration of rats. In one gestation period, the male and female pups from 32 female and 8 male adult rats were counted as control group. In experimental group, potassium citrate (36% potassium) was used in control group ration to raise the level of potassium from 0.35% to 0.8% and 12 female and 3 male adult rats were fed with that ration in two gestation periods. The number of male and female pups in both groups was counted at the age of three days. Sex ratio in both groups was compared using chi-square test (SPSS, Ver. 11.5).
    Results
    The ration of control group had 90% dry matter, 8% ash, 4.1% crude fat, 21.6% crude protein, 70.8% total digestible nutrients (TDN), 0.4% calcium, 0.3% potassium and 0.1% sodium. The ratio of male pups in the rats were fed with potassium supplement (1.52, 100 male and 66 female pups) was higher (p=0.03) compared to the control group (0.94, 115 male and 122 female pups).CONLUSIONS: Raising the level of potassium in food ration can increase the number of male pups over 10% in each gestation.
    Keywords: Potassium, rat, ration, sex ratio}
  • خلیل مینابی، محمد ذاکری، سید محمد موسوی، ابراهیم مینابی
    مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر دفعات غذادهی در درجه حرارت های مختلف آب بر شاخص های رشد، تغذیه و ترکیبات بیوشیمیایی بدن ماهی بنی در مرحله جوانی طراحی گردید. ماهیان بنی در مرحله جوانی با وزن اولیه 59/0± 14/31 گرم با جیره غذایی حاوی 27/46 درصد پروتئین و 43/20 کیلوژول در گرم انرژی، به مدت 8 هفته تغذیه شدند. این تحقیق با استفاده از 12 آکواریوم 120 لیتری مجهز به سیستم هوادهی و بخاری های برقی، در دو تیمار دمایی 24 و 28 درجه سانتی گراد همراه با یک و دو نوبت غذادهی در روز (در مجموع چهار تیمار) با سه تکرار طراحی گردید. بالاترین و پایین ترین میانگین افزایش وزن بدن به ترتیب در تیمار با دمای 28 درجه سانتی گراد و دو نوبت غذادهی (05/8 گرم) و تیمار با دمای 28 درجه سانتی گراد و یک نوبت غذادهی در روز (82/5 گرم)، ثبت شد. در هر دو دمای 24 و 28 درجه سانتی گراد با افزایش نوبت های غذادهی از یک به دو نوبت در روز، میانگین افزایش وزن، درصد افزایش وزن بدن و نرخ رشد روزانه اختلاف معنی داری (05/0P<) را نشان داد. در حالی که در نسبت تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، بازده تبدیل غذایی و درصد بازماندگی، اختلاف معنی دار نبود (05/0P>). نسبت کارایی پروتئین با افزایش درجه حرارت آب اختلاف معنی داری را نشان نداد (05/0P>) ولی با تغییر نوبت های غذادهی اختلاف معنی داری (05/0P<) در نسبت کارایی پروتئین مشاهده شد. شاخص کبدی به طور معنی داری (05/0P<) تحت تاثیر تغییرات درجه حرارت آب قرار داشت. محتوی پروتئین، خاکستر و رطوبت لاشه با افزایش درجه حرارت آب و دفعات غذادهی اختلاف معنی داری (05/0P>) نشان نداد ولی در محتوی چربی اختلاف معنی داری (05/0P<) مشاهده گردید. با توجه به نتایج حاصل از اثرات دفعات مختلف غذادهی و درجه حرارت آب بر شاخص های رشد، تغذیه و ترکیبات بیوشیمیایی بدن، می توان تیمار با دو نوبت غذادهی در روز در دمای 28 درجه سانتی گراد را جهت رشد مطلوب، بهره برداری مناسب غذایی و بالا بردن میزان تولید ماهی بنی پیشنهاد نمود.
    کلید واژگان: ماهی بنی در مرحله جوانی, غذادهی, درجه حرارت, رشد, ترکیبات بیوشیمیایی}
    Experiment was conducted with the aim of determining the effect of varying water temperature and feeding frequency on the growth، survival، feed utilization and body composition in juvenile benni (Barbus sharpeyi). Juvenile benni with an initial body weight (BW) of 14. 31±0. 59 g were fed a diet contain 46. 27% protein، 20. 43 KJ/g energy at feeding frequency (once and twice per day) and reared at two water temperatures (24 and 28 °C) for 56 days. Twelve rectangular glass aquaria equipped with separate electric heaters used in the experiment. Highest and lowest mean body weight gain observed in two meals per day (8. 05 g) and once per day at 28 °C (5. 82 g)، respectively. Some growth factors such as mean weight gain and daily weight gain were affected significantly (P<0. 05) with increaseing feeding frequency (once to twice per day) at 28 °C، but feed conversion ratio، specific growth rate and for survival rate no significantly differences (P<0. 05) were recorded between the treatments. Protein efficiency ratio (PER) at 28 °C with two times feeding per day was highest. However، PER was shown significant difference (P<0. 05) with increase feeding frequency per a day at 28 °C. The best (lowest) mean food conversion ratio was obtained from two meal per day at 28C° and observed significant difference (P<0. 05) with rising feeding per day at both temperature. Hepatosomatic index (HSI) affected by water temperature significally (P<0. 05). The content of lipid tended to decrease with increasing feeding frequency at both temperature، and showed a significant difference (P<0. 05) between once and twice meal per day at 24 °C. While no significant difference between content of protein، ash and moisture with increasing water temperature and feeding frequency. Therefore، the study suggests that feeding frequency of two times daily at 28°C is suitable for optimum growth، sufficient feed utilization and raising production of juvenile benni Barbus sharpeyi.
    Keywords: Barbus sharpeyi, Feeding frequency, Ration, Growth, Feed utilization}
  • شیرزاد اسماعیلی ثانی، محمد قلی نادعلیان، محمد نوری، مهدی سخا
    نظر به نقش بسیار مهم روی در عملکردهای ساختاری و فیزیولوژیکی بدن دام و مطالعات کمی که در منطقه مورد مطالعه صورت گرفته است، هدف این مطالعه بررسی کمبود روی در گاوهای مشکوک به کمبود در گاوداری های صنعتی ارومیه و ارتباط آن با جیره مصرفی دام های مورد مطالعه بوده است. در این بررسی از گاوهای مشکوک به کمبود شامل دام هائی که کاهش اشتهاء، کاهش تولید و از همه مهم تر مشکل ناباروری داشتند، نمونه خون اخذ گردید. همین طور نمونه برداری از جیره غذائی مصرفی دام ها نیز انجام گرفت. نمونه گیری فصلی بود و تعداد 25 نمونه سرمی در هر فصل اخذ گردید. اندازه گیری به روش جذب اتمی و مقادیر برحسب میکرومول در لیتر محاسبه گردید. نتایج این مطالعه حاکی از این است که در دام های مشکوک تفاوت معنی داری بین فصول مختلف نیست ولی میزان روی در فصول زمستان، بهار و پائیز پائین تر از محدوده طبیعی قرار دارد و به نظر می رسد عدم تامین روی توسط جیره به ویژه با کنسانتره مهم ترین علت پائین بودن عیار روی در این مطالعه باشد.
    کلید واژگان: ارومیه, گاو شیری, روی سرم, جیره, جذب اتمی}
    Sh Esmaeili Sany, M.Gh Nadalian, M. Nouri, M. Sakha
    Considering the very important role of zinc in structural and physiological functions of livestock body and the paucity of research in the regions, the objective of this study was to investigate zinc deficiency in cows suspected of deficiency in industrial dairy farms of Urmia and its relationship with diet of the animals. In this study, blood samples were taken from cows suspected of deficiency including animals that had anorexia, decrease in production and most importantly infertility problems. Samples were also taken from the animals diets. Sampling was conducted on a seasonal basis and 25 serum samples were collected in each season. Measurement was performed using atomic absorption method and serumic levels were calculated in micromoles. The results of this study indicated that in the animals suspected of zinc deficiency, there was no significant difference between different seasons but zinc levels were below normal in winter, spring and autumn. It is probable that dietary zinc deficiency especially low zinc levels in concentrate diets in the main cause of low zinc values in this study.
    Keywords: Urmia, dairy cows, Serum zinc, Ration, Atomic Absorption}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال