بررسی رابطه میان مدیریت دانش و اثربخشی بنگاه های کوچک با فناوری پایین

با توسعه ادبیات مدیریت، راه کارهای متعددی جهت ارتقاء اثربخشی سازمان ها معرفی گردیده است. مدیریت دانش به عنوان یکی از این راه کارها مدیریت دانش، به طور گسترده مورد توجه قرار گرفته به کارگیری آن به عنوان یک روش نوین، از ضروریات مدیریت سازمان ها محسوب می شود. اما به نظر می رسد اولا علی رغم نوین بودن ادبیات مدیریت دانش، گونه ای از آن سال ها به طور سنتی در سازمان ها به کار گرفته شده است و به شکلی در روال های کلیدی سازمان تنیده شده است که هرگونه توسعه ای در مدیریت دانش نوین سازمان، متاثر از این روال ها خواهد بود. ثانیا، مشاهده شده است که در برخی موارد، راه کارهای نوین مدیریت دانش، فارغ از رابطه آن با اثربخشی سازمان به طور مستقل دارای ارزش شده اند و توسعه نظام های جامع مدیریت دانش توسط مشاوران مدیریت به عنوان یک راه کار قطعی ارتقاء اثربخشی توصیه می شوند. این مقاله نتایج پژوهشی را منعکس می نماید که با دو هدف در سازمان هایی با اندازه کوچک و سطح فناوری پایین انجام شده است. هدف اول بررسی سطح مدیریت دانش، به شکل سنتی آن، در این سازمان ها بوده و هدف دوم بررسی رابطه میان اثربخشی این بنگاه ها و چرخه کامل مدیریت دانش است.