ناهمخوانی دوره و نوشتار (بررسی و نقد رمان «کریستین و کید»)

چکیده:
از دیرباز جامعه ایرانی با نوعی ناهمزمانی در زمینه همپوشانی تحولات اجتماعی و کنش های خلاقانه هنری دست به گریبان بوده است، به ویژه که رمان، نوع ادبی وارداتی است و علی رغم وجود ضرورت و پیوندش با نیازهای ایران در زمان پیدایش آن، این قالب ادبی از سنت های ادبی آن برنخاسته، بلکه عمدتا به عنوان محصول ترجمه در نظام ادبی فارسی پدیدار شده است؛ به عبارتی دیگر، زیبایی شناسی مدرن با ذهن جامعه ادبی ایران همزمان نبوده است. رمان «کریستین و کید» نوشته هوشنگ گلشیری، از دید بسیاری از منتقدان به سبب پیچیدگی در فرم و محتوا، فقدان درونمایه اجتماعی صریح و روایتی متفاوت، ادامه منطقی و طبیعی داستان نویسی عصر خود نبوده است و با روند هماهنگ و یکپارچه جامعه ادبی زمانه حرکت نکرده است و در حکم اثری تقلیدی از آثار جوامع غربی پنداشته می شود که دغدغه فرم و صناعت داشت و زمینه و موقعیت داستان، محصول موقعیت واقعی ایران نبوده است. چنین ناهمسانی و ناهمخوانی موجب شد که این رمان در زمان انتشار خود با اقبال عمومی همراه نشود و در نزد منتقدان نیز تا مدت ها با بی توجهی مواجه گردد. با این همه، پس از گذشت چندین دهه از چاپ این رمان، به سبب گسترش محافل نقد و نظریه های ادبی، تجربه های تازه داستان نویسی و اشتیاق نویسندگان به جنبش های نو و پیشرو، این داستان با استقبالی نسبی مواجه شود. در این مقاله برآنیم تا با بازخوانی متفاوت و با تکیه بر مولفه های رمان نو به تشریح و تبیین آن بپردازیم.
زبان:
فارسی
صفحات:
23 تا 52
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1505115