بررسی رابطه متقابل زبان و فرهنگ با استفاده از فرضیه نسبیت زبانشناختی

چکیده:
بیش از یک سده است که مسئله ی رابطه ی متقابل زبان و فرهنگ اذهان بسیاری از دانشمندان را به خود مشغول داشته است. زبان در نظر بسیاری از انسان شناسان به عنوان عنصری در میان عنصرهای دیگر در حیطه ی تعریف فرهنگ و به عنوان دانشی به شمار می رود که «به طور اجتماعی کسب می شود». از یک سو، انتقال فرهنگ در فراگیری زبانها موثر و وجود گونه های زبانی نیز تا حد زیادی به وجود فرهنگ ها وابسته است. در هر فرهنگی هزاران سیستم مصنوعی نشانه ای وجود دارد و همه ی آنها مدل هایی از زبان هستند که خواص آن را منعکس می کنند. از سوی دیگر زبان جهان کاملی است که قادر است با واژگان و معانی خود، فرهنگ را با تمام مرزها و جامعه را با تمام پیچیدگی هایش در خود احاطه کند. در پژوهش پیش رو، رابطه ی فرهنگ و زبان از دیدگاه زبان شناختی که بطور عمده در فرضیه ی نسبیت زبانشناختی تجلی یافته است، مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده در این مقاله درصدد است تا با هدف توصیف رابطه ی زبان و فرهنگ در قالب رویکردهای علوم شناختی مختلف، به ارائه و متعاقبا تحلیل و تبیین آراء صاحب نظران این مهم بپردازد. روش این مقاله مطالعه ی کتابخانه ای است. یافته های مطالعه حاکی از آنست که زبان و فرهنگ رابطه ی متقابلی با یکدیگر دارند. ازیک سو زبان ابزار اصلی فرهنگ و شرط وجود فرهنگ است، از سویی دیگر جزئی از فرهنگ و محصول فرهنگ.
زبان:
فارسی
صفحات:
237 تا 2558
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p1735833