به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مرضیه رحمانی

  • مرضیه رحمانی، هومن نامور*، هادی هاشمی رزینی
    هدف

    این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی و مقایسه رفتاردرمانی عقلانی هیجانی (REBT) و درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی (SIT) بر سبک های تصمیم گیری و مهارت های اجتماعی در کودکان با ضرب شناختی کند (SCT) انجام شد.

     روش شناسی:

     این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه شامل 15 کودک 11 تا 14 ساله از ناحیه 2 استان قم در سال 2022 بود که با SCT تشخیص داده شده بودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: REBT (n=5)، SIT (n=5)، و کنترل (n=5). ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کندگامی شناختی پنی و همکاران (2009)، پرسشنامه سبک های تصمیم گیری اسکات و بروس (1995)، و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون (1986) بود. مداخلات شامل 9 جلسه REBT و 12 جلسه SIT بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS 24 تحلیل شدند. 

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در گروه های REBT و SIT نسبت به گروه کنترل، بهبود معناداری در تصمیم گیری عقلانی (F(2, 12) = 13.05, p = .002, η² = .72)، تصمیم گیری آنی (F(2, 12) = 15.01, p = .001, η² = .75)، تصمیم گیری اجتنابی (F(2, 12) = 11.12, p = .003, η² = .69)، و مهارت های اجتماعی (F(2, 12) = 24.36, p = .000, η² = .83) مشاهده شد. آزمون های تعقیبی نشان داد که REBT در کاهش سبک های تصمیم گیری آنی و اجتنابی و افزایش مهارت های اجتماعی نسبت به SIT موثرتر بود. 

    نتیجه گیری

    هر دو روش REBT و SIT در بهبود تصمیم گیری عقلانی و مهارت های اجتماعی کودکان با SCT موثر هستند. با این حال، REBT در کاهش سبک های تصمیم گیری آنی و اجتنابی و افزایش مهارت های اجتماعی نسبت به SIT موثرتر است.

    کلید واژگان: سبک های تصمیم گیری, مهارت های اجتماعی, رفتار درمانی عقلانی-عاطفی, یکپارچگی حسی, کندی شناختی
    Marzie Rahmani, Hooman Namvar *, Hadi Hashemi Razini
    Purpose

    This study aimed to determine the effectiveness and compare Rational Emotive Behavior Therapy (REBT) and Sensory Integration Therapy (SIT) on decision-making styles and social skills in children with Sluggish Cognitive Tempo (SCT). 

    Methodology

    The research employed a quasi-experimental design with a pretest-posttest control group. The sample consisted of 15 children aged 11 to 14 from District 2 of Qom Province in 2022, diagnosed with SCT. Participants were randomly assigned into three groups: REBT (n=5), SIT (n=5), and control (n=5). The study utilized the Sluggish Cognitive Tempo Scale by Penny et al. (2009), the Decision-Making Styles Questionnaire by Scott and Bruce (1995), and the Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters (1986). The interventions comprised 9 sessions of REBT and 12 sessions of SIT. Data were analyzed using covariance analysis with SPSS 24. 

    Findings

    The results indicated significant improvements in rational decision-making (F(2, 12) = 13.05, p = .002, η² = .72), spontaneous decision-making (F(2, 12) = 15.01, p = .001, η² = .75), avoidant decision-making (F(2, 12) = 11.12, p = .003, η² = .69), and social skills (F(2, 12) = 24.36, p = .000, η² = .83) in the REBT and SIT groups compared to the control group. Post hoc tests revealed that REBT was more effective than SIT in reducing spontaneous and avoidant decision-making styles and enhancing social skills. 

    Conclusion

    Both REBT and SIT are effective in improving rational decision-making and social skills in children with SCT. However, REBT is more effective than SIT in reducing spontaneous and avoidant decision-making styles and increasing social skills.

    Keywords: Sluggish Cognitive Tempo, Rational Emotive Behavior Therapy, Sensory Integration Therapy, Decision-Making Styles, Social Skills
  • مرضیه رحمانی، علیرضا خوانین زاده*، دامون رزمجویی، حمید سودایی زاده

    گیاه سدابی جنوبی (Haplophyllum tuberculatum) از گیاهان دارویی با ارزش و حاوی ترکیبات شیمیایی گوناگون بوده که دارای مصارف مختلف دارویی و صنعتی است و در رویشگاه های مختلفی از ایران از جمله جنوب و غرب ایران رویش دارد. در پژوهش حاضر، اثر برخی فاکتورهای اکولوژیکی و فیزیوگرافی رویشگاه بر ترکیبات شیمیایی موجود در اسانس و بازده اسانس در مراحل مختلف فنولوژی (رویشی و گلدهی) و در رویشگاه های مرتعی واقع در جنوب غرب ایران مورد بررسی قرار گرفت که برخی از این ترکیبات برای اولین بار گزارش می شود. جهت بررسی مواد تشکیل دهنده اسانس، اندام هوایی گیاه در مراحل مختلف فنولوژی به طور جداگانه جمع آوری و در شرایط سایه خشک گردید. اسانس گیری توسط دستگاه کلونجر انجام شد. با استفاده از دستگاه های کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی متصل شده به طیف سنج جرمی (GC/MS)، ترکیبات شیمیایی اسانس تفکیک و شناسایی شدند. جهت تعیین ارتباط شباهت بین برخی عوامل محیطی و اسانس گونه ها از روش تجزیه مولفه های اصلی (PCA) و آنالیز خوشه ای به روش Wards استفاده شد. متغیرهای مورد استفاده شامل برخی ویژگی های خاک، اقلیم، ارتفاع و ترکیبات اسانس در مناطق مختلف است. بر اساس نتایج مجموعا 38 نوع ترکیب شیمیایی آلی از اسانس گیاه در استان های خوزستان، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد در مراحل مختلف فنولوژیک شناسایی شد. نتایج تجزیه مولفه های اصلی نشان داد ترکیب بتافلاندرن تحت تاثیر میزان ماده آلی خاک و ترکیب بورنیل استات تحت تاثیر عامل دمایی و روزهای یخبندان می باشد. مهمترین ترکیبات عمده اسانس شامل پی سیمن، بتافلاندرن، لینانول، بورنیل استات، ان هگزادکانوئیک اسید، (ای)نه اکتادکانوئیک اسید و ان پنتاکوزان شناسایی شدند. بیشترین درصد بازده اسانس مربوط به مرحله رویشی و در منطقه گچساران بود. ترکیبات آلی در مراحل زایشی بیشتر از مرحله رویشی بود و درصد ترکیبات عمده شناسایی شده اسانس تفاوت های معنی داری در رویشگاه های مختلف نشان دادند. با توجه به نتایج مناسبترین مناطق رویشگاهی با بازده و کیفیت اسانس به ترتیب در منطقه گچساران و رامهرمز است و عوامل محیطی نظیر ماده آلی خاک و تنش دمایی در ترکیبات اسانس نقش مهمی در مناطق مورد مطالعه دارند. لذا این دو رویشگاه به عنوان رویشگاه های با شرایط رویشی مناسب تر می تواند معرفی و برای انتخاب اکوتیپ های برتر و همچنین در برنامه های مدیریتی و اصلاح و تولیدات گیاهی استفاده شوند.

    کلید واژگان: متابولیت ثانویه, سدابی جنوبی, عوامل خاکی, عوامل اقلیمی, گچساران
    Marziah Rahmani, Alireza Khavaninzadeh*, Damun Razmjuei, Hamid Sodaiezadeh

    Haplophyllum tuberculatum is a valuable medicinal plant containing various chemical compounds that have various medicinal and industrial uses. It grows in the habitats of Iran, including the south and west of Iran. In this research, the impact of some soil and climate factors was evaluated on the performance and chemical compounds in essential oils in different phenological stages. Some of these compounds were reported for the first time. In order to determine the constituents of the essential oil, the aerial parts of the plant were specifically collected at different stages of the phenology and dried under environmental conditions. The variables used include soil, climate, physiography and essential oil compounds in different regions. A total of 38 types of chemical compounds of plant essential oil were identified in Khuzestan, Bushehr and Kohgiluyeh provinces and were identified in different phenological stages. The results of PCA showed that the composition of β-phellandrene and bornyl acetate were influenced by the organic matter and number of frost days. The most important components of the essential oil were identified as p-simene, beta-phlandrene, linanol, bornyl acetate, n-hexadecanoic acid, (E) 9-octadecanoic acid and n-pentacosane. A total of 38 types of chemical compounds of plant essential oil were identified in the habitats and were identified in different phenological stages. The results showed that the highest percentage of essential oil yield was related to the vegetative stage and in Gachsaran region. Amount of organic compounds were higher in the vegetative stage compared to the flowering stage, and the percentage of major compounds showed significant differences in different habitats and was higher in the flowering stage. According to the results, the most suitable habitats with the highest yield and quality of essential oil are in the Gachsaran and Ramhormoz regions, respectively, and environmental factors such as soil organic matter and temperature stress play an important role in the composition of essential oils in the habitats, which can be used to select suitable habitats and ecotypes for managing exploitation, plant breeding and production.

    Keywords: Secondary Metabolites, Soil Factors, Climate Factors, Gachsaran
  • مرضیه رحمانی *

    با توجه به اینکه رابطه والد – کودک نقش مهمی در رشد کودک ایفا می کند. رابطه والد – کودک از اهمیت زیادی برخوردار است؛ به همین جهت مادران دارای کودکان با آسیب بینایی استرس های زیادی را متحمل می شوند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر رابطه والد – کودک در مادران کودکان با آسیب بینایی انجام شد. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه مادران با آسیب بینایی شهرکرد در سال تحصیلی 1403-1402 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که از مادران با کودکان آسیب بینایی که به فراخوان پژوهشگر جواب مثبت داده و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه هفتگی و هر جلسه 90 دقیقه تحت مداخله قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس رابطه والد- کودک پیانتا بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد.نتایج نشان داد که آموزش برنامه مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر رابطه والد – کودک در مادران کودکان با آسیب بینایی در گروه آزمایش تاثیر مثبت و معناداری داشت(01/0>P). بر اساس نتایج تحقیق، توجه به برنامه مدیریت استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای مدیریت استرس و بهبود رابطه والد – کودک در مادران کودکان با آسیب بینایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

    کلید واژگان: آسیب بینایی, استرس, ذهن آگاهی, رابطه والد- کودک
  • امیر نجفی، محمدامین مومنی مقدم، داود سالارباشی، نرگس امینی بیدختی، مرضیه رحمانی، میلاد خراسانی*
    مقدمه

    دیابت نوع 2، یکی از بیماری های غیرواگیر است که سالانه بار مالی بسیاری را بر سیستم بهداشت درمان تحمیل می کند. مطالعات متعددی، نقش عوامل التهابی را در ایجاد و پیشرفت این بیماری نشان داده است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه پلی مورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 در مبتلایان به دیابت نوع 2 و گروه شاهد بود.

    روش کار

    بعد از تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گناباد، از 100 نفر از افراد مراجعه کننده به بیمارستان علامه بهلول گنابادی که در دو گروه مورد (مبتلا به دیابت نوع دو) و شاهد (سالم) تقسیم شدند، نمونه خون کامل دریافت گردید. استخراج DNA با استفاده از روش Salting out انجام شد. جهت بررسی پلی مورفیسم، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی قطعه مورد نظر ابتدا به روش PCR تکثیر شده و در نهایت با استفاده از الکتروفورز آلل ها شناسایی گردید. داده ها با استفاده از آزمون Chi-Square در سطح معنی داری کمتر از
    5 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج بررسی پلی مورفیسم نشان دهنده تفاوت معنی دار گروه مورد در ژنوتایپ 1/2 (0/001 = P) و 2/2 (0/004 = P) با افراد سالم بود. به طوری که ژنوتایپ 1/2 باعث افزایش احتمال ابتلا به دیابت نوع دو تا 15 برابر می شد.

    نتیجه گیری

    در جامعه مورد مطالعه، پلی مورفیسم ژن آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1 به صورت معنی داری در ابتلا به دیابت نوع دو نقش داشته و خطر ابتلا به این بیماری را افزایش می دهد به نحوی که افراد دارای آلل 2 احتمال ابتلا به دیابت نوع دو بیشتری دارند.

    کلید واژگان: پلی مورفیسم ژنی, آنتاگونیست گیرنده اینترلوکین-1, دیابت نوع 2
    Amir Najafi, Mohammad Amin Momeni-Moghaddam, Davoud Salarbashi, Narges Amini Beidokhti, Marziye Rahmani, Milad Khorasani*
    Introduction

    Type 2 diabetes is a non-communicable disease that imposes a significant financial burden on the healthcare system each year. Numerous studies have demonstrated the involvement of inflammatory factors in the initiation and progression of this condition. The primary goal of this study is to compare the polymorphism of the interleukin 1 receptor antagonist gene among individuals with type 2 diabetes and those in the control group.

    Methods

    Following approval from the Ethics Committee of Gonabad University of Medical Sciences, blood samples were collected from 100 participants at Bohlool Hospital in Gonabad. These individuals were categorized into two groups: cases (individuals with type 2 diabetes) and controls (healthy individuals). DNA extraction was carried out using the salting out method. To examine the polymorphism, the specific segment was initially amplified through PCR with designated primers and then identified via gel electrophoresis. The data were analyzed using  subjected to the Chi-square test at a significance level below 5%.

    Results

    Findings from the polymorphism analysis revealed a notable contrast in the genotype 2/1 (P = 0.001) and 2/2 (P = 0.004) within the case group when compared to the healthy participants. Specifically, individuals with genotype 2/1 exhibited a heightened risk of developing type 2 diabetes by up to 15 times.

    Conclusions

    Within the examined population, the polymorphism of the interleukin 1 receptor antagonist gene substantially influenced the predisposition to type 2 diabetes, amplifying the likelihood of developing this ailment. Individuals harboring allele 2 are at an increased susceptibility to type 2 diabetes.

    Keywords: Gene Polymorphism, Interleukin 1 Receptor Antagonist, Type 2 Diabetes
  • مرضیه رحمانی، هومن نامور*، هادی هاشمی رزینی
    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 11 تا 14 سال ناحیه 2 استان قم در سال 1401 بودند که بر اساس نظر روان شناس/روان پزشک واجد نشانه های ضرب شناختی کند تشخیص داده شده بودند. از این جامعه آماری نمونه ای به حجم 10 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 5 نفره (آزمایش و کنترل) جای دهی شدند. برای گروه آزمایشی، رفتاردرمانی عقلانی هیجانی در 9 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کندگامی شناختی (MSCT، پنی و همکاران، 2009)، سیاهه عصب روان شناختی و شخصیتی کودکان کولیج (CPNI، کولیج و همکاران، 2002) و آزمون اهمال کاری تحصیلی (APT، سواری، 1391) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد با کنترل پیش آزمون، بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کاهش مشکلات کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند اثربخش است.
    کلید واژگان: تعلل ورزی تحصیلی, کارکردهای اجرایی, رفتاردرمانی عقلانی هیجانی, ضرب شناختی کند
    Marzie Rahmani, Homan Namvar *, Hadi Hashemi Razini
    The aim of this research was to investigate the effectiveness of rational emotive behavior therapy on executive functions and academic procrastination of children with sluggish cognitive tempo. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included all children aged 11 to 14 years in the 2nd district of Qom province in 2022, who were meet criteria of sluggish cognitive tempo symptoms based on the psychologist's/psychiatrist's diagnosis. From this statistical population, a sample of 10 children were selected by purposeful sampling and randomly assigned to two groups of 5 people (experimental and control). For the experimental group, rational emotive behavior therapy was implemented in 9 sessions of 45 minutes. The research tools included measure of sluggish cognitive tempo (MSCT, Penny et al., 2009), the coolidge personality and neuropsychological inventory for children (CPNI, Coolidge et al., 2002) and academic procrastination test (APT, Savari, 2011). Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. Results showed that by controlling the pretest, there are significant differences between experimental and control groups in the average scores of executive functions and academic procrastination at posttest. Based on these findings, it can be concluded that rational emotive behavior therapy is effective in reducing executive function problems and academic procrastination in children with sluggish cognitive tempo.
    Keywords: academic procrastination, Executive Functions, Rational Emotive Behavior Therapy, Sluggish cognitive Tempo
  • مرضیه رحمانی، هنگامه آشوری *، ثریا رازقی
    زمینه و هدف

    تشبیه یکی از ارکان برجسته صور خیال است و بررسی آن در شناخت ویژگیهای سبکی شاعر تاثیر فراوان دارد. در این مقاله به شیوه تقسیم‌بندی بروک رز -که روشی دستوری زبان‌شناسی است- به استخراج تشبیهات خاقانی پرداخته شده است تا بتوان به پاسخ این پرسشها دست یافت: ویژگیهای برجسته ساختاری تشبیهات قصاید خاقانی براساس طبقه بندی بروک رز چیست؟ قلمروهای اساسی مشبه به ها در قصاید خاقانی کدام عرصه ها را دربر میگیرد؟

    روش مطالعه

    توصیفی-تحلیلی است.

    یافته ها

    بررسی تشبیهات خاقانی بر اساس تقسیم‌بندی پنجگانه بروک رز نشان داد بترتیب روش های ربطی-اسنادی، اضافی، و اشاره از بالاترین بسامدها برخوردارند؛ بیتردید پربسامدترین ساختار تشبیهی قصاید خاقانی، ساختار ربطی-اسنادی با مصدر «بودن» (از نوع مقید) است که در آن «مشبه» به «مشبه به» بطور مستقیم اسناد مییابد. سپس ساختار اضافی (تشبیهات فشرده) از بسامد بالایی برخوردارند؛ بروک رز استفاده از حرف اضافه of انگلیسی را، که معادل کسره در فارسی است، روشی برای برقراری این پیوند میداند. سپس روش اشاره قرار میگیرد؛ روش اسلوب معادله از میان انواع روش های اشاره، بیشترین فراوانی را داراست؛ روش ربطی با استفاده از فعل «ساختن» از میان روش های بروک رز، پایینترین بسامد را دارد. گسترده ترین قلمرو مشبه به در قصاید خاقانی، قلمرو اشیاء است.

    نتیجه گیری

    خاقانی در میان موارد تقسیم‌بندی بروک رز، در بیشترین ابیات به ترتیب ممدوح، متعلقات آن و خویشتن را مورد تشبیه قرار داده است؛ «ممدوح» بیش از همه عناصر مورد اسناد و دگرگونی قرار گرفته است؛ سپس «من» شاعر و متعلقات وی در رتبه بندیهای او حضور پررنگی دارد.

    کلید واژگان: خاقانی, تشبیه, بروک رز, قلمرو, قصاید
    Marzieh Rahmani, Hengameh Ashouri *, Sorayya Razeghi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Simile is one of the prominent elements of imageries and its investigation has a significant effect on recognition of the poet"s style. This study deals with a linguistic-grammatical method i.e. Brook-Rose categorization method for deriving Khaghani"s similes in order to answer these questions: what are the prominent structural features of similes in Khaghani"s odes based on Brook-Rose categorization method? What fields are included in basic realms of vehicles in Khaghani"s odes?

    METHODOLOGY

    This study applied descriptive-analytic method.

    FINDINGS

    Upon using Brook-Rose quintet categorization method for Khaghani "s similes, the findings demonstrated that copula-attributive, genitive and pointing enjoy the highest frequencies respectively. Then, the genitive structure (concise simile) enjoys the highest frequency; Brook-Rose considers the usage of preposition "of" (an equivalent for "ا" in Persian language) in Khaghani"s odes as a method for establishment of this relationship. Khaghani used some methods for creating novel, concise and prominent simile in many cases; then, the third most frequent method is pointing method. Allegory method enjoys the highest frequency among other methods. Attributive method has the lowest frequency by using verb "making" among Brook methods. The things realm is the widest realm of vehicles in Khaghani odes.

    CONCLUSION

    Regarding Brook-Rose categorization, Khaghani used simile in most verses for the praised, its appurtenants, and self respectively. The highest usage of attribute and transformation is for "The Praised"; then the poet"s "self" and his appurtenants are boldly present in the categorization.

    Keywords: Khaghani, Simile, Brook-Rose, Realm, Odes
  • مریم مرادی*، مرضیه رحمانی

    تغییرات اجتماعی جامعه امروز به ایجاد برخی پدیده های زبانی، همچون زبان مخفی منجر شده که بیشتر در میان نسل جوان و اقشار پایین دست جامعه کاربرد یافته است: زبانی که به هدف متمایز ساختن خود از سایرین به یک مد گفتاری مبدل شده و برای حفظ راز حرفه خود از سایر اقشار استفاده می شود. اما زبان مخفی به عنوان پدیده ای نوظهور، نه تنها توجه، بلکه حتی به سبب عدم فهم کلام نسل جوان و نواندیش، نگرانی زبانشناسان و جامعه شناسان را بر انگیخته است. روش پژوهش، روش کتابخانه ای است و سعی می گردد تا با شناساندن پدیده زبان مخفی و نیز بررسی تفاوت های آن با زبان خودمانی در زبان و به خصوص زبان روسی، به بحث پیرامون ابعاد پیچیده این تنوع زبانی پرداخته شود. فرض می گردد زبان مخفی، دارای نظام و قوانین زبانی مخصوص به خود است، دستخوش دگرگونی می گردد و مقوله ای پویا و رو به تکامل است. زبان مخفی و زبان خودمانی، دو تنوع زبانی متمایز با کارکردهای متفاوت هستند که با گذشت زمان منسوخ و از نو ساخته می شوند.

    کلید واژگان: جامعه زبانی, تنوع زبانی, زبانشناسی اجتماعی, زبان خودمانی, زبان مخفی
    Maryam Moradi *, Marzieh Rahmani

    The social changes of today's society have led to the emergence of some linguistic phenomena, such as Jargon, which is more commonly used among younger generation and downstream of the community. A language that has converted into a mode of speech aimed to differentiate itself from others, used to protect the secrets of its profession or group from other classes. But the Jargons, as an emerging phenomenon have attracted the attention, also prompted the concerns of linguists and sociologists due to the lack of understanding of the words of the younger generation. The method of study is a library methodology, in which researchers attempt to discuss complex aspects of this linguistic diversity by describing the phenomenon of Jargon and also studying its differences with slang, and especially the Russian language. It is assumed that the jargon has its own language system, which undergoes transformation, and is a dynamic and evolving category. Jargon and slang are two distinct language variations with different functions that become obsolete and are rebuilt over time.

    Keywords: linguistic community, linguistic diversity, social linguistics, slang, jargon
  • مرضیه رحمانی، هنگامه آشوری*، ثریا رازقی
    زمینه و هدف

     یکی از مهمترین بحثها در تشبیه، بحث وجه شبه است که بر مبنای آن میتوان متوجه نوآوری یا تقلید هنرمند شد. وجه شبه بیان‌کننده وسعت تخیل شاعر و نشان‌دهنده جهان ذهنی تازه اوست. تشبیه به اعتبار وجه شبه بلحاظ مرکب و مفرد بودن، قربت و غربت، حقیقی و خیالی بودن، وحدت و تعدد به تشبیه تمثیل و غیرتمثیل، مبتذل و بعید، تحقیقی و تخییلی و واحد و متعدد تقسیم میشود. وجه شبه براساس دستورزبان نیز تقسیم‌بندی شده است. در اشعار خاقانی، وجه شبه‌ها، گوناگونی فراوان دارند. خاقانی با استفاده از وجه شبه‌های تخییلی این گوناگونی را ایجاد کرده است. ازآنجاکه در بلاغت سنتی نحوه ارتباط میان وجه شبه با دو رکن تشبیه مورد بحث قرار نگرفته است، در این مقاله براساس تقسیم‌بندی گوتلی به طبقه‌بندی تازه‌ای از وجه شبه در دیوان خاقانی پرداخته‌ میشود تا بتوان به پاسخ این پرسش دست یافت که شیوه‌های کاربرد وجه شبه در دیوان خاقانی در ارتباط با «مشبه» و «مشبهبه» به چه نحوی است؟ آیا الگوی خاصی برای وجه شبه در دیوان او یافت میشود؟ که درنهایت منجر به رسیدن به هدف مقاله یا همان دستیابی به ویژگیهای سبکی خاقانی در استفاده از وجه شبه میگردد.

    روش مطالعه

     روش این تحقیق توصیفی – تحلیلی است.

    یافته ها

     اغلب تشبیهات خاقانی خیالی است، اگرچه وجه شبه‌های خاقانی در بعضی ابیات برای هر دو رکن «مشبه» و «مشبه به» خیال‌آفرین است اما این ابیات فراوانی چندانی ندارند و جزو ویژگیهای سبکی خاقانی محسوب نمیشود؛ درعوض وجه شبه‌هایی که برای یکی از ارکان خیالی و برای رکن دیگر حقیقی یا موردانتظار باشد، بعلت اینکه اکثریت تشبیهات را به خود اختصاص داده است، جزو ویژگی سبکی خاقانی محسوب میشود.

    نتیجه گیری

     وجه شبه‌های خاقانی در بسیاری موارد، وجه شبه‌های فعلی است که به «مشبه» یا «مشبه به» شخصیت میبخشد و یا آنکه در رابطه با مشبه تفسیر رمزی پیدا میکند. در شعر خاقانی بندرت به ابیاتی برمیخوریم که در صورت شخصیت‌بخشی و تاویل رمزی نیز نتوان وجه شبه را یافت. خاقانی از صنعت استخدام به شیوه متفاوت بهره‌گیری کرده و توجه بیشتری به معانی مجازی کلمات داشته است بگونه‌ای که میتوانیم استفاده از این ویژگی را از ویژگیهای سبکی خاقانی بشمار آوریم.

    کلید واژگان: خاقانی, وجه شبه, تشبیه, ویژگی سبکی, جدول گوتلی
    M. Rahmani, Hengame Ashouri*, S. Razeghi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    One of the most important discussions in simile is the pseudo-face discussion, based on which one can notice the innovation or imitation of the artist. The pseudo-face expresses the breadth of the poet's imagination and the indicator of his new mental world. The simile is divided into allegorical aspects in terms of being compound and singular, closeness and nostalgia, real and imaginary, unity and plurality, allegorical and non-allegorical, vulgar and unlikely, research and imaginative, and single and multiple. The pseudo-face is also divided according to grammar. In Khaghani's poems, the aspects of doubts are very diverse. Khaghani has created this diversity by using imaginative aspects. Since in traditional rhetoric the relationship between pseudo-face and two elements of simile is not discussed, in this article, based on Gutli's division, a new classification of pseudo-face is discussed in Khaghani's Divan in order to answer the question of how to use pseudo-face in How is Khaghani's divan related to "similar" and "similar"? Is there a specific pattern for the pseudonym in his divan? Which ultimately leads to the achievement of the purpose of the article or the achievement of Khaghani stylistic features in the use of pseudonyms.

    METHODOLOGY

    The method of this research is descriptive-analytical.

    FINDINGS

    Most of Khaghani's similes are imaginary. Although the aspect of Khaghani's suspicions in some verses is imaginative for both "similar" and "similar" elements, but these verses are not very numerous and are not considered as Khaghani's stylistic features; On the other hand, the aspect of suspicions that is real for one of the imaginary elements and real or expected for the other element, is considered as one of the characteristics of Khaghani's style because it has the majority of similes.

    CONCLUSION

    The face of Khaghani's doubts is in many cases the present face of doubts that gives character to "similar" or "similar" or that is interpreted in relation to similar. In Khaghani's poetry, we seldom come across verses that cannot be found in the form of character, forgiveness and symbolic interpretation. Khaghani has used the employment industry in a different way and has paid more attention to the virtual meanings of the words so that we can consider the use of this feature as one of the features of Khaghani style.

    Keywords: Khaghani, Pseudo-face, Simile, Light feature, Guttierez table
  • مرضیه رحمانی *، فاطمه سعادتجو، ولی درهمی

    در ابر برای استفاده از امکانات، بین کاربران و سرویس دهنده قراردادی به نام توافقنامه سطح سرویس بسته میشود. در این مقاله برای بررسی تخلف از توافقنامه سطح سرویس، روشی پیشنهاد شده است که هدف آن یافتن بازه های زمانی است که در آن بیشترین تخطی و الگوریتم GA الگوریتم ژنتیک ،PSO از توافقنامه، کشف شده است . برای تشخیص تخطی، روش الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات با هدف پیدا کردن بازه زمانی با تعداد بیشتری از تخطی های کشف شده با حداقل سربار زمانی مورد مقایسه Cuckoo پرنده فاخته قرار گرفته اند. نتایج نشان میدهد که الگوریتم مبتنی بر بهینه سازی ازدحام ذرات توانسته است نسبت به الگوریتم ژنتیک و الگوریتم فاخته تعادل بهتری بین سربار زمانی و تعداد تخطی برقرار نماید.

    کلید واژگان: بازه زمانی پویا, CUkoo الگوریتم, GA الگوریتم, PSO
  • عزیز شیخی گرجان، مرضیه رحمانی، سهراب ایمانی، مهران جوادزاده
    بیدگوجه فرنگی یکی از آفات جدید و مهم گوجه فرنگی در ایران است. کنترل شیمیایی از جمله اجزای اصلی مدیریت این آفت در شرایط طغیانی است. در این تحقیق، تاثیر پنج حشره کش جدید علیه این آفت مورد آزمایش قرار گرفت. زیست سنجی حشره کش ها روی لارو سن سوم بید گوجه فرنگی در آزمایشگاه انجام گرفت. آزمایش ها در شرایط گلخانه نیز با شش تیمار و سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. تیمارهای گلخانه ای شامل اسپینوساد با غلظت 25/0 در هزار، تیوسیکلام یک در هزار، امامکتین بنزوات 3/0 در هزار، مخلوط کلرانترانیلی پرول+ آبامکتین، 5/0 درهزار و فلوبن دیامید2/0در هزار، از فرمولاسیون تجارتی حشره کش ها، و شاهد (آب پاشی) بود. نتایج زیست سنجی نشان داد که حشره کش های آبامکتین+کلرانترانیلی پرول (LC50=0.01 mg ai/L) و تیوسیکلام (LC50=29.9 mg ai/L) به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را روی لارو سن سوم بید گوجه فرنگی دارند. همچنین، ارزیابی تاثیر حشر کش ها در سطح گلخانه آلوده به بید گوجه فرنگی نشان داد همه حشره کش های مورد آزمایش در غلظت های فوق الذکر درصد کارایی قابل قبولی دارند و تیمارهای ولیوم تارگو و فلوبن دیامید در 10 و 13 روز بعد از سمپاشی از بیشترین کارایی برخوردار هستند. نتایج همچنین حاکی از آنند که حشره کش های مورد آزمایش دارای توانایی بالایی برای کنترل بید گوجه فرنگی هستند.
    کلید واژگان: اسپینوساد, امامکتین بنزوات, تیوسیکلام, فلوبن دیامید, ولیوم تارگو®
    Aziz Shekhi, Marzieh Rahmani, Sohrab Emani, Mehran Javadzadeh
    Tomato leafminer moth (TLM), Tuta absoluta (Meyrick), is a serious new pest in field and greenhouse grown tomatoes in Iran. Chemical control is an important component of this insect pest management in outbreak conditions. This study investigates the effectiveness of five new insecticides against TLM. Bioassays were conducted on 3rd instar larvae of TLM in laboratory conditions. Also, efficacy of insecticides was evaluated in a Completely Randomized Design (CRD) with six treatments and three replications in the greenhouse. The treatments included thiocyclam (Evisect® SP 50%) with concentration of 1gl-1, flubendiamide (Takumi® WG 20%, 0.2 gl-1), chlorantraniliprole abamectin (Voliam Targo® SC 6.3%, 0.8 g l-1), emamectin benzoate (Proclaim® SG 5% 0.3 g l-1), Spinosad (Tracer® SC 24%, 0.25 g l-1) and control (water spray). The bioassay results showed that chlorantraniliprole abamectin (LC50=0.01 mg ai l-1) and thiocyclam (LC50=29.9 mg ai l-1) had the highest and the lowest toxicity on the TLM larvae, respectively. Also, the greenhouse results showed that all of the insecticides had acceptable efficacy at the tested concentrations on the TLM larvae. Voliam Targo® and Takumi® had the best efficacies against TLM on 10 and 13 days after treatment and followed by the rest insecticides. All tested insecticides had a high potential toxicity against TLM.
    Keywords: Emamectin benzoate, Flubendiamide, Thiocyclam®, Spinosad, Voliam Targo
  • محمد فتحیان *، مرضیه رحمانی، سعید یعقوبی
    این پژوهش با تبیین شکاف موجود در خصوص مطالعات علمی در حوزه بومی سازی عوامل موثر بر کیفیت خدمات الکترونیکی در فروشگاه های اینترنتی کشور، به ارائه یک مدل مفهومی با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری می پردازد. این مطالعه از نوع کمی-پیمایشی است که در آن پرسشنامه ساختاریافته ای در بین خریداران سه فروشگاه اینترنتی توزیع می گردد. از آلفای کرونباخ جهت بررسی پایایی، تحلیل عامل اکتشافی جهت دسته بندی شاخص- های فرعی و نیز تحلیل عامل تاییدی برای بررسی روایی سازه و متغیرها و شاخص های منتج از آنها استفاده می شود. سپس، عوامل موثر بر کیفیت خدمات الکترونیکی در 37 شاخص فرعی و با روش دسته بندی تحلیل عاملی اکتشافی در 5 شاخص اصلی شامل: اعتماد، قابلیت اطمینان و برآورده سازی سفارش، مهندسی سایت، جذابیت و هیجان خرید و ارتباطات تعریف خواهد شد و میزان تاثیرگذاری هر کدام از شاخص های اصلی بر کیفیت خدمات الکترونیکی بررسی می گردد. همچنین براساس برازش الگوی مفهومی پژوهش، همخوانی الگوی مفهومی با داده های گردآوری شده، مورد تحلیل قرار می گیرد.در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن به الویت بندی عوامل می پردازد.
    کلید واژگان: کیفیت خدمات الکترونیکی, فروشگاه اینترنتی, معادلات ساختاری
    Mohammad Fathian * Marzieh Rahmani_Said Yaghobi
    The current study seeks to provide a conceptual model of structural equation modeling through an explanation of the gap in scientific studies on the localization of factors affecting electronic service quality of online stores in the country. This is a quantitative-survey study in which a structured questionnaire is distributed among the customers of three online stores. Cronbach's alpha will be applied to determine the reliability of the questionnaire Exploratory factor analysis to classify the sub-indices and confirmatory factor analysis are used to assess the validity of the variables and indicators derived from them. Then, factors affecting the quality of electronic services will be defined in 37 sub-indices and 5 main criteria using exploratory factor analysis as: Trust, Reliability and Fulfillment, Site Engineering, Enjoyment, and Communications. The effectiveness of each of the main indicators of the quality of e-services will be addressed as well. Also, based on a conceptual model fit, the consistency of the collected data with the conceptual model will be analyzed. Finally, using Friedman test, all the factors will be prioritized.
    Keywords: Electronic store, Electronic Service, Quality, Structural Equation
  • مریم مرادی، مرضیه رحمانی
    بیش از یک سده است که مسئله ی رابطه ی متقابل زبان و فرهنگ اذهان بسیاری از دانشمندان را به خود مشغول داشته است. زبان در نظر بسیاری از انسان شناسان به عنوان عنصری در میان عنصرهای دیگر در حیطه ی تعریف فرهنگ و به عنوان دانشی به شمار می رود که «به طور اجتماعی کسب می شود». از یک سو، انتقال فرهنگ در فراگیری زبانها موثر و وجود گونه های زبانی نیز تا حد زیادی به وجود فرهنگ ها وابسته است. در هر فرهنگی هزاران سیستم مصنوعی نشانه ای وجود دارد و همه ی آنها مدل هایی از زبان هستند که خواص آن را منعکس می کنند. از سوی دیگر زبان جهان کاملی است که قادر است با واژگان و معانی خود، فرهنگ را با تمام مرزها و جامعه را با تمام پیچیدگی هایش در خود احاطه کند. در پژوهش پیش رو، رابطه ی فرهنگ و زبان از دیدگاه زبان شناختی که بطور عمده در فرضیه ی نسبیت زبانشناختی تجلی یافته است، مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده در این مقاله درصدد است تا با هدف توصیف رابطه ی زبان و فرهنگ در قالب رویکردهای علوم شناختی مختلف، به ارائه و متعاقبا تحلیل و تبیین آراء صاحب نظران این مهم بپردازد. روش این مقاله مطالعه ی کتابخانه ای است. یافته های مطالعه حاکی از آنست که زبان و فرهنگ رابطه ی متقابلی با یکدیگر دارند. ازیک سو زبان ابزار اصلی فرهنگ و شرط وجود فرهنگ است، از سویی دیگر جزئی از فرهنگ و محصول فرهنگ.
    کلید واژگان: رابطه ی متقابل, زبان, فرهنگ, فرضیه, انسان, جامعه
  • حیدرعلی هومن، مهسا امیربگلوی داریانی، علی عسگری، افسانه حاتمی کیا، مرضیه رحمانی
    تفاوت جنسی در هوش یکی از مهمترین موضوعات روان شناسی معاصر به شمار می آید. برخی یافته ها نشانگر آن است که تفاوت جنسی در هوش وجود دارد و برخی دیگر معتقدند که بین دو جنس هیچ تفاوتی از لحاظ هوش کلی وجود ندارد. به اعتقاد بعضی مولفان، این تضاد را می توان از طریق هوش سیال، که هسته مرکزی رفتار هوشمندانه در نظر گرفته می شود، حل کرد. هدف این پژوهش مقایسه هوش سیال دانش آموزان دختر و پسر بر اساس دو نظریه سوال- پاسخ و کلاسیک اندازه گیری بود. یک نمونه 884 نفری از دانش آموزان (438 دختر، 446 پسر) سه پایه تحصیلی اول، دوم و سوم دبیرستان های تهران به مقیاس 3 فرم A هوش سیال کتل (CFIT) پاسخ دادند. ضریب همسانی درونی برای دختران و پسران به ترتیب برابر با 87/0 و 85/0 به دست آمد. نتایج مبتنی بر مدل کلاسیک نشان داد که دانش آموزان دختر نمره بیشتری در مقیاس به دست آوردند، اما بر پایه مدل صفت مکنون بین توانایی های دو گروه تنها در دو بخش ابتدایی و انتهایی تفاوت وجود داشت. نمره های دو گروه در دامنه صدک های 25 و 50 (متناظر با هوشبهرهای 92 و 100) دقیقا منطبق با هم به دست آمد. توانایی دختران در صدک های 25 و پایین تر کمتر و در دامنه صدک های 55 تا 85 بیشتر از توانایی پسران و توانایی پسران در صدک های 90 و بالاتر بیشتر از دختران بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بین هوش سیال دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد، اما این تفاوت تنها در دو بخش ابتدایی و انتهایی توزیع نمره های توانایی معنادار است.
    کلید واژگان: هوش سیال, نظریه سوال, پاسخ, پایایی, توانایی
    Sex differences in intelligence is one of the most important topics in contemporary psychology. Some findings indicate that there are sex differences in intelligence and some others believe that there is no sex differences in general intelligence. Some authors believe that this conflict can be resolved by fluid intelligence، which is conceived as the core of intelligent behavior. The aim of this study was to compare fluid intelligence in female and male high school students based on classic and item-response theories. A total of 884 high school students (446 males، 438 females) ranging in age from 15 to 17، were tested by Scale 3 (form A) of Cattell''s Culture Fair Intelligence Test (CFIT). Cronbach’s alpha coefficients for female and male students were 0. 87 and 0. 85 respectively. Statistical testing showed that: 1) the raw mean score of female students on fluid intelligence was significantly higher than that of male students، 2) comparison of the abilities of the two groups based on IRT model showed that the abilities of female students on 25 percentile and below were lower than that of male students، and the abilities of the two groups between the 25 to 55 percentiles were identical، the abilities of female students between the 55 to 85 percentiles were higher than that of male students، and the abilities of male students on 90 percentile and above were higher than that of female students.
    Keywords: fluid intelligence, item response theory, reliability, ability
  • مرضیه رحمانی*، حیدرعلی هومن، عمادالدین احمدی سرتختی
    هدف این پژوهش تعیین عملی بودن، اعتبار، روایی و نرم یابی آزمون هوش کتل (مقیاس 3، فرم (A بود. بدین منظور 435 دانش آموز (215 دختر، 220 پسر) تیزهوش مقطع دبیرستان شهر تهران که در سالتحصیلی 1390-1389 مشغول به تحصیل بودند، به شیوه نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای انتخاب و مقیاس هوش سیال کتل (1978) را تکمیل کردند. بر اساس ضریب همبستگی هر ماده با نمره کل مجموعه و تحلیل عاملی ماده های مقیاس، ماده ای حذف نشد. ضریب اعتبار از طریق آلفای کرونباخ 783/0 به دست آمد. نتایج تحلیل مولفه های اصلی و چرخش متمایل برای تعیین روایی سازه منجر به استخراج چهار عامل: فراخنای حافظه، دقت ادراک، سرعت ادراک و استدلال استقرایی شد. نتایج به دست آمده با نظریه ساخت هوش سیال کتل هماهنگ بود.
    کلید واژگان: هوش سیال, تیزهوش, اعتبار, روایی, تحلیل مولفه های اصلی, چرخش متمایل
    Marzieh Rahmani*, Haidar Ali Hooman, Emad Ahmadi Sartakhti
    The present research examined the practicality, reliability, validity and norming of Cattell's Fluid Intelligence Scale (Scale 3, Form A). 435 gifted high school students (215 girls, 220 boys) in the academic year of 2010-2011 were selected by multistage random sampling method and completed Scale 3, Form A of Cattell Fluid Intelligence Scale (Cattell, 1978). Based on the correlation coefficient of each item with the overall score of the scale and factor analysis of the scale items, no item was omitted. Cronbach's alpha coefficient was estimated at 0.783. Results of principal component analysis and oblique rotation for determining construct validity led to the extraction of four factors: memory span, perception accuracy, perception speed and reasoning by induction. Findings were in accordance with the Cattell Fluid Intelligence Theory.
    Keywords: fluid intelligence, gifted, reliability, validity, principle component analysis, oblique rotation
  • مرضیه رحمانی، محمدامیر کریمی ترشیز، رسول واعظ ترشیزی
    این طرح به منظور بررسی تاثیر انواع برنامه های نوری بر سیستم ایمنی همورال و سلولی جوجه های گوشتی انجام گرفت. در این آزمایش تاثیر چهار برنامه نوری شامل: نور دائم (متداول)، کاهش- افزایش ناگهانی، کاهش- افزایشی تدریجی و متناوب (1 ساعت روشنایی: 3 ساعت تاریکی)، بر 320 قطعه جوجه خروس گوشتی (آرین 386) بررسی شد. به منظور سنجش پاسخ ایمنی همورال از تزریق گلبول قرمز گوسفند (14 و 32 روزگی) و تلقیح واکسن نیوکاسل (11روزگی) و جهت سنجش سیستم ایمنی سلولی از تماس ماده دی نیتروکلروبنزن با پوست پرنده استفاده شد. عیار پادتن کل علیه گلبول قرمز گوسفند در گروه افزایشی ناگهانی به طور معنی داری پایین تر از سایر گروه ها بود (05‎/0>P)‎. در نوبت اول میزان عیار پادتن مقاوم به 2-مرکاپتواتانل در گروه متناوب به طور معنی داری از گروه شاهد کمتر بود (05‎/0>P)‎. در نوبت دوم عیار پادتن حساس به 2مرکاپتواتانل گروه های افزایشی تدریجی و ناگهانی به طور معنی داری پایین تر از گروه های شاهد و متناوب بود (05‎/0>P)‎. عیار پادتن علیه ویروس نیوکاسل در گروه افزایشی تدریجی به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد و سایر گروه ها بود (05‎/0>P)‎. در نوبت اول آغشته سازی پوست به دی نیتروکلروبنزن، تغییر ضخامت پوست در گروه متناوب و افزایشی تدریجی به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05‎/0>P)‎. نسبت هتروفیل به لمفوسیت در گروه های متفاوت نسبت به شاهد به طور معنی داری پایین تر بود (05‎/0>P)‎. وزن بورس در گروه افزایشی ناگهانی به طور معنی داری بیشتر از شاهد و سایر گروه ها بود (05‎/0>P)‎. با توجه به نتایج، می توان گفت که برنامه های نوری بر پاسخ سیستم ایمنی جوجه های گوشتی موثرند و استفاده از برنامه نوری افزایشی تدریجی نسبت به سایر برنامه ها می تواند ضمن حفظ بازده تولید و کاهش مصرف انرژی، بر بهبود پاسخ های ایمنی همورال و سلولی موثر باشد.
    کلید واژگان: جوجه گوشتی آرین, سیستم ایمنی همورال, برنامه های نوری, سیستم ایمنی سلولی
    Marziye Rahmani, Mohammad Amir Karimi, Rasoul Vaez Torshizi
    This study was conducted to compare the effects of different illumination programs on the cellular and humoral immune system using 320 one day–old male broilers (Arian 386) in a completely randomized design of 8 replications (10 birds each). The four assayed lighting schedules were comprised of: 1- continuous lighting (control), 2- decrease then sudden increase of lighting, 3- decreasing-gradual increasing lighting and 4- intermittent lighting (1 light: 3 dark periods). Humoral immune responses were assessed following immunization by Sheep Red Blood Cells (SRBC) and Newcastle virus (ND) vaccine. Increase in skin thickness due to Dinitrochlorobenzen (DNCB) contact was utilized to assess the cellular immune response: Total antibody against SRBC was lower in the sudden increase in lighting program as compared with the other programs (P<0.05). During the first immunization treatment the 2-mercaptoethanol resistant anti-SRBC antibody was decreased in the intermittent program as compared with control (P<0.05). The 2-mercaptoethanol sensitive anti-SRBC antibody was significantly lower in gradual as well as in sudden increase programs in comparison with control and intermittent groups (P<0.05). Anti-ND antibody was the highest in gradual increasing group as compared with control and other lighting programs (P<0.05). The skin thickness response to DNCB increased in intermittent and gradual increasing programs compared to control (P<0.05). Heterophil to lymphocyte ratio decreased in all lighting schedules as compared with continuous lighting of control group (P<0.05). Weight of bursa was increased in sudden increasing schedule as compared with control and other lighting programs (P<0.05). It could be concluded that introduction of some limitation in lighting hours is a practical tool for improvement of immune system. The observed results emphasized the application of decreasing-gradual increase lighting program could modulate the cellular as well as and humoral immune responses in Arian broilers.
    Keywords: Lighting program, Cellular immunity, Arian broiler, Humoral immunity
  • حیدرعلی هومن، مرضیه رحمانی

    هدف این پژوهش، سنجش هوش سیال کتل دانش آموزان تیزهوش و عادی برپایه دو مدل کلاسیک و صفت مکنون بوده است. برای این مقصود 435 نفر از دانش آموزان تیزهوش به گونه تصادفی از مراکز استعدادهای درخشان و 449 نفر از دانش آموزان عادی با روش نمونه برداری چند مرحله ای به گونه تصادفی از مناطق مختلف تهران انتخاب شده اند. برروی هر دو گروه، آزمون 50 سوالی هوش سیال کتل مقیاس 3 فرم A اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس دو مدل کلاسیک و IRT انجام گرفته است. برآورد اعتبار از طریق آلفای کرونباخ در دانش آموزان تیزهوش 783/0 و در دانش آموزان عادی 683/0 بوده است. نتایج نشان می دهد که 1) برپایه آزمون t مستقل دانش آموزان تیزهوش نسبت به دانش آموزان عادی در مقیاس کتل نمره بیشتری به دست آورده اند و این تفاوت از لحاظ آماری معنادار است. 2) همبستگی بین نمره های خام و توانایی در دانش آموزان تیزهوش برابر با 467/0 و در دانش آموزان عادی برابر با 186/0 بوده و هر دو ضریب از لحاظ آماری معنادار است. 3) تبدیل این همبستگی ها به z فیشر و آزمون تفاوت آنها نشان می دهد که همبستگی بین نمرات خام و توانایی برای دانش آموزان تیزهوش بالاتر از میزان همبستگی در دانش آموزان عادی است و تفاوت آنها نیز از لحاظ آماری معنادار است. 4)اجرای آزمون t برای مقایسه پارامترهای سه گانه سوال در دانش آموزان تیزهوش و عادی نشان می دهد که پارامتر قدرت تشخیص به ویژه در دامنه پایین توزیع به نفع دانش اموزان عادی و مقایسه پارامتر دشواری سوال در طول دامنه توزیع به نفع دانش آموران عادی است. این مطلب بیانگر این واقعیت است که مجموعه سوال های هوش سیال کتل برای دانش آموزان عادی به مراتب دشوار تر است. هر چند میانگین پارامتر حدس برای دانش آموزان عادی بالاتر از دانش آموزان تیزهوش است اما تفاوت بین آنها از لحاط آماری معنادار نیست. 5) مقایسه توانایی هر دو گروه تیزهوش و عادی برپایه مدل IRT موید آن است که بین نمره تواناییهای دو گروه تنها در دو حد انتهایی و ابتدایی تفاوت وجود دارد. نمره های توانایی هر دو گروه تیزهوش و عادی در دامنه صدکهای 20 و 80 (متناظر با هوشبهرهای 85 و 115) تقریبا منطبق برهم است. توانایی دانش آموزان عادی در صدکهای 20 و پایینتر کمتر از توانایی دانش آموزان تیزهوش است. دانش آموزان تیزهوش در صدکهای 80 و بالاتر بیشتر از توانایی دانش آموزان عادی است

    کلید واژگان: هوش سیال, هوش متبلور, تیزهوش, توانایی, صفت مکنون, مدل سه پارامتری
    H.A.Hooman, M.Rahmani

    The aim of this study was comparison the ability of gifted and normal high school students based on classical test theory and item-response theory. Two subsets of high school students, gifted (N=435, 220 boys and 215 girls), and normal students (N=449, 226 boys and 223 girls), ranging in age from 15 to 17, were tested by Cattell's Culture Fair Intelligence Test (CFIT) (Cattell, 1971), scale 3 (form A). The homogeneity reliability coefficients for gifted and normal students were 0.783 and 0.683 respectively, using Cronbach's alpha. Statistical testing showed that: 1) the mean of the gifted students on fluid intelligence was significantly higher than that of the normal students, 2) the correlation between raw scores and abilities for the gifted and normal students were 0.467 and 0.186 respectively, both of these coefficients and the difference of them were statistically significant, 3)comparison the abilities of the two groups based on IRT model showed that the abilities of gifted students on 80 th percentile and above are higher than that of normal students, the abilities of normal students on 20 th percentile and lower than this percentile are lower than that of gifted students, and the abilities of the two groups between the percentiles are are identical.

    Keywords: Fluid Intelligence, crystallized intelligence, gifted students, ItemResponse Theory, Classical Test Theory
  • تعیین ساختار عاملی مقیاس 3 فرم A هوش سیال کتل در دانش آموزان تیزهوش
    حیدرعلی هومن، مرضیه رحمانی، عمادالدین احمدی سرتختی
  • مرضیه رحمانی، محمد امیر کریمی ترشیزی، رسول واعظ ترشیزی
    نور یکی از عوامل محیطی بسیار تاثیر گذار بر عملکرد طیور است که اغلب بویژه در پرورش جوجه های گوشتی مورد کم توجهی قرار می گیرد. علیرغم گذشت چند دهه از توسعه مرغ لاین گوشتی در کشور (آرین)، تاکنون برنامه نوری مناسب برای جوجه های گوشتی تجاری این سویه تدوین نشده است. لذا در این آزمایش با استفاده از طرح کاملا تصادفی تاثیر چهار برنامه نوری در هشت تکرار شامل: 1- نور دایم (متداول) 2- کاهش- افزایش ناگهانی 3- کاهش- افزایش تدریجی و 4- متناوب (1 ساعت روشنایی:3 ساعت تاریکی) بر عملکرد 320 قطعه جوجه گوشتی (آمیخته تجاری آرین 386) در طول 6 هفته بررسی شد. در طول آزمایش خوراک مصرفی، وزن بدن و ضریب تبدیل غذایی، درصد تلفات و شاخص کارایی تولید تعیین شد. در پایان آزمایش ویژگی های لاشه پرندگان تعیین و با یکدیگر مقایسه شد. در سن 6 هفتگی اختلاف معنی داری از نظر خوراک مصرفی و وزن نهایی جوجه ها در برنامه های نوری مختلف وجود نداشت (05/0P). میزان تلفات در گروه افزایش تدریجی به طور معنی داری پایین تر از سایر گروه ها بود (05/0>P). شاخص کارایی تولید نیز در گروه متناوب بالاتر از سایر گروه ها بود (05/0>P). همچنین میزان سود اقتصادی در گروه متناوب نسبت به سایر گروه ها بالاتر بود. ویژگی های لاشه تحت تاثیر برنامه های نوری قرار نگرفت (05/0
    M. Rahmani, M.A. Karimi Torshizi, R. Vaez Torshizi
    Light is an environmental factor, which has profound influences on broilers performance and frequently overlooked management practices. This study was conducted to compare the effects of different lighting programs on growth, carcass parts and economical performance using 320 one day–old broilers (Arian 386) in completely randomized design with 4 treatments and 8 replicates per each treatments (10 birds for each replicate). The four lighting schedules under study were: 1- continuous lighting (control), 2- decreasing-sudden increasing lighting, 3- decreasing-gradual increasing lighting and 4- intermittent lighting (1 light: 3 dark). Feed intake, body weight, feed conversion ratio, mortality and production index of birds raising under different lighting schedules were compared during six weeks of experimental carrier. Final body weight and total feed consumption were the same for all birds regardless of lighting schedules applied (P>0.05). Intermittent lighting significantly improved feed conversion ratio and decreased mortality rate compared to other lighting schedules (P
سامانه نویسندگان
  • مرضیه رحمانی
    مرضیه رحمانی
    دانش آموخته ارشد مهندسی نرم افزار،" برق و کامپیوتر،دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه علم و هنر، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال